یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق - فلسفه وجودی حقوق جزای اسلامی و تطبیق با حقوق اروپائی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق - فلسفه وجودی حقوق جزای اسلامی و تطبیق با حقوق اروپائی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق - فلسفه وجودی حقوق جزای اسلامی و تطبیق با حقوق اروپائی


تحقیق - فلسفه وجودی حقوق جزای اسلامی و تطبیق با حقوق اروپائی

 

لینک دانلود "  MIMI file " پایین همین صفحه 

 

تعداد صفحات "  113 "

فرمت فایل : "   word   "

 

 

فهرست مطالب :

 

مقدمه

فصل اول : بررسی حقوق جزا ، اهداف و اهمیت آن

تعریف حقوق جزا

اهداف حقوق جزا

ارتباط حقوق جزای اسلامی با سایر علوم

منابع حقوق جزا

بررسی منابع فعلی حقوق ایران از دیدگاه حقوق اسلام

حقوق جزای اسلامی و عرفی

فصل دوم : حقوق کیفری در اسلام

ظهور اسلام و تاثیر آن بر حقوق کیفری و جزای عمومی

منابع حقوق کیفری اسلام

ویژگی های آیین دادرسی کیفری اسلام

نظام کیفری اسلام

نظام مند بودن حقوق کیفری اسلام و اهمیت آن

ویژگی های نظام کیفری اسلام

ثبات در قوانین جزائی اسلام

راز و رمز تحول پذیری قوانین جزایی اسلام

فصل سوم : جرم و مجازات در اسلام و حقوق اروپائی

شناخت جرم در اسلام

تعریف جرم در حقوق خارجی و نتیجه گیری از تعاریف

فلسفه مجازات

فلسفه مجازات از دیدگاه سزادهی ( مکاتب اروپائی)

فلسفه مجازات از دیدگاه اسلام

اهداف مجازات در تئوری اسلام

 

 

بخشی از  فایل  :

 

برخلاف علوم تجربی ، حرکت کاروان علوم انسانی همواره شتاب کم تری داشته است تا بدان جا که دست یابی به سر این اختلاف ذهن دانشمندانی چون کانت را به خود مشغول  کرده است.

تحولات سریع و همه جانبه جوامع بشری در قرون اخیر، علوم انسانی را نیز به شدت متاثر ومتحول  کرده است ، اما چنین شتابی بیش تر در آن دسته از علوم انسانی که روش تجربی به خود گرفته است

مشاهده می شود. در پاره ای از رشته ها هم چون حقوق ، کندی آهنگ این قافله هنوز محسوس است و این در حالی است که از همین تغییرات اندگ ، هر یک از شاخه های حقوق بهره متفاوتی داشته اند و برخی از رشته ها هم چون حقوق بشر یا چزای بین الملل نسبت به حقوق مدنی شاهد تغییرات بیش تری بوده اند.

حقوق جزا به دلیل ارتباط وثیق با عاملی انسانی ( مجرم) ، کم و بیش عرصه اندیشه های گوناگون بوده و حداقل در سده اخیر فراز و نشیب های فراوانی را به خود دیده است.

تغییرات عمده حقوق جزا را در چند محور مجازات و نحوه اجرای آن، تنوع یافتن جرایم ،و حدود مسئولیت کیفری می توان مشاهده کرد. مقایسه میزان تغییرات صورت گرفته و زمان آن- که به بیش از یکصد سال می رسد- نشان می دهد میزان این تحول بسیار اندک بوده است. شاهد بر این مدعا ،مجموعه قوانین کیفری فرانسه معروف به « کد ناپلئون » است که در سال 1810 تصویب شد و در سال 1992 ، پس از گذشت 182 سال جای خود را به مجموعه قوانین جدید داد.

