یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره سیره رسول خدا (ص) ‏درباره طبیعت، کشاورزى و محیط زیست‏ (1)

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درباره سیره رسول خدا (ص) ‏درباره طبیعت، کشاورزى و محیط زیست‏ (1) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

سیره رسول خدا (ص) ‏درباره طبیعت، کشاورزى و محیط زیست‏ (1)

نویسنده : علی حسینی

براى آن که سیره پیامبر خدا (ص) و اهمیت گفته‏هاى آن حضرت را درباره کشاورزى طبیعت به درستى بشناسیم، مناسب است بیش از آن از شرایط و اوضاع و احوال و اندیشه و اعمال مردم حجاز آن روزگار آگاه شویم. چه این که آشنایى با فضایى که سخنان و اعمال رسول خدا - صلى الله علیه‏وآله - در آن فضا تحقق یافته است بر عمق شناخت و جامع بودن آن مى‏افزاید. بررسى جامع و دقیق کشاورزى در جاهلیت فرصتى فراخ‏تر و تحقیقى گسترده مى‏طلبد که این مقاله آن را بر نمى‏تابد و در این جا تنها به مهم‏ترین مشکلات کشاورزى آن روزگار مى‏پردازیم.

اعراب قبیله‏اى زندگى مى‏کردند و زندگى قبیله‏اى فرهنگى خاص داشت و خوى تجاوز، جنگ‏طلبى، تعصب و رقابت و دشمنى‏هاى دیرینه با دیگر قبیله‏ها از ویژگى‏هاى آن بود و این موضوع‏ها تأثیر فراوانى بر کشاورزى و دامدارى و حفظ مراتع و درختان در آن روزگار مى‏گذاشت، به دلیل وجود دشمنى‏ها و جنگ‏هاى و یورش‏هاى بى رحمانه به قبیله‏ها و در نتیجه سوزانیدن مزرعه‏ها، پرکردن چاه‏هاى آب، در انحصار قرار دادن آنها، نا امنى سرتاسر حجاز را فرا گرفته بود و مردمان همواره از آینده مزارع و دام‏هاى خود بیمناک بودند و هر از چندى شعله‏هاى سوزان آتش کینه، دشمنى‏هاى ریشه دار در قالب جنگ‏ها و یورش‏ها جلوه مى‏کردو کشتزارها و نخلستانها مى‏سوخت، دامها به یغما مى‏رفت و چاه‏ها و چشمه‏ها ویران مى‏شد از این رو، ناامنى آفتى بود که در هر حال مى‏توانست امید کشاورزان را به یأس مبدل سازد و حاصل سال‏ها زحمت و رنج شان را بر باد دهد. از سویى، اعراب جاهلى از دانش کشاورزى آن روزگار آن گونه که در ایران و امثال آن بود، بى‏بهره بودند و بر پایه خرافه‏ها و باورهاى بى اساس خود درباره درختان و گیاهان عمل مى‏کردند. به عنوان نمونه، آنان به دلیل ترس از برخى از درختان آنها را مى‏پرستیدند؛ چه آن که آن درختان را کانون شر و بدى مى‏دانستند و براى رهایى از شر آنها راهى جز پرستش آنها فرا روى خود نمى‏دیدند.

به همین دلیل بود که دامدارى در حجاز رواج بیشترى داشت اما همچنان ناامنى و تجاوز به حقوق دیگران، فرهنگ قبیلگى و اعتقاد به خرافات در خصوص دام پزشکى و مسایلى از این دست، به عنوان مانع‏هایى بود بر سر راه رشد و شکوفایى دام دارى. این نابسامانى‏ها پیامدهاى ویران‏گرى بر زندگى مردم آن روزگار حجاز داشت که مهم‏ترین آنها عبارت بود از: کمبود غذاى کافى و مناسب، اختلال در حمل ونقل، مسافرت‏ها و تجارت‏هاى بین شهرى، چه این که حمل و نقل و مسافرت‏هاى آن روزگار با حیواناتى از قبیل شتر، اسب، استر، و الاغ انجام مى‏شد، که در مکه از اهمیت ویژه‏اى برخوردار بود و نیز کمبود و گاهى عدم وجود مراتع مناسب و گسترش فقر و فساد و زورمدارى و بى‏بندوبارى از دیگر پیامدهاى این وضعیت نامطلوب در کشاورزى و دامدارى بود.

شناخت عمیق پیامبر خداصلى الله علیه وآله‏

رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - از همه مسایل یاد شده به گونه‏اى عمیق و دقیق آگاه بود و علت‏ها و راه‏هاى حل مشکلات و پیش‏رفت کشاورزى را مى‏دانست. او در مکه از مادر متولد شده و در همان جا زیست و به دلیل مسافرت به شام و معاشرت با مردم به خوبى درد و درمان را مى‏شناخت. او خود چوپانى و تجارت و کشاورزى کرده بود و تلخى مشکلات و مسایل یاد شده را چشیده بود. رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - با توجه به شناخت عمیق خود و بر پایه روش خاص خود به میدان آمد و اقدامات گسترده‏اى به عمل آورد که به مهم‏ترین آنها اشاره مى‏شود:

