یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره طبقه بندی اختلالهای روانی بر اساس DSMIV

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره طبقه بندی اختلالهای روانی بر اساس DSMIV دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره طبقه بندی اختلالهای روانی بر اساس DSMIV


مقاله درباره طبقه بندی اختلالهای روانی بر اساس DSMIV

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:24

طبقه بندی اختلالهای روانی بر اساس DSMIV

از مجموعه نظامهای طبقه بندی که در حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرند ، طبقه‌بندی چندمحوری به دلیل تکمیل محورهای تکمیلی و کمک و تشخیصی متعدد ، نظام مناسبی برای تشخیص و طبقه بندی فراهم می سازد . دو طبقه بندی چند محوری هر محور نشانگر آگاهیهای تکمیلی در مورد علایم ، سبب شناسی ، سطح سازگاری ، میزان استرس و ... است . تجدیدنظر چهارم راهنمای تشخیصی آماری اختلالهای روانی (DSM IV) یکی از نظامهای چندمحوری است که در سال 1994 جانشین DSM IIIR شده است . آماده سازی DSM IV بنا به ضرورت و به طور تنگاتنگی با آماده شدن فصل پنجم «اختلالهای روانی و رفتاری» در ICD 10 که به وسیلة سازمان جهانی بهداشت تهیه شده ، هماهنگ شده است و مشورتهای بین انجمن روان پزشکی امریکا و سازمان جهانی بهداشت به هماهنگی کدها و اصطلاحات منجر شده است .

در سیستم چند محوری ،‌ارزیابی بر اساس محورهای متعددی انجام می گیرد و هر محور به حوزة متفاوتی از اطلاعات مربوط بوده و متخصصان را در طرح ریزی درمان و پیش بینی نتیجه کمک می کند ، نظام چند محوری DSM IV برای این منظور پنج محور پیشنهاد کرده است . استفاده از این نظام ، ارزیابی نسبتاً نظام مند و جامعی را با توجه به اختلالهای روانی متعدد و شرایط طبی ، مشکلات روانی ، اجتماعی ، محیطی و سطح عملکرد فراهم ساخکته ، چهارچوب مناسبی را برای سازماندهی و ارتباط دادن اطلاعات بالینی در مورد یک شخص به دست می دهد و کاربرد مدل زیستی - روانی - اجتماعی را در شرایط بالینی ، تربیتی و پژوهشی امکان پذیر می کند . محورهای DSM IV عبارت اند از :

محور I : اختلالهای بالینی یا شرایط دیگری که ممکن است کانون توجه بالینی باشد .

محور II : اختلالهای شخصیت و اختلال عقب ماندگی ذهنی

محور III : بیماریهای جسمانی

محور IV : مشکلات روانی - اجتماعی ، و محیطی

محور V : ارزیابی کلی عملکرد

 

محور یک : اختلالهای بالینی یا شرایط دیگری که ممکن است مرکز توجه بالینی باشد .

در این محور اختلالهای بالینی و شرایط دیگری که ممکن است کانون توجه بالینی باشند ، قرار گیرند . چنین گستره ای تمام اختلالها و شرایط بالینی به استثنای اختلالهای شخصیت و عقب ماندگی را که در محور دو طبقه بندی می شوند ، شامل می‌شود . گروهها اصلی اختلالهایی که در این محور طبقه بندی می شوند عبارت‌اند از:

1-اختلالهایی که معمولاً برای اولین بار در نوباوگی ، کودک یا نوجوانی تشخیص داده می شوند (به غیر از عقب ماندگی ذهنی که در محور دو طبقه بندی می شود)

2-روان اشفتگی ، زوال عقل و سایر اختلالهای یادزدایشی ، و شناختی

3-عقب ماندگی های ذهنی مرتبط با بیماریهای جسمانی

4-اختلالهای مرتبط با مواد

5-اسکیزوفرنی و سایر اختلالهای روانپریشی

6-اختلالهای خلقی

7-اختلالهای اضطرابی

8-اختلالهای شبه جسمی

9-اختلالهای ساختگی

10-اختلالهای گسستی

11-اختلالهای جنسی و هویت جنسی

12-اختلالهای خوردن

13-اختلالهای خواب

14-اختلالهای کنترل تکانه که در جای دیگری طبقه بندی نشده اند .

15-اختلالهای سازگاری

16-اختلالهای دیگری که می تواند کانون توجه بالینی قرار گیرد .

در صورتی که شخصی بیش از یک اختلال در محور اول داشته باشد لازم است نام همة آنها گزارش شوند . در این صورت ، نخست نام اختلالی که علت اصلی مراجعه بوده ، نوشته می شود . در صورتی که فردی هم در محور اول و هم در محور دوم اختلال داشته باشد ، تشخیص اصلی محور یک در نظر گرفته می شود ، مگر اینکه تشخیص محور دوم با عنوان «تشخیص اصلی» مشخص شده باشد . همچنین در صورتی که هیچ اختلالی در محور یک وجود نداشته باشد ، فرد به عنوان «بدون وضعیت یا تشخیص در محور یک» و در صورتی که تشخیص محور اول تا گردآوری اطلاعات لازم به تعویق افتد ، تحت عنوان «معوق ماندن وضعیت با تشخص در محور یک» ، کد بندی می شود 

محور دو : اختلالهای شخصیت و عقب ماندگی ذهنی

محور دوم برای گزارش اختلالهای شخصیت و عقب ماندگی ذهنی در نظر گرفته شده است و در عین حال ، می تواند برای اشاره به ویژگیهای شخصیت و مکانیزمهای دفاعی نیز مورد استفاده قرار گیرد . وجود این محور باعث می شود تا حضور اختلال شخصیت و عقب ماندگی به علت چشمگیر بودن اختلالهای محور یک ، نادیده گرفته نشود . از طرف دیگر ، کدگذاری این اختلالها در محور دوم ، آسیب زایی یا دامنة درمان مناسب آن را نسبت به محور اول متفاوت نمی سازد . این محور ممکن است برای مشخص کردن خصوصیات ناسازگارانه شخصیت نیز مورد استفاده قرار گیرد .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره طبقه بندی اختلالهای روانی بر اساس DSMIV

