یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد باباطاهرعریان 2

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد باباطاهرعریان 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

بابا طاهر عریان

 

بابا طاهر عریان همدانی یکی از شاعران اواسط قرن 5 هجری قمری است که ولادت او اواخر قرن 4 می باشد. درباره زندگانی این شاعر عارف اطلاعات دقیقی در دست نیست. تنها روایتها و داستانهایی از مقام علمی و عرفانی این شاعر وجود دارد و گفته اند که به این دلیل به او عریان می گفتند چون از علایق دنیا دست کشیده بود و گفته شده که او معاصر با پادشاهی طغرل بیک سلجوقی بوده و این پادشاه ملاقاتهایی با بابا طاهر داشته است.

 

 با دقت کردن در رباعیات او می توان به برخی از احوال او پی برد. به عنوان مثال او در این رباعی فرموده است: "نصیحت بشنو از پور فریدون که شعله از تنور سرد نایو"، متوجه می شویم که نام پدر او فریدون بوده است و همچنین گفته شده که بابا طاهر فرزندی به نام فریدون داشته که در زمان حیات او فوت شده که در سوگواری او گفته: "فریدون عزیزم رفته از دست  /  بوره کز نو فریدونی بسازیم" که معنای آن این است که فریدون عزیزم از دست رفته و از خدا فرزندی دیگر بطلبیم و نکته دیگر از زندگانی بابا طاهر این است که او روزها را بیشتر در کوه و بیابان می گذرانده و شبها را به عبادت و ریاضت مشغول بوده است و در مورد سال وفات این شاعر عارف نظریه های مختلفی بیان شده و به طور یقین نمی توان سال وفات او را مشخص کرد.

ویژگی سخن  

اشعاری که از بابا طاهر باقی است رباعیاتی است که به لهجه لری سروده شده است. با خواندن این اشعار متوجه می شویم که او با سخن بسیار روان و ساده و بی پیرایه خود نیکو کاری، خیر خواهی و احسان و ترک ظلم و ستم به خلق را به خوبی بیان کرده، او عشق و ایمان و دلباختگی خود به مذهب شیعه و توسل به ائمه اطهار و تضرع به درگاه خدا را چنان با جاذبه بیان می کند که خواننده از خواندن رباعیات خسته نمی شود و ناله جانسوز طاهر یکی از انوار عشق الهی است که در کلمه به کلمه اشعار او این انوار را می بینیم و سوزش و آتش آن را حس می کنیم.

بابا طاهر

بابا طاهر عریان پیری وارسته و درویشی فروتن بود که دل به حقیقت بسته و صفای عشق به معبود را با خلوت دل در هم آمیخته بود. بابا طاهر از شاعران اواسط قرن پنجم هجری قمری و از معاصران طغرل بیک سلجوقی بوده است .امروز آگاهی زیادی از زندگی بابا طاهر در دست نیست. فقط در بعضی از کتب صوفیه ، ذکری از مقام معنوی و مسلک و ریاضت و درویشی، تقوی و استغنای او آمده است . نامش طاهر و باطنش طاهرتر و منزه تر از نامش ، شهرتش به بابا به خاطر سیر کامل او در طریقت زهد ، عشق به حقیقت و شیدایی او بوده است. کلمه عریان که به او نسبت داده اند به علت بی توجهی به علایق دنیوی و لخت و عور زیستن وی می باشد. او مسلک درویشی و از خود فانی بودن و بی توجهی به علایق دنیوی را در زندگی همواره مراعات می کرد. آنچنانچه در خور سالکان حقیقی است دل در گرو دوست بسته و از جنبه خودبینی و خویش گرایی دور ساخته و موجب شده که او هیچگاه در صدد تظاهر و خودستایی بر نیاید. مقبره بابا طاهر در شهر همدان واقع است که اکنون مرقدش طوافگاه اهل دل می باشد.• شب تاریک و راه باریک و من مست قدح از دست ما افتاد و نشکست• نگه دارنده اش نیکو نگه داشت و گرنه صد قدح نفتاده بشکست• ز دست چرخ گردون داد دیرم هزاران ناله و فریاد دیرم• نشسته، دلستانم با خس و خار دل خود را چگونه شاد دیرم• دلا، خوبان دل خونین پسندند دلا خون شو ، که خوبان این پسندند• متاع کفر و دین بی مشتری نیست گروهی آن ، گروهی این پسندند• ندونم لوت و عریونم که کرده خودم جلادو بی جونم که کرده• بده خنجر که تا سینه کنم چاک ببینم عشق بر جونم چه کرده• بشم، واشم از این عالم بدر شم بشم از چین و ماچین دورتر شم• بشم از حاجیان حج بپرسم که این دیری بسه یا دورتر شم• اگر دل دلبره ، دلبر کدمه؟ وگر دلبر دله ، دل را چو نومه؟• اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چونست و آن چون• یکی را داده ای صد گونه نعمت یکی را قرص جو آلوده در خون• مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشانم پریشان آفریدند• ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد• بسازم خنجری نیشش ز پولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

