یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله در مورد کامپیوتر

اختصاصی از یاری فایل مقاله در مورد کامپیوتر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد کامپیوتر


مقاله در مورد کامپیوتر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه20

نام

در زبان انگلیسی «کامپیوتر» به کسی می‌گفتند که محاسبات ریاضی را (بدون ابزارهای کمکی مکانیکی) انجام می‌داد. بر اساس «واژه‌نامه ریشه‌یابی Barnhart Concise» واژه کامپیوتر در سال ۱۶۴۶ به زبان انگلیسی وارد گردید که به معنی «شخصی که محاسبه می‌کند» بوده‌است و سپس از سال ۱۸۹۷ به ماشین‌های محاسبه مکانیکی گفته می‌شد. در هنگام جنگ جهانی دوم «کامپیوتر» به زنان نظامی انگلیسی و آمریکایی که کارشان محاسبه مسیرهای شلیک توپ‌های بزرگ جنگی توسط ابزار مشابهی بود، اشاره می‌کرد.

در اوایل دهه ۵۰ میلادی هنوز اصطلاح ماشین‌ حساب (computing machines) برای معرفی این ماشین‌ها به‌کار می‌رفت. پس از آن عبارت کوتاه‌تر کامپیوتر (computer) به‌جای آن به‌کار گرفته شد. ورود این ماشین به ایران در اوائل دهه ۱۳۴۰ بود و در فارسی از آن زمان به آن «کامپیوتر» می‌گفتند. واژه رایانه در دو دهه اخیر در فارسی رایج شده و به‌تدریج جای «کامپیوتر» را گرفت.


برابر این واژه در زبان‌های دیگر حتما همان واژه زبان انگلیسی نیست. در زبان فرانسوی واژه "
ordinateur"، که معادل «سازمان‌ده» یا «ماشین مرتب‌ساز» می‌باشد به‌کار می‌رود. در اسپانیایی "ordenador" با معنایی مشابه استفاده می‌شود، همچنین در دیگر کشورهای اسپانیایی زبان computadora بصورت انگلیسی‌مآبانه‌ای ادا می‌شود. در پرتغالی واژه computador به‌کار می‌رود که از واژه computar گرفته شده و به معنای «محاسبه کردن» می‌باشد. در ایتالیایی واژه "calcolatore" که معنای ماشین حساب بکار می‌رود که بیشتر روی ویژگی حسابگری منطقی آن تاکید دارد. در سوئدی رایانه "dator" خوانده می‌شود که از "data" (داده‌ها) برگرفته شده‌است. به فنلاندی "tietokone" خوانده می‌شود که به معنی «ماشین اطلاعات» می‌باشد. اما در زبان ایسلندی توصیف شاعرانه‌تری بکار می‌رود، «tölva» که واژه‌ایست مرکب و به معنای «زن پیشگوی شمارشگر» می‌باشد. در چینی رایانه «dian nao» یا «مغز برقی» خوانده می‌شود. در انگلیسی واژه‌ها و تعابیر گوناگونی استفاده می‌شود، به‌عنوان مثال دستگاه داده‌پرداز («data processing machine»).

 

 

تاریخچه

لایبنیتز (leibniz) ریاضی‌دان آلمانی از نخستین کسانی است که در ساختن یک دستگاه خودکار محاسبه کوشش کرد. او که به پدر حسابدارش در تنظیم حساب‌ها کمک می‌کرد، از زمانی که برای انجام محاسبات صرف می‌کرد ناراحت بود.

چارلز بابیج (Charles Babbage) یکی از اولین ماشین‌های محاسبه مکانیکی را که به آن ماشین تحلیلی گفته می‌شد، طراحی نمود، اما بخاطر مشکلات فنی فراوان مورد استفاده قرار نگرفت.

در گذشته دستگاه‌های مختلف مکانیکی ساده‌ای مثل خط‌کش محاسبه و چرتکه نیز کامپیوتر خوانده می‌شدند. در برخی موارد از آن‌ها به‌عنوان کامپیوترهای آنالوگ نام برده می‌شود. چراکه برخلاف کامپیوترهای رقمی، اعداد را نه به‌صورت اعداد در پایه دو بلکه به‌صورت کمیت‌های فیزیکی متناظر با آن اعداد نمایش می‌دهند. چیزی که امروزه از آن به‌عنوان «کامپیوتر» یاد می‌شود در گذشته به عنوان «کامپیوترهای رقمی (دیجیتال)» یاد می‌شد تا آن‌ها را از انواع «کامپیوترهای آنالوگ» جدا سازد(که هنوز در برخی موارد استفاده می‌شود مثلاً نشانک پرداز آنالوگ (analog signal processing).

تعریف داده و اطلاعات

داده به آن دسنه از ورودی‌هایی خام گفته می‌شود که برای پردازش به رایانه ارسال می‌شوند.

اطلاعات به داده‌های پردازش شده می‌گویند.

رایانه‌ها چگونه کار می‌کنند؟

از زمان رایانه‌های اولیه که در سال ۱۹۴۱ ساخته شده بودند تا کنون فناوری‌های دیجیتالی رشد نموده‌است، معماری فون نوِیمن یک رایانه را به چهار بخش اصلی توصیف می‌کند: واحد محاسبه و منطق (Arithmetic and Logic Unit یا ALU)، واحد کنترل یا حافظه، و ابزارهای ورودی و خروجی ( که


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد کامپیوتر

مقاله در مورد کامپیوتر

اختصاصی از یاری فایل مقاله در مورد کامپیوتر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد کامپیوتر


مقاله در مورد کامپیوتر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحات:13



