یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره امامت و رهبری در کلام امیرمؤمنان علی(ع)

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره امامت و رهبری در کلام امیرمؤمنان علی(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

امامت و رهبری درکلام امیرمؤمنان علی(ع)

یکی از موضوعات بسیار عمیق،ارزشمند و گرانبهای نهج البلاغه موضوع امامت و مسائل مربوط به آنست.نهج البلاغه خود تبلور فرهنگ امامت و ولایت و تجلّی روح بلند علوی سلام ا... علیه است.در نهج البلاغه جلوه های گوناگون امامت و حاکمیت اسلامی بوضوح قابل مشاهده و درک است. امام (ع)چه بعنوان امام و ولی امر مسلمانان و چه در منصب ولایت الهی و ولَی الله در ابعاد گوناگون ملکی و ملکوتی امامت و نیز در جریان شناسی حوادث آن روزگار و دستهای پلیدی که در برابر امامت حقّه ایستادند و عناصر فرصت طب و قدرت خواه را بر مسند خلافت نشاندند و یا عناصر جاهل و متحجّر که در اثر جهالت و جمود در برابر امامت آنحضرت موضع گرفته و کار شکنی کردند. در ادامه به تشریح و توضیح و تبیین نظام حکومتی اسلام و ویژگیهای والی و حاکم و زمامدار اسلامی در برابر دیگران و مدّعیان دروغین می پردازد. و قولاً و عملاً چهره امامت اسلامی را از چهره های فریبکاران و دغلبازان نمایان می سازد و ویژگیها و خصوصیات هر یک را بطور کامل و دقیق تبیین و با شرائط روزگار منطبق و تطبیق می نماید.و در این رابطه نقش بسیار مقدّس و ملکوتی اهل البیت (ع)و عترت و خاندان بزرگ عصمت و طهارت (ع) و ویژگیها و فضائل و کرائم آن بزرگواران را نشان می دهد..تا چراغ راه و صراط مستقیم ایمان و هدایت و راهنمای اسلام اصیل محمدّی (ص) و قرآن ناب احمدی (ع) باشد. و طلا از مطلا و خالص از ناخالص و طیب از آلوده و سره از ناسره بازشناخته شود. در بیانی نورانی آن حضرت می فرماید: یحتاج الامام الی قلب عقول و لسانٍ قزول و جنانٍ علیٰ اقامة الحق مسؤول (غررالحکم) .امام به قلبی بسیار خردمند و زبانی بسیار گویا و پرتوان و دلی سخت پرجرأت و قاطع بر اقامه حق نیازمند است. آری:" قلب عقول و زبان گویا و جنان شجاع".در نهج البلاغه جلوه هائی از دو اصل امامت و عدالت در گفتار و رفتار و سیره و عمل اهل البیت (ع) نشان داده می شود. و جریانهای انحرافی و ساختگی و منافق و بدعتگذار بازشناسی و نقّادی می شود. و نقش و جایگاه امامت راستین و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام در برابر نقشه ها و دسیسه ها و توطئه ها بطور وضوح تبیین می گردد. و جنود حق و سپاهیان باطل و ائمه نور و منادیان ظلمت معرفی می گردد.امام بعنوان اسوه مکتب و الگوی عملی و عینی امت اسلامی و ارزشهای الهی است. امام تجسم فضائل و مکارم و کرائم اخلاق و پیشوای عدالت گستر و مجری عدل و قسط و حافظ احکام و تعالیم اسلام و انسان کامل و وارسته از همه آلودگیها و مظهر اسماء حسنای الهی و مرزبان احکام و معارف حقه الهیه است. آری؛ امام در سیمای شاه بیت مصحف امامت ـ علی (ع) ـ عصار مکارم و محامد اخلاقی و تجلی ملکات عالیه انسانی و تندیس اشرفیت خلائق عالم است .« ... و فیهم کرائم القرآن و هم کنوزالرحمن ...»در نهچ البلاغه اصول و مبانی و ابعاد این مسائل بازگو و بازشناسی می شود. و اهل البیت (ع) الگوی تمامی ارزشها و فضائل الهی و محور مقالبه با ظلم و استبدادو استکبار و فساد و تباهی شناسانده می شود. امام قافله سالار اولیاء خدا و کاروان دار بندگان خالص اوست. امام و رهبر در فرهنگ اسلامی چراغ هدایت و صراط مستقیم الی الله و تجلّی عبودیت و بندگی خداوند منّان ومظهر فلاح و رستگاری است. چند موضوع در این رابطه و در نهج البلاغه شریف قابل بحث و بررسی و تأمل و تدبر است.از جمله بحث امامت اهل البیت(ع)،سیره و سنّت امام، اهل البیت (ع)و منحرفان و طاغیان و باغیان و جریانهای انحرافی فراوان دیگر شرائط مربوط به حاکم و زمامدار اسلامی،نقش مردم؛از جمله این مباحث بحث امام عصر(عج)در نهج البلاغه شریف و در خطب مربوط و در خلال بیانات و ارشادات آنحضرت و در اثناء مباحث و خطب ملاحم واخبار غیبی نهج البلاغه و یا دیگر مباحث ارزشمند و متعالی این کتاب شریف است. اینجانب در این گفتار می خواهم به بیانات و اشارات و ارشادات آنحضرت در رابطه با امام عصر (ارواحنا فداه) بپردازم و نکاتی را در این رابطه یاد آور شوم :الف ـ اینکه انجام امر جهان و حاکمیت و زمامداری بدست اهل البیت (ع) خواهد افتاد و بشریت در آستان اهل البیت (ع) خواهد سائید. [و از دیو و دد ملول است و انسانش آرزواست.]