گام نخست: فرهنگ سازى و انگیزه آفرینى

پیامبر اسلام - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - از سویى الگوى مسلمانان بود: «و لکم فى رسول الله اسوة حسنة» و آنان بر پایه آموزه‏هاى دینى مى‏باید از او پیروى مى‏کردند: «و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول»(1) از طرفى، گفته‏هاى آن حضرت وحیانى و الهى بود ومسلمانان مى‏باید آنها را به جان مى‏خریدند و به عنوان قانون زندگى تلقى کرده و از آنها بهره مى‏بردند: «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى»(2) آن انسان یگانه بى نظیر با سیره عملى و با گفته‏هاى خود با فرهنگ لبریز از جهل، خرافه، ستم به ستیز برخاست و فرهنگى نو و بر اساس علم و دانش، واقعیت و عدالت پدید آورد. اینک به نمونه هایى از آن اشاره مى‏شود:

چوپانى و کشاورزى و درختکارى‏

پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - مدتى چوپانى کرد، در این مدت هماره کوشید به حقوق دیگران تجاوز نکند و با گوسفندان مهربان باشد، داستان چوپانى و شیوه برخورد آن حضرت با گوسفندان معروف است. از این رو، به جزئیات آن اشاره نمى‏شود.

حضرت با دست خود درخت مى‏کاشت(3) و کشاورزى مى‏کرد.

در روایتى در این باره آمده است:

«همه پیامبران خدا جز ادریس (که خیاط بود) کشاورز بوده‏اند.»(4)

در روایت دیگرى، از امام صادق - علیه السلام - چنین نقل کرده‏اند:

«خداى - عز و جل - از میان کارها براى پیامبرانش - علیهم السلام - کشاورزى را دوست داشت و برگزید.»(5)

امام موسى بن جعفر - علیه السلام - فرمود:

«آنان که از من و پدرم بهتر بودند، در زمین کار مى‏کردند. پیامبر خدا، على، و همه پدرانم، - علیهم السلام - در زمین کار مى‏کردند و این عمل پیامبران، رسولان، جانشینان آنان و بندگان شایسته خدا است.»(6)

بر پایه گروهى از روایات آن حضرت به طور مستقیم در درختکارى شرکت مى‏جست. از امام صادق - علیه السلام - در این باره چنین روایت کرده‏اند:

«امیرالمؤمنان، على - علیه السلام - بیل مى‏زد و زمین را آماده مى‏ساخت و رسول خدا - صلى الله علیه و آله - با آب دهان، دانه‏ها و هسته‏ها را مرطوب مى‏ساخت و در زمین مى‏کاشت....»(7)

آن حضرت تماشاى گیاهان سبز و خرم را بسیار دوست مى‏داشت(8) و از نگاه به سیب سرخ و ترنج سرسبز و خرم(به دلیل زیبایى آن‏ها) شگفت زده مى‏شد.

امام على بن موسى الرضا - علیه السلام - در این باره فرمودند:

«ان رسول الله کان یعجبه النظرة الى الأترج الاخضر و التفاح الأحمر.»(9)

حضرت خرما را بسیار دوست مى‏داشت، همواره از آن بهره مى‏برد. از امام على بن الحسین - علیهما السلام - نقل شده است که همواره دوست داشت انسان خرمایى (خرما دوست) را ببیند، و این بدین سبب بود که پیامبر، خرما را دوست مى‏داشت. (10)

از این رو، در روایتى دیگر آمده است:

«هر کس به این نیت - که چون پیامبر خرما دوست داشت، خرما بخورد - خرما هیچ ضررى به او نمى‏رساند.»(11)

از امام صادق - علیه السلام - نقل شده است:

«هیچ گاه غذایى همراه با خرما نزد پیامبر - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - آورده نمى‏شد مگر آن که ابتدا از خرما میل مى‏فرمود.»(12)

روایات به روشنى نشان مى‏دهد که آن حضرت در میدان عمل به کشاورزى اهمیت خاصى مى‏داد و خود و نزدیک‏ترین یارانش عملا مردمان را به آن تشویق مى‏کردند و این روش و سیره در توجه دادن مردم به کشاورزى اهمیت بسیار داشت.

پیامبر خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - به درستى معتقد بود که انسانها محور اصلى توسعه و شکوفایى جامعه اسلامى و سرسبزى و رونق کشاورزى هستند و بهترین، کوتاه‏ترین و هموارترین راه براى شکوفایى کشاورزى و دامدارى و سرسبزى جامعه اسلامى آن است که مردم از روى اعتقاد در این مسیر گام نهند و در پرتو تغییرات گسترده در اندیشه و باورهاى مردم است که مى‏توان به این هدف دست یافت. سخنان آن حضرت درباره اهمیت کشاورزى، درختکارى و دامدارى سبب شد که بینش، اندیشه و باورهاى مردم به طور گسترده در این باره زیر و رو شود، آنان به اهمیت کشاورزى، درختکارى، سرسبزى و خرمى جامعه اسلامى و اصولاً ارزش بسیار درختان و فواید و آثار مادى و معنوى آنها به طور عمیق پى بردند و در نتیجه در پى سرسبزى، خرمى و رونق کشاورزى جامعه اسلامى برآمدند.

قطع درختان‏

رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - از قطع درختان، غرق کردن مزرعه‏ها در آب و سوختن آنها حتى در جنگ نهى مى‏کرد و این عمل را در ردیف کشتن کودکان بى گناه و زنان بى دفاع مى‏دانست.

