یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام


مقاله درباره اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:50

فهرست و توضیحات:

مقدمه:

 

عدالت و رابطه آن با مهرورزی

مفهوم عدالت:

مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعى

برابرى و مساوات

قانون‏مندى

اعطاى حقوق

 توازن

‏اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام، هدف اصلى نظریه‏پردازى‏هاى سیاسى است. تأملات نظرى درباره مفاهیمى چون عدالت، آزادى، برابرى، جامعه مدنى و ... هنگامى مورد قبول و مؤثر واقع مى‏شود که با در نظر گرفتن شرایط اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى جامعه، زمینه‏هاى اجرا و عملى شدن بیشترى براى آنها فراهم شود. بى‏تردید، هدف از تولید علم و نظریه‏پردازى در جامعه کنونى ایران، رفع مشکلات نظرى براى شفاف شدن مسیر عمل است. پژوهش حاضر نیز به بیان شاخص‏ها و ابعاد عینى‏تر عدالت اجتماعى براى بالا بردن توان عملى و اجرایى آن در جامعه مى‏پردازد. وقتى تصویر ذهنى کارگزاران از عدالت اجتماعى شفاف‏تر گردد، مى‏توان به تحقق عدالت در جامعه امیدوار شد.در این پژوهش نخست به ابعاد، مؤلفه‏ها و شاخص‏هاى عدالت اجتماعى اشاره شده است و در ادامه، سازوکارهایى که به تحقق این ابعاد یارى مى‏رسانند، در سه بعد سیاسى، اقتصادى و فرهنگى مورد بررسى قرار گرفته‏اند. عدالت فردى و شخصى نیز به عنوان بعدى مجزا در کنار سه بعد فوق مطرح شده است، گر چه مى‏توان آن را در ذیل عدالت فرهنگى، سیاسى و اقتصادى نیز بیان کرد.در مورد عدالت اجتماعى پژوهش‏هاى بسیارى صورت گرفته و هر اندیشمندى به اقتضاى بحث خود تعریفى از آن را ارایه داده است، با این حال هر تعریف تنها گوشه‏اى از مفهوم عدالت را روشن مى‏کند. نگارنده با توجه به این مسئله، سعى کرده به ابعادى از عدالت که به نظر مى‏رسد در نیل به مفهومى روشن‏تر و کامل‏تر از عدالت یارى مى‏رساند، اشاره نماید.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام

دانلود مقاله نگاهى به دیدگاههاى سیاسى امام خمینى(ره(

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله نگاهى به دیدگاههاى سیاسى امام خمینى(ره( دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

اشاره :
فلسفه سیاسى انقلاب اسلامى ایران, با فلسفه سیاسى امام(س) پیوندى ناگسستنى دارد; چرا که اصول و آئین سیاسى اش بر آرإ و اندیشه هاى امام مبتنى است . قوام این نظام سیاسى به دوام اندیشه هاى سیاسى امام بازمى گردد . اینکه گفته مى شود;این انقلاب, بى نام خمینى در هیچ کجاى جهان شناخته شده نمى باشد(1) ,به این دلیل است که محتواى این انقلاب, اندیشه هاى اصیل و محکم امام است. بدین جهت, هرگاه محصول بنیادین این انقلاب (که به رهبرى امام خمینى(س) به پیروزى رسیده است; یعنى جمهورى اسلامى, از خصوصیات و ویژگیهاى اصلى و ماهیتى اش جدا گردد, در آن صورت, انقلاب از محتواى ذاتى و اساسى اش تهى شده است. براى اینکه معیار درست و واقعى داشته باشیم و از طریق آن, به سنجش و تطبیق بپردازیم, صحیح ترین راه و منطقى ترین روش, بازخوانى و تدوین دقیق اندیشه هاى امام از بدو تا ختم است. در یک نگاه کلى, اصول و آئین زیر, (2) نماد اساسى فلسفه سیاسى امام است; که به نحوى محتواى بنیادین انقلاب اسلامى و چارچوب عملى سیستم سیاسى - جمهورى اسلامى نیز به شمار مى رود:
1- حاکمیت قوانین الهى;
2- حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش و نقش بنیادین آنان در تمام امور کشور(از رهبرى تا دهدارى);
3- رهبرى فقیه عادل و عالم;
4- اصل خدمت نه ریاست و سلطه;
5- ابتنإ و اتکاى نظام سیاسى اسلامى به رإى مردم;
6- لغو هرگونه امتیاز, انحصار و اشراف;
7- نفى هرگونه استبداد, زور و دیکتاتورى;
8- آزادى به عالى ترین و طبیعى ترین شکل;
9- منع هر گونه شخصیت محورى و بت سازى;
10 - رعایت حقوق همه مردم;
11- نظارت مردم در تمام مراحل سیاسى و حضور واقعى مردم در تمام صحنه ها;
12- تإکید بر اصل انتخاب و میزان بودن رإى مردم;
13- عدالت اجتماعى;
14- نفى و مقابله هرگونه سلطه طلبى و سلطه پذیرى در بعد خارجى و داخلى;
15- مبارزه با ظلم و ستم و استکبار;
16- تإکید برشناختن و شناساندن اسلام ناب محمدى (ص) و رد هرگونه تحجر, مقدس مآبى و نفى اسلام آمریکایى;
17- وحدت میان همه نسلها و قشرها و فرق; خصوصا دو مرکز مهم دانشگاه و حوزه.

