یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

افسانه

اختصاصی از یاری فایل افسانه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

افسانه : در شب تیره ، دیوانه ای کاو  دل به رنگی گریزان سپرده  در دره ی سرد و خلوت نشسته  همچو ساقه ی گیاهی فسرده  می کند داستانی غم آور  در میان بس آشفته مانده  قصه ی دانه اش هست و دامی  وز همه گفته ناگفته مانده  از دلی رفته دارد پیامی داستان از خیالی پریشان  ای دل من ، دل من ، دل من  بینوا ، مضطرا ، قابل من  با همه خوبی و قدر و دعویاز تو آخر چه شد حاصل من  جز سر شکی به رخساره ی غم ؟آخر ای بینوا دل ! چع دیدی  که ره رستگاری بریدی ؟ مرغ هرزه درایی ، که بر هر شاخی و شاخساری پریدی  تا بماندی زبون و فتاده ؟ می توانستی ای دل ، رهیدن  گر نخوردی فریب زمانه  آنچه دیدی ، ز خود دیدی و بس  هر دمی یک ره و یک بهانه  تا تو ای مست ! با من ستیزی  تا به سرمستی و غمگساری  با فسانه کنی دوستاری  عالمی دایم از وی گریزد  با تو او را بود سازگاری  مبتلایی نیابد به از تو  افسانه : مبتلایی که ماننده ی او  کس در این راه لغزان ندیده  آه! دیری است کاین قصه گویند  از بر شاخه مرغی پریده  مانده بر جای از او آشیانه  لیک این آشیان ها سراسر  بر کف بادها اندر ایند  رهروان اندر این راه هستند  کاندر این غم ، به غم می سرایند  او یکی نیز از رهروان بود  در بر این خرابه مغازه  وین بلند آسمان و ستاره  سالها با هم افسرده بودید  وز حوادث به دل پاره پاره  او تو را بوسه می زد ، تو او را  عاشق : سال ها با هم افسرده بودیم  سالها همچو واماندگی  لیک موجی که آشفته می رفت  بودش از تو به لب داستانی  می زدت لب ، در آن موج ، لبخند  افسانه : من بر آن موج آشفته دیدم  یکه تازی سراسیمه  عاشق : اما من سوی گلعذاری رسیدم  در همش گیسوان چون معما  همچنان گردبادی مشوش افسانه : من در این لحظه ، از راه پنهان نقش می بستم از او بر آبی  عاشق : آه! من بوسه می دادم از دور  بر رخ او به خوابی چه خوابی  با چه تصویرهای فسونگر  ای افسانه ، فسانه ، فسانه  ای خدنگ تو را من نشانه  ای علاج دل ، ای داروی درد  همره گریه های شبانه  با من سوخته در چه کاری ؟ چیستی ! ای نهان از نظرها  ای نشسته سر رهگذرها  از پسرها همه ناله بر لب  ناله ی تو همه از پدرها  تو که ای ؟ مادرت که ؟ پدر که ؟ چون ز گهواره بیرونم آورد  مادرم ، سرگذشت تو می گفت  بر من از رنگ و روی تو می زد  دیده از جذبه های تو می خفت  می شدم بیهوش و محو و مفتون  رفته رفته که بر ره فتادم  از پی بازی بچگانه  هر زمانی که شب در رسیدی  بر لب چشمه و رودخانه  در نهان ، بانگ تو می شنیدم  ای فسانه ! مگر تو نبودی  آن زمانی که من در صحاری  می دویدم چو دیوانه ، تنها  داشتم زاری و اشکباری  تو مرا اشک ها می ستردی ؟ آن زمانی که من ، مست گشته  زلف ها می فشاندم بر باد  تو نبودی مگر که همآهنگمی شدی با من زار و ناشاد  می زدی بر زمین آسمان را ؟ در بر گوسفندان ، شبی تار  بودم افتاده من ، زرد و بیمار  تو نبودی مگر آن هیولا  آن سیاه مهیب شرربار  که کشیدم ز بیم تو فریاد ؟ دم ، که لبخنده های بهاران  بود با سبزه ی جویباراناز بر پرتو ماه تابان  در بن صخره ی کوهساران  هر کجا ، بزم و رزمی تو را بود بلبل بینوا ناله می زد بر رخ سبزه ، شب ژاله می زد  روی آن ماه ، از گرمی عشق  چون گل نار تبخالع می زد  می نوشتی تو هم سرگذشتی  سرگذشت منی ای فسانه  که پریشانی و غمگساری ؟ یا دل من به تشویش بسته  یا که دو دیده ی اشکباری ؟ یا که شیطان رانده ز هر جای ؟ قلب پر گیر و دار منی تو  که چنین ناشناسی و گمنام ؟ یا سرشت منی ، که نگشتی  در پی رونق و شهرت و نام ؟یا تو بختی که از من گریزی ؟ هر کس از جانب خود تو را راند  بی خبر که تویی جاودانه  تو که ای ؟ ای ز هر جای رانده  با منت بوده ره ، دوستانه ؟ قطره ی اشکی ایا تو ، یا غم ؟یاد دارم شبی ماهتابی  بر سر کوه نوبن نشسته  دیده از سوز دل خواب رفته


