مقاله با موضوع:
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری و افسردگی
فایل word
تعداد صفحات:6 +منابع پایان مقاله به صورت کامل
برای دانلود همین حالا کلیک نمایید
فقط 4000 تومان
اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری و افسردگی
مقاله با موضوع:
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش نشخوار فکری و افسردگی
فایل word
تعداد صفحات:6 +منابع پایان مقاله به صورت کامل
برای دانلود همین حالا کلیک نمایید
فقط 4000 تومان
چکیده :
هدف پژوهش بررسی وجود رابطه بین افسردگی با سازگاری زناشویی متاعلین شهرستان باغملک در سال 90-89 می باشد. بررسی و یافتن ارتباط و ماهیت آن از این جهت با اهمیت است که به سیاستگذران در جهت اتخاذ سیاستهای اقتصادی راهکارهای مفید را ارائه می دهد . روش پژوهش در این تحقیق ابتدا با استفاده از اطلاعات مرسوم به شیوه کتابخانه ای مروری بر ادبیات مربوط به افسردگی و متغیرهای مؤثر و سپس جهت استنباط و آزمون فرضیه ها و پاسخ به سؤالات به برآورد و تجزیه و تحلیل مدل پرداخته شده است . تکنیک های مورد استفاده در تجزیه و تحلیل داده عبارتند از : از انگل – گرنجر ، الگوی خود توضیح با وقفه های گسترده و ا لگوی تصحیح خطای برداری یوهانسون – جوسیلیوس نتایج حاصل از برآوردهای اقتصاد سنجی در مجموعه صحت فرضیه های زیر در بلند مدت رابطه تبادل بین بیکاری و تورم وجود ندارد و رابطه معکوس بهره وری نیروی کار را اثبات می کند .
بیان مسئله :
عوامل متعدد و بی شماری هستند که باعث استرس می شوند یا استرس موجود را تشدید می کنند که ی یکی از این عوامل تغییر وضعیت جسمانی می باشد که اغلب به هنگام بیماری های مزمن که با درد و عذاب بسیار زیادی همراه است . استرس مداوم و دائمی می شود وابستگی های جسمانی که بر اثر عوامل همچون نابینایی ، ناشنوایی ، از دست دادن اعضای بدن و مشکلات حرکتی به وجود می آِیند . تا سبب افزایش اضطراب ، عصبانیت و تنش می شود . ( کهانا 1382، ص37)
با توجه به این که موضوع استرس موضوع تازه ای است اما در دنیای امروزه که در آن ساکن شده ایم معمولاً استرس به حوادث فیزیکی و واقعی بر می گردد واقعیت این است که استرس در افراد گوناگون با شکل های متفاوتی بروز می کنند و می تواند منشا مشکلات متعدد و جدی در سلامت ما باشد .
در ارتباط با استرس تحقیقاتی در شهرستان ها توسط احمدی (1380) بلوغ استرس و فشار است . استرس هر نوع محرک یا تغییر در محیط داخلی و خارجی است که ممکن است باعث اختلال در تعادل بدن گردد و در شرایط خاص بیماری زا باشد استرس دوران بلوغ باعث هیجان ها ، مشکلات عاطفی و گاهی روانی می شود می توان گفت که اشکالات عاطفی نوعی واکنش نسبت به تغییر است و انقلابات طبیعی دوران بلوغ است .
واکنش فرد در برابر استرس ها به آسیب پذیری های او ، نقاط قوت شخصیت و تجاربی که در طول زندگی داشته است بستگی دارد . گاه استرس شدت کمی دارد ولی تعادل روانی شخص را بر هم می ریزد . حال آن که همان استرس در فرد دیگر تاثیر خاصی نمی گذارد . برای مثال ،فرض کنیم در منطقه ای یک بلای طبیعی افتاده است بعضی از افراد در مقابل آن مقاومت نشان می دهند .
اهمیت و ضرورت تحقیق :
در این تحقیق سعی بر آن است تا با بررسی رابطه افسردگی بر سازگاری زندگی زناشویی در بین متعالین و مجردین شهرستان باغملک و عوامل موثر بر این دو متغیر با نتایج بدست آمده می تواند گام هایی را در جهت آگاه بیشتر گرم کردن کانون خانواده ها ، و بهتر تربیت کردن فرزندانمان باشد.
اهداف تحقیق :
هدف کلی از این سی رابطه افسردگی بر سازگاری زندگی زناشویی در بین متعالین و مجردین شهرستان باغملک در سال 90-89 است .
هدفهای جزئی :
آشنایی با سازگاری زناشویی جامعه مردمی شهرستان باغملک
آشنایی با میزان افسردگی جامعه مردمی شهرستان باغملک
آشنایی با رابطه میان افسردگی و رابطه زناشویی جامعه مردمی شهرستان باغملک ، در سال 90-89 می باشد
فرضیه های پژوهش :
تعریف عملیاتی واژه ها
تعاریف عملیاتی :
افسردگی اختلالی است که در آن خلق و نیروی زیستی فرد کاسته شده وانسان به نقطه پریشانی می رسد . در چنین شرایطی خودممکن است بی ارزش به نظر برسد وجهان معنای خودرا از دست بدهد واحساس بدبختی و بیچارگی وناامیدی در فرد پدید آید .
شیوه افسردگی در زنان جوان بیشتر بوده وبا افزایش سن کاهش می یابد . درحالی که شیوع آن در مردان جوان پایین تر است وافزایش آن با سن نسبت مستقیم دارد . ( مایرز و ویزمن ، (1978) افسردگی عصبی دوبرابر افسردگی روحی شیوع داشته . ودرکشور انگلستان روبه افزایش است . ( دالی وهارینگتون ، 1975).
همچنین زنان شاغل کمتر به بیماری افسردگی مبتلا می شوند وعلایم بیماری زودتر از آنان زدوده می شود .( ناتا نسون ،1975 ) .
احساس همدردی واعتماد به نفس ونیز داشتن همسر مناسب وبطورکلی وجود هرنوع وابستگی عاطفی میزان توسعه و پیشرفت افسردگی را کاهش داده وفقدان این عوامل احتمال بروز این بیماری را افزایش می دهد .
در ازدواجهایی که همسر شریک نافذ و قدرتمند ی است نقش ثانوی به زن محول می شود .و وی باید متعادل کننده زندگی باشد . در نتیجه خشنودی ورضایت روبه افول و انتقاد پذیری واحتمال افسردگی روبه افزایش خواهد برد . بنابر تجربیات زیست شناسان در طول عادت ماهانه ودوران نقاهت پس از زایمان میزان افسردگی در زنان بالاتر می رود . ( مایلز ، 1981)
متغیر های تحقیق :
در این پژوهش دو متغیر وجود دارد
افسردگی متغیر اول پژوهش می باشد ، و متغیر دوم سازگاری زناشویی می باشد
تعریف نظری سازگاری : توانایی حل مسائل و آگاهی به واقعیت .
تعریف عملیاتی سازگاری : نمره ای است که در این پژوهش فرد در آزمون سازگاری کسب می کند
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فرمت فایل:word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات :77
فهرست مطالب :فصل اول 7
مقدمه 8
بیان مسئله 15
اهداف تحقیق 17
ضرورت واهمیت تحقیق 19
سوال مسئله 20
اضطراب 21
اختلال خلقی عاطفی 22
جانباز 23
روان درمانی 24
ناهنجاری 25
فصل دوم 27
روش تحقیق ( ادبیات و پیشینه تحقیق ) 28
نظریه علل افسردگی 29
نظریه های یادگیری 30
مروری برتحقیقات انجام شده 35
علائم افسردگی 36
علائم عمومی افسردگی 38
طبقه بندی افسردگی براساس علائم و نشانه ها 40
انواع بالینی افسردگی 46
همه گیرشناسی افسردگی ( شیوع افسردگی ) 47
سبب شناسی افسردگی ( علل افسردگی ) 49
افسردگی و تجارت نخستین کودکی 50
علل افسردگی های بیمار گونه 51
فصل سوم 55
جامعه آماری مورد 56
حجم نمونه 56
روش آماری 59
فصل چهارم 60
نمودار شماره (1) 67
نمودار شماره (2) 68
تجزیه و تحلیل آماری 69
تحلیل نتایج 71
فصل پنجم 72
بحث و نتیجه 73
محدودیتهای 74
پیشنهادات 76
ضمیمه 78
تست افسردگی بک 79
منابع و ماخذ 85
مقدمه
افسردگی یکی از رایج ترین انواع ناراحتیهای روانی است که باعث مراجعه به روانپزشکان ،روانشناسان و دیگر متخصصان بهداشت رو انی می گردد . از این لحاظ افسردگی با سرما خوردگی در میان ناراحتیها ی جسمی قابل مقایسه است . در هر لحظه از زمان 15 تا 20 در صد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی شدید را از خود نشان دهند .حداقل 12 درصد از جمعیت کشور های پیشرفته در طی عمر خود برای معالجعه علایم افسردگی شدید به متخصصان روانی مراجعه می کنند و حدس زده می شود که 75در صد افرادی که در موسسات درمان روانی بستری میشوند دچار افسردگی هستند . به دلایلی که هنوز کاملاًروشن نیست در صد بیشتری از بانوان دچار افسردگی می شوند ،نسبت زنان به مردان افسرده در ممالک پیشرفته صنعتی تقریباً2به1 می با شد . افسردگی از زمان باستان شایع ترین نوع ((نا بسامانی عاطفی )) شناخته شده است و در بسیاری از مدارک زمان گذشته می توان آثار آن را مشاهده کرد در حدود 450 سال پیش از میلاد مسیح ،بقراط از این بیماری به نام ملانکولی یاد کرده است . از مطالعه تاریخ چنین بر می آید که دانشمندان ایرانی مانند ابو علی سینا ور ازی این بیماری را می شناختند و از آن به عنوان عارضه ای روانی یاد کرده اند در سال 1986 کراپلین ،افسردگی را جزء بیماریهای عاطفی (اختلالات خلقی )طبقه بندی کرد . از آغاز دوره پیش سنگ تا قرون 16تا 17 تکامل بشر از لحاظ ساز گاری اجتماعی و آسایش زندگی بسیار پایین بود . باانقلاب صنعتی همه چیز شروع به تحول نمود . صنعت رشد فزاینده ای پیدا کرد ،شهر های متمدنی مثل لندن ،نیویورک و توکیو به سرعت توسعه یافتند ،جمعیت شهرها به چندین برابر رسید و سطح در آمد مردم به شکل قا بل توجهی افزایش یافت اغلب مردم غربی در کمال رفاه و آسایش زندگی می کردند اما ساختمان جسمانی و عقلانی بشر در چند هزار سال گذشته تغییر بسیار جزِِئی حاصل کرد ،انسان مجبور بوده است تطابق و تغییر موقعیت را بیاموزد لیکن وا کنشهای اساسی و غریزه ای او هنوز هم شباهت بسیار نزدیکی با حیوانات عالی تر دارد و این همان مطلبی است که اریک فرام در تئوری خود در بارهٌ شخصیت گفته ، و آن اینکه انسان زمانی که برای آزادی از اصل خود ، یعنی طبیعت جدا شده و به زندگی متمدن شهری روی آورده ، احساس تنهایی می کند و این احساس موجب اضطراب و افسردگی او شده است که این مطلب ازدیاد افسردگی را در جوامع صنعتی تأیید می کند .
ناراحتیهای گوناگون روانی و از جمله افسردگی طبیعتاٌ در درجات شدید خود جسم آدمی را هم تحت تأثیر قرار می دهد و شخص را تا حد بیماریهای روان ــ تنی (1) پیش می برد.
حد نهایت آسیبی که ناراحتیهای روانی ، از جمله افسردگی ایجاد می کنند خود کشی (2) می باشد . بیماریهای روان ــ تنی ناشی از تأثیراختلالات روانی مانند اضطراب و افسردگی بر روی جسم انسان است . به عقیده تعدادی از دانشمندان و به خصوص پژوهشگران انگلیسی که در این مورد تحقیقات متعددی انجام داده اند علت بسیاری از بیماریهای جسمی (مثل زخم معده ، ناراحتیهای قلبی و عروقی ، سکته های مغزی ، فشار خون و تعدادی از درد های مفاصل و...) را ناشی از فشار ها و استرسهای روانی میدانند ،
عده ای عقیده دارند تعداد این بیماریهای روان تنی بیش از 60 در صد بیماریهای جسمی می باشد .
افسردگی درجات و انواع مختلفی دارد و از عوامل متعددی ممکن است ناشی گردد.
این عوامل شامل : سرشت طبیعی (3) ، وراثت ، اختلال در فعالیت شیمیایی و هورمونی بدن ، تجارب خانوادگی (بخصوص داشتن پدر و مادر افسرده یا الکلیک)،
بیان مسئله
اصو لاًمسائل مربوط به روان انسان از دیر باز مورد توجه بوده و انسان را به تفکر وا می داشته است . دقت در خصوصیات خلقی و منش شخصیت و بطورکلی خصو صیات روانی مسئله ای نیست که برای بشریت بی سابقه بوده و در سد ه های اخیر بو جود آمده باشد ،اما باید توجه داشت که مسائل و تعاریف مربو ط به خصوصیات روانی در نزد افراد غیر متخصص با آنچه در نزد دانشمندان علوم روانپزشکی و روان شناسی مطرح می شود تفاوت عمد ه ای در روانشنا سی و رو انپزشکی اصطلاح افسردگی و به طور کلی اختلالات روانی بسیار وسیع تر از تعارف آن در نزد افراد غیر متخصص می باشد . روانشناسان و روان پزشکان افسردگی را به عنوان یک بیماری هم از جهت رو انی و هم از جهت بدنی مورد مطالعه قرار داده وبا توجه به فر ضیات مختلفی که در مورد افسردگی مطرح شده ،طبقه بندی های متعددی از افسردگی ارائه دادهاند .
