یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درمومرد مرز را پرواز تیری می دهدسامان 17 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درمومرد مرز را پرواز تیری می دهدسامان 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

مرز را پرواز تیری می دهدسامان! کو بازوی پولادین و کو سر پنجه ایمان!

آرش کمانگیر

آخرین فرمان:باید اکنون پهلوانی از شما تیری کند پرتابگر به نزدیکی فرود آید،مرزهاتان تنگ!خانه هاتان کور!ور بپرّد دور...آه... کو بازوی پولادین و کو سر پنجه ایمان!

شکست چه واژه تلخی بود. آنقدر تلخ که زبانها لحظه ای آنرا نگه نمی داشتند. هر کسی بر زبانش می آورد، دلش پر درد می شد. منوچهر شاه به چهره پهلوانان لشگرش نگاه کرد. سر ها به زیر بود. منوچهر آه کشید. گناه او نیز کمتر از سردمداران لشگرش نبود. به قول و قرارش با افراسیاب فکر کرد. کیست آنکه از قله دماوند بالا رود و قدرت کمانش آنگونه باشد که مرز ایران و توران را تا آنجا که ممکن است عقب براند. هیچکس...

هیچکس؟ چرا! کسی هست. نه قهرمان پولادین بازو و نه سردمدار دلیر لشگر. کسی که عشق به ایران وادارش می کند تا داوطلب پرتاب تیر شود. اینک آرش کمانگیر، تیر و کمان به دست، وارد خیمه منوچهر، شاه ایران می شود. تعظیم می کند. منوچهر از قدرت بازوی او در شک است. علت شکست او از افراسیاب همین بود. شاه ایران فقط به قدرت بازو می اندیشید. حال، آرش قدرت ایمان را برایش معنا می کرد. آرش کمانگیر قدمی به جلو آمد. به ناگاه جامه اش را از تن درید و برهنه شد. ندا داد: تن پاک مرا بنگرید که بی عیب و آهو است. اینک من، آرش کمانگیر، رهسپار البرز کوه می شوم تا بر بلند ترین قله اش با کمانم یکی شوم، پرواز کنم، زندگی دوباره به ایرانشهر ببخشم. کمان به دست گرفت و از خیمه بیرون رفت.

صبحگاهان، مردم کوچه و بازار در میان خنده و قهقهه لشگر تورانیان مردی را دیدند که جامه خشن به تن کرده و تیر و کمان بدست راهی البرز کوه است. همهمه در میان مردم پیچید... کمانداری که قرار است با پرتاب تیرش حدود مرز ایران و توران را مشخص کند اینست؟... او که چندان قوی و پر زور نیست... من که خیلی ها را قدرتمند تر از او سراغ دارم...

آرش می شنید و پیش می رفت. در میان همهمه و هیاهوی بعضی مردم کوته بین، دعا های خیری هم بدرقه راه آرش بود. از همه سو برای او آرزوی توفیق می شد. آرش برای آخرین بار چهره ایران زمین را می دید. زیر لب گفت: بدرود! ... به کوهپایه رسید. به ستیغ کوه نگاه کرد. صبح آنروز ابتدایی تابستان، گل های وحشی و رنگارنگ البرز کوه، خوش آمد گوی قدم های استوار آرش بودند. برف بر قله کوه نشسته بود. خورشید هنوز جرات بیرون آمدن از پشت کوه را نیافته بود. آرش بالا رفت. هر چه بالا تر می رفت سکوت طبیعت فراگیر تر می شد. آرش شروع به نیایش کرد. سکوت محض بود و هر از چندی سو سوی بادی. آرش بر لبش سرود جاری کرد:

برآ ای آفتاب، ای توشه امید!برآ ای خوشه خورشید!چو پا در کام ِ مرگی تند خو دارم،چو دل در جنگ با اهریمنی پرخاش جو دارم،به موج روشنایی شستشو خواهم،ز گل برگِ تو، ای زرینه گل، من رنگ و بو خواهم...

