یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ارگاسم در زنان

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله ارگاسم در زنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 رسیدن به اوج لذت در خانمها امکان پذیر است
چـرا خـانـم هـا تـصـور مـی کـنـند تـوانایی اش را ندارند؛ آیا میـدانید که تمام خانم ها قادر به رسیـدن به این مرحله می باشند؟ بله؛ حقیقت دارد! شاید در مورد انزال خانمـها چـیـزهایی شنیده باشید و یا مانند خیلی از افراد، اصلاً بـه هیچ وجه با آن آشنا نباشید.
این امر نه تنها درمورد خانمها صحت دارد، بلکه امری است که همه خانم ها می توانند به آن دست پیدا کنند. رسیدن بـه اوج لـذت در زنـان یـک واکنش طبیعی جنسی است که تا کنون به صورت معمایی سربسته باقی مانده است.
تمام خانم ها می توانند به آسانی بیاموزند که چگونه می توانند به اوج لذت برسند و انزال در آنها صورت پذیرد؛ البته پیرامون این مطلب تصورات اشتباه بسیار زیادی وجود دارد.
برخی معتقدند که به طور کلی مسئله انزال در خانم ها وجود ندارد، عده ای دیگر بر این باورند که تنها تعداد "خاصی" از خانم ها قادر به تجربه چنین موضوعی هستند، جمعی دیگر نیز همچنان به شایعه پراکنی در مورد این مطلب ادامه می دهند و هر روز تکنیک و استراتژی های جدیدی را ارائه می دهند. به عنوان مثال توصیه می کنند که خانم ها می بایست برای رسیدن به اوج لذت حتما دیواره های رحم خود را به یکدیگر بفشارند.
چنین اظهاراتی، اصولاً بی پایه و اساس هستند. هر چند تمام خانم ها در ساختار اندام های تناسلی با یکدیگر متفاوت هستند (درست مانند آقایون)، اما همه آنها با بکارگیری روش مناسب، قادر به چشیدن طعم چنین لذتی می باشند. درست مانند آقایون که بدون توجه به سایز، و یا حالت و شکل اندام تناسلی خود، قادر به انزال میباشند. دلیل اینکه بسیاری از افراد تصور می کنند که خانم ها نمی توانند به انزال دست پیدا کنند نشئت گرفته از اطلاعات ناکافی آنها در این زمینه می باشد.
پیش از هر چیز اجازه دهید تصورات غلط در این زمینه را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم چه چیزی به راستی صحت دارد و چه چیزهایی در این زمینه نادرست میباشند.
تصورات غلط و حقایق در مورد انزال خانم ها
تصورات غلط
1) انزال در خانم ها وجود ندارد.
2) تنها درصد کمی از خانم ها قادر به تجربه انزال می باشند.
3)تمرین های واژینال می تواند به خانم ها کمک کند تا بتوانند به انزال برسند.
3) فقط خانم هایی که دارای آلت تناسلی برجسته هستند، می توانند انزال داشته باشند.
5)انزال در خانم ها تنها از طریق ارگاسم واژینال صورت می پذیرد.
6) پزشک زنان و زایمان در این مورد آگاهی دارد و می توانند خانم ها را با روش آگاهی دارد و می توانند خانم ها را با روش های صحیح انجام ان آشنا کنند.
7) خانم ها تنها 1 یا 2 قطره از ماده درون بدن خود را بیرون می دهند و اگر بیش از این حد باشد (به ویژه تا حدی که برخی خانم ها ادعا می کنند تا 1-2 فنجان نیز می شود) ممکن است با ادرارشان مخلوط گردیده باشد.
8) انزال خانم ها نوعی بی اختیاری در تخلیه ادرار است.
9) تنها خانم هایی که زایمان کرده اند قادر به تجربه انزال می باشند.
10) تنها یک راه برای رسیدن به انزال در خانم ها وجود دارد.
حقایق
1) انزال در خانم ها نشئت گرفته از ترشح غدد پارارترال می باشد
2) خانم ها متوجه نیستند که توانایی رسیدن به انزال را دارند، تنها به این دلیل که زمان انجام آنرا نمی دانند.
3) تکنیک های ویژه ای وجود دارد که به خانم ها آموزش می دهد تا هر زمان که اراده می کنند به انزال برسند و یا آنرا متوقف نمایند
4) خانم ها لازم نیست که فقط از طریق ارگاسم مهبلی به انزال برسند و حتی لازم نیست اصلا ارگاسم شوند تا انزال رخ دهد.
5) خانم ها می توانند میزان انزال خود را با پشت سر گذاشتن مراحل خاصی، افزایش دهند.
6) خانم ها قادر هستند که در مدت زمان بسیارکوتاه چندین مرتبه، پشت سر هم، انزال را تجربه کنند.
7) ماده ای که از بدن خانم ها خارج می شود، ادرار نیست.معمولاً چیزی شبیه به آب است، که تقریبا بی رنگ بوده وبوی خاصی هم نمی دهد و یا اگر بو بدهد، کمی بوی شیرین است.
8) کسانی که ادعایی می کنند انزال نوعی بی اختیاری ادرار است چیزی در مورد انزال خانم نمی دانند و یا اینکه درک صحیحی از این مطلب ندارند.
شاید شما از خود بپرسید: "اگر تمام خانم ها توانایی انجام چنین کاری را دارند، پس چرا بسیاری از آنها هیچ گاه چنین امری را در زندگی زناشویی تجربه نکرده اند؟" این سؤال بسیار خوبی است و توضیح آن نیز بسیار ساده است. اجازه بدهید ابتدا مطالبی را در مورد آناتومی بدن خانم ها بدانیم و سپس به ادامه مسائل بپردازیم.
انزال خانم ها از چه نقطه ای سرچشمه می گیرد؟
انزال خانم ها شامل جریان روانی است که از مجاری ادراری خارج می شود (همان محلی که ادرار خارج می شود) با این تفاوت که از غدد پاراترال جریان می گیرد. این غدد تنها در زمان تحریک جنسی از خود ماده خاصی ترشح می کنند.
انزال خانم ها با ارگاسم معمولی چه تفاوتی دارد؟
ارضای جنسی در خانم ها به دو دوسته طبقه بندی می شود. از نظر بالینی یک نوع آن ارضای واژینال است، رواج بیشتری دارد و عبارت است از خروج مایع روانی از واژن. این مایع حالت شیر مانند دارد و شلی و سفتی و بوی آن وابسته به رژیم غذایی خانم و سلامت کلی بدن او و چرخه عادت ماهانه اش می باشد.
نوع دوم، انزال از طریق مجرای ادراری نام دارد و معمولا در خانم ها چندان رایج نیست. در زمان انزال معمولاً مایع با فشار و به حالت اسپری و یا فواره ای از داخل مجرای ادرار به بیرون می ریزد. دلیل عدم تجربه بسیاری از بانوان به این دلیل نیست که تنها تعداد کمی از بانوان توانایی تجربه چنین انزالی دارند، بلکه دلیل آن تنها این است که بسیاری از افراد در مورد ساختمان جنسی و یک رابطه جنسی سالم مطالب درستی نمی دانند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  9  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارگاسم در زنان

