یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره نهج البلاغه از مشهورترین و معتبرترین منابع حدیث شیعه است که به کوشش سیّد رضى

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره نهج البلاغه از مشهورترین و معتبرترین منابع حدیث شیعه است که به کوشش سیّد رضى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

نهج البلاغه از مشهورترین و معتبرترین منابع حدیث شیعه است که به کوشش سیّد رضى (359 ـ 1 ـ نهج البلاغه حاوى سخنان زیباى 406 ه* ق) گردآورى و تدوین گردیدهنقش نهج البلاغه در فقه نقش نهج البلاغه در فقه اسلامیوتر از سخن خدا معرفى مى شود.2 ـ تنوع موضوعات نهج البلاغه اعجاب برانگیز است، معارف بلند توحیدى ارزشهاى والاى الهى، پند و اندرز و موعظه، بیان و تحلیل حوادث سیاسى و اجتماعى، دستور کار حکمرانان و توبیخ آنها از جمله مطالب نهج البلاغه است. تاکنون درباره ابعاد مختلف این کتاب عظیم سخن بسیار گفته شده، بعد عقیدتى، فلسفى، سیاسى، اخلاقى، اجتماعى و . . . ولى کمتر از بعد فقهى آن - سخن به میان آمده است و شاید این به خاطر آن بوده است که این بحثها در سطح عموم نشر مى‏شده و سخن از بعد فقهى آن باید با فقها گفته شود، و با اصطلاحات مخصوص این علم، که طبعا همگان را مفید نخواهد بود . ولى هم نهج البلاغه از این نظر غنى است و هم مى‏توان گوشه‏هائى از این بحث را آن چنان تهیه کرد که خالى از اصطلاحات پیچیده علمى، و همگان را مفید باشد . و این نوشتار به همین منظور تهیه شده است . اسناد روایات نهج البلاغه: با اینکه در نهج البلاغه جمله‏هاى فراوانى پیرامون احکام مختلف فقهى وجود دارد، جمله‏هائى راهگشا و مؤثر، ولى آنچه در درجه اول از نظر فقهى اهمیت دارد سند این خطبه‏ها و نامه‏ها و کلمات است که باید با ضوابط و ادله حجیت‏خبر که در علم اصول آمده است هماهنگ باشد، و بتوان در یک مسئله فقهى مربوط به حلال و حرام روى آن تکیه کرد . مگر در مسائل اخلاقى، اجتماعى، سیاسى و عقیدتى اعتبار حجیت‏خبر از نظر سند لازم نیست که تنها در مسائل فقهى روى آن تکیه مى‏شود؟ در پاسخ باید گفت: آنچه در مسائل عقیدتى در نهج البلاغه آمده همراه با استدلالات عقلى و فلسفى و قرآنى است، و باید هم چنین باشد، زیرا اصول اعتقادى تنها از طریق علم و یقین شناخته مى‏شود، نه از طریق خبر واحد و مانند آن . و این امر در مورد بسیارى از رهنمودهاى سیاسى و اجتماعى و مانند آن نیز صادق است . بنابراین، تکیه بر اسناد در این موارد چندان مطرح نیست . در زمینه مسائل اخلاقى نیز چون اصول اخلاقى از امورى شناخته شده، و هماهنگ با فطرت است، و نقش یک رهبر اخلاقى بیشتر جایگزین کردن این اصول در روح پیروان، و ایجاد انگیزه‏هاى پذیرش، و حرکت‏به سوى آن است و نه تعلیم این اصول، لذا در این زمینه نیز مسئله سند حدیث چندان مطرح نیست . مخصوصا در مواردى که اصول اخلاقى از مرز واجب و حرام درمى‏گذرد و شکل «مستحب‏» را به خود مى‏گیرد که بنابر اصل معروف «تسامح در ادله سنن‏» در میان علماى اصول، مطلب واضحتر خواهد بود . اما در مورد مسائل فقهى مخصوصا آنچه به احکام تعبدى واجب و حرام باز مى‏گردد چاره‏اى جز یافتن یک سند معتبر نیست، و گرنه دلالت هر اندازه قوى باشد با فقدان سند قابل اعتماد، کارى از پیش نمى‏رود . بنابراین، نقش اعتبار سند در مسائل فقهى ظاهرتر و سرنوشت‏سازتر است، هر چند این مساله در سایر موارد نیز داراى اهمیت است . براى راه یافتن به اعتبار سند یک حدیث راههاى شناخته شده‏اى در پیش است: 1 - معتبر بودن تمام رجال سند یک حدیث، مثلا اگر حدیثى را مرحوم کلینى در کتاب کافى نقل کرده و میان او و امام صادق (ع) که گوینده اصلى حدیث است، پنج نفر واسطه هستند باید تمام این پنج نفر افراد معتبر و موثق بوده باشند، که این کار معمولا با مراجعه به کتب علم رجال - که مخصوصا براى همین هدف تدوین شده - انجام مى‏گیرد و پس از مراجعه به این کتب مى‏بینیم که مثلا تمام رجال سند این حدیث افراد عادل، ثقه، معتبر و شناخته شده‏اند . اما با نهایت تاسف مرحوم سید رضى «قدس سره‏الشریف‏» گردآورنده بزرگ «نهج البلاغه‏» عنایتى به این امر نکرده، و اسناد این خطبه‏ها و نامه‏ها و کلمات قصار را نیاورده است، و در نتیجه نهج البلاغه به صورت احادیث مرسل درآمده است . هر چند - چنانکه خواهیم دید - طرق دیگرى براى اثبات اعتبار اسناد این اثر عظیم اسلامى در دست داریم، و شاید مرحوم سید رضى هم به همین دلیل، عنایتى به جمع اسناد آن نکرده، و یا به خاطر وجود دلائل متقن در لابلاى عبارات نهج البلاغه خود را مستغنى از این معنى مى‏دانسته و مسائل مطروح در آن را بى‏نیاز از سند مى‏شمرده است . به هر حال این موضوع مربوط به گذشته و عصر مرحوم سیدرضى «رحمة الله علیه‏» است . 2 - راه دیگرى که براى سند یک حدیث مورد استفاده قرار مى‏گیرد، به اصطلاح «عرضه کردن بر کتاب الله‏» است، یعنى حدیث را با متن قرآن که اصلى‏ترین و قطعى‏ترین سند اسلامى است مقایسه مى‏کنیم اگر با آن هماهنگ بود آن را معتبر مى‏شمریم . این روشى است که در احادیث متعددى از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است . (1) استفاده از این روش در مورد بسیارى از احادیث نهج‏البلاغه کاملا میسر است . چرا که هماهنگى عجیبى میان محتواى نهج البلاغه و آیات قرآنى مى‏بینیم . گویى هر دو یک مطلب است‏با دو عبارت: یکى نظم و «کلام خالق‏» و دیگرى «کلام مخلوق‏» و هر دو در اوج فصاحت، در نهایت انسجام و بلاغت، و در کمال دقت و نظم ظرافت . 3 - راه سوم تشخیص چگونگى سند یک حدیث‏یا یک کتاب، «شهرت آن در میان اصحاب‏» و علما و بزرگان دین است، که اگر معیار این باشد، این کتاب نفیس اسلامى در اوج شهرت در میان همه علما است، و همگى با دیده عظمت‏به آن مى‏نگرند و پیوسته در کلمات خود به مطالب مختلف آن استناد مى‏جویند و روى آن تکیه مى‏کنند، استنادى که بیانگر اعتماد آنها به این کتاب والاقدر اسلامى است . 4 - راه دیگر براى رسیدن به اعتبار سند یک حدیث‏یا یک کتاب، «علو مضمون‏» است . مراد از «علو مضمون‏» آن است که محتوا و مضمون حدیث‏به قدرى عالى و در سطح بالا باشد که نتوان احتمال داد از غیر معصوم صادر شده باشد و این معنى در کلمات فقهاى بزرگ درباره بعضى از روایات برجسته و عالى مضمون که ظاهرا سند معتبرى از آن در دست نیست گفته شده است . مثلا مرحوم شیخ اعظم علامه انصارى در کتاب «رسائل‏» در بحث‏حجیت‏خبر واحد هنگامى که به حدیث معروف امام حسن عسکرى (ع) در مورد «تقلید مذموم و تقلید مطلوب‏» مى‏رسد، مى‏گوید این حدیث (گر چه حدیث مرسلى است، ولى آثار صدق از آن ظاهر و آشکار است، بنابراین نیاز به بررسى سند آن نیست) و فقیه بزرگ معاصر مرحوم آیة‏الله بروجردى در بحث نماز جمعه هنگامى که سخن به بعضى از فقرات دعاى صحیفه سجادیه که با مسئله نماز جمعه ارتباط دارد، رسیدند، در درسشان مى‏فرمودند گرچه صحیفه سجادیه (به عقیده بعضى) با سلسله اسنادى طبق موازین معروف رجال به دست ما نرسیده اما محتوى و مضمون آن به قدرى عالى و برجسته و والاست که صدور آن از غیر معصوم محتمل نیست . و به راستى این چنین است، چه کسى غیر از امام معصوم که علمش از اقیانوس وحى و نبوت سرچشمه گرفته توانایى دارد چنین مضامینى را در دعا به کار برد؟ مطلب در صحیفه سجادیه آنقدر بالا و شگفت‏انگیز و روح پرور و فصیح و بلیغ است که از توان انسان عادى خارج است . همین معنى درباره محتواى نهج البلاغه به طرز عجیبى حکمفرماست زیرا بلندى فوق‏العاده مطالب، مخصوصا در خطبه‏ها، فصاحت و بلاغت‏شگفت‏انگیز عبارات، نشان مى‏دهد که از سرچشمه‏اى در کنار سرچشمه قرآن سیراب شده و از مقام ولایتى مدد گرفته که تالى تلو


