یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آل بویه 22 ص

اختصاصی از یاری فایل آل بویه 22 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

آل بویه

در سالهای ضعف و انحطاط بغداد که امراء ترک و کرد و گیل و دیلم خلیفه را هم در تختگاه وی دست نشانده قدرت و غلبه خویش ساخته بودند، با آن که در ایران اندیشه ایجاد یک قدرت پایدار همراه با احیاء مرده ریگ باستانی در خاطر بسیاری از داعیه داران عصر، از گیل و دیلم و طبری شکفته بود، تحقق این رویاء آن هم در یک مدت کوتاه، تا حدی فقط برای آل بویه ممکن شد که آن نیز به سبب اختلافات خانگی، تقید به تقلید از دعوت زیدیان، و برخورد با انقلابات خراسان خیلی زود مثل یک رویای صبحگاهی پایان یافت، مع هذا بنیانگذار این سلسله علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله و برادر زاده‏اش فنا خسرو بن حسن معروف به عضدالدوله، با وجود محدود بودن امارت خویش و با آن که در زمان آنها فرصتی هم برای احیاء فرهنگ باستانی در قلمروشان پیدا نشد، باز استعداد خود را برای بازسازی وحدت از دست رفته قرنهای دور نشان دادند. هر چند دولت آنها به رغم انتسابی که بر وفق رسم عصر به یک پادشاه باستانی مثل بهرام گور هم موفق به ایجاد تعادل پایدار عصر از یاد رفته بهرام در قلمرو یزدگرد نشد، باری طی چندین دهه فرمانروایی آنها، قدرت اخلاف سعد بن ابی وقاص و مروان و معتصم، نقش فعالی را که پیش از آن در سرنوشت مردم ایران داشت به نقش انفعالی مبدل ساخت و بدینگونه عناصر تازه‏یی از طوایف و اقوام مردم ایران بار دیگر آنچه را ایران طی سالها به اعراب و ترکان اهل سُنت واگذاشته بودند، این بار همراه آیین شیعه، دیگر بار، و گرچه برای مدتی کوتاه، به دست آوردند. دولت شیعی آل‌بویه در بخش مهمی از سرزمین ایران حضور داشت.

سه تن از فرزندان بویه که گویا شغل ماهیگیری در گیلان داشتند، به خدمت امرای آل زیار در آمدند. البته، ماکان کاکی هم از آنان حمایت می‌کرد. همچنین، " علی "، " احمد " و " حسن " مورد حمایت مردآویچ نیز قرار گرفتند. فتح اصفهان برای مرد آویچ، ظاهرا" توسط علی که برادر بزرگ‌تر بود صورت گرفت. پس از قتل مرد آویچ، غلامان ترک از ترس غلامان دیلمی، به خصوص ابوالحسن علی بن بویه به اطراف گریختند و میدان تنها برای دیلمیان خالی ماند. علی بن بویه به همراه برادر خود، احمد که کنیه ابوالحسین داشت به فتح اهواز توفیق یافت (326 ه.ق.). وی، غلامان ترک را که به سرداری "بجکم " در آنجا پناه گرفته بودند متواری ساخت.

علی بن بویه پس از فتح خوزستان، عازم فارس شد و احمد نیز به کرمان روی آورد و به فتح آن ولایت نایل آمد ( 334ه.ق). سپس ،به بغداد رفت و المستکفی بالله – خلیفه عباسی – را مطیع خود ساخت. خلافت بغداد که پیشرفتهای برادران بویه را برای العین می‌دید، به صلاحدید بعضی وزرای خود، از جمله " ابن مقله " با آنان از در مماشات در آمد و لقب خاص برای آنان فرستاد که علی را " عماد الدوله " و حسن را " رکن الدوله " و احمد را " معزالدوله " نامید.

همان معزالدوله بود که در بغداد دستور داد سب آل علی (‌ع‌) موقوف شود و مراسم عزاداری ماه محرم را برپاداشت. به خصوص، در ایام عاشورای سال 352 ه.ق. که جمع کثیری در بغداد گرد آمدند و بازارها بسته شد ،‌مردم آن روز آب ننوشیدند و در بازارها خیمه پر پا کردند و بر آن خیمه‌ها پلاس آویختند و زنان بر سر وروی خود می‌کوفتند .

