یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن

اختصاصی از یاری فایل مقاله فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن


مقاله فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن

لینک خرید و دانلود در پایین صفحه

 فرمت: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:19

پس از آن که سیطره و سطوت عثمانی ها در آسیای صغیر گسترش یافت و تحکیم گردید هنگام برخورد با ممالیک مصر فرا رسید هر چند که پیش از این میان سلاطین مصر و خلفای عثمانی روابط حسنه ای برقرار بود .

این روابط از عهد سلطان برقوق مصری و معاصرش سلطان بایزید عثمانی آغاز شده بود . این روابط خوب تا زمان سلطان با یزید دوم پسر محمد فاتح ادامه یافت . در این زمان جم برادر بایزید دوم مدعی سلطنت شد و بایزید به جنگ برخاست و چون شکست خورد به مصر پناهنده گردید و اشرف نیز او را پناه داد و بایزید در خواست کرد تا او را تسلیم کند که پاسخی نشنید و از این زمان روابط مصر و عثمانی تیره شد .

البته علاوه بر این نزاع بر سر منطقه ارمنیه و کردستان و دیاربکر که تا این زمان تحت الحمایه مصریان بودند و یکی از دولت های کوچک ترکمانی به حساب می آمدند و امیران آنها را مصریان تعیین می کردند . نیز اختلاف دو دولت را بیشتر دامن می زد . زیرا عثمانیها با سپاهیان خود دولت دست نشانده مصریها را کنار زده و امیرانی را از سوی خود تعیین نمودند . و سرانجام دشمنی آن هنگامی به اوج رسید که هدایای ارسالی پادشاه هند به سلطان عثمانی را سلطان مصر به چنگ آورد و اجازه نداد تا به مقصد برسد .

همه این عوامل موجب آن شد تا بایزید اعلان جنگ  کند و با سپاهیانی بزرگ به بلاد شام حمله ور شد و خود را به حلب رساند ولی در آن جا از سپاه مصری شکست خورد و در نبردی دوباره نیز تن به شکست داد و این بار نوبت زور آزمایی مصریان بود که به مرزهای عثمانی حمله کنند و پس از مدتی سرانجام صلح برقرار شد هر چند که هر یک از دو دولت برای توسعه نفوذ خود بر بلاد اسلامی می کوشیدند .

این صلح هم دوام چندانی نیاورد و عثمانی ها به تحریک قبایل ساکن در ولایت های تابع مصر می پرداختند تا آنها را به شورش وادار نمایند و موانعی را بر سر راه تجارت مصری ها با غرب آسیا و آسیای میانه بوجود آوردند به گونه ای که اندک اندک عبور کالاهایی چون پشم و منسوجات و انواع پوست و بردگان چرکسی به مصر بسته شد که سخت ترین این محاصره ها ممنوعیت ورود بردگان ممالیک به مصر بود زیرا که آنها ستون سپاه و رجال حکومت بودند.

از سوی دیگر نیز سلاطین مصر هر کس را که بر ضد عثمانیان شورش می کرد و به آنها پناهنده می شد پناه می دادند و آنها را تجهیز می نمودند و دولت هایی را که مجاور عثمانی ها بودند تحریک می کردند مانند سلطان عراق و سلطان ایران شاه اسماعیل و ....هر چند این دوستی ممالیک و صفویان بیشتر از ارسال نامه نشد زیرا اختلاف مذهبی دو ملت مانع اتحاد آنها بر ضد عثمانی ها می شد.

به هر حال روابط رو به گسترش مصر و ایران ، پناه دادن همزمان شاهزادگان فراری عثمانی از سوی دو دولت مصر و ایران موجب آن شد تا سلیم از ترس اتحاد این دو دولت به هر دو اعلان جنگ دهد نخست ایران و سپس مصر ، پیروزی بزرگ سلیم در نبرد چالدران و شکست اسماعیل به سبب کمی آذوقه و حملات قبایل ترکمان به سپاه ایرانی آنها را ناچار به بازگشت از تبریز کرد.

البته اگر مصریان سپاهی را می فرستادند تا عثمانی های گرفتار در سختی و بی آذوقگی را در هم بکوبد تاریخ دگرگون می شد سلطان سلیم ناچار به بازگشت شد و در را ه خود از قبایل ترکمن به ویژه در امارات غادریه انتقام گرفت و امیر آن علاء الدین را کشت و آنجا را ضمیمه عثمانی کرد. و سر بریده علاء الدین را نزد سلطان غوری فرستاده و غوری آماده نبرد شد البته در این شرایط از ناحیه شاه اسماعیل هیچ خطری سلطان سلیم را تهدید نمی کرد با این وجود شاه اسماعیل می توانست باز هم به ممالیک کمک کند ولی این گونه نشد.

در هنگامی که غوری تصمیم گرفته بود تا همه نیروهای خود را جمع کند درآمد مصر کاهش یافته واسکودوگاما راه تجاری آبی با هند را کشف کرده و موقعیت تجاری مصر به شدت به مخاطره افتاده بود.

از سوی دیگر رواج فساد نیز موجب شد تا غوری با سیاست های تبعیض آمیز خود در میان ممالیک در زمستان سال 922 ه/1515 م سپاه خود را به مرز آسیای صغیر برساند. در این سپاه به رغم کم بودن آن همه رجال جنگی و ادبی مصر گرد آمده بودند خلیفه عباسی ، قاضیان مذاهب چهارگونه ، روسای مشایخ و فرقه های صوفیه ، فقیهان و بزرگان ، موسیقی نوازان و خوانندگان و چاپلوسان و صاحبان صنایع و ...