از آن حضرت - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - در این باره چنین نقل شده است:

«درختان را آتش مزنید، آنها را با آب ویران نکنید، درختان میوه دار را قطع نکنید و مزرعه‏ها را نسوزانید.»(13)

بدین سان سیره رسول خدا - صلى‏اللَّه‏علیه‏وآله - این بود که در جنگ‏ها به شدت از نابودى کشتزاران، نخلستان‏ها و باغ‏ها بپرهیزد و مجاهدان را از آن باز دارد و وقتى در زمان جنگ این گونه باشد، در زمان صلح به گونه‏اى مؤکدتر و روشن‏تر باید از درختان و مزرعه‏ها حفاظت شود و از نابودى آنها پرهیز.

آب و خاک‏


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره سیره رسول خدا (ص) ‏درباره طبیعت، کشاورزى و محیط زیست‏ (1)

مقاله درباره زندگینامه پیامبر اسلام

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره زندگینامه پیامبر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

زندگینامه پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)

نام: محمد بن عبد الله

در تورات و برخى کتب آسمانى «احمد» نامیده شده است. آمنه، دختر وهب، مادر حضرت محمد (ص) پیش از نامگذارىِ فرزندش توسط عبدالمطلب به محمّد، وى را «احمد» نامیده بود.

کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم.

القاب: رسول اللّه، نبى اللّه، مصطفى، محمود، امین، امّى، خاتم، مزّمل، مدّثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشّر، منذر، مذکّر، یس، طه‏ و... .

منصب: آخرین پیامبر الهى، بنیان‏گذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام.

تاریخ ولادت: روز جمعه، هفدهم ربیع الاول عام الفیل برابر با سال 570 میلادى (به روایت شیعه). بیشتر علماى اهل سنّت تولد آن حضرت را روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول آن سال دانسته‏اند.

عام الفیل، همان سالى است که ابرهه، با چندین هزار مرد جنگى از یمن به مکه یورش آورد تا خانه خدا (کعبه) را ویران سازد و همگان را به مذهب مسیحیت وادار سازد؛ اما او و سپاهیانش در مکه با تهاجم پرندگانى به نام ابابیل مواجه شده، به هلاکت رسیدند و به اهداف شوم خویش نایل نیامدند. آنان چون سوار بر فیل بودند، آن سال به سال فیل (عام الفیل) معروف گشت.

محل تولد: مکه معظمه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى: عبدالله بن عبدالمطلب (شیبة الحمد) بن هاشم (عمرو) بن عبدمناف بن قصّى بن کلاب بن مرّة بن کعب بن لوىّ بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر (قریش) بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان.

از پیامبر اسلام(ص) روایت شده است که هرگاه نسب من به عدنان رسید، همان جا نگاه دارید و از آن بالاتر نروید. اما در کتاب‏هاى تاریخى، نسب آن حضرت تا حضرت آدم(ع) ثبت و ضبط شده است که فاصله بین عدنان تا حضرت اسماعیل، فرزند ابراهیم خلیل الرحمن(ع) به هفت پشت مى‏رسد.

مادر: آمنه، دختر وهب بن عبد مناف.

این بانوى جلیل القدر، در طهارت و تقوا در میان بانوان قریشى، کم‏نظیر و سرآمد همگان بود. وى پس از تولد حضرت محمّد(ص) دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال زندگى کرد و سرانجام، در راه بازگشت از سفرى که به همراه تنها فرزندش، حضرت محمّد(ص) و خادمه‏اش، ام ایمن جهت دیدار با اقوام خویش عازم یثرب (مدینه) شده بود، در مکانى به نام «ابواء» بدرود حیات گفت و در همان جا مدفون گشت.

و چون عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) دو ماه (و به روایتى هفت ماه) پیش از ولادت فرزندش از دنیا رفته بود، کفالت آن حضرت را جدش، عبدالمطلب به عهده گرفت. نخست وى را به ثویبه (آزاد شده ابولهب) سپرد تا وى را شیر دهد و از او نگه‏دارى کند؛ اما پس از مدتى وى را به حلیمه، دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه گرچه دایه آن حضرت بود، اما به مدت پنج سال براى وى مادرى کرد.

مدت رسالت و زمامدارى: از 27 رجب سال چهلم عام الفیل (610 میلادى)، که در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شده بود، تا 28 صفر سال یازدهم هجرى، که رحلت فرمود، به مدت 23 سال عهده‏دار امر رسالت و نبوت بود. آن حضرت علاوه بر رسالت، به مدت ده سال امر زعامت و زمامدارى مسلمانان را پس از مهاجرت به مدینه طیبه بر عهده داشت.

تاریخ و سبب رحلت: دوشنبه 28 صفر، بنا به روایت بیشتر علماى شیعه و دوازدهم ربیع الاول بنا به قول اکثر علماى اهل سنّت، در سال یازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدینه بر اثر زهرى که زنى یهودى به نام زینب در جریان نبرد خیبر به آن حضرت خورانیده بود. معروف است که پیامبر اسلام(ص) در بیمارىِ وفاتش مى‏فرمود: این بیمارى از آثار غذاى مسمومى است که آن زن یهودى پس از فتح خیبر براى من آورده بود.

محل دفن: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى) در همان خانه‏اى که وفات یافته بود. هم اکنون مرقد مطهر آن حضرت، در مسجد النبى قرار دارد.