از این زمان رسم زیارت قبور ائمه – علیهم اسلام – رایج گردید و بغداد به دو قسمت مهم شیعه نشین (کرخ) و سنی نشین تقسیم شد (363 ه.ق.). همچنین، مقام نقابت علویان هم در زمان آل بویه تأسیس شد.

امرای حمدانی که به حمایت خلیفه به بغداد تاختند، از معزالدوله شکست خوردند. معزالدوله در سال 336 ه.ق. بصره را تصرف کرد. همچنین در سال 337 ه.ق. به موصل تاخت و ناصر الدوله حمدانی را فراری ساخت .اقامت معزالدوله در سال 356 ه.ق. در بغداد ادامه داشت.

عمادالدوله ،برادر بزرگ‌تر، (متوفی به سال 338 ه.ق.) از آنجا که وی پسری نداشت، از رکن الدوله برادرش که در عراق و ری بود در خواست کرد تا " پناه خسر " پسرش را به شیراز بفرستد که جانشین او شود. این پناه خسرو، لقب " عضد الدوله " یافت و در شیراز به حکمرانی فارس و بنادر و سواحل خلیج فارس پرداخت. رکن الدوله، مردی با تدبیر بود، او در 359 ه.ق. به کردستان لشکر کشید و حسنویه، پسر " حسین کرد " ،‌را که حاکم آن ولایت بود، وادار به مصالحه کرد. وزیر او، ابوالفتح که فرزند این عمید بود، قرارداد مصالحه را امضاء کرد.

رکن الدوله با امرای سامانی، به خصوص ابوالحسن سیمجور که از جانب سامانیان حکومت خراسان را داشت، اغلب در کشمکش بود. تنها وقتی صلح میان این دو خانواده رخ داد که امیر نوح سامانی از دختر عضدالدوله خواستگاری کرد و این ازدواج هم صورت گرفت (361 ه.ق.) تا وقتی معزالدوله زنده بود، میان برادران و خانواده بویه اختلافی نبود. پس از مرگ معزالدله (356 ه.ق.) که عزالدوله بختیار، پسر


دانلود با لینک مستقیم


آل بویه 22 ص

تحقیق درمورد آل بویه در فارس 14 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درمورد آل بویه در فارس 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

مقدمه

عیلامی‌ها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی می‌کردند.(تاریخ مکتوب موجود از ۳۲۰۰ پیش از میلاد است. تمدن عیلام یکی از قدیمی‌ترین و نخستین تمدن‌های جهان است. بر اساس بخش‌بندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمین‌های خوزستان، فارس، ایلام و بخش‌هایی از استان‌های بوشهر، استان کرمان، لرستان و کردستان را شامل می‌شد.

آل بویه یا بوییان، (۳۲۰-۴۴۷ ق / ۹۳۲-۱۰۵۵ م) از دودمان‌های ایرانی پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی ایران و عراق فرمانروایی می‌کردند.

 

گستره ی فرمانروایی آل بویه

در غرب و مرکز ایران دو سلسله دیلمی به نام آل زیار ( ۳۲۰ ه.ق. ) و آل بویه که هر دو از مناطق شمال برخاسته‌اند نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آن‌ها چاره‌ای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند. این سلسله در سال ۴۴۷ ه. ق. بدست سلجوقیان و در نتیجهٔ اختلاف دائمی که با آل زیار و دیگر امیران محلی ایرانی داشتند، منقرض شد.

تقسیم ممالک آل بویه

از سه پسر بویه چنانچه ذکر کردیم عماد الدوله در سال 338 مرد و جانشین بعضد الدوله پسر رکن الدوله برادر زاده او رسید . معز الدوله هم در سال 356 وفات یافت و پسرش عز الدوله بختیار مقام او را گرفت تنها رکن الدوله برادر میانه باشد تا سال 366 حیات داشت و او به شرحی که در فصل پیش گذشت تا محرم سنه 357 که سال مرگ و وشمگیر زیاری است با او و سپهسالار اردوی خراسان از جانب امیر نوح یعنی ابوالحسن محمد بن ابراهیم سیمجور کشمکش سخت داشت . چون وشمگیر غفلتهً از میان رفت ابوالحسن سیمجوری از جنگ با رکن الدوله احتراز جست لیکن حال خصومت بین رکن الدوله و امیر نوح سامانی تا تاریخ 361 باقی بود. در این تاریخ ابوالحسن سیمجوری امیر نوح را به صلح با رکن الدوله وا داشت و قرار شد که امیر دیلمی و پسرش عضد الدوله هر سال 150000 دینار به سامانیان بپردازند تا ایشان متعرض ری و کرمان که در تصوف آل بویه درآمده بود نشوند و نوح دختر عضد الدوله را هم به عقد ازدواج خود درآورد و این قرار تا سال 366 که سال فوت رکن الدوله و بهستون است از جانب طرفین محترم و مرعی بود .