و ارجاع به و عده الهی و نوید پیامران (ع) است. همانا خداوند می فرماید[و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انَّ الارض یرثها عبادی الصالحون.] "در کتاب زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان صالح خداوند به ارث خواهند برد."و این وعده قطعی و حتمی خداوند است. که سرانجام صالحان براریکه قدرت خواهند نشست و جهان را عدالت فرا خواهد گرفت و دست جباران کوتاه خواهد شد و جامعه بشری گمشده خود را باز خواهد یافت . در نهج البلاغه امام (ع) می فرماید.[ لتعطفنّن الدنیا علینا بعد شموسها عطف الفروس علی ولدها] همانا دنیا بعد از سرکشی بما رو خواهد کرد. و انعطاف نشان خواهد داد. همانند انعطاف شتر چموش و سرکش نسبت به فرزند خود. در این بیان نورانی امام (ع) به بازگشت نهائی دنیا به دامان اهل البیت (ع) و تسلیم در برابر حق و صالحان از خاندان نبوت (ع) اشاره فرموده و اینکه سرانجام جامعه بشری در برابر حق تسلیم خواهد شد. و به حکومت صالحان و عدالت جهانی رو خواهد آورد. و ناسازگاری ها و قدرت طلبی ها تداوم نخواهد یافت. و سرکشی و طغیان پایدار نخواهد ماند. که": انَّ الارض یرثها عبادی الصالحون". آنحضرت پس از این بیان آیه شریفه "و نرید ان نمّن علی الذّین استضعفوا فی الارض و نجعلم ائمه و نجعلهم الوارثین" را تلاوت فرمودند.که خود این آیه کریمه نیز به وجود نورانی امام عصر(عج) تفسیر شده است. ب ـ در بیان دیگری آنحضرت میفرماید: ... و ما اقرب الیوم من تباشیر غدٍ یا قوم هذا ورود کلّ موعودٍ و دنّو من طلقه مالا تعرفون اَلا و انّ من ادرکها مناّ یسری فیها بسراجٍ منیر و یحذو فیها علیٰ مثال الصالحین... چقدر نزدیک است امروز به بشارتهای فردا (به صبحگاه های فردا)آنچه را خداوند وعده فرموده ."الیس الصبح یقرب" نوید طلوع صبح امید و پیروزی حق پرستان".ای مردم . اینک وقت و آغاز ورود هر آنچه بدان وعده داده شده اید خواهد بود. و هنگام نزدیکی طلوع و درخشیدن و ظهور آن چیزی است. که آن را نمی شناسید. طلقه مالا تعرفون . طلوع خورشید حقیقت . طلوع سپیده صبح امیدواران طلوع موضوعی که برای شما شناخته نیست و از غیب عالم است. آن حوادث و شرائط ظهور و تحولات عصر ظهور برای شما ناشناخته است.احتمال نیز داده می شود که این عبارتها اشاره به فتنه های بعد از آن بزرگوار و یا فتنه های آخر زمان باشد. " اَلا و انَ من ادرکها منّا یسری فیها بسراجِ منیر"؛ آگاه باشید. کسی که از ما آن فتنه ها را درک می کند. در آن فتنه ها با چراغ روشن حرکت خواهد کرد. و پا جای پای صالحان خواهد گذاشت و همانند صالحان حرکت خواهد کرد.و علیٰ مثال الصالحین که مصداق آن رسول اکرم (ص) و امیرالمؤمین (ع) خو اهند بود. او نیز تداوم بخش راه آن بزرگواران خواهد بود. و از آرمانهای شایستگان پیروی خواهد کرد. تا در آن فتنه ها گره ای را بازکند. و بنده ای را آزاد کند. و در میان کفر و شرک و الحاد شکافی ایجاد نماید. و در میان مؤمنان و اهل ایمان وحدت برقرار سازد. این عبارتها و عبارتهای بعد می تواند چندین مصداق داشته باشد. الف ـ امامان پس از آن بزرگوار تا قیامت ب ـ علما و بزرگان دین و اصحاب یقینج ـ مؤمنان راستین و صالحان ازامت د ـ وجود مبارک ولی عصر ارواحنا فداه فتنه ها نیز می تواند به فتنه های بنی امیّه و بنی العباس تا فتنه های آخرالزمان و عصر ظهور اشاره داشته باشد. لیکن به نظر می رسد با عنایت باینکه خطبه در مقام بیان ملاحم و پرده برداری از حقایق آینده جامعه بشری و نفش اهل البیت (ع) در آینده و در هدایت امت است و با عنایت به کلمات بسیار عمیق و پرمعنای اَلا و من ادرکها منّا (از ما خانواده)؟...؟ انطباق آن با وجود نورانی ولی عصرارواحنا فداه نزدیک تر به واقع باشد. تعبیرهای "یسری فیها بسراج منیر".شب روی است که با چراغ روشن و نورانی حرکت می کند.در قرآن کریم سراج و هاج به رسول اکرم (ص) اطلاق شده است.مصداق سراج منیر نیز در بیان آنحضرت در حد ائمه اهل البیت و مهدی آل محمد (ع) است. "و یجد و علی مثال الصالحین".


