یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد زیان پیمان شکنی و تاثیر وفای به عهد در اجتماع

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد زیان پیمان شکنی و تاثیر وفای به عهد در اجتماع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زیان پیمان شکنی و تاثیر وفای به عهد در اجتماع


تحقیق در مورد زیان پیمان شکنی و تاثیر وفای به عهد در اجتماع

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه : 8

 

فهرست مطالب:

 

زیان پیمان شکنی و تاثیر وفای به عهد در اجتماع

انواع عهد وپیمان

-1وفای به عهد در خانواده:

-2وفا به قراردادهای مالی و بازرگانی:

-3پیمان زناشویی:

-4 پیمان ملل مسلمان با ملل غیر مسلمان:

داستانی در مورد اهمیت وفای به عهد

« در مکتب امیرالمومنین »

 

زیان پیمان شکنی و تاثیر وفای به عهد در اجتماع

پیمان شکنی علاوه بر زیان فردی، زیان اجتماعی نیز دارد. اثر فردی آن این است که خشم خدا را برای پیمان‌شکن در بر دارد و او را از رحمت حق دور می‌کند و از نظر اجتماعی پیمان‌شکن در چشم مردم بی‌ارزش و از احترام او کاسته می‌شود..

پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پیمان‌شکنی را مایه‌ی چیرگی دشمن دانسته و می‌فرماید:

هرگاه پیمان‌شکنی کردند خداوند دشمنانشان را بر آنها چیره می‌کند.

 

زیرا پیمان‌شکنی مایه‌ی سلب اعتماد از یکدیگر شده و اتحاد و یگانگی را از بین می‌برد.

وقتی هم جامعه‌ای دچار پراکندگی شد هنگام خطر نمی‌تواند با یکپارچگی در برابر دشمن بایستد تأثیر وفای به عهد در اجتماع پای‌بندی به عهد و پیمان در زندگی مردم و روابط داخلی و خارجی آنان تأثیر بسیار دارد و هر اندازه مردم بیشتر آن را رعایت کنند اعتماد بیشتری نسبت به یکدیگر پیدا می‌کنند در نتیجه احساس آرامش بیشتری نموده و با خیال راحت‌تری به فعالیت می‌پردازند و نسبت به تعهدات مالی احساس ناامنی و نگرانی نمی‌کنند طبیعی است در کشوری که مردم وفای به عهد را وظیفه‌ی انسانی، اخلاقی و دینی خود بدانند و در مراعات آن کوشا باشند تعهدات مالی و قراردادهای اقتصادی بر پایه‌ی اعتماد و اطمینان کامل شکل می‌گیرد و باعث رشد اقتصادی آن کشور و مایه‌ی سعادت مردم آن می‌گردد زیرا بدهکار در وقت معین و مقرر بدهی خود را می‌پردازد و فروشنده نیز کالا را برابر تعهدات خود تسلیم خریدار می‌کند و چرخ اقتصاد منظم حرکت می‌کند اما اگر هر یک از طرفین به تعهد خویش بی‌اعتنایی نشان دهند و تخلف کنند به همان مقدار سلب اعتماد پدید آمده، باعث کندی گردش چرخ اقتصاد می‌گردد.

وفای به عهد در قرآن و روایات(اقسام عهد وپیمان(

پای‌بندی به عهد و پیمان یک اصل جهانی است و از امهات فضائل به شمار می‌رود.

تمام افراد بشر، از هر قاره و اقلیمی، به این اصل ریشه دارد عمق وفای به عهد عنایت خاصی دارند و عهدشکنی را خیانت و رعایت عهد و پیمان را فضیلت می‌شمارند.

وفای به عهد یکی از اصول و پایه‌های با اهمیت اخلاقی است که هم در قرآن مجید و هم در روایات و سخنان پیشوایان دین، بر آن تأکید شده است.

در قرآن آمده است: و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می‌شود.

 

حضرت علی علیه‌السلام فرمود: همانا عهد و پیمان‌ها گردن بندهایی در گردن‌ها هستند تا روز قیامت. کسی که آن را به پا دارد، خداوند او را به (هدفش) می‌رساند و کسی که آن را بشکند خداوند او را به خودش وا می‌گذارد.

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرمود: کسی که به عهد و پیمانش وفا نکند دین ندارد.

