یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ناصر خسرو قبادیانی

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله ناصر خسرو قبادیانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله ناصر خسرو قبادیانی


دانلود مقاله ناصر خسرو قبادیانی

حکیم ناصر بن خسرو بن حارث القبادیانی بلخی مروزی ، ملقب به حجت، قبادیان از نواحی بلخ  394  ـ 481ق یمگان بدخشان  ، شاعر و نویسنده، متکلم و فیلسوف، جهانگرد و مبلغ اسماعیلی ایرانی. گویا از خانواده محتشمی که به کارهای دولتی و شغل دیوانی می پرداختند، برآمد و در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان امروز) دارای ثروت و املاکی بوده است. از کودکی به فراگیری دانش ها و فنون و ادبیات پرداخت و قرآن را از بر کرد و کمابیش در همه  دانش های متداول عقلی و نقلی، مانند ریاضیات و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام و حکمت متألهین استادی یافت. ناصرخسرو بهمراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته است. وی از آیات قرآن در آثار خویش برای اثبات عقاید خویش استفاده کرده است.در جوانی به دربار شاهان و امیران راه یافت و به گفته خودش « بارگاه ملوک عجم و سلاطین را چون سلطان محمود غزنوی  (389  ـ  421) و پسرش مسعود  (421  ـ432) » دیده است. در کارهای دیوانی دبیر پیشه و متصرف «در اموال و اعمال سلطانی» بود و عنوان «ادیب» و «دبیر فاضل» داشت و با پادشاهان وقت و وزرای برجسته هم مجلس و هم پیاله بود. گویا در آغاز در بلخ در خدمت غزنویان به سر می برد ولی پس از افتادن آن شهر به دست سلجوقیان  (432) به خدمت آنان درآمد و به مرو، مقر حکومت ابوسلیمان چغری بیگ بن داود بن مکائیل بن سلجوق  (451) رفت و در درگاه او نیز مقامی در خور یافت. ظاهراً در دوره خدمتش نزد غزنویان یا سلجوقیان به هند و سند و ترکستان سفر کرد (شاید به قصد آشنایی با ملل و ادیان و مذاهب گوناگون). از جوانی شعر می سرود و همچون بیشتر شاعران زمان به باده نوشی و عشق ورزی و گفتن اشعار مدح و غزل و هزل می گذرانید و شاعر و دبیر ملازم دربار بود. رفته رفته از این نوع زندگی سرخورد و در پی یافتن حقیقت برآمد ولی پاسخ هایی که به پرسش های بی شمار وی درباره راز خلقت و حکمت شرایع در ظاهر تنزیل و طریقه ظاهریان داده می شود. وی را قانع و مجاب نساخت. در  437  که در جوزجانان از توابع بلخ بود یک ماه پیوسته شراب می خورد تا آنکه شبی در خواب دید که یکی وی را گفت: «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند اگر بهوش باشی بهتر، من جواب گفتم که حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند، جواب داد که بیخودی و بیهوشی راحتی نباشد، حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهوشی رهنمون باشد، بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را به افزاید. گفتم که من این را از کجا آرم؟ گفت جوینده یابنده باشد و پس سوی قبله اشارت کرد و دیگر سخن نگفت.» پس از این خواب، ناصر خسرو دستخوش تحول روحی شدیدی شد و ترک شراب گفت و نخست به مرو رفت و از شغل دیوانی کناره گرفت و آنگاه رهسپار سفر حج شد  (23  شعبان  437) و از راه نیشابور و سمنان و ری و قزوین به آذربایجان رفت و در تبریز، قطران شاعر را دید و از آنجا از راه مرند و خوی و وان و اخلاط و بتلیس و میافارقین و آمد و حران به سرزمین شامات رسید و در هنگامی که هنوز ابوالعلای معری  (363  ـ  449) زنده بود، وارد شهر معره النعمان شد. از معره النعمان به طرابلس و صیدا و فلسطین رفت و در  5  رمضان  438  به بیت المقدس رسید و از آنجا رهسپار مکه شد و پس از گزاردن حج به بیت المقدس بازگشت  (5  محرم  439). آنگاه از راه خشکی به طینه و از آنجا با کشتی به تونس و از تونس به مصر رفت. در مصر سه سال به سر برد و به مذهب اسماعیلی گروید و به خدمت خلیفه فاطمی المستنصربالله ابوتمیم معد بن علی  (427  ـ487) رسید.

