پروژه کامل آمار در 13 صفحه شامل جدول و نمودارهای ستونی و دایرهای
پروژه آمار (آیا بین وزن کودک در هنگام تولد و سن مادر رابطه ای وجود دارد؟)
پروژه کامل آمار در 13 صفحه شامل جدول و نمودارهای ستونی و دایرهای
و امام حق الصغیر:( فرحمته و تثقیفه و تعلیمه العثوعنه و الستو علیه و الرفق به والمعونته له و استر علی جرائر فانه للتوبه و المداراه له و ترک مماحکته فان دالک ادنی له )
( اما حق کسانی که کوچکترند، آن است که با آنان مهربان باشی. در انتقال صحیح فرهنگ و آداب سازند ه به او کوشا باشی. ارزشها را بشناسی و به او بشناسانی و تعدیلش کنی . آموزشهای لازم و مؤثر در زندگی پاک و سالم را شناخته ، به او تصمیم دهی . با توجه به اینکه کوچکتر و کن تجربه تر و کم طاقت است، در برابر کوتاهی او گذشت سازنده داشته باشی. راز دار او باشی و او راخجلت ندهی . رفتار تو با کوچکتر ها دوستانه (با او را ه بیابی) . در مشکلات یار و کمک کار او باشی . خطاهای ناشی از کودک و کم تجربگی را به رخ او نکشی و او را چری و لجوج بار نیاوری که این نوع عکس العمل سبب می شود که از آن خطاها باز گشت نماید. با او (عاقلانه و ماهرانه ) مدارا کنی . او را در معرض آزمایش های طاقت فرسا که موجب احساس سر شکستگی و عقب ماندگی اش شود، قرار مده ( با توجه به تلاش در را ه عقب ماندگی هایش ) که این نوع رفتار برای تأمین رشد انسانی او مناسب تر و راه نزدیکتری است.)در ایران حدود ده میلیون کودک زندگی می کنند که متعلق به چهار میلیون خانواده هستند و بدیهی است که اکثریت قاطع این خانواده ها وظیفه سنگین تربیت و نگهداری از اطفال را به خوبی انجام می دهند ، اما برای جامعه اسلامی که اخلاق انسانی جزء خصوصیات اصلی آن است و جود چنین لکه هایی هر چند کوچک نیز تحمل نا پذیر است.
یکی از مسائل پیچیده و ناراحت کننده مفصلی که توجه بسیاری از محققین ، جامعه شناسان، جرم شناسان و روان شناسان را به خود معطوف داشته و موضوع کودک آزاری می باشد که روز به روز هم گسترش بیشتر ی می یابد. شاید علت این گستردگی در راز قدرت نهفته باشد. قدرتی که معمولاَ با نا آگاهی و خشونت همراه است . کودکان، مانند تمام ستم دیدگان حتی در دفاع از خود بسیار نا توان وآسیب پذیر ند و نیاز به حمایت و مراقبت دارند. بزرگسالان مانند تمام صاحبان قدرت ، در پی حفظ برتری و اعمال نفوذ خود هستند و نتیجه چنین معادله نا برابر ستمی است که بر کودکان وارد می شود.
در کشور ما کودک آزاری پنهان است و گاهی به ندرت فقط نمونه هایی از این کودک آزاری به مصوبات کشانده و انشاء می شود .
دو کانون مهم کودک آزاری خانواده و مردم هستند. نمونه هایی زیاد در مدارس کودک آزاری آموزشی است . در آموزش و پرورش ، شیوه نادرست تحصیل و حتی گرفتن امتحان های متعدد و پشت سر هم روی احساس بچه ها تأثیر می گذارد اما از این تأثیر هنوز آمار درستی در دسترس نیست. کودک آزاری پنهان بیش از هر چیز در میان خانواده در جامعه وجود دارد که این امر به شدت کودکان را تهدید می کند.
آقای دکتر چزایر ی روان شناس بالینی در مورد کود ک آزاری می گوید : ( کودک آزاری در خانواده بیشتر به صورت تنبیهات جسمی و روانی است اما نوع دیگر کودک آزاری که سوء استفاده های جنسی است بیشتر در بیرون خانواده اتفاق می افتد.)
کودک آزاری فقط ضرب و شتم کودک و حتی سوء استفاده های جسمی نیست. در خیابانها ی شهر صدها کودک را می بینیم که برخی حاصل ازدواجهای آزادند و تا چندی پیش این کودکان بواسطه نداشتن شناسنامه محروم از رفاه بودند. در همین خیابانها کودکان بسیاری می بینیم که ناگزیر از بزهکاریند چون از کودکی به اینکار وارد شده و آموزش داده می شوند و دایره کودک آزاری بسیار وسیع تر از دیده ها و شنیده های ما است.
تاریخچه کودک آزاری
کودک آزاری سابقه ای به قدمت زندگی انسانها دارد. حوزه جغرافیایی گسترده ای به پهنای جهانی که در آن زندگی می کنیم ،با تفاوتهایی به گوناگونی فرهنگ ملتهای جهان.
یونانیان قدیم کودک را به عنوان یک عضو خانواده و فردی از اجتماع آینده تلقی می کردند . دوران اولیه مسیحیت و قدرت کلیسا در قرون وسطی اطفال را به صورت بالغین نا پخته تلقی می نمودند حتی تا قرن پانزدهم و شانزدهم نیز چنین نظریه ای وجود داشت.
از اطفال انتظار رفتار بزرگسالان را داشتند. پس از سنین 3یا 4 سالگی همان بازی های بزرگسالان را با خودشان یا والدین انجام می دادند. دانش آموزان ده تا بیست ساله را با هم در یک کلاس درس می دادند و کودکان را موجودات بیگناه محسوب یکرده و آنها را از تجاوزات وحشیانه روز نگاه نمی داشتند.
نخستین دوره مربو ط به سال 1860 است که این پدیده کم و بیش احساس مس شد ( آلبر وز تاریو) یک پزشک قانونی در پریس گزارشی از معلولیت جسمی 32 کودک ارائه داد همزمان نیز ( ساملوست) یک متخصص کودک گزارشی از شکستگی های متعدد و کبودیها و بر آمدگی های استخوانی را در کودک داد.
دومین دوره در سال 1946 توسط (کافی) رادیولوژیست آمریکایی مطرح شده و ی 6 مورد کودک مبتلا به خونریزی مزمن زیر سخت شامه گزارش عمومی که در همه آنها شکستگیهای متعدد استخوان دراز (23 عدد) وجود داشت.
در شرح حال این 6 کودک سابقه ضربه و استخوانهای دراز وجود نداشت و هیچگونه شواهد بالینی و رادیولوژیک دال بر بیماری اسکلتی موضعی و یا عمومی که باعث شکستگیهای پاتولوژیک استخوان شوند یافت نمی شد. کافی معتقد بود که شکستگیهای استخوانی دراز ، ریشه تورمانیکی دارند ولی مکانیسم آنها نا معلوم بود.سومین دوره در سال 1962 توسط کمپ و همکارانش به نام ( سندرم کودک کتک خورده) توصیف گردید. چهارمین دوره که از سال 1972 شروع شد و مسئله کودک آزاری به صورت آزار جسمی ، جنسی، روحی، روانی ، غفلت بیان گردید.
