یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان دختر

اختصاصی از یاری فایل مقاله عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان دختر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان دختر


مقاله عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان دختر

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :29

عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان دختر

پایه سوم راهنمایی شهر اهواز

چکیده

در این تحقیق هدف اصلی شناسایی عوامل مهم افت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهر اهواز در سال 81-1380 بوده است. از بین کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم راهنمایی شهر اهواز که حداقل یکبار در پایه سوم مردود شده بودند بطور تصادفی 200 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از دو مقیاس سنجش عوامل افت تحصیلی و شاخص افت تحصیلی یا 95 متغیر استفاده شده است. تحلیل عوامل نشان داد که 6 عامل قابل استخراج است. عوامل استخراج شده روی هم در 8/43 درصد واریانس افت تحصیلی را تبیین می کرد. این عوام به ترتیب واریانس تبیین شده عبارتند از: مسائل ناشی از معلم و تدریس؛، مسائل مربوط به خانواده، مشکلات ناشی از برنامه ریزی درسی، مسائل مربوط به سلامت جسمانی و روانی دانش آموز، مسائل عمومی و مشکلات ناشی از مدیریت آموزشی، همه عوامل استخراج شده از پایایی و روایی رضایت بخشی برخوردار بودند. ضرایب همبستگی عوامل ششگانه با تعداد سالهای مردودی نیز در سطح مورد انتظار معنی دار بودند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله عوامل موثر بر افت تحصیلی دانش آموزان دختر

دانلود مقاله مقایسه اضطراب دانش‌آموزان دختر و پسر سال سوم راهنمایی

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله مقایسه اضطراب دانش‌آموزان دختر و پسر سال سوم راهنمایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه :
اضطراب اساس همة هیجانات است. آیودن عصر حاضر را عصر اضطراب نامیده است. پیچیدگیهای جاری تمدن سرعت تغییرات و بی‌توجهی به مذهب و ارزشهای خانوادگی برای افراد و اجتماع ، تعارضها و اضطرابهای تازه‌ای به وجود آورده است. (کاپلان سادوک ، 1368)
درحالیکه ارائه یک تعریف از اضطراب که تمامی جنبه‌های آن را پوشش دهد بسیار مشکل است ولی هرکس می‌داند که این احساس چیست اضطراب یک احساس بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم است که با یک یا چند احساس جسمی همراه می‌گردد درواقع اضطراب یک پاسخ به خطر یا تهدید است به منظور حمایت ارگانیزم. (پورافکاری، 1373)
اشکال اضطراب را برحسب هیجانی که نرمال یا بیمارگونه باشد مورد بررسی قرار می‌دهند بطورکلی اضطراب ممکن است سن حالت و صفت‌ها متقارن شود. (سیمز 1995)
حالت اضطرابی، کیفیتی از مضطرب‌بودن درحال است در این زمان خاص و واکنشی است شرایط تحریک‌آمیز محیط و ماهیت انتقال دارد اضطراب صفتی یک گرایش بلندمدت است که ممکن است تمام دورة زندگی را در برگیرد که معمولاً با اختلال شخصیت اضطراب همراه است. (سیمز 1995)
بطورکلی استرس‌آمیز تلقی‌شدن یک حادثه ، بستگی به ماهیت حادثه و نیز چاره‌ها و دفاع‌ها و مکانیسم‌های مقابله‌ای شخصی دارد که همة اینها با ایگو (خود، نهاد) در ارتباط هستند انتزاعی جامع که به فرآیندهای ادراک تفکر و عمل شخص به حوادث برونی و سائق‌های درونی اطلاق می‌شود.
اگر ایگو شخص عملکرد مناسب داشته باشد شخص در تعادل سازگارانه با دنیای برون و درون خود خواهد بود اگر عملکرد ایگو مناسب نبود و عدم تعادل ادامه یابد شخص دچار اضطراب خواهد شد. (کاپلان ، 1368)
اضطراب در سه سیستم جداگانه خود را نشان می‌دهد که عبارتند از سیستم :
روانی ـ فیزیولوژیکی و رفتاری که در نهایت هدف آنها حمایت از ارگانیزم می‌باشد یکی از پیامدهای این سه بعد این است که می‌توانند با هم ترکیب شوند و در سطح اضطرابی که افراد تجربه می‌کنند تغییرات وسیعی ایجاد کنند. (تیلور ، 1953)
اضطراب زمانی ناهنجار است که شدت آن مانع تحقق اهداف شخصی یا ارتباطات بین فرد می‌شود یا باعث درجات بالایی از ترس و درد شود. در چنین سطحی از شدت اضطراب به صورت اختلالات اضطرابی درنظر گرفته می‌شود بنابراین یک اختلال اضطرابی با شدت سطح اضطرابی که فرد تجربه می‌کند استمرار و تضعیف ، فرد مشخص می‌شود. (فاپولی ـ گیلبرا ایروتبس ، 1988 ، به نقل از کاردوجی 1998)
مطالعات اخیر نشان می‌دهند که اختلالات اضطرابی شایع‌ترین اختلالات روان‌پزشکی را تشکیل می‌دهند و تشخیص زود و به موقع اختلالات اضطرابی می‌تواند به درمان مؤثرتر و پیامدهای مثبت درمان این اختلالات منجر شود. امروزه ابزارهای تشخیصی مختلف در سراسر دنیا به منظور تسریع روان‌درمانی بوجود آمده است و کاربرد بالینی فراوانی دارند که برخی از این ابزارها در ایران نرم شده و قابل استفاده می‌باشند در این تحقیق سعی شده با استفاده از ابزارهای تشخیصی شناخته شده جهت تسهیل در تشخیص گامی برداشته شده باشد که در روند درمانی بهتر مؤثر واقع شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بیان مسأله :
اضطراب هسته مرکزی و نشانة اصلی اغلب اختلالات روانی محسوب می‌شود و همانطور که در بیماریهای جسمانی درد نمایندة وجود بیماری است در بیماریهای روانی اضطراب نشانگر وجود مشکل می‌باشد.
اضطراب یک وضعیت شایع در زندگی است و در شکل طبیعی خود انگیزة حرکت محسوبمی‌شود ولی در حالت فرضی و مزمن در سیستم شناختی ـ عاطفی فرد واردمی‌شود و انفعالات ، عواطف، واکنش‌ها ، شناخت و ادراک را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد تحقیقات مختلفی در زمینه مفهوم اضطراب و اختلالات اضطرابی انجام شده است و به عنوان نمونه ، تحقیقات الکین و برنات (1987) که موفق شدند صفات پنهانی از بیماران روان‌تنی از جمله الکی تایمر را براساس پاسخگویی به رورشاخ تشخیص دهند و همچنین تحقیقات وسیعی که در کشور‌های کانادا ، سوئیس و فرانسه در ارتباط با اضطراب و آزمون رورشاخ انجام گرفته که بطورکلی نتایج نشان دادند پاسخگویی افراد اضطرابی و افراد عادی به این آزمون تفاوت معناداری دارد.
در همین رابطه‌ این نکته نیز قابل بررسی است که آیا بین اضطراب دختران و پسران رابطه وجود دارد ؟

 


اهداف تحقیق :
اضطراب از هر نوع و از هر عامل و پدیده ای در زندگی انسانی همواره موجب رکود فعالیت ها و کاستی تلاش ها و کم شدن بهره وری و حتّی انحراف از نتایج عملکرد افراد انسانی است.
اضطراب اگر فقط در حد استارت و انگیزش حرکت و فعالیت رُخ دهد اتفاقاً بسیار ارزشمند است و امّا اگر از حد خود خارج شود، موجب کاهش فعالیت ها و انحراف از اهداف و تعرّق دست و پا و تپش قلب و لرزش دست و پا در حالت جسمانی و کم خلقی و بدخلقی افراد و بدبینی و احساس حقارت در خود در جنبه شناختی و حتی پایین آمدن عزت نفس و اعتماد در افراد می گردد. فلذا هدف اصلی تحقیق عبارت است از :
(فرضیه)
مقایسه اضطراب دانش آموزان دختر و پسر سوم راهنمایی منطقه کرج می باشد.

 

 

 

 

 

 

 


اهمیت و ضرورت پژوهش :
نظر به اینکه علائم اضطرابی در تمامی اختلالات روانی مشهود است و در بعضی موارد باعث پوشیده‌شدن تابلوی واقعی بیماری می‌شد و از طرفی درمان مناسب بر پایة تشخیص صحیح قرار دارد بنابراین اجرای چنین پژوهشی از اهمیت بسزایی برخوردار است براساس اطلاعات موجود تحقیقاتی در زمینة اضطراب انجام داده‌ایم.

 

اهمیت پژوهش :
جهت استفاده از نتایج پژوهش در کمک مشاوره‌ای به دختران و پسران است.

 

تعریف عملیاتی :
در فرد مضطرب بالا : در این پژوهش فرد مضطرب بالا براساس چارک بالای نمرات نمونه‌ها در آزمون سنجیده می‌شود.
فرد مضطرب پائین : به کسانی اطلاق می‌شود که در آزمون اضطراب کتل در چارک پائین نمرات قرار دارند.
نروز‌ها : عبارت از یک اختلال روانی است که عملکرد‌های اصلی شخصیت را دربرنمی‌گیرد و فرد به آن آگاهی دارد. از انواع بسیار رایج و شناخته شده نروز می‌توان اضطراب، وسواس ، ترسهای مرضی و هیستری را نام برد.
افراد نوروتیک در مجموع تعدادی ویژگی مشترک دارند مثلاً خود را ناراحت احساس می‌کنند نقش اجتماعی خود را زیاد می‌برند در مقابل دیگران حالتی پرخاشگری دارند. یا برعکس پرخاشگری آنها متوجه خود آنهاست خوابهایشان اختلال دارد. روابط جنسی آنها مختل است (سردمزاجی ـ ناتوانی و ...) و بسیار خسته هستند. (روانشناس عمومی دکتر حمزة گنجی)

 

فرضیه‌ها :
1ـ اضطراب دانش‌آموزان دختر بیشتر از دانش‌آموزان پسر است.
بین اضطراب دانش آموزان دختر و پسر سوم راهنمایی منطقه کرج تفاوت معنی داری وجود دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
ادبیات و پیشینة تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیشینة تحقیق :
یکی از زمینه‌های جدید روانشناسی مرضی بخصوص از جنگ جهانی دوم تاکنون قلمرو اختلالات اضطرابی است بررسیهای اخیر نشان داده‌اند که اختلالات اضطرابی واجد بیشترین فراوانی در سطح کل جمعیت هستند.
اگرچه اضطراب در وهلة اول بخصوص در قالب اضطراب بزرگسال پدیده‌های رایج شناخته شده و فراگیر به نظر می‌رسد اما بررسی گام به گام آن از حد کودک شیرخواره و در طول مراحل کودکی و نوجوانی نشان‌دهندة اهمیت و وسعت این اختلال و تنوع شکل‌گیری و گوناگونی نشانه‌های آن است تا جائیکه برای پاره‌ای از مؤلفان رفتارهای مرضی را می‌توان به منزلة انواع راه‌حل‌هایی دانست که کودکان در مقابل اضطراب اتخاذ می‌کنند. (آژوریاگرا 1982 ، به نقل از دادستان 1370).
به طورکلی واژه اضطراب به معنای گوناگونی مطرح شده است در لغت پریشانی، سرآسیمگی و بی‌تابی است اضطراب مفهوم جدیدی نیست حتی در آثار مصریان باستان نیز از آن سخن رفته است. (بک 1971)
واژة Anxiety مشتق از کلمة انکسیویس است که در سالهای 1925 به معنی بی‌قراری و پریشانی به کار رفته است. ( به نقل از بخشانی 1372)
پس در آخر می‌گوئیم که اضطراب نتیجة رویدادهای مهم و نامشخصی است که امکان دارد فرد در آینده با آنها مواجه شود اضطراب جنبه‌ انتظاری دارد. (جمالفر 1373)
رویکردهای نظری به اضطراب :
اضطراب هیجانی است که حداقل در شکل زودگذر و معمولی آن به وسیلة هر انسانی تجربه شده است برای توصیف ماهیت اضطراب نظرات بسیاری مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

 

نظریة روانکاوی :
فروید در دو نوبت به تدوین نظریة اضطراب پرداخته است با راول در نخستین آثارش اضطراب را نتیجة مستقیم سرکوبی دانسته است این مکانیزم براساس بیرون‌راندن تجسم گشاننده‌ای به خارج از میدان هوشیاری، موجب می‌شود که بخشی از لیبیدو (Libido) به کار گرفته نشود و همین بخش است که بلافاصله تبدیل به اضطراب می‌گردد : اضطراب اختلالات روانی یک محصول لیبدو است همچنانکه سرکه محصول شراب است. (فروید 1905 به نقل از کاپلان 1368)
پس این موضع‌گیری فروید مبتنی بر این اصل است که هنگامیکه سیستم عصبی در مقابله با تحریکهای بسیار شدید ناتوان است اضطراب متجّلی می‌شود.

 

نظریه رفتارگرایی :
طبق نظریه‌های رفتاری اضطراب یک واکنش شرطی در مقابل محیطی خاص است.
(کاپلان 1368) به عبارت دیگر یک پاسخ آموخته شده به محرک ویژه‌ای است که به ارگانیزم هشدار می‌دهد حادثه‌ای ناخوشایند در شرف وقوع است و باید در انتظار وقوع ناراحتی بود (ماور 1950) .
ابزارهای سنجش اضطراب :
1ـ تکنیکهای عینی
2ـ تکنیکهای فرافکنی
جامعه آماری :
جامعه مورد مطالعه و پژوهش ما تشکیل شده از دانش‌آموزان دختر و پسر دورة سوم راهنمایی با درنظرگرفتن تعداد افراد خانواده و سن پدر و مادر ، شغل پدر و مادر.
تعریف نمونه :
اعضاء نمونه شامل دو گروه دختر و پسر دورة سوم راهنمایی می‌باشند که براساس نمرات اضطراب آنهاست و از تست اضطراب کتل انتخاب شده است.
نمونه و روش نمونه‌گیری :
جمعیت نمونه شامل 15 نفر دختر و 15 نفر پسر بوده است با سن 13 ، 14 ، 15 ، 16 است.
روش تجزیه و تحلیل داده‌ها :
در این روش داده‌های به دست آمده با استفاده از آزمون t , z مستقل مورد تجزیه قرار می‌گیرد.
سندرمهای افسردگی و اضطراب :
هدف ما در این فصل توصیف نظامهای فعلی طبقه بندی اضطراب و افسردگی به منظور تعیین قلمرو اختلالهایی است که در این جا به آنها اشاره می کنیم.
وسعت و قلمرو مسأله :
شیوع افسردگی : به نظر می رسد اضطراب و افسردگی هر دو از اختلالهایی هستند که عموم مردم و درمانجویانی که به درمانگاه مراجعه می کنند به طور مشترک از آنها شکایت دارند. براساس مطالعاتی که در اروپا و ایالات متحده آمریکا انجام شده، برآورد شده است که بین 9 تا 26 درصد زنان و 5 تا 12 درصد مردان در طول زندگی خود یک بیماری افسرده ساز عمده داشته اند. همچنین برآورد شده است که بین 5/4 تا 3/9 درصد زنان و 3/2 تا 2/3 درصد مردان در برهه ای از زمان به این اختلال دچار هستند. بنابراین زنان دو برابر بیشتر از مردان به افسردگی دچار هستند و این نسبت در جمعیتهای بالینی نیز گزارش شده است. این عدم تجانس در شیوع افسردگی مخصوصاً در گروههای سنی جوانتر صدق می کند. همچنین احتمال بهبود افسردگی در این اشخاص نسبت به افراد مسن تر بیشتر است و نیز احتمال تجربه مجدد بیماری در آنها کمتر می باشد (روبینز و همکاران، 1984 ؛ بلاکر و کلار ، 1987 ). مطالعات متعددی که بر روی بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی انجام نشان می دهند که شیوع افسرده اساسی در حدود 5 درصد است (هوپر و همکاران، 1979 ؛ بلاکر و کلار ، 1987 ) و این میزان سبب شده که اختلال افسردگی یکی از شایعترین مشکلات بالینی پزشکی عمومی تلقی گردد. تخمین زده می شود که تنها در حدود ده درصد بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی که دچار افسردگی هستند به خدمات روان پزشکی ارجاع داده می شوند.
شیوع حالات اضطرابی : در مورد اضطراب مارکس و لیدر با بررسی 22 مطالعه انجام شده در این زمینه برآورد کرده اند که تقریباً سه درصد جمعیت عمومی به حالت اضطراب دچار هستند. گزارش شده است که در بین آنهایی که از مراقبتهای اولیه استفاده می کنند یعنی مراجعه کنندگان به پزشک عمومی شیوع حالات اضطراب بیشتر از افسردگی است. کدوارد و کوپر (1969) گزارش می کنند که 27 درصد بیمارانی که با علائم روانی به پزشکان عمومی خود مراجعه می کنند دچار حالت اضطرابی هستند. با این حال، شیوع اختلالهای اضطرابی در کار روان پزشکی کاهش یافته است. یکی از دلایل آن این است که پزشکان عمومی معمولاً تمایل دارند بیماران مضطرب را خودشان با استفاده از داروهای بنزودیازپین درمان کنند. و در مواردی این قبیل بیماران به روان پزشک ارجاع داده می شوند که دچار اضطراب مزمن هستند. در عین حال، الگوی ارجاع بیماران دچار اختلالهای اضطراب به خدمات روان پزشکی در حال تغییر است زیرا درمانهای روانشناختی اخیراً بر درمان با دارو ترجیح داده می شوند و همچنین وابستگی فزاینده و داروهای بنزودیازپین سبب اجتناب از آنها شده است. وایسمن و میرز (1978) گزارش داده اند که بیشتر از هشتاد درصد افراد مبتلا به اختلال اضطراب منتشر در طول زندگی خود اختلال هراس سا فوبی را داشته اند و 39 درصد بیماران مبتلا به فوبی دچار اختلال وحشتزدگی شده اند. بنابراین همانند افسردگی، اضطراب توأم با حملات وحشتزدگی یا بدون این حملات یکی از شایعترین حالات آسیب شناسی روانی محسوب می گردد.
تشخیص
اختلالهای افسرده ساز :
طبقه بندی اختلالهای افسرده ساز سبب بحثهای طولانی مدت شده است. سؤال اصلی این است که آیا تظاهرات مختلف بیماری از نظر کمی (بر حسب شدت) یا کیفی (بر حسب ماهیت بیماری) متفاوتند. بحثهای اولیه مبتنی بر توصیفهای مفصل پدیدار شناسی بیماران بوده و سپس با ظهور کامپیوتر بحثها حول مسأله تحلیلهای چند متغیری درجه بندی های علائم در گروه وسیعی از بیماران دور می زده است. بحث اصلی به صورت نمودار در شکل 1 ارائه شده است.