دانلود با لینک مستقیم


افسانه

دانلود افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص.DOC

اختصاصی از یاری فایل دانلود افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص.DOC دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

 

 

  

 

تعداد صفحات : 18 صفحه

افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی هم زمان با نخستین زمزمه های تجدد و در اوج رویا رویی های نو گرایان و سنت پرستان ، نیما آرام و بر کنار از همه سرو صداها نخستین منظومه خود ، قصه رنگ پریده را که حدود پانصد بیت داشت ، به سال 1299 سرود و یک سال بعد آن را منتشر ساخت .
این منظومه که از آثار اولیه ی نیما و حاصل دوران ناپختگی کار اوست و کاستی ها و سستی هائی در آن دیده می شود .
نیما در این شعر ف جهان را به شکلی شاعرانه و از دریچه ی چشم خود می نگرد و همین تازگی دید ، شعر او را به رغم قالب سنتی و ظاهر قدیمی اش ، از آن چه شاعران سنتی گفته اند ، متمایز می سازد .
منظومه قصه رنگ پریده و قطعه ی ای شب که به سال 1301 در نشریه ی ادبی نوبهار منتشر شد و سوز وشوری شاعرانه داشت ، مقدمه ای بود برای سرودن منظومه ی افسانه که می توان آنرا بشارت دهنده ی شعر نیمائی شمرد .
نیما شاعر افسانه را بهتر بشناسیم – روستای دور افتاده ی یوش در دل کوهستان های جنگلی دامنه ی البرز قرار دارد واز نظر تقسیمات کشوری جزو شهرستان نور از استان مازندران است .
علی اسفندیاری فرزند ابراهیم خان ، مردی آتش مزاج و دلاور از دودمانی کهن که با گله داری و کشاورزی روزگار می گذراند ، به سال 1276 در این دهکده پا به عرصه وجود گذاشت .
کودکی او در دامان طبیعت و در میان شبانان گذشت .
با آرامش کوهستان انس گرفت و از زندگی پر ماجرا و دنیای شبانان و کشاورزان تجربه ها آموخت و روح او با رمندگی طبیعت و جهان دد و دام پیوند خورد .
او خواندن و نوشتن را به شیوه ی سنتی روستا نزد ملای ده آموخت .
در آغاز نوجوانی با خانواده خود به تهران رفت و پس از گذراندن دوران دبستان برای آموختن زبان فرانسه وارد مدرسه یسن لویی شد .
سالهای آغازین تحصیل او با سرکشی و نافرمانی گذشت اما تشویق و دل سوزی معلمی مهربان به نام نظام وفا طبع سرکش او را رام کرد و در خط شاعری انداخت .
آن سالها جنگ جهان گیر اول در جریان بود و علی اسفندیاری – که بعدها نام نیما یوشیج را برای خود برگزید – اخبار جنگ را به زبان فرانسه می خواند و هم زمان به فراگیری دروس حوزه و زبان عربی مشغول بود .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص.DOC