رایانه یا کامپیوتر دستگاهی است که برای پردازش اطلاعات تحت یک روال معین استفاده می‌شود.
مدتی در فارسی به کامپیوتر "مغز الکترونیکی" می‌گفتند. بعد از ورود این دستگاه به ایران در اوائل دهه ۱۳۴۰ نام کامپیوتر به‌کار رفت. واژه رایانه در دو دهه اخیر رایج شده و به‌تدریج جای کامپیوتر را می‌گیرد. واژه رایانه پارسی است و از فعل پارسی رایاندن به معنی سامان دادن و مرتب کردن آمده. معنی واژگانی رایانه می‌شود ابزار دسته‌بندی و ساماندهی.
در زبان انگلیسی طی سالیان متمادی واژه‌های هم ارزش بسیاری برای این واژه بکار می رفته، و کلمات دیگری نیز وجود داشته‌اند که از آنها به عنوان کامپیوتر یاد می‌شود اما معانی متفاوتی را در خود داشته اند.
ابر رایانه کلمبیا در ناسا
برای نمونه "کامپیوتر" قبلا عموما به فردی اطلاق می شد که محاسبات ریاضی را (با یا بدون ابزارهای کمکی مکانیکی) انجام می داد. بر اساس "واژه نامه ریشه یابی Barnhart Concise" واژه کامپیوتر در سال ۱۶۴۶ به زبان انگلیسی وارد گردید که به معنی "شخصی که محاسبه می‌کند" بوده است و سپس از سال ۱۸۹۷ به ماشینهای محاسبه مکانیکی گفته می شد. در هنگام جنگ جهانی دوم "کامپیوتر" به زنان نظامی انگلیسی و امریکایی که کارشان محاسبه مسیرهای شلیک توپهای بزرگ جنگی توسط ابزاز مشابهی بود، اشاره می کرد.
 PC - Personal computer ، در حال بررسی سخت افزار و نرم افزار