 

 

 

 

 

الگوی ابعادی، الگوی بیماری ناپیوسته :
در حالی که هر دو الگوی ارائه شد در شکل 1 امکان وجود یک گروه روان پریش و یک گروه روان رنجور وجود دارد طرفداران الگوی ابعادی معتقدند که اکثریت بیماران در قسمت میانی دو بعد روان پریش و روان رنجور قرار دارند، در حالی که طرفداران الگوی بیماری ناپیوسته معتقد به یک توزیع دونمایی هستند، یعنی تنها تعداد محدودی از بیماران در قسمت میانی ناحیه افسردگی قرار دارند. مطرح کردن نظریه های مختلف در این جا مناسب نیست (کندل 1976). در عوض ما ملاکهای تشخیص اصلی مورد استفاده در مطالعات بالینی و پژوهشی را تعریف و مشخص می کینم، به طوری که بتوانیم گروه بیمارانی را که به شناخت درمانی پاسخ می دهند تعیین نمائیم.
جدول 1 نشان می دهد که بیماری افسردگی می تواند بر کارکردهای مختلف با وسعت مختلف زیاد تأثیر بگذارد. در تمام بیماران افسرده، تعدادی یا تمام علائم فوق با شدتهای مختلف مشاهده می شود و همچنین بعضی از این بیماران علائم واضح روان پریشی را به صورت هذیانها و توهمات نشان می دهند. این هذیانها گاهی اوقات تحت عنوان «هذیانهای کامل» توصیف می شوند، یعنی بر خلاف هذیانهای «از هم پاشیده » بیماران اسکیزوفرنیایی در زمینه خلق بیمار قابل شناسایی هستند.هذیانها نوعاً هذیانهای پشیمانی یا توبه نامیده می شوند و در رابطه با مووضعاتی نظیر احساس گناه، بیماری، فقر و مرگ هستند. توهمها که نادرتر هستند معمولاً در رابطه با موضوعاتی مانند خود مقصر بینی و تقبیح خود هستند.
جدول 1 ) تحلیل کارکردی بیماری افسردگی
علائم روانشناختی
خلق غمگینی، اضطراب، تحریک پذیری
تفکر فقدان تمرکز، تفکر کند و آشفته، دیدگاه بدبینانه، سرزنش خود، دودلی و تردید، عزت نفس پایین
انگیزش عدم علاقه به کار و سرگرمی ها، اجتناب از فعالیتهای شغلی و اجتماعی، تمایل به فرار و گوشه گیری، وابستگی زیاد
رفتار عدم فعالیت، راه رفتن کند، گریه کردن، شکایتهای متعدد
علائم زیست شناختی افزایش یا کاهش اشتها، فقدان نیروی زندگی (لیبیدو)، اختلال خواب، کندی یا بی قراری

 

در عمل نظامهای تشخیص مختلف که در قسمت زیر توصیف شده اند دارای ارزش اکتشافی هستند زیرا نشانگر رویکردهای درمانی متفاوت هستند. راهنمای بین المللی طبقه بندی آماری بیماریها، آسیب ها و علل مرگ و میر (9 – ICD ، سازمان بهداشت جهانی، 1977) و راهنمای آماری و تشخیص نظامهای طبقه بندی اختلالهای روانی (DSM III – R ، انجمن روان پزشکی آمریکا، 1987) در جدول 2 و 4 توصیف شده اند.

 

جدول 2 ) 9 ICD ، روان پریشی شیدایی – افسردگیف نوع افسرده
1 اختلال شدید خلقی – اضطراب و افسردگی
2 وجود یک یا چند علامت زیر (در خلق بالا تمام علائم زیر وجود دارد)
هذیانها، توهمها، حیرت، نگرش منفی نسبت به خود، اختلال در ادراک و رفتار
3 زیر گروهها :
روان پریشی افسردگی، درونژاد، مالیخولیایی انحطاطی، واکنش شیدایی- افسردگی، نوع افسرده، افسردگی یک قطبی، افسردگی روان پریشی، اختلالات خفیف خلقی را نیز شامل می شود.

 

جدول 3 ) ملاکهای تشخیص DSM III-R برای دوره افسردگی اساسی
الف حداقل پنج علامت از علائم زیر در طول یک دوره دو هفته ای وجود داشته باشد و تغییراتی در کارکرد قبلی فرد ایجاد نمایند، و حداقل یکی از این علائم نیز وجود داشته باشند :
1 ) خلق افسرده، 2 ) از دست دادن علاقه یا لذت (شامل علائمی که به وضوح ناشی از اختلالهای جسمی، هذیانها و توهمات ناهم خوان با خلق، بی ربط گویی یا گسستگی بارز تداعی ها نباشد).
1 خلق افسرده (در کودکان و نوجوانان ممکن است خلق تحریک پذیر باشد) در بیشتر طول روز و تقریباً هر روز به طوری که در توضیحات شخص مشخص می باشد و یا به وسیله دیگران قابل مشاهده است.
2 بی علاقگی و بی میلی محسوس به همه چیز یا تقریباً به هر کاری در بیشتر طول روز و تقریباً هر روز (به طوری که در توضیحات شخص مشخص می باشد و یا اغلب اوقات به صورت بی احساس به وسیله دیگران قابل مشاهده است.)
3 کاهش قابل ملاحظه وزن یا افزایش آن بدون رژیم غذایی ویژه (به عنوان مثال، کاهش بیشتر از پنج درصد وزن بدن در یک ماه)؛ افزایش یا کاهش اشتها تقریباً هر روزه (در کودکان به صورت عدم افزایش وزن موردانتظار قابل مشاهده است).
4 بی خوابی یا پرخوابی تقریباً هر روز
5 بی قراری یا کندی روانی – حرکتی تقریباً هر روز (به وسیله دیگران قابل مشاهده است و صرفاً احساسات ذهنی بی قراری یا کند شدن وجود ندارد).
6 خستگی یا از دست دادن انرژی و نیرو تقریباً هر روز
7 احساس بی ارزشی یا احساس نامناسب و مفرط گناه (که ممکن است هذیانی باشد) تقریباً هر روز (صرفاً سرزنش خود یا احساس گناه در مورد بیمار بودن نیست).
8 کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، دودلی، تقریباً هر روز (به وسیله توضیحات شخص یا دیگران قابل مشاهده است.)
9 مدام به مرگ اندیشیدن (ترس از مرگ وجود ندارد)، مدام در فکر خودکشی بودن یک نقشه معین، اقدام به خودکشی و یا برنامه ریزی ویژه برای اقدام به این کار.
ب 1 ) وجود یک عامل عضوی در شروع یا تداوم اختلال قابل اثبات نیست.
2 ) اختلال یک واکنش طبیعی نسبت به مرگ شخص مورد علاقه نیست (داغدیدگی بدون عارضه).
توجه : اشتغال ذهنی بیمارگونه فرد به احساس بی ارزشی، خودکشی، اختلال کارکردی بارز یا کندی روانی حرکتی و یا دیرش طولانی در فرد نشانگر داغدیدگی است که اختلال افسردگی اساسی نیز آن را تشدید می کند.
ج در طول دوره اختلال، و در غیاب علائم خلقی بارز ( به عنوان مثال، قبل از بروز علائم خلقی یا بعد از بهبود آنها) هذیانها و توهمات برای مدت دو هفته وجود ندارد.
د مقدم بر اسکیزوفرنی، اختلال اسکیزوفرنی شکل، اختلال هذیانی یا اختلال روان پریشی دیگری که مشخص نشده باشد وجود ندارد.

 

افسردگی «روان رنجوری ». بنابراین 9 ICD -، افسردگی روان پریشی را به عنوان علائم افسردگی اساسی تعریف می کند. و افسردگی روان رنحورذی به عنوان افسردگی بروز می کند مشخص می شود. افسردگی روان رنجوری توأم با هیچ گونه هذیان و توهمی نیست و با توجه به درجه افسردگی و میزان اختلال رفتاری از افسردگی روان پریشی تمیز داده می شود.
جدول 4 ) ملاکهای DSM III-R برای مالیخولیایی
حداقل باید پنج علامت از علائم زیر وجود داشته باشد :
1 فقدان لذت یا علاقه در تمام یا تقریباً تمام فعالیتها
2 عدم واکنش نسبت به محرکهایی که معمولاً لذت بخش هستند (هنگامی که رویدادهای خوشایندی اتفاق می افتد، حتی به طور موقت، احساس بهتر شدن نمی کنند)
3 افسردگی به طور منظم در صبحها بدتر است
4 بیمار شدن در صبح زود (حداقل دو ساعت قبل از وقت معمول بیدار شدن)
5 کندی یا بی قراری روانی – حرکتی (صرفاً شکایتهای فردی وجود ندارد)
6 بی اشتهایی یا کاهش قابل ملاحظه وزن (به عنوان بیشاز از 5 درصد وزت بدن در یک ماه)
7 اختلال شخصیتی عمده ای قبل از نخستین بروز افسردگی اساسی وجود ندارد
8 یک یا چند دوره بروز افسردگی اساسی به دنبال بهبودی کامل یا بهبودی نسبی
9 پاسخ قبلی خوب به درمانهای ویژه و مناسب ضد افسردگی بدنی مانند : سه حلقه ای ها، درمان با تشخنج برقی (ECT)، مهار کننده های مونوآمین اکسیداز (MAOI) و لیتیوم

 

 

 

افسردگی اساسی ، افسرده خویی ، و مالیخولیا :
این تعاریف برای استفاده در مطالعات تحقیقاتی که مستلزم تعریف بسیار دقیق گروهها هستند، مانند مطالعات مربوط به نتایج درمان معتبر نیستند. بهتر است از DSM III یا ملاکهای تشخیص پژوهشی (RDC) که به وسیله بعضی از تدوین کننده های DSM III (اسپتزر و همکاران، 1978)، مخصوصاً برای تحقیقات فراهم شده استفا ه شود. دو نوع اختلال افسردگی در –R DSM III مشخص شده اند : افسردگی اساسی که در آن یک یا چند رخداد افسردگی اساسی وجود دارد و افسرده خوبی که در آن خلق افسرده تقریباً برای حداقل دو سال ادامه می یابد، اما ملاکهای تشخیص افسردگی اساسی بعد از دو سال اول در این اختلال مشاهده نمی شود و خلق افسرده حداقل با دو علامت از علائم افسردگی همراه می باشد. افسردگی اساسی می تواند علائم روان پریشی را نیز داشته باشد و ممکن است از نوع مالیخولیایی باشد یا نباشد. برای اجتناب از سوء تغییرهای علّی از اصطلاح درونزاد، اصطلاح مالیخولیا به عنوان جانشینی برای زیرت طبقۀ شکلهای اولیه و درونزاد بیماری به کار برده شده است. در جدول 2 و 4 فهرستی از ملاکهای تشخیصی دوره های افسردگی اساسی و نیز گروه مالیخولیا آمده است.
بیشتر پژوهشهای انجام شده در زمینه شناخت درمانی، چه پژوهشهای مربوط به نتایج درمان و چه پژوهشهای مربوط به سنجش بدکاری شناختی، با بیماران سرپایی افسرده ای صورت گرفته است که ملاکهای افسردگی اساسی بدون علائم روان پریشی اما دارای علائم مالیخولیایی یا بدون چنین علایمی در آنان تأیید شده بوده است.
اختلالهای اضطرابی
مضطرب بودن تا اندازه ای به عنوان بخشی از یک پاسخ مقابله ای طبیعی به مسائل زندگی روزمره درنظر گرفته می شود. با این حال، زمانی که اضطراب شدید و یا نامتناسب با موقعیت باشد به عنوان یک اختلال و یا یک مشکل بالینی درنظر گرفته می شود. تعاریف ارائه شده در مورد اضطراب به عنوان یک پدیده بالینی متفاوت می باشند. بعضی از تعاریف بر علائم فیزیولوژیکی و بعضی بر علائم روان شناختی تأکید می ورزند. به طور کلی در مورد این که آیا علائم فیزیولوژیکی و ران شناختی هر دو برای تشخیص لازمند یا این که این علائم تا چه میزان باید آشکار شوند تا اضطراب به عنوان یک اختلال در فرد تشخیص داده شود، توافق نظر کمی وجود دارد. در جدول 5 کارکردهای مختلفی که ممکن است تحت تأثیر اختلال اضطرابی قرار گیرند توصیف شده است.
مرزهای بین سندرمها، غالباً حد و مرز بین سندرمهای اضطراب و افسردگی نامشخص است برخی از محققان بالینی معتقدند که افسردگی ناشی از اضطراب طولانی مدت است (ولپه ، 1971 ). اضطراب یک خصوصیت شایع در اختلالات افسردگی است و بیمارانی که دچار اضطراب هستند ممکن است افسردگی را نیز تجربه کنند.

 


جدول 5 ) تحلیل کارکردی اختلال اضطراب
علائم روانشناختی
خلق اضطراب، تحریک پذیری، احساساتی بودن
تفکر نگرانی، اشکال در تمرکز، احساس خالی بودن ذهن، بیش از حد به تهدیدها اهمیت دادن، آسیب پذیر تلقی کردن خود، احساس بی کفایتی
انگیزش اجتناب از موقعیتها، وابستگی زیاد، تمایل به فرار
رفتار بی قراری، واکنش از جا پریدن، هشیاری زیاد
علائم زیست برانگیختی خودبخودی، مانند تعریق، لرزش، سرگیجه، تپش قلب، تهوع و خشکی دهان

 

تشخیص های اولیه و ثانویه ، بنابراین نمودن خصوصیات این اختلالات، اولیه و ثانویه بودن هر یک از آنها و تعیین شدت این علائم حائز اهمیت می باشد. به طور کلی تمایز بین تشخیص اولیه و ثانویه بر این اساس است که کدام اختلال در ابتدا ظاهر شده است. بنابراین هر اختلالی که در مرحله بعدی ظاهر شده باشد، هرچند که به طور بالقوه ماهیت تهدید کننده تری برای زندگی شخصی داشته باشد، به عنوان اختلال ثانویه درنظر گرفته می شود، مانند اختلال افسردگی اساسی که ممکن است توأم با علائم خودکشی باشد. همین طور در زمینه افسردگی نظامهای طبقه بندی اصلی مورد استفاده ملاکهای تشخیصی پژوهشی (RDC) 9 – DSM III – R , ICD می باشد. تعریف 9 – ICD در مورد حالات اضطرابی در جدول زیر توصیف شده است.