تحقیق در مورد افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی

هم زمان با نخستین زمزمه های تجدد و در اوج رویا رویی های نو گرایان و سنت پرستان ، نیما آرام و بر کنار از همه سرو صداها نخستین منظومه خود ، قصه رنگ پریده را که حدود پانصد بیت داشت ، به سال 1299 سرود و یک سال بعد آن را منتشر ساخت . این منظومه که از آثار اولیه ی نیما و حاصل دوران ناپختگی کار اوست و کاستی ها و سستی هائی در آن دیده می شود . نیما در این شعر ف جهان را به شکلی شاعرانه و از دریچه ی چشم خود می نگرد و همین تازگی دید ، شعر او را به رغم قالب سنتی و ظاهر قدیمی اش ، از آن چه شاعران سنتی گفته اند ، متمایز می سازد . منظومه قصه رنگ پریده و قطعه ی ای شب که به سال 1301 در نشریه ی ادبی نوبهار منتشر شد و سوز وشوری شاعرانه داشت ، مقدمه ای بود برای سرودن منظومه ی افسانه که می توان آنرا بشارت دهنده ی شعر نیمائی شمرد .

نیما شاعر افسانه را بهتر بشناسیم –

روستای دور افتاده ی یوش در دل کوهستان های جنگلی دامنه ی البرز قرار دارد واز نظر تقسیمات کشوری جزو شهرستان نور از استان مازندران است .

علی اسفندیاری فرزند ابراهیم خان ، مردی آتش مزاج و دلاور از دودمانی کهن که با گله داری و کشاورزی روزگار می گذراند ، به سال 1276 در این دهکده پا به عرصه وجود گذاشت . کودکی او در دامان طبیعت و در میان شبانان گذشت . با آرامش کوهستان انس گرفت و از زندگی پر ماجرا و دنیای شبانان و کشاورزان تجربه ها آموخت و روح او با رمندگی طبیعت و جهان دد و دام پیوند خورد . او خواندن و نوشتن را به شیوه ی سنتی روستا نزد ملای ده آموخت . در آغاز نوجوانی با خانواده خود به تهران رفت و پس از گذراندن دوران دبستان برای آموختن زبان فرانسه وارد مدرسه یسن لویی شد . سالهای آغازین تحصیل او با سرکشی و نافرمانی گذشت اما تشویق و دل سوزی معلمی مهربان به نام نظام وفا طبع سرکش او را رام کرد و در خط شاعری انداخت . آن سالها جنگ جهان گیر اول در جریان بود و علی اسفندیاری – که بعدها نام نیما یوشیج را برای خود برگزید – اخبار جنگ را به زبان فرانسه می خواند و هم زمان به فراگیری دروس حوزه و زبان عربی مشغول بود . حوادث جنگ جهان گیر اول در روح او تأثیری ویژه بر جای گذاشت و آشنایی با زبان فرانسه و استفاده از آثار ادبی شاعران فرانسوی نیز پنجره ی تازه ای به روی او گشود اما روح سرکش نیما هنوز نمی توانست در قفس شهر آرام گیرد . پس هر فرصتی را برای سر کشیدن به زادگاه خود غنیمت می شمرد .

نیما در این سالها در وزارت مالیه ( دارایی ) مشغول به کار شده بود و هم زمان به محافل ادبی تهران رفت و آمد داشت . به ویژه در حجره ی چای فروشی حیدر علی کمالی شاعر ، به سخنان صاحب ذوقانی چون ملک الشعرای بهار و علی اصغر حکمت گوش فرا می داد و از کار و کردار شاعرانه ی آن ها تجربه ها می اندوخت .

