یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق اثبات معاد از طریق توحید

اختصاصی از یاری فایل تحقیق اثبات معاد از طریق توحید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق اثبات معاد از طریق توحید


تحقیق اثبات معاد از طریق توحید

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 13 صفحه

اثبات معاد از طریق توحید این چند تعبیر در قرآن آمده است.
در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شده‏اند نه به باطل.
ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبوده‏ایم.
«افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون‏» ۳ (باز کلمه «عبث‏» آمده است) شما خیال کرده‏اید که مرجوع نمی‏شوید پس عبث آفریده شده‏اید؟
این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور می‏گوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است.

اما در اینجا کلمه «لاعب‏» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین‏» .
اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم.
به چه می‏گویند «بازی‏»؟
این کلمه «لعب‏» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود.

بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در می‏آید مشغول بازی می‏شود.
کاری را شروع می‏کند.
مثلا می‏آید اتاقک می‏سازد، شتر یا اسب درست می‏کند.
بازی‏اش که تمام می‏شود خرابش می‏کند می‏رود.
باز دفعه دیگر همان را درست می‏کند.
شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمی‏کنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست.
فرض کنید می‏روند فوتبال بازی می‏کنند.
چندین بار توپ از این طرف می‏رود آن طرف و از آن طرف می‏رود این طرف، به این دروازه وارد می‏شود، به آن دروازه وارد می‏شود.
شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.
حالا این توپ به این دروازه برود یا به آن دروازه، چه اثری بر این کار مترتب است؟
هیچ.

البته هر لعبی - اگر دقت کنید - لعب نسبی است‏یعنی از نظر آن کار بازیچه است، ولی این بچه چرا این کار را می‏کند؟
او در عالم خیال خودش به هدفی می‏رسد.

فقط از نظر خیال این بچه (یا بزرگ) ب

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق اثبات معاد از طریق توحید

دانلود مقاله کامل درباره اقسام توحید 14 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره اقسام توحید 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

اقسام توحید

1ـ توحید ذاتی: یعنی برای خداوند شبیه و مانندی وجود ندارد: اخلاص 4ـ1

2ـ توحید صفاتی: یعنی صفات خدوند مانند علم و قدرت و حیات عین ذات اوست:

فاطُِرالسَّمواتِ وَ الاْرضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجًا وَ مِنَ اْلَاَنعامِ اَزْواجًا یَذْرَوُم فیه ِلَیسَ کَمِثِلِهَ شَیٌ وَ هُوالسَّمیعٌ البَصیٌر.(شوری ایه11)

خدا آفریننده زمین واسمانها برای شماآدمیان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرار دادونیزچهارپایان راجفت (نروماده)آفریدتابه این

(تدبیر)ازدواج شماراخلق بیشمار کند.آن خدای یکتارا هیچ مثل ومانندی نیست واو شنوا وبیناست.

قُلْ هُوَ اللهُ اَحَد اللهُ الصَمَد لَم یَلِد وَ لَم یوُلَد وَ لَم یَکُنْ لَهُ کُفُوَاً اَحَد

(ای رسول ما به خلق) بگو او خدای یکتاست. آن خدایی که از همه بی‌نیاز و همه عالم به او نیازمند است. نه کسی فرزند او و نه او فرزند کسی است. و نه هیچکس مثل و همتای اوست.

3ـ توحید عبادی: یعنی کسی که به جز خداوند شایسته پرستش نیست:

وَ ما اَرسَلنا مِنْ قَبلِکَ مِن رَسولٍ اِلّا نوحی اِلَیْه اِنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَنا فَاعْبُدوُنِ (الانبیاء آیه25)

و ماهیچ رسولی را به رسالت نفرستادیم جز آنکه به او وحی کریم که به جز من خدایی نیست تنها مرا به یکتایی پرستش کنید بس)

4‌ـ توحید افعالی: یعنی تمام کارها در جهان هستی به اذن خداوندصورت می‌گیرد که این قسم از توحید بر دو قسم است.

1ـ توحید خالقیّت: یعنی آفریننده همه موجودات خداوند است:

یا اَیُّها النّاسُ اذْکُروُا نِعْمَتَ‌اللهِ عَلَیکُم هَلْ مِن خالِقٍ غَیرُاللهِ یَرزُقُکُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرْضِ لا اِلهَ اِلّا هُوَ فَاَنَّ تُؤفَکونَ (فاطر آیه 3)

ای مردم متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرمود آیا جز خدا آفریننده هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد هرگز جز خدای یکتا خدایی نیست پس ای مشرکان چگونه از درگاه حق رو به بتان باطل می‌آورید.

