یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق بیوگرافی جلال آل احمد

اختصاصی از یاری فایل تحقیق بیوگرافی جلال آل احمد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق بیوگرافی جلال آل احمد


تحقیق  بیوگرافی جلال آل احمد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

بیوگرافی

جلال آل احمد یازدهم آذر 1302 در پاچنار تهران در خانواده ای مذهبی اهل شمال به دنیا آمد. پدر و برادر بزرگ او روحانی بودند. بعد از پایان دبستان ، پدرش او را از درس خواندن منع کرد و به او گفت که : (( برو بازار کار کن )). چنین شد که روزها کار می کرد ، ساعت سازی ، سیم کشی برق ، چرم فروشی و از این قبیل ، و شبها در کلاسهای شبانة دارالفنون شرکت می کرد. دوره متوسطه دارالفنون را در سال 1322 به پایان برد ، در این سال پدرش او را به نجف در عراق فرستاد تا طلبه شود ، اما آل احمد در آنجا چند ماهی بیشتر نماند ، به ایران بازگشت و وارد دانشسرای عالی شد. پس از اینکه با چند تن از دوستانش در کوچة انتظام امیریه « انجمن اصلاح » را پایه گذاری کرد که کارش بررسی افکار و عقاید احزاب مختلف بود ، در اوایل سال 1323 به اتفاق دوستانش به « حزب توده ایران » پیوستند. در سال 1324چاپ نخستین داستان کوتاه او با نام «زیارت» در مجلة «سخن» موجبات آشنایی او را با صادق هدایت فراهم ساخت. در سال 1325 دوره دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ( دانشسرای عالی ) را به پایان رساند و نیز به مدیریت چاپخانة حزب توده رسید. در همین سال با نیما یوشیج آشنا شد که منجر به دفاع سرسختانة آل احمد از نیما در مجلة « ایران ما » گردید. او سپس در دانشگاه تهران برای خواندن دورة دکترای ادبیات فارسی نامنویسی کرد اما در سال 1330 پیش از آنکه از رسالة دکترای خود تحت عنوان «قصه هزار و یک شب» دفاع کند آنجا را ترک گفت . از سال 1326 در مدارس تهران به تدریس پرداخت و در آذرماه همین سال همراه ده نفر دیگر و به رهبری خلیل ملکی ، به دلیل اختلاف با رهبران حزب که در دنباله روی از سیاست استالینی سرسختی نشان می دادند، از حزب توده انشعاب کردند و «حزب سوسیالیست توده ایران» را تأسیس نمودند که دوام چندانی نیاورد و منحل شد. در همین سال کتاب « محمد و آخرالزمان » را از فرانسوی به تشویق احسان طبری ترجمه و چاپ نمود که به طرد و تکفیرش منجر گشت که با وساطت دوستان و آشنایان پدرش از این ماجرا جان سالم بدر برد. در سال 1329 همراه با دکتر مظفر بقایی و خلیل ملکی «حزب زحمتکشان ملت ایران» را تأسیس نمودند و در همین سال با سیمین دانشور ازدواج کرد. در سال 1331 آل احمد در جریان منازعات دکتر بقایی و عوامل حکومتی با دکتر مصدق ، همراه خلیل ملکی جانب دکتر مصدق را گرفتند که به اخراج آنها از حزب زحمتکشان ملت ایران و تأسیس «نیروی سوم» انجامید. در سال 1332 در جریان فعالیتهای سیاسی دستگیر و بازداشت شد و با