و اکنون پنجمین دوره ای که بیشتر تأکید بر نحوه پیشگیری آن می باشد در حال شکل گیری است.
تنبیه کودکان برای مدت زمان طولانی یک امر طبیعی قلمدا د می شد . در انگلستان در دوره انقلاب صنعتی کودکان مدت زمان طولانی در کارخانه ها و معادن زغال سنگ مشغول به کار بودند و اکثر کار فرمایان به صورت خیلی جدی آنها را مورد کتک و آزار قرار می دادند و هر چه به گذشته دورتر بر می گردیم متوجه می شویم که حمایت و مواظبت از کودکان کم رنگ تر می شود و کودکان یا کشته یا ترور و یا مورد تجاوزات جنسی قرار می گیرند. با توجه به تاریخچه فوق به این نکته پی می بریم که آگاهی بین المللی از ( کودک آزاری) یک پدیده جدید است و با وجود این امروز این موضوع کاملاً مشخص و بارز است ولی هنوز در سر تا سر جهان ما شاهد چنین سوء رفتار هایی نسبت به کودکان هستیم.
مفهوم کودک آزاری :
کودک آزاری عبارت است از هر گونه بد رفتاری با کودکان یا افرادی که در سنین بلوغ به سر می برند این بد رفتاری می تواند از طرف پدر یا مادر یا محافظان کودک یا کسانی که مسئول مراقبت او هستند، باشد.
اقسام کودک آزاری
کودک آزاری به 4 دسته تقسیم می شود:
الف) کودک آزاری جسمانی
ب) کودک آزاریجنسی
ج) کودک آزاریروحی و روانی
د) کودک آزاریبی توجهی و غفلت
الف) کودک آزاری جسمانی
1-تعریف کودک آزاری جسمانی (سندرم کافی یا سندرم کتک خورده):
کودک آزاری به حالت بالینی کودکان (معمولاَ زیر 3 سال) گفته می شود که یک بار یا به دفعات متعدد مورد ضرب و شتم و آزار و شکنجه عمدی افراد بالغ که مسئولیت آنها را بر عهده دارند، مثلاَ پدر و مادر، قیم و یا والدین رضاعی قرار می گیرند.
در این سندرم، علاوه بر آزار جسمانی ، محرومیت از خوراک و پوشاک ، نبود توجه و مراقبت و سر پناه محرومیت از محبت و عاطفه به طور عمد نیز مطرح است.
کودک آزاری جسمانی در تمام جوامع به چشم می خورد و ارتباطی با شأن اجتماعی و ملیت و تحصیلات ندارد. البته در مشرق زمین به دلیل باورهای مذهبی مردم و اعتقاد به این که کودک هدیه الهی است، کودک آزاری نسبتاً کمتر دیده می شود.
کودکانی که مظلومانه مورد ضرب و جرح قرار می گیزند کم نیستند.
به عبارت بهتر می توان کودک آزاری جسمانی را شامل صدماتی دانست بطور ارادی و غیر اتفاقی توسط مراقبت کننده از کودک به او وارد می گردد که شامل کبودی ، سوزاندن، ضربه به سر، شکستگی موارد مشابه آن در یک کبودی مختصر تا هنگام هماترم ساب دورال مرگ آور متفاوت باشد.
1 علیرضا کاهانی – مجله پزشکی قانونی –ص 57-54
2 دکتر فاطمه قاسم زاده –مجله پزشکی قانونی – مهر آبان 84
3 دکتر حسن توفیقی – مجله پزشکی قانونی – شماره پنجم – ص 13-12
1-آثار مخرب آزار های جسمانی بر کودک:
بر پایه خبری از تورنتو (کاندا) مخابره شد، کودکانی که مورد تنبیه جسمانی قرار می گیرند در آینده دو برابر سایر کودکان در معرض اعتیاد به مواد مخدر، مصرف مشروبات الکلی و یا مشکلات شخصی قرار می گیرند.
به توشته روزنامه نشنال پست دکتر (هریت مک میلان) روانکاو مرکز کانادایی (مطالعات کودکان در معرض خطر) اظهار داشت: تغییر جسمانی پسران بیشتر از دختران متداول بود، به طوری که 24 درصد زنان و 4/16 درصد مردان گفته بودند : هرگز تنبیه جسمانی نشده اندو 37 درصد مردان و 30 درصد زنان به عبارت بعضی اوقات اشاره کرده بودند.
در مقایسه با آنان که هرگز تنبیه نشده بودند ، افرادی که بعضی اوقات کتک خورده بودند ، 4 درصد بیشتر دچار اختلالات روحی و اضطراب بودند ، 50 درصد بیشتر در معرض افسردگی شدید قرار داشتند و 15 درصد بیشتر دچار مشکلات ناشی از مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی قرار گرفته بودند.
این عوامل سبب بروز رفتار هایی نظیر پرخاشگری یا حالت ضد اجتماعی شدید شده بود. این تحقیق همچنین به ارتباط میان تنبیه جسمانی و پایین بودن ضریت هوش و رفتارهای خشونت بار در بزرگسالی دست یافته است.
واقعیت آن است که بدرفتاری جسمانی با کودک در میان تمام سطوح و اقشار جامعه دیده می شود. کارگران، صاحبان حرف و مشاغل آزاد، حتی پزشکان گاه به تنبیه جسمانی کودکانشان مبادرت می کنند.
تنبیه کودکان بیشتر ناشی از طرز تفکر (شی پنداری ) نسبت به کودک است. والدینی که به کودک مانند اشیاء و وسایل منزل خود می نگرند ، به خود اجازه می دهند، هر نوع که مایل هستند با کودک رفتار کنند و هیچ فر د یا مرجعی نباید در برابر جرم و رفتار آزار گرانه شان آنان را مورد باز خواست قرار دهد. در واقع چنین والدینی برای کودک خود هیچ گونه حق و حقوقی به عنوان انسان قائل نیستند . قانون نیز تنبیه را در حد متعارف مجاز می داند ، اما تعریفی از تنبیه متعارف ارائه نداده است و تا مادامی که کودک بر اثر شکنجه ، کتک و آزار و اذیت دچار جراحت نشود ، به قضیه رسیدگی نمی کند.
ب) کودک آزاری جنسی
1- تعریف سوء استفاده جنسی:
ابتدا توسط کمپ توصیف شده است. سوء استفاده جنسی عبارت است از در گیر کردن کودکان و یا نوجوانان غیر بالغ در فعالیت جنسی که درک کامل و رضایت آگاهانه نسبت به آن ندارند.
تعریف دیگری که توسط بلمبرگ به کار برده شده است از سوء استفاده از کودک با تحریکات جنسی که با سن تکامل روانی ، اجتماعی و نقش وی در خانواده نا متناسب باشد.
از دیدگاه قانون سوء استفاده جنسی عبارت است از هر گونه عملی به منظور کسب لذت جنسی با افراد نابالغ که معمولاً کمتر از هجده سال در نظر گرفته می شود.
2- کودک آزاری جنسی در جهان و ایران:
کودک آزاری جنسی قرنهاست که وجود دارد و با وجود آنکه دنیای امروز ادعای تمدن پیشرفته دارد، روز به روز گزارشهای آزار جنسی بیشتر می شود و این پدیده امروز به صورت یک معضل جهانی مطرح می شود.