با توجه به توضیحات فوق و عنوان پژوهش که (بررسی رابطه بین افسردگی و میزان معلولیت در جانبازان شهر ستان ایوان غرب ) نام دارد در حقیقت می خواهیم بدانیم آبا رابطه ای بین میزان و معلو لیت جانبازان و اقسردگی وجود دارد یا نه ؟
و اگر رابطه ای وجود دارد صر فاً بخا طر میزان معلو لیت می باشد یا بخاطر دلایل دیگری از قبیل نوع شغل ، سن ، میزان تحصیلات و ...... می باشد ؟
درک رابطه بین افسردگی که شایع ترین اختلال خلقی می باشد با انزوای اجتماعی و اقدامات مخرب بر علیه جامعه ،خانواده ، خود فرد و تشدید این مسئله که فرد احساس می کند روز به روز از کار آیی او بخاطر نقص بدنی کاسته میشود و در واقع نقایص بدنی بصورت یک امر غالبی در می آید و در نهایت خطر نا کترین اقدام یعنی خود کشی را در پی می سازد.
درک این مطلب که آیا جانبازان بخاطر معلولیت جسمی خود به سوی افسرد گی و به دنبال آن درو نگرایی روی آورده اند و این راه را بهترین طریق برای رو برو شدن با وضعیت جسمانی خود انتخاب کر ده ا ند یا اینکه قبل از معلو لیت هم افسر دگی داشته اند ، یا اینکه معلو لیت افسر دگی انها را شدت بخشیده است جای بحث دارد و توجه کافی به این عزیزان لازم و ضروری به نظر می رسد . جانبازان می توانند سر منشاء اقدامات مفید و ساز نده ای باشند .
اگر توجه کافی به آنها بشود و به کار آیی آنها معتقد باشیم و اگر به آنها میدان دهیم ،استعدادهاو نبوغ آنها آشکار می شو د و اگر توجه کافی وجود نداشته باشد منجر به گوشه گیری و انزوا و افسردگی می شودو عوارض بعدی نیز به دنبال آن می آیند .
اهداف تحقیق
در این پژوهش محقق بر آن است که مطالعه ای بین مقایسه میزان افسرد گی ضعیف و شدید داشته باشد . با توجه به اینکه جانبازان یکی از گرو هها ی با ارزش و قابل احترام جامعه می باشند محقق بر آن است که دایره شمول نتایجش را بطور اخص به گروه نمونه و بطور اعم سایر جانبازان تعمیم دهد و اقدامات مشابهی از طریق این پژوهش در اختیار همگان قرار گیرد تا نحوة بر خورد با آنان اصلاح گردد ، مسئله شناخت رو حیات آنان مورد توجه قرار گیرد و اینکه به مشاورة جانبازان اهمیت داده شود در زمینةاختلالات روانی و خلقی و به ویژة افسر دگی آنها تحقیقات جامعی صورت گیرد واقدامات مقتضی در رابطه با درمان و پیش گیری اختلالات روانی جانبازان صورت گیرد .
اگر چه افسردگی شیوع بسیاری دارد ولی اغلب بیماران افسرده تشخیص داده
نمی شوند یا به اشتباه یک اختلال جسمی یا روانی دیگر تشخیص داده می شود از این رو بیماران و خانواده آنها در معرض رنج و نا توانی غیر مو جهی قرار می گیرند . از آنجاییکه در مسائل کلینکی و درمان امر تشخیص به موقع و درست اهمیت ویژ ه ای دارد اگر بتوانیم الگو های پاسخ فرد افسرده و بخصوص جانبازان رادر جامعه مورد مطالعه بدست آوریم و این الگو ها را در اختیار دست اند کاران بهداشت و درمان جانبازان قرار دهیم قدم بزرگی در راه پیش گیری و درمان صحیح و کار بردی جانبازان افسرده و سایر جانبازان بر داشته ایم .
ضرورت و اهمیت تحقیق
وفور پدیدهافسردگی و از جمله بروز آن در قشر با ارزش جانباز لزوم چنین تحقیقی را برای پژوهشگر ضروری ساخته بر خورد با این موضوع می تواند به بهبود وضع روحی و روانی جانبازان ختم شود و موقعیت آنان را در نظر شغلی ،تحصیلی ، اجتماعی و اقتصادی ارتقاءبخشد . بررسی همه جانبه ساختار روانی و شخصیتی افراد و شناخت استعداد های آنها کمک خواهد کرد که از کدام توان و نیروی آنها می توان نهایت استفاده را برد .
اهمیت موضوع در این است که حداکثر بازده مطلوب و استفاده صحیح از استعدادهای جانبازان عملی گردد .
با توجه به اینکه جهان امروز به اینکه جهان امروز جهان مقابله هاست کسانی در این مبارزه سر افراز خواهند شد که از کمترین نیرو بهترین بازده را بدست آورند و در این جهت اگر بتوان جانبازان را به شناخت بهتر و درک صحیح تری از خود ،نیاز ها و علائقشان رهنمون نمود می توان انتظار داشت که ین نیرو های عظیم بعد از فارغ التحصیل شدن و مهارت آموزی و کسب تخصص،به بهترین وجه بازده و کار آیی لازم و مطلوب را داشته باشند . اگر بتوان از بروز مشکل و بخصوص افسردگی در جانبازان جلو گیری کرد و آنان را به فعالیت بیشتری در زمینه های اقتصادی ،اجتماعی تشویق نماییم واین عزیزان را از کناره گیری در صحنه ها بر حذر داریم بطور حتم بسیاری از مشکلات جامعه بدست این عزیزان حل خواهد شد و اقدامات بیشتر و مفید تری را در جهت ارتقاءی کشور انجام می دهند و لذا کشور را بیش به استقلال در تمامی زمینه ها سوق می دهند.
سوال مسئله
میزان افسردگی در جانبازان خفیف بیشتر است یا در جانبازان شدید ؟
فرضیه های تحقیق
افسردگی در جانبازان در صد بالا بیشتر از افسردگی جانبازان درصد پایین است.
متغییرهای مورد مطالعه
افسردگی متغییر وابسته
جانبازان دو گروه جانبازان دو گروه متغییر مستقل
تعریف عملیاتی متغییرها
افسردگی1 : افسردگی یک هیجان عادی بشر است ،افسردگی با علائمی مثل غمگینی شکستگی ،نو میدی ، نا کامی و یا نا شادی مشخص ..
1. DEPRESSION
افسردگی نوعی حالت مالیخولیایی، احساس نومیدی و وضع روانی افسرده می باشد . اگر این حالت بطور مستمر ادامه داشته باشد به مدت 2 تا 6 ماه بیماری عادی و 6 تا 9 ماه افسردگی شدید و از علائم بیماری روانی شدید است که این حالت را جنونی یا سایکوتیک می نامند .
- افسردگی: اصطلاحی وسیع و مبهم است ، برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بیحوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات عاطفی با زیر شاخه های متعدد را تداعی میکند . خصوصیات اصلی و مرکزی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیت لذت بخش روز مره مثل معاشرت ، تفریح ، ورزش ، غذا و فعالیت جنسی است این ناتوانی برای کسب لذت حالتی نافذ و پایا دارد.
-اضطراب : اضطراب یک احساس فراگیر ، بسیار نا خوشایند و اغلب مبهم و دل واپسی است که با یک یا چند تا از احساسهای جسمی همراه میگردد . مثل احساس خالی شدن سر دل ، تنگی قفسه سینه ، طپش قلب و تعریق ، سر درد یا میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار و بیقراری .
اضطراب : واکنش در مقابل خطری نا معلوم ، درونی ، مبهم و از نظر منشأ همراه با تعارض است .
1. ANXIETY
- اختلال دو قطبی : اختلالی که در آن فرد ، مبتلا به دوره های شیدایی و افسردگی و یا فقط مبتلا به شیدایی است و یا تجربه می کند و وجود یک دوره شیدایی (مانی ) ضروری است .
افسردگی می تواند تنها یک بار در زندگی فرد اتفاق بیفتد . به هر حال اغلب به صورت حملات تکراری در طول زندگی با دوره های بدون افسردگی در بین آنها اتفاق می افتد یا می تواند وضعیتی مزمن باشد که نیازمند یک درمان پیوسته در طی زندگی باشد.
افسردگی اختلالی است که بر تفکر، خلق، احساسات، رفتار و سلامت جسمی شما تأثیر می گذارد.
پیش از این عقیده بر این بود که « تمام آن در سر شماست » و اگر واقعاً تلاش کنید می توانید خود را از آن رها کنید. امروزه پزشکان می دانند که افسردگی نوعی ضعف نیست و شما به تنهایی نمی توانید آن را درمان کنید. افسردگی یک اختلال پزشکی با زمینه شیمیایی یا زیست شناسی است .گاهی اوقات یک زندگی پر استرس محرکی برای افسردگی می شود. در سایر موارد به نظر می رسد که افسردگی بدون یک علت تعیین شده مشخص و بطور خود بخودی روی می دهد.
افسردگی، بدون توجه به علت آن چیزی بیش از یک حالت محزون و یا یک خمودگی درآماتیک است .
افسردگی می تواند تنها یک بار در زندگی فرد اتفاق بیفتد . به هر حال اغلب به صورت حملات تکراری در طول زندگی با دوره های بدون افسردگی در بین آنها اتفاق می افتد یا می تواند وضعیتی مزمن باشد که نیازمند یک درمان پیوسته در طی زندگی باشد.این اختلال بیش از ۱۸ میلیون آمریکایی را در تمام سنین و نژادها مبتلا کرده است.
داروهایی که در دسترس هستند، حتی در مورد افسردگی های بسیار شدید ایمن و مؤثر هستند. با درمان مناسب، بسیاری از افرادی که افسردگی شدید دارند، در عرض چند هفته بهبودی می یابند و می توانند به فعالیتهای طبیعی روزانه خود باز گردند .
●● علایم و نشانه ها
● دو نشانه شاخص افسردگی که نشانه های کلیدی برای تشخیص محسوب می شوند در زیر آورده شده اند .
● از دست دادن علاقه به امور روزمره طبیعی
شما علاقه و خوشحالی خود را در فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت می بردید از دست می دهید. این مورد « بی لذتی » نامیده می شود .
● خلق افسرده
شما احساس غم یا ناامیدی، بی فریادرسی می کنید و امکان دارد نوبت های گریه داشته باشید از دید پزشکان یا سایر مراقبین بهداشتی که افسردگی را تشخیص می دهند، علاوه بر موارد فوق بیشتر علائم و نشانه هایی که در زیر آورده شده اند نیز می تواند در بیشتر روزها و یا تقریباً هر روز، به مدت حداقل دو هفته در فرد وجود داشته باشند .
● ختلالات خواب
خواب زیاد یا مشکلات حین خواب می تواند علامتی باشد مبنی بر اینکه شما افسرده هستید. بیدار شدن در نیمه شب یا صبح زود و ناتوانی در به خواب رفتن دوباره معمول هستند .
● اختلال در فکر کردن یا متمرکز شدن
ممکن است برای تمرکز کردن یا تصمیم گرفتن دچار زحمت شوید و مشکلاتی با حافظه خود داشته باشید .
● کاهش وزن یا وزن گیری قابل توجه
کاهش یا افزایش وزن و وزنگیری یا کاهش وزن بدون توجیه می تواند نشاندهنده افسردگی باشد .
● پرخاشگری یا کاهش حرکات بدن
ممکن است بی قرار، پرخاشگر، تحریک پذیر و زود رنج به نظر برسید. یا ممکن است اینطور به نظر برسد که کارهایتان را با سرعت آهسته انجام می دهید و به سوالات به آهستگی و با صدای یکنواخت پاسخ می دهید .
● خستگی
ممکن است احساس کسالت و فقدان انرژی را تقریباً هر روز داشته باشید . ممکن است صبح هنگام به اندازه زمانی که در شب قبل به رختخواب می رفتید احساس خستگی کنید .
● اعتماد به نفس پایین
ممکن است احساس بی ارزشی کنید و احساس گناه شدید داشته باشید .
● کاهش علاقه به فعالیت جنسی
اگر پیش از ظهور افسردگی از نظر جنسی فعال باشید، ممکن است کاهش قابل توجهی در سطح علاقه خود به داشتن ارتباط جنسی احساس کنید .
● افکار مرگ
ممکن است دیدگاه منفی نسبت به خود، موقعیت خود و آینده خود داشته باشید . ممکن است افکار مرگ، مردن و خودکشی داشته باشید .
افسردگی می تواند شکایات جسمی گسترده ای را نیز مانند خارش عمومی، تاری دید، افزایش تعریق، دهان خشک، مشکلات گوارشی ) سوء هاضمه، یبوست و اسهال ( سردرد و کمر درد ایجاد نماید .
کودکان، نوجوانان و بالغین ممکن است به طور متفاوتی به افسردگی واکنش دهند. در این گروهها ممکن است نشانه ها اشکال مختلف داشته باشد یا با دیگر وضعیتها پوشانده شود .
●● انواع اصلی افسردگی شامل موارد زیر است :
● افسردگی اساسی
این نوع از اختلال خلق بیش از دو هفته پایدار می ماند . نشانه ها می تواند، شامل : احساس عظیم غم و سوگ، از دست دادن علاقه و خوشحالی در فعالیتهایی که معمولاً برایتان لذتبخش است و احساس گناه و بی ارزشی باشد. این نوع افسردگی می تواند باعث کم خوابی، تغییر اشتها، خستگی شدید و مشکل شدن تمرکز شود. فسردگی شدید می تواند خطر خودکشی را افزایش دهد.
● دیستایمی Dysthymia
نوع خفیف تر اما مداوم تر افسردگی است. این نوع حداقل دو سال و اغلب بیش از ۵ سال دوام می آورد. علایم و نشانه ها معمولاً ناتوان کننده نیستند و دوره های دیس تایمی می تواند با دوره های کوتاه مدت احساس طبیعی بودن جا به جا شود. ابتلا به دیس تایمی شما را در خطر بیشتر برای افسردگی اساسی قرار می دهد .
● اختلالات تطابقی
اگر فردی که محبوب شماست فوت کند، شغلتان را از دست بدهید یا تشخیص سرطان برای شما گذاشته شود بسیار طبیعی است که احساس فشار، غم، عصبانیت یا لبریز شدن کنید . در نهایت بسیاری افراد با پایان استرسهای زندگی به حالت اولیه باز می گردند. اما بعضی خیر،این چیزی است که بنام اختلال تطابقی خوانده می شود. زمانی که پاسخ شما به یک حادثه یا واقعیت پراسترس باعث ایجاد علائم افسرگی می شود . بعضی افراد در پاسخ به یک حادثه منفرد دچار اختلال تطابقی می شوند. به نظر می رسد این مشکل در دیگران از ترکیبی از عوامل استرس زا ریشه دارد. اختلال تطابقی می تواند حاد باشد ) کمتر از ۶ ماه دوام بیاورد ( یا مزمن باشد ) به مدت طولانی تری باقی بماند ( .