دانلودمقاله آیت الله طالقانی

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله آیت الله طالقانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
شرح زندگی
سید محمود طالقانی به سال‏1289 ه. ش. در روستای گلگرد طالقان از توابع استان تهران، دیده به جهان گشود و نزد پدری همچون آیت‏الله سید ابوالحسن طالقانی که از علمای برجسته تهران به شمار می‏رفت ، پرورش یافت. پدری که حضرت امام خمینی در باره مقام و منزلت او چنین می‏گوید:
«رحمت‏خداوند بر پدر بزرگوار او که در راس پرهیزکاران بود.»
در باره زهد و پرهیزکاری آسید ابوالحسن طالقانی، آیت‏الله سیدحسین بدلا که با وی حشر و نشر داشته چنین می‏گوید:
«علی‏رغم این که محل رجوع عام و خاص مردم بود ولی به هیچ وجه من الوجوه از وجوهات شرعیه و سهم مبارک امام علیه السلام استفاده نمی‏کرد و زندگی روزمره خویش را به وسیله تعمیر ساعت تامین می‏کرد».
سید محمود طالقانی در 10 سالگی به مکتب خانه روستای گلگرد می‏رود و پس از طی این دوره روانه مدرسه ملارضا در میدان امین السلطان تهران می‏شود و شروع به تعلم دروس حوزوی می‏نماید. پس از اندکی وارد مدرسه رضویه قم می‏شود و در نهایت در مدرسه فیضیه سکنی می‏گزیند. دروس سطح حوزه علمیه را نزد آیاتی چون نجفی مرعشی، ادیب تهرانی و حجت‏به پایان می‏برد. بنا به گفته سیدتقی طالقانی، سید محمود دارای هوشی فوق‏العاده بود و در مدت اندکی دروس سطح را به پایان رساند. وی می‏گوید:
«با آنکه سید محمود خیلی جوان بود، سطح را تمام کرد و وارد حلقه درس آیت‏الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم گردید.
طالقانی در کنار دروس فقه و اصول حوزه (که درس معمول و رایج در حوزه‏هاست و هر طلبه‏ای الزاما آن را باید بخواند)، فلسفه و حکمت را نزد آیاتی همچون تقی اشراقی و میرزا خلیل کمره‏ای طی کرد. سید محمود در سال 1310 ه.ش. پدر خویش را در سن 72 سالگی از دست می‏دهد و پس از فوت پدر به وی پیشنهاد می‏شود که در تهران امام جماعت مسجدی شود و به وعظ و خطابه مردم مشغول گردد. ولی از آنجا که سید محمود به درس و بحث علاقه داشت، حوزه را به امام جماعتی و مرید و مرادی ترجیح داد و برای تکمیل تحصیلات خود عازم نجف اشرف گردید. در آنجا از محضر آیت‏الله سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدحسین غروی و آقاضیاء عراقی بهره‏مند گردید و از دست مرجع بزرگ جهان تشیع آیت‏الله ابوالحسن اصفهانی موفق به اخذ درجه اجتهاد گردید. در قم نیز آیت‏الله عبدالکریم حائری یزدی به وی اجازه استنباط و اجتهاد احکام الهی می‏دهد و از آقایان نجفی مرعشی و شیخ عباس قمی اجازه نقل حدیث و روایت دریافت می‏کند.
در آستانه جنگ دوم جهانی (1317 - 1318) وارد تهران می‏شود و پس از تشکیل خانواده، فعالیت‏های علمی و فرهنگی خویش را در آنجا آغاز می‏کند. خود طالقانی در این زمینه چنین می‏گوید:
«پس از دوره تحصیلی که بیشتر در حوزه قم بود و مدتی هم در نجف و دریافت اجازه اجتهاد از مراجع قم و نجف به اصرار دوستان و آشنایان به تهران برگشتم (سال 18 -17) چون احساس کردم که جوانان ما از جهت عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفته‏اند و به پیروی از روش مرحوم پدرم جلساتی برای عده‏ای از جوانان و دانشجویان در باره بحث در اصول و تفسیر قرآن تشکیل دادم و در دنباله این جلسات بعد از شهریور 1320 انجمن‏ها و کانون‏های اسلامی تشکیل شد، مانند کانون اسلام، انجمن تبلیغات اسلامی، اتحادیه مسلمین، که هر کدام دارای نشریات منظم و فراخور افکار و وضع روز بود. من با همه آنها برای پیشرفت تعالیم اصول اسلامی همکاری می‏کردم، قسمتی از تفسیر قرآن و نهج‏البلاغه را در مجله آئین اسلام می‏نوشتم. این انجمن‏ها هر یک به سهم خود با فقر شرایط مادی و مانوس نبودن مردم با چنین اجتماعات و تبلیغات، آثار خوبی از خود نشان داد .... مشکل بزرگتری که دین و ملت پس از شهریور 20 با آن مواجه شد، گسترش سریع اصول مارکس و تشکیل حزب توده بود. همیشه هیات حاکمه ایران دچار این اشتباه [بوده] است که هر عقیده و فکری را که با مصلحت و وضع خود مضر تشخیص داده‏اند، خواسته‏اند با فشار و زور و زندان و کشتن، از بین برده و یا محدود سازند با آنکه فکر و عقیده را هیچ وقت نمی‏توان با این طریق از بین برد و به فرض آنکه زیر پرده رفت، هر وقت فرصتی بدست آید با وضع دیگری آشکار می‏شود».
طالقانی پس از اقامت در تهران با آیت‏الله کمره‏ای حشر و نشر پیدا می‏کند و این دو، در راه نشر معارف اسلامی و جلوگیری از خطر سستی عقاید جوانان و گرایش آنان به اصول و اندیشه‏های مارکسیم همکاری لازم را با یکدیگر به عمل می‏آورند و علاوه بر این نوع فعالیت‏ها، از فعالیت علمی هیچ گاه غافل نمی‏شد. آقای کمره‏ای از آن دوران که با آقای طالقانی مانوس بوده است، چنین می‏گوید:
«ما با هم جلساتی داشتیم و در این جلسات نهج‏البلاغه را با آقای طالقانی مجاهد، در مورد نقشه پیاده کردن دولت امیرالمؤمنین مورد مطالعه قرار دادیم. بخصوص خطبه بیعت‏با امیرالمؤمنین را که خطبه‏ای است انقلابی. درصدد برآمدیم دو نفری نهج‏البلاغه را تجزیه کنیم و کتب و کلمات را که مشتملات نهج‏البلاغه است، هر خطبه‏ای را به ضمیمه قطعات مناسب آن در یکجا جمع‏آوری کنیم. نهج‏البلاغه بیست و دو کتاب شد، مقدماتی بر آن نوشتیم و در معیت آقای طالقانی در ماه رمضان پس از نماز در مسجد شاه‏آباد و در مسجد مرحوم حاج سیدمصطفی حجازی من دیکته می‏کردم و صفحه را تصفح می‏کردم و قطعات متناسب را تعیین می‏کردم و آقای طالقانی یادداشت می‏کردند. الان دفترچه تجزیه نهج‏البلاغه به خط آقای طالقانی در کتابخانه من موجود است‏».
طالقانی فعالیت علمی، فرهنگی و حتی سیاسی خود را با این پیش فرض آغاز کرد که اگر روحانیان و مجتهدان مصلح به جوانان مبارز و حرکت‏بخش طرح و نقشه مهندسی اجتماعی اسلام را ارائه ندهند، به طور طبیعی جوانان سرشار از انرژی و فعالیت‏به سمت امثال مارکس، لنین و استالین جذب خواهند شد و از آنان پاسخ سؤال خود را خواهند خواست. طالقانی نسبت‏به جوانان، دیدی عاشقانه و مشفقانه داشت و اگر با جوانان، از هر مکتب و ایدئولوژی‏ای که بودند، با مهربانی و نرم خویی رفتار می‏کرد به این دلیل بود که اعتقاد داشت جوان پاک است و زمینه رشد و تعالی و تکامل او بسیار است. بدین سان طالقانی از شهریور 20 به بعد فعالیت‏خویش را بیشتر در جبهه فرهنگی جهت ارائه اندیشه و معارف ناب اسلامی قرار داد. به خاطر همین فعالیت‏های فرهنگی و اسلامی که از سال‏های‏17 - 1318 آغاز کرده بود و عمامه به سر بود، رژیم رضاخان وی را دستگیر و به مدت 50 روز زندانی می‏کند که در نهایت‏با ضمانت آزاد می‏گردد.
پس از پایان جنگ دوم جهانی (1317 - 1322) و به دنبال شورش کمونیست‏ها و تجزیه‏طلبان در آذربایجان به رهبری پیشه‏وری، طالقانی از سوی علما و مجامع دینی و مذهبی به آن منطقه اعزام می‏شود و پس از بررسی مسائل و توقف ده روز در آنجا، در باره اوضاع و احوال آن منطقه چنین می‏گوید:

