یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درمورد اصحاب اخدود

اختصاصی از یاری فایل مقاله درمورد اصحاب اخدود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

اصحاب اخدود

یکى از جماعت‏هاى الگو در قرآن، که با افتخار و عزت از آنها یاد شده است، کشتگان اخدود مى‏باشند. قرآن در سوره بروج از آنها و سرنوشت عبرت آموز، ومقاومت جانانه‏شان در راه عقیده توحیدى سخن گفته است؛

قُتِلَ أَصْحابُ الأُخْدُودِ * النّارِ ذاتِ الوَقُود * إِذ هُمْ عَلَیْها قُعُودٌ * وَهُمْ عَلى‏ ما یَفْعَلُونَ بِالمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ؛(1)

کشته شدند یاران گودال (خندق)؛ همان آتش مایه دار و انبوه. آن‏گاه که آنان بالاى‏آن‏خندق به تماشا نشسته بودند. و خود بر آنچه بر سر مؤمنان مى‏آوردند، گواه‏بودند.

ماجراى اصحاب اخدود از حیث تاریخى با اختلاف بسیار روایت شده است. طورى که نمى‏توان نظر قطعى درباره مصداق واقعى و زمان وقوع آن اظهار نمود.

هرچند در برخى ترجمه‏ها و تفسیرها اصحاب اخدود لقب کسانى دانسته شده که گروهى از مؤمنان را به خاطر عقیده و ایمان به توحید در گودال‏هاى آتش سوزانیده‏اند، اما مشهور این است که اصحاب اخدود همان مؤمنان شهیدند.(2)

1. اصحاب اخدود، اسوه جان نثارى در راه توحید

بارزترین صفت اصحاب اخدود که آنان را به مقام الگویى مى‏رساند، جانفشانى و فداکارى بى‏دریغ در راه اعتقاد توحیدى است.

 با پذیرفتن هر یک از روایات تاریخى موجود در مورد چگونگى و مصداق قصه اصحاب اخدود، آنچه مسلم و یقینى است، مقاومت و رشادت این گروه دربرابر تهدیدهاى جدى سرکردگان کفر است، که مى‏خواستند زندگى دنیا را به بهاى ایمان به آنها دهند و اینان بر ایمان خویش تا آخرین لحظه پاى فشردند؛

وَما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلّا أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ العَزِیزِ الحَمِیدِ.(3)

و بر آنان عیبى نگرفته بودند جز اینکه به خداى ارجمند ستوده ایمان آورده بودند.

دیدگاه مشهور درباره ماجراى اصحاب اخدود که مورد اعتراف بیشتر مفسران و سیره‏نویسان است را به طور خلاصه از سیره ابن‏هشام مى‏آوریم:

ذونواس با سربازانش به‏سوى آنها رهسپار شد و به یهودیت دعوتشان کرد و میان کشته‏شدن ودین یهود، مختارشان ساخت.

 پس کشته شدن را برگزیدند و چاله‏هایى (اخدود) برایشان حفرنمود و بسیارى را سوزاند و بسیارى را با شمشیر کشت و مثله‏کرد تا به نزدیک بیست هزار شدند و آیات سوره بروج در شأن ذونواس و سپاهش نازل گشت.(4)

شرح بیشتر ماجرا، بنا به نقل على بن ابراهیم قمى در تفسیر سوره بروج چنین است:

اصحاب اخدود کشته شدند و سبب آن این بود که ذونواس آخرین پادشاه از ملوک حمیر، حبشیان را به حمله به سرزمین یمن واداشت و خود به دین یهود درآمد و حمیریان را به این آیین فرمان داد و خود را یوسف نامید. مدتى بدین‏سان گذشت تا بدو خبر رسید که در نجران بازماندگان قومى نصرانى به‏سرمى‏برند که دین عیسى و حکم انجیل را گردن مى‏نهند و پیشوایشان عبدالله بن بریامن است.

اطرافیان پادشاه، او را به عزیمت به سوى آن قوم و تحمیل آیین یهود برایشان تشویق کردند. پس حرکت کرد تا به نجران رسید و هر کس را بر دین نصرانیت بود، گرد آورد. آن‏گاه دین یهود را بر آنان عرضه کرد اما آنها امتناع کردند. وى با آنان مجادله نمود اما جز ابا و امتناع ندید.