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد کامپیوتر

دانلود مقاله چوب

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله چوب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مواد اصلی
چوب و فرآورده های مرکب آن از دیرباز اهمیت اقتصادی بسیاری در کشورهای در حال توسعه و صنعتی دارد و یکی از مهمترین مصالح ساختمانی تمدن انسانی به شمار می رود.
امروزه علی رغم پیدایش مواد مصنوعی مختلف، چون همچنان اهمیت خود را به عنوان یک ماده خام حفظ کرده است. مصارف سنتی چوب مانند خانه سازی درگذر زمان تقریباً بدون تغییر باقی مانده، اما پیشرفتهای فنی و تقاضا برای تولید انبوه به ابداع روشهای نوینی در زمنیه صنعت چوب منجر شده است. ظهور ماشین آلاتی که قادرند به مقدار فراوان فرآورده های چوبی مانند تخته خرده چوب، تخته فیبر تولید کنند، در برابر طراحان و مهندسین افق گسترده ای را به منظور ابداع ایده ها و فنون جدید گشوده است.
به طور کلی مواد اصلی مورد مصرف در سازه های چوبی عبارتند از :
چوب، تخته خرده چوب، تخته لایه، روکش، تخته فیبر
چوب
چوب ماده ای است طبیعی، جامد، متخلخل و الیافی شکل که دارای سلولهای مختلفی است که این سلولها در جهات مختلف درخت قرار گرفته اند.
به طور کلی چوبهای مورد مصرف در صنایع چوب به دو دسته پهن برگان یا سخت چوبها و سوزنی برگان یا نرم چوبها تقسیم می شوند. از آنجایی که اکثر چوبهای پهن برگ نسبت به سوزنی برگان دارای سختی و وزن مخصوص بیشتری هستند اصطلاح سخت چوب به آنها اطلاق می شود و در مقابل به سوزنی برگان، نرم چوب گفته می شود؛ زیرا وزن مخصوص و سختی کمتری نسبت به پهن برگان دارند.
با وجود آن که چوب انواع متعددی دارد، ولی به علت کم بودن تعداد و جنس نامناسب بعضی از گونه ها، فقط می توان تعدادی از هزاران نوع چوب را در ساخت سازه های چوبی مورد استفاده قرار دارد.
عمده چوبهایی که در صنایع چوب ایران مورد استفاده قرار می گیرند، عبارتند از :
چوبهای پهن برگ عبارتند از :
راش : این چوب به رنگ صورتی مایل به قهوه ای (گلی روشن) و دارای دوکهای ظریف (بارانک) و لکه های قهوه ای رنگ (پرمگس) است. این چوب ریزبافت، نیمه سخت و نیمه سنگین است و از آن برای تولید مبل، پارکت، روکش و تخته لایه، جعبه، اتاق اتومبیل، قایق سازی، بشکه سازی و غیره استفاده می شود.
توسکا (ییلاقی): رنگ این چوب در هنگام قطع درخت صورتی روشن (قرمز) است که پس از خشک شدن کم کم به رنگ نارنجی در می آید. چوبی است نسبتاً نرم تا نیمه سخت و سبک و در مقابل ضربه و فشار مقاوم است. این چوب در قایق سازی، مداد سازی، ساخت مبلمان، ساختمانهای چوبی، کاغذ سازی، جعبه سازی، منبت کاری، تخته لایه و روکش مورد استفاده است.
ملچ : چوبی به رنگ قهوه ای مایل به قرمز است و گاهی اوقات رگه های سبز رنگی در آن دیده می شود. چوبی درشت بافت، نیمه سخت و نیمه سنگین، نسبتاً بادوام و در برابر ضربه و خمش مقاوم است. از این چوب بیشتر در ساختمانهای چوبی، ساخت مبلمان، روکش، قایق سازی، وسایل ورزشی، در و پنجره و تخته لایی استفاده می شود.
افرا (شیردار) : چوبی سفید رنگ مایل به کرم، ریز بافت و دارای تلالو صدفی خاصی است. این چوب نسبتاً سبک تا نیمه سنگین و نیمه سخت است و در ساخت اندامهای مصنوعی، خراطی، ساخت مبلمان، روکش و تخته لایه، ساختمانهای چوبی، آلات موسیقی و لوازم تزئیناتی مصرف می شود.
گردو : چوبی ریزبافت، به رنگ خاکستری مایل به قهوه ای تا قهوه ای تیره و دارای نقوش زیبا و نسبتاً با دوام است. این چوب نیمه سنگین و نیمه سخت و در مقابل فشار، خمش و کشش مقاوم است. از این چوب بیشتر در کارهای هنری و تزئینی، تهیه روکش، خراطی، ساخت مبلمان، ساخت آلات موسیقی، قنداق تفنگ، مجسمه سازی، منبت کاری، خاتم سازی و معرق کای استفاده می شود.
چنار : چوبی به رنگ سفید روشن تا قرمز مایل به قهوه ای است که لکه های قهوه ای صدفی مانند دارد. چوبی است نیمه سخت و نیمه سنگین و با داوم که از آن برای ساخت درهای اماکن متبرکه، دسته ابزار، صندلی، غربال، صندوق، پاشنه سازی، پنجره سازی و خاتم سازی استفاده می شود.
بلوط : چوبی به رنگ قهوه ای روش تا تیره، درشت بافت و بادوام است. این چوب نسبتاً نیمه سخت و نیمه سنگین تا سنگین است و در برابر سایش (ساییدگی) مقاومت زیادی دارد و بهترین چوب برای پارکت (فرش چوبی)، ساخت مبلمان، تهیه روکش، ساختمانهای چوبی، تراورس راه آهن، چوبهای معدن، پنجره سازی، و مدلسازی است.
ممرز : چوبی ریز بافت، به رنگ سفید تا سفید مایل به کرم و سخت نیمه سنگین است. این چوب در مقابل ضربه و سایش مقاومت دارد و در کاغذسازی، تخته خرده چوب سازی، تخته فیبر، واگن سازی، دسته ابزار، تراورس راه آهن و چوبهای تونلی از آن استفاده می شود.
تبریزی : این چوب به رنگ سفید تا کرم روشن است و اغلب لکه های سیاه رنگ و یا قهوه ای دارد. چوبی است نسبتاً نرم، سبک که دوام زیادی ندارد و کار با آن آسان است. برای ساخت تخته خرده چوب، کاغذ سازی، کبریت سازی، جعبه سازی و ادوات کشاورزی از آن استفاده می شود.
چوبهای سوزنی برگ عبارتند از :
کاج ایرانی (کاج معمولی): چوبی درشت بافت، به رنگ سفید تا سفید مایل به کرم است که دارای روزنه ها، کانالهای صمغی و گره های زیادی است. این چوب نسبتاً سبک و نرم است و در ساخت خانه های چوبی، چوبهای تونلی، تراورس راه آهن، جعبه سازی، در و پنجره، تیر برق و تلفن، کاغذ سازی و غیره از آن استفاده می شود
نراد : چوبی به رنگ سفید تا سفید مایل به کرم تا قهوه ای مایل به صورتی، راست تار و دارای نقوش زیبایی است. چوبی است سبک، نرم و کم دوام که کار با آن آسان است و در کارهای ساختمانی، مبل سازی، قفسه سازی، بسته بندی و کاغذ سازی از آن استفاده می شود.
چوبهای وارداتی عبارتند از :
آکاژ (سایلی) : چوبی است به رنگ قرمز روشن تا قرمز مایل به قهوه ای، نیمه سخت و نیمه سنگین که دارای رگه های موازی و پهن است. از این چوب برای ساخت مبلهای گران قیمت، تزئینات داخل هواپیما و قطار، تخته لایه و روکش و ساخت لوازم موسیقی استفاده می شود. رویشگاه اصلی این گونه چوبها برزیل، امریکای مرکزی و سواحل عاج است.
ماهاگونی : چوبی است به رنگ خاکستری، نیمه سخت و نیمه سبک که دارای تلالو صدفی خاصی است. این چوب برای ساخت روکش و تخته لایه، خراطی، منبت کاری، مجسمه سازی و در قسمتهای بیرونی و داخلی ساختمان مورد استفاده قرار می گیرد. این چوب بومی منطقه آفریقای مرکزی، هندوراس و اسپانیاست.
اکومه (گابن) : چوبی است به رنگ صورتی کم رنگ تا پر رنگ، سبک، نرم، ریزبافت و کم دوام که به خوبی ورقه، ورقه می شود. این گونه بومی کشورهای گابن، گینه و کنگوست و برای تهیه روکشهای پوششی و نمایی، کاغذ سازی، قایقهای سبک، تخته لایه سازی و غیره از آن استفاده می شود.
ساج (تیک) : چوبی است به رنگ قهوه ای طلایی تا قهوه ای پررنگ با خطهایی سیاه که بسیار سنگین و سخت و بادوام است. این چوب در صنعت کشتی سازی، صنایع ظریف بخصوص خاتم سازی، ساخت ابزار آزمایشگاهی، پارکت سازی، صنایع مبلمان، روکش گیری، قسمتهای بیرونی و داخلی ساختمان موارد مصرف دارد. این چوب بومی منطقه هند، سیام، برمه و جاوه است.
تخته خرده چوب
صنعت ساخت تخته خرده چوب یکی از صنایع جدید است و در مقایسه با صنایع تخته فیبر و تخته لایه قدمت چندانی ندارد. این صنعت در حال حاضر به علت استفاده از هرگونه ضایعات چوبی اعم از سرشاخه ها، پوست، و مازاد مزارع پنبه و غلات، کتان و کنف و دیگر گیاهان چوبی در ردیف مهمترین صنایع وابسته به چوب قرار دارد. تعدادی از واحدهای تولیدی تخته خرده چوب در ایران عبارتند از : نکا چوب، شموشک و شهید باهنر گرگان، ایران چوب قزوین، 22 بهمن بهشهر، نئوپان گنبد، ممتاز تبریز، مجتمع صنعتی رفسنجان، کشت و صنعت کارون و تخته فشرده شمالو
تعریف تخته خرده چوب
تخته خرده چوب فرآورده چوبی صفحه ای شکل است که از مخلوط خرده چوب با سایر مواد لیگنو سلولزی و مواد چسبنده به کمک فشار و حرارت دادن ساخته می شود.
طبقه بندی تخته خرده چوب براساس روش ساخت (نوع پرس کردن)
تخته های حاصل از پرس صفحه ای (صاف): در این روش جهت طول ذرات تشکیل دهنده کیک تخته خرده چوب به صورت اتفاقی مرتب شده است. این نوع تخته از نظر شکل مقطع (ساختمان نیمرخ ضخامت تخته) خود به چند دسته تقسیم می شود که عبارتند از : تخته های یکنواخت یا یک لایه، تخته های سه لایه، تخته های ریزش تدریجی (بدون لایه مشخص) و تخته های چند لایه.
تخته های حاصل از پرس غلتکی (پرس بی انتها) : دراین روش غلتکهای پرس ثابت اند و فقط حرکت چرخشی دارند، کیک خرده چوبها از بین غلتکها عبور می کنند و به ضخامت تنظیم شده (فاصله بین دو غلتک بالا و پایین) در می آیند. با این روش می توان تخته های یک لایه، سه لایه، ریزش تدریجی و چند لایه تولید کرد.
تخته های تولید شده با پرس قالبی (قالب گیری شده) :تفاوت اساسی این روش با روش ساخت تخته خرده چوب با پرس صفحه ای در شکا ظاهریصفحه پرس است. صفحات این پرس به شکلهای برجسته، فرو رفته، انحنادار و یا پروفیل دار ساخته می شوند و تخته هایی با شکلهای مختلف به وجود می آورند، مانند : صفحات ورزالیت.