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زیان پیمان شکنی و تاثیر وفای به عهد در اجتماع

دانلود مقاله زن و کیفیت حضور او در اجتماع از منظر قرآن

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله زن و کیفیت حضور او در اجتماع از منظر قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 جایگاه زن از نظر اجتماعی
بسی جای ستایش است که احسن الخالقین ؛ نهایت لطف و مرحمت خود را نسبت به صنف زن ، چه در نظام تکوین و چه در مقام تشریع مبذول داشته ، چنانکه حضور و استعداد زن را به مقتضای وجود انسانیش در تمام امور مترقی و متعالی اجتماعی ؛ اعلام و اظهار فرمود و زینت بخش امور اختصاصی او که سکون و آرامش خانواده و پرورش فرزندان و بقای نسل انسان است ، قرار داد . و همچنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله که مظهر کمال لطف و عنایت پروردگار عالم به ابنای بشر است در صدر اسلام از زنان ، الگوهای انسانی ، ایمانی ، اجتماعی و سیاسی حتی نظامی و جنگی و ایثارگری و فداکاری تربیت نمود .
در ادامه اجتماعی بودن زن را از پیام یک جوان پاسدار که از سنگر رزم به عنوان « خواهرم » فرستاده ، استفاده نماییم :
خواهرم ! مخاطب من در این نامه تنها تو نیستی ، بلکه همه خواهرانی هستند که خون اسلام در رگ و روح انسانی در تن دارند ، مخاطب من می باشند .
خواهرم ! آن روز که با تن پوش پارسایی پا به عرصه دانشگاه نهادی ، نقشه های شوم استکبار نقش بر آب شد ، حضور متعهدانه تو در دانشگاه و حوزه نشان داد که تو جهل و فساد را رد کردی علم و عفت را برگزیدی .
خواهرم ! تو را در نماز جمعه و جماعت دیدم و در محراب عبادت ؛ تسبیحات حضرت فاطمه – سلام الله علیها – را تکرار می کردی .
خواهر گرامی من ! هستند کوته بینانی که نوع زن را طلاپرست و تجمل گرا می دانند اما من با دو چشم خود دیدم که هزاران زن مسلمان ایرانی ؛ کویتی ، لبنانی . .. تمام زیورهای خویش را در راه دفاع از اسلام محمدی تقدیم داشتند .
اما بیانات امام خمینی قدس سره : « همه زن و مرد خصوصا خانمها که در صف اول این نهضت بودند ، زحمت کشیدند برای اینکه تحقق پیدا کند و همه نظرشان این بود که یک جمهوری اسلامی عدل الهی ایجاد گردد »
خلاصه : با اینکه هیچ زمانی برای تعلیم و تربیت زن ، امکانات لازم و تبلیغ صحیح و دلسوزانه ای وجود نداشته ، بلکه جامعه بیشتر ، از وجود زن به سود خود استفاده نموده و کمتر قدمی برای شکوفایی استعدادهای او برداشته است ، ولی باز هم چنانکه محصوص است ، زنان از هیچ کار علمی و هنری و صنعتی و سیاسی منزوی نبوده و حضور با صلابت خود را در تمام امور اجتماعی ، محفوظ داشته اند .
جایگاه زن از نظر فردی
شک نیست که انسان در نظام خلقت ، خلیفة الله و اشرف مخلوقات و افضل موجودات جهان هستی است . و نیز شک نیست که این جمعیت انسانهای روی زمین ، هنز زنان این جهان است که به خلافت احسن الخالقین آنان را به وجود آورده و پرورش داده اند ، چنانکه منادی حق ، قرآن کریم گویای این مطلب است که :
« ... وَ جَعَلَ لَکُم مِن اَزواجِکُم بَنِینَ وَ حَفَدََةً... » ( برای شما از زوجهاتان فرزند و فرزند فرزند قرار دادیم ) (نحل /72)
بنابراین ، اگر انسان گل سرسبد جهان هستی و افضل مخلوقات جهان است و هیچ موجودی حتی هیچ علم و هنر و صنعتی به ارزش وجودی انسان نمی رسد ، پس هیچ عالم و هنرمند و صنعتگری نیز به ارزش وجودی مادران و پرورش دهنده انسانها که زنان جهانند نخواهد رسید . علاوه بر اینکه اگر به ازای هر پدری ، مادر متصور است بالاخره مادری هست که به اذن باری تعالی به تنهایی مادر است !
« ای مریم ! خدا تو را به فرزندی بشارت می دهد که اسمش مسیح ، عیسی بن مریم است و در دنیا و آخرت ، صاحب جاه و از نزدیکان پروردگار است » ( آل عمران / 45)