 سرانجام آنها کشته شدن را بر ورود به آیین یهود برگزیدند. ذونواس براى آنها گودال‏هایى حفر کرد و هیزم در آن بنهاد و آتش به پا کرد. گروهى از ایشان به آتش سوختند، گروهى دیگر با شمشیر مثله شدند تا شمار سوختگان و کشتگان به بیست هزار رسید و تنها یکى از ایشان به‏نام دوس با اسب خود گریخت.(5)

بنابراین، آنچه از مجموع روایات مشهور برمى‏آید این است که اصحاب اخدود آزادانه، مرگ را بر دین جبرى و تحمیلى و آیین منسوخ ترجیح دادند و از دین بر حق مسیحیت که آخرین رسالت معتبر در زمانشان بود، بیرون نشدند و فرجامشان شهادت و سعادت عقبا گشت.

قصه‌ اصحاب‌ اخدود

    اخدود جمع‌ خد به‌ معنای‌ رخساره‌ است‌ که‌ درزمین‌ به‌ معنای‌ شق‌ و بخشی‌ از آن‌ است‌. خدواندبه‌ جهت‌ صبر مومنان‌ مکه‌، قصد مومنان‌ مسیحی‌ وبرخورد اصحاب‌ اخدود را برای‌ رسولش‌ نقل‌می‌کند. حوالی‌ سالهای‌ 523 میلادی‌، یمن‌ وجنوب‌ حجاز تا منطقه‌ نجران‌ تحت‌ حاکمیت‌ قوم‌یهود بود. اصحاب‌ اخدود گروهی‌ از حکام‌ یمن‌که‌ دین‌ یهود داشتند و بزرگ‌ آن‌ «ذونواس‌حمیری‌» بود. «مسروق‌» حاکم‌ وقت‌ یمن‌ منطقه‌نجران‌ حجاز را به‌ تسلط خود درآورد و به‌ تمام‌مسیحیان‌ امر کرد تا مسیح‌ را انکار کنند و یهودی‌شوند در غیر این‌ صورت‌ تسلیم‌ مرگ‌ شوند، چون‌مسیحیان‌ از انکار نبوت‌ مسیح‌ امتناع‌ کردند مسروق‌فرمان‌ داد تا نمازخانه‌ مسیح‌ که‌ قریب‌ 427کشیش‌ و راهب‌ در آن‌ جمع‌ شده‌ بودند آتش‌زنند و همه‌ را بسوزانند و بعد حفره‌هایی‌ از آتش‌ایجاد کرد و به‌ مسیحیان‌ نجران‌ از زن‌ و مرد صغیر وکبیر هر کس‌ که‌ از مسیحیت‌ برائت‌ نجوید و ازایمان‌ به‌ خدای‌ مسیح‌ دست‌ نکشد او را زنده‌ زنده‌در آتش‌ اندازند تا بسوزد و نیروهای‌ مسروق‌چنین‌ کردند و مومنان‌ نصاری‌ صبر و بردباری‌ پیشه‌کردند و براین‌ ظلم‌ یهودیان‌ مقاومت‌ کردند.    جالب‌ قضیه‌ای‌ است‌ که‌ در آتش‌سوزی‌اصحاب‌ اخدود در مورد مادری‌ با کودک‌ یک‌ماهه‌اش‌ پیش‌ آمده‌ است‌. سربازان‌ مسروق‌ مادررا با کودک‌ به‌ لب‌ پرتگاه‌ آتش‌ می‌آورند و به‌ اومی‌گویند: «دست‌ از ایمانت‌ بکش‌ یا اینکه‌ تو را درآتش‌ می‌سوزانیم‌» مادر به‌ لخاظ جان‌ وجست‌کودکش‌ از سقوط در آتش‌ منصرف‌ می‌شود ولی‌کودک‌ لب‌ به‌ سخن‌ می‌گشاید که‌ مادر در آتش‌جهنم‌ به‌ مراتب‌ سوزناکتر از آتش‌ دنیا است‌ وبراین‌ مصیبت‌ چند لحظه‌ای‌ صبر کن‌ و مادر که‌متوجه‌ این‌ معجزه‌ الهی‌ می‌شود به‌ مشرکان‌اخدود می‌گوید: «من‌ از ایمان‌ به‌ خدای‌ بازنمی‌گردم‌، خدای‌ واحد بزرگ‌ عالمیان‌ معبود من‌است‌ و من‌ از حاکم‌ شما پیروی‌ نمی‌کنم‌» وبدینسان‌ در آتش‌ کمین‌ کافران‌ با فرزندش‌سوخت‌.     در روایتی‌ از ضحاک‌ نقل‌ شده‌ است‌ چند نفرپیش‌ از وقت‌ سخن‌ گفتند: -1 کودکی‌ که‌ شاهدرفتار پاک‌ حضرت‌ یوسف‌ بود -2 پسر ماشطه‌دختر فرعون‌ -3 عیسی‌ پیامبر -4 یحیی‌ -5کودک‌ مربوط به‌ اصحاب‌ اخدود.    به‌ هر شکل‌ خداوند با بیان‌ قصه‌ اخدود ومومنان‌ نجران‌ به‌ مومنان‌ مکه‌ خبر داد که‌ چگونه‌مومنان‌ نجران‌ در برابر ظلمهای‌ مشرکان‌ مقاومت‌ وصبر کردند.

