یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تاریخ از منظر امام علی

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله تاریخ از منظر امام علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

فرزندم ، اگر چه من به اندازه همه گذشتگان عمر نکرده ام ، با این حال در کارهای
آنان نگریستم و در اخبار آنان اندیشیدم و در آثارشان سیر نمودم ، به طوری که مانند
یکی از آنان گشته ام . بلکه از آن نظر که اطلاع از عموم سر گذشتشان پیدا کردم ،
گویی با همه آن مردم از اولین تا آخرین افراد آنان زندگی کرده ام و صاف آن را از
تیره اش و نفع آن را از ضررش شناختم .*
در مواردی متعدد از نهج البلاغه و قرآن مجید ، حاکمیت قانون د رهر دو قلمرو
حیات فردی و اجتماعی تصریح شده است . از آیات قرآنی و جملات نهج البلاغه به
خوبی می توان فهمید که تحولات و رویدادهایی که در فرد و اجتماع به جریان می افتد ، تصادفی و بی علت و به عبارت کلی تر خارج از قانون نیست . از آیات قرآنی و جملات نهج البلاغه این معنی را می توان به عنوان یک حقیقت پذیرفت که واقعیت چنان نیست که انسان ها، حتی دیگر جانداران و موجودات بی جان ، به حال خود رها شده باشند و در مجرای هستی ، هیچ چیز شرط هیچ چیز نبوده باشد .
یک انسان ، حتی با حداقل آگاهی، می داند که اگر بخواهد گرسنگی خود را مرتفع کند ، حتماً باید غذا بخورد . او نمی تواند کاری انجام بدهد که اصلا ً گرسنه نشود و یا اگر گرسنه شد ، با خوابیدن یا راه رفتن خود را سیر کند ! یک انسان، حتی با حداقل آگاهی ، می داند که نمی تواند حتی به اندازه یک دقیقه ، در زمان رویارویی زمین با خورشید تغییری ایجاد کند . به عبارت جامع تر ، اگر در این جهانی که ما زندگی می کنیم ، یک حادثه ، اگر چه ناچیز ، مستثنی از قانون بوده باشد ، به دلیل پیوستگی شدیدی که در همه اجزای جهان ومیان روابط آنها وجود دارد ، در هر موقعیتی احتمال بروز هر حادثه ای ممکن خواهد بود . در این فرض، اگر حیات انسانی بتواند ادامه پیدا کند (که امکان پذیر نیست )، نه می تواند علمی به دست بیاورد و نه می تواند اراده ای داشته باشد ؛ بلکه به طور کلی هیچ حرکتی از انسان امکان پذیر نخواهد بود مگر آن چه که تصادفات پیش بیاورد!

 

توضیحی در رابطه موجودات و رویدادهای تاریخ بشری با انسان

 

چنان که در مبحث گذشته بیان کردیم ، خداوند سبحان، خالق جمیع موجودات و حرکات و روابط و رویدادها، در همه سطوح و ابعاد هستی است ، و هیچ احدی نمی تواند توانایی شرکت در خالقیت و فیض بخشی خداوندی را داشته باشد . در این مورد ، طبیعی است این مسئله پیش بیاید که پس انسان در به وجود آوردن شئون زندگی و تشکیل تاریخش چه کاره است ؟ آیا انسان در این صحنه هستی کاری انجام می دهد یا نقش او فقط نقش وسیله و آلت است ؟ در این مبحث ، بعضی از آیات مربوط به استناد کارهای آگاهانه و اختیاری بشر را به خود می آوریم :
« این ، برای آن است که خداوند نعمتی را که به قومی عطا فرماید ، آن را تغییر نمی دهد مگر این که وضع خودشان را تغییر بدهند . »*
« قطعاً خداوند وضع هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر این که آنان وضع خود را تغییر بدهند . »*
این دو آیه مبارکه ، با کمال صراحت ، انسان را در ساختن سرنوشت حیات خود و تشکیل اجزا و عناصر تاریخش دارای اختیار معرفی می کند . دلیل اجمال این سنت الهی ، برمبنای دادگری مطلق خداوند سبحان است . زیرا وضعی که در حیات یک انسان به وجود می آید ، خواه آن وضع کیفیتی مطلوب برای انسان بوده باشد و خواه نا مطلوب ، قطعاً یا خود او عوامل آن وضع را به وجود آورده است ، یا عوامل جبری بوده است که وضع مفروض را به وجود آورده است ، اگر قسم اول باشد ، یعنی خود او عوامل آن وضع را به وجود آورده باشد پس رضایت و آگاهی واختیار وی بوده است که وضع مطلوب یا نامطلوب را به وجود آورده است ، و بایستی نتایج آن را دریابد . یعنی انسان خود را در مجرای نوعی خاص از حیات قرار داده ، و کیفیت معینی از زندگی را برای خود برگزیده ، و خداوند سبحان ، بدون بخل و بی نیاز از همه چیز، وسایل طبیعی و عضلانی و استعدادهای گوناگون درونی را در اختیاراو گذاشته است تا بتواند کیفیتی را که برای حیات خود انتخاب کرده است ، به وجود بیاورد و آن را ادامه بدهد .
اگر خداوند سبحان کیفیت انتخاب شده به وسیله خود انسان را تغییر بدهد ، انسان گمان خواهد کرد ، بلکه با خدا احتجاج خواهد کرد که اگر من همان کیفیت را که برای حیات خودم انتخاب کردم ، در اختیار داشتم و خداوند آن را مطابق مشیت خود تغییر نمی داد ، من چنین و چنان می کردم وبا آن کیفیت برگزیده ، به رشد وکمال اعلا می رسیدم . آن چه مشیت خداوندی درباره خلقت انسان و حیات اوست ، قرار گرفتن وی در مسیر کمال با آگاهی و اختیار خود انسان است . هر کیفیتی را که آدمی برای حیات خود انتخاب کند ، آگاهی و اختیار و قدرتش را می تواند طوری به کار بیندازد که در مسیر کمال ، که هدف از خلقت اوست ، قرار بگیرد . لذا ، تغییر وضع انسان از کیفیتی به کیفتی دیگر ، علت مجوزی ندارد .
« و اگر اهل آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا می ورزیدند ، البته ما برای آنان برکاتی از آسمان و زمین باز می کردیم ، ولی آنان [انبیا و حق را ] تکذیب کردند و ما آنان را به جهت آن چه که می اندوختند ، گرفتار کردیم .»*
« وما چه بسا آبادی ها راکه شکستیم و از بین بردیم که ستمکار بودند .»*
این مضمون در سوره حج ، آیه ۴۸نیز آمده است .
« و چه بسا آبادی ها که زندگی آن ها فاسد شده بود [در زندگی خودکامگی و فساد به راه انداخته بودند]، هلاک کردیم .»*
« فساد در خشکی و دریا بروز کرد به جهت آن چه که مردم با اختیار خود اندوختند.»*
از این آیه شریفه و امثال آن در قرآن مجید ، به خوبی استفاده می شود که فساد در حیات انسان ، در هر نوعی که بوده باشد ، فقط به خود او مستند است ، نه به خدا ، و نه به وسایل و نیروها و استعدادهایی که خداوند در اختیار او قرار داده است .

تو درون چاه رفتستی ز کاخ
چه گنه دارد جهان های فراخ
مررسن را نیست جرمی ای عنود
چون تو را سودای سر بالا نبود

«مولوی »

 

این ها نمونه ای از آیات شریفه ای بود که با کمال وضوح، قدرت و اختیارانسان را در ساختن سرنوشت خود، که تشکیل دهنده اجزا وعناصر تاریخ اوست تذکر می دهد.

 

بروز ، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام

 

