فرمت .ُرد
30 صفحه
نقش خانواده در جامعه امروزی
مقدمه
خانواده اولین و مهمترین نهاد درتاریخ فرهنگ و تمدن انسانی است واولین مدرسه ای است که انسان درآن تعلیم مییابد و با اصول زندگی اجتماعی وروش تفاهیم بادیگران آشنا میشود. خانه، فضایی است که درزیر سقف آن ارزشهای اخلاقی و اجتماعی ازنسلی به نسل دیگر منقل میشود و اسباب رشد عاطفی، اخلاقی، اجتماعی افراد فراهم میگردد. درجهان امروز متأسفانه به رغم تعالیم حیاتبخش انبیاء بنیان خانواده درکشورهای صنعتی درحال فرو ریختن است واگر خرمندان و متفکران برای جلوگیری از این پیشآمد، تدابیر لازم را اتخاذ نکند، بخش عظیمی از ارزشهای والای انسانی دسخوش خطر خواهد شد و عالم بشری با بحرانهای مضاعفی روبرو خواهد گردید. سستشدن اساس خانواده، افزایش خشونت، اضطراب، ناامنی و بحرانهای اجتماعی بهواقع ریشه درعدم توجه به اهمیت و نقش خانواده دارد. همانطور که میدانیم شخصیت هرفرد درخانواده شکل میگیرد. روابط عاطفی پدران و مادران با فرزندان خود، اهمیت وئ نقش خانواده دارد. همانطور که میدانیم شخصیت هرفرد درخانواده شکل میگیرد. روابط عاطفی پدران و مادران با فرزندان خود، اهمیت خانواده و نقش آن را روشن میسازد. ادراک ارزشهای معنوی واخلاقی، رشد اجتماعی، عاطفی، عقلانی و بدنی، درحد وسیع درخانواده صورت میگیرد. بنابراین خانواده را باید نهادی مقدس یا باارزش تقلی کرد. ازسوی دیگر، خانواده نهادی است که عواطف فرد در آن شکل میگیرد فرد درخانواده نحو بروز عواطف را فرا میگیرد. کنترل کردن عواطف را میآموزد و نیازهای عاطفی خود را تأمین میکند. شاید هیچ نهاد اجتماعی دیگری به اندازه خانواده در تامین نیازهای اساسی روانی به ویژه نیازهای عاطفی، موثر نباشد. به زعم اکثر قریب به اتفاق دانشمندان علوم انسانی آنچه تحت عنوان نابسمانی هاغی رفتار بشری و به بیان صحیح تر اختلات رفتاری از قبیل بزهکاری، اعتیاد به مواد مخدر، سرقت، سرگشتگیهای جنسی، فرار از کانون خانواده و … در جامعه مشاهده میشود ، درحقیقت منشاء و مأوا در تربیتهای غیر اصولی و نابسامیهای خانوادگی دارد. بنابراین از روزی که توجه علمای انسانشناسی و به خصوص روانشناسان به منشأ علت عمده اختلالات رفتاری بشری جلب گردید، دروان کودکی سالها ی سرنوشتساز برای پرورش شخصیت و به تبع آن محیط خانواده به عنوان اولین و مهمترین پرورشگاه، مورد توجه و بررسی پژوهشگران قرار گرفت.
یکی از ویژگیهای دنیای امروز انفجار علم ودانش درهمه حوزههای و تأثیر ژرف آن در زندگی فردی و اجتماعی است. به تناسب گسترش علوم، حیاتروانی انسانها، پیچیدهگی مییابد. و برای شناخت بهتر انسانها نسبت به یکدیگر در مناسبات اجتماعی که خانواده بارزترین نمونه آن است، محتاج به علم و دانش بیش از مناسبات اجتماعی که خانواده بارزترین نمونه آن است، محتاج به علم و دانش بیش از گذشته هستیم و این امر آموزشهای خانواده را برای هرزن و هرمردی ضروری میسازد. آموزشهایی که ضمن ایجاد شناخت بیشتر اعضای خانواده را قادر میسازد نقشها و وظایف خود را در رابر همسر و فرزندان به بهترین شکل انجام دهند.