این است شانیت اختصاصی و موقعیت جهانی زن که مکیال و میزان ارزش وجودی اوست و تعیین کننده موقعیت او در عالم کبیر ، چنانکه فرزندان او یعنی انسانها هستند که مکیال و میزان و تعیین کننده ارزشهای تمام اشیای جهان هستی می باشند . این سخن باری تعالی است در نوازش و تشکر از زنان که : « ... حَمَلَتهُ اُمُهُ کُرهاً وَ وَضَعَتهَُ کُرهاً ... » ( احقاف /15) ، زیرا تحمل زخمت فرزندان اکثرا به عهده مادران است که پدران حتی آنانی که متعهد و وظیفه شناس هستند نمی توانند از عهده کار مادری مادران بر آیند ، زیرا « هر کسی را بهر کاری ساختند ... ، چنانکه امام سجاد علیه السلام درباره حقوق مادر فرمودند :
« اما حق مادرت این است که بدانی زمانی تو را پذیرفت و به سینه چسباند و با شیره جان پرورانید که احدی حاضر نبود تو را بپذیرد . و با جمیع اعضا و جوارح به تو توجه نمود و باکی نداشت که تو سیر باشی و او گرسنه ، تو سیراب باشی و خود تشنه ،تو پوشیده باشی و او برهنه ، خود در آفتاب و تو در سایه ، تو در خواب باشی و خود بیدار و سرما و گرماها تحمل نمود که تو زنده بمانی ، بنابراین ، استطاعت تشکر از او را نداری مگر به توفیق الهی »
این حدیث شریف ، ضمن قدردانی از حق مادران ، وظیفه آنان را گوشزد نمود و درس درس آموزنده ای برای مادران بیان فرموده است ، زیرا فرزند ثمره وجود انسانند ، چنانکه در هیچ موردی ، سرمایه گذاران انسانی مانند سرمایه گذاری برای فرزندان سودمند و با ارزش نخواهد بود . خلاصه : شایسته است مادران ، خود را به زیور تقوا بیارایند و بدون اطلاع از قوانین شرعی قدمی برندارند که برای آنان مسئولیت و پشیمانی به بار آورد و بدانند که از تمام اعمال و مال و اولاد آنان آنچه برایشان سودمند است ، تقوای آنان است که قرآن کریم می فرماید :« از خدا بترسید و جز خیر و خوبی مگویید » ( نساء/9)
مقدمه
1. وجود غریزه جنسى و جذّابیت هر یک از مرد و زن براى یکدیگر، صلابت و قدرت جسمى برتر مرد و لطافت و ضعف جسمانى زن و علاقه بیشتر وى به تبرّج و خودنمایى در مقایسه با مرد، از امورى است که نمى توان انکار کرد. با توجه به این ویژگى ها، اگر زن بدون ضابطه، به هر شکل و قیافه اى در عرصه عمومى و در
محل کار و اداره حاضر شود و خود را در برابر دیدگان مردان به نمایش بگذارد، جامعه اى که محل کار و تلاش اقتصادى و تأمین نیازهاى مادى و کسب فضایل اخلاقى و کمالات معنوى است،2 به صحنه نمایش جذّابیت هاى جنسى و میدان تاخت و تاز امیال و شهوات تبدیل مى شود و این آثار مخرّب و زیان بارى در پى خواهد داشت.
حضور بى ضابطه زن در حوزه عمومى، نه تنها موفقیتى براى وى به ارمغان نخواهد آورد، بلکه کرامت انسانى و شخصیت واقعى او را نیز از بین خواهد برد و زن را طعمه دام صیادان شهوت پرست کرده، او را از قله بلند عزّت و کرامت، به پرتگاه ذلّت شهوت ساقط خواهد کرد. چنین زنى نه تنها نخواهد توانست در بعد مادى، همگام با مردان به تلاش و فعالیت اجتماعى بپردازد و از نیروى خود در طریق پیشرفت جامعه استفاده کند، بلکه تا حد فراوانى، خنثاکننده توان مادى و نیروى فکرى مردان نیز خواهد شد. تجربه زنان غربى بهترین شاهد بر این ادعاست. انواع مشکلات و معضلات اجتماعى همچون تجاوز و آزارهاى جنسى، فرار دختران از خانه، باردارى هایى ناخواسته، سست شدن بنیان خانواده و از بین رفتن آن، سقط جنین، قتل و خودکشى و خودسوزى همه از پیامدهاى سوء آزادى بى قید و شرط فرهنگ نوین غربى است.
بنابراین، براى حضور سالم و مفید زن در اجتماع و تأمین امنیت وى در محل کار و دانش، و برقرارى جامعه اى سالم، که تأمین کننده سعادت انسان باشد، باید براى حضور اجتماعى زن، برنامه و مقرّراتى پیش بینى شود تا از زن حمایت کرده، سلامت معنوى وى را تضمین و حقوق مادى او را تأمین کند.
اسلام با در نظر گرفتن ابعاد مادى و معنوى زن و با در نظر گرفتن تأثیر اعمال و رفتار وى در سعادت ابدى او و دیگران، مقرّراتى را براى حضور زن در اجتماع وضع کرده است. این مقرّرات علاوه بر حمایت از زنان در بعد مادى و بهینه سازى روابط اجتماعى آنان، حافظ منافع معنوى و کرامت انسانى زن نیز هست. بى توجهى به این دسته از مقرّرات، پیامدهاى جبران ناپذیرى براى زنان و جامعه انسانى به دنبال خواهد داشت.
2. مقرّرات ضرورى براى حمایت از حضور زنان در جامعه و در فعالیت هاى اجتماعى و اقتصادى دو دسته است:
نخست قوانینى که در بعد مادى از زن حمایت مى کند; مثل تعیین میزان ساعات کار، میزان ساعات مرخصى، مرخصى زایمان، ویژگى هاى محل کار، نوع کار و تعیین زمان بازنشستگى. معمولا مقرّراتى که در کشورهاى غربى به هدف حمایت از زنان وضع مى شود از این دسته است. فمینیست ها و کسانى که سنگ حمایت از زنان را به سینه زده و خواستار رسیدگى به وضعیت زنان و بهینه سازى آن هستند، فقط به همین بعد از زندگى زن توجه کرده و به دنبال وضع مقرّراتى هستند که رفاه بهتر و لذت دنیوى بیشترى براى زنان به دنبال داشته باشد.
دوم مقرّراتى که علاوه بر بعد مادى، بعد معنوى و سعادت ابدى زن را نیز لحاظ کرده و از شخصیت و هویّت واقعى زن حمایت مى کند; مانند مقرّرات مربوط به اطاعت زن از شوهر، ولایت پدر بر دختر، تعیین پوشش براى حضور در اجتماع، آداب راه رفتن زن، چگونگى ارتباط با مردان نامحرم، و حمایت از حضور زن در عرصه اجتماعى و صحنه هاى کار و تلاش اقتصادى. وضع مقرّراتى از قسم اول گرچه لازم است، ولى کافى نیست.
اخلاق، معنویت و سعادت ابدى، مهم ترین بعد زندگى زن است که مورد غفلت قانون گذاران واقع شده. بر خلاف مقرّرات نوع اول، که انسان ها به طور طبیعى در اندیشه وضع آن هستند و مدافعان حقوق زن از آن سخن مى رانند و در محافل قانونى، به تصویب مى رسانند، قوانین دسته دوم، خواه به سبب جهل و نادانى یا به اغراض و اهداف دیگر، مورد بى توجهى و بى مهرى سازمان هاى بین المللى و مدافعان حقوق زن واقع شده است، بلکه دنیاى مادیگراى غرب با این گونه قوانین موجود در کشورهاى اسلامى، مخالفت مىورزد و حتى برخى از آنها مثل استفاده از پوشش را ممنوع مى کند.3
اکنون با توجه به نکاتى که بیان شد، برخى از شرایطى را که قرآن در خصوص کیفیت حضور زن در اجتماع بیان کرده است برمى رسیم.
1. پوشش
اندام انسان بر خلاف سایر حیوانات، از پوششى طبیعى که او را از سرما و گرما حفظ کند، خالى است. از سوى دیگر، بشر به طور فطرى، از برهنگى رنج مى برد و خوش ندارد بدن، یا دست کم برخى از اندامش در معرض دید دیگران باشد. همچنین انسان به زیبایى و آراستگى ظاهرى اهمیت مى دهد و تلاش مى کند تا حدّ امکان، با ظاهرى آراسته در برابر دیدگان دیگران ظاهر شود. بنابراین، انسان از جهات گوناگون، نیازمند چیزى است که هم او را از آسیب سرما و آزار گرما حفظ کند، هم از برهنگى نجات دهد و هم میل به زیبایى و آراستگى او را تأمین کند. لباس پاسخى مناسب به همه این نیازهاست. بدین روى، قرآن شریف لباس را به عنوان چیزى معرفى کرده است که انسان را از سرما و گرما محافظت مى کند و زشتى هاى انسان را مى پوشاند.4 از این رو، نیاز به پوشش، یک نیاز طبیعى براى انسان، اعم از زن و مرد است و استفاده از آن تا حدى فطرى و طبیعى است و زن و مرد در این زمینه، تفاوتى ندارند. بدین روى، مشاهده مى کنیم که زن و مرد صرف نظر از اینکه متدیّن به دینى باشند، به طور طبیعى، بدن خود را از نگاه دیگران مى پوشانند، اگرچه مقدار پوشش و کیفیت آن، طبق آداب و رسوم و فرهنگ هاى گوناگون، متفاوت است.
شریعت اسلام براى پوشش انسان ها مقرّراتى قرار داده که بیشتر آنها میان زن و مرد مشترک است. مرد براى حضور در محل کار، باید بدن خود را بپوشاند. لزوم پوشاندن از گردن به پایین در حوزه عمومى، به جنس خاصى اختصاصى ندارد.5این مقدار از پوشش تقریباً میان زن و مرد مشترک است. در نتیجه، پوشش ویژه زن نبوده و اسلام نیز آن را مختص زن ندانسته است. مرد نیز موظف به پوشش است. بنابراین، تفاوت زن و مرد در مقدار پوشش است، نه در اصل آن. آنچه زن را از مرد در امر پوشش جدا مى کند آن است که زن علاوه بر پوشاندن مقدار مشترک، باید مواضعى از بدن را بپوشاند که بر مرد واجب نیست. در اینجا، توجه به پوشش خاص زن که در آیات و روایات بیان شده، محل بحث و نظر است:
1ـ (وَ قُل لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ)(نور: 31); و به زنان با ایمان بگو: چشم هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که ظاهر است ـ آشکار ننمایند و اطراف روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود.)