در مصر فقط دو هزار نفر از ممالیک باقی ماندند و جانشین غوری ، طومان پای پسر برادرش دوادار بود همچنین چون احتمال حمله دریایی عثمانی به بندر اسکندریه می رفت نگهبانان آن افزوده شدند و دژهای آن باز سازی شد ، سلطان غوری با مرکبی بزرگ که پیشاپیش آن طبل ها نواخته می شدند به حرکت درآمد. این سپاه در گرمای شدید به طور سینا رسید و دچار سختی های فراوان شد و در شام نیز شهرهای دمشق و حلب و حماه سپاهیان خود را آماده کرده بودند. سلیم نیز از قسطنطنیه با سپاهی بزرگ و کار آزموده که بالغ بر یکصد و پنجاه هزار جنگجو می شد مسلح به انواع سلاح ها را افتادند و چون به مرزهای شام رسیدند سلیم دو نقشه جنگی کشید که در یکی پیروز شد و در دیگری شکست خورد.

در نقشه اول کوشید تا خیربک والی حلب و جان بردی غزالی والی حماه را به سوی خود جلب کند و عده حکومت به آنها داد و هر چند که نایب شام این خبر را به غوری داد او نپذیرفت.

اما در نقشه دوم کوشید تا سلطان غوری را از نبرد منصرف کند و به یک باره بر سر او فرود آید و بر این پایه به کمک والی خائن حلب نامه ای به غوری نوشت و از او درباره اقدامات پیشین دولت عثمانی درباره مرزهای مصر عذرخواهی کرد وعده داد تا دیگر تکرار نشود راه تجاری مصر نیز گشوده شده و به این وسیله همه خواسته های غوری را بر آورده می ساخت.

نزدیک بود سلطان غزنوی و همراهانش فریب بخورند ولی احتیاط کردند و به شام آمدند و در نامه دوم به حلب نماینده ای فرستاد تا به همراه قاضی عسکر روم ایلی غوری را از نبرد منصرف سازد و در راه صلح بکوشند با این شرط که غوری در نبرد سلطان سلیم با شاه اسماعیل وارد نشود.

غوری نمایندگان سلیم را اکرام کرد و سپس نمایندگان خود را نزد سلیم فرستاد و سلیم تصمیم گرفت فرستاده غوری را بکشد و چون درباریان نگذاشتند او را برگرداند و گفت : « به استادت بگو شاه اسماعیل خارجی مذهب است و تو هم مانند او هستی و نخست باید با تو بجنگم پیش از او و محل ملاقات ما مرج دابق در شمال حلب می باشد . »

غوری با سی هزار جنگجو به راه افتاد و اموال خود را در دژ بلند حلب گذاشت و صبح یک شنبه 25 رجب سال 922 با سپاه بسیار بزرگ عثمانی روبرو شد . یکی از اشتباهات بزرگ او آن بود که ممالیک جوان را مورد عنایت قرار می داد و بزرگان ممالیک را رها کرده بود و این شایعه پیچیده بود که سلطان به ممالیک اعتماد ندارد و نمی خواهد از آنها استفاده کند و لذا گروهی از همراهان او به وی شک کرده بودند و البته خیانت خیربک و جان بردی غزالی نیز به این سستی و اختلاف می افزود .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن

تحقیق در مورد هفت انگیزه برای فتح مریخ

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد هفت انگیزه برای فتح مریخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد هفت انگیزه برای فتح مریخ


تحقیق در مورد هفت انگیزه برای فتح مریخ

فرمت فایل:ٌword(قابل ویرایش)تعداد11 صحفه

 

 

 

انگیزه نخست: همانندی مریخ و زمین

در آغاز مطلب جالب است بدانید که سیاره ی سرخ دارای آب یخ زده در دو کلاهک قطبی است.همچنین مدارک علمی در دست دانشمندان گواه آن است که در روزگاران دور و شاید در دوران اخیر، آب به شکل مایع بر سطح آن جاری بوده است.نشانه های فرسایش در شیب کوه ها و دهانه های آتشفشانی در مریخ کاملا یادآور پدیده های جغرافیایی در زمین است و این ها همه نشانه هایی است از این که این سیاره ی خاموش، روزی زنده و باطراوت و شاید پذیرای حیات فرا زمینی بوده باشد.

 

در این تصویر که توسط مدارگرد نقشه بردار سراسری مریخ گرفته شده،رسوباتی را مشاهده می کنید که کاملا مانند پدیده های سطح زمین است.

و حال داده هایی کلی درباره ی کره ی مریخ یا بهرام.یک روز در این سیاره برابر 24.5 ساعت و اندازه ی آن یک سوم زمین است.البته نگران کوچک بودن آن نباشید چون سطح مریخ برابر سطح 7 قاره ی خشک بر روی زمین می باشد! جاذبه ی آن نیز حدودا 3 مرتبه کمتر از سیاره ی خودمان است.البته این کشش برای راه رفتن بر روی سطح مریخ بس است.توجه داشته باشید که این جاذبه ی کم، برتری بزرگی برای موشک های فضایی است بدین گونه که با کم بودن سرعت گریز، پرواز موشک از سطح مریخ با صرف انرژی کمتر و در پی آن با هزینه ی کمتری انجام خواهد شد.یقینا مانند این پدیده را در ماه نیز مشاهده کرده اید، وقتی که آپولو ماه را به مقصد زمین ترک کرد، انرژی کمتری به کار برد تا پرتاب از سکوی پرواز در زمین.

جاذبه ی کمتر در مریخ مزایای دیگری هم دارد. برای نمونه، ترابری مصالح برای شهر سازی در مریخ آسان تر خواهد بود.فواید زندگی در این شرایط هنوز ناشناخته است ولی پیش بینی می شود که این مساله برای بهبود ورم مفاصل و درد کمر سودمند واقع شود.شاید در آینده به جای چشمه های آب گرم سرعین، به بکارگیری پیرامون مریخ برای درد مفاصل متوسل شویم! همچنین پیش بینی می شود که نوزادان زاده شده در مریخ بلندقد تر از ما خواهند بود. پس بهتر است هیچ گاه با پسر عموی مریخی خود بسکتبال بازی نکنید!