 

 

 

طبقه بندی تخته خرده چوب براساس چگونگی سطوح (رویه) : بر این اساس، تخته خرده چوبها به چهار دسته تقسیم می شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله چوب

دانلود مقاله گشتالت

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله گشتالت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

گشتالتی ها باور داشتند که ارگانیسم چیزی به تجربه می افزاید که در داده های حسی وجود ندارد و آن چیز سازمان ( confignization ) است . ( 2 ص 291 ) گشتالت واژه ای آلمانی است که برای انگاره (configuration ) ،سازمان ، الگو ، شکل یا شکل بندی ، وضع ، هیأت گل و طرح بکار رود و هیچ ترجمه ی دقیقی در انگلیسی ندارد
( 1 ص 199 ) ولی این اصطلاح برای گشتالتی ها بیش از اینها معنی می دهد ( 2563 ) کهلر در تباب خود با عنوان روان شناسی گشتالت خاطر نشان کرد که این اصطلاح به دو شکل مختلف در آلمان به کار می رود : شکل اول – شکل اول یا الگو ، به عنوان ویژگی اشیاءادراک شده دلالت دارد . شکل دوم به حالت مشخص تر یک شئ ، مثل مثلث اشاره دارد . بنابراین ، در حالت اول می توانیم به ویژگی سه ضلعی بودن ، و در حالت دوم به خود مثلث اشاره کنیم ( 1 ص 199 ) پیروان این مکتب معتقد بودن که ما دنیا را در کل های معنی دار تجربه کنیم . ما محرک های جداگانه را نمی بینیم ، بلکه آنچه را که می بینیم محرک های ترکیب یافته در انگاره های معنی دار یا گشتالت ها هستند . ما ، انسان ها صندلی ها ، اتومبیل ها درخت ها و گل ها را می بینیم میدان ادراکی ما به کل های سازمان یافته یا گشتالت ها تقسیم شده اند و اینها موضوع اصلی روان شناسی هستند . ( 2 ص 291 ) .در یونان باستان هم حتماً پیش از سقراط حکیم به این طرز فکر برمی خوریم بسیاری از فیلسوفان و اندیشه وران آن دوران بهترین راه برای مطالعه و ادارک عالم را دراین دانسته اند که به قوانین و نظامها ی کلی خلقت نظر داشته باشند ، نه به اجراء و عناصر سازنده ی آن .( 4ص207 ) فریاد مبارزه جویانی گشتالتی ها این گونه سر داده شده که «گل بیشتراز مجموع افرای آن است یا « تجربه کردن یعنی تحریف کردن یعنی کل دارای خواص یا ویژگی هایی است که در اجزاء تشکیل دهنده آن یافت نمی شود ، و از خیلی جهات کل تعیین کننده خصوصیات اجزا است نه بر عکس ورستهایمر در این باره گفته است : «موقیت هایی یافت می شود که در آن ها آنچه به طور کلی رخ می دهد از ویژگی های اجزاء جدا شده آن قابل استنباط نیست . اما برعکس . آن چه در مورد جزیی از کل اتفاق می افتد در بسیاری از موارد مشخص ، با توسل به قوانین ساخت درونی کل ، قابل تشخیص است » در حقیقت شما نمی توانید از تصویر معروف مونالیزا تصور کاملی درک کنید اگر ابتدا یک بازوی تصویر ، بعد به بازوی دیگر آن ، آنگاه به بینی پس به دهان آن نگاه کنید و بکوشید تا آنها را کنار هم قرار دهید . شما نمی توانید تجربه ی گوش دادن به یک ارکستر سمفونی را با تجزیه ی آن به سهم هر یک از نوازندگان ارکستر درک کنید . موسیقی حاصل از ارکستر بیشتر از مجموع نت های مختلفی است که به وسیله ی نوازندگان مختلف اجرا می شود . آهنگ دارای یک کیفیت ترکیبی است که با مجموع قسمت های آن متفاوت است . ( 2 ص 291 )

 


نمونه پدیده های گشتالتی را در فیزیک و روانشناسی در مثال های زیر می توان یافت :
1- گرداب نمونه ای از گشتالتی است . قطره های آبی که گرداب از آن ها تشکیل می شود به تنهایی معرف گرداب نیستند ، بلکه نوع حرکت آن در گرداب معرف گرداب است .
2- وقتی ما به سه نقطه قسمت الف شکل زیر نگاه می کنیم آن ها را به صورت یک مثلث می بینیم ، در حالی که سه نقطه ی قسمت ب این شکل چنین تصوری را در ما ایجاد نمی کند .
علت این تفاوت در ادراک وضعیت یا طرحی است که به نقطه ی قسمت الف ایجاد کرده اند . بنابراین ، باید گفت مثلث عبارت است از سه نقطه ی مجزا در یکدیگر به اضافه ی طرحی که از وجود آن سه نقطه حاصل می شود و این رابطه ی نشان دهنده ی اصل مهم روان شناسی گشتالت است . ( 3 ص 257 )
پیشینیان روان شناسی گشتالت :
همانند بسیاری از مکتب های دیگر که در اوایل قرن بیستم آغاز شدند ، روان شناسی گشتالت میراثی غنی داشت . به نام ها و عقاید بسیاری می توان اشاره کرد ، ولی من سعی کردم خود را به مهم ترین آن ها محدود کنم .

 


