یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه رشته اقتصاد – بررسی پیوند بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام عادی در صنعت دارویی بورس

اختصاصی از یاری فایل دانلود پایان نامه رشته اقتصاد – بررسی پیوند بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام عادی در صنعت دارویی بورس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته اقتصاد – بررسی پیوند بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام عادی در صنعت دارویی بورس


دانلود پایان نامه رشته اقتصاد – بررسی پیوند بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام عادی در صنعت دارویی بورس

دیباچه

بورس اوراق بهادار، یک بازار متشکل و رسمی سرمایه است که در آن خرید و فروش سهام شرکت ها یا اوراق قرضه دولتی یا مؤسسات معتبر خصوصی، تحت ضوابط و قوانین و مقررات ویژه‌ای انجام می‌شود. مشخصه مهم بورس اوراق بهادار، حمایت قانون از صاحبان پس‌اندازها و سرمایه‌های راکد و الزامات قانونی برای متقاضیان سرمایه است (دوانی، غلامحسین، سال 1384، ص 32). اندیشه برخورداری از بازار اوراق بهادار و سرعت بخشیدن به فرآیند صنعتی شدن در ایران به دهه 1310 بازمی‌گردد با این حال، آغاز جنگ دوم جهانی و رخدادهای سیاسی و اقتصادی دنبال آن، راه‌اندازی بورس را تا سال 1346 به تأخیر انداخت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در پی جنگ عراق با ایران، بورس اوراق بهادار تهران وارد دوره رکود فعالیت خود شد. ولی در سال 1368 و پس از پایان جنگ تحمیلی براساس اهداف نخستین برنامه پنج ساله کشور و سیاست دولت مبنی بر تجهیز و مشارکت بخش خصوصی در فعالیت‌های تولیدی، دوران رکود بورس پایان یافت و حجم معاملات در آن افزایش چشمگیری پیدا کرد.

در حال حاضر و با گذشت 17 سال از دوره تجدید حیات بورس، بررسی این بازار و تشخیص به هنگام خرید یا فروش یک سهم همواره به عنوان مشکلی بزرگ برای کسانی که در آن مشغول فعالیت هستند، مطرح بوده است. با این وجود سرمایه‌گذاران تلاش دارند که تا حد ممکن پس اندازهای خود را در جایی سرمایه‌گذاری کنند که بیشترین بازده را داشته باشد.

بازده سهام در دوره های متفاوت، متغیر است و روند ثابت و یکنواختی را به همراه ندارد. بنابراین نوسان و تغییرپذیری، جزء جدایی‌ناپذیر بازدهی سهام در طی زمان است. با توجه به تغییرپذیری و نوسان، بازده دوره های آینده نیز قابل اطمینان نیستند. عدم اطمینان نسبت به بازده های آتی سهام، سرمایه‌گذاری را با ریسک همراه می نماید. و سرمایه‌گذار همیشه به دنبال کاهش ریسک و افزایش اطمینان بازدهی است. (راعی، رضا و تلنگی، احمد، سال 1383، ص 118)

بنابراین سرمایه گذاران در صورتی تحمل ریسک را می پذیرند که در قبال آن، ما به ازای عایدشان شود و این ما به ازاء چیزی نخواهد بود جز بازده بیشتر سرمایه‌گذاری‌ها. بر این اساس، سرمایه‌گذاران در بورس اوراق بهادار، ریسک و بازده سرمایه گذاری را همزمان مورد توجه قرار می دهند. به همین دلیل شناخت پیوند بین ریسک و بازده در فرآیند تصمیم‌گیری سرمایه گذاران اهمیت ویژه‌ای دارد.

نخستین نظریه در مورد ریسک و بازده سرمایه‌گذاری‌ها در دهه 1950 توسط مارکوویتز[1] ارائه گردید. اساس و مبنای این نظریه میزان ریسک و بازدهی است که دارنده مجموعه اوراق بهادار از آن بهره‌مند می‌شود (ریموندپی نوو، سال 1384، ص 10). لیکن فرمولهای ارائه شده در این الگو به ویژه برای محاسبه ریسک سبد اوراق بهادار، در عمل بسیار پیچیده و وقت‌گیر بود. بطوریکه برای یک سرمایه‌گذار عادی امکان استفاده از آن غیر عملی بود. چندی بعد ویلیام شارپ[2] (1964) و جان لینت نر[3](1965) الگوی دیگری را تحت عنوان الگوی قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای[4] (CAPM) پایه‌گذاری کردند که بسیار ساده و کاربردی بود و منجر به کسب جایزه نوبل توسط شارپ (1990) گردید.

پژوهش حاضر با استفاده از الگوی اخیر به بررسی پیوند بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام عادی در صنعت دارویی بورس اوراق بهادار تهران می‌پردازد. برای این امر ابتدا بازده سهام عادی محاسبه شده و سپس بازده بدره بازار بدست آورده می‌شود. در مرحله بعدی کوواریانس (درجه همسویی) بین این دو مقدار به دست آمده، محاسبه و حاصل برواریانس بازده بدره بازار تقسیم خواهد گردید تا ضریب بتا بدست آید. و در نهایت از راه استفاده از آماره های ضریب تعیین و ضریب همبستگی پیرسون به آزمون معناداری همبستگی بین متغیر ریسک سیستماتیک (ضریب ) و متغیر بازده سهام عادی پرداخته خواهد شد. با این امید که دستاوردهای این پژوهش بتواند برای تصمیم گیرندگان و سرمایه‌گذاران و نیز در جهت پژوهش‌های آتی مثمر ثمر واقع گردد.