داستان اصحاب اخدود

داستان اصحاب اخدود

قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ(4)

النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ(5)

إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ(6)

وَ هُمْ عَلى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ(7)

وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ(8)

الَّذِى لَهُ مُلْک السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى کلِّ شىْءٍ شهِیدٌ(9)

4. هلاک شدند ستمگرانى که براى سوزاندن مؤ منین چاله هایى پر از آتش مى ساختند؛

5. آتشى که براى گیراندنش وسیله اى درست کرده بودند.

6. در حالى که خودشان براى تماشاى ناله و جان دادن و سوختن مؤ منین بر لبه آن آتش مى نشستند.

7. و خود نظاره گر جنایتى بودند که بر مؤ منین روا مى داشتند.

8. در حالى که هیچ نقطه ضعفى و تقصیرى از مؤ منین سراغ نداشتند بجز اینکه به خداى مقتدر حمیدى ایمان آورده بودند.

9. ملک آسمانها و زمین از آن اوست و خدا بر همه چیز شاهد و نظاره گر است .

(از سوره مبارکه بروج )

داستان اصحاب اُخدود و روایاتى درباره آنها


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد اصحاب اخدود

دانلود تحقیق اصحاب کهف

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق اصحاب کهف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اصحاب کهف


دانلود تحقیق اصحاب کهف

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه8

 

اصحاب کهف

مقدمه

در داستان‌های اسلامی اصحاب کهف عده‌ای خداپرست بودند که پیش از اسلام در زمانهٔ پادشاهی کافر با نام دقیانوس زندگی می‌کردند و ایمان خود را مخفی نگاه می‌داشتند. اینان سرانجام از جبر حاکم روزگار به ستوه آمده همراه سگ خود به غاری رفتند. چون به غار رسیدند. خواب ایشان را در ربود پس حدود سیصد سال به خواب اندر همی بودند. و سگ ایشان بر در غار چنان بود که گویی بیدار است. پس از سیصدسال چون برخاستند خود پنداشتند که چند ساعتی بیش نخفته‌اندی. چون به شهر شُدند همه چیز را دیگرگونه یافتند. سرانجام به غار بازگشته و دیگر اثری از ایشان یافت نشد. مردم بر فراز غار آنها مسجدی ساختند.داستان ایشان نسبتاً به‌تفصیل در قرآن آمده‌است. [۱]

در بعضی روایات مرتبط با امام زمان شیعیان آمده‌است که «اصحاب کهف» رجعت کرده از یاران وی در آخر الزمان و هنگام ظهور خواهند بود.[

شرح داستان

   خصوصیات داستان را ارباب احادیث و تفاسیر، مختلف ذکر کرده اند. و ما شرح این قضیه را در اینجا طبق روایت وارده در «تفسیر علی بن إبراهیم قمی » ذکر می کنیم:

‎علی بن ابراهیم میگوید: حدیث کرد برای من پدرم از ابن ابی عمیر از ابوبصیر از حضرت امام صادق علیه السلام که آن حضرت فرمود: سبب نزول سوره کهف این است که طائفة قریش، سه نفر را بسوی نجران فرستادند تا از یهود و نصاری مسائلی را یاد بگیرند، تا آن مسائل را از رسول الله سؤال کنند.