ذ'لِکُمُ اللهُ رَبُّکُم لا اِلهَ اِلّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ یُدرِکُ الاَبصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ (انعام آیه 102)

این است وصف پرئردگار یکتای شما که ز او هیچ خدایی نیست و آفریننده هر چیز اوست پس او را پرستش کنید که نگهان همه موجودات است.

2ـ توحید ربوبی: یعنی اداره و تدبیر جهان خلقت با خداوند است:

قُلْ اَغَیرَاللهِ اَبْغی رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ وَلا تَکسِبُ کُلُّ نَفسٍ اَلّا عَلَیها وَ لا تَزِرُوازِرَةٌ وِزرَ اُخر'ی ثُمَّ الی رَبِّکُمْ مَرجِعُکُم فَیُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم فیه تَختَلِفونَ (انعام آیه 164)

بگو ای پیغمبر آیا من کسی غیر خدا را به ربوبیت گزینم؟ در صورتی که خدا رب همه موجودات است و هیچکس چیزی ندوخت مگر خود و هیچ نفسی بار دیگری را بر دوش نگیرد (و پس از انتقال از این جهان) بازگشت همه شما به سوی خداست او شما را به آنچه خلاف در آن کردید آگاه خواهدساخت.

قُل مَنْ یَرزُقُکُم مِنَ السَّماءِ وَ الاَرضِ اَمَّن یَملِکُ السَّمعَ وَ الاَبصارَ وَ مَن یُخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیِّتَ وَ یُخرِجُ المَیِّتَ مِنَ الحَیِّ وَ مَن یُدَبِّرُ فَسَیَقُولونَ اللهُ فَقُل اَفَلا تَتَّقونَ (یونس آیه 31)

ای رسول ما به مشرکان را بگو کیست از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد و کیست به شما چشم و گوش عطامی‌کند و کیست از مرده زنده و از زنده مرده برمی‌انگیزد و کیست که فرمانش عالم آفرینش را منظم می‌دارد تا همه مشرکان معترف شده و گویند قادر بر این امور تنها خدای یکتاست پس به آنها بگو چرا خداترس نمی‌شوید.

انواع توحید:

توحید به دوقسم است، توحید ربوبیت و توحید الوهیت: توحید در شناخت و اثبات، که به آن توحید ربوبیت نیز گفته شده، عبارت است از اقرار به آفریننده و تنها دانستن الله(ج) در آفرینش، تدبیر و زنده‌کردن و میرانیدن و جلب خیر و دفع شر؛ این نوع از توحید قسمی است که می‌شود گفت تقریباً در میان مخلوقات مخالفی ندارد؛ تا آن حد که مشرکین هم با وجود شرک‌شان، به آن اقرار داشتند و از آن انکار نمی‌کردند؛ الله‌ متعال در قرآن می‌فرماید: »بگو چه کسی از آسمان و از زمین به شما روزی می‌رساند؟ یا چه کسی بر گوش و چشم‌ها توانا است؟ یا چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؟ یا چه کسی امور را می‌گرداند؛ خواهند گفت: او الله است؛ پس بگو: آیا نمی‌ترسید و پرهیزگار نمی‌شوید؟« [یونس/ 31]

آیات بسیاری همانند این آیه وجود دارد، که این موضوع را می‌رساند و نشان می‌دهد که مشرکین اقرار به این نوع توحید داشتند و فقط از نوع دوم انکار می‌ورزیدند؛ که عبارت است از توحید الوهیت در عبادت؛ یعنی توحید در یگانه‌دانستن الله‌ متعال در طلب و قصد و هرآنچه که از بنده در انواع عبادات صادر می‌شود گفتنی است که این نوع توحید را جملة لا اله الا الله تعبیر می‌نماید؛ چراکه این کلمه عبادت با تمام انواع آن را برای الله یگانه ثابت می‌سازد و از غیر الله نفی می‌کند و از همین جا است، آنگاه که رسول‌اللهr از مشرکین خواستند به این کلمه باور کنند، آنان از پذیرش آن امتناع ورزیده و چنیین می‌گویند: »آیا او به جای این همه خدایان، به خدای واحدی معتقد است؟ واقعاً این کاری شگفت است« [ص/5] و این بدان سبب بود که آنها خوب می‌دانستند که اگر این جمله را بپذیرند، در واقع بطلان عبادت هرچیز غیر از الله را پذیرفته‌اند.