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره امامت و رهبری در کلام امیرمؤمنان علی(ع)

دانلود امامت

اختصاصی از یاری فایل دانلود امامت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 

 قسمتی از محتوای متن

 

تعداد صفحات : 47 صفحه

امامت ـ امامت ـ برترى امامت بر نبوّت ـ ناگزیرى از حجّت (نیاز به رهبر الهى) ـ حجّت، امامى است شناخته شده ـ گاه حجّت در بیم و گمنامى به سر مى‌برد ـ اگر امام نباشد زمین‌در هم فرورود ـ فراخواندن هر امتى با امام وپیشواى آن ـ شناخت امام ـ شرایط امامت و ویژگیهاى امام ـ آنچه خداوند بر پیشوایان حقّ واجب کرده ـ حقوق متقابل امام و امّت ـ پیشوایان شما نمایندگان شما هستند ـ هر که از پیشوایى جز پیشواى حقّ .
.
.
ـ پیشوایان دوزخ ـ مدّعى امامت ـ از کسى که فرمانبر خداوند سبحان .
.
.
ـ وجوب قیام در برابر فرمانروایان ستمگر ـ آنچه که «خوددارى از قیام را» .
.
.
ـ انتخاب امام ـ حدیث ثقلین ـ وجوب همراهى اهل بیت ـ علّت رفتار خودکامانه نسبت به اهل بیت ـ فلسفه حکومت از نگاه اهل‌بیت ـ ترس از تفرقه ـ امامان دوازدهگانه ـ علم امام 17) الإمامَةُ - امامت‏ الإمامَةُ «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً» .
امامت‏ «امروز دینتان را براى شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را دین شما برگزیدم».
 الإمامُ علیٌّ علیه السلام : الإمامةُ نِظامُ الاُمّةِ .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود امامت

دانلود مقاله نظریه امامت در ترازوی نقد

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله نظریه امامت در ترازوی نقد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نظریه امامت در ترازوی نقد


دانلود مقاله نظریه امامت در ترازوی نقد

 

مشخصات این فایل
عنوان: نظریه امامت در ترازوی نقد
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 71

این مقاله درمورد نظریه امامت در ترازوی نقد می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله نظریه امامت در ترازوی نقد می خوانید :