نوشتن جملة معروف خود : (( من از اردیبهشت 1332 ، سیاست را بوسیدم و گذاشتم کنار.)) که فردای آن ، با تیتر بزرگ در روزنامه های کیهان و اطلاعات به چاپ رسید ، به ظاهر از سیاست و نیروی سوم کناره گیری نمود. درست از همین زمان است که با انجام یک سری پژوهشهای فرهنگی ـ اجتماعی به نقطة عطف کار خود یعنی «غربزدگی» رسید. انتشار تک نگاریهای «اورازان» در سال 1333، «تات نشین های بلوک زهرا» در سال 1334 ، کتابهای «سرگذشت کندوها» در سال 1337 و «نون والقلم» در سال 1340، و مجموعه مقالاتی همچون «سه مقالة دیگر» و «کارنامة سه ساله» در سال 1341 همه مقدمه ای بودند بر تز اصلی او یعنی «غربزدگی» ، که در واقع گزارشی بود که برای «شورای هدف فرهنگ ایران» در وزارت آموزش و پرورش در سال 1340 تهیه شده بود که به علت انتقاد آشکار از رژیم شاه توسط آن شورا منتشر نشد .آل احمد اوایل سال 1341 سرپرستی «کتاب ماه» کیهان را پذیرفت که به علت چاپ فصل اول غربزدگی توقیف شد. در مهر 1341 ، آل احمد غربزدگی را بطور مستقل در هزار نسخه برای اولین بار انتشار داد. در سال 1342 ، «سنگی بر گوری» را که داستانی دربارة زندگی شخصی و خانوادگی اش بود ، نوشت که 12 سال بعد از مرگ او در سال 1360 چاپ شد و در زمره آثار جنجالی آل احمد قرار گرفت. در فروردین سال 1343 به جهت انجام مراسم حج به عربستان رفت که حاصلش سفرنامة «خسی در میقات» بود که در سال 1345 انتشار یافت. در تابستان 1343 به مدت 31 روز به دعوت خانة «وکس» ( انجمن فرهنگی ایران و شوروی ) از روسیه دیدن کرد که دست نوشته های او را در این سفر ، برادرش بعد از مرگش با عنوان «سفر روس» در سال 1369 منتشر ساخت. همچنین «در خدمت و خیانت روشنفکران» را نوشت که بعد از مرگش در سال 1356 به چاپ رسید. در تابستان سال 1344 به دعوت «سمینار بین المللی ادبی ـ سیاسی دانشگاه هاروارد» به امریکا رفت. در سال 1346 در سفر به تبریز با «صمد بهرنگی» دیدار کرد. در اردیبهشت سال 1347 به تشکیل و پایه گذاری «کانون نویسندگان ایران» مبادرت کرد که در واقع حاصل واکنش نویسندگان متعهد به خواست دولت وقت در تشکیل «کنگرة شعرا و نویسندگان و مترجمان ایران » بود. ( لازم به ذکر است که دولت وقت در مقابل اعتراض نویسندگان از تشکیل آن چشم پوشید.) البته کانون نویسندگان چندی بعد از مرگ آل احمد از هم پاشید. در همین سال در سفری به مشهد با «دکتر علی شریعتی» آشنا شد ، که این آشنایی با مرگ جلال دیری نپایید. در همین سال آل احمد زیر فشارها وتهدیدهای مداوم و بیش از گذشتة ساواک قرار گرفت که سرانجام منجر به تبعید خود خواستة او به اسالم گیلان شد. در تیرماه 1348، دوست ، یار و شخصیت محبوب آل احمد ، خلیل ملکی ، درگذشت که او را سخت متأثر کرد و سرانجام دو ماه بعد در ساعت چهار بعد از ظهر 17 شهریور در کلبه ای واقع در اسالم بدرود حیات گفت ، که برادرش ، شمس آل احمد ، ساواک را مسؤول مرگ جلال می داند.