همسران:

1. خدیجه بنت خویلد.2. سوده بنت زمعه.3. عایشه بنت ابى بکر.4. امّ شریک بنت دودان.5. حفصه بنت عمر. 6. ام حبیبه بنت ابى سفیان. 7. امّ سلمه بنت عاتکه. 8. زینب بنت جحش. 9. زینب بنت خزیمه. 10. میمونه بنت حارث. 11. جویریه بنت حارث. 12. صفیّه بنت حىّ بن اخطب.

نخستین زنى که افتخار همسرى پیامبر اکرم(ص) را یافت، خدیجه بنت خویلد بود. حضرت محمّد(ص) پیش از رسیدن به مقام رسالت، در سن 25 سالگى با این بانوى بزرگوار ازدواج نمود. خدیجه کبرى (س) با موقعیت و اموال خویش، خدمات شایانى به پیامبر اکرم(ص) در اظهار رسالتش کرد. این بانوى بزرگ، از افتخارات زنان عالم است و در ردیف بانوان قدسى، همانند مریم و آسیه، قرار دارد. پیامبر اکرم(ص) به احترام خدیجه کبرى (س) تا هنگامى که وى زنده بود، با هیچ زن دیگرى ازدواج نکرد. همو بود که دردها و رنج‏هاى پیامبر(ص) را، که سران شرک و کفر متوجه آن حضرت مى‏کردند، تسلّى داده و او را در رسالت و نبوتش یارى مى‏داد.

خدیجه کبرى(س) به خاطر مقام و منزلتى که در اسلام به دست آورده بود، مورد لطف و عنایت مخصوص پروردگار جهانیان قرار گرفت. به همین جهت روزى جبرئیل امین به محضر پیامبر اکرم(ص) شرفیاب شد و گفت: اى محمد! سلام خدا را به همسرت خدیجه برسان. پیامبر اکرم(ص) به همسرش فرمود: اى خدیجه! جبرئیل امین از جانب خداوند متعال به تو سلام مى‏رساند. خدیجه گفت: «اللّه السّلام و منه السّلام و على جبرئیل السّلام».

حضرت خدیجه (س) در ایام همسرى با پیامبر(ص) از احترام ویژه رسول‏خدا(ص) برخوردار بود و پیامبر(ص) نیز همسرى مهربان و وفادار براى او بود. آن حضرت پس از وفات خدیجه (در رمضان سال دهم بعثت) همواره از او به نیکى یاد مى‏کرد.

از عایشه، سومین همسر رسول خدا(ص)، روایت شده است:

«کانَ رَسُولُ اللّهِ(ص) لایَکادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّى یَذْکُرَ خَدیجَةَ فَیَحْسَنُ الثَّناءِ عَلَیْها، فَذَکَرها یَوْماً مِنَ الْاَیّامِ فَادْرَکَتْنی الْغَیْرةَ، فَقُلْتُ: هَلْ کانَتْ اِلاّ عَجُوزاً وَقَدْ اَبْدَلَکَ اللّهُ خَیْراً مِنْها، فَغَضَبَ حَتّى‏ اهْتَزَّ مَقْدَمُ شَعْرِهِ مِنَ الغَضَبِ‏. (1)

پیامبر اکرم (ص) هیچ‏گاه از خانه بیرون نمى‏رفت مگر این که یادى از خدیجه مى‏کرد و از او به نیکى نام مى‏برد. یک روز که پیامبر اکرم(ص) از خدیجه (س) یاد کرده و خوبى‏هاى او را بیان مى‏کرد، غیرت زنانگى بر من غالب شد و


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره زندگینامه پیامبر اسلام

مقاله درباره نیاز ما و امت اسلامی به درس مدیریت پیامبر (ص)

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره نیاز ما و امت اسلامی به درس مدیریت پیامبر (ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره نیاز ما و امت اسلامی به درس مدیریت پیامبر (ص)


مقاله درباره نیاز ما و امت اسلامی به درس مدیریت پیامبر (ص)

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:8

فهرست مطالب

مقدمه........................................ 1

تعاریف مدیریت و مقایسة آن در دوران پیامبر.... 2

مدیریت بحران و عملکرد پیامبر در مقابل بحرانها 3

نوآوری در مدیریت و سنت شکنی پیامبر(ص)........ 3

صبر و پایداری در انجام امور و انعطاف‌پذیری پیامبر (ص) در انجام امور............................................. 4

پشتکار و جدیت در مدیریت و پیامیر............. 4

نتیجه........................................ 5

منابع و مأخذ................................. 6

مقدمه:

چنانچه تاریخ زندگی بشری را مطالعه کنیم، خواهیم دید آنچه را که ما امروزه مدیریت می‌نامیم از دیرباز به عنوان یک ضرورت برای انسان مطرح بوده و در اغلب فعالیتهای وی حضور داشته است. از ایام گذشته، نظریه‌های مدیریت و سازمان بدون آنکه مدون و منظم شده باشند به کار گرفته می‌شدند و در شرح احوال و اعمال رسولان و پیامبران در اعصار گذشته کاربرد این نظریات مشهود بوده‌است، بخصوص اگر به دوران پیامبر(ص) خویش برگردیم می‌بینیم که پیامبر (ص) اسلام تمامی اصول مدیریتی را که الانه مدون شده است در جنگها و در هدایت مردم جاهل و عوام آن زمان رعایت می‌کرده پس نظریه‌های مدیریت پدیده نوینی نیستند که بشر در عصر جدید به آن دست یافته باشد، بلکه آنچه در قرون اخیر در زمینه سازمان و مدیریت انجام گرفته به صورت مجموعه در آوردن و جامه عمل پوشاندن به نظریات و اندیشه های پراکنده ای است که از قبل موجود بوده است همانطور که در تجزیه تحلیل ذیل آمده نشان می‌دهد که کاری که فرنگیان در ساخت و پرداخت تئوری مدیریت و سازمان کرده‌اند کاری غریب و بغرنج نیست که از عهده غیر آنان برنیاید بلکه از دوران قبل از اسلام و بعد از آن نیز تا به الان بوده است.


