یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق آماده در مورد انسان شناسی پست مدرن و نقد آن از منظر آموزه های دینی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق آماده در مورد انسان شناسی پست مدرن و نقد آن از منظر آموزه های دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

انسان شناسی پست مدرن و نقد آن از منظر آموزه های دینی

 عنوان : انسان شناسی پست مدرن و نقد آن از منظر آموزه های دینی 

 فرمت : word - doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها ) 

 تعداد صفحات : 17 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه 

 فونت های استفاده شده : b titr و  b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز) 

 پشتیبانی  :   09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی 

فهرست :

چکیده 3
مقدمه 3
مؤلفه­های انسان مدرن (با تأکید بر انسان­شناسی بیکن، دکارت و کانت) 4
1. فرانسیس بیکن 4
2. رنه دکارت 4
3. ایمانوئل کانت 5
انسان­شناسی پست مدرن 6
1. نیچه؛ دروازه ورود به دنیای پست مدرن 6
2. مؤلفه­های انسان­شناسی پست مدرن 7
2-1 انحلال سوژه استعلایی 7
2-2 تکثر هویتی 8
2-3 صورت­بندی گفتمانی سوژه 9
2-4 متافیزیک حداقلی 11
نقد انسان­شناسی پست مدرن از منظر آموزه­های دینی 12
1. جایگاه عقل در انسان­شناسی اسلامی 12
2. مبناگروی و جوهرگرایی از منظر اسلام 13
3. جایگاه حقیقت از منظر اسلام 14
4. تشخیص حق و باطل از منظر اسلام 15
نتیجه گیری 15
پی نوشت 15
مراجع 15

چکیده :

تبیین جایگاه انسان به عنوان عنصر اندیشه ورز، یکی از دغدغه­های اصلی تمامی مکاتب بشری و الهی بوده است. در این مسیر برخی مکاتب ضمن افاضه جایگاه مستعلی به انسان، وی را فربه ساخته­اند و برخی به معارضه با این جایگاه استعلایی پرداخته و به صورت­بندی انسانی نحیف پرداخته­اند که هر دوی این تفاسیر، پیامدهایی منفی را به همراه داشته است. در فلسفه غرب، «مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان اول و «پست مدرنیسم» به عنوان نماینده جریان دوم معرفی شده است. تحقیق پیش رو در صدد است تا با عنایت به این مسئله، ضمن بررسی مؤلفه­های انسان پست مدرن، با نقد آن از منظر آموزه های اسلامی، نقاط ضعف آن را آشکار ساخته و به ارائه سوژه ای متعادل مبادرت ورزد.

مقدمه :

فلسفه پیشامدرن چه در دوران یونان باستان و چه در قرون وسطی همواره به دنبال اعتلای سوژه از طریق وصول به حقیقت بوده است. اساس و بنیاد فرایند شناخت در انسان و اندیشه­ورزی او بر پایة ثنویت سایه / ایده، ماده / صورت و حتی شهر زمینی / شهر آسمانی، مطرح می­گردید. در چنین روندی سوژه با گذر از جهان اعیان در مسیری صعودی بر کرسی معلای حقیقت تکیه زده، فرامین عقلانی و متافیزیکی خود را بر این جهان نازل می­کرد. بر این اساس، فلسفة پیشامدرن موجب انفکاک سوژه از اُبژه، استعلای مقام سوژه و در نتیجه، شکل­گیری فلسفه­های ماوراء­طبیعی و غیرقابل تطبیق با طبیعت شد. فلسفه مدرن در واکنش به چنین روندی شکل گرفت.

منابع :