در مقدمه این مبحث مهم ، اشاره ای مختصر به تعریف توصیفی فرهنگ و تمدن می کنیم . می توان گفت فرهنگ عبارت است از شیوه انتخاب شده برای کیفیت زندگی ، که با گذشت زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده های روانی و رویداد های نافذ ، در حیات یک جامعه به وجود می آید . البته می دانیم که این گونه معرفی ، بیش از یک توصیف اجمالی نیست ، و لی برای دیدگاه ما در این مبحث کافی به نظر می رسد . اما تمدن عبارت است از برقراری آن نظم و هماهنگی در روابط انسان های یک جامعه که تصادم ها و تزاحم های ویران گر را منتفی کرده و مسابقه در مسیر رشد و کمال را جایگزین آنها کند ، به طوری که زندگی اجتماعی افراد و گروه های آن جامعه ، موجب بروز وبه فعلیت رسیدن استعدادهای سازنده آنان بوده باشد. در این زندگی متمدن که قطعاً هر کسی ارزش واقعی کار و کالای خود را در می یابد ، و هر کسی توفیق و پیروزی دیگران را از آن خود و توفیق و پیروزی خود را از آن دیگران محسوب می کند، انسان رو به کمال ، محور همه تکاپوها و تلاش ها قرار می گیرد . لذا تمدن در این تعریف ، بر مبنای انسان محوری معرفی می شود ، در صورتیکه در اغلب تعریف های دیگری که تاکنون در مغرب زمین گفته شده است ، اصالت در تمدن از آن انسان نیست ، بلکه به طوربسیارماهرانه ای اصالت انسانیت درآن تعریفات حذف می شود و به جای آن ، بالا رفتن در آمد سرانه و افزایش کمی و کیفی مصرف ، جزﺀ تعریف قرار می گیرد .
این نکته را هم متذکر می شویم که مقصود ما از انسان محوری ، آن معنای مضحک نیست که مستلزم انسان خدایی است . بلکه منظور ما این است که محور همه تلاش ها و ارزش های مربوط به تمدن ، باید خدمت گزار انسان باشد ، نه این که انسا ن را قربانی ظواهر و پدیده های فریبا به نام تمدن کند . به عبارت روشن تر ، انسان در تعریف تمدن هدف قرار می گیرد ، و این شایستگی برای هدف قرار گرفتن ، از قرار گرفتنش د رجاذبه کمال مطلق که خداست ناشی می شود.
پس از توجه به این مقدمه ، نخست این مسئله را به عنوان یک اصل اساسی در نظر بگیریم که تمدن و فرهنگ، با همه عناصر ممتازی که دارند ، از دیدگاه اسلام ، در خدمت حیات معقول انسان ها قرار می گیرند. نه این که حیات معقول انسان ها د رخدمت تمدن وفرهنگی قرار بگیرد که برای به فعلیت رسیدن استعدادهای مثبت انسانی و اشباع احساس های برین او به وجود آمده است . در مواردی ، انسان ها باید در راه وصول به تمدن و فرهنگ فداکاری کرده و دست از جان خود بشویند . این یک فداکاری و گذشتی است که انسان برای ریشه کن کردن آفات تمدن در خدمت حیات معقول ، و به وجود آوردن شرایط حیات مزبور ، برای انسان ها انجام می دهد ، نه برای دو پدیده مزبور که ارتباطی با حیات معقول انسان ها نداشته باشد .
حال اجتماع انسانی در بروز و اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، شبیه به حال فردی از انسان است که تحت تأثیرعواملی بروز می کند و به اعتلا می رسد و سقوط می کند . مثلا ً احساس نیاز ، چنان که فرد را وادار به تلاش و تکاپو در عرصه طبیعت و منطقه روابط همنوعانش می کند ، همچنین جامعه را به گسترش و عمیق تر کردن درک و معرفت و سازندگی در عرصه زندگی تحریک و تشویق می کند .
ما شاهد بروز تعدادی از اکتشافات در موقع بروز جنگ ها بوده ایم . لذا ممکن است یک یا چند نیاز موجب اکتشاف و به دست آوردن امتیاز یا امتیازاتی باشد که آن ها هم به نوبت خود ، مردم را برای وصول به امتیازات زنجیری دیگر موفق کند . ولی داستان تمدن ها از نظر عوامل به وجود آورنده ، د رنیاز خلاصه نمی شود . بلکه در موارد بسیار فراوان ، به قول بعضی از محققان در سر گذشت علم ، بارقه ا و جهش های مغزی انسان ها بوده است که عناصر مهم تمدن اصطلاحی را به وجود آورده است . گاهی دیگر تمدن ها و فرهنگ های مثبت ناشی از اکتساب و استفاده از تمدن ها و فرهنگ های دیگر جوامع است . البته این گونه تمدن ها و فرهنگ ها ، گاهی به طور صوری و راکد مورد تقلید قرار می گیرند ، که در این صورت ،نه تنها موجب پیشرفت جامعه مقلد و پیرو نمی شود ، بلکه ممکن است موجب عقب ماندگی و باختن هویت اصیل خو آن جامعه مقلد بوده باشد . ما دردوران اخیر ، در جوامعی متعدد ، شاهد این گونه انتقال تمدن ها و فرهنگ های تقلیدی هستیم ، که چگونه هویت اصیل خود جوامع مقلد را محو و نابود کرده است . در صورتی که اگر آن جوامع فریب امتیازات تقلیدی آن تمدن ه و فرهنگ ها را نمی خوردند و با همان هویت اصیل خود به راه می افتادند ، می توانستند از تمدن و فرهنگ اصیل و آشنا با خویشتن برخوردار شوند .
یکی دیگر از عوامل بروز تمدن ها و فرهنگ ها ، احساس لزو م جبران ضعف در برابررقیبان است ، که می توان گفت از اساسی ترین عوامل محسوب می شود . با این حال ، تشخیص عامل قطعی بروزو اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها ، با نظر به تعریفات و استدلال هایرایج در این مبحث ، حداقل بسیار دشوار است . آن چه که از قرآن مجید و نهج البلاغه بر می آید ، این است که عامل اساسی آغاز و پایان منحنی تمدن ها و فرهنگ ها خود انسان است . در آیاتی که در مبحث قبل ذکر شد وهم چنین درآیات سوره های ﺴﺑﺄ و بقره می بینیم که خداوند اموری را مانند کفران نعمت (در از بین بردن اجتماع و تمدن ﺴﺑﺄ) ، فساد، خود کامگی ، ظلم، استکبار، افساد در روی زمین است و انحراف از حقیقت ، عوامل سقوط تمدن ها و فرهنگ ها معرفی فرموده است . از همان آیات به خوبی استفاده می شو که مفاهیم مقابل آن صفات رذل ، عوامل بروز و اعتلای تمدن ها و فرهنگ ها است . یعنی از همان آیات ، با کمایل وضوح بر می آید که سپاس گزاری نعمت های خداوندی، صلاح و اصلاح میان انسان ها ، تهذب ، عدالت و حرکت در مسیر واقعیات ، از عوامل مهم بروز و اعتلا ی تمدن ها و فرهنگ های انسانی صحیح است . خداوند سبحان در قرآن مجید تصریح فرموده است : « واگر اهل آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا می ورزیدند قطعاً برکات خود را از آسمان و زمین برای آنان باز می کردیم (نازل می کردیم) ، ولی آنان [ ایمان و نقرا و منادیان آن دو، یعنی پیامبران را ] تکذیب کردند ودر نتیجه ، آنان را به سبب اندوخته های[ ناشایستشان] مواخذه کردیم . » *
آیات قرآنی ، در این که ظلم عامل سقوط جوامع و تمدن ها و فرهنگ هاست ، فراوان است و تاکید شگفت انگیزی دارد . از آن جمله : ۱.« و بدین سان است مواخذه پروردگار تو ، هنگامی که آبادی ها را مواخذه (ساقط و مضمحل ) کرد در حالیکه آنها ستمکار بودند .»*
٢.« پس دنباله قومی که ظلم کردند بریده شد و سپاس مر خدا را که پرورنده عالمیان است .»*
۳.« مامردم قرونی پیش از شما را به جهت ظلمی که کردند نابود کردیم .»*
۴.«[ ای نوح ] و کشتی را به نظاره ما و به سبب وحی ای که به تو کردیم ، بساز و درباره کسانی که ظلم کرده اند ، بامن سخنی مگو ، قطعاً آنان غرق خواهند شد .»*
۵.« و خداوند مثل آن آبادی را [برای شما] می زند که در امن و امان و آرامش بود ، و روزی او از هر طرف فراوان می رسید . سپس آن آبادی به نعمت های خداوندی کفران ورزید . خداوند در نتیجه تبهکاری هایی که انجام می دادند ، لباس گرسنگی و ترس را به آن آبادی چشانید و برای آنان پیامبری از خودشان آمد ، او را تکذیب کردند. پس عذاب ، آنان را د رحالی که ستمکاران بودند ، در گرفت .»*
۶.« و آنان را که ستم کردند ، صیحه ( فریاد شدید آسمانی ) گرفت و آنان دردیار خود،در حالی که به رو[ یا به زانو] در افتاده بودند ، هلاک شدند .»*
۷.« و آ« آبادی ها را زمانی که[ به جهت آن که] ظلم کردند ، نابود کردیم و برای نابود شدنشان زمان معینی قرار دادیم .»*
۸.« و خداستکه عاد اولی (عاد بن ارم ، پیش از قوم عاد معروف)را هلاک کرد . و ثمود را و از آنان کسی را نگذاشت . و پیش از آنان قوم نوح را نابود کرد آنان ظالم ترو طغیان گرتر بودند.»*
٩.« آیاکسی جز مردم ستمکارهلاک می شود ؟»
۱۰ .« وما آبادی هارا به هلاکت نمی رسانیم مگر این که اهل آنها ستمکار باشند .»*
امیرالمومنین علیه السلام ، که سخنانش گاهی اقتباسی از قرآن مجید و گاهی تفسیری از آن کتاب الله و در مواردی تطبیق کلیات آن به مصادیق و افراد آن هاست ، ظلم را از اساسی ترین عوامل سقوط و تباهی جوامع معرفی فرمده است . از آن جمله :« بر حذر باشید از خدا، بترسید از خدا، درباره نتایج دنیوی لم و وخامت اخروی آن .»*
یکی دیگر از عوامل سقوط جوامع و نابودی تمدن ها و فرهنگ ها ، استکبار است ، که مفهوم عام آن عبارت است از هدف دیدن خود و وسیله دیدن دیگران ، امیرالمومنین علیه السلام در سسقوط جوامع ، چنان که در آیات قرآنی مشاهده خواهیم کرد ، استکبار را مطرح فرموده است . او می فرماید :« عبرت بگیرید و تجربه بیندوزید از آنچه که پیش ا زشما متکبران امت ها را گرفتار ساخت از غضب خداوندی و حملات و عذاب ها و کیفرهای سخت او . و پند بگیرید از خاک آلود شدن (با جایگاه های) صورت ها و مواضع نهادن پهلوهای آنان . و به خدا پناه ببرید به خدا از اسباب تو لید کبر همان گونه که از حوادث کوبنده روزگار به او پناهنده می گردید .
از جمله مواردی که امیر المومنین علیه السلام در مورد عوامل اعتلا و سقوط جوامع و فرهنگ ها و تمدن ها بیان فرموده خطبه قاصعه است .
« پس اگر ناچار از تعصب هستید ، عصبیت خود را برای اخلاق نیکو و کردار های پسندیده و امور زیبا قرار بدهید که خاندان های اصیل و بزرگمنش عرب و رﺆسای قبایل به آن موصوف بودند: تعصب به داشتن اخالق مرغوب عقلا ، وآرمان های بزرگ و درجات بالای ارزش ها و آثار پسندیده که از خود به یادگار می گذاشتند . پس تعصب بورزید به خصلت ها وعادات پسندیده مانند حمایت و حفظ حقوق همسایگی و وفا به پیمان و اطاعت نیکو کار و مخالفت با خود خواهی و فراگرفتن فضل و فضیلت و بزرگ شمردن معصیت قتل نفس ، و انصاف به خلق و فرو بردن غضب و پرهیز از فساد در روی زمین . بترسید از آن عذاب هایی که بر اقوام و مللی پیش از شما در نتیجه اعمال زشت و کارهای ناشایست فرود آمد . حالات آنان را در نیکی ها و بدی ها متذکر شوید و بترسید از اینکه همانند آنان باشید . و هنگامی که درحالت نیک وبد آنان اندیشیدید ، اموری را عهده دار شوید که عزت را ملتزم وضع زندگی آنان ساخت و دشمنانشان را دور ساخت وعافیت و آسایش را بر آنان گسترش داد ونعمت را برای آنان مطیع ساخت و کرامت انسانی طناب خود را برای همه آنان وصل نمود و آن : اجتناب از جدایی و پراکندگی بود و التزام به انس و الفت و یکدیگر را به آن توصیه نمودن . و از هر کاری که پشت آنان را شکست و قدرتشان را به ناتوانی مبدل ساخت ( عوامل شکست و ناتوانی آن اقوام و ملل) بپرهیزید . و از کینه ها و عداوت هایی که در دل هایشان جای گرفته بود وخصومت هاییکه در سینه ها موج میزد و از پشت به همدیگز کردن نفوس و دست از کمک و تعاون با یکدیگر کشیدن بپرهیزید . و بیندیشید در حالات مردمان با ایمان که پیش از شما از این دنیا گذشته اند که چگونه زندگی را در حال تصفیه و ابتلا سپری کردند. مگر آنان سنگین بار ترین مردم و جهادگرترین بندگان در هنگام بلا و مشقت پذیرترین اهل دنیا در تنگناهای حالات زندگی نبودند. فاعنه و طواغیت ، آنان را به بردگی خود گرفتند و عذاب بدی به آنان دادند وتلخی ها را جرعه به جرعه به آنان نوشاندند . روزگار آنان به این منوال در ذلت هلاکت بار و در فشار سخت مغلوبیت سپری می شد ، نه چاره ای برای حفظ و نگهداری خویشتن از آن همه گرفتاری ها داشتند و نه راهی برای دفاع از خویشتن . تا آن گاه که خداوند سبحان بردباری جدی آنان را در اذیت ها و آزارهایی که درراه محبت او می دیدند ونیز این که ناگواری ها را از بیم و هراس از مقام ربوبی تحمل می کردند ، دید و به آنان از تنگناهای بلا فرجی عطا نمود و به جای ذلت وخواری عزت و در عوض ترس ، امن و امان عنایت فرمود، در نتیجه پادشاهان و فرمانروایان و پیشوایان و پیشتازانی گشتند وکرامت خداوندی به درجه ای نصیب آنان گشت که حتی آن را در آرزوهای خود هم نمی دیدند . پس بنگرید به وضع آنان تا آن گاه ک مردمشان اجتماع داشتند و تمایلاتشان با هم بو دارای دل های معتدل بودند و دست های تکیه به هم داده و شمشیرهای به یاری هم کشیده شده و بینایی های تیزبین و تصمیم های متحد . آیا آنان با چنین عواملی ، سرورانی در پهنه زمین و سلاطینی بر گردن های عالمیان نبودند ؟ حال بنگرید به سرنوشت آنان در آخر کارشان ، در آن هنگام که جدایی میان آنان افتاد و انس والفت به پراکندگی تبدیک گشت و اختلاف کلمه و اختلاف دل هاوارد جمع آنان گشت و در نتیجه به تیره های مختلف تقسیم شدند و در حال ستیزه گری با یکدیگر پراکنده شدند ، خداوند لباس کرامتش را از پیکرشان بیرون آورد وطراوت و فراوانی نعمتش را از آنان سلب نمود. حال داستان های اخبار آنان در میان شما برای عبرت گیری انسان های پند آموز مانده است . تجربه و عبرت بیندوزید از حال فرزندان اسماعیل و اسحاق و اسراییل :که احوال شمابه احوال آنان سخت متناسب است و چه شبیه به یکدیگر است مَثل ها (امثال صفات شما با آنان ). در وضع زندگی آنان بیندیشید ، در حال تفرقه و پراکندگی . آن شب هاکه کسری ها و قیصرها مالکین آنان بودندو آنان را از مساکن و مزارع و مراتعی که داشتند و از دریای عراق (دجله و فرات)دور می ساختند و هم چنین آنان را از اماکن سر سبز و خرم به بیابان های بی آب و علف و جایگاه های وزش باد و تنگنای معیشت می راندند. و آنان را در احتیاج و فقر رهامی کردند و دمساز شبران پشت ریش و پشمین (یا بی پشم) . آنان ذلیل ترین امت ها بودند از حیث خانه و کاشانه و خشک ترین قرارگاه . به حمایت هیچ دعوتی که بتوانند به آن چنگ بزنند پناهی نداشتند و نه امیدی به سایه الفتی داشتند که به عزت آن تکیه کنند . احوال در اضطراب ، و قدرت ها مختلف ، و کثرت پراکنده ، در بلایی شدید و طبقاتی از نادانی ! دخترانی که در میان آن قوم زنده به گور می شدند و بت هایی که پرستش می شدند و ارحام و خویشاوندنی که از هم می بریدند و غارت ها و چپاولگری هایی از هر طرف به راه می افتاد. بنگرید به موارد نعمت هاییکه خداوند به وسیله بر انگیختن رسولی به آنان عنایت فرمود . اطاعت آن مردم را به دینی که آورده جلب و محکم ساخت ، و انس و الفت آنان را به دعوت خود جمع فرمود . در این هنگام نعمت با کرامت خود را برای آنان بگستراند و نهرهای نعمت هایش را بر آنان به جریان انداخت و دین اسلام آنان را به فواید و نتایج برکات آن دین جمع نمود . پس در نعمت آن ملت (دین)غوطه ور گشتند و در طراوت عیش آن ملت شادمان گشتند. امور زندگانی در سایه یک سلطه پیروز برای آنان اعتدال یافت وموقعیت آنان در جانب عزت پیروز جایگیر گشت ، و امور زندگی در مراتب بالایی از ملک ثابت به سوی آنان میل کرد . آن گاه آنان فرمانروایان جهانیان گشتند و پادشاهانی در پهنه زمین . حال امور کسانی را ملک شده اند که روزگاری بر آنان (مسلمانان) مالک بودندو احکام را در میان جمعی انفاذ می کنند که در میان خود آنان مقرر و اجرا می کردند. دیگر نیزه ای از آنان را برای شناخت تیزی و کندی و قدرت آن آزمایش نکردندو سنگی از آنان را برای شکستن نکوبیدند .»*

 