 

بدین لحاظ, فراموش نکردن و زیر پانگذاشتن اندیشه هاى مترقى, نجات بخش و معزانه امام خمینى(س) یکى از شرایط مهم حفظ نظام سیاسى مستقر و پاسبانى از محتواى واقعى و حقیقى آن است. بازخوانى و قرائت همراه با تإنى اندیشه هاى سیاسى امام, که در طول اقامتشان در فرانسه مطرح شده است, از اولویت بیشترى برخوردار است. به دلایل مختلف, تبیین نظریات ایشان در این دوره, مهم است; اول اینکه, اصلى ترین آراى سیاسى و غایت اصلى فلسفه سیاسى اش در این دوره مطرح و در دوره هاى بعد تکمیل شده است. دوم آنکه, این دوره از اندیشه هاى امام دو خصوصیت منحصر به فرد دارد; یکى, ارائه دلایل سیاسى براى نفى رژیم سلطنتى و دیکتاتورى; دوم, بیان آرإ و نظریات سیاسى براى استقرار نظام سیاسى اسلامى و ترسیم سلوک و غایت آن. سوم اینکه, اندیشه هاى امام را قبل از استقرار حکومت جدید و کسب قدرت سیاسى مى نمایاند و لذا به خوبى نشان مى دهد که امام به عنوان رهبر مردم ایران, چه اهداف و غایاتى براى استقرار یک نظام سیاسى جدید و انحلال رژیم استبدادى شاه دارد. چهارم اینکه, امام در این دوره چهار ماهه (14 مهر 57 تا 11 بهمن 57) (3) برخلاف دوره هاى قبل و بعد از آن, مورد پرسش خبرنگاران مختلف جهان واقع شدند و به مهمترین سوالات سیاسى و حساس ترین مفاهیم سیاسى پاسخ دادند. (113 مصاحبه مطبوعاتى, به جز پیامهاى مکتوب و سخنرانیها)(4)
نگارنده این مقاله, عزم آن دارد تا خلاصه و فشرده اندیشه هاى امام دراین دوره پرالتهاب و بحرانى را مورد بررسى قراردهد. براى رعایت دقت و تإمل لازم و تدوین صحیح و عملى, تمام آرإ و نظریات امام اعم از مصاحبه ها, اعلامیه ها, پیامها, سخنرانیها و نیز اغلب حوادث و تحلیلهاى این ایام را مطالعه و فیش بردارى نموده و در نهایت آن را در 10 فصل تدوین کرده است و اینک خلاصه آن را به صورت زیر ارائه مى نماید. (5)
مهمترین مفاهیم و مسائلى که امام در پاریس مطرح نمودند, شامل موارد زیر است: (6)
1- نقد و نفى نظام سلطنتى;
2- قرائت و تفسیر امام از اسلام به عنوان دین دنیا و آخرت;
3- ابعاد نهضت اسلامى ایران;
4- غایات و خواسته هاى انقلاب اسلامى;
5- ماهیت و خصوصیات حکومت اسلامى;
6- حق حاکمیت مردم;
7- آزادى;
8- نقش امام و روحانیون در حکومت اسلامى.
در اینجا به موارد مذکور مى پردازیم.
اول - نقد و نفى نظام سلطنتى : هر چند امام, برچیده شدن ((نظام شاهنشاهى)) و ((سلطنتى)) را در دوران حضور خود در نجف و قبل از آن در ایران, مطرح نموده و بر آن تإکید مى کردند; ولى در این ایام بیشتر و قاطعتر بر آن پاى مى فشارند. اگر در سال 49 صلاح مى دیدند تا جمله نفى سلطنت را از پیام خود به حجاج بیت الله الحرام حذف بکنند, (7) اینک در اوج مبارزه, بر نظریه سیاسى اش به عنوان آئین مبارزه تإکید مى کنند. نه تنها بر نفى رژیم سلطنتى تاکید مى کنند; بلکه به نقد دیدگاهى مى پردازند که به انحاى مختلف فقهى یا سیاسى معتقد به حفظ سلطنت و رعایت قانون اساسى و اجراى مشروطیت هستند :
«موافقت با نظام شاهنشاهى چه به صراحت و چه به وسیله طرحى که لازمه اش بقاى آن است, خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران است و هر کس با هر اسم با آن موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از آن لازم است.))(8)
لذا در پاسخ به نامه آیت الله مرعشى با صراحت مى نویسند : ((ما همه موظف هستیم که از پا ننشینیم تا سقوط سلسله بى حیثیت پهلوى.)) (9)
استدلال امام این است که سلطنت, مساوى ((استبداد و قلدرى)) است و لذا حکومتى عادلانه نیست: ((اصل سلطنت هم از اول یک چیز سهل بود. از اول معنا نداشته است... سلطنت مساوى با استبداد و قلدرى و دیکتاتورى است.)) (10) از نظر امام, رژیم سلطنت, هم در اساس با فلسفه سیاسى اسلام در تضاد است وهم از حیث عملکرد و رفتارها مخالف آئین انسانیت و سیاست است. لذا مى گویند:
((اگر کسى در این مطلب (11) موافقت با ما نکند, این سوء نیت دارد. یا آدم نفهمى است, جاهلى است... کدام ملت مى تواند این مطلب را قبول بکند ؟ خیر,ایشان (12) باید بروند, این سلسله باید منقرض بشود.))(13)
امام در پاسخ به سوال روزنامه الهدف لبنان و رادیوى اتریش مبنى بر اینکه رژیم شاه تصمیم دارد قانون اساسى را با شریعت اسلام متناسب و تعدیل کند, بنیادىترین نظریه اش را در مورد اصل سلطنت مطرح مى سازد: ((اینها دروغ است. اگر راست مى گویند; اول چیزى که در قانون اساسى مخالف با اسلام است, سلطنت شاه و اصل رژیم سلطنتى است.)) (14) پس در نگاه امام, رژیم اصلاح و متناسب با شریعت نخواهد شد, مگر آنکه سلطنت و پادشاهى از سیستم سیاسى حذف گردد.
یکى دیگر از دلایل اصلى مخالفت امام با اصل سلطنت و نظام سلطانى و شاهى, این است که این نوع نظام سیاسى به ))آراى ملت)) اتکا ندارد : ((من مخالف اصل سلطنت و رژیم شاهنشاهى ایران هستم به دلیل اینکه اساسا سلطنت نوع حکومتى است که متکى به آراى ملت نیست.)) (15) در فلسفه سیاسى امام, حکومتى که رإى مردم و حق انتخاب آنان را نادیده بگیرد, حکومت نامشروع است و حکومت محمدرضا پهلوى چنین حکومتى بود. امام خواستار حکومتى بود که در سایه آن, مولفه هاى اصلى و اساسى فلسفه سیاسى اش تجلى یابد:
((خاندان پهلوى... که با دیکتاتورى بر ایران حکومت مى کنند... هرگونه فریاد آزادى خواهى و اعتراض به دیکتاتورى را با سرنیزه خاموش کرده اند... آزادى به تمام معنا از مردم سلب شده است. هیچ گاه مردم حق انتخاب نداشته اند... گویندگان و نویسندگان یا کشته شده اند و یا زندانى هستند و یا ممنوع از گفتن و نوشتن. مطبوعات را از نوشتن حقایق محروم کرده اند و در یک کلمه تمامى مبانى بنیادى و دموکراسى را نابود کرده اند... ما که خواستار حکومت اسلامى هستیم, در سایه آن, به همه این جنایتها و خیانتها پایان داده مى شود.)) (16)با این تلقى, امام با قاطعیت مى گویند : ((رژیم سلطنتى... خلاف حقوق بشر است... رژیم سلطنتى فاسد است همه اش)). (17)
از نظر امام, سلطنت پدیده اى ((مزخرف)) است; چرا که در آن ((یک آدم, سلطان بر یک مردم)) است که هیچ اختیارى ندارند; (18) به همین جهت ((ملت ایران)) با آن مخالف است; ((زیرا رژیمى است تحمیلى که هرگز متکى به آراى ملت نبوده...و خود را موظف به تإمین هدفها و خواسته هاى مردم نمى داند)) (19) و در نگاه امام, چنین حکومتى اولا; طاغوتى است و ثانیا; اطاعت از آن, حرام است. (20) اندیشه جایگزین امام این است که ((باید اختیار دست مردم باشد.)); (21) لذا ((هر اجتماعى, حق اولى اش این است که خودش انتخاب بکند یک چیزى را که راجع به مقدرات مملکت خودش است.)) (22) امام معتقد است با روى کار آمدن رضاخان رژیم پهلوى ((سه اصل اسلامى در امر حکومت)) را پایمال نمود : ((اول; لزوم عدالت در حاکم اسلامى و دوم; اصل آزادى مسلمین در رإى به حاکم و تعیین سرنوشت خود و سوم; اصل استقلال کشور اسلامى از دخالت اجانب و تسلط آنها به مقدرات مسلمین.)) (23(
نکته اساسى این است که امام, اندیشه سیاسى اش را در فضایى مصلحتى مطرح نمى کردند تا از آن بهره بردارى سیاسى بکنند. یکى از خصوصیات مهم امام, این بود که هرگز در چنگ رویدادها نبودند; بلکه رویدادها در مهار او بود. از این رو, وقتى به قدرت هم مى رسند(یعنى مردم مى خواهند تا ایشان محور نظام باشند), باز هم با همان شدت و علاقه مى گویند : ((هرگز اجازه ندهید که عده اى معدود چون گذشته تلخ استبداد بر شما حکومت کنند, اصل دموکراسى اسلامى[ را]فراموش نکنید.));(24) چرا که از مولفه هاى بنیادین فلسفه سیاسى امام این است که حکومت با زور و سرنیزه ممکن نیست; ((فتح قلوب)) مهم است. (25(
دوم - قرائت و تفسیر امام از اسلام : از اسلام (= قرآن و سنت) قرائت ها و تفاسیر گوناگونى شده و مى شود. قرائت امام از اسلام, قرائتى ویژه و مبتنى بر دو متغیر زمان و مکان است; به طورى که در میان علما و دانشمندان و فقها, همانند کمى دارد و اغلب نیز بى مانند است. در دوره مبارزه براى استقرار یک نظام اسلامى, تفسیر امام از اسلام, دو ویژگى منحصر به فرد دارد : یکى مقابله جدى با تحجر و کژاندیشى و عقل ستیزى; دوم, تبیین دین اسلام به عنوان مکتبى جامع و داراى مبانى حکومتى و سیاسى است که محصول مهم هر دو ویژگى, یک چیز باارزش و به شدت مورد نیاز جوامع مسلمین بود; یعنى تلفیق دین و سیاست, و این, کار کوچکى نبود. (26) در عصرى که تبلیغ این بود که (( هدف اساس مذهب, جلوگیرى از کشتار اغنیا به دست تهیدستان و فقراست)) و ((مردم جهان سوم براى مبارزه با امپریالیسم غرب, باید دین خود را کنار بگذارند.)) (27) و دین را ((افیون اجتماع)) تإویل کردند و نیز در دوره اى که غربیها به دلایل عملکرد خشن و غیرعقلانى اصحاب کلیسا, تن به لیبرالیسم و سکولارسیم داده بودند و در درون حوزه هاى علمیه و جامعه مسلمین, کسى براى احیا و استقرار حکومت اسلامى پیشقدم نمى شد و ترجیح مى داد تا این درآموزه هاى فردى خلاصه شود; امام, یک تنه به میدان نظر و عمل آمدند و فهم و آموزه هاى مترقى و عزیزانه خود را از دین اسلام, ارائه کردند. آموزه هایى که بى آن, امکان تئورى پردازى سیاسى وجود نداشت. درک و فهم امام از دین, در عمیق ترین توصیف این است که اولا; ((عزیزانه)) (28) است و ثانیا; ((ذلت ستیز)) است. به اوج سخن امام در رابطه با اسلام و نجات آن از دامن ذلتها و خواریها و انحطاطات توجه کنید:
((این معنا را که کسى بگوید اسلام به زندگى چه کار دارد, این جنگ با اسلام است. این نشناختن اسلام است. اسلام به سیاست چه کار دارد؟! این جنگ با اسلام است. ))(29)
در حقیقت, امام با این بیان, جنگ دوگانه اى را آغاز کرده و آن را تا استقرار نظام اسلامى و حتى تا پایان عمرش (14 خرداد 68) ادامه دادند: یکى; جنگ با حکومت طاغوتى و غیرالهى و غیرمردمى. دوم; جنگ با کسانى که به قول امام با ادعاى دین به سیاست کارى ندارد, جنگ با اسلام را شروع کرده بودند.