 

[1] . H. Markowitz

[2] . William Sharp

[3] . John Lintner

[4] . Capital Asset Pricing Model

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته اقتصاد – بررسی پیوند بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام عادی در صنعت دارویی بورس

اقتصاد بین الملل و تبعات آن بر اقتصاد داخلی

اختصاصی از یاری فایل اقتصاد بین الملل و تبعات آن بر اقتصاد داخلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقتصاد بین الملل و تبعات آن بر اقتصاد داخلی


اقتصاد بین الملل و تبعات آن بر اقتصاد داخلی

 

هنگامی که از شبکه اقتصاد ملی می‌گذریم و وارد روابط اقتصادی بین‌الملل، روابط مبادلاتی اقتصادهای پولی می‌شویم امر «صرف» مطرح می‌شود، امر تبدیل پول ملی به پولهای خارجی و یا پولهای خارجی به پول ملی و کلیه مسائل ناشی از آن، تراز پرداختها و روشهای تعدیل عدم تعادل آن و …. ( فایل تحقیق ... 55 صفحه)

 


دانلود با لینک مستقیم


اقتصاد بین الملل و تبعات آن بر اقتصاد داخلی

دانلودمقاله نقش دولت در اقتصاد چین

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله نقش دولت در اقتصاد چین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
مقدمه
چین از کشورهای جنوب شرق آسیا است که از اواسط دهه 1970 میلادی ، سیاست آزاد سازی اقتصاد را در پیش گرفت و از شرایط بسته اقتصادهای سوسیالیستی به تدریج فاصله گرفت . این کشور طی دو دهه گذشته تلاشهای بسیاری را در راستای اصلاح ساختار اقتصادی و آزاد سازی اقتصاد کشور به عمل آورد و بسیاری از موانع تجارت خارجی و جذب سرمایه گذاری خارجی را از سر راه برداشت و در همین حال تقاضای عضویت در موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت ( گات) و سپس در سازمان جهانی تجارت ( WTO ) را دنبال کرد .
این پرسش مطرح است که چگونه عضویت چین به سازمان تجارت جهانی بر ساختار تجاری این کشور تاثیر خواهد گذاشت ؟ برحسب کالاها ، افزایش واردات از طریق کاهش تعرفه ها در مورد محصولات کشاورزی اجتناب ناپذیر به نظر می رسید ، زیرا قیمت کالاهای داخلی تقریبا از سطوح بین المللی فراتر رفته است .
اما از انجا که ملاحظات تبعیضی در مورد واردات محصولات صنعتی کاربر همچون منسوجات و پوشاک که از سوی برخی کشورها اعمال می شود ، با عضویت چین در سازمان تجارت جهانی کاهش می یابد ، انتظار می رود که صادرات این کشور افزایش یابد . شرکتهایی که به گمان ما از عضویت در سازمان جهانی تجارت نفع می برند ، همان شرکت هایی با سرمایه گذاری خارجی هستند.
از سوی دیگر بهبود فضای سرمایه گذاری داخلی چین که ناشی از عضویت آن در سازمان جهانی تجارت است ، به افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی در این کشور منجر خواهد شد . از این رو انتظار می رود صادرات و واردات شرکتهایی با سرمایه گذاری خارجی افزایش یابد و همین امر موجب می شود که شرکتهایی با سرمایه گذاری خارجی و شرکتهایی تحت مالکیت بخش خصوصی ، جایگزین شرکتهای دولتی در تجارت خارجی به عنوان بازیگران اصلی شوند . در عین حال ، شرکتهای دولتی باید از افزایش واردات کالاهای سرمایه ای نفع ببرند که این امر همراه اصلاحات بیشتر و تعدیلات ساختاری ضروری خواهد بود .
اما در مورد شکلهای تجارت باید گفت : تجارت محصولات فرآوری شده که همواره نقش یرجسته ای را در صادرات چین ایفا کرده ، برخی از حالتهای ترجیحی خود را با کاهش میانگین نرخهای تعرفه از دست خواهد داد . تا زمانی که چین همچنان صدور کالاهای کاربر خود به شکل انبوه با حفظ مزیت آن بر حسب هزینه های دستمزد را ادامه دهد ، این کشور باید بتواند موقعیت خود را در عالم تجارت حفظ کند .
چنانچه افزایش سریع واردات موجب آن شود که تراز تجاری چین با کسری مواجه شود یا اگر واردات بیش از حد کالاهای خارجی ارزان قیمت به داخل کشور، موجب تشدید سیاستهای اقتصاد کلان شود ، درآن صورت دولت چین برای بهبود بخشیدن به تراز تجاری و وضعیت اقتصاد کلان از طریق کاهش ارزش پول ملی ، تردید کمی به خود راه خواهد داد .
ذکر این امر اهمیت دارد که چین تقریبا به مدت 2 دهه تمایل خود را برای عضویت سازمان جهانی تجارت را پنهان ساخته است . برای دستیابی به این هدف چین به آزاد سازی تجاری از طریق برنامه های مختلف همچون کاهش نرخهای تعرفه و لغو موانع غیر تعرفه ای مبادرت ورزید . با این وصف ، این باور وجود دارد که آثار منفی عضویت چین در سازمان تجارت جهانی بتدریج کاهش یابد. برای چین که با شرایط رکود تورمی در اقتصاد مواج است ، امتیازات ناشی از عضویت در این سازمان به مراتب بیش از آثار منفی آن در کوتاه مدت است . اما وضع اقتصادی چین در بلند مدت نه تنها از طریق افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی در صنایع مرتبط با خدمات همچون بانکداری ، بیمه و صنایع کارخانه ای بهبود می یابد ، بلکه باید از این عضویت به عنوان یک فشار خارجی برای برانگیختن یا تشویق اصطلاحات کند شرکتهای دولتی ، بهره جست .
چالش پنهان اقتصاد چین
