یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ایثار و شهادت از نگاه قرآن و سیره ی نبوی به ویژه مصادیق آن در جامعه

اختصاصی از یاری فایل ایثار و شهادت از نگاه قرآن و سیره ی نبوی به ویژه مصادیق آن در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

مدیریت آموزش و پرورش ناحیه‌ی 7 مشهد

مرکز پیش دانشگاهی و دبیرستان شاهد ثارا...

گزارش تحقیق جهت ارائه به مسابقه‌ی پژوهش و تحقیق مدارس شاهد و ایثارگر

 

نام استاد راهنما: جناب آقای محمّد جواد شریعتی

استاد مشاور: جناب آقای مجید نهبندانی

پژوهشگران:

1- ابوالفضل عباسی 2- امیر اردکانی 3- علیرضا غلام‌پور

پایه‌ی دوم دبیرستان- رشته‌ی ریاضی و فیزیک

بهار 87

بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداء وَ الصِّدِّیقین

مقدّمه

فرهنگ ایثار و شهادت از مهم‌ترین مسائل جوامع اسلامی است و گسترش و نفوذ این فرهنگ در بین مردم یک جامعه، در تمامی بخش های مختلف آن جامعه تأثیر می‌گذارد. گسترش فرهنگ ایثار و شهادت از بزرگ‌ترین هدف‌های عالی انسانی است و بدین جهت جوامع برآمده از رأی و نظر مردم پیوسته برای رسیدن به این هدف می‌کوشند.در این رابطه مطالعه و پژوهش پیرامون راه‌های گسترش این فرهنگ در جامعه، شیوه‌ی پیامبران و امامان در برخورد با این مسأله و موضوعات دیگر، کمک بسیاری به رسیدن به یک شیوه‌ی مناسب خواهد کرد. از این رو هدف از انجام این پروژه کمک به بیان مفهوم درست ایثار و شهادت از نگاه قرآن و سیره‌ی نبوی و مهم تر از آن مصداق‌های آن در جامعه‌ی اسلامی و بشری است. برای رسیدن به این هدف ابتدا پرسش‌هایی مطرح و فرضیه‌هایی بیان شد که به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

قرآن تا چه اندازه به فرهنگ ایثار و شهادت اهمیت داده است و تا چه اندازه آن را توصیه می کند؟

پیامبر‌(ص) چه سخنانی را در این باره می‌فرمایند و سیره‌ی عملی ایشان در این مورد چگونه بوده است؟

با توجه به سخنان پیامبر (ص) و ائمّه‌ی معصومین و بزرگان دین، چه تعریفی می‌توان به شهید و شهادت، ایثار و ایثارگر اختصاص داد و چگونه می‌توان از سخنان آن‌ها در پیدا کردن راه‌هایی برای گسترش فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه رهنمود گرفت؟

گسترش فرهنگ ایثار و شهادت در بین مردم جامعه چه تأثیراتی را به دنبال خواهد داشت؟ در واقع آیا گسترش فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه، بر سایر بخش‌های آن تأثیر خواهد گذاشت؟

و بسیار سئوالات دیگر که می‌خواهیم تا جایی که می‌توانیم با انجام این تحقیق به آن‌ها پاسخ گوییم.

چندین فرضیه برای پاسخ به این سئوالات و سپس برای امتحان درستیشان بیان شد:

نخست گفته شد گسترش فرهنگ ایثار و شهادت، تقریباً در تمامی بخش‌های جامعه نقش مثبت دارد و از این رو قرآن بسیار به آن اهمیت داده است. فرهنگ ایثار و شهادت نه تنها در هنگام جنگ و ستیز، بلکه در تمامی زمان‌ها باعث حرکت در راه درست و رو به جلو جامعه می‌شود. پیامبر نیز بسیار به آن اهمیت می‌دادند. هم‌چنین برای گسترش این فرهنگ در بین مردم باید از همان بدو تولد بر روی اعتقادات کودکان کار شود و خانواده‌ها آموزش داده شوند؛ در مدارس و رسانه‌ها دین تبلیغ شود و فضای معنوی بر جامعه حکم‌فرما گردد. دیگر این که ارزش‌های دفاع مقدس و انقلاب اسلامی نشر و بازگو گردد.

بعد از مطرح کردن فرضیه‌ها گروه شروع به جمع‌آوری اطلاعات در این زمینه‌ها کرد و بعد از گذشت چندین ماه پرتلاش، اینک نوشته‌ی پیش روی شما آماده شد.

لازم می‌دانیم در این‌جا یادآوری کنیم که سعی شده در تمام این تحقیق از اصطلاحات و مفاهیم ساده استفاده شود و هر جا موضوع مشکلی مطرح شد، در مورد آن توضیح داده شود.

حافظ: هر قطره‌ای در این ره صد بحر آتشین است

دردا کـه این مـــــعمّا شــرح و بـیان نـــدارد

4-1- ایثار و شهادت

 

اگر ما بخواهیم تمام رویدادهای بزرگی که در تاریخ زندگی به وجود آمده و در صفحات تاریخ ثبت شده، مشخّص کنیم و آن‌ها را ارزیابی کنیم، هیچ کدام از آن‌ها ارزشمندتر و بااهمّیّت‌تر از مسئله‌ی ایثار و شهادت نیست، ایثار و شهادت تنها یک مسئله‌ی از خودگذشتگی و فداکاری نیست، بلکه ایثار و شهادت عبارت است از: از‌خودگذشتگی و فداکاری توأم با بیدار کردن و زنده نمودن تمام افراد انسان‌ها از حالت خفتگی و بی‌توجّهی؛ لذا ایثارگر و شهید به واسطه‌ی ایثار و شهادتش، خون در رگ افراد مرده و خفته‌ی اجتماع تزریق می‌کند و آن‌ها را زنده و بیدار می‌سازد.

برخی کلمات ومفاهیم دارای قداستی هستندکه کم‌وبیش با تفاوت‌هایی در همه‌ی جوامع بشری مطرح هستند، هم‌چون کلمات شهید و ایثار، کلماتی که در همه‌ی عرف‌ها توأم با قداست و عظمت بدان نگریسته شده است. ایثار در لغت به معنی «بذل کردن، دیگری را برخود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدّم داشتن وخود را برای آسایش دیگران به رنج افکندن، قوت لازم و مایحتاج خود را به دیگری بخشیدن» است (فرهنگ لغت عمید، 1383). «ایثار نمود و نماد دیگرخواهی آدمیان است و روح هم‌نوع‌دوستی آن‌ها را به معرض نمایش می‌گذارد وگاه تا جایی پیش می‌رود که فردی یا حتّی جمع کثیری، جان خویش را در راه دیگری و دیگران از دست می‌دهند تا کمال و تمام ایثار و ازخودگذشتگی را برجای آورند و ازاین رو است که چنین افرادی در نگاه ملّت‌ها ومردمان هر جامعه‌ای به


دانلود با لینک مستقیم


ایثار و شهادت از نگاه قرآن و سیره ی نبوی به ویژه مصادیق آن در جامعه

دانلود تحقیق درمورد شهادت آب 10 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق درمورد شهادت آب 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

