یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد اختلال سلوک

اختصاصی از یاری فایل مقاله در مورد اختلال سلوک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

اختلال سلوک:

اختلال سلوک مجموعه ی پایداری از رفتارهایی است که با گذشت زمان شکل میگیرد و غالبا مشخصه ی آن پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است . اختلال سلوک با بسیاری از اختلالات دیگر از جمله اختلال نقص توجه_ بیش فعالی افسردگی و اختلالات یادگیری همراه است و علاوه بر آن با چندین عامل روانی_اجتماعی نظیر سطح پایین اجتماعی-اقتصادی روش تربیتی خشن وتنبیهی اختلافات خانوادگی فقدان نظارت مناسب والدین و فقدان کفایت اجتماعی ارتباط دارد .خطر ابتلا به اختلال سلوک در کودکانی که یکی از والدین حقیقی یا والد خوانده ی آنها به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلاست یا یکی از برادران یا خواهران آنها مبتلا به اختلال سلوک است، بیشتر است. این اختلال همچنین در کودکانی که والدین آنها وابستگی به الکل، اختلالات خلقی، اسکیزوفزنی یا اختلال بیش فعالی همراه با عدم توجه یا اختلال سلوک داشته اند، شایع تر است. صرفنظر از تأثیرات وراثتی والدین بر کودکان که در این اختلال گزارش شده، بخش عمده ای از رفتارهای ضداجتماعی و مرتبط با اختلال سلوک و بزهکاری، ناشی از آموزش توسط پیام های کلامی و غیر کلامی والدین، خواهران و برادران است.

 بر طبق ملاکهای DSM-IV-TRوجود سه رفتار اختصاص از 15 رفتار ذکر شده ضروری است که شامل موارد زیر است:

1-زورگویی وقلدری

2-تهدید کردن

3-ارعاب دیگران

4-بیرون ماندن از خانه علی رغم قدغن والدین

5-شروع قبل از سن 13 سالگی

DSM-IV-TR همچنین تصریح میکند که فرار از مدرسه باید قبل از 13 سالگی شروع شده باشد تا جزو نشانه های اختلال سلوک محسوب شود .این تشخیص را فقط زمانی میتوان برای افراد بالاتر از 18 سال به کار برد که واجد ملاکهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی نباشند.DSM-IV-TRنوع خفیفی از این اختلال را توصیف میکند که در آن معدودی از مشکلات رفتاری فراتر از حدی که برای تشخیص لازم است وجود دارند وهمچنین این مشکلات فقط منجر به آسیب جزیی دیگران میشوند .طبقDSM-IV-TRدر نوع شدید این اختلال مشکلات رفتاری فراوانی علاوه بر حداقل لازم برای تشخیص وجود دارد و یا مشکلات رفتاری موجب آسیب قابل ملاحظه به دیگران میشود.)کاپلان)

تاریخچه و طبقه:

روانشناسان روانپزشکان به طور سنتی اهمیت رفتارهای ضد اجتماعی کودکان و نوجوانان را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داده اند. اولین دیدگاه از تجربه بیماران بالینیبود که تصور میشد در شکل گیری شخصیت از نقص اساسی برخوردارند اصطلاح شخصیت جامعه ستیز در مورد خصوصیات بالینی این اختلال به کار گرفتهشد دومین دیدگاه از تجربه عالی درکار کردن با جوانان بزهکار ناشی شد تصور رایج چنین بود که اینگونه افراد با رفتار ضد اجتماعیخود در حال واکنش نشان دادن بهرویدادهای سخت زندگیوناگواری میباشند که در خانواده یا جامعه خویش تجربه کرده اند(ارلس1944).

هیلی(1926)پایه گذار وپدید آورنده اولین کلینیک دادگاه نوجوانان در شیکاگو وبوستون افراد بزهکار را به عنوان کسانی که دارای نقص"سرشت روانی" هستندتوصیف نمود.او بر اهمیت یافتن دو نقص فیزیکی و روانی بیماران تاکیدمی کرداین ترکیب نواقص عقیده او را که رفتار این گونه نوجوانان ناشی از طبیعت و وراثت است تصدیق مینمود.در همان زمان روانشناس انگلیسی برت(1952)رساله ای به یاد ماندنی منتشر نمود و تهاجمات چند گانه اجتماعی و بیولوژیکی را که باعث تقویت این نواقص میشدندشناسایی نمود اما او روی عامل وراثتی تاکید کمتری داشت.

کلکلی(1941)رساله ای تحت عنوان "نقاب سلامتی"منتشر نمود وتوضیحات بالینی مفصل و ارزیابی جامعی را در مورد افراد جامعه ستیز ارائه کرد وی این خصوصیات را به شرح ذیل عنوان نمود.

1-عدم وجود حس مسئولیت

2-امتناع از پذیرفتن انتقاد به خاطر انجام کارهای خلاف

3-عدم وجود حس شرم وحیا وندامت

4-دروغگویی و فریب

5-درس نگرفتن از تجربیات

6-خود محوری بارز

7-عدم بصیرت

8-افراط در نوشیدن الکل

9-انحرافات جنسی

10-هدف هدفگرایی که نتیجه آن اغتشاش در امور زندگی است.