امام اعتقاد داشتند که ((اسلام تز دارد, برنامه دارد... براى حکومت اسلامى دستور دارد, براى تشکیلاتش دستور دارد... براى تحرک جامعه دستور دارد.)) (30) امام با صراحت مى گویند : ((این غفلت کردن از اسلام بود که اسلام را به یک ورق شناخته بودند... این دو طائفه (31) اسلام را به تمام معنا نشناختند که اسلام چى است. اسلام, نه دعوتش به خصوص معنویات است و نه دعوتش, به خصوص مادیات است; هر دو را دارد. یعنى اسلام و قرآن کریم آمده است که انسان را به همه ابعادى که انسان دارد, بسازند او را, تربیت کنند او را.)) (32) به همین دلیل نوید; مى دهد: ((آن رژیمى که ما مى خواهیم تإسیس کنیم, یک همچو رژیمى است)) (33) یعنى: ((اسلام, اسلامى است که در آن ((دموکراسى مندرج است و مردم آزادند)) (34) و لذا ((والله اسلام, تمامش سیاست است)), از شعارهاى محورى امام مى شود :
((والله اسلام, تمامش سیاست است, اسلام را بد معرفى کرده اند, سیاست مدن از اسلام سرچشمه مى گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم, من پاپ نیستم که فقط روزهاى یکشنبه مراسمى انجام دهم و بقیه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور دیگر, کارى نداشته باشم.... (35) دعا و زیارت یک باب از ابواب اسلام است; لکن سیاست دارد اسلام, اداره مملکتى دارد اسلام...(36) مسجد مرکز سیاست اسلام بوده است...(37) اسلام دین سیاست است قبل از این که این معنویات باشد. )) (38)
یکى دیگر از مبانى اسلامى امام, این است که خاستگاه اسلام را ((ضعفا)) و پابرهنه ها و محرومین مى داند که هم بر تمام اغنیا برترى دارند و هم به لحاظ کیفى بر آنها امتیاز: ((اسلام از توى ضعفا پیدا شده است. از اغنیا که پیدا نشده است. از این گداهاى مدینه و مکه اسلام پیدا شده. از این بیچاره ها و ضعیفها اسلام, پیدا شده است.)) (39) جنگ فقر و غنا یکى از اصول سیاسى امام است که در اواخر عمرشان مطرح ساختند. امام همواره تإکید داشتند که حکومت براى محرومان است و لذا همواره از مسوولان نظام مى خواستند که پیوند خود را با ملت و ضعفا و محرومان قوىتر کنند; چرا که در نگاه ایشان هر گاه: ((قوه علما از قوه ملت جدا شد, دیگر نمى توانند یک کارى انجام بدهند.)) (40) بدین لحاظ, اسلام امام, اسلام ((آزادى و استقلال است.)) (41) اسلام او ((دینى است که همه کس به حقوق خودش مى رسد و مراعات همه حقوق را مى کند. )); (42) لذا به صراحت اعلان مى کند: ((با اسلام مى توانید آزاد باشید. قرآن شما را آزاد قرار داده است.)) (43)
قرائت دینى امام, اثرات فراوانى داشت و باعث تحول عمیق در جهان اسلام و حوزه هاى علوم دینى شد; به طورى که هم بنیاد یک رژیم غیرالهى و غیرمردمى را ویران ساخت و هم بنیان یک نظام سیاسى جدید را استوار نمود. و این, کم تحولى نبود. یعنى اندیشه سیاسى اى که, براى اولین بار در حوزه اسلامى تبدیل به آئین مبارزه و استقرار نظام حکومتى شد و دوام و بقاى آن نیز منوط به حفظ هم نظام و هم آراى امام گردید.
سوم - ابعاد نهضت اسلامى ایران : امام بر آن بودند که اولا; این انقلاب مردمى است و به ((همه ملت)) مربوط است و ثانیا; ((دست غیب الهى)) آن را به پیروزى رسانید. مطابق این دیدگاه, امام هیچ گاه مصادره به مطلوب نمى کردند و انقلاب را به یک گروه خاص حتى روحانیان اختصاص نمى دادند و آن را نه در وجه مبارزه تا پیروزى و نه در وجه حکومت و مسوولیت, در انحصار هیچ صنف و گروه و قشرى در نمىآوردند; زیرا امام از اعماق درونش بر این باور بود که: ((همه ابعاد این قیام, همه قشرها را گرفته است. اختصاص به یک دسته اى... ندارد... این یک دست غیب الهى است[ که] مردم را با هم مجتمع[ کرده است].)) (44)
امام ((همه اقشار)) را مبدع این قیام مى دانستند و لذا, مى گفتند; هر کس مدعى شود این انقلاب مال من است, ((غلط)) مى گوید:
((این نهضت... از متن ملت جوشیده و بیرون آمده, نمى تواند کسى بگوید که مال من است. هیچ کس حق ندارد, غلط است که بگوید که مال این است. مال این. هیچ دستى نمى تواند این جور یک ملتى را تغییر دهد. خداست که این کار - کرده... هیچ نمى شود گفت روحانیون این کار را کرده اند, نمى شود گفت مردم بازار این کار[راانجام داده اند]خیر, دست خداست و از متن ملت جوشیده است.)) (45)
احتجاج امام این است که مى گفتند : ((الان از علماى ما چقدر حبس اند. از علما, از روشنفکرها, از دکترها, مهندسین, از محصلین, از بازاریها, همه طبقات الان در حبس اند.)); یعنى اینکه این واقعیت, نشان مى دهد که همه گروهها و طبقات در این انقلاب سهیم بودند و هستند. و لذا این تلقى امام با اندیشه کسانى که مى خواهند ثابت کنند انقلاب را یک قشر, یک گروه یا یک نسل انجام داده است, در تضاد و تباین است.
چهارم - غایات و خواسته هاى انقلاب اسلامى : امام دو روز پس از ورود به پاریس, خواسته هاى مقدماتى ملت را در پیامش به طلاب, دانشجویان و دانشآموزان سراسر کشور این گونه بر مى شمارد: ((رسیدن به سعادت)), ((آزادى)), ((استقلال)), ((حکومت عدل اسلامى)), ((عدالت حقیقى)) و ((برخوردارى از نعمت هاى الهى)). (46) در پیامى دیگر, امام این گونه تإکید مى کنند: ((در این نهضت مقدس, تشکیل حکومت اسلامى سرلوحه اهداف آن است و ضمانت از آزادى و استقلال از ثمرات آن.)) (47) در حقیقت, امام بر شعار عمومى و اساسى مردم صحه گذاشتند که فریاد بر مىآوردند : استقلال, آزادى, جمهورى اسلامى.