«تجزیه نشدن آذربایجان از ایران چندین علت داشت. ولی از جنبه داخلی می‏دانید که مؤثرترین ضربه به تجزیه‏طلبان، بنا به اعتراف رئیس دولت وقت (قوام السلطنه)، فوت مرحوم آیت‏الله ابوالحسن اصفهانی مرجع شیعیان بود. عزاداری ایشان چنان آذربایجان را تکان داد که تجزیه‏طلبان با هر قدرت تا مدتها نتوانستند از بروز نتایج این احساسات جلوگیری کنند و مردم مسلمان آن سرزمین عملا به آنان فهماندند که عمیق‏تر و پایدارتر از این قدرتهای موقت قدرت ایمان است که بالاخره دست متجاوز را کوتاه می‏کند. لذا پس از برگشت‏به تهران از مشاهدات و مطالعات خود بیش از پیش متوجه شدم که انحرافهای فکری عده‏ای از مردم و جوانان و عواقت آن خطر بزرگی برای تمامیت و استقلال کشور دارد که ممکن است‏به نابودی و تجزیه آن بکشد و تکلیف شرعی خود دانستم که اهتمام بیشتری در تشکیل جلسات مرتب و مفصل و منظم که مدتها در راه آن می‏کوشیدم برای سخنرانی، بحث و انتقاد بر محور اصول برهانی خداپرستی و رد و انتقاد بر اصول ماتریالیستی و کمونیستی بنمایم. در نتیجه سپاهی از دانشجویان برای بحث و فهم اصول اسلامی و مقایسه آن با اصول مادی تشکیل دادم که در دانشگاه و خارج از دانشگاه آثار آن آشکار و هویدا گردید و بر محور همین فکر و نظر، انجمن اسلامی دانشجویان که در سال 1322 تشکیل شده بود و پس از آن (انجمن اسلامی) معلمین و اطباء تشکیل گردید.»
طالقانی تشکیل انجمن‏های اسلامی پزشکان، معلمان و دانشجویان دانشگاه‏ها را در دهه 20 که بحرانی‏ترین دهه برای رژیم و مخالفان آن بود، با اهداف ذیل تبیین و تحلیل می‏کند:
الف) وظیفه کلی و دینی این بود که جوانان با بحث آزاد، اصول دین را دریابند. زیرا از نظر علمای اسلام اصول دین را باید با تحقیق و برهان و بحث آزاد دریافت.
ب) وظیفه خاص دیگری که پیش آمده بود، مبارزه‏ای منطقی با اصول ماتریالیسم بود که اذهان جوانان و تحصیلکرده‏های ما را می‏رفت فرا گیرد.
طالقانی با توجه به این مقدمات و با آن دید اسلامی و جهانی خود، احساس تکلیف سنگین می‏کند که اصول اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی اسلام را برای مسلمانان داخل و خارج کشور احیا کند. این وظیفه را نخست نسبت‏به کشور خود احساس می‏کند که سابقه تاریخی و درخشانی در علم و تحقیق، بخصوص علوم اسلامی دارد. از این رو، طالقانی علاوه بر فعالیت‏سیاسی بیشتر به مسائل فرهنگی و آموزشی توجه داشت و بدین خاطر مسجد هدایت را از دهه 20 محل وعظ و خطابه خود قرار داد. او مسجد هدایت را نمونه‏ای از مساجد صدر اسلام در مکه و مدینه کرد که در آن مجاهدین و مبارزین گرد هم می‏آمدند و به شور و مشورت می‏پرداختند. یکی از نمازگزاران قدیمی مسجد هدایت در این باره چنین می‏گوید:
«از زمانی که مسجد هدایت‏به شکل کنونی آن ساخته شد، رفته رفته دانشگاهیان و جوانان تمایل زیادی به آمدن به آنجا از خود نشان دادند. مطالبی که در آنجا به وسیله آیت‏الله طالقانی بیان می‏شد برای همگان تازگی داشت و ما هیچ کدام مطالب را آنگونه از زبان هیچکس تا آن روز نشنیده بودیم. جذبه و بحث و گیرایی و ملموس بودن صحبت‏ها، جوانان را بیشتر جذب می‏کرد. شبهای جمعه از هفتاد و هشتاد کیلومتری تهران می‏آمدند برای شنیدن صحبت‏های آقا.»
طالقانی در مسئله نهضت ملی نفت که دو گروه ملیون و مذهبیون فعالیت داشتند که در نهایت این دو گروه به وادی اختلاف کشانده شدند، سعی در متحد کردن آن‏ها داشت و همواره در تلاش بود که جلو تفرقه نیروهای مبارز علیه رژیم را بگیرد. در این باره خود ایشان می‏گوید:
«عوامل استبداد داخلی و جاسوسان اطراف این قدرتها شروع به تفحص کردند و نقطه ضعفها را یافتند. به فدائیان اسلام گفتند شما بودید که این نهضت‏ها را پیش بردید، فدائیان گفتند ما حکومت تامه اسلامی می‏خواهیم، به آنها می‏گفتند دکتر مصدق بی دین است، یا به دین توجهی ندارد و خواسته‏های شما را نمی‏خواهد انجام دهد، آنها به دکتر مصدق می‏گفتند فدائیان اسلام جوانانی پر شور و تروریست هستند، باید از آنها بپرهیزید و من که خود در این میان می‏خواستم بین این دو تفاهم ایجاد کنم، دیدم نمی‏شود، امروز صحبت می‏کردم، اما فردا می‏دیدم که دو باره چهره‏ها عوض شده ; باز خصومت و توطئه.»
طالقانی بعد از کودتای 28 مرداد روش جدیدی در مبارزه بر ضد رژیم در پیش گرفت و به کار جمع‏آوری نیروهای قدیمی اعم از ملی و اسلامی و تشکیل هسته‏های جدید مبارزات اسلامی پرداخت و موفق به تشکیل نهضت مقاومت ملی گردید که تا سال‏1339 فعال بود. در این دوره عناصر ارزنده‏ای از این نهضت‏بازداشت‏شدند و از جمله طالقانی به زندان رفت که یک سال به طول انجامید. طالقانی در این دوره علاوه بر فعالیت‏سیاسی و مذهبی در راستای نشر فرهنگ اسلامی، در مسیر پژوهش‏های سیاسی‏اش کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله‏» آیت‏الله نائینی را با مقدمه و پاورقی و توضیحات خود به چاپ می‏رساند. سپس دست‏به تالیف کتاب «اسلام و مالکیت‏» می‏زند که در طی یک سال بنا به گفته خود طالقانی دو بار تجدید چاپ می‏شود.
طالقانی برای ایجاد جامعه‏ای به دور از جنگ و خونریزی و دارای امنیت و عدالت در گستره جهان اسلام و در نهایت جهان بشریت، به همفکری و مشورت علما و اندیشمندان اسلامی می‏پرداخت. وی در این راستا در طول دهه 1330 به همراه عده‏ای از علما در کنگره شعوب المسلمین کراچی شرکت کرد و در کنگره بین‏المللی قدس که همه ساله از نیمه دوم دهه 30 در بیت‏المقدس تشکیل می‏شد، حضور داشت و در سال 1338 به نمایندگی از آیت‏الله بروجردی برای شرکت در کنگره اسلامی دارالتقریب در قاهره به کشور مصر رفت و پیام آقای بروجردی را به شیخ شلتوت رئیس الازهر رساند.
در سال‏1339 به دنبال شروع انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی، فعالیت‏های طالقانی به اوج خود می‏رسد و مسجد هدایت‏به ستاد مبارزاتی علیه استبداد و خفقان تبدیل می‏شود. به دنبال اوجگیری این مبارزات، جلسات مسجد هدایت‏به وسیله عوامل رژیم سرکوب و تعطیل می‏شود، اما این جلسات در منزل اشخاص مختلف تشکیل می‏شود. طالقانی به همراه شهید مطهری در این جلسات به تحلیل مسائل اجتماعی و افشای رژیم می‏پردازند.
طالقانی در سال 1340 در تشکیل نهضت آزادی مشارکت نموده و در همان سال به زندان می‏افتد. وی در باره انگیزه‏ها و اهداف پیوستن خود به اعضای مؤسس نهضت آزادی چنین می‏گوید:
«ایمان و خلوص نیت و استقلال فکری و اصالت‏خانوادگی که مؤسسین آن داشتند، با اخصی از علما و روحانیون که در این مورد صاحب‏نظرند و تشخیص تکلیف دینی و استعانت و استخاره از قرآن کریم عضویت آن را در هیات مؤسس اولیه پذیرفتم، با توجه به گرفتاریهای دیگر و انجام وظایف روحانیت قبول این مسؤولیت‏برایم دشوار بود ... تنها مسؤولیتی که در این جمعیت‏به عهده گرفته‏ام، همان راهنمائی به اصول و احکام عالیه اسلام است که جزء مرامنامه باشد و پاسخ به پرسشها و روشن کردن افراد و جوانان و جوابگویی مسائل مطروحه در این حدود»
دولت ایران در سال 1341 لایحه انجمن‏های ایالتی و ولایتی رامطرح می‏کند که مورد مخالفت علما و مراجع تقلید ایران قرار می‏گیرد و هر کدام از آن‏ها با تلگراف‏های جداگانه‏ای به شاه خواستار عدم تصویب این لایحه در مجلس شورای ملی می‏شوند. طالقانی نیز در زمره علمای مخالف بوده است. در نهایت رژیم مجبور به عقب‏نشینی می‏شود و رسما اعلام می‏کند که از تصویب این لایحه صرف‏نظر کرده است. اما در بهمن 1341 رژیم ترفند دیگری به کار می‏گیرد و آن، اصول و لوایح شش گانه‏ای بود که از سوی شاه به مردم عرضه می‏شود تا آنان در باره لوایح به صورت رفراندوم اظهار نظر کنند. روحانیون، علما و مراجع این بار نیز مخالفت می‏کنند و طالقانی نیز که به اتفاق دیگر روحانیون و سران نهضت آزادی با این مسئله مخالفت نموده بود راهی زندان قزل قلعه می‏شود. وی در این باره می‏گوید:
«روز سوم بهمن ماه 1341 مامورین سازمان امنیت‏بدون اجازه و تشریفات قانونی وارد خانه من شدند و مرا، با حال کسالت و بیماری به زندان قزل قلعه بردند. به چه گناهی و به چه جرمی؟! و به استناد به کدام یک از موارد قوانین اساسی و حقوق بشری، هنوز نمی‏دانم ... مقارن با زندانی کردن من عده زیادی از علما از پیرمرد نود ساله تا جوان‏ها از سران جبهه ملی و نهضت آزادی ایران تا کاسب و کارگر و بازاری و دانشجو را در تهران و شهرستان‏ها به زندان کشیدند. به چه بهانه؟! به این بهانه که روز ششم بهمن قرار است‏شش ماده مصوبه در معرض تصویب و رفراندوم گذارده شود تا آزادانه؟! مردم! رای موافق و مخالف! خود را ابراز دارند. ما هم صاحب رای بودیم و نه خود و هیچ مرجع صلاحیتدار و نه ملت ما را از مهجورین در اظهار نظر نشناخته، چرا باید زندانی شویم و از دادن رای و اظهارنظر محروم باشیم ... با آنکه علما طبق نص صریح اصل دوم متمم قانون اساسی نسبت‏به هر طرحی از جنبه اسلامی حق نظر و قبول یا رد آن را دارند ... پس از آنکه به زندانم کشیدند به حسب معمول و برای پرونده سازی و صورت قانونی درست کردن، اشخاصی که آماده برای بازجوئی و ساختن پرونده هستند و برای همین کار پرورش یافته‏اند، در تاریخ‏9/11/1341 مشغول بازجوئی شدند، محور سؤالات در باره شش ماده بود.»