آن سه تن عبارت بودند از نضربن حارث بن کلده و عقبة بن ابی معیط و عاص بن وائل.

این سه نفر حرکت کردند بسوی نجران، و به نزد علماء یهود در آنجا رفتند و در خواست تعلم مسائلی را از آنها نمودند.

علماء یهود گفتند: شما از محمد از سه مسأله پرسش کنید؛ اگر طبق مدارکی که در نزد ماست به شما پاسخ گفت، پس بدانید که او صادق و راستگو است؛ و سپس از یک مسألة واحد دیگری نیز سؤال کنید؛ اگر مدعی شد که میداند، بدانید که او کاذب و دروغگو است!


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اصحاب کهف

تحقیق - جنگ نهروان

اختصاصی از یاری فایل تحقیق - جنگ نهروان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق - جنگ نهروان


تحقیق - جنگ نهروان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:17

 فهرست مطالب

 
و الله لا یفلت منهم عشرة و لا یهلک منکم عشرة.

(نهج البلاغهـکلام 58)

پس از آنکه على علیه السلام در اواخر صفر سال 38 از صفین بکوفه مراجعت فرمود تا روز شهادت آنحضرت مدت دو سال و چند ماه فاصله بود ولى این مدت کوتاه بقدرى در آزردگى خاطر مبارک على علیه السلام مؤثر واقع شد که شرح آن قابل تقریر نمیباشد،شکست‏هاى پى در پى از همه طرف روح آن بزرگوار را آزرده و قلبش را رنجه کرد.

تأثر و رنج على (ع) از معاویه و حیله‏گریهاى عمرو عاص نبود بلکه رنج و تأسف او از بیوفائى و احمقى و خونسردى لشگریان خود بود و میفرمود:

من از بیگانگان هرگز ننالم‏
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

على علیه السلام بقدرى از لا قیدى و بیشرمى کوفى‏ها متأثر بود که چند مرتبه آرزوى مرگ نمود تا بلکه از شر این قوم متلون و سست عنصر رهائى یابد،در یکى از خطبه‏هاى خود ضمن مذمت اصحابش فرماید:

و الله ان جائنى الموت و لیاتینى فلیفرقن بینى و بینکم لتجدننى لصحبتکم قالیا.

(بخدا سوگند اگر مرگ بسراغ من آید و البته خواهد آمد و میان من و شماتفرقه و جدائى اندازد مرا خواهید دید که نسبت بمصاحبت شما بغض و کراهت دارم.)

پیشنهاد عمرو عاص در صفین موقع بلند کردن قرآنها با نیزه درباره حکمیت میان متخاصمین اختلاف بزرگى در میان عساکر عراق بوجود آورد که میتوان آنرا علت العلل شکستهاى بعدى على علیه السلام دانست.

اختلاف على علیه السلام و معاویه در امر خلافت بحکمیت رجوع شد و علیرغم عقیده على علیه السلام از طرف آنحضرت ابوموسى اشعرى انتخاب گردید،ولى پس از عقد قرار داد صلح گروهى از سپاه على علیه السلام گفتند تکلیف کشته‏شدگان چیست؟و بآنحضرت اعتراض کردند که ما حکم خدا را خواستیم نه حکمیت ابوموسى و عمرو عاص را حتى چند نفرى بمخالفت هر دو سپاه برخاستند.