آثار :

الف) نوشته ها

1. دید و بازدید عید (1324)

گزارشهایی از وضع دبیرستانهای تهران (1325)  .2

از رنجی که می بریم (1326) .3

  حزب توده سر دو راه (1326) ( همراه با دکتر اپریم ) .4

سه تار (1327) . 5

زن زیادی (1331) .6

اورازان (1333) . 7


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق بیوگرافی جلال آل احمد

دانلود تحقیق احمد شاملو

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق احمد شاملو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق احمد شاملو


دانلود تحقیق احمد شاملو

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

احمد شاملو

احمد شاملو (زاده ۲۱ آذر، ۱۳۰۴ رشت - درگذشته ۲ مرداد ۱۳۷۹ دهکده فردیس کرج) شاعر معاصر ایران.

‌می‌گویند در جوانی شعر کلاسیک فارسی می‌سروده (هرچند که از او شعر کلاسیک پارسی در دست نیست) و تحت تأثیر نیما یوشیج، به شعر نو روی آورد. در سال ۱۳۷۹ در شهرک دهکده فردیس کرج درگذشت. مزار او در امامزاده طاهر کرج واقع است.

مجموعه‌های شعر

آهنگ‌های فراموش‌شده

آهن‌ها و احساس

بیست و سه (۲۳)

قطعنامه

هوای تازه

باغ آینه

آیدا؛ درخت و خنجر و خاطره

لحظه‌ها و همیشه

ققنوس در باران

دشنه در دیس

ابراهیم در آتش

مرثیه‌های خاک

شکفتن در مه

ترانه‌های کوچک غربت

مدایح بی‌صله

در آستانه

حدیث بیقراری ماهان

ترجمه

زنگار(خزه) نوشتهٔ هربرت لوپوریه

پابرهنه‌ها نوشتهٔ زاهاریا استانکو

مرگ کسب و کار من است نوشتهٔ روبر مرل

دن آرام نوشتهٔ میخائیل شولوخف

شازده کوچولو نوشتهٔ آنتوان دو سنت‌اگزوپری

دست به دست نوشتهٔ ویکتور آلبا

پسران مردی که قلبش از سنگ بود نوشتهٔ موریوکایی

بگذار سخن بگویم نوشتهٔ دومیتیلا چونگارا و موئما ویئزر

برزخ نوشتهٔ ژان روورزی

قصه‌های بابام نوشتهٔ ارسکین کالدول

مجموعهٔ کتاب کوچه

مجموعه‌ٔ کتاب کوچه واژه‌نامه‌ای است از ضرب‌المثل‌ها، تکیه‌کلام‌ها، خرافه‌ها و اصطلاحات زبان عامیانه‌ٔ مردم ایران. چاپ مجلدات این مجموعه هنوز به پایان نرسیده است.

انتقادات

برخی از فرهیختگان معاصر - چون فریدون مشیری - در دوران حیات خود شاملو او را علناً و مستقیماً دربارهٔ نظراتی که در سخنرانی‌ای در آمریکا در مورد فردوسی و اشعار وی و موسیقی ایرانی بیان کرده بود، مورد انتقاد قرار دادند[1]*

گاهشمار زندگی احمد شاملو

.

احمد شاملو (ا. صبح / ا.بامداد) روز ۲۱ آذر در خانهٔ شمارهٔ ۱۳۴ .خیابان صفی‌علیشاه تهران متولد شد.

دورهٔ کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هرچند وقت را در جایی به ماءموریت می‌رفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند.

مادرش کوکب عراقی شاملو بود. پدرش حیدر.

۱۶ـ۱۳۱۰

دورهٔ دبستان در شهرهای خاش و زاهدان و مشهد. اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عوام.

۲۰ـ۱۳۱۷

دورهٔ دبیرستان در بیرجند و مشهد و تهران.

از سال سوم دبیرستانِ ایرانشهرِ تهران به شوق‌ِتحصیلِ دستورِ زبان آلمانی به سال اول دبیرستان صنعتی می‌رود.

۳ـ۱۳۲۱

انتقال پدر به گرگان و ترکمن صحرا برای سرو سامان دادن به تشکیلاتِ ازهم‌پاشیدهٔ ژاندارمری.

در گرگان ادامهٔ تحصیل در کلاس سوم دبیرستان.

شرکت در فعالیت‌های سیاسی در مناطق شمالِ کشور.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق احمد شاملو

تحقیق درباره زندگی نامه شیخ احمد جامی 12 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درباره زندگی نامه شیخ احمد جامی 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

شیخ احمد جام ( ژنده پیل )