­ پای بندی شدید به خصلت های نیکو . هر اجتماعی از انسان ها که تقیدی به خصلت های نیکو نداشته باشد طعم انسانیت را نخواهد چشید . اگر چه از همه سطوح و ابعد عالم طبیعت آگاهی داشته و در حد اعلا از آن ها برخوردار بوده باشد ، چنان که در تعدادی از جوامع دوران مامشاهده می شو د، در حقیقت لزوم خصلت های نیکو برای یک جامعه متمدن ، لزوم آب برای ماده روینده نیازمندبه آب است .به همین دلیل ، در نهج البلاغه در ده ها مورد امیر المومنین علیه السلام به داشتن و تقویت خصلت ها نیکو اصرار فرموده است . قرآن مجید یک قسمت از آیات خود را به بیان ضرورت همین خصلت های نیکو قرار داده است . در یک جمله مختصر ، تقید به خصلت های نیکو که انسان را متخلق به اخلاق عالی میکند ، هدف اعلای بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معرفی شده است . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است :«من برای تتمیم مکارم اخلاق مبعوث شده ام .»
به نظر می رسد آغاز سقوطارزش های انسانی و وارد شدن انسان هابه تاریخ طبیعی حیوانی ، از موقعی است که اخلاق را از قاموس زندگی حذف کردند و وجدان را از کار انداختند و گفتند :وجدان پدیده ای است که زندگی خانوادگی و اجتماعی آن را می سازد ، و اصالتی در درون آدمی ندارد ! برای این نابکاری ، قیافه علمی پوشانیدند و این موجود را که در نتیجه تعلیم و تربیت می توانست به تکاپوی :

 

حمله دیگر بمیرم از بشر
تا برآرم از ملائک بال و پر
بار دیگراز ملک پران شوم
آن چه آن دروهم ناید آن شوم
وارد شود ، به حدی از پستی ور ذالت و حقارت کشاندیند که :
جز ذ َکَرنی دین و او نی ذِکراو
سو ی اسفل برد او را فکر او
با یان حال ، اینمبتلایان به بیماری زندگی بی هدف و ازار ناآگاه مصرف و استهلا ک ، باور نم یکنندکه یکی از دلایل سقوط و ارتجاع و حرکت قهقرایی آنان ، همین است که می گوید : من آن انسان زنده ام که در حدود ٢۰۰۰راه را برا ی بازی با آلت تناسل و دروازه ورود انسان ها به زندگی کشف کرده ام ! اما صحبت ا زخصلت های نیکو که یکی از آنها عبارت است از شناختن حقوق حیات مادی و معنوی دیگر انسان ها ،یا باید برای شعر و خیالبافی به کاربرود و یا برای حست و خیز های ما کیاولیست های جوامع !

 