وی همچنین به تاثیرات عوامل وراثتی و محیطی معتقد بود.

در حالیکه کلکلی سعی در طبقه بندی این اختلالات داشت متخصصین بالینی دیگرکه برروی کودکان کار میکردند تلاش داشتند تا منشا مجموعه نشانگان رفتاری را شناسایی کنندکه تصور میشود با" جامعه ستیزی"بزرگسالان در ارتباط است.یکی از موثرین این گروه

"جان باولبی"بود .او در یکی از مطالعات اولیه مربوط به پسر بچه های بزهکار سیستمی را ابلاغ کردکه از شش نوع تشکیل شده بود. در بین آنها خصوصیات بی عاطفی هیجان زد گی و افسردگی متداول بود این سیستم شبیه به طبقات اصلی اختلال سلوک بود که بعدا در ICD-10بوجود آمد.(سازمان بهداشت جهانی1992)

رابینز(1978)به رابطه متقاعدکنندهای بین مسایل رفتاری کودکان و نوجوانان و اختلال شخصیت ضداجتماعی دست یافت.این مطالعه مهم در نمونه های مختلف تکرار شد و یافته هایی که بدست آمد از قابل اطمینان ترین یافته های ممکن در روانپزشکی نوین بود.

این یافته ها جدی بودن و دیرینگی و طویل المدت بودن اختلالات ضد اجتماعی را ثابت کرد.

وقتی که این مسایل از کلینیک های متعلق به دادگاه به روی جامعه و زمینه های طبی حرکت نمودبه موازات پیشرفت اصول روانپریشی در اذهان روانپزشکان چشم اندازی بهتر وگسترده تر از نظریه های مربوط به"حقارت سرشتی"گردید و نظریات تشخیصی جدیدی ظهور کرد.ابتدا اختلال سلوک و سپس اختلال نافرمانی وارد "واژگان"روانپزشکی کودک شد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد اختلال سلوک

تحقیق امار اختلال سلوک

اختصاصی از یاری فایل تحقیق امار اختلال سلوک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

اختلال سلوک:

اختلال سلوک مجموعه ی پایداری از رفتارهایی است که با گذشت زمان شکل میگیرد و غالبا مشخصه ی آن پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است . اختلال سلوک با بسیاری از اختلالات دیگر از جمله اختلال نقص توجه_ بیش فعالی افسردگی و اختلالات یادگیری همراه است و علاوه بر آن با چندین عامل روانی_اجتماعی نظیر سطح پایین اجتماعی-اقتصادی روش تربیتی خشن وتنبیهی اختلافات خانوادگی فقدان نظارت مناسب والدین و فقدان کفایت اجتماعی ارتباط دارد .خطر ابتلا به اختلال سلوک در کودکانی که یکی از والدین حقیقی یا والد خوانده ی آنها به اختلال شخصیت ضد اجتماعی مبتلاست یا یکی از برادران یا خواهران آنها مبتلا به اختلال سلوک است، بیشتر است. این اختلال همچنین در کودکانی که والدین آنها وابستگی به الکل، اختلالات خلقی، اسکیزوفزنی یا اختلال بیش فعالی همراه با عدم توجه یا اختلال سلوک داشته اند، شایع تر است. صرفنظر از تأثیرات وراثتی والدین بر کودکان که در این اختلال گزارش شده، بخش عمده ای از رفتارهای ضداجتماعی و مرتبط با اختلال سلوک و بزهکاری، ناشی از آموزش توسط پیام های کلامی و غیر کلامی والدین، خواهران و برادران است.

 بر طبق ملاکهای DSM-IV-TRوجود سه رفتار اختصاص از 15 رفتار ذکر شده ضروری است که شامل موارد زیر است:

1-زورگویی وقلدری

2-تهدید کردن

3-ارعاب دیگران

4-بیرون ماندن از خانه علی رغم قدغن والدین

5-شروع قبل از سن 13 سالگی

DSM-IV-TR همچنین تصریح میکند که فرار از مدرسه باید قبل از 13 سالگی شروع شده باشد تا جزو نشانه های اختلال سلوک محسوب شود .این تشخیص را فقط زمانی میتوان برای افراد بالاتر از 18 سال به کار برد که واجد ملاکهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی نباشند.DSM-IV-TRنوع خفیفی از این اختلال را توصیف میکند که در آن معدودی از مشکلات رفتاری فراتر از حدی که برای تشخیص لازم است وجود دارند وهمچنین این مشکلات فقط منجر به آسیب جزیی دیگران میشوند .طبقDSM-IV-TRدر نوع شدید این اختلال مشکلات رفتاری فراوانی علاوه بر حداقل لازم برای تشخیص وجود دارد و یا مشکلات رفتاری موجب آسیب قابل ملاحظه به دیگران میشود.)کاپلان)

تاریخچه و طبقه:

روانشناسان روانپزشکان به طور سنتی اهمیت رفتارهای ضد اجتماعی کودکان و نوجوانان را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار داده اند. اولین دیدگاه از تجربه بیماران بالینیبود که تصور میشد در شکل گیری شخصیت از نقص اساسی برخوردارند اصطلاح شخصیت جامعه ستیز در مورد خصوصیات بالینی این اختلال به کار گرفتهشد دومین دیدگاه از تجربه عالی درکار کردن با جوانان بزهکار ناشی شد تصور رایج چنین بود که اینگونه افراد با رفتار ضد اجتماعیخود در حال واکنش نشان دادن بهرویدادهای سخت زندگیوناگواری میباشند که در خانواده یا جامعه خویش تجربه کرده اند(ارلس1944).

