آنچه می بایست هر زنی بداند
دنیای زنانه با دنیای مردان بسیار متفاوت است و مسئله ما این است که زنها در مورد مردها شناخت بسیار اندکی دارند و مسئله مهمتر این است که اکثر زنها گمان میکنند که مردها از بسیاری نقاط شبیه آنها هستند ولی وقتی با یک مرد آشنا میشوند و در یک رابطه دو نفره پیش می روند تازه میفهمند که با چه موجودات عجیب و غریبی سر و کار دارند و در تعامل با آنها دچار مشکل میشوند.
بعنوان یک زن در رابطه با مردان سه حق انتخاب بیشتر ندارید.
انتخاب اول: میتوانید از دست آنها بخاطر اینکه شما را به شدت عصبانی کرده اند ناراحت شوید و تمام وقت خود را به نق زدن ، گله و شکایت از آنان بگذرانید و این ممکن است برای چند ساعت تفریح خوبی باشد اما در طولانی مدت جاذبه خود را از دست میدهد.
انتخاب دوم : میتوانید آنها را برای همیشه کنار بگذارید و برای خودتان یک سگ پشمالوی خوشگل بخرید . این راه حل آسانتر بوده و تلاش کمتری هم میخواهد اما زیاد ارضاع کننده نیست .
انتخاب سوم : میتوانید تصمیم بگیرید تا آنجا که در توان دارید در مورد آنها بیاموزید تا بتوانید روابط بهتری که استحقاق آن را بیشتر دارید بیافرینید.
محققهای زیادی زندگی خود را صرف تحقیق در مورد تعامل بین مرد و زن کرده اند تا دلایل شکستها و موفقیتها را بیابند مدتها طول کشید تا مردها را درک کنند و در این راه پر پیچ و خم گاه مرتکب اشتباهات زیادی در مورد ارتباط با مردان شدند و در نهایت به دستاوردهایی رسیدند که جامعه ی زنان بتوانند از آن برای خلق روابط اغنا کننده تری که رویایش را در سر می پروراندند کمک کنند.
شما یک چیز می گویید آنها چیز دیگری میفهمند. هنگامیکه به ارتباط آنها با خودتان خیره میشوید تفاوتها بین شما و آنها به مراتب بزرگتر جلوه میکند.
شما چنین آموزش دیده اید که احساسات خود را با یکدیگر در میان بگذارید، اما مردها اینگونه هستند که سخت کار کنند و احساساتشان را از یکدیگر پنهان کنند، شما هرچه بیشتر در کنار آنها میمانید غیر معمول بودن آنها باعث دلسردی هر چه بیشتر شما میشود .
مردها گفته ها و احساساتشان هیچگونه همخوانی با هم ندارند چنان برخورد میکنند که گویی اهمیتی برای ما قائل نیستند در حالی که در واقع برایمان اهمیت قائل بودند، ظاهرا" نشان میدهند که از بودن کنارمان لذت چندانی نمیبرند اما هنگام خداحافظی و جدایی چنان ناراحت و غمگین میشوند که باورش باریمان سخت است.
چرا مردها اینگونه اند که هستند؟
آیا تا بحال اندیشیده اید که چرا ؟
چرا مردها که سعی در کنترل شما دارند به طرزی پنهانی از کنترلی که شما روی آنها دارید میترسند؟
چرا مردها به سختی میتوانند اجازه دهند به آنان نزدیک شوید؟
چرا مردها هنگامیکه روی چیزی تمرکز کردند و شما سعی در جلب توجه آنها دارید عصبانی میشوند؟
چرا مردها همواره سعی در پنهان کردن ناراحتی یا عصبانیت خود دارند؟
اگر چنین سوالاتی در ذهنتان نقش بسته است بدانید که تنها نیستید همگی ما زنها با چنین ترسهایی روبرو شده ایم به مردی که دوستش داریم نگاه میکنیم اما قادر نیستیم درکش کنیم، اولین چیزی که میبایست بدانیم این است که :
{ مردها هرگز سعی در ناراحت کردن زنهای مورد علاقه خود را ندارند اما رفتار آنها نتیجه ی تعلیمی است که سالها به آنها داده شده و این آموزش احساسی تر بودن را برایش سخت میسازد}
تا به حال دقت کرده اید :
صرف نظر از اینکه به او چه میگوییم وی همواره حالت تدافعی به خود میگیرد همیشه اینطور به نظر میرسد که آماده ی دعواست ، یا او نمیتواند براحتی احساساتش را نشان دهد گویی همواره مجبور است خود را قوی نشان دهد.
چنین بنظر میرسد که مردها غرایزی نظیر : حمایتگر بودن ، ضعف نشان ندادن و کنترل اوضاع را در دست داشتن را همچنان از خاطر برده اند و به طرز ناخودآگاه این غرایز را در زندگیه روزانه خود نشان میدهند.
مردها تصمیم گرفته اند افراد واقعی باشند آنگونه که اجتماع به آنها آموخته ، یک مرد خصوصیات و ویژگیهایی از خود بروز میدهد که انتخاب کرده . این باز بودن ، تجربه صمیمیت واقعی با زنی که به او عشق میورزد را ناممکن میسازد .
و در نهایت ما از مردهای زندگی خود انتظار داریم ، در کارهایی استاد باشند که برای آن هیچگونه آموزشی ندیده اند ، مهارتهایی که اغلب زنان در آن ماهر هستند ، نظیر : قابلیت و توانایی بیان احساسات ، صمیمیت ، حمایتگر بودن و عشق ورزیدن.
هر زنی باید بداند