یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق وبررسی در مورد عصر جدید

اختصاصی از یاری فایل تحقیق وبررسی در مورد عصر جدید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 66

 

پیشگفتار

عصر جدید

در آغاز قرن چهاردهم میلادی، عصر میانی یا قرون وسطی که از زمان سقوط روم حدود هزار سال طول کشیده بود، رو به پایان بود و رنسانس، یکی از بزرگترین جنبش‎های فرهنگی تاریخ، به تدریج جایگزینش می‎شد. رنسانس در سال‎های 1300 از ایتالیا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ن درت در دوره‎ای چنین کوتاه ازنظر تاریخی، رخدادهای متعددی به وقوع می‎پیوندد، حال آن که این قرن‎ها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیت‎های بزرگ است. جهان امروز ی زاییدة همین فعالیت‎هاست، زیرا رنسانس پایه‎های اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدن‎های کنونی غرب را بنا نهاد.

ریشه‎های رنسانس

به نظر کسانی که در دوران رنسانس زندگی می‎کردند، عصر آن‎ها با قرون وسطی که به اشتباه دوران بی‎توجهی خوانده می‎شد،‌ارتباطی نداشت، بلکه با دوران یونان و روم باستان مرتبط بود. آن‎ها معتقد بودند که تنها در دنیای باستان چنین موفقیت‎ها و کارهای بزرگی انجام شده است. در واقع رنسانس خودش را به صورت زندگی دوباره یا نوزایی فرهنگ یونان و روم باستان می‎دید. نام رنسانس که در زبان فرانسه به معنی «نوزایی» است از همین جا نشئت می‎گیرد.

اما در واقع، بسیاری از ریشه‎های رنسانس از قرون وسطی منشأ گرفته بود. در قرون وسطی ترجمة عربی آثار کلاسیک در اسپانیا- که در آن زمان تحت سلطه مسلمانان بود‎- دانش‎آموزان و دانشجویان را حتی در شمال اروپا به روم و یونان علاقه‎مند کرد. حتی بسیاری از اختراعات در اصل در قرون وسطی صورت گرفتند. قطب‏نمای مغناطیسی که کاشفان رنسانس را به سوی آسیا و آمریکا هدایت کرد، در قرن دوازدهم اختراع شده بود.

رنسانس پیشین در اواخر سده سیزدهم و اوائل سدة چهاردهم میلادی در ایتالیا، در شهرهای متمولی چون فلورانس سینا، نقاشیهای یادمانی مجدداً احیا شدند. حیوتو که نقاشی فلورانسی بود، در آثار فرسک خود نقوش و پیکره‎هایی را پیش کشید که بار دیگر جلوه‎ای سه بعدی را عرضه می‎کرد که در فضای خاصی حضور داشت و در هر حالتشان حس نمایشی پنهانی را انتقال می‎داد. در سینا نیز دوچیو و شاگرد او سیمون مارتینی سبک خطی گوتیک متخر و مادی‎زدایی پیکره را با کاوش‎های تازه دنیای مادی و محیط انسانی تلفیق کردند. اما به دلیل شیوع طاعون در ایتالیا در میانة‌ سدة چهاردهم، تلاش دوچیو و جیوتو تا سدة پانزدهم امکان اجرا نیافت آن هم عمدتاً در فلورانس زیرا سینا هرگز به طور کامل از طاعون رهایی نیافت. گیبرتی و دوناتلوی پیکرتراش و رونلسکی معمار و نقاش جوان مازاچیو در واقع آغازگر رنسانس در ایتالیا بودند. این هنرمندان در جستجوی یک هنر معقول و انسان‎مدار بودند، که بر فلسفة معاصر اومانیسم متکی بود. آنها با رویکردی دوباره به هنر یونان و روم باستان، که آنها نیز بر انسان تأکید داشت، درصدد بودند تا منابعی برای سبک نوین خود که آگاهانه در پی آن بودند، بیابند. برونلسکی در حدود سال 1420 میلادی با ابداع پرسپکتیو یک نقطه‎ای نظام معقولی برای بازنمایی فضاهای سه بعدی بر روی سطح دو بعدی یافت. پیکرتراشان و نقاشان ایتالیایی به مطالعة آناتومی و نیز تناسبات اندامها که مورد استفادة هنرمندان باستان بود پرداختند. پس از 1450 میلادی، لئون باتیستا آلبرتی در زمینة معماری تلاش داشت تا نه تنها تناسبات و تزئینات بناهای رومی بلکه اصول فضا، حجم و ساختار آن را نیز مجدداً احیا کند.