 

16 صفحه فایل Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ناصر خسرو قبادیانی

حکیم ابوالحسن یَمین

اختصاصی از یاری فایل حکیم ابوالحسن یَمین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

حکیم ابوالحسن یَمین‌الدین امیر خسرو دهلوی از شاعران پارسی‌گوی هندوستان است.

شاعر بزرگ فارسی گوی هند از قبیله لاچین ترک بود، پدرش سیف الدین محمود در شهرکش ترکستان ساکن و رئیس قبیله خود بود. صاحب تاریخ فرشته و دولتشاه سمرقندی وی را از امرای بلخ دانسته و نوشته اند که در حمله چنگیز مهاجرت کرد و به هندوستان رفت و در دربار سلطان محمد تغلق شغل مهمی بدست آورد و درجنگی که با کفار روی داد پیکار نمود و کشته شد، لیکن صاحب بهارستان این واقعه را مستبعد شمرده است . امیرخسرو در حدود سال 651 ه' .ق . /1253 م . در دهلی و بقولی در پتیالی بدنیا آمدو از همان اوان کودکی قریحه شاعری خود را آشکار ساخت . پدر امیرخسرو از اهل فضل بود. خودش نیز بتحصیل علوم و فنون پرداخت و مطالعه آثار و اشعار فارسی را شیمه خود ساخت تا در این زبان تبحر کامل پیدا کرد.

اقامتگاه امیرخسرو شهر دهلی بود و نزد سلاطین آن سرزمین منزلتی داشت و عده ای از آنان را در اشعارش نام برده و مدح کرده است و بااینکه با خاندانهای سلطنتی وقت ارتباط داشته و بوضعی که مخصوص ارباب دنیاست زندگی میکرده است باهل معنی توجه داشته وبحلقه ارادت یکی از مرشدان متصوفه هند شیخ نظام الدین اولیاء درآمده بوده است . امیرخسرو از شاعران بزرگ ایران بخصوص سنائی و خاقانی و نظامی و سعدی پیروی می کرد، مخصوصاً در غزل پیرو سبک سعدی بود چنانکه خود بتلویح باین نکته اشاره می کند و می گوید:

ولی با این همه امیرخسرو لحن خاصی دارد که آن لحن در دیگر شاعران فارسی زبان هند نیز دیده میشود و این سبک بتدریج صورتی مخصوص بخود میگیرد و سبک معروف هندی را بوجود می آورد. امیرخسرو را می توان بزرگترین شاعر فارسی گوی هند بشمار آورد. قریحه اش گویا و روان و در نظم سخن دارای سرعت خیال و جودت طبع بوده و علاوه بر زبان فارسی در زبانهای عربی و ترکی و سنسکریت و برج بهاکا (یکی از زبانهای بومی هند) هم تبحر داشته و گفته اند در زبان اخیر دارای آثاری نیز بوده است که از بین رفته . علاوه بر شعر و ادبیات در موسیقی و آوازهای هندی و فارسی نیز دست داشته و خود آهنگهایی ساخته بوده است . دیوان اشعار امیرخسرو که مدایح آن غالباً درباره سلاطین دهلی است پنج قسم است بقرار زیر:

1 - تحفةالصغر که حاوی اشعار دوره جوانی شاعر است . 2 - وسطالحیوة، اشعار دوره بیست تا سی سالگی شاعر است . 3 - غرةالکمال که در حدود چهل سالگی از طبعش تراویده و در دیباچه آن از سوانح زندگی خود بیان کرده و نیز از شاعران بزرگ ایران مانند سنایی ، خاقانی ، سعدی و نظامی یاد کرده است بقیه نقیه که اشعار آخرین ِ شاعر است .