امروزه اقتصاددانان بیش از آنکه به مطالعه اقتصاد کشورهایی نظیر آمریکا و آلمان اشتیاق و علاقه نشان دهند ، به بررسی روند رشد اقتصادی کشورهای آسیایی که به تازگی گام در عرصه توسعه نهاده اند می پردازند و در این میان کشور چین با توجه به شرایط خاص رشد سریع اقتصادی ، نیروی کار فراوان و مواردی از این دست همواره توجه صاحب نظران اقتصادی را به خود جلب نموده است .
رشد شگفت آور اقتصادی و حضور قارچ گونه کالاهای ساخت این کشور در بازارهایی که تا چندی پیش در انحصار چند کشور توسعه یافته بود همگی شواهدی هستند که از تحولی عظیم و آینده ای درخشان در اقتصاد این کشور حکایت می کنند . خاصه آن که قیمت بسیار پایین کالاهای ساخت چین توانسته است تا حد زیادی عیوب ناشی از صنعت تکنولوژیک آنها را در چشم مصرف کنندگان کمرنگ کند و به عبارت بهتر قیمت ارزان ( Cost Leader Ship ) کیفیت و تنوع ( Differentiation ) بالای کالاهای ساخت کشورهای پیشرفته را تحت شعاع قرار داده است . بنابراین آنچه با ذکر نام چین به ذهن خطور می کند همواره هزینه تولید بسیارپایین است که ناشی از وجود نیروی کار فراوان و سطح دستمزد پایین کارگران چینی در مقایسه با با سایر کشورهاست که صد البته دستمزد پایین معلول سطح زندگی پایین و به تبع آن سطح توقع درآمدی نازل است .
به نظر می رسد پیشرفت های سالیان اخیر چین تنها توانسته است زندگی حدود 300 میلیون مردم این کشور را ارتقا دهد و هنوز حدود 800 میلیون نفر نیروی کار ارزان بالقوه یا بالفعل که تضمین کننده هزینه تولید اندک در این کشور می باشند وجود دارد . این دیدگاه هرچند در نگاه اول ترمیم کننده آینده ای درخشان و مثبت برای چین است اما در آن روی سکه میلیونها نفر از طبقات کارگر و کم درآمد وجود دارند که با پیشرفت سریع اقتصاد ملی سطح توقع درآمدی آنها نیز به همان سرعت بالا می رود . اکنون به نظر می رسد تصمیم گیرندگان کلان این کشور در سالهای نه چندان دور بر سر یک دوراهی قرار خواهند گرفت که انتخاب هر گزینه هزینه هایی را به همراه دارد . راه اول تلاش برای حفظ و سیانت از نیروی کار ارزان اما راه دوم با تلاش برای برقراری عدالت اقتصادی و بهبود وضع زندگی عموم مردم همزمان با بهبود شاخصهای اقتصاد کلان است که البته این گزینه، باعث ازبین بردن بزرگترین عامل قدرتمند اقتصادی یعنی همان نیروی کار ارزان خواهد شد که رشد سرسام آور اقتصاد چین را حتما به رشدی لاک پشت گونه بدل خواهد کرد . نکته کلیدی است که چین تنها یک راه درپیش دارد و آن استفاده از پتانسیل بی پایان نیروی کارارزان به سان یک منبع پایان پذیر و تجدید ناشونده ( همچو منابع نفتی ) است .
به عبارت روشن تر ، درباره زمانی که این کشور در اثر پیشرفت اقتصادی ، مزیت اصلی خود یعنی برتری در قیمت ( Cost Leader Ship ) را از دست می دهد ، باید در جهت ایجاد یک مزیت دیگر تلاش کند که آن افزایش کیفیت و نوآوری در محصولات (Differentiation) از راه ارتقای تکنولوژی است .
بازنگری اقتصاد چین
مدتهاست رشد اقتصاد چین توجه همگان را به خود جلب کرده است. رشد سریع اقتصاد چین باعث افزایش سطح شهرنشینی و افزایش تعداد طبقه متوسط در این کشور شده است. تجربه نشان می دهد هیچ کشوری بدون نادیده گرفتن بخشهایی از اقتصاد داخلی اش نمی تواند با چنین سرعتی پیشرفت کند و البته این چنین رشدی پایدار نخواهد بود خصوصاً در مورد چین که تأسیسات و زیرساختهای ناپایداری دارد. این مسئله با توجه به اهمیت چین در اقتصاد و تجارت جهانی، باعث نگرانی مسئولان کشورهای مختلف و سران اقتصاد دنیا شده است. بدون تردید نظارت نکردن بر اجرای صحیح سیاستهای اقتصادی و اصولاً فقدان سیاستهای مناسب با شرایط موجود باعث خواهد شد این کشور با سرعتی مشابه سرعت رشد شاهد رکود و نزول وضعیت اقتصادیش باشد. اما آنچه اهمیت دارد این است که چین به تنهایی غرق نخواهد شد بلکه به دنبال خود اقتصاد جهانی را هم غرق خواهد کرد.
در این روزها چین تنها صادرکننده اسباب بازی های تازه، وسایل الکترونیکی و تولیدات نساجی نیست بلکه نگرانی و تشویش را نیز به تمام نقاط دنیا صادر می کند. مسئولان اقتصاد جهانی، سران کشورها و اقتصاددانان برجسته دنیا در انتظار یک بحران عمیق هستند. بحرانی که تمام جهان را به لرزه درخواهد آورد. آنها عقیده دارند رکود اقتصاد چین تمام جهان را تحت الشعاع قرار خواهد داد و به همین دلیل هم باید مانع ایجاد یک چنین وضعیتی در سطح جهان شد.
جان اسنو، وزیر خزانه داری آمریکا ضمن اعلام نگرانی از کسری بودجه و کسری تجارت آمریکا، سفری را به چین انجام داد. وی گفت: در نظر دارد با بررسی وضعیت پکن پایتخت چین، برای بهبود وضعیت اقتصادی این کشور و افزایش نرخ نازل مبادلات اقدام نماید. او عقیده دارد مشکل اصلی چین همین نرخ نازل مبادلات است که باعث کاهش درآمد صادراتی این کشور شده است و در آینده ای نزدیک روی کل اقتصاد دنیا هم تأثیر نامطلوبی خواهد گذاشت، همکاران او در پنتاگون نسبت به رشد اقتصادی چین عقیده دیگری دارند. آنها از اینکه چین پس از رشد اقتصادی اقدام به ایجاد و تجهیز یک ارتش مقتدر و قدرتمند کند اظهار نگرانی کردند و افزودند: اگر این کشور بیش از این رشد کند ممکن است به رقابت با قدرت بزرگ جهان، آمریکا برخیزد و این مسئله منحصر به فرد بودن این قدرت را زیر سؤال می برد.