بابا طاهر عریان

زندگی نامه

بابا طاهر عریان همدانی یکی از شاعران اواسط قرن 5 هجری قمری است که ولادت او اواخر قرن 4 می باشد . درباره زندگانی این شاعر عارف اطلاعات دقیقی در دست نیست تنها روایتها و داستان هایی از مقام علمی و عرفانی این شاعر وجود دارد و گفته اند که به این دلیل به او عریان می گفتند چون از علایق دنیا دست کشیده بود و گفته شده که او معاصر با پادشاهی طغرل بیک سلجوقی بوده و ملاقاتهایی این پادشاه با بابا طاهر داشته است . با دقت کردن در رباعیات او می توان به برخی از احوال او پی برد به عنوان مثال او در این رباعی فرموده است : نصیحت بشنواز پور فریدون که شعله از تنور سرد نایو ، متوجه می شویم که نام پدر او فریدون بوده است و هم چنین گفته شده که بابا طاهر فرزندی به نام فریدون داشته که در زمان حیات او فوت شده که در سوگواری او گفته : فریدون عزیزم رفته از دست بوره کز نو فریدونی یسازیم که معنای آن این است که فریدون عزیزم از دست رفته و از خدا فرزندی دیگر بطلبیم و نکته دیگر از زندگانی بابا طاهر این است که او روزها را بیشتر در کوه و بیابان می گذرانده و شیها را به عبادت و ریاضت مشغول بوده است و در مورد سال وفات این شاعر عارف نظریه های مختلفی بیان شده و به طور یقین نمی توان سال وفات او را مشخص کرد . مقبره بابا طاهر در شهر همدان قرار دارد نزدیک بقعه امامزاده حارث بن علی واقع است . اینک چند مورد از روایتها و داستانهایی که در مورد بابا طاهر عریان بیان شده است ذکر می کنیم . حکایت اول : گویند شاه سلجوقی (طغرل بیک) در دوران سفر و فتوحاتش به شهر همدان می رسد و به خدمت بابا طاهر ، از او پند و اندرزی خواست بابا طاهر به او گفت من با تو آن را می گویم که خدای متعال در قرآن فرمود : ان ا… یامر کم بالعدل و الاحسان با بندگان خدا عدل و احسان کن و سپس بابا طاهر لوله ابریقی را که با آن وضو می گرفت شکست و به جای انگشتر در انگشت طغرل کرد و گفت برو به یاری خدا پیروز خواهی شد و گویند تا زمانی که آن انگشتر در دست او بود پیوسته در جنگها فاتح و پیروز بود چون آن شکست او هم در جنگها شکست خورد . حکایت دوم : گویند طاهر در آغاز جوانی روزی با شوق و علاقه بسیار به مدرسه ای وارد شد و تصمیم به فراگیری علم و دانش گرفت اما هنگامی که سخنان علمی طلاب را با شوق فراوان می شنید مطالب آنها را نمی فهمید لذا به یکی از طلاب گفت شما چه می کنید که به این علوم آگاه می شوید آن شخص به شوخی به او گفت : بسیار رنج و زحمت می کشیم ، در این حوض یخ را شکسته و در سرمای شب غسل کرده و چهل بار سر را در آب فرو می بریم چون بیرون می آییم اسرار این علوم بر ما معلوم و فراگیری آن بر ما آسان می شود ، بابا طاهر ساده دل با عشق و شوق به معرفت الهی این سخنان به شوخی را حقیقت دانست و چون شب شد در هنگام خواب طلاب به مدرسه آمد و یخ حوض را شکست و در آب غسل کرد و چهل بار سر را در آب فرو برد و چون از این کار فارق شد شعلهای از آسمان فرود آمد و به قلب او وارد شد و پنهان گردید و توانست در راه عرفان و شناخت به مقام بالایی رسید . حکایت سوم : درویشی قصد دیدار بابا طاهر کرد و برای دیدن او به کوه همدان شتافت ، مسافتی را پیمود تا به خدمت طاهر رسید . دید همه اطراف طاهر را برف گرفته و لیکن اطراف او تا حدی بر اثر حرارت بدن طاهر برفها آب شده و زمین خشک است چون نزدیک ظهر شد درویش گرسنه بود و با خود فکر کرد که امروز گرسنه خواهم ماند زیرا نزد طاهر هیچ غذایی نیست . طاهر از فکر او آگاه شد و گفت ای درویش اکنون وقت ظهر است نماز را به جا آوریم و در فکر شکم مباش که روزی را خدا می رساند چون از خواندن نماز فارق شدند درویش دید به دعای بابا طاهر جوی آبی پدید آمد و سفره ای کنار آن جوی پهن شد و غذاهای گوناگون و معطر در ان سفره چیده شد . طاهر گفت درویش بسم ا… هم اینکه درویش دست به غذا برد غذا از نظرش پنهان شد او فکر کرد که طاهر سحر می کند ولی طاهر از فکر او آگاه شد و به او گفت نه درویش سحر نیست تو بدون نام مولی دست به غذا بردی بسم ا… بگو چون درویش بسم ا… گفت غذا ظاهر شد و درویش و طاهر از آن غذا میل نمودند .