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نهج البلاغه از مشهورترین و معتبرترین منابع حدیث شیعه است که به کوشش سیّد رضى

اختلاف نظر شیعه و سنی

اختصاصی از یاری فایل اختلاف نظر شیعه و سنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 180

 

علی به حق بوده و مخالفان او اشتباه کردند

در مورد اختلاف‌ میان‌ علی‌ رضی الله عنه و معاویه‌ اهل‌ سنت‌ بر این‌ متفقند که‌ علی‌ رضی الله عنه بر حق‌ بوده‌ و معاویه‌ و کسانی‌ که‌ بااو بودند از حکومت‌ علی‌ سرپیچی‌ کرده‌ بودند. اهل‌ سنت‌ از شیعیان‌ می‌خواهند حتی‌ یک‌ نوشته‌ در عقیده‌ اهل‌ سنت‌بیاورند که‌ مغایر این‌ موضوع‌ اهل‌ سنت‌ باشد. بر عکس‌ اهل‌ سنت‌ می‌توانند صدها کتاب‌ از بزرگان‌ خود در عقیده‌بیاورند و به‌ ایشان‌ ثابت‌ کنند که‌ اهل‌ سنت‌ خروج‌ معاویه‌ بر علی‌ را عملی‌ اشتباه‌ می‌دانند. پس‌ چرا شیعیان‌ سعی‌ دارندکه‌ اهل‌ سنت‌ را در صف‌ معاویه‌ و مخالفت‌ علی‌ جلوه‌ دهند و چرا سعی‌ می‌کنند اهل‌ سنت‌ را به‌ بنی‌ امیه‌ نسبت‌ دهند وآنان‌ را دشمنان‌ اهل‌ بیت‌ معرفی‌ کنند.

متأسفانه‌ دیری‌ نپائید که‌ این‌ اختلاف‌ رنگی‌ مذهبی‌ گرفت‌ و شیعیان‌ گروهی‌ مستقل‌ و دارای‌ روش‌ جدیدی‌ در اصول‌ وعقاید و فقه‌ و مواریث‌ شدند. اما اختلاف‌ میان‌ علی‌ و معاویه‌ در این‌ سطح‌ نبوده‌ و آنان‌ در اصول‌ و عقاید و غیر اختلافی‌نداشتند. بلکه‌ اختلاف‌ آنها در مسایل‌ حکومتی‌ و سلایق‌ شخصی‌ بود و ربطی‌ به‌ آنچه‌ از رسول‌ اکرم‌ صلی الله علیه وسلم  آموخته‌بودند نداشت‌. برای‌ اثبات‌ این‌ ادعای‌ خود دلایلی‌ از کتب‌ خود شیعیان‌ می‌آوریم‌. مهمترین‌ منبع‌ شیعه‌ نهج‌ البلاغه‌است‌ که‌ در آن‌ روایت‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ به‌ علی‌ رضی الله عنه  جمع‌ آوری‌ شده‌ است‌. در نهج‌ البلاغه‌ ج‌ 3 ص‌ 114 به‌ نقل‌ ازایشان‌ چنین‌ آمده‌ است‌: ابتدای‌ کار اینگونه‌ بود که‌ ما با اهالی‌ شام‌ برخورد کردیم‌، روشن‌ است‌ که‌ خدایمان‌ یکی‌ وپیامبرمان‌ یکی‌ است‌ و دوت‌ همه‌ ما به‌ اسلام‌ است‌. ما از آنها چیز بیشتری‌ غیر از ایمان‌ به‌ خدا و تصدیق‌ پیامبرش‌ صلی الله علیه وسلم نمی‌خواهند. آنچه‌ که‌ ما و آنها در آن‌ اختلاف‌ کردیم‌ خون‌ عثمان‌ رضی الله عنه  بود.

بنابراین‌ گفته‌ آنحضرت‌ و بر خلاف‌ آنچه‌ شیعیان‌ می‌گویند، جز مسئله‌ قتل‌ عثمان‌ رضی الله عنه  اختلاف‌ دیگری‌ میان‌ علی‌ واصحاب‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم  وجود نداشته‌ است‌. حضرت‌ علی‌ رضی الله عنه  از تفرقه‌ و جدائی‌ میان‌ اصحاب‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم  حسرت‌می‌خورد و اینگونه‌ در مرگ‌ آنها مرثیه‌ می‌گفت‌: کجایند آن‌ قومی‌ که‌ به‌ اسلام‌ دعوت‌ داده‌ شدند، پس‌ آن‌ را پذیرفتند،قرآن‌ را خواندند و آن‌ حکم‌ قرار دادند، چشمهایشان‌ از گریه‌ خشکیده‌ و شکمهایشان‌ از روزه‌ گرفتن‌ به‌ کمرهایشان‌چسبیده‌ بود. دندانهایشان‌ از تضرع‌ و التماس‌ به‌ درگاه‌ خداوند خشکیده‌، چهره‌ هایشان‌ از شب‌ زنده‌ داری‌ زرد و از خداترسی‌ خسته‌ بنظر می‌رسید. آنها برادرانم‌ بودند که‌ رفتند، پس‌ ما حق‌ داریم‌ تشنه‌ دیدار آنها باشیم‌ و از جدائی‌ آنهاانگشت‌ غم‌ به‌ دهان‌ بگیریم‌ (نهج‌ البلاغه‌ ص‌235)

این‌ سخن‌ حکایت‌ از روابط‌ دوستانه‌ و محکم‌ میان‌ علی‌ و اصحاب‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم  می‌کند، کمااینکه‌ علی‌ دخترش‌ ام‌ کلثوم‌را به‌ نکاح‌ عمر بن‌ خطاب‌ رضی الله عنه  در آورد. کتابهائی‌ از اهل‌ تشیع‌ مانند کافی‌ کلینی‌ ج‌5 ص‌346 و استبصار طوسی‌ ج‌3ص‌350 و منتهی‌ الامال‌ قمی‌ ج‌1 ص‌184 به‌ این‌ حقیقت‌ اعتراف‌ کرده‌اند.