دلیل اول: ادلة عقلی ضرورت امامت
«با توجه به اینکه دین اسلام آخرین دین آسمانی و پیامبر اکرم (ص) خاتم انبیاء است و همچنین با توجه به اینکه هدف الهی از ارسال پیامبران این بوده که دین حق در میان مردم باقی باشد و حجت بر آنان تمام شود. اگر بعد از پیامبر اسلام (ص)، امامی نصب نشود که حقایق دین را برای مردم بیان و مجملات را رفع و کلیات را تفصیل نماید، دین در معرض مسخ شدن و بالاخره محو و نابود شدن قرار می‌گیرد. چرا که حقایق دین آنطور که مردم بتوانند استفاده کنند، در قرآن وجود ندارد و ما برای عمدة احکام و حقایق دینی محتاج سنت پیامبر هستیم. از طرفی روایات پیامبر ضمانت بقاء ندارد و در معرض فراموشی و از بین رفتن بوده است. علاوه بر این دست سیاست روز با روایات بازی می‌کرد و در بین روایات، روایات دروغین و ساختگی جا می‌داده و خود قرآن هم که قابل تأویل و تفسیرهای گوناگون بوده است. پس در صورت نبودن کسی که بعد از پیامبر همة‌ ویژگیها و مقامات آن حضرت بجز نبوت و رسالت را داشته باشد، یعنی مثل خود پیامبر (ص)، معصوم و از خطا و اشتباه در عمل و قول مصون باشد تا کلامش در تبیین حقایق دین حجت باشد، ختم نبوت، نقض غرض از بعثت را سبب می‌گردد و مخالف با حکمت الهی خواهد بود.»
بر طبق دلیل فوق نکته اساسی در نیاز به امام معصوم در این است که: «اگر بیانات پیامبر در تفصیل و تبیین مراد الهی مصون از تحریف بود… و ایشان تمامی آنچه را که مردم تا روز قیامت نیاز دارند به تفصیل بیان کرده بودند، دیگر از این جهت نیازی به امامت [یعنی نصب امام معصوم بعد از پیامبر (ص)] نبود. ولی می‌دانیم که چنین نیست. یعنی نه پیامبر تمام تفاصیل احکام را که تا روز قیامت مورد نیاز است بیان فرموده‌اند و نه اینکه خدای متعال ضمانت حفظ و مصونیت گفتار پیامبر را کرده است.»  
توجه داشته باشید که این دلیل برای اثبات ضرورت وجود امام معصوم بعد از پیامبر (ص) اقامه شده است نه امام به معنای عام و بدون قید معصوم. به عبارتی دیگر در اینجا علاوه بر ضرورت وجود کسانی که هم حافظ تعالیم پیامبر باشند و هم مفسران قرآن و سنت رسول اکرم (ص)، ضرورت عصمت آنها نیز ادعا شده است. یعنی در این استدلال بطور ضمنی و تلویحی ادعا شده است که عالمان و فقیهان- که معصوم نیستند- نمی‌توانند حاظ تعالیم پیامبر و ادامه دهندة راه او در تفسیر قرآن و بیان احکام الهی و حقایق دینی باشند. و این مطلب توسط بسیاری از عالمان شیعه به صراحت ذکر شده است. به نمونه‌ای از آن نگاه کنید:

«استنباط احکام رویدادهای بیشماری که تا روز رستاخیز واقع می‌شوند از آیاتی که در قرآن پیرامون احکام وارد شده‌اند و یا احادیث بسیار محدودی که از پیامبر اکرم (ص) دربارة احکام وارد شده‌اند کار بسیار مشکل و پیچیده و از عهدة‌ بشر عادی بیرون می‌باشد… هرگز یک بشر عادی با علم محدود خود نمی‌تواند از این مدارک محدود، احکام موضوعات و رویدادهای روز افزون جامعة اسلامی را استخراج و استنباط بنماید. بلکه فرد لایق و شایسته‌ای لازم است که با تعالیم الهی و غیبی، احکام این نوع حوادث را از آن ادلة‌ محدود استخراج کرده و در اختیار امت بگذارد.»
بسیار خوب. پس بنا به استدلال عقلی که آمده، وجود امامان معصومی که بعد از پیامبر (ص)، هم حافظ تعالیم به جای مانده از او باشند و هم احکام الهی و حقایق ناگفته را به مردم بازگو کنند و هم پاسخ مسائل و موضوعات جدید در هر عصری را بدهند، ضرورت دارد. اما اگر چنین است، باید به چند سئوال مهم پاسخ داد:
1.    حصر تعداد امامان معصوم در عدد دوازده چه توجیهی دارد و چگونه با مقدمات بکار رفته در دلیل مذکور سازگار می‌افتد؟ اگر به مقدمات دلیل فوق توجه کنیم می‌بینیم سه دلیل (یا علت)، نصب امامان معصوم بعد از پیامبر (ص) را ضروری کرده است: الف. ناگفته ماندن بسیاری از حقایق و تعالیم الهی ب. خطر تحریف تعالیم پیامبر (ص) ج. امکان بوجود آمدن مسائل و موضوعات جدید در اعصار آینده. اما این سه عامل، عواملی همیشگی‌اند و مخصوص دوران خاصی نیستند. خطر تحریف و نابودی تعالیم پیامبر، همیشه و در همة اعصار وجود دارد، مسائل و موضوعات جدید، در هر عصری بوجود می‌آیند و تمام شدنی نیستند و از همه مهمتر، حقایق دین هم به دلیل ذوبطون بودن قرآن، تمام شدنی نیست و در هیچ عصری نمی‌توان گفت که همة‌ حقایق و تعالیم الهی و اسرار و رموز وحی کشف و بیان شده و به قول معروف کفگیر به ته دیگ خورده است. بنابراین اگر استدلال فوق درست باشد، لازمة منطقی آن این است که بعد از پیامبر (ص) در هر عصری امام معصومی وجود داشته باشد، که هم حافظ تعالیم پیامبر و امامان قبلی باشد (و جلوی تحریف و نابودی آنها را بگیرد) و هم حقایق ناگفته را به مردم بگوید و هم پاسخ مسائل و موضوعات جدید و احکا حوادث نوظهور را بگوید. و این روند باید تا روز قیامت، فقط دوازده نفر امام معصوم نصب کرده است. آیا این تناقض نیست؟ وقتی عوامل ضرورت دهنده، به نصب امام معصوم، همیشگی هستند و هیچگاه از بین نمی‌روند، هر تعداد امامان معصوم در عدد دوازده، چگونه با حکمت الهی سازگار می‌افتد؟
2.    اگر این دلیل درست باشد، نتیجة منطقی آن ضرورت وجود امامان متعدد در هر عصر و پراکنده بودن آنها در سراسر سرزمین‌های اسلامی (و به عبارت دقیقتر؛ در سراسر دنیا) است، بطوری که در هر شهر و روستایی حداقل یک امام معصوم وجود داشته باشد تا ارتباط مستقیم و بلاواسطه با امام معصوم برای همة مسلمانان جهان امکان‌پذیر باشد و حال آنکه در هیچ عصری چنین نبوده است. ممکن است بگویید که در هر دوره‌ای وجود یک امام معصوم کافی است و مردم نقاط دیگر جهان می‌توانند به شاگردان و نمایندگان او مراجعه کنند. اما این پاسخ پذیرفته نیست. چرا که در این استدلال (و تمام استدلالهایی که درصدد اثبات ضرورت امامت هستند)، ادعای «ضرورت عصمت» امامان (که قرار است مرجعیت دینی و دنیوی مردم را عهده‌دار شوند) نیز مندرج است و معنای «ضرورت عصمت» در دلیل مورد بحث (و ادلة مشابه) این است که غیر معصوم نمی‌تواند وظایف امام معصوم را انجام دهد و نیاز ضرروی مردم به هدایت و راهنمایی را برطرف کند. بنابراین ارتباط مستقیم و بلاواسطة مردم با امام معصوم، لازم و ضروری می‌شود و رابطة غیر مستقیم و با واسطه، نمی‌تواند وافی به مقصود باشد، حتی اگر این واسطه، شاگرد ممتاز و نمایندة‌ مخصوص امام باشد.