 


جدول 6 ) تعریف 9 – ICD درباره حالات اضطرابی
ترکیبهای مختلف تظاهرات جسمی و روانی اضطراب که قابل انتساب به خطر واقعی نیست و در پی حملات یا تداوم اختلال بروز می کنند.
اضطراب معمولاً منتشر است و ممکن است منجر به بروز حملات وحشتزدگی گردد. سایر خصوصیات روان رنجوری از قبیل علائم وسواس یا هسیزیائی ممکن است وجود داشته باشند اما در تابلو بالینی بارز نیستند.
اختلال یا حمله وحشتزدگی در طبقه مشابهای قرار می گیرد.

 

حالات هراس ، حالتهای هراس به طور جداگانه به عنوان حالتهای روان رنجوری توأم یا وحشت شدید غیرطبیعی از اشیائی خاص یا موقعیتهایی مشخص که معمولاً چنین اثری ندارند توصیف می شوند. گسترش حالت اضطراب از یک موقعیت یا شیء خاص به طبقه وسیعتری از موقعیتها به عنوان یک حالت اضطرابی درنظر گرفته می شود.
اختلال اضطراب منتشر، همان طور که در مورد بیماری افسردگی گفته شد، توصیفهای DSM III – R از اختلال اضطراب منتشر (GAD) اختصایی تر از توصیفهای 9 – ICD می باشد. ملاکهای تشخیصی اختلال اضطراب منتشر در جدول 7 آمده است.

 

 

 


جدول 7 ) ملاکهای تشخیصی DSM III – R برای اختلال اضطراب منتشر
الف اضطراب و تشویش شدید یا غیرمعقول (انتظار توأم با دلواپسی) در مورد دو یا چند موقعیت زندگی (به عنوان مثال، نگرانی در مورد بدشانسی احتمالی کودکی که در معرض خطر قرار ندارد، نگرانی بدون دلیل برای مسائل مادی) برای مدت شش ماه یا بیشتر، که ضمن آن بیمار اکثر روزها گرفتار این حالت بوده است (در کودکان و نوجوانان، این حالت ممکن است به صورت نگرانی در مورد تحصیل، ورزش یا عملکرد اجتماعی ظاهر شود).
ب اضطراب عمومی نسبت به اختلالی دیگر نظیر اختلال وحشتزدگی یا بی اشتهایی عصبی در مرتبه ثانوی قرار ندارد.
ج اختلال فقط در جریان یک اختلال خلقی یا اختلال روان پریشی روی نمی دهد.
د در حالت اضطراب حداقل شش علامت از هجده علامت زیر باید وجود داشته باشد:
تنش حرکتی :
1 ) رعشه، انقباض ناگهانی، یا احساس لرز ؛
2 ) تنش عضلانی، درد یا کوفتگی ؛
3 ) بی قراری ؛
4 ) خستگی پذیری مفرط ؛
پیش فعالی خودبخودی :
5 ) احساس تنگی نفس یا احساس خفگی ؛
6 ) طپش یا سرعت ضربان قلب (تاکیکاردی) ؛
7 ) تعریق، دستهای سرد و مرطوب ؛
8 ) خشکی دهان ؛
9 ) احساس سرگیجه یا سبکی در سر ؛
10 ) تهوع، اسهال یا سایر ناراحتی های شکمی ؛
11 ) گل انداختن صورت (احساس داغ شدن)، احساس سردی ؛
12 ) تکرر ادار ؛
13 ) اشکال در بلع یا احساس «گرفتگی در گلو» ؛
گوش به زنگ بودن و پیگیری :
14 ) احساس تحریک (کوک بودن) و بی صبری ؛
15 ) واکنش از جا پریدن به طور مفرط ؛
16 ) اشکال در تمرکز یا «احساس تهی شدن ذهن» به علت اضطراب ؛
17 ) اشکال در خواب رفتن و تداوم خواب ؛
18 ) تحریک پذیری.

 

تفاوت دقت بین سیستم طبقه بندی 9 – ICD و DSM III – R آشکار است طبقه بندی DSM III – R اختصاصی تر بوده و مستلزم این است که تعداد معینی از علائم وجود داشته و اختلال طول مدت معینی داشته باشد. علاوه بر این، در DSM III – R اختلال هراس به طور مجزا طبقه بندی شده است. بنابراین، این احتمال وجود دارد که در مقایسه با 9 – ICD ، اشخاص کمتری ملاکهای DSM III – R را برای اختلال اضطراب منتشر داشته باشند. در جدول 8 فهرستی از ملاکهای تشخیصی DSM III – R برای اختلال هراس توضیح داده شده است.

جدول 8 ) ملاکهای تشخیصی DSM III – R برای اختلال اضطراب هراس
الف زمانی در طول اختلال، یک یا چند حمله وحشتزدگی (دوره های ناپیوسته ترس و ناراحتی شدید) با خصوصیات زیر روی داده باشد :
1 ) حملات غیرمنتظره بوده است، یعنی بلافاصله قبل یا با رویارویی با موقعیتی که همیشه ایجاد اضطراب می کند به وقوع نپیوسته باشد ؛
2 ) در موقعیتی که شخص کانون توجه دیگران بوده، روی نداده باشد.

 

ب چهار حمله به شرحی که در بند الف ذکر شد، در ضمن چهار هفته روی داده، و یا در پی یک یا دو حمله حداقل به یک ماه شخص نگران وقوع حمله ای دیگر بوده است.
ج حداقل چهار مورد از علائم زیر، اقلاً در ضمن یکی از حملات پیدا شده است :
1 ) احساس تنگی نفس یا خفگی ؛
2 ) احساس سرگیجه، بی ثباتی یا ضعف ؛
3 ) تپش قلب یا سرعت ضربان قلب (تاکیکاری) ؛
4 ) لرزش یا رعشه ؛
5 ) تعریق ؛
6 ) احساس خفگی و اختناق ؛
7 ) تهوع یا ناراحتی شکمی ؛
8 ) شخصیت زدایی یا واقعیت زدایی ؛
9 ) احساس گِزگِز و کرختی (نابهنجاری بساوش ) ؛
10 ) گل انداختن پوست (احساس گرما) یا لرز ؛
11 ) احساس درد یا ناراحتی در قفسه سینه ؛
12 ) ترس از مرگ ؛
13 ) ترس از جنون یا از دست دادن کنترل.
توجه : حملات دارای چهار علامت یا بیشتر حملات وحشتزدگی هستند، حملات دارای کمتر از چهار علامت حمله های با علائم محدود هستند.
د در جریان حداقل بعضی از حمله ها، اقلاً چهار تا از علائم بند ج به طور ناگهانی ظاهر شده و ظرف ده دقیقه از شروع نخستین علامت به شدت آن افزوده گردیده است.
هـ نقش یک عامل عضوی در شروع و دوام اختلال، مثل مسمومیت آمفتامین یا کافئین و یا پرکاری تیروئید قابل اثبات نیست.
توجه : پرولاپسوس دریچه میترال ممکن است از اختلالات همراه بوده باشد، و مانعی برای اختلال وحشتزدگی محسوب نمی شود.

 

اختلال هراس، اختلال هراس یا وحشتزدگی ممکن است با هراس از مکانهای باز، یعنی ترس از بودن در مکانها یا موقعیتهایی که امکان فرار از آنها مشکل است یا دسترسی به کمک امکان پذیر نیست همراه باشد یا نباشد. در این جا ما تنها اختلال اضطراب منتشر و اختلال وحشتزدگی را مدنظر قرار خواهیم داد. علت این کار تا حدی این است که 9 – ICD این دو اختلال را در یک طبقه قرار داده است و دیگر اصولاً این که شواهد متقاعد کننده ای در مورد اثربخشی شناخت درمانی در درمان حالات هراس وجود ندارد.
نتایج :
مشکلات روش شناسی، اگرچه مطالعات پیگیری در مورد اضطراب و افسردگی گزارش شده است، اما ارزیابی نتایج دراز مدت برای این اختلالها مشکل است. این مشکل اساساً به دلیل مسائل روش شناسی است که در این گونه مطالعات با آنها مواجه می شویم. بعضی از این مطالعات پیگیری تنها درباره بیماران بستری و برخی نیز تنها در مورد بیماران سرپائی انجام شده است. بنابراین تعمیم یافته ها از یک گروه به گروه دیگر مشکل می باشد. در این مطالعات همچون تمام مطالعات پیگیری، در جمع آوری اطلاعات مناسب و کافی درباره دوره های بیماری و علائم آن در طول زمان مشکلاتی وجود دارد و این مشکلات اغلب منجر به سوگیری اطلاعات احتمالاً در جهت موراد مزمن تر می گردد، تعاریف و تفاسیر نتایج در مطالعات متفاوت با هم فرق دارند و اغلب نتایج مزبور به وضوح مشخص نگشته اند، لذا مقایسه مستقیم مشکل و غیر دقیق خواهد بود. سایر عواملی که به طور مستقل از مرض عمل می کنند نیز بر نتایج تأثیر دارند و در این مطالعات نمی توان به سادگی آنها را کنترل کرد. به عنوان مثال، اشتغال، بحرانهای اقتصادی و خط مشی بیمارستانها برای پذیرش بیمار از محلی به محل دیگر و همچنین از یک زمان تا زمان دیگر متفاوت می باشد (کورییل و وینوکور ، 1982 ). مشکل دیگری که در مطالعات پیگیری وجود دارد این است که چقدر این پیامدها تحت تأثیر درمانهای مختلف بوده است. از آن جایی که در اکثر مطالعات بیمارانی انتخاب می شوند که تماسهای روان پزشکی داشته اند، احتمالاً بسیاری از بیماران مزبور تحت روشهای درمانی که در زمان خودشان مؤثر تشخیص داده شده اند قرار می گیرند و این در اشخاص و زمانهای مختلف، متفاوت می باشد که در نتیجه امکان مقایسه مطالعات پیگیری را تحت تأثیر قرار می دهند.
اختلالات افسردگی :
ازمان و بازپیدایی، علی رغم رشد روشهای دارو درمانی جدید برای مداوای افسردگی، ماهیت مزمن و عودکننده بعضی از انواع بیماریهای عاطفی سبب شده است که بیماریهای مزبور به طور فزاینده ای در کتب و مقالات تحقیقی مورد توجه قرار بگیرند. کلر و همکاران (1984) گزارش داده اند که 21 درصد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی، بدون سابقه افسردگ خفیف مزمن (نوع فرعی افسرده خویی در DSM III – R )، در پیگیری دو ساله بهبود نیافته اند و در واقع هنوز علائم افسردگی اساسی را داشته اند. مورفی (1983) دریافت که 48 درصد بیماران افسرده مسن، در طول یک سال درمان بهبود نیافته اند. هنوز تحت درمان بوده و علائم باقی مانده اصلی را نشان می داده اند.
مورفی و همکاران (1986) گزارش کرده اند که تشخیص اولیه افسردگی در حکم پیش آگهی ناراحت کننده ای در مورد وقوع مجدد بیماری در طول دوره ای هفده ساله است.
در حالی که 56 درصد بیمارانی که طبق تشخیص اولیه اختلال عاطفی داشته اند بهبودی ضعیفی را نشان داده اند. 2/79 درصد بیماران همسال با آنان که مبتلا به سندرم کامل افسردگی توأم با اضطراب یا بدون آن بودند، ضعیفترین میزان بهبودی را داشتند. نتایج مشابهی نیز در چندین مطالعه دیگر به عنوان مثال و ینوکور و موریسون (1973)، اسکواب و همکاران (1979) گزارش شده است.
36 درصد بیماران مبتلا به افسردگی که دوره بهبودی شان نوعاً به طور متوسط سی هفته طول می کشد، بعد از یک سال مجدداً مبتلا به بیماری شده اند (کلر و شاپیرو ، 1981 ). مطالعات پیگیری کنترل شده در مورد درمان توأم با نگهداری بهبودی نشان می دهند که هرچند دارو نسبت به دارونما میزان بازگشت بیماری را کاهش می دهد، اما عود مجدد بیماری به طور غیرقابل انتظاری بالا است (گلن و همکاران، 1984 ).
عوامل پیش بینی کننده و عود وازمان، تلاشهای زیادی به منظور شناسایی عوامل پیش بینی کننده بازگشت بیماری و مزمن شدن آن صورت گرفته است. عامل شخصیتی روان رنجور خویی به عنوان سازگارترین عامل در این زمینه شناخته شده است (کلر و همکاران، 1972 ؛ هیرسگفیلد و همکاران، 1986 ). عواملی را که بتوان با آنها بهبودی و بازگشت بیماری را پیش بینی کرد باید از هم تمیز داده شوند. کلر و شاپیرو (1981) دریافتند که طولانی بودن مدت بیماری مشخصه پاسخ منفی به درمان است، در حالی که دفعات بروز قبلی بیماری نمایانگر بازگشت آن می باشد.
سایر عوامل پیش بینی کننده پیامدهای منفی بیماری عبارتند از : حوادث منفی زندگی (بروان و هاریس ، 1978) فقدان درمان مناسب بیماری جسمی مستمر، شرایط بستری، سابقه مثبت خانوادگی، ثانوی بودن افسردگی بر سایر اختلالات (مانند الکلیسم) و وجود علائم غیر درونزاد.
بنابراین عوامل روان شناختی، خصوصیات بیماری و همچنین کیفیت درمان، عوامل پیش بینی کننده پیامدهای ضعیف دراز مدت در بیماری افسردگی هستند. در حالی که منخصصان بالینی قادر نیستند کنترل زیادی بر روی عوامل روان شناختی یا بیماری داشته باشند، مشخص شده است که تأکید بیشتر بر نوع و کیفیت درمان ممکن است در کاهش سطح ناراحتی ناشی از بیماری افسردگی مؤثرباشد.

 


اختلالات اضطرابی :
درباره حالات اضطرابی نسبت به اختلالات افسردگی مطالعات پیگیری دراز مدت بسیار کمتری صورت گرفته است. گریر (1969) در بررسی مطالعات مربوط به پیش آگهای حالات اضطرابی، دریافت که بین 41 تا 58 درصد بیماران در مطالعات پیگیری لااقل یک ساله به عنوان بیماران کاملاً بهبود یافته یا تا حد زیادی بهبود یافته مشخص شده اند. مورفی و همکاران (1986) در یک مطالعه پیگیری هفده ساله که در بالا به آن اشاره شد دریافتند که 5/38 درصد از بیماران همسال مضطرب برحسب مزمن یا عود کننده بودن بیماری، بهبودی ضعیفی را نشان می دهند.
مزمن بودن، مشخص شده است که جریان حالات اضطرابی، با اضافه شدن افسردگی ثانوی بر آن وخیم تر شده است. کلانسی و همکاران (1978) گزارش کرده اند که تقریباً 44 درصد بیماران روان رنجور و مضطرب در طول یک دوره چهارتا نه ساله پیگیری دچار افسردگیهای ثانویه نیز شده اند.
چه کسی برای شناخت درمانی مناسب است؟ نشانه های لازم و نشانه های متناقض برای شناخت درمانی :
افسردگی :
در حالی که در کتب و مقالات تحقیقی به طور کلی از امکان کاربرد شناخت درمانی برای مداوای افسردگی یک قطبی حمایت می شود، با توجه به پژوهشهای انجام شده فعلی در مورد این که چه کسی بیشتر از شناخت درمانی بهره مند می شود و چه کسی از دارو درمانی، نمی توان اظهارنظرقطعی کرد. در جدول 9 یافته های بالینی و پژوهشی در مورد کاربرد شناخت درمانی خلاصه شده است.
علاوه بر یافته های ارائه شده در جدول 9 طولانی بودن بیماری یا مزمن بودن آن به عنوان پیش بینی کننده منفی پاسخ شناخته شده است (فنل و تیزدال، 1982 ؛ بلک برن، 1984 ). البته این متغیر همان طور که در بالا مورد بحث قرار گرفت به عنوان یک عامل پیش بینی کننده منفی پاسخ به تمام انواع درمانها شناخته شده است. ما در تجربه بالینی خود دریافته ایم که این گونه بیماران ممکن است به شناخت درمانی توأم با درمان داروئی قوی پاسخ بهتری بدهند. به این دلیل که مزمن شدن بیماری موجب افسردگی ثانوی در بیمار نسبت به بیماری اش می شود که می توان در طی درمان مانع از آن شد. خصوصیت روان شناختی «کاردانی یادگیری » به عنوان یک عامل پیش بینی کننده به این خاطر مورد توجه قرار گرفته است که ویژگیهای فردی بیماران احتمالاً در انتخاب نوع درمان مؤثر است.