در زمینة ‌نقاشی نیز در حدود سال 1480، لئوناردو داوینچی تلاش پیشینیانش را به سبکی جمع و جورتر و پویاتر بدل ساخت. سبکی که وی ملاحظات تازه‎ای به ماهیت نور، یعنی چگونگی تأثیر نور و سایه در شکل‎دهی به فرمهای سه بعدی و نیز به تناسبات و چهره‎شناسی را بدان افزود. لئوناردو به یک اندازه هنرمند و دانشمند بود. در حقیقت در این دوران هنر و علم عملاً با هم متداخل بودند. چرا که هر دو در خدمت تلاش بشر برای کشف و درک خودش و دنیای طبیعی بودند.

در کشورهای پایین به ویژه فلاندر، پیشرفتی موازی با این حرکت در سدة پانزدهم به وقوع پیوست. نقاشانی همچون استاد فلیمال و برادران هوبرت و یان وان آیک برای اولین بار قابلیتهای نقاشی با رنگ روغن را کشف کردند که به آنها امکان می‎داد تا رنگها، سطوح و بافتهای مواد عالم را به دقت درخشندگی و وفاداری بازسازی کند. گرچه از آثار هوبرت ون‎آیک اطلاعات اندکی در دست است، اما آثار یان‎ون آیک وقت و وسواس زیادی در بازنمایی جزئیات بصری داشتند. سبک واقع‎گرا و نحوة به کارگیری رنگ در آثار او سنت پایداری را در هنر شمال اروپا پدید آورد. سبک نقاشان فلاندری هنوز به نوعی پیوندهایی با سبک بین‎المللی گوتیک متأخر داشت، اگرچه رنگ در آثار آنها به واقعیت نزدیک‎تر شده و برخی نقاشان همچون ریگور وان در وایدن، تأثیرات حسی جدید و چشمگیری را خلق کرد.

بازرگانان و تجارت

رنسانس عهد شکوفایی تجارت بود و در این دوران اروپا به طور کلی ثروتمند بود. انواع تجارت سبب به جریان افتادن دارایی‎ها می‎شد و ثروت‎هایی از راه خرید و فروش، تولیدات و بانکداری حاصل می‎آمد. بعضی از تجارت‎های دوران رنسانس جنبه بین‎المللی داشتند و درآمد حاصل از آن به اندازه‎ای بود که منجر به تکامل روش‎های مدیریت مالی شد؛ روش‎هایی که هنوز هم از آن‎ها استفاده می‎شود.

جامعة دوران رنسانس

جامعه‎ای که از شکوفایی اقتصادی برخوردار گردیده بود به سه طبقه تقسیم می‎شد. طبقة بالایی یا حاکم، طبقه متوسط یا تجار و طبقه پایینی یا کارگر. اشراف طبقة بالا هنوز هم بیشترین قدرت سیاسی را داشتند و اغلب آن‎ها صاحب املاک وسیعی بودند که قسمت عمده‎ای از م ردم اروپا در آن‎ها کار و زندگی می‎کردند.

کارگران این املاک یا رعایای آزاد بودند یا سرف، یعنی کشاورزانی که به زمینی که در آن کار می‎کردند وابسته بودند. اگرچه در شروع دورة رنسانس در غرب اروپا نظام سرواژ

نیروهای متحول کننده

اما جامعة قرون وسطی که در سال 1300 در آستانة رنسانس قرار گرفته بود، جامعه‎ای مشکل‎دار بود. چنان که چارلز جی نوئر می‎نویسد:

تمدن قرون وسطایی نقایص اساسی داشت ‎… بحرانی که در قرن چهاردهم پدیدار شد با بحرانی که جامعة روم ‎]باستان‎[ را درهم شکست، مقایسه شده است ‎… ‎]برخلاف روم[، تمدن اروپایی ادامه یافت ‎… زیرا برای پذیرفتن اصلاحات زیربنایی انعطاف به خرج داد.

