یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ترجمه شده انگیزه

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله ترجمه شده انگیزه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


ملیسا برنز

 

تسا یک چنگال از پاستا را به سمت دهان خود برد. او واقعاً دیگر گرسنه نبود اما این سس آنقدر لذیذ بود که او نمی توانست در مقابل خوردن آن مقاومت کند. او چند ثانیه لقمه را در دهان خود نگه داشت، و طعم ذائقه آنرا بطور کامل حس کرد سپس آنرا قورت داد. تقریباً بصورت همزمان با قرار دادن چنگال خود بر روی بشقاب، پیشخدمت گستاخ کنار میز ظاهر شد. پیشخدمت پرسید کسی دسر یا قهوه می خواهد؟ برایان (رئیس تسا) گفت حتماً. تو باید یکی از این دسرها را امتحان کنی. این رستوران بخاطر دسرهایش معروف است. فکر خوردن غذای بیشتر اصلاً برای تسا خوشایند نبود. البته او تمام هفته را تلاش کرده بود که تأثیر خوبی بر روی برایان بگذارد. ارزیابی های سالانه بزودی انجام می شدند و تسا می دانست که برایان در مورد ترفیع کارکنان تصمیم گیری خواهد کرد. او تلاش کرد تا خودش را متقاعد کند: یک تکه کیک قرار نیست باعث شود که من مدیر بخش شوم. بعلاوه، او تلاش می کرد تا قبل از پیوست دوباره در انجمن 10 ساله دبیرستان در ماه بعد چند پوند وزن کم کند، بنابراین نقشه می کشید تا از خوردن دسر خودداری کند. اما او نمی خواست که به برایان اهانت کرده باشد. او وقتی که منوی دسرها را از روی میز برداشت با اشتیاق گفت، ایده خوبی به نظر می رسد. همه دسرها خوشمزه به نظر می رسیدند. فقط فکر کیک شکلاتی سه تکه با کارامل برای آب افتادن دهان او کافی بود. اما در عوض، او دسری را انتخاب کرد که فکر می کرد کمترین کالری را دارد: نان شیرینی لیمویی. چند دقیقه بعد درحالیکه شکم او هنوز از شام پاستا پر بود، لبخندی به برایان زد و سپس باز هم چنگال را برداشت و آنرا به سمت دهان خود برد.
ما فقط با نگاه اجمالی به رفتار او می توانیم نتیجه گیری کنیم که شناسایی محرک ها با عقل سلیم ممکن است. شما وقتی که سیر می شوید دست از خوردن می کشید. شما اجتماعی می شوید بخاطر اینکه تنها هستید. شما وقتی که گرسنه هستید شروع به غذا خوردن می کنید. البته یک نگاه جامع به رفتار او نشان میدهد که انگیزه به این سادگی ها نیست. چرا وقتی که گرسنه نیستید غذا می خورید؟ چرا تلاش می کنید که بعضی از افراد را خوشحال کنید اما در مورد بقیه اینطور نیستید؟ چرا وقتی که گرسنه هستید از خوردن غذا خودداری میکنید؟ برای پاسخ دادن به سوالاتی مانند اینها نگاه عمیق تری به روان انسان لازم است، و مشخص می گردد که انگیزه نه تنها از یک منبع منفرد ناشی می گردد بلکه از پرده منقوش واقع بر رشته های زیست شناسی، تجربه و شناخت ناشی می گردد.
مانند بسیاری از ساختارهای روان شناختی، این امکان وجود ندارد که بتوانیم انگیزه را بصورت مستقیم اندازه گیری کنیم؛ بلکه باید یک راهکار غیر مستقیم را برای ارزیابی منبع، نوع و حتی درجه انگیزه اتخاذ کنیم. بسیاری از متفکران بزرگ در این زمینه به این چالش رسیده اند و همه آنها از بهترین منبع دانش در زمان خود استفاده کرده اند. همانطور که ابزار ترجیحی بدست آوردن دانش با گذشت قرن ها تغییر پیدا کرده است، روشهای بررسی انگیزه نیز تغییر پیدا کرده است. هر روش جدید دیدگاه جدیدی را بیان کرده است و اغلب تئوری های جدیدی نیز بیان کرده اند که با ایده های قدیمی و مورد انتقاد مغایر بوده است. در بعضی از موارد مغایرت ها و انتقادات آنقدر شدید بوده است که تئوری قدیمی کاملاً منسوخ شده است. البت چندین مفهوم در مقابل تهاجم این انتقادات مقاوم بوده اند و اغلب شکل هایی را ایجاد کرده اند اما ایده مبنا را حفظ کرده اند. مقاومت این مفاهیم انگیزهی بمدت صدها یا هزاران سال آنها را به مسائل ارزشمندی برای بحث کردن تبدیل می کند، نه تنها بخاطر آنچه که در مورد انگیزه به ما گفته اند، بلکه بخاطر تحقیقات آزمایشی آنها نیز می باشد. این مقاله روشهای مختلف زیادی را معرفی میکند که برای بررسی انگیزه استفاده شده اند و بیان میکنند که این روشها چطور منجر به توسعه تئوری های انگیزه، و در بعضی از موارد منجر به منسوخ شدن آنها شده اند.
فیلسوفان اولیه
روشهای فیلسوفان باستانی
مفهوم انگیزه ریشه در مطالعات فلسفی یونانیان باستان دارد. بیش از 2400 سال پیش، دانشمندان تئوری را در مورد نیروهایی بیان کردند که رفتار را هدایت میکند. فیلسوفان این عصر با منطق، عقل سلیم و مقداری بینش، تئوری خود را بر مبنای مشاهدات غیر منظم از حیوانات زنده (و از جمله انسان ها)، تجربه های فردی، و تجربه های افراد دیگر در اطراف خود بیان کردند.