اهانوئل کانت :
تعدادی از نویسندگان که در باره ی روان شناسی نظامدار نوشته اند ، خدمت های کانت را نادیده گرفته اند ، در حالی که مهم ترین تأثیر کانت در روان شناسی ، بر جنبش گشتالتی منتشرکرد . بوده است . در سال 1781 ، او یکی از مهم ترین آثار خود را به نام
نقدی بر فرد ناب منتشر کرد . کانت با لاک و تجربی نگرهای دیگر موافق بود که دانش از احساسها ناشی می شود ، ولی اعتقاد داشت که ادراک ما فقط دانش چیزها را به صورتی که آن ها به شکل پدیده ها بر ما ظاهر می شوند در اختیارمان می گذارد ، نه به صورتی که آن ها واقعاً هستند . چیزها به خودی خود می توانند وجود داشته باشند امّا ما آن ها فقط به صورتی درک می کنیم که ذهنمان تعیین می کند، ذهن ما مانند یک دوربین عکاسی نیست ؛ ذهن ما ادراک های خود را مرتب می کند . زمان و مکان به صورت ظفری در ذهن انسان وجود دارند . کل دنیای مادی ، بدون ذ هنی که آن را ادراک کند ، ناپدید خواهد شد . بنابراین ، به اعتقاد کانت ، دنیا به صورتی که درک می شود ، شامل ادراک حسی شما و شکل های پیشین کارکرد ذهن است .
دو نکته از کانت ، اصول بنیادی روان شناسی گشتالتی را نشان می دهد :
دنیا به صورتی که ما آن را درک می کنیم ، همان دنیای واقعی نیست .
برخی ادراک های ما از اشیا به طور طبیعی ، به صورت سازمان بندی های اولیه ، کاملاً مستقل از یادگیری صورت می گیرند . این همان فطری نگری کانت است . ( برای افلاع بیشتر به کتاب نظریه ها و نظام های روان شناسی تاریخ و مکتب های روان شناسی ، تألیف رابرت ویلیام لاندین ، ترجمه یحی سید محمدی ، فصل چهارم صفحه ی 54 مراجعه شود)
جان استوارت میل :
اگر میل یک تداعی گرا بود ، دیدگاه شیمی ذهن را به وجود آورد که طی آن اندیشه ها صرفاً جمع عناصر فردی نیستند ، بلکه می توانند به صورت یک کل جدید در آنیکه از مجموع اجزای آن است .
فرانز برنتانو و کارل استامف :
برنتانو و استامف مخالف این عقیده بودند که ذهن منفعل است و صرفاً تجربه ها را دریافت می کند از این رو ، بر عمل درک کردن یا حس کردن به جای تحلیل عناصر گوناگون تأکید . گشتالتی ها قویاً به این دیدگاه ضد تحلیلی اعتقاد دارند .
ارنست ماخ ( 1916 – 1838 ) : ‌‌‍
ماخ تأثیر مستقیم تری بر روان شناسی گشتالتی داشت . با این که او یک فیزیکدان بود ، تأکید داشت که احساس ها پایه ای برای کلیه ی علوم هستند . او به جمع ساده ی احساس ها ، بعد فضایی شکل را به صورتی که در یک مثلث یا هر شکل هندسی دیگر نشان داده می شود ، و بعد زمانی شکل را به گونه ای که در یک آهنگ شنیده می شود ، اضافه کرد . او این شکل های فضایی و زمانی را مستقل از عناصر آن ها می دانست . یک مثلث می تواند آبی یا سفید ، بزرگ یا کوچک باشد ، اما باز هم ویژگی مثلث بودن خود را حفظ می کند . به همین نحو ، یک آهنگ صرف نظر از مایه ای که در آن نواخته می شود ، همان آهنگ است و بعد زمانی شکل خود را در تغییر پرده از دست نمی دهد .
کریستین فون اهرنفلس ( 1932 – 1895 ) :
اهرنفلس در مقام یک فیلسوف ، دیدگاه ماخ را گسترش داد . او معتقد بود که در تجربه ویژگی هایی وجود دارد که از آن هایی که کلاً توسط احساس های ما تشخیص داده می شوند ، فراتر می روند او این ویژگی ها کیفیت های گشتالتی یا ویژگی های شکل نامید . در یک آهنگ الگوی زمانی وجود دارد که از صوت های احساسی منفرد که عناصر تشکیل دهنده ی آن آهنگ هستند ، مستقل است . همین موضوع در مورد شکل دیداری در شیوه ی مشابه با آن چه ماخ گفته بود صدق صدق می کند . برای اهرانفلس و مکتب اتریشی گراتز ( Graz ) ، شکل نه تنها یک عنصر احساس ، بلکه خودش یک عنصر بود شکل به عنوان عنصر جدید توسط ذهن خلق می شود تابع عناصر احساس اضافه شود . عناصر جدید در ذهن حضور دارند نه در چیزهای مادی با این همه ، ماخ و اهرنفلس باز هم موضع عنصری حسی داشتند . آنها فقط عناصر بیشتری را افزودند . با وجود آنکه آنها قطعاً و روان شناسی گشتالتی تاثیر داشتند . طرفداران اولیه این مکتب آن را انکار کردند ، زیرا ماه ماخ واهر نفلس با تمام این تفاصیل مانند وونتا ویتچفر به صورت افزودنی پذیر فکر می کردند . با این وجود مفهوم «کیفیت شکل » با روان شناسی گشتالتی آمیخته شد .
آزمایش اولیه ورتهایمر با دستگاهی به نام محرک نما انجام شد . به وسیله ی این دستگاه محرک های دیداری را می توان به مدت طولانی یا کوتاه ، و به صورت متوالی ارائه کرد . ورتهایمر دو خط عمودی متفاوت را در مکانهای جداگانه در مقابل دستگاه نمایش می داد که یکی در طرف راست و دیگری در سمت چپ بود . هر نمایش ، نمایش بعدی را در پی داشت و با یک فاصله زمانی از آن جدا می شد . ورتهایمر دریافت که اگر فاصله ی زمانی بین نمایشها یک ثانیه باشد ، آزمودنیهای او یک خط بی حرکت را در چپ و خط بی حرکت دیگری را در سمت راست می دیدند . این ادراک با رویداد فیزیکی مطابقت داشت . زمانی که فاصله زمانی بین نمایشها کوتاهتر می شد ، آزمودنیهای او چیزی را می دیدند که از یک محل به محل دیگر حرکت می کند . وقتی که فاصله زمانی یک پانزدهم ثانیه بود ، آزمودنیها ، دیگر دو خط جدا گانه نمی دیدند ، بلکه فقط یک خط را می دیدند که به نظر می رسید که از چپ به راست حرکت می کند . با وجود این ، زمانی که فواصل کوتاهتر می شدند ، این حرکت کمتر آشکار می شد ، و وقتی فاصله های زمانی به یک سی ام ثانیه می رسید ، آزمودنیهای او دیگر حرکت نمی دیدند بلکه صرفاً دو خط را می دیدند که به صورت بی حرکت در کنار هم قرار داشتند . ورتهایمر همچنین یک خط عمود و یک خط را با تنظیم فاصله های زمانی به وسیله ی یک پروژکتور بر روی پرده ی سفید می افکند . در نتیجه ی آزمایش مشاهده می کند که اگر فاصله ی زمانی برای انداختن خط عمود و خط منحنی بیشتر از 1 ثانیه باشد نخست خط عمود ، سپس خط منحنی بر روی پرده می افتد . اگر این فاصله زمانی کمتر از 1 ثانیه باشد چنین احساس می شود که خط عمود به دور خود می چرخد و منحنی می شود . به طوری که ملاحضه می گردد ادراک حرکت از دو خط و یک عامل زمانی مشخص پدیدار گشته است . این آزمایش یکی از جالب ترین آزمایشهایی بود که موجب پیشرفت کار سینما شد و اساس روانشناسی گشتالت قرار گرفت . پدیده ی فای را در آزمایش های دیگری مانند دو نقطه ی نورانی به فاصله های 10 تا 15 سانتی متر می توان مشاهده نمود . طرح آزمایش چنین است که اگر این نقطه های نورانی به طور متناوب خاموش و روشن شوند به صورت یک نقطه ی نورانی دیده می شوند . همچنین ، اگر انگشت سبابه را در فاصله 20 سانتی متری از نوک بینی نگه داریم و چشمها را به طور متناوب باز و بسته کنیم مشاهده می شود که انگشت سبابه حرکت می کند در صورتیکه در عمل هیچ گونه حرکتی ندارد .
این آزمایشها ، در سال 1912 منتشر شدند و خطای حسی مشاهده شده در آنها به پدیده ی فای معروف شد . این کشف مهمی برای روانشناسها گشتالت بود . البته خطای حسی حرکت ظاهری قبل از آزمایش ورتهایمر شناخته شده بود و تعیین های متعددی برای توجیه آن صورت گرفته بود . و ونت آن را بر حسب حرکت های چشم توجیه کرده بود ، اما در یکی از آزمایشهای ورتهایمر که خطهای در جهت های مخالف حرکت می کردند این توجیه رد شد ، زیرا هر دوچشم نمی توانند در یک لحظه در هر دو جهت حرکت کنند . تبیین دیگر این بود که شخص صرفاً حرکت را استنباط می کند . ورتهایمر خاطرنشان کرد که در زمانهای خاص نوردهی ، شخص صرفاً دو شکل را می بیند . که در پی هم می آیند و وقتی نور دهی سریعتر می شود بار دیگر این شکلها بدون حرکت ، همزمان با هم به نظر می رسند . چرا دقت این شرایط حرکت استنباط نمی شود ؟ بتبین ورتهایمر این بود که حرکت عملاً در مغز صورت می گیرد .