در چنین فضایی موضوع مورد بحث دید گاه های حقوق کیفری اسلام در خصوص مسائل حقوق جزای عمومی می باشد. حقوقدانان معتقدند اصولا چیزی به نام « حقوق جزای عمومی  اسلام » وجود ندارد؛زیرا در منابع اسلامی چنین عنوانی را نمی یا بیم و حتی در حقوق عرفی نیز جزای عمومی سابقه چندانی ندارد ؛  آنچه در تاریخ حقوق مشاهده می شود چزای اختصاصی است و با گذشت قرن ها حقوقدانان کیفری موفق شده اند قواعد عامی را از دل احکام خاص کیفری استخراج و تحت عنوان جزای عمومی عرضه کنند. لذا این شاخه حقوق ، قدمت چندانی ندارد تا اسلام در مورد آن نظری داده باشد و آنچه در حقوق اسلام وجود دارد همان جزای اختصاصی است.

بی تردید این دیدگاه چندان مقرون به صواب نیست ؛ زیرا هر چند در حقوق اسلام به برخی از مباحث چزای عمومی مانند تعلیق مجازات ، آزادی مشروط یا پاره ای از تقسیم بندی ها اشاره ای نشده است اما مباحث عمده ای هم چون حدود مسئولیت کیفری ، قلمرو حقوق کیفری در زمان و مکان ، اصل  قانونی بودن جرم و مجازات ، تسبیب و امثال آن ، به تفصیل بررسی شده است. در این مورد نبایدچندان در بند اسم و عنوان یا نحوه تبویب مسائل بود ؛ بدیهی است  پراکندگی این مسائل بدان معنا نیست که اسلام در خصوص آن ها سخنی ندارد. آنچه استادان قدیمی حقوق ما بدان خو گرفته اند ، بیش تر ، اصطلاحات ، تقسیم بهدی و تبویب مسائل براساس حقوق اروپای برّی و عمدتاً کشور فرانسه است ، در حالی که در «کامن لا» یا حقوق اسلام نیز همین مسائل مطرح بوده ؛ هر چند محل بحث یا شکل ارائه آن ممکن است تفاوت داشته باشد.

مقدمه

حقوق جزای عمومی ، غالبا نه با تعریف حقوق چزای عمومی ، بلکه با تعریف خود حقوق جزا آغاز می شود. بدان جهت که حقوق چزای عمومی یکی از زیر مجموعه ها و شعب حقوق جزا به شمار می رود.

بنابراین ، شناخت آن منوط به شناخت اصول حقوق جزاست.

اما دلیل مهم تر آن است که اصولاً حقوق جزای عمومی علاوه بر آن که بیانگر قواعد عاذم حقوق جزا است ، نگاهی پسینی به علم حقوق جزا نیز دارد و رابطه آن با حقوق جزا مانند رابطه فلسفه اخلاق با  اخلاق و فلسفه تاریخ با تاریخ است ؛ یعنی به منابع ، تاریخچه ، تقسیمات ، و اهداف و دیگر امور مربوط به حقوق جزا می پردازد. حقوق جزا ، حقوق کیفری و حقوق جنایی ، همگی به یک معنا هستند و اختلافاتی که در نام گذاری این رشته از حقوق وجود دارد ، نه ناشی از تفاوت موضوع آن ها بلکه ناشی از دیدگاه های مختلفی است که در خصوص این رشته از حقوق وجود دارد. عده ای که کیفر را  وجه مشخص این رشته می دانند، آن را حقوق کیفری نامیده اند و عده ای که معتقدند مقررات این رشته از حقوق در باره جرم و پی آمد های آن است و از طرفی کلمه جنایت معادل جرم است ، آن را حقوق جزایی نامیده اند. با صرف نظر از تعریف های مختلف و رد و نقد هایی که در مورد آن ها وجود دارد می توان گفت تمامی مباحث حقوق کیفری حول سه محورِ جرم ، مجرم واکنش جامعه در قبال جرم ( مجازات ها و اقدامات تﺃمینی و تربیتی ) دور می زند.