پزشکان اختلالات تطابقی را براساس اینکه علایم و نشانه های اولیه به صورت افسردگی یا اضطراب باشند طبقه بندی می کنند .
● اختلالات دو قطبی
داشتن دوره های عود کننده افسردگی و سرخوشی)مانیا = شیدایی( مشخص کننده اختلال دو قطبی است.از آنجا که این وضعیت احساسات را در هر دو سر طیف )قطب ها( درگیر می کند، اختلال دو قطبی یا اختلال A افسردگی شیدایی نامیده می شود . شیدایی بر قضاوت اثر می کند و باعث گرفتن تصمیمات غیر هوشمندانه می شود . بعضی افراد مراحلی از افزایش خلاقیت و نوآوری در طی مرحله شیدایی دارند. تعداد حملات هر حمله در هر یک از قطبها ممکن است مساوی نباشد .
بعضی افراد ممکن است چندین حمله افسردگی پیش از مرحله شیدایی داشته باشند یا بالعکس. ● اختلالات خلقی فصلی
اختلالات خلقی فصلی شکلی از افسردگی است که به تغییرات فصل و فقدان تماس با آفتاب مربوط است . ممکن است باعث بروز سردرد، تحریک پذیری و سطح پایین انرژی شود .
بسیاری افراد با افسردگی علایم اضطراب را هم نشان می دهند . اضطرابی که بعد از سن ۴۰ سالگی ایجاد شود اغلب به افسردگی مربوط است تا یک مشکل مستقل .
● علتها
هیچ علت منفردی برای افسردگی وجود ندارد. این بیماری غالباً شکل خانوادگی دارد . کارشناسان معتقدند که یک حساسیت ژنتیکی در ترکیب با عوامل محیطی مانند استرس یا بیماری جسمی می تواند باعث ایجاد یک عدم تعادل در مواد شیمیایی مغز با نام نوروترانسمیترها شود که موجب افسردگی می شود . به نظر می رسد عدم تعادل بین سه نوروترانسمیتر سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین با افسردگی مرتبط باشد.
دانشمندان کاملاً نمی دانند که چگونه عدم تعادل در نور و ترانسمیترها می تواند علائم و نشانه های افسردگی را ایجاد کند. به طور قطع مشخص نیست که آیا تغییرات نوروترانسمیترها علت افسردگی است یا نتیجه آن .
دانشگاه علوم پزشکی بوشهر
●● عواملی که با افسردگی مربوط هستند شامل موارد زیر است :
● ارث : محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده اند، آنان به دنبال ژنهایی می گردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند . اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمی شوند .
● استرس : وقایع پراسترس زندگی، به ویژه از دست دادن یا تهدید به از دست دادن یک فرد محبوب با شغل می تواند محرک افسردگی باشد .
● داروها : استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهایی که جهت کنترل فشار خون استفاده می شوند، قرصهای خواب یا قرصهای جلوگیری از بارداری می توانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند .
● بیماریها : ابتلا به یک بیماری مزمن، مثل بیماری قلبی، سکته مغزی، دیابت، سرطان یا آلزایمر باعث می شود که شما در خطر بیشتری برای افسردگی قرار بگیرد. مطالعات یک ارتباط ثابت نشده بین افسردگی و بیماری قلبی را نشان می دهد . افسردگی در بسیاری افرادی که حمله قلبی داشته اند اتفاق می افتد . افسردگی درمان نشده می تواند شما را در خطر بیشتری برای مرگ در سالهای اول پس از سکته قلبی قرار دهد . ابتلا به کم کاری تیروئید حتی اگر خفیف باشد هم می تواند باعث بروز افسردگی شود .
● شخصیت : صفات شخصیتی خاصی مانند اعتماد به نفس پایین و وابستگی شدید، بدبینی و حساسیت در برابر استرسها می تواند شما را مستعد افسردگی نماید .
● افسردگی پس از زایمان : احساس خفیف ناراحتی که معمولاً چند روز تا چند هفته پس از زایمان اتفاق می افتد در مادران مسئله شایعی است. در این زمان ممکن است احساس ناراحتی، عصبانیت، اضطراب، تحریک پذیری و کاهش ظرفیت کنید. فرم شدیدتری از baby blues افسردگی پس از زایمان نامیده می شود که آن هم تازه مادران را گرفتار می کند .
● الکل، نیکوتین و سوء استفاده از مواد : کارشناسان تصور می کردند افراد افسرده الکل، نیکوتین و داروهای تغییر دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگی استفاده می کنند . اما در واقع استفاده از این مواد می تواند با افسردگی و اختلال اظطرابی مرتبط باشد .
● رژیم غذایی: کمبودهای اسید فولیک و ویتامین B۱۲ می تواند باعث ایجاد نشانه های افسردگی شود. سطوح پایین هر دو ماده مغزی با پاسخ ضعیف تری به داروهای ضد افسردگی همراه هستند .
● عوامل خطر
افسردگی تمام سنین و تمام نژادها را مبتلا می کند. میزان افسردگی در میان افراد متأهل، بخصوص مردان متأهل و افرادی که ارتباطات طولانی مدت دارند کمتر است. این میزان در بین افراد مطلقه و کسانی که تنها زندگی می کنند بیشتر است . احتمال عدم تشخیص افسردگی در افراد سن بسیار بیشتر است .
زنان دو برابر بیش از مردان افسردگی را تجربه می کنند. گرچه مردان احتمال کمتری نسبت به زنان برای افسردگی دارند، این اختلال بین ۳ تا ۴ میلیون مرد آمریکایی را مبتلا ساخته است. تفاوتهای جنسیتی تا حدی می تواند ناشی از علل بیولوژیک مثل هورمونها و تغییرات متفاوت سطح وروتر انسمیترها باشد .
● چه وقت باید به دنبال توصیه پزشکی رفت
اگر علاقه کمی به فعالیتهای لذت بخش در خود احساس می کنید، اگر احساس غم ، نا امیدی، خستگی یا بی ارزشی می کنید و اگر عادات خواب و خوراک شما به میزان زیادی تغییر کرده، پزشک خود را ببنید تا مشخص کنید که آیا افسردگی دارید یا خیر. اگر کسی را می شناسید که شخصات افسردگی را نشان می دهد، او را تشویق به دریافت کمک کار شناسانه کنید .
● غربالگری و تشخیص
برای تشخیص افسردگی، پزشک معاینه بالینی شامل: آزمایشاتی برای رد کردن وضعیتهایی که می توانند علایم تقلید کننده افسردگی را ایجاد کنند انجام دهد .
اگر پزشک شما علایم افسردگی شدید را می بینید یا به احتمال خودکشی مشکوک است می تواند شما را به متخصص روانپزشک ارجاع کند یا حتی بستری فوری را توصیه کند .
پزشک یا روانپزشک تشخیص افسردگی را براساس علائم و نشانه های مشخص بیماری بعلاوه حضور علائم و نشانه هایی که معمولاً همراه با افسردگی هستند می گذارند.
● عوارض
افسردگی یک بیماری جدی است که می تواند آثار وخیمی برفرد و خانواده به جا گذارد. افسردگی درمان نشده می تواند منجر به مارپیچ نزولی ناتوانی، وابستگی و خودکشی شود. میزان خودکشی در مردان ۴ برابر بیشتر از زنان است، گرچه زنان بیشتر اقدام به خودکشی می کنند. میزان خودکشی پس از ۷۰ سالگی در مردان افزایش می یابد، و این میزان پس از ۸۵ سالگی بیشتر است .
علایم هشدار خاصی می تواند نشاندهنده افسردگی شدید و احتمال خودکشی باشند. با جدیت هر درمانی را برای پیشگیری از خودکشی به کار گیرید حتی اگر فرد تحت درمان افسردگی است. اگر هر یک از علائم خطر زیر را مشاهده کردید با یک پزشک یا درمانگاه روانی تماس بگیرید. ▪ (pacing ) آرامش، رفتار پرخاشگرانه ، تغییرات خلقی زیاد و بیخوابی برای چند شب متوالی.
▪ تهدید یا عمل به آسیب جسمی یا خشونت .
▪ تهدید یا صحبت در مورد مرگ یا خودکشی مانند: A دیگر برایم اهمیت ندارد@ یا A دیگر نیازی نیست بیش از این نگران من باشی .
▪ افت فعالیتها و ارتباطات .
▪ کارهایی مانند خداحافظی با دوستان، نوشتن وصیت نامه یا ... .
▪ بهبود ناگهانی خلق پس از یک دوره افسردگی .
▪ رفتار خطرناک غیر طبیعی مانند خرید یا حمل اسلحه یا رانندگی ... .
● درمان
ساخت داروهای ضد افسردگی و داروهای تثبیت کننده خلق درمان افسردگی را بهبود بخشیده است. داروها می توانند علائم افسردگی را برطرف کنند و در بسیاری از انواع بیماری تبدیل به خط اول درمان شده اند. روان درمانی هم می تواند بخشی از درمان باشد که به شما کمک می کند با مشکلات دائمی خود که افسردگی را تحریک می کند یا به آن دامن می زند کنار بیایید. ترکیبی از داروها و یک دوره کوتاه روان درمانی در صورتیکه افسردگی خفیف یا متوسط داشته باشید، معمولأ با دارو یا درمان الکترو شوک آغاز می شود. به محض اینکه بهتر شوید روان درمانی می تواند مؤثرتر واقع شود.
پزشکان عموماً افسردگی را در دو مرحله درمان می کنند. درمان حاد دارویی به برطرف کردن علائم تا آنجا که شما احساس خوب بودن پیدا کنید کمک می کند. به محض اینکه علائمتان برطرف شود، رمان نگهدارنده مشخصاً بامدت ۶ تا ۱۲ ماه براب پیشگیری از عود ادامه داده می شود.
حتی اگر احساس می کنید حالتان خوب است و به فعالیتهای معمولتان بازگشته اید، بسیار مهم است که داروهایتان را مصرف کنید. در افراد بسیاری که یک حمله داشته اند، حمله مجدد افسردگی اتفاق می افتد، اما ادامه درمان به مدت حداقل ۶ ماه به میزان زیادی خطر عود فوری را کم می کند، اگر در بیش از دو مورد حمله قبلی افسردگی داشته اید، امکان دارد که پزشکتان درمان طولانی مدت با ضدافسردگی ها را پیشنهاد بدهد .
●● مراقبت از خود
● با آغاز درمان ضد افسردگی شما همچنان باید به طور روزانه کنترل شوید در اینجا چند رهنمود آورده شده است .
▪ مرتبأ پزشک خود را ببینید: پزشک پیشرفت شما را ارزیابی می کند، شما را حمایت و تشویق می کند و داروهای شما را در صورت لزوم تعدیل می کند.
▪ داروهای خود را دریافت کنید: پیدا کردن دارویی که برای شما بهترین باشد، ممکن است نیاز به چندین بار امتحان داشته باشد. امکان دارد چند هفته طول بکشد تا نتیجه را ببینید. وقتی احساس بهتر بودن کردید هم به مصرف داروهایتان همانگونه که توصیه شده است ادامه دهید.
▪ تنها نمانید: سعی کنید در فعالیتهای طبیعی شرکت کنید .
▪ از خود مراقبت کنید: یک رژیم سالم داشته باشید و میزان مناسبی خواب و ورزش داشته باشید . ورزش می تواند به درمان بعضی اشکال افسردگی، برطرف شدن استرس و آرام شدن شما کمک کند.
▪ از الکل و داروهای تفریحی پرهیز کنید: سوء استفاده از الکل و داروها از بهبود شما جلوگیری می کند یا سرعت آن را کند می نماید.
همانطور که انسان سر تا پا شاد میشود، دچار اندوه همه جانبه هم میگردد.
- چه وقت به پزشک مراجعه کنیم؟
- احساس غم، نگرانی، یا بیهودگی مداوم دارید.
- به خودکشی فکر میکنید.
- روابط و فعالیتهائی که شادیبخش بودند لذت خود را از دست دادهاند.
- نمیتوانید بخوابید، زیاد میخوابید، یا صبح خیلی زود قدم میزنید.
- احساس غم میکنید و در تمرکز، یادآوری، و تصمیمگیری دچار اشکال شدهاید.
- دچار گریههای دورهای شدهاید.
- افسردگی نشانهٔ چیست؟
همانطور که انسان سر تا پا شاد میشود، دچار اندوه همه جانبه هم میگردد. غصه و غم از دست دادن عزیزی، و نیز گرفتاریهای فردی مثل طلاق یا بیکار شدن بخشی از زندگی انسان است. افسردگی ناشی از این شرایط)حتی بهمدت چندین ماه( چیزی طبیعی است.
اگر اعتماد به نفس خود را از دست دادهاید یا با هر تنش روانی از پا در میآئید، ممکن است گرفتار افسردگی شوید. افسردگی ممکن است علت جسمانی نیز داشته باشد. محققان دریافتهاند که بسیاری از افراد دچار افسردگی شدید، اغلب دچار عدم تعادل در مواد شیمیائی مغز هستند.
- درمان افسردگی
علت هر چه باشد، راههائی برای کاهش افسردگی وجود دارد.
احساس گناه نکنید. اگر افسردگی شما ناشی از احساس اشتباه است، سرزنش کردن خود کمکی نمیکند. البته به عهده گرفتن اشتباه مهم و ناراحتی با آن همراه است، اما احساس گناه یا شرمندگی شدید خود شخص را عامل اصلی قلمداد میکند.
برنامه منظمی داشته باشید. چرخهٔ خواب - بیداری خود را تنظیم کنید. در طول روز چرت نزنید تا تنظیم برنامهٔ خواب و بیداری آسانتر شود. بیشتر کار کنید، چون اعتماد به نفس شما را زیادتر میکند. اما اگر در آن واحد در سه جا کار میکنید، آن را کم کنید، چون تنش روانی را تشدید میکند.
