یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر

اختصاصی از یاری فایل مقاله بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر

چکیده

اصل «عدم مداخله» و اصل «منع توسل به زور» از جمله اصول کلى حاکم بر روابط بین المللى است که کلیت آن، هم در نظام حقوقى اسلام و هم در نظام حقوق بین الملل معاصر پذیرفته شده است. البته در هر دو نظام حقوقى، موارد متعددى به عنوان استثنا بر این دو قاعده لحاظ شده است. یکى از مواردى که به عنوان توجیه استفاده از زور و مداخله، مطرح شده است، مداخله نظامى اعم از حمله مسلحانه یا اعزام گروه هاى مسلّح یا کمک تسلیحاتى و نظامى به کشورى علیه کشور دیگر، به منظور حفظ و دفاع از حقوق انسانى است. اصولاً در تفکر اسلامى و حقوق بین الملل معاصر، اهم حقوق انسانى کدام است؟ و آیا هر گاه دولتى حقوق اساسى بشر را در قلمرو حاکمیت خود نقض کند، سایر دولت ها یا سازمان هاى بین المللى، «حق» یا «وظیفه» مداخله و توسل به زور علیه آن کشور را دارند، یا آن که این امر، عملى نامشروع مى باشد؟ هدف این نوشتار، مقایسه اجمالى «حمایت از حقوق بشر» در نظام حقوق بین الملل اسلام و حقوق بین الملل معاصر مى باشد.

