یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره تفسیر سوره تحریم

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره تفسیر سوره تحریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تفسیر سوره تحریم


مقاله درباره تفسیر سوره تحریم

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:7

تفسیر سوره تحریم (1)

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها النبى لم تحرم ما احل الله لک تبتغى مرضات ازواجک و الله غفور رحیم.قد فرض الله لکم تحلة ایمانکم و الله مولیکم و هو العلیم الحکیم.و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نباها به قالت من انباک هذا قال نبانى العلیم الخبیر.ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما (1) .

سوره تحریم هم مثل سوره طلاق با«یا ایها النبى‏»شروع شده است.ما در قرآن سه سوره داریم که با«یا ایها النبى‏»شروع مى‏شود:سوره تحریم و سوره طلاق و سوره احزاب که قبل از یس بود.سوره تحریم سوره‏اى است که ابتدا مى‏شود در حالى که اشاره‏اى دارد به جریانى که میان پیغمبر اکرم و بعضى از زنهاى ایشان واقع شده است.آنچه که از قرآن فهمیده مى‏شود-و خیلى جهاتش را تاریخ بیان کرده است و قسمتهاى کوچکى از آن هم هست که از نظر تاریخ خیلى روشن نیست-این است که پیغمبر اکرم یک چیزى را که بر خودش حلال بوده است،بر خود به موجب یک قسم حرام کرده است.این فى حد ذاته یک کار جایزى است.جزء چیزهایى که ما داریم عهد و نذر و قسم است،یعنى انسان به موجب یک نذر مى‏تواند چیزى را بر خود واجب یا حرام کند،که در باب نذر به شرط رجحان مى‏شود این کار را کرد،یا یک امر مباح یا مستحب را مى‏تواند به موجب یک قسم بر خودش واجب کند،یا یک مکروه را بر خودش حرام کند و یا یک مباح را بر خودش حرام کند.مثلا آدمى سیگار مى‏کشد،مرتب تصمیم مى‏گیرد که سیگار نکشد،نمى‏تواند،بعد قسم مى‏خورد که براى مدت موقت‏یا براى همیشه سیگار نکشم.همین قدر که قسم خورد،دیگر کشیدن سیگار بر او حرام مى‏شود،یعنى اگر بخواهد بکشد باید کفاره بدهد،با یک تفاوت مختصرى که در فقه میان نذر و عهد و قسم مطرح است.

مفاد آیات

به هر حال یکى از مسائلى که در فقه مطرح است این مساله است که انسان با قسم مى‏تواند مستحبى یا مباحى را بر خود واجب کند،مکروهى یا مباحى را بر خود حرام کند.آیه همین قدر نشان مى‏دهد که پیغمبر اکرم یک امرى را که بر او حلال و مباح بود به موجب قسم بر خودش حرام کرد و این کار را براى جلب رضاى بعضى از زنهاى خودش کرد،حال‏«براى جلب رضاى بعضى از زنها»یعنى چه؟آیا به این شکل که مثلا آن زن تمایلى نداشت و پیغمبر اکرم براى اینکه میل او را جلب کند[این کار را کرد؟]یا نه،تحت فشار اذیت زنهاى خودش قرار گرفته بود و براى رهایى از آزار آنها این حلال را بر خودش حرام کرد.از آیات استفاده مى‏شود که این دومى است،چون به دنبال آن فورا به آن دو زن خطاب مى‏کند:امر شما دائر است میان توبه کردن و ادامه دادن به کار خود.اگر توبه کنید،باید هم توبه کنید که دلهاى شما فاسد شده،ولى اگر بخواهید ادامه بدهید(تهدید مى‏کند)خدا به حمایت پیغمبر بر مى‏خیزد.پس معلوم مى‏شود که مساله مساله آزار بعضى از زنها بوده است،آنهم دو زن بوده است،چون کلمه‏«ان تتوبا»دارد.و باز از آیه استفاده مى‏شود که پیغمبر رازى را به یکى از زنها گفت و از او پیمان گرفت که این راز را به کسى نگوید و این زن بر خلاف پیمانى که با پیغمبر داشت رفت به آن دیگرى-که با یکدیگر خیلى رفیق و دوست بودند-گفت.بعد پیغمبر اکرم به حکم وحى الهى آگاه شد که سر میان این دو نفر بازگو شده است.به او فرمود:چرا رفتى این را به او گفتى؟ او تعجب کرد،گفت:چه کسى به تو گفت که من به او گفته‏ام؟فرمود:خداى آگاه به من خبر داد که تو این راز را فاش کرده‏اى.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر سوره تحریم

تحقیق درباره سوره نساء

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درباره سوره نساء دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

سوره نساء

این سوره در «مدینه» نازل شده و 176 آیه است.