شهادت آب

آب، پیام مهمی برای ما دارد. آب به ما می‌گوید که نگاه عمیق‌تری به خودمان بیندازیم. زمانی که با آیینه آب به تماشای خود می‌نشینیم، این پیام به طور شگفت‌آوری خود را شفاف و درخشان می‌کند. می‌دانیم که زندگی بشر مستقیما به کیفیت آبی که در اطراف ما یا درون بدن ماست، روی آورده است. تصاویر و اطلاعات ارائه‌شده در این مقاله،‌ بازتابی از فعالیت «ماسارو ایموتو»، محقق خلاق و رویاپرداز ژاپنی است. «ایموتو» کتابی با نام «پیغام آب» منتشر کرده که برگرفته از یافته‌های تحقیقات جهانی وی است. اگر شما نسبت به تأثیرپذیری افکارتان از وقایع درون یا پیرامونتان شک و تردید دارید، اطلاعات و عکس‌هایی که در اینجا آورده شده را ببیند. این تصاویر مستقیما بر اساس نتایج به دست آمده در کتاب انتشاریافته «ایموتو» است، مطمئنا در فکر و ذهن شما دگرگونی پدید می‌آورد و عقاید شما را عمیقا تغییر خواهدداد. بنا بر آنچه در کتاب «ایموتو» آمده است، ما به مدارک حقیقی دست یافته‌ایم که نشان می‌دهد، انرژی ارتعاشی بشر، افکار، نظرات و موسیقی بر ساختار مولکولی آب اثر می‌گذارد. آب، ماده‌ای بسیار سازگار است، به گونه‌ای شکل فیزیکی آب به آسانی با محیطی که در آن هست، انطباق پیدا می‌کند و نه تنها از نظر فیزیکی تغییر می‌کند، بلکه شکل مولکولی آن نیز تغییر می‌یابد. انرژی یا ارتعاشات محیط، شکل مولکولی آب را تغییر می‌دهد. از این جنبه، نه تنها آب توانایی آن را دارد که از حیث دیداری، محیط خود را منعکس کند، بلکه از حیث مولکولی هم در انعکاس محیط اطراف خود عمل می‌کند.

«ایموتو»، تغییرات مولکولی آب را به وسیله تکنیک‌های عکسبرداری و مشاهده میکروسکوپی به صورت سند و مدرک درآورده است. به این صورت که وی قطراتی از آب را به صورت یخ درآورده و سپس آنها را در یک فضای تاریک میکروسکوپی مورد آزمایش که از قابلیت‌های عکاسی برخوردار بوده، قرار داده است. تحقیقات وی، آشکارا تغییر شکل ساختار مولکول آب را به نمایش گذاشته است و اثر محیط بر ساختار آب را نشان می‌دهد. برف، بیش از چندین میلیون سال است که بر زمین فرود می‌آید و همان‌گونه که می‌دانیم، هر دانه برف‌، دارای شکل و ساختار خاص و منحصر به فرد است. با تبدیل یخ به آب و عکسبرداری از ساختار آن، شما به اطلاعات باورنکردنی‌ای آب دست پیدا می‌کنید.«ایموتو» به تفاوت‌های جالب‌توجهی در ساختار کریستالی آب دست یافته است که از منابع گوناگون و شرایط مختلف در روی کره زمین تهیه شده‌اند. آبی که از نخستین محل خود از کوه جاری می‌شود و چشمه‌هایی که جاری هستند، طرح‌های هندسی بسیار زیبایی از الگوهای کریستالی‌شده خود ارائه می‌دهند. آب آلوده و سمی که از نواحی پرجمعیت و صنعتی به دست آمده است و آب راکد کوله‌های آب و سدهای ذخیره، به صراحت ساختارهای کریستالی تغییریافته و برحسب اتفاق شکل‌گرفته آب را نشان می‌دهد.

آب رودخانه سایجو ـ‌ ژاپن

آب رودخانه سانبوئیچی یوسویی ـ ژاپن

یخ قطب جنوب

چشمه‌ای در لوردز ـ فرانسه

آب دریاچه بیواکو، بزرگ‌ترین دریاچه در مرکز ژاپن و آب استخری از ناحیه کینکی، آلودگی بدتر شده است.

آب رودخانه «یودو»ی ژاپن که به خلیج «اوزاکا» می‌ریزد. این رودخانه‌ از میان بیشتر شهرهای اصلی در کاسایی می‌گذرد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد شهادت آب 10 ص

دانلود تحقیق درمورد بررسى فقهى شهادت زن در اسلام 24 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق درمورد بررسى فقهى شهادت زن در اسلام 24 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