اشتراک نظر و سابقه تاریخى حمایت از حقوق بشر یکى از اصول کلى سیاست خارجى دولت اسلامى، مبارزه با ظلم و استعمار و خفقان و دیکتاتورى و حمایت از امت اسلامى و دفاع از همه مظلومان و مستضعفان جهان در مقابل متجاوزان و ستمگران و طاغوت ها مى باشد، و این امر، یکى از اهداف جنگ هاى مشروع در نظام حقوقى اسلام و از مصادیق «جهاد فى سبیل اللّه» مى باشد; چه این که بدون تردید از نمونه هاى بارز ظلم و تجاوز، تعدّى به حقوق اساسى و آزادى بشر است و همان طورکه درمقدمه اعلامیه اسلامى حقوق بشرمصوّب1990میلادى دراجلاسوزراى امور خارجه کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى در قاهره([1]) آمده است: «حقوق اساسى و آزادى هاى عمومى در اسلام، جزئى از دین مسلمین است.»([2]) قرآن مجید در آیات متعددى به حمایت از حقوق بشر اهتمام ورزیده است که به چند مورد آن اشاره مى کنیم: 1. «أُذن للّذین یقاتلون بأنّهم ظُلِموا و أنّ اللّه على نصرهم لقدیر الّذین أُخرجوا من دیارهم بغیر حقّ الاّ أن یقولوا ربّنا اللّه ولولا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لهدّمت صوامعوبیعَ و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللّه کثیراً...»(حج:39و 40) این آیه، علت إذن در جهاد را«مظلومیت»و مورد ظلم قرار گرفتن و اخراج از کاشانه و آواره ساختن مؤمنان ازوطن خودازسوى ستمگران مى داند. 2. «ولمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل، انّما السّبیل على الّذین یظلمون النّاس و یبغون فى الارض بغیر حقٍّ...» (شورى: 41 و 42); کسانى که بعد از آن که مورد ظلم قرار گرفتند، یارى بطلبند، ایرادى بر آنان نیست، ایراد و مجازات بر کسانى است که به مردم ستم مى کنند و در زمین به ناحق ظلم روا مى دارند...([3]) 3. «و مالکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا أخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً» (نساء: 75); چرا در راه خدا و براى رهایى مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران تضعیف شده اند) پیکار نمى کنید؟! همان افراد (ستمدیده اى) که مى گویند: پروردگارا ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، و از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما. در سنّت نبوى(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز سفارش زیادى به این امر شده است; چه این که «در اسلام، مسؤولیت مقابله با تهدید و ارعاب وظیفه اى همگانى است که باید همه یکپارچه، در برابر عوامل تهدید و ارعاب بایستند و از مظلوم دفاع کنند و خصم ظالم باشند.»([4]) چنانکه دستور نورانى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام)مبنى بر این که «همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید»([5]) بیانگرتعالى اصول حقوقى اسلام و حقانیت این نظام حقوقى مى باشد. در روایتى از پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «هر کس فریاد استغاثه هر مظلومى (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود که مسلمین را به یارى مى طلبد، اما فریاد او را اجابت نکند مسلمان نیست.([6]) و در روایت دیگر فرمودند: «یارى نمودن ضعیفان، بهترین و با فضیلت ترین صدقه هاست.»([7]) بر اساس برخى روایات دیگر، مسلمانان باید به حل معضلات و گره گشایى یکدیگر اهتمام داشته و در این راستا تلاش نمایند و گرنه از زمره مسلمان واقعى خارج هستند.([8]) در صحیح بخارى نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: «همه مسلمانان برادر یکدیگرند، به همدیگر ظلم نمى کنند و در مقابل دشمنان یکدیگر را رها نمى کنند و به خود وا نمى گذارند».([9])در مسند احمد بن حنبل نیز از آن حضرت روایت شده است که: «که هر کس نزد او مؤمنى خوار شود ولى او را یارى نکند، در حالى که قادر بر نصرت او باشد، خداوند عزو جل، روز قیامت نزد تمام خلایق او را خوار خواهد نمود».([10]) مؤلف «فتح البارى» در شرح حدیث نبوى در دفاع از مظلوم مى نویسد: «کسى که قدرت بر نجات مظلوم دارد، بر او لازم است که به هر طریق ممکن ظلم را از او دفع کند و قصد او در دفاع، کشتن ظالم نیست بلکه مقصود، دفع ظالم است و در این صورت که دفاع مى کند، خون ظالم هدر است و فرقى نمى کند که دفاع از خویش باشد یا از دیگرى».([11]) علاوه بر آن سنّت عملى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در انعقاد پیمان هاى دفاعى به عنوان یارى مظلومان آنچنان که در «حِلف الفضول» صورت گرفت([12])، و یا به عنوان «اعلام همبستگى و حمایت متقابل» آنچنان که در پیمان با «بنى ضُمرة»([13])و «خزاعه»([14]) انجام شد، گواه این امر است. در پیمان جوانمردان (حلف الفضول) افراد شرکت کننده، از جمله حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)سوگند یاد کردند که «ید واحده» با مظلوم و علیه ظالم باشند تا آن که ظالم حق مظلوم را بپردازد، و این پیمان مادامى که دریا کنارِ ساحل خود را مرطوب کند (یعنى براى همیشه تاریخ) استوار است.([15]) و در احادیث آمده است که «در خانه عبدالله بن جذعان شاهد پیمانى شدم که اگر حالا (پس از بعثت) نیز مرا به آن پیمان بخوانند اجابت مى کنم یعنى حالا نیز به عهد و پیمان خود وفادارم.»([16]) ابن هشام نقل مى کند که آن حضرت درباره پیمان مزبور مى فرمودند: «من حاضر نیستم پیمان خود را به هیچ وجه نقض کنم، اگر چه در مقابل آن گران بهاترین نعمت را در اختیار من بگذارند.»([17]) ایراد برخى از نویسندگان مانند «محمد حسنین هیکل» به استدلال به این پیمان مبنى بر این که «این یک پیمان خاصى بود مربوط به روابط داخلى بین مردم و ربطى به روابط خارجى که بر اساس شرع تنظیم مى شود ندارد»([18])، وارد نیست; زیرا همان گونه که اشاره شد، روح حاکم بر این پیمان، دفاع از مظلوم بود که پس از بعثت نیز جزو دستورات و جهت گیرى هاى اسلامى در امور سیاسى و اجتماعى تثبیت شد.([19]) همچنان که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اشاره فرمودند، گرچه این پیمان بیست سال قبل از بعثت منعقد شد، ولى اگر بعد از بعثت نیز آن حضرت را به آن پیمان دعوت مى کردند، آن حضرت اجابت مى فرمودند.([20]) و اگر ممنوعیت این امر را به دلیل مداخله بدانیم، فرقى در روابط خصوصى یا بین المللى نمى کند; چه این که در روابط خصوصى افراد نیز مداخله نامشروع است. علاوه بر آنکه در پیمان هاى بنى ضُمره و خزاعه، باید در نظر داشت که سرزمین جزیرة العرب واحدهاى سیاسى آزاد و مستقل داراى حاکمیتى را در خود جاى داده بود که به مثابه تابعان حقوق بین الملل امروزین، یعنى کشور ـ قبیله([21]) بوده اند و بسیارى از روابط مدینه با کشور ـ قبیله هاى پراکنده در جزیرة العرب مانند روابط آن ها با کشور ـ شهرهاى اطراف آن به عنوان قواعد بین المللى تلقى مى شد.([22]) در اظهار نظرهاى فقها و اندیشمندان شیعه و سنّى دیده مى شود که ادعاى اتفاق و عدم اختلاف در اصل حکم مزبور نموده اند. گرچه تعابیر آن ها متفاوت است، اما به نقل چند نمونه بسنده مى کنیم: 1ـ آیة اللّه شیخ محمد مهدى شمس الدین: «از مسلّمات دینى، حرمت بى مبالاتى به تجاوز کفار بر مسلمین و احساس بى تفاوتى دراین مسأله است.»([23]) 2ـ «دکتر صبحى محمصانى» در ضمن شمارش موارد جهاد دفاعى، یکى از اقسام آن را دفع تجاوز متجاوزان و ستمگران و کسانى که مسلمانان را از خانه هایشان آواره ساخته و از وطنشان اخراج کرده اند، آن گونه که براى امت فلسطین در قرن بیستم پیش


دانلود با لینک مستقیم


مقاله بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر

تحقیق درباره حمایت در سنگنوردی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درباره حمایت در سنگنوردی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

حمایت در سنگنوردی

عملی را که شخصی با استفاده از طناب و به منظور ایجاد بیشترین ضریب اطمینان برای فرد صعود کننده یا فرود رونده انجام می دهد، حمایت نامیده می شود.

 

●● انواع حمایت

● حمایت ایستا (static)

این حمایت بر روی عوارض طبیعی موجود، بر روی سنگ یا ابزار انجام می پذیرد. نیروی حاصل از کشش طناب مستقیماً به کارگاه منتقل می شود. از این نوع حمایت برای صعود نفر دوم استفاده می شود.