صبحانهٔ مناسب بخورید. یک فنجان قهوهٔ شیرین ممکن است افسردگی را دو برابر کند. شکر و کافئین کمتر بخورید. کسانی که اینها را کنار گذاشتهاند ظرف چند روز تغییر اثر آن را در خود احساس کردهاند.
الکل نخورید. بر خلاف اثر کوتاه مدت الکل در ایجاد نشاط، در بلند مدت باعث افسردگی میگردد.
ورزش کنید. ورزش اثر ضد افسردگی خوبی دارد. بهطور منظم به ورزشی که برایتان مناسب است بپردازید.
دانشتان را زیاد کنید. کتابهای مناسب دربارهٔ افسردگی و راههای مبارزه با آن بخوانید.
کمتر تلویزیون نگاه کنید. تماشای تلویزیون اثر رخوتزا دارد و افسردگی را تشدید میکند. رخوت و کمبود تحرک یکی از علائم اولیه افسردگی است. تماشای زیاد تلویزیون درمان افسردگی را مشکل میکند.
سیگار نکشید. سیگار کشیدن نیز باعث تشدید افسردگی میشود. بهتر است آن را ترک کنید. اگر نمیتوانید، از پزشک کمک بگیرید. ترک سیگار به درمان افسردگی کمک زیادی میکند. تصمیمهای مشکل نگیرید. در هنگامی که دچار افسردگی هستید، تصمیمهای سخت نگیرید. تصمیم به تغییر شغل، ازدواج و طلاق را به بعد از دوران افسردگی موکول کنید. بهبود از افسردگی طول میکشد و نباید تغییر سریع را انتظار داشت.
از بوها کمک بگیرید. تحقیقات نشان داده است که رابطهٔ قوی و نزدیکی بین بویائی و هیجان وجود دارد. حتی مقادیر کم عطر میتواند امواج مغزی را تغییر دهد. مثلاً عطر گل یاس عملاً تحرک فرد افسرده را بالا میبرد.
وقتی افسردگی از بین نمیرود. اگر با همهٔ اینها هنوز افسرده هستید، باز کارهای دیگری میتوانید بکنید. برای انجام هر یک از موارد زیر از پزشک خود راهنمائی بخواهید.
داروهایتان را تغییر دهید. برخی داروهای ضد فشار خون، ضد حساسیت، و استروئید که برای آسم تجویز میشود ممکن است افسردگی را تشدید کنند. پرکاری یا کم کاری غدد درون ریز، مثل تیروئید، نیز میتواند باعث افسردگی شود. از پزشک خود دربارهء تغییر این داروها کمک بخواهید.
مشاوره روانی کنید. یک درمانگر متخصص میتواند مشکلات شما را بررسی کند و روابطی را که به کاهش افسردگی کمک میکند برقرار کند. درمانگرهای رفتاری روشهای منفی تفکر و رفتار را که باعث افسردگی میشوند تغییر میدهند.
دارو بخورید. پزشک ممکن است برای شما داروی ضد افسردگی تجویز کند. دو نوع داروی معروف ضد افسردگی سه حلقهایها و مهار کنندههای مونوآمین اکسید از (MAOI) هستند. داروهای دیگری نیز وجود دارند که عوارض جانبی اینها را ندارند.
ویتامین B بخورید. تحقیقات اخیر نشان داده است که افزایش ویتامینهای B۲,B۱ و B۶ اثر داروهای ضد افسردگی سه حلقهای را در سالمندان بیشتر میکند. ولی مثل هر داروی دیگر، ویتامینها را نیز باید با نظر پزشک مصرف کرد. خوردن مقادیر زیاد ویتامین B۶ میتواند سمی شود.
انواع افسردگی
احساسات افسردگی شما کاملاً شخصی و منحصر به خود شما میباشد، اما پزشک، مشاورو یا سایر متخصصین رشته روانشناسی یا روانپزشکی میتوانند بین انواع بیماریها براساس علت ایجاد آنها، علایمشان و مدت زمان طول کشیدنشان تمایز قابل شوند.
احساسات افسردگی شما کاملاً شخصی و منحصر به خود شما میباشد، اما پزشک، مشاورو یا سایر متخصصین رشته روانشناسی یا روانپزشکی میتوانند بین انواع بیماریها براساس علت ایجاد آنها، علایمشان و مدت زمان طول کشیدنشان تمایز قابل شوند.
طبقهبندی افسردگی
خفیف، متوسط، شدید
افسردگی خفیف: در افسردگی خفیف، خلق پایین ممکن است ایجاد شود وبعد از مدتی از بین برود. این بیماری اغلب بعد از یک واقعه استرسزا بروز میکند. شخص ممکن است به غیر از احساس خلق پایین، احساس اضطراب و نگرانی هم داشته باشد. تغییر در نحوه زندگی، اغلب تمام آن چیزی است که برای درمان این نوع افسردگی لازم است.
افسردگی متوسط: در افسردگی متوسط، خلق پایین طول کشیده و باقی میماند و شخص دچار علایم جسمی نیز میگردد. گرچه این علایم از فردی به فرد دیگر فرق میکند. در چنین مواردی، فقط تغییر در نحوه زندگی به ندرت باعث بهبودی میشود و نیاز به درمان دارویی هم وجود دارد.
افسردگی شدید: افسردگی شدید یک بیماری تهدیدکننده زندگی میباشد که دارای علایم شدیدی میباشد. بیمار دچار علایم و مشکلات جسمی، هذیانها و توهمات شده و مراجعه به پزشک در اولین فرصت از اهمیت زیادی برخوردار است.
سایر اصطلاحات افسردگی
سایر اصطلاحاتی که بطور رایج در پزشکی برای توصیف انواع افسردگی بکار می روند عبارتند از: افسردگی واکنشی، افسردگی درونزاد، افسردگی عصبی، افسردگی روانی، افسردگی دوقطبی، افسردگی یک قطبی، افسردگی تهییجی، افسردگی تاخیری، افسردهخویی، افسردگی پنهان، افسردگی عضوی، افسردگی راجع به کوتاه مدت و افسردگی مفصلی.
افسردگی واکنشی: پزشکان از اصطلاح افسردگی واکنشی (Reactive Depression) در دو مورد استفاده میکنند. در مورد اول، به افسردگیهایی که به علت یک حادثه استرسزا ایجاد شده است، واکنشی اطلاق میشود که مدت این افسردگیها هم معمولاً زیاد نیست. چنین افسردگیهایی را میتوان به صورت یک پاسخ طبیعی تشدید یافته در مقابل ناملایمات زندگی نیز درنظر گرفت.
انجام مشاوره، حمایت خانواده، کنترل استرس و بعضی از اقدامات عملی، ممکن است تمام آن چیزهایی باشند که برای درمان این بیماری لازم هستند.
با اینحال، یک حادثه استرسزا میتواند باعث شروع افسردگی شدیدی شود و افرادی که مستعد به این بیماری هستند میتوانند بعد از شروع بیماری شان، زندگی پراسترسی را داشته باشند. در صورت وقوع چنین وضعیتی، بسیار مشکل است که دقیقاً بگوییم که این افسردگی، واقعاً واکنشی به استرس بوده است.
اصطلاح واکنش افسردگی را همچنین برای مواردی که یک شخص هنوز میتواند به موقعیتهای اجتماعی واکنش نشان داده و از آن لذت ببرد نیز بکار میبرند.
افسردگی درونزاد: افسردگی درونزاد: (Endogenous Depression) بدون هیچ دلیلی ایجاد میشود. این افسردگی معمولاً شدید بوده و بیمار احتمالاً دچار علایم جسمی افسردگی همچون از دست دادن اشتها و کاهش وزن، صبح خیلی زود از خواب بیدار شدن، بدتر شدن خلق در هنگام صبح و کاهش میل جنسی، میباشد. این نوع افسردگی معمولاً فقط با درمان، بهبود مییابد.
اشکالی که استفاده از این نوع روشها برای توصیف انواع افسردگی وجود دارد این است که همین علایم بیماری میتواند در بعضی افراد به علت حوادث استرسزا ایجاد شود. بعلاوه، فقط بخاطر اینکه شما قادر نیستید که روی یک حادثه استرسزا انگشت بگذارید و ان را مشخص نمایید که باعث بروز افسردگی شده است به این معنی نیست که چنین حادثه استرسزایی وجود نداشته است.
افسردگی عصبی: اصطلاح افسردگی عصبی (Neurotic Depression) برای توصیف نوع خفیفی از افسردگی بکار میرود که در آن، در بعضی روزها حال بیمار خوب است و در بعضی روزها حالش بد میشود. چنین بیمارانی معمولاً عصرها بیشتر احساس افسردگی میکنند. در چنین نوعی از افسردگی، بیمار ممکن است شبها در بخواب رفتن مشکل داشته باشد و در نیمههی شب هم از خواب بیدار میشود، اما این افراد صبحهای زود بیدار
نمیشوند. بعضی از این بیماران بیش از حد میخوابند و بعضی نیز احساس میکنند که بیشتر از معمول تحریکپذیر شدهاند.
افسردگی روانی: افسردگی روانی (Psychotic Depression) یک افسردگی شدید بوده و بیمارانی که به چنین افسردگی دچار میشوند به علایم جسمی آن نیز مبتلا شده و ممکن است ارتباطشان را با واقعیت از دست بدهند. آنها ممکن است به هذیانها و یا توهمات نیز دچار شوند. بیماران مبتلا به افسردگی روانی همیشه به درمان پزشکی نیاز دارند.
افسردگی دوقطبی: افسردگی دوقطبی (Bipolar Depression) نام دیگر بیماری شیدایی- افسردگی)مانیک- دپرسیو( میباشد. افراد مبتلا به بیماری شیدانی- افسردگی در بعضی مواقع دچار خلق بالا هستند و در دورههایی نیز به خلق پایین دچار میشوند که میتواند افسردگی آن خفیف ویا شدید باشد. وقتی چنین بیمارانی در حالت خلق بالا (شیدانی) قرار دارند آنها احتمالاً احساس خوشحالی و سرخوشی دارند، به خواب و خوراک کمتر از حد معمول نیاز دارند و احساس میکنند که حال عمومیشان خیلی خوب است. آنها در چنینمواقعی دارای انرژی زیادی میباشند، خیلی سریع و تند حرف میزنند و احساس میکنند که انگار افکار در مغز آنها در حال مسابقه دادن هستند. قضاوت آنها مختلف و بد شده و ممکن است دچار هذیانها و یا توهمات نیز بشوند اما این هذیانها و توهمات با آن نوعی که در افسردگی روانی دیده میشود فرق دارد و محتوای آنها بسیار مثبتتر است. در چنین مواقعی بعضی از بیماران فکر میکنند که خیلی پولدار هستند و آدم معروفی شدهاند و یا اینکه از قدرت زیادی برخوردارند. این خلق بالا نیز همانند خلق پایین میتواند به بیمار آسیب برساند. گاهی اوقات قضاوتهای نادرست و توهمات آنها منجر به ایجاد مسایل مالی میشود. در بعضی موارد، این بیماران خرجها و ولخرجیهای زیادی انجام میدهند.
افسردگی یک قطبی: افسردگی یک قطبی (Unipolar Depression) اصطلاحی است که برای توصیف افسردگیای که در اکثریت افراد ایجاد میشود بکار میرود و نشاندهنده این است که در این نوع افسردگی، فقط خلق پایین دیده میشود و خلق بالا در آن رخ نمیدهد.
افسردگی تهییجی: افسردگی تاخیری (Retarded Depression) نیز توصیف علایم نوعی افسردگی است که فرآیندهای جسمی و ذهنی بیمار، کند و آهسته شده و اشکال در تمرکز حواس نیز اغلب وجود دارد. وقتی که این بیماری خیلی شدید میشود، بعضی از این افراد حتی نمیتوانند حرکت کرده، حرف بزنند و یا غذا بخورند.
افسرده خویی: اصطلاح افسرده خویی (Dysthymia) به افسردگی خفیف و طول کشیده اطلاق میگردد. پزشکان در مواردی که در یک دوره دو ساله به مدت بیش از دو ماه، افسردگی در فردی ایجاد شود، چنین تشخیصی را مطرح میسازند. علایم اصلی این بیماران، تردید و بیتصمیمی و کم شدن باعث طبع میباشد. در چنین بیمارانی، روان درمانی ممکن است بهتر از دارو درمانی جواب بدهد.
افسردگی پنهان: افراد مبتلا به افسردگی پنهان (Masked Depression) اظهار میدارند که اصلاً احساس افسرده بودن ندارند )حتی با وجودیکه سایر علایم افسردگی را دارا میباشند(. در چنین افرادی ممکن است قبل از اینکه تشخیص افسردگی داده شود، آزمایشات و معاینات متعددی برای پیدا کردن مشکلشان انجام شود. علایم جسمی مثل درد سینه یا مشکلات خوابیدن این بیماری با مصرف داروهای ضدافسردگی بهبود مییابد.
افسردگی عضوی: افسردگی عضوی یا ارگانیک (Organic Depression) نامی است که به نوعی افسردگی داده شده است که به علت یک بیماری جسمی و یا مصرف بعضی از داروها ایجاد شده است.
افسردگی راجعه کوتاه مدت: اصطلاح افسردگی راجعه کوتاه مدت (Brief Recurrent Depression) به نوعی از افسردگی گفته میشود که افسردگی شدید فقط به مدت چند روز ایجاد میشود و سپس برطرف میگردد.
افسردگی فصلی: اصطلاح افسردگی فصلی به نوعی افسردگی گفته میشود که به علت کم تابیدن نور خورشید در روزهای کوتاه زمستان ایجاد میگردد. این بیماران ممکن است میل زیادی به خوردن چیزهای شیرین و یا شکلات داشته باشند و در طی ماههای زمستان، نیاز آنها به خوابیدن افزایش مییابد.
افسردگی و اعتیاد: کاربرد مقیاس SCL۹۰درسنجش میزان افسردگی معتادان خود معرف به مراکز ترک اعتیاد و بازپروری
اعتیاد به مواد مخدر و الکل بیماری دورهای یا مزمنی است که توسط سایقی نابهنجار و ممتدبرای برخی نوروتروپها مشخص میشود . اگر سوژه از ماده مخدر که به آن معتاد شده محروم گردد،حالت نیاز در او رو به تزاید خواهد گذارد.