«زینت» در جمله (وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا)از ریشه «زَیْن» به معناى دلپسند و زیبا، در مقابل کلمه «شَیْن» به معناى زشت است. همچنین به اشیایى که انسان خود را با آن مى آراید و تزیین مى کند، «زینت» گفته مى شود.6 بنابراین، واژه «زینت»، هم به زیورآلاتى که از بدن جداست ـ مانند طلا و جواهر آلات ـ و هم به آرایش هایى که به بدن متصل است همچون سرمه و خضاب گفته مى شود. این واژه در لسان روایات، به محاسن و زیبایى هاى غیراکتسابى، که با آفرینش انسان همراه است، مثل موى سر، صورت، بازو و ذراع نیز اطلاق شده است.
فضیل مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: آیا ذراع از زینتى است که خدا فرموده است زنان آن را ظاهر نکنند؟ فرمود: بلى و آنچه زیر مقنعه و دستبند قرار مى گیرد زینت است.7
مسعده بن زیاد مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم در جواب این سؤال که زن چه زینت هایى را مى تواند ظاهر کند، فرمود: وجه و کفین.8
امام صادق(علیه السلام) به مردان فرمودند: ناخن هاى خود را کوتاه کنید، و به زن ها گفتند: (ناخن ها را) رها کنید; زیرا آن (رها کردن) براى شما زیباتر است.9
در روایت است که موى زن از زیبایى هاى زن است و شایسته است مرد در هنگام ازدواج، از آن سراغ بگیرد.10
در این روایات به ذراع، وجه، کفین، ناخن و موى سر، «زینت» اطلاق شده است که معلوم مى شود همه آنها از مصادیق زینتند. همچنین در روایات به بازو، گردن، محل خلخال و حتى به تمام بدن زن زینت اطلاق شده است11 بنابراین، در فرهنگ دینى، همه بدن زن از سر تا قدم زینت است.12 این را مى توان صغراى قیاس قرار داد. از سوى دیگر، آیه شریفه به طور مطلق، زنان را از اظهار زینت نهى کرده است که این هم کبراى قیاس را تشکیل مى دهد. نتیجه حاصل از این قیاس آن است که زن حق ندارد هیچ عضوى از بدن خود را براى نامحرم آشکار کند.
استثناهاى پوشش
سپس براى این حکم کلى، که نهى از اظهار زینت است، دو استثنا ذکر کرده: در استثناى اول، مى فرماید: (إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا); یعنى جز زینت هایى که آشکار است. از این استثنا به دست مى آید که زینت هاى زن دو نوع است: زینتى که به طور طبیعى آشکار است و زینتى که مخفى است، مگر آنکه زن با اراده و اختیار خود آن را آشکار کند. آیه شریفه با این استثنا، زینت هاى ظاهر را از حکم قبلى، که نهى از اظهار بود، خارج کرد. در نتیجه، زن نسبت به پوشاندن زینت هایى که خود به خود ظاهر است، وظیفه اى ندارد. اما زینت هاى مخفى مشمول نهى (لَا یُبْدِینَ) بوده و پوشاندن آنها بر زن واجب است. (در ادامه، از استثناى دوم بحث خواهد شد.)
زینت هاى آشکار
مقصود از زینت هاى آشکار، که از وجوب پوشاندن استثنا گردیده، چیست؟ امام صادق(علیه السلام)در جواب زراره، که از این استثنا سؤال کرد، فرمودند: زینت ظاهر، سرمه و انگشتر است. همچنین در روایت دیگرى به ابوبصیر فرمودند: انگشتر و النگو است.
در روایت دیگر آمده است: شخصى از امام صادق(علیه السلام)پرسید: مرد چه مواضعى از اندامِ زنِ نامحرم را مى تواند ببیند؟ فرمودند: صورت و دست و پا.13
بنابراین، مى توان گفت: سرمه و انگشتر هم، که در دو روایت اول آمده بود، اشاره به مواضع آنها دارد که در دست و صورت است; زیرا زینت ظاهر بودن خود انگشتر و النگو معنایى ندارد. خود اینها نه ظاهرند و نه باطن، بلکه محل اینهاست که یا ظاهر است یا مخفى، که همان دست و صورت است. بنابراین، مى توان گفت: از روایات استفاده مى شود: مقصود از زینت ظاهرى که در این آیه از لزوم پوشش استثنا شده، وجه و کفین است.14
پس از جمله (وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا)محدوده پوشش زن به دست مى آید و معلوم مى شود: زن موظّف است در عرصه عمومى و در محل کار، تمام اندام خود را بجز وجه و کفین از مردان نامحرم بپوشاند. اما وجه و کفین لازم نیست; چون در بسیارى از موارد، پوشش آنها براى زن حرجى است یا با نوع کار، قابل جمع نیست. زنى که براى تأمین نیازهاى خود، باید در اداره، کارخانه و کارگاه کار کند، نمى تواند دست و صورت خود را بپوشاند و مشغول کار شود. زنى که مسئولیت اجتماعى دارد، با مردم سر و کار دارد و مى خواهد کار آنان را انجام دهد، نمى تواند همه بدن خود، حتى دست و صورتش را بپوشاند. زنى که در مزرعه و باغ کار مى کند باید دست و صورتش باز باشد. بنابراین، وجه و کفین که در میان زنان به طور معمول ظاهر است، از حکم پوشش استثنا شده است.