تعاریف مدیریت و مقایسه آن در دوران حضرت پیامبر (ص) و مدیریت پیامبر (ص) بر مسائل آن زمان:

صاحبنظران مدیریت را به گونه‌‌های متفاوت تعریف کرده‌اند. صاحبنظری مدیریت را هنر انجام امور به وسیله دیگران توصیف کرده و بر نقش دیگران و قبول هدف از سوی آنان تاکید ورزیده است، گروهی مدیریت را علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین توصیف کرده‌اند، همانطور که در روایات آمده پیامبر (ص) یارانی چون ابوذر، سلمان فارسی، بلال حبشی و از دورترین اقصی‌نقاط دنیا تا نزدیکترین فرد چون مولای متقیان را به گونه‌ای کنار هم جمع کرده بود که گویی از یک دیار واحد و از یک فرهنگ برخوردارند جنگ بدر که نخستین جنگ بزرگ مسلمانان با کفار قریش بود[1] و شخص پیامبر (ص) در آن شرکت نمود و فرماندهی که پیچیده‌ترین اصول مدیریتی در آن نهفته است را در دست گرفتند و ضربه سختی بر دشمن وارد کردند. یکی از اصول مدیریت این است که از کمترین امکانات بیشترین و بهترین بهره را ببریم اگر جنگ بدر را بررسی کنیم. می‌بینیم که مسلمانان در این جنگ از کمترین تجهیزات جنگی و کمترین منابع انسانی برخوردار بودند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نیاز ما و امت اسلامی به درس مدیریت پیامبر (ص)

دانلود مقاله تاریخچه زندگی رسول اکرم

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله تاریخچه زندگی رسول اکرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

تاریخچه زندگی رسول اکرم (ص)

 

ولادت و دوران کودکى

ولادت پیغمبر اکرم به اتفاق شیعه و سنى در ماه ربیع الاول است , گو اینکه اهل تسنن بیشتر روز دوازدهم را گفته اند و شیعه بیشتر روز هفدهم را , به استثناى شیخ کلینى صاحب کتاب کافى که ایشان هم روز دوازدهم را روز ولادت مى دانند . رسول خدا در چه فصلى از سال متولد شده است ؟ در فصل بهار . در السیرة الحلبیة مى نویسد : ولد فى فصل الربیع در فصل ربیع به دنیا آمد . بعضى از دانشمندان امروز حساب کرده اند تا ببینند روز ولادت رسول اکرم با چه روزى از ایام ماههاى شمسى منطبق مى شود , به این نتیجه رسیده اند که دوازدهم ربیع آن سال مطابق مى شود با بیستم آوریل , و بیستم آوریل مطابق است با سى و یکم فروردین . و قهرا هفدهم ربیع مطابق مى شود با پنجم اردیبهشت . پس قدر مسلم این است که رسول اکرم در فصل بهار به دنیا آمده است حال یا سى و یکم فروردین یا پنجم اردیبهشت . در چه روزى از ایام هفته به دنیا آمده است ؟ شیعه معتقد است که در روز جمعه به دنیا آمده اند , اهل تسنن بیشتر گفته اند در روز دوشنبه . در چه ساعتى از شبانه روز به دنیا آمده اند ؟ شاید اتفاق نظر باشد که بعد از طلوع فجر به دنیا آمده اند , در بین الطلوعین .

مسافرتها

رسول اکرم , به خارج عربستان فقط دو مسافرت کرده است که هر دو قبل از دوره رسالت و به سوریه بوده است. یکسفر در دوازده سالگى همراه عمویش ابوطالب , و سفر دیگر در بیست و پنج سالگى به عنوان عامل تجارت براى زنى بیوه به نام خدیجه که از خودش پانزده سال بزرگتر بود و بعدها با او ازدواج کرد . البته به بعد از رسالت , در داخل عربستان مسافرتهایى کرده اند . مثلا به طائفرفته اند , به خیبر که شصتفرسخ تا مکه فاصله دارد و در شمال مکه است رفته اند , به تبوک که تقریبا مرز سوریه استو صد فرسخ تا مدینه فاصله دارد رفته اند , ولى در ایام رسالت از جزیرة العرب هیچ خارج نشده اند .

شغلها

پیغمبر اکرم چه شغلهایى داشته است ؟ جز شبانى و بازرگانى , شغل و کار دیگرى را ما از ایشان سراغ نداریم . بسیارى از پیغمبران در دوران قبل از رسالتشان شبانى مى کرده اند ( حالا این چه از الهى اى دارد , ما درست نمى دانیم ) همچنانکه موسى شبانى کرده است . پیغمبر اکرم هم قدر مسلم این است که شبانى مى کرده است . گوسفندانى را با خودش به صحرا مى برده است , رعایت مى کرده و مى چرانیده و بر مى گشته است . بازرگانى هم که کرده است . با اینکه یک سفر , سفر اولى بود که خودش مى رفت به بازرگانى ( فقط یک سفر در دوازده سالگى همراه عمویش رفته بود ) . آن سفر را با چنان مهارتى انجام داد که موجب تعجب همگان شد .