لذت گرایی
دماکریتوس (370-460 قبل از میلاد) یکی از فیلسوفان اولیه بود که تئوری انگیزه را ارائه داد. دماکریتوس بر مبنای مشاهدات خود از رفتار انسان و بر مبنای تجربه های خود، نتیجه گیری کرد که انگیزه از میل به دنبال کردن اشیاء و فعالیت هایی ناشی می گردد که به فرد کمک میکنند تا به لذت برسد و از درد و رنج دوری کند. این توضیح (با نام لذت گرایی) قدیمی ترین و پایدارترین موضوع در مطالعه انگیزه است. حتی با اینکه نظریه پردازان بسیاری پس از دماکریتوس (بعنوان مثال اپیکوروس، توماس هابز، زیگموند فروید) انگیزه را بر مبنای این میل اساسی برای بدست آوردن لذت و اجتناب از درد می دانستند، با اینحال بطور کامل مشخص نیست که چه چیزی لذت را برای یک فرد تشکیل میدهد و اینکه چه چیزی درد را برای او تشکیل میدهد. احساس درد و لذت رخدادهای کاملاً فردی هستند. چیزی که برای یک فرد ممکن است لذت بخش باشد ممکن است برای فرد دیگری دردآور باشد. برای مثال، بعضی از افراد تحریک می گردند که 26.2 مایل بخاطر رضایت تکمیل مسابقه دو ماراتون انجام دهند ، درحالیکه افراد دیگر ممکن است دویدن را آزار دهنده بدانند و تا حد ممکن از آن اجتناب کنند. دماکریتوس تمایز بین درد/لذت را بر یک اساس موردی با توجه به رفتار یک فرد بیان کرد. یک چیز لذت بخش خواهد بود اگر فرد برای آن تلاش کند، و یک چیز دردآور خواهد بود اگر فرد از آن اجتناب کند. مفهوم ضمنی در تعریف او این ایده است که منبع انگیزه در محیط خارجی به شکل اشیاء یا موقعیت هایی قرار دارد که فرد یا می خواهد به آنها برسد و یا از آنها اجتناب میکند.
اگرچه بعضی از فیلسوفان این زمان با اصول کلی لذت گرایی موافق بودند، اما در مورد این مسئله بحث هایی وجود داشت که آیا همه رفتار ضرورتاً خود خواهانه هستند، و یا اگر بعضی از رفتارها توسط میل به تأثیر گذاری بر روی لذت یا درد بک فرد دیگر تحریک گردد. تراسیماچوس (اواخر قرن پنجم قبل از میلاد) پیشنهاد کرد که افراد فقط توسط نفع شخصی تحریک می گردند، و فقط به شیوه هایی عمل میکنند که باید بصورت مستقیم یا غیر مستقیم به آنها منفعت برساند. هر ظاهری از نوعدوستی یا همدردی فقط بر مبنای نفع شخصی محاسبه شده و بلند مدت است. سقراط (399-470 قبل از میلاد) با این ایده نفع شخصی مخالف بود. سقراط می گفت که مردم بر این توافق دارند که در یک شرایط خاص چطور عمل کنند، یا بعبارت دیگر، کدام رفتار درست است. همچنین، افراد قادر هستند که رفتاری را شناسایی کنند که غلط است. این توافق در مورد رفتار درست با ایده تراسیماچوس در مورد نفع شخصی سازگار نیست. اگر انسان ها تحریک می شدند که به شیوه هایی رفتار کنند که فقط به خودشان نفع می رساند، پس هیچ توافقی در مورد این مسئله وجود نخواهد داشت که کدام اعمال درست هستند و کدام اعمال غلط هستند، چون نفع شخصی یک فرد همیشه با نفع شخصی یک فرد دیگر یکسان نیست. بلکه به نظر می رسد که مردم استاندارد مشترکی برای درست بودن و غلط بودن دارند و بصورت درونی تحریک می گردند که آنچه را انجام دهند که درست است. بنابراین سقراط بر خلاف فیلسوفان باستانی دیگر، احساس می کرد که انگیزه ریشه در قضاوت در مورد این مسئله دارد که کدام رفتارها مناسب هستند و منجر به لذت می گردند. بعبارت دیگر، انگیزه برای رفتار در محیط خارجی یافت نمی شود، بلکه در محیط داخلی (وجدان) یافت می شود.
اگرچه فیلسوفان باستانی عموماً بر این توافق دارند که رفتار توسط تمایلات لذت گرایانه تحریک می گردد، اما آنها بحثی را بمدت چند قرن آغاز کردند: آیا رفتار توسط محرک های خارجی تحریک می گردد (همانطور که دماکریتوس می گوید) یا توسط منبع درونی هدایت می گردد (همانطور که سقراط می گوید)؟
روشهای موجود در قرون وسطی
فیلسوفان قرون وسطی بر خلاف فیلسوفان قبلی مجبور بودند که بر روشهای غیر علمی برای بدست آوردن دانش تکیه کنند. در طی این زمان، اختیار، قدرت، و اطلاعات تحت کنترل اصلی کلیسا بود. فیلسوفان قرون وسطی راهکار شناختی اصلاح شده تری را برای توضیح انگیزه نسبت به راهکار رفتاری فیلسوفان باستانی ترجیح می دادند. کلیسا این مسائل را تدریس می کرد که انسان ها در تصویر خدا آفریده شده اند. تصور می شد که انسان ها مانند مخلوقات شبیه به خدا نسبت به حیوانات دیگر کنترل پیچیده تری بر روی رفتار خود دارند.
اراده