لبه طلایی خورشید از پشت کوه نمایان شد. آرش در بالا دست، جویباری دید. در آن کوه پر ابهت همه چیز مقدس بود. آرش به کنار جویبار رفت. جرعه ای نوشید. قوت گرفت. خورشید بیرون تر آمد. بر بدن آرش تابید. آرش نیرو می گرفت. پاک و بی آلایش می شد. پهلوان دوباره راه افتاد. از پیچ و خم های سراشیب کوه همچون برق و باد گذشت. زمین های سنگلاخی ِ خیس شده از مه صبحگاهی را به طرفة العین طی کرد. خورشید با تمام توان بر بدن آرش می تابید. تابش مهر معطوف آرش بود. آرش نیرو می گرفت. از بالا رفتن باز ایستاد. اینک بر قله سپید دماوند ایستاده بود. کمان را بیرون آورد. تیر را به دست گرفت. پر سیمرغ را که بر انتهای تیر چسبیده بود بر گونه مالید. بر روی یک پا زانو زد. تیر را به چله کمان گذاشت. کشیییید. با تمام قدرت. آسمان در مقابلش نیست می شد. زمین توان نگه داشتنش را نداشت. آرش یکپارچه زورِ بازوی ایمان بود. با تیر یکی می شد. باد وزیدن گرفت. در نهایت قدرت، آرش کمان را رها کرد... نیست شد... از میان رفت... با تیرش یکی شد و پرواز کرد...

***

شب فرا رسید...

***

شامگاهان،راه جویانی که می جستند آرش را به روی ِ قله ها، پی گیر،باز گردیدند،بی نشان از پیکر آرش،با کمان و ترکشی بی تیر.آری آری، جان ِ خود در تیر کرد آرش.کار ِ صدها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش...تیر ِ آرش را سوارانی که می راندند بر جیحون،به دیگر نیم روز از پیِ آن روز،نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند،و آنجا را از آن پس،مرز ایران شهر و توران شهر نامیدند.

مردم به شور و شادی برخواستند. آنروز سیزدهم تیر ماه بود. جشن تیرگان بر پا شد. در میان جشن و سرور و آب پاشان، یاد آرش هیچ گاه از اذهان بیرون نرفت.

آرَشِ کَمانگیر نام یکی از اسطوره‌های کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطوره است.

 

تندیس آرش کمانگیر در بروجرد

اسطوره آرش کمانگیر از داستان‌هایی است که در اوستا آمده و در شاهنامه از آرش در سه جا با افتخار نام برده شده ولی داستان آرش در شاهنامه نیامده است.*[1] در کتاب‌های پهلوی و نیز در کتاب‌های تاریخ دوران اسلامی به آن اشاراتی شده‌است. ابوریحان بیرونی، در کتاب خود به نام «آثارالباقیه» به هنگام توصیف «جشن تیرگان»، داستان آرش را بازگو می‌کند و ریشه این جشن را از روز حماسه آفرینی آرش می‌داند. در اوستا آرش را اِرِخشه خوانده‌اند و معنایش را نیز کسانی معناهایی کرده‌اند: از آن دسته «تابان و درخشنده»، «دارنده ساعد نیرومند» و «خداوند تیر شتابان». در اوستا بهترین تیرانداز ارخش نامیده شده است که گمان بر این است که همان آرش باشد. بعضی معنی آرش را درخشان دانسته‌اند. و برخی معتقدند که منظور از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمومرد مرز را پرواز تیری می دهدسامان 17 ص

مختار 17 ص

اختصاصی از یاری فایل مختار 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

مقدمه

در آغاز هیچ نبود کلمه بود و ان کلمه خدا بود

آن چه در این مجموعه به دنبال آن هستیم شاید در نگاه ابتدایی ، تکرار دیگر یک تکرار باشد اما برای رسیدن به یک مبدا برای تکرار های بعدی و خروج از تکرار متداول شاید حتی تکراری بودنش مطلوب باشد . از خودم می پرسم آیا آنچه در تاریخ رابطه با مختار گفته است ارجاع مشخصی به یک واقعیت دارند یا نه ؟ و حالا نگاه ساده فلوبر را به خاطر می آورم ، که می گوید چیز واقعی وجود ندارد فقط شیوه ی دیدن وجود دارد در نتیجه تصویر واقعیت ، واقعیت نیست هر چند واقعیت سر شار از تصویر است . و تنها خداست که ذهن ما را به یک واقعیت ناپیدا و درونی و یک فرم ذهنی سیال و مقدس که در ناخود آگاه ما جای دارد هدایت می کند . امید است استاد جان بضاعت این حقیر را در وقت و اطلاعات کافی مد نظر داشته باشند .