پیغمبر اکرم در عصر جاهلیت

سوابق قبل از رسالت پیغمبر اکرم چه بوده است ؟ در میان همه پیغمبران جهان , پیغمبر اکرم یگانه پیغمبرى استکه تاریخ کاملا مشخصى دارد ... الف-در همه آن اهل سال قبل از بعثت , در آن محیط که فقط و فقط محیط بت پرستى بود , او هرگز بتى را سجده نکرد . البته عده قلیلى بوده اند معروف به ( حنفا( که آنها هم از سجده کردن بتها احتراز داشته اند ولى نه اینکه از اول تا آخر عمرشان , بلکه بعدا این فکر برایشان پیدا شد که این کار , کار غلطى است و از سجده کردن بتها اعراض کردند و بعضى از آنها مسیحى شدند . اما پیغمبر اکرم در همه عمرش , از اول کودکى تا آخر , هرگز اعتنائى به بت و سجده بت نکرد . این , یکى از مشخصات ایشان است.

ب -پیش از بعثت براى خدیجه که بعد به همسرى اش در آمد , یک سفر تجارتى به شام انجام داد در آن سفر بیش از پیش لیاقت و استعداد و امانتو درستکارى اش روشن شد او در میان مردم آنچنان به درستى شهره شده بود که لقب ( محمد امین( یافته بود امانتها را به او مى سپردند . پس از که با او پیدا کردند , باز هم امانتهاى خود را به او مى سپردند , از همین بعثت نیز قریش با همه دشمنى اى رو پس از هجرت به مدینه , على ( علیه السلام ) را چند روزى بعد از خود باقى گذاشت که امانتها را به صاحبان اصلى برساند .

در بسیارى از کارها به عقل او اتکا مى کردند . عقل و صداقت و امانت از صفاتى بود که پیغمبر اکرم سختبه آنها مشهور بود به طورى که در زمان رسالت وقتى که فرمود آیا شما تاکنون از من سخن خلافى شنیده اید , همه گفتند : ابدا , ما تو را به صدق و امانت مى شناسیم .

یکى از جریانهایى که نشان دهنده عقل و فطانت ایشان است , این است که وقتى خانه خدا را خراب کردند ( دیوارهاى آن را برداشتند ) تا دو مرتبه بسازند , حجر الاسود را نیز برداشتند . هنگامى که مى خواستند دو مرتبه آنرا نصب کنند , این قبیله مى گفت من باید نصب کنم , آن قبیله مى گفتمن باید نصب کنم , و عنقریب بود که زد و خورد شدیدى روى دهد . پیغمبر اکرم آمد قضیه را به شکل خیلى ساده اى حل کرد . قضیه , معروف است , دیگر نمى خواهم وقت شما را بگیرم .

مسئله دیگرى که باز در دوران قبل از رسالت ایشان هست , مسئله احساس تأییدات الهى است . پیغمبر اکرم بعدها در دوره رسالت , از کودکى خودش فرمود . از جمله فرمود من در کارهاى اینها شرکت نمى کردم . . . گاهى هم احساس مى کردم که گویى یک نیروى غیبى مرا تأیید مى کند . مى گوید من هفت سالم بیشتر نبود , عبدالله بن جدعان که یکى از اشراف مکه بود , عمارتى مى ساخت . بچه هاى مکه به عنوان کار ذوقى و کمکدادن به او مى رفتند از نقطه اى به نقطه دیگر سنگ حمل مى کردند . من هم مى رفتم همین کار را مى کردم . آنها سنگها را در دامنشان مى ریختند , دامنشان را بالا مى زدند و چون شلوار نداشتند کشف عورت مى شد . من یک دفعه تا رفتم سنگ را گذاشتم در دامنم , مثل اینکه احساس کردم که دستى آمد و زد دامن را از دستم انداخت, حس کردم که من نباید این کار را بکنم , با اینکه کودکى هفت ساله بودم .

از جمله قضایاى قبل از رسالت ایشان , به اصطلاح متکلمین ( ارهاصات( است که همین داستان ملک هم جزء ارهاصات به شمار مىآید . رؤیاهاى فوق العاده عجیبى بوده که پیغمبر اکرم مخصوصا در ایام نزدیک به رسالتش مى دیده است . مى گوید من خوابهایى مى دیدم که : یأتى مثل فلق الصبح مثل فجر , مثل صبح صادق , صادق و مطابق بود , اینچنین خوابهاى روشن مى دیدم . چون بعضى از رؤیاها از همان نوع وحى و الهام است, نه هر رؤیایى , نه رؤیایى که از معده انسان بر مى خیزد , نه رؤیایى که محصول عقده ها , خیالات و توهمات پیشین است . جزء اولین مراحلى که پیغمبر اکرم براى الهام و وحى الهى در دوران قبل از رسالت طى مى کرد , دیدن رؤیاهایى بود که به تعبیر خودشان مانند صبح صادق ظهور مى کرد , چون گاهى خود خواب براى انسان روشن نیست , پراکنده است, و گاهى خوابروشن است ولى تعبیرش صادق نیست , اما گاه خواب در نهایت روشنى است , هیچ ابهام و تاریکى و به اصطلاح آشفتگى ندارد , و بعد هم تعبیرش در نهایت وضوح و روشنایى است.