مقدمه
از دانشمند عزیز صاحبدلى که مرا به نوشتن این مقاله تشویق کرد، بسیار متشکرم؛ زیرا این دعوت و تشویق نه فقط موجب شد که بعد از مدت‏ها دوباره زمانى ـ هر چند کوتاه ـ به مطالعه در نهج‏البلاغه بپردازم و جان و دل را از عطر و نشاط آن معطر سازم، بلکه مرا برانگیخت که به بعضى شروح نهج‏البلاغه و کتاب‏هایى که درباره على ـ علیه السلام ـ و کلمات و سخنان او نوشته‏اند، رجوع کنم. درباره این بزرگ، بسیار نوشته‏اند و البته صاحبان این نوشته‏ها همگى صاحب‏نظر و محقق نبوده‏اند. مردى که صاحب ولایت عظما است، هرکس به او اندکى نزدیک شود، از بزرگیش دچار هیبت مى‏شود و در دل نسبت به او احترام و محبت حس مى‏کند. طبیعى است که ذکر جمیلش در افواه همه باشد و هرکس میل کند که چیزى راجع به او بگوید یا بنویسد . به این جهت در مورد حضرت على ـ علیه السلام ـ بسیار سخن‏ها گفته شده و در مجموعه این گفته‏ها همه گونه سخن از سنجیده‏ترین و سزاوارترین سخن‏ها تا حرف‏هاى معمولى و سطحى مى‏توان یافت و این از یک جهت شادى‏بخش و ستایش‏انگیز است، و از سوى دیگر تأسف‏آور و مایه دریغ. اگر بعضى از این نویسندگان حسن نیت و قصد اظهار ارادت نداشتند، مى‏توانستیم آنان و ناشران نوشته‏ها و گفته‏هایشان را ملامت کنیم که چرا لا اقل درنیافته‏اند و نگفته‏اند که قصد اظهار ارادت داشته و ران ملخ به حضرت سلیمان پیشکش مى‏کنند.
آیا نوشته من نیز یکى از آنها است؟ امیدوارم که این وجیزه ناچیز در بارگاه فضل و کرمش نامقبول نیفتد. نکته‏اى که باید ذکر شود این است که مضمون این نوشته در آثار متقدمان ظهور تفصیلى ندارد و اگر مطرح شده بر کنار از بعضى سوء تفاهم‏ها نبوده است و به این جهت نتوانسته‏ام چنانکه رسم است به تتبع و رعایت رسوم و شرایط آن بپردازم و به این جهت توقع دارم که این یادداشت را با ملاک‏هاى روش تتبع نسنجند که بر شرمساریم افزوده مى‏شود . نوشته من در حقیقت نه تتبع است، نه گزارش؛ بلکه جست‏وجویى است از روى دلبستگى و وسواس براى درک نگاه تاریخى نهج‏البلاغه و مخصوصا متضمن درخواستى است از فرمانرواى ملک سخن و راهگشاى طریق هدایت که نویسنده این سطور را راهى به درک معناى دشوار تاریخ در نهج‏البلاغه بنماید و او را از زمره محرومان بیرون آورد.
در مطالعه نهج‏البلاغه متن عربى را با چهار و گاهى پنج ترجمه از ترجمه‏هاى متأخر پیش رو داشته‏ام؛ اما در نقل مطالب بیش‏تر از ترجمه استاد دکتر سید جعفر شهیدى استفاده کرده‏ام .
تاریخ و عبرت در کلمات و سیره امام على(ع)
مقاله‏اى که پیش روى شما است، متضمن سیر اجمالى در کلمات مولاى متقیان و امیرمؤمنان، حضرت على ـ علیه‏السلام ـ درباره تاریخ است. پژوهنده‏اى که با چنین قصدى در کلمات آن بزرگ نظر مى‏کند، به نکات بدیع بسیار برمى‏خورد که مى‏توان آن‏ها را گوهرهاى تذکر تاریخى دانست. مرد خدا در هرچه نظر مى‏کند و مى‏بیند، در آن جلوه خدا مى‏بیند و از حوادث روزگار درس عبرت مى‏آموزد؛ اما نه مرد خدا بودن یا مرد خدا شدن آسان است و نه بخت دیده عبرت‏بین، یار همه کس مى‏شود. ما چیزها را مى‏بینیم و مى‏پنداریم که چون چشم داریم مى‏بینیم و داشتن چشم براى دیدن و دیدار کافى است. درست است که ما با چشم مى‏بینیم و اگر چشم نداشتیم اشیاى دیدنى و محسوس را نمى‏دیدیم، اما دیدن چشم صرف یک امر مکانیکى و فیزیولوژیک نیست و اگر چنین بود بیننده با آن چیزى دریافت نمى‏کرد؛ یا همه بینندگان هرچه را مى‏دیدند یکسان درک مى‏کردند. اصلا دیدن و شنیدن را نحوه بستگى و تعلق ما و نظم سخن و عالمى که در آن بسر مى‏بریم، راه مى‏برد. به سخن بلند مولاى موحدان بیندیشیم که فرمود: ما رأیت شیئا الا و رأیت‏الله قبله. آن‏که پیش از دیدن با چشم تن، چشم دل باز نکرده است، چیزى نمى‏بیند و اگر ببیند امور پراکنده و آشفته و آشوب مى‏بیند. دیدن چشم را ادراکى مقدم بر آن راه مى‏برد که ملاصدرا از آن به «ادراک بسیط» تعبیر کرده است. نظیر این ادراک در پدیدارشناسى معاصر هم مورد توجه قرار گرفته است و در حقیقت با وجود و عدم این درک بسیط است که گروهى از مردمان، اهل ذکر مى‏شوند و مردمى دیگر در غفلت مى‏مانند یا غفلت و تذکر در اوقات و زمان‏هاى تاریخى یک قوم کم‏تر و بیش‏تر مى‏شود. اشخاص هم، چون به حوادث و پیش‏آمدها مى‏نگرند، آنها را یکسان درک نمى‏کنند؛ یعنى اگر دل عبرت بین نباشد، دیده نیز عبرت بین نمى‏شود.
هان اى دل عبرت‏بین از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن را آیینه عبرت دان
.1 کیست که دل عبرت بین دارد؟
قبل از این که به این پرسش بپردازیم، باید تصریح شود که قرار نیست از فلسفه تاریخ حضرت على(ع) بحث شود و آن بزرگ در عداد فلاسفه تاریخ قرار گیرد؛ زیرا نکات نهج‏البلاغه و به طور کلى کلمات علوى ـ و یا هر روایتى که از ائمه دین نقل شده است ـ سخن هدایت است، نه زبان عبارت ارباب علوم رسمى. نهج‏البلاغه سراسر درس تذکر و عبرت است. هر درس تذکرى، فلسفه تاریخ نیست. قصد صاحب بزرگ آن نیز تدوین فلسفه تاریخ و هیچ علم خاص دیگر نبوده است. البته مولا فرموده است که «خبر گذشته و آینده و احکام ناظر بر روابط کنونى جامعه‏تان در قرآن موجود است» (1) . با وجود این، نه قرآن و نه نهج‏البلاغه، کتاب فلسفه نیستند. حضرت على(ع) هم نخواسته است فلسفه تاریخ تدوین کند؛ بلکه او دل عبرت‏بین داشته و با مرگ که تقدیر همه آدمیان است، انس یافته و با این انس گذشته و گذشتگان را مى‏دیده و در موقع و مقام ولایت مقتداى اهل نظر و بصیرت و اعتبار شده است.
آنها که مى‏گویند علم با تجربه به دست مى‏آید، درست مى‏گویند؛ اما اگر این گفته را بر فرض وجود بشرى که حقیقت وجودش لوح پاک و عارى از هر نقش است، استوار کنند، راهشان به بن‏بست مى‏رسد. آدمى لوح پاک و نانوشته نیست و حتى اگر لوحى باشد که بر آن چیزى حک نشده باشد، آن لوح آمادگى و استعداد خاص دارد و لااقل اثر تجربه مى‏تواند در آن حک شود، یا بهتر بگوییم تجربه در این لوح معنى مى‏شود؛ زیرا تجربه قبل از فهم نیست و اگر فهم نباشد، تجربه صورت نمى‏بندد. حوادث تاریخ هم براى کسى تجربه مى‏شود که از پیش فهمى از تاریخ داشته باشد. این فهم، فهم هیچ حادثه مشخص و معینى نیست، بلکه درک بسیط و غیرحصولى این معانى است که: .1 ما اهل عهد و پیمانیم و اگر عهد مى‏شکنیم باز آن را تجدید مى‏کنیم؛ .2 زندگى دنیوى زندگى با مرگ است و ما با مرگ زندگى مى‏کنیم؛ .3 ما وقتى با یاد مرگ تنها مى‏شویم، از حوادث تاریخ بهتر مى‏توانیم درس بیاموزیم. ما در روز الست پیمان بسته‏ایم که جز پروردگار حقیقى خود را نپرستیم، اما این‏جا یعنى زمین جایگاه آزمایش و دار بلا و ابتلا است. چنان‏که خداوند چون آدم را آفرید و به فرشتگان امر کرد که او را سجده کنند و شیطان با استکبار از اطاعت فرمان سرباز زد، آدم را در سرایى جاى داد که ابزار زندگیش را کامل و جایگاهش را ایمن ساخته بود و او را در خصوص ابلیس و دشمنى ریشه‏دارش هشدار داد؛ اما سرانجام ابلیس به دام فریبش آورد. یقین او را به شک و در نهایت نشاط وى را به دلهره و ترس بدل کرد و با فریبکارى ابلیس، آدم به دام پشیمانى فرو افتاد. با این همه خداوند سبحان در توبه را به روى آدم گشوده گذاشت. تا از آن تنگنا و بن‏بست گریزگاهى بیابد و راه نجاتى بجوید و کلمه رحمتش را به او آموخت و بازگشتش را به بهشت وعده فرمود . سپس او را به سراى گرفتارى و آزمون و دنیاى زاد و زایش فرود آورد و از آن وقت در حق او این سخن بلند درست آمد که: چکند کز پى دوران نرود چون پرگار
هر که در دایره گردش ایام افتاد در پیام نخستین روز خلافت فرمود: «آن کس که با دیده عبرت به سرنوشت گذشتگان بنگرد، پرهیزگار مى‏شود و هرگز در پى بدى و ناسازگارى نمى‏رود .» (2) و در وصف و صفت دهر، مرگ را دخیل کرده است: الدهر یخلق الابدان و یحدد الآمال و یقرب المنیه و یباعد الامنیه من ظفر به نصب و من فاته تعب؛ «روزگار پوشاننده بدن‏ها، محدودکننده آرمان‏ها، نزدیک آورنده مرگ‏ها، و دورکننده آرزوها است. کامیابى‏هاى مادیش رنج‏آورند و ناکامى‏هایش خستگى زا.» (3) نیز از قومى و مردمى یاد مى‏کند که مرگ تن خود را بزرگ مى‏شمارند و خود بیش از هر چیز بزرگ شمار مرگ قلب‏هاى زنده خویشند (4) این مرگ، آگاهى مردى را که مى‏گفت: «پسر ابى‏طالب از مرگ بى‏پژمان است، بیش از آنچه کودک پستان مادر را خواهان است (5) » مستعد آشنایى با راه‏هاى آسمان و آینده ساخته بود. این جان مستعد همزمان حضرت مصطفى (ص) و هم عهد نزول قرآن که از پیامبر درس آموخت، نه فقط آموزگار و مفسر قرآن، بلکه قرآن ناطق و متحقق شد. مولاى موحدان از قرآن آموخت که علم و عبرت و خشیت و حکمت ملازم و به هم بسته‏اند. در این گفته دقیق دقت فرمایید: «یقین را نیز چهار شعبه است: نگرشى به زیرکى، رسیدن به دقائق حکمت، پند گرفتن از گذشت روزگار و نگهداشتن روش اسلاف. آن کس که نگرش زیرکانه‏اش بود به دقایق حکمت دست یابد و آن‏که به دقایق حکمت دست یابد، سیرت [عبرت‏] روزگار را بشناسد و آن‏که سیرت روزگار را بشناسد، چنان است که با اسلاف بسته است.» (6) در نامه به امام حسن(ع) نیز این نکته را دوباره مورد تأکید قرار داد و فرمود: «اگر من به اندازه تمامى نسل‏هاى گذشته عمر نکرده‏ام، در کار و کردار آنان نظر کرده‏ام و در اخبارشان اندیشیده‏ام و در آثارشان سیر کرده‏ام؛ چنان‏که گویى یکى از آنان شده‏ام.» (7) و در خطبه 16 فرمود: «... آن‏که عبرت‏هاى روزگار او را آشکار شود و از آن پند پذیرد و از کیفرها که پیش چشم او است، عبرت گیرد، تقوا او را نگاه دارد.» (8) نیز در خطبه 361 با استناد به آیه مبارکه ان فى ذلک لعبرة لمن یخشى (نازعات، آیه 26) همه موجودات و حوادث را نشانه عبرت مى‏بیند و البته بزرگ‏ترین عبرت‏ها در نظر او سرگذشت مردمى است که بستگى به دنیا آنها را مست غرور کرده است؛ یعنى از وضع خود غافلند و نمى‏دانند که فریفته دنیا شده‏اند. حضرت مولا در شرح آیه ما غرک بربک الکریم، وضع ما را در دنیا این چنین وصف کرده است: راستش را مى‏خواهى دنیا هرگز تو را نفریفت؛ اما تو بودى که فریفته آن شدى. او اندرزهاى گرانبهایش را در دسترس تو گذاشت و از برابرى و انصاف آگاهت ساخت؛ ولى تو به آن‏ها پشت پا زدى. دنیایى که پیوسته درد و ناراحتى تن و کم شدن نیرو و کاهش توانایى را به تو یادآورى مى‏کند، راستگوتر و وفادارتر و بالاتر از آن است که تو را بفریبد. یا این که فریفته‏ات سازد و بعد دچار رنج و شکنجه‏ات کند. اگر با دنیا در خانه‏هاى خالى و جامانده و دیار فراموش‏شده و وامانده روبه‏رو شوى، هر آینه مى‏بینى که چون رفیقى شفیق و یارى دلسوز به تو یادآورى‏هاى درست و سودمند مى‏نماید و همیشه پندهاى رسا و گرانبها بر آنها مى‏افزاید. (9) نکات ظریفى در این کلمات درج است که آدمى را به حیرت و اعجاب وامى‏دارد. دنیا و زندگى و مرگ و تاریخ و حوادث در نگاه على ـ علیه‏السلام ـ همان نیست که به نظر مردم معمولى مى‏آید؛ بلکه همه این‏ها در نظر آن بزرگ، آیینه حق است و اگر در آن حق را ببینند، آن شى‏ء، حکم آموزگار پیدا مى‏کند. مفاهیمى مثل دنیا و زندگى بسته به این‏که در چه نسبتى وارد شوند، معناى متفاوت پیدا مى‏کنند؛ چنان‏که به خود نظر کردن یا خودبینى، خوب و پسندیده نیست، اما گاهى باید فارغ از غم دنیا و بود و نبود آن در آیینه وجود خویش نظر کرد و در غم خویش بود. اگر از ما و به خصوص از کسانى که پرواى اخلاق دارند، بپرسند آیا غمخوار خویش باید بود یا غم دیگران باید خورد، دومى را سفارش مى‏کنند و مسلما در ساحت اخلاق، درست این است که به فکر دیگران باشیم؛ اما ساحتى مقدم بر این ساحت اخلاقى وجود دارد که اخلاق از آن‏جا مى‏روید؛ آن‏جا باید غمخوار خویش باشیم و با رجوع به آن ساحت است که حافظ گفته است:
پیوند عمر بسته به مویى است هوش‏دار
غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
در این‏جا شاید شاعر نظر به احوالى داشته است که انعکاس آن در آغاز نامه امیرمؤمنان به فرزندش امام حسن ـ علیهماالسلام ـ پیدا است. آن‏جا که فرمود: آنچه آشکار از پشت کردن دنیا بر خود دیدم و از سرکشى روزگار و روى آوردن آخرت بر خویش سنجیدم، مرا از یاد جز خویش باز مى‏دارد و به نگریستنم بدانچه پشت سر دارم نمى‏گذارد، جز که من هرچند مردمان را غمخوارم، بیش‏تر غم خود را دارم. این غمخوارى رأى مرا بازگردانید و از پیروى خواهش نفسم بپیچانید و حقیقت کار را برایم آشکار نمود. (10) مى‏بینیم که نسبتى میان غمخوار خویش بودن ـ به‏معناى تذکر به حقیقت وجود آدمى ـ و ادبار دنیا و اقبال آخرت وجود دارد. راستى چگونه مردى که دنیا پیش چشم او از آب دهان بز بى‏مقدارتر بود، دنیا را ستایش مى‏کرد و سمت پندآموزى و راهنمایى به او نسبت مى‏داد. توجه کنیم که دنیاى بى‏مقدارتر از آب دهان بز و خوارتر از کفش کهنه، دنیاى غرور فریفتگان است و به همین جهت مى‏فرمود: «دنیاى شما پیش من... اما دنیایى که آفریده خدا است و گذرگاه و وطن آدمیان است، سراى خوبى است.» دنیا به خودى خود بد نیست، بلکه در نسبت با ما است که بد یا خوب مى‏شود. اگر در نسبتى که با آن داریم، حد و قدر آن را شناختیم، در آن صورت خانه ما و جایگاه آزمایش ما است؛ اما اگر اندیشه اخلاد الى الارض وجود ما را مسخر کرد، دنیا مایه تباهى و زیانکارى ما خواهد بود. ما به دنیا آمده‏ایم که از آن بیرون شویم . ما با یاد مرگ با دنیا نسبت درست برقرار مى‏کنیم. عبرت هم با شناخت این نسبت، یعنى شناخت دنیا و با یاد مرگ ممکن و میسر مى‏شود؛ اما مرگ چیزى نیست که به آسانى وصف شود و دل‏هاى مردمان آن را دریابد و بپذیرد.
در خطبه 113 به مخاطبان خود ـ که مردم سراسر تاریخند و نه صرف جمعى که در مجلس او حاضر بوده‏اند ـ تذکر مى‏دهد که یاد مرگ از دل‏هاى آن‏ها رفته و جاى آن را آرزوهاى فریبنده گرفته است. به عبارت دیگر بستگى به این جهان، آن جهان را از یادها برده است.
در این جا این پرسش پیش مى‏آید که با مقدم داشتن آخرت بر دنیا، تاریخ چه اهمیتى مى‏تواند داشته باشد. اندیشه تاریخى که از قرن هیجدهم در اروپا پدید آمده و فلسفه‏هاى تاریخ در زمینه آن روییده است، بیش‏تر جهان‏بین است و به آخرت ناظر نیست. اما این نظر تاریخى در اصل دینى است و شاید در عالم دنیادارى هم گویاى سپنجى بودن جهان و نه حکایت دوام و پایدارى آن باشد. در ادیان توحیدى که کتاب آسمانى و پیامبر دارند، این اصل جارى است که خداوند آدمیان را بدون راهنما نمى‏گذارد و در وقت مناسب پیامبران و سفیران خود را مى‏فرستد تا مردم را بشارت دهند و انذار کنند. پیامبران چنان‏که عارفان گفته‏اند، هر کدام مظهر یک یا چند اسم از اسماى الهى‏اند و پیامبر خاتم مظهر جمیع اسماى الهى است و در هر عهد یا دوره‏اى، اسم یا اسمایى غالب و حاکم است. بنابراین قول هر عهدى صورت و حقیقت خاص دارد. علاوه بر این، دین وعده نجات مى‏دهد و معتقدان و مؤمنان، امید نجات و آمدن منجى دارند.
در تفکر دینى ما بشر فقیر و نیازمند است و خداوند هرگز او را به خود وانمى‏گذارد و این به خود وانگذاشتن، مستلزم جارى بودن حکمت الهى در تاریخ است. این‏که تاریخ بشر بر طبق حکمتى جریان دارد و اهل خشیت و حکمت، این حکمت را در مى‏یابند و از عبرت‏ها درس مى‏آموزند، ریشه در تفکر دینى دارد.
.2 چرا و چه وقت پیامبران مبعوث مى‏شوند؟
گفتیم که تاریخ در تفکر دینى و در نظر ارباب معرفت، تاریخ پیامبران و رسولان الهى است و با حادثه سکنا گزیدن حضرت آدم در زمین آغاز مى‏شود و با آمدن منجى آخر زمان پایان مى‏یابد. این‏که کسانى این تلقى را نوعى یا صورتى از تاریخ‏انگارى دانسته‏اند، درست نیست. البته تاریخ‏انگارى برگرفته از نظر عهد عتیق و عهد جدید و قرآن مجید و کلمات اولیاى دین درباره تاریخ است؛ اما آن نگاه و نظر تاریخى دینى در فلسفه تاریخ و تاریخ‏انگارى متأخر، از جوهر دینى و الهى خالى مى‏شود و وجهه بشرمدارى (اومانیسم) پیدا مى‏کند.
اگر توجه داشتن به آغاز و انجام کار بشر و اقوالى مانند این که صلاح و فساد صرفا صفت اشخاص نیست، بلکه عارض زمانه و تاریخ نیز مى‏شود، یا هر کارى مرهون وقت خاصى است و امثال این‏ها، در ذیل مذهب اصالت تاریخ قرار مى‏گیرد، بیش‏تر دینداران باید مایل به مذهب اصالت تاریخ باشند؛ ولى اگر براى بیرون آمدن و رهایى از مذهب اصالت تاریخ نباید از آغاز و انجام سخن گفت و به هیچ نظم و پیوستگى و ربط در تاریخ قائل نبود، به نظر مى‏رسد که اعتقاد به تاریخ‏انگارى بهتر از انکار آن است. ولى این‏جا مقام رد و اثبات تاریخ‏انگارى نیست، بلکه مى‏خواهیم نسبت میان انسان و تاریخ را در کلمات و اشارات حضرت على ـ علیه‏السلام ـ درک کنیم. این‏که آیا بحث از آغاز و پایان تاریخ، نوعى تاریخ‏انگارى است، باید در جاى خود بحث شود. اکنون سخن این است که ما حقیقت خود را در آغاز تاریخ و هنگام آمدن آدم ابوالبشر به زمین مى‏بینیم و مولاى متقیان چه خوب این آغاز را تقریر فرموده و شرح داده است: چگونه شیطان، آدم ابوالبشر را فریفته تا یقین را به گمان بفروخته و آتش دودلى بر و بار عزم او را سوخته و شادمانى داده و بیم خریده، فریب خورده و پشیمانى کشیده تا خداوند در توبه به روى او گشوده و کلمه رحمت بر زبان او نهاده و بدو وعده بازگشت به جنت داده و او را درین سرا که خانه رنج و امتحان است، فرود آورده است. (11) تاریخ با عهد پدید مى‏آید و به یک معنا عهد همان تاریخ است. کسى که عهد مى‏بندد، ممکن است عهد خود را بشکند. آدمى در روز الست عهد کرده است که پروردگار خود را بپرستد، اما بشر اهل غفلت و فراموشى است و چه بسا در گردش زمان عهد را از یاد مى‏برد. به این جهت ارسال رسولان ضرورت پیدا مى‏کند: خداوند سبحان از فرزندان او (آدم) پیامبرانى برگزید و این هنگامى بود که بیش‏تر آفریدگان از فطرت خویش بگردیدند و طومار عهد در نوردیدند . حق او را نشناختند و برابر او خدایانى ساختند.... پس هرچند گاه پیامبرانى فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق الست را بگذارند و نعمت فراموش کرده را به یاد آورند. (12) تاریخ در حقیقت تاریخ غفلت و تذکر است؛ اما تذکر به عهد قدیم، صرف تکرار تاریخ و اعمال و سخنان گذشتگان نیست. افلاکى از قول شمس تبریزى نکته‏اى آورده است که وضع غفلت را به خوبى روشن مى‏کند: «تا کى... با عصاى دیگران راه روید؟ این سخنان که مى‏گویید از حدیث و تفسیر و حکمت و غیره، سخنان مردم آن زمان است که هر یک در عهد خود به مسند مردى نشسته بودند و معانى مى‏گفتند و چون مردان این عهد شمایید اسرار و سخنان شما کو.» (13) وقتى بنا به گفته مولاى متقیان: «روزگارى خواهد آمد که اسلام را از حقیقت آن بردارند، همچون ظرفى که واژگونش کنند و آن را از آنچه در آن دارد تهى سازند» کسانى باید پیدا شوند که عهد گذشته را به یاد آورند و تجدید کنند. حضرت مولى الموحدین در تفسیر آیه ان فى ذلک لایات و ان کنا لمبتلین (مؤمنون، آیه 30) دنیا را دار بلا و ابتلا و آزمایش خوانده است. ما همواره در معرض آزمایشیم و در موقعیت خاص قرار داریم و باید پاسخگوى عمل خود باشیم و این یکى از صورت‏هاى تاریخى بودن وجود آدمى است. ما فارغ از زمان و تاریخ نیستیم و این‏که فرمود: الدهر یومان یوم لک و یوم علیک نیز بر همین معنا دلالت دارد. دهر نسبت به ما على السواء نیست و ما بیرون از آن قرار نداریم. زمانه یا با ما است و یا بر ما است. به عبارت دیگر، گاهى زمانه به ما رو مى‏کند و گاهى پشت، و پیدا است که مردمان در ایامى که زمانه به آنان رو مى‏کند، خشنود مى‏شوند و در زمانه ادبار ناراضى و خشمگینند . آن‏ها با خشنودى و سخط خود به تاریخ بستگى پیدا مى‏کنند؛ چنان که وقتى کسى کارى مى‏کند و دیگران به آن رضا مى‏دهند، آن‏ها همه مسئول آن کارند. علاوه بر این مردمان را خشنودى و ناخشنودى به هم مى‏پیوندد؛ چنان که ناقه ثمود را یک تن پى کرد، اما چون همه به آن رضا دادند، خداوند همه ایشان را عذاب کرد. در قرآن کریم نیز فاعل فعل جمع است و پشیمانى نیز به جمع نسبت داده شده است. مردمان با موافقت و