● حمایت پویا (Dynamic)

با استفاده از ابزارهای مخصوص حمایت و بر روی بدن حمایت چی صورت می گیرد. این روش برای حمایت بر طناب توصیه می شود( زیرا بدن حمایت چی بخش عمده ای از ضربه حاصل از سقوط احتمالی سرطناب را جذب می کند)

● گزاره ها و فرامین قراردادی سنگنوری

هنگام صعود و حمایت به مجموعه ای از اصطلاحات قراردادی نیازمندیم، تا با آنها کوتاهترین زمان و دقیق ترین وجه ممکن ارتباط برقرار کنیم زیرا ممکن است در مسیر صعود و یا فرود، نفرت همدیگر را نبینند . پس در این صورت استفاده از این اصطلاحات، صعود و فرود را تنظیم و راحت می نماید. علائم قراردادری می تواند برای هر گروهی به دلخواه فرق کند. اما تعدادی از آن ها به مرور صورت استاندارد درآمده است که در ذیل این علائم را به اختصار شرح می دهیم.

▪ نکته مهم : کلیه این کلمات (فرامین) باید با صدایی بیان شود که اولاً قابل فهم و ثانیاً برای نفر مورد نظر قابل شنیدن باشد.

● حمایت آماده

این گزاره را حمایت چی می گوید بعد از گفتن آن صعود کننده می تواند صعود را آغاز کند.

● جمع کن

منظور از این اصطلاح ، جمع کردن طناب است تا نفر بعد بتواند صعود را آغاز کند.

● حمایت

منظور این است که صعود می کنم این واژه هشداری به حمایت چی به منظور مراقب بودن در حمایت نفر صعود کننده است.

● صعود کن

این واژه را نیز حمایت چی به زبان می آورد. منظور این است که مراقب هستم می توانید شروع به صعود کنید.

● صعود می کنم

صعود کننده با این کلمه می آید آماده صعود هستم و حمایت چی باید طناب را جمع کند. سنگ، سنگ ...!

منظور این اصطلاح ریزش سنگ از بالا است با گفتن آن می توان نفرت پائین تر را آگاه ساخت، این کلمه از اصطلاحات عمومی کوهنوردی است.

● حمایت آزاد

منظور این است که صعود کننده یا فرودرونده به جای امنی رسیده است و اکنون حمایت چی می تواند به کار حمایت خاتمه دهد.

● فیکس FIX

نفر صعود کننده با این واژه می فهماند که حمایت چی در وضعیت دشوار یا خطرناکی قرار دارم. پس طناب را محکم کن. در این صورت حمایت چی مانع آونگ(پاندول) شدن و یا سقوط صعود کننده می شود صعود کننده بعد از محکم شدن طناب می تواند دست ها را از گیره رها کند و کمی استراحت نماید.

● شل کن

با این واژه صعود کننده به حمایت چی می فهماند «کمی طناب بده» .

▪ بسیار مهم : قبل از برقراری و ایجاد خود حمایت . از حمایت قبلی خارج نشوید. به یاد داشته باشید در سنگنوردی . اولین اشتباه ممکن است آخرین اشتباه زندگی تان باشد!

● فرود To Abseil. To Rappet

بازگشت از با لای سنگ به سمت پایین با طناب با استفاده یا استفاده از ابزار را فرود می گویند . فرود دارای انواع مختلفی است که به معرفی چند نوع از معروفترین آنها می پردازیم.

● فرود طبیعی

در این فرود بدن باید فاصله مناسبی با سنگ داشته باشد تا بتوان دید مناسبی برای انتخاب گیره ها داشت. بعد از استقرا کامل روی گیره ها، بدن به حالت نشسته یا ایستاده که بستگی به شرایط شیب و سختی مسیر دارد. و همزمان با آن دست ها به حالت کشیده در می آید در این زمان دو حالت ممکن است پیش آید. ابتدا دست گیره های پائین تری را انتخاب می کنیم و بعد پا را روی گیره هایی پایینی قرار می دهیم تا به انتها . یا این که پا را روی گیره های پایین قرار می دهیم و بعد برای دست ها گیره های پائین تر مناسب انتخاب می کنیم.

● فرود مصنوعی

در این فرود، دیگر از گیره ها استفاده نمی کنیم بلکه از ابزارهای مخصوص فرود مانند هشت فرود کمک می گیریم. در این روش تمام وزن ما بر روی طناب و ابزارهای فرود است . این فرود در عین سادگی (و گاهی اوقات مفرح بودن) می تواند بسیار خطرناک باشد، فرود با ابزار دارای انواع مختلفی است که در ذیل چند نوع پایه آن اشاره می شود.

● فرود با کارابین و صندلی

در این روش سنگنورد در حقیقت بر روی طناب سور است و بخاطرهمین امر می تواند از سطوح مشکلی مانند شیب های منفی و کلاهک ها راحت تر فرود بیاید. اساس کار این روش بر مبنای افزایش سطح اصطکاک بین کارابین وصندلی است. مربی گرامی : در آموزش این فرود، ترتیبی دهید تا کارآموز دیگریف فرود رونده را از بالا با طناب ، حمایت نماید.