در میان جمعی از مردانی که در تاریخ ایران نامی دارند خواه از شاعران و دانشمندان و هنرمندان و علمای دین و خواه از سلسله های نامی و وزیران بزرگ شاید کمتر کسی را نظر شیخ الاسلام ژنده پیل احمد جام بتوان یافت که از او خاندانی به وسعت پایداری خاندان این صوفی بلند آوازه بر جای مانده باشد اندکی کمتر از 9 قرن از مرگ این مرد بزرگوار می گذارد و در تمام این مدت طولانی در شمال شرقی خراسان و نقاطی از افغانستان و گاه گاه درباره ای از نواحی هندوستان گروهی از اخلاف او می زیسته اند که مدار افتخار و مایة مباهات عرتشان انتساب بدان شیخ سخت گیر و پرخاشگری خم شکن هول انگیز بوده و هست خاکش در طول قرون همواره مزار خلق بوده و حتی شاهان و مهاجمان جهانگیری چون سنجر و تیمور و شاهرخ و شاه عباس به زیارتش رفته و در بنای گنبد و بارگاهش از بذل مال و کوشش فروگذار نکرده اند امروز هم خاندان شیخ احمد جام متفذترین خاندان ولایت جام است و خاصه در تربت جام دارای نفوذ فوق العاده اند و امامت جمعه و زعامت تسنن را در دست دارند.

ما در همایون پادشاه هندوستان از نسل احمد جام بوده و بنابراین سلاطین تیموری هند که همه به طوراثی به سلطنت رسیده اند از طرف مادر نوة شیخ احمد جام و از سوی پدر به امیر تیموری گورکان انتساب دارند.

زندگانی شیخ احمد جامی

شیخ الاسلام ابونصر احمد بن ابی الحسن بن الحمد بن محمد نامقی جامی ملقب و مشهور به ژنده پیل احمد جام صوفی بزرگی است که نژاد او عرب و جد اعلای وی جریر بن عبدالله بجلی از صحابة پیغمر (ص) بود احمد بلند قامت و نیرومند دلیر بوده و درد نامق بر همه همسالان خود برتری داشته است.

جوانی احمد تا هنگام توبه به می خواری و عیش و ظرب گذشت وی با گروهی از همسالان فاسد و تبهکار خود حلقه ای داشت که به نوبت گرد هم می آمدند و باده گساری می کردند این یاران در سالهای پس از توبه نیز گاه مزاحم شیخ بودند وی را منغّض عیش خود می دانستند توّبه احمد و توّبه او به عبادت و ریاضت و ترک می گساری هنگامی آغاز شد که کرامتی مشاهده کرد و شبی در حلقة یاران شراب مبّدل به شربت گردید شیخ بیدار و هوشیار شد و از گروه دوستان گذشت کناره گرفته و زهد و خلوت پیشه کرد و روی به دینداری و عبادت نهاد وی بیست و دو سه ساله بود که به گوشه نشینی و تزکیة نفس پرداخت و به کوهها رفت ابتدا 12 سال در کوه نامق و سپس شش سال در کوه بزد جام یعنی روی هم رفته مدت 18 سال در خلوت و انزوا به سر برد پس از آن ترک عزلت گفت و برای ارشاد مردم و توبه دادن میخواران و گناهکاران به میان مردم بازگشت شهر جام به تربت شیخ جام مدفن شیخ الاسلام احمد جام نامّقی زنده پیل است جام تا اوایل قرن هفتم هجری یکی از توابع شهر نیشابور بزرگ قدیم بوده است محتمل است اسم اصلی آن ژام بوده که بهرور حرف ( ژ ) جای خود را به ج داده است.

مصنفات شیخ الاسلام

احمد جام مصنفات بسیار دارد و از آن جمله است سراج السائدین در سه جلد انیس التائبین راسلة سمرقنّد به مفتاح النجاة و روفته المذبنین که تصنیف این کتاب را در سال 52 هـ به اسم سلطان سنجر سلجوقی نموده کتاب بهار الحقیقه کنوز الحکمه، فتوح الروح، الاعتقادت، التذکیرات، الزهدیات و دیوان اشعار این مجموعه بنا قسمتی از خانقاه شیخ الاسلام احمد جامی قدس سره عبارف شهیر قرن پنجم هجری قمری است که از قرن هشتم هجری قمری باقی مانده است لیکن الحاقات آن متعلق به قرن نهم تا یازدهم هجری قمری می باشد.

اولاد شیخ الاسلام

احمد جام مردی پر فرزند از او چهل و دو مولود بهم رسیده سی و نه پسر و سه دختر که چهارده تن از پسران شیخ پس از درگذشت وی در حیات بودند فرزندان شیخ از هشت منک.حه متولد شده اند.