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخ از منظر امام علی

دانلود مقاله روشهای تکراری پیش فرض در مسائل گسسته خطی از منظر معکوس«

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله روشهای تکراری پیش فرض در مسائل گسسته خطی از منظر معکوس« دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

روشهای تکراری پیش فرض در مسائل گسسته خطی
از منظر معکوس« بایسیان»
دانشکده ریاضیات و مرکزی برای مدل سازی سیستم های متابولیک کامل دانشگاه کمیس غربی کلوند، OH 44106 آمریکا
دریافتی 3 فویه 2005 دریافتی صورت اصلاح شده 24 آگوست 2005
چکیده:
در این مقاله ما با مسائل گسسته خطی که با روشهای تکراری قابل حل می باشد از نظر آماری معکوس بایسیان روبرو خواهیم شد پس از بررسی اجمالی روش های تکراری عمده برای حل مسائل ناقص خطی و برخی نتایج آماری اولیه و روشهای آماری استراتژیهای ترسیمی را مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهیم داد. نمونه های محاسبه شده رابط بین این دو را تشریح می کند.
کلمات کلیدی: حل های معکوس( امتحانی) فضای فرعی« کریلا» و روش معکوس« بایسیان»
پیش فرضها مسائل ناقص

 


(1) مقدمه
استفاده از روشهای تکراری برای حل سیستمهای خطی معادلات روشی انتخابی است هنگامی که ابعاد سیستم آنقدر بزرگ باشد که
فاکتورسازی ماتریس A را غیر عملی سازد یا هنگامی که ماتریس آن بطور صریح مجهول باشد و ما بآسانی بتوانیم حاصلضرب آن را با هر گونه بردار معلومی محاسبه کنیم. هنگامی که سیستم خطی در رابطه با گسستگی مسائل خطی ناقص سمت راست b اطلاعات و فرضیات را مورد بررسی قرار دهد، نقش مسائل متوالی در ماتریس A افزایش می یابد و بنابراین حل مسائل برای یافتن خطا در داده ها مهم و ضروری به نظر می رسد. بمنظور حفظ خطا در نشان دادن صورت b برخی از روشهای بدست آوردن مجهولات بایستی مشخص شود در زمینه روشهای معکوس بمنظور حل مجهولات بواسطه توقف کردن تکرار قبل از همگرایی در حل سیستم های خطی بهتر است به تکرار های ناقص رجوع شود. تجزیه و تحلیل کامل در ویژگی های معلوم کردن به روش CG در معادلات کامل هنگامی که می توان از معیارهای بازدارندگی مناسب استفاده کرد در بخش ] 10 [ قابل بحث می باشد.
در صورتیکهM ماتریس معکوس باشد، براساس ویژگی های طیفی MA همگرایی سریعترین برای روشهای حل تکراری ایجاد می کند. ماتریس M ماتریس شرطی سمت چپ برای سیستم خطی(1) نامیده می شود قابلیت امتحان ماتریس M نشان میدهد که سیستم های (1) و (2) راه حل یکسانی دارند انتخاب یک ماتریس شرطی مقدم M نشان می دهد که چنین ماتریسی نه تنها ویژگی های طیفی ماتریس A را تغییر می دهد بلکه بمنظور حل سیستم های خطی با مضروب ماتریس A بآسانی می توان آن را در کل بردار ضرب کرد. در حقیقت در هنگام حل سیستم 2 به روش تکرار لازم است ضرب ماتریس در بردار را در فرم مورد محاسبه قرار دهیم. سیستم خطی (1) با معادله زیر قابل جانشینی است.
(3)
ماتریس معکوس
در صورتی کهM ماتریس معکوس باشد در این مورد M ماتریس شرطی اولیه را ست نامیده می شود و از آنجائیکه هنگام حل سیستم خطی لازم است ضرب ماتریس در بردار را که بصورت نشان داده می شود محاسبه کنیم حل سیستم خطی با ضریب ماتریس A نیز ضروری به نظر می رسد یکی از شرایط برای روشهای حل تکراری در سیستم های خطی را می توان در بخش 19 مشاهده کرد زمانی که سیستم خطی از پراکندگی مسائل ناقص خطی ناشی می شود لازم و ضروری است که این مسائل را حل کرد در عوض تغییر مسیر از شتاب دهنده های همگرا به یک افزایش دهنده کیفیت در حل مسائل محاسبه شده به هیچ روش امکان پذیر نمی باشد. علاوه بر آن سمت و جهتی که معکوس ماتریس بکار می رود بسیار مهم است.در حل تکراری مسائل خطی یک شرط اولیه سمت راست مرتبط با داده های کاملاً منسجم و موجود در مورد حل در حالیکه شرایط لازم الاجرای سمت چپ داده هایی در مورد تمایز ویژگی های آماری ارائه می دهد در حالی که کاربرد این فرضیات در رابطه با روشهای تکراری در سیستم های خطی مشابه و مسائل خطی ناقص بر هم مرتبط است ساخت این پیش فرضیات مناسب کاملاً متغیر بوده و در موارد بعدی برای فهم اینکه چگونه این پیش فرضیات بر کیفیت حل مسائل اثر گذارنده مهم بنظر می رسد.
برخی انواع داده های قبلی در مورد حل ممکن است قابل تغیر به یک تغییرات مناسب در جهت حل های تکراری باشد بعنوان مثال داده هایی در مورد حد های بالایی و پائینی در حل اعداد صحیح بواسطه مراحل ترسیم سازی، پس از ترسیم روش تقریبی روش های تکراری با استفاده از روش های حل ترسیمی بعنوان یک سری حدسیات اولیه جدید آغاز می شود رجوع شود به] 3 [ فرایند ادامه می یابد تا یک معیاری برای توقف حاصل شود این امر باعث می شود روشهای مؤثر محاسباتی نسبت به مدل های استاندارد تأثیر بهتری داشته باشد.
این مقاله به صورت زیر تنظیم شده است در بخش 2 ما مختصراً برخی از تحقیقات در زمینه روشهای تکراری کریلا و را برای مسائل ناقس و گسسته خطی مورد بررسی قرار می دهیم بخس 3 یک بررسی اجمالی در مورد نتایج آماری مورد نیاز می باشد بخش 4 رابطه بین پیش فرضیات و مسائل معکوس آماری« بایسیان» را با اطلاعات آماری در زمینه حل و نقص را عنوان میکند بخش 5 چگونگی استفاده از استراتژیهای ترسیمی را باری فائق آمدن بر حدهای بالایی و پائینی در حل مسائل نشان میدهد. در بخش 6 ما دیدگاهی را مورد چگونگی انتخاب حدهای مناسب برای یک مجموعه مسائل خطی ناقص هنگامی که راه حل هایی برای حل حدها بخوبی شناخته نشده باشد و چگونگی فائق آمدن بر آن ها را با پیش فرضیات سمت راست مورد بررسی قرار می دهیم. رابطه بین پیش فرضیات سمت چپ و ویژگی های آماری در بخش 7 می آید بخش 8 نمونه های حل شده ای از عملکرد پیش فرض ها و استراتژی های ترسیمی را در بخشهای پیشین ارائه می دهد. نتایج و رئوس مطالب در بخش 9 موجود است.

 

2 – رو شهای تکراری- پیش فرضها و مسائل ناقص
در این بخش ما نتایج مختصری در رابطه با روش های تکراری از پیش فرض شده برای استفاده خوانندگان برای ارائه یک سری اطلاعات آماری را نشان می دهیم خوانندگان با روشهای زیر فضایی« کریلا» و برای حل مسائل ناقص که در بخش بعدی خواهیم آورد آشنا خواهند شد حل های تکراری سسیتم های خطی معادلات ناشی از مسائل ناقص خطی یک روش انتخابی است که هنگامی که بعد مسائل آنقدر بزرگ باشد که فاکتورسازی ماتریس را غیرممکن سازد نقص ماتریسهای مضروب این سیستم های خطی آنقدر زیاد می شود که برخی فرمها و روشهای معلوم سازی نیاز است قاعده سازی« تیکانفر»از مهمترین رو شهای قاعده سازی بر سیستم خطی را مطرح می کند یکی دیگر از روشهای قاعده سازی و روشی که ما در این مقاله به آن اشاره می کنیم روش تکراری ناقص است که مبنای آن در جملات تکراری اولیه روش حل محاسباتی ما را بر یک حل صریح و معلوم هدایت می کند اما جملات تکراری ادامه دارد و اجزای ناقص برای مشخص کردن راه حلهای محاسبه شده می شود بنابراین برای ساخت روشهای تکراری منسب در حل مسائل ناقص گسسته خطی لازم است با معیارهای پایان دهنده مناسبی آشنا باشیم که از این تکراریات قبل از آغاز روشهای حل جلوگیری کنیم یک راه حل تقریبی اولیه را برای سیستم های خطی(1) در نظر بگیرید روش« کریلا» راه حل های تقریبی را با حل مسائل در یک زیرفضائی مناسب از یک بردار اولیه و ماتریس A قابل تمایز است ارائه می دهد. در بخش انتهایی این مقاله ما فرض خواهیم کرد که مسائل حل و زیر فضای
« کریلا» یعنی جائیکه چنین مسائلی قابل حل است رو شهای تکراری را نشان می دهد. اولین روش تکراری« کریلا» در حل مسائل گسسته خطی بکار می رود که ترکیبی از روشهای قبلی است از آنجائیکه روش های قبلی CG تنها هنگامی که ضرایب ماتریس مثبت باشد بکار می رود، در صورتی که سیستم خطی(1) سیستم بدون توان باش شکل های مختلف روش CG ، CGLS نامیده می شود که در معادلات معمولی بدون شکل واقعی معادلات معمولی مورد استفاده قرار می گیرد. روشهای CGLA,CG در بخش (9) a مورد بررسی قرار می گیرد.

روشهای تقریبی با روشهایCG در حل مسائل مینیموم سازی بکار می رود.
(5)
در اینجا یک مجهول صریح بوده و فضای فرعی« کریلا» می باشد .

روشهای تقریبی در معادلات تکراری با روشهای CGLS مسائل مینیمم سازی را حل میکند.
(6)
در صورتی که:

و نشاندهنده حالت هندسه اقلیدسی است.