● فرود با کارابین و صندلی قدم به قدم

۱ – صندلی سنگنوردی را می پوشیم و کاربینی پیچ دار را به آن متصل می کنیم ( مکان اتصال بنا به نوع صندلی فرق دارد ولی رد کردن کارابین از هر دو حلقه صندلی توصیه می شود)

۲ – طناب را در یکی از دو طرف بدن قرار می دهیم ( در طرف مخالف دست ترمز گیرنده)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره حمایت در سنگنوردی

حمایت کیفری محیط زیست 27

اختصاصی از یاری فایل حمایت کیفری محیط زیست 27 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

حمایت کیفری محیط زیست

نوشته: ریوچی هیرانو(Ryuchi Hirano) استاد حقوق دانشگاه توکیو

ترجمه: دکتر هادی خراسانی

پژوهشگر موسسه حقوق طبیعی

گزارش کلی ارائه شده به همین کنگره بین المللی حقوق تطبیقی

1- محیط زیست.

حتی یک نظر تحتمالی به گزارشهای ملی جداگانه ای که از کشورها رسیده است, نشان میدهد که تقریباً از ده سال پیش به اینطرف مسئله حفاظت محیط زیست موجب نگرانی تمام این کشورها گردیده است. معذلک می توان بین این کشورها از لحاظ درجه نگرانی آنها نسبت به محیط زیست و برداشت آنها نسبت به راه حل ها, تفاوتهائی تشخیص داد. این تفاوتها علاوه بر علل دیگر تا حدود زیادی از اختلافات بین نظام های اجتماعی و سطح صنعتی بودن این کشورها ناشی میگردد.

در حقیقت تفاوت بین درجه توجه کشورها به حفاظت محیط زیست در مفهومهای مختلفی که محیط زیست در این کشورها دارد و برداشتی که از این مفاهیم می شود, منعکس میگردد. شاید بتوان این کشورها را به دو گروه تقسیم کرد: اول کشورهائیکه روی بخش ها و عناصر معینی از محیط زیست که باید مورد حمایت قرار گیرند, تاکید میکنند. دوم کشورهائیکه محیط زیست را بجای اینکه قسمت ها و عناصر مختلف آن را در نظر بگیرند, من حیث المجموع مورد توجه قرار میدهند. بدین ترتیب از یکطرف کشورهائی را می یابیم که محیط زیست را از لحاظ آن بر حسب عناصر مختلف آن از قبیل هوا, آب و زمین, مورد توجع قرار میدهند و بنابراین روی بعضی از این عناصر وبخش های محیط زیست تاکید میکنند و آلودگی همین عناصر و قسمت ها بوده است که بعلت اثرات زیان بخش آنها در زندگی و سلامت افراد بشر, موجب نگرانی گردیده است.

در سوی دیگر کشورهای گروه دوم قرار دارند که محیط زیست را من حیث المجموع مورد توجه قرار داده و روی آن تاکید میکنند . ولی در اینجا باید خاطر نشان ساخت که برای این کشورها محیط زیست در حقیقت به آنچه که آن را می توان محیط زیست انسانی نامید, اطلاق می شود. بعبارت دیگر ارزش محیط زیست فقط تا جائیکه تصور میرود برای رفاه بشر اساسی, مفید و موثر می باشد, مورد توجه قرار میگیرد . بدین ترتیب در اینجا مفهوم محیط زیست به آن اندازه گسترده نیست که تمام نظام طبیعی را در بر بگیرد بلکه فقط آنچه را که برای رفاه بشر ضروری اشخیص داده می شود, منجمله ارزش های طبیعی, اقتصادی , فرهنگی و محیطی مطبوع محیط بشر را در بر میگیرد.

شاید اصطلاح سیستم رابطه بین عوامل اقلیمی و بشری که بوسیله میدا (Mayda) پیشنهاد شده است, برای توصیف مفهومی که این گروه دوم از کشورها از محیط زیست درک میکند, اصطلاح مناسبی باشد. این کشورها روی حفاظت یک سیستم اقلیمی و بشری تاکید میکنند و بعقیده آنها جلوگیری از آلودگی محیط قسمتی از این حفاظت محسوب می شود.