چرا که (اله) معنای معبود را افاده می‌کند و عبادت اسم جامعی است برای هرعملی که الله متعال دوست دارد و از آن خشنود می‌شود؛ از قبیل کردار و گفتار؛ خواه آشکار باشد خواه پنهان و هرکسی که به این جمله اقرار نماید و سپس به پرستش غیر الله بپردازد؛ تناقضی را در روانش به وجود می‌آورد.!

رابطه میان توحید ربوبیت و توحید الوهیت رابطة تلازم است؛ به این معنی که اقرار به توحید ربوبیت پذیرش توحید الوهیت را لازم دارد و باید در ظاهر و باطن به آن اقدام نماید؛ از همین جاست که همه پیامبران از پیروان خود همین را مطالبه می‌نمودند و به توحید ربوبیتِ که آنان اعتراف داشتند استدلال می‌کردند؛ چنانکه الله متعال می‌فرماید: »الله پروردگار شما است؛ جز او خدای نیست و او آفرینندة همه چیز است؛ پس وی را باید بپرستید و حافظ و مدبر همه چیز اوست« [انعام/102]. ودر جایی دیگر می‌فرماید: »اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: الله بگو: آیا چیزهایی را که به جز الله به فریاد می‌خوانید؛ اگر الله بخواهد زیان و گزندی به من برساند؛ آنها می‌توانند آن زیان و گزند خداوندی را برطرف سازند؟ و یا اگر الله بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد؛ آنها می‌توانندجلو لطف و مرحمتش را بگیرند و آن را باز دارند؟« [زمر/38]

بناءً اقرار به توحید ربوبیت در فطرت‌ها جای دارد و کسی در آن منازعه ندارد و از هیچ‌یک از اقوام جهان، انکار این نوع از توحید ثابت نشده است؛ به استثنای دهریین که منکر آفریننده برای جهان هستند؛ چه به زعم آنها جهان بدون تدبیرکننده در حال حرکت است؛ قرآن در این باره می‌فرماید: »منکران رستاخیز می‌گویند: حیاتی جز همین زنده‌گی دنیایی که در آن بسر می‌بریم در کار نیست؛ گروهی از ما می‌میرند و گروهی جای ایشان را می‌گیرند و جز طبیعت و روزگار مارا هلاک نمی‌سازد!« [جاثیه/ 24]

آنان انکار خود را بر برهانی که قابلیت دلیل را داشته باشد استوار نساختند؛ بلکه به مجرد گمان بنا شده و گمان هم در برابر حق ارزشی ندارد؛ همان گونه که ایشان در برابر این فرمودة الله متعال توانایی جواب‌دادن انکارشان را نداشتند: »آیا ایشان بدون هیچ‌گونه خالقی آفریده شده اند؟ و یا این که خودشان آفریدگاراند؟ یا این که آنان آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟! بلکه ایشان طالب یقین نیستند« [طور/ 35 ـ 36]

و نیز آیت: »این‌‌ها آفریده‌های خدایند، شما به من نشان دهید آنانی‌ که جز خدایند چه چیزی را آفریده‌اند؟« [لقمان/11]

و یا »بگو: آیا دقت کرده‌اید در بارة چیزهایی که به جز الله به فریاد می‌خوانید و می‌پرستید؟ به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند؟ یا اصلاً درآسمان‌ها مشارکتی داشته‌اند؟« [احقاف/4]

باید دانست آنانی هم که تظاهر به انکار توحید ربوبیت می‌نمایند؛ در واقع امر، به آن اقرار دارند. همچون فرعون؛ چنانکه الله متعال می‌فرماید: «موسی به فرعون گفت: تو می‌دانی که این معجزه‌های روشنی‌بخش را جز صاحب آسمان‌ها و زمین نفرستاده است«[اسراء/102]

و در جای دیگر می‌فرماید: »ستمگرانه و مستکبرانه معجزات را انکار کردند؛ هرچند که در دل بدان‌ها یقین و اطمینان داشتند.« [نمل/ 14]

و از امت‌های پیشین این گونه یاد می‌کند: «(قبیله‌های) عاد و ثمود، خانه و کاشانة ایشان برای شما نمایان است؛ اهریمن اعمال ایشان را در نظرشان آراست و بدین‌وسیله ایشان را از راه بازداشت، در حالی که چشم بیناداشتند« [عنکبوت/ 38]