هنگامیکه‌ عمر بن‌ خطاب‌ رضی الله عنه  شخصاً می‌خواست‌ در جنگ‌ با رومیها شرکت‌ کند با علی‌ رضی الله عنه  مشورت‌ نمود.حضرت‌ علی‌ رضی الله عنه  او را از رفتن‌ منع‌ کرد و گفت‌ او باید باقی‌ بماند زیرا که‌ او قلعه‌ و نماد اعراب‌ و حامی‌ و پناهگاه‌مسلمین‌ است‌. (نهج‌ البلاغه‌، ج‌2 ص‌18) سپس‌ حضرت‌ علی‌ به‌ او گفت‌: اگر عجمها ترا ببینند می‌گویند این‌ ریشه‌ ونقطه‌ قوت‌ اعراب‌ است‌ و اگر ریشه‌ را قطع‌ کردید در امان‌ خواهید بود. عمر رأی‌ را پذیرفته‌ و به‌ جنگ‌ نرفت‌. (نهج‌البلاغه‌ ج‌2 ص‌30)

همچنین‌ در نهج‌ البلاغه‌ ج‌3، ص‌2 آمده‌ است‌ که‌ علی‌ گرهی‌ از مردم‌ را دید که‌ بدگوئی‌ عثمان‌ را می‌کردند. حضرت‌ علی‌ایشان‌ را مذمت‌ نمود و می‌گفت‌: مردم‌ بدگوئی‌ او را می‌کنند و من‌ مردی‌ از مهاجرین‌ بودم‌ که‌ سعی‌ بسیار در دلجوئی‌ اومی‌کردم‌.

علی‌ رضی الله عنه  از شدت‌ دوستی‌ خلفای‌ ثلاثه‌ سه‌ تن‌ از فرزندان‌ خویش‌ را بنام‌ آنها نامگذاری‌ کرد، به‌ نامهای‌ ابوبکر، عمر وعثمان‌. گرچه‌ عامه‌ شیعیان‌ از این‌ حقایق‌ آگاه‌ نیستند اما کتابهای‌ شیعیان‌ به‌ این‌ موضوع‌ اقرار دارند. مانند کتابهای‌ اعلام‌الوری‌ طبرسی‌ ص‌302، ارشاد المفید 186، تاریخ‌ یعقوبی‌ ج‌2 ص‌213، مقاتل‌ الطالبین‌ ابی‌ فرج‌ اصفهانی‌ ص‌142،کشف‌ الغمه‌ اردبیلی‌ ج‌2 ص‌64 و جلاء العیون‌ مجلسی‌ ص‌182.

در جایی‌ دیگر علی‌ رضی الله عنه  اصحاب‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم  را چنین‌ توصیف‌ می‌کند:

من‌ یاران‌ محمد صلی الله علیه وسلم را دیدم‌، هیچکس‌ از شما مثل‌ آنها نیست‌. ایشان‌ صبح‌ می‌کردند ژولیده‌ موی‌ و غبار آلود، شبها درقیام‌ و سجود بودند، غروبها پیشانیهایشان‌ بر خاک‌ بود. از یاد روز قیامت‌ بر شعله‌های‌ آتش‌ می‌ایستادند. پیشانیهایشان‌در اثر سجده‌های‌ طولانی‌ سائیده‌ شده‌ بود و از ذکر خدا اشک‌ بر چشمانشان‌ جاری‌ می‌شد و گریبانهایشان‌ را تر می‌کرد.

از ترس‌ خدا و امید ثواب‌ او چنان‌ می‌لرزیدند که‌ درختان‌ از باد و طوفان‌ (نهج‌ البلاغه‌ ص‌190 ـ189)

حسین‌ رضی الله عنه  نیز فرزندانش‌ را ابوبکر و عمر نام‌ نهاد و فرزندان‌ حسین‌ هم‌ برای‌ گرامیداشت‌ ابوبکر و عمر فرزندان‌ خودرا به‌ این‌ اسامی‌ نام‌ نهادند و این‌ واقعیتی‌ است‌ که‌ علماء شیعه‌ نیز در کتابهایشان‌ به‌ آن‌ اعتراف‌ کرده‌اند. ملاحظه‌ کنیداعلام‌ الوری‌ ص‌213، تاریخ‌ یعقوبی‌ ج‌2 ص‌228، مقاتل‌ الطالبین‌ ص‌78 و 116، التنبیه‌ والاشراف‌ مسعودی‌ (شیعی‌)ص‌263 و جلاء العیون‌ مجلسی‌ ص‌582.

موسی‌ بن‌ جعفر که‌ بنابر اعتقاد شیعه‌ امام‌ هفتم‌ است‌، یکی‌ از فرزندان‌ خود را ابوبکر نام‌ نهاد. کتاب‌ کشف‌ الغمه‌ ج‌2ص‌217 و مقاتل‌ الطالبین‌ ص‌561 این‌ موضوع‌ را ذکر کرده‌اند. همچنین‌ امام‌ مذکور دخترش‌ را عائشه‌ نام‌ گذاشت‌. پدربزرگ‌ او علی‌ بن‌ حسین‌ بن‌ علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ نیز دخترش را عائشه نامیده بود (کشف الغمه والفصول الهمه صـ: 283) همچنین امام دهم شیعیان علی بن محمد هادی پسری بنام حسن و دختری بنام عائشه داشت. (کشف الغمه جـ: 2 صـ: 324 والفصول المهمه صـ: 283).