هیلی(1926)پایه گذار وپدید آورنده اولین کلینیک دادگاه نوجوانان در شیکاگو وبوستون افراد بزهکار را به عنوان کسانی که دارای نقص"سرشت روانی" هستندتوصیف نمود.او بر اهمیت یافتن دو نقص فیزیکی و روانی بیماران تاکیدمی کرداین ترکیب نواقص عقیده او را که رفتار این گونه نوجوانان ناشی از طبیعت و وراثت است تصدیق مینمود.در همان زمان روانشناس انگلیسی برت(1952)رساله ای به یاد ماندنی منتشر نمود و تهاجمات چند گانه اجتماعی و بیولوژیکی را که باعث تقویت این نواقص میشدندشناسایی نمود اما او روی عامل وراثتی تاکید کمتری داشت.

کلکلی(1941)رساله ای تحت عنوان "نقاب سلامتی"منتشر نمود وتوضیحات بالینی مفصل و ارزیابی جامعی را در مورد افراد جامعه ستیز ارائه کرد وی این خصوصیات را به شرح ذیل عنوان نمود.

1-عدم وجود حس مسئولیت

2-امتناع از پذیرفتن انتقاد به خاطر انجام کارهای خلاف

3-عدم وجود حس شرم وحیا وندامت

4-دروغگویی و فریب

5-درس نگرفتن از تجربیات

6-خود محوری بارز

7-عدم بصیرت

8-افراط در نوشیدن الکل

9-انحرافات جنسی

10-هدف هدفگرایی که نتیجه آن اغتشاش در امور زندگی است.

وی همچنین به تاثیرات عوامل وراثتی و محیطی معتقد بود.

در حالیکه کلکلی سعی در طبقه بندی این اختلالات داشت متخصصین بالینی دیگرکه برروی کودکان کار میکردند تلاش داشتند تا منشا مجموعه نشانگان رفتاری را شناسایی کنندکه تصور میشود با" جامعه ستیزی"بزرگسالان در ارتباط است.یکی از موثرین این گروه

"جان باولبی"بود .او در یکی از مطالعات اولیه مربوط به پسر بچه های بزهکار سیستمی را ابلاغ کردکه از شش نوع تشکیل شده بود. در بین آنها خصوصیات بی عاطفی هیجان زد گی و افسردگی متداول بود این سیستم شبیه به طبقات اصلی اختلال سلوک بود که بعدا در ICD-10بوجود آمد.(سازمان بهداشت جهانی1992)

رابینز(1978)به رابطه متقاعدکنندهای بین مسایل رفتاری کودکان و نوجوانان و اختلال شخصیت ضداجتماعی دست یافت.این مطالعه مهم در نمونه های مختلف تکرار شد و یافته هایی که بدست آمد از قابل اطمینان ترین یافته های ممکن در روانپزشکی نوین بود.

این یافته ها جدی بودن و دیرینگی و طویل المدت بودن اختلالات ضد اجتماعی را ثابت کرد.

وقتی که این مسایل از کلینیک های متعلق به دادگاه به روی جامعه و زمینه های طبی حرکت نمودبه موازات پیشرفت اصول روانپریشی در اذهان روانپزشکان چشم اندازی بهتر وگسترده تر از نظریه های مربوط به"حقارت سرشتی"گردید و نظریات تشخیصی جدیدی ظهور کرد.ابتدا اختلال سلوک و سپس اختلال نافرمانی وارد "واژگان"روانپزشکی کودک شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق امار اختلال سلوک

بررسی اختلال سلوک دانش آموزان دوره راهنمایی شهرستان ایذه در سال تحصیلی 82 81

اختصاصی از یاری فایل بررسی اختلال سلوک دانش آموزان دوره راهنمایی شهرستان ایذه در سال تحصیلی 82 81 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

مقـدمه

تا قبل از قرن بیستم به بیماری های جسمانی و روانی کودکان و نوجوانان بیشتر به صورت مینیاتوری از امراض بزرگسالان نگاه می شد از اوایل قرن بیستم با شروع مطالعات سیستماتیک بر روی جنبه های مختلف کودکان ونوجوانان اختلالات روانی آنان نیز به صورت مستقل مورد توجه قرار گرفت (شاملو، 1368). صحبت از ماهیت اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان نسبت به بزرگسالان به مراتب پیچیده تر است. بعضی از رفتارهای نابهنجار در کودکان ونوجوانان پاسخ به شرایط استرس زای محیط است (سیف نراقی، نادری، 1370). یکی از انواع اختلالات رفتاری شایع در کودکان ونوجوانان اختلال سلوک می باشد. به طور کلی بررسی ها نشان داده اند که اختلال سلوک شایعترین اختلال در کودکان ونوجوانان است و در حدود یک سوم تا یک دوم مواردمراجعه به مراکز مشاوره‌ای و کلینیک ها را شامل شده و میزان شیوع این اختلال در پسران دو برابر دختران است (آزاد، 1379) .