ویژگی سخن

اشعاری که از بابا طاهر باقی است رباعیاتی است که به لهجه لری سروده شده است با خواندن این اشعار متوجه می شویم که او با سخن بسیار روان و ساده و بی پیرایه خود نیکو کاری ، خیر خواهی و احسان و ترک ظلم و ستم به خلق را به خوبی بیان کرده ، او عشق و ایمان و دلباختگی خود به مذهب شیعه و توسل به ائمه اطهار و تضرع به درگاه خدا را چنان با جاذبه بیان می کند که خواننده از خواندن رباعیات خسته نمی شود و ناله جانسوز طاهر یکی از انوار عشق الهی است که در کلمه به کلمه اشعار او می انوار را می بینیم و سوزش و آتش آن را حس می کنیم .

معرفی آثار

از بابا طاهر مجموعه ای از سخنان او به زبان عربی باقی مانده است که در آن عقاید عرفانی را در علم و معرفت و عبادت بیان کرده است و هم چنین مجموعه ای که شامل سروده های او به زبان لری است از او به یادگار مانده است .

گزیده ای از اشعار

غزل

دلا در عشق تو صد دفتر ستم که صد دفتر ز کونین از بر ستم

منم آن بلبل گل ناشکفته که آذر در ته خاکستر ستم

دلم سوجه ز غصه ور بریجه جفای دوست را خواهان نز ستم

مو آن عودم میان آتشستان که این نه آسمان ها مجمر ستم

شد از نیل غم و ماتم دلم خون به چهره خوشتر از نیلوفر ستم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد باباطاهرعریان 2

تحقیق و بررسی در مورد بابا طاهر

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد بابا طاهر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

بابا طاهر عریان

زندگی نامه

بابا طاهر عریان همدانی یکی از شاعران اواسط قرن 5 هجری قمری است که ولادت او اواخر قرن 4 می باشد . درباره زندگانی این شاعر عارف اطلاعات دقیقی در دست نیست تنها روایتها و داستان هایی از مقام علمی و عرفانی این شاعر وجود دارد و گفته اند که به این دلیل به او عریان می گفتند چون از علایق دنیا دست کشیده بود و گفته شده که او معاصر با پادشاهی طغرل بیک سلجوقی بوده و ملاقاتهایی این پادشاه با بابا طاهر داشته است . با دقت کردن در رباعیات او می توان به برخی از احوال او پی برد به عنوان مثال او در این رباعی فرموده است : نصیحت بشنواز پور فریدون که شعله از تنور سرد نایو ، متوجه می شویم که نام پدر او فریدون بوده است و هم چنین گفته شده که بابا طاهر فرزندی به نام فریدون داشته که در زمان حیات او فوت شده که در سوگواری او گفته : فریدون عزیزم رفته از دست بوره کز نو فریدونی یسازیم که معنای آن این است که فریدون عزیزم از دست رفته و از خدا فرزندی دیگر بطلبیم و نکته دیگر از زندگانی بابا طاهر این است که او روزها را بیشتر در کوه و بیابان می گذرانده و شیها را به عبادت و ریاضت مشغول بوده است و در مورد سال وفات این شاعر عارف نظریه های مختلفی بیان شده و به طور یقین نمی توان سال وفات او را مشخص کرد . مقبره بابا طاهر در شهر همدان قرار دارد نزدیک بقعه امامزاده حارث بن علی واقع است . اینک چند مورد از روایتها و داستانهایی که در مورد بابا طاهر عریان بیان شده است ذکر می کنیم . حکایت اول : گویند شاه سلجوقی (طغرل بیک) در دوران سفر و فتوحاتش به شهر همدان می رسد و به خدمت بابا طاهر ، از او پند و اندرزی خواست بابا طاهر به او گفت من با تو آن را می گویم که خدای متعال در قرآن فرمود : ان ا… یامر کم بالعدل و الاحسان با بندگان خدا عدل و احسان کن و سپس بابا طاهر لوله ابریقی را که با آن وضو می گرفت شکست و به جای انگشتر در انگشت طغرل کرد و گفت برو به یاری خدا پیروز خواهی شد و گویند تا زمانی که آن انگشتر در دست او بود پیوسته در جنگها فاتح و پیروز بود چون آن شکست او هم در جنگها شکست خورد . حکایت دوم : گویند طاهر در آغاز جوانی روزی با شوق و علاقه بسیار به مدرسه ای وارد شد و تصمیم به فراگیری علم و دانش گرفت اما هنگامی که سخنان علمی طلاب را با شوق فراوان می شنید مطالب آنها را نمی فهمید لذا به یکی از طلاب گفت شما چه می کنید که به این علوم آگاه می شوید آن شخص به شوخی به او گفت : بسیار رنج و زحمت می کشیم ، در این حوض یخ را شکسته و در سرمای شب غسل کرده و چهل بار سر را در آب فرو می بریم چون بیرون می آییم اسرار این علوم بر ما معلوم و فراگیری آن بر ما آسان می شود ، بابا طاهر ساده دل با عشق و شوق به معرفت الهی این سخنان به شوخی را حقیقت دانست و چون شب شد در هنگام خواب طلاب به مدرسه آمد و یخ حوض را شکست و در آب غسل کرد و چهل بار سر را در آب فرو برد و چون از این کار فارق شد شعلهای از آسمان فرود آمد و به قلب او وارد شد و پنهان گردید و توانست در راه عرفان و شناخت به مقام بالایی رسید . حکایت سوم : درویشی قصد دیدار بابا طاهر کرد و برای دیدن او به کوه همدان شتافت ، مسافتی را پیمود تا به خدمت طاهر رسید . دید همه اطراف طاهر را برف گرفته و لیکن اطراف او تا حدی بر اثر حرارت بدن طاهر برفها آب شده و زمین خشک است چون نزدیک ظهر شد درویش گرسنه بود و با خود فکر کرد که امروز گرسنه خواهم ماند زیرا نزد طاهر هیچ غذایی نیست . طاهر از فکر او آگاه شد و گفت ای درویش اکنون وقت ظهر است نماز را به جا آوریم و در فکر شکم مباش که روزی را خدا می رساند چون از خواندن نماز فارق شدند درویش دید به دعای بابا طاهر جوی آبی پدید آمد و سفره ای کنار آن جوی پهن شد و غذاهای گوناگون و معطر در ان سفره چیده شد . طاهر گفت درویش بسم ا… هم اینکه درویش دست به غذا برد غذا از نظرش پنهان شد او فکر کرد که طاهر سحر می کند ولی طاهر از فکر او آگاه شد و به او گفت نه درویش سحر نیست تو بدون نام مولی دست به غذا بردی بسم ا… بگو چون درویش بسم ا… گفت غذا ظاهر شد و درویش و طاهر از آن غذا میل نمودند .