2- قانونگذاری درباره محیط زیست

بطوریکه پرنوسیل (PRENOSIL) خاطر نشان ساخته است, تفاوت در نحوه درک مفهوم محیط زیست بوسیله دو گروه کشورهای فوق الذکر, در سیاست های قانونگذاری آنها درباره محیط زیست منعکس می باشد. بدین معنی که اگر روی بخش های بخصوصی از محیط زیست تاکید شود, سیاست های قانونگذاری مربوط به محیط زیست پراکنده و ناهم اهنگ خواهند بود وبعکس اگر محیط زیست بطور کامل و من حیث المجموع در نظر گرفته شود, سیاست قانونگذاری مربوط به آن, فراگیرنده تر خواهد بود. در این مورد نخست, نسبت به یک برنامه اساسی جامعی توافق می شود و این سیاست در یک قانون پایه منعکس میگردد و سپس در قوانین جداگانه ای, مقررات قانونی برای حمایت از عناصر و قسمت های مختلف محیط زیست پیش بینی می شوند. بطور کلی کشورهای سوسیالیست جزو گروه دوم می باشند. بدین معنی که آنها میکوشند محیط زیست را من حیث المجموع مورد توجه قرار دهند و لذا در این زمنیه سیاست های فراگیرنده ای را اتخاذ کرده و بمورد اجراء گذاشته اند. گفته می شود که قانون اساسی یوگوسلاوی نخستین قانون اساسی ای است که مقررات اصلی مربوط به محیط زیست در آن گنجانیده شده است. قوانین اساسی کشورهای اتحاد جماهیر شوروی, بلغارستان و مجارستان نیز حاوی مقرراتی مربوط به حفاظت محیط طبیعی زیست می باشند. در مورد بلغارستان, باید خاطر نشان ساخت که بر مبانای قانونی اساسی آن کشور, شورای دولتی می تواند خط مشی اصلی مربوط به حفظ و بازسازی محیط طبیعی زیست را اعلام دارد. در رومانی حزب کمونیست آن کشور اصول اساسی مربوط به حفظ محیط زیست را تعیین کرده و قانون حفاظت محیط زیست در سال 1973 بمورد اجراء گذاشته شده است. در جمهوری دموکراتیک آلمان, قانون سیاست محیط زیست مصوب 1970 وجود دارد که بنا به گفته اوهلر oehler یک کد قانونی فراگیرنده های برای حفاظت محیط زیست محسوب می شود. بعکس کشورهای فوق الذکر, در کشورهائیکه آزادی فعالیت های موسسات اقتصادی و تولیدی یک اصل اساسی شناخته شده است, بین تدابیر مربوط به جلوگیری از اثرات زیان بخش ناشی از این موسسات, هم آهنگی وجود ندارد. بدین معنی که این تدابیر مربوط به عناصر انفرادی ویا بخش های مجزای محیط زیست می باشند. مثلاً کنستانت (constant) با ابراز تاسف میگوید که در بلژیک متاسفانه این حربه ها بصورت یک مجموعه قانونی که بتواند مبنای مجازاتهای کیفری قرار گیرد جمع آوری و تدوین نشده اند. قانونگذار کار خود را بتدریج و باوضع قوانین پراکنده ای که هر کدام هدف و نحوه اجرای جداگانه ای دارند, انجام دادخ است. این سیستم دارای نقائص جدی است و نتیجتاً بعلت فقدان یک برداشت جامع, یک سلسله متون پیچچیده ای را بوجود آورده است که هم آهنگی از خصوصیات عمده آن نیست.

در فرانسه باوضع مشابهی مواجه می شویم. بعقیده دلما- مارتی (Delma- Marty) قوانین فرانسه در این زمینه مخلوطی از متون نا هم آهنگ می باشد. معذلک حتی بعضی از کشورهائیکه آزادی فعالیت های موسسات اقتصادی و تولیدی را پذیرفته اند, باوضع قوانین بنیادی حفظ محیط زیست, توانسته اند تدابیر جامع و فراگیرنده ای برای مسائل مربوط به حفاظت محیط زیست اتخاذ نمایند که از آنجمله می توان قانون کنترل آلودگی مصوب 1974 انگلستان ,- قانون سیاست ملی محیط زیست مصوب 1970 ایالات متحده امریکا- قانون بنیادی محیط زیست مصوب 1976 و نزوئلاً و قانون بنیادی کنرل آلودگی محیط زیست مصوب 1970 ژاپن را بعنوان نمونه نام برد.


دانلود با لینک مستقیم


حمایت کیفری محیط زیست 27

امام خمینی ومبانی حمایت ازفلسطین

اختصاصی از یاری فایل امام خمینی ومبانی حمایت ازفلسطین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

امام خمینی ومبانی حمایت ازفلسطین

غاصبانه بودن وتوسعه طلبی رژیم صهیونیستیسرزمین فلسطین ,درساحل شرقی دریای مدیترانه ومجاور کشورهای مصر,سوریه ,اردن ولبنان ,دارای بیست وپنج هزارکیلومتر مربع وبرخوردارازآب وهوائی معتدل وحاصلخیزاست 0

این سرزمین کنعان نام داردونام حضرت یعقوب اسرائیل است که درزبان عربی به معنای عبدالله وبنده خداست 0اوکه درپی جریان فرزندش یوسف به مصرعزیمت کرد0فرزندان اوکه درآن سرزمین عده زیادی شده بودند,پس چهارصدوسی سال درحدودسیزده قرن پیش ازمیلاد,به رهبری حضرت موسی علیه السلام به سوی فلسطین به حرکت آمدند0دراین بین حوادث زیادی رخ دادکه به جهت نافرمانی بنی اسرائیل این سفرچهل سال به طول انجامیدوآنان در این مدت دربیابان درسرگردانی به سرمی بردند0پس ازحضرت موسی ,یوشع بن نون جانشین آن حضرت قوم خودرابرای فتح فلسطین حرکت داد0مردم فلسطین باآنان به نبردبرخواستندو مغلوبشان کردندولی پس ازجنگهای فراوان بنی اسرائیل موفق شدند به اورشلیم (بیت المقدس )راه یابندوحضرت داوودتوانست بیت المقدس یامعبدالهی رادرآن جابناکندکه این بناتوسط حضرت سلیمان تکمیل شد0بیت المقدس حدود1100سال پس ازبنای کعبه به دست حضرت ابراهیم ونهصدوهفتادسال پیش ازمیلادحضرت مسیح ساخته شده است 0