این قبیل اشخاص را عقیده بر این بود که على علیه السلام و معاویه هر دو باطلند و حکم مخصوص خدا است و در نتیجه این عقیده و فکر موقع مراجعت از صفین بکوفه در حدود دوازده هزار تن از سپاه على علیه السلام جدا شده و با بقیه سپاهیان آنحضرت مشاجره کرده و همدیگر را تکفیر مینمودند و پس از ورود بکوفه این گروه تحت فرماندهى عبد الله بن وهب بحروراء رفته و از سپاهیان على علیه السلام کناره‏گیرى نمودند!

شعار این عده که خوارج نامیده میشدند این بود که:لا حکم الا لله.این گروه بظاهر عباد و زاهد بودند و پیشانى آنها از کثرت سجود پینه بسته بود ولى در اثر حماقت و اشتباه نمیدانستند که چه میکنند،على علیه السلام درباره آنان فرمود اینها حق را در ظلمات باطل میجویند !

این گروه نمیدانستند قرآن که آنها حکومت آنرا خواهانند از کاغذ و مرکب بوجود آمده است کس دیگرى که احاطه کامل باحکام آن داشته باشد لازم است تا حکم خدا را از آن استخراج کند،بعقیده مسلمین عراق آنکس على علیه السلام بود که در واقع قرآن ناطق بشمار میرفت ولى معاویه و طرفدارانش زیر بار نمیرفتند و در نتیجه عمرو عاص و ابوموسى را براى اینکار انتخاب کردند که هیچیک چنین صلاحیتى را نداشتند.على علیه السلام عبد الله بن عباس را بسوى آنها فرستاد تا آنها را متوجه خبط و اشتباهشان سازد ولى آن فرقه گمراه از رأى و عقیده خود منصرف نشدند و مهمترین ایراد و اعتراض آنها این بود که چرا على با شامیان جنگید ولى از غارت اموال آنها جلوگیرى نمود؟و ثانیا ما حکمیت قرآن را خواسته بودیم چرا بحکمیت ابوموسى و عمرو عاص تن داد؟ثالثا در صلحنامه چرا نام خود را با امیر المؤمنین شروع نکرد و این امر میرساند که خود على نیز بخلافت خود یقین نداشت و در اینصورت تکلیف قربانیان این جنگ چه خواهد بود؟

على علیه السلام خود بسوى آنها رفت و آنان را نصیحت کرد و فرمود من هم مثل شما خواهان اجراى حکم قرآن هستم و براى همین منظور با معاویه جنگ میکردم و خود شما دیدید که من با متارکه جنگ و انتخاب ابوموسى بحکمیت مخالف بودم ولى در اثر فشار و اصرار خود شما جنگ خاتمه یافت و ابوموسى را هم علیرغم عقیده من خودتان براى حکمیت انتخاب کردید و اکنون هم ما بر سر رأى اولى هستیم و در صدد حمله مجدد بشام میباشیم پس شما هم ما را کمک کنید .

خوارج در پاسخ گفتند تو و ما کافر شده بودیم ما توبه کردیم ولى تو بهمان حال باقى مانده‏اى اول باید تو هم توبه کنى آنگاه ما هم مجددا ترا یارى میکنیم!!

این گروه بهمه بد میگفتند و شعارشان فقط تلاوت آیه:

و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون (1) .بود اما نمیدانستند آنکس که بما انزل الله باید حکم کند على علیه السلام است.


 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق - جنگ نهروان

اصحاب کهف

اختصاصی از یاری فایل اصحاب کهف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اصحاب کهف


اصحاب کهف

اصحاب کهف

28 صفحه

آنچه از قرآن کریم در خصوص این داستان استفاده مى شود این است که پیامبر گرامى خود را مخاطب مى سازد که ((با مردم درباره این داستان مجادله مکن مگر مجادله اى ظاهرى و یا روشن )) و از احدى از ایشان حقیقت مطلب را مپرس . اصحاب کهف و رقیم جوانمردانى بودند که در جامعه اى مشرک که جز بتها را نمى پرستیدند، نشو و نما نمودند. چیزى نمى گذرد که دین توحید محرمانه در آن جامعه راه پیدا مى کند، و این جوانمردان بدان ایمان مى آورند. مردم آنها را به باد انکار و اعتراض ‍ مى گیرند، و در مقام تشدید و تضییق بر ایشان و فتنه و عذاب آنان بر مى آیند، و بر عبادت بتها و ترک دین توحید مجبورشان مى کنند. و هر که به ملت آنان مى گروید از او دست بر مى داشتند و هر که بر دین توحید و مخالفت کیش ایشان اصرار مى ورزید او را به بدترین وجهى به قتل مى رساندند.