بر خلاف آزار جسمانی کودک که نمادی آشکار دارد هر ساله سوء استفاده جنسی بیشتر اوقات به صورت رازی پنهان میان سوء استفاده شونده ( کودک) و سوء استفاده کننده باقی می ماند . ترس کودک از کسی که توسط وی مورد سوء استفاده جنسی قرارگرفته است.به دلیل تهدید وی نسبت به افشای موضوع از طرفی و قبح و زشتی مسئله از طرف دیگر سبب میشود که موضوع سوء استفاده جنسی از کودک مطرح نشود. به همین دلیل هم آمار گزارش های رسیده در زمینه سوء استفاده جنسی از کودکان بسیار کمتر از میزان واقعی شیوع این پدیده در هر جامعه است.
از 838 هزار و 232 مورد کودک آزاری که به سازمان حمایت از کودکان ، آمریکا در سال 1991 ارجاع شده است 15 درصد آن مربوط به کودک آزاری جنسی بوده است . این در حالی است که ماده 19 پیمان نامه حقوق کودک دولتها را موظف به محافظت از کودکان در برابر هر نوع سوء استفاده می کند.
مرکز ملی کودکان و سوء استفاده و غفلت درمورد کودکان در سال 1981 بر طبق بر آورد سالانه نشان داد که همه ساله هزار کودک توسط محارم خود مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند. بر رسیها نشان می دهد که از کل موارد گزارش شده به پزشکی قانونی کشور در مورد کودک آزاری 25 درصد موارد، مربوط به کودک آزاری جنسی است و بیشترین فراوانی آن مربوط به جنوب شهر تهران است.
قربانیان آزار جنسی بیشتر مؤنث و اغلب جوان هستند. در واقع بعضی از آنان هنوز کودک اند. دهختران پنج بار بیش از پسران در معرض قربانی شدن قرار دارند، پسران بیشتر به وسیله ی یک مرد مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند.
یادداشتهای موجود در پرونده های سازمان پزشکی قانونی کشور طی سه سال نشان می دهد. که از جمع 314 مورد شکایت سوء استفاده جنسی در سنین زیر 15 سال که به این مرکز ارجاع شده اند 227 مورد آن دختر و 87 مورد آن را پسران تشکیل می دادند.وقتی بچه ای از لحاظ جنسی تعرض شد آن بجه عقده روانی پیدا می کند و به این علت خودش در سن نوجوانی همین تعرض را به کودکی دارد.
متجاوزین به کودکان:
طبقه بندی این که چه کسانی به کودکان تجاوز میکنند عملی نیست . اغلب این اشخاص پر کار با ظاهری آرام، محترم و معمولی هستند.
دسته ای از متجاوزین را همجنس بازان، دو جنسی ها و بچه بازان تشکیل می دهند که بچه بازان بیشتر پسران را مورد آزار جنسی قرار می دهند
تحقیقات نشان می دهد که 97 درصد از متجاوزان مذکر ند و زنان تجاوز گر بیشتر پرستار هستند. گزارشها نشان می دهد که علاوه بر کودکان آواره در خیابانها ، کودکانی که در خانه افراد ثروتمند به عنوان خدمنکار کار می کنند نیز در معرض سوء استفاده جنسی قرار می گیرند.
ج) کودک آزاری روحی و روانی
تعریف مناسبی از کودک آزاری روانی و روحی ، در دست نمی باشد کمتر کسانی به این مسئله توجه کرده اند. در صورتی که این نوع کودک آزاری دردناک تر از کود ک آزاری جسمی و جنسی می باشد.
چرا که منجر به اختلالات روانی می شود و کودک دجار ، اضطراب ، بی قراری، افت تحصیلی، پر خاشگری ، قانون شکنی ، افسردگی ، فرار از مدرسه می گردد.
بی عدالتی سخت و روان کودک را می آزارد . او دچار حس حقارت و عدم احترام می نماید . کتکهای روانی از جمله فحش و اهانت اگر تأثیری بیشتر از کتکهای جسمی نداشته باشد کمتر ندارند. کودکی به طور دائم زیر رگبار فحش است دچار یأس شده و نسبت به زندگی بی تفاوت است.
کنفرانس بین المللی در سال 1983 در رفتاری روانی را چنین تعریف کرد:
( هر گونه رفتار با کودک که طبق استانداردهای اجتماعی و نظر متخصصان از نظر روان شناختی، آسیب زا باشد بعنی هر گونه رفتاری که بر عملگرد رفتاری- شناختی و عاطفی و جسمی کودک تأثیر سوء داشته باشد. بد رفتاری روانی با کودک خوانده می شود)با این تعریف تمام انواع بدرفتاری با بد رفتاری روانی همراه است.
د) کودک آزاری بی توجهی و غفلت:
غفلت از کودک به معنی حذف یا نادیده گرفتن کودک است که این امر ممکن است با آزار بدنی همراه باشد یا نباشد.
انواع غفلت و بی توجهی:
غفلت جسمی: مانند ترک و به حال خود رها کردن و رسیدکی نکردن به وضعیت تغذیه مانند مادرانی که پای تلفن می روند و در اثر غفلت وی فاجعه رخ می دهد.
غفلت هیجانی: مانند صحبت نکردن به کودک ، بد رفتاری شدید یا مزمن با همسر در حضور کودک.
غفلت آموزشی : مانند رسیدگی نکردن به وضعیت تحصیلی کودک، بی توجهی به ترک تحصیل یا فرار از مدرسه.
غفلت پزشکی: مانند غفلت کردن از کودک در برابر مسائل بهداشتی والدین همانطور که اغلب در مواقع بیماری کودک، مراجعه به پزشک را پشت گوش می اندازند که همین تأخیر در مداوا سبب حاد شدن بیماری و در مواقعی از دست رفتن فرصت مداوا می شود.
علل کودک آزاری در ایران و جهان
کودک آزاری پدیده ای است آگگاهانه که عوامل متعددی در ایجاد آن نقش دارند. برخی از دلایل و عوامل کودک آزاری در همه جوامع مشترک و بعضی تابع شرایط خاص اقتصادی – اجتماعی هر کشورند. در کشورها به دلایل زیر می توان به اختصار اشاره کرد:
1-اعتیاد به ویژه در مواردی که پدر و مادر و یا هر دو معتاد باشند.
2- فقر مالی و فشار های ناشی از ان.
3- وجود برخی عناصر فرهنگی و باورهای سنتی مانند گرایش به تنبیه ، اجبار، تحمیل، خشونت، تبعیض جنسی و داشتن حق مالگیت بر کودک.
4-ازدواج های زود رس و ناتوانی پدر و مادر در تربیت فرزندان.
5- نبود آموزش در امر ازدواج و تربیت فرزندان.
6- ازدواجهای مجدد، وجود نا پدری، نامادری و فرزندان تنی ، ناتنی و مشکلات ناشی از آن.
8- بیماریهای روانی و الدین.
9- بیماریهای مزمن و لا علاج فرزندان .
10 – طلاق و وضعیت کودکان پس از آن .
11- خانواده ای پر تنش.
12- تعداد زیاد فرزندان.