از دیدگاه حقوقدانانی که حقوق را پدیده ای عرفی و اجتماعی می دانند و به ویژه از دیدگاه پیروان مکتب تاریخیِِِِِِ حقوق که حقوق را محصول تحولات اجتماعی در طول تاریخ می دانند ، بررسی تاریخی پدیده های حقوقی اجتناب ناپذیر است. بدوم شناخت سابقه تاریخی یک نظام حقوق یا یک نهاد و تأسیس

حقوقی نمی توان آن را کاملاً شناخت و نه می توان برای آینده تصمیم درستی گرفت. حقوق در طول تاریخ خود متناسب با تحولات اجتماعی متحول گردیده است تا به وضعیت کنونی خود رسیده و در آینده نیز هم چنان پویا و متحول خواهد بود . « همه قوانین جدید حتی قوانینی که گرایش آن ها به ظاهر انقلابی است زاییده تحولاتی است که در روش ها ی قبلیِ حقوق به وجود آمده و چنان چه منابع تاریخی آن معلوم نشود ، نمی توان درست به حقیقت آن ها پی برد». براساس این دیدگاه حقوق کیفری به عنوان رشته ای از حقوق که قدیمی ترین ریشه های تاریخی را دارد و انسان برای اولین بار در روابط خود بادیگران به آن نیاز پیدا کرده است ، نیز باید مورد بررسی تاریخی قرارگیرد تا به خوبی شناخته شود و بتواند راهگشای تحولات آینده باشد. به اعتقا ما اگرچه حقوق پدیده ای صرفاّ عرفی و اجتماعی نیست و نقش عوامل دیگر از جمله مذهب را در پیدایش و تحول آن نمی توان انکار کرد، اما بررسیِ تاریخی حقوق و به ویژه حقوق کیفری می تواند نتایج مفیدی به دنبال داشته باشد ، که مهم ترین آن ، آگاهی از دستاوردهای بشری در زمینه چگونگیِ برخورد با پدیده های مجرمانه و به خصوص شیوه های دادرسی و کشف جرایم و مقایسه این تدابیر و دستاورد ها با قوانین و مقرراتی است که ادیان الهی و به خصوص اسلام از این زمینه ارائه کرده اند.

از نتایج دیگر این بررسی تعیین نقش دین در شکل گیری نظام های حقوقی و به ویژه مقررات کیفری است. آیا مقررات کیفری در پیدایش و تحولات تاریخی متأثر از دین بوده یا صرفاً به صورت عرف و عادت ظهور کرده و در سیر تاریخیِ خود به صورت قوانین مدون در آمده است؟ آیا انسان قانون را پدیده ای قدسی و قابل احترام می دانسته است کهاز طرف خداوند به انسان هایی برجسته الهام شده است ؛ عمل کردن به آن رضایت او را تأمین می کند و زیر پا نهادن ان موجب خشم و غضب او خواهد

شد ؟ یا این که قانون هیچ صبغه الهی نداشته است و انسان بر اثر ضرورت های زندگی اجتماعی و برای حفظ و تداوم آن ، قانون را به وجود آورده است. پاسخ گویی به این پرسش ها مستلزم تحقیق تاریخیِ عمیقی است که با مشکلات عدیده ای مواجه است که مهم ترین آن ها نبودن منابع معتبری است

 

که بتواند از روی کیفیت آغاز حیات انسان بر روی زمین و چگونگی شکل گرفتن اجتماعات اولیه و نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر پرده بردارد. بی گمان تاریخ حیات اجتماعی انسان بسیار طولانی تر از زمانی است که امکان ثبت تاریخ برای او فراهم آمده است و به همین دلیل علمای تاریخ معتقدند که حیات انسان در ما قبل تاریخ در هاله ای از ابهام فرو رفته است و صرفاً بر اساس برخی فرضیات جامعه شناختی آن را توصیف می کنند.