3.    اگر این دلیل درست بود، خداوند می‌بایستی از زمان اولین پیامبر [یعنی حضرت آدم (ع)] تا آخرین پیامبر، همواره بعد از هر پیامبر تشریعی، پیامبران تبلیغی و یا امامان معصومی نصب می‌کرد تا حافظ تعالیم آن پیامبر و مفسر کتاب آسمانی او باشند. به عبارت دیگر زنجیرة پیامبران و یا امامان معصوم در هیچ زمانی قطع نمی‌شد. اما می‌دانیم که چنین طرحی اجرا نشد و به عنوان مثال خداوند بعد از حضرت عیسی و تا زمان پیامبر اسلام- که در آن میان نسلهای زیادی از انسانها آمدند و رفتند- نه پیامبر تبلیغی فرستاد و نه امام معصومی نصب کرد و دین مسیح نیز پس از مدتی تحریف شد. حال آیا ضرورت نداشت که دین حضرت مسیحی (ع) حداقل تا زمان بعثت پیامبر اسلام (ص)، توسط پیامبران تبلیغی و یا امامان معصوم، از تحریف و نابودی مصون بماند تا از یک طرف مردمی که در آن دوره زندگی می‌کردند، از رسیدن به کمال و سعادت محروم نشوند و هم در زمان پیامبر اسلام، مسیحیان به راحتی و با اطمینان خاطر (از اینکه پیامبر قبلی آنه واقعاً نوید پیامبر بعدی را داده بود) به دین اسلام مشرف شوند؟ فراموش نکنیم که دلیل عقلی تخصیص بردار نیست. اگر ادلة ضرورت امامت ( از جمله دلیل مورد بحث) درست باشند، نمی‌توان آنها را فقط و فقط برای دوران پس از پیامبر اسلام اقامه کرد، زیرا دلیلی نداریم که اثبات کند حضرت عیسی (ع) توانست تمام حقایق دین و احکام الهی مربوط به آن دوره و یا دوران پس از خود را بگوید و یا بعد از آن حضرت و در زمانهای آینده امکان نداشت مسائل، مشکلات و موضوعات جدیدی پیش بیاید که در زمان او مطرح نبوده و لذا پاسخی هم به آنها داده نشده بود. حتی اگر آن حضرت‌ همه چیز را گفته بود و مسائل جدید هم درآینده بوجود نمی‌آمد، حداقل خطر تحریف و نابودی تعالیم او که وجود داشت. پس طبق این دلیل خداوند برای حفظ کتاب انجیل و تعالیم عیسی (ع)، می‌بایستی پیامبران تبلیغی می‌فرستاد و یا امامان معصومی نصب می‌کرد.
4.    اگر این دلیل درست باشد، فقط «وجود» امامان معصوم ضرورت پیدا نمی‌کند، بلکه «حضور مستمر» آنها در جامعه و در طول تاریخ نیز واجب و لازم می‌شود و این با غیبت طولانی امام دوازدهم و عدم دسترسی مردم به یک امام معصوم در تناقض آشکار است. اگر بنا را بر صحت و استحکام این دلیل بگذاریم؛ باید بگوییم، اکنون که هزار و دویست سال از غیبت امام معصوم می‌گذرد، دین اسلام مسخ یا نابود شده است! نگاه کنید: «اگر بعد از پیامبر اسلام (ص)، امامی نصب نشود که حقایق دین را برای مرد بیان و مجملات را رفع و کلیات را تفصیل نماید، دین در معرض مسخ شدن و بالاخره نابود شدن قرار می‌گیرد.»
در دلیل مورد بحث، وظایف اصلی امام در سه چیز خلاصه می‌شود: الف. بیان ناگفته‌ها ب. حفظ تعالیم پیامبر ج. پاسخ‌گویی به مسائل و موضوعات جدید. اما انجام این سه وظیفه فقط در صورت حضور امام در میان مردم امکان پذیر است و امام غایت هیچکدام از این وظایف را نمی‌تواند انجام دهد. حال تکلیف مردم در عصر غیبت چیست و چه کسی باید حقایق ناگفته و احکام حوادث و موضوعات جدید را به آنها بگوید و جلوی جعل و تحریف تعالیم پیامبر (و امامان قبلی) را بگیرد و نگذارد دین خداوند مسخ یا نابود شود؟ هر پاسخی که به این سئوالات بدهیم، منطقاً قابل سرایت به دوران پس از پیامبر (ص) نیز هست و لذا دلیل مورد بحث را نقض می‌کند. مثلاً ممکن است انجام این وظایف در دوران غیبت را به عهدة فقهای امت بگذارید. اما با این کار اساس استدلال مورد بحث زیر سئوال می‌رود. اگر عالمان و فقیهان امت قادر به انجام این وظایف باشند، دیگر چه ضرورتی برای نصب امامان معصوم بعد از پیامبر می‌ماند؟ متکلمان شیع هنگام اثبات ضرورت نصب امامان معصوم پس از پیامبر (ص) می‌گویند:
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله نظریه امامت در ترازوی نقد