همانندی دیگر مریخ با زمین در حرکت دورانی این دو سیاره است. مقدار انرژی گرمایی که به مریخ می رسد تا اندازه ای با زمین یکسان است و اگر این سیاره دارای جوی فشرده تر می بود؛ بی گمان آب و هوایی همانند زمین داشت. دمای بهرام هم اکنون بین 140- تا 20 درجه ی سانتیگراد می باشد.با وجود این سرما، هنوز هم مریخ بهترین مکان برای آدمی به شمار می آید، البته پس از زمین!

انگیزه دوم: راز های پنهان در سیاره ی سرخ

با همانندی هایی که اشاره شد بعید به نظر نمی رسد که حیات باکتریایی یا چیزی همانند آن در بهرام موجود باشد.برخی بر این باورند که وایکینگ آثاری از حیات را در سال 1976 به زمین مخابره کرده است.برخی نیز مدعی اند که ما شواهدی از حیات را در شهاب سنگ هایی که از مریخ آمده اند یافته ایم.مریخ پیماها نیز به نوبه ی خود در این راستا پژوهش کرده اند ولی بی گمان تنها راه برای اطمینان کامل، فرود آدمی بر سطح مریخ خواهد بود.تمام دانشمندان در این موضوع هم فکر هستند که توانایی آدمی در مشاهده ی کلی سطح مریخ و گزینش محل آزمایش و موشکافی داده ها با ربات ها قابل سنجش نیست.با کشف حیات در مریخ ما می توانیم پاسخ بزرگترین سوالات آدمی را بیابیم. پرسش هایی از قبیل: آیا ما در جهان تنها هستیم؟ به راستی بنیاد و ریشه ی حیات چیست؟ شرایط مناسب برای نجات حیات در کیهان چه می باشد؟

مطالعه ی بهرام از دیدگاه زمین شناختی هم بسیار جالب خواهد بود. بی گمان سطح مریخ بسیار کهن تر از سیاره ی ماست؛که این مطلب به شناخت چگونگی رشد و تغییر سیارات کمک شایانی خواهد نمود.افزون بر آنکه عوارض موجود بر سطح مریخ بسیار شگفت انگیز تر از زمین ماست زیرا که بزرگترین دره ها و آتشفشان های موجود در دستگاه خورشیدی، در سیاره ی سرخ جای گرفته اند.

انگیزه سوم: کمک به همبستگی زمین

فتح جهانی مریخ خواهد توانست دروازه ای نو به سیاست کشورها بگشاید.البته این درست است که هم اکنون زمین ما آرمان شهر شاعران نیست و شوربختانه، سیاست جنگ هنوز هم جریان دارد. ولی اگر خوب بیاندیشید، آدمی هیچ گاه به اندازه ی حال مستعد چنین رخدادی نبوده است.کشور های جهان قابلیت آن را دارا هستند که با همکاری مشترک، دروازه های فضا را بر روی آدمی بگشایند.برای نمونه، ایستگاه فضایی جهانی می تواند نمونه ای از این توان بنهفته باشد. تصور کنید کشمکش های جهانی پایان یابد و دستیابی به مریخ یک هدف جهانی گردد. نه تنها هدفی برای آمریکا،روسیه یا کشورهای دیگر، بلکه هدفی والاتر برای تمامی نوع بشر. حتی اگر فتح نخستین به دست یک کشور انجام گیرد باز هم مریخ برای همه ی انسان هاست.به دلیل شرایط خاص مریخ، محدودیت های دیرینه ی زمین در آنجا دستورفرما نخواهد بود. کیست که بتواند مانع کوچ زمینیان به مریخ گردد؟ چه بسا حتی مفهوم کشور ، تنها ویژه ی سیاره ی خودمان باشد و مفهوم نگهداری قلعه و سلطنت به تاریخ بیپوندد. پس چه زیباست که همگی انسان های جهان، دست در دست هم دهیم به مهر، مریخ خویش را کنیم آباد!

انگیزه چهارم: ارزش اقتصادی

سیاره ی مریخ از دید اقتصادی هم بسیار گرانبهاست.اگر سطح آن را در نظر بگیریم؛ مریخ با مساحت 144 تریلیون متر مربع به همان اندازه دارای فضاست که زمین خشکی دارد.مزایای چنین زمین گسترده ای از جوانب گوناگون کاملا روشن است.می توانید از پدربزرگتان بپرسید که در گذشته زمین متری چند بوده و آن را با قیمت روز بسنجید!ولی جدای از شوخی، به راستی این زمین بکر در مریخ، از دید سکونتی، صنعتی، اقتصادی و مانند آن، بسیار پربهاست.

 

نمایی از آیدا 243 ،در سمت چپ و ماه کوچک آن داکتیل، در سمت راست که توسط کاوشگر گالیله ی ناسا کشف شد.