عبد الله بن جعفر بی أبی طالب فرزندش را ابوبکر نام‌ نهاد. (مقاتل‌ الطالبین‌ ص‌123) حسن‌ بن‌ علی‌ سه‌ فرزند داشت‌ که‌ یکی‌ از آنها عمر نام‌ داشت‌. (تاریخ‌ یعقوبی‌ ج‌2 ص‌228 و عمدة‌ الطالب‌ ص‌81 و الفصول‌ المهمه‌ ص‌166).

این‌ همه‌ دال‌ بر این‌ است‌ که‌ موضع‌ شیعیان‌ نسبت‌ به‌ اصحاب‌ پیامبر صلی الله علیه وسلم  موضع‌ اهل‌ بیت‌ نیست‌! و گرنه‌ آیا از شیعیان‌کسی‌ هست‌ که‌ فرزندانش‌ را ابوبکر یا عائشه‌ یا عمر نامگذاری‌ کند؟ با توجه‌ به‌ اینکه‌ اهل‌ بیت‌ این‌ کار را کرده ‌اند ما در اینجا ادعای‌ دوستی‌ و ارادت‌ شیعیان‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ بیت‌ را امتحان‌ کرده‌ و می‌گوئیم‌: از اهل‌ بیت‌ در نامگذاری‌ فرزندانتان‌ بنام‌ خلفای‌ سه‌ گانه‌ و عائشه‌ پیروی‌ کنید وگرنه‌ ادعای‌ ارادت‌ و پیرویتان‌ از اهل‌ بیت‌ جز ادعائی‌ بی‌ محتوا و عاری‌ از حقیقت‌ چیز دیگری‌ نخواهد بود.

طبرسی‌ از امام‌ باقر روایت‌ می‌کند که‌ گفت‌: من‌ منکر فضیلت‌ عمر نیستم‌ اما ابوبکر از عمر افضل‌ است‌ (الاحتجاج‌طبرسی‌ ص‌230) مردی‌ از محمد بن‌ علی‌ متعجب‌ شد وقتی‌ دید او ابوبکر را متصف‌ به‌ صدیق‌ می‌کند و پرسید آیا تو نیز او را موصوف‌ به‌صدیق‌ می‌کنی‌؟ محمد بن‌ علی‌ گفت‌: بلی‌، و هر کس‌ او را صدیق‌ نگوید قولش‌ را در دنیا و آخرت‌ تصدیق‌ نخواهد کرد(کشف‌ الغمه‌ ج‌2 ص‌174)

تمام‌ روایاتی‌ که‌ ذکر می‌شود توسط‌ بزرگترین‌ و برجسته‌ترین‌ علماء و مراجع‌ شیعه‌ در مهمترین‌ کتب‌ ایشان‌ روایت‌ شده‌است‌ و ما از منابع‌ خود شیعیان‌ استدلال‌ می‌کنیم‌. از جعفر بن‌ محمد امام‌ ششم‌ شیعیان‌ روایت‌ است‌ که‌ زنی‌ داناخدمت‌ ایشان‌ رسید و از او در مورد ابوبکر و عمر سوال‌ نمود. محمد بن‌ جعفر در جواب‌ آن‌ زن‌ گفت‌: آن‌ دو را دوست‌بدار. آن‌ زن‌ گفت‌: من‌ آنگاه‌ که‌ به‌ ملاقات‌ پروردگارم‌ شتافتم‌ به‌ او می‌گویم‌ تو مرا به‌ دوستی‌ آنها امر کرده‌ بودی‌. امام‌ درجواب‌ گفت‌: بلی‌ (الکافی‌، الروضه‌، ج‌8 ص‌101)

جعفر صادق پیوسته‌ می‌گفت‌: ولدنی‌ ابوبکر مرتین‌. بخاطر اینکه‌ نسبت‌ جعفر صادق از دو طرف‌ به‌ ابوبکر می‌رسد. اول‌از طریق‌ مادرش‌، فاطمه‌ بنت‌ قاسم‌، که‌ قاسم‌ فرزند ابوبکر است‌. و دوم‌ از طریق‌ مادربزرگش‌ اسماء بنت‌ عبدالرحمن‌ بن‌ابوبکر که‌ مادر فاطمه‌ می‌باشد. (عمدة‌ الطالب‌ ص‌195 چاپ‌ ایران‌ و الارشاد المفید ص‌186 و الکافی‌، الحجه‌، ج‌1ص‌472)

مسعودی‌ می‌گوید: عثمان‌ در حال‌ تلاوت‌ قرآن‌ کشته‌ شد. زنش‌ فریاد برآورد که‌ امیرالمؤمنین‌ را کشتند. آنگاه‌ حسن‌ وحسین‌ داخل‌ خانه‌ آمدند و عثمان‌ را در حالی‌ یافتند که‌ روحش‌ پرواز کرده‌ بود و بر او گریستند. این‌ خبر به‌ علی‌، طلحه‌ و زبیر (رضی‌ الله عنهما) رسید علی (رضی الله عنه) به درون خانه آمد در حالیکه پریشان و غمگین بود بر صورت حسن سیلی زد و مشتی بر سینه حسین کوبید و گفت: امیر المؤمنین چگونه کشته شد, در حالیکه شما نزدیک خانه بودید و به محمد بن طلحه ناسزا گفت و عبد الله بن زبیر را لعنت کرد. (مروج‌ الذهب‌ مسعودی‌ ج‌2 ص‌344)