رئیس جمهور مکزیک از استراتژی های تهاجمی چین که بر صنعت برق این کشور تأثیر منفی گذاشته است انتقاد کرد و مسئولان کشورهای آلمان و ژاپن هم از تأثیر منفی صادرات ارزان کالاهای چینی بر اقتصاد این کشورها ابراز نگرانی کردند.
آنها عقیده داشتند این مسئله به رکود اقتصادی حاکم در کشورهای آنها دامن خواهد زد.
این تشویش ها و نگرانی ها به دلیل افزایش قدرت چین در اثر رشد اقتصادی این کشور است. اما آنچه بیشتر اهمیت دارد نقاط ضعف این کشور به ظاهر رشد یافته است. پژوهشگران اعلام کرده اند آنچه بیشتر از همه نگرانی بزرگان اقتصاد و سیاست دنیا را برانگیخته از نقاط ضعف و ناتوانی های این کشور نشأت می گیرد نه از نقاط قوتش.
برخی عقیده دارند تا 10 سال آینده حادثه ای رخ خواهد داد. حادثه ای که باعث کاهش سرعت رشد اقتصادی چین و افزایش بی ثباتی سیاسی این کشور می شود. اما طبیعت این حادثه چگونه است. آیا شبیه بحران دهه 1990 است که بحران مالی به سرعت با یک روند بازسازی سریع اقتصادی جایگزین می شود یا چیزی شبیه بحران دهه 1960 است که بازسازی وضعیت اقتصادی آن سالها به طول خواهد انجامید. پژوهشگران در مورد طبیعت این حادثه می گویند: در ده سال آینده وضعیتی مابین این دو حالت ایجاد خواهد شد. یعنی بحرانی که با اختلالات مالی آغاز می شود و بعد باعث آسیب های سیاسی می شود و در آخر باعث تخریب ساختار اجتماعی جهان می گردد.
دانشمندان عنوان کرده اند چین نمی تواند جلوی بروز یک چنین بحرانی را بگیرد. اما چرا؟ این سؤالی است که بیشتر پژوهشگران از اقتصاددانان برجسته دنیا می پرسند و این پاسخ را دریافت می کنند.
تا به حال هیچ کشوری نتوانسته است به طور همزمان در وضعیت اقتصادی- سیاسی و اجتماعی اش تغییر ایجاد کند و یک چنین تغییراتی با سرعت صورت نخواهد گرفت. برای مثال وضعیت شهرنشینی را در نظر بگیرید. سالانه 12 میلیون کشاورز چینی به شهرها مهاجرت می کنند. پژوهشگران برآورد کرده اند این مسئله سالانه معادل 4 درصد از تولید ناخالص داخلی به این کشور هزینه تحمیل می کند.
اما مشکل عمده زمانی ظاهر می شود که دولت مجبور شود برای این جمعیت اضافه شده زیرساختهای شهری و تجهیزات خدمات رسانی اجتماعی فراهم کند. برای مثال سطح جاده سازی در چین سالانه 9 درصد افزایش می یابد اما سطح اتومبیل هایی که وارد بازار می شوند و مورد استفاده قرار می گیرند با سرعت 10 درصد در سال زیاد می شود. یک چنین وضعیتی در بخش های دیگر جامعه هم وجود دارد. مثلاً در بخش تأسیسات و زیرساختهای آبی و آبرسانی کشور. پژوهشگران اعلام کرده اند سطح سرمایه گذاری دولت چین در بخش زیرساختها و ذخایر آبی کشور طی 5 سال گذشته مشابه پنج سال پیش از آن بوده است در حالیکه جمعیت کشور خصوصاً جمعیت شهرنشین آن افزایش چشمگیری یافته است. این کم کاری دولت و کم توجهی مسئولان باعث شده مردم چین با بحران کم آبی مواجه شوند. پژوهشگران اعلام کرده اند با بی ثباتی اقتصادی و سیاسی موجود، ظهور یک چنین بحران هایی در بخش های مختلف اقتصادی کشور اجتناب ناپذیر است. اینها بخشهایی از اقتصاد هستند که دولت برای رشد سریع اقتصادی آنها را زیر پا له کرده است و بدون تردید بیشترین کسانی که از این وضعیت نابسامان متضرر می شوند مردمی هستند که در آن کشور به ظاهر رشد یافته زندگی می کنند.
پژوهشگران در مورد دلیل ایجاد بحران سیاسی و اقتصادی در جامعه می گویند: دولت برای رشد اقتصادی به تدریج سیاستهای اقتصادی خود را زیر پا گذاشت و قانون های اقتصادی اش را نقض کرد. این مسئله باعث تحمیل بدهی های سنگین به دولت شد و پرداخت این سطح وسیع از بدهی ها بدون تعطیل کردن برخی واحدهای تولیدی و محدودکردن شرکتها و کارخانجات دولتی امکان پذیر نیست. پژوهشها نشان می دهد: وضعیت روستائیان هم بهتر از این نیست.
آمارها حاکی از آن است که حدود 800 میلیون نفر از کشاورزان و روستائیان چین درآمدی معادل 15 درصد میانگین درآمد روستا دارند. گفته می شود برای افزایش فرصتهای شغلی و رساندن نرخ بیکاری روستایی به کمتر از 20 درصد اقتصاد چین باید سالانه 7 درصد رشد کند.
بسیاری عقیده دارند تنها ظهور یک معجزه است که می تواند باعث ادامه یک چنین رشدی در اقتصاد کشور چین باشد. پژوهشگران اعلام کرده اند اولین قدم در راه حفظ این وضعیت ایجاد یک وضعیت باثبات سیاسی است و پس از آن ایجاد آزادی و افزایش کنترل روی اجرای برنامه های سیاسی و اقتصادی جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است.
اثرات المپیک ۲۰۰۸ بر اقتصاد چین
در حالی که یک سال به آغاز بازی‌های المپیک جهانی باقی مانده، دولت چین، بر حجم سرمایه‌گذاری خود روی این بازی‌ها افزوده است. پکن، در عین‌حال به سودآور بودن بازی‌ها، که از ماه اوت سال ۲۰۰۸ آغاز می‌شود، امید بسته است.
تا پیش از آن که نوبت برگزاری بازی‌های المپیک در سال ۱۹۸۴ به لس آنجلس برسد، این بازی‌ها، جنبه اقتصادی نیافته بود. در این سال، لس‌آنجلس برای تامین هزینه المپیک بودجه عمومی نداشت. در نتیجه، برگزارکنندگان بازی‌ها، همه هزینه‌های آن را با مشارکت بخش خصوصی تامین کردند.