علاوه بر اینها امیرخسرو به تقلید نظامی گنجوی پنج مثنوی پرداخته است : 1 - مطلعالانوار که مقابل مخزن الاسرار نظامی و حاوی اشعار دینی و اخلاقی است . 2 - شیرین و خسرو مقابل خسرو و شیرین نظامی . 3 -مجنون و لیلی مقابل لیلی و مجنون . این سه مثنوی را در سال 698 سروده است . 4 - آئینه سکندری در مقابل اسکندرنامه نظامی که در 699 سروده است . 5 - هشت بهشت مقابل هفت پیکر نظامی که در سال 701 آن را بپایان رسانیده . خمسه امیرخسرو جمعاً هجده هزار بیت دارد. علاوه بر این پنج مثنوی آثار دیگری مانند قران السعدین (688)، نه سپهر (718)، تاج الفتوح (در حدود 690) دول رانی خضرخان (در معاشقات و روابط دول رانی دختر راجه گجرات و خضرخان 715)، افضل الفوائد، اعجاز خسروی ، تغلق نامه ، خزائن الفتوح ، مناقب هند و تاریخ دهلی از او باقی مانده است . امیرخسرو طوطی تخلص داشته و بعضی از شاعران ایرانی بدین تخلص او اشاراتی دارند . قصائد شاعر از غزلیاتش متین تر است و در این موضوع از سخنگویان بزرگ پیروی کرده است . گاهی قصیده را با تغزلی دلنشین آغاز می کند مانند:صبا را گاه آن آمد که راه بوستان گیردزمین را سبزه دردیبا و گل در پرنیان گیردجهَد ازچشمه موج آب و از آن در زمین افتدزند بر لاله باد تند و آتش در زبان گیرد...مانند خاقانی قصاید دور و درازی داردو یکی از آنها را در استقبال قصیده خاقانی بمطلع:دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش ... ساخته که چنین آغاز میشود:دلم طفلست و پیر عشق استاد زبان دانش سواد لوحه سبق و مسکنت کنج دبستانش .امیرخسرو به سال 725 ه' .ق ./1324 م . درگذشت . (از شعرالعجم شبلی نعمانی ترجمه فخر داعی گیلانی ج 2 صص 77 - 149 و تاریخ ادبیات رضازاده شفق صص 307- 311 و گنج سخن صفا ج 2 ص 179). برای تحقیق بیشتر در احوال و آثار این شاعر رجوع به مآخذ مزبور و تاریخ مغول عباس اقبال ج 1 صص 546 - 547 و از سعدی تا جامی (از ج 3 تاریخ ادبیات براون ) ترجمه حکمت و تذکرةالشعرا دولتشاه سمرقندی صص 238 - 247 و ریاض العارفین هدایت صص 70 - 71 و مجله مهر سال 8 مقالات محمد معین و دیگر تذکره ها شود.

او در سال ۶۵۱ (هجری قمری) در پتیالی هند زاده شد و به سال ۷۲۵ (هجری قمری) در دهلی درگذشت. وی ملقب به سعدی هند و تخلص او "طوطی" است. امیرخسرو بر زبان‌های فارسی، عربی، ترکی و سانسکریت تسلط داشت.

زندگی

پدر امیرخسرو، امیر سیف‌الدین محمود دهلوی از مردم کش ترکستان بود. وی دوران کودکی و نوجوانی را با فراگرفتن زبان و ادب فارسی در دهلی گذراند و پس از چندی در حلقه ارادت شیخ نظام‌الدین اولیا درآمد، او در غزل از سعدی پیروی نموده و از الفاظ و معانی شاعران متصوف ایرانی سود می‌جست.


دانلود با لینک مستقیم


حکیم ابوالحسن یَمین

تحقیق و بررسی در مورد امیر خسرو دهلوی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد امیر خسرو دهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

امیر خسرو دهلوی

نویسنده: سید غلام سمنانی

برگردان از: عبدالرحیم احمد پروانی

مرگ کیقباد در حالتی که بتوان غیرعادیش خواند، رخ نداد. بعد از مرگ او جلال الدین خلجی که توسط کیقباد برای احراز پس صدارت پس از رهایی از نظام الدین فرا خوانده شده بود، با نیت استقرار امنیت، بر تخت شاهی نشست. جلال الدین هنگامی که به پادشاهی رسید، هفتاد سال داشت. وی مردی بود مهربان، شجاع، فیاض و شفیق و علاوه بر آن به شعر و شعرا علاقه فراوان داشت و گاهی خود نیز شعر می گفت. این قطعه را منسوب به او می دانند:

آن زلف پریشانت ژولیده نمی خواهم

وان روی چو گلنارت تفسیده نمی خواهم

بی پیرهنت خواهم یک شب به کنار آیی

هان، بانگ بلند است این پوشیده نمی خواهم. (ملا عبدالقادر بدایونی، منتخب التواریخ).