اختلالهای اضطرابی

اختصاصی از یاری فایل اختلالهای اضطرابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

اختلالهای اضطرابی:

مضطرب بودن تا اندازه ای به عنوان بخشی از یک پاسخ مقابله ای طبیعی به مسائل زندگی روزمره در نظر گرفته می شود. با این حال، زمانی که اضطراب شدید و یا نا متناسب با موقعیت باشد به عنوانیک اختلال و یا یک شک مشکل بالینی در نظر گرفته می شود. تعاریف ارائه شده در مورداضطراب به عنوان یک پدیده بالینی متفاوت می باشند. بعضی از تعاریف بر علائم فیزیولوژیکی و بعضی بر علائم روانشناختی تأکید می ورزند. بطور کلی د رمورد این که آیا علائم فیزیولوژکی و روان شناختی هر دو برای تشخیص لازمند یا این که این علائم تا چه میزان باید آشکار شوند تا اضطراب به عنوان یک اختلال در فرد تشخیص داده شود. توافق نظر کمی وجود دارد.

اختلال اضطراب منتر: همان طور که درمورد بیماری افسردگی گفته شد، توصیفهای DSM III-R از اختلال اضطراب منتشر (GAD) اختصاصی تر از توصیفهای ICD-9 می باشد. ملاک هایی تشخیص اختلال اضطراب منتشر در جدول 7-1 آمده است.

جدول7-1 ملاکهای تشخیص DSM III-R برای اختلال اضطراب منتشر

الف- اضطراب و تشویق شدید یا غیر معقول( انتظار توأم با دلواپسی) در مورد دو یا چند موقعیت زندگی( به عنوان مثال، نگرانی در مورد بدشانسی احتمالی کودکی که در معرض خطر قرار ندارد، نگرانی بدون دلیل برای مسائلمادی) برای مدت شش ماه یا بیشتر، که ضمن آن بیمار اکثر روزها گرفتار این حالت بوده است( درکودکان ونوجوانان، این حالت ممکن است به صورت نگرانی در مورد تحصیل، ورزش یا عملکرد اجتماعی ظاهر شود)

ب- اضطراب عمومی نسبت به اختلالی دیگر نظیر اختلال وحشتزدگی یا بی اشتهایی عصبی در مرتبه ثانوی قرار ندارد.

ج- اختلال فقط در جریان یک اختلال خلقی یااختلال روان پریشی روی نمی دهد.

د- در حالت اضطراب حداقل شش علامت از هجده علامت زیر باید وجود داشته باشد:

تنش حرکتی

1- رعشه، انقباض ناگهانی، یا احساس لرز

2- تنش عضلانی، درد یا کوفتگی

3- بی قراری

4- خستگی پذیری مفرط

پیش فعالی خود بخودی

5- احساس تنگی نفس یا احساسا خفگی

6- طپش یا سرعت ضربان قلب( تاکیکاردی)

7- تعریق، دستهای سرد و مرطوب

8- خشکی دهان

9- احساس سر گیجه یا سبکی سر

10- تهوع، اسهال یا سایر ناراحتی های شکمی

11- گل انداختن صورت(احساس داغ شدن) , احساس سردی

12. تکرار ادرار

13. اشکال در بلع یا احساس گرفتگی در گلو

گوش به زنگ بودن و پیگیری

14- احساسا تحریک(کوک بودن) و بی صبری

15- واکنش و از جا پریدن به طور مفرط

16- اشکال در تمرکز یا « احساس تهی شدن ذهن» به علت اضطراب

17- اشکال در خواب رفتن و تدام خواب

18- تحریک پذیری

اختلال اضطراب منتشر و حملات وحشتزدگی:

با توجه به سطح فعلی دانش مان گفتن این که در این گروه از اختلالات شناخت درمانی برای چه نوع فرد بیماری موثر است تقریباً غیر ممکن است. با این حال، در کتب و مقالات تحقیق اشاره ها و راهنماییهای کلی را می توان یافت که در جول10-1 خلاصه شده است.

برخلاف شواهد مربوط به بیمارن افسرده، همراه بودن این دو اختلال به نظر نمی رسد که یک نشانه متناقض با کاربرد شناخت درمانی در بیماران مضطرب باشد.

جدول 10-1 نشانه های لازم برای شناخت درمانی اختلالات اضطرابی

اختلال اضطراب منتشر( با جملات وحشتزدگی یا بدون آنها)

اختلال وحشتزدگی( ذر مواردی که علائم ناشی از تنفس نامنظم است)

اضطراب به عنوان یک علامت همراه با افسردگی

با دارو یا بدون دارو

(سالکوسکیس و همکاران، 1986؛ دورهام و توروی، 1987).

قرائتی وجود دارد مبنی بر این که توإم کردن درمان دارویی( سه حلقه ای هایی خاص و بازدارنده های مونوآمین اکسید از) و رویکردهای روانشناختی که شامل مواجهه تدریجی باشد، مخصوصاً در مورد بیماران مبتلا به حملات وحشتزدگی می تواند اثرات درمانی خوبی داشته باشد.( تلچ؛ 1988) برای حالات اضطراب منتشر، مصرف دراز مدت بنزودیازپین شیوه درمانی موثری محسوب نمی شود( کمیته بررسی داروها، 1980) و مخصوصاً در این جا به نظر می رسد که شناخت درمانی شیوه مناسبی باشد.

الگوی اضطراب بک، اختلالات تفکر.

الگوی شناختی بک در باره اضطراب(الگوی کلی): الگ.یی که بوضوح تمام بین عواطف و تفکر در اختلالات اضطرابی پیوند برقرار می کند، الگوی شناختی بک است(بک ،1976؛ بک و امری، 1985) . در این الگو اختلالهای اضطرابی به عنوان اختلالهایی که در وهله نخست به تفکر مربوط می شوند تعریف می گردند.