زمانى که رژیم در سراشیبى سقوط قرار مى گیرد و دولت نظامى ازهارى قدرت را در دست مى گیرد, امام در پیامى به ملت ایران غایت اصلى انقلاب مردم را بیان نموده و بار دیگر, مولفه اصلى فلسفه سیاسى خود و انقلاب ایران را مشخص و آشکار مى نمایند : ((هدف همان است که در سخنرانیها و اعلامیه هاى خود ذکر نموده ام :
الف - سرنگونى سلطنت پهلوى و رژیم منحوس شاهنشاهى. ب - به پاداشتن حکومت جمهورى اسلامى مبتنى بر ضوابط اسلام, متکى بر آراى ملت.)) (48)
همچنین در نگاه امام, ((رهایى مردم از قید و بند استعمار و استبداد)) (49) نیز جزء اهداف مبارزه بوده است.
((همه با هم حق خواستید, حق خودتان را خواستید, آزادى خواستید, استقلال خواستید, جمهورى اسلامى خواستید, به حمدالله آزادى براى شما حاصل است. الان از هیچ کس نمى ترسید; ولى باید از خودمان بترسیم, باید از خدا بترسیم.)) (50)
پنجم - ماهیت و خصوصیات حکومت اسلامى : همان طور که گذشت, فلسفه حکومت در اسلام از نظر امام ((خدمتگزارى)) است نه ریاست و سلطه و استیلا. امام بارها و بارها بر این اصل تإکید نمودند. آن هنگام که عازم پاریس بودند نیز بر این نکته اشاره کردند که: ((فعلا عازم پاریس شدم تا با تمام مشکلات به وظیفه دینى خود که خدمت به کشور اسلامى است و مردم محروم وطنى است, موفق گردم.))(51) زیرا از نظر امام, همه ما خدمتگزار این مردم و وطن خودمان هستیم. (52)
ماهیت حکومت اسلامى از نظر امام, ((نفى زور و سرنیزه)) و مبارزه با آن است: ((با سر نیزه نمى شود یک ملتى را... خاموش کنند و بگویند که شما باید در حال اختناق تا آخر باشید. این موقتى مى شود; اما دائمى نمى شود.)); (53) لذا از نظر امام, حکومت اسلامى نمى تواند با زور و سرنیزه توإم باشد. با این نگرش, امام پس از پیروزى انقلاب بلافاصله به مردم اعلام مى کند:
((هرگز اجازه ندهید که عده اى معدود چون گذشته تلخ استبداد بر شما حکومت کنند. )) (54)
و بلافاصله تإکید مى کنند که :
((صل دموکراسى را فراموش نکنید.)) (55)
حکومت مطلوب امام, حکومتى است که مردم در آن حق و توان برکنارى بالاترین مقام حکومت; یعنى رهبر را دارند. در نگاه امام هر گاه حاکم, شرایط لازم اسلامى را براى رهبرى نداشت, ((معزول مى شود)) و ((ملت هم باید او را کنار بگذارند.)) (56) به قول امام, مثل دوره سلطنت و شاه نیست که همه مردم از او بترسند و او نیز خوف این را نداشته باشد که عزلش مى کنند; چون عزلى در کار نیست و او هر چه دلش خواست انجام مى دهد;(57) بلکه مردم در این نوع حکومت بازیگر واقعى اند هم حاکم و تمام مسوولان را برمى گزینند و هم مى توانند در موقع لازم آنان را عزل نمایند:
((آنکه ما مى خواهیم, یک حکومت عادلى و یک رژیم عادلى و یک هیات حاکمه عادلى که مورد اطمینان جامعه باشد و براى جامعه خدمت کند.)) (58) و ((در حکومت اسلامى.. . عدالت است));(59) ((مثل حکومت شاه نیست تا وقتى یک چیزى مردم علیه حکومت گفتند, عده اى را بکشند.)); (60) ((ما رژیمى مى خواهیم که رژیم عدالت باشد. ))(61)
امام در تعریف و توصیف جمهورى اسلامى و حکومت دینى مى گویند : ((رژیم اسلامى با استبداد جمع نمى شود. آن رژیمهاى جمهورى هم که استبدادى هستند در اسم جمهورى هستند, در محتوا سلطنتى هستند.)) (62) یکى از وجوه تمیز حکومت اسلامى در اندیشه امام, ((عدم استبداد)) است. اصولا استبداد خصلتى است که هر گاه بروز کند, اسلامى بودن حکومت حتى حکومت مبتنى بر قواعد الهى را با حضور عالمان دین, از میان مى برد. امام در مورد ماهیت حکومت آینده مى گویند:
((با قیام انقلابى ملت, شاه خواهد رفت و حکومت و دموکراسى و جمهورى اسلامى برقرار مى شود. و در این جمهورى, یک مجلس ملى مرکب از منتخبین واقعى مردم, امور مملکت را اداره خواهند کرد. حقوق مردم خصوصا اقلیتهاى مذهبى محترم بوده و رعایت خواهد شد... نه به کسى ظلم مى کنیم و نه زیر بار ظلم مى رویم.)) (63)
همچنین امام در وصف جمهورى اسلامى مى گویند:
((در جمهورى اسلامى, زمامداران مردم نمى توانند با سوء استفاده از مقام, ثروت اندوزى کنند و یا در زندگى روزانه, امتیازى براى خود قایل شوند. باید ضوابط اسلامى را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت کنند... دقیقا باید به آراى عمومى در همه جا احترام بگذارند... مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هر گونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتى که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند)). (64)
امام به نقش مردم در حکومت اسلامى اشاره مى کنند و از آن, به عنوان یکى از اساسى ترین مولفه جمهورى اسلامى یاد مى کنند:
((ماخواهان استقرار یک جمهورى اسلامى هستیم و آن حکومتى است متکى به آراى عمومى. شکل نهایى حکومت با توجه به شرایط و مقتضیان کنونى جامعه ما توسط خود مردم تعیین خواهد شد.)) (65) امام گامى فراتر از غرب مى نهند و مى گویند: ((آن دموکراسى که ما مى خواهیم به وجود آوریم, در غرب وجود ندارد.)); (66) زیرا در نظر امام: ((دموکراسى اسلام, کاملتر از دموکراسى غرب است.)) (67)
از نظر امام, ((جامعه آینده ایران)) ((جامعه آزادى)) خواهد بود که ((همه نهادهاى فشار و اختناق)) را از میان خواهد برد.