ویژگی سخن

اشعاری که از بابا طاهر باقی است رباعیاتی است که به لهجه لری سروده شده است با خواندن این اشعار متوجه می شویم که او با سخن بسیار روان و ساده و بی پیرایه خود نیکو کاری ، خیر خواهی و احسان و ترک ظلم و ستم به خلق را به خوبی بیان کرده ، او عشق و ایمان و دلباختگی خود به مذهب شیعه و توسل به ائمه اطهار و تضرع به درگاه خدا را چنان با جاذبه بیان می کند که خواننده از خواندن رباعیات خسته نمی شود و ناله جانسوز طاهر یکی از انوار عشق الهی است که در کلمه به کلمه اشعار او می انوار را می بینیم و سوزش و آتش آن را حس می کنیم .

معرفی آثار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد بابا طاهر

تحقیق و بررسی در مورد شرح احوال باباطاهر عریان (2)

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد شرح احوال باباطاهر عریان (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

شرح احوال باباطاهر عریان

بابا طاهر عریان از شاعران وعارفان اواسط قرن پنجم معاصر طغرل سلجوقی است وی از عرفا و اولیاء جبال می باشد که در سیر تکاملی عرفان وتصوف اسلامی نقش موثری داشته است بعضی به دلیل ملاقات بابا طاهر با طغرل سلجوقی تولدش را در اواخر قرن چهارم می دانند وی در دوران حکومت دیلمیان می زیسته است . تاریخ تولد ووفات باباطاهر مورد اختلاف است که این به دلیل عزلت وگوشه گیری درویشانه او می باشد .وی به احتمال قوی وطبق شواهد تاریخی بعد از سال 450 هجری قمری در همدان وفات یافت وهمانجا دفن شده ومقبره او که در غرب شهر همدان بالای تپه مرتفعی مقابل بقعه امامزاده حارث بن علی واقع است همواره مورد توجه وزیارت صاحب دلان واهل معرفت  حتی مردم عادی بوده است .