همچنین این سیاره دارای مقدار قابل توجهی دوتریوم می باشد.دوتریوم یک ایزوتوپ پایدار هیدروژن است که یک میلی لیتر از آن انرژی برابر 20 تن زغال سنگ ایجاد می کند.در مریخ مقدار قابل توجهی هم فلزات کمیاب همانند پلاتینیوم، زر و نقره موجود است.ترابری این مواد از مریخ به زمین آسان خواهد بود.البته خرده سیارات اطراف بهرام نیز بسیار باارزش هستند. برای نمونه داکتیل، ماه خرده سیاره ی آیدا، با قطر 1.4 کیلومتر ،از تمامی آهنی که آدمی تاکنون در کره ی زمین بهره گیری کرده، بیشتر آهن دارد

جالب است بدانید که داکتیل نخستین ماه یک خرده سیاره بود که کشف گردید و کاوشگر گالیله آن را برای نخستین بار در سال 1993 یافت.منابع طبیعی این خرده سیارات می تواند در نزدیکی مریخ استخراج گردد و با هزینه ای اندک از این سیاره به زمین فرستاده شود

انگیزه پنجم: مکان سیاره

می دانیم که از دید مسافت، بهرام نخستین سیاره پس از زمین در دستگاه خورشیدی است و به طور تخمینی، نزدیک به زمین به شمار می آید.همچنین آن قدر به خورشید نزدیک هست تا از نور و گرمای آن بهره مند گردد.البته به اندازه ی کافی هم از خورشید دور هست تا از دگرگونی های گرمایی خورشید در امان بماند زیرا که ما هنوز کاملا از چرخه ی دراز مدت گرمایی خورشید آگاه نیستیم و در صورت بروز خطر برای زمین، مریخ می تواند پناهگاه خوبی برای آدمیان باشد.

انگیزه ششم: خانه ی دومی برای آدمی

مریخ می تواند یک نقشه ی پشتیبان برای نگهداری نسل آدمی در مواقع خطر باشد.با مطالعه ی تاریخ حیات بر سطح کره ی زمین مشاهده می کنیم که هر چند میلیون سال، گونه های حیات بدست شهاب سنگ ها و عوامل طبیعی دیگر تهدید شده اند.یک سیارک با قطر داکتیل که در مورد چهارم اشاره کردم توانایی آن را داراست تا ما را برای همیشه از سطح زمین بزداید.با نگرش بر آنکه زمان وقوع چنین فاجعه ای پیش بینی کردنی نیست؛ بهتر است خانه ی دوم خود، یعنی سیاره ی سرخ را برای روز مبادا آماده سازیم.

فرود آدمی بر سطح مریخ در آینده ی نزدیک، چندان دور از ذهن نیست.ولی پرسش اینجاست که آیا این مهاجرنشین قادر به برآوردگی همگی نیاز های خود خواهد بود و یا اینکه وابسته به سیاره ی مادر، یعنی زمین، باقی خواهد ماند؟ البته زمانی فرا خواهد رسید که مردمان مریخ برای نیازمندی های نخستین برای ادامه ی زندگی دیگر متکی بر زمین نخواهند بود.ولی آیا این بدان معناست که حیات با همه ی شگفتی ها و گوناگونی های بی مانندی که در زمین می شناسیم در مریخ وجود خواهد داشت؟ ممکن است بتوانیم خوراک مورد نیاز خود را در گلخانه های مصنوعی کشت کنیم ولی به راستی پرندگان، آبزیان، حیوانات وحشی،رود های خروشان و اقیانوس های مواج چه می شوند؟! آیا ما محکوم به ترک این شگفتی های زمین هستیم؟ شاید خیر! اینجاست که طرح زمینی سازی مریخ می تواند فروغ امیدی باشد برای نگهداری زیستگاه ها و شاید گسترش آن در گیتی.

 

زمینی سازی مریخ، فرآیندی تدریجی خواهد بود .در این تصویر تکامل این فرآیند را در چهار مرحله مشاهده می فرمایید.در انتهای فرآیند زمینی سازی، مریخ دیگر سیاره ای سرخ نخواهد بود و مانند زمین آبی رنگ خواهد شد.

همانگونه که از نام آن برمیاید ((زمینی سازی)) طرحی بلند پروازانه برای همانند ساختن پیرامون بهرام یا هر سیاره ی دیگر به زمین است.این ایده نخست بدست اخترشناس و مروج علوم نامی، کارل ساگان مطرح گردید.طرز کار آن بدین گونه است که آینه هایی در مدار مریخ قرار خواهند گرفت و نور خورشید را بر سطح سیاره متمرکز خواهند نمود.با گرم تر شدن سیاره، یخ های موجود در آن ذوب می گردد و با پایه ریزی شدن جوی فشرده تر، محیطی دلخواه تر برای آدمی به ارمغان می آورد.البته اجرای چنین کاری از دید مهندسی بسیار پیچیده و با پیشرفت آهسته و تدریجی خواهد بود.

انگیزه هفتم: چالشی برای آدمیان

 

بی گمان فتح و اسکان در سیاره ی سرخ، دشوارترین کاری خواهد بود که آدمی تاکنون با آن دست و پنجه نرم کرده است؛ درست همانند ساخت پل های سترگ یا آسمان خراش های بلند بالا، تسخیر مریخ نیز چالشی بزرگ برای آدمی و نمود رشد و پیشرفتی شگرف برای این گونه به شمار می آید.رویای زندگی در مریخ دیگر یک داستان علمی تخیلی نیست و ما می توانیم با فناوری امروز کار را آغاز کنیم.به نظر من، حتی اگر شش انگیزه ی پیشین وجود نداشت، تنها همین یک انگیزه کافی بود برای تسخیر این سیاره! ما مریخ را فتح خواهیم کرد نه تنها برای سود جستن از منابع و فواید آن، بلکه برای دشوار بودن و رویایی بودن آن، تا نشان دهیم که آدمی تواناست تا مرزهای گیتی را درنوردد و فهم و بینش خود را در سراپرده ی هستی گسترده سازد.به امید آن روز...