ملازمه پوشش و نگاه
توجه به این نکته ضرورى مى نماید که استثناى آیه وظیفه زن را در ارتباط با عدم لزوم پوشش برخى از مواضع بیان مى کند و از این رو، زن نسبت به پوشاندن این مواضع وظیفه اى ندارد، اما این امر لزوماً به معناى جواز نگاه مرد به آن مواضع نیست; زیرا بین حکم عدم وجوب پوشش برخى از اعضا بر زن یا مرد با جواز نگاه طرف مقابل به آن، ملازمه اى نیست. دستور پوشش براى زنان و نهى از نگاه براى زنان و مردان در آیات قرآن، جداگانه و مستقل مطرح شده است.15 بنابراین، صِرف عدم وجوب پوشاندن دست و صورت بر زنان، دلیلى بر جواز نگاه مرد نیست و دلیل دیگرى مى طلبد که در کتاب هاى فقهى از آن بحث شده است.16
پوشش; وظیفه اى اجتماعى
جمله (وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ) (زینت هاى خود را جز براى شوهران آشکار نکنند) استثناى دومى است بر دستور پوشش زنان. در این استثنا، کسانى ذکر شده اند که لازم نیست زن خود را از آنان بپوشاند. از استثنا در این قسمت آیه، فهمیده مى شود که پوشش زن براى زمانى است که از قلمرو خصوصى فراتر رود. پوشش وظیفه زن براى حضور در بیرون از خانه و ظهور در برابر مردان نامحرم است. بنابراین، زن در فرصت هایى که در خانه و در میان محارم خود است، وظیفه پوشش ـ دست کم، به شکلى که در برابر نامحرمان موظف به رعایت آن بود ـ ندارد; زیرا محارم نیز از نهى اى که در آیه آمده، استثنا شده اند.
کیفیت پوشش اسلامى
(وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ.) «خُمُرْ» جمع «خمار»، به معناى مقنعه، روسرى و پارچه اى است که زن با آن، سر خود را مى پوشاند.17 «جیوب» جمع «جیب» به معناى گریبان و یقه، قسمت بالاى لباس است،18 در برابر دامن که به قسمت پایین لباس گفته مى شود; اما مراد از آن، محلِ یقه و اطراف آن یعنى گردن، گلو و سینه است.19 زنان مسلمان پیش از نزول آیاتِ پوشش، به حکم عادت معمول آن زمان، روسرى را از پشت گوش ها رد مى کردند و اطراف آن را به پشت خود مى انداختند.20 در نتیجه، فقط موى سرشان پوشیده مى شد و بخش هاى زیادى از زیبایى هاى آنها مثل گوش ها، گوشواره ها، چهره، گردن و گریبان نمایان بود. خداوند متعال با فرو فرستادن این آیه، کیفیت صحیح پوشش زنان را بیان کرد و به آنان فرمود: باید دو طرف روسرى را از جانب راست و چپ به جلو آوردند و به طور معکوس بر گریبان بزنند. این گونه پوشاندن موجب مى شود همه سر و گردن و زیبایى هاى آن پوشیده و فقط چهره باز بماند.21 در نتیجه، این آیه به طور صریح، پوشش سر و گردن را به عنوان یک حکم اختصاصى بر زن واجب مى کند.
شاید سبب این پوشش اختصاصى آن باشد که سر و گردن و گریبان مهم ترین محل زیبایى هاى زن است; زیرا هم محل محاسن طبیعى زن ـ مثل صورت و موى سر ـ است و هم موضع قرار دادن انواع زینت هاى منفصل; از قبیل گوشواره، سینه ریز و گردنبند. از این رو، آیه روى این قسمت، که پوشش آن ویژه زن است، تکیه کرده و زن را موظّف ساخته که بخصوص سر و گردن و گریبان و دستان را به هنگام خروج از خانه بپوشاند ـ البته بجز مقدارى که استثنا شده است.
2ـ (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً)(احزاب: 59); اى پیغمبر! به همسرانت و دخترانت و به زنان با ایمان بگو که جلباب ها (روسرى ها)ى خویش را به خود نزدیک سازند. این کار براى آنکه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند نزدیک تر است و خدا آمرزنده و مهربان است.
«جلباب» در لغت، به معناى جامه گشاد، کوچک تر از ملحفه یا جامه اى مثل ملحفه (چادر مانند) است یا همان خمار و مقنعه است.22 «اِدناء» از ریشه «دنو» به معناى قرب و نزدیکى است. فعل «یدنین» با حرف «على» به کار رفته که علاوه بر معناى اصلى خود، معناى گستردگى و پهن شدن نیز در آن تضمین شده است.23 در نتیجه، جمله (یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ)به معناى در بر کردن جامه وسیع و گشاد و بر خود گستراندن آن است. بنابراین، معناى آیه شریف این است که زنان جلباب بر خود بگسترانند، به گونه اى که سر و گردن و سینه، یا سر و سینه و تمام جوانب آنان را فرا گیرد.24