- قرآن
- نهج البلاغه
- احمدی، بابک، معمای مدرنیسم، چ4، تهران: مرکز، 1385.
- اسمیث، گرگوری بروث، نیچه، هایدگر و گذار به پست مدرنیسم، ترجمه علیرضا سید احمدیان، تهران: پرسش، 1379.
- ایچ لسناف، مایکل، فیلسوفان سیاسی قرن بیستم، ترجمه خشایار دیهیمی، تهران: ماهی، 1387.
- بودریار، ژان، سرگشتگی نشانه­ها، «ترانه یلدا»، ترجمه مانی حقیقی، چ2، تهران: مرکز، 1378.
- جمعی از نویسندگان، از مدرنیسم تا پست مدرنیسم (مجموعه مقالات)، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، چ7، تهران: نی، 1388.
- جمعی از نویسندگان، سرگشتگی نشانه­ها (مجموعه مقالات)، چ2، تهران: مرکز، 1378.
- جوادی آملی، عبد الله، شریعت در آیینه معرفت، چ2، قم: اسراء، 1378.
- ـــــــــــــــــــــ ، شناخت­شناسی در قرآن، قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه، بی­تا.
- دکارت، رنه، تأملات در فلسفه اولی، ترجمه احمد احمدی، چ3، تهران: سمت، 1381.
- ــــــــــ ، اعتراضات و پاسخ ها، ترجمه علی م. افضلی؛ چ2، تهران: انتشارات علمی - فرهنگی، 1386.
- ــــــــــ ، اصول فلسفه، ترجمه منوچهر صانعی، چاپ دوم، تهران: الهدی، 1371.
- راهنمای مقدماتی به پساساختارگرایی و پسامدرنیسم، ترجمه محمدرضا تاجیک، تهران: نی، 1382.
- صدر، سیدمحمد باقر، تئوری شناخت در فلسفه، ترجمه سید حسین حسینی، بی­جا: بدر، بی­تا.
- طباطبایی، محمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، قم: صدرا، بی­تا.
- فروغی، محمدعلی، سیر حکمیت در اروپا، چ6 ، تهران: صفی علی شاه، 1379.
- کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه (از ولف تا کانت)، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر بزرگمهر، ج6، تهران: سروش و انتشارات علمی- فرهنگی، 1373.
- کانت، ایمانوئل، سنجش خرد ناب، ترجمه میرشمس­الدین ادیب سلطانی، تهران: امیرکبیر، 1362.
- گیبینز، جان آر و بوریمر، سیاست پست مدرن، ترجمه منصور انصاری، تهران: گام نو، 1381.
- مارش، دیوید و استوکر، جری، روش و نظریه در علوم سیاسی، ترجمه امیرمحمد حاج یوسفی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1378.
- مطهری، مرتضی، شناخت در قرآن، تهران: سپاه پاسداران، بی­تا.
- مگی، بریان، فلاسفه بزرگ، (آشنایی با فلسفه غرب)، ترجه عزت الله فولادوند، تهران: خوارزمی، 1372.
- نش، کیت، جامعه شناسی سیاسی معاصر، ترجمه محمد تقی دلفروز، چ5، تهران: کویر، 1378.
- نیچه، فردریش، اینک آن انسان، ترجمه بهروز صفدری، تهران: پکار، 1378.
- ــــــــــــــ ، چنین گفت زرتشت، ترجمه مسعود انصاری، تهران: جامی، 1377.
- ــــــــــــــ ، اراده قدرت، ترجمه مجید شریف، تهران: جامی، 1377.
- هایدگر، مارتین، درآمد وجود و زمان، ترجمه منوچهر اسدی، تهران: پرسش، 1380.
- هوارث، دیوید، نظریه گفتمان، ترجمه سید علی اصغر سلطانی، فصلنامه علوم سیاسی، شماره 2.
_ Bacon, Francis, The Advancement of Learning, DODO PRESS 2006.
_ ـــــــــــــــــــــــــــــــ, The New Organon, Cambridge University Press 2000.
_ Descartes, Rene, The Philosiphical Writings, Translated by John Cottingham, Robert Stoot Hoff and Dugald Murdoch, vol. I, Cambridge University Press 1985.

منابع از کتب معتبر علمی می باشد.

لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .

پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق آماده در مورد انسان شناسی پست مدرن و نقد آن از منظر آموزه های دینی

نقد و تحلیل آراءادبی غربی‌ها 31ص

اختصاصی از یاری فایل نقد و تحلیل آراءادبی غربی‌ها 31ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

باسمه تعالی

عنوان مقاله:

نقد و تحلیل آراءادبی غربی‌ها

(از یونان باستان تا به امروز)

نویسنده :

دکتر حسین نوین

استادیار دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه محقق اردبیلی

بهمن‌ماه1385

آدرس: اردبیل، دانشگاه محقق اردبیلی، دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی

چکیده

در تعریف واژه ی ادبیات، ماهیت، فواید و نقش آن در زندگی بشر و نیز در حوزه ها و کارکردهای عملی آن، از قدیمترین زمان تاکنون مباحث گوناگونی صورت گرفته است؛ برخی آنرا به مفهوم اخلاقی و برخی در معانی ادبی و عده ای نیز به هر دو مفهوم اخلاقی و ادبی آن به کار برده اند.

اما امروزه ادبیات با سایر علوم جدیدی چون روان شناسی، زبان شناسی و نقد ادبی پیوند خورده و اهمیت والایی پیدا کرده است.

اگر ما یک سیر اجمالی در آراء و نظریه های ادبی غربی ها داشته باشیم، با مطالعه ی آراء ادبی افلاطون، ارسطو، سیدنی، جان درایدن، جانسن و کالریچ و دیگران در می یابیم که:

اولاً جریان فکری ادبی که از ارسطو شروع و به کالریچ ختم می شود، متناسب با شرایط فرهنگ اروپایی است؛ به ین صورت که اگر در آراء آنها ابتدا موضوع اخلاقی در حوزه ی ادبیات دارای نقش و معنای خاصی بود، رفته رفته رنگ باخته و «لذت» جانشین «تعالیم اخلاقی» می گردد.

ثانیاً در تعریف ماهوی شعر و ادبیات با مشکلات و نارسایی های چندی روبه رو هستیم که تعمیم آن نظرها به آثار ادبی مهم دنیا، نه تنها مشکل، بلکه گاهی ناممکن و یا حداقل ضعیف می باشد.