خروج مختار از کوفه برای بیعت گرفتن

در سال 61 هجری قمری امام حسین (ع) پسر عمویش « مسلم بن عقیل : را به عنوان نماینده خود به کوفه فرستاد از مردم بیعت بگیرد . مسلم ، مختار را می شناخت و برای اینکه از حمایت او برخوردار شود ، در خانه او مسکن گزید . مختار داماد « نعمان بن بشیر » فرماندار وقت کوفه بود . او برای بیعت گرفتن از سران قبایل به اطراف کوفه رفته بود و هنگامی که « عبید الله بن زیاد » حاکم کوفه شد او در کوفه حضور نداشت . پس از چند روز مختار ماموریت خود را به خوبی انجام داده و با عده ای از نمایندگان قبایل به جانب کوفه بازگشت . در شهر حکومت نظامی بود و دروازه های شهر تحت مراقب شدید ماموران ابن زیاد قرار داشت .

مختار که اوضاع داخل کوفه کاملا بی اطلاع بود به محض ورود به دروازه شهر « ابو قدامه شامی » با عده ای از نگهبانان جلو او را گرفتند و از ورود او و یارانش جلو گیری کردند . مختار از آنها پرسید که به دستور چه کسی دروازه را بسته اید . ابو قدامه گفت : به فرمان امیر عبید الله زیاد . او در حال حاضر به جای « نعمان » استاندار کوفه شده و بدان که « هانی بن عروه » و « مسلم » را به قتل رسانده است . مختار با شنیدن این خبر ناگوار آه سردی از دل کشید و گفت « انا لله و انا الیه راجعون » و یکباره با شمشیر به نگهبانان حمله کرد . او با کشتن ابوقدامه و زخمی کردن چند نگهبان وارد شهر شد .

به زندان رفتن مختار

اوضاع شهر عوض شده بود و عقاید مردم نسبت به چند روز پیش به کلی تغییر کرده بود . مختار با وضعی رو برو شد که هرگز انتظار آن را نداشت . آنهایی که با مسلم بیعت کرده بودند در حال حاضر دوره ابن زیاد را گرفته و شهر کاملا به تصرف این زیاد درآمده بود . وضع شهر بحرانی بود و چادر سرخ رنگی در کنار میدان به چشم می خورد . « عمر بن حریث » رئیس شهربانی کوفه با گروهی از پاسبانان در ان چادر مراقب اوضاع شهر بودند . یک نفر در جلو خیمه مرتب ندا می داد : « امیر ابن زیاد دستور داده امروز هر کس در زیر این چادر وارد شود ؛ در امان است و گرنه با خطر بزرگی رو به رو خواهد شد . ناگهان چشم عمر بن حریث به مختار افتاد که ایستاده و اوضاع شهر را نظاره می کند . خادم خود را فرستاد تا مختار را به چادر بیاورد . عمرو گفت باید ترا خدمت « عبید الله » ببرم . مختار گفت : او به من بدگمان شده و رفتن من پیش او صلاح نیست . عمرو که از دوستان مختار بود گفت : نترس ، از او درخواست می کنم ترا ببخشد . وقتی مختار به نزد ابن زیاد رفت ، به او اعتنا نکرد و بدون اجازه او بر زمین نشست . عبید الله از بی اعتنایی مختار برآشفت و با زبانی خشونت آمیز و توام با اهانت گفت : ای پسر ابو عبیده ، چرا مسلم را به خانه خود راه دادی و برای او از مردم بیعت گرفتی ؟ عمرو به ابن زیاد گفت : ای امیر ، مختار در این مورد تقصیری نداشت ، مسلم خود بی اجازه به منزل او وارد شده بود ، پس از چند روز که مسلم به خانه ـ هانی » رفت مختار از شهر بیرون بود و در این آشوب چند روزه هیچ گونه دخالتی نداشت . او همین امروز به شهر برگشته و با میل و رغبت خود به زیر پرچم امان امیر در آمده است . بیان عمرو باعث شد که لحن سخن ابن زیاد عوض شود و با مختار مهربانی نماید ، ولی دیری نگذشت که چند نفر از همدستان « ابوقدامه شامی » با بدنی خون آلود وارد کاخ استانداردی شدند . ابن زیاد با عجله پرسید چه شده ، چرا با این وضع آمدید ؟ یکی از آنها گفت : همین مردی که پیش شما نشسته ، با عده ای قصد ورود و شهر را داشتند و وقتی از ورود آنها ممانعت شد ، ابوقدامه را کشت و تعداد زیادی از ما را زخمی کرد .