فئودالیسم، نظام اجتماعی قرون وسطی، دیگر مؤثر نبود. این نظام زمانی به وجود آمد که اهرم‎های اقتصاد اروپا، یعنی کشاورزی و قدرت سیاسی، در دستان اعیان و اشراف منطقه‎ای قرار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد عصر جدید

تحقیق وبررسی در مورد تمدن بین النهرین و ایران باستان

اختصاصی از یاری فایل تحقیق وبررسی در مورد تمدن بین النهرین و ایران باستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

تمدن بین النهرین و ایران باستان

بین النهرین منطقه ای است در آسیای غربی در امتداد رودهای دجله و فرات که از جنوب به شمال – از خلیج فارس تا کوههای ارمنستان – و از شرق به غرب – از فلات ایران تا صحرای شام امتداد دارد. نواحی مرکزی بین النهرین روزگاری به واسطه وجود شبکه بسیار وسیع و غنی آبهای طبیعی بسیار حاصلخیز بوده است لیکن پس از سپری شدن هزاران سال و تغییرات جوی و جغرافیایی ، اکنون اغلب زمینهای این منطقه بایر و کم آب است.

بین النهرین مهد تمدن بشری

در مطالعات تاریخ جهان باستان مکرر به منابعی بر می خوریم که از شرق نزدیک و بین النهرین به عنوان مهد تمدن بشری یاد کرده اند. این عقیده مبتی بر قراینی است که در ذیل به چند نمونه آن اشاره می کنیم

الف: ابتدایی ترین و بهترین آثار کهن به دست آمده از کشاورزی نظام یافته – که نشانه زندگی گروهی و اجتماعات بشری است- در این منطقه یافت نشده است.

ب: ابزارسازی و دانش استفاده از فلزات از عواملی است که بنیان اقتصادی و توان فنی جوامع اولیه رانشان می دهد. سومریها (اولین اقوام تشکل یافته و قدرتمند منطقه بین النهرین) اولین قومی بوده اند که به فن استفاده از فلزات آگاهی داشتند. هیچ کس نمی داند که آنها چگونه شیوه استخراج فلزت را فرا گرفته اند. لیکن مسلم است که نخستین بهره گیری از فلزات در بین النهرین صورت گرفته است.

ج- خط و نوشته را شاید بتوان مهمترین اختراع بشری در طول تاریخ دانست چرا که نوشته ها مجرای انتقال اطلاعات و ثبت و ضبط تاریخ هستند. از سوی دیگر ظهور خط در یک جامعه کهن خود نشانه ای است از رشد فکری و علمی و فرهنگی مردم آن اجتماع. سومریان با اختراع «خط میخی» دوره ای راآغاز کردند که به عنوان «آغاز خط نویسی» شهر دارد. این دوره ب نخستین سلسله پادشاهی سومر ، یعنی حدود 3000 تا 2500 ق.م مقارن بود و قدمت آن به بیش از سلسله پادشاهی مصر باز می گردد. «خط میخی» رواج خود راتا هزاره اول پیش از میلاد همچنان حفظ کرد.

* نمونه ای از خط میخی رادر کتیبه و نقش برجسته تصویر 1-3 مشاهده می کنید.

د: وجود شهرهای مستقلکه از آنها با نام دولتشهر یاد می شود نشانی از قدرت سیاسی و مدیریت شهری بوده است. در این منطقه انتقال از زندگی و اقتصاد ساده کشاورزی و روستایی به نظام پیچیده زیست و اقتصاد متمرکز شهری به سرعت انجام شد. از این رو بین النهرین بستر اولین جوامعی بود که نام «تمدن» (شهر نشینی) را شایسته خود ساخت. البته می توان شکل گیری سریع شهرهای بین النهرین را، که اغلب دارای استحکامات و برج و بارو دراطراف شهر بوده ، نتیجه اوضاع خاص سیاسی و تهاجمات مکرر نظامی دانست که از ویژگیهای اجتماعی تاریخ این تمدن است.

به رغم قراین بی شمار باستان شناسی ،نمی توان تمدن بین النهرین را به طور قطع و یقین اولین تمدن و مهد تمدن بشری اعلام کرد چرا که همواره راه برا ی اکتشاف آینده و پیشرفت دانش بشری نسبت به گذشته خود باز است. اما اجمالاً و با جرات می توان ادعا کرد که اطلاعات گرد آمده تا به امروز این احتمال را قوتی قرب بهیقین می بخشد . همین دلایل کافی است که ما باب تمدنهای باستانی را با تمدن بین النهرین بگشاییم.