رویکرد نظریه پردازان به مساله تاثیر محیط و عوامل محیطی بر پرورش ورشد قوا و استعدادهای انسانی و اهمیت این عوامل دردوران کودکی مساله آموزش والدین را به عنوان یک راه روش کار مطرح ساخت. از طرف دیگر میدانیم که مدرسه دومین واحد متشکل و درحقیقت به عنوان پلی برای ورود کوکان از محیط محدود بسته و تحت کنترل خانواده به جامعه بزرگ و متنوع انسانی است که درمسیر تلاش برای آموزش والدین مورد توجه مجریان برنامههای آموزش والدین قرار گرفت. مدارس از این جهت که خانه دوم فرزندان محسوب میشوند، مکان مناسبی برای بررسی و تنظیم برنامههای متناسب برای آموزشی والدین هستند. بنابراین نخستین کوششها درجهت آموزش والدین درهمین مکانها و با کمک و مساعدت مربیان مدارس و استادان دنشگاهها صورت میگیرد. انجمن اولیاء و مربیان وزارت آموزش و پرورش متکفل برگزاری این گونه کلاسهای آموزش مسائل تربیتی برای والدین دانشآموزان در ایران است. این کلاسها تحت عنوان کلاسهای آموزش خانواده دایر شده است که در وهله اول گام مثبت و موثری درجهت شکوفایی استعدادهای دانشآموزان این آیندهسازان جامعه است.
طرح مساله و انگیزه تحقیق
پیش از بیان موضوع و اهمیت آن، گفتن اینت نکته لازم است که آموزش و پرورش باید پیشرفت و ترقی و تعالی هرجامعه و هرممکلت است، زیرا نوآوریهای علمی، فنی و مسائل مربوط به تکنولوژی و دیگر دانشهای بشری وابستگی نام با مجموعه آموزش و پرورش دارد.
اصولا تحولات و دگرگونیهای سریع اجتماعی در پرتو آموزش و پرورش برنامهریزی شده منظم، انعطافپذیر و اساسی امکانپذیر است.
ژان مونه متفکر فرانسوی عقیده دارد: در رقابت اقتصادی بین کشور مادرآینده برد از آن کشوری است که بتواند مجموعه آموزش و پرورش منظمتر و مفیدتری را ارائه نماید. این سخن نباید موجب این تصور شود که وظیفه آموزش و پرورش محدود به آموزش کودکان و نوجوانان از طریق اعمال شیوههای آموزشی توین درفراگیری علوم تجربی و طبیعی و آمادهکردن آنان برای مشارکت دریک مسابقه اقتصادی درزندگی اجتماعی آینده است. انسان از نظر فطرت دارای دوقعد مادی و معنوی است. چنانچه در تعلیم و تربیت وی خصوصاً در دوره کودکی و نوجوانی این دوبعد درنظر گرفته نشود و در امر پرورش، قوای جسمسی و روحی او هماهنگی بوجود نیاید در پرورش یکی از این ابعاد نسبت به دیگری غفلت شود، طبیعی است زمینه اختلال در شخصیت و عدم تعادل جسمی و روحی کودک و نوجوان فراهم شده و باید در انظارزندگی ناخوشایند و نامطلوبی در آینده برای او بود. علیرغم نظر برخی از نظریهپردازان که معتقدند تغیرات و تحولات سریع اجتماعی موجب ظهور و نفوذ موسسات آموزشی و تربیتی درجامعه شده و با جایگزینی و فعالیت آنها کارکردهای خانواده کاهش یافته و میرود که خانواده نقش تربیتی و آموزشی خود را دررابطه با فرزندان ازدست بدهد. باید گفت که این نظریهپردازان تحت تأثیر تحولات شگرف علمی، فنی و مسائله9 مربوط به تکنولوژی درکشورهای غربی و یا بهتر بگوئیم جوامع بک بعدی قرار گرفته و به این چنین باورهای بیهوده و اظهار نظرهای بیپایه و
تحقیق نقش خانواده در جامعه امروزی