((انسان که امروز در نظام پلیسى از فعالیتهاى فکرى و آزادى در کار مردم شده است, تمامى اسباب ترقى واقعى و ابتکار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا جامعه اى ارزیاب و منتقد خواهد بود که در آن تمامى مردم در رهبرى امور خویش شرکت خواهند جست.))(68)
اوج نقش مردم در فلسفه امام, این نکته است که در اواخر عمرشان در جواب نامه آیه الله مشکینى نوشتند :
((اگر مردم به خبرگان رإى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حکومتشان تعیین کنند, وقتى آنهاهم فردى را تعیین کردند تا رهبرى را به عهده بگیرد, قهرااو مورد قبول مردم است. در این صورت او ولى منتخب مردم مى شود و حکمش نافذ است.)) (69)
زیرا در فلسفه سیاسى امام امت(س), ((حکومت اسلامى, حکومتى است که اولا صددرصد متکى به آراى ملت است, به شیوه اى که هر فرد ایرانى احساس کند با رإى خود, سرنوشت خود و کشور خود را مى سازد.)); (70) ((حکومتى که کوچکترین فرد ایرانى بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر از بالاترین مقام حکومتى انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد.)) (71) و لذا از نظر امام, ((کسانى باید ایران را رهبرى کنند که کاردان و امین و صددرصد مورد اعتماد ملت و متکى به آراى آنها باشند و شایستگى آنها را ملت بر حسب ضوابط اسلامى احراز کرده باشد.)) (72)
رضایت و پذیرش و اعتماد مردم یکى از اصول اساسى فلسفه سیاسى امام است. ((میزان رإى ملت است)), یکى از غرورانگیزترین و کاربردىترین آراى سیاسى و حکومتى امام است. رإى مردم نه تنها از مبانى سیاسى امام براى نهادینه کردن و مشروعیت بخشیدن موسسات مدنى است; بلکه نافذ در بسیارى از امور دیگر هم هست :
((هر فردى از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین, زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد و در غیر این صورت, اگر به خلاف وظایف اسلامى خود عمل کرده باشد, خود به خود از مقام زمامدارى معزول است.)); (73)
چراکه از نظر امام, (( حکومت باید مسوول باشد پیش ملت.)) (74) به همین دلیل, امام به رخ جهانیان مى کشد که وقتى پیروز شدند, ((ان شإا... همه خواهند دید که انتخاب آزاد و مجلس سالم)) و ((حکومت اسلامى و دموکراسى حقیقى)) یعنى چه ؟))
ششم - حق حاکمیت مردم : در فلسفه سیاسى امام, حق حاکمیت مردم, حق آزادى بیان به کرات دیده مى شود. امام پنج روز پس از ورود به پاریس تإکید کردند: ((هر ملتى حق دارد خودش تعیین کند سرنوشت خود را. این از حقوق بشر است که در اعلامیه حقوق بشر هم هست.)) (75) و نیز تصریح نمودند: ((حق اولیه بشر است که[ بگوید] من مى خواهم آزاد باشم, من مى خواهم حرفم آزاد باشد.))(76) بنیادىترین اندیشه سیاسى امام در این جمله است که مى فرمایند:
((ما فریادمان این است که باید این ملت هر چه دارد مال خودش باشد و خودش اداره خودش بکند.))(77)
امام این حق را, حق مسلم مى داند که هیچ کس نمى تواند آن را انکار کند.(78) به همین دلیل امام صریحا مى گویند: ((باید این رژیم جاى خود را به رژیمى بسپارد که مبعوث ملت مسلمان باشد.)) (79) و امام خود از اولین کسانى هستند که به آراى خود پایبندى نشان دادند: ((من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارند, دولت تعیین مى کنم. )) (80) و نیز فرمودند: ((مردم چون خواست خود را در من مى دیدند, به من روى آوردند.)) (81)
از نظر امام: ((هیچ گروه و شخصى نمى تواند با خواست ملت ایران مخالفت کند, چون ((تمام ایران گفته که ما شاه را نمى خواهیم.));(82) لذا از نگاه امام, نظر و رإى مردم ملاک و معیار عمل است. امام رإى ملت را هم در نفى رژیم شاه نافذ و معتبر مى دانستند و هم در تعیین حکومت جایگزین و هم در دوره استقرار و استمرار حکومت. براى هر کدام نمونه بین وجود دارد: اول; ((ملت او را نمى خواهد, او باید برود)) (83) ( اشاره به شاه), دوم; ((چون ملت, ملت مسلم است و ما را هم خدمتگزار خود مى داند, از این جهت حدس مى زنم به پیشنهاد ما رإى مى دهد.));(84) زیرا ((حکومت باید مبعوث ملت مسلمان باشد.))(85) سوم; اگر مردم به خبرگان رإى دادند و آنان رهبرى را برگزیدند قهرا او مورد قبول مردم است و ((در این صورت او ولى منتخب مردم مى شود و حکمش نافذ است.))(86)
امام به صراحت مى فرمایند:
((باید اختیار دست مردم باشد. این یک مساله عقلى (است ) هر عاقلى این مطلب را قبول دارد که مقدرات هر کس باید دست خودش باشد.))(87)
و لذا خالصانه نوید مى دهند که :
((ان شإالله اگر حکومت اسلامى به پا شود, همه امور بر طبق دلخواه ملت ان شإالله حاصل مى شود.))(88)
و بلافاصله اثرات و خاصیت حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را گوشزد مى نمایند:
((اگر دولتها, دولتهاى ناشى از اراده ملت باشد, اینها نمى گذارند که شما این طور در ایران تصرف کنید و این طور هرج و مرج به بار بیاورید.))(89)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 32   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگاهى به دیدگاههاى سیاسى امام خمینى(ره(

تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت


تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه28

 

فهرست مطالب

 

مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت

داود فیرحى

 

مقدمه

1) دوران نصّ‏گراى صحابه

2) ظهور فقه الخلافة

رابطه قدرت و فقه الخلافة

تأخیر در تأسیس فقه الخلافة

3) اندیشه‏هاى جدید

الف) زمینه‏هاى تاریخى

ب) مبانى کلامى نظریه‏هاى جدید

1- اصول ثابت و شکل زمانى حکومت اسلامى

الف) اصل لزوم تأسیس حکومت

ب) اصل شورا

ج) اصل وکالت

2- اندیشه احیاى خلافت اسلامى

ارکان اندیشه سیاسى رشیدرضا

اصول و مبانى نظریه رشید رضا

الف) اجماع بر لزوم خلافت

ب) اصل وجوب شورا

ج) ولایت اهل حل وعقد

د) اصل بیعت

3- نظریه علمانیت

خلاصه و نتیجه

 



مقدمه

از دیدگاه بررسى‏هایى که امروزه با عنوان فرانظریّه (Meta theory) مشهورند، اندیشه‏هاى
سیاسى اهل سنت وضعیت ویژه‏اى دارند. با توجه به ملاک‏هاى تاریخى و برون منطقى، این
اندیشه‏ها به سه دوره متمایز تقسیم مى‏شوند. هر کدام از این دوره‏ها که در سطور آتى بررسى
مى‏شوند، مبانى و الگوى اندیشه پردازى خاصى دارند که تمایز گفتارى آن‏ها را نشان
مى‏دهند. در این مقاله، کوشش مى‏کنیم ضمن اشاره به ویژگى‏هاى عمومى این سه دوره،
مبانى و خصایص تفکر سیاسى جدید در اهل سنت را به اجمال طرح نماییم.

منظور از مبانى در این‏جا، زمینه‏ها و پایه‏هاى تاریخى- کلامى است که منظومه فکر
سیاسى اهل سنت با تکیه بر آن‏ها تدوین شده، و بر این اساس تاریخ و سنت اسلامى را باز
تفسیر مى‏نمایند. برخى از این مبانى، چنان که خواهد آمد، واضح و آشکارند و ما از آن ها به
مبانى کلامى تعبیر مى‏کنیم، اما بخشى دیگر وضوح بین ندارند، بلکه چنان‏که بعضى از
نویسندگان اشاره کرده‏اند، زمینه و ناخودآگاه اندیشه‏هاى اهل سنت را تشکیل مى‏دهند.
[1]
از یک دیدگاه، مبانى نوع دوم که در این‏جا با عنوان مبانى تاریخى اشاره مى‏کنیم-

 


|122|


در بازپردازى و تحول افکار سیاسى اهل سنت، نقش تعیین کننده دارند. طبق این تحلیل،
ساختار زندگى عمومى در هر زمانه که در ناخودآگاه قدرت تجلى مى‏کنند، نه تنها
اندیشه‏هاى سیاسى هر دوره را تحت تأثیر قرار مى‏دهند، بلکه حتى مبانى کلامى متناسب
با آن را باز تولید و سامان مى‏دهند.