بار دیگر حال عبید الله دگرگون شد و با خشم به طرف مختار غرید و گفت : مختار چرا آشوب به پا می کنی ، چرا ابوقدامه را کشتی ؟ مختار گفت : آنها می خواستند از ورود من به شهر خودم جلوگیری کنند و چون آنها شمشیر رویم کشیدند من ناگزیر شدم از خودم دفاع کنم . مختار وقتی به کشتن ابوقدامه اعتراف کرد ابن زیاد بر او خشم گرفت و دستور داد او را پیش بیاورند سپس با چوب دستی اش آنقدر بر سرو صورت مختار کوبید که پلک زیرین چشمش پاره شد و خون زخمهای سر و صورت او سرازیر شد . آنگاه گفت : به خدا قسم اگر وساطت عمر بن حریث نبود هم اکنون تو را می کشتم ، پس دستور داد او را زندانی کنند و بدین ترتیب مختار در واقعه کربلا در زندان بود .

رفتن مختار به حجاز

پس از گذشت سه سال مختار پنهانی از درون زندان نامه ای برای شوهر خواهرش « عبدالله بن عمر »

پسر خلیفه دوم نوشت . عبدالله هم نامه ای برای یزید نوشت و از او آزادی مختار را درخواست نمود . یزید موافقت کرد و به عبید الله طی نامه ای دستور آزادی او را از زندان داد . وقتی نامه به عبید الله رسید، مختار از زندان بیرون آورد و به او گفت : در صورتی تو را آزاد می کنم که تا سه روز دیگر از کوفه خار شوی . اگر این سه روز تمام شود و تو در کوفه مانده باشی ، دستور می دهد ترا به قتل برسانند .


دانلود با لینک مستقیم


مختار 17 ص

ذرت 17 ص

اختصاصی از یاری فایل ذرت 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

گونه های ذرت

انواع ذرت از نظر ویژگی ها و ساختمان آنوسپروم متفاوت هستند . مهمترین گونه های ذرت عبارتند از :

گونه ذرت غلافی : پر مصرف ترین گونه در کشورهای تولید کننده ذرت

گونه ذرت دندانی

گونه ذرت سخت

گونه ذرت آردی

ذرت شیرین : برای تولید کنسور ذرت استفاده می ود و قند آن دکسترین است.

گونه اپک2 : دارای اسید آمینه های ضروری لیزین و متانونین و تروپیتوفان است . این گونه از موتاسیون ها حاصل شده

گونه ذرت مومی

گونه ذرت آجیلی

ویژگی های کیفی ذرت :

گونه های مختلف ذرت دارای ویژگی های متفاوتی هستند و برای مصارف مختلف ذرت گونه های با ویژگی های خاصی مناسب تر است . بنابراین پیش از انتخاب ذرت ابتدا باید نمونه آن را مورد ارزیابی لازم قرار داد . در ارزیابی ذرت جهت استفاده برای موارد مختلف عوامل زیادی تاثیر دارند که مهمترین آنها عبارتند از : رنگ،وزن مخصوص،میزان دانه های شکسته شده،دانه ها آسیب دیده،دانه های حشره زده،دانه های کپک زده ،آشکار و پنها بو،مقدار نشاسته.

مراحل مقدماتی برای تعیین اسیدیته و پراکسیدنیک

دو بسته پفک را خرد کرده و داخل ظرف شیشه ای دردار می ریزیم .نسبتاً آنرا پر می کنیم سپس روی آن را هگزان می ریزیم تاسزحی که هگزان بالا بیاید و 24 ساعت می گذاریم بماند بعد از این مدت آنرا صاف کرده و هگزان چون حلال چربی است چربی پفک را در خود حل کرده و خارج می شود و از صافی رد شده و بعد از این محلول (هگزان و چربی) را می گذاریم بماند تا هگزانش خارج شود . می توانیم روی بن ماری قرار دهیم تا این کار سریعتر انجام شود.از روغن باقی مانده برای تعیین اسیدیدته و پراکسید استفاده می کنیم .