در قرن سوم پس از میلاد، دانشمندان بتدریج از فلسفه های باستانی و مذهبی دور شدند. این نظریه های قدیمی با یک مرجع واحد جایگزین شدند: کلیسای مسیحیان. در طی قرن پنجم، آموزه های تأثیرگذار سنت آگوستین (430-354) بیان کرد که انسان ها بر خلاف مخلوقات دیگر کنترل آزاد و هشیارانه ای روی همه افکار و رفتارهای خود دارند. بنابراین انگیزه کاملاً درونی می باشد. از مسیحیان صالح توقع می رفت که اراده خود را تقویت کنند تا بدن خود را از آنچه که به آن تمایل دارد محروم کنند تا بتوانند روح ابدی خود را حفظ کنند. تسلیم شدن در برابر وسوسه های فیزیکی (یعنی رفتار کردن بر اساس لذت گرایی) روح را به لعن شدگی ابدی محکوم میکند. بنابراین رفتار حاضر توسط توسط یک هدف بلند مدت (جاودانگی در بهشت و دوری از جهن) تحریک می گردد که یک مفهوم ناملموس است که در ذهن یک فرد قرار دارد، تا اینکه شکل فیزیکی در محیط خارجی داشته باشد. این اصول مذهب-مبنا از محرومیت و اراده به دیدگاه رایج در مورد انگیزه انسان در سراسر دوره قرون وسطی تبدیل شد. ایده رنج بردن از درد/ناراحتی فوری در کوتاه مدت در پیش بینی یک پاداش بزرگتر در سراسر تاریخ مشاهده شده است.
تئوری اراده نشاندهنده فصل مشترک بین دنیای فیزیکی و غیر فیزیکی است و پیشنهاد میکند که یک نیروی ناملموس ماده را حرکت میدهد. این موضوع مورد بحث دیگری در تاریخ تئوری انگیزه است. آیا رفتار باید به منابع فیزیکی نسبت داده شود یا به منابع شناختی؟
نقاط ضعف فیلسوفان اولیه
فیلسوفان باستانی، مبنای استواری را برای مطالعه انگیزه ایجاد کرده اند. ایده های آنها علیرغم روشهای مورد استفاده توسط آنها، نسبتاً دقیق بوده است. البته تکیه کردن فقط بر روشهای غیر علمی برای تحقیق منجر به تئوری های ضعیف از لحاظ ذاتی می گردد. دماکریتوس، تراسیماچوس، و سقراط همگی برای قضاوت در مورد منبع رفتار (حداقل تا حدودی) بر عقل سلیم تکیه داشتند. توضیحات عقل سلیم ممکن است احساساتی مانند یک حساب دقیق برای یک موقعیت مشخص را ایجاد کند اما اغلب این توضیحات را نمی توان بخوبی به موقعیت های دیگر تعمیم داد. برای مثال، لذت گرایی دماکریتوس و تراسیماچوس نمی تواند رفتار نوعدوستانه را توضیح دهد که معمولاً در انسان ها و حیوانات دیگر مشاهده می گردد. لذت گرایی سقراط نمی تواند توضیح دهد که چرا مردم بعضی اوقات بصورت خودخواهانه رفتار میکنند.
فیلسوفان باستانی برای استنباط در مورد عملکرد جهان تا حد زیادی بر منطق تکیه می کردند. منطق یک ابزار ضروری برای نیروی عقلانی است. البته فیلسوفان باستانی در تله منطقی استدلال دوری افتاده اند. دماکریتوس درد و لذت را بعنوان مفایهم فردی شناسایی کرده بود که در بین افراد متفاوت است. برای افزایش تعمیم پذیری این تئوری، ضروری است که ماهیت این مفاهیم را تعیین کنیم، بطوریکه آنها برای همه افراد به شیوه یکسانی اعمال گردند. راه حل او از لحاظ سطحی راه حل هوشیارانه ای بود اما زمانیکه در بحث های منطقی استفاده می شد مشکل ساز بود. او انگیزه (تلاش برای لذت یا اجتناب از درد) را بر مبنای رفتار افراد تعریف می کرد. اما او سپس رفتار را بعنوان فرآورده ای از انگیزه توضیح داد.
اگرچه مرجع می تواند در جمع آوری دانش سودمند باشد، اما یک منبع بدون اشکال نیست. برای مثال، اطمینان به مرجع به طرفداری های فردی نسبت به انواع مختلفی از شخصیت ها وابسته است. متکلم هایی که با اعتبارتر، قابل احترام تر، و قابل اعتمادتر به نظر می رسند، احتمال بیشتری دارد که نسبت به متکلم های دیگر مورد باور قرار گیرند که دارای این خصوصیات نیستند. بنابراین تصمیم گیری برای باور کردن اطلاعات بر مبنای کیفیت و خصوصیات متکلم است، نه بر مبنای کیفیت اطلاعات. هر منبعی از دانش که بعنوان ابزاری برای طبقه بندی اطلاعات دقیق و غیر دقیق عمل نمی کند، احتمال دارد که اطلاعات نادرستی را در بعضی از مواقع نشان دهد.
آقای فرانسیس بیکن (1561–1626) مثال عالی از حیطه گسترش اعتماد به مرجع به ما نشان میدهد. در سال 1432، گروهی از راهب ها وارد بحث عقلانی در مورد تعداد دندان های اسب شدند. همه کتاب های قدیمی و وقایع نامه ها مورد بررسی قرار گرفتند و این بحث با اشتیاق زیادی دنبال شد. پس از 13 روز بدون رسیدن به همرایی و توافق، یک راهب جوان از مافوق های خود اجازه خواست تا وارد این بحث شود. وقتی که فرصت صحبت به او داده شد، پیشنهاد کرد که بهترین راه برای پاسخ دادن به این سوال اینست که به دهان باز یک اسب نگاه کنیم. غوغایی بخاطر این پاسخ ایجاد شد. راهب های دیگر می ترسیدند که این راهب تازه کار این شیوه نامقدس و بی سابقه را برای یافتن حقیقت پیشنهاد کرده باشد، که با آموزه های پدران دینی او مغایرت داشت. آنها که فکر می کردند مورد اهانت قرار گرفته اند با مشت و اتهام تسخیر شدگی توسط شیطان به این راهب جوان حمله کردند. این بحث در نهایت به نتیجه رسید وقتی که یکی از آنها بیان کرد که این مسئله بخاطر عدم وجود شواهد تاریخی و تئوری یک معمای ابدی می باشد.