 

 

 


جدول 9 ) نشانه های لازم و نشانه های متناقض برای شناخت درمانی افسردگی
نشانه ها نشانه های متناقص
بیماری یک قطبی علائم روان پریشی (هذیانها و توهمات)
شرایط درمانی عمومی، بیماران سرپائی بیماری دو قطبی
دارای علائم درونزاد یا بدون علائم درونزاد کندی یا بهت زدگی شدید
دارو یا بدون دارو درمان همزمان با روش تشنج برقی (ECT)
توانایی یادگیری بالا* سطح آموزش موردنظر نیست توانایی یادگیری پایین، کاردان

 

اختلال اضطراب منتشر و حملات وحشتزدگی :
با توجه به سطح فعلی دانشمان گفتن این که، در این گروه از اختلالات شناخت درمانی برای چه نوع فرد بیماری مؤثر است تقریباً غیرممکن است. با این حال، در کتب و مقالات تحقیقی اشاره ها و راهنمائیهای کلی را می توان یافت که در جدول 10 خلاصه شده است.
برخلاف شواهد مربوط به بیماران افسرده، همراه بودن این دو اختلال به نظر نمی رسد که یک نشانه متناقض با کاربرد شناخت درمانی در بیماران مضطرب باشد (سالکوسکیس و همکاران، 1986 ؛ دورهام و توروی ، 1987 ).

 


جدول 10 ) نشانه های لازم برای شناخت درمانی اختلالات اضطرابی
اختلال اضطراب منتشر (با حملات وحشتزدگی یا بدون آنها)
اختلال وحشتزدگی (در مواردی که علائم ناشی از تنفس نامنظم است)
اضطراب به عنوان یک علامت همراه با افسردگی
با دارو یا بدون دارو

 

قرائنی وجود دارد مبنی بر این که توأم کردن درمانی داروئی (سه حلقه ای هایی خاص و بازدارنده های مونوآمین اکسیداز) و رویکردهای روان شناختی که شامل مواجهه تدریجی باشد، مخصوصاً در مورد بیماران مبتلا به حملات وحشتزدگی می تواند اثرات درمانی خوبی داشته باشد (تلچ ، 1988 ). برای حالات اضطراب منتشر، مصرف دراز مدت بنزودیازپین شیوه درمانی مؤثری محسوب نمی شود (کمیته بررسی داروها ، 1980 ) و مخصوصاً در این جا به نظر می رسد که شناخت درمانی شیوه مناسبی باشد.
روان نژندیها :
روان نژندیهای شایع در این منطقه شامل اضطراب و روان نژندی افسردگی و روان نژندیهای که شیوع کمتری دارند، شامل هیستری و وسواس فکری – عملی میباشند. برای بیماران داشتن نشانه های بیش از یک نوع روان نژندی، امری غیرمعمول نیست. به عنوان مثال، روان نژندی افسردگی اضطرابی .
1 ) روان نژندی اضطراب :
اضطراب عبارتست از احساس از انتظار (اما نه از روی اطمینان) برای رویدادهای ناخوشایند. این احساس، تجربۀ یک ترس مبهم در غیاب خطر بلافصل خارجی است. افرادی که دارای شخصیت مضطرب می باشند، برای ابتلای به روان نژندی اضطراب استعداد بیشتری دارند. این افراد معمولاً عصبی، مستعد برای نگرانی و بیش از حد محتاطند.
سیمای بالینی :
بیمار تنیده، ناراحت و بیمنامک است. وی قادر به تمرکز نبوده و از فراموشی و بی خوابی همراه با رویاهای ناخوشایند (کابوسهای شبانه ) شکایت می کند. وی ممکن است ترس از یک موضوع یا موقعیت (فوبی ) را تجربه کند. نشا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه اضطراب دانش‌آموزان دختر و پسر سال سوم راهنمایی

پایان نامه مقایسه میزان اضطراب در بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه های آزاد و سراسری

اختصاصی از یاری فایل پایان نامه مقایسه میزان اضطراب در بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه های آزاد و سراسری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه مقایسه میزان اضطراب در بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه های آزاد و سراسری


پایان نامه مقایسه میزان اضطراب در بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه های آزاد و سراسری

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 153 صفحه می باشد.

 

چکیده
عقیده بر آن است که اضطراب و تحمل ناپذیری نقش مهمی در رفتار ناسازگار دارند . اضطراب وقتی ایجاد می شود که با کشمکش هایی رو می شویم که باید به آن پاسخ بدهیم . شروع سال جدید درس ، مواجه با مرگ افراد خانواده یا زندگی در محیط جنایت آمیز نمونه هایی از این کشمکش ها هستند . از طریق کوششی که درباره شناخت اضطراب به عمل می آوریم به آن واکنش نشان می دهیم . برای مثال : وقتی خانه ی همسایه ی ما را دزد می زند ممکن است یک سیستم دزدگیر در منزل نصب نماییم اما ممکن است برخی از افراد پاسخ های کم اثری را بر گزینند . مثلا ممکن است در مقابله با اضطراب زندگی در یک ناحیه جنایت آمیز تفنگ هایی را بخرند و سگ محافظ تهیه نمایند یا بعد از تاریک شدن هوا از منزل خارج نشومد . روان شناسی نابهنجار، درباره ی رفتاری بحث می کند که از شکست در انصباق موثر در مقابل تقاضا ها ، فشارها و فرصت هایی که همه ما در طی زندگی آن را تجربه می کنیم نتیجه می دهد .
شکست های انسان در سازگاری که مربوط به روان شناسی نا بهنجاری می شود ، معمولا نمی توان تنها با تجربه اضطراب تبیین نمود . اگر بخواهیم رفتار ناسازگار مردم را بشناسیم و کاری را برای انها انجام بدهیم ، لازمم است سرچشمه های آسیب پذیری افرادی را که دچار چنین شکست هایی هستند به خوبی مورد بررسی قرار دهیم .
اختلال های ناشی از فشار روانی به اختلال هایی گفته می شوند که در آن ها فرد مبتلا ، استرسی هیجانی را تجربه کرده است که شهرت آن عملا برای هر کس آسیب رسان خواهد بود . بر همین اساس وجود فشار روانی از موارد مرکزی این اختلال به حساب می آیند . اختلال های ناشی از فشارهای روانی را می توان تحت دو عنوان فشار اختلال پس آسیبی و اختلال فشار روانی حاد مورد مطالعه قرار داد .
هدف کلی از پژوهش حاضر، تعیین وضعیت دانشجویان سراسری و آزاد در سال ۸۸-۱۳۸۷ مشغول به تحصیل می باشند، متغیرهای مورد پژوهش اضطراب، وسواس، ترس مرضی ، خود بیمار انگاری می باشد. بدین منظور یک نمونه ی ۹۰ نفری که ۴۵ نفر از دانشجویان سراسری و ۴۵ نفر از دانشجویان آزاد، مشغول به تحصیل می باشند، به صورت روش تصادفی برگزیدیم.
از آن جا که روش پژوهش پس رویدادی (عملی-مقایسه ای) می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه SCL90R استفاده گردید، سپس برای بدست آوردن نتایج تحقیق از روش آماری، از آزمون t استفاده گردید.
واژه های کلیدی: اضطراب، وسواس، خوبی (ترس مرضی) ، خود بیمار انگاری
فهرست مطالب
فصل اول – کلیات تحقیق
مقدمه ۹
۱-۲ بیان مسئله ۱۴
۱-۳ اهداف و ضرورت پژوهش ۱۶
۱-۴سوالات پژوهش ۱۷
۱-۵فرضیه های پژوهش ۱۷
۱-۶ متغیرهای پژوهش ۱۸
متغیرهای مستقل ۱۸
متغیرهای وابسته ۱۸
۱-۷تعاریف مفهومی ۱۸
۱-۸تعاریف عملیاتی ۱۹
فصل دوم – پیشینه و ادبیات تحقیق
۲-۱ دیدگاه و و نظریه ها در رفتار ناسازگار ۲۱
۲-۲ تعاریف و دیدگاه های نظریه پردازان در رابطه با اضطراب ۲۴
۲-۳ اختلالات اضطرابی ۳۸
۲-۳-۱ اضطراب تعمیم یافته ۳۹
۲-۳-۲ وسواس فکری – عملی ۴۰
۲-۳-۲-۱ ویژگی های اختلالات وسواس ۴۲
۲-۴ علل اختلالات اضطرابی (از دیدگاه های مختلف) ۴۳
۲-۴-۱ دیدگاه زیست شناختی ۴۴
۲-۴-۲ دیدگاه روان پویایی ۴۴
۲-۴-۳ دیدگاه رفتار گرایی ۴۷
۲-۴-۴ دیدگاه شناختی ۴۹
۲-۴-۵ دیدگاه انسان گرایی و اصالت وجودی ۵۲
۲-۴-۶ دیدگاه اجتماعی ۵۷
۲-۵ تفاوت ها و تشابهات اختلالات اضطرابی ۵۷
۲-۶ درمان اختلالات اضطرابی ۵۷
۲-۶-۱ دیدگاه زیست شناختی ۵۷
۲-۶-۲ دیدگاه تحلیل روانی ۵۸
۲-۶-۳ دیدگاه یادگیری ۵۹
۲-۶-۴ دیدگاه شناختی ۶۱
۲-۷ وسواس – اجباری ۶۴
۲-۸ ویژگی های اختلال وسواس فکری – عملی ۶۷
۲-۹ نظریه ها و درمان اختلال وسواس فکری – عملی ۶۸
۲-۹-۱ نظریه های روان کاوی در رابطه با OCD ۷۳
۲-۹-۲ نظریه های رفتاری و شناختی ۷۴
۲-۹-۳ درمان روانکاوی ۷۵
۲-۹-۴ درمان رفتاری هیجانی خردمندانه ۷۶
۲-۹-۵ درمان شناختی ۷۶
۲-۹-۶ درمان بیولوژیکی ۷۷
۲-۱۰ ویژگی های بالینی OCD ۷۸
۲-۱۱ تشخیص اختراقی OCC ۸۱
۲-۱۲ فوبی (ترس مرضی) ۸۲
۲-۱۲-۱ فوبی های خاص ۸۳
۲-۱۳ نظریه ها و درمان فوبی خاص ۸۸
۲-۱۴ بیماری جسمانی یا اختلال جسمانی شکل ۹۵
۲-۱۵ اختلال جسمانی کردن و اختلال های مربوط ۹۸
۲-۱۶ ویژگی های تشخیص اختلال جسمانی کردن ۱۰۱
۲-۱۷ نظریه ها و درمان اختلال جسمانی شکل ۱۰۲
۲-۱۸خود بیمارانگاری از لحاظ روانپزشکی ۱۰۷
۲-۱۸-۱دلایل آغاز بیماری ۱۰۸
۲-۱۸-۲ سابقه ی مشکل و شیوع آن ۱۰۹
۲-۱۸-۳ سیر بیماری ۱۱۱
فصل سوم – روش تحقیق
جامعه آماری ۱۱۶
نمونه و روش نمونه گیری ۱۱۶
روش اجرا ۱۱۶
ابزار اندازه گیری ۱۱۷
نمونه گیری آزمون ۱۱۷
اعتبار آزمون ۱۱۸
پایانی آزمون ۱۱۹
روش جمع آوری اطلاعات ۱۲۱
روش آماری ۱۲۱
فصل چهارم
مقدمه ۱۲۳
مقایسه میاگین ها ۱۲۴
آزمون فرضیه ۱۲۴
فصل پنجم
نتیجه گیری ۱۳۰
محدویت ها و پیشنهادات ۱۳۲
پیوست ۱۳۴
منابع ۱۵۴

 