در این مقاله ضمن تبیین و روشنگری جریانات تاریخی آراء ادبی غربی، که از اخلاق به التذاذ و از ایضاح به ابهام می گراید، سعی شده با کمک از نظریه های ادبی خواجه نصیر و بند کروچه و استفاده از مفهوم «شهود»، یک تعریف جامع و کاربردی تری از ادبیات ارائه شود تا گره گشای بسیاری از مشکلات ادبی و علمی ما باشد.

کلید واژه ها: آراء ـ ادبی ـ امروز ـ شهود ـ غرب ـ نقد ـ یونان

1ـ مقدمه

در تعریف واژه ی «ادبیات» و تبیین «ماهیت» و «رویکردهای معرفتی» آن، از قدیم ترین زمان ها تاکنون، مباحث گوناگونی از طرف صاحب نظران به عمل آمده است.

امروزه نیز با توجه به پیشرفت های علمی جدید و ورود آن به حوزه های علوم انسانی و تعاملات اجتماعی و معرفتی آن با ادبیات، بیش از پیش توجه علما و اندیشمندان علوم انسانی را به خود معطوف داشته است.

"سقراط، افلاطون و ارسطو نخستین کسانی هستند که به طور رسمی درباره ی شعر و ادبیات، نظرهای متقن و منتقدانه ای بیان کرده اند."(زرین کوب، ج1، 1361،ص 6).

"ظاهراً ارسطو هم اولین کسی بود که آثار قوه ی ذوق و عقل انسانی را، مانند آثار طبیعت، تابع قوانین و نوامیس کلی شمرد و شعر و ادبیات را در زمره ی فعالیت های ذهنی انسان و دارای وجود و ماهیت معرفتی به شمار آورد."(زرین کوب، ج2، 1361،ص829).

بررسی موضوع "وظیفه" و "کارکرد بیرونی ادبیات"، تاریخ طولانی دارد؛ دانشمندان و نظریه پردازان مختلفی با تأثیر از آراء ادبی افلاطون و به خصوص ارسطو، به طور عمده بیشتر بر جنبه های معرفتی ادبیات تأکید داشته اند. اما از دوره‌ی رنساس به بعد، و با توجه به توسعه ی روز افزون پیشرفت های علمی و صنعتی در غرب، "نظریه پردازان ادبی اغلب از جنبه‌های معرفتی ادبیات دور شده و به برآیند لذّت و انفعال نفسانی ادبیات، تأکید بیشتری نموده و آن را از مظاهر و نمودها‌ی عینی و ذاتی ادبیات برشمردند."(رِنِه ولک، مورگان فوستر؛1370، صص 45-44).

تنی چند از نظریه پردازان بر رویکردهای عملی (Practic) ادبیات و جنبه های انسانی و اجتماعی آن تأکید داشته و مفهوم غایی و ماهیت درونی ادبیات را در ساختار عملی و عینی آن تعریف کرده اند. (سارتر؛1363،ص 29).

برخی نیز صرفاً جنبه ی زیبایی «ادبیات» را ماهیت اصلی آن بر شمرده اند؛ و به گفتة اِمِرسون1 (1882-1803)، «زیبایی» خودش را توجیه می کند و در کنار هرگونه دفاعی که از شعر به وسیله ی ارسطو، درایدن، کالریچ و دیگران به عمل آمده، باید گفت که « نخستین وظیفه و عمده‌ی شعر، وفادار ماندن به ماهیت خودش است.» (رنه وِلِک و آستن وارن؛ 1373،ص31).

عده ای نیز مانند ماثیو آرنولد (1888-1822)، شاعر و منتقد، به بی طرفی اخلاقی ادبیات توجه داشتند. هدف آرنولد نیز نیل به «مجاهده ی بی طرفانه» و دست یابی به یک «محک عینی» در ارزیابی آثار ادبی بود. و در واقع نوعی تعادل و سازش بین مفهوم زیبایی (Beauty) و وظیفه ی اخلاقی (Duty) را تعلیم می داد.( زرین کوب؛ ج2، 1361،ص 503).

او در ماهیت اخلاقی ادبیات معتقد بود که "شعر می تواند جانشین مذهب شود." در مقابل بعضی ها نیز معتقدند که «هیچ چیز در این دنیا یا در آن دنیا، نمی تواند جانشین چیز دیگر باشد».(تی.اس.الیوت؛1933،صص 155-113).

با توجه به سوابق و پایه های تاریخی تحقیقات و پژوهش های انجام یافته در غرب، در می یابیم که در مطالعات و یا نظریه پردازی های آنان، تبیین روشن و گویایی از ماهیت اصلی و ذاتی ادبیات به عمل نیامده و در سیر جریانات و نظریه پردازی های ادبی نیز، بیشتر بر جنبه های صوری و مادی سخن ادبی، از جمله موضوع « زیباشناختی» آن و در نهایت بر مفهوم «لذّت گرایی ادبی» تأکید و توجه داشته اند.


دانلود با لینک مستقیم


نقد و تحلیل آراءادبی غربی‌ها 31ص