دانلود با لینک مستقیم


اختلاف نظر شیعه و سنی

شیعه در عصر امام زمان

اختصاصی از یاری فایل شیعه در عصر امام زمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

شیعه در عصر امام زمان

تهیه کننده :

فاطمه چهارلنگ موسوی

شماره دانشجویی :8902612034

رشته فیزیک

نام استاد: مهدی پور ده مرداس

مقدمه

یکى از مسایل اختلافى شیعه و اهل سنت است که جنبه هاى گوناگونى دارد. مسایل مورد بحث مهدویت عبارتند از: ۱/ اصل مهدویت و انتظار ظهور امام زمان(عج).۲/ امامت امام زمان(عج) در ۵ سالگى و طول عمر امام زمان(عج). ۳/ فلسفه باور داشتن وجود امام زمان(عج) در میان شیعیان. مسأله نخست نه تنها مورد اتفاق شیعه و اهل سنت است،بلکه همهى ملتها، فرقهها و ادیان جهان منتظر ظهور مصلح کل هستند تا در آخر الزمان بر این جهان، حکومت براند و بشریت را از ستم، رهایى بخشد.در زبور داوود در این باره مى خوانیم: همانا منتظران خداوند، وارث زمین خواهند بود. پس از اندکى، شریر نخواهد بود... . ولى خداوند صالحان را تأیید مى کند; زیرا آنان که از وى برکت یابند، وارث زمین مى گردند... ولى نسل شریر از هم گسسته خواهد شد، صالحان وارث زمین خواهند بود و... .

در این جا از ستم و شر، سخن به میان آمده و گفته شده است شر و ستم از میان خواهد رفت و صالحان وارث زمین خواهند شد.قرآن مجید نیز با اشاره به این رخداد، فرموده است: (لَقَد کَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِى الصَّالِحون)[1] ما در زبور نوشتیم که بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد. گفتنى است اناجیل اربعه از آمدن «پسر انسان» خبر داده و از مردم خواسته است انتظار بکشند.[ ۲] آیات قرآن و روایات نبوى نیز از مردم مىخواهند به انتظار روزى باشند که شخصى از اهل بیت پیامبر و فرزندان فاطمه(علیهما السلام) ظهور کند و با برچیدن بساط ستمکارى، جهان را از عدل و داد، سرشار سازد. این عقیده در اسلام، امرى مسلّم و انکارناپذیراست تا جایى که محى الدین عربى حنفى در فتوحات مکیه در بابى با نام وزراءالمهدى (عج)، بحث مفصلى را پیش کشیده و با توضیح دادن دربارهى شمایل آن حضرت، به نام مبارک او اشاره کرده است. [ ۳]

همچنین ابن حجر در الصواعق المحرقة به تفصیل در شرح حال امامان دوازدهگانه سخن گفته و بابى به نام الآیات التى وردت فى ذریه فاطمه(علیها السلام) و الآیات التى وردت فى فضائل اهل البیت(علیهم السلام)گشوده است. آنگاه آیات فراوانى را درباره مهدى (عج) آورده است. افزون بر آن، در سنن ابن داوود که یکى از صحاح ستة اهل سنت است، بابى به نام کتاب المهدى به چشم مى خورد.در دیگر کتابها و صحاح اهل سنت نیز روایات فراوانى در این باره آمده است. اینک تنها به سه روایت بسنده مى کنیم و خوانندگان را به پى گیرى تفصیلى آنها ارجاع مى دهیم: ۱/ در روایات نبوى موجود در بسیارى از کتابهاى اهل سنت، آمده است: لا تقوم الساعه حتى یلى رجل من اهل بیتى یواطؤ اسمه اسمى.[ ۴] قیامت برپا نمى شود مگر این که مردى از اهل بیت من که نام او همانند نام من است (محمد)، زمام امور را در دست گیرد. ۲/ جابر بن سمره نقل مى کند که پیامبر فرمود: یکون اثنا عشر امیراً کلهم من قریش.[ ۵] پس از من دوازده امیر خواهند آمد که همگى از قریش هستند. ۳/ رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: المهدى من ولد فاطمه.[ ۶] مهدى از فرزندان فاطمه است. شیعه و اهل سنت بر سر روایت دوم و سوم اختلاف نظر دارند و روایت دوم بیشتر مورد نزاع و بحث قرار گرفته است. مسأله دوم به دو بخش تقسیم مى شود: الف ـ امامت حضرت مهدى(عج) در پنج سالگى. ب ـ طول عمر آن حضرت. چون شبهه دربارهى طول عمر آن حضرت است، به طور فشرده به آن مى پردازیم. گفتنى است پاسخ به این پرسش، به ابهام بخش نخست نیز پاسخ مى گوید. باید گفت سخن برخى افراد مبنى بر از دنیا رفتن امام زمان(عج) در سرداب، به دلیل و برهان نیاز دارد. چون فرض این است که طرف سخن و صاحب شبهه کسانى هستند که قرآن را پذیرفته اند و حقانیت آن را باور دارند، مى گوییم نباید طولانى بودن عمر یکى از اولیاى خدا براى شما شگفت آور باشد; زیرا قرآن کریم دربارهى افراد گوناگون، عمرهاى طولانى برشمرده است. براى نمونه، گفته شده است که حضرت نوح ۹۵۰ سال پیش از توفان، در میان قومش بوده و سالیانى پس از توفان نیز زیسته است; «فلبث فیهم الف سنه الاخمسین عاماً.»[ ۷] برخى طول عمر حضرت نوح را ۲۵۰۰ سال نیز گفتهاند.همچنین قرآن کریم، سخن یهودیان دربارهى به دار آویختن حضرت مسیح(علیه السلام) را رد مى کند و مى فرماید: «و ما قتلوه یقیناً بل رفعه الله الیه»;[۸] همانا کشته نشده، بلکه خدا، او را به سوى خود بالا برده است.براساس چنین آیاتى و روایات دیگرى که از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) وارد شده است، حضرت نوح(علیه السلام)عمرى طولانى داشته و حضرت عیسى مسیح(علیه السلام) نیز حدود دو هزار سال است که زنده است. بدین ترتیب،چگونه نسبت به عمر امام زمان(عج) این همه خدشه وارد مى شود و آن را بعید مى شمارند؟ افزون بر آن، معمرین بسیارى را در تاریخ نام برده اند که بعضى با این که ولى خدا نبوده اند، عمرهاى طولانى داشته اند. جدا از همه این استدلالها، ما که خدا را قادر مطلق مى دانیم، چرا باور نکنیم که خداوند مى تواند براساس مصالحى، ولى خود را براى مدت زمانى طولانى از دسترس مردم، دور نگاه دارد و با این کار، بندگان خود را آزمایش کند.