برخلاف دیدگاه فوق، نظریه دیگرى که تا حدودى سنتى و مانوس است به مبانى
کلامى اصالت بیش‏ترى مى‏دهند و شرایط تاریخى یا ناخودآگاه زمان را به عوامل
غیر عمده و درجه دوم تقلیل و تحویل مى‏کنند. به نظر مى‏رسد که این نوع از بررسى‏ها،
چهارچوبه‏هاى فکرى را بیش از حد واقع متصلب و انعطاف‏ناپذیر تلقى مى‏کنند.
[2] کوشش
ما در این مقاله استفاده از لوازم معرفتى و روش شناختى هردو دیدگاه فوق در بررسى مبانى
اندیشه‏هاى جدید اهل سنت مى‏باشد. ابتدا مختصات دوران‏هاى سه‏گانه تاریخ اندیشه
سیاسى اهل سنت را مورد اشاره قرار مى‏دهیم:



1) دوران نصّ‏گراى صحابه

این دوره که با رحلت پیامبر بزرگ اسلام(ص) و شکل‏گیرى خلافت مدینه آغاز مى‏شود، دورانى
است که اندیشه و عمل سیاسى مسلمانان با استناد به نصوص و سیره هدایت مى‏شود. مهم‏ترین
ویژگى این مرحله از تاریخ تفکر مسلمین، فقدان یک منظومه یا نظریه سیاسى منسجم، و نقش
برجسته صحابه در داورى نهایى منازعات و تصمیمات سیاسى است. افکار عمومى تقریباً بر
محور صحابه دور مى‏زد و اظهارنظرها و مواضع آنان ملاک نهایى مشروعیت حاکمان بود.[3]

قطع‏نظر از مبانى متأخرى که در باب عدالت صحابه و با ملاحظات ویژه‏اى تدوین
شده‏اند، صحابه پیامبر(ص) در این دوران احترام و جایگاه تعیین کننده‏اى در عرصه
سیاسى و زندگى عمومى مسلمین داشتند. چنین جایگاهى درواقع، مقبول خاص و عام،
و فرمانروا و فرمانبردار بود. امام على بن ابى طالب(ع) آنان را با عنوان اهل شورا معرفى
مى‏کند و خطاب به فرمانرواى نافرمان شام مى‏فرماید:


«وانما الشورى للمهاجرین والانصار فان اجتمعوا على رجل وسموه اماماً کان ذلک لله رضى


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مبانى اندیشه هاى سیاسى اهل سنت

تحقیق در مورد اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام


تحقیق در مورد اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:33

فهرست:

اجرای احکام و اصول سیاسی اسلام

 مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعى‏

 سازوکارهاى تحقق عدالت اجتماعى‏ گزینش سیاسى‏

 سازوکارهاى اقتصادى‏

پژوهش حاضر با هدف بیان مفهوم و سازوکارهاى تحقق عدالت اجتماعى تدوین شده است. در این پژوهش، نخست مفهوم عدالت ذیل چهار بُعد مورد بررسى قرار گرفته است تا تصویرى ملموس‏تر از عدالت حاصل آید و سپس سازوکارهاى تحقق عدالت اجتماعى با هدف تحقق ابعاد تعریف شده براى عدالت، علاوه بر سطح کارگزاران، در عرصه‏هاى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى بحث شده است.

واژه‏هاى کلیدى: عدالت، برابرى، توازن، قانون‏مندى، عدالت سیاسى، اقتصادى و فرهنگى.

اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام، هدف اصلى نظریه‏پردازى‏هاى سیاسى است. تأملات نظرى درباره مفاهیمى چون عدالت، آزادى، برابرى، جامعه مدنى و ... هنگامى مورد قبول و مؤثر واقع مى‏شود که با در نظر گرفتن شرایط اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى جامعه، زمینه‏هاى اجرا و عملى شدن بیشترى براى آنها فراهم شود. بى‏تردید، هدف از تولید علم و نظریه‏پردازى در جامعه کنونى ایران، رفع مشکلات نظرى براى شفاف شدن مسیر عمل است. پژوهش حاضر نیز به بیان شاخص‏ها و ابعاد عینى‏تر عدالت اجتماعى براى بالا بردن توان عملى و اجرایى آن در جامعه مى‏پردازد. وقتى تصویر ذهنى کارگزاران از عدالت اجتماعى شفاف‏تر گردد، مى‏توان به تحقق عدالت در جامعه امیدوار شد.

در این پژوهش نخست به ابعاد، مؤلفه‏ها و شاخص‏هاى عدالت اجتماعى اشاره شده است و در ادامه، سازوکارهایى که به تحقق این ابعاد یارى مى‏رسانند، در سه بُعد سیاسى، اقتصادى و فرهنگى مورد بررسى قرار گرفته‏اند. عدالت فردى و شخصى نیز به عنوان بُعدى مجزا در کنار سه بُعد فوق مطرح شده است، گر چه مى‏توان آن را در ذیل عدالت فرهنگى، سیاسى و اقتصادى نیز بیان کرد.
در مورد عدالت اجتماعى پژوهش‏هاى بسیارى صورت گرفته و هر اندیشمندى به اقتضاى بحث خود تعریفى از آن را ارایه داده است، با این حال هر تعریف تنها گوشه‏اى از مفهوم عدالت را روشن مى‏کند. نگارنده با توجه به این مسئله، سعى کرده به ابعادى از عدالت که به نظر مى‏رسد در نیل به مفهومى روشن‏تر و کامل‏تر از عدالت یارى مى‏رساند، اشاره نماید.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اجراى احکام و اصول سیاسى اسلام