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد هفت انگیزه برای فتح مریخ

تحقیق درمورد سوره فتح آیه 8 تا 11

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درمورد سوره فتح آیه 8 تا 11 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

بسم الله الرحمن الرحیم

انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا (8) لتؤمنوا بالله و رسوله و تعزروه و توقروه و تسبحوه بکرة و اصیلا (9) ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث على نفسه و من اوفى بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما (10) سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا و اهلونا فاستغفر لنا یقولون بالسنتهم ما لیس فى قلوبهم قل فمن یملک لکم من الله شیئا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا بل کان الله بما تعملون خبیرا (11)

انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا: این آیه در سوره احزاب هم با همین عبارت اضافه‏اى وجود دارد.آنجا مى‏فرماید: یا ایها النبى انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا: اى پیامبر، ما تو را فرستاده‏ایم گواه بر مردم و گواه بر امت.«شاهد»و«شهید»معنى حضور را مى‏دهد.در زبان عربى به‏«گواه‏»از آن جهت‏«شاهد»مى‏گویند که کسى حق دارد در مورد واقعه‏اى گواهى بدهد که در آن واقعه حاضر باشد،یعنى انسان در مورد واقعه‏اى که در آن حضور دارد و احساس مى‏کند و بالعیان آن را مى‏بیند حق دارد شهادت بدهد.این مساله‏اى است در باب‏«قضاء»(قضاوت)،مى‏گویند شهادت به علم جایز نیست،شهادت به عین و به حس جایز است،یعنى اگر شما چیزى را یقین دارید و شک ندارید ولى ندیده‏اید،مثلا یقین دارید العیاذ بالله زید همسایه شما شراب مى‏خورد،از صد احتمال یک احتمال هم نمى‏دهید که شراب نخورد،یعنى هیچ احتمال اینکه بتوانید توجیه هم بکنید نمى‏دهید،یقین دارید شراب مى‏خورد،اما به چشم خودتان ندیده‏اید،یقین دارید که فلان مرد و زن زنا کرده‏اند ولى به چشم خود ندیده‏اید،حق ندارید که این را شهادت بدهید بگویید فلانى زنا کرده یا فلانى شراب خورده است،و اگر شهادت بدهید و قاضى از شما بپرسد که این را که تو شهادت مى‏دهى دیده‏اى یا ندیده‏اى،و شما بگویید من ندیده‏ام ولى یقین دارم،اگر شما عادلترین عادلهاى عالم هم باشید، اعدل عدول هم باشید، سلمان فارسى هم باشید قاضى حق ندارد بر این گونه شهادت ترتیب اثر بدهد. حدیثى هست، حضرت صادق علیه السلام فرمودند(با دستشان اشاره کردند):«على مثل ضوء الشمس‏»مثل اینکه نور خورشید را مى‏بینى،فقط اگر این طور باشد شهادت بده،غیر از این نه.به همین جهت براى آنچه که ما در فارسى مى‏گوییم‏«گواه‏»در زبان عربى کلمه‏«شاهد»به کار مى‏برند،یعنى حاضر،یعنى آن کسى که حاضر واقعه بوده نه آن کسى که عالم به واقعه است،چون غایب از واقعه هم گاهى عالم به واقعه مى‏شود،ولى کافى نیست.علم به واقعه ولى عن غیاب کافى نیست،حضور آن واقعه و شهود آن لازم است.

یکى از نکات مهم و معارف بزرگ قرآن این مساله است که پیغمبر اکرم و به تعبیر قرآن گروهى از مؤمنین-که آن گروهى از مؤمنین این گونه جز اینکه در مقام عصمت باشند کس دیگر نمى‏تواند باشد-[شاهد امت هستند].خدا پیغمبر را«شاهد امت‏»نامیده است،شاهدى که در دنیا تحمل شهادت مى‏کند و در آخرت اداى شهادت،یعنى او حاضر و ناظر به افعال و اعمال امت است.همین طور که ما مى‏گوییم ملکین رقیب و عتید ناظر و شاهد اعمال ما هستند،همیشه پیغمبر یک امت‏شاهد و ناظر بر اعمال امت است،و این است که در مساله امامت گفته مى‏شود که شان اصلى امام این نیست که در میان مردم ظاهر باشد و حکومت در دست داشته باشد که اگر این شان را از او گرفته باشند دیگر امام نباشد و از امامت‏خلع شده باشد،نه،شان اصلى که از آن این شان نتیجه مى‏شود[این است که امام شاهد امت است]یعنى با وجود کسى که در باطن و از نظر باطن شاهد بر همه امت است دیگر نوبت به کسى که مثل همه افراد امت است و مثل افراد دیگر امت‏خطا کار است نمى‏رسد که او خلافت و حکومت را در دست بگیرد.

این است که قرآن در آن آیه مى‏فرماید: یا ایها النبى انا ارسلناک شاهدا ما شما را فرستاده‏ایم به عنوان شاهد و به عنوان گواه امت.این مساله عرض اعمال-که خودش مساله‏اى است که بر پیغمبر یا امام عرض اعمال مى‏شود-همان مفهوم‏«شهادت‏»را مى‏رساند،که در آن آیه مى‏فرماید: و قل اعملوا فسیرى الله عملکم و رسوله و المؤمنون و ستردون الى عالم الغیب و الشهادة. این که بعد مى‏فرماید: و ستردون الى عالم الغیب و الشهادة یعنى خیال نکنید این شهادت براى این است که العیاذ بالله خدا نمى‏داند،شاهدها باید بیایند به اطلاع او برسانند[و او]قاضى این گونه است،این روى آن نظام نیست،این شاهدها هستند و تازه بازگردانده مى‏شوید به کسى که خودش عالم بر غیب و بر شهادت و بر همه چیز است و اعلم است از خود شما و از خود شاهدها بر این مطلب.