سفالگری

سفالگری پیشرفته از مظاهر شهر نشینی هر تمدن کهن به شمار می رود. این صنعت از ابتدایی ترین شکل خود – یعنی ساخت ظروف از گل خام – تا نوع پیشرفته اش – یعنی کار بر روی چرخ سفالگری و کوره پز کردن مصنوعات – تحولاتی را طی نموده که با رشد فکری و تسلط فنی انسانهای سازنده آن همراه بوده است. قدمت ابتدایی ترین نمونه ظروف لین در بین النهرین به 8000 سال قبل از میلاد بر می گردد که در کشورهای کنونی ایران و سوریه یافت شده اند.

این نوع ظروف ابتدایی را درآفتاب خشک می کردند. در هزاره پنجم پیش از میلاد با ظروفی روبرو هستیم که بر روی چرخ سفالگری به طور حرفه ای و دقیق ساخته شده اند. این چرخها با پا به حرکت در می آمدند.

بیشتر ظروف مکشوف از حفاریهای بین النهرین دارای نقوش زیبای هندسی و یا نقش جانوران در قالب اشکال هندسی زیبا می باشند.

کودکان همواره قسمت مهمی از زندگی بشر را تشکیل می داده اند و بازی نقشی مهم درجهان کودکان ایفا کرده است. بدین لحاظ است که در میان مصنوعات هنرمندان قدیم به اسباب بازیهایی بر می خوریم که از جنسهای مختلف از جمله سفال ، برای سرگرمی کودکان ساخته شده اند.

معماری

بهترین نمونه های معماری بین النهرین همانند دیگر تمدنهای باستانی به بنای معبد مربوط می شود. دولتشهرهای سومری قدرت خود را منتصب به خدای شهر می دانستند و پادشاهان ، نماینده خدا بر روی زمین و پاسدار خزاین او محسوب می شدند. در ادیان سومری نوعی اتصال و هماهنگی میان دین و دنیا – یا به عبارت دیگر اقتصاد و معنویت – وجود داشته است. این ویژگی با شرایط اجتماعی خاص بین النهرین – سنخیت داشت. بین النهرین بر خلاف همتای معاصر خود یعنی مصر (که تاریخی آرام و ساکت داشت) همواره درافت و خیزهای نظامی و سیاسی بود. برج بارو و استحکامات شهرها از همین امر حکایت می کنند.

بدیهی است که دینی مستقل از مسایل روز نمی توانسته راهگشای مردمی با شرایط خاص آن روز باشد. کاهنان و خدمه معابد ،ضمن اجرای آئینها و مناسک دینی ، مسئول تنظیم و کتابت مخارج شهر و داراییهای خداوند شهر بودند. مکتوبات به دست


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد تمدن بین النهرین و ایران باستان

تحقیق وبررسی در مورد روزگار طاهریان

اختصاصی از یاری فایل تحقیق وبررسی در مورد روزگار طاهریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

روزگار طاهریان

- طاهریان و فرهنگ

طاهر فرزند حسین بن مصعب بن رزیق است. این خاندان ایرانی، از قوالی طلحه بن عبدالله خزاعی، یکی ازچهره های برجسته قبیله عربی خزاعه بودند که زمانی حاکم سیستان بود. و این خود نوعی داخل شدن در نسب عربی بود. در این دوره 50 ساله، نشانی از اینکه آن ها به زبان فارسی توجهی کرده با زبان مزبور رشد و توسعه ای یافته باشد، وجود ندارد. در حالی که در دوره سامانی ها، آثار فراوانی در این باره یافت می شود. این زمان هنوز فارسی جدید به مرحله بلوغ نرسیده بود و زبان پهلوی نیز یارای مطرح شدن در عرصه ای فراتر از عرصه ی یک زبان خانگی و محلی را نداشت.

بنابر این باید از داشتن هرگونه اندیشه ای در این باره که سلسله طاهری یک سلسله ایران گرا و حتی ایرانی به معنای نوعی ملی گرایی است، پرهیز کرد. این زمان، هنوز ایران، به تمام معنا جزء ولاینفک دنیای اسلام بود و جنبش های ایرانی گرا، همگی توسط امویان و عباسیان سرکوب شده و طاهریان در این زمینه، از یاران عباسیان به شمار می آمدند. این مسئله تا به آن جاست که برخی گفتند که طاهریان دستور سوزاندن برخی از کتاب های عجمی مانند قصه وامق و عذرا را دادند.