بک و همکارانش (1974) در بررسی دو مطالعه که به منظور شناسایی شناختها و تصویر دیداری که به طور مستقیم یا غیر مستقیم با اضطراب توأم بود دریافتند که بیماران مظریب انواع افکار یا تصورات تهدید کننده را که اغلب قبل از حملات اضطراب وجود دارند، تجربه می کنند. این افکار در ارتباط پیش بینی یا تصور خطر و آسیب پذیری شدید هستند.


دانلود با لینک مستقیم


اختلالهای اضطرابی

دانلود مقاله اختلالهای یادگیری و آنسوی مرزها

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله اختلالهای یادگیری و آنسوی مرزها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

چکیده:
موضوع ناتوانیهای یادگیری و یا به تعبیر دقیق تر استاد، «نارساییهای یادگیری»، ذهن آشفته ام را دوباره درگیر تمامی واژه ها و حقایق یک ماشین آموزشی در سرزمین ایران کرد؛ از چه می گویند؟ برای که و کجا می نویسند؟! تهران؟ اصفهان؟ و یا غروب غربی ساکنان آنسوی مرزهای بی مرز؟!
برای تکلیف درس «نارساییهای یادگیری » تصمیم گرفتم که حداقل صدای بی گفتار و در گلو مانده ی مشقهای نارسای ِ پر از اختلال و اذهان متواری و درمانده کودکانی از گوشه و کنار سرزمینم، «کُردستان» را به گوش استادم برسانم. در این نوشار نگارنده بر اساس تجربه خود در کار با دانش آموزان و با بررسی نوشته های آنان به بیان انواع نارساییهای یادگیری در آنان خصوصاً مشکل «دوزبانگی» پرداخته است و آنرا از زوایای مختلف با توجه واقعیتها مورد بحث قرار داده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

 