تلویحات پدیدة فای برای روان شناسی گشتالت :
برای ورتهایمر ، حرکت ظاهری دیده شده در آزمایش او ، با رویداد فیزیکی دو خطی که جابه جا می شوند ، مطابقت نداشت . به عبارت دیگر ، آن چه آزمودنی های او می دیدند با آن چه عملاً رخ می داد ، متفاوت بود . بنابراین بتبیین جدیدی برای ماهیت این احساس ضروری بود . بتیین اهرنفلس و کیفیت های گشتالتی او ناکافی بودند .
نگرش « کل »
در آزمایشها ، آزمودنیها به جای توالی عناصر حسی صفرا، کل یا گشتالت را درک می کردند . این ادراک کل ، ویژگی فطری فرایند حسی است زیرا کل یک تجربه اولیه و تجزیه شدنی است که این همان اصل مهم « کل بیشتر از مجموع اجزای آن است » که قبلاً به توضیح آن پرداختیم .
میدان پدیداری ما در ادراک میدان یا محیطی را تجربه می کنیم که از طریق تجزیه عنصر نگرانه نابود خواهد شد . این بدان معنی نبود که روانشناسان گشتالت با هرگونه تجزیه و تحلیل مخالف بودند . اگر قرار باشد تجزیه ای صورت گیرد ، باید در رابطه ی با کل معنا دار باشد . کافکا در سال 1935 اظهار داشت که روانشناسی را نباید صرفاً مطالعه ی پاسخها به محرک ها دانست ، بلکه باید آن را به صورت مطالعه واکنشی در نظر گرفت تحت تاثیر میدانی نیروهای تاثیرگذار بر هم قرار دارد که به صورت الگوی مشخصی خود سامان است . البته این الگو می توانند تغییر کنند . میدان به صورتی که ما آن را ادراک می کنیم ( که کافکا آن را محیط رفتاری نیز نامید ) . یک میدان پدیداری است . میدان صرفاً مجموعه ی محرکهای منفرد نیست ، بلکه سازمان یافته منظم است . و اعمال ما تحت تأثیر این میدان سازمان یافته قرار دارند ، نه اینکه فقط محرکهای خاص موجود در آن بر اعمال ما تأثیر داشته باشند . بدین ترتیب ، روان شناسی مطالعه کل تجربه بی واسطه شد . مطالعات اولیه عمدتاً شامل ادراک بودند ، ولی روانشناسان گشتالتی بعداً اصول خود را به یاد گیری تفکر و حافظه گسترش دادند . روشهای آنها بر درون گری تأکید داشتند – البته نوع ساده تر درون گری که به درون گری سافت گرایان با آزمودنی ها ی تربیت شده ، شباهتی نداشت .
اعتراضهای روانشناسی گشتالت به مکتبهای دیگر :
مطمناً ظهور روان شناسی گشتالت در بین مکتبهای روانشناختی که در آن زمان نمایان شده اند ، چیز منحصر به فردی نبود . قبل از اینکه بحثم را درباره ی اصول ران شناسی گشتالت ادامه دهم ، بد نیست ببینم که این روانشناسی با دیدگاه هایی که قبل از آن وجود داشتند و آن هایی که همزمان با آن در حال شکل گیری بودند ، چه مخالف هایی داشت .
عنصر نگری :
روان شناسان که تحت تأثیر پیشرفت های علم شیمی قرار گرفته بودند کوشیدند با عناصر فکر را که تصور می کردند از ترکیب یافتن آن ها تجارب پیچیده ی ذهنی ما حاصل می آیند کشف کنند . برای نمونه سافت گرایان به مطالعه ی همتای ذهنی بیرونی علاقه مند بودند ؛ لذا از آزمودنیهای مورد آزمایش خود می خواستند تا از نامیدن اشیاء تغییر و تفسیر تجارب خود جلوگیری کنند . در عوض از آنها خواسته می شد تا تجربه های خام خود را وصف نمایند . سافت گرایان ، از این لحاظ که معتقد بودند اندیشه های پیچیده از اندیشه های ساده تر که به نحوی با هم ترکیب می یابند تشکیل می شوند ، تداعی گرا بودند . هدف اصلی کوشش های آنها این بود که این اندیشه های ساده را که به باور خودشان واحد های ساختمانی اندیشه های پیچیده تر هستند کشف کنند اما از آنجا که روانشناسی گشتالت موضع قاطعی در باره ی بی همتایی کل داشت و معتقد بود که کل مجموع اجزای آن نیست ، علیه سافت گرایان تداعی گرا به مخالفت بر خاست . ادراک به گونه ای که ما آن را تجربه می کنیم ، صرفاً هسته ی احساسها یا مجموعه ای از عناصر نیست . تجربه را نمی توان به عناصر جداگانه ی آن تجزیه کرد از نظر گشتالتی ها ، چنین تجربه ای وضعیت را به گونه ای که واقعاً هست ، از بین می برد .
به سبب تأکید بر رویکرد مطالعه ی پدیده های ادراکی به طور مستقیم ، روانشناسی گشتالت گاه پدیدار شناسی ( پدیدار نگری ) پدیدار نگر رویدادهای ذهنی یکپارچه و معنی دار ، بدون تحلیل آن ها به اجزای ساده تر ، مورد مطالعه قرار می دهند . اصطلاح پدیده « همان چیزی که هست » معنی می دهد .
تداعی :
مخالفت دوم ، مستقیماً علیه نظام هایی بود که به اصل تداعی وابسته بودند . ورتهایمر پیوندهای تداعی را که ساخت گرایان و ثرندایک از آن ها استفاده می کردند ، « فریضه دسته بندی » نامید . روان شناسان گشتالت معتقد بودند که فقط وسیله ای مصنوعی برای یک کاسه کردن عناصر است . از آنجا که تجربه و رفتار از نظر ماهیت ، کلی یا یکپارچه ( در مقابل مولکولی ) است ، به اصل پیوند برای متصل کردن اجزاء به یک دیگر نیازی ندارد .
فریضه ی ثبات :
فریضه ی ثبات می گوید : بین رویداد فیزیکی و ذهنی ، یک رابطه ی یک به یک وجود دارد . این موضوع در توازی نگری روانی – فیزیکی ساخت گرایان بیان شده بود . طبق آزمایشهای اولیه ی گشتالتی ها ، این فرضیه در پدیده فای مصداق ندارد . یک میز مستطیل شکل با وجود آن که ما از زاویه های مختلف به آن نگاه کنیم ، باز هم مستطیل نیست ، باز هم آن را مستطیل می خوانیم . به همین نحو در تو همان دیداری ، آن چه را ما ادراک می کنیم ، با آن چه به صورت فیزیکی وجود دارد برابر نیست .
روان شناسی S-R :
به طوری که انتظار می رود ، درست همان گونه که روان شناسان گشتالت با عنصر نگری و تداعی گرایی مخالفت کردند ، با نظریه ای که موضوع مطالعه خود را به واحدهای مجزای محرک – پاسخ کاهش می دهد مثل نظریه های ثرندایک و رفتارگرایان اولیه صدرصد مخالف هستند ( 1ص204 ) رفتار گرایان می کوشیدند تا روانشناسی را به صورت کاملاً علمی در آورند، و علمی بودن ضرورتاً یعنی استفاده از اندازه گیری . آن ها می گفتند تنها موضوع روانشناسی که به روشنی و با اطمینان می توان آن را اندازه گیری کرد ، رفتار آشکار است . هم چنین اظهار می داشتند که وصف عناصر هشیاری ، آن گونه که مورد علاقه ی ساخت گرایان بود ، قابل اعتماد نیست ، زیرا تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله توانایی کلامی آزمودنی ( درون نگر ) قرار می گیرد . از آنجا که هشیاری را تنها به صورت غیر مستقیم می توان مطالعه کرد ، برای رفتارگرایان یک موضوع مناسب علمی به حساب نمی آمد همین انکار هوشیاری توسط روان شناسی های S-R موجب مخالف روانشناسی گشتالت با آنها شد . برای گشتالتی ، روانشناسی هم با رفتار و هم هوشیاری سر کار دارد . روان شناسی به خاطر تأکید زیادی که برمطالعه ادراک دارد ، باید تجربه بی واسطه ( هشیاری ) بپردازد اما نه به صورتی که ساخت گرایان توصیه کردند و بالاخره ، روانشناسان گشتالت با نوع فیزیولوژی که مکتب های دیگر به ( 1ص204 ) کار بردند هنگامی که فیزیولوژی در اصول تبیینی آنها دخالت داشت ، به مخالفت بر خاستند به طور سنتی با دستگاه عصبی به صورت یک رشته ی پیچیده از واحد های عصبی متصل به هم برخورد شده بود . تصور می شد که مدارهای عصبی از نقطه های مشخص تحریک ، در امتداد الگوهای مشخص موجود در دستگاه عصبی جریان دارد ، یعنی عمل کرد دستگاه عصبی همانند یک سیستم تلفن در نظر گرفته می شد .