رطوبت

ابتدا پلیت را که داخل فور استریل کردیم از فور درآورده و داخل دسیکاتور گذاشته تا سرد شود. بعد پلیت را با ترازی دیجیتالی وزن کرده و وزن آنرا یادداشت می کنیم سپس kg2 نمونه را روی آن وزن کرده بعد نمونه را در سطح پلیت پخش کرده و در داخل فور می گذاریم و به مدت 5/2 ساعت در دمای c105 و سپس اختلاف وزن قبل و بعد از خشک کردن را اندازه می گیریم . برای تهیه نمونه یک بسته پفک برداشته و پفک داخل آنرا خرد می کنیم و بعد بسته را باز کرده و نمونه را برمی داریم . برای اندازه گیری بعد از خشک کردن پلیت را از فور برداشته و داخل دسیکاتور گذاشته تا سرد شود بعدش وزن می کنیم.

وزن پلیت و نمونه بعد از خشک کردن وزن پلیت اولیه

وزن نمونه

رطوبت باید حداکثر 3% باشد .

نمک : g2 گرم نمونه پفک خرده شده را داخل ارلن cc500 ریخته وزن می کنیم. سپس cc9 اسید نیتریک غلیظ 65% به اضافه cc25 نیترات نقره اره نرمان به نمونه اضافه می کنیم و روی هیتر قرار می دهیم درابتدای جوش آنرا برمی داریم سپس CC5-3 پرمنگنات اشباع به آن اضافه می کنیم اگر تغییر رنگ داد و محیط قهوه ای شد یک مقدار از گلوکز تجاری آنرا از بین می بریم و بعد CC100 آب مقط به آن اضافه کرده و در مجاورت معرف زاج آهن اشباغ با تیوسیانات آمونیوم اره نرمال تا ایجاد رنگ آجری تیتر می کنیم.

585/0*(v -25)

وزن نمونه

v حجم تیوسیانات مصرفی

نکته : اسید نیتریک بخاطر اسیدی کردن محیط استفاده می شود . میزانش اگر از cc9 کمتر یا بیشتر باشد اشکالی ندارد.

پرمنگنات اشباع پروتئین های مزاحم را از محیط خارج می کند .

طرز تهیه پرمنگنات اشباع و معرف زاج آهن و آهن اشباع : داخل یک بشر آب مقطر می ریزیم و سپس داخل آن آنقدر پرمنگنات یا معرف زاج آهن می ریزیم تا دیگر حل نشور و بعد از گذشت 12 ساعت آنرا صاف می کنیم .

خاکستر نامحلول در اسید

کروزه را داخل کوره c 550 گذاشته بعد می گذاریم داخل دسیکاتور تا رد شود. و به وزن ثابت برسد بعد با ترازوی حساس (4رقم اعشار) آن را وزن کرده و عددش را یادداشت می کنیم بعد gr 1 نمونه داخل آن وزن می کنیم و وری شعله می سوزانیم تا دودش تمام شود سپس مجدداً به کوره c550 انتقال می دهیم تا 24 ساعت بماند بعد از آنکه سفید شد بیرون می گذاریم تا سرد شود(لازم نیست حتماً داخل دسیکاتور باشد)

بعد از cc25 اسید کلریدریک (3آب و اسید غلیظ) به آن اضافه می کنیم و روی هیتر با حرارات ملایم به مدت 10 دقیقه می گذاریم تا بجوشد بعد با کاغذ صافی بدون خاکستر (شماره 42) صاف می کنیم و کروزه و کاغذ صافی را با آن مقطر می شوییم کاغذ صافی را به کروزه منتقل می کنیم و روی هیتر می گذاریم تا خشک شود و بسوزد بعد از آن به کوره c 550 منتقل می کنیم و بعد از اینکه


دانلود با لینک مستقیم


ذرت 17 ص

واقعه 17 شهریور 57 ص

اختصاصی از یاری فایل واقعه 17 شهریور 57 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 57

 

واقعه کشتار هفده شهریور 57 ( جمعه سیاه ) و پیامدهای آن و بی اعتبارشدن راه حل های سیاسی و مسالمت آمیز

تزلزل ارتش و تحولات سریع روانی – سیاسی

تظاهرات عید فطر آرام برگزار شد . چهار روز بعد تهران تحت حکومت نظامی قرار گرفت و خبر این واقعة ناگهانی درجهان و اخبار بی بی سی منعکس شد .