کودکان ونوجوانان دارای اختلال سلوک بیشتر خود را از راه کردار نشان می‌دهند تا از راه بیان . آنان ترجیح می‌دهند از زبان برای برقراری ارتباط یا بیان احساسات بهره نگیرند(کرنبرگ و کازان 1991) در مجموع سطح عملکرد این افراد پایین بوده و اغلب بسیار زودتر از همسالان خود مدرسه را ترک می‌کنند (بچ من ، جان استون و اومالی 1978 به نقل از احمدی 1379).

بیان مسئله :‌

مشکلات سلوک به آن دسته از رفتارهای ضد اجتماعی اشاره دارد که نشان می دهد فرد در انطباق با انتظارات اشخاص صاحب قدرت در زندگی ( مثل والد یا معلم ) و یا هنجارهای اجتماعی یا احترام به حقوق دیگران ناتوان است. این رفتارها می تواند کشمکش های خفیف با منابع قدرت (مثلاً تقابل ، عدم اطاعت ، نافرمانی ، بحث و مجادله) انحراف عمده از هنجارهای اجتماعی (مثلاً فرار از مدرسه ، فرار از منزل) تا دست اندازی جدی به حقوق دیگران (مثلاً تهاجم ، تجاوز جنسی ، تخریب ، آتش افروزی و دزدی) را در بر گیرد. گرچه این تعریف شامل طیفی از رفتارهای گوناگون است اما رفتارهای مزبور تا حد زیادی به هم ارتباط دارند (فریک،1993).

اختلال سلوک ، الگوی رفتاری مداوم و مزمنی است که در آن حقوق اساسی دیگران و یا هنجارهای اجتماعی و اصول عمده متناسب با سن زیر پا گذاشته می شود (پورافکاری،1370). به عبارت دیگر اختلالات سلوکی به دسته ای از واکنشهای سازگاری و سلوک اطلاق می شود که ممکن است

به صورت آشفتگیهای رفتار اجتماعی از قبیل جیب بری، کیف ربایی، دزدی، خلافکاریهای جنسی و پرخاشگری ظاهر شوند. این اصطلاح برای توصیف رفتار کودکان و نوجوانانی به کار می رود که شرارتها و شیطنتهای آنان بسیار فراتر از همسالانشان است و به طور جدی به حقوق دیگران ، قوانین جامعه و هنجارهای اجتماعی آسیب می رسانند (آزاد، 1379).

بررسی میزان شیوع اختلالات سلوکی مورد توجه کشورهای مختلف بوده است در بریتانیا میزان شیوع اختلالات در کودکان 10 تا 11 ساله شهری 8 درصد و در جامعه روستایی 4 درصد گزارش شده است در حالی که میزان شیوع همه اختلالات رفتاری کودکان 8/6 درصد برآورد شده است. بدین ترتیب ملاحظه می شود که میزان شیوع اختلال سلوکی به مراتب بیشتر از سایر اختلالات رفتاری کودکان است . در هر دو مورد میزان شیوع در پسران 3 برابر دختران بوده است (گراهام، 1979،به نقل از آزاد ، 1378) .

در مورد میزان شیوع اختلالات سلوکی در ایران تحقیقات معدودی انجام گرفته است. رومزپور 1373 میزان شیوع اختلالات سلوکی را در بین دختران 8/19درصد و در بین پسران دانش آموز دوره ابتدایی شهر اهواز 26درصدگزارش نموده است. یوسفی (1379) اختلال سلوک را 9/6 درصد ، بهره‌دار ( 1378 ) میزان اختلال سلوک و هیجانی را 8/17 درصد ، سلیمی (1377) این میزان را برای پسران 7/12 درصد و برای دختران 9/8 درصد گزارش نموده اند . با توجه به تحقیقات ذکر شده می‌توان میزان شیوع اختلال سلوک را در ایران قابل توجه و تامل بر انگیز دانست بنابراین، لزوم توجه به این اختلال به خوبی آشکار می‌گردد .

در تحقیق حاضرمسأله اصلی تحقیق بررسی میزان اختلال سلوک در بین دانش آموزان دختر و پسردوره راهنمایی منطقه شهرضا می باشد. همچنین میزان رابطه متغیرهایی چون جنسیت، سابقه افت تحصیلی ، بعد خانوار، ترتیب تولد، محل سکونت، شغل پدر،تحصیلات والدین ، فقدان والدین، حضور ناپدری یا نامادری، ازدواج فامیلی، سابقه بیماری شدید جسمی و روانی ،کارایی خانواده و سه عامل مرتبط با آن ( ارتباط ‌،‌حل مشکل ،‌نقش )‌،‌رشد اجتماعی و عزت نفس با اختلال سلوک از دیگر مسائل تحقیق می باشد.

