یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نهج البلاغه (2)

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد نهج البلاغه (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

نهج‌البلاغه، مجموعه‌ای از خطبه‌ها، نامه‌ها و اندرزها(حکمت‌ها)ی منتسب به علی ابن ابی طالب، امام اول شیعیان است.

گردآورندهٔ نهج‌البلاغه، ابوالحسن محمد بن حسین موسوی معروف به سید رضی و شریف رضی است. نهج البلاغه عنوانی است که سید رضی برای منتخبی از خطبه‌ها و مواعظ، نامه‌ها و عهدنامه‌ها، و کلمات کوتاه و قصار علی پسر ابوطالب برگزیده‌است. مطالب این کتاب از جمله شیواترین متون عربی محسوب می‌شود.

آلبرت شوایتزر، موسیقیدان، فیلسوف، مورخ، فیلسوف دین و پزشک فرانسوی چهل سال آخر عمر خود را در آفریقا به طبابت در میان قبایل آفریقایی گذراند. در آن زمان مناقشه های بزرگی بین روشنفکران پیش آمد. روشنفکران اروپا چندین بار اعلامیه های مشترکی خطاب به شوایتزر صادر کردند که فعالیت تو هم در جهت موسیقی دانی، هم در جهت فلسفه ورزی و هم در جهت پیشرفتی که در زیست شناسی کرده ای، در پاریس برای بشریت بسیار نافع تر است تا این که در آفریقا میان جزامیان طبابت کنی. ( در آن زمان جزام در آفریقا اپیدمی بود.) سه اعلامیه ی جهانی روشنفکری بر ضد آلبرت شوایتزر صادر می شد اما او می گفت من احساس می کنم که این واقعیت است، آن ها یا واقعیت نیستند یا واقعیت دور هستند. وجدان اجازه نمی دهد که این مردم را ترک کنم و دست برنداشت. ( ر.ک: ماجراهای اندیشه و کنش از... این کتاب گزارش های مفصلی از این داستان می دهد که کل جریان روشنفکری اروپا یاحتی استرالیا و ژاپن به شوایتزر معترض بودند ولی او می گفت حس خودم است که وظیفه ام این است.) کازانتزاکیس در مقدمه ی کتاب سرگشته راه حق می گوید: این کتاب را به فرانسوا آسیزی زمان ما، یعنی آلبرت شوایتزر تقدیم می کنم. به نظر من که حق با شوایتزر است و اخلاق یک جنبه subjective دارد و روی هم رفته با همان صداقت و جدیت انسان باید درون خود را بکاود و ببیند وظیفه ی خود را چه حس می کند. شاید اگر شوایتزر برگشته بود و این چهل سال را به فلسفه ورزی گذرانده بود، فیلسوفی تراز اول می شد، اما نشد. کما این که آن کارهای قلمی که در همان دوران می کرد، کارهای بسیار عالی است. او کتابی نوشت به نام زندگی مسیح که یک کار بسیار عالی و کلاسیک است. با این که می گوید من فقط قلم زده ام. او در چند صفحه ای که در اواخر عمرش نوشت می گفت: " آن چه را بر قلمم جاری شده است فقط در فاصله ی چرت و خواب نوشته ام اما الان از این هم پشیمان هستم. در فاصله ی میان چرت و خواب هم می شد به کلبه ی یک آفریقایی سر کشید."به نظر می رسد نمی شود آلبرت شوایتزر را ملامت کرد، در قرن بیستم هم مادر ترزا بود که همین چند سال پیش فوت کرد. بسیاری به مادر ترزا می گفتند که زندگی contemplative داشته باش، اما او می گفت من استعدادهایی در contemplation دارم ولی خدا را در action عبادت می کنم. او از سن 19 تا سن 93 سالگی اروپا را رها کرد و به هندوستان رفت. اگر بشود گفت معجزه مصداق دارد، مصداق آن زندگی ترزاست. این که انسان بتواند با دو روسری و دو دست لباس و کیفی که با گونی بافته است زندگی کند، معجزه است. اخیراً گفته اند کل خرجی که خانم ترزا در سراسر زندگی داشته است، نزدیک به پنج هزار دلار بوده است. اما چه کرده است؟ پاپ هنگام ملاقات او در هند گفت: مادر ترزا شما محبوب مسیح هستید، اما ای کاش contemplation می کردید و مادر ترزا در جواب گفت: آیا چیزی بالاتر از محبوبیت نزد مسیح وجود دارد؟ من با contemplation به کجا می توانستم برسم؟ به نظر من اخلاق جنبه ی subjective دارد. نمی شود به ترزا گفت تو اگر  contemplation کرده بودی، مایستراکهارت و یا سوزو یا ترزای قدیس می شدی. زندگی ترزا سراسر اعجاز است. اگر بگویید که اگر فراموش کردن خود، نهایت مسیر ما باشد، بسیار دلنشین است، پاسخ این خواهد بود که به شرطی ایم سخن شما درست خواهد بود که ما می توانستیم کاری را که شما پیشنهاد می کنید، بکنیم. یعنی اگر می توانستیم از روی اختیار خودمان را فراموش کنیم، حق با شما بود. به نظر می آید که لااقل به لحاظ علم الجمالی زیباتر است.دید فارق از هر گونه تعلق را با دیدی مقایسه کنید که در آن تعلق است، اما بسیار بسیار فخیم و والا. از لحاظ زیبایی شناختی دید فارق از تعلق بهتر است. اما همه ی این ها یک پیش فرض می خواهد و آن این که حب ذات نداشته باشیم. موجودی که حب ذات دارد نمی تواند چیزی را در پرتو حب ذات نبیند، بدون اختیار همه چیز را در پرتو حب ذات می بیند.عرفای ما می گویند فنای فی الله و بقای بالله یعنی دغدغه ی بقا را دارند. قطره دریاست، اگر با دریاست وگرنه قطره، قطره و دریا، دریاست. ما به فکر این هستیم که قطره نخشکد لذا خود را در دریا فانی می کنیم، اما در عوض همیشه می مانیم. اگر این طور باشد اما خود را چگونه فراموش کرده ایم؟ بله نهایت این است که می شود گفت یک خودها و یک ساحت هایی را از خود فراموش کرده ایم که شما انسان ها دوست ندارید فراموش کنید. مثلاً ما دغدغه ی شهرت و محبوبیت و قدرت و علم نداریم. حب ذات شماها در این چیزها تجلی می کند اما ما این تجلیات را نداریم. اما چگونه می شود گفت اصلاً خودمان را دوست نداریم.

اولین خاصیت زیبایی، آرام بخشی است. آیا می خواهید بگویید که این هم نیست. یعنی وقتی عاشق به یاد معشوق است یا وقتی که حضور معشوق را حس می کند، آرامش ندارد. کسی که من عاشق او هستم ( داستان کنیزک و پادشاه) به خاطر حسن و ملاحتی است که در او می بینم. اگر آن ملاحت از دست برود، عشق باقی نمی ماند. من به دلیل لذتی که از ملاحت او می برم به او دل بسته ام. حال اگر به دلیل حالات روحی کسی به او دل ببندیم و این حالات او از دست برود،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نهج البلاغه (2)