یکی از قدیمی ترین اسناد تاریخی درباره باباطاهر در راحه الصدور وآیه السرور راوندی درتاریخ  آل سلجوق آمده است مولف این کتاب چنین نقل می کند(( شنیدم که چون سلطان بک به همدان آمد از اولیاء سه پیر بودند باباطاهر وباباجعفر وشیخ حمشاء کوهکی است بر در همدان آنرا خضر خوانند برانجا ایستاده بودند نظرسلطان برایشان آمد کوکبه لشکر بداشت وپیاده شد وبا وزیر ابونصر الکندری پیش ایشان آمد و دستهاشان ببوسید . باباطاهر پاره ای شیفته گونه بودی او را گفت ای ترک با خلق خدا چه خواهی کرد؟

سلطان گفت : آنچه توفرمایی . باباگفت : آن کن که خدا فرماید : ان الله یامر بالعدل والاحسان سلطان بگریست وگفت چنین کنم بابا دستش بستد وگفت از من پذیرفتی سلطان گفت آری بابا سر ابریقی شکسته که سالها از آن وضوکرده بود در انگشت داشت بیرون کرد ودر انگشت سلطان کرد وگفت مملکت عالم چنین در دست تو کردم . بر عدل باش سلطان پیوسته ان در میان تعویذ ها داشتی وچون مسافی پیش آمدی آن در انگشت کردی اعتقاد پاک وصفای عقیدت او چنین بود ودر دین محمدی صلعم  از او دیدار تر وبیدارتر نبود.

مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب ضمن اشاره به این روایت راوندی چنین می گوید (( این بابای شیفته گونه که در وجود این فاتح ناتراش صحراها چنین تاثیری کرد بدون شک همان صوفی وعارف نام آوریست که هنوز در همدان مقبره او مزار عام است ووجود او در چنان هاله یی از قدس وکرامات مستور است که شناخت حقیقت حالش برای مورخ دشواری بسیار دارد در واقع روایات راجع به او به قدری افسانه آمیز است که وی را از یکسو با آل بویه وابن سینا معاصر جلوه می دهد واز سوی دیگر شاهد قتل عین القضات  وحتی هم عصر خواجه نصیر طوسی می سازد.در هر حال چون قدیمی ترین مآخذی که درباب وی هست حاکی از آنست که در هنگام ورود طغرل به همدان هنوز زنده بوده است  سال 410 را که بعضی مآخذ متاخر در باب تاریخ وفاتش ذکر کرده اند قابل قبول  نمی توان یافت اما ملاقات طغرل به قول کسانی که وی را معاصر دیالمه دانسته اند البته منافات ندارد. از روایات دیگر آنچه وی را با عین القضات  و.خواجه نصیر همعصرمی  کند نیز نه با یکدیگر می سازد نه با این یکتا برگه روایت راوندی معهذا ممکن هست از این اقوال استنباط شود که بابا طاهر همدانی متعدد بوده است ویا آنکه شاید این پیوند با نام عین القضات وخواجه نصیر اشارتی باشد به وجود یک رابطه نامرئی بین وجود باباطاهر از یکسو وتعالیم عین القضات و بعضی فرقه های شیعه از سوی دیگر))

منبعی کهنتر از راحه الصدور که اشاراتی به طاهر ومزار او در همدان دارد نامه های عین القضات همدانی است که میان سالهای 520 و525 نوشته شده است در این نامه ها از طاهر د رکنار دو تن دیگر از عارفان بزرگ آن شهر شیخ بَرَکه  وشیخ فَتحه یاد شده و به احتمال قریب به یقین منظورهمان باباطاهر همدانی عارف است .

دکتر زرین کوب رحمه الله علیه در شرح حال بابا طاهر می نویسد (( در اینکه ذکری هم در کتب صوفیه چون تذکره الاولیاء ونفحات الانس وجز آنها از باباطاهر در بین نیست حاکی از آن است که طریقه او در ترد مشایخ صوفیه معهود یا مقبول نبوده است با اینهمه بعد از عین القضات واحتمالا به سبب تاثیر آثار اوذکر طاهر در ادب شفاهی صوفیه تدریجا انتشار یافته است واز همین جاست که مخصوصا از قرن نهم به بعد از نشر مقالات حروفیه واهل حق عنوان عارف وقدوه العارفین هم گه گاه در حق او بکار می رود هر چند در مآخذ قدما جز در راحه الصدور وشاید مکتوبات عین القضات ذکری از طاهر همدانی نیست .

بابالقبی است که مردم بر سبیل تفخیم بر نام اصلی عرفا واولیاء وپیروان می افزوده اند عین القضات بدون ذکر این لقب می نویسد : (( از برکه قدس سره شنیدم که طاهر گفت مردم می آیند وریش خود را به افسوس ما فرامیدارند. پس افسوس می برند وبه ریش خود می دارند))  یا ((فتحه رحمه الله علیه می گوید هفتاد سال است تامی کوشم مگر ارادت در حق طاهر درست کنم نمی توانم ...)) یا (( ای عزیز ! این نبشته هم بر سر تربت طاهرنبشتم روز شنبه ...)) و((...بر تربت فتحه و هم بر تربت طاهرخاطر بر این قرارگرفت که چیزی دیگر نویسم ...)) از این عبارات بر می آید که طاهرتقریبا هفتاد سال پیش از عین القضات می زیسته وبنابراین او همان باباطاهری است که در گزارش راوندی از او یاد شده است ونیز پیوند عقیدتی یا طریقتی عین القضات از طریق استادانش برکه وفتحه به باباطاهر معلوم می شود گذشته از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد شرح احوال باباطاهر عریان (2)