در آغاز نوجوانی به سبک پیشینیان و به ویژه سبک خراسانی شعر می ساخت اما نه این گونه شاعری و نه حتی نشست و برخاست با شاعرلن رسمی و سنت گرا هیچ کدام تشنگی طبع او را سیراب نمی کرد . در سن بیست و سه سالگی منظومه قصه رنگ پریده را سرود که تمرینی واقعی بیش نبود . قطعه ی ای شب که دو سال بعد – یعنی در بیست و پنج سالگی – از طبع نیما تراوید ، آغاز مرحله ای جدی تر محسوب می شد وبه دلیل سوز و شوری که داشت ، پس از نشر در نوبهار بر سر زبان ها افتاد . در آن سالها مردی با ذوق و اهل نظر به نام محمد ضیاء هشترودی کتابی به نام منتخبات آثار منتشر کرد و وی قسمت هایی از منظومه ی قصه ی رنگ پریده را با عنوان دل های خونین به همراه چند قطعه دیگر از اشعار نیما در این مجموعه آورد و در محافل ادبی آن روز شگفتی برانگیخت و انکارها و مخالفت های زیادی به دنبال داشت . قصه ی رنگ پریده و تا حدودی قطعه ای شب ، در واقع سند اتهامی بود که شاعر بر ضد جامعه ی عصر خود ارائه می کرد و داستان دردناک زندگی خویش را در آن باز می گفت . فراموش نکنیم که در همان سال نظم قصه ی رنگ پریده ( 1299 )کودتای معروف سوم اسفند اتفاق افتاده بود . پیامدهای سیاسی – اجتماعی کودتا ، شاعر دل آزرده ی یوش را به کناره گیری از اجتماع و دوری از محیط نادلپذیر تهران واداشت . جنگل های انبوه و کوهپایه های سر به فلک کشیده او را به خویشتن فرا می خواند . هوای آزاد کار خود را کرد و نغمه ناشناس نوتری از چنگ و ساز جان او باز شد . این نغمه نو همان قطعه ی افسانه بود که در سال 1301 ش . بخشی از آن در روزنامه قرن بیستم میرزاده عشقی – که تندروترین و بی پرواترین نشریه ی آن روزگار بود – در چند شماره ی پیاپی به چاپ رسید . افسانه پیش از چاپ از صافی ذوق و سلیقه ی نظام وفا ، استاد ومربی نیما ، گذشته و حذف و اصلاحات چندی در آن صورت گرفته بود . بنابراین ، شاعر به پاس این خدمت – که یقینا در توفیق کم نظیر شعرش بی تأثیر نبوده است – ایت عبارت را در سرلوحه ی منظومه ی خویش جای داد :

« به پیشگاه استادم نظام وفا تقدیم می کنم ؛

هر چند که می دانم این منظومه هدیه ی ناچیزی است اما او اهالی کوهستان را به سادگی و صداقتشان خواهد بخشید . » نیما یوشیج – دی ماه 1301 ش


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص

تحقیق در مورد افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی

هم زمان با نخستین زمزمه های تجدد و در اوج رویا رویی های نو گرایان و سنت پرستان ، نیما آرام و بر کنار از همه سرو صداها نخستین منظومه خود ، قصه رنگ پریده را که حدود پانصد بیت داشت ، به سال 1299 سرود و یک سال بعد آن را منتشر ساخت . این منظومه که از آثار اولیه ی نیما و حاصل دوران ناپختگی کار اوست و کاستی ها و سستی هائی در آن دیده می شود . نیما در این شعر ف جهان را به شکلی شاعرانه و از دریچه ی چشم خود می نگرد و همین تازگی دید ، شعر او را به رغم قالب سنتی و ظاهر قدیمی اش ، از آن چه شاعران سنتی گفته اند ، متمایز می سازد . منظومه قصه رنگ پریده و قطعه ی ای شب که به سال 1301 در نشریه ی ادبی نوبهار منتشر شد و سوز وشوری شاعرانه داشت ، مقدمه ای بود برای سرودن منظومه ی افسانه که می توان آنرا بشارت دهنده ی شعر نیمائی شمرد .