بررسى فقهى شهادت زن در اسلام

ناشر: انتشارات میثم تمارمؤلف: فخرالدین صانعىنوبت چاپ: اول / تابستان 1385

مقدمه

(... وَ مَا رَبُّکَ بِظَـلَّـم لِّلْعَبِیدِ );[1] خداوند هیچ گاه بر بندگانش ظلم نکرده و نمى کند.هر مکتب و ایدئولوژى براى فراخوانى جامعه به سوى خویش باید نیازهاى فطرى انسان ها و مشکلات جوامع را در نظر گرفته، بر طبق آن، مبانى خویش را بنیان و به جامعه ارائه نماید:(فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا...).[2]چرا که بدون توجه به نیازهاى بشر در زندگى هیچ مکتبى موفق به جذب مردم به سوى خویش نمى شود. یکى از راه هاى پذیرش جامعه سهولت در دین است که به همان فطرى بودن و برآوردن نیاز بشر بر مى گردد: بعثنى بالحنیفیّة السهلة السمحة.[3]بر همین اساس، خداوند حکیم ـ که آفریدگار انسان خاکى است و آگاه تر از همه به نیازهاى بشر ـ به پیامبران خود دستور داده است که به گونه اى در دعوت خود برنامه ریزى کنند که گسترش عدالت و رفع ظلم و تبعیض در جامعه را به دنبال داشته باشد. با توجه به همین ملاک، خداوند حکیم در قرآن به پیامبر خویش یادآورى مى نماید که پروردگارت هیچ گاه به بندگانش ظلم نمى نماید و ارزش هر انسانى را بسته به نوع اعمالش مى داند و هیچ انسانى را بر انسان دیگر ترجیح نداده است. او معیار تقرب به خود را پرهیزگارى و اعمال صالح دانسته، نه قومیت و جنسیت، که آن هم باز به نفع انسان هاست; چرا که تقوا مانع از تعدى و ظلم است.بر همین اساس، تمامى احکام نیز باید بر مبناى عدالت استوار باشد و این اصل استثنا بردار نیست. بنابر این، تمامى پیروان مکاتب عدالت محور مى توانند هر حکمى را که مخالف عدالت و موافق ظلم و تبعیض دیدند، مورد خدشه و شبهه قرار دهند; چرا که میزان در هر حکمى از طرف شارع عدالت قرار داده شده است.واضح است که شارع حکیم هیچ گاه حکمى ظالمانه صادر نخواهد کرد و در مواردى که در کتاب و سنت در حکمى شائبه عدم عدالت وجود دارد، باید به مبانى آن و طریق استنباط آن رجوع کرد.حال با توجه به این اصل و ملاک مهم در جعل احکام شرعى، یکى از احکامى که امروزه در آن شبهه تبعیض و عدم عدالت و برابرى مطرح شده، مسأله عدم تساوى شهادت زنان با مردان است. این عدم تساوى هم در مباحث مربوط به دعاوى مطرح است و هم در اثبات برخى از احکام شرعى، مانند رؤیت هلال ماه. در برخى دعاوى مثل حدود عِرضى و یا برخى از احکام شرعى مانند ثبوت طلاق به طور کلى شهادت زنان نفى گردیده است که موجب بروز شبهه عدم عدالت در این حکم شده است.با توجه به شبهات طرح شده در موضوع شهادت زنان، در این نوشتار در پى آن هستیم که با دو هدف به بررسى ادله شهادت زنان در کتاب و سنت و اقوال فقها بپردازیم: اول آن که ببینیم آیا اصلا چنین حکمى از طرف شارع صادر شده یا خیر; بدین معنا که شارع حکیمى که تبعیض و ظلم را در احکام خویش نفى کرده است، آیا در این مورد یک حکم کلى بر موضوعات فقهى و دعاوى که نیاز به شهادت شهود دارد، نموده است و ارزش شهادت دو زن را برابر شهادت یک مرد دانسته است؟ یا این که اصلا چنین حکم کلى وضع نکرده است که این صورت دیگر شبهه تبعیض وجود ندارد و نمى توان حکم اسلام در شهادت زنان را مورد مناقشه و مخالفت عدالت برشمرد.دوم آن که اگر در مواردى به وسیله ادله متقن و نصوص صریح ثابت گردید که ارزش شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است و یا این که اصلا شهادت زنان مورد پذیرش نیست، جهت توجیح این حکم چه باید کرد. براى دستیابى به این دو هدف، این نوشتار در دو بخش تنظیم گردیده است که در بخش اول آن به مباحثى همچون ارزش شهادت زن و اصل عملى در شهادت و دلایل عمومى عدم تساوى شهادت زن و مرد، پرداخته شده است.بخش دوم ـ که محور اصلى این نوشتار است ـ شامل بررسى و کنکاشى در ادله موضوعاتى همچون شهادت زنان در امور مالى، رؤیت هلال، طلاق، رضاع، نکاح... و حدود (عرضى و غیر عرضى) است.لازم به ذکر است محور این مباحث، دروس خارج فقه حضرت آیة الله العظمى صانعى (دام ظله) است که در سال هاى 80 ـ79 در مدرسه مبارکه فیضیه القا فرموده اند. از آنجا که این جانب نیز در آن سال ها در محضر ایشان تلمذ مى کردم، با توجه به نظریات جدیدى که ایشان در رابطه با شرایط شاهد و بخصوص شرط مرد بودن شاهد مطرح نمودند، با توصیه دوستان در مؤسسه فقه الثقلین تصمیم به تحقیق و ویرایش و تنظیم این دروس گرفتم. ناگفته نماند که بازنویسى مباحث فقهى که با اصطلاحات و دقت هاى پیچیده که فهم آن مستلزم فراگیرى مقدمات و ممارست در حضور نزد اساتید معظم حوزه هاى علمیه ـ صانها الله عن الحدثان ـ همراه است، در قالبى که قابل استفاده براى غیر طلاب حوزه هاى علمیه همچون دانشگاهیان و فرهیختگان گردد، کار دشوارى است ولکن در این اوراق، در حد توان سعى گردید آنچه که در ارتباط با اصل شهادت زنان و شبهات و پاسخ به آنها در دروس خارج فقه مطرح گردیده بود، در حد این نوشتار و رسیدن به هدف آن آورده شود.در پایان، لازم است که از والد معظم در ارتباط با راهنمایى هاى ایشان در چگونگى طرح مباحث و یادآورى نکات ریز فقهى تشکر و قدردانى نمایم.و ما توفیق إلاّ بالله. علیه توکلت و الیه أنیب حسبنا الله و نعم الوکیل، نعم المولى و نعم النصیرحوزه علمیه قم ـ فخرالدین صانعىتابستان 1384بیست هفتم رجب المرجب 1426

بخش اول: بررسى ارزش شهادت زنان، اصل عملى و دلایل عمومى عدم تساوى شهادت زنان با مردان

فصل اول: ارزش شهادت زن

مبحث اول: تقسیم ها و ملاک ها

فقها در مورد ارزش شهادت زن دیدگاه واحدى نداشته و نظریات مختلفى، ولو با اندکى اختلاف، در کتاب هاى خود ارائه کرده اند. این دیدگاه ها را مى توان به چند دسته تقسیم کرد:اول. در یک تقسیم، ارزش شهادت زن بر حسب مورد به امور کیفرى، حدود، مسائل مالى یا آنچه که مقصود از آن مال است، رؤیت هلال، طلاق و امورى که شهادت زنان به تنهایى مى تواند مورد شهادت را اثبات کند، تقسیم شده است. در بیشتر کتب فقهى این تقسیم وجود دارد.[4]دوم. تقسیم بر اساس مصادیق حق الله و حق الناس. این نوع تقسیم بندى در عبارت شیخ در المبسوط[5] و محقق صاحب شرایع[6] و پس از آن در عبارات شارحان شرایع[7] به چشم مى خورد.سوم. تقسیم بر اساس قبول و عدم قبول. این نوع تقسیم بندى را مى توان در عبارت شیخ در النهایة[8] و سلار در المراسم[9] و عبارت المهذب[10] قاضى ابن براج دید.چهارم. تقسیم بر اساس تعداد مورد نیاز شهود در قضایاى مختلف. این نوع تقسیم بندى را ابن حمزه در کتاب الوسیلة ذکر نموده است.[11]این چهار گونه تقسیم در دو عنوان قابل جمع شدن هستند که در ادامه به آن اشاره مى نماییم.

تقسیم بر اساس مصادیق حقوق

به علت آن که مبناى بحث فقهى ما تا حدودى بر اساس تقسیم بندى صاحب شرایع صورت گرفته، ذکر تقسیم ایشان خالى از فایده نیست. ایشان مى فرماید:حقوق بر دو قسم است: حق الله و حق الناس. در قسم اول (حق الله) برخى فقط با شهادت چهار مرد ثابت مى شوند; مثل زنا، لواط و مساحقه و تنها زنا با سه مرد و دو زن و یا دو مرد و چهار زن ثابت مى شود. البته حدّ رجم در زنا با شهادت دو مرد و چهار زن ثابت نمى شود، بلکه فقط شلاق زدن با آن اثبات مى گردد.[12]بعضى از اقسام حق الله نیز فقط با دو شاهد مرد ثابت مى شود که آنها عبارت اند از: حدودى مانند سرقت، شرب خمر و ارتداد.هیچ یک از اقسام حق الله با یک شاهد مرد و دو زن و یا یک شاهد و قَسَم مدعى و یا شهادت زنان به تنهایى، ولو خیلى زیاد باشند، ثابت نمى شود.حق الناس یا حقوق آدمى سه دسته است:1. دسته اى کـه فقط با دو شاهد مرد ثابت مى شود که عبارت است از: طلاق، خلع، وکالت، وصیت، نسب و رؤیت هلال. و در مورد عتق و نکاح و قصاص تردید وجود دارد و قول اظهر آن است که این سه مورد با یک شاهد مرد و دو زن ثابت مى گردد.2. دسته اى از حقوق که با دو شاهد مرد و یا یک شاهد مرد و دو شاهد زن و یا یک شاهد مرد همراه با قَسم ثابت مى شود که عبارت است از: دیون، اموال و عقود معاوضى چون بیع، صرف و سَلَم، صلح، اجاره، مساقات، رهن، وصیت و جرمى که مستوجب دیه است.3. دسته اى از حقوق که با شهادت زن و مرد جداگانه یا به ضمیمه یکدیگر ثابت مى شود که عبارت است از: ولادت، حیات جنین هنگام ولادت (استهلال) و عیوب باطنى زنان. و در قبول شهادت زنان به تنهایى، در رضاع، اختلاف است که مختار ما جواز است.سپس چنین مى فرماید:در مورد دیون و اموال، شهادت دو زن با یک مرد و شهادت دو زن با قَسم پذیرفته مى شود و شهادت زنان، هر چند زیاد باشند، به تنهایى قابل قبول نیست. شهادت یک زن براى یک چهارم میراث بچه اى که زنده متولد شده و فوت کرده، و نیز یک چهارم وصیت، پذیرفته مى شود. على الاصول هر کجا شهادت زنان بدون انضمام مردان پذیرفته مى شود، باید چهار زن باشند.[13]