تحقیق و بررسی در مورد باباطاهرعریان 2

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد باباطاهرعریان 2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

بابا طاهر عریان

 

بابا طاهر عریان همدانی یکی از شاعران اواسط قرن 5 هجری قمری است که ولادت او اواخر قرن 4 می باشد. درباره زندگانی این شاعر عارف اطلاعات دقیقی در دست نیست. تنها روایتها و داستانهایی از مقام علمی و عرفانی این شاعر وجود دارد و گفته اند که به این دلیل به او عریان می گفتند چون از علایق دنیا دست کشیده بود و گفته شده که او معاصر با پادشاهی طغرل بیک سلجوقی بوده و این پادشاه ملاقاتهایی با بابا طاهر داشته است.

 

 با دقت کردن در رباعیات او می توان به برخی از احوال او پی برد. به عنوان مثال او در این رباعی فرموده است: "نصیحت بشنو از پور فریدون که شعله از تنور سرد نایو"، متوجه می شویم که نام پدر او فریدون بوده است و همچنین گفته شده که بابا طاهر فرزندی به نام فریدون داشته که در زمان حیات او فوت شده که در سوگواری او گفته: "فریدون عزیزم رفته از دست  /  بوره کز نو فریدونی بسازیم" که معنای آن این است که فریدون عزیزم از دست رفته و از خدا فرزندی دیگر بطلبیم و نکته دیگر از زندگانی بابا طاهر این است که او روزها را بیشتر در کوه و بیابان می گذرانده و شبها را به عبادت و ریاضت مشغول بوده است و در مورد سال وفات این شاعر عارف نظریه های مختلفی بیان شده و به طور یقین نمی توان سال وفات او را مشخص کرد.

ویژگی سخن  

اشعاری که از بابا طاهر باقی است رباعیاتی است که به لهجه لری سروده شده است. با خواندن این اشعار متوجه می شویم که او با سخن بسیار روان و ساده و بی پیرایه خود نیکو کاری، خیر خواهی و احسان و ترک ظلم و ستم به خلق را به خوبی بیان کرده، او عشق و ایمان و دلباختگی خود به مذهب شیعه و توسل به ائمه اطهار و تضرع به درگاه خدا را چنان با جاذبه بیان می کند که خواننده از خواندن رباعیات خسته نمی شود و ناله جانسوز طاهر یکی از انوار عشق الهی است که در کلمه به کلمه اشعار او این انوار را می بینیم و سوزش و آتش آن را حس می کنیم.

بابا طاهر

بابا طاهر عریان پیری وارسته و درویشی فروتن بود که دل به حقیقت بسته و صفای عشق به معبود را با خلوت دل در هم آمیخته بود. بابا طاهر از شاعران اواسط قرن پنجم هجری قمری و از معاصران طغرل بیک سلجوقی بوده است .امروز آگاهی زیادی از زندگی بابا طاهر در دست نیست. فقط در بعضی از کتب صوفیه ، ذکری از مقام معنوی و مسلک و ریاضت و درویشی، تقوی و استغنای او آمده است . نامش طاهر و باطنش طاهرتر و منزه تر از نامش ، شهرتش به بابا به خاطر سیر کامل او در طریقت زهد ، عشق به حقیقت و شیدایی او بوده است. کلمه عریان که به او نسبت داده اند به علت بی توجهی به علایق دنیوی و لخت و عور زیستن وی می باشد. او مسلک درویشی و از خود فانی بودن و بی توجهی به علایق دنیوی را در زندگی همواره مراعات می کرد. آنچنانچه در خور سالکان حقیقی است دل در گرو دوست بسته و از جنبه خودبینی و خویش گرایی دور ساخته و موجب شده که او هیچگاه در صدد تظاهر و خودستایی بر نیاید. مقبره بابا طاهر در شهر همدان واقع است که اکنون مرقدش طوافگاه اهل دل می باشد.• شب تاریک و راه باریک و من مست قدح از دست ما افتاد و نشکست• نگه دارنده اش نیکو نگه داشت و گرنه صد قدح نفتاده بشکست• ز دست چرخ گردون داد دیرم هزاران ناله و فریاد دیرم• نشسته، دلستانم با خس و خار دل خود را چگونه شاد دیرم• دلا، خوبان دل خونین پسندند دلا خون شو ، که خوبان این پسندند• متاع کفر و دین بی مشتری نیست گروهی آن ، گروهی این پسندند• ندونم لوت و عریونم که کرده خودم جلادو بی جونم که کرده• بده خنجر که تا سینه کنم چاک ببینم عشق بر جونم چه کرده• بشم، واشم از این عالم بدر شم بشم از چین و ماچین دورتر شم• بشم از حاجیان حج بپرسم که این دیری بسه یا دورتر شم• اگر دل دلبره ، دلبر کدمه؟ وگر دلبر دله ، دل را چو نومه؟• اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چونست و آن چون• یکی را داده ای صد گونه نعمت یکی را قرص جو آلوده در خون• مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشانم پریشان آفریدند• ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد• بسازم خنجری نیشش ز پولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