نظریه امامت در ترازوی نقد
ارکان اصلی نظریه
فلسفة نبوت
دلیل اول (مقتضای حکمت الهی)
دلیل دوم (قاعدة‌ لطف)
جمع‌بندی بحث ضرورت نبوت
امامت (تبیین نظریة رایج)
اما شأن اصلی امام چیست؟
دلیل اول: ادلة عقلی ضرورت امامت

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نظریه امامت در ترازوی نقد

تحقیق درمورد خلافت و امامت

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درمورد خلافت و امامت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

خلافت و امامت در کلام اسلامى

1- امامت، مهم‏ترین جایگاه بحث‏هاى کلامى بحث و گفت و گو درباره‏ى خلافت و امامت، یکى از مهم‏ترین و دیرین‏ترین بحث‏ها و گفت و گوهایى است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان مطرح شده است. اگرچه پیش از این مسئله، درباره‏ى مسائل دیگرى اختلاف نظر پیدا شد، اما اختلاف در فلسفه‏ى امامت و خلافت، داراى ویژگى‏هاى بى مانندى بود. عبدالکریم شهرستانى، پس از اشاره به پاره‏اى از اختلافات و مباحثه‏هایى که به هنگام رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن، میان مسلمانان رخ داد، مى‏گوید: پنجمین اختلاف آنان - که بزرگ‏ترین اختلاف میان امت اسلامى به شمار مى‏رود - اختلاف‏شان درباره‏ى امامت‏بود; زیرا، درباره‏ى هیچ یک از قواعد دینى، در هیچ زمانى، چنان نزاع و ستیزى که درباره‏ى امامت در گرفته است، رخ نداده است.وى، آن گاه به ماجرایى که در سقیفه‏ى بنى ساعده اتفاق افتاد، اشاره کرده، گفته است: مهاجران و انصار، درباره‏ى امامت، اختلاف کردند. انصار گفتند: «امیرى از ما و امیرى از شما، عهده دار امر خلافت و امامت گردد.» و سعد بن عباده را - که بزرگ و رهبر آنان بود - از طرف خود پیشنهاد کردند. در این هنگام، ابوبکر و عمر، وارد سقیفه شدند. عمر که از پیش، مطالبى را در نظر گرفته بود تا در آن جمع و درباره‏ى امامت ایراد کند، مى‏خواست‏سخن بگوید، ولى ابوبکر مانع شد و خود به سخنرانى پرداخت و پس از حمد و ثناى خداوند، مطالبى را ایراد کرد. عمر مى‏گوید: «او، همان چیزهایى را گفت که من در نظر داشتم بگویم. گویا، او، از غیب آگاه بود. پس از پایان یافتن سخنان ابوبکر و قبل از آن که انصار مطلبى بگویند، من با ابوبکر بیعت کردم، و مردم نیز با او بیعت کردند و در نتیجه، آتش فتنه خاموش شد. جز این که بیعت‏با ابوبکر، کارى شتاب زده و دور از تدبیر بود که خداوند، مسلمانان را از شر آن حفظ کرد. پس اگر فردى دیگر، آن را تکرار کند، وى را بکشید. پس، هرگاه فردى بدون مشورت با مسلمانان با فرد دیگرى بیعت کند، آن دو، خود را به هلاکت افکنده‏اند، و قتل‏شان واجب است». شهرستانى، آن گاه به تبیین این مطلب پرداخته است که «چرا انصار بیعت‏با ابوبکر را پذیرفتند و از پیشنهاد خود مبنى بر این که هر یک از مهاجران و انصار، رهبرى داشته باشند، دست‏برداشتند؟» . او مى‏گوید: انصار، بدان جهت از پیشنهاد خود منصرف شدند که ابوبکر از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود: «الائمة من قریش; رهبران امت اسلامى، از قریش‏اند». آن گاه افزوده است: این، بیعتى بود که در سقیفه واقع شد. آن گاه، مردم به مسجد آمدند و با ابوبکر بیعت کردند، جز گروهى از بنى هاشم، و ابوسفیان از بنى امیه، و امیرالمؤمنین على بن ابى‏طالب علیه السلام که به تجهیز بدن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و تدفین او مشغول بود و در این منازعه شرکت نداشت.اینک، ما، در پى تحلیل و بررسى ماجراى سقیفه‏ى بنى ساعده نیستیم، غرض از نقل این مطلب، بیان اهمیت مسئله‏ى امامت و خلافت از دیدگاه مسلمانان صدر اسلام است. این که انگیزه‏ى شرکت کنندگان در سقیفه چه بود، در نتیجه‏ى یاد شده، تفاوتى ایجاد نمى‏کند; زیرا، خواه، انگیزه‏ى آنان را حفظ اسلام و جلوگیرى از فتنه‏هاى احتمالى که اسلام و مسلمانان را تهدید مى‏کرد، بدانیم و خواه، مسئله‏ى مقام و ریاست و نظایر آن، در هر دو صورت، رفتار آنان، گویاى این حقیقت است که خلافت و امامت، مسئله‏اى مهم و اساسى است و از مسایل محورى در جهان اسلام به شمار مى‏رود. شرکت نکردن امام على علیه السلام در سقیفه و