تقسیم بر اساس اهمیّت حقوق

حق الله و حق الناس از کلماتى هستند که در باب شهادت زیاد تکرار مى شوند. فقها از این کلمات به عنوان یک ملاک کلّى یاد نموده اند و بین این دو عنوان از حیث پذیرش شهادت زنان تفکیک قایل شده و فرموده اند در آنجایى که حق الناس در میان نیست و تنها حق الله است، شهادت زنان معتبر نیست; مانند حد لواط و مساحقه. امّا در حق الناس، شهادت زنان نیز مانند شهادت مردان داراى اعتبار و ارزش است.با توجه به مطالبى که تاکنون آورده شد، مشخص شد که در برخى از موارد، شهادت زنان اصلا پذیرفته نمى شود و در برخى موارد نیز شهادت دو زن به جاى یک مرد مورد قبول واقع شده است. به عبارت دیگر، ارزش شهادت زن نصف ارزش شهادت مردان است. با توجه به این نکته، ما در این نوشتار در مقام رفع این تبعیض بر اساس روش هاى فقهى متداول در حوزه هاى علمیّه هستیم; بدین معنا که مى خواهیم ببینیم با کنکاشى دوباره در ادله این موارد و نگاهى از روى آگاهى به این تبعیض و تفاوت در ارزش شهادت زنان، مى توانیم قایل به عدم تبعیض شویم یا این که باید توجیه دیگرى را انتخاب کنیم. گفتنى است که هر جا دلیل بر نصف بودن شهادت زنان نسبت به مردان دلالت تام دارد، ما نیز آن را قبول داشته و تابع دلیل هستیم.

مبحث دوم: راه هاى توجیه تفاوت بین زن و مرد در شهادت و بررسى آنها

بیان مبانى ارائه شده در حدود


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد بررسى فقهى شهادت زن در اسلام 24 ص

متن عربی شهادت بر شهادت 38 ص

اختصاصی از یاری فایل متن عربی شهادت بر شهادت 38 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 69

بَابُ الشَّهَادَةِ عَلَى الشَّهَادَةِ

3351 قَالَ الصَّادِقُ ع إِذَا شَهِدَ رَجُلٌ عَلَى شَهَادَةِ رَجُلٍ فَإِنَّ شَهَادَتَهُ تُقْبَلُ وَ هِیَ نِصْفُ شَهَادَةٍ وَ إِنْ شَهِدَ رَجُلَانِ عَدْلَانِ عَلَى شَهَادَةِ رَجُلٍ فَقَدْ ثَبَتَ شَهَادَةُ رَجُلٍ وَاحِدٍ

من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 70

3352 وَ رَوَى غِیَاثُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ عَلِیّاً ع کَانَ لَا یُجِیزُ شَهَادَةَ رَجُلٍ عَلَى شَهَادَةِ رَجُلٍ إِلَّا شَهَادَةَ رَجُلَیْنِ عَلَى شَهَادَةِ رَجُلٍ‏

3353 وَ رُوِیَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی رَجُلٍ شَهِدَ عَلَى شَهَادَةِ رَجُلٍ فَجَاءَ الرَّجُلُ فَقَالَ إِنِّی لَمْ أُشْهِدْهُ قَالَ تَجُوزُ شَهَادَةُ أَعْدَلِهِمَا وَ إِنْ کَانَتْ عَدَالَتُهُمَا وَاحِدَةً لَمْ تَجُزْ شَهَادَتُهُ‏

3354 وَ سَأَلَ صَفْوَانُ بْنُ یَحْیَى أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ أَشْهَدَ أَجِیرَهُ عَلَى شَهَادَةٍ ثُمَّ فَارَقَهُ أَ تَجُوزُ شَهَادَتُهُ بَعْدَ أَنْ یُفَارِقَهُ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَیَهُودِیٌّ أُشْهِدَ عَلَى شَهَادَةٍ ثُمَّ أَسْلَمَ أَ تَجُوزُ شَهَادَتُهُ قَالَ نَعَمْ‏

3355 وَ رَوَى الْعَلَاءُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الذِّمِّیِّ وَ الْعَبْدِ یُشْهَدَانِ عَلَى شَهَادَةٍ ثُمَّ یُسْلِمُ الذِّمِّیُّ وَ یُعْتَقُ الْعَبْدُ أَ تَجُوزُ شَهَادَتُهُمَا عَلَى مَا کَانَا أُشْهِدَا عَلَیْهِ قَالَ نَعَمْ إِذَا عُلِمَ مِنْهُمَا بَعْدَ ذَلِکَ خَیْرٌ جَازَتْ شَهَادَتُهُمَا

3356 وَ رَوَى غِیَاثُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ‏

من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 71

عَلِیٌّ ع لَا تَجُوزُ شَهَادَةٌ عَلَى شَهَادَةٍ فِی حَدٍّ وَ لَا کَفَالَةٌ فِی حَدٍّ

3357 وَ رُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنِ الْبَاقِرِ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی الشَّهَادَةِ عَلَى شَهَادَةِ الرَّجُلِ وَ هُوَ بِالْحَضْرَةِ فِی الْبَلَدِ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ کَانَ خَلْفَ سَارِیَةٍ وَ یَجُوزُ ذَلِکَ إِذَا کَانَ لَا یُمْکِنُهُ أَنْ یُقِیمَهَا لِعِلَّةٍ تَمْنَعُهُ مِنْ أَنْ یَحْضُرَ وَ یُقِیمَهَا فَلَا بَأْسَ بِإِقَامَةِ الشَّهَادَةِ عَلَى شَهَادَتِهِ‏

3358 وَ رَوَى عَمْرُو بْنُ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ أَشْهِدْ عَلَى شَهَادَتِکَ مَنْ یَنْصَحُکَ قَالُوا أَصْلَحَکَ اللَّهُ کَیْفَ یَزِیدُ وَ یَنْقُصُ قَالَ لَا وَ لَکِنْ مَنْ یَحْفَظُهَا عَلَیْکَ‏