انقلاب علمی
روشهای دانشمندان اول
در طی روزهای اولیه آزمایشات علمی، عمدتاً از روش علمی بعنوان ابزاری برای تحقیقات پزشکی استفاده می شد. در نتیجه، محققان گام های بلندی در درک فیزیولوژی برداشتند. جزئیات کالبدشناسی و عملکرد سیستم عصبی و نقش آن در رفتار مشخص شد. بعنوان مثال دکارت بازتاب را تعریف کرد، و گالوانی پی برد که پاهای قورباغه بصورت ناگهانی منقبض می گردد وقتی که ماهیچه او به یک باتری ابتدایی متصل گردد. اگرچه روش علمی هنوز در خارج از پزشکی و فیزیولوژی استفاده نمی شد، اما دانشمندان بزودی با چشم عینی و انتقادی به دنیا نگاه کردند. این دیدگاه جدید ایده های قدیمی را در مورد انگیزه دوباره بازیابی کرد و همچنین ایده های جدیدی را نیز ارائه داد.
راهکار رفتاری
لذت گرایی: انقلاب علمی جنبشی را بسوی تجربه گرایی ایجاد کرد، که بیان می کرد که تجربه مبنای دانش است. جان لاک از یک استعاره ساده برای بیان فلسفه استفاده کرد: لوح سفید – ما با ذهن های خالی مانند یک صفحه کاغذ سفید به دنیا می اییم که سپس تجربه های ما روی آن نوشته می شود. تجربه گرایان انگیزه را مانند دانش در نظر می گرفتند: هم انگیزه و هم دانش از تجربه ناشی می گردند. مبنای نهایی که ما برای آن بعضی از چیزها را انجام میدهیم و یا چیزهای دیگری را انجام نمی دهیم، از تجربه ها و نتایج رفتار ما ناشی می گردد. ما فقط با انجام یک چیز میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که این رفتاری چه تاثیری میتواند داشته باشد. سپس ما بر مبنای این تجربه ها به شیوه هایی رفتار میکنیم که در گذشته برای ما لذت بخش بوده است و از رفتار به شیوه هایی اجتناب میکنیم که در گذشته برای ما دردآور بوده است. به همین شیوه، راهکار لذت گرایی برای انگیزه انسان پس از تبعید طولانی، به مسیر اصلی خود برمی گردد.
البته مشکلی در مورد تئوری لذت گرایی وجود دارد که توسط فیلسوفان باستانی بررسی نشده است: اگر ما تحریک می گردیم که به محرک های خارجی جذب شویم یا از آنها اجتناب کنیم، چطور میتوانیم دارای شخصیت دور اندیش و آینده نگری باشیم که این محرک ها دارند؟
ما چطور میتوانیم در رخدادهای آینده محتاط باشیم و فقط نسبت به رخدادهای حاضر واکنش نشان ندهیم؟ این مسئله در قرن 17 توسط توماس هابز بیان شد.
انگیزه محرک: توماس هابز (1588–1679) در نوشته های خود در مورد انگیزه به ضعف ذاتی تئوری لذت گرایی اشاره میکند. فیلسوفان باستانی آگاه بودند که به تعویق انداختن پاداش فوری یا رنج بردن از ناراحتی فوری در بلند مدت می تواند سودمند باشد. البته آنها نتوانستند توضیح دهند که یک فرد چطور می تواند از یک محرک لذت بخش اجتناب کند یا به یک محرک آزارنده جذب شود. هابز این رفتار را بر حسب پیش بینی رخدادهای آینده، یا محرک ها توضیح داد. تئوری محرک از این لحاظ با لذت گرایی تفاوت دارد که منبع انگیزه را در داخل مغز قرار می دهد بجای اینکه آنرا در محیط خارجی قرار دهد. بعلاوه، هابز با استفاده از مفهوم ماده گرایی، مکانیزمی برای رفتار ضد لذت گرایی ارائه داد.
ماده گرایی بیان میکند که همه مواد (از جمله بدن انسان ها و حیوانات) در تطابق با اصول مکانیک حرکت میکند. اگر ذهن مسئول رفتار فعالسازی باشد، بنابراین ذهن باید از ماده فیزیکی تشکیل شده باشد. هابز تصور می کرد که اطلاعاتی که به سیستم عصبی وارد می گردد باعث حرکت ذرات در مغز می شود. وقتی که دو واحد از اطلاعات بصورت همزمان وارد مغز می شود، این ذرات متحرک با همدیگر مرتبط می گردند بطوریکه فعال شدن یکی از آنها باعث فعال شدن ذره دیگر می گردد. برای مثال شنیدن یک آشنای جدید را در نظر بگیرید که اسم شما را به زبان می آورد وقتی که شما به او نگاه میکنید. وقتی که تصویر چهره یک فرد و صدای او با هم وارد مغز می شود، این ذرات با هم مرتبط می گردند. سپس وقتی که یکی از ایده ها رخ میدهد، ایده دیگر نیز احتمال دارد که رخ دهد (برای مثال، وقتی که شما صدای او را در تلفن می شنوید، احتمال دارد که تصویر او نیز در ذهن شما ایجاد گردد). مفهوم