بابا طاهر عریان

زندگی نامه

بابا طاهر عریان همدانی یکی از شاعران اواسط قرن 5 هجری قمری است که ولادت او اواخر قرن 4 می باشد . درباره زندگانی این شاعر عارف اطلاعات دقیقی در دست نیست تنها روایتها و داستان هایی از مقام علمی و عرفانی این شاعر وجود دارد و گفته اند که به این دلیل به او عریان می گفتند چون از علایق دنیا دست کشیده بود و گفته شده که او معاصر با پادشاهی طغرل بیک سلجوقی بوده و ملاقاتهایی این پادشاه با بابا طاهر داشته است . با دقت کردن در رباعیات او می توان به برخی از احوال او پی برد به عنوان مثال او در این رباعی فرموده است : نصیحت بشنواز پور فریدون که شعله از تنور سرد نایو ، متوجه می شویم که نام پدر او فریدون بوده است و هم چنین گفته شده که بابا طاهر فرزندی به نام فریدون داشته که در زمان حیات او فوت شده که در سوگواری او گفته : فریدون عزیزم رفته از دست بوره کز نو فریدونی یسازیم که معنای آن این است که فریدون عزیزم از دست رفته و از خدا فرزندی دیگر بطلبیم و نکته دیگر از زندگانی بابا طاهر این است که او روزها را بیشتر در کوه و بیابان می گذرانده و شیها را به عبادت و ریاضت مشغول بوده است و در مورد سال وفات این شاعر عارف نظریه های مختلفی بیان شده و به طور یقین نمی توان سال وفات او را مشخص کرد . مقبره بابا طاهر در شهر همدان قرار دارد نزدیک بقعه امامزاده حارث بن علی واقع است . اینک چند مورد از روایتها و داستانهایی که در مورد بابا طاهر عریان بیان شده است ذکر می کنیم . حکایت اول : گویند شاه سلجوقی (طغرل بیک) در دوران سفر و فتوحاتش به شهر همدان می رسد و به خدمت بابا طاهر ، از او پند و اندرزی خواست بابا طاهر به او گفت من با تو آن را می گویم که خدای متعال در قرآن فرمود : ان ا… یامر کم بالعدل و الاحسان با بندگان خدا عدل و احسان کن و سپس بابا طاهر لوله ابریقی را که با آن وضو می گرفت شکست و به جای انگشتر در انگشت طغرل کرد و گفت برو به یاری خدا پیروز خواهی شد و گویند تا زمانی که آن انگشتر در دست او بود پیوسته در جنگها فاتح و پیروز بود چون آن شکست او هم در جنگها شکست خورد . حکایت دوم : گویند طاهر در آغاز جوانی روزی با شوق و علاقه بسیار به مدرسه ای وارد شد و تصمیم به فراگیری علم و دانش گرفت اما هنگامی که سخنان علمی طلاب را با شوق فراوان می شنید مطالب آنها را نمی فهمید لذا به یکی از طلاب گفت شما چه می کنید که به این علوم آگاه می شوید آن شخص به شوخی به او گفت : بسیار رنج و زحمت می کشیم ، در این حوض یخ را شکسته و در سرمای شب غسل کرده و چهل بار سر را در آب فرو می بریم چون بیرون می آییم اسرار این علوم بر ما معلوم و فراگیری آن بر ما آسان می شود ، بابا طاهر ساده دل با عشق و شوق به معرفت الهی این سخنان به شوخی را حقیقت دانست و چون شب شد در هنگام خواب طلاب به مدرسه آمد و یخ حوض را شکست و در آب غسل کرد و چهل بار سر را در آب فرو برد و چون از این کار فارق شد شعلهای از آسمان فرود آمد و به قلب او وارد شد و پنهان گردید و توانست در راه عرفان و شناخت به مقام بالایی رسید . حکایت سوم : درویشی قصد دیدار بابا طاهر کرد و برای دیدن او به کوه همدان شتافت ، مسافتی را پیمود تا به خدمت طاهر رسید . دید همه اطراف طاهر را برف گرفته و لیکن اطراف او تا حدی بر اثر حرارت بدن طاهر برفها آب شده و زمین خشک است چون نزدیک ظهر شد درویش گرسنه بود و با خود فکر کرد که امروز گرسنه خواهم ماند زیرا نزد طاهر هیچ غذایی نیست . طاهر از فکر او آگاه شد و گفت ای درویش اکنون وقت ظهر است نماز را به جا آوریم و در فکر شکم مباش که روزی را خدا می رساند چون از خواندن نماز فارق شدند درویش دید به دعای بابا طاهر جوی آبی پدید آمد و سفره ای کنار آن جوی پهن شد و غذاهای گوناگون و معطر در ان سفره چیده شد . طاهر گفت درویش بسم ا… هم اینکه درویش دست به غذا برد غذا از نظرش پنهان شد او فکر کرد که طاهر سحر می کند ولی طاهر از فکر او آگاه شد و به او گفت نه درویش سحر نیست تو بدون نام مولی دست به غذا بردی بسم ا… بگو چون درویش بسم ا… گفت غذا ظاهر شد و درویش و طاهر از آن غذا میل نمودند .