پس ازآن سرزمین فلسطین درطی قرون متمادی موردهجوم واقع شدابتداحدودهفتصدوسی سال پیش ازمیلادشلمنصربه آن سرزمین تاخت واسرائیلیان رااسیروآواره کردوسپس درپانصدو هشتادوشش سال قبل ازمیلاددرزمان بخت النصرموردحمله آشوریان قرارگرفت وساکنان آن راپراکنده ویااسیربابل کردندو معبدسلیمان راویران ساختند0

پس ازظهورکورش پادشاه هخامنشی وتسخیربابل به دست او, قوم یهودآزادشدندوبه اورشلیم بازگردانده شدندودوباره معبد سلیمان بازسازی شد0

حدودسال 323پیش ازمیلادحمله اسکندرمقدونی به بسیاری ازکشورهاازجمله فلسطین واقع شدوازسال 63قبل ازمیلادرومیان به مناطقی حمله بردندکه سرزمین فلسطین یکی ازآنهابود,آنان در این تهاجم خود,دوازده هزاریهودی راکشتند0

پس ازمیلادمسیح وحدودبیش ازسیصدسال بعدازمیلاد, کنستانتین امپراطورروم ,دین مسیح راپذیرفت وآن رارسمی اعلام کردوچون بیت اللحم رازادگاه ومدفن آن حضرت می دانستند,دوباره اورشلیم موردتوجه خاصی شدوکلیساهای بسیاری ساخته شدو قرنهاتنهاعده ای انگشت شماریهودی دربیت المقدس زندگی می کردند0

درزمان خسرودوم پادشاه ساسانی ,ازسال 604تا630میلادی جنگ بین امپراطورایران وروم واقع شدکه دراین نبردسپاهیان روم ازسوی ایرانیان شکست خوردندودرجریان آن اورشلیم (فلسطین ) فتح شد0ولی پس ازمرگ خسروپرویز,دوباره این سرزمین به دست مسیحیان افتاد0پس ازظهوراسلام درزمان خلیفه دوم سپاه مسلمانان سوریه و فلسطین راگشودندوازآن سال (15هجری )فلسطین دردست مسلمانان بودوساکنان عمده آن رامسلمانان عرب تشکیل می دادندو طبق معاهده صلح ,مسیحیان دراعمال مذهبی خودآزادبودند0

ازسال 1095میلادی (488هجری قمری )باتهاجم اروپائیان علیه مسلمانان جنگهای صلیبی آغازشدوتاحدوددوقرن ادامه یافت 0این نبردهاکه تعدادآن درطول این مدت به هفت جنگ رسید نقطه اصلی ومرکزی آن ,سرزمین فلسطین وبه مقصودتصرف آن به وقوع می پیوست 0

عثمان غازی باجنگهای طولانی وفتوحات خودبامغولان و یونانیان سلسله عثمانی راپایه گذاری کردوپس ازدرگذشت اودر (727هق )مطابق با(1326م )جانشینان اوبه حکومت رسیدندتا نوبت به سلطان محمدفاتح رسیدواودرسال 1453میلادی شهر قسطنطنیه راکه مهمترین مرکزاقتدارصلیبی هاوپایتخت روم شرقی بودفتح کردوصلیبیهاراتاپشت دروازه های اروپاتعقیب کرد0

باپیدایش سلسله صفویه درایران ورسمی شدن مذهب شیعه در این کشوربادسیسه های دولتهای اروپایی بویژه انگلیس متجاوزازدو قرن بین ایرانیان وعثمانیان جنگ وخونریزی حاکم بود0

دراواخرقرن نوزدهم ,شورشهایی درفلسطین علیه دولت مرکزی عثمانی برپاشدوانگلستان که تاآن زمان طرفدارعثمانی بودناگهان تغییرروش دادوبه جهت حفظ منافع خوددرهندوستان ودست یابی به کانال سوئزکه دست عثمانی بود,ازشورشیان حمایت کردوعربها رابه شورش برضدترکهای عثمانی تحریک می کردورفته رفته مناطق مختلف امپراطوری عثمانی براثرشورشهای داخلی وضعف دولت مرکزی روبه تجزیه می رفت وهرنقطه ای موردطمع یکی از کشورهای روسیه ,فرانسه وبریتانیاقرارگرفت وفلسطین به طورغیر رسمی مستعمره انگلستان شد0

درهمین زمان گروهی ازیهودیان اندیشه ملت واحدیهودرا مطرح ساخته وبرای تشکیل کشوری مستقل به اقدام برخواستند0این عده تحت حمایتهای جدی انگلستان وباگرفتن کمکهای مالی از یهودیان ثروتمند,برای پیشبردمقاصدخودحزبی تشکیل دادندونام صهیون راکه نام کوهی درفلسطین است برخودنهادند0