مقاله حاضر با استعانت از مباحث نظری و اطلاعات تجربی به دست آمده از بررسی تأثیرات اختلالات همراه (کوموربیدیتی)، نظیرافسردگی و برخی متغیرهایزمینهای بر رفتار اعتیادی وتمایلات به سوء مصرف مواد در معتادان خود معرف به مراکز ترک اعتیاد و بازپروری تهران، میکوشد ضمن آزمون (تست) تجربی مدل نظری ارایه شده از سویبرخی از صاحب نظران معاصر (گلانتز ۱۹۹۶ ، هارتل ۱۹۹۶، کسلر ۱۹۹۳ ، سودنسن ۱۹۹۶ ، نلسون ۱۹۹۶، ساندرز و فیلیپس ۱۹۹۴ و دیگران) در خصوص نقش اختلالات همراه ( Comorbidity)، نظیر اضطراب، افسردگی، اختلال دو قطبی، اختلال سلوک و اختلال شخصیت ضد اجتماعی و نظایر آن در رفتار اعتیادی و آمادگی جهت سوء مصرف، بهطور اخص به سنجش میزان افسردگی از طریق کاربرد آزمون SCL۹۰ در نمونهای از معتادان خود معرف به مراکز ترک اعتیاد و بازپروری در تهران در دو مقطع زمانی قرنطینه و مرحله اصلی بازپروری بپردازد و میزان تمایل به سوءمصرف را براساس آزمون APSدر آنان در دو مقطع زمانی فوق بسنجد.
با کاربردروش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه و مصاحبه از ۱۵۳ معتاد نگهداریشده در مراکز بازپروری وترک اعتیاد در تهران - که به طریق نمونهگیری طبقهای ( (Stratified با دقت احتمالی مطلوب(d=۰/۰۵) و ضریباطمینان %۹۵ ( t=۱/۹۶%) انتخاب شده بودند - اطلاعات مورد نیاز جمعآوری شد.
براساس نتایج به دست آمده به رغم کاهش نسبی در میزان افسردگی و رفتار اعتیادی آزمودنیها در مرحلهٔ اصلی بازپروری نسبت به مرحله قرنطینه، میزان بیماری افسردگی و تمایلات به سوء مصرف مواد )آمادگی به اعتیاد( همچنان در آنان بالا بوده است.
از طرفی، بر اساس نتایج به دست آمده،از کاربرد الگوی تبیینی تحلیلی و استفاده از رگرسیون چند متغیره و تحلیلمسیر، میتوان استدلال کرد که میل به مصرف مواد مخدر در معتادان خود معرف به مراکز ترک، متأثر از عوامل متعددی است که در شبکهای از روابط علی با یکدیگر به سر میبرند و کل تغییرات آن را مجموع متغیرهایی که علت در نظر گرفته شدهاند نشان میدهند. در این الگو سندروم افسردگی، سابقه اعتیاد، نوع ماده مخدر مصرفی، SES و سابقه ترک اعتیاد برتمایلات فرد به سوء مصرف و رفتار اعتیادی تاثیر میگذارد. این یافته ضمن تائید مدل هایی که بر تاثیرات اختلالات روانی در گرایش به سوء مصرف تاکید میکنند، ضرورت توجه به آزمون مدلهای آلترناتیو را توصیه میکند.
اعتیاد به مواد مخدر و الکل ]۱[ بیماری دورهای یا مزمنی است که توسط سایقی نابهنجار و ممتدبرای برخی نوروتروپها مشخص میشود . اگر سوژه از ماده مخدر که به آن معتاد شده محروم گردد،حالت نیاز در او رو به تزاید خواهد گذارد. سندرم ابستیننس یا پرهیز]۲[که در اثر محرومیت سوژه از مادهمخدر حادث میشود غالبا با اختلالات جسمی و روحی همراه است (کورکینا [۳]، تسیومیکو [۴]، کوسودا [۵]، ۱۱۵:۱۹۸۹) مثلا الکلیسم مزمن (اتیلیزم) با نیاز غیرقابل مقاومت در برابر الکل و با ظهور وابستگیروانی و جسمانی نسبت به الکل و براساس سیندروم پرهیز نمایان میگردد.
برخی از مواد مخدرها، اعتیادهای خاصی ایجاد میکنند که با توسعه و گسترش داروسازی (فارماکولوژی)، بر مقدار این مواد افزوده میشود؛ اما در این میان، بیش از همه میتوان به مواد افیونی نظیر تریاک، مرفین، دیامرفین یا هروئین، پانتوپون یا انوپون، کد ئین یا متیل مرفین و همچنین به مشتقات مرفین نظیر تریمه پریدین یا پرومدول اشاره کرد. داروهای خوابآور نیز میتوانند ایجاد اعتیادکنند مثلا باربیتوریکها و برخی مواد تحریک کننده نظیر کافئین، آمفتامین یا فنامین، متامفتامین یاپروتئین خصلت وابسته کننده و اعتیادآور در مصرف کننده دارند. (ال. اس. دی L.S.D ۲۵)، که سابقا بهصورت داروی محرک استعمال میشد، اینک به عنوان ماده مخدر مورد مصرف پیدا کرده است. این ماده که تأثیری نشاط آور دارد، اعتیادآور است و مصرف آن، چون سایر مواد توهمزا، به ایجاد حالت روان پریشی، حالات اوهامی، خطای بصری و ایدههای هذیانی منجر میشود این اختلالات اغلب ممکن است خصلتی قطعی و برگشت ناپذیر پیدا کنند.
در صورتی که فرد معتاد از ماده مخدری که مصرف میکند دور شود دچار عوارض روحی وجسمی گوناگون همراه با سردرد، ضعف و علایم عصبی ـ نباتی میشود و در نقاط مختلف بدن احساس درد میکند، یا دلش میخواهد بدون علت به زیر گریه بزند. در مواردی نیز حالت تهوع، اسهال، افسردگیو تحریکپذیری در فرد ظاهر میگردد در این حالت است که فرد معتاد زمین و زمان را به هم میزند تامواد یا ماده مورد نیاز را به دست آورد او، در این احوال، قادر به انجام هر کاری میشود و حتی ممکن است دست به جنایت هم بزند واکنش های افسردگی اغلب با بیقراری و دلهره همراه است و، درمواردی نیز، تمایل به خودکشی و آرزوی مرگ در معتاد فزونی میگیرد. خطاها و اشتباهات بصری ـ حسی همراه با توهم و تیرگی شعور در فرد آشکار میشود که، به زعم برخی از روانپزشکان، این موارد رادر درمان معتادان به مواد مخدر حتما باید مد نظر داشت (کورکینا، تیومیکو، کوسووا، ۱۹۸۹ :۱۲۰ـ۱۲۱)
● طرح و بیان مسأله:
کوموربیدیتی ]۶[ یا اختلالهای همراه در مطالعات همهگیر شناختی ]۷[ وسببشناختی ]۸[ اعتیاد و سوءمصرف مواد بیش از پیش مورد توجه محققان و صاحبنظران مسایل اعتیاد قرار گرفته است.
این تحقیقات نشان دادهاند که اختلالهای مصرف مواد مخدر در اغلب موارد بر اساس مشاهدات بالینی ]۹[ با برخی از اختلالات روانی، نابهنجاری ها و نابسامانی های روحی، عاطفی، خلقی و رفتاری، نظیر اختلال سلوک و اختلال شخصیت ضد اجتماعی [۱۰]، اختلال دو قطبی [۱۱] ، اختلالات افسردگی [۱۲]، اختلالاتاضطراب [۱۳]، ضربه و اختلال فشار روانی پس از آسیبی [۱۴]، احساس از خود بیگانگی [۱۵]، احساس بیقدرتی [۱۶] و نظایر آن همبستگی و همخوانی دارند ( بروین [۱۷] ۱۹۹۲ ، ویناستاین [۱۸] ۱۹۹۳، برونر [۱۹] ۱۹۹۶، کیدروف [۲۰] ۱۹۹۶، کوهن [۲۱] ۱۹۹۱، کسلر [۲۲] ۱۹۹۶ ، نلسون [۲۳] ۱۹۹۶، گلاسنی و کامینر [۲۴] ۱۹۹۲،سوندسن [۲۵] ۱۹۹۸، کلارک و هجندوس [۲۶] ۱۹۹۷).
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 45 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده:
تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیرات اختلالات زبان در میزان افسردگی کودکان انجام گر فته است. در این پژوهش افراد مورد مطالعه 60 نفر دانشآموز دختر مقطع راهنمایی (سوم راهنمایی) از مناطق 17 و 13 و 10 آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 84 انتخاب شدهاند و این پژوهش به شیوه تصادفی از میان دانشآموزان مدارس عادی و استثنایی انتخاب شدهاند.
و ابزار و اندازه گیری در این پژوهش شامل تست افسردگی بک بود و نتایج بررسی نشان داد که بین میزان افسردگی دانشآموزان مبتلا به لکنت زبان و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.
مقدمه
زبان به معنای اعم عبارت است از وسیله کلامی یا غیر کلامی که جهت تفاهم و تفاهیم بین موجودات زنده به کار میرود و غنی ترین تجارب آدمی را ایجاد مینماید. (بلو اشتاین 1699) زبان در واقع نه تنها ارتباط فرد را با درون گروه و برون گروه فراهم می سازد بلکه وسیله ای برای انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است به علاوه وسیله تنظیم زندگی بشر نیز میباشد. چه در اطراف انسان امور پراکنده وجود دارد که زبان آنها را طبقه بندی کرده و نامگذاری میکند (ریبو بروبیکر 1977 آزاد 1380).
گروهی از روانشناسان اندیشه را کلام صامت و زبان را فکر گویا دانسته و حتی با استفاده از وسایل فیزیکی دقیق ثابت کرده اند که هنگامی که فکر میکنیم در حقیقت به نوعی دستگاه تلکس خود را به کار می اندازیم (برنشتاین 1966 به نقل از فریاد درخشان 1382).
با توجه به آنچه گفته شد میتوان زبان را عامل اساسی در رشد و تکامل اجتماعی عقلانی و اخلاقی انسان دانست پژوهشهایی که توسط روانشناسان شوروی صورت گرفته حاکی است که کاربرد زبان موجب تسریع در اکتساب رفتارهای مختلف و تصمیم به جا در کودکان میگردد (جایخوف 1984 عبادی 1380).
همچنین بررسیهای متعدد نشان میدهد که کودکانی که رشد هوشی سریع دارند، سخن گفتن را زودتر شروع میکنند (کراوتیز 1966، به نقل از فریاد درخشان 1381).
یکی از عقبماندگی ذهنی و بدنی اختلال در رشد تکلم شناخته شده است علاوه بر اهمیت رشد تکلم و تاخیر آن در سازگاری های اجتماعی افراد میتوان از اهمیت تکلم در رابطه با وضعیت اقتصادی و میزان تحصیلات فرد نیز سخن گفت با توجه به اهمیت زیادی که برای تکلم برشمردیم اختلال در تکلم میتواند مشکلات زیادی در جنبه های مختلف اقتصادی تحصیلی و اجتماعی افراد مبتلا ایجاد کند (به قول پیچسمن 1986) لکنت زبان چیزی بیش از قطع جریان روان واژه هاست که از آن به عنوان ناروانی صحبت میکنیم لکنت زبان ناشی از واکنشهای عاطفی در مقابل تجربه های تلخ گفتاری است.
(سوال پژوهش)
آیا بین اختلال تکلم (لکنت زبان) و میزان افسردگی کودکان شهر تهران رابطه وجود دارد؟
آیا کودکان دچار لکنت زبان از کودکانی که روان و عادی صحبت میکنند افسرده تر هستند؟
(فرضیه پژوهش)
بین میزان افسردگی دانشآموزان مقطع راهنمایی (سال سوم) دچار لکنت زبان در شهر تهران با دانشآموزان عادی همان سن تفاوت وجود دارد.
(هدف پژوهش)
هدف این پژوهش بررسی رابطه لکنت زبان با افسردگی است بدین معنی که میزان افسردگی در بین افراد دارای لکنت زبان تا چه حد با افراد سالم (بدون لکنت) متفاوت است.
(ضرورت پژوهش)
زبان وسیله تفهیم و تفاهم و وسیله ارتباط بشر است و هر نوع اختلال که در زبان و بیان به وجود بیاید خللی در روابط اجتماعی به وجود میآورد. توجه به این اختلال به دلیل وجود عدد نسبتاً زیاد کودکان یا افرادی که دچار این اختلالات هستند دارای اهمیت فراوان میباشد.
از علل دیگری که باید حتماً به افراد دارای این اختلال توجه و رسیدگی بیشتری نمود، علت عاطفی ارثی، خانوادگی و اقتصادی است و عدم توجه به افراد دارای اختلال گویایی، موجب رنجش عاطفی آنان میشود. و از آن جایی که این افراد همیشه در سنین کودکی باقی نخواهند ماند بلکه بزرگتر شده و وارد اجتماع میشوند. آن وقت است که به علت بی توجهی به وضع عاطفی در کودکی به این نقص خود پی برده اند نسبت به اجتماع در آنها کینه ایجاد میشود (یریس، 1977، داوریان، 1367).
همچنین بی توجهی به ناسازگاری حسی- حرکتی کودک در دوران کودکی و نوجوانی موجب سوق دادن او با ناسازگاری در دوران جوانی خواهد شد. از نظر خانوادگی هم این موضوع حائز اهمیت است که وقتی چنین فردی خود ناخواه خانواده ای تشکیل میدهد چگونه میتواند فرزندان سالم تربیت کند؟
چگونه میتوان به فرزندانی که در دامان او لب به سخن باز میکنند طریقه سخن گفتن درست کلمات را بیاموزند؟ باید حداقل مرجعی باشد که پدران و مادران این کودکان بتوانند با مراجعه به آن مکانها مشکلات خود را رفع کنند. و احیاناً راهنمایی نیز بشوند. به آنها یاد داده شود که از نظر عاطفی چگونه با کودکان مبتلا به اختلالات گویایی خود رفتار کنند. تا آنها احساس حقارت نکرده و به خاطر این نقض قابل علاج، نقایص دیگری پیدا نکنند. گوشه گیر، دور از اجتماع و کینهتوز بار نیایند. اینگونه تحقیق های اجتماعی اگر با دلسوزی و علاقهمندی انجام شود میتواند تا حدی توجه خانواده ها و اجتماع را به این موضوع جلب کند: زیرا همین امر باعث میشود خانواده ها زودتر به وضع کودک پی برده و در نتیجه شانس بیشتری در معالجه کودک خود داشته و بنابراین توجه به این امر چه بسا موجب تسریع معالجه فرد مبتلا نیز بشود (یریس، 1977، داوریان، 1367).