پیر و مرشد احمد جام

شیخ احمد جام پس از توبه در سن 22 سالگی شیخ احمد جام اصرار زیادی به شکستن خمرهای شراب داشته و تا آخر عمر هر جا خمره سراغ می کرده به شکستن و از بین بردن آن می پرداخته و این کار یکی از سجایان شیخ احمد جام بوده است.

خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی مدّتها بعد از شیخ احمد جام به دنیا آمده و در پایان غزلی از شکستن خمرهای شراب به دست شیخ اظهار تأسف کرده و سروده است :

حافظ مرید جام می است این صبا برد

و ز بنده بندکی برسان شیخ جام را

و خواجه شیراز با بیان لطیف از خم شکنی شیخ تاسف خود را بیان کرده است با فغانی شیرازی که در مشهد مقدس به دار باقی شناخته درباره خم شکنی شیخ جام بیت زیر را سروده است:

مستان اگر کنند فغانی به توبه میل

پیری به اعتقاد به از شیخ جام نیست

شکستن خم های باده در زمانهای گذشته هم متداول بوده چنانکه در اواخر عهد فتحعلی شاه قاجار یکی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زندگی نامه شیخ احمد جامی 12 ص

زندگىنامه ملا احمد نراقی

اختصاصی از یاری فایل زندگىنامه ملا احمد نراقی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

زندگى‏نامه ملا احمد نراقى

ایران اسلامى با تاریخ درخشان مهد پرورش علماء، و دانشمندان بزرگ مسلمانى بوده است که به داشتن این ستارگان علم و فضیلت مباهات دارد.

یکى از این بزرگان علامه مولى احمد بن محمد مهدى نراقى، معروف به فاضل نراقى (م 1245 ق) است. وى در چهاردهم جمادى الثانى، در عهد سلطنت کریم خان زند در سال 1185 ق در خاندان علم و فضیلت در نراق دیده به جهان گشود.

وى دوران نوجوانى و جوانى را در شهر کاشان و در محضر پدر بزرگوارش محقق نراقى (م 1209 ق) حدود سال‌هاى 1190 تا 1205 در پانزده سال اواخر عمر پدر بزرگوارش ـ به تحصیل دوره‏هاى مقدمات، سطح و خارج گذراند و عمده تحصیل وى در این ایام مى‏باشد.

وى در حالی که در سال 1205 به درجه اجتهاد نائل شده بود همراه پدر بزرگوارش به عتبات عالیات مشرف و مراتب عالى تحصیلات حوزوى را در آنجا مى‏گذراند.

ملااحمد از همان دوران جوانى مسئولیت مرجعیت و ریاست و زعامت دین و دنیاى مردم کاشان و قسمت‌هاى وسیعى از ایران را برعهده داشت و سخنان معاصرین و علماى پس از وى شاهد بر این مطلب مى‏باشد.

در آنجا از محضر بزرگانى همچون سید محمد مهدى بحرالعلوم (م 1212 ق)، سید على طباطبائى، صاحب الریاض (م 1231 ق)، سیدمهدى شهرستانى (م 1216 ق)، شیخ محمدجعفر نجفى (م 1228 ق)، استفاده‏هاى وافرى برده و به تدریس، تحقیق و تألیف مى‏پردازد (1) هنوز بیش از چهار سال از اقامت وى در نجف اشرف نمى‏گذشت که به خاطر وفات پدر بزرگوارش در سال 1209 ق به ناچار به کاشان باز مى‏گردد و به جاى پدرش مسؤلیت اداره حوزه علمیه، تدریس و خدمت به مردم آن سامان را به عهده مى‏گیرد.

حوادث سیاسى و اجتماعى زمان وى

یکی از حوادث سیاسی عصر وی قتل محمد خان قاجار در سال 1212 ق است. فتحعلى شاه که پس از او به حکومت رسید با توجه به ایمان دینى مردم و از باب مصلحت و براى مشروعیت دادن به حکومتش به دنبال جلب نظر علما بود وى در هنگام جلوس بر تخت سلطنت از شیخ جعفر نجفى معروف به کاشف الغطاء که از بزرگان فقها در زمان او بود اجازه گرفت و سپس از ملا احمد که بزرگترین شخصیت علمى و مرجع شیعیان ایران بود درخواست نمود که رساله عملیه‏اى را تألیف نماید تا به دستورات آن عمل شود ملا احمد به دلیل تمایل شاه رساله وسیلة النجاة را در دو مجلد نوشته به او هدیه نمود.