سوره نساء از نظر ترتیب نزول، بعد از سوره «ممتحنه» قرار دارد.

زیرا مى‏دانیم ترتیب کنونى سوره‏هاى قرآن مطابق ترتیب نزول سوره‏ها نیست.

همچنین از نظر تعداد کلمات و حروف، این سوره طولانى‏ترین سوره‏هاى قرآن بعد از سوره «بقره» مى‏باشد و نظر به این که بحثهاى فراوانى در مورد احکام و حقوق زنان در آن آمده، به سوره «نساء» نامیده شده است.

محتواى سوره:

بحثهاى مختلف این سوره عبارتند از:

1- دعوت به ایمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت.

2- قسمتى از سرگذشت پیشینیان براى آشنایى به سرنوشت جامعه‏هاى ناسالم.

3- حمایت از نیازمندان، مانند یتیمان.

4- قانون ارث بر اساس یک روش طبیعى و عادلانه.

5- قوانین مربوط به ازدواج و برنامه‏هایى براى حفظ عفت عمومى.

6- قوانین کلى براى حفظ اموال عمومى.

7- معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بیدارباش به مسلمانان در برابر آنها.

8- حکومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنین حکومتى.

9- اهمیت هجرت و موارد لزوم آن.

فضیلت تلاوت این سوره:

پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله طبق روایتى فرمود: «هر کس                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 370

 سوره نساء را بخواند، گویا به اندازه هر مسلمانى که طبق مفاد این سوره ارث مى‏برد، در راه خدا انفاق کرده است و همچنین پاداش کسى را که برده‏اى را آزاد کرده به او مى‏دهند».

بدیهى است در این روایت و در تمام روایات مشابه آن، منظور تنها خواندن آیات نیست بلکه خواندن، مقدمه‏اى است براى فهم و درک، و آن نیز به نوبه خود مقدمه‏اى است براى پیاده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم‏

 (آیه 27)- در این آیه مجددا تأکید مى‏کند، که «خدا مى‏خواهد شما را ببخشد (و از آلودگى پاک نماید) و نعمتها و برکات را به شما بازگرداند» (وَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْکُمْ).

 «ولى شهوت‏پرستانى که در امواج گناهان غرق هستند، مى‏خواهند شما از طریق سعادت بکلى منحرف شوید» و همانند آنها از فرق تا قدم آلوده انواع گناهان گردید (وَ یُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیْلًا عَظِیماً).

اکنون شما فکر کنید، آیا آن محدودیت آمیخته با سعادت و افتخار براى شما بهتر است، یا این آزادى و بى‏بندوبارى توأم با آلودگى و نکبت و انحطاط؟! این آیات در حقیقت به افرادى که در عصر و زمان ما نیز به قوانین مذهبى مخصوصا در زمینه مسائل جنسى ایراد مى‏کنند، پاسخ مى‏گوید، که این آزادیهاى بى‏قید و شرط سرابى بیش نیست و نتیجه آن گرفتار شدن در بیراهه‏ها و پرتگاههاست که نمونه‏هاى زیادى از آن را با چشم خودمان به شکل متلاشى شدن خانواده‏ها، انواع جنایات جنسى و فرزندان نامشروع جنایت پیشه مشاهده مى‏کنیم.

 (آیه 28)- در این آیه مى‏گوید: «خدا مى‏خواهد (با دستورهاى مربوط به ازدواج با کنیزان و مانند آن) کار را بر شما سبک کند» (یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ).

و در بیان علت آن مى‏فرماید: «زیرا انسان، ضعیف آفریده شده» (وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً).

و در برابر توفان غرایز گوناگون که از هر سو به او حمله‏ور مى‏شود باید طرق مشروعى براى ارضاى غرایز به او ارائه شود تا بتواند خود را از انحراف حفظ کند.