باید خاطرنشان سازم که توحید ربوبیت را همچنان که کسی از فرزندان آدم انکار ننموده؛ به همان ترتیب شرک هم اغلب در آن وارد نشده و همه به این اقرار دارند که الله به آفرینش و تدبیر یگانه است و از هیچ‌یک از طوایف جهان به اثبات نرسیده که قایل به دو آفریدگار برابر در صفات و افعال باشند؛ آن آتش‌پرستانی که برای جهان دو آفریننده قایل‌اند ـ آفرینندة خوبی و آفرینندة بدی ـ یا آفرینندة نور و آفرینندة ظلمت؛ باز تاریکی را با روشنی برابر نمی‌دانند؛ نور در نزد‌شان اصل است و ظلمت حادث است و آنان اتفاق دارند بر این که نور از ظلمت بهتر است و همچنین نصارا که قایل به تثلیث هستند؛ اما برای جهان به سه رب جدا از هم قایل نیستند؛ بلکه آنان به این متفق‌اند که آفرینندة جهان یگانه است و می‌گویند: پدر اله بزرگ است.

به هرحال نتیجه این می‌شود که: اثبات توحید ربوبیت محل اتفاق است و شرک به آن اندک است؛ اما اقرار به آن به تنهائی برای بنده جهت بدست‌آوردن اسلام کافی نیست؛ بلکه باید لازم آن را هم با خود داشته باشد که عبارت ازتوحید الوهیت است؛ چرا که امت‌های غیر مسلمان هم اقرار به توحید ربوبیت می‌نمودند، به ویژه مشرکین عرب، آنانی که خاتم پیامبران در بین‌شان مبعوث گردید؛ با آن هم تا زمانی که توحید الوهیت را نپذیرفتند مسلمان قلمداد نشدند. جستجوگردر آیات قرآن این را به خوبی درک می‌کند که قرآن خواستار توحید الوهیت است و برای برآورده‌شدن این مأمول به توحید ربوبیت استدلال می‌کند و از مشرکین آنچه را طلب می‌کند که آنان انکار می‌ورزیدند و استدلال می‌نماید به آنچه که به آن اقرار داشتند و آنان را دستور به توحیدعبادت می‌دهد و از اقرارشان به توحید ربوبیت خبر می‌دهد؛ توحیدعبادت را در سیاق طلب، یادآوری می‌کند و توحید ربوبیت را، در قالب خبر یادآور می‌شود!

نخستین فرمانی که در قرآن‌کریم آمده این است:« ای مردم! خدای خود را بپرستید، آن که شما را و کسانی را آفریده است که پیش از شما بوده‌اند، تا راه پرهیزگاری گیرید. خدای شما کسی است که زمین را برای‌تان بگسترد و آسمان را کاخی بیافرید و از آسمان آب فرو فرستاد و با آن، انواع ثمرات


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره اقسام توحید 14 ص

دانلود مقاله کامل درباره توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی 15ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی 15ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی

برگرفته از سایت

http://qaraati.net/library/show.php?bn=1&start=18161

نیاز به دین بحث اصول عقاید را با طرح سوالی شروع می کنیم : آیا انسان به دین نیاز دارد؟قبل از پاسخ این سوال ، لازم است ابتدا نیازهای انسان را ذکر کنیم .هر انسانی سه نوع نیاز دارد:1نیاز شخصی 2 نیاز اجتماعی 3 نیاز عالی نیاز شخصی ، مثل نیاز به غذا، پوشاک ، مسکن ، همسر. نیاز اجتماعی ، اموری است که انسان چون در جامعه زندگی می کند به آنها نیاز دارد. مانند قانون ، مقرّرات و رهبر. نیاز عالی ، نیاز انسان به شناخت و معرفت است ، که بشر سوالات متعدّدی درباره خود و هستی دارد و می خواهد خیلی چیزها را بشناسد و بداند و درباره آنها اطلاعاتی داشته باشد. مثلا شناخت هستی و مبدأ آن ، شناخت هدف هستی و مقصد و پایان آن ، شناخت راه زندگی و شناخت حقّ و باطل ، از جمله نیازها وخواسته های هر انسانی است . اکنون بار دیگر سوال قبلی را تکرار می کنیم : انسان چه نیازی به دین دارد؟ پاسخ : در میان انواع نیازهای انسان ، دین ، پاسخگوی نیازهای عالی اوست . انسان ها برای پاسخگویی به نیازهای عالی خود به دین نیازمندند، و دین به سوالات فوق پاسخ می دهد. دین توضیح می دهد که سرچشمه هستی کجاست ، آفریدگار هستی کیست ، هدف هستی چیست ، معیار شناخت حقیقت کدام است و مسئولیّت ما در این مجموعه چیست . کدام راه ؟ما انسان ها، برای سعادت و رشد خود به برنامه و طرح نیازمندیم و از سه طریق می توانیم برنامه مورد نیاز خود را به دست آوریم . به عبارت دیگر سه راه پیش روی ماست :1طبق میل و سلیقه خود عمل کنیم .2طبق خواسته های مردم برنامه خود را تنظیم کنیم .3خود را تسلیم خدا نماییم و راه خود را فقط از او بگیریم . راه خود راه خود ساخته ، هرگز راه مطمئنّی نیست ، زیرا معلومات ، اطلاعات و دانش انسان بسیار محدود است . او شاهد صدها اشتباه و خطا در اعمال گذشته خویش است . وجود پشیمانی های بسیار در زندگی ما دلیلی است بر اشتباه بودن راهی که رفته ایم و چه بسیار از تصوّرات ، برداشت ها و قضاوت های ما، که بعدا معلوم می شود اشتباه بوده است . مضافا، طوفان غرائز هر لحظه انسان را از سویی به سویی می برد وخواسته های جدیدی را مطرح می کند، با این وضع آیا صلاح است باز هم در انتخاب راهی که به سعادت یا شقاوت همیشگی انسان مربوط می شود، طبق فکر ناقص وعلم محدود خود عمل کند!؟ راه مردم راه دوّم نیز در نامطمئن بودن ، دست کمی از راه اوّل ندارد، چون همان خطا و سهو و محدودیّت که در دانش و اندیشه من بود در نظریه دیگران نیز هست .همان گونه که من در دام هواها و هوس های خویش گرفتارم ، دیگران نیز همین گرفتاری را داشته و دارند و همان طور که من بارها پشیمان شده و می شوم ، دیگران نیز همین پشیمانی را داشته و خواهند داشت .از همه اینها گذشته ، هیچ دلیلی وجود ندارد که من از سلیقه خود صرف نظر کنم و دنبال سلیقه های گوناگون دیگران باشم . آزادی خود را رها کرده ، اسیر کسانی شوم که نه حقیقت مرا می شناسند، نه سعادت ابدی مرا می دانند و نه معلوم است که خیر خواهم باشند. راه دین یا راه برتر راه دین ، راهی است که آفریدگار برای ما قرار داده و بدیهی است که سازنده هر کالایی به مشخّصات و نیازهای آن از دیگران آگاه تر است و بهتر از هر کسی می تواند مقرّرات مربوط به نحوه استفاده و یا حفظ و نگهداری آن را مشخّص نموده ، اعلام کند. آیا وجود انسان ، از یک کالای ساخته دست بشر کمتر ویا ساده تر است !؟ راه ما و مقرّرات و قوانین زندگی ما را نیز باید سازنده وخالق ما یعنی خدای بزرگ بیان کند، زیرا او از هر کس نسبت به بندگان خود آگاه تر و مهربان تر است . انتخاب راه دین ، سفارش عقل است علاوه بر مطالب فوق ، انتخاب راه دین ، امری کاملا عقلانی ومنطقی است ; زیرا انسان عاقل همیشه احتمال خطر را خصوصا اگر مهم باشد، جدّی می گیرد. در جمعی که به مسافرت می روند، آن کسی بر مبنای عقل و خرد گام برمی دارد که هنگام سفر و احتمال خطر، چیزهایی با خود برمی دارد، طنابی برای بکسل کردن ، زنجیر چرخی برای یخبندان ، جک و زاپاسی برای پنچری ، چراغ قوّه ای برای تاریکی و چوب و چماقی برای حمله دزدی مسلح . انسان عاقل همواره به پیش آمدهای احتمالی سفر فکر می کند و این وسایل را همراه خود می برد، در مقابل ، افرادی که از عقل خود بهره ای نمی گیرند، سفر را آغاز کرده ، هیچ یک از وسایل مورد نیاز را برنمی دارند. در طول سفر چنانچه مشکلی پیش نیاید و خطری اتّفاق نیفتد. کسانی که این گونه امکانات را همراه خود برداشته اند ضرری نکرده اند; بلکه در طول سفر از احساس آرامش و اطمینان برخوردار بوده اند، امّا اگر نیازی به این وسایل پیش آمد، کسانی که همراه خود هیچ وسیله ای ندارند چه کنند؟ مانندهمین ماجرا برای کسانی که در این دنیا، دین را برگزیده ، دستورهای آن را اجرا می کنند با کسانی که دین را رها نموده و به آداب و اعمال دینی پایبند نیستند، اتّفاق می افتد. انسان عاقل ، بر اثر گفتار انبیا و بندگان صالح و صادق ، راه پر مخاطره ای را پیش روی خود می بیند، آنان به او گفته اند: روزی فرا می رسد که باید پاسخگوی اعمال خود باشد، پاداش کارهای نیکش را می بیند و به خاطر کارهای زشت و ناپسندش مجازات می شود. پیامبران الهی او را از ارتکاب گناهان باز داشته و انجام اعمال نیک را به او سفارش کرده اند. به او گفته اند: سالی یک ماه رمضان ، روزه بگیرد. به جای آنکه شراب بنوشد از خود انگور استفاده کند و روزی چند دقیقه در برابر خالق خویش نماز گزارد و به جای بی حرمتی به ناموس دیگران ، ازدواج کند و عفّت خود را حفظ نماید.حال اگر این وعده و وعیدها راست نبود و قیامتی به وجود نیامد و سوال و جواب و پاداش و مجازاتی در کار نبود، کسی که در دنیا دیندار بوده ، مقرّرات و دستورات دین را مراعات نموده ، هیچ ضرری نکرده است . بلکه حداکثر به اندازه ای که فرد بی دین ، اوقات خود را صرف کارهای بی ارزش نموده است ، فرد دیندار نماز خوانده ، یادستوری دینی را انجام داده است ، امّا اگر قیامتی در بین بود، که به هزار و یک دلیل هست آن وقت افراد بی دین ، و غیر مذهبی و لاابالی چه خواهند کرد؟! بنابراین مذهبی ها به هر حال برنده اند و افراد لاابالی و غیرمذهبی ، در معرض خطر و ضرر قرار دارند. البتّه روشن است که انجام اعمال دینی و پایبند بودن به آداب آن ، صبر و استقامت می خواهد، فرد دیندار برای انجام تکالیف دینی خود باید متلک های افراد لاابالی را تحمّل کند، بویژه افرادی که در میان خانواده ها و دوستان غیر مذهبی به سر می برند باید تحمّل بیشتری داشته باشند. قرآن کریم می فرماید: روش مجرمان و خلافکاران ، این است که به مومنان می خندند. و هرگاه از کنار دینداران می گذرند (آنها را مورد تمسخر قرار داده و) به یکدیگر چشمک می زنند. و زمانی که به نزد حزب و باند و گروهشان برمی گردند، مسرورند. (به اصطلاح پشت سر مومنان صفحه می گذارند.) و هنگامی که آنها را می بینند می گویند: اینها گمراهند. (1) قرآن در این آیات به چهار نوع