مرتبط سازی احساسات با هم، اجتماع نام دارد و اساس یادگیری است. با تشکیل اجتماع ها، فرد می تواند دردها یا لذت های آینده را پیش بینی کند که با محرک ها همراه هستند، بجای اینکه فقط نسبت به پیامدهای فوری واکنش نشان دهند. این اجتماع به فرد اجازه میدهد تا به شیوه ای رفتار کند که رخدادهای لذت بخش را به حداکثر می رساند و نتایج دردآور را به حداقل می رساند، حتی زمانیکه این مسئله نیازمند رنج بردن از ناراحتی در زمان حال باشد. بنابراین نزدیک شدن به یک محرک آزارنده (برای مثال اعمال نیروی فیزیکی یا شنیدن بوی مواد شیمیایی) در نهایت می تواند منجر به لذت زیادی گردد (برای مثال یک خانه تمیز). همچنین، اجتناب از محرک های لذت بخش (برای مثال کیک پنیر) می تواند درد (برای مثال دیابت تحریک شده توسط چاقی) را در بلند مدت به حداقل برساند.
راهکار زیست شناختی: دوگانه نگری
رنه دکارت (1650-1596) نیز مانند لذت گرایان اولیه معتقد بود که حیوانات (از جمله انسان) ماشین هایی هستند که قوانین مکانیک بر روی آنها غالب است. بنابراین رفتار را میتوان مانند نحوه کار کردن یک ماشین تحلیل کرد. دکارت با استفاده از این راهکار، مفهوم بازتاب را بعنوان واحد مبنای رفتار بیان کرد. اگرچه مکانیک اشتباه بود اما این ایده درست بود – بازتاب یک رفتار اختیاری است که توسط محرک فراخوانده میشود. دکارت نتیجه گیری کرد که رفتار همه حیوانات پست تر را میتوان به بازتاب زیست-مبنا نسبت داد. البته او بعلت اعتقادات مذهبی خود مایل نبود که انسان ها را هم تراز با حیوانات دیگر قرار دهد. انسان ها مسلماً چندین بازتاب را مانند حیوانات پست تر نشان دادند (برای مثال، مکیدن در دوران نوزادی، دور کردن دست از آتش، انقباض زانو) ، اما دکارت بیان میکرد که اغلب رفتارهای انسان توسط اراده آزاد کنترل می گردد. همه رفتارها دارای یک علت فیزیکی قابل مشاهده نیستند. بلکه به نظرمی رسد که بعضی از رفتارها از منابع درونی ناشی می گردند. دکارت این اعمال را رفتارهای اختیاری می نامید و ادعا میکرد که انسان ها قابلیت این رفتار را دارند. اگرچه بعضی از رفتارهای انسان بازتابنده است، اما اغلب آنها توسط ذهن اراده می گردد که بخشی از دنیای ماشینی ماده و نیرو نیست. چون ذهن خارج از دنیای نیرو قرار دارد، بنابریان قوانین مکانیک بر روی آن تاثیری ندارد، بلکه خارج از زنجیره علیت مکانیکی قرار دارد. این راهکار دوگانه نگری نام دارد.
راهکار شناختی: اراده
امانوئل کانت (1804-1724) دیدگاه سقراطی را برای انگیزه قبول داشت. او معتقد بود که بدون اینکه کسی به ما یاد دهد، ما میدانیم که اعمال درست و غلط وجود دارند، و میدانیم که باید چه اعمالی را انجام دهیم و از چه اعمالی خودداری کنیم. بنابراین بر خلاف دیدگاه لوح سفید، کانت معتقد بود که بعضی از جنبه های ذهن انسانی درونی است و مسلماً جنبه های درونی مهمتر هستند. کانت نظریه خود را بر مبنای این حقیقت بیان کرد که مفاهیمی در ذهن ما وجود دارد که ورودی حسی نمی تواند آنرا توجیه کند. برای مثال، ایده علیت (که یک رخداد باعث رخداد دیگری می گردد) بخشی از ورودی حسی نیست. ما باید مفاهیم معینی را در نظر بگیریم که توسط آنها ورودی ها را از دنیای حسی سازماندهای و تعبیر می کنیم. کانت می گفت که هر فرد دارای یک نهاد مرکزی است که قابلیت درک و عمل کردن بر مبنای دستورات اخلاقی را دارد (یعنی انتخاب های رفتاری اختیاری).
نقاط ضعف دانشمندان اولیه
در طی روزهای اول انقلاب علمی، توضیحات رفتار با جزئیات کامل تری بیان شد. تئوری های فیلسوفان باستانی و قرون وسطی توسعه داده شدند تا در حدود گسترده تری رفتارها را توضیح دهند. البته این توضیحات هنوز عمدتاً بر مبنای منطق و عقل سلیم هستند. اگرچه تفکرات عقلانی آن زمان بعنوان مسئله انگیزه با دیدگاه عینی تر و انتقادی تری بود، با اینحال آنها هنوز بطور کامل از روش علمی برای تعیین این مسئله استفاده نمی کردند که آیا ایده های آنها تا حدودی دارای دقت است. ما تا قرن 19 ام شاهد بررسی رفتارها با فرآیند علمی کامل نبودیم.
ظهور روانشناسی
روشهای روانشناسان اولیه
درطی قرن 19، قدرت کلیسا هنوز بر جوامع علمی تأثیرگذار بود اما بتدریج وضعیت خود بعنوان منبعی از حقیقت را از دست میداد. بر عکس، روش علمی محبوبیت زیادی پیدا کرد. یافته های جدید در مورد کالبدشناسی و فیزیولوژی یک راهکار تجربی را برای بررسی رفتار الهام بخشید. این راهکار جدید برای مطالعه رفتار نام جدیدی به خود گرفت: روانشناسی.