قوانین مربوط به کودک آزاری در ایران
بر اساس آنچه تا به حال گفته شد هر گشوری بر مبنای فرهنگ – عرف – سنن و مذهب خود بر داشتی از کودک آزاری دارد تو در نتیجه چنین بر داشتی نیز قوانینی بدیهی است وقتی که کودکی توسط والدین یا سر پرستان خود مورد آزار قرار می گیرد ، قاضی با توجه به شرایط گوناگون و قوانین موجود مجازات وی را تعیین می کند. در کشور ما قوانین خاص و مشخصی مربوط به کودک آزاری وجود ندارد ولی از لابلای متن قوانین مدنی و جزایی می توان به قوانینی دست یافت که مربوط به جقوق کودک است این قوانین عبارت است از قوانین مربوط به نگهداری کودک: پس از تولد طفل مهمترین مسئله نگهداری و تربیت اوست تا وی راآماده ورود به کودکستان و دبستان و نتیجتاً ورود به اجتماع سازد . در حقوق اسلام به نگهداری طفل ، حضانت گویند و طبق ماده 1168 قانون مدنی ( نگهداری طفل هم حق هم تکلیف ابوین است.)
نگهداری اعم از به کار بردن وسائل لازم برای بقاء و بهداشت جسمی و روحی است . در صورت عدم مراقبت از طفل طبق ماده 1173 قانون مدنی عمل میشد ( هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای مدعی العموم هر تصمیمی راکه برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند.)
در روزنامه ایران شماره 2661 ذکر شده که مطابق ماده 5 کودک آزاری جرم عمومی است و نیاز ی به شاکی خصوصی ندارد در موارد قنونی تأکید شده کلیه افراد به محض مشاهده موارد کودک آزاری باید به مراکز قانونی اعلام کنند حتی ضمانت اجرایی برای ترک این عمل باید گرفته شود. از قوانین دیگر: ماده 1178 قانون مدنی ( ابوین مکلف هستند که در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش بر حسب مقتضی اقدام کنند و نباید آن را مهمل بگذراند.)
ماده 1177 قانون مدنی ( طفل باید مطیع ابوین خود بوده د در هر سنی که باشد باید به آنها احترام کند.)
ماده 1179 قانون مدنی ( ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی به استناد این حق نمی توانند طفل خود را خارج از حدود تنبیه نمایند.)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
1- 1 مقدمه :
کودکان بین 2 تا 6 سالگی ، در مقایسه با نوباوگان و کودکان نوپا ، زمان بیشتری را دور از خانه و والدین سپری میکنند. طی 30 سال گذشته ، تعداد کودکانی که به کودکستان یا مهدکودک میروند، افزایش یافته است. این روند عمدتا به علت افزایش چشمگیر مشارکت زنان در نیروی کار است. در حال حاضر ، مادران 67 درصد از کودکان پیش دبستانی شاغل هستند. کودکستان ، برنامهای است که هدف آن بالا بردن سطح رشد کودکان 2 تا 5 ساله است و بر تجربههای آموزشی تاکید میوزد.
در مقابل ، مهدکودک ، انواع تدارکات برای سرپرستی فرزندان والدین مشاغل را در بر میگیرد و این تدارکات در خانه کودک ارائه میشوند. بررسیها نشان میدهد که والدین ، اغلب کودکستان را به مهدکودک ترجیح میدهند. بسیاری از کودکستانها ، ساعت کار خود را از نیمه وقت به تمام افزایش دادهاند تا به نیازهای والدین شاغل پاسخ دهند. وظیفه یک مهدکودک خوب فقط این نیست که کودکان را در غیاب والدینشان ایمن نگهدارد و آنها را خوب تغذیه کند. مهدکودک باید مانند یک کودکستان کارآمد ، تجربیات آموزش با کیفیت عالی برای کودکان فراهم آورد.
برنامههای کودکستانها متنوع است، که از مراکز کودک محروم تا معلم محور در نوسان هستند. در کودکستانهای کودک محور ، معلمان فعالیتهای گوناگون را ارائه میدهند که کودکان میتوانند از بین آنها انتخاب کنند و قسمت عمده روز ، در بازی آزاد هدف میشود. در مقابل ، کودکستانهای تحصیلی ، معلمان برنامه را تنظیم کنند. در این کودکستانها ، به کودکان حروف الفبا ، اعداد ، رنگها ، شکلها ، مهارتهای تحصیلی را از طریق تکرار و تمرین ، آموزش میدهند و بر بازی تاکید نمیشود.
به رغم نگرانی جدی درباره مناسب بودن این پرورش ، به معلمان کودکستانی فشار میآورند که روی آموزش تحصیلی رسمی ، تاکید کنند. انگیزه ایجاد این گرایش ، اعتقاد عموم به این موضوع است که آموزش تحصیلی در سنین پایینتر ، پیشرفت نهایی جوانان را بهتر میکند. اما تاکید بر آموزش تحصیلی رسمی در اوایل کودکی ، انگیزش و سایر جنبههای رشد هیجانی را تضعیف میکند.
کودکان 3 تا 6 ساله در کلاسهای کودک محور ، در مقایسه با کودکان کلاسهای معلم محور ، به تواناییهای خود بیشتر پی بردند، مسائل چالشانگیز را بیشتر ترجیح دادند، کمتر جویای تائید بزرگترها و نگران مدرسه بودند. در بررسی دیگری ، کودکان 4 ساله در کودکستانهای کودک محور ، در ارزیابیهای تحصیلی ، زبان ، مهارتهای حرکتی و زبان ، از کودکانی که در کودکستانهای تحصیلی بودند، نمرههای بیشتری کسب کردند.
1 – 2 نام کامل طرح و محل اجرای آن :
تاسیس مهد کودک
محل اجزا :
1 – 3 – مشخصات متقاضیان :
نام نام خانوادگی مدرک تحصیلی تلفن
1 – 4 – دلایل انتخاب طرح :
علافه به کودکان و نگهداری و آموزش آنها یکی از عوامل موثر در انتخاب این طرح بوده است ، در وحله دوم بررسی های مالی و اقتصادی و سود آور بودن این طرح و اینکه این طرح یکی از طرح هایی است که به سلامت روحی و روانی بالایی نیاز دارد و همچنین می تواند باعث پیشرفت وضعیت روحی افراد گردد از دیگر عوامل گرایش به این طرح بوده است
1 – 5 میزان مفید بودن طرح برای جامعه :
امروزه با تعداد زیادی از خانواده هایی مواجه هستیم که برای نگهداری فرزندان خود دچار مشکل هستند و مسئله اشتغال مانع نگهداری فرزند می شود ، وجود یک مرکز مطمئن و دارای استاندارد برای اطمینان بخشیدن به خانواده ها می تواند از جهات مختلف مفید و سود بخش باشد
1 – 6 - وضعیت و میزان اشتغالزایی :
میزان اشتغالزایی طرح متغییر است ، ولی بعنوان پیشفرض 9 نفر در نظر گرفته شده است
تاریخچه و سابقه مختصر طرح :
برنامه هداستارت به این صورت است که برای کودکان یک یا دو ساله دوره کودکستان ، همراه با خدمات غذایی و پزشکی تامین میکند. درگیری والدین برای پروژه هداستارت ، اهمیت زیادی دارد. والدین در جلسات سیاستگذاری شرکت میکنند و در برنامهریزی آن مشارکت دارند. آنها همچنین بطور مستقیم با کودکان در کلاسهای درس کار میکنند، در برنامههای مخصوص فرزندپروری و رشد کودک شرکت میجویند و خدماتی را دریافت میکنند که هدف آنها کمک به نیازهای عاطفی ، اجتماعی ، و شغلی خود آنهاست. در حال حاضر ، بیش از 1300 مرکز هداستارت ، سالیانه به 720 هزار کودک خدمت میکنند.