وَ لَا تَجُوزُ شَهَادَةٌ عَلَى شَهَادَةٍ عَلَى شَهَادَةٍ

بَابُ الِاحْتِیَاطِ فِی إِقَامَةِ الشَّهَادَةِ

3359 رُوِیَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ غُرَابٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَشْهَدَنَّ عَلَى‏

من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 72

شَهَادَةٍ حَتَّى تَعْرِفَهَا کَمَا تَعْرِفُ کَفَّکَ‏

3360 وَ رُوِیَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سُوَیْدٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الْمَاضِی ع یُشْهِدُنِی هَؤُلَاءِ عَلَى إِخْوَانِی قَالَ نَعَمْ أَقِمِ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ إِنْ خِفْتَ عَلَى أَخِیکَ ضَرَراً

قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْکِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَکَذَا وَجَدْتُهُ فِی نُسْخَتِی وَ

وَجَدْتُ فِی غَیْرِ نُسْخَتِی وَ إِنْ خِفْتَ عَلَى أَخِیکَ ضَرَراً فَلَا

وَ مَعْنَاهُمَا قَرِیبٌ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ إِذَا کَانَ لِکَافِرٍ عَلَى مُؤْمِنٍ حَقٌّ وَ هُوَ مُوسِرٌ مَلِیٌّ بِهِ وَجَبَ إِقَامَةُ الشَّهَادَةِ عَلَیْهِ بِذَلِکَ وَ إِنْ کَانَ عَلَیْهِ ضَرَرٌ بِنَقْصٍ مِنْ مَالِهِ وَ مَتَى کَانَ الْمُؤْمِنُ مُعْسِراً وَ عَلِمَ الشَّاهِدُ بِذَلِکَ فَلَا تَحِلُّ لَهُ إِقَامَةُ الشَّهَادَةِ عَلَیْهِ وَ إِدْخَالُ الضَّرَرِ عَلَیْهِ بِأَنْ یُحْبَسَ أَوْ یُخْرَجَ عَنْ مَسْقَطِ رَأْسِهِ أَوْ یُخْرَجَ خَادِمُهُ عَنْ مِلْکِهِ وَ هَکَذَا لَا یَجُوزُ لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُقِیمَ شَهَادَةً یُقْتَلُ بِهَا مُؤْمِنٌ بِکَافِرٍ وَ مَتَى کَانَ غَیْرُ ذَلِکَ فَیَجِبُ إِقَامَتُهَا عَلَیْهِ فَإِنَّ فِی صِفَاتِ الْمُؤْمِنِ أَلَّا یُحَدِّثَ أَمَانَتَهُ الْأَصْدِقَاءَ وَ لَا یَکْتُمَ شَهَادَةَ الْأَعْدَاءِ

3361 وَ رُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ یُشْهِدُنِی عَلَى الشَّهَادَةِ فَأَعْرِفُ خَطِّی وَ خَاتَمِی وَ لَا أَذْکُرُ مِنَ الْبَاقِی قَلِیلًا وَ لَا کَثِیراً فَقَالَ إِذَا کَانَ صَاحِبُکَ ثِقَةً وَ مَعَکَ رَجُلٌ ثِقَةٌ فَاشْهَدْ لَه‏

الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج‏3، ص: 20

یَدْخُلُ فِی الْکَلَامِ وَ یَبْعُدُ مِنْ دُخُولِهِ مَعَ الْبُرُوزِ وَ الْمُشَاهَدَةِ

14 بَابُ الشَّهَادَةِ عَلَى الشَّهَادَةِ

1 مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ ذُبْیَانَ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ مُوسَى بْنِ أُکَیْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی الشَّهَادَةِ عَلَى شَهَادَةِ الرَّجُلِ وَ هُوَ بِالْحَضْرَةِ فِی الْبَلْدَةِ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ کَانَ خَلْفَ سَارِیَةٍ یَجُوزُ ذَلِکَ إِذَا کَانَ لَا یُمْکِنُهُ أَنْ یُقِیمَهَا هُوَ لِعِلَّةٍ تَمْنَعُهُ عَنْ أَنْ یَحْضُرَ وَ یُقِیمَهَا فَلَا بَأْسَ بِإِقَامَةِ الشَّهَادَةِ عَلَى شَهَادَةٍ

2 فَأَمَّا مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى الْخَزَّازِ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ لَا أَقْبَلُ شَهَادَةَ رَجُلٍ عَلَى رَجُلٍ حَیٍّ وَ إِنْ کَانَ بِالْیَمَنِ‏

فَهَذَا الْخَبَرُ یَحْتَمِلُ وُجُوهاً أَحَدُهَا أَنْ یَکُونَ إِرَادَتُهُ لَا یَقْبَلُ شَهَادَةَ رَجُلٍ عَلَى رَجُلٍ مُدَّعًى عَلَیْهِ غَائِبٍ لِأَنَّهُ رُبَّمَا کَانَ مَعَ الْغَائِبِ بَیِّنَةٌ تُعَارِضُ لِهَذِهِ الْبَیِّنَةِ وَ تُبْطِلُهَا وَ ذَلِکَ لَا یَجُوزُ لِأَنَّا قَدْ بَیَّنَّا فِی کِتَابِنَا الْکَبِیرِ وَ نَذْکُرُهُ فِیمَا بَعْدُ إِنْ عَرَضَ ذَلِکَ لِأَنَّ الْغَائِبَ یُحْکَمُ عَلَیْهِ وَ یُبَاعُ مِلْکُهُ وَ یُقْضَى دَیْنُهُ وَ یَکُونُ هُوَ عَلَى حُجَّتِهِ إِذَا حَضَرَ وَ یُؤْخَذُ مِنْ خَصْمِهِ الْکُفَلَاءِ بِالْمَالِ وَ الثَّانِی أَنَّهُ لَا یَقْبَلُ شَهَادَةَ رَجُلٍ عَلَى شَهَادَةِ رَجُلٍ حَیٍّ وَ إِنْ قَبِلَهُ عَلَى شَهَادَتِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ ذَلِکَ أَیْضاً لَا یَجُوزُ لِمَا تَقَدَّمَ فِی الْخَبَرِ الْأَوَّلِ مِنْ أَنَّهُ تُقْبَلُ شَهَادَةٌ عَلَى شَهَادَةٍ وَ إِنْ کَانَ حَاضِراً إِذَا مَنَعَهُ مِنَ الْحُضُورِ مَانِعٌ وَ الثَّالِثُ وَ هُوَ الْأَوْلَى أَنْ یَکُونَ الْمُرَادُ بِالْخَبَرِ أَنَّهُ لَا یَجُوزُ قَبُولُ شَهَادَةِ رَجُلٍ وَاحِدٍ عَلَى شَهَادَةِ رَجُلٍ بَلْ یُحْتَاجُ إِلَى شَهَادَةِ رَجُلَیْنِ عَلَى رَجُلٍ لِیَقُومَا مَقَامَ شَهَادَتِهِ وَ الَّذِی یَدُلُّ عَلَى ذَلِکَ‏

الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج‏3، ص: 21

3 مَا رَوَاهُ الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ کَانَ لَا یُجِیزُ شَهَادَةَ رَجُلٍ عَلَى رَجُلٍ إِلَّا شَهَادَةَ رَجُلَیْنِ عَلَى رَجُل‏

تهذیب الأحکام، ج‏6، ص: 256

77 عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ ذُبْیَانَ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ مُوسَى بْنِ أُکَیْلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی الشَّهَادَةِ عَلَى شَهَادَةِ الرَّجُلِ وَ هُوَ بِالْحَضْرَةِ فِی الْبَلَدِ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ کَانَ خَلْفَ سَارِیَةٍ یَجُوزُ ذَلِکَ إِذَا کَانَ لَا یُمْکِنُهُ أَنْ یُقِیمَهَا هُوَ لِعِلَّةٍ تَمْنَعُهُ عَنْ أَنْ یُحْضِرَهُ وَ یُقِیمَهَا فَلَا بَأْسَ بِإِقَامَةِ الشَّهَادَةِ عَلَى الشَّهَادَة

58 عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- أَوْ آخَرانِ مِنْ غَیْرِکُمْ فَقَالَ-

تهذیب الأحکام، ج‏6، ص: 253

إِذَا کَانَ الرَّجُلُ فِی أَرْضِ غُرْبَةٍ وَ لَا یُوجَدُ فِیهَا مُسْلِمٌ جَازَتْ شَهَادَةُ مَنْ لَیْسَ بِمُسْلِمٍ عَلَى الْوَصِیَّةِ

59 أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ ضُرَیْسٍ الْکُنَاسِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ شَهَادَةِ أَهْلِ مِلَّةٍ هَلْ تَجُوزُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ غَیْرِ أَهْلِ مِلَّتِهِمْ فَقَالَ لَا إِلَّا أَنْ لَا یُوجَدَ فِی تِلْکَ الْحَالِ غَیْرُهُمْ فَإِنْ لَمْ یُوجَدْ غَیْرُهُمْ جَازَتْ شَهَادَتُهُمْ فِی الْوَصِیَّةِ لِأَنَّهُ لَا یَصْلُحُ ذَهَابُ حَقِّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وَ لَا تَبْطُلُ وَصِیَّتُه‏

الخلاف، ج‏5، ص: 46

مسألة 64: لا یثبت حد القذف بشهادة على شهادة، و لا بکتاب قاضٍ إلى قاضٍ.

و به قال أبو حنیفة «4».

و قال الشافعی: یثبت بهما «5».

دلیلنا: إجماع الفرقة على أن الشهادة على الشهادة لا تقبل فی شی‏ء من‏

الخلاف، ج‏5، ص: 47

الحدود. و أما کتاب قاضٍ الى قاضٍ فإنه لا یقبل فی شی‏ء من الأحکام عندنا.

و أیضا فإن الإثبات بهما یحتاج الى شرع، و لا شرع یدل على ذلک.

الخلاف، ج‏6، ص: 266

فإن قیل: یجوز تجدید شهادة على شهادة أبدا.

قلنا: الشهادة على الشهادة لا تجوز عندنا إلا دفعة واحدة، فأما البطن الثالث فلا یجوز على حال، و على هذا یؤدی إلى ما قلناه.

المبسوط فی فقه الإمامیة، ج‏5، ص: 228

لا یقبل الشهادة على الشهادة عندنا فی شی‏ء من الحدود

، و یقبل فی الأموال أو ما المراد به المال و فی القصاص، و قال بعضهم حقوق الآدمیین کلها یثبت بالشهادة على الشهادة و یقبل فیها کتاب قاض إلى قاض، و عندنا لا یقبل فی شی‏ء من الأحکام، قالوا سواء کان مالا أو حدا مثل حد القذف أو قصاصا.

أما حقوق الله تعالى فعندنا لا یثبت بشهادة على شهادة، و لا کتاب قاض إلى قاض و قال بعضهم تقبل و یثبت بذلک.

المبسوط فی فقه الإمامیة، ج‏5، ص: 315

إذا ادعت المرأة أن زوجها أقر بأنه أخوها من رضاع فأنکر

و أقامت المرأة أربع نسوة عدول شهدن بذلک، لم یقبل، لا عندنا و لا عندهم، عندنا لما مضى، و عندهم لأن شهادتهن منفردة إنما تقبل فیما لا یطلع علیه الرجال، و هذا إقرار و لیس الإقرار کالمقر به ألا ترى أنه یقبل فی المال شاهد و امرأتان و لا یقبل فی الشهادة على الشهادة بالمال شاهد و امرأتان.

المبسوط فی فقه الإمامیة، ج‏8، ص: 126

و لا یقبل شهادة النساء فی کتاب قاض إلى قاض‏

لأن شهادة النساء یقبلن فیما کان مالا أو المقصود به المآل، و لا یطلع علیه الرجال کالولادة و الاستهلال و العیوب تحت الثیاب و الرضاع عندهم، و لیس ههنا واحد منها، و لأنها بمنزلة شهادة على شهادة، و لا مدخل لهن فی الشهادة على الشهادة.

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏6، ص: 184

باب الشهادة على الشهادة

«قال الصادق علیه السلام: إذا شهد رجل على شهادة رجل»

(3) الظاهر أنه على سبیل المثال و إلا فالمرأة أیضا کذلک‏

«فإن شهادته تقبل و هی نصف شهادة»

(4) لکنه لا یفید و لا یصح انضمام الیمین إلیه أیضا کما فی شاهد الأصل لکنها جزء العلة: فإذا انضم إلیها شهادة رجل آخر یصیر بمنزلة شاهد واحد لکنهما إذا شهدا على جماعة، یثبت بهما شهادتهم جمیعا.

«و روى غیاث بن إبراهیم»

(5) فی الموثق کالصحیح کالشیخ عن طلحة بن‏

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏6، ص: 185

زید و هو کالسابق.

«و روى عبد الله بن سنان»

(1) فی الصحیح کالکلینی و الشیخ‏

«عن عبد الرحمن»

(2) و الصواب و عبد الرحمن‏

«بن أبی عبد الله»

(3) أیضا فی الصحیح و هما فی القوی کالصحیح عنه‏

«عن أبی عبد الله»

(4) روى الکلینی و الشیخ فی الصحیح عن عبد الله بن سنان کما فی المتن و هما فی القوی کالصحیح عن عبد الرحمن مثله إلى قوله أعدلهما.

و الظاهر أن تبدیل الواو (بعن) من النساخ، و على أی حال فالحدیث صحیح و یدل على أنه لو تعارض الأصل و الفرع یقدم الأعدل، و استشکله بعض الأصحاب بأنه یشترط فی قبول الفرع تعذر الأصل فکیف یجتمع معه، و أجیب بأنه یمکن تعذر الوصول حین الشهادة، فلما شهد حضر الأصل و أنکر و ینبغی أن یقرأ (لم أشهده) بالأفعال لیتحقق التعارض بأن یقول الأصل جزما على سبیل شهادة النفی أو من باب علم یعلم و یکون المراد الجزم أیضا لا أنه لیس فی بالی فإنه حینئذ یقدم الفرع‏

«لم تجز شهادته»

(5) أی الفرع و تسقط للتعارض، و یمکن القول بالقرعة لکنه لم یقل به على الظاهر أحد لکونها على خلاف الأصل فیعمل بالمتیقن.