می خواهم تکلیفی برای درس استاد بنویسم؛ تکلیفی برای نانوشته های ناخوانده ی بی پاسخ!
از همین آغاز من خود نیز با اختلال نوشتن نانوشته هایم مواجهم، از همین آغاز برای پاس داشتن یک زبان بیگانه ونارس ، به تکاپویی سخت ودشوار افتاده ام و برای بینهایت درسهایی که در آستانه یادگیری به اختلالشان پی برده ام،
از سراحساس و گمان و پندار، جوابیه نوشتن آرزوهای یک مردم بی ملت را به تواتر کشانیده ام! از همین آغاز می خواهم برای حرمت استاد و به پاس اخلاص و تلاش و پشتکارشان ، در راستای اصلاح ، حل مشکلات و معضلات این نظام آموزشی ، نوشته ام را با چاشنی نقد و نقادی و تحلیل این مسایل به زیور زنگ خورده سکوت و خاموشی بیارایم!
دیرگاهیست که در اندیشه نوشتن راه به جایی نبرده ام؛ چرا که راه، راه دشواریست و راهیست سخت دور و بی پایان! و تا آنزمان که من سخنگوی آمال و آرزوها و نداشته های طبیعی یک ملت محکوم و گرسنه باشم ، دیگر پرداختن و ساختن و سازش با داشته های دیگران و اتفاقات ماورایی و اسرار زمینی، شبیه یک معمای یچیده و بن بست خواهد بود! تا آنزمان که من در استواری و قداست دردهای آنسوی مرزهای ساخته و سازش ناپذیر خدایان بی خدا، شرمسار نگاه های منتظر و نامفهوم ساکنانش نگشته ام، تکلیف استادم بلا تکلیف خواهد ماند!
آری! آنسوی مرزها من می توانم از ساکنان بی سکونش برای استاد بگویم:
آنسوی مرزها، باورهایی که تشنه خواندن و نوشتن و بودن هستند، برای منادیان این تحفه های تنیده از تارهای سست فراموشی و تسلیم و تقدیر، خیلی دیر از فرستادگانشان هورا می کشند! ساکنان آنسوی مرزها ازتعلیم و تعلم بی علم و عمل عاجز اند و خیلی زود تقاضای اجابت و خواستن را متکثر می کنند! و حکایت آنرا دیر گاهیست نانوشته و ناخوانده و نامفهوم، به پیشگاه بانیان و والیان این خاک بی آب و این آب بی خاک هدیه فرستاده اند!
ساکنان آنسوی مرزها نه حقیقت را می خوانند و نه شعار بی انسجام سال نامیمون نامتحد مرموز ملی را!
آنها حقیقت گفته ها را با حیصیت نوشته های کج و معوج و ناشناخته ذهن به تاراج رفته شان، همگام و همراه و همسان نمی یابند!
آری استاد! باورش سخت و طاقت فرساست، اما این بازمانده جوابش را خیلی خوب می داند؛ این سرنوشت یک زندگی بی نام و نشان است که قاضیانش حقیقت را ادا نکرده اند و این حقایق، بی معنی و بیمار به حقیقت دیگری از جنس مرگ رسیده است! دیگر برای کسی راز به پا داشتن اوامر معروف و نواهی منکر پوشیده و پنهان نیست و نخواهد ماند.
ما با حقیقت سر سازش نداریم چراکه با حقیقت زاده نشده ایم واین زایش نامبارک و ناخواسته و نامیمون ، نارسا و مختل و بی معنی خواهد بود. و اینچنین است که من بازمانده امروز، مفتخر به نوشتن دیسلکسیای ناتمام و بینهایت یک ملت قربانی و محکوم، به نوشتن خاموشی ها مجبور شده ام!
و این آغاز تکلیف من است که به حرمت علم نیاموخته از معلم، مثل آن اسب مغموم و درمانده، سر به فاجعه نوشتن سپرده ام . من به حرمت آن علم فانی و بی حساب، معلم آمال و آرزوهای یک ملت بی ملیت و محکوم شده ام و این بار سنگین قصاص را قاصرانه خواهم نوشت.
و این ندای وجدان ملت «کُرد» به پاس قصاص قاضیانش، با اعدام و مخالفت و و تقاضا و خواهش و عشق و ترور و مرگ ، و با تمام واژه های متعارض و متضاد قاموس بی واژه اش ، فرزندان آینده را از خامی ناپخته ومتوالی آموزشهای رسمی ایران بر طبق عادت مرسوم به رسمیت شناخته است!
این سرآغاز تکلیف من نیست، که هاله های خوشبختی و تمام اشکهایی است که بر حقایق به تاراج رفته دنیای بی پایان و مبهم کودکان فردای این ملت می نشیند.
این سرآغاز تکلیف من نیست که ناتوانتر از آنم به ادای تکلیفی بپردازم که تمام تاریخ ملت «کُرد» است در دیسلکسیای یک ایران ویران و ناموزون و نا متعارف!
این سرآغازنارساییهای فرزندان آنسوی غروب مرزهای است که من دانشجوی معلم را به ادای تکالیفشان مصر می گرداند. و من برای استادم می نویسم که به دردهایم آشناست و به دیده احترام و از سر اخلاص به آنها می نگرد و به صداقتم که هدیه خود اوست، به صادقانه بودنش واقف است.
من برای استادم می نویسم که نارساییهای یادگیریم را به منصه ظهور تمام تواناییم در حسن اجرای این تکلیف به بحث کشانید؛
بحثی بر نارساییهای یادگیری یک ملت در آنسوی مرزهای غربی خاک....
موضوع ناتوانیهای یادگیری و یا به تعبیر دقیق تر استاد، نارساییهای یادگیری ، ذهن آشفته ام را دوباره درگیر تمامی واژه ها و حقایق یک ماشین آموزشی در سرزمین ایران کرد؛ از چه می گویند؟ برای که و کجا می نویسند؟! تهران؟ اصفهان؟ و یا غروب غربی ساکنان آنسوی مرزهای بی مرز؟! و من به این حقیقت واقفم که نه برای آنها نوشته اند و نه برای من غریب مرزهای غروب! اما باز به حقیقت صادق کلام استاد در رشد و شکوفایی مقدس علم و اصلاح نارساییها پایبندم و انجام این تکلیف را بر دیده منت می گذارم.
واین را یکی از ساکنان آنسوی مرزها می گوید که شوکران زهرآلود آموزشهای رسمی و غیر رسمی ایران را تا حد یک دانشجوی معلم سر کشیده است و سقراط زمانه را در تصویر کتابها و معانی متضاد و نامأنوس اندیشه های متضاد به رسمیت شناخته و ارتقاء داده است!
* * *
برای تکلیف درس «نارساییهای یادگیری » تصمیم گرفتم که حداقل صدای بی گفتار و در گلو مانده ی مشقهای نارسای ِ پر از اختلال و اذهان متواری و درمانده کودکانی از گوشه و کنار سرزمینم، «کُردستان» را به گوش استادم برسانم . یک قلب درمانده در آنسوی روستا های مرزی، من معلم را به وادی جنایت و تخریب و تحقیر کشانید... من، زخم خورده آموزشهای پوشالی یک نظام بی آموزش بی فلسفه و مکرر، می بایست پیام متفکرین و متولیان یک سرزمین را به گوش جگرگوشه های ملت «کُرد» می رساندم!
آه، که چقدر زخم ناسور این اجتماع ویران وادار به ابهام در نوشته هایم می کند. برایش فقط ... می گذارم که این بینهایت دردهای مدور را تو خود، التیام ببخشی!
چند سال پیش معلمی را در یکی از روستاهای دور در مرز های مبهم سرزمینی کُردستانی پذیرا شدم. من معلم کلاس دوم دانش آموزانی شدم که از دنیای افسانه ها و بازیهایشان بریده بودند و در همان ابتدا ابهام هایشان را بدون هچ پاسخ جدیدی در نگاه من مبهوت، به خود باز گرداندند و این حکایت قربانیانی بود که عاجزانه ، محکومیت ذهن تاریخی آمال و آرزوهایشان را در منحنی نرمال هویت به اعدام خلاصه می کردند!
من معلم آنها شدم، معلمی که از جنس آنها بود و مثل آنها وجود بی هویتش را هنوز در دنیای ابهام خویش بی پاسخ گذاشته بود! در همان ابتدا یک صدای دو رگه با غالبیت یک زبان بیگانه «فارسی»، دومین سالگرد اعدامشان را در خطوط یک زاویه از نارساییها به بحث و مکاشفه نشاند و بیچاره تخیل مادری آنها که عاجزانه، یک مالکیت بی خدا را ضمیمه خواهشهای نفسانیشان می کرد!
من هم از جنس آنها بودم اما یک کالای تقلبی بیش نبودم؛ تقلبی به معنای واقعی کلمه!
شروع سختی بود. این زبان بیگانه مانع بسیار بزرگی در یادگیری و پیشرفت دانش آموزانم شده بود، باید کاری می کردم و به حل مشکلات موجود می پرداختم. کارم را شروع نمودم . تصمیم گرفتم در کنار تکالیف درسی از کتابهای داستان و قصه در این زمینه بهره بگیرم . داستانهایی باهمان زبان بیگانه و از نویسندگان مطرح جهان و البته مطابق با رشد سنی آنها انتخاب نمودم . در ابتدا شروع به خواندن داستان برایشان نمودم و اغلب بعد از خواندن هرجمله آن را به زبان مادریشان«کُردی» ترجمه می کردم چرا که با این کار آنها بیشتر متوجه واقعیات و نکات اخلاقی و در کل متوجه معنا و مفهوم داستان می شدند. در پایان هرداستان از آنها می خواستم که با بیان شفاهی درباره آنچه شنیده بودند صحبت نمایند و آنها هرکدام بازخوردهای خاص خود را به من می دادند. درس جمله نویسی آنها را هم سعی می کردم پربارتر و بهتر ارائه دهم و در این رابطه بیشتر وقت و سرمایه می گذاشتم . در اوایل جملات آنها درهم و برهم بود ولی هرچه به جلو می رفتم پختگی و روانی کلمات و جملات هم بیشتر و بهتر می شد. هرچند مشکل دوزبانگی واقعاً مشکلات و گرفتاریهای خاص خود را داشت اما سعی می کردم با زبان کُردی نیز به بیان مطالب و جملات بپردازم .
خواندن داستان نیز همزمان ادامه داشت و بعد از اینکه به پختگی جملاتشان مطمئن شدم ، در پایان خواندن هر داستان از آنها خواستم آنچه را که شنیده و درک کرده بودند بطور خلاصه بنویسند. در ابتدا اغلب با جملات ناقص و نامرتب که آن هم محصول دوزبانگی آنها بود، نوشته های شان را با تشویق و ترغیب و ارائه توضیحات، جدی می گرفتم و به آنها بازخورد های لازم را می دادم . هرچند تعدادی از دانش آموزان هم بودند که تقریباً بدون نقص و مشکل، کار را ارائه می کردند.
این کار باعث پیشرفت آنها در اغلب دروس خصوصاً درس جمله نویسی شده بود. البته این تأثیر متقابل هم بود چراکه با قواعدی که در درس جمله نویسی برای نوشتن جملات آشنا می شدند، خلاصه داستانهایشان را هم بهتر و مرتب تر کرده بود. بعد از مدتی از آنها خواستم که خود، داستانی را بنویسند و آنها هم شروع به این کار نمودند تا سرانجام اغلب آنان توانستند داستانهای کوتاهی در حد خود و حتی بالاتر از آن هم بنویسند و در پایان نوشته هایشان به نتیجه گیری هم می پرداختند و این نتیجه گیریها که اغلب اخلاقی و شخصیتی بوند من را در بهت و حیرت فرو می برد تا آنجایی که به دنیای بزرگ و پاکشان غبطه می خوردم و به آن معترف می شدم.
امروز که آن نوشته هارا در پیش رو دارم به خوبی می توانم مسیر این تغییرات و پیشرفتها را کاملاً مشاهده کنم.
با تمام این موارد و تلاشهایی که آنها در مسیر پیشرفت و یادگیری داشتند، باز نارسایهای زیادی در یادگیریشان مشاهده می شد که از نگاه من معلم، آنرا به علت دوزبانگی و بعد فقر محیطی و فرهنگی و فقر اقتصادی آنها می دانستم. در این میانه مشکل دوزبانه بودن و طرد زبان مادری شان در اغلب نوشته هایشان به چشم می خورد. اغلب اوقات آرزو می کردم که ای کاش آنها به زبان مادریشان به تحصیل و یادگیری می پرداختند و ای کاش مطالب درسی بر اساس نیازها و تناسبات فرهنگی آنان بنا می شد. چیزی که درارائه مطالب درسی و کتابها به آن بی توجهی می نمایند و حتی از اساس آنرا مورد اغماض و تحریف قرار می دهند. معضل دوزبانه بودن آنچنان دانش آموزانم را به دردسر می انداخت که تصمیم می گرفتم با تلاش مضاعف تمام نیرو و انرژی خود را صرف حل آن نمایم که حل نشدنی باقی می ماند، تا چه برسد به عدم تناسب دروس با نیازها ی فرهنگی و ملی دانش آموزان و در یک جمله بگویم که « ژینوسایدی فرهنگی و قومی که هویت های مجعولی را به جای هویتهای اصیلی می نشاند که اصالت هویت را همچنان در کلمه ی کُرد بودن در کارنامه اعصار و قرون تاریخ داشتند و به آن معترف و آشنا بودند.» دیگر تمامی این تبعیض ها و اهداف شوم و پلید بماند، که این معلم فقط باید به حل یکی از آنها می پرداختم و بقیه را خواسته و ناخواسته به باد فراموشی می سپردم.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اختلالهای یادگیری و آنسوی مرزها