 


قوانین سازمان دهی در نظریه ی گشتالت :
نظریه ی گشتالت تبیینی از آن که یک نظریه ی یاد گیری باشد به عنوان یک نظریه ی ادراک شناخته شده و بیشتیرین دستاوردهای علمی این نظریه در زمینه ی ادراک است . بر طبق این نظریه ، چگونگی ادراک ما از پدیده ها مبتنی بر چندین قانون یا اصل به نام قوانین سازمان است . این قوانین توانای هایی هستند ذاتی در انسان که از طریق آنها فرد پدیده های ادراکی را سازمان می دهد و اغلب این سازمان دهی را سازمان دهی ابتدائی نامیده اند.
قانون فراگیری :
یکی از مهم ترین قوانین گشتالت به قانون فراگیری یا جامعیت معروف است منظور از این قانون آن است که سازمان روانی یا تجمع ادراکی همواره به سوی کمال و شایستگی گرایش دارد و آنچنین است که سازمان ادراکی ما هر محرکی را در جهت هیأت مطلوب ، یا دست کم وضعی که شرایط موجود اجازه می دهند ، دریافت میدارد . بر اساس این قانون حافظه و نیروی احساس و ادراک ما به ساخت ها و حالتهای طبیعی متمایل می باشند که از اصل بایستگی و خیر مطلق پیروی می کنند . از ویژگیهای قانون فراگیری نظم و ترتیب ، تقارن ، سادگی ، تناسب ، استواری پایداری و مانند اینهاست .
در فیزیک هم مانند روان شناسی حالت تعادل نقش مهمی را بر عهده دارد . قانون فراگیری را باید قانون تعادل نامید . همان طور که در علم فیزیک اصول ماگزیمم و می نیمم حاکم است . در حالتهای روانی ، با ملاحضات خاص خود نیز عین همین قوانین حکم فرماست . برای نمونه ، وقتی آبگونه ها در سطح نا هموار قرار می گیرند به سوی وضع متعادل روی می آورند . به همین قیاص ، فرد ناکام نیز می کوشد تعادل روانی خود را باز یابد ، چنان که از دیگران عذر خواهی و دلجویی می کند یا دوباره در آزمونهایی که کامیابی نداشته است شرکت می جوید تا موفق شود و تعادل کمال خود را بدست آورد . طرفداران نظریه ی گشتالت این حالت را گشتالت مطلوب می نامد .
چون در نظریه ی گشتالت یاد گیری با حل مسائل ارتباط دارد ، به این لحاظ همواره در مسیری جریان پیدا می کند تا موجود زنده از عدم موازنه بیرون آید و حالت طبیعی خود را باز یابد .
قانون مجازات
بر طبق این قانون پدیده ها واموری که نزدیک به هم قرار دارند بهتر درک و سهل تر آموخته می شوند . به عبارت دیگر عناصری که در مجاورت یکدیگر قرارداشته باشند به صورت یک کل یک پارچه درک می شوند . در شکل 1- تعدادی خطوط موازی با فواصل مختلف از یکریگر قرار دارند . در این شکل خطوطی که نزدیک به هم درک می شوند و تشکیل یک گروه می دهند ما خطوط نزدیک به هم این شکل را با هم درک می کنیم و در نتیجه به جای شش خط مستقل سه گروه دو خط موازی می بینیم.