نیما شاعر افسانه را بهتر بشناسیم –

روستای دور افتاده ی یوش در دل کوهستان های جنگلی دامنه ی البرز قرار دارد واز نظر تقسیمات کشوری جزو شهرستان نور از استان مازندران است .

علی اسفندیاری فرزند ابراهیم خان ، مردی آتش مزاج و دلاور از دودمانی کهن که با گله داری و کشاورزی روزگار می گذراند ، به سال 1276 در این دهکده پا به عرصه وجود گذاشت . کودکی او در دامان طبیعت و در میان شبانان گذشت . با آرامش کوهستان انس گرفت و از زندگی پر ماجرا و دنیای شبانان و کشاورزان تجربه ها آموخت و روح او با رمندگی طبیعت و جهان دد و دام پیوند خورد . او خواندن و نوشتن را به شیوه ی سنتی روستا نزد ملای ده آموخت . در آغاز نوجوانی با خانواده خود به تهران رفت و پس از گذراندن دوران دبستان برای آموختن زبان فرانسه وارد مدرسه یسن لویی شد . سالهای آغازین تحصیل او با سرکشی و نافرمانی گذشت اما تشویق و دل سوزی معلمی مهربان به نام نظام وفا طبع سرکش او را رام کرد و در خط شاعری انداخت . آن سالها جنگ جهان گیر اول در جریان بود و علی اسفندیاری – که بعدها نام نیما یوشیج را برای خود برگزید – اخبار جنگ را به زبان فرانسه می خواند و هم زمان به فراگیری دروس حوزه و زبان عربی مشغول بود . حوادث جنگ جهان گیر اول در روح او تأثیری ویژه بر جای گذاشت و آشنایی با زبان فرانسه و استفاده از آثار ادبی شاعران فرانسوی نیز پنجره ی تازه ای به روی او گشود اما روح سرکش نیما هنوز نمی توانست در قفس شهر آرام گیرد . پس هر فرصتی را برای سر کشیدن به زادگاه خود غنیمت می شمرد .

نیما در این سالها در وزارت مالیه ( دارایی ) مشغول به کار شده بود و هم زمان به محافل ادبی تهران رفت و آمد داشت . به ویژه در حجره ی چای فروشی حیدر علی کمالی شاعر ، به سخنان صاحب ذوقانی چون ملک الشعرای بهار و علی اصغر حکمت گوش فرا می داد و از کار و کردار شاعرانه ی آن ها تجربه ها می اندوخت .

در آغاز نوجوانی به سبک پیشینیان و به ویژه سبک خراسانی شعر می ساخت اما نه این گونه شاعری و نه حتی نشست و برخاست با شاعرلن رسمی و سنت گرا هیچ کدام تشنگی طبع او را سیراب نمی کرد . در سن بیست و سه سالگی منظومه قصه رنگ پریده را سرود که تمرینی واقعی بیش نبود . قطعه ی ای شب که دو سال بعد – یعنی در بیست و پنج سالگی – از طبع نیما تراوید ، آغاز مرحله ای جدی تر محسوب می شد وبه دلیل سوز و شوری که داشت ، پس از نشر در نوبهار بر سر زبان ها افتاد . در آن سالها مردی با ذوق و اهل نظر به نام محمد ضیاء هشترودی کتابی به نام منتخبات آثار منتشر کرد و وی قسمت هایی از منظومه ی قصه ی رنگ پریده را با عنوان دل های خونین به همراه چند قطعه دیگر از اشعار نیما در این مجموعه آورد و در محافل ادبی آن روز شگفتی برانگیخت و انکارها و مخالفت های زیادی به دنبال داشت . قصه ی رنگ پریده و تا حدودی قطعه ای شب ، در واقع سند اتهامی بود که شاعر بر ضد جامعه ی عصر خود ارائه می کرد و داستان دردناک زندگی خویش را


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد افسانه ، بیانیه ی شعر نیمایی 17 ص