بیش از 20 سال پژوهش ، منافع دراز مدت مداخله پیش دبستانی را به اثبات رسانده و همین امر به بقای هداستارت کمک کرده است. نتایج پژوهش حاکی است کودکانی که در این برنامهها شرکت داشتند در 2 تا 3 سال اول مدرسه ابتدایی ، هوش بهتر بالاتر و پیشرفت تحصیلی بیشتری از کودکان شاهد داشتند. بعد از این زمان ، تفاوتها در نمرات آزمون ، کاهش یافتند. با وجود این کودکانی که تحت مداخله قرار گرفته بودند، از نظر سازگاری با دوران تحصیلی تا نوجوانی ، جلوتر از افراد گروه شاهد بودند آنها به احتمال کمتری تحت آموزش ویژه قرار گرفتند یا مردود شدند، و تعداد بیشتری از آنها دوره دبیرستان را تمام کردند. مهدکودک ، با مداخله به موقع با کیفیت عالی ، میتواند به رشد کودکان که از لحاظ اقتصادی محروم هستند، کمک کند.
اجزای سازنده یک مهد کودک با کیفیت عالی
بررسیها نشان میدهند که این عوامل مهم هستند: اندازه گروه (تعداد کودک در یک مکان واحد) ، نسبت مراقب به کودک ، آمادگی تحصیلی مراقب ، تعهد شخصی مراقب به یادگیری و مراقبت کردن از کودکان در صورتی که این ویژگیها مطلوب باشند، کودکان در ارزیابیهای هوش ، زبان و رشد اجتماعی ، بهتر عمل میکنند. محیطهای وسیع و مجهز و اقداماتی که نیازها و تمایلات کودکان پیش دبستانی را برآورده میسازند نیز به پیامدهای مثبت کمک میکنند.
آیا مهد کودک ، ایمنی دلبستگی در نوباوگی را تهدید میکند؟
پژوهش حاکی است نوباوگان آمریکایی که قبل از 12 ماهگی در مهد کودک تمام وقت گذاشته میشوند، بیشتر از نوباوگانی که در خانه ماندند، دلبستگی ناامین بویژه از نوع دوری جو ، نشان میدهند. آیا این بدان معنی است که نوباوگانی که هر روز جدای از والدین شاغل خود را تجربه میکنند و از همان ابتدا در مهد کودک گذاشته میشوند، در معرض خطر مشکلات رشدی قرار دارند؟ برخی پژوهشگران چنین فکر میکنند در حالی که سایرین مخالفاند. با این حال بررسی دقیق شواهد حاکی است که باید در مورد این نتیجهگیری که مهدکودک برای نوباوگان زیانبخش است، محتاط باشیم.
اولا در بررسیهایی که رابطه مهدکودک با دلبستگی را گزارش میدهند، میزان ناایمنی در نوباوگان مهدکودکی تا اندازهای بیشتر از نوباوگان غیر مهدکودکی است (36 در برابر 29 درصد) ، اما این ناایمنی به میزان کلی ناایمنی کودکان در کشورهای صنعتی شباهت دارد. در حقیقت ، اغلب نوباوگان مادران شاغل ، دلبسته ایمن هستند. از این گذشته ، همه تحقیقات ، گزارش نمیدهند که بین کیفیت دلبستگی نوباوگان مهد کودکی و نوباوگانی که در خانه پرورش یافتهاند تفاوت وجود دارد.
ثانیا ، شرایط خانوادگی بر ایمنی دلبستگی تاثیر دارد. خیلی از مادران شاغل ، فشارهای رسیدگی به دو شغل تمام وقت را استرسزا میدانند. برخی از مادران به دلیل اینکه خسته هستند و به ستوه آمدهاند، به فرزندانشان با عطوفت کمتری پاسخ میدهند و از این رو ، ایمنی آنها را به خطر میاندازند. سایر مادران شاغل ، احتمالا برای استقلال نوباوگانشان ارزش قائلاند و آن را ترغیب میکنند یا اینکه بچههای آنها به دلیل عادت داشتن به جدایی از والدینشان ، از موقعیت غریبی نمیترسند. در این گونه موارد ، حالت و دلبستگی دوری جو میتواند بیانگر خودمختاری سالم و نه ناایمنی باشد.
ثالثا ، مهدکودک نامرغوب میتواند به دلبستگی ناایمن در نوباوگان مادران شاغل کمک کند. در بررسی مراقبت اولیه از کودک NICHD بزرگترین بررسی طول تا زمان حال ، که 1000 نوباوه را همراه با مادرشان در 10 ناحیه کشور در برداشت. مهدکودک به تنهایی تاثیری در دلبستگی ناایمن نداشت. اما وقتی که نوباوگان در معرض ترکیب عوامل خطرخانه و مهدکودک قرار داشتند، پرستاری بیعاطفه در خانه ، همراه بر پرستاری بیعاطفه ، و ساعتهای طولانی در مهدکودک ، میزان ناایمنی افزایش یافت.
رابعا ، ارزیابی ایمنی دلبستگی ، در حالی که نوباوگان با مهدکودک سازگار شدهاند، تصویر دقیقی در اختیار نمیگذارند. وقتی که نوباوگان وارد مهدکودک میشوند، باید با روال جدید جدایی روزانه از والدین سازگار شوند. تحت چنین شرایطی ، انتظار میرود که آنها رنجوری نشان دهند. اما بعد از چند ماه ، نوباوگانی که در برنامههای مرغوب شرکت میکنند، آرامتر میشوند آنها لبخند میزنند، بازی میکنند، از پرستاران باعاطفهای که آنها را خوب میشناسند، تسلی میجویند و تعامل کردن با همسالان را آغاز میکنند.
آینده بحث
نتایج بررسی NICHD حاکی است که تربیت ، بر رفتار مشکل آفرین کودکان پیش دبستانی ، بیشتر از مهدکودک تاثیر دارد. در واقع ، داشتن امکان برقراری رابطه گرم و صمیمانه با یک پرستار حرفهای با عاطفه ، برای ناباوگانی که با یک یا دو والد رابطه ناایمنی دارند، بسیار مفید است. وقتی که این کودکان را تا دوره پیش دبستانی و اوایل دبستان دنبال کردند، معلوم شد که آنها بیشتر از کودکان دلبسته ناایمنی که به مهدکودک نرفته بودند، اعتماد به نفس دارند و از مهارتهای اجتماعی برخوردار هستند.