از طرف دیگر میتوان با استناد از اطلاعات حاصل از این تحقیق برنامه ریزی های موثری جهت راهنمایی و کمک به افراد مورد مطالعه با توجه به توانمندی ها و خصوصیات آنها انجام داده و به ویژه این بررسی باعث میگردد که علاوه بر یافتن دیدی کمی جهت نگریستن و برخورد با این اختلال در زمینه ای یادگیری اجتماعی و سایر جنبه ها میتوان با اختیار گزاردن این اطلاعات به خانواده ها در آموزش آنان طرز برخورد آنها با افرادی که دارای این اختلال هستند را نیز کنترل و تعلیم نمود. تا برخوردهای غلط موجب بروز احتمالی ناراحتی ها و مشکلات جنبی نشوند.
شناخت ویژگیهای بارز روانی این افراد در زمینه عاطفی- هیجانی موجب استفاده صحیح از نیرومندی های موجود در افراد دارای لکنت زبان میگردد.
همچنین اگر بتوان در سطح وسیعی و بطور همه جانبه به این توانمندی ها توجه کافی مبذول داشت میتوان انتظار داشت که در پایان دوره آموزشی دبیرستان این افراد یک رضایت روانی در ارتباط با نوع و کیفیت آموزشی که دارا بودند برخوردار شوند. (یریس، 1977، داوریان، 1367).
مفاهیم و واژه ها:
لکنت زبان:
اختلال ریتم و سلامت تکلم که ممکن است بصورت سیلابها و کلمات یا انسداد در تولید آنها باشد (جانسون پورافکاری 1368).
تعریف عملیاتی لکنت زبان:
منظور از لکنت زبان در پژوهش حاضر افرادی هستند که با مراجعه به مراکز گفتار درمانی بنا به تشخیص متخصصان گفتار درمانی دارای لکنت زبان میباشند و به عنوان فرد لکنتی تشخیص داده شدهاند.
افسردگی:
واژه افسردگی به تجربه حالات ناشادی گفته میشود که تحمل آن دشوار است.
تعریف عملیاتی افسردگی:
منظور از افسردگی در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی از آزمون افسردگی بدست میآورد.
مقدمه
قرنها و شاید بیش از دو هزار سال است که لکنت زبان مورد توجه قرار گرفته است و عقاید مختلف بسیاری در مورد طبیعیت و علت و درمان آن پیشنهاد شده است. علیرغم تلاشهای بسیار علت این اختلال هنوز کاملاً شناخته نشده است. برخی علت لکنت زبان را نارسایی مغزی می دانستند. گروهی تصور میکردند با جراحی زبان و یا لوزه ها مشکل برطرف میشود و عده ای آن را یک مشکل مادرزادی لاعلاج قلمداد میکردند.
اگرچه اختلال لکنت زبان ممکن است گاهی با ناهنجاری ها و یا مشکلات فیزیکی همراه باشد ولی در اکثر مواقع هیچگونه ضایعه و بیماری در شخص نمی توان یافت. مگر تنها لکنت زبان که آن هم تحت تاثیر عوامل متعدد طبیعی شدت و ضعف می یابد. احتمالاً لکنت زبان بیش از تمام اختلالات گفتاری دیگر توجه را به خود جلب کرده است ولی همچنان آیینه تاریک گفتار اختلال در مراحل رشد و تکامل گفتار است که تحت تاثیر عوامل مختلف به وجود میآید. نظر آدافر (1982) بر این است که فراوانی لکنت زبان در سنین سه تا هفت سالگی همزمان با تغییرات فیزیکی و روانی متعدد و قابل توجهی در این مقطع سنی است. او عقیده دارد که تکامل هماهنگ تمام سیستمهایی که در تکلم و بیان نقش دارند برای سلامت گفتار ضروری است و عناصر ژنتیک و محیط بر روند عادی تکامل این سیستمها تاثیر میگذارد.
کوپر (1976) معتقد است که لکنت زبان ثمره اثر زیانبخش عوامل متعدد روانی- فیزیکی است. بنابراین تا آنجا که امکان دارد باید علت اختلال را یافت و بر مبنای آن برای درمان مناسب برنامه ریزی کرد.
معلولیت گفتاری میتواند یکی از مهمترین عوامل شکست و ناکامی برای شخص باشد به ویژه وقتی که آن بی توجهی گردد و یا به اشتباه به معلولیت ذهنی یا جسمی ربط داده شود. بنابراین هر کوششی برای شناخت عمیق تر آن به رشد طبیعی کودک کمک میکند.
کثرت ناروانی گفتار در کودکان زیر سن دبستان و به نسبت کمتری در دوران دبستان و راهنمایی و مشاهده اضطراب و نگرانی والدین که گاهی به برخوردهای نادرست با کودکان می انجامد.
یافته های پژوهش
اختلالات زبانی
1-1 تعریف اختلالات زبانی:
اختلال زبان به هر گونه نارسایی در بیان و درک گفتار اطلاق میشود. نمونه ای از این اختلال لکنت زبان است که در آن شنونده به جای توجه به محتوای صحبت یک فرد به نحوه صحبت او توجه دارد، به عبارت دیگر هرگونه ناتوانی فرد در برقراری ارتباط طبیعی کلامی با افراد همزمان خود را اختلال زبانی گویند. این ناتوانی میتواند هم به درک و هم به بیان گفتار و زبان مربوط باشد. مثلاً فرد ناشنوایی که گفتار دیگران را به زبان مادریش درک کند دچار اختلال زبانی است. (خواجه پور، 1378).
اختلال زبانی به دلیل اشکالاتی که در برقراری ارتباط با افراد دیگر در جامعه ایجاد میکند مانع بزرگی در راه پیشرفت فرد در جامعه محسوب میشود. فردی که اختلال زبانی دارد شفعی متناسب با مهارت و توانایی های خود به دست نمی آورد و معمولاً نمی تواند تا سطح مطلوب تحصیل کند. اختلال در زبان سبب گوشه گیری اجتماعی فرد میشود و او را از مشارکت شایسته در گروههای اجتماعی باز می دارد به این دلیل و دلایل متعدد دیگر، این اختلال به بروز مشکلات عاطفی مثل خجالت، گوشه گیری، پرخاشگری، اضطراب و... منجر میشوند.
در نهایت باید گفت: همان گونه که زبان به عنوان وسیله ارتباطی بی نظیر در خدمت پیشرفت فردی و اجتماعی انسان است، اختلالات زبانی نیز مانع این پیشرفت اند (خواجه پور، 1378).
1-2 خصوصیات اختلالات زبانی
علائم ظاهری مختلفی وجود یک یا چند مقوله از اختلالات زبانی را در افراد مشخص میکند. مهمترین این علائم که با مشاهده آنها میتوان به وجود اختلال در فرد پی برد عبارتند از:
1- گفتار فرد به آسانی شنیده نمیشود. یعنی صحبت فرد خیلی آهسته است و شنونده معمولاً از فرد می خواهد که بلندتر صحبت کند یا حرف خود را تکرار کند. در این مورد افراد خجالتی که خیلی آهسته صحبت میکنند یا افرادی را که تارهای صوتی آنها فلج شده است و نمی تواند صداسازی کنند و در نتیجه فقط به صورت نجوا صحبت میکنند میتوان نمونه آورد. نمونه دیگر آنهایی هستند که حنجره شان مبتلا به سرطان شده است و آن را برداشته اند در نتیجه صدای آنها به صورت نجوا درآمده است (خواجه پور، 1378).
نمونه دیگر شخصی است که برای عارضه سرماخوردگی شدید به طور موقت دچار گرفتگی صدا و به عبارت دیگر گرفتار بی صدایی شده است و مخاطب او هنگامی متوجه حرفهای این شخص میشود که در برابر دهان او قرار گیرد (خواجه پور، 1378).
در مواجهه با موارد بالینی ای که این نوع در کلینیک های گفتار درمانی در حین مصاحبه و ارزیابی بیمار، مجبوریم گوشمان را نزدیک دهان او قرار دهیم یا در صورت امکان برای برقراری ارتباط از نوشتن استفاده کنیم.
2- گفتار فرد از نظر صوتی خوش آیند نیست: یعنی موقعی که فرد صحبت میکند، صدای او شنونده را ناراحت میکند. افرادی که صدایشان خیلی بلند است و یا کسانی که دورگه و زنگدار دارند شنیدن صدای آنها در درازمدت باعث خستگی و ناراحتی میشود گفتاری از این نمونه دارند. نمونه دیگر این گفتار در افرادی دیده میشود که صدایشان گرفته است و به هنگام بلند حرف زدن از گفتار آنها صدای خشخش شنیده میشود شایع ترین موارد فوق که با آن مواجه می شویم گرفتگی صدا از نوع خفیف تا شدید در بین کودکان، زنان و مخصوصاً معلمان و گویندگان است (خواجه پور، 1378).
3- فرد در زبان بومی خود، در تلفظ صداهای خاص مشکل دارد. نمونه این افراد کسانی اند که بیشتر صداها را غلط تلفظ میکنند، مثلاً کسانی که صدای «س» «s» را به صورت بین دندانی تلفظ میکنند، نمونه بارز آن در افراد ناشنوا است که به سبب ناتوانی در شنیدن درست صداهای بعضی از آنها را غلط تلفظ میکنند در نتیجه صحبت آنها نامفهوم است و فقط متوجه ریتم و آهنگ جمله شان می شویم(خواجه پور، 1378).
نمونه بالینی شایع این نوع کودکانی است که در موقع صحبت در شعر و سرود خوانی فقط آهنگ کلام را ادا میکنند و جمله ای مثل «سلام، صبح به خیر!» را به این صورت بیان میکنند «تلات توب به یل» (Talam tob beyl)
4- گفتار فرد فاقد وزن، آهنگ و تکیه و سرعت طبیعی است: نمونه این گفتار در افراد لکنتی دیده میشود که گفتار آنها سرعت طبیعی لازم را ندارند و پر از مکث و کشش و تکرار است. مورد نادری نیز به نام تندگویی وجود دارد که وزن، سرعت و آهنگ گفتار در آن مختل است و فرد به حدی تند صحبت میکند که کلام او نامفهوم جلوه میکند. موارد بالینی این نوع گفتار در برخوردهای روزمره با افرادی که لکنت زبان دارند مکرر مشاهده میشوند (خواجه پور، 1378).
5- گفتار فرد با سن و جنس او نامتناسب است: مثل فرد سی ساله ای که لحن هماهنگ صحبتش کاملاً کودکانه است. نمونه دیگر موردی است که صدای زیر زنانه دارد، یا زنی که صدای بم مردانه داشته باشد، این افراد معمولاً خودشان از غیرطبیعی بودن گفتارشان اطلاعی ندارند و به توصیه دیگران به کلینیک مراجعه میکنند و وقتی صدای ضبط شده خود را می شنوند متوجه تفاوت صحبت خود با دیگران میشوند (خواجه پور، 1378).
6- فرد در درک گفتار اشکال دارد: این گفتار بیشترین مقدار از افراد مبتلا به اختلال زبانی تشکیل میدهد. در اینجا فرد به دلایل مختلفی ممکن است قادر به درک زبان بومی خود نباشد و یا این توانایی را از دست بدهد. نمونه اول کودکان عقب مانده ذهنی و یا کودکان ناشنوا هستند که از درک گفتار دیگران ناتوان اند و یا به زحمت آن را درک میکنند. نمونه دوم افراد بزرگسالانی اند که در اثر ضربه یا سکته مغزی، توانایی درک گفتار دیگران را از دست می دهند مورد مربوط به ضربه مغزی در طی هشت سال جنگ تحمیلی به وضوح در کلینیک ها مشهود بوده است افراد متعددی به کلینیک مراجعه کرده اند که در اثر موج انفجار، اصابت ترکش به مغز از بین رفتن قسمتی از مغز و غیر آن.دچار مشکل شده اند ( خواجه پور ،1378).
1-3 شیوع اختلالات زبانی
تعیین میزان فراوانی اختلالات زبانی در زبان فارسی به صورت دقیق ممکن نیست. چون تاکنون کار پژوهشی عمده ای در این زمینه صورت نگرفته است و بیشتر داده های موجود به مدارس و کلینیک های گفتار درمانی تهران محدود میشوند. ولی بنا بر تجربه بالینی چندین ساله با افرادی که اختلالات زبانی داشته اند می توانیم بگوییم که اختلالات تولیدی و تاخیر در گفتار زبان از بالاترین میزان شیوع برخوردارند، و در هر کلاس مدرسه عادی حداقل یک تا پنج نفر را می یابیم که دچار اختلال تولیدی از خفیف تا شدیدند. همچنین مراجعان به کلینیکهای گفتار درمانی را اکثراً کودکان تشکیل می دهند که مراحل رشد گفتار و زبان آنها طی شده است و هنوز صحبت نمی کنند و یا صحبتشان نامفهوم است مقولات دیگر مثل زبان پریشی و اختلالات صوتی از کم ترین میزان فراوانی برخوردارند. لکنت زبان درصد بینابینی دارد. و میتوان گفت که بعد از اختلالات تولیدی و تاخیر در گفتار و زبان بیشتر مراجعان افراد لکنتیاند. جنسیت نیز در میزان شیوع اختلالات مخصوصاً لکنت زبان تاثیر دارد. معمولاً اختلالات زبان در افراد مذکر بیشتر از افراد مونث است. این نسبت در افراد لکنتی 3 به 1 است (سیف نراقی، 1382).
1-4 انواع اختلالات زبانی
اختلالات زبانی را از نظر علت شناسایی و علائم بالینی به شیوه های مختلفی تقسیم بندی میکنند. بررسی ما در موارد بالینی و داده های بالینی بر اساس صدای ضبط شده افراد در کلینیک است. اختلالات زبانی را از نظر بالینی به چهار دسته تقسیم میکنیم.
