یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق قدرت و اقتدار در حکومت نبوی

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق قدرت و اقتدار در حکومت نبوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق قدرت و اقتدار در حکومت نبوی


دانلود تحقیق قدرت و اقتدار در حکومت نبوی

  در لغت «قدرت» توانستن ، توانایی داشتن ، توانایی ، نیرو ، توانایی انجام دادن کاری یاترک آن معنی شده است . (فرهنگ لغت عمید جلد یک) مفهوم قدرت از دیدگاه اندیشمندان

قدرت از مقوله های مهم و اساسی جامعه شناسی سیاسی و علم سیاست می‌باشد که بدون در نظر گرفتن آن مطالعات و پژوهشها در این رشته ها ناقص خواهد بود . اهمیت قدرت به حدی است که برخی صاحبنظران در تعریف علم سیاست آنرا  علم مطالعه قدرت دانسته اند . بطوریکه هـ رولد لاسول می گوید :

«علم سیاست بصورت یک نظام تجربی عبارت است از مطالعه چگونگی شکل گفرتن قدرت و سهیم شدن در آن است و عمل سیاسی عملی است که بر اساس قدرت انجام می گیرد .» (اصول علم سیاست ، ابوالقاسم طاهری صفحه 32)

موریس دوورژه محور اصلی عرصه سیاست را قدرت می داند . بولاتسکی می گوید : مفهوم قدرت محور تئوری سیاسی و مطالعه پروسه های سیاسی مشخص و کلید درک نهادهای سیاسی ، جنبشهای سیاسی و خودسیاست .(اصول علم سیاست ، ابوالقاسم طاهری ، صفحه 33 ، 34 ، 37) 

برتراند دوژوونل سیاست را بررسی و شناختن زیست هر گونه اعمال قدرت و نموذ قلمداد کرده است .

این اظهار نظرها از اهمیت قدرت در بررسیهای سیاسی و جامعه شناختی حکایت می کند . حال با توجه به این مهم مفهوم قدرت را از دیدگاه صاحبنظران بررسی می نماییم .

فیودوربورلاتسکی :[1]

فیودوربورلاتسکی می گوید : قدرت ، توانایی واقعی اعمال اراده یکی بر دیگران در حیات اجتماعی ، و در صورت لزوم از راه تحمیل آن بر دیگران است . قدرت سیاسی یعنی یکی از مهمترین جلوه های توانایی و استعداد واقعی یک طبقه ، گروه یا فر معین برای اعمال اراده اش قدرت از سوی بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی به عنوان مفهوم مرکزی سازمان یک نظام مورد توجه قرار گرفته است . شاید عینیترین حامی این وضع هانس . . . ج مور کنت در کتاب سیاست میان ملل اظهار می دارد که قدرت هدف فوری سیاست حتی در صحنه سیاست بین الملل است و هرچه که متضمن این نباشد سیاسی نبوده و نباید سیاسی در نظر گرفته شود . با وجود سادگی ظاهری از واژه قدرت درک یکسان و هماهنگی بین افراد وجود ندارد‌. برداشت یک سیاستمدار از قدرت با استنباط یک حقوقدان از این واژه متفاوت است‌. تلقی قدرت نزد مردم با تعبیر آن پیش عالم دانش استراتژی تفاوت بسیاری دارد . نقش و اثر قدرت نیز در سطح جامعه متفاوت از کاربرد آن در روابط بین الملل است‌. قدرت ، نفوذ و اقتدار واژه هایی هستند که در دنیای سیاست بسیار شنیده می‌شود . اما استفاده از آن منحصر به این قلمرو نیست . در تمام سطوح زندگی اجتماعی با عامل قدرت سروکار داریم . (اصول علم سیاست ، ابوالقاسم طاهری ، صفحه 163)

برتراندراسل :