اهمیت و ضرورت پژوهش

بررسی‌ها نشان داده‌اند که مبتلایان به اختلال سلوک در آینده مشکلاتی خواهند داشت که یکی از رایج‌ترین آنها بروز شخصیت ضد‌اجتماعی است . همچنان که 37 تا 71 درصد از افراد دارای شخصیت ضد‌اجتماعی در کودکی مبتلا به اختلال سلوک بوده‌اند (آنسلی ، 1961 ؛موریس و همکاران ، 1956 به نقل از یوسفی 1379) بنابراین اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر به خوبی آشکار می‌گردد. علاوه براین ،کودکان مبتلا به اختلال سلوک بیش از آنکه برای خود مشکلاتی را بوجود آورند ، دیگران را می‌آزارند. آنان قوانین و مقررات مدرسه را بر هم زده و موجبات آزار و اذیت همسالان و بد‌آموزی‌هایی در مدرسه می‌گردند .لذا ضرورت شناسایی ، درمان و پیشگیری از این اختلال یکی از اولویت‌های آموزش و پرورش قلمداد می‌شود. یافته‌های حاصل از این پژوهش و پژوهش‌های مشابه اطلاعات بنیادی لازم را جهت تخصیص امکانات و منابع در اختیار مسئولان آموزش و پرورش قرار می‌دهدو زمینه مناسبی برای


دانلود با لینک مستقیم


بررسی اختلال سلوک دانش آموزان دوره راهنمایی شهرستان ایذه در سال تحصیلی 82 81

مقدمات سیر و سلوک اخلاق 2

اختصاصی از یاری فایل مقدمات سیر و سلوک اخلاق 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مقدمات سیر و سلوک

خودشناسى و خداشناسى

یکى دیگر از گامهاى نخستین در راه اصلاح نفس و تهذیب اخلاق و پرورش ملکات والاى انسانى، خود شناسى است.

چگونه ممکن است انسان به کمال نفسانى برسد و عیوب خود را اصلاح کند و رذائل اخلاقى را از خود دور سازد در حالى که خویشتن را آن گونه که هست نشناخته باشد!

آیا بیمار تا از بیمارى خود آگاه نگردد به سراغ طبیب مى‏رود؟

آیا کسى که راه خود را در سفر گم کرده، تا از گمراهى خویش با خبر نشود به جستجوى دلیل راه بر مى‏خیزد؟

آیا انسان تا از وجود دشمن در اطراف خانه‏اش با خبر نشود، اسباب دفاع را آماده مى‏سازد؟

به یقین پاسخ تمام این سؤالها منفى است، همین گونه آن کس که خود را نشناسد و از کاستیها و عیوب خویش با خبر نشود، به دنبال اصلاح خویش و بهره گیرى از طبیبان مسیحا نفس روحانى، نخواهد رفت.

با این اشاره به اصل مطلب باز مى‏گردیم، و رابطه خودشناسى و تهذیب نفس و همچنین رابطه خداشناسى و تهذیب نفس را مورد بررسى قرار مى‏دهیم.

1- رابطه خود شناسى و تهذیب نفس

چگونه خودشناسى سبب تهذیب نفوس مى‏شود؟ دلیل آن روشن است زیرا:

اولا: انسان از طریق خود شناسى به کرامت نفس و عظمت این خلقت‏بزرگ الهى و اهمیت روح آدمى که پرتوى از انوارالهى و نفحه‏اى از نفحات ربانى است پى مى‏برد; آرى! درک مى‏کند که این گوهر گرانبها را نباید به ثمن و بهاى ناچیز فروخت و به آسانى از دست داد!

تنها کسانى خود را آلوده رذائل اخلاق مى‏کنند و گوهر پاک روح انسانى را به فساد و نابودى مى‏کشانند که از عظمت آن بى‏خبرند.

ثانیا: انسان با شناخت‏خویشتن به خطرات هواى نفس و انگیزه‏هاى شهوت و تضاد آنها با سعادت او پى مى‏برد، و براى مقابله با آنها آماده مى‏شود.

بدیهى است کسى که خود را نشناسد از وجود این انگیزه‏ها بى‏خبر مى‏ماند و شبیه کسى است که گرداگرد او را دشمن گرفته، اما او از وجود آنان غافل و بى‏خبر است; طبیعى است که چنین کسى خود را آماده مقابله با دشمن نمى‏کند و سرانجام ضربات سنگینى از سوى دشمن دریافت مى‏دارد.

ثالثا: انسان با شناخت نفس خویش به استعدادهاى گوناگونى که براى پیشرفت و ترقى از سوى خداوند در وجود او نهفته شده است پى مى‏برد و تشویق مى‏شود که براى پرورش این استعدادها بکوشد، و آنها را شکوفا سازد; گنجهاى درون جان خویش را استخراج کند و گوهر خود را هویدا سازد.