ویژگی سخن

اشعاری که از بابا طاهر باقی است رباعیاتی است که به لهجه لری سروده شده است با خواندن این اشعار متوجه می شویم که او با سخن بسیار روان و ساده و بی پیرایه خود نیکو کاری ، خیر خواهی و احسان و ترک ظلم و ستم به خلق را به خوبی بیان کرده ، او عشق و ایمان و دلباختگی خود به مذهب شیعه و توسل به ائمه اطهار و تضرع به درگاه خدا را چنان با جاذبه بیان می کند که خواننده از خواندن رباعیات خسته نمی شود و ناله جانسوز طاهر یکی از انوار عشق الهی است که در کلمه به کلمه اشعار او می انوار را می بینیم و سوزش و آتش آن را حس می کنیم .

معرفی آثار

از بابا طاهر مجموعه ای از سخنان او به زبان عربی باقی مانده است که در آن عقاید عرفانی را در علم و معرفت و عبادت بیان کرده است و هم چنین مجموعه ای که شامل سروده های او به زبان لری است از او به یادگار مانده است .

گزیده ای از اشعار

غزل

دلا در عشق تو صد دفتر ستم که صد دفتر ز کونین از بر ستم

منم آن بلبل گل ناشکفته که آذر در ته خاکستر ستم

دلم سوجه ز غصه ور بریجه جفای دوست را خواهان نز ستم

مو آن عودم میان آتشستان که این نه آسمان ها مجمر ستم

شد از نیل غم و ماتم دلم خون به چهره خوشتر از نیلوفر ستم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد باباطاهرعریان 2

تحقیق در مورد بابا طاهر عریان

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد بابا طاهر عریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بابا طاهر عریان


تحقیق در مورد بابا طاهر عریان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه9

بابا طاهر عریان

 خداوندا به فریاد دلم رس

 کس بی کس تویی مو مانده بی کس

 همه گویند  که طاهر کس نداره

 خدایار منه چه حاجت کس

 پیری وارسته  و درویشی  فروتن که دل  به حقیقت  بسته و صفای   عشقه به معبود  را با خلوت دل  در هم آمیخته و گوشه عزلت  برگزیده  و ازهای وهوی این جهان  فنای دل فروشسته .  بابا از شاعر  اواسط قرن 5  و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است   امروزه آگاهی  زیادی از  زندگی او در دست نیست . فقط در بعضی از کتب  صوفیه ،  ذکری از مقام  معنوی و مسلک و درویشی ،  تقوی و استغنای او آمده است .

چنانکه خود می گوید :

 من از روز ازل طاهر بزدام

 ازین  رو نام باباطاهر ستم

 نامش طاهر  و باطنش طاهر  و منزه تر از نامش  شهرتش به بابا بخاطر  سیر کامل  او در طریقت  زهد عشق  به حقیقت و شیدایی  او بوده است . و در جایی دیگر گفته اند : کلمه بابا در اول  اسم عنوان  طریقتی او است و در فارسی  به معنای پدر ریش سفید و بزرگ ،  بابا را پیران   کامل اطلاق می کردند  که به منزله پدر باشند .  و بعضی دیگر گویند : بابا از عناوین ممتاز سلسله بکتاشیه بوده است . کلمه عریان  که به او نسبت  داده اند  به علت بی توجهی  به علایق دنیوی  و لخت و عور زیستن  وی می باشد.  او مسلک درویشی  و از خود فانی بودن  و بی توجهی به  علایق دنیوی  را در زندگی همواره مراعات  می کرد. آنچنانکه  در خور سالکان حقیقی است دل در گرو دوست بسته و بابا را از جنبه  خود بینی و خویش گرایی  دور ساخته و موجب  شده که او هیچگاه درصدد تظاهر و خود ستایی بر نیاید .  ودر واقع باید  تصور نمود   این عارف ربانی مافوق تصورات  مادی و قبل و قال های عادی سیر می کرده  و افکار او در فراسوی این زمین بوده  و در کرآن ها  جولان می داده . تا آنجا  که به آنچه  مردم روزگارش بدان اشاره می کردند یا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بابا طاهر عریان