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏6، ص: 186

«و سأل صفوان بن یحیى»

(1) فی الحسن کالصحیح و الشیخ فی الصحیح و یدل على عدم قبول شهادة الأجیر حال کونه أجیرا و قبوله بعد المفارقة ظاهرا للتقریر. و یمکن أن یقال إنه سأل عن حاله بعد المفارقة فقال یجوز بلا کراهیة، و یکفی فی المفهوم هذا القدر مع ضعف دلالة المفهوم. لکن فی الیهودی یصح مفهومه لا من حیث المفهوم بل من الآیة و الأخبار کما تقدم، و لا مناسبة لهذا الخبر مع تالیه بهذا الباب و کان ینبغی ذکرهما سابقا، و الظاهر أن المصنف فهم من قوله (أشهد أجیره) على شهادة ذلک و هو أفصح.

«و روى العلاء»

(2) فی الصحیح‏

«عن محمد بن مسلم (إلى قوله) خیر»

(3) أی عدالة

«جازت شهادتهما»

(4) و هو کالسابق، لکن المفهوم هنا أقوى و یحمل فی العبد على التقیة مع معارضته للمنطوق‏

«و روى غیاث بن إبراهیم»

(5) فی الموثق کالصحیح کالشیخ لأن مبنى الحدود على التخفیف و یؤیده ما رواه الشیخ فی الموثق عن طلحة بن زید عن أبی عبد الله عن أبیه عن علی علیه السلام أنه کان لا یجیز شهادة على شهادة فی حد.

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏6، ص: 187

«و روی عن محمد بن مسلم»

(1) فی القوی کالصحیح، کالشیخ، و یدل على جواز الشهادة على الشهادة و إن کان حاضرا إذا لم یمکنه الإقامة- (فأما) ما رواه الشیخ فی الموثق کالصحیح عن غیاث بن إبراهیم، عن جعفر عن أبیه أن علیا علیهم السلام قال: لا أقبل شهادة رجل على رجل حی و إن کان بالیمن (فمحمول) على التقیة، و یمکن حمله على أنه لا یقبل شهادة رجل واحد، بل یحتاج إلى عدلین على عدل.

«و روى عمرو بن جمیع»

(2) فی الضعیف‏

«اشهد على شهادتک من ینصحک»

(3) أی من یرید الخیر لک‏

«قالوا»

(4) جماعة من الحاضرین‏

«کیف»

(5) أی کیف ینصح‏

«یزید و ینقص»

(6) حتى یکون نافعا عند الأداء کما فی الشهادة على أجر المتعة عندهم و کیف یزید و ینقص مع عدم جوازهما و النصح لا یکون إلا هکذا

«قال لا»

(7) یزید و لا ینقص أو ما أردت ما فهمت‏

«و لکن من یحفظها»

(8) أی الشهادة علیک لیذکرک و لا تنسى‏

«و لا تجوز شهادة»

(9) بمرتبتین یمکن أن یکون من کلام المصنف و هو الأظهر

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏6، ص: 188

و أن یکون من تتمة الخبر، و على أی حال عمل به الأصحاب و إن ضعف الخبر أو کان مرسلا لأنها على خلاف الأصل عمل علیه فی المتیقن و هو ما کان بمرتبة واحدة و إن احتمل دخوله فی العموم فإنها أیضا شهادة على شهادة أو انجبر ضعفه بعمل الأصحاب.

باب الاحتیاط فی إقامة الشهادة

(1) بأن لا یشهد ما لم یعلمه یقینا

«روی عن علی بن غراب»

(2) فی القوی مثلهما عن أبی عبد الله علیه السلام‏

«قال لا تشهدون على شهادة»

(3) أی مشهود به مجازا شائعا کما تقدم‏

«حتى تعرفها کما تعرف کفک»

(4) و یدک، و التخصیص بها لظهورها و عدم مستوریتها.

«و روی عن علی بن سوید»

(5) فی الصحیح، و رواه الکلینی فی الصحیح عن إسماعیل بن مهران و هما فی القوی، عن علی بن سوید

«قال قلت لأبی الحسن الماضی علیه السلام‏

روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‏6، ص: 189

یشهدنی هؤلاء»

(1) العامة

«على إخوانی»

(2) من الإمامیة

«قال نعم (إلى قوله) ضررا»

(3) و فیهما (قال: نعم فأقم الشهادة لله و لو على نفسک أو الوالدین و الأقربین فیما بینک و بینهم فإن خفت على أخیک ضیما فلا) و الضیم الضرر على الغیر، و تقدم‏


دانلود با لینک مستقیم


متن عربی شهادت بر شهادت 38 ص

دانلود تحقیق کامل درباره شهادت طلبی و نقش آن در امنیت ملی

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق کامل درباره شهادت طلبی و نقش آن در امنیت ملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

ایثار و شهادت طلبی و نقش آن در امنیت ملی

از خودگذشتگی و فداکاری برای آرمانهای اسلامی و انقلابی بسیار ارزشمند است؛ به طوری که تا وقتی این خصلت همگانی نشود و محدودة فراگیری آن گسترش نیابد، همواره خطرات فراوانی، امنیت و آرامش عمومی را تهدید می‌کند. همه و همه مدیون فداکاری و از خودگذشتگی نسلی پویا و جان برکفیم. در طول تاریخ ایثارگران بسیاری از کیان مملکت دفاع کردند و جانبازی‌های فراوانی برای دفاع از میهن انجام شد، اما تاریخ جز هشت سال دفاع جانانة ایرانیان، هیچ‌گاه رشادت ملتی را به یاد ندارد که از مرزهای میهن و اقتدار مذهبی‌اش چنین دفاع کند، و لحظه‌ای از این آرمان کوتاه نیاید.

ایثار و شهادت طلبی و نقش آن در امنیت ملی

چکیده

از خودگذشتگی و فداکاری برای آرمانهای اسلامی و انقلابی بسیار ارزشمند است؛ به طوری که تا وقتی این خصلت همگانی نشود و محدودة فراگیری آن گسترش نیابد، همواره خطرات فراوانی، امنیت و آرامش عمومی را تهدید می‌کند. همه و همه مدیون فداکاری و از خودگذشتگی نسلی پویا و جان برکفیم. در طول تاریخ ایثارگران بسیاری از کیان مملکت دفاع کردند و جانبازی‌های فراوانی برای دفاع از میهن انجام شد، اما تاریخ جز هشت سال دفاع جانانة ایرانیان، هیچ‌گاه رشادت ملتی را به یاد ندارد که از مرزهای میهن و اقتدار مذهبی‌اش چنین دفاع کند، و لحظه‌ای از این آرمان کوتاه نیاید.

این مقاله به « ایثار و شهادت طلبی و نقش آن در امنیت ملی » می‌پردازد. امنیت بدون ایثار و فداکاری پایداری چندانی ندارد. کسی که به ایثار و از خودگذشتگی اعتقاد راسخ قلبی نداشته باشد، در انتخاب بین منافع ملی و منافع شخصی، دومی را بر می‌گزیند و آنچه منافع او را - هرچند زودگذر - به دنبال داشته باشد، ترجیح می‌دهد.