المپیک سال‌های ۱۹۸۸ و ۱۹۹۲ بار دیگر به ترتیب با مشارکت دولت‌ها در سئول و بارسلون برگزار شد و سود زیادی نصیب کره جنوبی و اسپانیا کرد. با توجه به این تجربه، اکنون چینی‌ها، ضمن سرمایه گذاری سنگین دولتی، به سودی سرشار امید بسته‌اند.
مجموع هزینه بازی‌های المپیک، نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار برآورد شده است. چینی‌ها تصمیم گرفته اند با استفاده از این موقعیت، فرهنگ و پیشرفت‌های نوین خود را به افکار‌عمومی جهان معرفی کنند.
جین یوانپو، استاد دانشگاه خلق چین، ضمن ابراز اطمینان نسبت به نتایج مثبت سرمایه گذاری‌ها می‌گوید: «پکن و چین در یک مرحله انتقالی هستند. شهرما، مثل کشورمان، در همه رشته‌ها گسترش پیدا می‌کند. المپیک بر توان توسعه اجتماعی و اقتصادی ما خواهد افزود و شانس ارزشمندی در اختیار ما قرار خواهد داد.»
این استاد دانشگاه، توضیح می‌دهد که المپیک، تنها یک درصد بر توان اقتصادی شهر پکن خواهد افزود. اما پژوهش کارشناسان بانک سرمایه گذاری جی پی مورگان پیش بینی می‌کند که حتی بدون اثرچشمگیر این بازی‌ها، اقتصاد چین شکوفا باقی خواهد ماند.
گزینش چین به عنوان میزبان المپیک سال ۲۰۰۸ برآیند شکوفائی این کشور بود و نه برعکس آن. کارشناسان اقتصادی معتقدند که اگر اثرات اقتصادی بازی‌ها کم باشد، پس از برگزاری آن، رکود پیش نخواهد آمد.
شهرک عظیم المپیک، اکنون با سرعت در دست ساختمان است. هزینه‌های شهر پکن، در سال گذشته به همین دلیل حدود ۲۰ درصد افزایش یافت. سایر شهرها نیز، ۳۰ درصد بیشتر در ساختمان‌های مسکونی، خیابان‌ها و تاسیسات مربوط به تامین نیازهای عمومی هزینه کردند.
هتل‌های زنجیره‌ای، روی درآمدی سرشار حساب می‌کنند. حتی اتاق‌های هتل‌هائی که هنوز ساختمانشان به پایان نرسیده، ذخیره شده اند. رئیس هتل آکور چین در این مورد می‌گوید: «ما، تنها در شبکه هتل‌های خودمان تقریبا ۴ هزار اتاق خواهیم داشت. رقابت میان ما و سایر هتل‌های زنجیره‌ای، به ویژه کنتینانتال بسیار شدید خواهد بود. تا به حال قرارداد ۴۸ هتل ایبیس را امضاء کرده ایم که همه آن‌ها باید تا سال ۲۰۰۸ تکمیل شوند.»