مقدمه :
انسان روزانه تحت فشارهای گوناگون قرار می گیرد ، نگرانی در تمام نشدن کار به موقع و سر وقت نرسیدن و انجام ندادن مسئولیت محوله و هزاران مورد دیگر ، حال این که انسان چگونه تحت این گونه فشارها واکنش از خود نشان می دهد . موضوعی است که از دیرباز ذهن روان شناسان را به خود مشغول کرده است . روان شناسان برای تبیین این گونه واکنش ها و واکنش هایی که در روبرو شدن با شکل های دیگر فشار روانی ابراز می شود . مفهوم اضطراب[۱] را به میان آورده اند . (پایدار ، ۱۳۷۰)
با شناخت مشکلات جوانان می توان تا حدی اضطراب و تعارض های ناخواسته آنها را کم کرد .
ولی متاسفانه جامعه ی ما نه تنها در پی کشف مشکلات نوجوانان و جوانان نمی باشد ، بلکه باید گفت در جامعه راهی برای راهنمایی و مشاوره نوجوانان و جوانان در خانواده و اجتماع وجود ندارد . مشکلات و تعارضات روانی با اضطراب به پایان نمی رسد . این دوره مراحل خود را طی می کند ، اما مشکلات در زندگی آینده فرد هم نقش بازی می کند . پس با گذشت این دوره مشکلات به پایان نمی رسد . (پاک نیت ، ۱۱۳۸۱)
اضطراب به منزلدی بخشی از زندگی هر انسان در همه افراد تا حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان یک پاسخ سازش تلقی می شود ، به گونه ای که می توان گفت ، اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب می رفتیم . فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه ای مواجه گرداند (دباغ ۱۳۷۲ ) . بر اساس آخرین طبقه بندی تشخیصی و و آماری تجدید نظر شده ی روانی ، یعنیDSMIII-Rنابهنجاری های روانی مورد می کند و ممکن است از چند ثانیه تا چند ساعت به طول انجامد .
یکی دیگر از موضوعاتی که باید در اینجا در موردش بحث شود ، فوی می باشد . فوبی[۲] ترسی است دائمی از بعضی اشیاء یا موقعیت ها که هیچ خطر واقعی برای شخص نداشته و بی تناسب با جدی بودن واقعی آنها اغراق آمیز شده است . فوی از واژه یونان فوبوس[۳] (نام خدای ترس یونان ) گرفته شده است . که با نقاب به صورت و زره بر تن برای ترساندن دشمنان درصحنه حاضر می شد .
فوبی ممکن است نه فقط به یک ترس مخصوص نسبت به اشیاء یا موقعیت ها دلالت کند ، بلکه ممکن است به یک الگوی کلی ترس و رفتار اجتنابی دلالت داشته باشد . تاثیر کلی که این موضوع ترس بر روش کلی زندگی فرد دارد ، در۱۹۶۸اسنیت[۴] را بر آن داشت که معتقد شود باید عبارت “ترس های مربوط به نا ایمنی نا مشخص” جایگزین ترس از مکان های سرباز شود . اغلب افراد ممکن است ترس های بی دلیل کمی داشته باشند . ولی در فوبی این ترس ها شدید است . افراد مبتلا غالبا می پذیرند که هیچ دلیلی وجود ندارد که از چنین شیی یا موقعیتی عینی بترسند ولی اظهار می دارند که قادر نیستند خود را از آن رها سازند و اگر به جای اجتناب از موقعیت ترس آور ، کوشش کنند بدان نزدیک شوند اضطراب بر آنان غلبه خواهد کرد . موضوع دیگری که باید در آن مورد بحث شود . خود بیمارانگاری می باشد . خود بیمار انگاری به نوعی اشتغال ذهنی بیمار به ترس از بیمار شدن یا اعتقاد وی مبنی بر ابتلا به یک بیماری جدید گفته می شود ، که بیمار نشانه ها یا کارکردهای بدنی را اشتباه نتفسیر می کند . اصطلاح خود بیمار انگاری[۵] از اصطلاح طبی قدیمی هیپوکوندریوم مشتق شده که به معنای زیر دنده ها است . خود بیمار انگاری ناشی از تعابیر غیر واقع گرایانه یا نادرست بیمار از نشانه ها یا احساس جسمی است .
موضوع مورد بحث دیگر ، اختلال وسواس فکری- عملیOCD[6] می باشد . OCD یک اختلال اضطراب است که در آن ذهن با افکار پیوسته و غیر قابل کنترل پر می شود و فرد مجبور است کارهای معینی را بارها و بارها تکرار کند . اختلال وسواس فکری – عملی شیوع مادام العمر به میزان ۱ تا۲ درصد دارد و بیشتر روی زن ها تاثیر می گذارد تا روی مردها و در اوایل سنین بزرگسالی شروع می شود اغلب بعد از یک حادثه ی استرس زا مثل حاملگی ، زایمان ، کشمکش های خانوادگی یا مشکلات در سرکار بروز اولیه در میان مردها رایج تر است و با چک کردن کارها مرتبط است . بروز بعدی درمیان زنان مکرر تر است و به وسواس کلی مرتبط است . اختلال وسواس فکری – عملی با دیگر اختلالات اضطراب مرتبط است . به ویژه همواره با هراس ، ترس بی مورد و با اختلالات شخصیت مختلف . فرد وسواسی در مجموع فرد باهوشی است . آیا می توان برای متقاعد کردن او از هوش کمک گرفت ، نه ، بیش از ما خود فرد وسواس ، بارها با دلیل و منطق سعی کرده با بیماری خود مبارزه کند ، اما کوچکترین پیشرفتی حاصل نکرده است . ترغیب و تشویق او هیچ فایده ای ندارد او می گوید همه این ها را می دانم ، اما نمی توانم قبول کنم ، آنچه در ذهن من وجود دارد ، قویتر از همه ی دلایلی است که شما می گوید . فرد وسواس می گوید کاملا قبول دارم که نباید دست هایم را اینقدر بشویم ، شب و روز به این فکر هستم و دائما آن را تکرار می کنم ، اما نمی توانم حتی یک قدم هم عقب نشینی کنم .(گنجی ، ۱۳۸۳)
فکر وسواسی یک فکر ، احساس ، حس مزاحم و تکرار شونده است . عمل و وسواس فکر با رفتار خودآگاه میزان شده تکراری نظیر شمارش می باشد .
فکر وسواس موجب افزایش اضطراب شخص می گردد . در حالیکه انجام عمل وسواسی اضطراب شخص را کاهش می دهد . معهذا ، وقتی شخص در مقابل انجام عمل وسواسی مقاومت می کند ، اضطراب زایش می شود. (سید محمدی ۱۳۸۴)
بیان مسئله
عصر ما را عصر اضطراب نامگذاری کرده اند . در چنین عصری تظاهرات همراه با اضطراب مانند ترس وسواس ، ترس های مرضی و شکایات جسمانی که ریشه ی آن ها در داشتن اضطراب می باشد بسیار فراوان است .
در گستره ی فعالیت های بالینی هنگامی که تشخیص به منظوری روان[۷] درمانگری یا به دلیل مسائل مربوط به قلمرو پزشکی داخلی که تنیدگی های زندگی آنها را به وجود آورده اند ، صورت می گیرد . تعیین دقیق هر یک از این تنش ها (اضطراب ، وسواس ، ترس های مرضی ، ، شکایات حسبانی و) به هر صورتی دقیق و قابل اعتقاد از پیش ضرورت پیدا می کند . همچنین در موقعیت های متعددی از روان شناسی اجتماعی[۸] و یا آموزشگاهی[۹] وجود دارد که در آنها بخش طراز این گونه اختلالات از اهمیت خاصی برخوردار است .
روان شناسان معتقدند که هر موقعیتی که بهزیستی جاندار را به خطر اندازد حالت تنیدگی و اضطراب را به وجود می آورد . تعارض ها و ناکامی ها ، یکی از خاستگاه های این گونه اختلالات از قبیل اضطراب ، وسواس ، ترس مرضی ، شکایت جسمانی هستند . هم چنین خطر آسیب پذیر به خطر افتادن عزت نفس[۱۰] و وارد آمدن فشار برای انجام کارهایی فراتر از توانمندی های آدمی ، باعث ایجاد این دسته از مشکلات در فرد می شوند (هیلگارد[۱۱] ، ۱۹۸۳ ، نرجمه براهنی)
روان شناسان این مسئله را مورد اهمیت قرار می دهند که اگر نیازهای روانی و جسمانی انسان برآورده نشود موجب پیدایش اختلالات و بیماری های مرضی می شوند . (پاک نیت ، ۱۳۸۱)
اختلال های ناشی از فشار روانی به اختلال هایی گفته می شوند که در آن ها فرد مبتلا ، استرسی هیجانی را تجربه کرده است که شهرت آن عملا برای هر کس آسیب رسان خواهد بود . بر همین اساس وجود فشار روانی از موارد مرکزی این اختلال به حساب می آیند . اختلال های ناشی از فشارهای روانی را می توان تحت دو عنوان فشار اختلال پس آسیبی و اختلال فشار روانی حاد مورد مطالعه قرار داد . ( لطفی کاشانی ، وزیری ، ۱۳۸۳) .
مشکلاتی وجود دارد که دانشجویان را تحت فشار قرار می دهد و اظطراب و وسواس ، ترس مرضی ، خود بیمار انگاری را در بین دانشجویان آزاد و سراسری مورد بررسی قرار می دهند و میزان تفاوت دانشجویان آزاد و با تب این شاخص ارزشیابی می کند تا بررسی کنند که وجود دانشگاه خالص می تواند در بوجود آوردن این شاخص ها موثر باشد یا چند .
ضرورت پژوهش :
چون جوانان دانشجو و متخصص فعال ترین و بهترین جامعه هستند که در آینده اداره ی بخش هایی از جامعه را به دست می آورند و به همین علت باید بیشتر مورد توجه باشند . تا اگر دچار مشکلات شدند بتوانیم هر چه سریعتر آن را شناسایی و رفع کنیم و نیز می دانیم که مشکلات روانی از این قبیل به دلیل جو حاکم بر جامعه در جوانان بیشتر یافت می شود و هدف ما از این پژوهش ، مشخص کردن و شناسایی و درمان این نوع مسائل و مشکلات در جوانان دانشگاهی می باشد .
اهداف پژوهش :
۱- مقایسه میزان اضطراب در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد و سراسری
۲- مقایسه میزان وسواس در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد و سراسری
۳- مقایسه میزان ترس مرضی در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد و سراسری
۴- مقایسه میزان شکایات جسمانی در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد و سراسری
سوالات پژوهشی :
۱- آیا در میزان اضطراب بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد و سراسری تفاوت معناداری وجود دارد ؟
۲- آیا در میزان وسواس بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد و سراسری تفاوت معناداری وجود دارد ؟
۳- آیا در میزان ترس مرضی بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد و سراسری تفاوت معناداری وجود دارد ؟
۴- آیا در میزان شکایات جسمانی بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد و سراسری تفاوت معناداری وجود دارد ؟
فرضیه پژوهش :
۱- بین میزان اضطراب در دانشجویان دانشگاه آزاد و سراسری تفاوت معناداری وجود دارد .
۲- بین میزان وسواس در دانشجویان دانشگاه آزاد و سراسری تفاوت معناداری وجود دارد .
۳- بین میزان ترس مرضی در دانشجویان دانشگاه آزاد و سراسری تفاوت معناداری وجود دارد .
۴- بین میزان شکایات جسمانی در دانشجویان دانشگاه آزاد و سراسری تفاوت معناداری وجود دارد .
تعیین متغیرها :
متغیرمستقل : دانشگاه آزاد و سراسری بودن دانشجویان
متغیر وابسته : میزان اضطراب ، وسواس ، ترس مرضی ، شکایات جسمانی
تعاریف مفهومی :
تعریف اضطراب : اضطراب یک هیجان طبیعی است که درجه متوسط آن می تواند به سبب افزلیش دادن کوشش فرد نیروی مفیدی به شمار آید . اما در جهات زیاد آن ، کارایی را کاهش می دهد و مانعی به حساب می آید . اضطراب یک احساس منتشر ، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند گونه از احساس های جسمی همراه می گردد. اضطراب یک علامت هشدار دهنده است . خبری از قریب الوقوع می دهد و شخص را برای مقابله با تهدید آماده می سازد . (پور افکاری ، ۱۳۷ ، ص ۲۰)
تعریف وسواس : نوعی ختلال اضطرابی که با وسواس های فکری و عملی مکرر مشخص می شود . بسیار وقت گیر هستند و پریشانی و اختلال زیادی ایجاد می کنند .
تعریف ترس مرضی : ترس غیر منطقی از شی ء ، فعالیت یا موقعیتی خاص
تعریف دانشگاه آزاد : دانشگاه خصوصی می باشد .
تعریف شکایات جسمانی (اختلالات بدنی شده ) : نوعی اختلال جسمانی شکل که به موجب آن ، نشانه های متعدد و مکرر جسمانی که احساس فیزیولوژیکی ندارند ، ابراز مسائل روان شناختی هستند .
تعریف دانشگاه سراسری : دانشگاه سراسری ، دانشگاهی است که تحت حمایت دولت می باشد .
تعریف عملیاتی : متغیر های مذکور توسط پاسخ نامهSclgor سنجیده شده که دارای ۹۰ سوال بوده ، که متغیر های مذکور توسط آزمونSclgor که شامل ۹۰ سوال برای ارزشیابی علائم روانی است که بوسیله ی پاسخگر گذارش می شود سنجیده شده و این آزمون اولین بار برای نشان دادن جنبه های روان شناختی بیماران جسمی و روانی طرح ریزی گردیده است . فرم اولیه ی آزمون توسط دراگوتیس ، ایپمن و کووی (۱۹۷۳) معرفی شد و بر اساس تحربیات روان سنجی از آن مورد تجدید نظر قرار گرفته و فرم نهایی آن تهیه گردید (در گوتیس ، ویکلزوراک ، ۱۹۷۶)
ادبیات و پیشینه تحقیق :
دیدگاه و نظریه ها در رفتار ناسازگار :
عقیده بر آن است که اضطراب و تحمل ناپذیری نقش مهمی در رفتار ناسازگار دارند . اضطراب وقتی ایجاد می شود که با کشمکش هایی= رو می شویم که باید به آن پاسخ بدهیم . شروع سال جدید درس ، مواجه با مرگ افراد خانواده یا زندگی در محیط جنایت آمیز نمونه هایی از این کشمکش ها هستند . از طریق کوششی که درباره شناخت اضطراب به عمل می آوریم به آن واکنش نشان می دهیم . برای مثال : وقتی خانه ی همسایه ی ما را دزد می زند ممکن است یک سیستم دزدگیر در منزل نصب نماییم اما ممکن است برخی از افراد پاسخ های کم اثری را بر گزینند . مثلا ممکن است در مقابله با اضطراب زندگی در یک ناحیه جنایت آمیز تفنگ هایی را بخرند و سگ محافظ تهیه نمایند یا بعد از تاریک شدن هوا از منزل خارج نشومد . روان شناسی نابهنجار، درباره ی رفتاری بحث می کند که از شکست در انصباق موثر در مقابل تقاضا ها ، فشارها و فرصت هایی که همه ما در طی زندگی آن را تجربه می کنیم نتیجه می دهد . (پور افکاری ، ۱۳۶۹ ، ص ۴۰ )
شکست های انسان در سازگاری که مربوط به روان شناسی نا بهنجاری می شود ، معمولا نمی توان تنها با تجربه اضطراب تبیین نمود . اگر بخواهیم رفتار ناسازگار[۱۲] مردم را بشناسیم و کاری را برای انها انجام بدهیم ، لازمم است سرچشمه های آسیب پذیری افرادی را که دچار چنین شکست هایی هستند به خوبی مورد بررسی قرار دهیم . بین افراد از جهت غلبه بر اضطراب تفاوت های بزرگی وجود دارد . هیچ کس شخصی خارق العاده نیست . همگی در مقابل تجارب معینی که نوع آن به حساسیت فردی شخصی بستگی دارد و آسیب پذیر هایی داریم . وقتی که دکمه ها فشار وارد شود کارایی در مقابل اضطراب کاهش می یابد و احساس می کنیم ناشایسته و ناخوشنودتر از معمول هستیم . قهرمان جنگی ، که با تهدید طلاق گرفتن از طرف همسرش مواجه است درحالی که او را دوست دارد و کودکی که با معلمان خود خشنود است اما نمی تواند با همکلاسی های خود کنار بیاید هر دو نشان می دهند که ممکن است افراد در موقعیت های معینی آسیب پذیر باشند و در واقع دیگر قدرت مقاومت بیشتری در برابر دشواری ها داشته باشند . (بیرشک ، ۱۳۷ ، ص ۱۴)نقش نظریه در روان شناسی نابهنجاری : هر کس ، از جمله دانشمندان مایلند بدانند که چرا این امور اتفاق می افتند . نظریه های علمی آنچه را می دانیم سازمان می دهد و آن ها را تبیین می کند . چون را های مختلفی در نگاه کردن به آنچه می دانیم وجود دارد و چون ما تمام مطالب را نمی دانیم ، نظریه های ما هرگز کامل نیستند . اما حتی یک نظریه ناکامل نیز به شکلی که دیدگاهی برای بررسی اطلاعاتی تهیه نماید سودمند است . نظریه ی خوب همچنین در تعیین اطلاعات جدید مورد نیاز به ما کمک می کند . متخصصان و محققان بالینی بر اساس نظریه های مرسوم عمل می کنند و نیز نظریه های غیر مرسوم که بر اساس تجارب گذشته بنا شده است به کار می برند . روانپزشک ، روان شناس بالینی و مددکار اجتماعی که بر روی یک مورد کار می کنند برای تجزیه و تحلیل اطلاعاتی که راجع به افراد مبتلا گرد آوری شده است از دیدگاه نظریه ی خاصی استفاده می کنند . دیدگاه و نظریه ها مانند عدسی هایی هستند که مفاهیم مربوط به ماهیت انسان را منعکس می نمایند و به آن شکل می دهند و ما را وا می دارند که انواع معینی از سوالات را مطرح نماییم . برای مثال سرماخوردکی شدید نظریه یک فرد به عنوان عفونت ویروسی و طبق نظریه ی فرد دیگر دو (خواست خدا) ، مطابق نظر ما در آن شخص دو« تقصیر خود فردها» محسوب می شود .
اختلاف نظریه ها در روان شناسی نا بهنجاری زیاد است . در اینجا ما شش دیدگاه و نظریه را که به خصوص امروزه نفوذی دارند ، مرور می کنیم هر کدام از این نظریه ها توجه خود را بر انواع معینی از روابط متمرکز نموده اند . این تئوری ها عبارتند از : ۱- دیدگاه زیست شناختی (بیولوژیکی) که بر نقش فرایندهای بدنی تاکید دارد .۲- دیدگاه روان پویایی که بر نقش اضطراب و تعارض درونی تاکید می کند . ۳- دیدگاه شناختی که در آن به نقض تفکر و حل مسئله به عنوان علل اضطراب (نابهناری رفتاری) نگاه می شود . ۴- دیدگاه اصالت انسان : اصالت وجود که بر فردیت افراد = آزادی تصمیم گیری درباره ی خود تاکید دارد . ۵- دیدگاه اجتماعی .
دیدگاه اجتماعی که به نقش روابط اجتماعی و تایید شرایط اجتماعی- اقتصادی بر رفتار نابهنجار اشاره می کند
از نظر فرهنگ لغت اضطراب را به آشفتگی ،لرزیدن،بی تابی و بی قراری معنی کرده است اگرچه اضطراب و دلهره از مدت ها پیش از این به عنوان یکی از عوامل نابسامانی روانشناختی شناسایی شده بود ولیکن درقرن حاضر به لحاظ اهیت زیر بینایی اضطراب در بروز سایر دست اند کاران ذیربط قرار گرفته است یا به همین دلیل نیز تعاریف زیادی که هر یک از جنبه ای خاص به اضطراب می نگرند صورت گرفته است . (شاملو ۱۳۶۸ ، ص ۴۴)


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه مقایسه میزان اضطراب در بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه های آزاد و سراسری

پرسشنامه نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در دانشجویان دختر و پسر

اختصاصی از یاری فایل پرسشنامه نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در دانشجویان دختر و پسر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پرسشنامه نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در دانشجویان دختر و پسر


پرسشنامه نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در دانشجویان دختر و پسر

پرسشنامه نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در دانشجویان دختر و پسر

 

فرمت فایل: docx
حجم فایل: 11 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 2

نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در دانشجویان دختر و پسر تعداد سوالات 25

 

 

پرسشنامه نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در دانشجویان دختر و پسر

رابطه دانشجویان قبل از ازدواج

پاسخ ها :  کاملا موافقم          موافقم        نظری ندارم          مخالفم           کاملاً مخالفم

سوالات :

1- والدین نباید مانع روابط دوستی بین دختر و پسر باشند.

2- به نظر من رابطه بین دختر و پسر باعث پیشرفت تحصیلی است.

3- دوستی با جنس مخالف به فرد شخصیت می دهد.

.

.