رژیم پس از حدود 5 ماه، طالقانی را در اوایل خرداد 1342 آزاد می‏کند و ایشان از موقعیت استفاده کرده، در دهه محرم 1342 در مسجد هدایت‏به منبر می‏رود و به بیان برنامه‏های امریکایی انقلاب سفید و ستم‏هایی که بر مردم روا می‏دارند و جنایاتی که اعمال می‏کنند، می‏پردازند. علاوه بر فعالیت‏ها و سخنرانی‏ها، وی به نوشتن و نشر اعلامیه‏ای خطاب به افسران ارتش بوده است، صادر می‏کند.
پیرو این فعالیت‏ها، احساس می‏کند که رژیم درصدد دستگیری وی است. از این رو، شب دوازدهم محرم 1342 از رفتن به منبر در مسجد هدایت‏خودداری می‏کند و به ناچار چند روزی در لواسانات مخفی می‏شود. پس از کشتار پانزده خرداد 1342، اعلامیه‏ای با عنوان «دیکتاتور خون می‏ریزد» از طرف نهضت آزادی صادر می‏شود. دستگاه امنیتی رژیم مطمئن بود که محرک اصلی این اعلامیه طالقانی است و درصدد دستگیری وی برمی‏آید که در نهایت در تپه‏های لواسانات وی را دستگیر می‏کند. محمد بسته نگار داماد طالقانی در باره چگونگی دستگیری ایشان می‏نویسد:
«آیت‏الله طالقانی خود در زندان تعریف می‏کرد که صدای غرش خودروهای ارتشی در کوهستان پیچید و من نگران شدم که این جنایتکاران برای پیدا کردن من نسبت‏به روستائیان بیگناه به هر جنایتی دست‏برنند، لذا بر فراز تپه‏ای رفتم و دست تکان دادم و صدایشان زدم، همگی شگفت زده به طرف من آمدند و گفتند چند روز است دنبال شما می‏گردیم. به آنان گفتم من اینجا بود، شما بیخود این طرف و آن طرف می‏گردید. به هر حال در 22 خرداد همراه آنان به زندان قصر آمد و در زندان شماره 2 قصر، جدا از دیگر یاران زندانی شد.»
پس از خرداد 42 طالقانی به ده سال زندان محکوم شد. وی پس از محکومیت، برنامه تربیتی و سازندگی خویش را در زندان آغاز می‏کند. زندان تبدیل به مکتب درسی وی می‏گردد و تفسیر قرآن وی هفته‏ای سه شب ; و سایر سخنرانی‏ها و دروس وی در زندان برای زندانیان سیاسی آرام جان بوده است. تالیف سه جلد تفسیر «پرتوی از قرآن‏» و تکمیل کتاب «اسلام و مالکیت‏» از آثار سال‏های زندان پس از خرداد 1342 وی می‏باشد.
باید گفت که طالقانی در زندان، در احیای دوباره قرآن و در متن زندگی قرار دادن آن و زدودن غبار از چهره نورانی آن، نقشی فراموش ناشدنی داشت. در این دوره از زندان با افراد مجاهدین خلق مثل حنیف نژاد و سید محسن و دیگران آشنا می‏شود و به پرورش روحی و معنوی آنان می‏پردازد.
رژیم پهلوی سرانجام بر اثر فشار افکار عمومی و واکنش‏های بین‏المللی، او را در سال‏1346 آزاد می‏کند. در سال 1348 در خطبه نماز عید فطر، ضمن یک سخنرانی پر شور به بحث در باره خلقت انسان، بعثت پیامبران و برقراری حکومت اسلامی می‏پردازد و در پایان نظر مردم را به مسئله فلسطین جلب می‏کند. فرازی از سخنان وی در آن روز به قرار ذیل است:
«مصیبت دیگر که آواره‏های فلسطین دارند، مگر کم مصیبت است. مردمی که بیست‏سال، متجاوز از بیست‏سال در بیابانها زندگی می‏کنند و بانگ می‏زنند، به وجدان بشریت، به مردم دنیا که به داد ما برسید، آنها به جای اینکه به دادشان برسند، با بمب‏های ناپالم بر سرشان می‏ریزند. این مصیبت نیست؟ این گرفتاری نیست؟»
در سال‏1349 زمینه سازی برای نفوذ و دخالت‏شرکت‏های امریکایی در ایران هر چه بیشتر نمایان‏تر شده بود و رژیم نیز برای جشن‏های دوهزار و پانصد ساله برنامه‏ریزی می‏کرد. شهید سعیدی با این جریان به مخالفت‏برخاست و با صدور اعلامیه‏ای علیه سرمایه گذاری خارجی و نفوذ روزافزون امریکاییان در ایران، موضع گرفت. رژیم، شهید سعیدی را به این جرم دستگیر و روانه زندان می‏کند و پس از اندکی وی را در زندان قزل قلعه به شهادت می‏رساند. طالقانی پس از شنیدن خبر شهادت شهید سعیدی ابتدا به منزل آن شهید رفته، سپس همراه با جمعیتی به مسجد موسی بن جعفر در خیابان غیاثی که شهید سعیدی در آن اقامه جماعت می‏کرده، می‏رود و در آنجا مراسم ختم برای آن مرحوم برگزار می‏کند. رژیم فردای آن روز طالقانی را دستگیر می‏کند، ولی بر اثر فشار افکار عمومی و ترس از مردم دو روز بعد او را آزاد می‏کند.
طالقانی از یک سو، دغدغه تحول فکری و اندیشه‏ای مردم ایران را داشت و همواره سعی می‏کرد که ملت ایران از حاکمیت استبداد و نفوذ بیگانگان در امان باشند و به صورت مستمر علیه استبداد و نفوذ استعمار مبارزه می‏کرد و از سوی دیگر، دغدغه سرنوشت مسلمین جهان را نیز در سر داشت. از این رو، در سال‏1349 همانند سال 1348 در باره فلسطین صحبت می‏کند و در عید فطر همان سال، فطریه برای مسلمانان آواره فلسطین جمع می‏کند. در این سال شهید مطهری و زنده یاد شریعتی که در حسینیه ارشاد فعالیت فرهنگی داشتند، طالقانی را در این امر اسلامی و انسانی یاری می‏کنند و مبالغ زیادی از حسینیه ارشاد و دیگر مراکز مذهبی و مساجد برای مردم فلسطین، فطریه جمع‏آوری می‏شود. این اقدام طالقانی، مطهری و شریعتی سرآغازی می‏شود بر گسترش این اقدام روشنگرانه به اماکن و مساجد دیگر شهرهای ایران که رژیم در عید فطر 1350 دیگر به طالقانی اجازه حضور در مسجد هدایت را نمی‏دهد و وی را دستگیر و در حالت‏بیماری به زابل تبعید می‏کند. محمد بسته نگار در این زمینه چنین شرح می‏دهد:
«در عید فطر سال 1350 ماموران رژیم خانه آیت‏الله طالقانی را به محاصره درآوردند و مانع ورود او به مسجد می‏شوند و یک ماه بعد او را به زابل تبعید می‏کنند.»
یکی دیگر از فعالیت‏های طالقانی در اواخر دهه 1340 حمایت از مبارزه مسلحانه علیه رژیم بود که در حال شکل گرفتن بود. ایشان با سازمان‏های مسلحانه مسلمان ارتباط و همکاری داشت و راهنمایی‏های لازم را چه از جنبه فکری و چه از جنبه عملی به آنان می‏کرد. این نوع شیوه برخورد و مبارزه با رژیم و استبداد نه در دهه 40، بلکه از دهه 20 در اندیشه طالقانی بود. از زمانی که تفسیر قرآن خویش را در مسجد هدایت‏شروع کرد، این اندیشه را ترویج داد و حتی شهید نواب صفوی که بعد از شهریور 20 اولین اقدام مسلحانه را انجام داد، از شاگردان مکتب طالقانی در آن مسجد بود.
بنابراین، می‏توان گفت که تفیسر قرآن او شالوده مبارزه مسلحانه را علیه استبداد ریخت و همین تعالیم ناب اسلامی و قرآنی بود که همراه با دیگر عوامل به مبارزه علیه استبداد پهلوی شدت بخشید. آقای هاشمی رفسنجانی در این باره می‏گوید:
«تایید ایشان (طالقانی) از مبارزات مسلحانه تاثیر بسیاری در جامعه مذهبی داشت.»
ارتباط طالقانی با سازمان‏های مسلحانه و همین طور مطرح ساختن مسئله فلسطین به عنوان مسئله روز برای ایرانیان موجب شد که «کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی تهران‏» به دستور مستقیم ساواک، وی را در سال 1350 دستگیر و به مدت ده سال به زابل تبعید کند. این تبعید موجب اعتراضات همگانی و شخصیت‏های بزرگ از جمله آیت‏الله احمد آشتیانی گردید. مرحوم آشتیانی طی نامه‏ای به شهربانی کل کشور که رونوشت آن را به ساواک و دادرسی ارتش ارسال داشت، اعتراض خود را نسبت‏به تبعید طالقانی اعلام داشت و خواستار رفع گرفتاری از ایشان گردید. متن نامه وی که در تاریخ 15/10/1350 صادر شده است‏به قرار ذیل است:
«به قرار اطلاع حضرت حجة‏الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمود طالقانی به زابل تبعید و در حال بیماری زندانی شده‏اند و از ملاقات با ایشان جلوگیری می‏شود. انتظار می‏رود هر چه زودتر رفع گرفتاری از معظم له شده و اینجانب را مستحضر نمایید.»
رژیم شاه تحت تاثیر فشارهای علما و شخصیت‏های مذهبی و نیز با در نظر گرفتن مصالح خاصی که طبق آن مامورین محلی رژیم، اقامت ایشان را در زابل خلاف مصلحت می‏دانستند، در حکم صادره برای وی تجدید نظر نموده و با تقلیلی در آن، محل اقامت اجباری ایشان را از زابل به «بافت کرمان‏» تغییر می‏دهد ; ولی از آنجا که طالقانی چه در زابل و چه در بافت مرجعی برای راهجویان و رهبری برای هدایت و روشن کردن مستضعفان بود، رژیم تحمل تبعید وی در آنجا را نیز نمی‏کند و بالاخره پس از 18 ماه دوری از تهران، وی را در خرداد ماه 1352 به تهران بازمی‏گرداند. پس از بازگشت از تبعید، طالقانی دیگر به مسجد هدایت نمی‏تواند برود و در نتیجه جلسه تفسیر و خطابه خویش را به ناچار در منزل خود برقرار می‏کند و به فعالیت علمی، تفسیری و سیاسی ادامه می‏دهد و با انقلابیون تماس‏های مستقیم و غیر مستقیم برقرار می‏کند. در مجموع فعالیت‏های دهه 40 و ابتدای دهه 50 موجب شد که شاه در برخی محافل خصوصی از دست طالقانی اظهار درماندگی بنماید. از استاد سید غلامرضا سعیدی نقل می‏کنند که:
«محمدرضا گفته بود که پدرم را سید حسن مدرس بیچاره کرد و خودم را سید محمود طالقانی. نمی‏دانم چکار کنم.»