روانشناسان اولیه با استفاده از اصول علم تلاش کردند تا به سوالاتی مانند این پاسخ دهند: انگیزه چطور بر روی رفتار تأثیر می گذارد؟ اگرچه رفتار مفهومی است که آشکار، آسان برای تعریف کردن، و قابل سنجش است، اما انگیزه هیچکدام از این خصوصیات را ندارد. انگیزه بخودی خود قابل اندازه گیری نیست. اما میتوان آنرا بصورت غیرمستقیم در فیزیولوژی (برای مثال، فعالیت قلبی-عروقی، فعالیت بصری، فعالیت برقی پوست، و فعالیت پلاسما)، در رفتار (برای مثال، تلاش، نهفتگی، انتخاب، احتمال واکنش، حالت چهره، و حرکات بیانگر بدن)، و بصورت کلامی (برای مثال، خود-گزارشی و مطالعه موردی) بیان کرد. محققان با تمرکز بر جنبه های خاص این طبقات به نتیجه گیری های خردمندانه ای در مورد انگیزه رسیده اند.
راهکار زیست شناختی
تئوری غریزه: چارلز داروین (82-1809) با تئوری ابتکاری تکامل خود وابستگی فیزیکی در بین همه حیوانات (از جمله انسان ها) را بیان کرد. همچنین، ویلیام جیمز (1910-1842) فیلسوف و روانشناس آمریکایی، نیز تلاش کرد تا فاصله روانشناختی بین انسان ها و حیوانات را پر کند. قبل از این زمان، رفتار حیوانات غیر انسان به واکنش های غیر شناختی با نام غریزه نسبت داده میشد. انسان ها (که قدرت تفکر منطقی و اراده آزاد را دارند) نیازی به غریزه ندارند. البته جیمز با این نظریه مخالف بود. ایده او در مورد غریزه با ایده بازتاب مترادف بود: تکانی که توسط یک محرک خاص تحریک می گردد. جیمز نیز مانند کانت، معتقد بود که انسان ها بطور حسی می دانند که چطور نسبت به شرایط مختلف واکنش نشان دهند، و این درک مستقیم را به غریزه نسبت داد. او تشخیص داد که انسان ها با حس همدردی و اعمال کمک با نجات دهی بدون داشتن نفع شخصی، و بدون اینکه به آنها آموخته شده باشد، نسبت به محرک های خاصی (مانند پریشانی نوزاد) واکنش نشان میدهند. جیمز پیشنهاد کرد که سیستم عصبی نسبت به محرک های خاصی حساس است و با رفتار خاصی به این محرک ها واکنش نشان میدهد. شکل رفتار غریزی سپس توسط تجربه با محرک تغییر می یابد تا احتمال نتیجه رفتاری به حداکثر برسد. بعبارت دیگر، غریزه خاک رسی را فراهم می ساخت که رفتارهای یاد گرفته شده از آن ساخته می شد. جیمز لیستی از غریزه های انسانی را پیشنهاد کرد که شامل مکیدن، لبخند زدن، پیاده روی، عصبانیت، رنجش، ترس از افراد غریبه، ترس از صدا، ترس از تاریکی، کنجکاوی، نهانکاری، شرم، و عشق به والدین می باشد.
ویلیام مک دوگال (1938-1871) تئوری را برای رفتار غریزی بر مبنای مشاهدات خود از چندین گونه مختلف مواجه شده با چالش های مختلف بیان کرد. برای مثال، موش ها و موش های صحرایی در یک هزارتو در آب قرار داده شدند که چند مسیر برای فرار داشت: مسیرها بر روی آب یا مسیرهای زیرزمینی قرار داشتند که فقط با داخل شدن در آب قابل دسترسی بود. بعضی اوقات استفاده از یک مسیر خاص منجر به شوک الکتریکی به پاها می شد بطوریکه موش مجبور بود که مسیرهای امن و مسیرهای خطرناک را از هم متمایز سازد. مک داگل از جعبه های معما نیز استفاده کرد، که نیازمند این بود که موش ها و راکون ها چندین چفت را باز کنند تا به غذای داخل جعبه برسند. نتایج این آزمایش و آزمایشات دیگر باعث شد که مک داگل نتیجه گیری کند که اغلب رفتارهای حیوانات دارای ماهیت غریزی و غیر یاد گیرنده است.
بر خلاف غریزه ساده جیمز، غریزه مک داگل را میتوان بر حسب جنبه های شناختی (دانستن اینکه کدام شیء می تواند غریزه را ارضا کند)، عاطفی (احساس نسبت به یک شیء)، و رغبتی (داشتن حس هدف برای حرکت به سوی یک شیء یا دور شدن از آن) توصیف کرد. این ایده هدف بود که تئوری مک داگل را خیلی ارزشمند ساخت.
مک داگل احساس کرد که همه رفتارهایی که توسط پیش بینی رخدادهای آینده هدایت میشد که حس هدف برای رسیدن به یک هدف خاص بود. او پیش بینی را به انسان ها محدود نکرد بلکه تصور می کرد که همه حیوانات قادر به پیش بینی رخدادهای آینده هستند، و بنابراین به شیوه ای عمل می کنند که رخدادهای آینده رخ دهند یا رخ ندهند. مک داگل نیز مانند هابز، می گفت که رفتار توسط نتیجه پیش بینی شده تحریک می گردد. نسبت دادن پیش بینی به حیوانات غیر انسان نقطه ضعفی برای تئوری مک داگل بود چون یک تعبیر شبه انسانی است که نمی توان آنرا بصورت علمی آزمایش یا تأیید کرد. البته ایده استفاده از رخدادهای آینده بعنوان محرکی برای رفتار مدتها پس از رد شدن تئوری غریزه مک داگل نیز باقی ماند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ترجمه شده انگیزه