فصل اول: حقوق جزا ، اهداف واهمیت آن

حقوق جزا علمی است که متکفل بحث از جرم ، مجرم و نقش وی در پدیده مجرمانه و شرایط مسئولیت کیفری او و واکنش جامعه در برابر پدیده مجرمانه می باشد. مولف کتاب ترمینولوژی حقوق ، از دو اصطلاح اعم و اخص در تعریف حقوق جزا استفاده کرده ومعنای اعم را شامل حقوق ماهوی و شکلی ، و معنای اخص را شامل حقوق ماهوی دانسته است. بنابراین اگر بخواهیم به تعریفی کامل از حقوق جزا اشاره کرده باشیم باید بگوییم : « حقوق جزا علمی است که متکفل بحث از جرم ، مجرم و نقش وی در پدیده مجرمانه و شرایط مسئولیت وی ، واکنش جامعه در برابر پدیده مجرمانه و اصول محاکمات جزایی می باشد. »

مولّفه های این تعریف عبارتند از :

  1. .جرم : در حقوق جزا رفتارهای مجرمانه مانند سرقت ، کلاهبرداری ، جاسوسی و قتل توسط انون گذار احصا و اعلام می شود. هر جرم متشکل از سه عنصر قانونی ، مادی و معنوی است که به تفصیل در حقوق جزا بررسی می شود. تقسیم بندی و ذکر انواع جرایم ، از دیگر مباحث مرتبط با جرم است.
  2. مجرم : نحوه دخالت مجرم در ارتکاب جرم هم چون مباشرت ، نسبیب ، معاونت ، شرکت به علاوه شرایط مسئولیت کیفریِ وی هم چون بلوغ و عقل و اختیار و علم و موانع این مسئولیت ، مانند جنون ،اکراه ، اظطرار، دفاع مشروع و ... دومین بحث عمده حقوق جزا را تشکیل می دهد.
  3. واکنش جامعه در قبال پدیده مجرمانه: تا اواخر سده اخیر مجازات ، تنها پاسخ جامعه به اعمال مجرمانه بود، ولی در قرن اخیر شاهد تحول وتنوع عکس العمل جامعه د رقبال این پدیده ناهنجار هستیم و بدین ترتیب اقدامات تأمینی و تربیتی – که بیش تر جنبه پیشگیری و اصلاح دارد تا تنبیه مجرم – در کنار مجازات ها قرار گرفته است. در حقوق جزا علاوه بر مقدار مجازات ها انواع ، اهداف ، ویژگی ها ، اصول و تقسیم بندی آن نیز بیان و بررسی می شود. نحوه اجرای مجازات و علل سقوط آن نیز از دیگر مباحث این بخش از حقوق جزا است.
  4. اصول محاکمات جزایی: مجموعه مقرراتی است که روند کشف جرم ، تعقیب مجرم ، تحقیق از وی ، نحوه دادرسی و اجرای حکم را تعیین می کند. قواعد مذکور – که آیین دادرسی کیفری نیز خوانده می شود- قواعد شکلی است ؛ یعنی ناظر به چگونگی اثبات واقعیت واجرای دیگر قوانین است.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق - فلسفه وجودی حقوق جزای اسلامی و تطبیق با حقوق اروپائی

دانلود مقاله منافع وجودی امام عصر(ع) در عصر غیبت

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله منافع وجودی امام عصر(ع) در عصر غیبت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

از زمانی که امام عصر(ع) از دیده‏ها پنهان شده و در پس پرده غیبت زندگی خود را شروع کرده است، انبوهی از پرسش‌ها، پیرامون مسائل غیبت مطرح شده است که بسیاری از آنها از یک پیشینه دیرینه‏ای برخوردار است، به گونه‏ای که بسیاری از این سؤال‌‌ها در نوشته‏های نویسندگان کتاب‌های مربوط به امام زمان(ع) در قرن چهارم و پنجم اسلامی مطرح گردیده و علما پاسخ‌های مناسبی به آن داده‏اند.