دانلود با لینک مستقیم


اصحاب کهف

تحقیق در مورد امام جواد

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد امام جواد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امام جواد


تحقیق در مورد امام جواد

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:48

 فهرست مطالب

امام در بغداد

 

سفر حج

 

نیاز مؤمن به سه چیز

 

اصحاب

 

زمامداران معاصر

 

رویدادهاى مهم

 

داستان‏ها

 

1. تواضع على بن جعفر (ع) در برابر امام جواد (ع)

 

2. رفتار مأمون عباسى با امام جواد (ع)

 

کلمات شریفه

 

 

نام: محمد.
کنیه: ابو جعفر ثانى.
القاب: تقى، جواد، مرتضى منتجب، مختار، قانع و عالِم.
منصب: معصوم یازدهم و امام نهم شیعیان.
تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجرى.
همچنین هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز نقل شده است؛ اما مشهور بین شیعیان، دهم رجب سال 195 هجرى مى‏باشد. در دعاى ناحیه مقدسه نیز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فى‏ رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ الثَّانى وَابْنِهِ عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»(1).
محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: امام رضا، على بن موسى بن جعفر بن محمدبن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا درّه که حضرت رضا(ع) او را خیزران نامید.
وى از اهالى «نوبه» و از خاندان ماریه قبطیه، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم (ص) و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا (ع)، در آخر ماه صفر سال 203 هجرى تا ذى قعده سال 220 هجرى، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ذى قعده سال 220 هجرى، در سن 25 سالگى، به وسیله زهرى که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفر بن مأمون و عمویش، معتصم عباسى، به آن حضرت خورانید.
محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسى کاظم(ع) که هم اکنون به کاظمین معروف است.
همسران: 1. سمانه مغربیه. 2. ام الفضل، دختر مأمون. 3. زنى از خاندان عمّار یاسر.
فرزندان: 1. ابوالحسن امام على النّقى (ع). 2. ابو احمد موسى مبرقع. 3. ابو احمد حسین. 4. ابو موسى عمران. 5. فاطمه. 6. خدیجه. 7. ام کلثوم. 8. حکیمه.
همچنین گفته شده که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بوده‏اند.

 

قال امام محمد تقى علیه السلام
?
تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ.?
صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هواى نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستى، پس بنگر که چگونه اى

 

ابوجعفر محمد بن علی نهمین امام از امامان دوازده گانه شیعیان و یازدهمین معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترین لقبهای آن حضرت جواد (بخشنده) و تقی (پرهیزگار) است. پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبیکه یا  ریحانه یا دره از مردم نوبی (شمال سودان) است. در سال 195 هـ.ق در مدینه به دنیا آمد و در سال 220 هـ.ق در بغداد وفات یافت. مرقد آن حضرت در کاظمین کنار مرقد امام موسی کاظم (ع) قرار دارد.

 

دوران امامت

 

امام جواد (ع) در سال 203 هـ.ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگی، به امامت رسید دوران هفده ساله امامت او با حکومت مامون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. هنگامی که امام رضا (ع) به دعوت مامون از مدینه به توس رفت. اما جواد (ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا (ع) در مدینه ماند و در سال 202 هـ.ق برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت.

 

 امام در بغداد

 

پس از شهادت امام رضا (ع) مامون به بغداد رفت او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد (ع) آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مامون از این اقدام ناخشنود بودند، به ویژه آنکه مامون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل، را به همسری امام جواد (ع) در آورد. مامون برای آنکه آنها را از مقام علمی و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثی، میان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار، ترتیب داد. دراین مجلس، امام به پرسشهای علما پاسخ گفت و میزان دانش و هوش وی بر آنان آشکار شد. پس از آن مامون دختر خود را به همسری امام درآورد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امام جواد