فرزندان

در مقدمه معراج السعادة چاپ امیر کبیر، فرزندان ملااحمد را دو پسر ذکر نموده‏اند به نام‌هاى حاج ملامحمد معروف به حجت الاسلام و ملقب به خاتم المجتهدین که داماد میرزاى قمى صاحب قوانین بوده است.

طرح مبحث ولایت فقیه، نمونه‏ایى بارز از ابتکارات احمد نراقی مى‏باشد وى بر خلاف اکثر فقهاى قبل از خود به این بحث به صورت یک مسئله فرعى جزئى نگاه مى‏کردند و آن را در امور حسبیه و صرف موارد زکات و خمس منحصر مى‏دیدند، بین حکومت اسلامى و مبحث ولایت فقیه جمع نموده و آن را به صورت مفصل و منسجم مطرح نموده است.

و پسر دیگر وى نصیرالدین نام داشته که فردى فاضل و دانشمند و ادیب بوده و داراى تألیفات زیادى است. اما آنچه در کتب تراجم دانشمندان و فقهاى شیعه ذکر شده 4 پسر فاضل و دانشمند وى بدین شرح است: ملامحمد (1215 ـ 1297 ق) معروف به عبدالصاحب، محمد نصیر (1219 ـ 1273 ق) ابوتراب (1221 ـ 1262 )، محمد جواد (1222 ـ 1278 ق) که تفصیل آثار و تألیفات آنان خواهد آمد.

شاگردان ایشان

اگر چه شاگردان ملااحمد زیاد بوده‏اند و آن چنان که در مقدمه کتاب خزائن وى، استاد على‏اکبر غفارى نقل نموده که بیش از 20 اجازه از وى موجود است که در نزد فاضل معاصر حسن نراقى موجود است (2) اما نام بعضى از آنان که در دسترس مى‏باشند عبارتند از:

1ـ شیخ مرتضى انصارى (م 1281 ق) وى بین سال‌هاى 1241 تا 1244 در اواخر عمر شریف ملا احمد از محضر وى استفاده نموده است.

2ـ برادر فاضل و دانشمندش محمدمهدى بن محمد مهدى نراقى (م 1286 ق) معروف به آقا بزرگ.

3ـ سید شفیع چابلقى (م 1280 ق) .

4ـ محمد حسن جاسبى.

5ـ فرزندش محمد بن احمد (م 1297 ق) ملقب به عبد الصاحب و معروف به حجة الاسلام، داماد محقق قمى .

6ـ برادرش میرزا ابوالقاسم کاشانى (م 1256 ق).

وى در سلسله مشایخ بسیارى از متأخرین از طریق شاگردانش به خصوص شیخ مرتضى انصارى مى‏باشد که مى‏توان از محدث نورى صاحب مستدرک الوسائل امام خمینى(ره) و مرحوم آیة الله عظمى نجفى مرعشى نام برد.


دانلود با لینک مستقیم


زندگىنامه ملا احمد نراقی

شیخ احمد جام

اختصاصی از یاری فایل شیخ احمد جام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

شیخ احمد جامی

شیخ احمد جامی از اولاد لیث بن جریر علی از اصحاب رسول اکرم و از اعراب عدرنانی بود که به حضرت ابراهیم می رسد . که در عربستان زندگی می کرد عده ای از این قبایل به ایران مهاجرت کردند و عده ای در کاشمر ساکن شدند

 

 

شیخ احمد جامی

شیخ احمد جامی از اولاد لیث بن جریر علی از اصحاب رسول اکرم و از اعراب عدرنانی بود که به حضرت ابراهیم می رسد . که در عربستان زندگی می کرد عده ای از این قبایل به ایران مهاجرت کردند و عده ای در کاشمر ساکن شدند .