دانلود مقاله بررسی شیوع اختلالهای روانی در جانبازان

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله بررسی شیوع اختلالهای روانی در جانبازان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


فصل اول
مقدمه
مشکلات روانی در جوامع همانند کوه یخی می ماندکه تنها ده درصد آن قابل رویت بوده ونود درصد پنهان است. امروزه این مشکلات خسارتهای جبران ناپذیری بر پیکریه جامعه به طور عام و موقعیت شغلی افراد به طور خاصی وارد کرده است. برخوردهای پرخاشگرانه در خانواده وجامعه، احساس نگرانی، افسردگی و اضطراب، مصرف زیاد و فراگیر داروهای اعصاب و روان همگی حکایت از مواجهه جامعه انسانی بامشکلات روحی و روانی دارد. به گونه ای که بنا بر اعلام سازمان بهداشت جهانی حدود پانصد میلیون نفر از جمعیت جهان در حال حاضر از بیماریهای روانی رنج می برند.(خراسان 1380).
در بررسی بیماریها لازم است که کنشی متقابل پیچیده بینی نیروهای موجود در درون یک فرد و محیط او در نظر گرفته شود. طبیعت و تظاهر علائم و نشانه های روانپزشکی عمیقاً تحت تأثیر استحکام روانی بیمار، ظرفیتهای تطابقی او ودفاعهای روانی روانشناختیش قرار می گیرد. و تصویر بالینی حاصله نهایتاً بیانگر موازنه بین آسیب شناسی روانی بیمار است ارتباط پیچیده بین شکل گیری علائم روانی ووقوع وقایع مختلف درزندگی، به ویژه وقایع منحنی تهدید کننده، غیر قابل پیش بینی و مهار نشدی وجود دارد. عموماً چنین وقایع ناخواسته ای موجب درهم « گسستگی عصبی » فرد شده و او را مستعد شکل گیری علائم روانی می کند. وقایع فجیع مثل تجربایت جنگی موجب آشفتگی روانی در تعداد زیادی از نجات یافتگان می شوند. پاسخ های فردی خیلی باهم فرق دارند. وقایع منفی زندگی و حمایت های ضعیف اجتماعی در آسیب زایی آشفتگی های روانی اهمیت دارند. البته ممکن است مدتی طول بکشد تا عواقب مواجهه با ضربه روانی خود را نشان دهد. به همین دلیل ممکن است یک دوره بحرانی وجود داشته باشد که تا وقتی علائم بیماری خیلی شدید نشده بتوانیم از بدتر شدن آن جلوگیری کنیم. ازمیان عوامل
استرس زا شاید هیچ کدام به اندازه جنگ شدید و همه گیر نباشد به خصوص جنگهای نوین تقریباً کمابیش گریبان تمام اماد جامعه را می گیرند و نتیجه طبیعی آنها ویرانیها و تلفات سنگین است و معمولاً به داغ ها و اثرات پایدار بر جسم و روان افراد منجر
می شوند.
کاپلان و سادوک اعتقاد دارندکه بعضی از افرادی که در موقعیتهای خاصی مانند
صحنه های جنگ قرار می گیرند ممکن است علائم اختلالات رواین را به منشأ عضوی و یا به صورت اختلالات عاطفی عمده از خود بروز دهند.