بنابراین، قرآن کریم، عمر طولانى را براى یک انسان ممکن مى داند، شگفت این است که کسانى که به این آیات عقیده دارند، به طول عمر امام عصر (عج) به شدت ایراد مى گیرند و آن را منکر مى شوند. این در حالى است که اگر چیزى ممکن شد، میان مصداقهاى آن تفاوتى نخواهد بود. به همین دلیل، زنده ماندن عیسى مسیح(علیه السلام) یا مهدى موعود (عج) براى خدا ممکن است و مانعى ندارد.در نتیجه، طول عمر امام زمان به چند دلیل معقول است: ۱/ مسأله طول عمر امام عصر(عج) بعیدتر و غریبتر از آفرینش انسان و سیر تکوینى او نیست; زیرا او از عالم اصلاب به عالم ارحام و سپس از آنجا به عالم دنیا منتقل مى گردد و پس از آن، برزخ و آخرت در انتظار اوست. خداوندى که جسم انسان را این گونه منقلب مى گرداند، مى تواند مخلوق خویش را مدت زمانى بیشتر، در این دنیا و هر کدام از مراحل آفرینش یا تکوین نگاه دارد: «اِنَّ الله على کل شى قدیر». ۲/ ابلیس نیز از کسانى است که به اذن خداوند، عمرى طولانى دارد و هیچ مسلمانى، آن را انکار نکرده است. ۳/ طول عمر امام زمان (عج) مسأله تازهاى نیست و در طول تاریخ در ادیان گوناگون، افرادى بوده اند که طول عمر زیادى داشتند.قرآن و دیگر کتابهاى آسمانى نیز به این مطلب اشاره کرده اند. بدین ترتیب از آیات و روایات و شواهد تاریخى آشکار مى شود که طول عمر انسان یا هر موجود دیگرى به اشراف و ارادهى آفریننده اوست. خداوند نیز اراده کرده است ولىّ خویش را از سال ۲۵۵ هـ.ق تاکنون از دید افراد عادى پنهان بدارد.

وظایف اجتماعی شیعه در دوران غیبت

عصر غیبت عصر انتظار فرج و آمادگی برای ظهور امام زمان علیه السلام است. دورانی است که شیعیان باید علاوه بر حفظ خویش، مقدمات ظهور را آماده نموده و از خود نیرویی قوی برای یاری آن حضرت بسازند. اما سئوالی که مطرح می گردد این است که در دورانی که امام علیه السلام در پس پرده غیبت به سر می برند وظیفه شیعیان چیست و چگونه باید باشند. در بعد مسائل اجتماعی و روابط مردم با یکدیگر و ساخت جامعه آرمانی برای رسیدن به ملاک و معیارهای ظهور امام زمان علیه السلام، بهترین راه نگاه به احادیث و اشارات معصومین و امام زمان علیهم السلام است که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره می گردد.