برتراندراسل معتقد است که «قوانین علم حرکات جامعه قوانینی هستند که فقط بر حسب قدرت قابل تبیین هستند نه بر حسب این یا آن شکل از قدرت» راسل برخلاف نظریه مارکسیسم کمونیسم حرکت اصلی اجتماع را مسئله اقتصادی نمی‌داند بلکه معتقد است که هدف اساسی و مقصد اصلی در قاموس اجتماع کسب قدرت و سیادت است به همان ترتیب که در علم فیزیک «انرژی» عامل اصلی و مولد اساسی پدیده هاست ، قدرت خواهی و سیادت طلبی هم مانند انرژی دارای صور گوناگون است که تمول ارتش مهمات جنگی ، قدرتهای غیرنظامی ، قوه تحلیل بر اعتقاد است و بسیاری دیگر از این قبیل انواع مختلف آنرا تشکیل می دهند بدین ترتیب راسل «قدرت طلبی» را محرک ، زیربنا و اساس و محور هر حرکت اجتماعی می داند . که تنها می توان با تبیین «قدرت» نه این یا آن شکل از آن به قوانین علم حرکات جامعه دست یافت در همین راستا او می گوید : «برای کشف این قوانین لازم است که نخست اشکال مختلف قدرت را طبقه بندی کنیم و سپس به مطالعه نمونه های تاریخی مهمی بپردازیم که نشان می دهند چگونه سازمانها و افراد بر زندگی مردمان تسلط یافته اند . بدین ترتیب برتراندراسل به نوعی قدرت راه امکانات و توانمندی می داند اومی نویسد : «قدرت را می توان به معنای پدید آوردن آثار مطلوب تعریف کرد . به این ترتیب قدرت مفهومی است کمی .»

وی عطف به قیاس فیزیکی «قدرت» هم مانند انرژی دائماً در جریان تغییر شکلهای اجباری از حالتی به حالت دیگری دارند و می افزاید : تلاش در جهت شناخت «قدرت بنیادی» و اصرار در جهت توجیه اینگونه قدرت در مکاتب اجتماعی و فلسفی موجبات بروز انحراف در مطالعات تاریخی را فراهم آورده است .»

اینگونه به نظر می رسد که وی سعی دارد از یک سو با تأکید بر قدرت به عنوان پدید آورنده آثار مطلوب» و از سوی دیگر با تشبیه آن به مفهوم انرژی در فیزیک از «قدرت» به عنوان کمیت قابل سنجش نام برد و تبع آن از انگیزه قدرت طلبی نیز به عنوان یک کمیت قابل سنجش استفاده نماید . (تبیینی نوین از مفهوم قدرت (‌مطهرنیا صفحه 68)

کارل مارکس

از دیدگاه مارکس قدرت پدیده ای است که در ارتباطات میان طبقه ای تجلی پیدا می کند . به عبارت دیگر به ظاهر در فلسفه مارکس برعکس دیدگاه راسل قدرت یک پدیده کمیت پذیر نیست و همان مفهوم «ارتباطی» را داراست که در آن عناصر جبار و زور نیز وجود دارد . به نظر وی رابطه سلطه آمیز اجباری و زوری طبقه دارنده سرمایه ابزار و وسایل تولید ، منبع قدرت می باشند به عقیده مارکس عامل ثبات و دوام «نسبی» قدرت همانا دگرگونی همیشگی ابزار تولید و روابط مشخصه آن است «بورژوازی نمی تواند بدون آنکه ابزار تولید و بنابراین روابط تولیدی و در نتیجه مجموعه شرایط تولیدی را سراپا دگرگون کند به هستی خویش ادامه دهد .»

از طرفی دیگر وی افزایش دلایل تولید و در نتیجه افزایش تعداد کارگران و میزان فقر آنها را عامل فروپاشی) قدرت می داند پس به عقیده مارکس باید تعریف قدرت را کنترل طبقه زحمتکش توسط طبقه دارنده سرمایه دانست) و آنرا در رابطه میان طبقه دارنده عوامل تولید و طبقه فاقد این عوامل جستجو کرد. (تبیینی نوین از مفهوم قدرت ، مطهرنیا ، صفحه 73)