قسمتی از اخبار رادیو بی بی سی در سال 57 :

دولت ایران در 12 شهر بزرگ ایران حکومت نظامی برقرار کرد . در ظرف ساعات اولیه اعلام حکومت نظامی زد و خوردهای شدیدی در خیابان های تهران آغاز شد .

نیروهای نظامی با خودروهای مسلح نظامی ، سلاح های اتوماتیک و گاز اشک آور به جمعیت عظیمی که در شرق تهران برای مخالفت با اعلام حکومت نظامی جمع شده بودند حمله بردند . گزارشات اولیه حاکیست که عدة زیادی کشته شده اند . اما هنوز اطلاعی رسمی در خصوص تعداد کشته شدگان در دست نیست . تظاهر کنندگان در حالی که به دستورات متفرق شدن دولت وقعی نمی گذاشتند در خیابان ها می دویدند و علیه رژیم شاه شعار می دادند و پنجره ها را می شکستند . دستور اعلام حکومت نظامی شش ماهه ، به دنبال تشکیل جلسة اضطراری دولت ، امروز صبح در اولین بولتن اخبار رادیوی ایران اعلام شد .

ارتشبد قره باغی وزیر وقت کشور در این جلسة دولت حضور داشت .

به گفته ی قره باغی ، بالاخره ما نتونستیم بفهمیم که چطور شد که اون روز ، روز جمعه 17 شهریور به این حادثه خونریزی بیهوده منجر شد ، و چه نتایج بسیار شوم و بدی در روحیة نیروهای مسلح گذاشت و در حقیقت سبب انسجام تمام مخالفین گردید .

اردشیر زاهدی سفیر ایران در واشنگتن که به ایران آمده بود آن شب تا صبح نزد شاه بود

زاهدی : «مرتب نخست وزیر تلفن می کرد حضور اعلیحضرت که همه نظردارند که حکومت بشه ، من نظرم رو به اعلیحضرت عرض کردم که حکومت نظامی اعلام نشه .

روز هفده شهریور بعدها به جمعة سیاه معروف شد .

دولت تعداد کشته شدگان را همان روز حدود 60 تن و روز بعد قریب به یکصد تن ذکر کرد . مخالفان صحبت را به هزاران تن هم کشاندند .

اهمیت حوادث میدان ژاله نه در تعداد کشته گان بلکه در اثر روانی این واقعه بر مردم کشور بود .

درکنار اقدام نظامی به گفتة کریم سنجابی آن روز قرار بود گروهی از رهبران سیاسی هم دستگیر شوند .

سنجابی : « در واقعة به اصطلاح جمعه سیاه ، آمدند خبر به من دادند که تصمیم گرفتند همه شما رو از بین ببرند ، ما مخفی شدیم . همون روز حمله آوردند به خونه من و خانم و بچه ها ، اینها رو توقیف کردند و تا چهارساعت ، پنج ساعت ، نگهشون داشتند ، بعد آزاد کردند و خوب این به ظاهر نشانة قدرت واکنش دولت بود ، ولی بلافاصله ضعف دولت و شورش و هیجان مردم نمایش پیدا کرد » .

به عقیدة داریوش همایون هم ، دولت ثبات رای نداشت و این خود ، نظام سلطنتی را به سراشیبی سقوط برد .

همایون : « خوب ، ارتش اون روز کاری که بهش گفته بودند کرد ، و اون روز اتفاق تأسف آوری افتاد ، ولی این اتفاق می تونست پایان موج انقلابی باشه ، برای اینکه اگر پی گیری شده بود ، محال بود که کار به اون جاها بکشه .

به گفتة دکتر کریم لاهیجی این حادثه ، آخرین پل ارتباط میان شاه و مردم را ویران کرد .

لاهیجی : « برای یک گروه هایی دیگه آخرین خوشبینی ها یا توقعات یا انتظارهای راه حل سیاسی با رژیم شاه را از بین برد . یعنی او دیگه او موقع همه به این نتیجه رسیدند که فقط و فقط یک راه حل برای جامعه ایران وجود داره و اون خروج شاه از ایران و به اصطلاح سقوط رژیم است . اون روز آخرین پل ها رو واقعاً بین مردم و رژیم خراب کرد و از بین برد و از اون به بعد هست که دیگه تظاهرات خود انگیخته در گوشه و کنار مملکت اوج گرفت و روزبه روز بر شدت و حدتش افزوده شد » .