 


شکل 1
در زیر مثال های دیگری از اصل مجاورت نشان داده شده اند .

 


کافکا معتقد است که وقتی فاصله ها خیلی زیاد باشند هیچ نوع وحدتی میان آنها حاصل نمی شود . اما هر چه این اجزاء به هم نزدیک تر باشند واحد ها ی متشکل تر و پایدارتری را به وجود می آورند قانون مجاورت در مورد زمان نیز صادق است . صداهایی که نزدیک به هم شنیده می شوند به صورت واحدهای مستقل شنیده می شوند . مز بین المللی مرس با استفاده از این قانون درست شده است . این روش ارتباطی ، فواصل سکوت رابا طولهای مختلف بکار می گیرد تا حروف و کلمات را از یکدیگر جدا کند و از این طریق این گروه های صدا را به صورت واحد های مختلف جلوه می دهد بر اساس اصل نزدیک بودن اجزاء به یکدیگر کافکا ثابت کرده است که در نقشه های جغرافیا ، رود خانه ها و شاهراه های نزدیک به هم بهتر و آسان تر به خاطر سپرده می شوند این حالت را تجمع ادراکی نامیده اند . بر این اساس هر چه خاطره ای قدیمی تر و دورتر باشد احتمال به یاد آوردن آن کمتر است .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   26 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله گشتالت

دانلودمقاله زندگی بودا

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله زندگی بودا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
«گوتاما بودا» در سال 560 پیش از میلاد مسیح در «لومبینی» نزدیک شهر کهن «کاپیلاواتسو» در جنوب نپال پا به عرصه هستی نهاد. «گوتاما» پسر «سودودانا» یکی از شاهزادگان قبیله «شاکیا» یا طبق بعضی روایات، پادشاه «شیاکیاها» بود. اسم «گوتاما» عنوانی است که قبیله های «شاکیاها» بنا به سنن کهن خانوادگی از اسامی پاکبازان کهن گرفته بوده اند. «بودا» پیش از آنکه به واقعیت بیدار شود معروف به «گوتاماشاکیامونی» یا «مرتاض شاکیاها» بوده است، بعد از آنکه وی به واقعیت رسید او را «بودا» یا «آنکه به واقعیت بیدار شده است» نام گذاردند و اسامی دیگری نیز چون «سیدارتا» «آنکه به هدف نهائی رسیده است» و «تاتهاگاتا» «آنکه بدان ساحل پیوسته است» یا «چنین رفته» (یا چنین آمده است) به او تعلق گرفت. رساله های «جاتاکا» شرح زندگی «بودا» را توأم با افسانه های معجزه آسا جلوه داده اند و ما بودا را بنا به همین افسانه ها معرفی خواهیم کرد.
پیش از آنکه بودا در این جهان ظاهر شود، «بودی ساتوائی» (بودای بالقوه) بوده است که در فردوسی معروف «توشیتا» می زیسته است. خدایان او را مأمور ساختند تا ظاهر شود و بر گسستن زنجیر اسارت همت بگمارد. بودای آینده پدر و مادر و خانواده نجیبی را که می بایستی در آن بدنیا آید و بزرگ شود برگزید. ما در آینده او «ماهامایا» همسر پادشاه «شاکیاها» شبی بخواب دید که فیل سفید و باشکوهی از آسمان پائین آمده و در بطنش جای گرفته است. منجمین شاه در تعبیر این رؤیا متفق الاراء گفتند که ملکه فرزندی در بطن دارد که یا به مقام فرمانروائی جهان خواهد رسید و یا خانه و دنیا را ترک گرفته و بودا خواهد شد. ملکه که روزی برای دیدن خویشاوندان خود بسوی شهر «دماهرادا» رهسپار بود در نزدیکی «لومبینی» احساس کرد که هنگام وضع حمل فرا رسیده است. وی دست راستش را برای گرفتن شاخه درختی دراز کرد و درخت خم شد و شاخه خود را در دست ملکه جای داد و ملکه بدون احساس کوچکترین دردی، فرزندی از پهلو بدنیا آورد. پیدایش بودا طبق این روایت نوعی تولد بکر و زایش دوشیزگانه بوده است و از این رو شباهت بسیار به وجود آمدن مسیح دارد.
تمام خدایان از قبیل «ایندرا» و غیره در این وضع حمل معجزه آسا حضور داشتند و چهار فرشته برهمن، نوزاد را در دست گرفتند. نوزاد پس از دنیا آمدن پای روز زمین نهاد، سرود پیروزی خواند و هفت گام بسوی ده جهت فضا برداشت و کسی را نیافت که در جهان بتواند با او برابری کند. همزمان با تولد بودا همسر آیند? او و درختی که بعدها زیر سای? آن بواقعیت بیدار شد، بوجود آمدند .
هنگام تولد بودا تمام جهان هستی در جوش و خروش بود. زمین لرزه های پی در پی بوقوع پیوست. گلهای زیبا و رنگارنگ شکوفا شدند و دانه های ملایم و لطیف باران فرو ریختند. سرودهای آسمانی از هر سوی بگوش می رسید و عطر سکرآرو و دلپذیری تمام فضای عالم را فرا گرفته بود و آبهای شور دریاها تلخی خود را از دست داده و شیرین شده بودند. این علائم در واقع غیر عادی تعبیر نشده اند

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 11   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زندگی بودا