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 17   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نقش دولت در اقتصاد چین

دانلود مقاله اندازه و سهم دولت در اقتصاد ایران

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله اندازه و سهم دولت در اقتصاد ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:89

توجه:مقاله فاقد منابع میباشد

چکیده:

اندازه دولت در اقتصاد ایران برحسب تعاریف گوناگون بسیار مت ...


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اندازه و سهم دولت در اقتصاد ایران

دانلود مقاله اقتصاد بازار و توزیع درآمد

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله اقتصاد بازار و توزیع درآمد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
اقتصاد اثباتى(3) دستیابى به کارایى اقتصادى را وظیفه خویش مى شمارد. هدف, تخصیص منابع به نحوى است که با امکانات موجود بیش ترین مطلوبیت فراهم آید. اما این که این مطلوبیت حداکثر شده, چگونه بین آحاد جامعه توزیع شود, به هنجارهاى(4) مقبول جامعه بستگى دارد که قضاوت درباره آن ها بیرون از مسئولیت اقتصاددان تلقى مى شود. در مدل بهینه پارتو که دستیابى بدان هدف اصلى اقتصادهاى رایج است, تمام تلاش, یافتن منحنى سرحدى امکانات ـ مطلوبیت است که مکان هندسى نقاطى است که بهترین تخصیص منابع بین دو صنعتX وY , و بهترین توزیعX وY ,بین دو (گروه) مصرف کننده A وB را نشان مى دهد. مقصود از بهترین توزیع آن نوع توزیعى نیست که جامعه عادلانه مى داند; بلکه بدون ارزش گذارى عدالتخواهانه, تنها آن نوع توزیعى را در نظر دارد که جمع مطلوبیت دو فرد یا دو گروه را بیشینه مى سازد. یعنى از نظر اقتصاددان اثبات گرا, اگرU U در شکل 1 منحنى سرحدى امکانات ـ مطلوبیت جامعه باشد, توزیع درآمد (مطلوبیت) ناشى از نقطهM بینA وB همانقدر بهینه است که نتایج توزیعى نقطهN . حتى در حالت حدى, نقطهU هم که تمامى مطلوبیت حاصله را نصیبA مى سازد وB را کاملا بى بهره مى گذارد, مى تواند بهترین توزیع باشد. همین طور نقطهU که توزیع درآمدى صد در صد مقابل حالت قبل را ارائه مى کند.(5)
البته اگر براى هر جامعه اى با توجه به هنجارهاى ارزشى اش توابع رفاه اجتماعى در دست باشد, مى توان از حیث نظرى به نقطه بهینه اى از نظر مدل پارتو دست یافت که درآمد (مطلوبیت) را به شکل خاصى توزیع مى کند. شبیه نقطهT در شکل یاد شده. روشن است که تعیین هنجارهاى اجتماعى خارج از وظیفه اقتصاددان است و پیامبران, فلاسفه, سیاستمداران و مصلحان اجتماعى در ارائه آن ها نقش دارند. گرچه اقتصاددان خود نیز در این باره قضاوتى دارد, ولى این وجه شخصیت او ربطى به موقعیت علمى اش ندارد.
اقتصاددان در ارتباط با توزیع درآمد وظائف ذیل را برعهده مى گیرد (:258 2000 Sloman,).
O حدود نابرابرى را تعیین و تغییرات آن را در طول زمان تبیین مى کند.
O علت وقوع سطح خاصى از توزیع درآمد را توضیح مى دهد, و عوامل رشد یا کاهش نابرابرى را روشن مى سازد.
O ارتباط بین برابرى و سایر اهداف اقتصادى مثل کارایى را مىآزماید.
O سیاست هاى متفاوتى مشخص مى کند که دولت براى مقابله با فقر و نابرابرى برمى گزیند.
O آثار این سیاست ها را بر خود نابرابرى, هم چنین سایر متغیرها, مانند کارایى, تورم و یا بیکارى, ارزیابى مى کند.
گرچه اقتصاددانان در قضاوت نسبت به این که نقطه مطلوب توزیع درآمدى کجاست, با دیگران فرقى ندارند; ولى نباید فراموش کرد که آن ها چهارچوب ها و ابزارى در اختیار دارند که آثار سیاست ها را مى توانند بهتر ارزیابى کنند. قضاوت با کسانى خواهد بود که به ملاک هاى ترجیحى فرااقتصادى بیش تر واقف اند. ولى اقتصاددانان یاران و مشاوران خوبى خواهند بود.
البته اقتصاد اثباتى نظریه توزیع درآمد بر اساس بهره ورى عوامل تولید را تبلیغ مى کند (نظریه اى که جلوتر بررسى خواهد). این, خود قضاوتى ارزشى در ترجیح بازار آزاد و دفاع از نتایج توزیع درآمدى آن است. در واقع بازار کارا است در حداکثر ساختن تولید آن چه در بازار مورد تقاضا است. اما سوال از این که تقاضاى حاکم بر تولید کارا را چه کسانى مى سازند, در اقتصاد اثباتى بى جواب مى ماند. در حالى که این تولید به قدرت خرید توزیع شده بین افراد و گروه ها بستگى دارد. یعنى به این که آرإ ریالى که جهت و مقدار تولید را مشخص مى کند, در دست چه کسانى باشد. بنابراین وقتى توزیع آن چه تولید مى شود, عادلانه تلقى نگردد, دلیلى وجود ندارد که کارکرد بازار رقابتى منطقا مورد حمایت قرار گیرد.
