شرکت ها باید به فکر فروش تجربه و احساس ناشی از آن به مشتریان خود باشند.
دانلود پاورپوینت بازاریابی حسی و تأثیر روانی رنگ بر خرید مشتری برای درس سمینار در مسائل بازاریابی - 38 اسلاید
گیرنده های حسی: بیشتر فعالیت های دستگاه عصبی به واسطه تجربه حسی شروع می شود. این گیرنده ها عبارتند از گیرنده های بینایی در چشمها، گیرنده های شنوایی در گوشها، گیرنده های لمسی واقعی بر سطح بدن یا سایر انواع گیرنده ها. ممکن است یک تجربه حسی باعث بروز واکنش فوری از سوی مغز شود یا خاطره آن به مدت دقایق، ماهها یا سالها در مغز حفظ شود و سپس در زمانی دیگر به تعیین فعالیتهای بدن کمک کند. بخش پیکری یا سوماتیک دستگاه حسی اطلاعات را از تمام گیرنده های سطح بدن و برخی از سازمان های عمقی گرفته و به سمت سیستم مرکزی عصبی هدایت می کند . این اطلاعات از طریق اعصاب محیطی وارد دستگاه عصبی مرکزی می شود. و به نواحی متعددی در قسمت های زیر هدایت می شود .
1-تمام سطوح نخاع 2- تشکیلات مشبک بصل النخاع، پل دماغی (Pons) و مغز میانی (Mesencephalon ) 3- مخچه(Cerebellum) 4- تالاموس(Thalamus) 5- مناطقی از قشر مخ . سپس پیامهای ثانویه از این مناطق حسی به تقریبا تمام قسمتهای دیگر دستگاه عصبی رله می شود.
انسان به عنوان یک موجود دو پا بر روی زمین حرکت می کند گاهی یک پا با زمین در تماس است ( مثل راه رفتن ) و گاهی هیچ یک از پاها با زمین در تماس نیستند ( مثل مرحله ای در دویدن ) و یا هر دو پا با زمین تماس دارند ( مثل ایستادن) به علت این که 3/2 وزن بدن در قسمت فوقانی 3/2 قد فرد از زمین قرار گرفته است. پس در این صورت انسان باید به صورت یک سیستم نا متعادل باشد مگر این که سیستم های کنترلی خاصی به صورت دائم فعال باشند. سه سیستم درگیر در کنترل پوسچر شامل بینایی: سیستم اولیه در طراحی حرکات و اجتناب از موانع موجود در محیط. سیستم دهلیزی: احساس شتاب زاویه ای و خطی در حرکات سر. سیستم حسی – عمقی : گروهی از حواسند که موقعیت و سرعت همه قطعات بدن را که در تماس با اشیاء خارجی ( مثل زمین ) هستند و هم چنین موقعیت این قطعات نسبت به یکدیگر و نسبت به گرانش را تعیین می کنند.
سیستم حس عمقی
اطلاعات عمقی در درک موقعیت بدن در فضا نقش دارندکه این نقش از طریق مشاهده آشفتگی های پوسچری در هنگام آسیب گیرنده ها مورد مطالعه واقع شده است. دوکهای عضلانی، اندامکهای تاندونی گلژی )GTO) و گیرنده های مفصلی سه گیرنده حسی – عمقی مهم اند.
الف- دوک عضلانی
تمام عضلات مخطط انسان دارای پروپریوسپتورهایی ( گیرنده های عمقی ) می باشند که دوک عضلانی(muscle spindle) نامیده می شوند. دوکهای عضلانی گیرنده های تخصص یافته ای هستند که در بین فیبرهای عضلانی و به موازات آنها قرار گرفته اند و بازخوردهای حسی در مورد طول و سرعت انقباض عضله برای CNS فراهم می کند. در انسان تراکم دوک عضلانی در عضلات چشم، دست ها و گردن بالاتر از عضلات دیگر است. این عناصر از یک کپسول همبند تشکیل شده است که یک فضای حاوی مایع را احاطه می کند. در داخل این فضا چند رشته تار عضلانی ضخیم و بلند و تعدادی الیاف نازک و کوتاه وجود دارد که مجموعا الیاف داخل دوکی نامیده می شوند. درون هر غلاف حدود 6 تار وجود دارد که قطر آنها تقریبا 5/1 برابر قطر تارهای خارج دوکی است. فیبرهای داخل دوکی شامل دو نوع فیبر کیسه ای می باشد. فیبرهای کیسه ای از فیبرهای زنجیره ای ضخیم ترند و به بافتهای اطراف و فیبرهای خارج دوکی متصل می شوند، ولی فیبرهای زنجیره ای به کپسول یا فیبرهای کیسه ای اتصال می یابند. فیبرهای کیسه ای در ناحیه استوایی دارای تعدادی هسته پراکنده می باشد و کند انقباضند، در حالیکه فیبرهای زنجیره ای دارای یک ردیف منظم هسته می باشند و تند انقباضند. دوکهای عضلانی به وسیله دو نوع عصب آوران Ia و II اطلاعات را به CNS می فرستند. پایانه عصب حسی نوع Ia در اطراف ناحیه استوایی هر دو نوع فیبر داخل دوکی متصل می شوند در حالیکه پایانه عصب حسی نوع II در ناحیه مجاور استوایی و اساساً به فیبرهای زنجیره ای ختم می شود. هر دو نوع فیبر در انتهای خود دارای فیلامانهای اکتین و میوزین هستند که به وسیله نرونهای حرکتی گاما عصب دهی می شوند. جسم سلولی این نرونها در شاخه قدامی نخاع قرار دارد و به نرونهای حرکتی آلفا که فیبرهای خارج دوکی را عصب دهی می کند ختم می شود. دو نوع فیبر گاما در دوکها موجود هستند: گاما دینامیک که فیبرهای کیسه ای را عصب دهی می کنند و گامای استاتیک که فیبرهای زنجیره ای را عصب دهی می کنند. اطلاعات این سیستم از طریق دو قوس بازتابی به کنترل پوسچر دینامیک و استاتیک کمک می کند. این قوسها عبارتند از:
1- بازتاب میوتاکتیک : کشش یک عضله موجب انقباض همان عضله می شود، که به حفظ ثبات مفاصل کمک می کند.