- تمایلات مذهبی طاهریان

طاهرین از نظر مذهبی سنی بودند وهیچ تمایلی به مذاهب دیگر نداشتند. البته آن زمان، مذهب سنی به درستی شکل نگرفته بود، اما کلیات آن چه که از زمان امویان به ارث رسیده بود، به عنوان مذهب عمومی و رایج مطرح و مورد قبول آن ها نیز بود. به این نکته باید توجه داشت در تاریخ این دوران، به اختلافات مذهبی به عنوان برخورد آرا و عقاید در خراسان، اشاره ای نشده است. طبعاً حرکت و موضع مذهبی آن ها در ادامه و امتداد مواضع خلفای عباسی بوده است. زمانی که مأمون اظهار عقیده معتزلی کرد یا زمانی که متوکل دفاع از جناح مقابل آن ها، یعنی اهل حدیث کرده، طاهریان نیز همان را پیروی می کردند.

در این زمان، شیعیان امامی مذهب، در خراسان نفوذی داشته و عالمان برجسته ای از خود داشتند. تا اواسط قرن سوم که هنوز مسئله غیبت پیش نیامده بود، امامان (ع) وکلایی در خراسان داشتند که بیشتر در نیشابور اقامت می کردند. یکی از برجسته ترین عالمان شیعه در این دوران فضل بن شاذان نیشابوری است که پیش از سال 260 هجری در گذشته است.

- برانداختن طاهریان

یعقوب لیث صفاری که در سال 247 امیر سیستان شده بود، در اندیشه تصرف نیشابور برآمد. برای این کار به دنبال بهانه بود. در زمانی که یعقوب در هرات بود، فردی به نام عبدالله سگزی، به همراه برادرانش با وی درگیر شده از نزد وی گریخته و به نیشابور آمدند. یعقوب به بهانه باز پس گیری او به نیشابور آمد. عبدالله سگزی به دامغان گریخت اما یعقوب وارد نیشابور شد و همه طاهریان، از جمله محمد بن طاهر امیر خراسان را به اسارت گرفت. وی به همراه محمد، 160 نفر از افراد خاندان طاهری را نیز به اسارت گرفت و آن ها را هم همراه خود به سیستان برد. بدین ترتیب سال 295 پایان قدرت طاهری بود.

- گرایش مذهبی صفاریان

از نظر مذهبی، سیستان نیز از همان زمان فتح، بر مذهب سنت و جماعت بوده است. اما از سوی دیگر، پس از بیرون راندن خوارج از عراق و غرب ایران، آن ها به سیستان روی آوردند و طی چند قرن در آن جا قدرت و نفوذ داشتند. در عین حال علاقه به اهل بیت پیامبر (ع) در سیستان گسترده بوده است. نوشتند که وقتی امویان دستور دادند تا بر منابر به امام علی (ع) لعن کنند، مردمان سیستان با این دستور مخالفت کرده و هیچگاه اجازه چنین کاری را در دیار خود ندادند.

هم چنین در خبر دیگر آمده است که چون خبر شهادت امام حسین و اسارت زنان اهل بیت، به سیستان آمد، مردمان سیستان گفتند: نه نیکو طریقتی برگرفت یزید فرزندان رسول (ع) چنین کرد، و پاره ای شورش گرفتند.

دولت صفاری دو بنیاد خویش، بنیاد مذهبی نداشت و بیشتر بر جریان عیاری به عنوان دولتی ملی – در صورت عصبیت محلی و منطقه ای نه عنوان میهن دوستی و ملی گرایی که مفهومی نوع ظهور است- پایه گذاری شده بود.

- زوال صفاریان

دولت صفاری از عیاران خراسان پدید آمده بود. اما اندک اندک تنومند شده و مجموعه ای بزرگ را در اختیار گرفته بود. در روزهای نخست، مشروعیتش را از تیغ یعقوب به دست آورد اما این زمان، در دنیای بزرگتر، مجبور شده بود تا فرمان خلیفه را برای مشروعیت داشته باشد در غیر این صورت، جز تنی چند از سیستانیان از وی حمایت نمی کردند.

معتضد عباسی (289-279) با زیرکی تمام، از هر حیث می کوشیدند تا با ایجاد دشمنی میان امیران مختلف، راه را برای سلطه بیشتر عباسیان هموار کند. نفوذ دینی عباسیان به عنوان خلیفه مشروع نیز همیشه به آن ها کمک می کرد تا از هواداری توده های مسلمان بهره مند باشند.