.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه نگرش به ارتباط قبل از ازدواج در دانشجویان دختر و پسر

دانلود مقاله بررسی نگرش دبیران و دانش اموزان دختر مقطع متوسطه

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله بررسی نگرش دبیران و دانش اموزان دختر مقطع متوسطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه :
انسان خلیفه الله در زمین می باشد، از آنچه خداوند به عنوان امانت در اختیار انسان قرار داده است، فطرت اوست که نیازهای اساسی انسان را در بر دارد. از جمله نیازهای انسان که در روانشناسی و علوم اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است نیاز زیبادوستی انسان است.
در عصر حاضر که جهانیان در تلاشند در عرصه ی تعلیم و تربیت بهترین نسل را به دنیا عرضه کنند و بسیاری دیگر نیز در تلاشند فرهنگ های دیگر را مسخ و فرهنگ و تمدن خود را بر جهان مسلط سازند و به عبارتی دیگر در این عرصه که تهاجم فرهنگی بیداد می کند و استعمارگران در هر حال کوشش های بی ثمری داشته و نتوانسته اند مستعمرات از دست رفته ی خود را بازیابند، دست به تلاش های جدید می زنند تا اذهان جوانان و نوجوانان را به سوی خود و جلوه های کاذبشان جذب کنند.
یکی از مقاصد استعمار فرهنگی در کشورهای استعمارزده و از جمله در کشور ما ایجاد انحراف در بین جوانان می باشد که از طریق نفوذ در تار و پود افکار، عادات، آداب و رسوم زندگی ملت های تحت سلطه و بخصوص قشر جوان سعی می کنند تا جامعه را از اندرون در جهت مطلوب خویش پیش ببرند و فرهنگ اصیل آن ها را با انواع دسیسه ها و طراحی ها و هزاران حیله از دست آنان بگیرند و فرهنگ خاص خود را جایگزین آن نمایند تا بتوانند این قشر را به زیر سلطه ی فرهنگی خویش درآورند. از جمله مسائلی که در پایه های فرهنگی اصیل یک ملت می تواند مؤثر باشد، سبک پوشش آن ملت است که این موضوع خود در جامعه ی ما چشمگیر است. (غلامعلی حداد عادل، 1372، ص 7)
در مسئله ی پوشش باید فرهنگ ایرانی و اسلامی احیا شود و نوجوانان و جوانان که سازندگان آینده کشور هستند باعث جاودان ماندن عقاید ایرانی و اسلامی باشند. نیاز به نوجویی و نوخواهی در کودک و نوجوان کاملاً مشهود است و ایشان برای ابراز شخصیت و جلب توجه دست به هر کاری می زنند که گاهی در همه جا و مخصوصاً محیط مدرسه مناسب نیست. وظیفه ی اولیای مدرسه است که بهترین الگوی انسانی را ترویج دهند و برای آن راه های مختلفی وجود دارد.
انسان اسلام خود را شریف تر از آن می داند که به جسمش شناخته شود و وظیفه ی خود را خطیرتر از آن می بیند که تنها به بدن نمایی و آرایش جسم بپردازد.
انسان، در همه ی بینش های معنوی و از جمله در اسلام، برای آن لباس به تن نمی کند که تن را عرضه کند، بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشد. لباس برای او یک حریم است. به منزله ی دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند.
لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند، نه آنکه بر قدرت تحریک بیفزاید. لباس «پوست دوم» انسان نیست بلکه «خانه ی اول» اوست.
انسان اسلام، کمال خود را در آن نمی بیند که تن خویش را چون کالایی تزیین کند و به راه اندازد و بفروشد، بلکه به جای آنکه تن خود را به خلق بفروشد، جان خود را به خدای خویش می فروشد.
برپایه ی همین رابطه ی تنگاتنگ فرهنگ و لباس است که می گوییم: لباسی باید بر تن نمود، که نمودار فرهنگ و بینش ما باشد و در تناسب و هماهنگی کامل با اعتقاد و ایمانمان. لباسی که نمایشگر استقلال فرهنگی ما و مظهر وفاداری و سرسپردگی ما به عقیده و آرمانمان و پرچم حرّیت و آزادگی مان باشد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 15 و 16)
در این پژوهش سعی می شود با توجه به محدودیت ها نگرش دبیران و دانش آموزان آن ها نسبت به اجرای طرح لباس متحد الشکل در مدارس متوسطه مورد بررسی قرار گیرد تا با اجرای این طرح در مدارس و نادیده گرفتن تفاوت های طبقاتی، مدارس جبهه ی مبارزه با تهاجم فرهنگی و پیشبرد دانش آموزان در جهت اهداف آنان و همچنین اهداف نظام آموزش و پرورش باشد.

بیان مسئله
ریشه ی بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابه لای افکار و عقاید آنان باید جستجو کرد. فکر این نسل از نظر مذهبی آن چنان که باید راهنمایی نشده است، و از این نظر فوق العاده نیازمند است.
اگر مشکلی در رهنمایی این مسئله باشد بیشتر در فهمیده زبان و منطق او و رو به رو شدن با او با منطق و زبان خودش است. و در این وقت است که هر کسی احساس می کند این نسل، بر خلاف آنچه ابتدا به نظر می رسد، لجوج نیست و آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد. (مرتضی مطهری، 1370، ص 13)
هدف آموزش و پرورش نخست پرورش الگوهای اخلاقی برگزیده و صفات پسندیده ی انسانی بر مبنای فطرت انسان است و پوشش و لباس یکی از مظاهر فطرت انسان است که انسان، به ویژه نوجوان خود را به این وسیله بروز می دهد و خودنمایی می کند.
از آن جا که طبع و سلیقه ی همه ی انسان ها یکی نیست برای ابراز غریزه ی زیبادوستی، طرق مختلفی را برمی گزینند و جنسیت، پایگاه اجتماعی، امکانات، بودجه و... را در طرز لباس پوشیدن مد نظر قرار می دهند.
زمانی از زندگی نوجوان و جوان در محیط آموزش و پرورش مدرسه می گذرد، باید دید چگونه فرهنگ خانواده، اجتماع، اوضاع اقتصادی، سن، جنسیت، پایگاه اجتماعی- اقتصادی در انتخاب لباس مؤثر هستند؟
همچنین لباس چه تأثیری بر آموزش و بر نفوذ فرهنگ بیگانه دارد؟
در اسلام همیشه لباس ساده و مناسب برای بیرون از منزل سفارش شده است. شاید یکی از دلایل آن جلوگیری از انحراف زن و مرد و همچنین اسراف و هرج و مرج و فاصله ی طبقاتی باشد زیرا نیاز انسان به زیبایی و لذت انسان از زیبایی سیری ناپذیر است.
آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند و فرضاً در یک محیط اگر درس می خوانند دختران بدن خود را بپوشند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند و فکر می کنند و به سخن استاد گوش می کنند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟
حقیقت این است که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می افتیم از مختصات جامعه های پلید سرمایه داری غربی است و یکی از نتایج سوء پول پرستی و شهوت رانی های سرمایه داران غرب است، بلکه یکی از طرق و وسایلی است که آن ها برای تحذیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و درآوردن آن ها به صورت مصرف کننده ی اجباری کالاهای خودشان به کار می برند. (مرتضی مطهری، 1370، ص 93)
با توجه به تفاسیر فوق و با توجه به خصوصیات و صفات جوانان و نوجوانان و اینکه این قشر فعال و حساس باید در امر تحصیل هم کوشا باشند، گاهی کوچکترین مسئله، مشکل حدی در ادامه ی تحصیل آنها می باشد.
در این تحقیق با توجه به نظرسنجی از دانش آموزان دختر و دبیران آنها سعی می شود این مسائل مورد بررسی قرار گیرد که به چه دلیل گاهی اوقات ارزش های اجتماعی و اسلامی مورد پذیرش یا مسامحه قرار می گیرد و این مطلب را روشن نماید:
طرح لباس متحد الشکل چه مسائلی را در بر خواهد داشت و چه چیزهایی بر آن تأثیر خواهد گذاشت؟
آیا اجرای طرح لباس متحدالشکل، افت تحصیلی و همچنین ناراحتی های مربوط به موضوع را که برگرفته از پایگاه اجتماعی و اقتصادی می باشد برطرف خواهد کرد یا نه؟
آیا بین طرز لباس پوشیدن دانش آموزان و سن آنان تفاوت وجود دارد؟
آیا دبیران و دانش آموزان با اجرای طرح لباس متحد الشکل موافقند؟
شاید یافتن پاسخ این سئوال کمکی به دست اندرکاران آموزش و پرورش بکند تا از میزان انحرافات اخلاقی و جنسی دانش آموزان کاسته شده و با اجرای این طرح در مدارس و نادیده گرفتن تفاوت های طبقاتی، مدارس جبهه ی مبارزه با تهاجم فرهنگی و محل کسب دانش باشد.

اهمیت و ضرورت مسئله ی پژوهش
اگر در ساعات تعطیلی مدارس به دانش آموزان دختر و پسر مخصوصاً دبیرستان با دقت نگاه کنیم، دانش آموزان را با لباس های متفاوت و رنگ ها و مدل های گوناگون می توان مشاهده کرد، و گاهی اوقات تشخیص دانش آموز از غیر دانش آموز در محدوده ی آموزشگاه غیرممکن است.
ضرورت ایجاب می کند کسانی که می خواهند الگوسازی را ایجاد یا هدایت نمایند، روش موفق الگوسازی را بشناسند. الکسیس کارل فیزیولوژیست معروف فرانسوی پس از توضیحاتی درباره ی کیفیت پیدایش سلول نطفه مرد و تخمک زن و اشاره به اینکه وجود ماده برای تولید نسل ضروریست در آخر فصل می گوید: «نبایستی برای دختران جوان نیز همان فکر و همان نوع زندگی و تشکیلات فکری و همان هدف ایده آلی را که برای پسران جوان در نظر می گیریم، معمول داریم. متخصصین تعلیم و تربیت باید اختلافات عضوی و روانی جنس مرد و زن و وظایف طبیعی ایشان را در نظر داشته باشند و توجه به این نکته اساسی در بنای آینده تمدن ما حائز اهمیت است. (مرتضی مطهری، 1369، ص 195)
لازم به ذکر است یکی از نهادهایی که در واقع پس از خانواده نقش الگوسازی را دارد، آموزش و پرورش است، حال چه از نظر مسائل آموزشی در مدرسه باشد و چه از لحاظ دبیران که این خود تأثیر چشمگیری در دانش آموز دارد و از آن جا که دانش آموز حرف شنوی خاصی نسبت به دبیر خود دارد و ظاهر او را مورد توجه قرار می دهد، لذا در دوره دبیرستان احساسات دانش آموز تأثیر خاصی بر وی می گذارد پس با این وجود، دبیر باید به جایگاه خود آگاهی کامل داشته باشد و دانش آموز حواسش باشد تا هر چیزی را به عنوان ارزش قرار ندهد و در واقع ارزش های جامعه خود را بشناسد. آموزش و پرورش می تواند با تغییر و اصلاح نگرش و ارائه ی الگوهای مفید تأثیر مسائل اجتماعی را کم رنگ تر و حتی آن را حل نماید.
حال با توجه به مسایل فوق این تحقیق می تواند زمینه ای باشد برای این که جوانان دبیرستانی ما ارزش خود را در جامعه بیابند و باور کنند و دبیران نیز نقش الگویی خود را از یاد نبرند. و باید باور کنیم که جوانان محصل و حتی غیرمحصل ایرانی از باهوش ترین ها هستند. جوانان محصل ما صاحب ایده و تفکر هستند و نباید اجازه دا دکه دیگران افکارشان را به آن ها تزریق نمایند. اگر همه ی جوانان ایرانی ارزش خود را بیابند و در مرحله ی دوم ارزش های جامعه اسلامی خود را، دیگر فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی خود را با فرهنگ غرب عوض نخواهد کرد و آینده سازانی خواهند شد که خود الگوی برای نسل دیگر باشند.
تغییر لباس همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و تا انسان با فرهنگ خود وداع نکند، نمی تواند با لباس خود وداع کند. تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد لباس آنان را به تن نمی کند. درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که «هرکه خود را شبیه به گروهی سازد، هم از آن گروه است»
لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست، پرچمی است که او بر سر در خانه ی وجود خود نصب کرده است و به آن اعلام می کند که از کلام فرهنگ تبعیت می کند. همچنانکه هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها، معتقد و دلبسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها را از تن به در نخواهد کرد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 12)
قرآن کتاب هدایت انسان به سر منزل سعادت و نیکبختی در دنیا و آخرت است. در این کتاب انسان ساز آیات متعددی در ارتباط با حدود و احکام حجاب و پوشش اسلامی و نحوه اختلاط و ارتباط زنان و مردان آمده است. بخشی از آیه ی 31 سوره ی نور:
و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است، آشکار ننمایند و مقنعه های خود را بر سینه ی خود افکنند، و زینت خود را آشکار نسازند (ستار هدایتخواه، 1375، ص 174)
پوشیدن لباس در رنگ های زننده و جلب نظر کننده در اجتماع، برای خانم ها چه صورت دارد؟
حضرت آیت الله اراکی:
بسمه تعالی. پوشیدن هر لباسی که جلب نامحرم کند حرام است.
حضرت آیت الله خامنه ای:
بسمه تعالی. هرگونه لباسی که بدن زن را از نامحرم بپوشاند کافی است ولی باید از انتخاب رنگ با شکلی که باعث جلب نظر و انگشت نما شدن است خودداری نماید. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 272)
صادق آل محمد (ص) می فرماید:
«لباس ظاهر نعمتی است از حضرت حق به سوی انسان که با آن عیوب و عورات آدمی پوشیده می شود و این لباس ظاهر «کرامت الهی» است که فرزندان آدم را به آن گرامی داشته، کرامتی که غیرآدمی زاد را به آن آراسته نفرموده است و این لباس برای مردم مؤمن «وسیله ی ادای واجبات» خداست.
به هر حال شکر نعمت ایجاب می کند که: اولاً لباسی بپوشیم که خداوند فرمان داده، ثانیاً آنگونه باشیم که او می پسندد و ثالثاً در آن راه که مورد رضای اوست، یعنی در راه طاعت و فرمانبرداری او مورد استفاده قرار دهیم. (مرتضی عطایی، 1373، ص 32- ص 35)
با توجه به اهمیت این موضوع، و سفارش زیادی که در اسلام به آن شده است، در این پژوهش نظرسنجی که از دبیران و دانش آموزان دختر به عمل خواهد آمد در زمینه اجرای طرح لباس متحدالشکل در مدراس می باشد زیرا تحقیقات پیرامون مد و مدگرایی، حجاب و... زیاد انجام شده است اما در رابطه با لباس مورد نظر جوانان و نوجوانان دختر تحقیقی ارائه نشده است. شاید با در نظر گرفتن سیاست لباس متحدالشکل در مدارس بتوان، یکسان و یکنواخت نگریستن نظام آموزش و پرورش نسبت به همه ی افراد را محقق تر و بعضی از دانش آموزان را از ناراحتی های روانی رها ساخت. (در مقررات انضباطی دانش آموزان آمده است) استفاده از کفش، لباس، جوراب ساده، اصلاح موی سر متناسب با شئون دانش آموزی برای پسران و رعایت حجاب مناسب برای دختران 2) رنگ مانتو، شلوار و مقنعه دانش آموزان دختر باید ضمن توجه به شرایط سنی و جغرافیایی از میان رنگ های مناسب انتخاب شود 3) لباس دانش‌آموزان باید از نظر دوخت و رنگ ساده و دارای ظاهری آراسته و متناسب با محیط آموزشی مدرسه باشد. (آئین نامه اجرایی مدارس، 1379، ص 43)

اهداف پژوهش
الف) هدف کلی
از آن جا که نظام آموزش و پرورش رایگان برای همه وجود دارد و همه به فراخور خود از آن بهره می گیرند و گاه مسائلی از قبل اقتصاد بالا یا پائین، شغل، درآمد و... باعث مشکلاتی در امر آموزش می باشد که شاید یکی از آن ها طرز لباس پوشیدن یا نوع لباس باشد، هدف از این پژوهش «بررسی نگرش دبیران و دانش آموزان دختر مقطع متوسطه نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل در شهرستان نیشابور» می باشد.
ب) اهداف جزئی
زمانی در مدارس مسائلی هرچند کوچک اتفاق می افتد که امر آموزش را تحت تأثیر قرار می دهد، به عنوان مثال به علت پایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین در خانواده، دانش آموز از شخصیت متناسب برخوردار نیست و حتی خود را دست کم از دیگران می گیرد، شاید این امر خود یکی از دلایل افت تحصیلی باشد و برعکس دانش آموز دیگر، با پایگاه اجتماعی و اقتصادی سطح بالا تحت تأثیر همین امر خود را از دیگری برتر می داند و مشغولیت ذهنی او نسبت به طرز و نوع لباس پوشیدن مشکلاتی را در برخوردها و ارتباط ها و حتی مسائل تحصیلی ایجاد می کند، و این امر ممکن است مشکلات روانی در حال یا آینده بر فرد و جامعه وارد سازد. با توجه به این مطلب هدف های جزئی زیر بیان می شود:
1) بررسی تأثیر دانش آموزان در نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
2) بررسی تفاوت موجود بین نگرش دانش آموزان با رشته و پایه ی تحصیلی متفاوت در زمینه اجرای طرح لباس متحدالشکل
3) بررسی تأثیر رشته ی تحصیلی دبیران در نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
4) بررسی رابطه ی موجود بین سابقه ی خدمت دبیران و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
5) بررسی تأثیر میزان تحصیلات دبیران بر نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل

فرضیه های پژوهش
با توجه به مسائلی که قبلاً در بیان مسئله، اهمیت آن و همچنین اهداف پژوهش مطرح گردید، حال فرضیه های زیر را در این رابطه (اجرای طرح لباس متحدالشکل) مطرح می نماییم:
1) بین پایه ی تحصیلی دانش آموزان و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه وجود دارد.
2) بین نگرش دانش آموزان رشته های مختلف تحصیلی در مورد اجرای طرح لباس متحدالشکل تفاوت وجود دارد.
3) بین سن دانش آموزان و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه وجود دارد.
4) رشته ی تحصیلی دبیران در نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل مؤثر می باشد.
5) میزان تحصیلات دبیران در نگرش‌آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل تأثیر دارد.
6) بین سابقه خدمت دبیران و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه وجود دارد.
7) بین سن دبیران و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه وجود دارد.
8) اجرای طرح لباس متحدالشکل تشخیص وضعیت اقتصادی دانش آموزان را دشوار می سازد.
9) وضعیت اقتصادی (میزان درآمد ماهیانه خانواده) در نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل مؤثر است.