این آیه نیز وجوب پوشش تمام بدن را براى همه زنان بیان کرده است; زیرا مخاطبان آیه همه زنانند.
پوشش; مرز زندگى خصوصى و عمومى
جمله (ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ) بیانگر حکمتِ حکم، و مضمونش این است که پوشش، معرِّف زن است و لازمه این معرفى و نتیجه مثبت آن به امنیت رسیدن زن و سلب آزار دیگران از اوست. از تأخیر (فَلَا یُؤْذَیْنَ) بر (یُعْرَفْنَ)معلوم مى شود که حجاب در جهت خاصى زن را معرفى مى کند; در جهتى که اگر نباشد، زن مورد آزار دیگران واقع مى شود و امنیتش به خطر مى افتد. از این رو، مفسّران این شناخت را دو گونه معنا کرده اند: یکى شناخته شدن به پاک دامنى که این معنا مناسبت تر به نظر مى رسد;25 و دوم شناخته شدن به اینکه آزاد است، نه کنیر.26 این معرفى ـ به هر کدام ا ز دو معناى یاد شده که باشد ـ مربوط به اجتماع و عرصه عمومى است، نه مربوط به خانه. زن در خانواده خود، از هر دو جهت شناخته شده است و به معرفى خود به وسیله حجاب نیازى ندارد. علاوه بر این، اثر رفعِ آزار به وسیله حجاب داشتن نیز مربوط به بیرون خانه است. حجاب در خانه نه معرّف زن است و نه مى تواند زن را از آزارهاى خانگى مصون بدارد. شأن نزول27 آیه نیز مؤیّد اجتماعى بودن حکم حجاب و شرط آن براى حضور زن در اجتماعات است. بنابراین، آیاتى که وجوب پوشش را براى زنان بیان مى کنند در حقیقت، مرز زندگى خصوصى زن را از زندگى عمومى وى جدا مى سازند. این آیات بیان مى کنند که زن در زندگى عمومى و در اجتماعات، باید به گونه اى حاضر شود که با حضورش در زندگى خصوصى و در میان محارم خود، متفاوت باشد.
پوشش; حمایت از حضور اجتماعى زن
اسلام نه تنها زن را در حصار خانه محدود و زندانى نکرد، بلکه با آوردن قانون پوشش براى زن، در صدد تأمین امنیت وى در دو بعد مادى و معنوى برآمد. قانون پوشش، هم دلیل بر جواز مشارکت زن در اجتماع است و هم نشانه حمایت اسلام از دین و دنیاى زن. جمله (ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ)که در پایان آیه «حجاب» آمده، نقش حمایتى پوشش را در بعد مادى بیان کرده است. زنان بدون پوشش یا با پوشش نامناسب، معمولا در جامعه مورد انواع آزارهاى لمسى، دیدارى و شنیدارى مردانِ ضعیف الایمان قرار مى گیرند. در صدر اسلام نیز برخى از جوانان و افراد بیمار دل بر سر راه ها و کوچه ها مى نشستند و وقتى زنان براى نماز جماعت یا کارهاى دیگر از خانه خارج مى شدند، به گونه هاى مختلف آنان را آزار مى دادند.28 آیه شریفه (ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ) به این امر اشاره کرده و فرموده است: این کار (پوشش) براى اینکه (زنان با حجاب) شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند، نزدیک تر است.
پوشش پیام پاک دامنى و تقواست; پیام حیا و عفت است. در نتیجه، زنى که با پوشش از منزل خارج مى شود، این پیام را به مردان نامحرم و به مخاطبان خود منتقل مى کند و مردان نیز با گرفتن این پیام، از وى حریم مى گیرند. نه زن، مردان را به سوى خود مى خواند و نه مردان به وى نزدیک مى شوند و بدین سان، او کمتر مورد آزار دیگران واقع مى شود.
بدحجابى و بى حجابى حامل خلاف این پیام به دیگران است. بى حجاب نگاه ها را به سوى خود فرامى خواند. بى حجاب خود را در معرض انواع نگاه هاى آلوده قرار مى دهد و به طور طبیعى، باید به دنبال آن، آزارهاى جنسى و فیزیکى آنان را نیز تحمّل کند.