 

از جمله پرسش‌های رایج درباره امام زمان(ع) این است که:
ـ به فرض قبول امامی که فرزند بلافصل امام عسکری(ع) است چه خاصیتی بر وجود ایشان مترتب است؟
ـ اگر امام، پیشوای مردم است باید ظاهر باشد. بر وجود امام ناپیدا چه فایده‏ای می‏توان یافت؟
ـ امامی که صدها سال است، غایب است، نه دین را ترویج می‏کند، نه مشکلات جامعه را حل می‏نماید، نه پاسخ مخالفان را می‏دهد، نه امر به معروف و نهی از منکر می‏کند، نه از مظلومی حمایت می‏کند و نه حدود و احکام الهی را جاری می‏سازد، بود و نبودش با هم چه تفاوتی دارند؟
ـ در دوران غیبت که آن جمال الهی از دیدگان ما ناپیداست نحوه استفاده ما از آن حضرت چگونه است؟

 

پیش از پاسخ‌گویی به این پرسش‌ها ذکر نکاتی چند در این باره ضروری است:

 

1. ظاهراً این اشکالات از زبان کسانی مطرح می‏گردد که در واقع نه امام را شناخته‏اند و نه به معنای حقیقی امامت پی برده‏اند. و امام را مانند رهبری عادی که کارش مسئله‏گویی و حداکثر، اجرای حدود و احکام است می‏دانند، در حالی که مقام امامت و ولایت به مراتب از این مقامات ظاهری شامخ‏تر و والاتر است و باید دانست که مفهوم غایب بودن امام مهدی(ع) این نیست که وجودی نامرئی دارد و به یک وجود پنداری شبیه‏تر است، بلکه او نیز از یک زندگی طبیعی عینی خارجی برخوردار است و تنها استثنایی که در زندگی او وجود دارد، عمر طولانی اوست و الاّ آن وجود نازنین، در جامعه انسانی به‏طور ناشناس زندگی می‏کند.

 

2. باید گفت، اگر چه حضور شخصی امام غایب در بین مردم سبب می‏شود که مسلمانان از برکات بیشتر و در سطح وسیع‏تری بهره‏مند شوند، ولی این چنین نیست که اگر شخص امام غایب بود هیچ‏گونه فایده و ثمره‏ای برای امت اسلام و مردم نداشته باشد، بلکه مردم را تحت نفوذ شخصیتی خود می‏گیرد زیرا آثار امام ـ که بقیةالله در زمین است ـ بر دو قسم می‏باشد:

 

1. آثار حضور؛
2. آثار ظهور؛

 

و غیبت امام به معنای عدم ظهور اوست، نه عدم حضور1.

 

3. مسئله فوائد وجودی امام غایب از طرق ذیل قابل بررسی و محل بحث است:
1. از طریق محاسبات اجتماعی؛
2. از طریق قرآن و نهج‏البلاغه؛
3. از طریق روایات متعدد معصومین(ع)

 

تا هر فردی به فراخور فکر خود، یکی از این طرق یا هر سه را بپذیرد؛ به‏گونه‏ای که شخص غیر معتقد، به اصالت قرآن و نهج‏البلاغه، از طریق اول می‏تواند فایده وجود امام غایب را به خوبی درک کند.
اینک؛ بیان این راه‌ها و پاسخ به سؤال موردنظر به کمک آنها:

 

1. وجود رهبر مایه بقای مکتب است
محاسبات عقلی و اجتماعی ثابت می‏کند که اعتقاد به وجود چنین امامی، در طول مدت، اثر عمیقی در اجتماع شیعه داشته است که اکنون به آن اشاره می‏کنیم:
اصولاً هر جامعه‏ای برای خود تشکیلات و سازمانی دارد، و برای بقا و ادامه کار سازمان‌ها و به منظور تعقیب هدف، وجود رهبری لازم است. هرگاه این رهبر در دل اجتماع باشد، وجود و مداخله‏اش در رهبری و گردش تشکیلات و سازمان‌ها لازم و ضروری خواهد بود، ولی هرگاه که رهبر به عللی محبوس، یا تبعید و دور افتاده، یا مریض و بیمار باشد، وجود او برای پیگیری امور اجتماع و افراد، کافی خواهد بود؛ زیرا باز مردم به امید آن رهبر، دست به دست هم داده، کارها را ادامه می‏دهند. در طول تاریخ، در میان ملل زنده که قیام و نهضت‌هایی داشتند، برای این مطلب گواهی‌های فراوانی وجود دارد که نشان می‏دهد تا آن رهبر از حیات و زندگی برخوردار بوده، هر چند از نزدیک موفق به رهبری نمی‏شده، اما تشکیلات آن گروه، باقی و پایدار می‏مانده‌است؛ اما لحظه‏ای که حیات و زندگی او به پایان می‏رسید، تفرقه و دو دستگی، تشتّت قوا و پراکندگی و نابسامانی در میان جمعیت حکم‏فرما می‏گردید.