از بخت نیک، فضای دربار مساعد حال امیر خسرو بود. او از مقربان شاه گشت و آنچنان در دلش جای یافت که به عهده ”کتابداری“ مقرر و خلعت امارت برایش تفویض گشت. همچنان سالانه دوازده صد تنکه معاش برایش تعیین گردید. یک بار دیگر فضا برای باروری و رشد استعداد امیر خسرو مساعد گردید و مورد تشویق و تحسین اطرافیان قرار گرفت. غزل های امیر خسرو توسط مطربان و موسیقی نوازان دربار زمزمه می شد و هر کس از آن ها نسخه بر می داشت.

آنچنان که گفته آمدیم، جلال الدین خلجی مردی حلیم و مهربان بود. چشم پوشی او از خطاهای درباریان به ضرر او انجامید. کسانی که به جرم توطئه و سازش علیه شاه دستگیر می گردیدند، مورد عفو و بخشش قرار می گرفتند، به عوض ندامت و پشیمانی از مهربانی شاه سوء استفاده می کردند. بالاخره اوضاع تا جایی خراب شد که نزدیکان و اقارب شاه نیز علیه او به دسیسه پرداختند. جلال الدین شش سال پادشاهی کرد تا اینکه شکار توطئه یی گشت که برادرزاده و دامادش علاءالدین خلجی که شاه او را چون فرزند خود می پنداشت گردید. علاء الدین خلجی که از طرف شاه به حکومت ”اود“ و ”کتره“ گماریده شده بود، توسط دو اوباش شاه را به قتل رسانید. اگر چه معتمد علیه احمد چاپ با کناره گیری از این توطئه شاه را خبر کرده بود، اما شاه آنچنان بر علاء الدین اعتماد داشت که بر سخنان او باور نکرد و مشوره اش را نپذیرفت. جلال الدین کشته شد و علاء الدین برای فرونشانیدن خشم و غضب مردم و کسب رضایت سران سپاه و امراء که از این عملش خشمگین و بدگمان شده بودند، در حالیکه سیم و زر به هوا می پاشید، فاتحانه وارد دهلی گردید.

در این وقت، امیر خسرو را می بینیم که نه در مدح علاءالدین قاتل، بلکه در مدح علاء الدین پادشاه شعر می سراید. چنان بر می آید که او نیز پا در نقش قدم های مردم دهلی گذاشته بود. او در مرگ حامی خود، جلال الدین خلجی ابراز کمترین اندوه و غم نکرده است. در یک مثنوی علاء الدین را چنین مخاطب می سازد:

نه من بودم از طبع دریا نشان

جلوس ترا اولین در فشان

مبارک زبانی من بین که بخت

بدرگاه دهلی ترا داده تخت

به هر حال، در دیوان امیر خسرو قصاید زیادی را می توان یافت که در مدح جلال الدین خلجی سروده است. از آن شمار قصیده یی دارد که قصیده مشهور ظهیرالدین فارابی را که در مدح سلطان قزل ارسلان سروده بود، به یاد می آورد. ابیاتی از آن قصیده:

سلطان جلال دین که گه تخت بر شدن

چرخش ز هفت کرسی خود نردبان دهد

فیروز شه که صیت بلندش زمان زمان

از شرق تا به غرب ندای امان دهد

آن دم که گرد لشکر او بر رود به چرخ

پیشش بخاک بوسه مه آسمان دهد

بادت مدام دولت و آنگاه دولتی

کز قدر کره فلکت زیر ران دهد

بختی چنانکه روی همایونت را قضا

هر دم نوید مملکت جاویدان دهد

در قصیده دیگری می گوید:

شهنشها فن خسرو چو موی باریک است

مگر ز مدح تو کو درچه فن همی پیچد

بامتحان سخن، بهر پاسخ دیگری

ردیف چستی ازین ممتحن نمی پیچد

به بین که لقمه چنان کردمش که لذت آن

نواله ز پی هر دهن همی پیچد

بطرز من همه پیچند آری از پی خشم

شبه برشته در عدن همی پیچد

گه دعات که طومار هفت هیکل چرخ

بحضرت ملک ذوالمنن همی پیچد

بساط قدر تو گسترده با تا گویند

که بوریایی قیامت ز من همی پیچد

بعد از مرگ سلطان جلال الدین خلجی، سلطان علاء الدین خلجی بر تخت سلطنت هند تکیه زد و سال نخستین فرمانروایی خود را به گسترش قلمرو خود پرداخت. لشکرکشی و تصرف مناطق جدید چنان بر فکر و هوش این سلطان سایه افگنده بود که به سان اسکندر کبیر می خواست همه ممالک را زیر قبضه خود درآورد. در نتیجه این ذهنیگرایی و خیال پردازی که شاه خود را مصروف به آن ساخته بود، اوضاع و حالات در داخل ملک رو به خرابی نهاد. نه کسی یارای آن را داشت که شاه را از اوضاع درهم و برهم آگاه سازد و نه شاه مشوره کسی را می پذیرفت. ضیاء الدین برنی مورخ معاصر این شاه در تاریخ فیروز شاهی می نگارد:

”علاءالدین در سه سال اول فرمانروایی خود جز از عیش و عشرت و بزم آرایی و برگزاری جشن ها به کار دیگری نمی پرداخت... خبر فتوحات جدید از هر گوشه می رسید. هر سال صاحب دو یا سه فرزند میشد. کارهای سلطنت به خوبی پیش می رفت، خزانه شاهی پر بود و هر روز صندوقچه های مملو از جواهرات و مروارید ها به معاینه شاه میرسید. در اصطبل شاهی فیل های فراوان و در شهر و نواحی آن هفتاد هزار اسب وجود داشت. این قدرت و ثروت شاه را بلند پرواز ساخته بود. آرزوهای بزرگ و اهداف دست نیافتنی یی که قبلا به فکر هیچ شاهی نگذشته بود، ذهن او را به خود مشغول داشته بود. در اثر همین خیالپردازی ها و حماقت ها بود که شاه توازن فکری خود را از دست داد. می خواست چیزهای ناممکن را ممکن بسازد و آرزوهایی چون دیوانگان در


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد امیر خسرو دهلوی

دانلود مقاله کامل درباره خسرو و شیرین

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره خسرو و شیرین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

خسرو و شیرین

خسروپرویز فرزند هرمز و نوه پسری انوشیراوان ساسانی همنشین خاصی بنام شاپور داشت که جهاندیده و بسیار باتجربه بود. روزی خسرو به او دستور می‌دهد که برایم از آنچه می‌دانی سخن بگو. شاپور از سرزمین ارمنستان گفت و از اینکه زنی در آنجا فرمانروایی می کند بنام مهین بانو که او برادرزاده‌ای شیرین نام دارد به نهایت حسن و زیبایی. خسرو از این توصیف باشکوه آشفته شد. او با شنیدن وصف شیرین دل در گرو عشق او می‌گذارد و از شاپور می‌خواهد به هر نحوی شده شیرین را به نزد او آورد. شاپور قول می‌دهد که شیرین را بیابد و رو به ارمنستان می‌کند.

شاپور در میان راه به دیری فرود می‌آید در آنجا از صاحبان دیر نشانی شیرین را می‌گیرد تصویر خسرو را بی کم و کاست بر کاغذی نقش می‌کند و در باغ قصر بر شاخة درختی می‌چسباند. شیرین عکس را می‌بیند و شیفتة جمال آن می‌شود شاپور تا سه مرتبه این کار را تکرار می‌کند تا اینکه شیرین دستور می‌دهد که در کمین بنشینند و عامل این کار را بیابند.

هنگامیکه شاپور خود را به او نشان می‌دهد، شیرین راز شیفتگی (دلدلدگی) خود را با او در میان می‌نهد و شاپور شروع به توصیف خسرو می‌کند و حسن و جمال او را برایش می‌گوید. شرین از مهین بانو می‌خواهد که فردا با اسب خود «شبدیز» به نخجیرگاه برود. مهین بانو رضایت می‌دهد و فردای آن روز شیرین به نخجیر می‌رود شیرین از از میان آنان می‌گریزد و رو سوی قصر خسرو می‌کند. از طرفی بدخواهان خسرو بنام او که هنوز با پادشاهی نرسیده بود سکه می‌زنند و به شهرها می فرستند و با این کار هرمز را نسبت به خسرو بدگمان میکنند.