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  32  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آیت الله طالقانی

دانلودمقاله تغییرسازمانی راهبردی بانگرش نظامگرا

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله تغییرسازمانی راهبردی بانگرش نظامگرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تغییرسازمانی راهبردی بانگرش نظامگرا
چکیده
در هر سازمانی توان بالقوه پرورش نیافته ای وجود دارد که برای ایجاد تغییرات راهبردی در سازمان می توان از این نیروی عظیم به نحو مطلوب استفاده کرد، و این توانایی را در راستای اهداف و چشم انداز سازمانی هدایت کرد. برای اینکه این نیروی سازمانی را درجهت تغییرات راهبردی سازمان برانگیخت ، ضروری است انگیزه لازم رادر کارکنان به وجود آورد که این انگیزه می تواند ازطریق تعامل بین ساختار مناسب سازمانی ، رهبری و فراگردهای یادگیری سازمانی ایجاد شود. از این رو سلسله مراتب سازمانی ، افراد و گروههای سازمانی در فرایند یادگیری سازمانی می توانند پیوندهای مناسبی را درجهت افزایش عملکرد سازمانی به وجود آورند. در مقاله حاضر، ضمن بررسی یادگیری سازمانی ، رهبری و عملکرد آن و نقش کارگزاران تغییر به ارائه الگوی تغییر سازمانی راهبردی پرداخته شده است .

 

مقدمه
درحال حاضر با نامطمئن تر و پیچیده تر شدن محیط تکنولوژی ، سیاسی و اجتماعی سازمانها، وسعت و اهمیت تغییر سازمانی افزایش یافته است . چنین روند صعودی درلزوم تغییر سازمانی ، نیاز به دیدگاه راهبردی در بهبود و توسعه سازمانی را مطرح ساخته وفرایندهای برنامه ریزی شده تغییر در سطح سازمان را تشویق کرده است . بنابراین می توان گفت که در سالهای اخیر، تغییر راهبردی بیشترین تاثیر را بر روی تکامل بهبود و بازسازی سازمان داشته است ، چنانکه برخی از علمای مدیریت تغییر راهبردی را پدیده جدیدقلمداد کرده و آن را جزء خاستگاههای پنجگانه توسعه و بهبود سازمانی بیان داشته اند.(1)
نخستین کاربردهای تغییر راهبردی توسط ریچارد بک هارد RICHARDBAKHARD) با استفاده از برنامه ریزی سیستم های باز بوده است . بعداز این زمان متخصصان تغییر سازمانی ، مدلهای متنوعی از تغییر سازمانی ارائه کردند که هرکدام از این مدلها بر این مساله تاکید می کنند که تغییر راهبردی مستلزم تغییر در سطوح چندگانه سازمان و فرهنگ سازمانی بوده و اغلب ازجانب مدیران عالی انجام شده و تاثیر زیادی برعملکرد می گذارد. حال باتوجه به این مطالب ، در این مقاله سعی شده است جدیدترین نظریات و دیدگاهها، که در زمینه تغییر سازمانی ارائه شده است ، موردبررسی قرار گیرد واز تلفیق این عقاید و دیدگاهها یک الگوی راهبردی تغییر سازمانی که عوامل مختلفی ازجمله رهبری ، انگیزش ، بهره وری ، یادگیری و بازخور را مدنظر قرار داده و این الگوی رابرای برنامه های بهبود و بازسازی سازمانی ارائه کند.
تعریف تغییر سازمانی راهبردی
به منظور تعریف تغییر سازمانی ، باید قادر باشیم حوادث تاریخی که در محیطپیرامون ما رخ می دهد و داده است را بشناسیم و آن را فراموش نکنیم ، تغییر سازمانی راهبردی می تواند از دو منبع متفاوت منتج شود. تغییر می تواند از محیط خارجی نشات بگیرد، همانند تغییرات در اعمال رقبا، قوانین و مقررات دولتی ، شرایط اقتصادی و ابزارتکنولوژیکی . همچنین تغییر می تواند از درون یک سازمان نشات بگیرد، این تغییرات می تواند در چشم انداز و ماموریت جدید شرکت باشد، مانند خرید تکنولوژی های جدید(2). از این رو، تغییر سازمانی راهبردی عبارت از تغییر و تحول در کلیه سطوح سازمان باتوجه به عوامل مختلف تاثیرگذار (محیط داخلی و خارجی ) بر چشم انداز واستراتژی سازمان است که ازسوی کارگزاران سازمان و همکاری مدیریت عالی صورت می گیرد.
رهبری و تغییر سازمانی راهبردی
رهبری فرایندی است که ازطریق آن فرد سعی می کند دیگران آنچه را که او می خواهددر سازمان انجام دهد. به عبارتی رهبری عبارت است از برقراری ارتباط بین گروهی ازافراد که در آن یک نفر می کوشد تا دیگران را به سمت هدفی معین سوق دهد. طبق گفته هایت (HITT) <اگر مدیریت عالی سازمان می خواهد تغییر سازمانی راهبردی راموفقیت آمیز به اجرا درآورد، بایستی چشم انداز روشن و ایده آلی را برای آینده سازمان ترسیم کند>. دیدگاه دیگر این است که اگر مدیریت عالی سازمان می خواهد به تغییرسازمانی موفقی نایل آید، باید کارکنان را از نتیجه واقعی تغییر و تحول سازمانی آگاه سازدو درک روشن و تعهد سازمانی را درمیان اعضای سازمان به وجود آورد.(3)
کانتر و همکارانش (KANTER ETAL) نیز معتقدند تغییر واقعی در یک سیستم (به عنوان پیامد چشم انداز آینده سازمان ) زمانی به منصه ظهور خواهدرسید که مدیران عالی تمایلی به دستیابی داشته باشند (رهبران بخواهند به آن دست یابند) و رهبران سازمان در این امر خطیر نقشهای اساسی را برای اجرای چشم انداز روشن تغییر سازمانی ایفا کنند. این نقشها عبارتند از: ایجاد حس وفاداری ، توانایی برقراری ارتباط، درگیر کردن کارکنان ، اعتماد و اطمینان داشتن به آنان .(4)
در بررسی تغییرات راهبردی و رهبری بایستی ابعاد رهبری را نیز مدنظر قرار داد.بیتی و همکارانش (BEATTY ETAL) دو بعد رهبری را برای تشریح نقش رهبران سازمان بر فرایندهای تغییر تکنولوژیکی پیشنهاد کرده اند.
بعد اول ، رهبری تعاملی : در این رویکرد رهبری ، تغییر تکنولوژیکی را به عنوان نیازی برای رفع مشکل فنی و تکنولوژی می داند و به مشکل گشایی افراد حداقل توجه را دارد.به عبارتی رهبری تعاملی عبارت است از توجه به تکنولوژی و عدم توجه به کارکنان (مدیر وظیفه مدار). براساس این تعریف ، در این بعد از رهبری ، مدیر فاقد مهارتهای لازم برای نفوذ بر ادراکهای اعضای سازمان و عکس العملهای مناسب در برابر مقاومت کارکنان است ، یعنی مدیر فاقد مهارتهای انسانی است و فقط دارای مهارت فنی است . این دسته ازرهبران ، پیروان خود را درجهت اهداف تعیین شده برمی انگیزانند. براساس این دیدگاه وظیفه عمده رهبری به کارگیری پیروان به وسیله استفاده از یک سبک رهبری بهتر که باموقعیت تطابق داشته باشد. از این رو، مدیران تعامل گرا که پروژه های تغییر سازمانی رااداره می کنند، بایستی زمانی را برای شنیدن مشکلات و مسائل کارکنان و نظرات زیردستان اختصاص دهند، چرا که این امر ممکن است موجب درک و شناخت آنها ازکاربردهای تکنولوژی جدید بشود.(5)
بعد دوم ، رهبری تحول گرا: ازنظر این دیدگاه ، تغییر تکنولوژیکی به ترکیبی از جنبه های روابط انسانی و فنی نیازمند است . پس ، رهبری عبارت است از توجه به افراد ومشکل گشایی مسایل کارکنان ; مدیریت عالی سازمان در راستای تغییر چشم انداز سازمانی بایستی نقش حیاتی را در حل مشکلات روابط انسانی ایفا کند. در تغییرات راهبردی سازمان ، فرهنگ ، رهبری و مدیریت میانی سازمان نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است .طبق مطالعات <هایت > و همکارانش ازطریق رهبری است که اعضای سازمان قادرند به چشم انداز ایده آل آینده سازمانی مدیریت عالی پی ببرند. رهبران تحول گرا، رهبرانی هستند که بر پیروان خود نفوذ فوق العاده ای دارند و آنان را درجهت اهداف مقرر هدایت کرده و بر تغییرات بنیادی و تحول زا تاکید دارند.
فاصله بین وضع موجود و مطلوب سازمان می تواند بر موفقیت کارگزاران تغییرسازمانی راهبردی تاثیر بگذارد. اگر شکاف بزرگ و بااهمیت باشد، ممکن است تلاشهای کارگزاران سازمانی خنثی شود و به طور بالقوه ازبین برود، چرا که اعضای سازمان درک درستی از تغییر سازمانی نخواهند داشت و آن را تهدیدی علیه اهداف خود می پندارند.(6)
به گفته کتزنبچ (KATZENBACH)مسئولیت مدیریت عالی سازمان برای آگاهی یافتن از شکاف بین چشم انداز موجود <آنچه هست > و چشم انداز مطلوب <آنچه بایدباشد> برای اداره فعالیتهای تغییر سازمانی راهبردی بسیار مهم است ; همچنین ارائه تعریف و تبیین روشن و ثابتی از فرایندهای اصلی تغییر سازمانی راهبردی در بخش مدیریت عالی سازمان حائزاهمیت بسزایی است .
مشکل ترین جنبه فعالیت درجهت تغییر سازمانی ، تغییر در نظام ارزشی و نگرش افراد (مهارتها و رفتار صدها کارمند) است ، چرا که تغییر در افراد با فرهنگ ، نگرشها، رفتارو غیره مرتبط است و تغییر فرهنگ سازمان از حساسیت زیادی برخوردار است و ازمشکل ترین و زمان برترین تغییر در سازمان ، تغییر در افراد و نگرش آنهاست . میزان تغییردر افراد به توانایی و نگرش مدیران سطوح عالی و میانی در پذیرش تغییر سازمانی راهبردی دارد. برای اینکه رهبر بتواند تغییراتی در افراد ایجاد کند، باید با اذهان و قلوب کارکنان خود ارتباط داشته باشد و از لغات ساده ای استفاده کند و از نگرانی و اندوه پرهیزو با آرامی و اعتماد به نفس با کارکنان برخورد کند تا قادر باشد فرایند تغییر را به اجرادرآورد. نهایت اینکه آنچه از همه مهمتر است اینکه اگر سازمانی می خواهد به وضع مطلوب برسد مستلزم آن است که مدیریت میانی را در فعالیتهای رهبری درگیر سازد.(7)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   35 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تغییرسازمانی راهبردی بانگرش نظامگرا