از سوابق دیگر قبل از رسالت رسول اکرم یعنى در فاصله ولادت تا بعثت , این است که - عرض کردیم - تا سن بیستو پنج سالگى دو بار به خارج عربستان مسافرت کرد .

پیغمبر فقیر بود , از خودش نداشت یعنى به اصطلاح یک سرمایه دار نبود . هم یتیم بود , هم


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخچه زندگی رسول اکرم

نقش اخلاق پیامبر اعظم (ص) در اجتماع 25 ص

اختصاصی از یاری فایل نقش اخلاق پیامبر اعظم (ص) در اجتماع 25 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

مقدمه

شخصیت‌های بزرگ و عالیقدر که از سوی پروردگار جهان برای هدایت و راهنمایی مردم از طریق وحی مبعوث و برانگیخته می‌گردند، رهبران آسمانی و پیامبران الهی نامیده می شوند. آنان در پرتو وحی که به تمام معنی آینه واقع نما هست و از هر گونه خطا و اشتباه مصون می‌باشد، جامعه را به خیر و رستگاری در هر دو جهان رهبری می‌نمایند.

به طور مسلم هر فردی لایق و شایسته مقام رهبری نیست و تنها افرادی می‌توانند منصب رهبری را بر عهده گیرند، که یک سلسله شرایط زیر را دارا باشند:

در درجه‌ی نخست باید معصوم از گناه باشند، و در طول زندگی کرد گناه نگردیده و دامن آنان آلوده به گناه نباشد. تنها باید در برابر گناه و هر نوع نافرمانی معصوم و بیمه گردند، بلکه باید در ابلاغ احکام و مقررات الهی، وحتی در زندگی روزمره نیز از هر نوع اشتباه و خطا مصون و محفوظ باشند، و نیز از هر نوع (بیماری) و( نقص عضوی ) که موجب تنفر ودری مردم از گرایش به آنها می‌شود، منزه و پیراسته باشند، تا بدین وسیله، موجبات دلگرمی و‌علاقه ی مردم‌به‌گرایش به‌آئینی آنان فراهم گردد.‌زیر بنای تعالیم پیامبران را موضوع (وحی) و ارتباط با جهان غیب‌تشکیل می‌دهد.

رمز بعثت پیامبران، از دیدگاه قرآن و حدیث

از این بیان روشن گردید که یکی از اهداف پیامبران و یا به تعبیر دیگر یکی از علل بعثت آنان همان موضوع تعلیم بشر و تکمیل عقل و دانش ناقص اوست و این حقیقت به عبارتهای مختلف در قرآن واحادیث وارد شده است.

مثلا قرآن کریم رمز بعثت پیامبران را رفع اختلاف در میان بشر می‌داند، و می‌فرماید:« فبعث الله النبین مبشرین و منذرین و معهم الکتاب لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه»

«خداوند پیامبران را که بشارت دهنده بیم دهنده هستند برانگیخت و به آنان کتاب نازل نمود، تا درمیان مردم درباره ی مسائلی که در آن اختلاف دارند، داوری کند»

ناگفته پیداست ،اختلاف نظر حاکی از نارسایی فکر و کوتاهی دانش می باشد و پیامبران در پرتو وحی (کتاب) حقیقت هر موضوعی را که مردم پیرامون آن اختلاف دارند، روشن می سازند.

پیامبر عالیقدر اسلام ضمن روایتی تصریح می‌کند که هدف از بعثت تکمیل عقول بشر است و از این جهت است که باید عقل و دانش هر پیامبری ، از عقل و دانش امت وی بالاتر و برتر باشد:

«و لا بعث الله نبیاً و لا رسولاً حتی یستکمل العقل و یکون عقله أفضل من عقول أمته»

«خداوند هیچ پیامبر و رسولی را نیانگیخت، جز اینکه خردها را تکمیل نماید و از این نظر باید عقل اوبالاتر از عقول امت وی باشد».

امیر مؤمنان (ع) نیز فلسفه ی بعثت پیامبر اسلام (ص) را چنین تشریح می فرماید:

«إلی أن بعث الله سبحانه محمداً رسول الله لانجاذ علاقه و اتمام نبوته... و أهل الأرض یومئذ ملل متفرقه و أهواء منتشره و طوادفاً متشتئه بین مشبه لله بخلقه أو ملحد فی أسمه أو مشیر إلی غیره فهداهم به من الضلاله»

«خداوند محمد(ص) پیامبر خود را برانگیخت تا وعده ی خود را انجام دهد و نبوت را به او خاتمه دهد، و مردم جهان در ان روز دارای مذهبهای گوناگون، انحرافات زیاد و گروههای پراکنده بودند: گروهی خدا را به مخلوق وی تشبیه می کردن (برای او جسم و مکان معتقد بودند) و برخی در نامهای وی تصرف می نمودند، و گروهی به غیر خدا اشاره می کردند(و طبیعت را مؤثر واقعی می دانستند) پس پیامبر آنان را از گمراهی به شاهراه توحید هدایت نمود»

خلاصه بیان فوق این است که قصور و کوتاهی فکر بشر در مسائل خداشناسی و آنچه که مربوط به مبدأ و معاد است، سبب گردید که خداوند پیامبر اسلام را برای هدایت ملل جهان برانگیخت تا آنان را از چنگال تشبیه خداوند به مخلوق و تصرف در نامهای مقدس وی، گرایش به استقلال طبیعت نجات بخشند.