انا ارسلناک شاهدا .پس یک شان از شؤون مقام رسالت‏شهادت است،تحمل شهادت در دنیا و اداى شهادت در آخرت. و مبشرا و نذیرا .شان دیگر تبشیر است و شان دیگر انذار.همیشه پیغمبران مردم را در حال حرکت و در جریان مى‏بینند،یعنى انسان خواه ناخواه این طور است.انسان هیچ وقت‏ساکن نیست،همیشه در حرکت است،منتها در چه راهى و به کدام سو در حرکت است؟پیامبران مبشر و منذر هستند،یعنى راه را ارائه مى‏دهند و بشارت و نوید مى‏دهند که اگر از این راه بروى به چه فتح و سعادت و کمالى نائل مى‏شوى و اگر از آن راه و آن راه بروى به چه بدبختى و شقاوتى نائل مى‏شوى.

حدیثى هست که پیغمبر اکرم با اصحاب نشسته بودند،چند خط از نقطه‏اى به نقطه‏اى رسم کردند،بعد اشاره به خط وسط که خط راست بود کردند و فرمودند این راه من است(صراط مستقیم)و بقیه راهها راههاى من نیست،یعنى انسان همیشه در حال حرکت است،منتها یک وقت راه راست را به سوى مقصد در پیش مى‏گیرد و یک وقت از راههاى کج مى‏رود،و پیغمبران آمده‏اند که مبشر به راه راست باشند.

اینجا عمل خاصى از پیغمبر اکرم صورت گرفته که مساله مبشر بودن و منذر بودن پیغمبر را خیلى خوب مجسم مى‏کند،مخصوصا منذر بودن.در سالهاى اول بعثت رسول اکرم بعد از نزول آیه و انذر عشیرتک الاقربین (خویشاوندان نزدیک را باید انذار کنى)دو واقعه رخ داده است،یکى انذار نزدیکان خیلى نزدیک،یعنى بنى هاشم و بنى عبد المطلب که این در خانه خود حضرت صورت گرفته،که عده‏اى را-که 39 یا 40 نفر بودند،عموهاى حضرت،عمو زادگان،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد سوره فتح آیه 8 تا 11

دانلود مقاله کامل درباره فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن


دانلود مقاله کامل درباره فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :19

 

بخشی از متن مقاله

فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن

پس از آن که سیطره و سطوت عثمانی ها در آسیای صغیر گسترش یافت و تحکیم گردید هنگام برخورد با ممالیک مصر فرا رسید هر چند که پیش از این میان سلاطین مصر و خلفای عثمانی روابط حسنه ای برقرار بود .

این روابط از عهد سلطان برقوق مصری و معاصرش سلطان بایزید عثمانی آغاز شده بود . این روابط خوب تا زمان سلطان با یزید دوم پسر محمد فاتح ادامه یافت . در این زمان جم برادر بایزید دوم مدعی سلطنت شد و بایزید به جنگ برخاست و چون شکست خورد به مصر پناهنده گردید و اشرف نیز او را پناه داد و بایزید در خواست کرد تا او را تسلیم کند که پاسخی نشنید و از این زمان روابط مصر و عثمانی تیره شد .

البته علاوه بر این نزاع بر سر منطقه ارمنیه و کردستان و دیاربکر که تا این زمان تحت الحمایه مصریان بودند و یکی از دولت های کوچک ترکمانی به حساب می آمدند و امیران آنها را مصریان تعیین می کردند . نیز اختلاف دو دولت را بیشتر دامن می زد . زیرا عثمانیها با سپاهیان خود دولت دست نشانده مصریها را کنار زده و امیرانی را از سوی خود تعیین نمودند . و سرانجام دشمنی آن هنگامی به اوج رسید که هدایای ارسالی پادشاه هند به سلطان عثمانی را سلطان مصر به چنگ آورد و اجازه نداد تا به مقصد برسد .

همه این عوامل موجب آن شد تا بایزید اعلان جنگ  کند و با سپاهیانی بزرگ به بلاد شام حمله ور شد و خود را به حلب رساند ولی در آن جا از سپاه مصری شکست خورد و در نبردی دوباره نیز تن به شکست داد و این بار نوبت زور آزمایی مصریان بود که به مرزهای عثمانی حمله کنند و پس از مدتی سرانجام صلح برقرار شد هر چند که هر یک از دو دولت برای توسعه نفوذ خود بر بلاد اسلامی می کوشیدند .

این صلح هم دوام چندانی نیاورد و عثمانی ها به تحریک قبایل ساکن در ولایت های تابع مصر می پرداختند تا آنها را به شورش وادار نمایند و موانعی را بر سر راه تجارت مصری ها با غرب آسیا و آسیای میانه بوجود آوردند به گونه ای که اندک اندک عبور کالاهایی چون پشم و منسوجات و انواع پوست و بردگان چرکسی به مصر بسته شد که سخت ترین این محاصره ها ممنوعیت ورود بردگان ممالیک به مصر بود زیرا که آنها ستون سپاه و رجال حکومت بودند.

از سوی دیگر نیز سلاطین مصر هر کس را که بر ضد عثمانیان شورش می کرد و به آنها پناهنده می شد پناه می دادند و آنها را تجهیز می نمودند و دولت هایی را که مجاور عثمانی ها بودند تحریک می کردند مانند سلطان عراق و سلطان ایران شاه اسماعیل و ....هر چند این دوستی ممالیک و صفویان بیشتر از ارسال نامه نشد زیرا اختلاف مذهبی دو ملت مانع اتحاد آنها بر ضد عثمانی ها می شد.

به هر حال روابط رو به گسترش مصر و ایران ، پناه دادن همزمان شاهزادگان فراری عثمانی از سوی دو دولت مصر و ایران موجب آن شد تا سلیم از ترس اتحاد این دو دولت به هر دو اعلان جنگ دهد نخست ایران و سپس مصر ، پیروزی بزرگ سلیم در نبرد چالدران و شکست اسماعیل به سبب کمی آذوقه و حملات قبایل ترکمان به سپاه ایرانی آنها را ناچار به بازگشت از تبریز کرد.