دانلود مقاله چوب

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله چوب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مواد اصلی
چوب و فرآورده های مرکب آن از دیرباز اهمیت اقتصادی بسیاری در کشورهای در حال توسعه و صنعتی دارد و یکی از مهمترین مصالح ساختمانی تمدن انسانی به شمار می رود.
امروزه علی رغم پیدایش مواد مصنوعی مختلف، چون همچنان اهمیت خود را به عنوان یک ماده خام حفظ کرده است. مصارف سنتی چوب مانند خانه سازی درگذر زمان تقریباً بدون تغییر باقی مانده، اما پیشرفتهای فنی و تقاضا برای تولید انبوه به ابداع روشهای نوینی در زمنیه صنعت چوب منجر شده است. ظهور ماشین آلاتی که قادرند به مقدار فراوان فرآورده های چوبی مانند تخته خرده چوب، تخته فیبر تولید کنند، در برابر طراحان و مهندسین افق گسترده ای را به منظور ابداع ایده ها و فنون جدید گشوده است.
به طور کلی مواد اصلی مورد مصرف در سازه های چوبی عبارتند از :
چوب، تخته خرده چوب، تخته لایه، روکش، تخته فیبر
چوب
چوب ماده ای است طبیعی، جامد، متخلخل و الیافی شکل که دارای سلولهای مختلفی است که این سلولها در جهات مختلف درخت قرار گرفته اند.
به طور کلی چوبهای مورد مصرف در صنایع چوب به دو دسته پهن برگان یا سخت چوبها و سوزنی برگان یا نرم چوبها تقسیم می شوند. از آنجایی که اکثر چوبهای پهن برگ نسبت به سوزنی برگان دارای سختی و وزن مخصوص بیشتری هستند اصطلاح سخت چوب به آنها اطلاق می شود و در مقابل به سوزنی برگان، نرم چوب گفته می شود؛ زیرا وزن مخصوص و سختی کمتری نسبت به پهن برگان دارند.
با وجود آن که چوب انواع متعددی دارد، ولی به علت کم بودن تعداد و جنس نامناسب بعضی از گونه ها، فقط می توان تعدادی از هزاران نوع چوب را در ساخت سازه های چوبی مورد استفاده قرار دارد.
عمده چوبهایی که در صنایع چوب ایران مورد استفاده قرار می گیرند، عبارتند از :
چوبهای پهن برگ عبارتند از :
راش : این چوب به رنگ صورتی مایل به قهوه ای (گلی روشن) و دارای دوکهای ظریف (بارانک) و لکه های قهوه ای رنگ (پرمگس) است. این چوب ریزبافت، نیمه سخت و نیمه سنگین است و از آن برای تولید مبل، پارکت، روکش و تخته لایه، جعبه، اتاق اتومبیل، قایق سازی، بشکه سازی و غیره استفاده می شود.
توسکا (ییلاقی): رنگ این چوب در هنگام قطع درخت صورتی روشن (قرمز) است که پس از خشک شدن کم کم به رنگ نارنجی در می آید. چوبی است نسبتاً نرم تا نیمه سخت و سبک و در مقابل ضربه و فشار مقاوم است. این چوب در قایق سازی، مداد سازی، ساخت مبلمان، ساختمانهای چوبی، کاغذ سازی، جعبه سازی، منبت کاری، تخته لایه و روکش مورد استفاده است.
ملچ : چوبی به رنگ قهوه ای مایل به قرمز است و گاهی اوقات رگه های سبز رنگی در آن دیده می شود. چوبی درشت بافت، نیمه سخت و نیمه سنگین، نسبتاً بادوام و در برابر ضربه و خمش مقاوم است. از این چوب بیشتر در ساختمانهای چوبی، ساخت مبلمان، روکش، قایق سازی، وسایل ورزشی، در و پنجره و تخته لایی استفاده می شود.
افرا (شیردار) : چوبی سفید رنگ مایل به کرم، ریز بافت و دارای تلالو صدفی خاصی است. این چوب نسبتاً سبک تا نیمه سنگین و نیمه سخت است و در ساخت اندامهای مصنوعی، خراطی، ساخت مبلمان، روکش و تخته لایه، ساختمانهای چوبی، آلات موسیقی و لوازم تزئیناتی مصرف می شود.
گردو : چوبی ریزبافت، به رنگ خاکستری مایل به قهوه ای تا قهوه ای تیره و دارای نقوش زیبا و نسبتاً با دوام است. این چوب نیمه سنگین و نیمه سخت و در مقابل فشار، خمش و کشش مقاوم است. از این چوب بیشتر در کارهای هنری و تزئینی، تهیه روکش، خراطی، ساخت مبلمان، ساخت آلات موسیقی، قنداق تفنگ، مجسمه سازی، منبت کاری، خاتم سازی و معرق کای استفاده می شود.
چنار : چوبی به رنگ سفید روشن تا قرمز مایل به قهوه ای است که لکه های قهوه ای صدفی مانند دارد. چوبی است نیمه سخت و نیمه سنگین و با داوم که از آن برای ساخت درهای اماکن متبرکه، دسته ابزار، صندلی، غربال، صندوق، پاشنه سازی، پنجره سازی و خاتم سازی استفاده می شود.
بلوط : چوبی به رنگ قهوه ای روش تا تیره، درشت بافت و بادوام است. این چوب نسبتاً نیمه سخت و نیمه سنگین تا سنگین است و در برابر سایش (ساییدگی) مقاومت زیادی دارد و بهترین چوب برای پارکت (فرش چوبی)، ساخت مبلمان، تهیه روکش، ساختمانهای چوبی، تراورس راه آهن، چوبهای معدن، پنجره سازی، و مدلسازی است.
ممرز : چوبی ریز بافت، به رنگ سفید تا سفید مایل به کرم و سخت نیمه سنگین است. این چوب در مقابل ضربه و سایش مقاومت دارد و در کاغذسازی، تخته خرده چوب سازی، تخته فیبر، واگن سازی، دسته ابزار، تراورس راه آهن و چوبهای تونلی از آن استفاده می شود.
تبریزی : این چوب به رنگ سفید تا کرم روشن است و اغلب لکه های سیاه رنگ و یا قهوه ای دارد. چوبی است نسبتاً نرم، سبک که دوام زیادی ندارد و کار با آن آسان است. برای ساخت تخته خرده چوب، کاغذ سازی، کبریت سازی، جعبه سازی و ادوات کشاورزی از آن استفاده می شود.
چوبهای سوزنی برگ عبارتند از :
کاج ایرانی (کاج معمولی): چوبی درشت بافت، به رنگ سفید تا سفید مایل به کرم است که دارای روزنه ها، کانالهای صمغی و گره های زیادی است. این چوب نسبتاً سبک و نرم است و در ساخت خانه های چوبی، چوبهای تونلی، تراورس راه آهن، جعبه سازی، در و پنجره، تیر برق و تلفن، کاغذ سازی و غیره از آن استفاده می شود
نراد : چوبی به رنگ سفید تا سفید مایل به کرم تا قهوه ای مایل به صورتی، راست تار و دارای نقوش زیبایی است. چوبی است سبک، نرم و کم دوام که کار با آن آسان است و در کارهای ساختمانی، مبل سازی، قفسه سازی، بسته بندی و کاغذ سازی از آن استفاده می شود.
چوبهای وارداتی عبارتند از :
آکاژ (سایلی) : چوبی است به رنگ قرمز روشن تا قرمز مایل به قهوه ای، نیمه سخت و نیمه سنگین که دارای رگه های موازی و پهن است. از این چوب برای ساخت مبلهای گران قیمت، تزئینات داخل هواپیما و قطار، تخته لایه و روکش و ساخت لوازم موسیقی استفاده می شود. رویشگاه اصلی این گونه چوبها برزیل، امریکای مرکزی و سواحل عاج است.
ماهاگونی : چوبی است به رنگ خاکستری، نیمه سخت و نیمه سبک که دارای تلالو صدفی خاصی است. این چوب برای ساخت روکش و تخته لایه، خراطی، منبت کاری، مجسمه سازی و در قسمتهای بیرونی و داخلی ساختمان مورد استفاده قرار می گیرد. این چوب بومی منطقه آفریقای مرکزی، هندوراس و اسپانیاست.
اکومه (گابن) : چوبی است به رنگ صورتی کم رنگ تا پر رنگ، سبک، نرم، ریزبافت و کم دوام که به خوبی ورقه، ورقه می شود. این گونه بومی کشورهای گابن، گینه و کنگوست و برای تهیه روکشهای پوششی و نمایی، کاغذ سازی، قایقهای سبک، تخته لایه سازی و غیره از آن استفاده می شود.
ساج (تیک) : چوبی است به رنگ قهوه ای طلایی تا قهوه ای پررنگ با خطهایی سیاه که بسیار سنگین و سخت و بادوام است. این چوب در صنعت کشتی سازی، صنایع ظریف بخصوص خاتم سازی، ساخت ابزار آزمایشگاهی، پارکت سازی، صنایع مبلمان، روکش گیری، قسمتهای بیرونی و داخلی ساختمان موارد مصرف دارد. این چوب بومی منطقه هند، سیام، برمه و جاوه است.
تخته خرده چوب
صنعت ساخت تخته خرده چوب یکی از صنایع جدید است و در مقایسه با صنایع تخته فیبر و تخته لایه قدمت چندانی ندارد. این صنعت در حال حاضر به علت استفاده از هرگونه ضایعات چوبی اعم از سرشاخه ها، پوست، و مازاد مزارع پنبه و غلات، کتان و کنف و دیگر گیاهان چوبی در ردیف مهمترین صنایع وابسته به چوب قرار دارد. تعدادی از واحدهای تولیدی تخته خرده چوب در ایران عبارتند از : نکا چوب، شموشک و شهید باهنر گرگان، ایران چوب قزوین، 22 بهمن بهشهر، نئوپان گنبد، ممتاز تبریز، مجتمع صنعتی رفسنجان، کشت و صنعت کارون و تخته فشرده شمالو
تعریف تخته خرده چوب
تخته خرده چوب فرآورده چوبی صفحه ای شکل است که از مخلوط خرده چوب با سایر مواد لیگنو سلولزی و مواد چسبنده به کمک فشار و حرارت دادن ساخته می شود.
طبقه بندی تخته خرده چوب براساس روش ساخت (نوع پرس کردن)
تخته های حاصل از پرس صفحه ای (صاف): در این روش جهت طول ذرات تشکیل دهنده کیک تخته خرده چوب به صورت اتفاقی مرتب شده است. این نوع تخته از نظر شکل مقطع (ساختمان نیمرخ ضخامت تخته) خود به چند دسته تقسیم می شود که عبارتند از : تخته های یکنواخت یا یک لایه، تخته های سه لایه، تخته های ریزش تدریجی (بدون لایه مشخص) و تخته های چند لایه.
تخته های حاصل از پرس غلتکی (پرس بی انتها) : دراین روش غلتکهای پرس ثابت اند و فقط حرکت چرخشی دارند، کیک خرده چوبها از بین غلتکها عبور می کنند و به ضخامت تنظیم شده (فاصله بین دو غلتک بالا و پایین) در می آیند. با این روش می توان تخته های یک لایه، سه لایه، ریزش تدریجی و چند لایه تولید کرد.
تخته های تولید شده با پرس قالبی (قالب گیری شده) :تفاوت اساسی این روش با روش ساخت تخته خرده چوب با پرس صفحه ای در شکا ظاهریصفحه پرس است. صفحات این پرس به شکلهای برجسته، فرو رفته، انحنادار و یا پروفیل دار ساخته می شوند و تخته هایی با شکلهای مختلف به وجود می آورند، مانند : صفحات ورزالیت.