در واقع اگر هدف کارایى, تنها هدف اجتماع تلقى شود, و از بقیه اهداف غفلت گردد, آنوقت مى توان با پروفسور حیدرنقوى هم رإى شد که گفته است "اگر بهینه پارتو هدف اجتماعى نهایى تلقى شود (که قسمت اعظم اقتصاد رفاه بر پایه چنین فرض غریبى استوار است), آن گاه باید گفت که آن جامعه بى نواى در حال سقوط, براى مردمش, به ویژه قشر فقیر آن, مهمانى اى آلوده به خست و امساک ترتیب داده است. چرا که اقتصاد در حال بهینه پارتو مى تواند با وجدان آرام به راه خود ادامه دهد, حتى اگر آن هایى که از نیازهاى ضرورى زندگى مثل غذا, محروم شده اند, نتوانند بدون محروم کردن اندک ثروتمندان از ثروتى که به سختى به دست آورده اند, در وضعیت بهترى قرار گیرند" (حیدرنقوى, 1993 : 123).
دو دهه پایانى قرن بیستم, دوران رونق اقتصادهاى سرمایه دارى مبتنى بر بازار آزاد در غرب, به ویژه ایالات متحده آمریکا است. اما توزیع درآمد مرتبا نابرابرتر شده است. نیکلاس بار از منابع مختلف نقل مى کند که تعداد فقیران در انگلستان, در این دوره به شدت افزایش یافته است. تعداد فقرا از 4 / 4 میلیون نفر در سال 1979, به 4 / 10 میلیون نفر در ده سال بعد افزایش یافته است. یعنى 5 / 2 برابر شده است. تعداد اخیر, 19 درصد جمعیت کشور و 22 درصد کودکانش را در بر مى گیرد. در اغلب موارد نیز فقر پدیده اى پایدار است. بدین معنا که نیمى از فقیران, از والدین فقیر زاده شده اند. در آمریکا نیز وضع, شبیه انگلستان است. نرخ فقر (جمعیتى که زیر خط فقر قرار دارند.) از 1 / 11 درصد سال 1973 به 5 / 14 درصد در نیمه دهه 1990 بالا رفت. این جا هم فقر در میان سالمندان و کودکان افزایش یافته است (:142 Barr, 1998). اسمیدینگ نشان مى دهد که فقر در کشورهاىOECD به ضرر زنان رشد کرده است. یعنى تقریبا در تمامى این کشورها, زنان سالمند و خانواده هاى بدون سرپرست مرد(6), در اوائل دهه 1990 وضع بدترى نسبت به گذشته داشته اند (جدول :1 Smeeding, 1997).
تحقیق علمى دیگرى که در ژوئیه 2000 منتشر شده, نشان مى دهد که به رغم رونق بى سابقه 9 ساله آمریکا, سهم کارگران تمام وقت زیر خط فقر از 5 / 2 درصد در سال 1997, به 9 / 2 در سال 1998 افزایش یافت که شامل 5 میلیون نفر مى شود. لیندا بارینگتن, مسئول این مطالعه گفت: "به روشنى معلوم مى شود که رشد بالاى اقتصادى در آمریکا, همه قایق ها را به پیش نمى راند... داشتن کارى ساده در تمام طول سال نیز ـ حتى در دوران رونق ـ کافى نیست تا فرد از فقر نجات یابد" بر اساس این مطالعه, تعداد کارگران کم مهارت و کم مزد, امروز بیش از دو دهه گذشته آمریکا است. بین سال 1965 تا 1998, جمع سهم اشتغال بخش خرده فروشى و خدمات (دو بخش کم مزدتر در آمریکا), از 30 به 48 درصد افزایش یافته است.(7) شکل 2 تغییرات نسبت درآمد بیست درصد بالاى درآمدى, به پایین ترین بیست درصد درآمد را طى دهه هاى قرن بیستم, براى آمریکا نشان مى دهد. نمودار آشکار مى سازد که, گرچه در اوائل قرن براى مدت کوتاهى این نابرابرى کاهش یافت, ولى در اغلب دوران مرتبا رو به افزایش بوده است. سهم جمعیت فقیر آمریکا تا سال 1998 باز هم بالا رفته و به 5 / 16 درصد جمعیت کل آن کشور رسیده است. درحالى که اقتصاد پررونق و نرخ بیکارى پایین است, یک پنجم جمعیت آن کشور به لحاظ کار کردى بیسوادند و 13 درصد مردم آن امید زندگى بیش از 60 سال را ندارند(8).
گزارش توسعه انسانى 1998 برنامه عمران ملل متحدUNDP) ) حاکى است(9) که 20 درصد ثروتمندترین مردم دنیا:
O 45 درصد پروتئین حیوانى را مصرف مى کنند, سهم 20 درصد فقیرترین مردم از این ماده غذایى حیاتى تنها 5 درصد است.
O 58 درصد کل انرژى جهان را کار مى زنند, 20 درصد فقیران کم تر از 4 درصد مصرف انرژى دارند.
O 74 درصد خطوط تلفن را در اختیار دارند, در حالى که فقیران تنها 5 / 1 درصد را.
O 84 درصد کل کاغذ جهان را مصرف مى کنند, اما 20 درصد فقیرترین مردم جهان تنها 1 / 1 درصد.
O 87 درصد اتومبیل هاى شخصى را مالک هستند, ولى فقیران تنها کم تر از 1 درصد.
در سطح جهانى نیز نابرابرى رو به افزایش است. روند نابرابرى جهانى در شکل 3 مشهود است. در حالى که سهم 20 درصد جمعیت ثروتمند جهان از زیر 70 درصد در سال 1960 به 80 درصد درآمد در سال 1989 افزایش مى یابد, سهم 20 درصد جمعیت فقیر به زیر 2 درصد کاهش مى یابد. در ایران نسبت درآمد 10 درصد ثروتمند به 10 درصد فقیر از 6 / 17 برابر در سال 1368 به 5 / 14 برابر در سال 1375 کاهش یافت. پیش از انقلاب اسلامى, اوج نابرابرى مربوط به سال 1354 است که ثروتمندان به طور متوسط 8 / 33 برابر فقیران درآمد داشته اند (آهوبیم , :1377 جدول 2). بى عدالتى ناشى از کارکرد آزاد نظام بازار, در هیچ جاى دنیا تحمل نمى شود به همین دلیل در تمامى کشورهاى سرمایه دارى, دولت به طرق گوناگون در توزیع درآمد دخالت مى کند.