هرمز به فکر زندان درافکندن خسرو می‌افتد که بزرگی خسرو را نیت پدر آگاه می‌کند و مصلحت می‌بیند که مدتی از کشور دور باشد و خسرو به سوی ارمنستان می‌رود.

شیرین به قصر خسرو می‌رسد و خسرو را در آنجا نمی‌یابد زیبارویان قصر خسرو که از زیبایی شیرین به رشک می‌آینمد از بنایی می‌خواهد که قصری دورافتاده و دلگیر در محلی بد آب و هوا بسازد و شیرین با چند کنیز به قصر جدید که مانند زندان بود می‌رود و چشم به راه خسرو می‌نشیند. در همین زمان هرمز چشم از جهان فرو می‌بندد و خسرو بر تخت می‌نشیند و هنگامیکه از نگهبانان قصر سراغ شیرین را می گیرد می گویند شاپور او را با خود به ارمنستان برده است. پس از آن در پی گریختن خسرو از بهرام چوبین که سودای تاج و تخت در سر داشت خسرو دوباره به سوی ارمنستان می رود و در نخجیرگاه شیرین را بازمی‌یابد و یکدیگر را می‌شناسند. به افتخار او مهین بانو جشنی ترتیب می‌دهد در آن جشن خسرو از شیرین کام می‌طلبد و شیرین اجابت نمی‌کند و خسرو به حالت قهر رو به سوی سرزمین روم می‌کند. در آنجا قیصر دختر خود مریم را به وی می‌دهد و خسرو آنجا می‌ماند پس از آن شیرین در فراق او زاری می کند تا وفات مهین بانو که بر تخت می‌نشیند در این زمان از قصه خسرو با مریم آگاه می شود و اینکه مریم خسرو را سوگند داده که با هیچ کس دیگر پیوند نکند. پس چون نوشته شاپور قاصد میان این دو گشت و از طرف خسرو برای شیرین بنهان از مریم پیغام می‌برد تا اینکه قصه فرهاد پیش می‌آید.

اما قصه فرهاد و شیرین آنگاذه آغاز می‌شود که شیرین از دور بودن گله گوسفندان و نبود شیر شکوه می‌کند. شاپور به او می‌گوید کسی را می‌شناسم فرهاد نام که می‌تواند تو را از این نگرانی نجات دهد. شاپور او را می‌یابد و به نزد شیرین می‌آورد شیرین از پشت پرده با او سخن گفتن آغاز می‌کند که گله از ما دور است می‌توانی جویی بسازی تا چوپانان آنجا شیر بدوشند و پرستاران من اینجا آن را بنوشند فرهاد با شنیدن آهنگ صدای شیرین دل به عشق او می‌دهد و نه از سر فرمانبرداری که از سر مهر به کندن جویی مشغول می‌شود. پس از آن برای خسرو خبر می‌آورند که عشق فرهاد به جایی رسیده که ممکن است برای شاه مشکل پیش آورد پس خسرو از آنها مدد می‌خواهد و آنها او را بدین روش راهنمایی می‌کنند که قاصدی بفرست تا به فرهاد بگوید شیرین مرده است تا اینکه فرهاد دست از کار بشوید و برود.

فرهاد با شنیدن این سخن در حال جان می‌دهد. شرین به ازدواج خسرو درمی‌اید و چندی می‌گذرد تا اینکه خسرو از دنیا می‌رود و به جای او پسرش شیرویه که از مریم زاده شده است بر تخت می نشیند هنگامیکه خسرو را بر دخمه می‌برند شیرین از موبد می‌خواهد که او را با خسرو تنها بگذارد بر سر بالین خسرو، شیرین دشنه ای بر تن خود زده و جان می‌دهد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره خسرو و شیرین

خلاصه ای اززندگی و سفر نامه ناصر خسرو

اختصاصی از یاری فایل خلاصه ای اززندگی و سفر نامه ناصر خسرو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خلاصه ای اززندگی و سفر نامه ناصر خسرو


خلاصه ای اززندگی و سفر نامه ناصر خسرو

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

 

زندگینامه  :

 

ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان در خانوادهٔ ثروتمندی چشم به جهان گشود.