کسى که عارف به نفس خویش نیست‏به انسانى مى‏ماند که در جاى جاى خانه او گنجهاى پر قیمتى نهفته شده ولى او از آنها آگاهى ندارد، ممکن است از گرسنگى و تنگدستى در آن بمیرد، در حالى که در زیر پاى او گنجهایى است که هزاران نفر را سیر مى‏کند.

رابعا: هر یک از مفاسد اخلاقى ریشه‏هایى در درون جان انسان دارد، با خودشناسى، آن ریشه‏ها شناخته مى‏شود، و درمان این دردهاى جانکاه را آسان مى‏سازد، و به این ترتیب راه وصول به تهذیب را در برابر انسان هموار مى‏کند.

خامسا: از همه مهمتر این که خودشناسى بهترین راه براى خدا شناسى است، و چنان‏که خواهد آمد، خداشناسى و آگاهى از صفات جلال و جمال حق، قویترین عامل براى پرورش ملکات اخلاقى و کمالات انسانى و نجات از پستى و حضیض رذائل و رسیدن به اوج قله فضائل است.

و اگر به مطالب گذشته این جمله را بیفزاییم که رذائل اخلاقى زندگى انسانى را به تباهى مى‏کشد و جامعه بشرى را در بحرانهاى سخت گرفتار مى‏سازد، و شهد زندگى را در کام انسانها مبدل به شرنگ مى‏کند، به اهمیت‏خود شناسى و خودآگاهى براى زندگى انسانها بیشتر پى خواهیم برد.

در کتاب «اعجاز روانکاوى‏» نوشته «کارل منینگر» چنین آمده است: «خود آگاهى عبارت از این است که هم از قواى مثبت و مهر انگیز نهاد خود آگاهى داشته باشیم و هم از نیروهاى منفى که موجب نابودى ما مى‏گردد و ما را به خاک سیاه مى‏افکند; ندیده گرفتن قواى منفى یا خوددارى از اشاره به وجود آنها در خودمان یا دیگران، پایه‏هاى زندگى را متزلزل مى‏کند.» (1)

در کتاب «انسان موجود ناشناخته‏» جمله‏اى آمده است که شاهد خوبى براى بحث ما است; مى‏گوید: «بدبختانه در تمدن صنعتى شناخت انسان مورد توجه قرار نگرفته است، و برنامه زندگى بر وفق ساختمان طبیعى و فطرى پایه‏گذارى نشده است; لذا با همه درخشندگى موجب رستگارى نشده است; پیشرفت علم به دنبال هیچ طرحى صورت نگرفت و (تقریبا) اتفاقى بود ... اگر «گالیله‏» و «نیوتن‏» و «لاووازیه‏»، نیروى فکرى خود را صرف مطالعه روى جسم و روان آدمى کرده بودند، شاید نماى دنیاى، امروز فرقهاى زیادى با آنچه امروز است مى‏داشت.» (2)

و به خاطر این امور است که خداوند یکى از مجازاتهاى هوسبازان متمرد را خودفراموشى قرار داده و به مسلمانان هشدار مى‏دهد که: «و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم اولئک هم الفاسقون; همچون کسانى که خدا را فراموش کردند و خداوند به سبب آن، آنها را به خودفراموشى گرفتار ساخت، نباشید! و آنها فاسقان (حقیقى) و گنهکارانند.» (3)

2- خود شناسى در روایات اسلامى

در احادیث اسلامى که از پیامبراکرم صلى الله علیه و آله و امامان معصوم: نقل شده اثرات بسیار پرارزشى براى خودشناسى آمده است، که ما را از هرگونه توضیح بى‏نیاز مى‏سازد از جمله:

1- در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مى‏خوانیم: «نال الفوز الاکبر من ظفر بمعرفة النفس; کسى که خود را بشناسد، به سعادت و رستگارى بزرگ نایل شده است!» (4)

2- و در نقطه مقابل آن چنین مى‏فرماید: «من لم یعرف نفسه بعد عن سبیل النجاة وخبط فى الضلال و الجهالات; کسى که خود را نشناسد، از طریق نجات دور مى‏شود و در گمراهى و جهل گرفتار مى‏آید!» (5)

3- در تعبیر دیگرى از همان امام همام آمده است: «العارف من عرف نفسه فاعتقها و نزهها عن کل ما یبعدها; عارف حقیقى کسى است که خود را بشناسد، و (از قید و بند اسارت) آزاد سازد، و آن را از هر چیز که او را از سعادت دور مى‏سازد پاک و پاکیزه کند!» (6)

از این تعبیر بخوبى استفاده مى‏شود که معرفت نفس (خودشناسى) سبب آزادى از قید و بند اسارتها و پاکسازى از رذائل اخلاقى است.