کمیت های گسستگی سیستم های خطی(1) نامیده می شود که درواقع با حل های تقریبی در ارتباط است استفاده از روشهای CGLS برا ی حل مسائل ناقص گسستگی کمتر از حاصلضرب خطا در سمت راست باشد روش CGLS یک روش تشخیص مناسب است.
ایده مناسب از روش تکراری GMRES همواره با یک معیار پایان دهی مناسب بر ای حل معادلات ناقص و یا یک ماتریس جذری همراه است روشهای تقریبی با روشهای حل GMRES مسائل مینیموم سازی را حل می کند.


از آنجا که فضاهای فرعی« کریلا» در جائیکه مسائل مینیموم سازی حل شده قرار گرفته اند حالتهای گسستگی یک توالی را به حالت های طبیعی و بدون گسستگی درمی آورد. شکل تغییر یافته GMRES روش PRGMRES است که مسائل مینینوم سازی را در فضاهای فرعی« کریلا» حل میکند بنابراین در روش حل را به رتج A تبدیل می کند گرچه روش های محاسباتی پس از مراحل K از روش PRGMRES کاملاً متمایز از روش محاسباتی پس از مرحله k در روش CGLS است هر دو روش مسائل را به روش کاملاً در ستی حل می کند.
روشهایی که پراکندگی ساختار است و یا هنگامی که نقص زیاد است از این روش ها استفاده می کنیم برای ارائه بحثهای بیشتر در مورد PRGMRESبه بخش 6 مراجعه کنید بحث مربوط به حل روشهای تکراری فضاهای فرعی« کریلا» در مسائل ناقص در ] 4 [ دیده می شود.
دیدگاه اصلی این است که مشخص کنیم چگونه روش های تکراری ناقص با پیش فرضهایی برای مسائل ناقص ادامه پیدا میکند پس از 12 بسیاری از پیش فرضهایی با حضور اولیه مقادیر A که با سیگنال ها و یا نقص هایی روبرو است سپس صورتهای قبلی را با برطرف کردن آخرین نقص ها جمع میکنیم. این صورتهای پیش فرض 2 مسأله اصلی را در بر می گیرد اولاً جداکردن طیفهای نوری همواره ساده نبوده و دوم اینکه مسائل جداسازی عموماً بر میزان اختلالات و نقص ها در سمت راست بستگی دارد.
یک دیدگاه کاملاً متمایز برای حل و برطرف کردن این نقصها روشهای تکراری ناقص در مسائل ناقص دارای پیش فرضها بعنوان ابزاری برای رفع 2 موضوع فوق می باشد که بهتر است از ویژگی های طیفی ماتریس A . اگر M معکوس باشد روش های حل سیستم های خطی دارای پیش فرضیات سمت راست برابر است با روش مربوط از سیستم اصلی بنا به آن پیش فرضیات سمت راست روش کاملاً متمایزی در حل معادلات می باشد بعلاوه از آنجائیکه حل مسائل ابتدایی و اصلی در رنج M صورت می گیرد اگر ماتریس از پراکندگی اپراتورهای متغیری حاصل شود روش امتحان آن یک روش ساده است. تغییر مسائل جذری اصلی بر مسائل شکل 2 با استفاده از ماتریس متمایز اولیه یا ثانویه و روش حل مسائل تغییر یافته با پیش فرضیات سمت راست الگوریتم CGLS در بخش آورده شده است. استفاده مؤثر از یک نسخه پیش فرض الگوریتم CGLS با چنین ماتریس هایی مفید به نظر می رسد اما از آنجائیکه آنها معکوس نیستند بعنوان پیش فرضهایی برای روشهای GMRES و RR GMRES مناسب نمی باشند.
پیش فرضهای معکوس مرتبط با اولین و دومین ماتریس های متمایز اخیراً مورد بررسی قرار گرفته این پیش فرضها در روشهای CGLS و GMRES مورد استفاده قرار گرفته و می توانند راه حل هایی با کیفیت های بهتر ارائه نماید هنگامیکه هیچ پیش فرض مورد استفاده قرار نمی گیرد هر چند در جملات با تکرا رهای کمتری نیازی به استفاده از آن نیست برای جزئیات بیشتر و مقایسه پیش فرضهای noninvertible, invertible به بخش] 7 [ مراجعه کنید.

بردارهای رندوم، شواهد و روشهای اثبات:
در این بخشها برخی مفاهیم اصلی در زمنیه تئوری احتمالات و بردارهای رندوم آماری را مورد بررسی قرار میدهیم مفاهیمی که در واقع یک امر کلیدی برای پیشرفت خواهد بود و بطور جزئی مورد بحث قرار خواهد گرفت خوانندگان آشنا با مسائل آماری و عددی بهتر این بخش را خواهند فهمید بقیه خوانندگان باید یک بررسی عمیق تری در مورد جزئیات انجام دهند.
ما با این فرض شروع می کنیم که یک بردار رندوم n بعدی است. ساختار توزیعی جمع پذیرx بصورت می آید.
در اینجا احتمالات موجود در پرانتز و مقادیر ثابت رندوم x متغیر می باشد در صورتیکه متوالی باشد ساختار چند متغیری از x شکل تغییر یافته براساس همه اجزای موجود در آن است.

و ساختار توزیعی ترکیبی 2 رندوم y,x متغیر به صورت و ساختار ترکیبی صورت تغییر یافته براساس تمامی جزء های y,x می باشد.
صورت مورد انتظار از رندوم متغیر x
بردار متوسط ازx بصورت است.
ارتباط I امین و j امین جزء های x ......................است.
ارتباط ماتریس از بردار x تمامی این ارتباطات را نشان می دهد کوواریانس ماتریس از x یک ماتریس مرتبط با بردار می باشد.

بنابراین:
اگر چه همانظور که در شرایط واقعی اتفاق میافتد میزان و مقادیر متغیرهای x « گاسین» شناخته شده نیست اما یک مجموعه ای از نمونه ها مثل موجود است و می توان را براساس این نمونه ها با توجه به فرمول بدست آورد تخمین نهایی برای اندازه گیری میزان متوسط« میانگین نمونه» نامیده می شود پس و ماکوواریانس را از نمونه ای بواسطه کوواریانس نمونه تخمین می زنیم
دومتغیر رندوم x,y مستقل اند در صورتیکه
دو متغیر رندوم x,y غیر مرتبط به هم می باشند در صورتیکه
جزء های xدر صورتیکه کوواریانس ماتریس قطری باشد غیرمرتبط بوده اعداد صحیح قطبی واریانس از جزء های x ارائه می دهد. بردار x با رندوم n بعدی بردار نرمالی است اگر ساختارش به صورت زیر باشد.

ما از عبارات استفاده می کنیم بردارهای رندوم با میزان متوسط صفر و ماتریسی با کوواریانس مشخص را« سفید white » می نامیم بررسی کنید اگر x سفید و یک شکل تغییر یافته قائم باشد مثل پس نیز سفید است مسائل سفید را می توان با فرمول زیر بدست آورد یک متغیر x را در نظر بگیرید شکل تغییر یافته خطی بر آن به مانند نیز سفید است فرض کنید که x میزان متوسط صفری دارد اگر مقدار تجزیه شده بوده و مقادیر همگی مثبت باشند چک کردن این امر ساده به نظر می رسد که یک ماتریس سفید است.

ما نشان خواهیم داد که یک مسأله سفید تنها یک راه حل ندارد در حقیقت برای هرگونه فاکتورسازی صورتی مانند یک ماتریس سفید است بویژه اینکه ما می توانیم V را بصورت شکل تغییر یافته ای از فاکتور « چالسکی» در نظر بگیریم. این مشاهدات یکی رویتی برای مشخص کردن پیش فرضهای چپ و راست است که اطلاعاتی را در مورد نواقص و راه حل متغیرهای رندومی در اختیار ما قرار می دهد.

 

4- معکوسات آماری، فرمول بایز و پیش فرضها
این مقاله استفاده از پیش فرضهای سمت راست را برای حل معادلات ناقص خطی با توجه به این نکته که انواع مختلف را ه حل ها به انواع مختلف پیش فرض اختصاص دارد مورد بحث قرار میدهد. از آنجائیکه با معرفی یک پیش فرش راست ما میتوانیم راه حلهای تقریبی را مورد ارزیابی قرار دهیم ارتباط بین پیش فرضهای راست برای هدفمند کردن اپرا تورها بمنظور قاعده سازی« تیکانو» لازم و ضروری به نظر می رسد. استفاده از روش های قاعده سازی تیکانو مرتبط با متغیر های اولیه و ثانویه کاملاً مشهور است. اپراتور های قاعده سازی معکوس« تیکانو» زمانیکه به صورت پیش فرض های سمت راست مورد استفاده قرار می گیرد با روش معکوس میتواند تأثیرگذار باشد از آنجائیکه انتخاب اپراتور های تیکانو یا پیش بردارهای سمت راست با ایده های قبلی ما در مورد روشهای حل تطابق دارد طبیعی است که آن را از منظر معکوس« بایسیان» نیز مورد بررسی قرار دهیم با فرض اینکه خوانندگان آشنایی چندی با این زمینه آماری ندارند برخی از نتایج اساسی و اولیه را براساس منظر فوق مورد بررسی قرار می دهیم. در مسائل« بایسیان» تمامی متغیرها، متغیرهای رندوم می باشد زیرا اگر فاقد آن باشد ما با کمبود اطلاعات در زمینه مقادیر مواجهیم براساس آن در صورتیکه B ،X و E متغیرهای رندوم و A ماتریسی معلوم باشد.
(9)
ما با مقادیر احتمالی قبلی x را نشان دادیم که صحه ای بر عقاید قبلی ما در رابطه با x قبل از تعیین مقدار B است اگر x یک متغیر رندوم Gaussian باشد.
و (10) فاکتورسازی« چالسکی» از عکس کوواریانس ماتریس xاست بنابراین انتخاب مناسب برای اپراتور قاعده ساز« تیخانو» ماتریس L است در معکوسات آماری حل مسأله 9 با ارائه مقادیر برای متغیر x امکان پذیر است مقدار مشابه مشخص شده با فرمول مقدار احتمالی B است بر این مبنا که متغیر رندوم x برروی مقدار x برابر است باx . احتمال تراکم x که مسائل معکوس را حل می کند تراکم پسین در چهارچوب« بایسیان» نامیده می شود و اغلب با ( ) نشان داده می شود و ارتباط بین تراکم های پسین و پیشین با فرمول« بایاس» مشخص می شود.

به محض اینکه تراکم پسین موجود شده تخمین ها و ارزیابی های مختلفی در مورد رندوم متغیر x بدست می آیند در این میان یکی از معروفترین آنها تخمین پسین ماکزیمم است
در صورتیکه E,x متغیرهای رندوم گاسین مستقل با Gaussian می توان نتیجه گرفت.

یا بطور مشابه
در صورتکیه s با تجزیه قابل تعریف است بنابراین MAP نشان می دهد که همچنین یک روش حلی« تیخانو» با اپراتور های قاعده است که از ماتریس کوواریانس قبلی و حداقل خطاهای جذری حاصل می شود خطاهایی که نتیجه تغییر مکان فاکتور« چالسکی» از عکس کوواریانس خطا حاصل می شود نشان داده می شود که:
در صورتیکه w مینی ملایر(کاهنده) این ساختار است.

مشاهدات بالا در مورد رابطه بین روشهای تکراری ناقس و روشهای« تیخانو» اتنقال میدهد که با حل سیستم های خطی تکراری می توان به نزدیک شد که پیش فرضهای (1) را از سمت چپ (12)
مشخص و پیش فرضهای سمت راست را از فاکتور های« چالسکی» در مورد معکوسیت ماتریسهای کوواریانس معین می کند ما نشان دادیم با وجود اینکه ماتریسهای کوواریانس این راه حل های و نقص های موجود در آن در سیگنال ها و پردازش تصاویر مورد استفاده قرار می گیرد زمانیکه فرآیند پاک سازی( سفیدکردن) یک مرحله میانی در بسیاری از الگوریتم ها است. با توجه به اطلاعات ما، پاک سازی« تبدیل» اطلاعات به پیش فرضهای مورد استفاده در روشهای ناقص تکرار، مسأله جدیدی است. بمنظور بررسی مجدد مسائل معکوس آماری از منظر محاسباتی ما به یک کتاب کلاسیک] 21 [ رجوع می کنیم. بحث ها بالا چگونگی ساخت پیش فرضهای سمت راست را برای روشهای معکوس ناقص در مسائل ناقص تشریح می کند هنگامی که اطلاعات آماری مربوط به حل موجود باشد مدلسازی x به عنوان متغیر رندوم Gauosian که کوواریانس آن از نمونه بدست، بدست می آید قابل ساخت می باشد ما نشان دادیم که اغلب ماتریسهای کوواریانس براساس نقصشان دسته بندی می شوند زیرا نمونه ها باندازه کافی بزرگ نبوده یا نمونه های حاوی بردارهای مستقل خطی نمیباشد بمنظور جلوگیری از مسائل ماتریس تک جمله ای ما به کوواریانس های ساده یک ضریب کوچکی اضافه می کنیم تأثیر اینصورت از قاعده سازی کوواریانس تنها ایجاد متغیرهای ماتریس نمی باشد. انتخاب پارامترهای قاعده سازی ماتریسهای کوواریانس برای انعکاس ایجاد بی قاعده ای که قابل انتظار است یا تعیین ریشه دوم اپسیلونهای مکانیکی قابل تغییر است. بحث در مورد تأثیرات تقریب های برپایه نمونه و اهمیت قاعده سازی ماتریسهای کوواریانس برای انعکاس ایجاد بی قاعده ای که قابل انتظار است یا تعیین ریشه دوم اپسیلونهای مکانیکی قابل تغیر است بحث در مورد تأثیرات تقریب های بر پایه نمونه و اهمیت قاعده سازیط و اریانسها در رابطه با دیدگاه تحلیلی اجزاء اصلی در بخش] 8 [ دیده می شود.