آخرین واقعه عنده دوره امارت 44 ساله رکن الدوله لشگر کشی اوست.حسنویه پسر حسین از روسای قبایل کرد بود که در حدود سال 348 در کردستان قدرتی به هم زده بود و به حدود دینور و همدان و نهاوند نیز دست اندازی نموده و از حال گرفتاری رکن الدوله در کشمکش های او با وشمگیر و سپهسالاران اردوی خراسان استفاده کرد بود و چون غالباً سپاهیانی به یاری رکن الدوله می فرستاد امیر دیلمی هم زیاد معترض نمی شد.

در سال 359 رکن الدوله به علت شکایاتی که از تعدیات حسنویه به او رسیده بود وزیر نامی خویش ابوالفضل محمد بن حسین یعنی ابن المعید منشی بلیغ مشهور را با لشکری به دفع حسنویه فرستاد و ابن المعید در این سفر با پسر خود ابولفتح علی همراه بود.

ابن المعید در رسیدن بهمدان به علت نقرس مرد و پسرش ابولفتح جای او را گرفت. حسنویه از ترس طلب صلح کرد و ابوالفتح با گرفتن مالی از او بری خدمت رکن الدوله برگشت و با لقب ذوالکفایتین به وزارت برقرار شد در صورتی که سن او از بیست و دو متجاو نبود.

در اواخر سال 365 رکن الدوله که عنرش نزدیک به هفتاد رسیده بود مریض شد و از آنجا با اصرار ابوالفتح ذوالکفایتین با صفهان حرکت کرد تا پسر ارشد خود عضد الدوله را ملاقات کند و او را رسماً به جانشینی خود معرفی نماید چه رکن الدوله از مدتی پیش از عضد الدوله راضی و خشنود نبود و به علت لشکر کشی او به بغداد و نزاع با عضد الدوله بختیار چنانکه بیاید با او صفایی نداشت. عضد الدوله با ابوالفتح وزیر متوسل شد تا وسیله ملاقاتی بین پسر و پدر فراهم کند و رکن الدوله را نسبت به او سر رضا بیاورد تا مبادا در نتیجه این خشم پسر بزرگتر را از ولیعهدی محروم سازد.

ابوالفتح این امر را به خوشی فیصله داد و در اصفهان در ضیافتی بزرگ رکن الدوله و سه پسر او و سران سپاهی دیلم را جمع آورد و رکن الدوله در این مجلس رسماً ابو شجاع پناه خسرو عضد الدوله را ولیعهد و وارث ملک خویش معرفی نمود و همدان و ری و قزوین و نواحی مجاور آنها را به پسر دیگر ابولحسن علی فخر الدوله و اصفهان را به پسر دوم ابو منصور بویه موید الدوله وا گذاشت و به این دو فرزند وصیت نمود که از فرمان عضد الدوله برادر بزرگتر سر نپیچند و اتفاق و اتحادی را که مابین پدر ایشان و برادرانش همواره برقرار و مایه ترقی و سرافرازی ایشان بوده از دست ندهند . رکن الدوله سپس از اصفهان به ری برگشت و در محرم 366 در آنجا جان سپرد.

اگر چه رکن الدوله پسران خویش را بیگانگی توصیه می کرد و در حقیقت تمام ممالک آل بویه را تحت امر عضد الدوله گذاشته بود لیکن پس از مرگ او به علت اختلافاتی که از طرف بین پسران او روی کرد و از طرفی دیگر در نتیجه کشمکش بین عضد الدوله و پسر عمش عز الدوله که قبل از فوت رکن الدوله شروع شده بود رشته پیوستگی ممالک دیالمه از هم گسیخت و متصرفات پسران بویه به قسمت عمده منقسم شد و همین تقسیم مقدمه بروز یک سلسله جنگهای داخلی بین فرزندان رکن الدوله و معز الدوله و اولاد