واقعه جمعة سیاه در هفده شهریور ، آغاز مرحلة تازه ای در انقلاب بود ، حوادث آن روز ، شاه ، ارتش و دولت را سخت متزلزل کرد . راه مسالمت بین شاه و مخالفان را بست و به جریان انقلاب شتاب تازه ای داد . دیگر حتی بعضی از نمایندگان مجلس هم به اعتراض برخاسته بودند . دو روز بعد از واقعة هفده شهریور که مجلس جلسه داشت .

کریم سنجابی با اینکه خود در آن روزها مدتی مخفی شده بود می گوید که علیرغم خشونت ارتش در روز هفده شهریور ، مخالفان ضعف و تزلزل دولت را در یافته بودند .

سنجابی : « پشت سر این جمعة سیاه ، اقلیت مجلس بوجود آمد و شروع به استیضاح شریف امامی کرد و ما متوجه شدیم که دولت در حال عقب نشینی و ضعف و ناتوانی است . از اون طرف مردم تشویق به مبارزه شدند ، جریان ورود در خیابان ها ، ورود به مساجد و شب نشینی در مساجد ، بالاخره شروع اعتصابات ، همه اینها دست به هم داد که دولت را بلاتکلیف کرد » .

اعتصاب کارگران و کارمندان صنعت نفت در سراسر کشور که پس از جمعة سیاه آغاز شد ، یکی از ضربات مهلکی بود که اقتصاد کشور را فلج و حکومت شاه را متلاشی کرد .

بازاریان هم که از آغاز جزو فعال ترین گروهها بودند به اعتصابیون دیگر پیوستند و درعین حال آن چنانکه حاج محمد شانه چی می گوید ، هزینة زندگی بسیاری از اعتصابیون را نیز تأمین می کردند .

شانه چی : « حدوداً شش هفت ماه بازار تعطیل بود . تعطیلی بازار شوخی نیست ، خیلی مهمه ، هر روز که بازار تعطیل می شه میلیون ها تومن ضرر می خوره ، ولی در عین حال باز تعطیل بودند و به کارمندهاشون ، به شاگردهاشون کمک می کردند ، حتی حقوق شرکت نفت را بازاری ها تعهد کردند بپردازند . حقوق اساتید دانشگاه – در اواخر به اصطلاح 57 که تعطیل شده بود حقوق اونها– رومی پرداختند . خیلی


دانلود با لینک مستقیم


واقعه 17 شهریور 57 ص

تحقیق درمورد چرا باید ورزش کنیم ؟ 17 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درمورد چرا باید ورزش کنیم ؟ 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چرا باید ورزش کنیم 1

گرفتگی عضلانی 1

سلامت روان با ورزش 1

ورزشهای مناسب برای دوران مختلف زندگی 2

چگونه متوجه شویم که آب بدنمان کاهش یافته است 3

انرژی 5

سطح آمادگی ورزشکار 6

نیازهای تغذیه ای ورزشکاران 7

پروتئین 9

چربی 10

رشد و نمو استخوان 13

مراقبت از قلب 14

کاهش صدمات حین ورزش 16

چرا باید ورزش کنیم

با افزایش سن تغییرات متعددی در قسمت های مختلف بدن ایجاد می شود. قلب ، ریه ها، سیستم عصبی، عضلات و استخوان ها دچار تغییرات ناشی از افزایش سن می شوند.

گرفتگی عضلانی

گرفتگی عضلانی زمانی روی می دهد که عضله دچار اسپاسم شده و در آن حالت باقی بماند. این حالت توسط هر عاملی که در انقباض یا ارتجاع عضله دخالت دارد رخ می دهد.

مغز از طریق اعصاب ، پیام هایی به عضلات می فرستد ، وقتی سیگنالها از اعصاب به عضلات می رسند یک سری فرایند مرتبط به حرکت مواد معدنی در داخل و خارج عضله ، منجر به انقباض عضله می شود .