4- باز حدیث دیگرى از همان پیشواى بزرگ علیه السلام مى‏خوانیم: «اکثر الناس معرفة لنفسه اخوفهم لربه; کسى که بیش از همه خود را بشناسد، بیش از همه، خوف پروردگار خواهد داشت!» (7)

از این حدیث نیز رابطه نزدیکى میان احساس مسؤولیت و خوف پروردگار که سرچشمه تهذیب نفس است‏با خودشناسى استفاده مى‏شود.

5- در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «من عرف نفسه جاهدها; و من جهل نفسه اهملها; کسى که خود را بشناسد، به جهاد با نفس بر مى‏خیزد و کسى که خود را نشناسد آن را رها مى‏سازد!» (8)

مطابق این حدیث پایه اصلى جهاد با نفس که طبق صریح روایات جهاد اکبر نامیده شده، خود شناسى است.

6- در نهج‏البلاغه در کلمات قصار، از همان بزرگوار آمده است: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته; کسى که (در سایه خود شناسى) براى خود، کرامت و شخصیت قائل است، شهواتش در نظرش خوار و بى مقدار خواهد بود(و به آسانى تسلیم هوى و هوس نمى‏شود)!» (9)

7- همان‏گونه که خودشناسى پایه مهم تهذیب نفس و تکامل در جنبه‏هاى اخلاقى و مسائل دیگر است، جاهل بودن به قدر خویش، سبب بیگانگى از همه چیز و دورى از خدا مى‏گردد; لذا در حدیث دیگرى از امام دهم، امام هادى علیه السلام مى‏خوانیم: «من هانت علیه نفسه فلا تامن شره; کسى که نزد خود قدر و قیمتى ندارد، از شر او ایمن نباش!» (10)


دانلود با لینک مستقیم


مقدمات سیر و سلوک اخلاق 2

دانلود تحقیق روش هاى مختلف ارباب سیر و سلوک

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق روش هاى مختلف ارباب سیر و سلوک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق روش هاى مختلف ارباب سیر و سلوک


دانلود تحقیق روش هاى مختلف ارباب سیر و سلوک

 

مشخصات این فایل
عنوان: روش هاى مختلف ارباب سیر و سلوک
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 23

این مقاله درمورد روش هاى مختلف ارباب سیر و سلوک می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله روش هاى مختلف ارباب سیر و سلوک می خوانید :

راه سیر و سلوک
قرآن کریم در آیاتى چند، جهان بینى صحیح را ترسیم و راه سیر و سلوک را به عارفان سالک نشان مى‏دهد; زیرا اولا خدا را به عنوان
«هو الاخر» (1)
معرفى مى‏کند; یعنى دورترین مقصد و عالیترین مقصود، اوست. اما کسى که همتش متوسط است‏بالاترین مقصود او ورود به بهشت است و خدا را از این جهت مى‏خواهد که او را به بهشت‏ببرد; مثل این‏که انسان، راهنما را دوست دارد; زیرا او را به مقصد مى‏رساند. بنابر این چنین کسى خدا را به عنوان «هو الهادى‏» قبول دارد; اما به عنوان «هو الاخر» نمى‏پذیرد.
ثانیا مى‏فرماید: کاروان هستى به سمت لقاى حق در حال صیرورت و «شدن‏» است
«الا الى الله تصیر الامور» (2)
ولى شخصى که همتش نجات از دوزخ یا ورود به بهشت است، هماهنگ با قافله هستى نیست.
ثالثا مى‏فرماید:
«و ابتغوا الیه الوسیلة‏» (3) :
براى لقاى حق، وسیله اتخاذ کنید که خدا هدف است و غیر خدا (هرگونه عمل قربى) وسیله; ولى این شخص خدا را وسیله، و ورود به بهشت را هدف قرار مى‏دهد. به عبارت دیگر، این شخص مى‏گوید: «و ابتغوا الله وسیلة‏»; در حالى که کلام خدا در قرآن این است که براى رسیدن به لقاى خدا وسیله بجویید. بنابر این کسى که همتش بلند نیست‏با این سه آیه، مخالف است; یعنى عملا به گونه‏اى حرکت مى‏کند که با محتواى این‏گونه از آیات، هماهنگ نیست.