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد آل بویه در فارس 14 ص

آل بویه در فارس 14 ص

اختصاصی از یاری فایل آل بویه در فارس 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

مقدمه

عیلامی‌ها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی می‌کردند.(تاریخ مکتوب موجود از ۳۲۰۰ پیش از میلاد است. تمدن عیلام یکی از قدیمی‌ترین و نخستین تمدن‌های جهان است. بر اساس بخش‌بندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمین‌های خوزستان، فارس، ایلام و بخش‌هایی از استان‌های بوشهر، استان کرمان، لرستان و کردستان را شامل می‌شد.

آل بویه یا بوییان، (۳۲۰-۴۴۷ ق / ۹۳۲-۱۰۵۵ م) از دودمان‌های ایرانی پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی ایران و عراق فرمانروایی می‌کردند.

 

گستره ی فرمانروایی آل بویه

در غرب و مرکز ایران دو سلسله دیلمی به نام آل زیار ( ۳۲۰ ه.ق. ) و آل بویه که هر دو از مناطق شمال برخاسته‌اند نواحی مرکزی و غربی ایران و فارس را از تصرف خلفا آزاد کردند. دیلمی نام قوم و گویشی در منطقه کوهستانی گیلان بود به نام دیلمستان. دیلمیان سخت نیرو گرفتند و مدت ۱۲۷ سال حکومت راندند و چون خلفا در برابر آن‌ها چاره‌ای جز تسلیم ندیدند حکومت بغداد را به آنها واگذاشتند و خود بعنوان خلیفگی و احترامات ظاهری قناعت کردند. این سلسله در سال ۴۴۷ ه. ق. بدست سلجوقیان و در نتیجهٔ اختلاف دائمی که با آل زیار و دیگر امیران محلی ایرانی داشتند، منقرض شد.

تقسیم ممالک آل بویه

از سه پسر بویه چنانچه ذکر کردیم عماد الدوله در سال 338 مرد و جانشین بعضد الدوله پسر رکن الدوله برادر زاده او رسید . معز الدوله هم در سال 356 وفات یافت و پسرش عز الدوله بختیار مقام او را گرفت تنها رکن الدوله برادر میانه باشد تا سال 366 حیات داشت و او به شرحی که در فصل پیش گذشت تا محرم سنه 357 که سال مرگ و وشمگیر زیاری است با او و سپهسالار اردوی خراسان از جانب امیر نوح یعنی ابوالحسن محمد بن ابراهیم سیمجور کشمکش سخت داشت . چون وشمگیر غفلتهً از میان رفت ابوالحسن سیمجوری از جنگ با رکن الدوله احتراز جست لیکن حال خصومت بین رکن الدوله و امیر نوح سامانی تا تاریخ 361 باقی بود. در این تاریخ ابوالحسن سیمجوری امیر نوح را به صلح با رکن الدوله وا داشت و قرار شد که امیر دیلمی و پسرش عضد الدوله هر سال 150000 دینار به سامانیان بپردازند تا ایشان متعرض ری و کرمان که در تصوف آل بویه درآمده بود نشوند و نوح دختر عضد الدوله را هم به عقد ازدواج خود درآورد و این قرار تا سال 366 که سال فوت رکن الدوله و بهستون است از جانب طرفین محترم و مرعی بود .

آخرین واقعه عنده دوره امارت 44 ساله رکن الدوله لشگر کشی اوست.حسنویه پسر حسین از روسای قبایل کرد بود که در حدود سال 348 در کردستان قدرتی به هم زده بود و به حدود دینور و همدان و نهاوند نیز دست اندازی نموده و از حال گرفتاری رکن الدوله در کشمکش های او با وشمگیر و سپهسالاران اردوی خراسان استفاده کرد بود و چون غالباً سپاهیانی به یاری رکن الدوله می فرستاد امیر دیلمی هم زیاد معترض نمی شد.

در سال 359 رکن الدوله به علت شکایاتی که از تعدیات حسنویه به او رسیده بود وزیر نامی خویش ابوالفضل محمد بن حسین یعنی ابن المعید منشی بلیغ مشهور را با لشکری به دفع حسنویه فرستاد و ابن المعید در این سفر با پسر خود ابولفتح علی همراه بود.