فصل اول

پیامبر اکرم ، بهترین الگوی الهی

«رسول خدا الگوست برای شما، یعنی از پیغمبر یاد بگیرید که چطور باشید.» این الگو بودن برای کسانی است که به خدا و قیامت امید وایمان داشته باشند و یادخدا باشند.

1-1 پیامبر اکرم و امام علی، پدران امت

پیغمبر پدر ما است. امیر المومنین پدر ماست.(انا و علی ابوا هذه الامه) اصلا ما که بندگی خدا رانمی‌کنیم... آقایانی که، خواهرانی که نماز نمی خوانند با چه کسی صحبت می کنند؟ آنها که به خدا رفیق نیستند با که رفیقند؟در دعای جوشن کبیر که ماه رمضان می خوانیم یکیش این است: (یا نعم الرفیق) خدایا تو خوب رفیقی هستی. باقی رفیقان شما را برای خودشان می خواهند خدا شما را برای خودتان می خواهد. فرق می کند کسی که شما را برای خودت می خواهد یا شما را برای خودش می خواهد. «لکم...»به نفعتان است. «فی رسول الله»آورده شده است. این «فی» چیست؟ نیامده (لقد کان رسول الله لکم أسوه) اگر عبارت این بود: (رسول الله لکم أسوه). این «فی» نبود، عبارت (رسول الله لکم أسوه)می آمد. یعنی مثل پیغمبر باشید. چه کسیمی تواند مثل پیغمبر و اصحاب ایشان باشد؟

2-1 پیروی از الگوهای نیکوی جامعه

«حسنه» یعنی چه؟ «حسنه» یعنی نیکو. چون ما اسوه بد هم داریم. به خانم می‌گوئیم چرا اینقدر مهرت گران است؟ می‌گوید چه چیزی ار فلان فامیلم کمتر است؟ فامیل برایش الگو است.

شخصی اسمش (محرم) بود می گفت من ماه محرم به عشق امام حسین دیوانه می شوم. آن وقت شعرش این بود می‌گفت: دیوانه شود محرم در ماه محرم. دوستش گفت در ماه صفر و در ده ماه دیگر هم. تو همیشه دیوانه هستی.«أسوه حسنه» یعنی اسوه نیکو. یعنی ببینید که چه کسی کار خوب کرد. ما باید از او یاد بگیریم یا او از ما یاد بگیرد؟ شما یک راهی را بروید که دیگران از شما یاد بگیرند. قرآن می‌گوید چرا همیشه نگاه می‌کنی که او چه لباسی پوشید مهریه آن چقدر است او چقدر مهمانی داد، چرا به آن نگاه می کنید؟ تو یک راهی را خلق کن آنان مثل تو باشند. تو رهبر باش، چرا آنها رهبر باشند؟ «واجعلنا للمتقین اماماً» الفرقان / 74 «واجعلنا» قرار بده برای اهل تقوا، امام. یعنی من برای متقین امام باشم.

امیر المومنین می‌فرماید: چرا در مدیریت رودر بایستی می کنید؟ بگوید نمره شما شانزده است، خجالت هم نداریم. مدیریت این است. (لا یکونن) یعنی نباشد (المحسن) یعنی نیکوکار، (و المسیئ) یعنی بدکار (عندک) یعنی نزد تو (بمنزله سواء ) حضرت امیر می‌فرماید مدیر خوب آن است که خوب و بد نزد‌اش یک جور نباشد... .

«لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه»( الأحزاب / 21 )پیغمبر برای شما الگو بوده است معمولا آدمهای خوبمان، در یک زاویه خوبند. مثلا خطشان خوب است اما ممکن است صدایشان خوب نباشد. یا صدایشان خوب باشد خطشان خوب نباشد. صدا و خطشان خوب است رانندگی شان خوب نیست. صدا و خط و رانندگی شان خوب نیست. یعنی هر کسی که از هر جهت نمره اش بیست باشد این نایاب است.

پیامبر، اسوه حسنه. اسوه حسنه یعنی الگوی نمونه. در جنگ الگو بود، در صلح الگو بود، در بهداشت الگو بود، در همسری داری الگو بود، در عشق و محبت، در همه چیز الگو بودند.

3-1 سلام خدا به پیامبر، سلام پیامبر به کودکان

خدا به پیغمبر سلام می‌کند، خدا در قرآن به خیلی‌ها سلام می‌کند. آیه قرآن است: «سلام علی أبراهیم» (الصافات/109 )خدا به ابراهیم سلام می کند.« سلام علی موسی و هارون»(الصافات/120) خدا به پیغمبر سلام می کند، آن وقت پیغمبر به یک بچه سلام می کند. از یک سمت خدا به پیغمبر سلام می کند از یک طرف پیغمبر به بچه سلام می‌کند. می‌فرمود من این حرکت را تا آخر عمر رها نمی کنم. پیشانیش را برای خدا روی خاک می گذارد، دوشش را برای بچه ها میدان ورزش می گذارد. پیغمبر سجده کرد (سبحانه ربی الاعلی و بحمده) بچه های خانه روی کمر پیغمبر باز می‌کنند، پیغمبر سجده


دانلود با لینک مستقیم


نقش اخلاق پیامبر اعظم (ص) در اجتماع 25 ص