اواخرقرن نوزدهم ناسیونالیستهای یهودی برای مهاجرت و اسکان یهودیان به فلسطین ,اقداماتی انجام دادند,ولی این حرکتهابا توجه به آگاهی عده ای ازروحانیان یهودازاهداف سیاسی آن و مخالفت باآنان بااین اقدامهابه شکست انجامید,ولی مجددادراوایل قرن بیستم باحمایت انگلستان دوباره این اندیشه دربین آنهامطرح شدوچون بیت المقدس تاپیش ازجنگ جهانی اول رسماادردست عثمانیهابودصهیونیستهادرجریان این جنگ ازآمریکاوانگلیس خواستندتاآنان موافقت کنند,درصورت شکست عثمانی متحدآلمان , فلسطین تبدیل به کشوریهودگردد0کوشش یهودیان نتیجه بخش بودو توانستندنظر<لردبالفور>وزیرخارجه وقت انگلیس راجلب کنندو نظرمساعدرجال آمریکایی رانیزبه دست آوردندوبالاخره درسال 1296(نوامبر1917)اعلامیه بالفوردرموردتصویب طرح تاسیس <کانون یهود>درسرزمین فلسطین ,درکابینه انگلیس منتشرشد0در اواخرجنگ قسمتی ازفلسطین توسط صهیونیستهااشغال شدورفته رفته خریدمزارع اعراب وتبدیل آن به مناطق یهودی که ازپیش شروع شده بود,شدت یافت 0در15اردیبهشت 1299(25آوریل 1920)متفقین وجامعه ملل قیمومت فلسطین رارسماابه دولت انگلیس وانهادندوآن راموظف کردندتادرراستای اجرای طرح بالفورکمک کند0دراین زمان فقط پنجاه هزاریهودی درفلسطین بودندولی به وسیله حکومت جدیدکه ازسوی انگلستان به یک یهودی واگذارشده بود,باب مهاجرت یهودیان ازنقاط دیگرجهان به این سرزمین بازشدوجمعیت آنان افزایش یافت که شورش ومخالفت اعراب رادرپی داشت 0درپی این اقدامات اعراب فلسطینی و مسیحیان دست به دست هم دادندودربرابردشمن مشترک همداستان شدندودرتابستان 1308(1929)درجریان برخوردخونینی که بین اعراب فلسطینی وصهیونیستهای مهاجردرگرفت ,حدود351تن از فلسطینیان شهیدوعده ای مجروح یادستگیروعده ای به حبس مادام العمرویااعدام ,محکوم شدند0مهاجرت بی رویه یهودیان ومخالفتها وشورشهاازسوی اعراب مسلمان ومسیحیان همچنان باشدت و ضعف خودادامه داشت وبااین که درابتدادولت انگلیس اعلام می کرد که بااین اقدامات قصدتشکیل کشوریهودراندارد,ولی پس ازاین که دولت انگلیس به قیمومت خودبراین سرزمین در24اردیبهشت 1327(14مه 1948)پایان


دانلود با لینک مستقیم


امام خمینی ومبانی حمایت ازفلسطین

دانلودمقاله درمورد بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر 33ص

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله درمورد بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر 33ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر

چکیده

اصل «عدم مداخله» و اصل «منع توسل به زور» از جمله اصول کلى حاکم بر روابط بین المللى است که کلیت آن، هم در نظام حقوقى اسلام و هم در نظام حقوق بین الملل معاصر پذیرفته شده است. البته در هر دو نظام حقوقى، موارد متعددى به عنوان استثنا بر این دو قاعده لحاظ شده است. یکى از مواردى که به عنوان توجیه استفاده از زور و مداخله، مطرح شده است، مداخله نظامى اعم از حمله مسلحانه یا اعزام گروه هاى مسلّح یا کمک تسلیحاتى و نظامى به کشورى علیه کشور دیگر، به منظور حفظ و دفاع از حقوق انسانى است. اصولاً در تفکر اسلامى و حقوق بین الملل معاصر، اهم حقوق انسانى کدام است؟ و آیا هر گاه دولتى حقوق اساسى بشر را در قلمرو حاکمیت خود نقض کند، سایر دولت ها یا سازمان هاى بین المللى، «حق» یا «وظیفه» مداخله و توسل به زور علیه آن کشور را دارند، یا آن که این امر، عملى نامشروع مى باشد؟ هدف این نوشتار، مقایسه اجمالى «حمایت از حقوق بشر» در نظام حقوق بین الملل اسلام و حقوق بین الملل معاصر مى باشد.