سلامت روان با ورزش

بسیار سخن و حدیث از تأثیر و اهمیت تربیت بدنی و ورزش بر ابعاد مختلف رشدی چون جسم و روان شنیده ایم یا خوانده ایم. البته بیشترین کوشش در ارائه چگونگی افزایش یا تقویت قوای جسمانی بوسیله تربیت بدنی ورزشی صرف گردیده و کمتر به مشخص نمودن ویژگیهای سلامت روان پرداخته شده است لذا بر آن شده ایم که حتی مختصر به تعریفی کلی از سلامت روان به شناخت اصول ویژگیهای آن پرداخته و بخش تربیت بدنی و ورزش را در این بعد مهم انسانی مشخص نمائیم.

وزن بدن چگونه تنظیم می شود؟

 

 افراد سالم ، وزن خود را با در نظر گرفتن تغییر زیاد در مصرف کالری و میزان فعالیت روزانه به طور چشمگیر در یک مقدار ثابت حفظ می کنند.

ورزش های مناسب برای دوران مختلف زندگی

 در دوران زندگی ورزش و فعالیت های بدنی بر حسب سن ، جنس و وضع سلامتی بدن فرق می کند . مثلاً در جوانی باید عضلات را قوی و محکم کرد تا در سنین بالاتر به آسانی دچار رخوت و سستی نگردند و از چهل سالگی به بعد دیگر نباید در بند تحکیم عضلات و حفظ زیبائی اندام بود بلکه ورزش را باید به منظور حفظ سلامت و طول عمر انجام داد و از پنجاه سالگی به بعد باید سعی کرد هر قدر ممکن است پیری را به عقب انداخت و از عوارض آن جلوگیری نمود

بهداشت ورزشی و نکات ایمنی در محیط های ورزشی

بهداشت، علم حفظ تندرستی است و درباره رقابت از بدن و اصول یک زندگی سالم بحث می کند و هدف آن حفظ سلامتی بدن (جسمی، فکری، اجتماعی، معنوی) و پیشگیری از مبتلا شدن به بیماری هاست.

 اگر نگران چاقی بیش از حد و یا سلامت خود هستید ، باید ورزش کنید اما دقت کنید که تمرینات ورزشی را در هر شرایطی با به کارگیری نکات ایمنی لازم انجام دهید.

این امر هم درخصوص قهرمانان باتجربه و هم درباره ورزشکاران تازه کار صادق است و وقتی لزوم آن بیشتر مشخص می شود که قرار باشد در هوای گرم ، تمرینات سنگین ورزشی انجام شود.

عرق کردن همیشه همراه ورزش و فعالیت های سنگین بدنی بوده است که اگر بیش از حد عادی رخ دهد می تواند سبب از دست رفتن آب بدن شود که اتفاقی فوق العاده خطرناک محسوب می شود؛ زیرا بدن نمی تواند بدون میزان مشخصی آب و الکترولیت به فعالیت های خود ادامه دهد.

همان طور که می دانید الکترولیت ها، مواد معدنی از قبیل سدیم است که همراه عرق و ادرار از بدن دفع می شود.

بنابراین ، هر فردی باید دقت داشته باشد که در طول ورزش یا پس از آن ، آب بدنش را از دست ندهد و این موضوع برای ورزشکاران حرفه ای بسیار جدی تر است و باید احتیاط بیشتری را به کار گیرند.

اگر علاقه مندید که درباره از دست رفتن آب بدنتان و پیشگیری از این اتفاق ، اطلاعاتی کسب کنید ، پرسش و پاسخهای زیر را مطالعه کنید.

چگونه متوجه شویم که آب بدنمان کاهش یافته است؟

وقتی میزان آب بدن به زیر حد نرمال کاهش یابد ، حالتی است که می گویند آب بدن از دست رفته است اولین چیزی که شخص در این حالت تجربه می کند ، تشنگی است.

البته رابطه دقیقی بین میزان تشنگی و از دست رفتن آب بدن وجود ندارد. گاهی اوقات شخص دچار سردرد می شود، زبانش خشک می شود و اگر مشغول تمرینات ورزشی باشد و یا وضعیت بدنش را تغییر ناگهانی دهد، احساس سرگیجه می کند، پوست بدنش داغ تر و ادرارش کم و رنگ آن نیز تیره تر می شود ؛ زیرا در شرایطی که آب بدن کم شده باشد، ادرار نیز غلیظتر می شود.

همچنین در این مواقع توانایی های مغزی و فیزیکی فرد هر دو کاهش می یابند. پس علایم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد چرا باید ورزش کنیم ؟ 17 ص