ماکس و بر

جامعه شناسی ماکس و بررا باید «جامعه شناسی سلطه» نامید و بر سیاست را اعم از دوست دانسته آنرا فعالیت عمومی انسان شمار می آورد . به عقیده وی تاریخ مشحون از رفتارهای سیاسی است که در مکانها و زمانهای گوناگون مبانی و اصول متفاوتی داشته و نهادهای بسیار متنوعی را بوجود آورده است . سیاست را نباید با دولت که یکی از تظاهرات تاریخی سیاست و دقیقاً مهمی از آن با جنبش عقلانی شدن تمدن جدید متناظر است اشتباه کرد . در طول تاریخ واحدهای سیاسی سوای دولت وجود داشته است . از دولت شهر تا امپراطوری بنابراین حتی اگر امروزه فعالیت سیاسی یا فعالیت نمونه ای از آن به فعالیت دولتی محدود گردد سیاست قدیم تر از دولت است به نظر و بر دولت عبارت از ساخت یا گروه بندی سیاسی است که به موفقیت انحصار فشارهای فیزیکی مشروع را در اختیار دارد این خصلت نوعی آن است و صفات دیگری نیز به آن اضافه می شود .

در جامعه شناسی و بر وجود سه مرحله را در روند «سیاست» یا «سیاسی شدن» می توان درک نمود .» در وهله نخست فعالیت سیاسی بوسیله جریان داشتن در درون یک سرزمین معین شناخته می شود ضرورتی نیست که مرزهای سرزمین دقیقاً مشخص بوده باشد ممکن است متغیر باشند اما بدون وجود سرزمین که به گروه هویت می دهد نمی توان از گروه سیاسی دم زد . نتیجه مترتب بر آن جدایی بارز میان درون و بیرون است این که صورت مراتب درونی با صورت روابط بیرونی چگونه باشد مهم نیست این جدایی ذاتی مفهوم سرزمین است . در وهله دوم کسانی که در درون مرزهای این گروه بندی سیاسی سکونت دارند رفتاری اختیار می کنند که به طرز معناداری به اقتضای این سرزمین و مردم آن جهت می گیرد . در این معنی رفتار هر یک از آنان بوسیله اقتداری که مأمور برقراری نظم است و احیاناً بوسیله امکان استفاده از فشار و ضرورت دفاع از موقعیت فردی شان مشروط شده است در عین حال اعضای گروه سیاسی در آن به موقعیتهای ویژه ای دست می یابد که امکانات نوینی برای فعالیتشان به طور کلی عرضه می کنند . در وهله سوم ابزار سیاست «زور» است و احتمالاً «خشونت» البته گروههای سیاسی برای آنکه وظایف خود را به نحوه مطلوبی انجام دهند از وسایل دیگری استفاده می کنند اما در صورت مؤثر واقع نشدن وسایل دیگر زور حربه نهایی است زور وسیله اختصاصی گروه سیاسی است . از این تبیینات نتیجه می شود که سلطه در مرکز سیاست» است و گروه بندی سیاسی قبل از هر چیز یک گروه بندی سلطه است . بنابراین می توان سیاست را چنین تعریف کرد فعالیتی که برای اقتدار مستقر در یک سرزمین خواهان تسلط با امکان استفاده در صورت نیاز از زور و خشونت است خواه برای حفظ نظم درونی و مواهبی که بر آن مترتب است خواه برای دفاع از جماعت در برابر تهدیدهای خارجی کوتاه سخن آنکه فعالیت سیاسی عبارت است از فعل و انفعال دائمی در تشکیل توسعه ایجاد تنگنا جابه جا کردن یا زیروروکردن روابط تسلط

بنابراین به عقیده ماکس و بر «قدرت شانس بر کرسی نشاندن اراده خود به رغم مقاومت در برابر آن و بدون توجه به مبنی و اساس این در چهارچوب یک رابطه متقابل اجتماعی است»

بدین ترتیب سلطه مظهر عینی و ملموس قدرت است و بر قدرت را چنان شانسی که یک فرد در بطن روابط اجتماعی بدست آورده و بوسیله آن موفق می‌شود خواست شخصی اش را در برابر مقاومت دیگران به کرسی بنشاند تعریف می کند و سلطه را چونان شانس روبرو شدن با اشخاص در درون روابط اجتماعی که آمادگی اطاعت از امری را که به آنان داده نمی شود داشته باشند .