ابن المعید در رسیدن بهمدان به علت نقرس مرد و پسرش ابولفتح جای او را گرفت. حسنویه از ترس طلب صلح کرد و ابوالفتح با گرفتن مالی از او بری خدمت رکن الدوله برگشت و با لقب ذوالکفایتین به وزارت برقرار شد در صورتی که سن او از بیست و دو متجاو نبود.

در اواخر سال 365 رکن الدوله که عنرش نزدیک به هفتاد رسیده بود مریض شد و از آنجا با اصرار ابوالفتح ذوالکفایتین با صفهان حرکت کرد تا پسر ارشد خود عضد الدوله را ملاقات کند و او را رسماً به جانشینی خود معرفی نماید چه رکن الدوله از مدتی پیش از عضد الدوله راضی و خشنود نبود و به علت لشکر کشی او به بغداد و نزاع با عضد الدوله بختیار چنانکه بیاید با او صفایی نداشت. عضد الدوله با ابوالفتح وزیر متوسل شد تا وسیله ملاقاتی بین پسر و پدر فراهم کند و رکن الدوله را نسبت به او سر رضا


دانلود با لینک مستقیم


آل بویه در فارس 14 ص

دانلود مقاله کامل درباره جلال آل احمد 112 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره جلال آل احمد 112 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 112

 

جلال آل احمد در یازدهم آذرماه ١٣٠٢ در خانواده‌ای مذهبی-روحانی به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال به او اجازه‌ی درس خواندن در دبیرستان را نداد. اما او که همواره طالب و جویای حقیقت بود به این سادگی تسلیم خواست پدر نشد. «دارالفنون هم کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روز‌ها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم‌کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل ... و شب‌ها درس. با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاه‌گداری سیم‌کشی‌های متفرقه. بردست «جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهرهام که این کاره بود. همین جوری‌ها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه‌ی وجودم ...»

در سال‌های آخر دبیرستان است، که جلال با کلام کسروی و شریعت سنگلجی، آشنا می‌شود و همین مقدمه‌ای می‌شود برای پیوستن وی به حزب توده. در سال ١٣٢٢ وارد دانش‌سرای عالی تهران می‌شود و در رشته‌ی ادبیات فارسی به تحصیل می‌پردازد. در سال ١٣٢٣ رسماً به حزب توده می‌پیوندد و دیری نمی‌پاید که در شمار اعضای فعال این حزب در می‌آید. « ...در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت یک کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره. و از این مدت دو سالش را مدام قلم زدم ...»

در این سال‌ها یادداشت‌های وی در مجلاتی چون «بشر برای دانش‌جویان» و ماهنامه‌ی «مردم» و «سخن» چاپ می‌شود. اولین کتاب او، «دید و بازدید»، درواقع گردآوری وی از قصه‌های چاپ‌شده‌اش در این مجلات است.

در سال ١٣٢٦ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می‌بریم» را چاپ می‌کند که حاوی قصه‌های شکست مبارزاتش در حزب توده است. انشعاب وی از حزب توده هم در همین سال اتفاق می‌افتد. پس از این انشعاب است که برای مدتی به قول خودش ناچار می‌شود به سکوت که البته سکوت وی به معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن است.

جلال در این ایام بیش‌تر به کار ترجمه روی می‌آورد. رمان‌هایی چون «قمارباز» از داستایوفسکی (١٣٢٧)، «بیگانه» از آلبر کامو (١٣٢٨) و «سوء تفاهم» از آلبرکامو (١٣٢٩) از ترجمه‌های ارزنده‌ی جلال است. هم‌چنین کتاب «سه تار» وی هم که آن را به خلیل ملکی تقدیم کرده، محصول همین دوران سکوتش است.

جلال در بهار ١٣٢٩، با سیمین دانشور –که او نیز دانش‌جوی دانشکده‌ی ادبیات بوده است– ازدواج می‌کند. « ...و زنم سیمین دانشور که می‌شناسید؛ اهل کتاب و قلم و دانش‌یار رشته‌ی زیبایی‌شناسی و صاحب تألیف‌ها و ترجمه‌های فراوان، و در حقیقت نوعی یار و یاور قلم. که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به این قلم در آمده بود. (و مگردر نیامده؟) از ١٣٢٩ به این‌ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد ...»