 (آیه 29)- بستگى سلامت اجتماع به سلامت اقتصاد! این آیه در واقع                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 393

 زیر بناى قوانین اسلامى را در مسائل مربوط به «معاملات و مبادلات مالى» تشکیل مى‏دهد، و به همین دلیل فقهاى اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال مى‏کنند، آیه خطاب به افراد با ایمان کرده و مى‏گوید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ).

بنابراین، هر گونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوى، معاملاتى که حد و حدود آن کاملا مشخص نباشد، خرید و فروش اجناسى که فایده منطقى و عقلایى در آن نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، همه در تحت این قانون کلى قرار دارد.

در جمله بعد به عنوان یک استثناء مى‏فرماید: «مگر این که (تصرف شما در اموال دیگران از طریق) تجارتى باشد که با رضایت شما انجام مى‏گیرد» (إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ).

در پایان آیه، مردم را از قتل نفس باز مى‏دارد و ظاهر آن به قرینه آخرین جمله آیه نهى از خودکشى و انتحار است، مى‏فرماید: «و خودکشى نکنید، خداوند نسبت به شما مهربان است» (وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً).

در حقیقت قرآن با ذکر این دو حکم پشت سر هم اشاره به یک نکته مهم اجتماعى کرده است و آن این که اگر روابط مالى مردم بر اساس صحیح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پیش نرود و در اموال یکدیگر به ناحق تصرف کنند، جامعه گرفتار یک نوع خودکشى و انتحار خواهد شد، و علاوه بر این که انتحارهاى شخصى افزایش خواهد یافت، انتحار اجتماعى هم از آثار ضمنى آن است.

 (آیه 30)- در این آیه به مجازات کسانى که از قوانین الهى سرپیچى کنند اشاره کرده و مى‏فرماید: «و هر کس این عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد (و خود را آلوده خوردن اموال دیگران به ناحق سازد و یا دست به انتحار و خودکشى زند، نه تنها به آتش این جهان مى‏سوزد بلکه) در آتش قهر و غضب پروردگار (نیز) خواهد سوخت» (وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً).                        برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 394

 در پایان آیه مى‏فرماید: «و این کار براى خدا آسان است» (وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً).

 (آیه 31)- گناهان کبیره و صغیره! این آیه با صراحت مى‏گوید: «اگر گناهان کبیره‏اى که از آن نهى شده ترک گویید گناهان کوچک شما را مى‏پوشانیم و مى‏بخشیم و در جایگاه نیکویى شما را وارد مى‏کنیم» (إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً).

از این تعبیر استفاده مى‏شود که گناهان بر دو دسته‏اند، دسته‏اى که قرآن نام آنها را «کبیره» و دسته‏اى که نام آنها را «سیّئة» گذاشته است، و در آیه 32 سوره نجم به جاى «سیئة» تعبیر به «لمم» نموده است، و در آیه 49 سوره کهف در برابر کبیره، «صغیره» را ذکر فرموده است.

 «کبیره» هر گناهى است که از نظر اسلام بزرگ و پراهمیت است، و نشانه اهمیت آن مى‏تواند این باشد که در قرآن مجید، تنها به نهى از آن قناعت نشده، بلکه به دنبال آن تهدید به عذاب دوزخ گردیده است، مانند قتل نفس و رباخوارى و زنا و امثال آنها.

البته گناهان «صغیره» در صورتى صغیره هستند که تکرار نشوند و علاوه بر آن به عنوان بى‏اعتنایى و یا غرور و طغیان و کوچک شمردن گناه انجام نگیرند.

 (آیه 32)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره سوره نساء

مقاله درباره تفسیر آیه 40 سوره احزاب

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره تفسیر آیه 40 سوره احزاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

آیه 40آیه و ترجمهمَّا کانَ محَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَ لَکِن رَّسولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللَّهُ بِکلِّ شىْءٍ عَلِیماً(40)

  ترجمه :

40 - محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولى رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است و خداوند به هر چیز آگاه است .