نه قدرت و نه سلطه تنها ویژه سیاست نیستند زیرا موقعیت ها یا ضرورتهای دیگر (اقتصادی ـ تربیتی) هم وجود دارند که در آنجا نیز انسان لازم می بیند اراده‌اش را به کرسی بنشاند

آنها «قدرت و سلطه» وقتی خصلت سیاسی پیدا کردند که اراده به طرز معناداری به تبع یک گروه سرزمینی به منظور تحقق هدفی که تنها به سمت هستی این گروه با معنی است جهت گیری می کند .

فهرست مطالب:

فصل اول : مفهوم قدرت

معنی لغوی قدرت

مفهوم قدرت از دیدگاه دانشمندان

فیودور بورلاتسکی

برتراندرامل

کارل مارکس

ماکس وبر

چایلد

مهدی مطهر نیا

فصل دوم : ریشه های قدرت

مقدمه ای بر بحث

نظریه خدایی

نظریه اجتماعی

نظریه اقتصادی

توارث

توانایی فردی

ریشه های قدرت پیامبر

فصل سوم : مشروعیت قدرت یا اقتدار

مقدمه بحث

مشروعیت : معنای لغوی

معنای اصطلاحی

مشورعیت و قانونی بودن

مشروعیت و کارآمدی

تحول مفهوم مشروعیت

متعلق مشروعیت

منشاء مشروعیت

منشاء‌ الهی 

زور و غلبه

منشاء مردمی اقتدار

نظر ماکس وبر

فصل چهارم : پایه های اقتدار در حکومت نبوی

مقدمه بحث

مفهوم مشروعیت در فرهنگ اسلامی

پایه اقتدار حکومت پیامبر چه می باشد

دلایل عقلی و نقلی اقتدار پیامبر

شامل 83 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق قدرت و اقتدار در حکومت نبوی

دانلود مقاله کامل درباره سیره نبوی پیامبر (ص)

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره سیره نبوی پیامبر (ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره سیره نبوی پیامبر (ص)


دانلود مقاله کامل درباره سیره نبوی پیامبر (ص)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 51

 

سیره نبوی پیامبر اعظم صلی‌الله علیه و آله

مقدمه:

سیره به معنای سنت و روش است که در سیره نبوی دنبال می‌شود. قدیمی‌ترین سیره بجا مانده، سیره نبوی ابن اسحاق شیعی است که ابن هشام بعدها آنرا به زبان اهل تسنن برگرداند و به خلفای سنی مذهب زمانش تقدیم نمود. در هر حال، سیره نبوی از کتاب‌ها و آثار مربوط و نزدیک به زمان ایشان قابل جمع‌آوری است اما چون اکثر وقایع نگاران زمان ایشان روحیه جنگ محوری و رفتار سیاسی موثر را داشتند کمتر در سیره فرهنگی، علمی، اقتصادی و ... ایشان اثری بجا گذاشتند. آنها در تقسیم‌بندی سیره پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم نیز این تاریخ‌های کمابیش موثر را به عنوان سرفصل‌های کار در نظر گرفتند که همچنان این نگاه در جامعه وجود دارد و به صورت الگو دنبال می‌شود. از این رو، در این مقاله سعی در ساختار شکنی شده، و با توجه به روند قدرت در دوران نبوی به تبیین مناسبات سیاسی زمان ایشان پرداخته شده است و به قبل از آن اشاره نگردیده است.