 

بهترین شاهد بر این‏که وجود رهبر، حافظ نظام و نگاه‌دارنده مکتب و مایه تشکّل پیروان اوست، ماجرای نبرد احد است. در جنگ احد، به‏طور اشتباه، و یا از روی غرض‏ورزی، ندایی در قلب لشکر بلند شد:
ألا قد قُتل محمّد
محمد کشته شد.

 

این خبر ناگوار، زمانی در میان مسلمانان منتشر شد که آنان مشغول دفاع از تجاوز و تعدّی مهاجمان بودند. وقتی شایعه مرگ رهبر قوت گرفت، نظام و پیوستگی آنان چنان گسسته گردید که هر کدام به گوشه‏ای فرار کرده و دست از نبرد کشیدند و گروهی به فکر پیوستن به لشکر دشمن افتادند، اما هنگامی که خبر قتل پیامبر تکذیب شد، لشکر از هم پاشیده، بار دیگر به دلگرمی وجود رهبر از نقاط مختلف دور پیامبر گرد آمده و نبرد و دفاع را از سر گرفتند. خداوند، در قرآن کریم، این حقیقت را به خوبی بیان فرموده:
و ما محمّد، الاّ رسول قد خلت من قبله الرّسل أفإن مات أو قتل انقلبتم. علی أعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرّالله شیئاً و سیجزی الله الشّاکرین.2

 

با این توضیح، درباره امام زمان(ع) باید گفت: آیا اعتقاد به وجود امام حی و حاضر، ناظر، مستعد و آماده برای نهضت، هر موقعی که خدا بخواهد، در حفظ وحدت جمعیت و تشکیلات، بالأخص آماده کردن افراد برای نهضت و قیام بر ضدّ جور، استبداد و خودکامگی، و افسانه‏پرستی و تفرقه‏اندازی مؤثر نیست؟

 

هرگاه جمعیتی معتقد شود که رهبر آنان در قید حیات و زندگی بوده و پیوسته مترقب فرمان الهی است که از پس پرده غیبت بیرون آید، به‏طور مسلم ناامید نمی‏شود، وحدت کلمه خود را از دست نمی‏دهد و در حفظ مکتب خویش می‏کوشد.

 

بنابراین اگر رهبر یک جنبش در میان مردم هم نباشد، وجود واقعی او می‏تواند الهام‏بخش معنوی و مایه امید، تحرّک و یادآوری گردد و اما در مورد این‏که چرا خداوند امام را در موقع ظهور خلق نکرد، باید گفت: اگر چنین بود، اصولاً عنوان انتظار ظهور مصلح، واقعیت خارجی پیدا نمی‏کرد، زیرا انسان‌ها در انتظار فردی می‏توانند باشند که به زنده بودنش معتقدند والاّ نمی‏توان بشریت را به این دلخوش داشت که چند سال بعد ممکن است کسی به دنیا آید که قرار است نقش منجی را ایفا کند. پس آدمیان در شناخت دقایق و ظرایف حیات و برای آنکه در مسیر تکاملی به پیکار برخیزند، لازم است که از وجود رهبری، حتی اگر غایب باشد، الهام گرفته و بهره‏مند گردند.

 

2. امیرمؤمنان(ع) در نهج‏البلاغه برای خدا دو نوع حجت معرفی می‏نمایند: یکی حاضر و آشکار و دیگری غایب و ناپیدا. آنجا که می‏فرماید:
اللّهمّ، لا تخلوا الأرض من قائم لله بحجّة إمّا ظاهراً مشهوراً أوخائفاً مغمورا لئلّاتبطل حجج‏الله و بیّناته.3

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله منافع وجودی امام عصر(ع) در عصر غیبت