اشتراک نظر و سابقه تاریخى حمایت از حقوق بشر یکى از اصول کلى سیاست خارجى دولت اسلامى، مبارزه با ظلم و استعمار و خفقان و دیکتاتورى و حمایت از امت اسلامى و دفاع از همه مظلومان و مستضعفان جهان در مقابل متجاوزان و ستمگران و طاغوت ها مى باشد، و این امر، یکى از اهداف جنگ هاى مشروع در نظام حقوقى اسلام و از مصادیق «جهاد فى سبیل اللّه» مى باشد; چه این که بدون تردید از نمونه هاى بارز ظلم و تجاوز، تعدّى به حقوق اساسى و آزادى بشر است و همان طورکه درمقدمه اعلامیه اسلامى حقوق بشرمصوّب1990میلادى دراجلاسوزراى امور خارجه کشورهاى عضو سازمان کنفرانس اسلامى در قاهره([1]) آمده است: «حقوق اساسى و آزادى هاى عمومى در اسلام، جزئى از دین مسلمین است.»([2]) قرآن مجید در آیات متعددى به حمایت از حقوق بشر اهتمام ورزیده است که به چند مورد آن اشاره مى کنیم: 1. «أُذن للّذین یقاتلون بأنّهم ظُلِموا و أنّ اللّه على نصرهم لقدیر الّذین أُخرجوا من دیارهم بغیر حقّ الاّ أن یقولوا ربّنا اللّه ولولا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لهدّمت صوامعوبیعَ و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللّه کثیراً...»(حج:39و 40) این آیه، علت إذن در جهاد را«مظلومیت»و مورد ظلم قرار گرفتن و اخراج از کاشانه و آواره ساختن مؤمنان ازوطن خودازسوى ستمگران مى داند. 2. «ولمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل، انّما السّبیل على الّذین یظلمون النّاس و یبغون فى الارض بغیر حقٍّ...» (شورى: 41 و 42); کسانى که بعد از آن که مورد ظلم قرار گرفتند، یارى بطلبند، ایرادى بر آنان نیست، ایراد و مجازات بر کسانى است که به مردم ستم مى کنند و در زمین به ناحق ظلم روا مى دارند...([3]) 3. «و مالکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا أخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیّاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً» (نساء: 75); چرا در راه خدا و براى رهایى مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران تضعیف شده اند) پیکار نمى کنید؟! همان افراد (ستمدیده اى) که مى گویند: پروردگارا ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر، و از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما. در سنّت نبوى(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز سفارش زیادى به این امر شده است; چه این که «در اسلام، مسؤولیت مقابله با تهدید و ارعاب وظیفه اى همگانى است که باید همه یکپارچه، در برابر عوامل تهدید و ارعاب بایستند و از مظلوم دفاع کنند و خصم ظالم باشند.»([4]) چنانکه دستور نورانى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام)مبنى بر این که «همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید»([5]) بیانگرتعالى اصول حقوقى اسلام و حقانیت این نظام حقوقى مى باشد. در روایتى از پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «هر کس فریاد استغاثه هر مظلومى (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود که مسلمین را به یارى مى طلبد، اما فریاد او را اجابت نکند مسلمان نیست.([6]) و در روایت دیگر فرمودند: «یارى نمودن ضعیفان، بهترین و با فضیلت ترین صدقه هاست.»([7]) بر اساس برخى روایات دیگر، مسلمانان باید به حل معضلات و گره گشایى یکدیگر اهتمام داشته و در این راستا تلاش نمایند و گرنه از زمره مسلمان واقعى خارج هستند.([8]) در صحیح بخارى نیز از آن حضرت روایت شده است که فرمودند: «همه مسلمانان برادر یکدیگرند، به همدیگر ظلم نمى کنند و در مقابل دشمنان یکدیگر را رها نمى کنند و به خود وا نمى گذارند».([9])در مسند احمد بن حنبل نیز از آن حضرت روایت شده است که: «که هر کس نزد او مؤمنى خوار شود ولى او را یارى نکند، در حالى که قادر بر نصرت او باشد، خداوند عزو جل، روز قیامت نزد تمام خلایق او را خوار خواهد نمود».([10]) مؤلف «فتح البارى» در شرح حدیث نبوى در دفاع از مظلوم مى نویسد: «کسى که قدرت بر نجات مظلوم دارد، بر او لازم است که به هر طریق ممکن ظلم را از او دفع کند و قصد او در دفاع، کشتن ظالم نیست بلکه مقصود، دفع ظالم است و در این صورت که دفاع مى کند، خون ظالم هدر است و فرقى نمى کند که دفاع از خویش باشد یا از دیگرى».([11]) علاوه بر آن سنّت عملى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در انعقاد پیمان هاى دفاعى به عنوان یارى مظلومان آنچنان که در «حِلف الفضول» صورت گرفت([12])، و یا به عنوان «اعلام همبستگى و حمایت متقابل» آنچنان که در پیمان با «بنى ضُمرة»([13])و «خزاعه»([14]) انجام شد، گواه این امر است. در پیمان جوانمردان (حلف الفضول) افراد شرکت کننده، از جمله حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)سوگند یاد کردند که «ید واحده» با مظلوم و علیه ظالم باشند تا آن که ظالم حق مظلوم را بپردازد، و این پیمان مادامى که دریا کنارِ ساحل خود را مرطوب کند (یعنى براى همیشه تاریخ) استوار است.([15]) و در احادیث آمده است که «در خانه عبدالله بن جذعان شاهد پیمانى شدم که اگر حالا (پس از بعثت) نیز مرا به آن پیمان بخوانند اجابت مى کنم یعنى حالا نیز به عهد و پیمان خود وفادارم.»([16]) ابن هشام نقل مى کند که آن حضرت درباره پیمان مزبور مى فرمودند: «من حاضر نیستم پیمان خود را به هیچ وجه نقض کنم، اگر چه در مقابل آن گران بهاترین نعمت را در اختیار من بگذارند.»([17]) ایراد برخى از نویسندگان مانند «محمد حسنین هیکل» به استدلال به


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد بررسی تطبیقی حمایت از حقوق بشر در اسلام و حقوق بین الملل معاصر 33ص