 

با قضیه‌ی ملی شدن نفت و ظهور جبهه‌ی ملی و دکتر مصدق است که جلال دوباره به سیاست روی می‌آورد. وی عضو کمیته و گرداننده‌ی تبلیغات «نیروی سوم» که یکی از ارکان جبهه‌ی ملی بود می‌شود. وی در ٩ اسفند ١٣٣١، با عده‌ی دیگری از «نیروی سومی‌ها» بعد از اطلاع از محاصره‌ی منزل دکتر مصدق فورا ً به آن‌جا می‌رود و در مقابل منزل دکتر مصدق به دفاع از او سخن‌رانی می‌کند؛ اشرار قصد جان او را می‌کنند و او زخمی می‌شود. در اردی‌بهشت ١٣٣٢ به علت اختلاف با رهبران نیروی سومی‌ها از آن‌ها هم کناره می‌گیرد. دو کار ترجمه‌ی وی‌، «بازگشت از شوروی» ژید و «دست‌های آلوده» سارتر، مربوط به همین سا‌ل‌ها است.

پس از کودتای ٢٨ مرداد، که ضربه‌ی سنگینی بر پیکر آزادی‌خواهان و مبارزین با استبداد بود، آل احمد نیز دچار افسردگی شدیدی گردید. در این سال‌ها وی کتاب خود را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» که کنایه از شکست جبهه‌ی ملی و برد کمپانی‌های نفتی است، به چاپ می‌رساند.

این شکست سیاسی، دوباره جلال را به یک دوره‌ی سکوت می‌برد و او به دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی به از نو شناختن خود می‌کند. « ... فرصتی بود برای به جد در خویشتن نگریستن و به جستجوی علت آن شکست‌ها به پیرامون خویش دقیق شدن. و سفر به دور مملکت. و حاصلش اورازان، تات‌نشین‌های بلوک زهرا و جزیره‌ی خارک ...» که البته «مدیر مدرسه» هم مربوط به همین سال‌ها است. یکی از دغدغه‌های اصلی ذهن جلال دراین سال‌ها تضاد بنیادهای سنتی جامعه و هم‌چنین مستعمره شدن و مصرف‌زده شدن فرهنگ ایرانی است، که همین تفکرات او را به سمت خلق شاه‌کاری چون «غرب‌زدگی» می‌کشاند. خود او غرب‌زدگی را نقطه‌ی عطف کارهایش می‌داند.

جلال سال‌های آخر عمرش به سفرهای متعددی می‌رود. حاصل هر کدام از این سفرها سفرنامه‌ای است، که سفرنامه‌ی حج وی تحت عنوان «خسی در میقات» چاپ شد. او


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره جلال آل احمد 112 ص

دانلود تحقیق کامل درباره جلال آل احمد 112 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق کامل درباره جلال آل احمد 112 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 112

 

جلال آل احمد در یازدهم آذرماه ١٣٠٢ در خانواده‌ای مذهبی-روحانی به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال به او اجازه‌ی درس خواندن در دبیرستان را نداد. اما او که همواره طالب و جویای حقیقت بود به این سادگی تسلیم خواست پدر نشد. «دارالفنون هم کلاس‌های شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روز‌ها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم‌کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل ... و شب‌ها درس. با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاه‌گداری سیم‌کشی‌های متفرقه. بردست «جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهرهام که این کاره بود. همین جوری‌ها دبیرستان تمام شد و توشیح «دیپلمه» آمد زیر برگه‌ی وجودم ...»

در سال‌های آخر دبیرستان است، که جلال با کلام کسروی و شریعت سنگلجی، آشنا می‌شود و همین مقدمه‌ای می‌شود برای پیوستن وی به حزب توده. در سال ١٣٢٢ وارد دانش‌سرای عالی تهران می‌شود و در رشته‌ی ادبیات فارسی به تحصیل می‌پردازد. در سال ١٣٢٣ رسماً به حزب توده می‌پیوندد و دیری نمی‌پاید که در شمار اعضای فعال این حزب در می‌آید. « ...در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت یک کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره. و از این مدت دو سالش را مدام قلم زدم ...»

در این سال‌ها یادداشت‌های وی در مجلاتی چون «بشر برای دانش‌جویان» و ماهنامه‌ی «مردم» و «سخن» چاپ می‌شود. اولین کتاب او، «دید و بازدید»، درواقع گردآوری وی از قصه‌های چاپ‌شده‌اش در این مجلات است.