در سال 440 این کودک پا به دنیا گذاشت او در جوانی خود اهل منکرات و شراب خواری و کارهای دگر بود ولی در همه حال روحیه ای قوی و پیشرفت زیادی داشت و با تفاوتی با جوان های دیگر داشت او در جوانی عاشق کبک بود و در 18 سالگی عاشق زنی شد احمد با عبور و پشت سر گذاشتن همه عشق های خود در نهایت به عشق نهایی یعنی عشق به خدا رسید شیخ احمد در سن 22 سالگی متحول شد و راه خدا را در پیش گرفت و توبه کرد . در مورد توبه کردن احمد چنین روایت است که یک شب شیخ احمد باید دوستان خود را به شراب دعوت می کرد ، وی رفت برای گردآوری شراب که به او صدای آمد که گفت : چرا این کار را انجام می دهی و بیا به سوی خداوند و احمد دگرگون شد و و برای رفیقان خود هم چند دانه کشمش برد و در آبی در کوزه ریخت و به دوستانش داد و وقتی که خوردند آنها به خداوند روی آوردند و توبه کردند .

شیخ احمد جامی برای مدتی از روستا خارج شد و در کوه های اطراف روستا به عبادت پرداخت و بعد از گذشت سالها به شهر آمد و تمام خمره هایی که در شراب خانه ها بود را شکست افرادی که شراب می فروختند از وی شکایت کردند و به دستور حاکم آن را به داخل استبلی انداختند بعد از مدتی گفتند که انگار است ها سر به آخور گذاشته و گریه می کند و حاکم دستور داد که شیخ احمد را از شهر بیرون کند تا کسی را نفرین نکند . اشاره به شعر حافظ و جام شکنی شیخ احمد :

حافظ مرید جام می است آری صبا برو وز بند و بندگی برسان شیخ جام را

بعد از مدت ها به او وحی شد که در جلوی تو نوری است اورا دنبال کن شیخ احمد این نور را دنبال کرد تا به منطقه ای به نام زام رسید در روستایی به نام بیزگ رفت و در کوه بیزک به خودسازی پرداخت در دامنه کوه مسجدی ساخت که به نام مسجدند و معروف است که نوری که دنبال او بود در همان مکان ناپدید شد و بعد از مدتی به شهر بوژگان رفت چون مذهب احمد سنی حنفی بود و مردم بوژگان شیعه اسماعیلی بودند با او مخالفت کردند و او شهر بوژگان را ترک کرد و به روستای معدآباد آمد و برای جنگ سلطان سنجر دعا کرد تا پیروز شود و پیروز شد و از آن پس با سلطان سنجر سلجوقی دوستی کرد و در آنجا ماند و سلطان سنجر به او ارادت زیادی یافت .

او در معد آباداز زنی به نام بی بی خدیجه خواست که باغش را وقف او کند آن زن هم در عوض او گفت تو مرا شفاعت کن که به بهشت بروم شیخ احمد هم یک نامه نوشت که زمانی که من مردم و اگر بهشتی بودم این زن را هم شفاعت می کنم و بعد از مرگ بی بی خدیجه نامه اکه خواسته بود در کفن وی بگذارند قرار دادند و او را در گوشه باغ دفن کردند . شیخ احمد جامی در سال 536 فوت کردند و در محوطه خانقاه ایشان را دفن کردند و این روستا به نام تربت احمد جام نام گرفت که بعد از 100 تا 150 سال بعد به تربت جام مشهور شد .

سنگی که در اول ورودی آرامگاه قرار دارد سنگ مرکب نام دارد این نام به دلیل این بود که شیخ احمد به روی آن می نشست و به شاگردان خود درس می داد بعد از فوت شیخ احمد جامی فرزندان او یک جامعه ای را تشکیل دادند که 900 سال به طول انجامید . به بازماندگان احمد جامی خواجه گویند گروه اصلی خواجه ها را فرزندان شیخ احمد جامی تشکیل می دادند و گروه دوم را کسانی که در اطراف احمد جامی کار می کردند خواجه نام داشت و به آخر اسم های خود پسوند احمدی گذاشتند مانند کلیدداراحمدی – محرراحمدی و ...

بعد ها که هر حکومتی ایرانی در تربت جام حاکم می شد آثاری در آرامگاه بنا می کردند و آرامگاه به صورت مجموعه ای از آثار تاریخی دوره های مختلف از سلجوقی تا حال درآمد.

- آب انبار :


دانلود با لینک مستقیم


شیخ احمد جام