 

5- جبرهای حدی و روشهای تکراری ترسیم شده:
اثبات شده است که برخی اعداد صحیح در راه حل های نشاندهنده مقادیر جبری حدی مشخص می باشد. بعنوان مثال با استفاده فیزیکی از پارامترهای جبرهای حدی معمول برای حل مسائل ناقص موجود در تصاویر و پردازش های سیگنالی در صورتی که در مدلسازی واکنش های شیمیایی غیرمعمول نیست که برخی از راه حل ها به واسطه رنج های پارامتری خوب تعریف شده صورت گیرد در چهارچوب« بایسیان» این اطلاعات بخشی از اطلاعات قبلی است که کاملاً این نسبت از مقدار اطلاعا قبلی را می توان و ارد یک حل کننده خطی معکوس کرد بعنوان مثال بدون نیاز به تعیین نقاط متذکر می شویم گرچه دیدگاه موجود در این بخش متمایز از دیدگاه بخش قبلی است این نمونه از چگونگی کاربرد موته ویژگی های معکوس« بایسیان» در زمینه حل کنند های تکراری است.
حل محاسباتی سیستم های خطی که تغییرات جبری جدی را از شکل یک مسأله خطی به غیرخطی نشان می دهد باعث افزایش پیچیدگی در محاسبات می شود اگر ما بخواهیم ثابت کنیم که راه حل محاسباتی یک مسأله تواندار خطی با اعداد صحیح غیرمنفی همراه است ما بایستی از الگوریتم های برای تشخیص این جبرها استفاده کنیم در صورتیکه اما ابتدا مقادیر غیر جبری را محاسبه و سپس مقادیر منفی را به صفر برسانیم این روش حل عمدتاً روش حل بهتری خواهد بود این امر اغلب در مورد تصاویر فضایی صورت می پذیرد یعنی در شرایطی که حضور نقاط روشن برروی یک زمینه تاریک منجر به ایجاد نقاط مصنوعی می شود هنگامی که مثبت بودن(منفی نبودن) راه حلهای محاسباتی از آغاز کار مدنظر نیست در مقاله اخیر منفی نبودن راه حلهای محاسباتی با اولین محاسبه راه حل تقریبی با یک حل کننده خطی تکراری حاصل می شود روش حدسی اولیه برای چندین بار این فرآیند تکرار شد تا یک معیار متوقف سازی حاصل شود نسخه هایی از CGLS,RRGMRES,GMRE برروی مجموعه ای از مسائل تست شده موجود و عمل متوقف سازی پس از حاصل شدن ماده ای برای گسستگی مورد استفاده قرار گرفت. از آنجائیکه این روش بکارگیری جبری تنها مستلزم راه حلی برای سیستم های خطی با روش تکراری است تمامی اختلالات محاسباتی مربوط به مسائل جبری نمی شود. علاوه بر آن برای چندین نمونه مورد محاسبه قرار گرفته نتایج بهتر زمانی حاصل می شود که از یک روش تفسیر جبری استفاده شود متذکر می شویم هنگامی که (1) را با یک حل کننده مستقیم حل کنیم استفاده از عدم منفی ات بدون مطرح کردن آن مسأله بعنوان یک مسأله کاهش مقادیر چیزی امکان پذیر نمی باشد بنابراین روشهای تکراری بایستی بخوبی مدنظر قرار گیرد نه فقط بخاطر کارآئیش در حل مسائل ناقص با پراکندگی زیاد در نهاسیت خاطر نشان می کنیم که استراتژی ذکر شده بالا می تواند هم در ارتباط با پیش فرضهای راست و هم چپ اطلاعات زیادی در مورد حل بالا به ما ارائه دهد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 40   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله روشهای تکراری پیش فرض در مسائل گسسته خطی از منظر معکوس«

دانلود متن کامل پایان نامه بررسی ایمن ترین مسیر از منظر نرخ تصادفات

اختصاصی از یاری فایل دانلود متن کامل پایان نامه بررسی ایمن ترین مسیر از منظر نرخ تصادفات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود متن کامل پایان نامه بررسی ایمن ترین مسیر از منظر نرخ تصادفات


دانلود متن کامل پایان نامه بررسی ایمن ترین مسیر از منظر نرخ تصادفات

 

 

 

 

 

 

 

دانلود متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی با فرمت ورد word

 

دانشکده فنی نقشه‌برداری

سازمان جغرافیایی

 

بررسی ایمن ترین مسیر

  از منظر نرخ تصادفات

(با نگاهی به الگوریتم‌های مسیر یابی)

 استاد: مهندس طوسی

تهیه وتنظیم:

مینا خان‌بابائی

سمیه طحان‌پور

بهاره فولادلو

مقدمه:

در اعصار اخیر با تکامل جوامع انسانی، تغییراتی در تمامی جنبه‌های زندگی انسان‌ها ایجاد شده است که انسان چاره‌ای جز اینکه خود را با این تغییرات منطبق کند ندارد.

امروز تفکر انسان‌ها در مورد حمل و نقل و وسائل نقلیه تغییر کرده است. امروزه در اکثر کشورها معضلات آلودگی‌های محیط و هوا و از بین رفتن زیبایی‌ها و ایجاد سروصدا و نظایر اینها اولین مسائلی هستند که در مورد سیستم‌های حمل و نقل جلب توجه می‌کند و صد البته درصد ایت آثار سوء روز به روز حتی می‌توان گفت لحظه به لحظه در حال افزایش است.

در کنار این آثار زیست محیطی، با افزایش تعداد وسائل نقلیه شخصی و یا عمومی و در کنار آن افزایش حجم ترافیک و درنتیجه بوجود آمدن مشکلات کنترل و ساماندهی وسائل نقلیه و کمبودها و نقایص راههای ارتباطی باعث ایجاد ناراحتی‌ها و رنجش‌های روانی در افراد می‌گردد.

قرارگیری این عوامل در کنار هم باعث بوجود آمدن تصادفات با روند صعودی می‌گردد، که هزینه‌‌های گزاف اجتماعی و اقتصادی را بهمراه دارد.

اهمیت این موضوع برای کشورهای در حال توسعه از جمله ایران بیشتر است چرا که آمار تصادفات و درنتیجه خسارات (جانی و مالی) ناشی از آن در این کشورها نسبت به کشورهای توسعه یافته بیشتر است. هرچند که در کشورهای توسعه یافته نیز این آمار کم نیست. جهت بهبود ایمنی راهها باید اقدام به شناخت عوامل بوجود آورنده تصادفات و تصحیح آنها نمود. اما مسلماً رسیدن به این مرحله یعنی تصحیح عوامل بوجود آورنده حوادث کار ساده و آسانی نیست که به سرعت نتیجه دهد و نیازمند تحصیات وسیع و گسترده و همچنین هزینه‌های اقتصادی و زمانی بالا می‌باشد.

با توجه به اهمیت موضوع ایمنی راهها از منظر دارا بودن کمترین میزان تصادفات در این پژوهش عوامل مؤثر در ایجاد تصادفات و تأثیر آنها بر ایمنی راه‌ها و همچنین خلاصه‌ای از روش‌های آماری مورد استفاده در شناسایی مکان‌های حادثه نیز مورد بررسی قرار گرفته، و ارائه گردیده است؛ همچنین در انتها الگوریتم‌های مربوط به یافتن ایمن‌ترین مسیر از جهت دارا بودن کمترین میزان تصادفات با در ظنر گرفتن چند عامل از مجموعه عوامل ایجاد تصادفات ارائه شده تا در جهت انجام نمونه عملی مورد استفاده قرار گیرد.

طرح مسئله:

صورت مسئله: یافتن ایمن‌ترین مسیر بین دو نقطه از نظر نرخ تصادفات

شرح مسئله:

موضوع مطرح شده در این پژوهش که یکی از عمده‌ترین مسائل طرح در حمل و نقل شهری محسوب می‌شود به بررسی و شرح عوامل مؤثر در ایجاد تصادفات و نیز راههکارهای ارائه شده در جهت رفع و بهبود این عامل می‌پردازد.

در این پژوهش منظور از ایمن‌ترین مسیر عبارت است از مسیر بهینه‌ای که در آن نرخ تصادفات نسبت به سایر مسیرها حداقل باشد.

رسیده به هدف مذکور نیازمند داشتن اطلاعات جامعی در زمینه‌ی تصادفات و علل آن و نیز الگوریتم‌های مسیریابی می‌باشد.

در راستای این امر اقدام به جمع‌آوری اطلاعات مربوط به عوامل مؤثر در تصادفات از قبیل عوامل انسانی، راه، محیط، و وسیله‌ی نقلیه و نیز مقایسه‌ی آنها همچنین شناسایی عوامل و مکان‌های حادثه‌خیز گردیده است. که به علت گستردگی پارامترهای مؤثر در تصادفات تنها به دو موضوع تقاطع‌های چراغ‌دار و نیز اثر انحراف راه در تصادفات توجه شده است. اطلاعات جمع‌آوری شده در واقع پیش‌نیاز استفاده از الگوریتم‌های مسیریابی برای رسیدن به ایمن‌ترین مسیر از منظر نرخ تصادفات خواهد بود.

که بعد از بررسی چند الگوریتم مرسوم در مسیریابی مناسبترین الگوریتم برای مدل سازی مسیر مورد نظر انتخاب گردید.

 اهمیت موضوع:

تعریف تصادفات:

تصادف پدیده‌ای است نادر، تصادفی،‌ با عوامل و فاکتورهای مختلف که بوسیله موقعیتی که در آن یک یا چند نفر در مقابله با محیط اطراف خود دچار ضرر و زیان می‌شوند، بیان می‌شود.

(United kingdom, Accident Investigational Manual 1986)

تصادف به عنوان واژه‌ای برای رخدادی که در آن یک یا چند وسیله نقلیه شرکت دارند و منجر به خسارتهای مالی، زخم یا مرگ می‌شود مورد قبول می‌باشد. اصطلاح تصادف برای رخداد اتفاقی (راندم) که هیچ دلیل واضحی ندارد، غیر از اینکه باید اتفاق می‌افتد، بکار میرود.

در سالهای اخیر اداره ملی ایمنی راه آمریکا (National Highway Traffic Safety Administration) واژه تصادم (Crash) را به عنوان واژه جایگزین برای تصادف پیشنهاد کرده است. به دلیل اینکه تصادم برای برخوردی که میتوان از آن جلوگیری کرد یا با اصلاح رفتار راننده، طراحی وسیله نقلیه، هندسه راه یا محیط اطراف آنرا به حداقل رساند، بکار میرود. البته کلمه تصادم معمولا برای حوادث ترافیکی و راه بکار می‌رود.

اهمیت مطالعه تصادفات:

با مطالعه تصادفات مختلف می‌توان لیستی از عوامل مؤثر در رخداد تصادفات حمل و نقلی تهیه کرد، با تعریف و توصیف فاکتورهای دخیل در تصادفات میتوان سیستم حمل و نقل را بهبود بخشید تا در آینده با کاهش و به حداقل رساندن عوامل ایجاد تصادف، سیستم حمل و نقل ایمنتری ایجاد کرد.