الف: اختلالات تولیدی
ب: اختلالات روانی گفتار
پ: اختلالات کارکرد زبانی
ج: اختلالات صوتی
صور گوناگون اختلالات زبانی به علل مختلفی به وجود می آیند که ذکر آنها در مبحث مربوط به خود آن اختلال مناسب خواهد بود (سیف نراقی، 1382).
اختلالات تولیدی
تعریف اختلالات تولیدی
تولید به معنی ساختن صدای گفتاری یا ویژگی آکوستیکی مشخص است هوا از شش ها به صورت بازدم بیرون میآید و بعد از عبور از نای به حنجره میرسد.
در داخل حنجره دو رشته عضلانی کوچک به نام تار صوتی وجود دارد. هوا از برخورد با این تارها مرتعش میشود و تولید صدا میکند.
این صدا که همان ماده خام اولیه گفتار است. بعد از حنجره به حلق میرسد که فضای وسیعتری نسبت به حنجره دارد، و در آنجا تشدید میشود. پس این صدا در حفره دهان و بینی به وسیله اندامهای گفتاری از جمله لب ها و زبان، سخت کام، نرم کام و زبان کوچک به صدای گفتاری تبدیل میشود.
اختلال تولیدی به اشکالاتی می گویند که در تولید صداهای گفتاری به وجود آید. اشکال در تولید صحیح صداها، نامفهوم شدن کلمات و در نتیجه گفتار میشود. فردی که مشکل تولیدی دارد ممکن است صدای گفتاری را طوری تلفظ کند که به هیچ کدام از صداهای موجود در زبان خودش شباهتی نداشته باشد. مثلاً فرد مبتلا به اختلال تولیدی ممکن است صدایی را به جای صدای دیگری به کار برد مثلاً از صدای «ت» (t) به جای صدای «ک» (K) استفاده کند. در نوع دیگر اختلال فرد ممکن است صدای خاصی را از اول، وسط و یا آخر کلمه حذف کند. مثلاً صدای (س) (S) را حذف میکند و کلمات سیب. اسلب. درس را به صورت ایب. اب. و در تلفظ میکند.
وقتی کودک به سنین مدرسه میرسد و هنوز در تولید صداهای گفتاری مشکل دارد. در امر تحصیل و خواندن و نوشتن نیز دچار اشکال میشود و در بعضی مواقع این اختلال به ترس و گریز کودک از درس و مدرسه منجر میشود (سیف نراقی 1382).
علل اختلالات تولیدی
اختلالات تولیدی علل گوناگونی دارد که هر کدام از آنها میتواند موجب ایجاد مشکل در تلفظ صداها و در نتیجه نامفهوم بودن گفتار شود. مهمترین این علل عبارتند از:
1- علل عضوی: مهمترین این علت عفونی است. هرگونه ضعف یا فلجی که در اعصاب مربوط به عضلات اندام های گفتاری اتفاق بیافتد به عبارت دیگر هرگونه مشکلی که در اعصاب جمجمه ای از قشر مغز به بعد تا رسیدن آنها به عضلات اندامهای گفتاری پیش بیاید کارایی اندامهای گفتاری و در نتیجه تولید صداهای گفتاری را مختل میکند.
این ضعف و فلجی در اعصاب ممکن است مثل فلج مغزی به صورت مادرزادی باشد. عضلات اندام های گفتاری کودکانی که با این مشکل به دنیا می آیند شل و کم تحرک اند. این کودکان آب ریزش دهان دارند. لبهایشان بسته نمی شوند.
عضلات نرم کام و زبان کوچکشان فلج است و حرکتی ندارند و زبان آنها کم تحرک یابی حرکت است و اعمال مکیدن، جویدن، و بلعیدن را نمی توانند انجام دهند. در نتیجه تولید صداهای گفتاری نیز به شدت مختل میشود. نمونه بالینی دیگر ضعف و فلجی اعصاب ناشی از بیماری های اکتسابی است. از جمله بیماریهای عصبی که بیماریهای پیشرونده مغزی نامیده میشوند. بیماری پارکینسون از این نوع بیماریهاست که در آن عضلات اندام های گفتاری به سبب ضعف یا فلج عصب به تدریج کارایی خود را از دست می دهند و در نتیجه اختلال تولیدی به وجود میآید. (علیزاده، 1383).
2- علل ساختمانی: علل ساختمانی به وجود نقص و صدمه در ساختمان اندام های گفتاری اطلاق میشود. هرگونه نقص ساختاری در اندامهای گفتاری میتواند اختلال تولیدی را ضعیف تا شدید ایجاد کند. مهمترین نقایص موجود در اندامهای گفتاری عبارتند از:
الف: شکاف لب، شکاف لثه، شکاف سخت کام، شکافت نرم کام، شکاف زبان کوچک
ب: ضعف یا کوچکی نرم کام در زبان کوچک، نبود یا کوچکی زبان کوچک
پ: بزرگی زبان
ت: اشکال در به هم رسیدن تارهای صوتی
ث: رشد غیر طبیعی دندان ها و عدم تطابق فک بالا و پایین
ج: انسداد یا انحراف بینی
شکاف لب میتواند تماس کامل لب ها را دچار اشکال کند که در نتیجه تولید صداهای دو لبی مثل «پ» (p) «ب» (B) «م» (M) مختل شود شکاف لثه موجب میشود که در موقع تماس زبان با آن، انسداد کامل برای تولید بیشتر صداهای لثه ایجاد نشود، شکاف سخت کام، نرم کام، و زبان کوچک باعث میشود که راه بینی و دهان به هم متصل شوند و در نتیجه همه صداها از راه بینی و به صورت خیشومی تولید میشوند بزرگی بیش از حد زبان سبب فشار آمدن به دندانها و عدم تطابق فک و در نتیجه باز ماندن دهان و لب ها میشود، که برای صداهای دو لبی مشکل ایجاد میکند. وجود اشکال در تارهای صوتی به علت بیماری سرطان، زگیل تار صوتی، و بیماریهای متعدد دیگر میتواند در تماس آنها مشکل ایجاد کند و تولید صداهایی مثل (S) (؟ را مختل می سازد.
دیر آمدن یا نبودن دندانهای پیشین و نیز جلو بودن فک بالا در بیشتر صداها ایجاد اشکال میکند. انسداد یا انحراف بینی سبب می شود که صداهای خیشیومی از راه دهان تولید شوند ودراین حالت صحبت فرد مثل افراد سرماخورده میشود و در این صورت صدای «م» (M) به صورت «ب» (B) و صدای «ن» (N) به صورت «د» (D) تولید میشود. چنین فردی می خواهد بگوید: «من به مدرسه رفتم» اما صحبت او به این صورت شنیده میشود. «بد به بدرسه رفتب» (bad be badraftab) (علی زاده، 1383).
3- علل محیطی: در محیط زندگی کودک عوامل مختلفی می توانند اختلالات تولیدی ایجاد کند. مهمترین این عوامل عبارتند از:
الف: تقلید از الگوی غلط گفتاری: وقتی در محیط زندگی کودک، پدر، مادر، خواهر، برادر و یا یکی از افراد نزدیک او صداها را به صورت نادرست تلفظ کند او نیز به تقلید این نوع گفتار را یاد می گیرد. مثلاً کودکی که مادری ناشنوا دارد که به دلیل، ناشنوایی بیشتر صداها را غلط تلفظ میکند به خاطر تقلید از مادرش صحبت نامفهوم خواهد داشت.
ب: دو زبانگی: مسئله مهم دیگر در امر زبان آموزی و یادگیری صداها، دو زبانه بودن کودک است. کودکی که به طور همزمان در معرض یادگیری دو زبان متفاوت قرار می گیرد. به احتمال زیاد دچار اختلال تولیدی میشود. مثلاً کودکی که در خانه ترکی صحبت میکند. ولی در محیط خارج از خانه فارسی حرف می زند از یادگیری مفاهیم در هر دو زبان و در نتیجه از یادگیری صداهای گفتاری ناتوان خواهد بود (علی زاده، 1383).
4- ناشنوایی: ناشنوایی یکی از مهمترین علل اختلالات تولیدی است که باید آن را جدای از علل عضوی و ساختمانی تقسیم بندی کرد. فرد ناشنوا چون قادر به شنیدن تلفظ صحیح نیست. اختلال تولیدی دارد. در واقع باید گفت هر فرد ناشنوا به نوعی دچار اختلال تولیدی است. هرچه میزان ناشنوایی بیشتر باشد میزان اختلال در تولید صداها نیز بیشتر خواهد بود. به همین دلیل است که مادرزاد لال هم لال میشود. چون وقتی هیچ صدایی نمی شنود، هیچ صدایی را هم نمی تواند بگوید (علی زاده، 1383).
انواع اختلالات تولیدی
اختلالات تولیدی را از نظر علت شناسی و علائم بالینی دو نوع تقسیم بندی دارند. از نظر علت شناسی اختلالات تولیدی به دو دسته تقسیم میشوند:
الف: دیسارتریا: نوعی از اختلال که در اثر علل عضوی ایجاد میشود.
ب: دیسلیلیا: نوعی از اختلال که به علل ساختمانی، محیطی و ناشنوایی ایجاد میشود.
اختلالات تولیدی از نظر علائم بالینی نیز به سه دسته تقسیم میشوند:
الف: غلطگویی: فرد صدای گفتاری را به نحوی تلفظ میکند که به صدای آن زبان شباهتی ندارد مثل تلفظ صدای «س» (S) «کلمات سیب، ساعت، اسب، حسن به صورت زیر اثب، ثاعت، ثیب، ثن
ب: جانشین سازی: فرد صدای خاصی را به جای صدای دیگری به کار میبرد. مثلاً استفاده از صدای «ت» (T) به جای صدای «ک»K در بیشتر کودکان شایع است.
مثلاً کلمات کتاب، کره، اکبر و خاک به صورت زیر تلفظ میشوند:
تناب، تره، اتبر، خات
پ: حذف: فرد صدای خاصی را از کلمه حذف میکند. مثلاً صدای «خ» (X) در کلماتی مثل: خواب، خاک، خرس به صورت زیر تلفظ میشود:
آپ، آک، ارس (علی زاده، 1383).
موارد بالینی اختلالات تولیدی
کودک 9 ساله مبتلا به اختلال تولیدی
از کودک خواسته اند داستانی تعریف کند. او داستان زیر را تعریف میکند. اول صورت صحیح آن قسمت از داستان و بعد شکل آوانویسی گفته کودک میآید.
«موش تصمیم گرفت که برگردد که یک راه خشک بی خطر را پیدا کند یا به ناچار از این سفر خوب و خوش و دیدار اقوام و عزیزان خود صرف نظر کند و چون تصمیم گرفت ناگهان قورباغه ای غورغورکنان سر از آب بیرون آورد و گفت: «صبح به خیر آقا موشه، شما کجا، این جا کجا؟»
موش تشمیم گلفت که بلگلدد که یالاد خوشکه بی خطلی لا پیدا کند یا به ناشال اژ این شفلر خود شرفه نژل کند و شون تشمیم گلفت ناگهان گوباغه ای گولگول کنان شل از آب بیلون آولد و گفت: شب به خیل آقا موشه شما کوژا این ژا کوژا؟
مورد دوم دختر 8 ساله مبتلا به اختلال تولیدی
این مورد مربوط به اختلال تولیدی از نوع دیسارتریا مربوط است که کودک مبتلا به فلج مغزی است از این کودک آزمون آواشناختی به عمل آمده. وی کلمات موجود در آزمون را به صورت زیر تلفظ کرده است:
اوباه روباه ، اسب اسب
آکت ژاکت ، پروانه پروانه
اندی صندلی ، آرو جارو
ازا غذا ، اشم چشم
همان طور که از این کلمات بر میآید، این کلمات مثل بیشتر کودکانی که دیسارتریا دارند صداهای مختلف را از اول کلمات حذف کرده و این حذف صداها در کلمه سبب نامفهوم بودن شدید گفتار این افراد شده است. (علی زاده، 1383).
اختلالات سلیسی گفتار
تعریف اختلالات سلیسی گفتار:
اختلالات سلیسی گفتار به اختلالاتی گفته میشود که در جریان، ریتم، سرعت، و آهنگ گفتار به وجود میآید. در این اختلالات ممکن است سرعت گفتار کمتر یا بیشتر از حد معمول باشد، ریتم گفتار منظم نباشد و گفتار دچار گسستگی و مکث و وقفه باشد. اختلالات سلیسی گفتار به دو نوع تقسیم میشوند:
تندگویی
تندگویی در موارد بسیار نادری وجود دارد. در این حالت فرد آن قدر تند صحبت میکند که گفتارش پر از حروف ندا و کلمات اضافی است و معمولاً آخر کلمات را حذف میکند. و در نتیجه صحبتش نامفهوم است. در فرد تندگو سیل کلمات از دهان بیرون می ریزد و سرعت گفتار خیلی زیاد و ریتم آن بی نظم است (علی زاده، 1383).
لکنت زبان
نوع دوم اختلالات سلیسی گفتار لکنت زبان نامیده می شو که بعد از اختلال تولیدی شایع ترین نوع اختلال در بین اختلالات گفتار و زبان است. لکنت زبان به صورت گیرهای متفاوت، تشنج آمیز، و یا کشیده گویی صداها، هجاها، کلمات، عبارات ویا حرکات اندامهای گفتاری مشخص میشود.
به عبارت ساده تر لکنت عبارت از تکرار، مکث، گیر یا کشیده گویی صداها، هجاها یا کلمات در طول گفتار است.
طبق پژوهش های به عمل آمده از هر هزار نفر کودک در حدود هفت نفر از لکنت زبان رنج می برند. موارد لکنتی در میان افراد مذکر بیش از افراد مونث است. لکنت ممکن است در هر سنی ظاهر شود. اما به ندرت در بزرگسالی شروع میشود. نقطه اوج شروع آن بین 5 تا 7 سالگی است. افراد لکنتی از نظر هوش عموماً طبیعی و حتی بالاتر از طبیعی اند. مشکلات روحی و عاطفی از جمله اضطراب، حساسیت زیاد از حد، دست پاچگی و ترس و افسردگی در بین آنها شایع است. این افراد معمولاً گوشه گیرند و از تماس زیاد با افراد دیگر خودداری میکنند. (علی زاده، 1383).