پایان نامه ی بررسی رفتارهای معلم با انگیزه در میزان یادگیری دانش آموزان. doc

اختصاصی از یاری فایل پایان نامه ی بررسی رفتارهای معلم با انگیزه در میزان یادگیری دانش آموزان. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی بررسی رفتارهای معلم با انگیزه در میزان یادگیری دانش آموزان. doc


پایان نامه ی بررسی رفتارهای معلم با انگیزه در میزان یادگیری دانش آموزان. doc

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 35 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

 

چکیده:

در این  تحقیق ابتدا به بیان مسئله و هدف و ضرورت تحقیق پرداخته، آنگاه واژه های تحقیق را توضیح داده سپس در فصل دوم به پیشینه تحقیق پرداخته و در فصل سوم مجموعه آماری خود را معرفی و پرسشنامه تهیه شده را ضمیمه نموده و به تحلیل و استنتاج پرداخته و در پایان نتیجه گیری و پیشنهادها و انتقادهای خود را از نتایج تحقیق ارائه نموده ام که انشاءا... روزنه ای در ارائه بهتر و ذخیره سازی سرمایه ملی کشور گردد.

 

مقدمه:

در دنیای پیچیده امروز هیچکس بی نیاز از تعلیم و تربیت نیست. امروز فعالیت در مدرسه و آموختن، خود بخش عظیمی از زندگی انسانهاست، دیگر نمی توان با طرز تلقی گذشته به شاگرد و تربیت او نگریست، اگر معلمان با اصول و مبانی و هدفهای تعلیم و تربیت، ویژگیهای دانش آموزان و نیازهای آنان و روشها و فنون تدریس آشنایی نداشته باشند. هرگز قادر نیستند به عنوان سازندگان جامعه ایفای نقش کنند. مهمترین عامل توسعه پرورش ذهنی علمی در یک جامعه نظام آموزشی است، در این نظام از بدو ورود تا آخرین دوره تخصصی، اخلاق علمی، اجتماعی، شیوه برخورد با مسائل و مشکلات به طور مستقیم آموزش داده می شود.

تدریس یکی از عناصر اصلی فرآیند، آموزش و پرورش است که در کارایی نظام آموزشی نقش مؤثری دارد.

اندیشه ها، برخوردها، روشهای نو و بدیع و خلاق عمدتا از نظام آموزشی ما مایه می گیرد، تفکر استنباط و استنتاج در تمامی ابعاد زندگی وجود دارد، جامعه فرهنگی ما جامعه عقلی است که شیوه تفکر را منتقل می کند. تربیت عقلی است که فرد را برای تمامی کارزارهای حیات آماده می سازد.

مهمترین محتوای تربیت فرهنگی اتخاذ رویکرد عقل و منطق و تدبیر در نظام آموزشی و نظام اجتماعی جامعه است، با توجه به پیشرفتهای سریع علوم و تکنولوژی نمی توان به تمام دانش موجود دست یافت و نمی توان هر شخصی را به هر خصوصیتی به کار تدریس و معلمی واداشت. اگر به دانش آموزان روش یادگیری را یاد بدهیم آنان خود خواهند آموخت که چگونه یاد بگیرند.