رابعا ما سواى حق را هالک و فانى مى‏شمارد:
«کل شى‏ء هالک الا وجهه‏» (4)
و نیز مضمون اشعارى مانند «الا کل شی‏ء ما خلا الله باطل‏» (5) مورد تصدیق صاحب شریعت است; ولى این شخص، «الله‏» را طلب نمى‏کند بلکه «ماسوى الله‏» را طلب مى‏کند.
خامسا از خدا به عنوان خیر مطلق یاد مى‏کند; یعنى گرچه در بخشى از قرآن مى‏فرماید:
«و الاخرة خیر و ابقى‏» (6)
در بخشى دیگر سخن از
«و الله خیر و ابقى‏» (7)
است. هر چند که آخرت بهتر از دنیاست; ولى خدا بهتر از آخرت و دنیاست و این را کسى درک مى‏کند که از هر تعلقى برهد.
ساحران فرعون که به قصد مبارزه با موساى کلیم (علیه السلام) آمده بودند، مشمول عنایت‏حق شدند و اعجاز آن حضرت براى آنان بینه‏اى شد و آنان متنبه شدند از این رو در برابر فرعون و دیگران علنا اعتراف کردند که: حق با موساى کلیم است و به خدایى که بنى اسرائیل به او ایمان آورده بودند، ایمان آوردند; با این‏که مى‏دانستند این کار براى آنان به قیمت‏شهادت، تمام خواهد شد; زیرا فرعون آنها را تهدید کرده و گفته بود:
«فلاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف و لاصلبنکم فى جذوع النخل‏» (8) :
دست راست و پاى چپ و دست چپ و پاى راستتان را قطع‏مى‏کنم و شما را به دار مى‏آویزم; اما آنان در جواب گفتند:
«فاقض ما انت قاض انما تقضى هذه الحیوة الدنیا» (9) .
کسى که حاضر است‏بدترین کیفر را براى رضاى خدا تحمل کند و بدن او پاره پاره شود، بدون شهود «خیر مطلق‏» نخواهد بود. زیرا چنین مقاومتى با ایستادگى صاحب «شنود» نیست‏بلکه منطق صاحب «شهود» است و یافتنى است نه شنیدنى. از این رو قرآن کریم، سخنان آنان در این زمینه را چنین نقل مى‏کند که گفتند:
«و الله خیر و ابقى‏» (10)
نه این‏که
«و ما عند الله خیر و ابقى‏» (11)
آنچه در نزد خداست (بهشت) بهتر و پایدارتر است; بلکه خود خدابهتر و ماندنى‏تر و بلکه خیر مطلق است. در موارد دیگر که سخن از حفظ یا رزق و یا... است، خدا به عنوان
«فالله خیر حافظا» (12)
یا
«خیرالرازقین‏» (13)

و... معرفى شده است پس خدا خیر مطلق است و سالک عارف راستین نیز کسى است‏که هدفش خیر مطلق باشد; نه خیر نسبى و اما زاهد و عابد به این سمت، حرکت نمى‏کنند.
گروه سوم کسانى هستند که عارفانه حرکت مى‏کنند، حرکتهاى، فکرى و تحریکى آنان بر محور اصلى است که قانون اساسى جهان نیز بر آن استوار است و آن این‏که خدا اول و آخر یا مبدا و منتهاست نه وسط و واسطه.
«هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن‏» (14) .
خدا مبدا نخست است و نباید انسان به وسیله چیزى به خدا برسد و یا کار را از غیر بخواهد بلکه باید از او به غیر او رسید و از غیر او کارى نخواست; و اگر خدا هدف نهایى است، نباید او را واسطه قرار داد.
اما گروه اول و دوم، به تعبیر جناب ابن سینا، کسانى هستند که حق را واسطه قرار مى‏دهند; نه هدف. خدا را به این منظور مى‏خواهند که آنان را به بهشت‏برساند و یا از عذاب برهاند. این دو گروه در حقیقت‏بر خلاف مسیر جهان آفرینش حرکت مى‏کنند در حجابند ولى نمى‏دانند; اما عارف کسى است که به همه این معارف آگاهى دارد و بعد اثباتى این امور را فراهم و بعد سلبى آن را طرد کرده است; یعنى، زاهد و عابد خائفانه یا تاجرانه زاهد و عابدند ولى عارف، محبانه زاهد و عابد است‏به طورى که عبادت، حرکت و ادراک خود را «هو الوسط‏» و خدا را «هو الاول و الاخر» تلقى مى‏کند و مى‏گوید مبدا نخست که همه این فیضها را به ما عطا کرده خداست و هدف نهایى زهد و عبادت و دیگر شئون دینى هم اوست.
عارف عبادت مى‏کند تا لقاى حق را تلقى کند و این لقا را هم براى حق، طلب مى‏کند; نه این‏که خود این لقا یا «ملاقى‏»، یعنى خود را بخواهد. او کسى است که در مسیر جهان حرکت مى‏کند. کل جهان، خدا را به عنوان آغاز و انجام مى‏شناسد; عارف نیز خدا را به عنوان «هو الاول و الاخر» مى‏شناسد. او در این فکر است که کدام عبادت، نیایش، خضوع و کرنش، او را به پیشگاه خدا نزدیکتر مى‏کند. در این فکر نیست که براى کدام عبادت، ثواب بیشترى نوشته‏اند و درجات بیشترى در بهشت مى‏دهند. کسانى که خدا را «وسط‏» قرار مى‏دهند از لوث شرک مخفى و روث وثنیت مستور، مصون نیستند.
.....

بخشی از فهرست مطالب مقاله روش هاى مختلف ارباب سیر و سلوک

روشهاى مختلف ارباب سیر و سلوک
1- سیر و سلوک منسوب به «بحرالعلوم‏»
چگونگى سیر و سلوک در این روش
2- روش مرحوم ملکى تبریزى:
3- روش دیگر
خلاصه و جمع‏بندى مکتبهاى سیر و سلوک
راه سیر و سلوک
سیر و سلوک در مسیر شرع
منابع :

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق روش هاى مختلف ارباب سیر و سلوک