به هر روی خلافت عباسی در اساس، دلخوشی از صفاریان نداشت. دلیلش هم آن بود که یعقوب، هیچ احترامی برای خلیفه عباسی قائل نبود و عمر و نیز، گرچه رفتار بهتری با عباسیان داشت، اما زور تیغ را بر منشور خلیفه ترجیح می داد.

این بار مشکل اساسی صفاریان سلسله جدیدی بود که از چند دهه پیش از آن، در ماوراءالنهر به طور محدود قدرت را در اختیار داشتند. پیدایش سلسله جدید سامانی، زنگ خطری بود که تا جدی تر شدن خود، بانگ رحیل را برای دوست صفاری به همراه داشت. معتضد فرمان ماوراء النهر و بلخ را برای عمرو فرستاد و اعلام کرد که اسماعیل سامانی را به امارت نمی شناسد. این فرمان، عمرو را به عمق ماوراء النهر کشایند تا بتواند آن مناطق را نیز زیر سلطه خود درآورد.

حمله عمرو به ماوراءالنهر، از نظر سامانیان و مردمان این خطه یک تجاوز آشکار خارجی بود که تنها می توانست به قصد زیر سلطه درآوردن این منطقه و بردن غنائم صورت پذیرد.

در نبردی که به سال 287 در نزدیکی بلخ صورت گرفت، عمرو به اسارت درآمد و اسماعیل او را به بغداد فرستاد. در سال 289 عمرو در زندان بمرد یا کشته شد و امارت صفاری یکباره فرو ریخت. خلیفه که از این خبر سخت شادمان گشت فرمانی برای اسماعیل


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد روزگار طاهریان

تحقیق وبررسی در مورد رضاشاه پهلوی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق وبررسی در مورد رضاشاه پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

رضاشاه پهلوی

/

رضاشاه پهلوی، شاه ایران از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ و بنیانگذار دودمان پهلوی بود. سلطنت رضا شاه پایان فرمانروایی قاجاریان و آغاز دوران حکومت پهلوی بود که با انقلاب ۱۳۵۷ به پایان رسید.

القاب

رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل گوناگون به القاب مختلفی خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد. با ورود به نظامی‌گری به مناسبت استفاده از مسلسل ماکسیم به «رضا ماکسیم» و بعدها به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دست‌گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا، او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به پادشاهی و گزیدن نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «رضاشاه کبیر» داده شد و از آن پس هوادارانش او را بدین نام می‌خوانند.

زندگینامه

آغاز زندگی و نوجوانی

رضا در ۲۴ اسفند ۱۲۵۶ هجری خورشیدی در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش داداش بیک، یاور فوج سوادکوه بوده است و پدران او نیز نظامی بوده اند. و مادرش نوش‌آفرین نیز اهل تهران و تا مرگ داداش بیک ساکن آلاشت بود. مرگ پدرش در چهل روزگی وی، موجب شد که نوش‌آفرین تصمیم به عزیمت به تهران بگیرد. لذا پس از مدتی نوزاد شش ماهه را برداشت و راه تهران را در پیش گرفت. در این سفر رضای نوزاد در راه سخت میان مازندران و تهران به شدت بیمار شد و با رسیدن به گردنه و کاروانسرای گدوک، نوزاد یخ زد و همسفران وی را مرده پنداشتند. بنابراین او را از مادر جدا نموده و برای دفن در روز بعد، او را در کنار چارپایانشان گذاشتند. گرمای محیط موجب شد تا کودک مجددا جانی بگیرد و اطرافیان را متوجه خود کند. این داستان را رضا شاه بارها در دوران پادشاهی و در هنگام ساخت راه‌آهن شمال برای اطرافیان از جمله محمدعلی فروغی و حسن اسفندیاری نقل نموده است.

رضا و مادرش در محله سنگلج در نداری و تهیدستی زندگی می کردند. مخارج زندگی آنان تا هفت سالگی رضا بر عهده سرهنگ ابوالقاسم آیرم‌لو و پس از مرگ وی بر عهده سرتیپ نصرالله‌خان آیرم اداره می گشت. او در نوجوانی، سرکش و زورگو بود و همسالنش از هیکل تنومند او می ترسیدند.