بیان مسأله
پژوهشی حاضر به دنبال پاسخ این سئوال است که کدامیک از اختلالهای روانی ( اضطراب، افسردگی خود بیمارانگاری و ... ) در جمیعت مورد مطالعه ( جانبازان ) بیشتر است؟
جنگ پدیده ای شوم و ناخواسته ای برای هر کشوری است که با هر علتی که تحمیل شود می تواند اثرات کوتاه یا بلند مدت داشته باشد، در قرن اخیر پیشرفت سریع تکنولوژی منجر به تولید انواع مختلف سلاح های کشتار جمعی از جمله سلاح های شیمیایی شد اگر چه حملات شیمیایی منجر به اثرات جسمی زیادی برای فرد می شود اما اثرات روانی بسیاری نیز ایجاد می کند که در مقایسه با مجروحیت فزیکی جدی تر است. چرا که مجروحیت شیمیایی علاوه برمسائل جسمی ترسی از عوارض بلند مدت و بعضاً ناشناخته را به دنبال دارد.
گزارشی تحقیقات بسیاری نشان می دهد که استرس های غیر قابل پیش بینی محیطی در بسیاری از مردم می توانند تنش های بلند مدت ایجاد نمایند. لذا پس از جنگ افراد با عوامل استرس ناشی از آن مواجه می شوند که معمولاً بر اساس شدت استرس وارد شده به استکان مختلفی تظاهر می کنند.
دریک مطالعه همه گیر شناسی که به وسیله انجمن تحقیقات پزشکی هند در سال 1973 در یک منطقه نیمه شهری ویلورد در ایالت تامیل نادو بر روی 2904 نفر انجام گرفت میزان شیوع اختلالات روانی 5/66 در هزار بود.
شیوع اختلالات روانی در تحقیقات مؤسسه ملی بهداشت روانی ایالات متحده آمریکا ( 1978 ) به می خوارگی و اعتیاد و اختلال شخصیت 4/15 درصد گزارش گردیده است.
وقتی انسان مورد تهاجم قرار می گیرد یا تحت تأثیر فشارهای روانی واقع شود ناچار از خود واکنشی نشان می دهد. به طور کلی هر فردی در زمان و شرایط خاصی دارای آستانه تحمل معینی در مقابل استرس می باشد. وقتی فشار روانی از حد بگذرد ناچار اختلالهای رفتاری و هیجانی نشان خواهد داد.

اهمیت و ضرورت تحقیق
عوامل روانی یکی از ابزارهای مهم پیروزی و شکست در قبل و حتی بعد از جنگ نام برده شده، رجزخوانی مقدماتی جنگ تن به تن استفاده از تدابیر سیاهی لشکر، بخشی شایعات مخرب روحیه نبرد، بزرگ جلوه دادن پیروزیها، بی اهمیت شمردن ناکامیهای عمده از این قبیل عوامل روانی مؤثر در جنگ محسوب می شوند که در این مقوله بحث آنان نمی گنجد. از زمانهای بسیار دور تاریخ در مورد اثرات و عوارضی روانی ناشی از جنگ نیز بحث و جدل وجود دارد. در جنگ جهانی دوم به علت گستردگی منطقه جنگی و عکس العملهای گوناگون افراد تفاوت در صحنه های متنوع برای بیان
واکنش های روانی ناشی از جنگ از اصطلاحاتی چون واکنش شدید فشار روانی، نوروز ضربه ای جنگ، اختلال موقعیتی زودگذر و واکنشی تطبیقی یا سازگاری استفاده شده است. اکنون قریب به شانزده سال از جنگ تحمیلی ایران و عراق سپری گردیده است، این دفاع مقدس اگر چه با ره آوردهای مثبت خود موجبات تسریع روند رشد و تعالی جامعه و بالاخص جنبه های معنوی آن را فراهم آورده، اما در کنار آن خسارت جانی و مالی جبرانی ناپذیری را نیز به دنبال داشت . ( نور بالا، 72 ).
با گذشت شانزده سال از جنگ ، تاکنون بدین مهم توجه چندانی نشده حال آنکه در جامعه جانبازان دچار مشکلات جدی در زمینه روانی و رفتاری هستند، لذا باید جهت پیشگیری از افزایش اختلالهای روانی چاره اندیشی کرد و با یک نگرش پژوهشمندانه به این قضیه وضعیت جانبازان را به دقت بررسی نموده تا برخوردی منطقی با مشکلات موجود داشته باشیم.
اهداف تحقیق
اهداف کلی
بررسی شیوع اختلالهای روانی جانبازانی که در بنیاد جانبازان تشکیل پرونده داده اند.
اهداف جزئی
1. بررسی میزان روان پریشی در جانبازان .
2. بررسی میزان پرخاشگری در جانبازان
3. بررسی میزان اضطراب در جانبازان
4. بررسی میزان خود بیمار انگاری در جانبازان
5. بررسی میزان خود بیمار انگاری در جانبازان
6. بررسی میزان حساسیت بین فردی در جانبازان
7. بررسی میزان وسواس در جانبازان
8. بررسی میزان فوبیا در جانبازان
9. بررسی میزان افکار پارانوشیایی در جانبازان
10. بررسی ضریب کلی علائم مرضی ( GSI)
11. بررسی ضریب کلی علائم مرضی (PSDI)
12. جمع علائم مرضی (PST)
سئوالات تحقیق
1. آیا میزان روان پریشی در جانبازان در سطح بالایی قرار دارد؟
2. آیا میزان پرخاشگری در جانبازان در سطح بالایی قرار دارد؟
3. آیا میزان اضطراب در جانبازان در سطح بالایی قرار دارد؟
4. آیا میزان افسردگی در جانبازان در سطح بالایی قرار دارد؟
5. آیا میزان خود بیمار انگاری در جانبازان در سطح بالایی قرار دارد ؟
6. آیا میزان حساسیت بین فردی در جانبازان در سطح بالایی قرار دارد؟
7. آیا میزان واسواسی در جانبازان در سطح بالایی قرار دارد؟
8. آیا میزان فوبیادر جانبازان در سطح بالایی قرار دارد؟
9. آیا میزان افکار پارانوشیایی در جانبازان در سطح بالایی قرار دارد؟