  تفسیر:

مساله خاتمیتاین آیه آخرین سخنى است که خداوند در ارتباط با مساله ازدواج پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با همسر مطلقه زید براى شکستن یک سنت غلط جاهلى ، بیان مى دارد، و جواب کوتاه و فشرده اى است به عنوان آخرین جواب ، و ضمنا حقیقت مهم دیگرى را که مساله خاتمیت است به تناسب خاصى در ذیل آن بیان مى کند.نخست مى فرماید: ((محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود)) (ما کان محمد ابا احد من رجالکم ).نه ((زید)) و نه دیگرى ، و اگر یک روز نام پسر محمد بر او گذاردند این تنها یک عادت و سنت بود که با ورود اسلام و نزول قرآن بر چیده شد نه یک رابطه طبیعى و خویشاوندى .البته پیامبر فرزندان حقیقى به نام ((قاسم )) و ((طیب )) و ((طاهر)) و ((ابراهیم )) داشت ، ولى طبق نقل مورخان همه آنها قبل از بلوغ ، چشم از جهان بستند، و لذا نام ((رجال )) (مردان ) بر آنها اطلاق نشد.

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 337

امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) که آنها را فرزندان پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خواندند، گرچه به سنین بالا رسیدند، ولى به هنگام نزول این آیه هنوز کودک بودند، بنابر این جمله ما کان محمد ابا احد من رجالکم که به صورت فعل ماضى آمده است بطور قاطع در آن هنگام در حق همه صادق بوده است .و اگر در بعضى از تعبیرات خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم ((انا و على ابوا هذه الامة )): ((من و على پدران این امتیم )) مسلما منظور پدر نسبى نبوده بلکه ابوت ناشى از تعلیم و تربیت و رهبرى بوده است .با این حال ازدواج با همسر مطلقه زید که قرآن فلسفه آنرا صریحا شکستن سنتهاى نادرست ذکر کرده چیزى نبود که باعث گفتگو در میان این و آن شود، و یا به خواهند آنرا دستاویز براى مقاصد سوء خود کنند.سپس مى افزاید: ارتباط پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با شما تنها از ناحیه رسالت و خاتمیت مى باشد ((او رسول الله و خاتم النبیین است )) (و لکن رسول الله و خاتم النبیین ).بنابر این صدر آیه ارتباط نسبى را بطور کلى قطع مى کند و ذیل آیه ارتباط معنوى ناشى از رسالت و خاتمیت را اثبات مى نماید، و از اینجا پیوند صدر و ذیل روشن مى شود.از این گذشته اشاره به این حقیقت نیز دارد که در عین حال علاقه او فوق علاقه یک پدر به فرزند است ، چرا که علاقه او علاقه رسول به امت مى باشد، آنهم رسولى که مى داند بعد از او پیامبر دیگرى نخواهد آمد، و باید آنچه مورد نیاز امت است تا دامنه قیامت براى آنها با دقت و با نهایت دلسوزى پیش بینى کند.و البته خداوند عالم و آگاه همه آنچه را در این زمینه لازم بوده در اختیار او گذارده ، از اصول و فروع و کلیات و جزئیات در تمام زمینه ها، و لذا در پایان آیه مى فرماید: ((خداوند به هر چیز عالم و آگاه بوده و هست )) (و کان الله بکل شى ء علیما).

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 338

این نکته نیز قابل توجه است که خاتم انبیاء بودن ، به معنى ((خاتم المرسلین )) بودن نیز هست ، و اینکه بعضى از دین سازان عصر ما براى مخدوش کردن مساله خاتمیت به این معنى چسبیده اند که قرآن پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را خاتم انبیاء شمرده ، نه خاتم رسولان این یک اشتباه بزرگ است ، چرا که اگر کسى خاتم انبیاء شد به طریق اولى ((خاتم رسولان )) نیز هست ، زیرا مرحله ((رسالت )) مرحله اى است فراتر از مرحله ((نبوت )) (دقت کنید).این سخن درست به این مى ماند که بگوئیم : فلان کس در سرزمین حجاز نیست ، چنین کسى مسلما در مکه نخواهد بود، اما اگر بگوئیم در مکه نیست ، ممکن است در نقطه دیگرى از حجاز باشد، بنابر این اگر پیامبر را ((خاتم المرسلین )) مى نامید ممکن بود ((خاتم انبیاء)) نباشد، اما وقتى مى گوید او ((خاتم انبیاء)) است ، مسلما ((خاتم رسولان )) نیز خواهد بود، و به تعبیر مصطلح نسبت ((نبى )) و ((رسول )) نسبت ((عموم و خصوص مطلق است )) (باز هم دقت کنید)