1- کمک به فقرا:

امام محمدباقر علیه السلام می فرمایند: کسانی که در میان شما قوی هستند به اشخاص ضعیف کمک کنند و آنها را تقویت کنند و کسانی که ثروتمندند به فقرا احسان و بخشش کنند، اسرار ما را پراکنده و فاش نکنید... و بدانید که منتظران این امر، پاداش روزه دار شب زنده دار را خواهند داشت. «الکافی- ج2- ص222»

فرهنگ خدمت رسانی به دیگران از فرهنگ هایی است که قرآن کریم بر آن تأکید بسیاری نموده است. معرفی رابطه اجتماعی باتاکید بر انفاق، زکات، صدقه و... برای تولید و ساخت روحیه انفاق و بخشش و خدمت رسانی به


دانلود با لینک مستقیم


شیعه در عصر امام زمان

امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا و تشکل بخشى به شیعه

اختصاصی از یاری فایل امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا و تشکل بخشى به شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا و تشکل بخشى به شیعه


امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا  و تشکل بخشى به شیعه

مقالات علوم سیاسی  با فرمت           DOC           صفحات  26

            امام‏خمینى که فرهنگ عاشورا را گنجینه عظیم سیاسى دینى و پشتوانه فرهنگ غنى و انسان ساز اسلام مى‏دانست با بهره‏گیرى از آموزه‏هاى عاشورایى، حماسه حسینى را اساس قیام و مبارزه خویش قرار داده به احیاى دین پرداخت.

نویسنده در این مقاله با نگاه به نهضت امام‏خمینى از دریچه الهام‏گیرى از نهضت حسینى، احیاى روح سیاسى نهضت عاشورایى توسط حضرت امام را تحلیل کرده است و گامهاى عملى ایشان در این راستا را بر مى‏شمارد. وى تربیت شاگردان، طرح تئورى حکومت اسلامى و ولایت فقیه، بهره‏بردارى صحیح از مناسبت‏هاى اسلامى در جهت هدایت و به کارگیرى مردم و الگودهى منطبق بر آموزه‏هاى قیام حسینى را به عنوان اقدامات عملى حضرت امام در تشکّل بخشى شیعه، مورد بررسى قرار مى‏دهد.

وى در همین بستر تشکیل نظام جمهورى اسلامى را برخاسته از متن مکتب حسینى و استمرار آن را آمادگى براى ظهور ولىّ مطلق الهى قلمداد مى‏کند.


دانلود با لینک مستقیم


امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا و تشکل بخشى به شیعه

مقاله شیعه

اختصاصی از یاری فایل مقاله شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله شیعه


مقاله شیعه

دانلود مقاله شیعه
نوع فایل : Word
تعداد صفحات : 38
فهرست

شیعه 1
انتقال خلافت به معاویه و تبدیل آن به سلطنت موروثی 14
سخت ترین روزگار برای شیعه 16
استقرار سلطنت بنی امیه 18
شیعه در قرن دوم هجری 21
شیعه در قرن سوم هجری 23
شیعه در قرن چهارم هجری 23
شیعه در قرن پنجم تا نهم هجری 25
شیعه در قرن 10-11 هجری 26
شیعه در قرن 12-14 هجری 27
انشعابات شیعه 27
1- اصل انشعاب 27
2- شیعه زیدیه 29
3-شیعه اسماعیلیه و انشعاباتشان 31
4- نزاریه و مستعلیه و دروزیه و مقنعه 34
شیعه دوازده امامی و فرق ایشان بازیدیه و اسماعیلیه 36
خاتمه فصل 37
خلاصه تاریخچه شیعه دوازده امامی 38

 


پیشگفتار
شیعه که در اصل لغت بمعنی پیرو می‌باشد به یکسانی گفته می‌شود که جانشینی پیعمبر اکرم (ص) حق اختصاصی خانواده رسالت می‌دانند و در معارف اسلام پیرو مکتب اهل بیت می‌باشند 
آغاز پیدایش شیعه را که برای اولین باربشیعه علی (ع) (اولین پیشوا از پیشوایان اهل بیت (ع) معروف شدند همان زمان حیات پیغمبر اکرم باید دانست و جریان ظهور و پیشرفت دعوت اسلام در بیست و سه سال زمان بعثت موجبات زیادی در برداشت که طبعا پیدایش چنین جمعیتی را در میان یاران پیغمبر اکرم (ص) ایجاب می‌کرد.
1- پیغمبر اکرم در اولین روزهای بعثت که بنص قرآن ماموریت که خویشان نزدیکتر خود را بدین دعوت کند صریحا بایشان فرمود که هر یک از شما بایجابت دعوت سبقت گیرد وزیر و جانشین ووصی من است. علی علیه السلام پیش از همه مبادرت نموده اسلام را پذیرفت و پیغمبر اکرم ایمان او را پذیرفت و وعده های خود را تقبل نمود و عادتا محال است که رهبر نهضتی در اولین روز نهضت و قیام خود یکی از یاران نهضت را بسمت وزیری و جانشینی به بیگانگان معرفی کند ولی بیاران و ودوستان سر تا پا فداکار خود نشناساند یا تنها او را با امتیاز وزیری و جانشینی بشناسد و بشناساند ولی در تمام دوره زندگی و دعوت خود، او از وظائف وزیری معزول و احترام مقام جانشینی او را نادیده گرفته و هیچگونه فرقی میان او و دیگران نگذارد.
2- پیغمبر اکرم ص بموجب چندین روایت مستقیض و متواتر که سنی و شیعه روایت کرده‌اند تصریح فرموده که علی علیه السلام در قول و فعل خود، از خطا و معصیت مصون است هر سخنی که گوید و هر کاری که کند با دعوت دینی مطابقت کامل دارد و داناترین مردم است بمعارف و شرایع اسلام...


دانلود با لینک مستقیم


مقاله شیعه