در بریگاد قزاق

/

رضا ماکزیم، در حال آموزش استفاده از مسلسل به سربازان در درجه سلطانی (سروانی) در بریگاد قزاق

در سن ۱۲ یا 14 سالگی توسط صمصام(از ابواجمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم)، یکی از بستگان خود وارد فوج سوادکوه و تابین (سرباز) شد. از خود وی نقل شده است که به هنگام ورود آنقدر خردسال بوده است که دیگران وی را سوار اسب میکرده اند.[۶]

سال ۱۲۷۵ خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین شاه قاجار، فوج سوادکوه برای نگاهبانی از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. وی در دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان سفارت آلمان در تهران بود. سپس به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به وکیل‌باشی گروهان شصت تیر منصوب شد. در این دوره رضاخان به دلیل استفاده از یکی از معدود مسلسل‌های ماکسیم آن زمان، به «رضا ماکسیم» معروف شد.

پس از فتح تهران در سال ۱۲۸۷ خورشیدی به همراه گروه محافظین عین‌الدوله که تبعید می‌شد، به فریمان فرستاده شد. رضاخان به عین‌الدوله نزدیک شد و به آموختن خواندن و نوشتن پرداخت.

در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله از خود رشادت نشان داد. سپس با درجه یاوری(سرهنگی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.

در میان قزاقها، رضا فردی آزاد اندیش ولی نا آرام و متمرد بود. او یکبار در زمان استاروسلسکی، پاگون یکی از افسران روسی ارشدش را کند. او همچنین فرماندهی معنوی سایر افسران ایرانی را نیز بدست آورده بود. چرا که سایر افسران ایرانی نیز از او تبعیت می کردند و استاروسلسکی همواره مجبور بود او را راضی نگه دارد.

گاهی نیز مانند سایر قزاقها دست به شمشیر و اسلحه می برد. ولی کینه جو ونبود و انتقام نمی گرفت. یکی از افسران هم رده اش به نام علیشاه، در درگیری ای صورت او را زخمی کرد. زمانی که رضا سردارسپه شد، افسر مزبور فرار کرد. بدستور رضا او را برگرداندند و با درجه ای از او دلجویی کردند و او تا مقام سرتیپی نیز رسید.

با اخراج افسران روس، بریگاد قزاق تحت نظر یک افسر نالایق ایرانی بنام سردار همایون، قرار گرفت و رضاخان عملا فرمانده واقعی بریگاد (زیر نظر زنرال آیرونساید) بود.[۹]

کودتا

در پی گفتگوها و هماهنگی‌های به عمل آمده بین سیدضیاءالدین طباطبایی (مدیر روزنامه رعد) و رضاخان از یک سو و ژنرال آیرونساید با رضاخان از سوی دیگر،[۱۰] در روز سوم اسفند سال 1299، کودتایی ترتیب داده شد. عده ای معتقدند دولت بریتانیا به منظور جلوگیری از نفوذ بلشویکها و کنترل اوضاع ایران این کودتای نظامی را طرح‌ریزی و پشتیبانی نمود.[۱۱][۱۲][۱۳] و.س.هاز مولف امریکایی در کتاب "ایران" صریحا تاکید می کند: " نیازی به اثبات این نکته نیست که انگلیس ها در لشکرکشی به تهران و در پیش کشیدن رضا خان دخالت داشته اند[۱۴] ولی میزان این دخالت هیچگاه مشخص نشد.

در نتیجه این کودتا، نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان وارد تهران شدند و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند.

سردار سپه

/

کابینه کودتا به ریاست سید ضیاء با حضور سردارسپه که فقط سه ماه دوام داشت

پس از کودتا و همزمان با نخست وزیری سیدضیاءالدین طباطبایی، احمدشاه رضاخان را با لقب سردار سپه به وزارت جنگ منصوب کرد. رضاخان سردار سپه تا سوم آبان ۱۳۰۲ در این سمت بود. و در این مدت نیروهای قزاق و ژاندارمری و نظمیه را ادغام کرد و ارتش ملی را به وجود آورد. و با افزایش بودجه نظامی و تقویت ارتش بسیاری از ناآرامی‌ها و راهزنی‌ها را از بین برد و محبوبیتی در میان مردم و روشنفکران به دست آورد. همچنین در این دوره با نخست وزیرهای شاه به ویژه احمد قوام السلطنه مشغول جنگ قدرت بود.