 

الف- دوران مکّی:

پیامبر گرامی اسلام در سن 40 سالگی در مکه به پیامبری مبعوث گردید.[1] در حالی که رفتارش سرآمد همگان بود و از شدت صداقت و امانت‌داری به امین معروف شده بود. پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در شرایطی به رسالت مبعوث گردید که جهل در سراسر عربستان بیداد می‌کرد، علم در پایین‌ترین حد خود بود با توجه به روایات از شرایط بعثت انبیاء نبودن علم در جامعه و وجود گمراهی در آن دانسته شده از این رو پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آْله و سلم که دریای علم و حکمت ومعرفت بود برای مردمی که به لحاظ علم و حکمت تهی و نزدیک به تهی بودند، باید تعلیم رسالت می‌نمود.

در ابتدا با سطح فردی دعوت آغاز به کار نمود. بسیاری سعی کردند این دوره را دوران مخفی رسالت ایشان بدانند در حالی که پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم و علی علیه‌السلام و حضرت خدیجه (س) در کعبه نماز می‌گزاردند البته تا کمی پیش از آن برای عبادت همواره به خارج شهر می‌رفتند نباید فراموش کرد که در جامعه مکه هنوز موحدین حنیف زندگی می‌کردند که از نسل حضرت ابراهیم علیه‌السلام و متصدیان امور کعبه محسوب می‌شد و اینان نبودند مگر قبیله قریش که نسب ایشان را به حضرت ابراهیم علیه‌السلام می‌رساندند[2].

تا سه سال شرایط به همین منوال می‌گذشت تا اینکه پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در جریان عشیره اقربین با دعوت از خویشان هاشمی‌اش با ملایمت و مهربانی آنها را به اسلام فرا خواند[3]. نتیجه این میهمانی مسلمان شدن عده زیادی بود که جعفربن ابیطالب و عبیده بن حارث از این شمار هستند[4]. خلاف آنچه که برخی منابع اشاره کرده‌اند به این ترتیب شمار مسلمانان به خود نظم گرفت و پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در این نظام به لزوم مساعدت و همراهی کسی برای شکل دادن یک نظام کارآمد توجه داشتند که علی علیه‌السلام به این دعوت پاسخ همکاری داد و برخی بخاطر مشاغل فراوان، تجارت و .. کمتر از علی علیه‌السلام نوجوان می‌توانستند در راستای این اهداف از خود تلاش بروز دهند. مسئولیت‌پذیری علی علیه‌السلام قبلاً در همراهی‌هایش در حراء با پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم جای شبهه برای این انتخاب باقی نگذاشت و به لحاظ فکری هم 3 سال بود که با باورهای اسلامی خو گرفته بود و با تربیت در دامان پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم با نفس معارف الهی آشنا بود. با این حال، الگوهای موجود در نظام قبیله ای باعث خرده گرفتن قوم به ابیطالب شد به اینکه « تو باید از پسرت اطاعت کنی» [5] اما این الگوهای رایج باعث ایجاد هیچ تغییری در تصمیم پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم نداشت و با باور شایسته محور وبدون توجه به الگوهای سنت شده ناکارآمد، آنها را عملی می‌نمود.

کم‌کم پس از بیان هست‌ها و بایدها، سخن از نیست‌ها و نبایدها به میان آمد و انتقاد از خدایان و بت‌ها باعث جبهه گرفتن بخشی از قریش و اهل مکه علیه ایشان شد[6]. در راس این مخالفان ابوجهل – از اشراف بنی مخزوم- و بنی امیه بودند ابولهب – عموی پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم – نیز به تدریج با تحریکات همسرش و دیگران به جناح مخالف و پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم پیوست.

با بالا گرفتن تعالیم پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم، کم کم شدت مخالفت مخالفان افزوده شد از این رو در گام‌های نخستین با وساطت و ریش سفیدی، سعی در حل بحران نمودند. آنها نزد ابوطالب رفتند که بزرگ قومش بود اما ابوطالب از پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم حمایت کرد و قریش از این جبهه ناکام گشت[7]. گام بعد استهزاء و تمسخر به ساحت مقدس ایشان بود. اگر چه پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم با سکوت و احترام در مقابل این بی‌احترامی‌ها برخورد می‌نمود، با این حال در این ساحت، ابوجهل کار را به گستاخی می‌کشاند که با عکس‌العمل حمزه، در تنبیه او و ظاهر شدن اسلام حمزه، جان تازه‌ای به دعوت بخشیده شد[8].