  نکته ها:

1 - ((خاتم )) چیست ؟((خاتم )) (بر وزن حاتم ) آنگونه که ارباب لغت گفته اند به معنى چیزى است که به وسیله آن پایان داده مى شود، و نیز به معنى چیزى آمده است که با آن اوراق و مانند آن را مهر مى کنند.در گذشته و امروز این امر معمول بوده و هست که وقتى مى خواهند در نامه یا ظرف یا خانه اى را ببندند و کسى آن را باز نکند روى در، یا روى قفل آن ماده چسبنده اى مى گذارند، و روى آن مهرى مى زنند که امروز از آن تعبیر به ((لاک و مهر)) مى شود.و این به صورتى است که براى گشودن آن حتما باید مهر و آن شى ء چسبنده

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 339

شکسته شود، مهرى را که بر اینگونه اشیاء مى زنند ((خاتم )) مى گویند، و از آنجا که در گذشته گاهى از گلهاى سفت و چسبنده براى این مقصد استفاده مى کردند لذا در متون بعضى از کتب معروف لغت در معنى خاتم مى خوانیم ((ما یوضع على الطینة )) (چیزى بر گل مى زنند).اینها همه به خاطر آن است که این کلمه از ریشه ((ختم )) به معنى ((پایان )) گرفته شده ، و از آنجا که این کار (مهر زدن ) در خاتمه و پایان قرار مى گیرد نام ((خاتم )) بر وسیله آن گذارده شده است .و اگر مى بینیم یکى از معانى ((خاتم )) انگشتر است آن نیز به خاطر همین است که نقش مهرها را معمولا روى انگشترهایشان مى کندند، و به وسیله انگشتر نامه ها را مهر مى کردند، لذا در حالات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و ائمه هدى (علیهم السلام ) و شخصیتهاى دیگر از جمله مسائلى که مطرح مى شود نقش خاتم آنها است .مرحوم ((کلینى )) در ((کافى )) از امام صادق (علیه السلام ) چنین نقل مى کند: ان خاتم رسول الله کان من فضة نقشه محمد رسول الله : ((انگشتر پیامبر از نقره بود و نقش آن محمد رسول الله بود)).در بعضى از تواریخ آمده است که یکى از حوادث سال ششم هجرى این بود که پیامبر انگشتر نقش دارى براى خود انتخاب فرمود و این به خاطر آن بود که به او عرض کردند پادشاهان نامه هاى بدون مهر را نمى خوانند.در کتاب ((طبقات )) نیز آمده است هنگامى که پیامبر گرامى اسلام تصمیم گرفت دعوت خود را گسترش دهد، و به پادشاهان و سلاطین روى زمین نامه بنویسد دستور داد انگشترى برایش ساختند که روى آن محمد رسول الله حک شده

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 340

بود، و نامه هاى خود را با آن مهر مى کرد.با این بیان به خوبى روشن مى شود که خاتم گر چه امروز به انگشتر تزیینى نیز اطلاق مى شود، ولى ریشه اصلى آن از ختم به معنى پایان گرفته شده است و در آن روز به انگشترهائى مى گفتند که با آن نامه ها را مهر مى کردند.بعلاوه این ماده در قرآن مجید در موارد متعددى به کار، رفته ، و در همه جا به معنى پایان دادن و مهر نهادن است ، مانند الیوم نختم على افواههم و تکلمنا ایدیهم : ((امروز - روز قیامت - مهر بر دهانشان مى نهیم و دستهاى آنها با ما سخن مى گوید)) (یس - 65).ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة : ((خداوند بر دلها و گوشهاى آنها (منافقان ) مهر نهاده (به گونه اى که هیچ حقیقتى در آن نفوذ نمى کند) و بر چشمهاى آنها پرده اى است )) (بقره - 7).از اینجا معلوم مى شود آنها که در دلالت آیه مورد بحث بر خاتمیت پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و پایان گرفتن سلسله انبیاء به وسیله او وسوسه کرده اند به کلى از معنى این واژه بى اطلاع بوده اند، و یا خود را به بى اطلاعى زده اند، و گرنه هر کس کمترین اطلاعى از ادبیات عرب داشته باشد مى داند کلمه ((خاتم النبیین )) به وضوح دلالت بر معنى خاتمیت دارد.وانگهى اگر غیر از این تفسیر براى آیه گفته شود مفهوم سبک و بچه گانه اى پیدا خواهد کرد مثل اینکه بگوئیم پیامبر اسلام انگشتر پیامبران بود یعنى زینت پیامبران محسوب مى شد، زیرا مى دانیم انگشتر یک ابزار ساده براى انسان است و هرگز در ردیف خود انسان نخواهد بود و اگر آیه را چنین تفسیر کنیم مقام پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را فوق العاده تنزل داده ایم ، گذشته از اینکه با معنى لغوى سازگار نیست . لذا این واژه در تمام قرآن (در 8 مورد) که این ماده به کار