 

 

 

طبقه بندی تخته خرده چوب براساس چگونگی سطوح (رویه) : بر این اساس، تخته خرده چوبها به چهار دسته تقسیم می شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله چوب

دانلود مقاله بازیهای المپیک و مختصری بر آن

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله بازیهای المپیک و مختصری بر آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 بازی‌های المپیک به جشنواره ورزشی ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‏شناسان و تاریخ‏نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسید، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی مجدداً احیا شد.[۱] در دوره باستان جشنها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس (پادشاه خدایان یونان) در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند.[۲] پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتما می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند. ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.[۱]
بازیهای المپیک در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس (پادشاه خدایان یونان) در صحن مربوط به او برگزار می‌شد. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.[۲]
افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول (که در اساطیر یونانی نیم خدا بود) آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش بوجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.[۳]
در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد (و نه برده) متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زنهای ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند.[۲] [۱] مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنانکه مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.[۱]
مسابقات در ابتدا تنها شامل «مسابقه دو» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد.[۱] شرکت کنندگان که متشکل از افرادی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند. افراد در این مسابقات به صورت شخصی شرکت می‌کردند و نه به عنوان نمایندگان از شهر یا ناحیه‌ای خاص. تمرکز اصلی این مسابقات بر روی ویژگی‌های مردانه مانند قدرت و ورزیدگی که فرهنگ یونانی آن زمان ارج می‌نهاد پایه گذاری شده بود. بر خلاف سنت جاری در ناحیه مدیترانه که بر پوشیدگی تأکید داشت شرکت کنندگان برهنه در مسابقات شرکت می‌کردند (کلمه «ژیمناستیک» به عنوان مثال از کلمه یونانی به معنی «برهنه» می‌آید)[۲] مورخین نظریات متفاوتی جهت توضیح این موضوع ارایه کرده‌اند: حضور برهنه در بین عموم مردم بدون اینکه شخص تحریک جنسی بشود نشانگر کنترل شخص بر خودش است یا لخت بودن بخشی از مراسم مذهبی بود که بر مفهوم گذرا بودن تأکید می‌کرد یا عقیده به اینکه برهنگی قدرت جادویی به آنها در مقابل صدمات می‌داد و یا اینکه برهنگی لباس مخصوص افراد از طبقه بالا بود... چیزی که به هر حال مشخص است این است که یونانی‌ها برهنگی را خجالت آور نمی‌دانستند.[۱]
در زیر و روی تاریخ یونان و آثار کشف شده به سال ۷۶۶ پیش از میلاد مسیح برخورد می‏کنیم که «تیمائوس» نخستین مورخ یونانی در نوشته‏های خود از مردی بنام «کره ابوس» یاد کرده‌است که در راه رفتن از همه سریعتر بوده‌است.
این جشنها بیشتر از آن جهت که عاملی بود برای ورزیده شدن و آماده کردن جوانان برای مقابله با هر نوع تجاوز بخاک یونان رونق گرفت.
رشته‌های ورزشی برگزار شده در ادوار مختلف این مسابقات شامل ماده‌های مختلف مسابقات دو، پرش، پرتاب دیسک، پنجگانه باستانی، مشتزنی، کشتی، پانکریشن، اسب‌دوانی و ارابه رانی می‌شد[۴].
نوباوگان، جوانان و پهلوانان جداگانه به مبارزه می‌پرداختند، در حاشیه المپیک مسابقه‏های شعر و شاعری، سخن‏وری و موسیقی هم برگزار می‏گردید. جشن‏های «المپیا» ادامه داشت تا سال ۳۹۴ که امپراتور روم آن‌را تعطیل کرد. این تعطیلی طولانی سبب ویرانی «المپیا» و نیایشگاه «زئوس» نماد قدرت و پهلوانی گردید.
احیا مجدد در دوران مدرن
یک باستان‏شناس آلمانی به نام «کورتیوس» در دل تپه‏های خاموش «المپیا» به کاوش پرداخت، و آثار شگفتی را کشف کرد. فکر احیای این بازیها قوت گرفت و با هزاران دشواری مردی شریف، انسان دوست و دانشمند بنام «پی‌یر بارون دوکوبرتن» فرانسوی به کمک دوستان خود در سال ۱۸۸۹ در پاریس همایشی تشکیل داد و اساس بازیهای جدید المپیک را پی نهاد.
بازیهای المپیک با الهام ازاین نام و این دورهای قهرمانی بوجود آمد. رسماًازسال۱۸۹۶ بود که درآتن انجام گرفت وپس از آن هر چهارسال یکباردرنقاط مختلف جهان انجام گرفته‌است.وفقط سه دوره بدلیل جنگ جهانی دوم انجام نپذیرفت.
رشد
شمار شرکت کنندگان در المپیک از ۲۴۵ شرکت کننده از ۱۵ کشور جهان در سال ۱۸۹۶، به حدودا ۱۱٬۱۰۰ ورزشکار از ۲۰۲ کشور جهان در المپیک تابستانی ۲۰۰۴ در آتن رسید. شمار شرکت کنندگان در المپیک زمستانی بسیار کمتر از شرکت کنندگان در المپیک تابستانی است؛ در المپیک زمستانی ۲۰۰۲ در سالت لیک سیتی، ۲٬۴۰۰ ورزشکار از ۷۷ کشور جهان در ۷۸ رویداد ورزشی با یکدیگر به رقابت پرداختند.
المپیک یکی از بزرگترین رویدادهای رسانه‌ای است. در المپیک سیدنی ۲۰۰۰ بیش از ۱۶٬۰۰۰ گزارشگر و روزنامه‌نگار حضور داشتند و حدود ۸/۳ میلیارد بیننده از طریق تلویزیون بازیها را مشاهده کردند. رشد المپیک یکی از بزرگترین مشکلاتی است که المپیک در حال حاضر با آن مواجه‌است. گرچه در دهه ۱۹۸۰، ورود ورزشکاران حرفه‌ای و کمک مالی توسط شرکت‌های بزرگ بین المللی مشکلات مالی را برطرف کرد، اما شمار زیاد ورزشکاران، خبرنگاران و تماشاچیان شهرهای میزبان را در مورد سازماندهی المپیک با مشکل مواجه می‌کند.
عضویت
در حال حاضر ۲۰۳ کشور در رقابتهای المپیک شرکت می‌کنند. این رقم از ۱۹۳ کشوری که سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته بیشتر است. کمیته بین المللی المپیک بر خلاف دیگر سازمانهای بین المللی به کشورهایی که دارای استقلال سیاسی نیستند نیز اجازه شرکت در رقابتهای المپیک را می‌دهد. در نتیجه، بسیاری از مستعمرات و کشورهای غیر مستقل اجازه دارند تا تیمها و ورزشکاران خاص خود را روانه مسابقات المپیک کنند حتی اگر این ورزشکاران دارای شهروندی یک کشور دیگر عضو کمیته المپیک باشند. سرزمینهایی همچون پورتوریکو، برمودا، و هونگ کونگ، نمونه‌های بارز این مساله هستند، و تمامی آنها گرچه قانونا بخشی از یک کشور دیگر هستند اما به صورت کشورهایی مستقل در این رقابتها شرکت می‌کنند. همچنین، از سال ۱۹۸۰، تایوان تحت عنوان «چین تایپه»، و تحت پرچمی که کمیته بین المللی المپیک طراحی کرده در این رقابتها شرکت می‌کند. پیش از این سال جمهوری خلق چین به بهانه آنکه تایوان تحت عنوان «جمهوری چین» در این رقابتها شرکت می‌کرد از شرکت در این رقابتها امتناع می‌کرد. کمیته بین المللی المپیک در ۹ فوریه، ۲۰۰۶، جمهوری جزایر مارشال را به رسمیت شناخت و این سرزمین نیز می‌تواند در المپیک ۲۰۰۸ پکن شرکت کند.
مراسم بازگشایی