وارد نشدن در آن اختلاف، یکى، بدان جهت‏بود که وى، حفظ حرمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در آن زمان بر هر امر دیگرى ترجیح مى‏داد و بر آن بود که در آن فاصله‏ى کوتاه، مسلمانان را خطرى تهدید نخواهد کرد، و دیگرى، این که به اعتقاد او، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در حیات خود، براى چنین مسئله‏ى مهمى چاره اندیشى کرده و جانشین خود را در فرصت‏ها و مناسبت‏هاى مختلف - مانند غدیر خم - تعیین کرده است. بحث درباره‏ى امامت و خلافت، صرفا، یک بحث تاریخى نیست تا در شرح و تبیین یک رخداد مهم در تاریخ اسلام خلاصه شود; زیرا، امامت، ابعاد و زوایاى مهم دیگرى نیز دارد. این مسئله، با حیات فکرى، اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، سیاسى امت اسلامى، رابطه‏اى استوار و تعیین کننده دارد. جایگاه مهم و برجسته‏ى بحث امامت در تفکر و تعالیم اسلامى از همین ابعاد اساسى و سرنوشت‏ساز آن، ناشى مى‏شود. با تبیین ماهیت امامت، این مسئله، روشن‏تر خواهد شد. در این جا یادآورى این نکته لازم است که شیعه، امامت را از اصول دین و عقاید اسلامى مى‏داند، ولى معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب کلامى، آن را از فروع دین و احکام عملى اسلام مى‏شمارند. ریشه‏ى این دو دیدگاه، این است که از نظر شیعه، نصب و تعیین امام، از شئون خداوند است و در تعیین امام، به «انتصاب‏» قائل است، ولى مذاهب دیگر، نصب و تعیین امام را از شئون و وظایف مکلفان مى‏دانند و در تعیین امام، به «انتخاب‏» معتقد هستند. در بحث‏هاى آینده، در این باره، بیش‏تر سخن خواهیم گفت، یادآورى آن در این بحث، براى بیان این مطلب است که دو دیدگاه یاد شده، در لزوم امامت و اهمیت آن، اختلافى ندارند; زیرا، از فروع دینى بودن، سبب نمى‏شود که مسئله‏اى اهمیت‏اش کم باشد. نماز، از فروع دین است، ولى این امر، با جایگاه مهم آن در آیین اسلام، منافات ندارد. البته، اعتقاد به این که امامت در زمره‏ى اصول عقاید دینى قرار دارد، منزلت و جایگاه بهترى را به مسئله‏ى امامت مى‏بخشد. 2- حقیقت امامتواژه‏ى امامت، در لغت، به معناى «رهبرى و پیشوایى‏» است و «امام‏» را «مقتدا و پیشوا» گویند، خواه، آن مقتدا و پیشوا، انسانى باشد یا چیزى دیگر. ابن فارس گفته است: «امام، فردى (یا چیزى) است که در کارها به او اقتدا مى‏شود، و پیامبر صلى الله علیه و آله امام و پیشواى همه‏ى امامان است، و خلیفه‏ى پیامبر، امام رعیت و مردم است، و قرآن، امام و پیشواى مسلمانان است‏» . قرآن کریم، همان گونه که برخى از انسان‏ها را «امام‏» نامیده، کتاب آسمانى حضرت موسى علیه السلام را نیز «امام‏» خوانده است. درباره‏ى حضرت ابراهیم علیه السلام مى‏فرماید: «انى جاعلک للناس اماما» و درباره‏ى بندگان خاص الهى مى‏فرماید، آنان، از خداوند مى‏خواهند که آنان را پیشواى پرهیزگاران قرار دهد: «واجعلنا للمتقین اماما» و درباره‏ى کتاب حضرت موسى علیه السلام مى‏فرماید: «و من قبله کتاب موسى اماما و رحمة‏» قرآن کریم، «لوح محفوظ‏» را نیز «امام مبین‏» دانسته و فرموده است: «وکل شى‏ء احصیناه فى امام مبین‏» متکلمان اسلامى، امامت را به «ریاست و رهبرى جامعه‏ى اسلامى در زمینه‏ى امور دنیوى و دینى‏» تعریف کرده‏اند. نمونه‏هایى از تعاریف آنان را ذیلا یادآور مى‏شویم: 1- الامامة رئاسة عامة فی امور الدین و الدنیا بالاصالة فی دارالتکلیف; امامت، رهبرى عمومى و بالاصالة در زمینه‏ى امور دین و دنیا در سراى تکلیف است. 2- الامامة رئاسة عامة فی امور الدین والدنیا بالاصالة; امامت، رهبرى عمومى و بالاصاله (در مقابل بالنیابة) در امور دینى و دنیوى است. 3- الامامة رئاسة عامة فی امور الدین والدنیا لشخص من الاشخاص نیابة عن النبى صلى الله علیه و آله; امامت، رهبرى عمومى مسلمانان در اموردینى و دنیوى به عنوان نیابت از پیامبر است. نیابى بودن امامت نسبت‏به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم با اصالى بودن آن نسبت‏به دیگر مسلمانان - چنان که در تعریف قبل آمده است - منافات ندارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد خلافت و امامت