 

تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 341


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر آیه 40 سوره احزاب

تحقیق درباره تفسیر سوره تکاثر آیات 1تا8

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درباره تفسیر سوره تکاثر آیات 1تا8 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره تفسیر سوره تکاثر آیات 1تا8


تحقیق درباره  تفسیر سوره تکاثر آیات 1تا8

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تفسیر سوره تکاثر آیات 1 - 8

سوره تکاثر مکى است و هشت آیه دارد

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

أَلْهَاکُمُ التَّکاثُرُ(1)

حَتى زُرْتمُ الْمَقَابِرَ(2)

َکلا سوْف تَعْلَمُونَ(3)

ثُمََّکلا سوْف تَعْلَمُونَ(4)

َکلا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ(5)

لَترَوُنَّ الجَْحِیمَ(6)

ثُمَّ لَترَوُنهَا عَینَ الْیَقِینِ(7)

ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِیمِ(8)

ترجمه آیات

به نام خداى رحمان و رحیم .

مسابقه و مفاخره در داشتن مال و نفرات بیشتر شما را از سعادت واقعیتان به خود مشغول کرد (1).

تا آنجا که براى شمردن نیاکان خود به قبرستان رفتید (2).

نه ، این مفاخرتها دردى را از شما دوا نمى کند و به زودى خواهید فهمید (3).

نه ، تاءکید مى کنم که به زودى خواهید فهمید (4).

نه ، باز تاءکید مى کنم که اگر به علم الیقین برسید (5).

آن وقت دوزخ را خواهید دید (6).

آن وقت به عین الیقینش مشاهده خواهید کرد (7).

و سپس در آن روز از نعیم خدا بازخواست خواهید شد (8).

بیان آیات

این سوره مردم را به شدت توبیخ مى کند بر اینکه با تکاثر ورزیدن و مسابقه گذشتن در جمع مال و اولاد و یاوران با یکدیگر از خداى تعالى و از سعادت واقعى خود بى خبر مى مانند،

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 600

از تبعات و آثار سوء خسران آور این سرگرمى غفلت مى ورزند. و ایشان را تهدید مى کند به اینکه به زودى نتیجه سرگرمى هاى بیهوده خود را مى دانند و مى بینند، و به زودى از این نعمت ها که در اختیارشان گذاشته شده بود تا شکرش را بجاى آورند بازخواست مى شوند، که چرا در شکرگزارى خدا خود را به نادانى زدید، و به کارهاى بیهوده سرگرم کردید، و چرا نعمت خدا را با کفران مقابله نمودید.

و این سوره از نظر سیاقى که دارد هم با مکى بودن مى سازد، و هم با مدنى بودن ، و به زودى روایات در سبب نزول آن در بحث روایتى خواهد آمد ان شاء الله .

توضیح مفردات و مفاد آیات : ((الهکیم التکاثر حتى زرتم المقابر...)) که متضمّنتوبیخ شدید مردم در جمع مال و نفرات است

أَلْهَاکُمُ التَّکاثُرُ حَتى زُرْتمُ الْمَقَابِرَ

در مفردات مى گوید: کلمه ((لهو)) به معناى هر کار بیهوده و بى ارزشى است که آدمى را از کار مهم و پر ارزش باز بدارد، وقتى مى گویند: ((الهاه کذا)) معنایش این است که آن کار بیهوده وى را مشغول به خود کرد و از کارى مهم تر بازش داشت و در قرآن کریم آمده : ((الهیکم التکاثر)).