مشعل المپیک در سال 1980
جدای از عناصر سنتی، کشور میزبان هم نمایش‌های هنری از رقص و تئاتر مرسوم در آن کشور را اجرا می‌کند.
عناصر سنتی بسیاری در مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک حضور دارند. مراسم معمولا با برافراشتن پرچم کشور میزبان و اجرای سرود ملی آن کشور آغاز می‌شود. بخش سنتی جشن با رژه ملت‌ها شروع می‌شود که در آن ورزشکاران هر کشور به ترتیب در استادیوم رژه می‌روند. ورزشکار برجسته هر کشور پرچم آن کشور را در جلوی گروه ورزشکاران آن کشور حمل می‌کند.
به طور سنتی (که از المپیک تابستانی ۱۹۲۸ شروع شد) یونان بدلیل موقعیت تاریخی خود به عنوان مبدا بازیهای المپیک، اولین کشور و کشور میزبان، آخرین کشوری هستند که رژه می‌روند. (استثنائا در سال ۲۰۰۴ که المپیک در آتن برگزار شد، یونان آخرین کشوری بود که رژه رفت; با این حال پرچم یونان جلوتر از بقیه حمل شد.) دیگر کشورهای شرکت کننده بر اساس حروف الفبای زبان اصلی کشور میزبان و اگر زبان آن کشور به حروف لاتین نباشد، بر اساس حروف الفبای انگلیسی رژه می‌روند. در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ در بارسلونا هر دو زبان اسپانیایی و زبان کاتالان زبان رسمی بازیها بودند، اما بدلیل عوامل سیاسی در حاشیه استفاده از زبان کاتالان، کشورها به ترتیب بر اساس حروف الفبای زبان فرانسوی وارد شدند.
پس از رژه کشورها، ابتدا رئیس کمیته المپیک کشور میزبان سخنرانی می‌کند وپس از آن رئیس IOC سخنرانی کرده و در انتهای سخنرانی خود رهبر کشور میزبان را معرفی می‌کند که پس از سخنرانی رئیس IOC رسما المپیک را افتتاح می‌کند. در برخی موارد اشخاص دیگری به جای رهبر کشور میزبان المپیک را افتتاح می‌کنند. دو مثال از این مطلب به ایالات متحده بر می‌گردد. در سال ۱۹۶۰ معاون رئیس جمهور ریچارد نیکسون بجای دوایت آیزنهاور رئیس جمهور بازیهای المپیک زمستانی ۱۹۶۰ را در دره اسکو در کالیفرنیا افتتاح کرد بار دیگر در سال ۱۹۸۰ والترماندال، معاون رئیس جمهور بجای رئیس جمهور جیمی کارتر بازیهای المپیک زمستانی۱۹۸۰ را در لیک پلاسید، نیویورک افتتاح کرد. علیرقم این افتخار برگزاری بازیها به شهر اعطا می‌شود و نه به کشور.
پس از آن پرچم المپیک را وارد استادیوم می‌کنند و در حالیکه سرود المپیک در حال اجرا است، آنرا برافراشته می‌کنند. سپس حمل کنندگان پرچم هر کشور به دور یکدیگر حلقه زده و جایگاه مانندی را درست می‌کنند که در وسط آن یک ورزشکار (از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰) و یک داور (از زمان المپیک تابستانی ۱۹۷۲) سوگند المپیک را یاد می‌کنند که بر طبق قوانین باز ی کرده و داوری می‌کنند. در آخرمشعل المپیک وارد استادیوم می‌شود و پس از آنکه از دست هر ورزشکار عبور کرد به آخرین حمل کننده مشعل می‌رسد که معمولا ورزشکاری مطرح از کشور میزبان است.او آتش را در جایگاه مخصوص خود در استادیوم روشن می‌کند. (آتش المپیک از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۸ روشن بوده‌است، اما حمل امدادی مشعل از المپیک تابستانی ۱۹۳۶ آغاز شده‌است) از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰ پس از جنگ جهانی اول، ۶۸ سال است که پس از روشن شدن شعله المپیک کبوترها را به نشانه صلح رها می‌کنند. اما پس از اینکه چند کبوتر در آتش المپیک در زمان افتتاح المپیک تابستانی ۱۹۸۸ سوختند، این کار متوقف شد.
مراسم افتتاحیه در فضای باز اجرا می‌شود، اما قرار است در المپیک زمستانی ۲۰۱۰ این مراسم در فضای سبز در استادیوم BC برگزار شود.
مراسم پایانی
نشانه‌های تاریخی بسیاری نیز در زمان برگزاری مراسم اختتامیه، یعنی پس از اتمام تمامی مسابقات ورزشی، به اجرا گذاشته می‌شود. در ابتدا حمل کنندگان پرچم از هر یک از کشورهای شرکت کننده در یک ردیف وارد استادیوم می‌شوند، اما در پشت آنها تمامی دیگر ورزشکاران بدون هیچ نشانه یا دسته بندی خاصی رژه می‌روند. این سنت از بازیهای تابستانی ۱۹۵۶ و به پیشنهاد دانش‌آموزی از ملبورن اجرا می‌شود.به پیشنهاد او با این کار ورزشکاران جهان در کنار یکدیگر «یک ملت» خواهند بود. (در ۲۰۰۶ ورزشکاران با هموطنان خود وارد استادیوم شدند و در ادامه جشن همه با هم مخلوط شدند.)
پرچم سه کشور هر یک در هر بار همزمان با نواخته شدن سرود ملی کشورشان در میله‌های پرچم به اهتزاز درآمده‌است. پرچم یونان (که افتخار خواستگاه مسابقات المپیک را یدک می‌کشد)، پرچم کشور میزبان و سر انجام پرچم کشوری که میزبان مسابقات المپیک تابستانی یا زمستانی در سال آینده خواهد بود. (استثنائا در سال ۲۰۰۴ که مسابقات المپیک در آتن برگزار شد، تنها یک پرچم؛ یعنی پرچم یونان به اهتزاز در آمد.)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بازیهای المپیک و مختصری بر آن