آشنایی کودک با مهد کودک
کودک از 3 سالگی آماده ورود به مهد کودک می شود. اما در این بین نگرانی والدین و وابستگی کودک ، مشکلاتی پدید می آورد . به عبارتی از یک طرف والدین هنوز مطمئن نیستند کودکشان آمادگی لازم را دارد و از طرفی دیگر کودک هنوز خود را وابسته حس می کند و ممکن است نخواهد از خانواده جدا شود . البته این امر برای همه بچه ها یکسان نیست و بعضی به راحتی محیط مهد را می پذیرند و به آن دلبستگی پیدا می کنند . اما در مورد کودکان وابسته ، کارشناسان توصیه می کنندکه والدین برای حل این مشکل قاطعیت داشته باشند . اول فکر کنند چه چیزی به صلاح فرزندشان است ، بعد تصمیم آخر را بگیرند . در این مورد نباید والدین احساساتی شوند ، باید بتوانند گریه های کودک را موقع ورود به مهد تحمل کنند ، مانند زمانی که گریه های کودک را موقع واکسن زدن تماشا می کنند . چرا که به گفته محققین" واقعاً مهدکودک مانند واکسن عمل می کند و می تواند فرزند ما رادر برابر آسیب های بسیاری واکسینه کند ."
در مورد بچه های وابسته ، برخی از کارشناسان معتقدند بهتر است ورود آنها را به مهدکودک ، جلوتر بیندازیم.در این باره تابستان زمان مناسبی است ، چرا که کلاس پیش دبستانی تعطیل است و مهدکودک خلوت تر و مربی ها می توانند برای هر کودک زمان بیشتری را صرف کنند تا کم کم به محیط آنجا خو بگیرند از طرفی بچه ها می توانند از برنامه های تفریحی نیز بیشتر لذت ببرند .
چگونه بچه هاییراکه تمایلی به مهد کودک ندارند ، متقاعد کنیم؟
در این مورد والدین نباید انعطاف داشته باشند . چرا که اگر کودک بفهمد می تواند هر وقت که نخواست از رفتن به مهد کودک امتناع کند، دیگر قاطعیت و نفوذ شما از بین خواهد رفت . در حقیقت این کودک است که شما را تربیت می کند و فرمان می دهد . اما بهتر است از قبل ، برایش مشخص کنید که او" باید" با شما همکاری کند و اگر به مهد نرود ، مثلاً تنها می ماند . در روزهای نخست ورود کودک به مهد ، والدین باید به هر ترتیب که شده از غیبت او خودداری کنند تا به تدریج،کودک با همه برنامه های آنجا آشنا شود و کم کم رابطه عاطفی با دوستانش پیدا کند .
چطور ساعت خواب کودکان را تنظیم کنیم؟
اغلب خانواده ها در بیدار کردن فرزندانشان برای رفتن به مهدکودک یا مدرسه مشکل دارند . کارشناسان معتقدند خردسالان را می توان روزانه ده دقیقه تا یک ربع زودتر بیدار کرد تا به تدریج شب ها زودتر بخوابند. البته هیچگاه نباید برای زود خوابیدن آنها از اعمال زور و فشار استفاده کرد . چرا که این امر موجب تنش و استرس می شود . نباید کودکی را که به آسانی از خواب بر نمی خیزد تنبل نامیدو یا کودکانی که هنگام صبح بشاش و چابک نیستند را مورد تمسخر قرار داد . کودک از این که مادر به اتاق او بیاید و پتو را از روی او بردارد و بگوید" بلند شو ، دیر است" وحشت دارد . اگر کودک با صدای ساعت زنگ دار بیدار شود بهتر است تا با صدایزنگ دار مادر.
به جای این که با کودک وارد جنگ شویم و به زور او را بیدار کنیم ، بهترین کار این است که بگذاریم ده دقیقه طلایی دیگر را به خواب و خیالبافی اختصاص دهد ، و از آن لذت ببرد،این را می توان با تنظیم ساعت عملی کرد .
اهمیت مهد کودک
یافته های علمی در زمینه های مختلف نشان می دهند که پشتیبانی از رشد و تکامل اولیه کودک نه تنها نتایج سرشار فوری برای کودک و والدینش در بر دارد ، بلکه در بلند مدت موجب توانایی برای ایفای نقش در جامعه نیز می شود . پرداختن به تربیت کودک در سال های اولیه زندگی موقعیت بسیار مناسبی برای جلوگیری و یا کاستن از اشکالات یادگیری است و منافع ماندگاری برای خانواده و اجتماعدارد. پس می توان گفتکه توجه به کودکان خردسال منافع زیررابرای جامعهدر بردارد :
بهره وری اقتصادی
توجه هایی که موجب افزایش ظرفیت های بدنی و ذهنی کودک می شوند باعث افزایش تعداد دانش آموزان مدارس و پیشرفت و موفقیت در مدرسهوبه نوبه خود موجب بهره وری بیشتر اقتصادی می شود .
صرفه جویی در مخارج
کودکانی که آمادگی بدنی و ذهنی و اجتماعی بهتری دارند مرحله انتقال خانه به مدرسه را بهتر می گذرانند. از این رو ترک تحصیل و مردود شدن بچه ها کمتر دیده می شود و به برنامه های جبرانی کمتر هم نیاز هست و این باعث کاهش مخارج می شود .
تقویت ارزش های اخلاقی و اجتماعی
ما ارزش های خود را از طریق کودکان منتقل می کنیم . برای نگهداری ارزش های اخلاقی و اجتماعی ، باید از کودکان شروع کرد . ارزش هایی مانند همکاری ، تعاون ، رعایت حقوق دیگران ، دفاع از حقوق خود و مراقبت از محیط زیست در سنین قبل از دبستان در کودک ریشه می دواند .
کمک به مراقبین کودکان و مادرها
با حضور کودکان در مهد کودک ، بچه ها چند ساعتی در روز تحت نظارت و مراقبت افراد متخصص قرار می گیرند ، آموزش های لازم برای شروع مدرسه را در می یابند ، رفتار اجتماعی را می آموزند ، از بازی با همسالان لذت می برند ، محرک های لازم برای شکوفایی خلاقیت را دریافت می کنند . از سویی دیگر مادرها می توانند برای کسب در آمد فعالیت کنند و نیز به تحصیل و فراگیری دانش امروزی بپردازند و زمینه های لازم را برای رشد و تکامل مطلوب فرزندان فراهم کنند .
بسیج اجتماعی
همان قدر که کودکان از بزرگسالان تأثیر می گیرند ، گاهی نیز بعضی رفتار کودکان ، تأثیر بسزایی بر بزرگترها می گذارد . پس کودکان می توانند نقطه جهشیبرای اقدامات اجتماعی و سیاسی باشند که باعث ایجاد هماهنگی و سازماندهی یک امر اجتماعی می گردد .
اجتماعی شدن کودکان
کودکبا ورودبهمدرسه ، یکباره اجتماعی نمی شود ، بلکه پایه های روابط کودک با مدرسه در 2 یا 3 سال قبل پی ریزیمیشود. در مهدکودک بچه ها با همسالان خود ارتباط مستمر دارند ، و فرصت دارند تا مشکلات ارتباطی خود را حل کنند و در مدرسه مشکل دوست یابی نداشته باشند .
نقش مهدکودک را در تربیت کودکان جدی بگیریم
انسان موجودی اجتماعی است، از زمان تولد تا واپسین دم حیات نیازمند دیگران است. در جامعه زندگی می کند، از آن تأثیر می پذیرد و بر آن تأثیر می گذارد.