اما کلمه ((تکاثر)) و ((مکاثره )) که اولى مصدر باب تفاعل ، و دومى باب مفاعله است ، هر دو به معناى آن است که جمعى در کثرت مال و اولاد و عزت با یکدیگر مبارات و مفاخره کنند.

و در معناى مقابر گفته جمع مقبره است ، که - به کسره میم و فتحه آن - به معناى محل قبر است و در قرآن کریم آمده ، آنجا که فرموده : ((حتى زرتم المقابر)) و زیارت مقابر کنایه از مردن است .

و بنا به معنایى که او کرده و بنابر آنچه به کمک سیاق فهمیده مى شود معناى آیه این است که : تکاثر و مفاخرت شما در داشتن مال و زینت دنیا، و مسابقه گذشتنتان در جمع عده و عده ، شما را از آنچه واجب بود بر شما بازداشت ، و آن عبارت بود از ذکر خدا، در نتیجه عمرى را به غفلت گذراندید، تا مرگتان فرا رسید.

بعضى آیه را چنین معنا کرده اند که : مباهات کردن و افتخار نمودن به کثرت نفرات ،

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 601

شما را به خود مشغول نموده ، عمرى را به این کار لغو گذراندید که این عده بگویند رجال ما بیشتر است ، و آن عده دیگر بگویند ما بیشتریم و به این هم اکتفا نکردید تا آنکه به سر قبر مردگان خود رفته ، عدد آنها را به عدد زنده هایتان افزودید، و به مردگان بیشتر خود مباهات کردید.

و اساس این معنا روایاتى است که در شاءن نزول سوره وارد شده ، که دو قبیله از انصار با یکدیگر تفاخر مى کردند به داشتن مردانى از زندگان و در آخر از مردگان ، و در بعضى دیگر آمده که این جریان در مکه اتفاق افتاد، بنى عبد مناف با بنى سهم مفاخرت کردند، و به مفاخرت داشتن نفرات زنده اکتفا ننموده ، در آخر مردگان را هم به حساب آوردند، و سوره مورد بحث در شان آنان نازل شد، و داستانش در بحث روایتى خواهد آمد ان شاء الله .َکلا سوْف تَعْلَمُونَ

این جمله ردع و تخطئه ایشان است از اینکه با سرگرمى به چنین امر بیهوده اى از اهداف مهمشان باز مانند. و جمله ((به زودى خواهید فهمید))


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تفسیر سوره تکاثر آیات 1تا8

سوره احزاب

اختصاصی از یاری فایل سوره احزاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 32

 

مقدمه:

سورهء احزا ب متضمن پنج خطاب به حضرت پیامبر اکرم (ص) یعنی هدایتگر امت و راهبر آن ا ست. پس از هر خطاب اموری را بیان میدارد که اجرای آن توسط پیامبر برای ایشان و همه امت مطلوب است.

1. اولین خطاب:«یا ایّها النّّبیّ اتق الله و لاتطع الکافرین و المنافقین انّ الله کان علیماحکیما. و اتّبع ما یوحی الیک من ربّک ا نّ الله کان بما تعملون خبیرا.و توکل علی الله و کفی بالله وکیلا»(ای پیامبر،از خدا بترس و از کافران و منافقان اطاعت مکن ، زیرا خدا دانا و حکیم است . از هر چه از پروردگار وحی می شود اطاعت مکن ، زیرا خدا به آنچه می کنید آگاه است. به خدا توکل کن ،زیرا خدا کار سازی بسنده است .)

امر و نهی، هر دو متوجه پیامبر اکرم است . این دو برای تثبیت هر چه بیشتر اوست. همان گونه که شما به کسی که در حال پیشرفت است می گویید کسل مشو ،و یا به هر طرف برتر- در مسابقه میگویید سست مشو ! او که پیامبر خداست در تقوا کوتاهی نکرد ،و با کفر و نفاق نرمش به خرج نداد و جزاز وحی که بر او نازل شد از چیزد یگری پیروی ننمود،و از نامهای این پیامبر گرانقدر متوکل است. پس اگر به توکل امر میشود در واقع استمرار حالتی است که در میان مردم به آن معروف شده است.