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی 15ص

تحقیق درمورد توحید ذاتی و افعالی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درمورد توحید ذاتی و افعالی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

توحید ذاتی و افعالی

یونس:وَ لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعًا هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ(65)أَلا إِنَّ لِلّهِ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی اْلأَرْضِ وَ ما یَتَّبِعُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ شُرَکاءَ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ(66)(( سخن آنان تو را غمگین نکند، زیرا عزّت، همه از آنِ خداست. او شنواى داناست. آگاه باش، که هر که [و هر چه‏] در آسمانها، و هر که [و هر چه‏] در زمین است از آنخداست. و کسانى که غیر از خدا شریکانى را مى‏خوانند، [از آنها] پیروى نمى‏کنند. اینان جز از گمان پیروى نمى‏کنند و جز گمان نمى‏برند.))

﴿هُوَ السَّمیعُ ﴾ یعنی خداوند سخن آنرا شنیده و به سبب آن سخنان مجازات خواهند شد.

﴿ الْعَلیمُ﴾ یعنی خداوند به کیفری که مستحق آنند آگاه می باشد [پس ضعف و ناتوانی و عدم غلبه آنان را بر پیامبر در آیه بعد بیان می کند].

﴿الا اِنَّ لِلّهِ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی اْلأَرْضِ﴾ یعنی جملگی تحت سیطره و تصرف وقهر اویند وجز به اذن و مشیت و توان او قادر به انجام کاری نیستند.

﴿وَ ما یَتَّبِعُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ شُرَکاءَ﴾ یعنی کسانی که برای خداوند شریک قائلند از چه چیزی پیروی می کنند [و منطقشان چیست؟] در صورتی که همه چیز تحت سیطره و فرمان اوست واشیائی که از آنها پیروی می کنند چیزی نیستند [ووجودی ندارند] و به تبع آن تأثیر و قدرتی نیز نخواهند داشت.

﴿إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ ﴾ [یعنی پیروی نمی کنند مگر ] چیزی را که در گمان و خیالات خود ایجاد کرده اند که در حقیقت فرض چیزی است که وجود حقیقی ندارد.

احقاف:قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ أَرُونی ما ذا خَلَقُوا مِنَ اْلأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ ائْتُونی بِکِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ(4)وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللّهِ مَنْ لا یَسْتَجیبُ لَهُ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ(5)(( بگو: «به من خبر دهید، آنچه را به جاى خدا فرامى‏خوانید به من نشان دهید که چه چیزى از زمین [را] آفریده یا [مگر] آنان را در [کار] آسمانها مشارکتى است؟ اگر راست مى‏گویید، کتابى پیش از این [قرآن‏] یا بازمانده‏اى از دانش نزد من آورید. » و کیست گمراه‏تر از آن کس که به جاى خدا کسى را مى‏خواند که تا روز قیامت او را پاسخ نمى‏دهد، و آنها از دعایشان بى‏خبرند؟))

﴿قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ﴾ یعنی بر آن نام نهاده و برایش وجود وتأثیر قائلید.

﴿ أَرُونی﴾ [یعنی بدانید که ما سوی الله] حتی تأثیری در اشیاء زمینی به صورت مستقل و در اشیاء آسمانی به صورت مشترک ندارد.

﴿ائْتُونی﴾ به دلیل نقلی از کتاب قبل از قرآن یا به دلیل عقلی از علم متقن.

﴿إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ*وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللّهِ﴾ منظور اینکه اگر کسی چیزی را از غیر حق طلب کند همانند استدعای بنده از مولایش می باشد.[در صورتیکه باید بدانید که] فقط خداوند است که استجابت کننده دعاهاست.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد توحید ذاتی و افعالی

تحقیق درمورد توحید های سه کانه

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درمورد توحید های سه کانه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

توحید های سه گانه :افعالی صفاتی ذاتی

حمد:بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ(1)((به نام خداوند رحمتگر مهربان.))

و در حدیث شریف آمده است ((ان الله تعالی خلق آدم علی صورته)) پس ذات به واسطه صفات محجوب است و صفات به وسیله افعال و افعال به وسیله عوالم وجودی و اکوان و آثار پس هر کسی که- بعد از رفع حجاب عوالم وجودی- اسماء افعال بر او متجلی شود به مقام توکل می رسد و هرکس پس از رفع حجابهای افعال [اسماء] صفات بر او متجلی شود به مقام ((رضا و تسلیم)) می رسد و آنکس که [اسماء] ذاتیه با دریدن حجب صفات بر او متجلی شود به مقام فنا رسیده و موحد مطلق [و حقیقی] می باشد [پس نتیجه می گیریم] که فاعل وقاری واقعی همان ((بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ)) است [در اینجا باید افزود که] توحید افعالی مقدم بر توحید صفاتی و توحید صفاتی نیز مقدم بر توحید ذاتی می باشد که به این سه مرتبه از توحید حضرت رسول اکرم (ص) در سجده خود اشاره فرموده است ((اعوذ بعفوک من عقابک و اعوذ برضاک من سخطک و اعوذ بک منک))

بقره:وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآیاتی ثَمَنًا قَلیلاً وَ إِیّایَ فَاتَّقُونِ(41)((و بدانچه نازل کرده‏ام -که مؤید همان چیزى است که با شماست- ایمان آرید؛ و نخستین منکر آن نباشید، و آیات مرا به بهایى ناچیز نفروشید، و تنها از من پروا کنید.))

﴿ وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ﴾ از توحید صفاتی که در قرآن آمده و بر حبیبم محمد (ص) نازل گشته است.

﴿ مُصَدِّقًا لِما مَعَکُمْ﴾ از توحید افعالی آمده در تورات.