نامگذاری متغیرهای موجود در فرضیه و انواع آن
متغیرمستقل (تأثیرگذار) متغیر وابسته (تأثیرپذیر)
1) پایه ی تحصیلی
پایه ی تحصیلی از نوع کیفی- گسسته- چند ارزشی و خصیصه ای می باشد. 1) نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
2) رشته ی تحصیلی
کیفی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای می باشد. 2) نگرش دانش‌آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
3) سن دانش آموزان
کمی- پیوسته- چند ارزشی- خصیصه ای (البته در تعریف عملیاتی گسسته بیان شده است) 3) نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
4) رشته تحصیلی دبیران
کیفی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 4) نگرش دبیران نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
5) میزان تحصیلات دبیران
کیفی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 5) نگرش دبیران نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
6) سابقه خدمت دبیران
کمی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 6) نگرش دبیران نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
7) سن دبیران
کمی - گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 7) نگرش دبیران نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
8) اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی- فعال 8) تشخیص وضعیت اقتصادی دانش آموزان
کیفی- گسسته- دو ارزشی
9) وضعیت اقتصادی
کمی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 9) نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی

 


متغیرهای تعدیل کننده
متغیر تعدیل کننده یک متغیر ثانوی است که از نوع متغیر مستقل می باشد و محقق میل دارد آن را کنترل و دستکاری کند تا مشخص شود آیا این متغیر روابط میان متغیر وابسته و مستقل را تحت تأثیر قرار می دهد یا نه؟ (خسرو رمضانی، 1381، ص 130)
در این تحقیق وضعیت مذهبی، اجتماعی و اقتصادی متغیر تعدیل کننده در نظر گرفته شده است، البته مهم ترین متغیر تعدیل کننده جنسیت می باشد.
متغیر مزاحم
متغیرهای مزاحم که محقق از کنترل آن عاجز است شامل نوع مدارس با توجه به امکانات، تأثیر شیوه ی تربیتی معلمان بر نگرش دانش آموزان خود، عقاید، افکار و اندیشه های حاکم بر رفتار نوجوانان و جوانان و...

تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای فرضیه
الف) تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای مستقل
1) پایه ی تحصیلی
پایه: هر یک از طبقات چیزی که بر آن بالا روند چون طبقات نردبان، درچه، پله، مقام، رتبه
(دکتر محمد معین، 1375، ص 695)
تحصیلی: دانش آموزی، اندوختگی، جمع آوری (محمد معین، 1375، ص 1038)
در این تحقیق منظور کلاسی است که دانش آموز با توجه به رشته ی تحصیلی از نظر درجه و میزان علمی در آن تحصیل می کند. (کلاس اول- دوم- سوم)
2) رشته ی تحصیلی
رشته: امور یا اشیای به هم پیوسته و متوالی، هر یک از شاخه های مختلفی که در زمینه ی درسی و شغلی وجود دارد مثل روانشناسی، معماری و... (حسن انوری، 1382، ص 3629)
در این پژوهش رشته های تحصیلی دانش آموزان به 4 گروه ادبیات و علوم انسانی، ریاضی و فیزیک، علوم تجربی و کارودانش تقسیم شده است.
3) سن دانش آموزان
سن: مقداری که از عمر شخص گذشته باشد، تعداد سالهایی که از عمر یک فرد می گذرد. (محمد معین، 1376، ص 1924)
در این پژوهش منظور تعداد سال هایی است که از عمر یک دانش آموز دبیرستانی می گذرد که با گزینه سن در فرم نظرخواهی، قابل سنجش است و شامل 4 گزینه ی 15- 16- 17و 18 سالگی است.
4) رشته ی تحصیلی دبیران
رشته تحصیلی: زمینه خاصی که فرد در آن زمینه علم آموخته و می آموزد و فن مربوط به آن زمینه یا رشته را فرا می گیرد. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 8)
در این پژوهش منظور محقق از رشته ی تحصیلی دبیران رشته های الهایت، علوم اجتماعی، ادبیات فارسی، انگلیسی، شیمی، فیزیک، ریاضی، تربیت بدنی، الکترونیک و کامپیوتر می باشد. که در فرم نظرخواهی از آنان خواسته شده است.
5) میزان تحصیلات دبیران
میزان: mizan- مقیاس- مقدار- اندازه (محمد معین، 1375، ص 4493)
تحصیلات: جِ تحصیل- میزان سواد یا دانش شخص را میزان تحصیلات گویند. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 8)
در این تحقیق منظور محقق از میزان تحصیلات دبیران میزان سواد و دانش آنان با توجه به مدرک می باشد که به 3 سطح لیسانس، فوق لیسانس و فوق دیپلم تقسیم شده است.
6) سابقه خدمت دبیران
سابقه: مؤنث سابق- پیشین- مجموعه ی اعمال گذشته ی شخص. (محمد معین، 1376، ص 1782)
خدمت: کار کردن برای کسی- مأموریت- سابقه خدمت: مدت خدمت گذشته ی کارمندان و خدمتگزاران دولت (محمد معین، 1375، ص 1402)
در این پژوهش منظور سنوات خدمت دبیران است که مشغول به کارند و با گزینه سابقه خدمت در فرم نظرخواهی دبیران بررسی و مشخص می شود.
7) سن دبیران
سن: یعنی تعداد سال هایی که از عمر یک فرد می گذرد. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 9)
در این پژوهش منظور از سن دبیران، مقداری است که از عمر آن ها می گذرد که حداقل سن دبیران 25 و حداکثر سن آن ها 50 سال در نظر گرفته شده است.
8) اجرای طرح لباس متحدالشکل
اجرا: ejra- روا کردن امری به مرحله ی عمل گذاشتن حکمی که قطعیت یافته است، از گفتار به کردار آمدن (محمد معین، 1375ب، ص 147)
طرح: tarh- پهن کردن- نقشه ی اولی چیزی را کشیدن، مطرح شدن لایحه ی قانونی، به میان درافکندن سخنی یا مسئله ای را. (محمد معین 1376، ص 2219)
لباس: lebas- آنچه که بر تن پوشند، جامه ی پوشاک، شرم (محمد معین، 1375، ص 3554)
متحدالشکل: یکی شونده ظاهر، به هم پیوسته، یکسان از نظر ظاهر (محمد معین، 1375، ص 3791)
در این پروژه منظور پیاده کردن نقشه و طرح لباس یکسان (اونیفرم) در مدارس متوسطه است. در این پروژه منظور از لباس متحدالشکل در مورد دانش آموزان دختر مقطع متوسطه، لباسی است که تنوع رنگ نداشته (فقط رنگ های مشکی، قهوه ای، سورمه ای) و حداقل اندازه ی آن تا روی زانو باشد. این طرز پوشش الگوی مناسب پوشش ایرانی و اسلامی را رواج داده یعنی پوشش تمام بدن به جز وجه و کفین که مقنعه، مانتو و شلوار مد نظر است.
9) وضعیت اقتصادی
وضعیت اقتصادی: موقعیت اقتصادی، منظور میزان درآمد در طی ماه، روز، هفته (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 8)
در این تحقیق منظور از وضعیت اقتصادی، میزان درآمد ماهیانه هر خانواده در طی ماه است که به 4 سطح (کمتر از 200هزار تومان/ بین 350-200 هزار تومان/ بین 500-350 هزار تومان/ بیش از 500 هزار تومان)
ب) تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای وابسته
1) نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
نگرش: نظر، نگاه (غلامحسین صوری افشار، 1381، ص 3354)
دانش آموزان: d-amuz. دانش آموزنده، آنکه علم آموزد، شاگرد دبیرستان (محمد معین، 1376، ص 1490)
اجرای: از گفتار به کردان آوردن، به مرحله ی عمل گذاشتن حکمی که قطعیت یافته است. (محمد معین. 1375، ص 147)
طرح: انداختن، گستردن، به میان درافکندن سخنی یا مسئله ای را، نقشه ی اولی چیزی را کشیدن (محمد معین، 1376، ص 2219)
لباس متحدالشکل: برای متحدالشکل در زبان فارسی اصطلاح معین و خاصی وجود ندارد ولی در اصطلاح عمومی عنوان «اونیفرم» در مواردی که گروهی با لباس مشابه و هماهنگ ظاهر می گردند به کار برده می شود.
این مسئله امروزه هماهنگ کردن لباس های سربازی، آموزشگاه ها، مدارس و... و یا برحسب اقتضای انواع مشاغل و حرفه های مختلف در جهان عمومیت دارد.
اونیفرم به لباس یکسان و متحدالشکلی اطلاق می شود که گروهی، قشری، یا صنفی از مردم آن را به تن کرده است. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 20)
سیاست در مدارس است که با توجه به سئوالات پرسش نامه قابل سنجش و بررسی می باشد.
در این پژوهش منظور از دانش آموزان، محصلین مقطع متوسطه دبیرستان های دخترانه شهرستان نیشابور می باشد که در رشته های مختلف تحصیل می کنند.
در این پروژه منظور ازلباس متحدالشکل، لباس یکسان و مشابه در مورد دانش آموزان دختر دبیرستانی است، لباسی که تنوع رنگ نداشته و حداقل اندازه ی آن تا روی زانو باشد. این طرز پوشش الگوی مناسب پوشش اسلامی یعنی پوشش تمام بدن به جز وجه و کفین را رواج می دهد و شامل مقنعه، مانتو و شلوار است.
سایر متغیرهای وابسته نیز همین تعاریف را دارند.
در اینجا لازم می دانم تعریفی از لغات زیر ارائه دهم:
دبیر: آنکه در دبیرستان تدریس می کند، معلم متوسطه: دبیر ریاضی، شیمی و... (حسن انوری، 1382، ص 3009)
درآمد ماهیانه: مقرری و وظیفه ای که هر ماه یک بار به خدمتگزار و کارمند دهند، شهریه (محمد معین، 1375، ص 3743)
تشخیص: tasxis تمیز دادن چیزی را از دیگری، بازشناختن (محمد معین، 1376، ص 1085)
مد: mod: روش و طریقه ی موقت که طبق ذوق و سیلیقه ی اهل زمان طرز زندگی، لباس پوشیدن و... را تنظیم کند. (محمد معین، 1375، ص 3957)

فصل دوم
ادبیات تحقیق (پیشینه ی تحقیق)
الف) پیشینه ی نظری
ب) پیشینه ی عملی

جامه های مهیج، پوشش اسرای شهوت است و پوشش دینی لباس آزاد زنان همیشه تاریخ بوده است. تو نیز عطر حجاب بر تارک تاریخ بیفشان که فرشته های حجاب طلایه داران پاکی و نجابتند.