انسان موجودی اجتماعی است، از زمان تولد تا واپسین دم حیات نیازمند دیگران است. در جامعه زندگی می کند، از آن تأثیر می پذیرد و بر آن تأثیر می گذارد.کانون خانواده، نخستین نهاد اجتماعی است که کودک در آن پرورش می یابد و می آموزد که چگونه رفتار اجتماعی داشته باشد.در محیط های اجتماعی نظیر مهدکودک، نهادهای دیگری به جز خانواده در آموزش هنجارها و ارزش ها به فرزندان دخالت دارند و با افزایش سن کودک به مرور از نقش خانواده ها کاسته و بر نقش این کانون ها در الگو دهی به شخصیت کودک افزوده می شود. مهدکودک، برای بچه ها عموماً جذابیتی بیش از خانه و خانواده دارد و نیز نقشی بسیار اساسی و مهم در تربیت کودکان ایفا می کند.
بنابراین برای به ثمر نشستن این نهال های ترد و شکننده و کمک به رشدِ صحیح آنان باید محیطی امن و عاری از هر انحرافی برای تربیت آنان فراهم ساخت. تأثیرپذیری کودکان در مهد به مراتب بیشتر از خانه و خانواده است. اگر مربیان، افرادی آموزش دیده، کارآمد و متخصص در زمینه تربیت کودکان باشند خواهند توانست به بهترین شکل ممکن کودکان را تربیت کنند. بسیاری از کودکان با رشد روزافزون تعداد مادران شاغل، بیش از نیمی از روز خود را در مهدها سپری می سازند و رفتارها، ارزش ها و الگوهای بسیاری را از این مکان ها کسب می کنند، حال این مربیان و مسئولان مهدها هستند که باید ضمن عنایت به وظیفه خطیر تعلیم و تربیت، و بهره گیری از شیوه های مثبت و کارآمد، در ساختن نسل آتی کمر همت ببندند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 42 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
این پروژه به صورت فایل لایه باز فوتوشاپ و قابل استفاده برای آتلیه کودک می باشد.
تأثیر دین در تعلیم و تربیت فرزندان
خبرگزاری فارس: مهمترین نکتهاى که توجه ما را به رابطه دین و خانواده جلب مىکند آن است که باورها و احساسات دینى طى دوره کودکى، در محیط صمیمى و منظّم خانواده شکل مىگیرد و پرورش مىیابد، به گونهاى که دیدگاه کودک را نسبت به زندگى و رفتار آینده تحت تأثیر قرار مىدهد.
اشاره
این نوشتار ترجمهاى است از مقاله تربیتى که در فصلنامه تعلیم و تربیت اسلامى دانشکده اسلامى کمبریج انگلستان نوشته شده است. نویسنده مقاله که خود عرب تبار است، سعى کرده تأثیرات دو نهاد دین و خانواده را بر تعلیم و تربیت کودک نشان دهد. و بدین منظور، مقایسهاى بین تربیت کودک در دوره پیش از اسلام و پس از آن انجام داده است و دستورات پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) در زمینه توجه به پرورش کودکان را بسیار برجسته و مهم جلوه داده است. از رفتار آن حضرت با کودکان به خصوص نوههاى ایشان امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)در اثبات این مهم کمک گرفته است. سرانجام، رفتار محبتآمیز والدین در محیط خانواده نسبت به تربیت فرزندان و پرورش روحى و عاطفى آنان مهم تلقى کرده و در اثبات آن، در سیره نبوى مدد جسته و بر علم تبعیض بین فرزندان تأکید نموده است.
مهمترین نکتهاى که توجه ما را به رابطه دین و خانواده جلب مىکند آن است که باورها و احساسات دینى طى دوره کودکى، در محیط صمیمى و منظّم خانواده شکل مىگیرد و پرورش مىیابد، به گونهاى که دیدگاه کودک را نسبت به زندگى و رفتار آینده تحت تأثیر قرار مىدهد. علاوه براین، باید روشن کرد که اسلام معیارهاى مهمى را براى تشکیل زندگى خانوادگى مبتنى بر بنیادهاى سالم و نیز ایجاد فضاى معنوى، که کودک اولین تأثّرات شخصیتساز را از آن فضا دریافت مىدارد، در نظر گرفته است. این رابطه را مىتوان به شرح ذیل تبیین کرد:
1. خانواده یک نهاد اجتماعى است که احساسات مورد اهتمام دین در آن تمرکز مىیابد. واژگانى مانند «خانه» و «خانواده» بیانگر فضاى صمیمى و حراست شدهاى است که انسان در آن احساس راحتى و آسایش مىکند. اصطلاح «اِو ـ بارک صاحیبى اُلماک»1 در زبان ترکى، نشان دهنده آن است که خانه به عنوان یک مکان مقدس پذیرفته شده است. («بارک» در زبان ترکى قدیم به معناى پرستشگاه است.) در جامعهشناسى، خانواده به عنوان نوعى از جامعه دینى تعریف شده که اعضاى آن همانند اعضاى بدن با همبستگى واقعى بر محور ارزشهاى معنوى متحدند.
واقعیت این است که وقتى دو جنس مخالف در اثر تمایلات طبیعى باهم پیوند برقرار کردند، ارتباطى در سطح بالا که در آن احساسات اجتماعى و اخلاقى متفاوتند، برپایههاى تنکرد شناختى (فیزیولوژیکى) شکل مىگیرد. پدر و مادر، که پیش از این حس همکارى، عشق، وفادارى و اعتماد متقابل با یکدیگر داشتند، با ورود کودک در محیط خانواده، نمودهاى جدیدى از عشق ـ مانند دلسوزى، حمایت و فداکارى ـ را نیز تجربه مىکنند که تمام این نمودهاى جدید به خاطر کودکى است که والدین را به مراقبت عاشقانه از خود و مواجهه با همه مشکلات قادر مىسازد.
در یکى از احادیث پیغمبر، احساسات مادر نسبت به فرزند از موهبتهاى الهى به انسان شمرده شده است.2 به عقیده برخى از روانشناسان، دلبستگى و علاقهمندى کودک به والدین از نخستین نشانههاى عشق و محبت به دین است.
2. عمق عشق دو جانبه حاکم بر خانواده، این نهاد را مناسبترین محیط براى دین مىسازد، تا آنکه به جاى خواستههاى خودپسندانه، به وسیله خواستههاى اصیل و عالى پشتیبانى و دنبال شود. اگرچه در یادگیرى انسان محدودیت سنّى وجود ندارد، ولى شکى نیست که سالهاى اول زندگى در یادگیرى بسیار مهم است; زیرا کودک باورها، نگرشها و رفتارهاى اساسى را در همان سالهاى نخستین فرا مىگیرد. به گفته برخى از روانشناسان، شیوه زندگى کودک تا چهار یا پنج سالگى، چنان عمیق شکل مىگیرد که پس از آن، عوامل بیرونى نمىتواند آن شیوه را تغییر دهد.
کوتاه سخن آنکه زندگى کودک در چنین محیط پرمهر و محبتى نقش مهمى در شکلگیرى نوع شخصیت او دارد; شخصیتى که با انواع عشق و محبت نوع دوستانه، با خوشبینى به زندگى مىنگرد; یعنى گرایشهاى عالى همانند گرایشهاى اجتماعى و دینى را به فعلیت مىرساند.