در برخى دیگر از آیات، به نقش حمایت معنوىِ پوشش اشاره شده است. در سوره احزاب، آیه 53 مى خوانیم: (وَ إِذَا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَاب ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ)و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى (به عنوان عاریت) از آنها (همسران پیامبر) مى خواهید، از پشت پرده بخواهید. این کار دل هاى شما و آنها را پاک تر مى دارد. جمله (ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ)در مقام بیان فلسفه و مصلحت این دستور است.29 «اطهر» صفت تفضیل به معناى پاک تر و پاکیزه تر، و «قلوب» جمع «قلب» و مقصود از آن نفس و روان است، و جمع آمدن آن در آیه، به اعتبار مخاطبان است. معناى آیه این است: آن رفتار (درخواست چیزى از زنان پیامبر از پشت پرده) دل هاى شما و زنان پیامبر را از میل به و فجور و وساوس شیطانى پاک تر نگاه مى دارد;30 زیرا نگاه زن و مرد به یکدیگر و مواجهه مستقیم داشتن با همدیگر، در تحریک میل جنسى بسیار نقش دارد. اگر این ارتباط از پشت پرده باشد زمینه تحریک میل جنسى و افکار و وساوس شیطانى در دل از بین مى رود و دل از آلودگى به برخى از وسوسه ها پاک تر باقى مى ماند. این آیه گرچه درباره زنان پیامبر است، اما فلسفه اى که براى این دستور بیان شده، عمومیت دارد. از این رو، در آیات دیگر، این معنا به تعبیر دیگر، براى مردان و زنان مؤمن بیان شده است.
در سوره نور نیز به مردان فرموده است: (قُل لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ)(نور: 30); به مؤمنان بگو، چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و فروج خود را حفظ کنند. این براى آنها پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام مى دهید، آگاه است.
«ازکى» از ریشه «زکو» به معناى نماء و طهارت، و مقصود از آن در آیه، طهارت باطنى و قلبى است. «ازکى» افعل وصفى به معناى مبالغه در طهارت و پاکى یا افعل تفضیل به معناى پاکیزه تر است.31 «ذلک» اشاره به غضّ بصر و حفظ فرج32 و این بخش از آیه که در مقام بیان فلسفه حکم مذکور است.33 فلسفه غضّ بصر و حفظ فرج طهارت باطنى و دورى از وساوس شیطانى دانسته شده است.34 بنابراین، دستور مزبور به خاطر حمایت از اخلاق و معنویت زنان و مردان جامعه است. گرچه این آیه خطاب به مردان و ضمیر در «لهم» نیز جمع مذکر است، اما واضح است که این فلسفه در مورد زنان نیز جارى است.
روایات فراوانى نیز بر لزوم استفاده از پوشش مناسب براى زنان هنگام حضور در مجامع عمومى وجود دارد که با توجه به وجود آیات یاد شده، نیازى به بررسى آنها نیست. در اینجا، فقط برخى از آنها را از نظر مى گذرانیم:
عایشه مى گوید: اسماء دختر ابى بکر بر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با لباس نازک وارد شد. پیامبر روى خود را از وى برگرداند و به او فرمود: وقتى زن به سن بلوغ رسید مصلحت نیست اندامش دیده شود، مگر این و این، و با این سخن، به وجه و کفین خود اشاره کردند.35 و فرمودند: هر زنى که در غیر منزل شوهر یا بدون اجازه شوهر، پوشش خود را بردارد از رحمت الهى دور است تا به منزل برگردد.36 و فرمودند: هر زنى که مقنعه خود را در غیر خانه شوهر از سرش بردارد، حجاب را رعایت نکرده است.37
جابربن عبداللّه انصارى مى گوید: رسول خدا(صلى الله علیه وآله)به قصد دیدار فرزندش، حضرت فاطمه(علیها السلام) بیرون رفت، در حالى که من نیز با او بودم. وقتى به در منزل رسیدیم، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)در را فشار داد و فرمود: السلام علیکم. حضرت فاطمه(علیها السلام)جواب فرمود: علیک السلام، یا رسول اللّه. در این هنگام، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: اجازه هست وارد شوم؟ پاسخ دادند: وارد شو، اى رسول خدا. حضرت فرمود: با همراه خود وارد شوم؟ حضرت فاطمه(علیها السلام) جواب دادند: مقنعه بر سر ندارم. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمودند: با مقدارى از روپوش خود، سرت را بپوشان. حضرت فاطمه(علیها السلام) چنین کرد. پیامبر مجدداً اجازه گرفتند و وارد شدیم.38
2. پرهیز از تبرّج
«تبرّج» عبارت است از: نمایان کردن چیزى که لازم است مستور و مخفى باشد. این واژه از ریشه «برج» است. به ساختمان هاى بلند و مرتفع نیز بدین دلیل که براى مردم نمایان است، «برج» گفته مى شود. به اظهار زیبایى هاى زن، که باید مستور باشد، «تبرّج» مى گویند.39 قرآن شریف در دو جا زنان را از خودنمایى و تبرّج برحذر داشته است:

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زن و کیفیت حضور او در اجتماع از منظر قرآن