در مقیاس بین المللى نیز نابرابرى بین کشورهاى بزرگ صنعتى (شمال) و کشورهاى دیگر (جنوب) دائما در حال ازدیاد است. نقش شرکت هاى چند ملیتى که 90 درصد آن ها در مثلث آمریکا, اروپا و ژاپن مستقراند مرتبا روبه افزایش است. 70 درصد تجارت جهانى در سلطه 500 شرکت قرار دارد. سهم پنج شرکت بزرگتر از بازار جهانى کالاهاى بادوام مصرفى 70 درصد; خودرو, هواپیمایى, فضایى, الکتریکى, الکترونیکى و فولاد بیش از 50 درصد; و از بازار نفت, کامپیوتر شخصى و صنعت رسانه ها بیش از 40 درصد است (:1350 2000 وSelf ). اعتراضات گسترده مردمى به کنفرانس سیاتل, مقر سازمان تجارت جهانى, در سال 1999 که به اتحاد 52 کشور به رهبرى هند در قبال امریکا و اروپا کشیده شد, هم چنین اعتراضات گسترده در ژنو در اجلاس بعدى, یا پراگ در سال 2000, همگى جنبشى است علیه بى عدالتى جهانى حاصل از سلطه سرمایه دارى بازار در روابط بین الملل. تلاش سازمان ملل متحد براى حل بدهى کشورهاى بحران زده قدم کوچکى در این ارتباط است.
در این مقاله ابتدا کارکرد توزیع درآمدى بازار توضیح داده مى شود. عوامل نابرابرى; منابع تولید, قیمت آن ها, و نقش ربا در این قسمت تشریح مى گردد. در قسمت سوم تلقى نظریه بهرورى نهایى به عنوان نظریه توزیع درآمد, نقادى مى شود. مقاله با خلاصه و نتیجه گیرى پایان مى یابد.
بازار در توزیع درآمد چگونه عمل مى کند؟(10)
در نظام بازار, درآمد آحاد مردم از طریق عرضه منابع و نهاده هایى کسب مى شود که در اختیار دارند. این منابع را مى توان سه دسته شمرد. سرمایه انسانى, سرمایه مالى و سرمایه فیزیکى. سرمایه انسانى یا نیروى کار در قبال مزد و حقوق فروخته مى شود, سرمایه مالى در قبال بهره یا سود ارائه مى گردد, و سرمایه فیزیکى, مانند زمین یا خانه, در برابر اجاره واگذار مى شود. بنابراین درآمد هر فرد به مقدار منبعى که در اختیار دارد, و بهایى که در قبال آن مى تواند دریافت کند, بستگى مى یابد.
O توزیع منابع تولید (ثروت)
چه چیزى توزیع ثروت را تعیین مى کند؟ ثروت به شکل سرمایه مالى یا فیزیکى تحت تاثیر چند عامل توزیع مى شود ; که انباشت در طول زندگى, غصب و سایر تملک هاى ظالمانه ارث از آن جمله اند. البته قوانین مربوط به مالکیت, ارث و ازدواج در این امر تعیین کننده اند. ثروت در کشورهاى سرمایه دارى به شدت نابرابر توزیع شده است. شکل 4 این وضعیت نابرابر را براى دو کشور انگلستان و ایالات متحده آمریکا به خوبى نشان مى دهد.
در انگلستان, در سال 1995, مالک نیمى از ثروت موجود کشور, تنها 10 درصد ثروتمندترین افراد بودند; و بقیه 90 درصد جمعیت نیم دیگر را در اختیار داشتند (:265 Sloman, 2000).
این اختلاف فاحش در تمرکز ثروت که در دیگر کشورهاى تابع نظام بازار نیز مشاهده مى شود, نباید تنها نتیجه تلاش و کوشش تلقى شود. بلکه نهادهاى ناعادلانه و روش هاى مبتنى بر غصب و استثمار در سطح ملى و جهانى از علل قابل توجه آن است.
ثروت به شکل سرمایه انسانى, یعنى نیروى کار, تابع قدرت جسمانى و قابلیت هاى ذاتى دیگر, و هم چنین مهارت هایى است که در طول زندگى انباشته شده است. تفکیک توانایى هاى انسانى بین ذاتیات ناشى از وراثت و قدرت اکتسابى, در عمل چندان آسان نیست. مهم ترین عامل توانایى, هوش و ذکاوت است که معلوم نیست دقیقا چه مقدار نتیجه عملکرد عوامل ژنتیک است و چه میزان به محیط تربیتى یا تلاش و کوشش خود انسان بستگى دارد. به عنوان مثال دانش مهارت را در نظر آورید. روشن است که فرزندان پدران و مادران تحصیلکرده, در کسب دانش, و مهارت معمولا موفق ترند تا فرزندان پدران و مادران داراى تحصیل کم تر. آن ها به مطالعه و کار تحصیلى تشویق مى شوند و امکانات بهترى برایشان فراهم مى گردد. از تغذیه مناسب نیز برخوردارترند و همین امر قدرت فراگیرى را افزایش مى دهد. آیا مى توان ادعا کرد که آن ها این پیش افتادن را از پدرانشان به ارث مى برند؟ یا توانایى انباشته دانش و مهارت میراث پدرانشان است؟ به هر حال روشن است که علاوه بر قابلیت هاى ژنتیک, محیط تربیتى خانوادگى و اجتماعى, یا به طور کلى, وضعیت محیطى افراد تاثیر به سزایى در انباشت سرمایه انسانى دارد. به عبارت دیگر, سرمایه انسانى, نه تنها به دلیل عوامل ذاتى نابرابر است, بلکه به دلیل نابرابرىهاى ثروت و درآمد در نسل گذشته, و نظامات اجتماعى غیرعالانه نیز متفاوت خواهد بود.
O قیمت منابع تولید
عامل دوم تعیین درآمد در نظام بازار, چنان که گفتیم به قیمتى بستگى دارد که صاحب منبع موجود مى تواند در قبال عرضه آن به چنگ آورد. قیمت منبع, خود به دو عامل بستگى مى یابد; اول, بهره ورى منبع, دوم قیمت کالاى نهایى که آن منبع در تولیدش مشارکت دارد. مثلا براى منبع نیروى انسانىL که در تولید کالاىX شرکت مى جوید, مى توانیم بنویسیم:
PL = MPL . PX
که در آنPX مزدى است که بازار براى منبع سرمایه انسانى مى پردازد,MPL بهره ورى نهایى نیروى کار است, وPL قیمت کالاىX در بازار.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اقتصاد بازار و توزیع درآمد