مقدمه
حجاب و به عبارت دیگر رعایت شئونات اسلامی از جمله مسائل و موضوعات مهم فرهنگی است که در تمام ادیان آسمانی بدان توصیه و در مکاتب و اندیشه های غیردینی نیز به فراخور از آن سخن به میان آمده است. امروزه جامعه ی اسلامی با تأسف بسیار- شاهد بروز اندیشه های ظاهر فریب- حساب شده و مخربی است که با تجهیز و به کارگیری امکانات فرهنگی، تبلیغی، سیاسی، اجتماعی و... تلاش در از هم گسستن این اصل و باور اجتماعی دارند.
تردیدی نیست که بد حجابی زنان و مردان نیز نه تنها ره آورد نواندیشی نبوده که کانالی است در انتقال ضد ارزش ها و نابهنجارهای دیکته شده ی دشمنان این باور اصولی به جامعه ی اسلامی.
واقعیت این است که منشور جاویدان اسلام که گویای جامعیت اصول ارزشی انسانی است، حجاب و پوشیدگی را به عنوان دژی محکم در مواجه با مفاسد، انحرافات و بی بند و باری های اخلاق و جنسی معرفی و مسلمانان را خصوصاً و جامعه ی ارزشی انسانی را عموماً به این مهم ترغیب و توصیه نموده است.
شکی نیست که بی اقبالی و عدم رعایت این اصول و ارزش های انسانی در معاشرت های اجتماعی، زمینه فروپاشی ارزش های انسانی، اجتماعی، خانوادگی، شخصیتی و ده ها اصل ارزشی دیگر را فراهم خواهد آورد.
حقیقتاً اسلام به عنوان جامع ترین ادیان آسمانی، اهتمام فراوان به امکانات بالقوه ارزشی در فرد و جامعه داشته و رهنمودهای متقن و لازم را در این خصوص بیان و با زبان مفسرین معصوم وحی گویا و آشکار ساخته است به اعتقاد آزاداندیشان اندیشمند، توجه و عمل به این منشور الهی می تواند زمینه تکامل و وصول به کمالات الهی انسانی را فراهم آورد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص1)
جای بسی تأسف است که اکثریت قریب به اتفاق بنگاه های خبری اعم از خبرگزاریها، مطبوعات، ماهواره ها و... در اختیار این طیف از شیادان و دشمنان فضیلت های انسانی است که برای بر هم زدن این بنیان، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند و در واقع تردید، شک و تعلل در پوشش و حجاب اسلامی و ده ها توجیه نابخردانه، ثمره ی این انجمن نامیمون جهانی است و این زنگ خطری است که سال هاست به صدا درآمده و این باور را زیر سئوال برده است. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 2)
فلسفه و ضرورت های پوشش و حجاب اسلامی
به رغم پندار برخی ساده اندیشان، گرایش به لباس و پوشیدگی، عملی صرفاً تفننی که برخاسته از غریزه ی تنوع طلبی آدمیان باشد، نبوده و نیست بلکه ریشه در حکمت ها و مصالح فردی، اجتماعی، خانوادگی، روحی و روانی و اعتقادی فراوانی دارد.
1) لباس پوشیدن از اختصاصات انسان ها است:
در میان تمامی حیوانات تنها حیواناتی که از بدو آفرینش و آغاز زندگی بر روی کره خاکی خویشتن را مستور داشته و لباس بر تن نموده، انسان بوده است.
قرآن کریم و سایر متون دینی نیز موید این نظریه است که آدم ابوالبشر و همسرش حوا، چه آن هنگام که در بهشت به سر می بردند، و پس از هبوط بر روی زمین، لباس بر تن داشتند.
تحقیقات تاریخی و باستان شناسی، نشان می دهد که آدمیان نخستین نیز همواره نوعی لباس از برگ درختان یا پوست حیوانات و... بر تن داشته اند.
بدین ترتیب می توان ادعا کرد که یکی از وجوه تمایز انسان با سایر حیوانات و یکی از ویژگی های آدمی پوشیدن لباس بوده «و می توان لباس پوشیدن را شأنی از شئون انسانی دانست، که به اندازه ی طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه ی جغرافیایی امروزین گسترش داشته و دارد.» (غلامعلی حداد عادل، 1372، ص 5)
هماهنگونه که مسکن گزیدن نیازی ضروری برای آدمیان بوده، «لباس پوشیدن» نیز از نیازهای اولیه ی او بوده است. از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده مسلم شده که لباس، دست کم پاسخگوی سه نیاز آدمی است: یکی اینکه او را از سرما، گرما و برف و باران حفظ می کند، دیگر اینکه در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک می کند و بالاخره به او آراستگی، زیبایی و وقار می بخشد.
لباس آدمی را می توان از یک لحاظ به مسکن او تشبیه کرد، آن را می توان خانه ی اول هر کسی دانست. لباس، خانه ی اختصاصی تر انسان است. چون هر فرد نخست در لباس خود سکونت دارد و بعد در خانه اش و از این قرار است که می توان گفت همه ی ما به جهت لباسی که بر تن داریم، خانه بوشیم. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 6)
2) لباس و پوشش خواسته ی فطری آدمیان است:
میل به پوشیدگی ریشه در فطرت آدمی دارد و حجابگرایی بازگشتی به فطرت اصیل انسانی خویش است.
معیار «فطری بودن یا نبودن عملی، انطباق یا عدم انطباق، با مسیر کمال الهی است.» (حسن صدر، 1342، ص 53)
هر خواسته و گرایشی که آدمی را در این مسیر یاری رساند و او را به جانب مرتبه ی کمال و قرب الهی سوق دهد گرایشی فطری است و حجاب گرایی، بی تردید از چنین ویژگی برخوردار است.
قرآن کریم در تبیین جریان خلقت و ترسیم چهره ی زندگی آدم و حوا در بهشت به آیه ی شریفه ی «... چون از آن درخت تناول کردند، زشتیهاشان آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند. اعراف آیه 22
به موجب این بیان، خوردن میوه ی ممنوعه توسط آدم و حوا، صرف نظر از فلسفه و حکمت آن در نظام آفرینش نخستین تحولی که در آن ها به وجود آورد، این بود که آن ها را در حرم «ستر» و «عفاف» ، با حقیقت «برهنگی» روبه رو کرد و بلافاصله با برگ درختان بهشت شروع به پوشیدن خود نمودند. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 3)
3) لباس نعمت، کرامت و وسیله ی طاعت است:
یکی از پرارزش ترین نعمت هایی که خداوند به انسان ها عطا فرموده و در آیات متعددی با ذکر این نعمت بر‌آدمیان منت نهاده است، نعمت لباس و پوشش تن است. نعتمتی که چون بنی آدم در آن غرق است همچون سایر نعمت ها قدرش را نمی شناسد. نعمتی که در میان موجودات خاکی تنها به انسان اختصاص یافته است و آدمی با آن خود را از آفات و سرما و گرما حفظ نموده و آن را مایه ی زینت و زیبایی خویش قرار داده، و به وسیله ی آن عفت و عورت خویش را پاس داشته است.
خداوند در آیه ی 81 سوره ی نحل از جمله نعمت هایی که به قصد «تسلیم و اطاعت» بندگان، بدانها انعام فرموده است، لباس هایی که بدن را از سرما و گرما و آفات جنگ محافظت می نماید، برمی شمارد. و در سروه ی اعراف آیه 26 در مقام امتنان بر آدمیزادگان می فرماید:
«ای فرزندان آدم، ما بر شما لباسی که زشتیها و عورت شما را بپوشاند، و زینت بخش شما باشد، فرو فرستادیم.»
راستی با توجه به وصغی که انسان دارد و با توجه به موقعیتی که در میان موجودات زمین و بلکه موجودات عالم، انسان دارد، اگر از نعمت لباس ظاهر محروم بود چه می کرد؟ و چه صحنه ای در زندگی داشت؟
جریان حیات ارزشمند و اصیل او به کجا می کشید؟
لحظه ای فکر کنید و بگویید! که اگر میدان زندگی که دارای همه چیز است، تنها از لباس ظاهر خالی بود مسئله ی پاکی ها و فضایل چه می شد؟ و آیا نسیم تربیت جای وزیدن داشت؟
یک بار دیگر در این آیات و روایات دقت کنیم! و بیندیشیم که تاکنون با لباس هایی که در اختیار ما قرار گرفته چه برخوردی داشتیم و از آن ها در چه راهی استفاده کردیم، برای چه به دست آوردیم و برای که پوشیدیم و برای چه به تن کردیم؟ آیا به لباس خود به عنوان نعمت حضرت دوست نظر کردیم، آیا به خاطر او به دست آوردیم و به خاطر او پوشیدیم؟ و در مقام قدردانی و تشکر از او برآمدیم، و این لباس ظاهر را مقدمه ی به دست آوردن لباس باطن قرار دادیم. و در این مدت به تواضع حرکت کردیم، یا دچار کبر و خوشحالی زودگذر شدیم؟
به هر حال شکر نعمت ایجاب می کند که: اولاً لباسی بپوشیم که خداوند فرمان داده ثانیاً آنگونه بپوشیم که او می پسندد و ثالثاً در آن راه که مورد رضای اوست یعنی در راه طاعت و فرمانبرداری او مورد استفاده قرار دهیم. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 4- ص6)
4) تأثیر لباس بر باطن انسان
«ظاهر آدمی همواره دست اندرکار نقش زنی بر باطن اوست، بسیاری از حالات باطنی سایه اند، و صاحب سایه، دست و پا و حرکت و نگاه و صوت و سخن و سایر امور ظاهری آدمی است. هر بذری در پوست خود کشت کنید، ثمرش را در دل خواهید چید. هر رفتار یا گفتاری که بر جوارح آدمی نمودار شود، آهنگ باطنی خواهد انگیخت»
یک نوع لباس ممکن است در آدمی حالت خشوع و خضوع پدید آورد، و لباس دیگری، حالت کبر و غرور را برانگیزد. لباسی ممکن است مایه ی «غفلت» شود و لباس دیگری عامل «تذکر».
توصیه های مکرری که در روایات و تعالیم دینی به دقت در انتخاب نوع و جنس و اندازه و رنگ لباس شده است، در همین راستا است.
صادق آل محمد (ص) در بیان بهترین و برترین نوع لباس می فرماید:
«و بهترین لباس تو، لباسی است که ترا از خداوند عزیزت غافل ننماید، بلکه لباس وسیله ای باشد، که ترا بنده ای شاکر و ذاکر و مطیع قرار دهد، و مایه ی تقرب تو به درگاه دوست گردد.» (ستار هدایتخواه، 1375، ص 6- ص 8)
5) لباس هر کس معرف فرهنگ اوست:
نحوه و گونه ی «لباس پوشیدن» هر کس، نشانگر نحوه ی «اندیشیدن» اوست. نوع و کیفیت لباسی که هر فرد بر تن می پوشد، در ارتباط مستقیم با نوع و نحوه ی تفکری است که در سر می پروراند. چرا که همواره تن از سر فرمان می گیرد و رفتارهای برونی، نشأت گرفته از «باورهای درونی» افراد است.
ازاین روی می گوییم لباسی که هر کس بر تن می کند با طرز نگرش او به عالم و آدم، تناسب و همخوانی دارد. پوشش ظاهری هر انسانی، بیانگر اعتقاد درونی اوست و حتی در میان معتقدان به یک فرهنگ، می توان میزان اعتقاد هر کس را از روی لباسش حدس زد.
لااُبالیگری در لباس نشانه ی لاابالیگری در «عقیده» و «عمل» است و بر عکس تقید و تعبّد در نحوه لباس پوشیدن، نشانه ی تقید و تعبّد به مبانی دینی و عقیدتی است.
در هر جامعه نوع و کیفیت لباس زنان و مردان، علاو ه بر آنکه تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی و اقلیمی آن جامع است قویاً تابع جهان بینی و ارزش های حاکم بر فرهنگ آن جامعه و حتی مبین و آئینه ی آن جهان بینی است.
رابطه لباس و فرهنگ به اندازه ای قوی است که وقتی که خارجی غربی وارد محیطی می شود، نخستین علامتی که او را می شناساند، همان لباس اوست، گویی انسان ها با لباس خود با یکدیگر صحبت می کنند و هر کس به زبان لباس خویش، خود را معرفی می نماید که من کیستم، از کجا آمده ام، و به چه دنیایی و چه فرهنگی تعلق دارم...»
لباس انسان تابع فرهنگ جامعه ی اوست و سپس سلیقه ی خود او. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 10)
6) حجاب و آرامش روانی
«دل» آدمی همواره در گرو دیدنی های «دیده ی» اوست. آنچه را که دیده می بیند، دل نیز یاد می کند و در پی به دست آوردنش، طرح می ریزد و برنامه اجرا می کند.
بسیاری از خیالپردازی های روح و گاه پریشان حالی و آشفتگی درون آدمی، ناشی از مشاهدات عینی اوست، گاه با یک نگاه، پرنده ی هوسران خیال از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریده و سر از ناکجاآباد در می آورد. بی جهت نبوده که برخی خواسته اند، خنجری پولادینش بسازند و بر دیده زنند تا دل از قید و بند خیالات نابجا و ناصواب، آسوده و آزاد گردد. از آن طرف، دل آدمی در مقابل نادیده ها و ناشنیده ها و امور مستور از سمع و بصر، بی تفاوت و غافل است و پرنده ی خیال آسوده در جایگاه خویش آرمیده است.
بر پایه ی این تجربه ی ساده و همه کس آزموده می گویم که پوشیدگی زن و حجاب داری او آرامش روانی و آسودگی خیال مردان را در پی دارد و در هر جامعه ای که چنین آرامشی حاکم شود، زمینه ی سعادت و تعالی افراد فراهم تر خواهد بود. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 22- ص 23)
7) حجاب و فعالیت های اجتماعی
در همه ی جوامع هرگاه زنان خواسته اند به طور جدی در صحنه ی فعالیت های اجتماعی وارد شوند «سادگی» و «پوشیدگی» را به عنوان دو نیاز اساسی در این راستا درک کرده اند و خودآرایی و برهنگی را که زمینه ساز چشم چرانی و هوس پروری و مزاحمت آفرینی مردان هرزه بوده است به عنوان مانع کار و فعالیت جدی خویش تشخیص داده و به شدت از آن پرهیز داشته اند. اصولاً یک اصل عرفی و عقلی است که برای حضور فعالانه در صحنه ی کار و عمل باید لباس کار که از سادگی و پوشیدگی لازم برای محافظت بدن در برابر آسیب های طبیعی و غیرطبیعی برخوردار است بر تن نمود و پوشیدن لباس های فاخر و پر زرق و برق و سر و وضع آرایش کرده، با کار و فعالیت جدی و ثمربخش منافات دارد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 33)
8) حجاب امانت خدا و حق الهی است:
برخلاف تصور و پندار کوته بینان و ساده اندیشان، رعایت حجاب و پوشش اسلامی از حقق شخصی و فردی نیست تا فرد آزادانه و بی هیچ قید و بندی هرگونه که خواست لباس بپوشد، بلکه حجاب حقی از جانب خدا بر گردن زنان و مردان است، چرا که سرمایه ی عفت و گوهر نجابت امانتی است که خداوند نزد زنان و نیز مردان به ودیعت نهاده، بر این اساس زنان امینان الهی هستند، که بایستی نهایت دقت و همت را در حفظ این امانت مبذول دارند، مردان نیز باید آنان را در نگاهبانی و حراست از این امانت الهی، یار و مددکار باشند. (ستار هدایتخواه، 1375، ص44- ص45)
9) حجاب تضمین کننده ی سلامت اخلاقی جامعه:
پوشیدگی و حجاب زنان تأثیری مستقیم بر سلامت روحی و اخلاقی جامعه دارد. به هر میزان که در جامعه گرایش به سمت حجاب شدت و فزونی داشته باشد، به همان میزان جامعه از نظر اخلاقی رو به سلامت و پاکی می رود، و بالعکس هر اندازه از حجاب و پوشش و عفت روی گردان شوند، به همان اندازه سلامت اخلاقی جامعه به مخاطره می افتد. به تعبیر دیگر حجاب و پوشیدگی زنان با مفاسد و بیماری های اخلاقی نسبت عکس دارد یعنی هر قدر فرهنگ حجاب داری و حجاب گرایی گسترش یابد، دامنه ی مفاسد و انحراف های اخلاقی کوتاه تر و محدودتر می شود. «زن با پذیرش حجاب اسلامی، بزرگترین و ارزنده ترین خدمات را به خانواده، وجدان ما و بالاخره جامعه می کند. زیرا اخلاق و پاکی و فضیلت را رونق و رواج می بخشد»
(دکتر بهشتی، 1376 ، http://www.daneshname.roshd.ir )
10) ضرورت حجاب و پوشیدگی از دیدگاه روانشناسی:
این تنها دین و احکام دینی نیست که رعایت حجاب و پوشش را برای زنان لازم می شمرد، بلکه دانش نوین بشری پس از قرن ها، نیز پی به حقانیت این قانون الهی برده و بر لزوم و ضرورت آن مهر صحت و تأیید زده است.
یکی از روانشناسان در این زمینه می گوید:
«صرف نظر از فرهنگ، دین یا محیط اجتماعی، مستوری زنان ریشه ای عمیق در روان آدمی دارد و بسیار بیش از آن چه در سلامت اخلاقی دیگران مؤثر باشد، با فطرت زنان هماهنگ و برای بلوغ روانی و تعیین هویت کامل انسانی آنان ضروری است. کسانی که علت تفاوت در پوشش مردان و زنان را نشانی از برتری جویی مردان یا دلیل نابرابری حقوق زن و مرد، و یا نشانه ای از اسارت زنان می دانند، ازاین حقیقت غفلت کرده اند که ضروریات بلوغ روانی مردان و زنان در مرحله ای از یکدیگر جدا شده و برخلاف تبلیغات عمومی «پوشش» مناسب برای زنان به تفاوت مراحل رشد روانی آنان باز می گردد و ریشه در فطرت انسان دارد.
متأسفانه بی توجهی به این حقیقت قبل از همه بیشترین خسارت را متوجه زنان می کند و آنان را از رشد به مرحله ی بلوغ انسانی و تعیین هویت باز می دارد. اما تأمین اغراض سیاسی و منافع سوداگرانه، گویا مصلحتی غیر از سود و سیاست نمی شناسد» (ستار هدایتخواه، 1375، ص 56)
11) حجاب و جذابیت زن:
رسول گرامی اسلام در تمثیل زیبایی زن را به شاخه ی گلی تشبیه فرمودند: «المرئه ریحانه» یک معنای این تشبیه این است که همان سان که گل تا زمانی که در پوششی چون کاسبرگ از انظار قلدران مستور است، از دستبرد گل چینان و سایر حوادث نیز محفوظ می ماند، و به علاوه طراوت و شادابی خویش را حفظ می کند. ولی هرگاه از این پوشش به درآمد و در رهگذر عابرین به خودنمایی پرداخت، در معرض انواع و اقسام حوادث و آفات و آسیب های طبیعی و غیرطبیعی قرار خواهد گرفت و دیری نمی پاید که طراوت و شادابی خود را از کف داده و بر اثر دست به دست شدن و سایر عوامل رو در پژمردگی و پرپرشدن با بهنگام می نهد. زن نیز موجودی است که آفریدگار حکیم لطافت ها و ظرافت های گل گونه را در او به ودیعت نهاده است و به تعبیر پیامبر اکرم (ص) شاخه ای گل است مادام که در پوشش حجاب قرار گیرد، طراوت و شادابی و طبعاً جذابیت خویش را نیز پاس می دارد، اما آنگاه که این پوشش و محافظ را از خویش فرو نهد، دست های تجاوزگر به سوی این گل ها دراز می شود و چه بسا در عنفوان جوانی به پژمردگی و بی نشاطی بگراید. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 64- ص 65)
12) حجاب سدی استوار در برابر استعمار:
استعمارگران برای تسلط بر هر ملتی نخستین کارشان تغییر بیرونی ترین لایه ی فرهنگ آن ملت یعنی تغییر لباس و پوشش آن ملت بوده است.
در تاریخ استعمار می خوانیم که برای ورود به کشورها می کوشیدند تا از طریق عوامل سرسپرده یا فریب خورده ی خود نخست مردم آن کشور را از لحاظ لباس و ظاهر همرنگ خویش نموده، آنگاه سایر برنامه های استعماری خویش را به اجرا درآورند.
در این میان کسانی که به مبارزه علیه سلطه ی بیگانه و حضور نامشروع استعمارگران برخاستند، همان ها بودند که حاضر نشدند لباس بیگانه بر تن کنند، و کسانی که تن به سلطة بیگانه دادند و بلکه مروّج آن بودند، همان ها بودند که قبل از همه لباس بیگانه بر تن کردند. فرانتس فانون در کتاب انقلاب الجزایر می نویسد:
«هر چادری که دور انداخته می شود، افق جدیدی را که بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشاید و بدن الجزایری را که عریان شده است، تماماً به او نشان می دهد، و پس از دیدن هر چهره ی بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن اشغالگرده برابر می شود. هر چادری که می افتد و هر چهره ای که به نگاه نامحرم اشغالگر عرضه می گردد، برگردان این معنی است که الجزایر به انکار وجود خویش آغاز کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگر پذیرفته است».
آنگاه در زمینه ی نقش حجاب در استعمارزدایی می نویسد:
«زنی که بیرون را می بیند و خود دیده نمی شود، خود به خود محرومیتی را بر استعمار تحمیل می کند.»
و دلیل آن را چنین ذکر می کند:
«این دیدن یک طرفه است؛ و طرف مقابل، نمی تواند او را ببیند، و زنی که دیده نمی شود، تسلیم نمی گردد و خود را عرضه نمی کند.» (ستار هدایتخواه، 1375، ص69، ص70)
13) حجاب فرمان خداوند و نشانه ی تقوا است:
اگر هیچ حکمت و مصلحتی در پوشیدگی زن نبود، و اگر هیچ ضرورتی رعایت حجاب را ایجاد نمی نمود، تنها فرمان خداوند کافی بود تا مؤمنان معتقد را به رعایت دقیق این فرضیه برانگیزد. زیرا اطاعت خداوند همواره برترین

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی نگرش دبیران و دانش اموزان دختر مقطع متوسطه