البته اگر مصریان سپاهی را می فرستادند تا عثمانی های گرفتار در سختی و بی آذوقگی را در هم بکوبد تاریخ دگرگون می شد سلطان سلیم ناچار به بازگشت شد و در را ه خود از قبایل ترکمن به ویژه در امارات غادریه انتقام گرفت و امیر آن علاء الدین را کشت و آنجا را ضمیمه عثمانی کرد. و سر بریده علاء الدین را نزد سلطان غوری فرستاده و غوری آماده نبرد شد البته در این شرایط از ناحیه شاه اسماعیل هیچ خطری سلطان سلیم را تهدید نمی کرد با این وجود شاه اسماعیل می توانست باز هم به ممالیک کمک کند ولی این گونه نشد.

در هنگامی که غوری تصمیم گرفته بود تا همه نیروهای خود را جمع کند درآمد مصر کاهش یافته واسکودوگاما راه تجاری آبی با هند را کشف کرده و موقعیت تجاری مصر به شدت به مخاطره افتاده بود.

از سوی دیگر رواج فساد نیز موجب شد تا غوری با سیاست های تبعیض آمیز خود در میان ممالیک در زمستان سال 922 ه/1515 م سپاه خود را به مرز آسیای صغیر برساند. در این سپاه به رغم کم بودن آن همه رجال جنگی و ادبی مصر گرد آمده بودند خلیفه عباسی ، قاضیان مذاهب چهارگونه ، روسای مشایخ و فرقه های صوفیه ، فقیهان و بزرگان ، موسیقی نوازان و خوانندگان و چاپلوسان و صاحبان صنایع و ...

در مصر فقط دو هزار نفر از ممالیک باقی ماندند و جانشین غوری ، طومان پای پسر برادرش دوادار بود همچنین چون احتمال حمله دریایی عثمانی به بندر اسکندریه می رفت نگهبانان آن افزوده شدند و دژهای آن باز سازی شد ، سلطان غوری با مرکبی بزرگ که پیشاپیش آن طبل ها نواخته می شدند به حرکت درآمد. این سپاه در گرمای شدید به طور سینا رسید و دچار سختی های فراوان شد و در شام نیز شهرهای دمشق و حلب و حماه سپاهیان خود را آماده کرده بودند. سلیم نیز از قسطنطنیه با سپاهی بزرگ و کار آزموده که بالغ بر یکصد و پنجاه هزار جنگجو می شد مسلح به انواع سلاح ها را افتادند و چون به مرزهای شام رسیدند سلیم دو نقشه جنگی کشید که در یکی پیروز شد و در دیگری شکست خورد.

در نقشه اول کوشید تا خیربک والی حلب و جان بردی غزالی والی حماه را به سوی خود جلب کند و عده حکومت به آنها داد و هر چند که نایب شام این خبر را به غوری داد او نپذیرفت.

اما در نقشه دوم کوشید تا سلطان غوری را از نبرد منصرف کند و به یک باره بر سر او فرود آید و بر این پایه به کمک والی خائن حلب نامه ای به غوری نوشت و از او درباره اقدامات پیشین دولت عثمانی درباره مرزهای مصر عذرخواهی کرد وعده داد تا دیگر تکرار نشود راه تجاری مصر نیز گشوده شده و به این وسیله همه خواسته های غوری را بر آورده می ساخت.

نزدیک بود سلطان غزنوی و همراهانش فریب بخورند ولی احتیاط کردند و به شام آمدند و در نامه دوم به حلب نماینده ای فرستاد تا به همراه قاضی عسکر روم ایلی غوری را از نبرد منصرف سازد و در راه صلح بکوشند با این شرط که غوری در نبرد سلطان سلیم با شاه اسماعیل وارد نشود.

غوری نمایندگان سلیم را اکرام کرد و سپس نمایندگان خود را نزد سلیم فرستاد و سلیم تصمیم گرفت فرستاده غوری را بکشد و چون درباریان نگذاشتند او را برگرداند و گفت : « به استادت بگو شاه اسماعیل خارجی مذهب است و تو هم مانند او هستی و نخست باید با تو بجنگم پیش از او و محل ملاقات ما مرج دابق در شمال حلب می باشد . »

غوری با سی هزار جنگجو به راه افتاد و اموال خود را در دژ بلند حلب گذاشت و صبح یک شنبه 25 رجب سال 922 با سپاه بسیار بزرگ عثمانی روبرو شد . یکی از اشتباهات بزرگ او آن بود که ممالیک جوان را مورد عنایت قرار می داد و بزرگان ممالیک را رها کرده بود و این شایعه پیچیده بود که سلطان به ممالیک اعتماد ندارد و نمی خواهد از آنها استفاده کند و لذا گروهی از همراهان او به وی شک کرده بودند و البته خیانت خیربک و جان بردی غزالی نیز به این سستی و اختلاف می افزود .

دو سپاه با هم درگیر شدند و نخست مصریان بر عثمانی ها پیروز شدند و سلطان سلیم قصد فرار کرد ولی خیانت خیربک و جان بردی غزالی در سپاه مصر نظم آنها را به هم ریخت و سپاه تک تکه شده ممالیک گریختند و سلطان غوری با اندک سپاهیانی باقی ماند و هر چه فریاد می زد و آنها را به جنگ فرا می خواند فایده ای نداشت و او از اسب افتاد و خبر مرگش پیچید و عثمانیان همه چیز را غارت کردند و باقی مانده سپاه نیز در حلب توسط هواداران عثمانی ها در هم کوبیده شدند و سلیم وارد حلب شد و بدون جنگ هم غنایم را گرفت و به نام او خطبه خوانده شد و خیانت پیشگان مملوک مانند خیربک با پوشیدن لباس عثمانی ها و تراشیدن ریش خود خویش را به هیئت عثمانی ها
در آوردند .