مهر و محبت بین پدر و فرزند رابطه متقابل دارد و فقط با مهر و محبت مىتواند به شکوفایى برسد. پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) به شخصى که محبت به فرزند را به دیده تعجب مىنگریست، فرمودند: «کسى که نشانهاى از مهر و محبت در او مشاهده نشود، دوست داشتنى نیست.»3
اسلام آن نوع زندگى را که بر محور نیازهاى تنکردشناختى، شهوتها و تمایلات زودگذر تمرکز یافته است، به عنوان سطحى از زندگى حیوانى مىپذیرد، اما پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در این زمینه مىفرمایند: هدف دین شکل دادن آن سطح از زندگى است که بالاتر و ظریفتر از سطح تنکردشناختى است.
اینگونه زندگى اخلاقى، گرایشهاى طبیعى انسان را از بین نمىبرد، بلکه آنها را محدود و هدایت مىکند. ایمان واقعى انسان به خدا از یک سو و شیوه زندگى پایدار، جامع و هدفمند از سوى دیگر، نتایج امیدبخشى پدید مىآورد که فرد را به برخورد صمیمانه با دیگران قادر مىسازد; یعنى در واقع، شیوهاى اخلاقى را در زندگى ایجاد مىکند که در آن، ایمان به خدا نقشى پویا و واقعى دارد.
در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) ارتباط اعتقادى و عاشقانه با خدا اینگونه بیان شده است: «اگر شما به خدا ایمان نداشته باشید، نمىتوانید به بهشت بروید، و اگر مهر و محبت نداشته باشید، ایمان به خدا نیز نخواهید داشت.»4 در یکى از آیات قرآن، به این موضوع تصریح شده که انسان براى عبادت آفریده شده است.»5 «عبادت ـ به مفهوم فراگیر آن ـ شامل بسیارى از اعمال و رفتارهایى است که نسبت به مخلوقات دیگر انجام مىدهیم. در واقع بسیارى از کارهایى که ملزم به انجام آن هستیم، بخشى از گذران یک زندگى اخلاقى است. کسى که در درون خود وجود مطلق (خداوند) را احساس کند، خواهد توانست نشانههاى خداوند را در خود و طبیعت بیابد. این شناخت به او کمک مىکند تا تمام ارزشها و قابلیتهاى فطرى خود را شکوفا سازد.
همانگونه که از قرآن استفاده مىشود، خانوادهاى که با ازدواج مرد و زن شکل مىگیرد، براى به فعلیت رساندن و پرورش دادن توانایىهایى انسان و تکامل وى، بستر اجتماعى پربارى را همراه با مهر و محبت و روابط متقابل پدید مىآورد. از اینرو، نخستین تجربههاى خانواده به کودک کمک مىکند تا به تدریج از زندگى خود محور طبیعىاش به سوى زندگى جمعى حرکت کند و عضو جامعهاى گردد که در ارزشهاى مشترکآن سهیماست.همچنینشخصیتکودک،کهاو را از دیگران متمایز مىکند ، در محیطخانوادهشکل مىگیرد.
خلاصه آنکه هدف حقیقى دین پرورش احساسات عالى و مهر و محبت اجتماعى انسانهاست. پدر و مادر در محیط خانواده نخستین مراجع صلاحیتدار و نمونههایى هستند که کودک ارزشهاى اساسى و رفتارهایى را که روش زندگى او را شکل خواهد داد، از آنها فرا مىگیرد.
3. بنا به گفته روانشناسان، در کودک، نوعى ظرفیت فراگیر و گرایش فطرى به دین وجود دارد. خانواده باید گرایش کودک به دین را، که از همان سالهاى اولیه زندگى آغاز مىشود، هماهنگ با عقاید خود هدایت کند. گرایش کودک به دین بیشتر با عوامل بیرونى بروز پیدا مىکند. کودک درباره مفهوم واژهها و عبارتهاى دینى، که در محاورات روزانه مىشنود، پرسشهایى مطرح مىکند و به رفتارها و مراسم دینى، که مشاهده مىکند، توجه دقیق دارد. ممکن است بعضى از کودکان در این مسیر، پا را فراتر گذارده، درباره تولد، مرگ، اهمیت زندگى و امثال آن پرسوجو کنند.
در حقیقت، اشتیاق کودک به یادگیرى و علاقه والدین به آموزش باهم تلفیق مىشوند. علاقهمندى و دلسوزى والدین نه تنها نیازهاى روانى کودک را تأمین مىکند، بلکه پدر و مادر را در انتقال باورها و ارزشهاى خود به کودک نیز ترغیب مىنماید. از اینرو، در مدتى که کودک از نظر جسمى تحت حمایت قرار دارد، مقرراتى که او را به داشتن روابط عادى در محیط اجتماعى قادر مىسازد، فراگرفته خواهد شد. در آن زمان، ذهن کودک به عنوان یک عضو گیرنده عمل مىکند; زیرا هنوز توان فکرى او در زمینه پندارها و نقد و بررسىها رشد نکرده است; هر چه به او گفته شود، مىپذیرد و بیشتر نگرشها و رفتارهاى والدین را به صورت ناخودآگاه تقلید مىکند.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اهمیت خانواده را در شکلدادن گرایش دینى کودک گوشزد نمودهاند، اما رشد دینى کودک به دلیل فقدان ژرفنگرى در احساسات اولیه دینى او به وقوع نمىپیوندد. طبق فرموده پیامبر(صلى الله علیه وآله)درست همانگونه که صاحب حیوان با داغ زدن بر آن به تولد نوزاد سالم او آسیب مىزند، والدین هم ممکن است با آموزش باورها و ارزشهاى غلط به کودک، مانع رشد فطرى وى شوند.
همانگونه که از مطالب گذشته دریافتیم، اسلام محتوا و روشى از تعلیم و تربیت ارائه مىدهد، که براى رشد گرایش فطرى کودک به دین راه هموارى را فراهم مىسازد. از آیات قرآن کریم، که در این زمینه نازل شده، یک مطلب به روشنى استفاده مىشود: روح انسان باید با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است پرورش یابد. آفرینش خدا تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمىدانند.6
برخى از افراد با نیت نیک، تعلیمات دینى را به کودک مىآموزند، ولى به دلیل نداشتن شناخت کافى، روح کودک را تباه مىکنند.
به نظر برخى از صاحبنظران، حس دینى کودک به صورت دلبستگى و عشق به والدین ظاهر مىشود; والدینى که به نظر کودک بسیار قوى، با اطلاع و فناناپذیرند. هرقدر کودک از محدودیت توان و دانش والدین آگاه گردد، این دلبستگى به سوى قدرت عالىتر هدایت مىشود و نیز در اثر تعلیم و تربیت سازنده دینى به موجود غیرمادى، واقعى، مطلق و کامل و سرانجام،به میزان آگاهى خود از عقیده مادى و انسان انگارانه، به ایمان واقعى به خداوند رهنمون مىگردد.
4. اسلام براى تشکیل و حفظ خانواده یک سلسله پیشگیرىها و راهنمایىها ارائه داده و روابط خانواده را به صورت قانون مطرح کرده است. در قرآن کریم، میل جنسى به عنوان یک انگیزه مهم انسان، همانند میل به مال و ثروت، مطرح شده و مایه افزایش زیبایى زندگى برشمرده شده است.7 اشارهاى که در سوره یوسف در مورد میل جنسى آمده این است: گاهى این میل چنان بر شخص غلبه مىکند که مرتکب گناه مىگردد.8
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید