یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی درمورد احمد شاملو2

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی درمورد احمد شاملو2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

احمد شاملو در سال 1304 ، یکشنبه 21 آذر در خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. دوره کودکی را به خاطر شغل پدرش که افسر ارتش بود و هر چند وقت را در جایی به مأموریت می رفت در شهرهایی چون رشت و سمیرم و ا صفهان و آباده و شیراز گذراند.

مادرش کوکب عراقی بود و پدرش حیدر.

شاملو کودکی بسیار بدی داشت کودکی بی نشاطی را گذراند و جوانی بی رحمانه تنهایی.

کسی را نداشت که راه و چاهی به او نشان دهد.

شاملو کلاس چهارم دبستان بود که در مشهد زندگی می کرد در همسایگی خانه ی شاملو یک خانواده متمول ارمنی می نشست که دو دختر داشت و هر دو مشق پیانو می کردند. احساس عجیبی که شاملو از این تمرین ها و به خصوص از صدای پیانو در او بوجود آمد یکسره او را هوایی موسیقی و دیوانه شنیدن آن قطعات موسیقی آن چنان آتشی در شاملو روشن کرد که سال های سال اصلاً زندگی او به کلی زیر و رو شد . موسیقی تمام وجودش را زیر و رو کرد و چون نمی دانست که موسیقی چنین حالتی در او بوجود می آورد شبیه نخستین احساس های ناشناخته بلوغ، ملغمۀ لذت و درد، مرگ و میلاد و خدا می داند چه... موسیقی، شوق و حسرت او شده بود. باری از حسرت و ناتوانی و یاس بر دلش بود. یاس او از وصال موسیقی و او بعد از آن دیگر هرگز رو نیامد. دیگر هیچ وقت بچه درس خوانی نشد لنگ لنگان با حداقل نمره ایی که می شد گرفت از کلاسی به کلاسی می رفت بی آنکه هیچ چیز بیاموزد. چون می دانست که باید حسرت موسیقی را با خود به جهنم ببرد. محیط خانوادگی همه چیز می توانست از او بسازد جز یک شاعرمحیط مدرسه تا دبستان بود یک جهنم و تادبیرستان بود یک گمراه کننده قضاوت خودش این است که شعر در او التیام یافتن زخم موسیقی است او می بایست یک آهنگساز بشود که فقر مادی و فرهنگی خانواده غیر ممکنش کرد. پدربزرگ شاملو میرزا شریفخان عراقی، مرد باسواد کتابخوانی بود مردی به تمام معنا آراسته، با تربیت اشرافی قدیم که در دوره دیپلماتیک دوره تزار ساخته شده بود. کتابهایش به رگ جانش بسته بود. چند صندوق کتاب داشت و شاملو شروع کرد به خواندن کتابهایش و اولین چیزی که خواند قصه کوتاهی بود از هانری بورد و به نام مطرب و به ترجمه پرویز ناتل خانلری در نشریه کوچکی به اسم افسانه که مرتب برای پدربزرگ می آمد. این قصه کوتاه رمانتیک سه چهار صفحه ای که که فقط به خاطر کوتاهیش برای خواندن انتخاب شده بود. آتش مطالعه را در او روشن کرد و جانشین اندوه مایوسانه موسیقی شد.

شاملو یازده سال داشت که ادبیات با خواندن ترجمه یک قصه کوتاه همه شوق و شور او را به خودش اختصاص داد و در چهارده سالگی بهترین نویسنده نه فقط کلاس دوم که شاید همه دبیرستان بود، چون که انشاهایش سرصف برای شاگردان خوانده می شد.

سال 1320 جوانکی در حدود پانزده سال و نیمه بود جوانکی که در سکوت خفقان آمیز دوره رضاخان ودر محیطی کاملاً بیگانه با آن چه در ذهن او بود در خانه یک افسر ارتش، افسری که به خاطر کله شقی هایش همیشه ماموریت های پرت و دور از مرکز را به او می دادند خاش و چابهار و سرحد افغانستان و امثال این ها، دو ماه آنجا، سه ماه فلان جهنم دره بود و چون بچه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی درمورد احمد شاملو2

دانلود مقاله کامل درباره جلال آل احمد 112 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره جلال آل احمد 112 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 112

 

جلال آل احمد در یازدهم آذرماه ١٣٠٢ در خانواده‌ای مذهبی-روحانی به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال به او اجازه‌ی درس خواندن در دبیرستان را نداد. اما او که همواره طالب و جویای حقیقت بود به این سادگی تسلیم خواست پدر نشد. «دارالفنون هم کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روز‌ها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم‌کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل ... و شب‌ها درس. با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاه‌گداری سیم‌کشی‌های متفرقه. بردست «جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهرهام که این کاره بود. همین جوری‌ها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه‌ی وجودم ...»

در سال‌های آخر دبیرستان است، که جلال با کلام کسروی و شریعت سنگلجی، آشنا می‌شود و همین مقدمه‌ای می‌شود برای پیوستن وی به حزب توده. در سال ١٣٢٢ وارد دانش‌سرای عالی تهران می‌شود و در رشته‌ی ادبیات فارسی به تحصیل می‌پردازد. در سال ١٣٢٣ رسماً به حزب توده می‌پیوندد و دیری نمی‌پاید که در شمار اعضای فعال این حزب در می‌آید. « ...در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت یک کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره. و از این مدت دو سالش را مدام قلم زدم ...»

در این سال‌ها یادداشت‌های وی در مجلاتی چون «بشر برای دانش‌جویان» و ماهنامه‌ی «مردم» و «سخن» چاپ می‌شود. اولین کتاب او، «دید و بازدید»، درواقع گردآوری وی از قصه‌های چاپ‌شده‌اش در این مجلات است.

در سال ١٣٢٦ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می‌بریم» را چاپ می‌کند که حاوی قصه‌های شکست مبارزاتش در حزب توده است. انشعاب وی از حزب توده هم در همین سال اتفاق می‌افتد. پس از این انشعاب است که برای مدتی به قول خودش ناچار می‌شود به سکوت که البته سکوت وی به معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن است.

جلال در این ایام بیش‌تر به کار ترجمه روی می‌آورد. رمان‌هایی چون «قمارباز» از داستایوفسکی (١٣٢٧)، «بیگانه» از آلبر کامو (١٣٢٨) و «سوء تفاهم» از آلبرکامو (١٣٢٩) از ترجمه‌های ارزنده‌ی جلال است. هم‌چنین کتاب «سه تار» وی هم که آن را به خلیل ملکی تقدیم کرده، محصول همین دوران سکوتش است.

جلال در بهار ١٣٢٩، با سیمین دانشور –که او نیز دانش‌جوی دانشکده‌ی ادبیات بوده است– ازدواج می‌کند. « ...و زنم سیمین دانشور که می‌شناسید؛ اهل کتاب و قلم و دانش‌یار رشته‌ی زیبایی‌شناسی و صاحب تألیف‌ها و ترجمه‌های فراوان، و در حقیقت نوعی یار و یاور قلم. که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به این قلم در آمده بود. (و مگردر نیامده؟) از ١٣٢٩ به این‌ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد ...»

 

با قضیه‌ی ملی شدن نفت و ظهور جبهه‌ی ملی و دکتر مصدق است که جلال دوباره به سیاست روی می‌آورد. وی عضو کمیته و گرداننده‌ی تبلیغات «نیروی سوم» که یکی از ارکان جبهه‌ی ملی بود می‌شود. وی در ٩ اسفند ١٣٣١، با عده‌ی دیگری از «نیروی سومی‌ها» بعد از اطلاع از محاصره‌ی منزل دکتر مصدق فورا ً به آن‌جا می‌رود و در مقابل منزل دکتر مصدق به دفاع از او سخن‌رانی می‌کند؛ اشرار قصد جان او را می‌کنند و او زخمی می‌شود. در اردی‌بهشت ١٣٣٢ به علت اختلاف با رهبران نیروی سومی‌ها از آن‌ها هم کناره می‌گیرد. دو کار ترجمه‌ی وی‌، «بازگشت از شوروی» ژید و «دست‌های آلوده» سارتر، مربوط به همین سا‌ل‌ها است.

پس از کودتای ٢٨ مرداد، که ضربه‌ی سنگینی بر پیکر آزادی‌خواهان و مبارزین با استبداد بود، آل احمد نیز دچار افسردگی شدیدی گردید. در این سال‌ها وی کتاب خود را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» که کنایه از شکست جبهه‌ی ملی و برد کمپانی‌های نفتی است، به چاپ می‌رساند.

این شکست سیاسی، دوباره جلال را به یک دوره‌ی سکوت می‌برد و او به دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی به از نو شناختن خود می‌کند. « ... فرصتی بود برای به جد در خویشتن نگریستن و به جستجوی علت آن شکست‌ها به پیرامون خویش دقیق شدن. و سفر به دور مملکت. و حاصلش اورازان، تات‌نشین‌های بلوک زهرا و جزیره‌ی خارک ...» که البته «مدیر مدرسه» هم مربوط به همین سال‌ها است. یکی از دغدغه‌های اصلی ذهن جلال دراین سال‌ها تضاد بنیادهای سنتی جامعه و هم‌چنین مستعمره شدن و مصرف‌زده شدن فرهنگ ایرانی است، که همین تفکرات او را به سمت خلق شاه‌کاری چون «غرب‌زدگی» می‌کشاند. خود او غرب‌زدگی را نقطه‌ی عطف کارهایش می‌داند.

جلال سال‌های آخر عمرش به سفرهای متعددی می‌رود. حاصل هر کدام از این سفرها سفرنامه‌ای است، که سفرنامه‌ی حج وی تحت عنوان «خسی در میقات» چاپ شد. او


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره جلال آل احمد 112 ص

دانلود تحقیق کامل درباره جلال آل احمد 112 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق کامل درباره جلال آل احمد 112 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 112

 

جلال آل احمد در یازدهم آذرماه ١٣٠٢ در خانواده‌ای مذهبی-روحانی به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال به او اجازه‌ی درس خواندن در دبیرستان را نداد. اما او که همواره طالب و جویای حقیقت بود به این سادگی تسلیم خواست پدر نشد. «دارالفنون هم کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روز‌ها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم‌کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل ... و شب‌ها درس. با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاه‌گداری سیم‌کشی‌های متفرقه. بردست «جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهرهام که این کاره بود. همین جوری‌ها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه‌ی وجودم ...»

در سال‌های آخر دبیرستان است، که جلال با کلام کسروی و شریعت سنگلجی، آشنا می‌شود و همین مقدمه‌ای می‌شود برای پیوستن وی به حزب توده. در سال ١٣٢٢ وارد دانش‌سرای عالی تهران می‌شود و در رشته‌ی ادبیات فارسی به تحصیل می‌پردازد. در سال ١٣٢٣ رسماً به حزب توده می‌پیوندد و دیری نمی‌پاید که در شمار اعضای فعال این حزب در می‌آید. « ...در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت یک کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره. و از این مدت دو سالش را مدام قلم زدم ...»

در این سال‌ها یادداشت‌های وی در مجلاتی چون «بشر برای دانش‌جویان» و ماهنامه‌ی «مردم» و «سخن» چاپ می‌شود. اولین کتاب او، «دید و بازدید»، درواقع گردآوری وی از قصه‌های چاپ‌شده‌اش در این مجلات است.

در سال ١٣٢٦ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می‌بریم» را چاپ می‌کند که حاوی قصه‌های شکست مبارزاتش در حزب توده است. انشعاب وی از حزب توده هم در همین سال اتفاق می‌افتد. پس از این انشعاب است که برای مدتی به قول خودش ناچار می‌شود به سکوت که البته سکوت وی به معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن است.

جلال در این ایام بیش‌تر به کار ترجمه روی می‌آورد. رمان‌هایی چون «قمارباز» از داستایوفسکی (١٣٢٧)، «بیگانه» از آلبر کامو (١٣٢٨) و «سوء تفاهم» از آلبرکامو (١٣٢٩) از ترجمه‌های ارزنده‌ی جلال است. هم‌چنین کتاب «سه تار» وی هم که آن را به خلیل ملکی تقدیم کرده، محصول همین دوران سکوتش است.

جلال در بهار ١٣٢٩، با سیمین دانشور –که او نیز دانش‌جوی دانشکده‌ی ادبیات بوده است– ازدواج می‌کند. « ...و زنم سیمین دانشور که می‌شناسید؛ اهل کتاب و قلم و دانش‌یار رشته‌ی زیبایی‌شناسی و صاحب تألیف‌ها و ترجمه‌های فراوان، و در حقیقت نوعی یار و یاور قلم. که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به این قلم در آمده بود. (و مگردر نیامده؟) از ١٣٢٩ به این‌ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد ...»

 

با قضیه‌ی ملی شدن نفت و ظهور جبهه‌ی ملی و دکتر مصدق است که جلال دوباره به سیاست روی می‌آورد. وی عضو کمیته و گرداننده‌ی تبلیغات «نیروی سوم» که یکی از ارکان جبهه‌ی ملی بود می‌شود. وی در ٩ اسفند ١٣٣١، با عده‌ی دیگری از «نیروی سومی‌ها» بعد از اطلاع از محاصره‌ی منزل دکتر مصدق فورا ً به آن‌جا می‌رود و در مقابل منزل دکتر مصدق به دفاع از او سخن‌رانی می‌کند؛ اشرار قصد جان او را می‌کنند و او زخمی می‌شود. در اردی‌بهشت ١٣٣٢ به علت اختلاف با رهبران نیروی سومی‌ها از آن‌ها هم کناره می‌گیرد. دو کار ترجمه‌ی وی‌، «بازگشت از شوروی» ژید و «دست‌های آلوده» سارتر، مربوط به همین سا‌ل‌ها است.

پس از کودتای ٢٨ مرداد، که ضربه‌ی سنگینی بر پیکر آزادی‌خواهان و مبارزین با استبداد بود، آل احمد نیز دچار افسردگی شدیدی گردید. در این سال‌ها وی کتاب خود را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» که کنایه از شکست جبهه‌ی ملی و برد کمپانی‌های نفتی است، به چاپ می‌رساند.

این شکست سیاسی، دوباره جلال را به یک دوره‌ی سکوت می‌برد و او به دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی به از نو شناختن خود می‌کند. « ... فرصتی بود برای به جد در خویشتن نگریستن و به جستجوی علت آن شکست‌ها به پیرامون خویش دقیق شدن. و سفر به دور مملکت. و حاصلش اورازان، تات‌نشین‌های بلوک زهرا و جزیره‌ی خارک ...» که البته «مدیر مدرسه» هم مربوط به همین سال‌ها است. یکی از دغدغه‌های اصلی ذهن جلال دراین سال‌ها تضاد بنیادهای سنتی جامعه و هم‌چنین مستعمره شدن و مصرف‌زده شدن فرهنگ ایرانی است، که همین تفکرات او را به سمت خلق شاه‌کاری چون «غرب‌زدگی» می‌کشاند. خود او غرب‌زدگی را نقطه‌ی عطف کارهایش می‌داند.

جلال سال‌های آخر عمرش به سفرهای متعددی می‌رود. حاصل هر کدام از این سفرها سفرنامه‌ای است، که سفرنامه‌ی حج وی تحت عنوان «خسی در میقات» چاپ شد. او


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره جلال آل احمد 112 ص

احمد شاه

اختصاصی از یاری فایل احمد شاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

حضور ژنرال آیرونساید بعنوان فرمانده نیروی انگلیس درصحنه سیاست ایران دربیست وششم سپتامبر هزارونهصد بیست

( ژنرال آیرونساید) به فرماندهی نیروی نظامی بریتانیا که در شمال ایران مستقربود و مرکز ستادش در قزوین قرارداشت منصوب گردید

در آن تاریخ انگلستان نیروی دیگری در سراسر خراسان داشت که مرکز ستادش در شهر مشهد بود ( تحت فرماندهی یک ژنرال دیگر بنام سر ویلفردمالیسن) که این نیرو در سراسر سیستان و خراسان مسئول جلو گیری از هرگونه رخنه یابی هر آرتش بیگانه ای به ( هندوستان ) بود باین جهت تمام مرز های شرقی وشمال شرقی ایران زیر سیطره این آرتش انگلیسی بود .در عین حال از کلیه امکانات ایران استفاده میکرد تا هندوستان را از گزند بلشویک ها حفظ کند.

ژنرال آیرونساید دستور داشت طبق اوامر وزارتین جنگ و مستعمرات که از طریق وزیر مختار بریتانیا در تهران به او ابلاغ میگردید کارکند و امور نظامی را با تلفیق با امور سیاسی که تصمیمات آن در لندن اتخاذ میگردید عمل نماید.

وزارت جنگ بریتانیا در تاریخ ششم اکتبرتلگراف سری به ژنرال هالدین فرمانده کل نیروهای انگلیسی در عراق مخابره کرد که قسمتهائی از آن را ملاحظه میکنید

یک –کابینه بریتانیا برای استوارساختن وضع حکومت ایران وکمک کردن به آنها که پایه های آرتش ملی را بریزند وتمام نیروهای نظامی ایرانی را یک کاسه نموده وزیر فرمان افسران انگلیسی قرار بدهند، تصمیم گرفته قوای نظامی خود را تا بهار سال آینده در آن کشور نگا ه دارد.

دو –نیروی زیر نظرژنرال آیرونساید یک قسمت از نیروئی است که مرکز فرماندهی آن در عراق است و بعلت نیاز به وجود آنها برای جلوگیری از اغتشاشات منطقه باید هرچه زودتر خاک ایران را ترک نموده وبه عراق منتقل بشوند .بدین سبب باید ((نیروی نظامی ملی ایران با سرعت شکل بگیرد)).لهذا بسیار بموقع است که اهمیت موضوع را تیمسار شخصا برای ژنرال آیرونساید توجیه فرمایند. وصریح وآشکار به او فهمانده شود که اگر روسها درشمال ایران دست به اقداماتی بزنند بریتانیا قادر نیست نیروی کمکی برایش اعزام دارد (( مفهوم امر آنست که نیروی نظامی ایرانی باید هرچه زودترفرم لازم ودلخواه را زیرنظر افسران انگلیسی پیداکند))، تا برای دفاع از شمال ایران در مقابل متجاسرین آمادگی کامل داشته باشد.

سه – مقامات نظامی بریتانیا در ایران در حال حاضر با مسئله دشواری روبرو هستند ، به این معنی که با ژنرال استاروسلسکی ونفرات او که نیروی قزاق ایران را تشکیل میدهند چه باید کرد ؟ . حل این مسئله دشوار به شخصیت ، شیوه عمل ، قاطعیت خود آیرونساید بستگی دارد، بنحویکه انرژی وقدرت عمل این نیروها را در بهترین مسیر با خواسته های مقامات سیاسی ایران وانگلیس بکار گیرد.

31

چهار – نباید فراموش کرد که استروسلسکی قبل از هر چیزدیگر یک افسر ارشد روسی است . او خود را به چشم قیم وپاسدارمنافع روسیه در شمال ایران مینگرد وبا اینکه در اوضاع واحوال کنونی روسیه ناچار شده علیه هموطنانش (سربازان آرتش سرخ)بجنگد، ذات و فطرت و معتقدات نهائی اش هیچکدام عوض نشده ، وی مانند همه روسهابر این عقیده است که ما انگلیسها از اغتشاشات و هرج و مرجهای داخلی روسیه استفاده غیر عادلانه به نفع خود کرده ایم وخیا ل داریم قدرت روسیه را از ایالات شمالی ایران « که همیشه حوزه نفوذ روسها بوده » براندازیم ونفوذ وقدرت بریتانیا را جایگزین آن سازیم .

در خاطرات آیرونسایدبانام High Road To Command «شاهراه منتهی به فرماندهی» آمده است که :بزودی از مضمون تلگراف مطلع شدم و به همین جهت برای دیدار مستر نورمن به تهران رفتم .

ایرونساید مینویسد ما یک واحد تخصصی مرکب از کارشناسان وکاشفان تلگرافهای رمز در اختیار داشتیم که حقیقتا در کارخود اعجاز میکردند. این واحد پس از وقوع انقلاب روسیه به ایران اعزام شد تا مخابرات دشمنان ما راکه بوسیله بیسیم رد وبدل میشدکشف کند.

برای اینکه درست آگاه باشیم که قزاق های ایرانی (تحت فرمان ژنرال استراوسلسکی )چه میکنند وچه نقشه ای دارند به متصدیان این واحد دستوردادم مفاد کلیه تلگرافهای مهمی را که میان تهران ورشت ،میان حکومت ایران واستراوسلسکی ردو بدل میشد قبل از رساندن بدست طرف به اطلاعم برسانند.