ایثار علاوه بر منافعی که برای جامعه دارد، نفعی والاتر و برتر برای فرد به دنبال دارد و آن تعالی روح و ترفیع درجات اوست. روح ایثارگر چنان اوج می‌گیرد که شایستگی درجة شهادت نصیبش می‌شود، که درک آن برای بسیاری غیر ممکن و دور از ذهن است. کسانی هم که خالصانه گام در این مسیر رشد و تعالی می‌گذارند، تنها با خداوند معامله می‌کنند، روحشان به درجه‌ای از ایمان می‌رسد که فقط خداوند را خریدار آن می‌بینند و از کسانی که برای امنیت آنان، جان خویش را ایثار می‌کنند، توقع پاداش ندارند.

امنیت

امنیت ، در لغت به معنی در امان بودن ، ایمنی ، بی ترسی ، آرامش و آسودگی (فرهنگ عمید) است؛ یا به عبارت دیگر، به حالت فراغت از هرگونه تهدید یا حمله و یا آمادگی برای رویارویی با هر تهدید و حمله اطلاق می شود. معمولاً در علوم سیاسی و حقوقی ، امنیت به پنج نوع تقسیم می شود : فردی ، اجتماعی ، ملی ، بین المللی و جمعی (Collective Security) تقسیم شده است.

در مفهوم امنیت دو نوع نگرش وجود دارد : نگرش سنتی و نوین . در نگرش سنتی دولت ها منشأ اصلی تهدید و مسؤول اولیه برقراری امنیت هستند. براین اساس ، امنیت به صورت حفاظت فیزیکی از دولت در مقابل تهدیدهای خارجی تعریف می شود، اما در نگرش نوین امنیت رابطة مستقیمی با فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست ، اجتماع و زندگی اجتماعی ، شرایط زیست محیطی ، دفاعی و ... دارد.

امنیت ملی

امنیت ملی، به حالتی اطلاق می شود که هر ملت فارغ از تهدید از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت ، دارایی و خاک خود به سر می برد(فرهنگ و امنیت ملی،1386).

پیچیده ترین و مهمترین مؤلفه امنیت ملی در هر کشور ، امنیت فرهنگی است. برای کشوری که هویت فرهنگی آن ، مؤلفه اصلی تلقی می شود ، این امر اهمیت بیشتری خواهد داشت.

تهدیدات فرهنگی که از آن به عنوان تهاجم فرهنگی یا تهدید نرم یاد می شود، به دنبال ایجاد انواع بحران های فرهنگی ـ سیاسی در جامعه برای دستیابی به اهداف و اغراض سیاسی است. هدف اصلی این نوع تهدید ، سلب اراده و روحیه مقاومت ، تغییر در نگرش ها و باورها ، تأثیرگذاری بر اندیشه ها و آرمان ها و ایجاد تغییر و تزلزل در آن ها و به تسلیم کشاندن ملت های قوی در برابر خواست و ارادة آنان است.

امروزه موثرترین، کارآمدترین، کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع تهدید علیه امنیت ملی یک کشور « تهدید نرم1» است، زیرا می توان با کمترین هزینه بدون لشکرکشی و مقاومت های فیزیکی به هدف رسید. تهدید نرم به « روحیه » به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می کند ، عزم و اراده ملت را از بین می برد و مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند. فروپاشی روانی یک ملت، مقدمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن است.

در مبارزة مستقیم ( تهدید سخت ) تجهیزات ، خاکریزها و حدود مرزهای مملکت ، آشکار و حوزة دفاع از آنها بر همگان مشخص است. این روش مبتنی بر زور و قدرت و اجبار است ، در حالی که تهدیدِ نرم مبتنی بر اقناع و القای افکار و اندیشه هاست. در مبارزة مستقیم هدف تخریب و حذف فیزیکی حریف و تصرف و اشغال سرزمین است، در حالی که در تهدید نرم هدف تأثیرگذاری بر انتخاب ها ، تصمیم گیری ها و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت، تغییر هویت های فرهنگی یک ملت است.

تعریف شهادت

«یکى از بهترین و حیات بخش‏ترین سرمایه‏هایى که در تاریخ تشیع وجود دارد ، شهادت است» (شریعتی،202:1386)

در فرهنگ اسلامی شهادت مرگی نیست که به کسی تحمیل شود؛ « شهادت مرگ دلخواهى است که مجاهد با همه آگاهى و همه منطق و شعور و بیدارى و بینایى خویش ، خود انتخاب مى‏کند! »(همان: 195 و 192) یک درجه است و راهی میان بر برای صعود است.

به قول دکتر شریعتی شهادت دو گونه است : یک نوع آن شهادت حمزه ای و نوع دیگرش شهادت حسینی است. حمزه برای مبارزه آماده شده و برای شکست دادن دشمن رفته است. او و سایر همرزمان شهیدش آمادة شهادت بودند، ولی برای شکست دشمن رفته اند. شهادت هم نصیب آنها شد و نزد خداوند ارج و قرب فراوان خواهند یافت.

« شهادت حسینى کشته شدن مردى است که خود براى کشته شدن خویش قیام کرده است ... امام حسِین‏ علیه السلام از مقولة دیگرى است ؛ او نیامده است که دشمن را با زور شمشیر بشکند ، خود پیروز شود ، و بعد موفق نشده و یا در یک تصادف یا ترور توسط وحشى ، کشته شده باشد. این ‏طور نیست. او در حالى که مى‏توانسته است در خانه‏اش بنشیند و زنده بماند ، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه ، مرگ و نفى خویشتن را انتخاب کرده است... امام حسین‏ -علیه السلام- یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است ؛ نه در گودى قتلگاه ، بلکه در درون خانه خویش ، از آن لحظه که به دعوت ولید - حاکم مدینه - که از او بیعت مطالبه مى‏کرد، « نه » گفت. این « نه » طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن ، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است.»(همان:216،222و223)

تنها راه پیروزی برای حسین (ع) شهادت است. البته، شهادت حسینى شرایط خاص خود را مى‏طلبد. وقتى ظلم ، انحطاط و انحراف همه گیر مى‏شود و ارزش‏هاى والاى انسانی و اسلامى زیر پا گذاشته می شود و موعظه‏ها بر گوش‏هاى سنگین کارگر نمی شود ؛ حسین (ع) با علم به عدم توانایى خود در پیروزى ظاهرى بر دشمن ، باز هم به پیشواز مرگ مى‏رود و با انتخاب شهادت ، درست ترین کارى را که مى‏شد کرد ، انجام مى‏دهد. برای امام حسین (ع) هم آگاهی دادن مردم و هم دوام دین مطرح است ، و طبق دریافت امام ، این مهم فقط به همین شیوه حاصل می شد ؛ « شهادت حسینی. » کدام عقلی می تواند درک کند که کشته شوی و داعیة پیروزی در سر بپرورانی ؟! فقط باید حسین (ع) باشی و عشقت به فریاد رسیده باشد که بتوانی این پیروزی بزرگ را درک کنی.

فرهنگ ایثار و شهادت


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره شهادت طلبی و نقش آن در امنیت ملی