در سال ١٣٢٦ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می‌بریم» را چاپ می‌کند که حاوی قصه‌های شکست مبارزاتش در حزب توده است. انشعاب وی از حزب توده هم در همین سال اتفاق می‌افتد. پس از این انشعاب است که برای مدتی به قول خودش ناچار می‌شود به سکوت که البته سکوت وی به معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن است.

جلال در این ایام بیش‌تر به کار ترجمه روی می‌آورد. رمان‌هایی چون «قمارباز» از داستایوفسکی (١٣٢٧)، «بیگانه» از آلبر کامو (١٣٢٨) و «سوء تفاهم» از آلبرکامو (١٣٢٩) از ترجمه‌های ارزنده‌ی جلال است. هم‌چنین کتاب «سه تار» وی هم که آن را به خلیل ملکی تقدیم کرده، محصول همین دوران سکوتش است.

جلال در بهار ١٣٢٩، با سیمین دانشور –که او نیز دانش‌جوی دانشکده‌ی ادبیات بوده است– ازدواج می‌کند. « ...و زنم سیمین دانشور که می‌شناسید؛ اهل کتاب و قلم و دانش‌یار رشته‌ی زیبایی‌شناسی و صاحب تألیف‌ها و ترجمه‌های فراوان، و در حقیقت نوعی یار و یاور قلم. که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به این قلم در آمده بود. (و مگردر نیامده؟) از ١٣٢٩ به این‌ور هیچ کاری به این قلم منتشر نشده که سیمین اولین خواننده و نقادش نباشد ...»

 

با قضیه‌ی ملی شدن نفت و ظهور جبهه‌ی ملی و دکتر مصدق است که جلال دوباره به سیاست روی می‌آورد. وی عضو کمیته و گرداننده‌ی تبلیغات «نیروی سوم» که یکی از ارکان جبهه‌ی ملی بود می‌شود. وی در ٩ اسفند ١٣٣١، با عده‌ی دیگری از «نیروی سومی‌ها» بعد از اطلاع از محاصره‌ی منزل دکتر مصدق فورا ً به آن‌جا می‌رود و در مقابل منزل دکتر مصدق به دفاع از او سخن‌رانی می‌کند؛ اشرار قصد جان او را می‌کنند و او زخمی می‌شود. در اردی‌بهشت ١٣٣٢ به علت اختلاف با رهبران نیروی سومی‌ها از آن‌ها هم کناره می‌گیرد. دو کار ترجمه‌ی وی‌، «بازگشت از شوروی» ژید و «دست‌های آلوده» سارتر، مربوط به همین سا‌ل‌ها است.

پس از کودتای ٢٨ مرداد، که ضربه‌ی سنگینی بر پیکر آزادی‌خواهان و مبارزین با استبداد بود، آل احمد نیز دچار افسردگی شدیدی گردید. در این سال‌ها وی کتاب خود را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» که کنایه از شکست جبهه‌ی ملی و برد کمپانی‌های نفتی است، به چاپ می‌رساند.

این شکست سیاسی، دوباره جلال را به یک دوره‌ی سکوت می‌برد و او به دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی به از نو شناختن خود می‌کند. « ... فرصتی بود برای به جد در خویشتن نگریستن و به جستجوی علت آن شکست‌ها به پیرامون خویش دقیق شدن. و سفر به دور مملکت. و حاصلش اورازان، تات‌نشین‌های بلوک زهرا و جزیره‌ی خارک ...» که البته «مدیر مدرسه» هم مربوط به همین سال‌ها است. یکی از دغدغه‌های اصلی ذهن جلال دراین سال‌ها تضاد بنیادهای سنتی جامعه و هم‌چنین مستعمره شدن و مصرف‌زده شدن فرهنگ ایرانی است، که همین تفکرات او را به سمت خلق شاه‌کاری چون «غرب‌زدگی» می‌کشاند. خود او غرب‌زدگی را نقطه‌ی عطف کارهایش می‌داند.

جلال سال‌های آخر عمرش به سفرهای متعددی می‌رود. حاصل هر کدام از این سفرها سفرنامه‌ای است، که سفرنامه‌ی حج وی تحت عنوان «خسی در میقات» چاپ شد. او


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره جلال آل احمد 112 ص