 

 

 


تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم و متغیرهای تحقیق
جانباز
واژه جانباز دارای بار ارزشی است که به فرد معلول جنگ اطلاق می شود.
در لغت جانباز به معنی جان بازنده و به کسی که با جان خود بازی می کند وآن را به خطر می اندازد به کار می رود. جانبازان بر اساس میزان صدمه ناشی از جنگ به صورت درصد طبقه بندی می شوند. اصولاً جانباز فردی است که مطابق رأی کمیسیون پزشکی بنیاد جانبازان و مستضعفان انقلاب اسلامی با توجه به میزان صدمات وارده بر جسم و روان دریکی از سه گروه زیر جای میگیرد:
1. جانبازان زیر 25% که کمترین میزان آسیب دیدگی را دارند.
2. جانبازان بین 65% تا 25% که آسیب دیدگی متوسط دارند.
3. جانبازان 70% و بالاتر که بیشترین میزان آسیب دیدگی را دارند.
اختلال روانی
اختلال روانی نوعی بیماری که با تظاهرات روان شناختی و با آشفتگی هایی در کارکرد ناشی از یک اختلال بیولوژیک اجتماعی ، روان شناختی ژنتیک، فیزیکی یا شیمیایی همراه است.
منظور از اختلالهای روانی در این تحقیق یعنی ( افسردگی، اضطراب، خصومت، وسواسی، فوبیا، خودبیمارانگاری، حساسیت بین فردی، روان پریشی و پارانوما ) نمره ای است که آزمودنی در آزمون SCL-90-R کسب می کند.
مسائل روانی
افسردگی
به حالت ناخوشایندی گفته می شود که نبود تجربه های شادی آور،کمی اعتماد به نفس ناتوانی در تمرکز حواس ، تغییر در عملکردهای زیستی و دردهای جسمی از جمله علائم این بیماری است. اما تعریف ما از افسردگی نمره ای است که آزمودنی در آزمون SCL-90-R کسب می کند.
خودبیمار انگاری
در DSM-IV خود بیمار انگاری چنین تعریف شده است:
اشتغال ذهنی با ترس از بیمار شدن یا اعتقاد مبنی بر ابتلا به یک بیماری جدی. اما تعریف ما ازخود بیمار انگاری نمره ای است که آزمودنی در آزمون مورد نظر کسب
می کند( رفیعی، رضائی، 1378).
روان پریشی
یکی از اختلالات حاد روانی استکه افراد مبتلا به آن تماس با واقعیت را از دست داده اند سازمان شخصیت در این افراد شکل خود را از دست داده، مبتلا به موهوم و تخیلات فرنسی، دارای رفتارهای عجیب و غریب و بالاخره دچار اختلالات ذهنی و فکری شدید می باشند. ولی تعریف ما از روان پریشی نمره ای است که آزمودنی در آزمون مورد نظر کسب می کند (قلی زاده کلان، 76 ).
اضطراب
اضطراب که با احساسی تنشی و ناراحتی همراه است حالتی هیجانی یا فیزیولوژیکی است. بی میلی در خوردن غذا قبل از یک فعالیت هیجانی، مانند سخنرانی بازتابی از اضطراب به شمار یم آید. به طور کلی اصطلاح حالت اضطراب به احساسهایی گفته
می شود که فعالیت دستگاههای عصبی خود مختار را در هر زمان بالا و پایین ببرد. اما تعریف ما از اضطراب نمره ای است که آزمودنی در آزمون استفاده شده کسب می کند
( پارسا، 1375 ).
وسواس
وسواسها عبارتند از افکار، تصاویر ذهنی و تکانه های ناخواسته و مزاحم. این وسواسها معمولاً از جانب فرد به عنوان افکار، تصاویر و تکانه های ناسازگار، بی معنی تلقی
می شوند امامنظور ما از وسواس نمره ای است که آزمودنی در آزمون مورد نظر بدست می آورد ( قاسم زاده).

فوبی
ترس شدید و غیر طبیعی از یک موقعیت، موجود مخصوصیع زمان یا مکان مخصوصی و غیره که شخصی از غیر منطقی بودن آن آگاهی دارد ولی قادر به جلوگیری از آن نیست اما منظور ما از فوبی نمره ای است که آزمودنی در آزمون ذکر شده کسب کند.
خصومت
هر نوع عمل و رفتاری که به طور مستقیم و در جهت منفی به منظور آزار و اذیت رساندن به دیگران انجام شود. اما تعریف ما از خصومت نمره ای است که آزمودنی درآزمون ذکر شده کسب کند ( احمدوند، 1374) .
پارانویا
مجموعه علائمی که در رفتار برخی از افراد مشاهده می شود تشکیل دهنده عقده های گزند و آسیب است. صفات مشخصه رفتاری این مجموعه سوء ظن بیش از حد، هذیانات گزند و آسیب و بکار بردن بیمارگونه مکانیزم دفاعی برون فکنی است. اما تعریف از پارانویانمره ای است که آزمودنی در آزمون SEL-90-R بدست می آورد.
بیمار روانی
زمانی که در رفتار، فکر و میزان کارایی و شناخت فرد را اثر نقص در عملکرد و شخصیت فرد اختلال ایجاد شود شخصی بیمار روانی نامیده می شود.