سردار سپه طی این سالها با احمد شاه رفتاری احترام آمیز و خاضعانه داشت. احمد شاه اکثر اوقات در خارج از کشور به سر میبرد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد رضاشاه پهلوی

تحقیق وبررسی در مورد انقلاب فرانسه

اختصاصی از یاری فایل تحقیق وبررسی در مورد انقلاب فرانسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

انقلاب فرانسه

در چهاردهم جولای 1789 میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می شدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.

لوئی شانزدهم

لوئی شانزدهم در سال 1770 م با شاهزاده خانم اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود. وی در سال 1774 پادشاه فرانسه گشت. پس از انقلاب، لوئی به همراه خانواده اش سعی در فرار از فرانسه داشت. او به پاریس برگردانده شد و متهم به خیانت گشت. در 21 ژانویه 1793، در مکانی موسوم به «پلاس دولا رولوسیون» در پاریس، گردن پادشاه با گیوتین زده شد. همسر او نیز نه ماه بعد اعدام شد.

پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، همه اعضای مجلس را فرا می خواند و از آنها می خواهد تا مالیتها را افزایش دهند.

اعضای مجلس سوم در زمین تنیس قصر پادشاه در ورسای تحصن می کنند و قسم یاد می کنند تا تغییر شیوه اداره فرانسه، با یکدیگر متحد باقی بمانند. آنها خود را به عنوان مجمع ملی اعلام می نمایند. پاریسی های خشمگین با شنیدن اینکه سربازان پادشاه در راه هستند، 30000 تفنگ سرپر را از اسلحه خانه سلطنتی می دزدند. سپس آنها به زندان باستیل هجوم آورند. نبرد آغاز می گردد، اما زندان بدست مردم افتاده و قیام سراسر فرانسه را در بر می گیرد.

مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و شهروندان را تصویب می کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می گردد.

کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می یابند. در پنجم اکتبر جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی و تقاضای نان می کنند. آنها اعضای خانواده سلطنتی را بعنوان اسیر با خود به پاریس می برند.

اشراف، حقوق مربوط به القاب موروثی را از دست می دهند. کلیسا و اشراف، دارایی خود را مدیون این القاب هستند.

پادشاه و خانواده اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما دستگیر شده و به فرانسه رجعت داده می شوند. هزاران تن از اشراف زادگان ، کشیشها و افسران ارتش که مخالف انقلاب هستند، فرانسه را ترک می گویند. فرانسه علیه اتریش و پروسی که برای حمایت از پادشاه فرانسه ، نقشه حمله به فرانسه را داشتند، اعلان جنگ می کند. این آغاز جنگهای انقلابی علیه نیروهای مشترک اتریش، پروس، انگلستان و اسپانیا است. آنهاتا سال 1802 به مبارزه خود ادامه می دهند.

رژیم پادشاهی و قانون اساسی 1791 در قیامی جدید بر انداخته می شوند. سیاسیون افراطی ، کنترل دولت انقلابی را در دست می گیرند. انتخابات بر پا می گردد. برای اولین بار در تاریخ فرانسه، هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم پادشاهی از میان می رود و در فرانسه یک جمهوری و دولت مردمی اعلام می گردد. از این پس، حتی پادشاه لوئی شانزدهم نیز یک شهروند خوانده می شود. شروع تقویم انقلابی از 22 سپتامبر است.

در یازدهم ژانویه لوئی شانزدهم به جرم خیانت و شرکت در توطئه با قدرتهای خارجی گناهکار شناخته شده و 10 روز بعد اعدام می گردد. ژاکوبین ها، گروهی انقلابی افراطی به رهبری ماکسیمیلین روبسپیر، قدرت را در دست می گیرند. دوره وحشت آغاز می گردد.

همسر لوئی شانزدهم، ماری آنتوانت، اعدام می گردد. با اعدام روبسپیر و 21 تن از یارانش دوره وحشت پایان می پذیرد. قرار داد صلح با پروس و هلند و چند ماه بعد با اسپانیا به امضاء می رسد. یک دولت جدید به نام «دیرکتوار» (هیت مدیره) تشکیل می یابد. این دولت چندان موفق نیست و نارضایتی بوجود می آید.

ناپلئون بناپارت، یک ژنرال ارتش انقلابی، قدرت را در دست می گیرد. دولت «راهنما» به ناچار کناره گیری می کند. ناپلئون بسرعت امنیت را برقرار می سازد و خود را اولین کنسول می خواند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد انقلاب فرانسه