آیرونساید مینویسد پس از ملاقات با وزیر مختار نورمن وشنیدن اطلاعات ایشان . دستورهائی راکه از طریق ژنرال هالدین دریافت کرده بودم در اختیارش گذاردم وقول قطعی دادم که هیچ نیروی نظامی روسی که ممکن است در آتیه علیه ما بکار گرفته شود قادرنخواهدبود از تنگه منجیل عبور کند وبعد هم گفتم که فورا به منجیل خواهم رفت تا از مواضع قوای بریتانیا بازرسی نمایم.

کارشناسان مخابراتی انگلیسی مستقر در قزوین مضمون چند فقره از آخرین تلگرافهای ژنرال استراوسلسکی را که از رشت مخابره شده بود برای آیرونساید فرستادند .

یک – استراوسلسکی در یک تلگراف اطلاع میداد که عملیات قزاق ها در شمال به نتایج مطلوب نرسیده .چون مهاجمان سرخ با توپ های دریائی حمایت میشوند ومواضع نیرومندی در انزلی ایجاد نموده اند .

دو – استراوسلسکی اجازه میخواست شهر رشت ودهکده های اطراف را از نیروی قزاق تخلیه نماید. تا بتواند در محل دنج تری به عملیات باز سازی نیروی قزاق بپردازد .

سه – در یک تلگراف که خود شاه به استروسلسکی مخابره کرده بود ، از او میخواست شخصا برای استراحت یکماهه به تهران برود .

(( آیرونساید در حاشیه این تلگراف نوشته :معلوم بود که دل اعلیحضرت خیلی برای دیدار سردار مورد علاقه اش تنگ شده است ))

32

چهار – در چند تلگراف دیگراستراوسلسکی از رشت ومعاونش سرهنگ فلیپ اوف از تهران علنا به انگلیسها فحش میدادند وشاه را تشویق میکردند

که همتی بخرج بدهد وخود وکشورش را از شر نیروهای نظامی بریتانیا مستقر درایران خلاص سازد

ایرونساید در خاطراتش مینویسد : از مجموع این تلگراف ها که میان رشت و تهران ردو بدل شده بود ، نتیجه میگرفتم که لحظه عقب نشینی قزاق ها نزدیک است زیرا فرماندهان شکایت داشتند که نصف بیشتر نفراتشان به مالاریا مبتلا شده اند وتوان رزمی ندارند .


دانلود با لینک مستقیم


احمد شاه

دانلود احمد شاملو2

اختصاصی از یاری فایل دانلود احمد شاملو2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  Image result for word doc 

 

 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

تعداد صفحات : 12 صفحه

احمد شاملو در سال 1304 ، یکشنبه 21 آذر در خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد.
دوره کودکی را به خاطر شغل پدرش که افسر ارتش بود و هر چند وقت را در جایی به مأموریت می رفت در شهرهایی چون رشت و سمیرم و ا صفهان و آباده و شیراز گذراند.
مادرش کوکب عراقی بود و پدرش حیدر.
شاملو کودکی بسیار بدی داشت کودکی بی نشاطی را گذراند و جوانی بی رحمانه تنهایی.
کسی را نداشت که راه و چاهی به او نشان دهد.
شاملو کلاس چهارم دبستان بود که در مشهد زندگی می کرد در همسایگی خانه ی شاملو یک خانواده متمول ارمنی می نشست که دو دختر داشت و هر دو مشق پیانو می کردند.
احساس عجیبی که شاملو از این تمرین ها و به خصوص از صدای پیانو در او بوجود آمد یکسره او را هوایی موسیقی و دیوانه شنیدن آن قطعات موسیقی آن چنان آتشی در شاملو روشن کرد که سال های سال اصلاً زندگی او به کلی زیر و رو شد .
موسیقی تمام وجودش را زیر و رو کرد و چون نمی دانست که موسیقی چنین حالتی در او بوجود می آورد شبیه نخستین احساس های ناشناخته بلوغ، ملغمۀ لذت و درد، مرگ و میلاد و خدا می داند چه.
.
.
موسیقی، شوق و حسرت او شده بود.
باری از حسرت و ناتوانی و یاس بر دلش بود.

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت، آنی فایل را دانلود نمایید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود احمد شاملو2