فصل دوم : پیشینه تحقیق

تعریف اختلال روانی
باید اعتراف کرده که هیچ تعریفی حدود دقیق مفهوم « اختلالهای روانی » را به اندازه کافی مشخص نکرده است. مفهوم اختلالات روانی همچون بسیاری از سایر مفاهیم پزشکی وعلمی فاقد یک تعریف عملیاتی منسجم است که بتواند در برگیرنده همه موارد باشد. همه اختلالهای پزشکی با درجه های متفاوتی از انتزاع تعریف می شوند. به عنوان مثال آسیب شناسی ساختاری ( مانند زخمهای کولیت )، جلوه نشانه ها ( مانند میگرن )، انحراف ازیک هنجار فیزیولوژیایی ( مانند فشار خون ) و سبب شناسی ( مانند ذات الریه پنوموکوکی). اختلالهای روانی نیز با مفاهیم مختلفی تعریف میشوند ( مانند ناراحتی، فقدان کنترل، نقص، ناتوانی، انعطاف ناپذیری، نامعقول بودن، الگوی نشانگانع سبب شناسی و انحراف آماری ). البته هر یک از این مفاهیم شاخص مفیدی برای یک اختلال روانی است ولی هیچ کدام معادل یا هم ارز خود مفهوم آن اختلال نبوده و موقعیتهای مختلف به تعاریف متفاوتی نیاز دارند.
در DSM-IV هر اختلال روانی به عنوان نشانگان یا الگوی رفتاری یا روانی قابل ملاحظه بالینی در نظر گرفته شده است که دریک فرد ظاهر می شود و با ناراحتی فعلی( برای مثال یک نشانه دردناک ) یا ناتوانی ( یعنی اختلال دریک یا بیش از یکی اززمینه های کارکردی) و یا با افزایش قابل ملاحظه خطر مرگ، درد، ناتوانی و یا ازدست دادن آزادی رابطه دارد. بعلاوه، این نشانگان یا اگلو باید در واکنشی به رویداد خاصی باشدکه از لحاظ فرهنگی موجه و مورد انتظار است، مانند مرگ یک فرد محبوب علت اولیه اختلال هر چه باشد باید آن را در حال حاضر به عنوان جلوه کژکاری رفتاری، روانی یازیستی در فرد تلقی کرد. رفتار انحرافی و تعارضهایی که به طور عمده میان فرد و جامعه بروز می کنند در صورتی اختلال روانی تلقی میشوند که همانگونه که در بالا اشاره شد. نشانه ای از یک کژکاری در فرد باشند.
یکی از تفاهمهای شایع آن است که طبقه بندی اختلالهای روانی برای طبقه بندی مردم است در صورتی که در واقع چیزی که طبقه بندی می شود اختلالهایی است که در مردم دیده می شوند. به این دلیل در متن DSM-IV از کاربرد عبارتهایی مانند اسکیزوفرنیایی یا « الکلی » پرهیز شده و به جای آن از عبارتهای دقیق تر ولی مسلماً طولانی تری مانند فردی که دچار اسکیزوفرنیا است یا « فردی که به الکل وابستگی دارد» استفاده شده است.
بر اساس تعریف DSMIV اختلال روانی به سندروم رفتاری یا روان شناختی مبهم بالینی اطلاق می شود که با ناراحتی وناتوانی همراه بوده و فقط واکنشی مورد نظر در مقابل رویداد خاصی نباشد ( سازمان بهداشت جهانی ICD-10 اختلال را این طور تعریف
می کند. به مجموعه ای از علائم قابل پیش بینی بالینی و رفتاری گفته می شود که در بیشتر موارد با درماندگی و پریشانی توأم بوده و باعث مختل شدن کارکردهای شخصی می شود. بیماری روانی زمانی که : در رفتار و فکر و میزان کاریابی و شناخت فرد را اثر نقص در عملکرد و شخصیت فرد اختلال ایجاد می شود شخص بیمار روانی اطلاق
می گردد. در پرسشنامه SEL-90R نه بعد شخصیتی سنجیده می شود.)
دیدگاههای مختلف درباره اختلال روانی
دیدگاه مرضی
از نظر آسیب شناسی، رفتار نابهنجار نتیجه حالت مرضی و یا اختلال است که بر اساس نشانه های بالینی قابل تشخیص باشد این دیدگاه به دو نتیجه منتهی می شود. اولاً آنکه وجود علامتها یا نشانه مرضی، دلیلی بر نابهنجاری است. در حالی که تجربه نشان می دهد تعداد افرادی که ، بخصوص تحت شرایط تنیدگی کاملاً فاقد نشانه های مرضی باشند، بسیار کم است.
ثانیاً : فقدان نشانه مرضی دلیلی بر بهنجاری است، در حالی که در خلال فرایند در بسیاری از بیماریها نشانه های مرضی مشاهده نمی شوند، مثلاً مردی که دچار بیماری قند است پیش از آنکه موازنه اش را از دست بدهد. یا شخصی که دچار بیماری تنگی نفس است قبل از آنکه بحران حادث شود، هیچ گونه نشانه مرضی نشان نمی دهند، اما آیا می توان بدلیل آشکار نبودن نشانه مرضی آنهارا به هنجار تلقی کرد؟
بنابراین امروزه تقلیل دادن بیماری به نشانه ها و علایم آسیب دیدگی، موضعی قابل قبول نیست بلکه باید ظرفیت بالقوه بازیافتی سلامت را در تعریف آن دخیل کرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  133  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی شیوع اختلالهای روانی در جانبازان