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود متن کامل پایان نامه بررسی ایمن ترین مسیر از منظر نرخ تصادفات

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع قتل و خودکشی از منظر قانون ایران

اختصاصی از یاری فایل دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع قتل و خودکشی از منظر قانون ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع قتل و خودکشی از منظر قانون ایران


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع قتل و خودکشی از منظر قانون ایران

 

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

قتل در لغت به معنی کشتن و کشتار وارد ساختن و لطمه به حیات دیگری است و از حیث سابقه تاریخی در حقوق روم قدیم سلب حیات ارادی برخلاف عدالت از شخصی بوسیله شخص دیگر تعریف شده است. در حقوق فرانسه قتل عمدی عبارت است از سلب عمدی حیات از شخص زنده بوسیله شخص دیگر بدون مجوز قانونی.در حقوق آمریکا قتل عمدی عبارت است از کشتن شخص بدون مجوز قانونی بوسیله دیگری با سبق تصمیم و سوءنیت، مباشرتاً و یا به تسبیب.حضرت امام خمینی (ره) در تحریرالوسیله بیان فرموده اند قتل عمد محض دو رکن دارد: اول اینکه قصد کشتن طرف را داشته باشد، دوم اینکه وسیله ای که به کار می برند کشنده باشد چند به ندرت. مورد دیگری که قتل عمدی را محقق می سازد این است که قصد کند در مورد شخصی عمل انجام دهد که غالباً کشنده است هر چند قصد کشتن او را با این عمل نداشته باشد.در قوانین موضوعه ایران قتل عمد تعریف نشده و تنها به ذکر مصادیق و انواع آن اکتفا شده است و تعریفی که می توان ارائه داد «سلب ارادی حیات از انسان زنده معصوم بوسیله شخص دیگری که در قانون پیش بینی شده است» می باشد.در ماده ۲۰۴ از قانون مجازات اسلامی انواع قتل ذکر شده و مواد ۲۰۵ و ۲۰۷ از قانون یاد شده مجازات قتل عمد را قصاص اعلام نموده است.اغلب جرائم بویژه جرم قتل عمدی دارای عناصر و ارکانی است که عبارتند از: رکن قانونی، مادی و معنوی و رکن عادی جرم قتل خود دارای اجزای مختلف است که تقسیم می شود به:
۱ _ وجود شخص قاتل ۲ _ وجود شخص مقتول ۳ _ فعل ارتکابی فاعل جرم و رابطه علیت و سببیت بین عمل او و قتل طرف ۴ _ مثبت بودن فعل مرتکب که بعضی اعتقاد دارند فعل منفی نیز می تواند موجب تحقق قتل عمد شود که به اعتقاد بنده برای تحقق قتل عمد لازم است فعل مرتکب به صورت مثبت و خارجی بوده اگر در مواردی که قانونگذار ترک فعل را از مصادیق تحقق قتل پیش بینی کرده باشد همانند شرایط ذکر شده در ماده ۶۳۳ از قانون مجازات اسلامی.
از نظر عنصر معنوی بایستی وضعیت ذهنی عامل قتل و ارتباط آن با عمل انجام شده توسط مرتکب قتل احراز شود.
* تفاوت قتل عمد با خودکشی چیست؟
در خودکشی خود فرد مقتول، قاتل خودش محسوب می شود و شخص دیگری در وقوع قتل نقشی ندارد و طبق مقررات جزایی ایران، خودکشی، شروع به خودکشی و ممارست در خودکشی فاقد وصف جزایی بوده و جرم محسوب نمی شوند و طبیعتاً  مجازاتی نیز برای آنها پیش بینی و در نظر گرفته نشده است.در قتل عمدی شخص قاتل و شخص مقتول جدای از هم بوده و هر کدام یک جزء از اجزای تشکل دهنده رکن مادی قتل هستند در حالی که در خودکشی شخص قاتل و مقتول یک نفر است تفاوت دیگر از حیث مجازات است که برای قتل عمدی مجازات پیش  بینی شده و برای ارتکاب خودکشی مجازاتی پیش  بینی نشده است. البته در حقوق قدیم برای خودکشی نیز مجازات پیش بینی نشده بود. به طور مثال در حقوق روم قدیم و مقررات باستانی خودکشی جرم بوده و مجازات آن ضبط اموال او به نفع دولت و عدم دفن او در قبرستان عمومی بوده است. با ظهور دین مسیح، خودکشی ممنوع شد و آن را خلاف مذهب و اخلاق شناختند که تا قبل از انقلاب فرانسه یعنی تا سال های ۱۷۸۹ میلادی خودکشی جرم بود و مجازات آن ضبط اموال و دارایی وی و عدم تشریفات مذهبی دفن مقتول بوده است. بعد از انقلاب فرانسه به لحاظ پذیرش حقوق فردی و اینکه هر کس مالک نفس و جان خود است مجازات خودکشی مردود اعلام شد و قانون ۱۸۱۰ فرانسه خودکشی را جرم ندانسته است.به طور کلی مرگهای ناشی از اقدام مستقیم و غیرمستقیم قاتل بر روی جسم و جان خود خودکشی است. در اسلام ممنوعیت خودکشی در آیه ۳۳ از سوره مبارکه نساء «لاتقتلو انفسکم ان الله کان بکم رحیماً » پیش بینی شده است. ضمانت اجرایی خودکشی در اسلام، امری اخلاقی، درونی و دینی است. مبانی فکری و عقیدتی فرد مؤمن در زندگی اجتماعی خود و مواجه شدن او با مشکلات روزمره، با تلاش و کوشش و ایمان او از لطف و مرحمت  الهی ناامید نخواهد شد که اقدام به خودکشی نماید، در نتیجه اگر کسانی پیدا شوند که آگاهانه دست به خودکشی بزنند چون خلاف اوامر الهی از خود سلب حیات نموده اند بی ایمان از دنیا رفته اند.
* آیا تفاوتی میان رسیدگی به پرونده قتل و خودکشی وجود دارد؟
چون خودکشی از نظر اخلاقی و اجتماعی در ایران یک عمل مردود و گناه کبیره است پذیرش آن از سوی خانواده  فرد فوت شده سخت است. لذا ما به عنوان مدرسه ای جنایی که وظیفه رسیدگی به پرونده قتل عمدی و فوتهای مشکوک تهران را به عهده داریم به همکاران قضایی و بازپرسان ویژه قتل توصیه کردیم که در پرونده های مربوط به خودکشی دقت بیشتری نموده و کاملاً احراز نمایند که موضوع، دگرکشی نیست و فرد دیگری در ارتکاب آن نقش نداشته است. عملاً نیز همکاران ما در صحنه های مربوط به خودکشی اعلام شده وقت بیشتری گذاشته و زوایای مختلف موضوع را بررسی نموده تا خدای ناکرده حقی از کسی تضییع نشود و اگر ابهاماتی برای خانواده فرد متوفی وجود داشته باشد برطرف گردد.طبیعی است هر کسی هر ادعایی داشته باشد می تواند آن را به صورت مستدل به دادسرا ارائه نماید و همکاران ما مکلفند به دقت به آنها رسیدگی نمایند. به هر حال مدعی باید ادعای خود را به اثبات برساند، دادسرا نیز برحسب وظیفه مکلف است وقایع جنایی را احراز نماید.به هر حال خودکشی و خودزنی در قوانین ما جرم نیست مگر در مواردی که فردی در صورتی علیه خود صدماتی وارد نماید که قانونگذار آن را جرم تلقی کرده باشد، همانند افرادی که برای معافیت از خدمت سربازی اقدام به خودزنی می کنند که این عمل جرم بوده و مجازات قانونی برای آن پیش بینی شده است.

  قتل عمد شبه عمد و خطای محض
نویسنده : محمد هادی معرفت
محقق ( ره ) در مقام بیان ضابطه عمد محض و شبه عمد و خطای محض که مبین فرق آنها ازیکدیگر نیز هست – در کتاب دیات می فرماید:
و ضابط العمد: ان یکون عامدا فی فعله و قصده . و شبیه العمد: ان یکون عامدا فی فعله مخطئا فی قصده . و الخطا المحض : ان یکون مخطئا فیهما1 .
در کتاب قصاص نیز درباره چگونگی تحقق قتل عمد می فرماید:
و یتحقق العمد بقصد البالغ العاقل الی القتل بما یقتل غالبا ولو قصد القتل بما یقتل نادرا. فاتفق القتل فالاشبه القصاص 2.
صاحب جواهر بر این کلام افزوده اند:

بل و بقصده الضرب بما یقتل غالبا عالما به و ان لم یقصد القتل لان القصد الی الفعل المزبور قصد الی القتل کالضرب بالعصا فلا یقلع عنه حتی یموت 3.
شیخ طوسی پیش از محقق و نیز علامه و شهیدین و سایر فقها مطابق همین رویه سخن گفته اند4. بنابراین قتل عمد و شبه عمد و خطای محض را میتوان ابتدا بدین ترتیب تعریف کرد:
الف – قتل عمد آن است که عملی که در مورد مقتول انجام می یابد آگاهانه بوده و مقصود از انجام آن نیز کشتن وی با شد.
ب – در شبه عمد عملی که در مورد مقتول انجام یافته آگاهانه است اما قصد قتل در میان نیست و عمل انجام یافته نیز کشنده نمیباشد و اتفاقا موجب قتل میگردد.
در خطا محض شخص مقتول اصلا مورد نظر قاتل نیست یعنی قاتل نه می خواهد که مقتول را بکشد و نه درصدد انجام عملی در مورد مقتول بوده است. در واقع مقتول اتفاقا هدف را می گیرد و در نتیجه به قتل میرسد.
با توجه به آنچه گذشت در قتل عمد دو امر شرط است:
1.مقتول مورد نظر قاتل با شد با تمام اوصافی که باید مقتول دارا باشد و این اوصاف نیز در حکم قصاص موثر است .
2.قاتل از روی عمد و اختیار آهنگ قتل مقتول را نموده باشد. این شرط به یکی از دو صورت زیر تحقق مییابد
1-2.قصد کشتن طرف به هر وسیله ای که ممکن باشد.
2-2. قصد انجام عملی که در مورد مقتول مورد نظر عادت کشنده است و قاتل نیز این جهت را بداند بدین ترتیب قصد عملی که نوعا کشنده است قصد قتل محسوب میگردد.

_____________________
عمل در فعل و عمل در قصد
_____________________
در تشخیص هر یک از اقسام قتل دو جمله \” عامدا فی فعله \” و \” عامدا فی قصده \” اثباتا و نفیا یا به اختلاف تکرار شده است.
مقصود از عمد در فعل آن است که فعل انجام یافته از روی غفلت و بی توجهی سرنزده 5، بلکه با آگاهی به انجام رسیده باشد . یعنی عمل انجام یافته – با تمامی خصوصیاتش از لحاظ فعل و فاعل و مفغول به – عمل یک فاعل مختار باشد، تا بتواند انتساب فعل به فاعل کاملا محفوظ باشد.
مقصود از \” عمد در قصد \” قصد کشتن است . یعنی میبایست مقصود قاتل از عملی نه به انجام میرساند کشتن طرف باشد . خواه عمل انجام یافته – نوعا – کشنده باشد یا نباشد . آنچه مهم است این است که قاتل با انجام عمل قصد کشتن مقتول را داشته و این قصد نیز تحقق یافته باشد. در اینجا انتساب قتل واقع شده به قاتل کاملا محفوظ است .
پس در قتل عمد باید که انتساب قتل واقع شده ، با تمام خصوصیات موثر آن ، به قاتل محفوظ باشد . بنابراین دو امر معتبر است یکی آنکه : عمل انجام یافته ، از روی اراده و اختیار به انجام رسیده باشد ،دیگر آنکه مقصود انجام دهنده ی عمل از انجام آن قتل طرف بوده باشد یعنی :
\”عامدا فی فعله \” و \” عامدا فی قصده \” باشد .
اما در شبه عمد ، هرچند انتساب عمل به عامل یا قاتل محفوظ است . ولی انتساب قتل بوی منتفی است . زیرا درست است که عمل واقع شده ، از روی اراده و اختیار فاعل صادر شده اما قصد قتل در میان نبوده است . یعنی فاعل :
\” عامدا فی فعله ، مخطئا فی قصده \” بوده است .


(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع قتل و خودکشی از منظر قانون ایران

بررسی نظریه گفتگوی تمدن‌ها از منظر قدرت نرم

اختصاصی از یاری فایل بررسی نظریه گفتگوی تمدن‌ها از منظر قدرت نرم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی نظریه گفتگوی تمدن‌ها از منظر قدرت نرم


بررسی نظریه گفتگوی تمدن‌ها از منظر قدرت نرم
دانلود مقاله بررسی نظریه گفتگوی تمدن‌ها از منظر قدرت نرم
این فایل در قالب Word قابل ویرایش، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی می باشد
 
قالب: Word
 
تعداد صفحات: 15

توضیحات:

دکتر ابراهیم انوشه
نظریه گفتگوی تمدن‌ها در واقع طرح عملی دولت جمهوری اسلامی ایران به منظور تنش‌زدایی در سیاست خارجی خود بود. سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور اسبق ایران، گفتگوی تمدن‌ها را در سازمان ملل متحد مطرح کرد و مجمع عمومی سازمان ملل با اتفاقآرا پیشنهاد خاتمی را مبنی بر نام‌گذاری سال 2001 به عنوان سال گفتگوی تمدن‌ها را تصویب نمود که تصویب این موضوع را می‌توان یک موفقیت و اعتبار بین‌المللی برای جمهوری اسلامی ایران تلقی کرد.
در این مقاله سعی شده با رویکردی توصیفی - تحلیلی نظریه گفتگوی تمدن‌ها را از منظر نظریه قدرت نرم جوزف نای مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. نای قدرت نرم را تأثیرگذاری بر ذهنیات و شکل‌دهی به ترجیحات دیگران می‌داند که با ابزارهای فرهنگی، ایدئولوژی و دیپلماسی قابل تحقق است. گفتگوی تمدن‌ها رهیافتی فرهنگی - تمدنی است که در چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک ابزار قدرت نرم موفقیت و اعتبار بین‌المللی را به همراه داشته است.
کلیدواژه‌ها: گفتگوی تمدن‌ها، قدرت مردم، دیپلماسی، جمهوری اسلامی ایران 

دانلود با لینک مستقیم


بررسی نظریه گفتگوی تمدن‌ها از منظر قدرت نرم