این بار قریش که در مقابل شخص پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم خلع سلاح شده بود، طرفداران ایشان و مسلمانانی که از ساختار قبیله‌ای قدرتمندی برخوردار نبودند را تحت فشار و ستم قرار داده سمیه و همسرش یاسر در این مرحله به شهادت رسیدند. عده دیگری هم که در شرایط مشابه به سر می‌بردند طبق سفارش پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم به حبشه هجرت نمودند. این جریان در سال 5 بعثت رخ داد[9]. پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم، جعفربن ابیطالب را که همانند او از جایگاه قبیله‌ای خوبی برخوردار بود، با این گروه و به عنوان امیر آنها و جانشین خودش انتخاب نمود. مناظره جعفر با هیئت مسیحی حبشه و نجاشی بیانگر درایت و فهم او در علوم دینی است. [10]مسلماً در جامعه مذهبی و مسیحی حبشه حضور چنین فردی ضروری بود مسیحی شدن یکی از این مسلمانان بیانگر اهمیت جعفر و تدبیر خوب پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در انجام این مهم بود. قریش سعی در استرداد این عده نمود که با حمایت نجاشی از اهداف آنها که توسط جعفر تبیین گردید بی‌نتیجه و ناکام ماند!!

پس از این جریان، نزول سوره نجم بود. این آیه سجده واجبه دارد وقتی این سوره نازل شد و پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم آن را در مکه قرائت نمودند و این باعث شد تا مسلمانان سر به سجده بگذارند که در کمال ناباوری، گویی همه اهل مکه سر به سجده گذاشته بودند این جریان شاهد است به بروز ننمودن اسلام عده‌ای از مسلمانان، که تاثیر زیادی در مکه به همراه داشت و خبر آن به حبشه هم رسید که بیانگر در ارتباط بودن این ده مرکز و درایت پیامبر صلی‌الله علیه و آْله و سلم در تسهیل ارتباط با مسلمانان حبشه بود.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره سیره نبوی پیامبر (ص)

تحقیق در مورد مدیریت در سیره نبوی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد مدیریت در سیره نبوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مدیریت در سیره نبوی


تحقیق در مورد مدیریت در سیره نبوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه29

فهرست مطالب

چکیده

 

مقدمه

 

بخش اول: مدیریت در سیره نبوی

 

تعریف مدیریت

 

مدیریت اسلامی در سیره نبوی

 

رابطه مدیریت با اسلام

 

بخش دوم: نقش مدیر، مبانی مدیریتی سیره نبوی

 

نقش مدیر در برقراری روابط انسانی

 

مدیریت کلاس درس

 

انضباط قاطع مدیریتی در مدارس

 

رهنمودهای قرآن کریم در خصوص مدیریت

 

مبانی مدیریت پیامبر اکرم (ص)

 

بخش سوم: بررسی مدیریت صحیح و نمودارهای  مدیریتی در مدارس

 

ویژگی های عمومی یک مدیر

 

تقسیم‌بندی مدارس

 

ویژگیهای  مدرسه خوب ( از لحاظ مد یریتی و نرم افزاری )

 

ویژگیهای معلمان در نقش مدیر یادگیری

 

مدیریت فرهنگی  مدارس

 

بخش چهارم: راهکارها، پیشنهادات در نظام مدیریتی

 

راهکارها

 

پیشنهادات

 

نتیجه گیری

 

بر اساس آن مدیریت کرده و به امور خود سامان بخشد. مدیر در نظام اسلامی اسلام دارای یکسری ویژگیهای اساسی و پایه ای است، مدیر اسلامی از یک سو باید دغدغه اجرای احکام اسلام را داشته و از سوی دیگر با لیاقت و توانائیهای لازم به امور خود و مجموعه مربوطه رسیدگی کند. نقش مدیران اسلامی را در رشد و شکوفایی مجموعه های جوامع اسلامی بسیار تأثیرگذار است. معلمان هم باید با توجه به اهمیت مدیریت اسلامی دانش آموزان را با سیره نبوی آشنا کنند.