امامتتحقیقی بر مسأله امامت از دیدگاه عقل و قرآن

اختصاصی از یاری فایل امامتتحقیقی بر مسأله امامت از دیدگاه عقل و قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

لینک پرداخت و دانلود پایین مطلب

فرمت فایل : word

 

 تعداد صفحه :27


با رحلت پیامبر اسلام که پیامبر خاتم نیز ‌بوده‌اند مسلماً برای هدایت و زعامت مسلمین می‌باید افرادی باشند که عهده‌دار این مسئولیت بوده به کسانی که به نیابت پیامبر رهبریت عمومی دینی و دنیایی مسلمین را از سلالة پیامیر بر عهده دارند، امام می‌گویند.

امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است.

در اصل بحث نیاز به امام و معنی امامت اختلافی نیست. ولی در چگونگی تعیین امام و خصوصیات آن بین فرقه‌های مختلف اختلاف نظرهایی وجود دارد و آنچه شیعه را از موافقت با خلافت انتخابی باز داشت ترس از پیامدهای ناگوار آن یعنی انحراف و فساد تدریجی در روش حکومت اسلامی بود از این رو شیعه معتقد است امامت امری انتصابی است و پیامبر مأمور است از طرف خدا امام را به مردم معرفی نماید، در واقع امام را خدا معین می‌فرماید به همانگونه که خدا پیامبر را بر می‌گزیند ولی اهل سنت امامت را انتخاب می‌پندارند و خدا و پیامبر را در این امر دخیل


دانلود با لینک مستقیم


امامتتحقیقی بر مسأله امامت از دیدگاه عقل و قرآن