 

بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر

 

یکی ا ز ا بر مر د ا ن علم و معر فت و طن ما نا صر خسر و قبا د یا نی بلخی ا ست که د ر سا ل ( 394 ق ) د ر محله قبا د یا ن بلخ چشم به د نیا گشو د . تحصیلا ت نخستین خو یشر ا د ر ز ا د گا هش به پا یا ن ر سا ند . و به کسب سا یر علو م چو ن : - طب . - مو سیقی . - حسا ب . - نجو م . - فلسفه . - ز با ن یو نا نی . با سفر های از نزد علما و دانشمندان عصر خود نیز پرداخت. - ناصر خصرو در سن 28 سالگی به سرودن شعر آغاز کرد و در شعر دارای دو دیوان یکی به ز با ن دری و دیگری به زبان عربی میباشد. ناصر خصرو در دربار سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود راه یافت که از احترام و عزت و مشاغل مهمی در دربار آنان بر خوردار بود. اشعار ناصرو خسرو حاوی مطالب و مضامین ستیزنده و پرخاشگری علیه مظالم روحانیون د نیاپرست و تاریک اندیش و شاهان و سروران استثمار گرو مفت خور است که دهقانان و کار گران و کاسبانرا در ده و شهر استثمار میکردند و از حاصل دسترنج آنان خوان هفت رنگ برای اهل و عیال خویش اماده میکردند . مشاهده این وضع بر روح حساس و پرخاشگر شاعر با احساس تاثیر شگرف نمود و بدین اساس وی از در بار و جاه وجلال قطع رو ا بطه میکند. وقتی روابط خود را با دربار و در باریان قطع میکند به روحانیان رو می آورند . که از معاشرت و اخطلات با آن خیلی ها در رنج و عذاب میشود . چه وی ازین نزدیکی با آنان در میابد که آنان مشتی فاقد منطق سلیم و سالوس و متعصب ، کوتاه نظر و از پادشاهان و امیران و خواجگان بدتر میباشد; چنانکه میگوید: از رنج روز گار چو جانم ستوه گشت یک چند با ثنا بدر پادشاه شدم صد بندگی شاه ببا یست کردنم از بهر یک امید که از وی روا شدم جز رنج و درد هیچ نگردند حاصل زانکس که سو اوبه امید شفا شدم از شاه زی فقیه چنین بود رفتم کز بیم مورد در دهن اژدها شدم ناصر خسرو نا امیدانه مجامع روحانیون را نیز ترک و در سن چهل سالگی برای دریافت حقایق و دانستن حال و احوال توده های زحمتکش و مزدوران مشغول گشت . ناصر خسرو به شهر های مختلف خراسان ، هندوستان به سفرهای طولانی و پررنج میپردازد که در این سفر با طوایف گوناگون هند آشنا و خصوصیات قوی آهنین و عنعنات ملی آنانرا درک و با دانشمند هندی به گفت و شنود متپر دازد. بعد از سفر هندوستان سفر های دیگری به همراهی برادرش و یک غلام هندی بمدت هفت سال بکشور های چون ایران ، ارمنستان ، آسیای صغیر ، طرابلس ،عراق، سوریه ، فلسطین، مصر ،تونس ، سودان ، یمن جزیره العرب می نماید.از این سفر ها تجارب مهم نصیب اش میگردد که همیشه از آن میآموزد و تحقیق میکند و می نویسد.در کتاب < نگاهی نو به سفر نامه ناصر خسرو> تالیف فیروز منصوری آمده است. <... چنان شنیدم که ناصر خسرو وقتی به قزوین رسید ، دکان پبنه دوزی رفت و بنشست تا کفشها یش را اصلاح کند ناگاه در بازار قزوین غوغا برخاست. پنبه دوز از دکان برخاست در میان آن غوغا افتاده چون بازگشت لقمه گوشت بر سر درفش داشت. ناصر پرسید : < این چیست و این غلبه چه بود ؟> پنبه دوز گفت < شخصی شعر ناصر خسرو خوانده بود ; او را پاره پاره کردند .

 

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

 

تعداد صفحات : 34

یونی شاپ           


دانلود با لینک مستقیم


خلاصه ای اززندگی و سفر نامه ناصر خسرو