 

کلید واژه: مدیریت – مدیر و مدیریت- سیره نبوی و مدیر- نقش اسلام در مدیریت- مدیریت در روابط انسانی – مدیریت و کارایی مدیران در سیره نبوی- management- education

 

مقدمه

 

آموزش و پرورش به عنوان اساس و زیربنای توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه است، امروزه در اغلب کشورها آموزش و پرورش صنعت رشد قلمداد می شود و پس از امور دفاعی بیشترین بودجه دولتی را به خود اختصاص می دهد. از آنجایی که بخش قابل توجهی از آموزش و پرورش در مدارس صورت می گیرد مدارس به عنوان یک نظام اجتماعی حساس و مهم، از جایگاه خاصی برخوردارند. مدارس در صورتی خواهند توانست وظیفه خطیری را که به دوش آنهاست به نحو احسن انجام دهند که با مدیریت صحیح، سازمانهای سالم و پویایی باشند.

 

بدون شک در وزارت آموزش و پرورش  نقش مدیر بسیار حساس، مهم و چشمگیر است و اوست که سنگینی  کلیه مسئولیتها و به چرخش در آوردن  نظام مدرسه را به نحو احسن به عهده دارد  و موفقیت و شکست دستگاه آموزش و پرورش به شایستگی و عدم شایستگی او بستگی دارد.

 

مدیر موظف است ضمن ایجاد این صمیمیت و همکاری  و دوستی در میان معلمان، رفتار آنان را به سمت مسائل آموزشی و تخصصی هدایت نماید و از این طریق نسبت به برقراری تبادل افکار عمومی و تخصصی در مدرسه اقدام کند.

 

 

بخش اول: مدیریت در سیره نبوی

 

تعریف مدیریت

 

در باره‌ تعریف مدیریت اتفاق نظر خاصی در دست نیست و صاحبنظران و نظریه پردازان علم مدیریت با اهداف و سوگیری‌های گوناگون، تعاریف متفاوتی ارائه کرده‌اند.

 

- مدیریت عبارتست از: هنر انجام کار به وسیله‌ دیگران (فالت،1924).

 

- فراگرد تبدیل اطلاعات به عمل؛ این فراگرد تغییر و تبدیل را تصمیم گیری می نامیم(فوستر،1967).

 

- فراگرد هماهنگ‌سازی فعالیت فردی وگروهی در جهت هدفهای گروهی (دانلی و همکاران،1971).

 

- فراگرد برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و نظارت کار اعضای سازمان و استفاده از همه‌ منابع موجود سازمانی برای تحقق هدفهای مورد نظر سازمان (استونر و همکاران(1995).

 

تعریف عملیاتی(Operational definition)، مفهوم مدیریت را با رعایت ملاکهای عینی منوط می‌سازد. از این رو، اگر در موقعیتی ملاکهایی شامل فعالیت منظم و سازمان یافته، هدفها، روابط میان منابع، انجام کار به وسیله‌ دیگران و تصمیم گیری برقرار باشد، می‌توان گفت در آن موقعیت ،مدیریت اعمال می شود (کلاندوکینگ،1972).

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مدیریت در سیره نبوی

تحقیق در مورد خلاق نبوی و مدیریت

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد خلاق نبوی و مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خلاق نبوی و مدیریت


تحقیق در مورد خلاق نبوی و مدیریت

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:24

فهرست:

معنی " سیره "

مفهوم مدیریت

«پژوهشى در مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب »

تصویر اجمالى حادثه

برنامه ریزى و تعیین استراتژى

اهمیت و عظمت این تصمیم

ابتدا لغت " سیره " را معنی بکنم که تا این لغت را معنی نکنیم نمی توانیم سیره پیغمبر را تفسیر بکنیم . " سیره " در زبان عربی از ماده " سیر " است . " سیر " یعنی حرکت ، رفتن ، راه رفتن " سیره " یعنی نوع راه رفتن . سیره بر وزن فعلة است و فعله در زبان عربی دلالت می کند بر نوع . مثلا جلسه یعنی سبک و نوع نشستن ، و این نکته دقیقی است . سیر یعنی رفتن ، رفتار ، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار . آنچه مهم است شناختن سبک رفتار پیغمبر است . آنها که سیره نوشته اند رفتار پیغمبر را نوشته اند . این کتابهایی که ما به نام سیره داریم سیر است نه سیره . مثلا سیره حلبیه سیر است نه سیره ، اسمش سیره هست ولی واقعش سیر است . رفتار پیغمبر نوشته شده است نه سبک پیغمبر در رفتار ، نه اسلوب رفتار پیغمبر ، نه متد پیغمبر.

سبک شناسی

مسئله متد خیلی مهم است . مثلا در باب شعر ، رودکی را می گوئیم شاعر ، سنائی را هم می گوئیم شاعر ، مولوی را هم می گوئیم شاعر ، فردوسی را هم می گوئیم شاعر ، صائب را هم می گوئیم شاعر ، حافظ را هم می گوئیم شاعر . برای یک آدمی که وارد سبک شعر نباشد همه شعر است . می گوید شعر ، شعر است دیگر ، شعر که فرق نمی کند ولی یک آدم وارد می فهمد که شعر سبکهای مختلف دارد ، شعر به سبک هندی داریم ، شعر به سبک خراسان داریم ، شعر مثلا به سبک عرفان داریم، و سبکهای دیگر در شعر شناسی آنچه مهم است سبک شناسی است که ملک الشعرای بهار کتابی در سبک شناسی نوشته است . حتی در نثر هم سبک شناسی هست و اختصاص به شعر ندارد . سبک شناسی غیر از شعر شناسی و غیر از ...

خواجه نصیرالدین یک عالم است . ولی یک آدم وارد می داند که میان سبک و متد و روش این عالمها از زمین تا آسمان تفاوت است . یک عالم سبکش سبک استدلالی و قیاسی است یعنی در همه مسائل از منطق ارسطوئی پیروی می کند .  اگر طب را در اختیار او قرار بدهی طب را می خواهد با منطق ارسطوئی به دست بیاورد ، اگر فقه را هم به او بدهی می خواهد با منطق ارسطوئی استدلال بکند ، اگر ادبیات و نحو و صرف را هم در اختیارش قرار بدهی منطق ارسطوئی را در آن به کار می برد ، سبکش اینگونه است .

یکی دیگر سبکش سبک تجربی است ، مثل بسیاری از علمای جدید . می گویند فرق سبک ابوریحان بیرونی و سبک بوعلی سینا این است که سبک بوعلی سینا منطقی ارسطوئی است ولی سبک ابوریحان بیرونی بیشتر حسی و تجربی بوده است، با اینکه اینها معاصر هم و هر دو هم نابغه هستند . یک نفر سبکش عقلی است دیگری سبکش نقلی است . بعضی اصلا سبک عقلی هیچ ندارند ، در همه مسائل اعتمادشان فقط به منقولات است ، غیر از منقولات دیگر به هیچ چیز اعتماد ندارند . مثلا مرحوم مجلسی اگر طب هم بخواهد بنویسد می خواهد طبی بنویسد براساس منقولات ، و چون تکیه اش روی منقولات است خیلی اهمیت هم نمی دهد به صحیح و [ سقیمش ] یا لااقل در کتابهایش همه را جمع می کند. اگر می خواهد در سعد و نحس ایام هم بنویسد باز به منقولات استناد می کند . یکی سبکش منقول است یکی سبکش معقول است ، یکی سبکش حسی است ، یکی سبکش استدلالی است ، یکی سبکش مثلا به قول امروزیها دیالکتیکی است یعنی اشیاء را در جریان و حرکت می بیند یکی سبکش استاتیک است یعنی اصلا حرکت را در نظام عالم دخالت نمی دهد . چندین سبک وجود دارد

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خلاق نبوی و مدیریت