﴿ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ﴾ یعنی به واسطه عقائد خود اولین محجوب از قرآن نباشد.

﴿ وَ لا تَشْتَرُوا﴾ یعنی عوض نکنید.

﴿ بِآیاتی﴾ که راهنما به سوی تجلیات ذاتی و صفاتی است مانند سوره های اخلاص و آیۀ الکرسی و مظاهر آنها

﴿ ثَمَنًا قَلیلاً﴾ را با بهشت نفسانی چرا شما با لذتهای حسی مأنوس شده اید [و هوشیار بود] و ثواب اعمال خود را توحید افعالی ندانید و اگر شما را از شرک برحذر می دارم از گستره قهر و جلال و حجابم پروا کرده و رضایتم را بجوئید و صفتی را برای غیرمن اثبات نکنید [و قائل به توحید صفاتی باشید].

نسا:وَ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النّاسِ وَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطانُ لَهُ قَرینًا فَساءَ قَرینًا(38)وَ ما ذا عَلَیْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقَهُمُ اللّهُ وَ کانَ اللّهُ بِهِمْ عَلیمًا(39)إِنَّ اللّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظیمًا(40)((و کسانى که اموالشان را براى نشان‏دادن به مردم انفاق مى‏کنند، و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارند. و هر کس شیطان یار او باشد، چه بد همدمى است. و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان مى‏آوردند، و از آنچه خدا به آنان روزى داده، انفاق مى‏کردند، چه زیانى برایشان داشت؟ و خدا به [کارِ] آنان داناست. در حقیقت، خدا هم‏وزن ذرّه‏اى ستم نمى‏کند و اگر [آن ذرّه، کارِ] نیکى باشد دو چندانش مى‏کند، و از نزد خویش پاداشى بزرگ مى‏بخشد.))

﴿ وَ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ النّاسِ﴾ آنها کمالات خود را آشکار نموده و به فعلیت رسانده اند ولی با این حال به دلیل اینکه این کمالات را از خود می دانند از حق تعالی محجوبند [به عبارت بهتر] آنها به مردم نشان می دهند که این کمالات از آنهاست نه از حق تعالی.

﴿ وَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ﴾ ایمان حقیقی که در آن صورت می دانند کمال مطلق فقط از آن اوست و کجاست چیزی که وجود داشته باشد؟ تا چه رسد به اینکه دارای کمالات وجود گردند [و در آن حالت است که] از حجاب دیدن کمالات خود رهایی و از گناه ((عجب)) نجات یافته اند.

﴿ وَ لا بِالْیَوْمِ اْلآخِرِ﴾ یعنی فناء فی الله و حضور در بارگاه واحد قهار [که در نتیجه آن] از گناه شرک دوری می جویند. چرا که شرک به دلیل نزدیکی ((شیطان و هم)) به آنهاست.

﴿ وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطانُ لَهُ قَرینًا فَساءَ قَرینًا﴾ چرا که او را از طریق هدایت به در کرده و از حق تعالی محجوبش می گرداند.

﴿ وَ ما ذا عَلَیْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللّهِ﴾ [آنان فکر می کنند که] اگر صدقه خود را که همان توحید و فنای در حق و محو کمالات خدادادشان است بپردازند [و به مقام فنا برسند] چیزی به خداوند افزوده می شود؟

﴿ وَ کانَ اللّهُ بِهِمْ عَلیمًا﴾ و آنها را به بقاء بعد از فنا پاداش می دهد و در آن حالت آنان با صفات و کمالات الهی باقی اند نه با صفات و کمالات نفسانی خود.

﴿ إِنَّ اللّهَ لا یَظْلِمُ﴾ یعنی خداوند در مقام فنا چیزی از آن کمالات نمی کاهد.

﴿ مِثْقالَ ذَرَّةٍ﴾ بلکه آنها را با تأثیر حقانی خود چندین برابر می نماید.

﴿ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها﴾ اولاً حسنه ای وجود ندارد و اگر هم باشد از آن اوست.

﴿ وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظیمًا﴾ [و این پاداش] شهود ذاتی است که در آن وحدت حجاب رویت غیر نمی گردد.

نسا:وَ لَوْ أَنّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلیلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْرًا لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبیتًا(66)((و اگر بر آنان مقرّر مى‏کردیم که تن به کشتن دهید، یا از خانه‏هاى خود به در آیید، جز اندکى


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد توحید های سه کانه