2.دومین خطاب در این سوره چنین است:« یا ایّها ا لنّبیّ قل لأ زواجک إ ن کنتنّ تردن الحیاة الدنیا و زینتها فتعالین أمتعکن و أسرّحکن سرلحا جمیلا»(ای پیامبر، به زنانت بگو : اگر خواهان زندگی دنیا وزینتهای ان هستید ،بیایید تا شما را بهرمند سازم و به وجهی نیکو رهایتان کنم.)

خانه پیامبر کاخ پادشاه نیست ،او در خانه خود به آسا نترین و کمترین اثاثیه اکتفا می کرد . در این بیت که خانه وحی است ، امکان اطاعت از شهوات و پیروی از لذتهای بیهوده وجود ندارد.

پیامبر اکرم (ص) زیر سلطه شکمش نبود ،ودر زندگی او مجالی برای فزونی طلبی وزیاده روی در غذاهای نیکو و زندگی مرفه وجود نداشت ،ولی همشرا نش از خانهای برزگان و ثروتمندان آمده بودند و به زندگی مرفه عادت داشتند ، لذا خیلی زود همه همسران گرد آمدند و خواستار نفقهای بیشتر و امکانات مرفه تر شدند ! وحی نازل شد تا همه این خواسته ها را از میان بردارد.

3.سو مین خطاب در این سوره چنین است :« یا ایّها الّنبیّ انّا ارسلناک شاهدا و مبشرأ و نذیرا و داعیا الی الله بإ ذنه و سراجاً منیرا» ( ای پیامبر، ما تو را فرستادیم تا شاهد و مژده دهنده و بیم دهنده باشی. و مردم را به فرمان خدا به سوی او بخوانی و چراغی تابناک باشی.)

پیش از محمد (ص) نبو ت عامه ای که برای تمام بشریت باشد وجود نداشته است!در گذشته هر یک از پیامبران به طور ویژه فقط برای قوم خود مبعوث می گر دیدند . اما نور ی که بر همه هستی تابیدن گرفت آفتاب تابان آخرت نبوت بود .

لذا قران کریم ، این کتاب جاودانه الهی، اساس رسالت او شد. که در همان حال معجزه او نیز بود . قرآ ن خطابی است بر همه انسانها تا آنکه قیامت بر پا شود. طبیعت این خطاب گواهی می دهد که از جانب خداوند بی همتاست ، و حضرت محمد (ص) هیچ نقشی در آن ندارد مگر دریافت آن از سوی پروردگار و ابلا غش به مردم و اسوه حسنه بودن برای آنها.

4.چهار مین خطاب در سوره احزاب طبقاتی را در بر میگیرد که امهات المؤمنین از آنان انتخاب می شوند. نه هر زنی شایسته آن است که همسر انسانی عظیم الشأن گردد.

انسان با کرامت و بزرگوار به فردی مانند خود نیاز دارد تا مجبور نشود به او بگوید:

ذریتی فإن الشُّحَّ یا ام مالک لصالح اخلاق الرجال سروق!

(ای ام مالک مرا رها مکن که تنگدستی اخلا ق نیک مردان را می رباید)یا اینکه ان گونه که حاتم به همسرش می گوید:

اما ویَّ إنّ المال غاد و رائحٌ و تبقی من المال الأ حادیثُ و الذکر!!

(بدرستی که مال و ثروت مانند پول و دارایی از بین رفتنی است ، و صرفاً از آنها صحبتها و خاطراتی بر جای می ماند .)

باید که زن همسرش را در آنچه بدان مکلف شده یاری کند. پس اگر یار او نیست لااقل باری بر دوشش نباشد!!

5.آخرین ندا ، این فرمایش خداوند متعال است:« یا ایّها ا لنّبیّ قل لا زواجک و بتاتک و نساء المؤ منین ید نین علیهنّ من جلا بیهنّ ذلک أدنی أ ن یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیما»(ای پیامبر ،به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو که چدار خود را بر خود فرو پوشند . این مناسبتر است ، تا شناخته شوند و در مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده و مهربا ن است .) آیات بعدی دلیل این فرمان را شرح می دهند.

 


دانلود با لینک مستقیم


سوره احزاب