از این رو بر آن شدم روش تدریس خود را که تلفیقی از حل مسئله با استفاده از تقویت دید دانش آموزان است و به کارگیری توان ناشناخته آنان (استعداد کار عملی) که خود به آن آگاهی نداشته و هر یک بر اساس اجبار و یا اکراه به این رشته روی آورده اند، ایجاد علاقه و انگیزه نموده به تدریس بپردازم و آنان را در درک بهتر رشته ای که، صرفا جهت اخذ دیپلم و جا نماندن از فرهنگ خانواده پذیرفته اند به صورت یک هدف در آورم و در ادامه تحصیل و یا اشتغال زایی آنها در گروههای فنی و مهندسی آماده سازم.

 

فهرست مطالب:

چکیده

مقدمه

فصل اول

توصیف وضع موجود

بیان مسئله

اهمیت تحقیق

اهداف تحقیق

سوال های تحقیق

تعریف واژه ها

آمادگی

انگیزش

آموزش

انضباط و نظم

روش تدریس

فصل دوم

پیشینه تحقیق

معلم خوب و موفق

معیار و شرایط دبیری

مدیریت و نظارت کلاس درس

جلسات اولیه کلاس

تهیه طرح درس

کلاس داری و انضباط

تشویق و تنبیه در کلاس درس و روش برخورد معلم

فصل سوم

روش تحقیق

روش توصیفی

جامعه آماری

حجم نمونه

ابزار اندازه گیری

سوالات پرسشنامه

متغیر مستقل

متغیر وابسته

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل

نمونه پرسشنامه

نتایج بدست آمده و نمایش نمودار

فصل پنجم

نتیجه گیری

منابع

 

منابع و مأخذ:

پازارگادی، علاءالدین. شاهراه تدریس. تهران: مدرسه عالی شمیران. 1315.

تربیت، 1384 ماهنامه فرهنگی آموزشی. سازمان بسیج دانش آموزی، تهران: چاپ هفتم.

حسنعلی میرزابیگی، حسن حیدریان. پژوهش در علوم انسانی به روش ساده. تهران: امیرکبیر، 1384.

احدیان. مقدمات تکنولوژی آموزشی. تهران: بشری 1374.

دیویس، آری. مدیریت یادگیری. مترجمان – دکتر داریوش نوروزی و محمد حسین امیر تیموری. تهران: راهگشا: 1373.

ذوفن، شهناز و پور. خسرو. تولید و کاربرد مواد آموزشی– تهران: وزارت آموزش و پرورش.

صفوی، امان اله. کلیات روشها و فنون تدریس. تهران: معاصر 1376.

علی آبادی خدریجه – مقدمات تکنولوژی آموزشی، تهران: پیام نور 1375.

کوهن، لوئیز و مانیون، لارنس. راهنمای عملی تدریس. ترجمه فاطمه شاکری. تهران: جهاد دانشگاهی 1372.

مجله تعلیم و تربیت. فروردین 1378 – ماهنامه وزارت آموزش و پرورش – شماره هفتم.

هروی، حسین. روش تدریس. معلم موفق.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی بررسی رفتارهای معلم با انگیزه در میزان یادگیری دانش آموزان. doc

پرسشنامه29سوالی انگیزه پیشرفت هرمنس همراه باپاسخنامه پایایی وروایی وهنجاریابی ومنابع

اختصاصی از یاری فایل پرسشنامه29سوالی انگیزه پیشرفت هرمنس همراه باپاسخنامه پایایی وروایی وهنجاریابی ومنابع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پرسشنامه ای که در اختیار دارید از 29 جمله ناتمام تشکیل شده است.لطفاً ابتدا جمله ناقص را با دقت بخوانید و بعد برای تکمیل هر یک از جملات ناقص ، فقط یکی از موارد (الف  ب  ج  د ) را که با نظر شما بیشتر موافقت دارد انتخاب نموده و با علامت (×)روی پاسخنامه مشخص نمائید سعی کنید به سؤالات با دقت پاسخ دهید و اطمینان داشته باشید که پاسخهای شما محرمانه تلقی خواهد شد.

روایی و پایایی پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس:

هرمنس(1970) برای محاسبه روایی از روایی محتوا که اساس آن را پژوه قبلی درباره انگیزه پیشرفت تشکیل می داد، استفاده کرد و همچنین او ضریب همبستگی هر سؤال را با رفتارهای پیشرفت گرا محاسبه کرده است. ضرایب به ترتیب سؤاالت پرسشنامه در دامنه ای از 30/تا.......

اکبری درتحقیقی بااستفاده ازتحلیل عامل  نشان داد که پرسشنامه هرمنس از چهار عامل کلی یعنی ..........

هنجاریابی پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس در ایران

در سال77-78در یک پژوهش دانشگاهی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه اقدام به استاندارد کردن و تهیه آزمون انگیزه پیشرفت شد که در زیر چکیده این پژوه آمده است. این پژوه با هدف ساخت،اعتباریابی.......

منابع..........


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه29سوالی انگیزه پیشرفت هرمنس همراه باپاسخنامه پایایی وروایی وهنجاریابی ومنابع