چون عثمانی ها به دمشق رسیدند و بر آن چیره گردیدند و همه شام بدون نبرد تسلیم آنها شد و به مدت سه ماه به تنظیم امور آنجا پرداختند در این مدت فراریان مصری به قاهره رسیدند و جان بردی غزالی خائن به عنوان جاسوس عثمانی به همراه ایشان به مصر رفت او با سپاهی از مصر حرکت کرده تا به اصطلاح شهر غزه را از عثمانی ها باز پس گیرد ولی سپاهیانش را در شهرهای گوناگون پراکنده ساخت و هرگز با عثمانی ها نجنگید و در   نبردی کوتاه نیز شکست خورد و این شکست در روحیه او نیز تأثیر گذاشت و او توانست سپاه دیگری در دفاع از قاهره فراهم آورد زیرا ممالیک دچار تفرقه جدی شده بودند و پس از آن آماده شدن نمی دانستند در مبدأ جزیره سینا به نبرد با عثمانی ها بپردازند یا در شمال قاهره .

سرانجام این سپاه متفرق نیز شکست خورد و طومان پای باقی مانده آنها را در صحرای عباسیه گرد آورد و با حفر خندق هایی آماده نبرد شد ولی پنداشت که سپاه عثمانی با او رو در رو می شود اما سپاه عثمانی از سه ناحیه آنان را در بر گرفتند و در منطقه ای ممالیک با دفاع خود موجب قتل بسیاری از عثمانی ها شدند و بزرگانی چون سنان پاشا وزیر سلطان سلیم کشته شدند ولی سرانجام مقاومت این گروه نیز در هم شکسته شد و فرار آغاز شد .

طومان پای فرار کرد و قاهره تسلیم شد و در 25 محرم سال 923 هـ عثمانیها وارد شهر شدند ولی با مقاومت ممالیک وادار به عقب نشینی شدند و چهار روز نبرد ادامه یافت تا سرانجام عثمانی ها پیروز شدند .

پس از مدتی طومان پای نامه ای به سلطان سلیم فرستاد که مصر را تحت سیادت عثمانی ها قرار می داد و خطبه و سکه و خراج برای آنها بود و طومان پای نایب ایشان در مصر ، سلیم پذیرفت ولی ممالیک طومان پای را به قتل تهدید کردند زیرا صلح نمی خواستند و طوفان پای به ناچار به جیزه رفت و آخرین نبرد را در ( ربیع الاول سال 922 هـ/1517 م ) انجام داد و آتش توپخانه عثمانیها سپاه ساده ممالیک را در هم کوبید .

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره فتح مصر و شام از سوی عثمانی ها و آغاز تاریخ جدید آن

مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه در زمان پیامبر اسلام

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه در زمان پیامبر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه در زمان پیامبر اسلام


مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه  در زمان پیامبر اسلام

فرمت فایل :word  (قابل ویرایش)   تعداد صفحات :12 صفحه

فتح مکه
در سال هشتم هجرى که سپاه اسلام پس از جنگهاى متعدد کوچک و بزرگ ورزیده و از نظر تعداد نیز زیاد شده بود پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم لازم دانست که بسوى مکه رفته و شهر و مولد خود را که در اثر توطئه قریش شبانه از آنجا هجرت کرده بود تصرف کند.

مدت سیزده سال پیغمبر صلى الله علیه و آله در شهر مکه مشرکین قریش را بتوحید و خدا پرستى دعوت کرده و نه تنها از این دعوت نتیجه‏اى حاصل نشده بود بلکه در ایذاء و آزار او هم نهایت کوشش را بعمل آورده بودند پس از هجرت بمدینه بطوریکه گذشت مشرکین مکه دائما با مسلمین در حال مبارزه و زد و خورد بودند.

مسلمین مهاجر که بحال ترس و زبونى شبانه از مکه فرار کرده و بمدینه رو آورده بودند اکنون موقع آن رسیده است که با صولت و عظمت در رکاب پیغمبر صلى الله علیه و آله وارد مکه شوند .

بعضى از مسلمین در اندیشه فرو رفته واز مآل کار خود بیمناک بودند ولى رسول خدا صلى الله علیه و آله آنها را بفتح و پیروزى بشارت مى‏داد زیرا وعده فتحى را که خداوند باو فرموده بود از این آیه استنباط میکرد:

لقد صدق الله رسوله الرؤیا بالحق لتدخلن المسجد الحرام ان شاء الله امنین. (1)

همچنین سوره نصر نیز که پیش از فتح مکه نازل شده بود بفتح مکه و اسلام آوردن مردم آن شهر دلالت داشت.

هدف اصلى پیغمبر صلى الله علیه و آله این بود که فتح مکه باحترام خانه خدا که در آن شهر واقع است بدون جنگ و خونریزى انجام شود بدینجهت ابتداء اندیشه خود را در مورد حرکت بسوى مکه و زمان آن را از مسلمین پنهان مى‏داشت که مبادا این موضوع باطلاع قریش برسد و تنها کسى را که امین و راز دار خوددانسته و با او مشورت میکرد على علیه السلام بود ولى پس از مدتى چند نفر از اصحاب را نیز از این مطلب آگاه گردانید.یکى از مهاجرین بنام حاطب که در مکه اقوامى داشته و از مقصود پیغمبر با خبر شده بود نامه‏اى نوشته و آنرا بوسیله زنى بمکه فرستاد و قریش را از تصمیم پیغمبر آگاه نمود.

خداوند تعالى رسول اکرم صلى الله علیه و آله را از ماجرا آگاه ساخت و آنحضرت على علیه السلام را با زبیر براى استرداد نامه بسوى آن زن فرستاد و آنها در راه باو رسیده و نامه را باز گرفتند. (2)



دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه در زمان پیامبر اسلام