2- پاسخ کششی که از طریق گیرنده های حسی – عمقی برای کمک به هماهنگی حرکات تنه و دست و پا از طریق مفاصل عمل می کند.
کشش غیر فعال عضله موجب کشیده شدن فیبرهای درون دوکی در ناحیه ای استوایی می شود. این ناحیه در فیبرهای کیسه ای دارای خاصیت الاستیکی بوده و به آسانی کشش می یابند. در حالی که فیبرهای زنجیره ای به علت سفتی دیر تر کشش می یابند. تارهای عصبی Ia که در اطراف ناحیه ای استوایی قرار دارند دارای آستانه ای پایینی برای کشش هستند و تغییرات در طول فیبرها را به سرعت درک می کنند. این تارها به کشش مختصر تاندونها و حتی لرزش ها نیز واکنش نشان می دهد در حالیکه تارهای II چون در ناحیه ای مجاور استوایی ( یاد آوری می شود که این ناحیه انعطاف پذیری کمی دارد ) قرار دارند ، نتیجتاً در آستانه ی تحریک بالاتر نسبت به تارهای Ia می باشند.
شامل 10 صفحه فایل word قابل ویرایش
1- شکل درد زایمانی
در طی فاز مخفی مرحلة اول زایمان درد به شکل درد خفیف یا کرامپ متوسط محدود به درماتومهای 11T و 122T میباشد. با پیشرفت زایمان در فاز فعال مرحلة اول زمانی که انقباضات رحم شدت مییابد، احساس و درک درد در درماتومهای 11T و 12T شدت یافته به شکل تیزوکرامپی با انتشار به دو درماتوم مجاور یعنی 10T و 1L توصیف میگردد.
در اواخر ملحة اول و در مرحلة دوم زایمان، درد بطور شدیدتری در پرینه، قسمت تحتانی ساکروم، مقعد و غالباً رانها احساس میشود.
2- اثرات درد زایمان در تنفس مادر
درد زایمان محرک قوی تنفسی است، سبب افزایش قابل توجه در حجم جاری و حجم دقیقهای و افزایش بیشتر در ونتیلاسیون آلوئولی میشود. این هیپرونتیلاسیون منجر به کاهش Paco از میزان نرمال حاملگی یعنی از mmHg32 به حدود mmHg30-16 میگردد و حتی گاهی به 15-10 میلیمتر جیوه میرسد.
کاهش 2Paco با افزایش همزمان در PH تا حدود 6/7-55/7 همراه است. با خاتمة هر انقباض و کاهش درد، تنفس دیگر توسط درد تحریک نمیشود و هیپوکاپنی موجود سبب هیپوونتیلاسیون در فاصلة انقباضات میشود که این هیپوونتیلاسیون باعث 50-10 درصد کاهش در فشار اکسیژن شریانی (با میانگین 30-25 درصد) میشود. دریافت اپیوئید اثرات دپرسانت تنفسی آلکالوز را تشدید میکند. اگر 2Pao مادر به کمتر از 70 میلیمتر جیوه برسد، اثرات زیانباری چون هیپوکسمی و کاهش ریت قلب در جنین مشاهده میشود.
3- اثرات نوروآندوکرین درد زایمان
درد و اضطراب در فاز فعال زایمان سبب افزایش در آزاد شدن اپی نفرین به میزان 600-300 درصد، نوراپی نفرین به میزان 400-200 درصد و افزایش تولید کوروتیزول به میزان 300-200 درصد میشود. میزان ACTH و کورتیکواستروئیدها نیز افزایش مییابد. کاتکولامینها برای تطابق نوزاد با محیط خارج رحمی، از جمله برای تولید و رهایی سورفاکتانت، جذب مایع ریهها، هوموستازگلوکز، تغییرات قلبی - عروقی و متابولیسم آب ضروری هستند. لکن تحریک سمپاتیک ناشی از درد منجر به افزایش فشارخون و تاکیکاردی میشود که در بیماران هیپرتانسیو و بیماران قلبی میتواند خطرناک باشد.
4- اثرات قلبی عروقی درد زایمان
برون ده قلبی در طی زایمان افزایش مییابد که قسمتی به عنوان افزایش فعالیت سمپاتیک توأم با درد ناشی از هر انقباض، اضطراب و درک زایمان و فعالیت فیزیکی زایمان بوده و قسمتی (حدود 30-20 درصد) به علت خروج 300-250 میلیلیتر خون از رحم و نیز افزایش بازگشت وریدی از لگن و اندام تحتانی به گردش خون مادری میباشد.
هر انقباض توأم با mmHg30-20 افزایش در فشار خون سیستولیک و دیاستولیک است. تمامی اینها در بیماران هیپرتانسیو و قلبی بالقوه مضر و خطرناک میباشند.
شامل 27 صفحه فایل word