علل لکنت زبان
ظهور لکنت زبان معمولاً بین 2 تا 5 سالگی و در اثر ترس کودک از صدایی خاص، و حیواناتی مثل سگ و گربه یا تهدید و کتک خوردن و غیره اتفاق می افتد.
با آنکه درباره علت اصلی بروز لکنت زبان تاکنون نظریه های گوناگونی ابراز شده است. معذلک هنوز علت مشخصی برای این اختلال بیان نشده است. عده ای معتقدند که لکنت جنبه ارثی دارد و در میان افراد بعضی از خانواده ها آمادگی ابتلای به لکنت بیشتر است. عده ای دیگر لکنت را عصب شناختی می دانند و می گویند منشا لکنت زبان نقص عضلات گفتاری در حین دریافت علائم عصبی زمان بندی شده مناسب از دستگاه مرکزی اعصاب است. بعضی از پژوهشگران لکنت را ناشی از یک مشکل عاطفی- روانی می دانند. افراد دیگری معتقدند که لکنت یک رفتار اکتسابی است و برای هر فردی ممکن است اتفاق بیافتد.
ون رایپر یکی از معروفترین پژوهشگران و درمانگران لکنت، معتقد است که لکنت زبان چندین علت دارد. او میگوید که لکنت زبان معمولاً بین 2 تا 4 سالگی آغاز میشود. یعنی در شروع زمان سخن گفتن که کودک به طور طبیعی در کسب مهارتهای مربوط به روانی گفتار اشکال دارد. به نظر ون رایپر، کودکانی که بعد از عبور از این مرحله لکنتی میشوند ممکن است خصوصیات زیر را داشته باشند:
1- قدرت علم کمتری دارند.
2- استعداد مزاجی برای لکنت زبان دارند.
3- والدین آنها گفتار فرزندان را به طوری غلط ارزیابی میکنند و یا با واکنش های نامناسب، از قبیل اضطراب یا تنبیه کودک، در صدد علت ناروانی گفتار آنها بر می آیند.
4- گفتار ناروان آنها تظاهری از یک تضاد عاطفی مخفی است.
5- یا احتمالا قربانی مجموعه از عوامل بالا هستند.
اسمایلی بلانتون معتقد است که عوامل روانی سبب بروز لکنت میشود بدین ترتیب که ترس باعث میشود قشر مغز نتواند کنترل خود را بر اندامهای گفتاری اعمال کند و لکنت زبان، که ریشه در مسائل مشکلات عاطفی دارد. به صورت نشانه های فیزیکی و اختلالات زبانی تظاهر میکند.
نظریه دکتر نایب دونلاپ
دکتر دونلاپ میگوید لکنت عادتی است که باید ترک شود اصول روانشناختی یادگیری در ایجاد یا عدم ایجاد این عادت دخالت دارد. در زمینه یادگیری قبلاً چنین تصور میشد که شخص با انجام دادن کاری آن را یاد می گیرد و در اثر تکرار در آن نهایت می یابد. این زمینه آلفای دونلاپ است. پاسخ به محرک مورد نظر مشخصاً این احتمال را افزایش میدهد که در برگشت الگوی مشابه پاسخ مشابهی اتفاق بیفتد.
به هر حال دونلاپ دریافت که این تئوری با واقعیت مطابقت ندارد. شخص برای زدن تیر به هدف بارها خطا میکند. او در واقع خطا را تمرین میکند. اما این را ترجیح نمی دهد. به همین جهت بالاخره با زدن به هدف پاسخ متفاوت از پاسخهای دیگری میدهد. به عبارت دیگر پاسخ یادگیری (در مورد خطای هدف) پاسخ یاد گرفته شده نیست.
دونلاپ با به خاطر سپردن این نکته فرضیه بتا را پایه ریزی کرد. پاسخ به نوبه خود بر روی احتمال ایجاد الگوی تحریک مشابه که پاسخ مشابهی را تولید کند. تاثیری ندارد. این فرضیه تاثیر منفی احتمالی را که در تکرار وجود دارد نشان میدهد. ممکن است این تمرین منفی برای از بین بردن عادت ناخواسته به کار رود. عواملی که موفقیت فرد را در هنگام پاسخ به محرک به صورت پاسخی متفاوت تضمین میکند. درک، تفکر و احساس هستند. او هدف را درک میکند به منش می اندیشد. موفقیتها و شکستهای قبل را ارزیابی میکند و تمایل به کسب موفقیت دارد. این عوامل صرفاً با واکنش همراه نیستند. اما بخشی از پاسخ محسوب میشوند. این عوامل مشابه می توانند برای نابود کردن علت ناخواسته به کار روند.
درمان پیشنهادی دکتر دونلاپ
لکنت عادی است که میتوان آن را با تمرین منفی برطرف کرد. از لکنتی نمی توان خواست که لکنت نکند اما میتوان او را به شیوه خاصی آموزش داده . او باید با استفاده از همین عادت ناخواسته به هدف دلخواه خود برسد.
فرد لکنتی نوع خاصی اسپاسم غیر ارادی خود را بررسی میکند و تا آنجا که ممکن است از آن تقلید میکند و سپس به طور ارادی لکنت میکند. در همین حال او به روشنی به خاطر دارد که این عمل نباید در آینده دنبال شود. او غلبه بر عادت را پیشگویی میکند و چنین هدفی را در سر می پروراند. درک، تفکر و احساس باید در جهت پاسخ آینده هدایت شوند نه به سوی عادت موجود. در موقع انجام لکنت ارادی باید توجه کرد که بیمار دچار اسپاسمهای غیرارادی نشود.
تمرینات باید تحت نظر کارشناسی دست کم سه بار در هفته و هر بار به مدت 45 دقیقه اجرا شود. فهرستی از کلمات تهیه میشود و زیر کلماتی که فرد به طور ارادی باید روی آن لکنت کند خط کشیده میشود.
خواندن شفاهی و همخوانی با درمانگر نیز ممکن است تمرین شود که طی آن درمانگر به تدریج از شدت صدایش میکاهد. در بعضی موارد تمرین منفی بسیار موثر است با پیدایش علائم بهبودی تمرین منفی به تدریج حذف میشود و در صورت برگشت مشکل، فوراً تمرین با شدت کامل انجام میشود. هیچ گاه نمی توان دو فرد لکنتی را دقیقاً مانند هم درمان کرده. لازم به تذکر است که هرگونه عامل شرطی در زندگی فرد باید قبل از انجام تمرینات از بین برده شود.
در مورد عوامل ایجاد کننده و زمینه ساز لکنت زبان و عواملی که باعث تثبیت و تشدید آن میشود و تحقیقات زیادی در سراسر دنیا انجام گرفته است این تحقیقات در زمینه های روانپزشکی، روان شناسی و آسیب شناسی گفتاری و... بوده است. هر پژوهشگری بر اساس نظریات خود درباره لکنت زبان شیوه های ویژه ای را برای درمان آن پیشنهاد کرده است. گروهی از دستاندرکاران نیز تلفیقی از این شیوه ها را مورد استفاده قرار داده اند.
در این متن گزیده ای از نظرات و شیوه های درمانی مطرح شده را ذکر میکنیم (عظیمی راد 1380).
دکتر بلانتون معتقد است که عوامل روانی، سبب بروز لکنت میشود. بدین ترتیب که ترس باعث میشود که کورتکس نتواند کنترل خود را بر اندامهای گفتاری اعمال کند. لکنت زبان ریشه در مسائل و مشکلات عاطفی دارد و نشانه های فیزیکی به صورت نورولوژیک تظاهر میکند. مطالعه دقیق درباره رشد دستگاه عصبی نخستین قسمتی است که در روند رشد برای انتقال تکانه های حسی به سلولهای حرکتی تشکیل میشود. سلولهای عصب به منظور حفظ یکپارچگی اجزا و جلوگیری از پاسخهای آنی، منجر به نوع پیچیده تری از پاسخهای حرکتی میشود. به علت تقاطع بین تکانه های حسی مختلف، تالاموس به وجود آمده است تا تکانه های حسی قسمتهای مختلف اندامهای بدن را دریافت کند و آنها را قبل از رسیدن به مراکز عصب حرکتی اصلاح کند. همچنین مراکز عصبی حرکتی زبر زنجیری برای هماهنگ کردن تکانه های حرکتی ایجاد شده توسط محرک حسی تالاموس به وجود آمده است. به طوری که فقط یک تکانه بتواند به مرکز عصب تحتانی برسد. همچنان که حیوانات به مرور زمان تکامل یافته اند، مراکز عصبی در کودک نیز برای کنترل تالاموس و مراکز عصب حرکتی هماهنگ کننده تکانه های حرکتی ایجاد شده است.
واکنش های رفتاری افراد لکنتی، احتمالاً از نوع رفتار دوران نوزادی آنها ناشی میشود. هنگامی که در اثر ترس فعالیت کورتکس به طور کامل یا ناقص دچار اختلال میشود، پاسخ رفتاری معین به صورت عادت همراه با ترس به وجود میآید که در موقعیتهای مشخص خودنمایی میکند و باعث تقویت گیر و مکثهای اصلی لکنت میشود.
لکنت زبان منشا عاطفی دارد و به نقص اندامهای گفتاری مربوط نمیشود. رشد شخصیت از دوران کودکی شروع میشود و بسته به نوع رابطه کودک با والدین خود شکل می گیرد. تجربه ای اولیه در ناخودآگاه باقی می ماند و اغلب هنگامی که شخص با این الگوهای ناخودآگاه مواجه میشود احساس گناه یا اضطراب میکند. علت اضطراب که ناخودآگاه نهفته است ناشناخته باقی می ماند. این اضطراب ها همان مشکلات عاطفی هستند که در بسیاری از اختلالات از جمله لکنت زبان خود را نشان میدهد.
بنابراین کشف واکنشهای عاطفی دورة نوزادی و تصحیح و تکمیل آن به کمک الگوهای سالم بزرگسالی و در نتیجه از بین بردن اختلالات عاطفی و روانی، به کورتکس اجاره خواهد داد که کنترل خود را بر تالاموس و مراکز عصب تحتانی اعمال کند و از این طریق به هدایت عضلات اندامهای گفتاری بپردازد.
درمان پیشنهادی:
اهداف این درمان عبارتند از: رفع مشکلات عاطفی- سازش دادن با محیط- رفع علامتی که لکنت نامیده میشود (عظیمی راد، 1380).
نظریه دکتربوم از لندن انگلستان
علت لکنت زبان بر دو دسته است: 1- داخلی یا مزاجی که طی آن، کودک تمایلات بیمارگونه را به ارث میبرد و در واقع مستعد لکنت میشود. 2- خارجی یا محیطی که از شوک، ترس، بیماری و منشاء ناشی می شود. علت لکنت اولیه، بی ثباتی و عدم استحکام سیستم اعصاب است. عوامل محیطی نیز با تضعیف مقاومت فیزیکی و روانی فرد، زمینه های پنهان لکنت زبان را آشکار میکند. لکنت زبان پدیده ای ارثی نیست. اما این امکان وجود دارد که فرد بی ثباتی روانی را از والدین خود به ارث ببرد. البته عوامل ثانویه نیز در بی ثباتی عمومی سیستم اعصاب موثر است و به طور کلی هرگونه ضعف و ناتوانی که جلو رشد مغز و سیستم اعصاب را بگیرد ممکن است با ایجاد اختلال در مراکز عصبی، موجب عدم هماهنگی عمومی در عضلات به ویژه عضلات دخیل در مکانیسم گفتار شود.
لکنتی ها اعم از کودک یا بزرگسال معمولاً درونگرا و فاقد اعتماد به نفس هستند و از احساس بی کفایتی رنج می برند. آنها مانند سایر افراد عصبی هستند رنج بردن از ترسها، نگرانی ها و اضطراب ها هستند. وجود این هیجانات باعث میشود که انرژی عصبی فرد بیش از حد مصرف شود و او نتواند آن را مجدداً بدست آورد. بیمار ممکن است از ترسی که باعث لکنتش شده است آگاه نباشد. اما در وجود خویش درگیری گسترده ای با آن دارد که در تنش(1) سراسری بدنش آشکار است. تنش عضلانی نتیجه و نشانه بارز مثال عصبی است. به جز عوامل ثانویه یا محیطی عوام پیش و پس از تولد نیز معمولاً بر روی سلسله اعصاب کودک تاثیر می گذارد. در بسیاری از افراد الکن، علائم رواننژندی، مستقیماً ریشه در نگرانی و اضطراب بیش از حد مادر دوران حاملگی، شرایط دشوار و ناراحت کننده کودک در هنگام تولد و عدم مراقبت صحیح از کودک دارد. در بسیاری از موارد لکنت زبان به دنبال بیماریهای دوران کودکی و یا در اثر شوک شروع میشود و به هر حال علت اصلی لکنت را باید در گذشته های دورتر در وضعیتهای بی ثباتی عاطفی جستجو کرد.
درمان پیشنهادی دکتر بوم
لکنت زبان را میتوان به وسیله آرامش بخشیدن و ایجاد سازگاری روانشناختی درمان کرد. نخستین هدف درمان رفع منشا روانی بیمار است. فرد میتواند با کسب مهارت های آرام سازی عضلانی به تدریج آرامش خاطر بیشتری کسب کند، اعتماد به نفس بیابد و در نتیجه، بر ترس خود غلبه کند. بدین ترتیب، نوعی بازآموختگی (باز شرطی شدن) صورت می گیرد. روشهای آرام سازی باید به وسیله افراد آموزش دیده که قادرند خودشان را آرامش بخشند انجام شود. بخشی از هر جلسه آموزشی تحت نظر مربی مخصوص به آرامش بخشی تدریجی اختصاص می یابد که بعد از توسط خود اشخاص ادامه می یابد. سلامتی عمومی و ثبات عاطفی لکنتی ها به مجرد شروع این تمرینات بهبود می یابد. بدین ترتیب لکنت آخرین نشانه ای است که به درمانش پرداخته میشود. بعضی از بیماران تصور میکنند که هرگز بهبود نمی یابند. از همین رو درمان را قطع میکنند. در حالی که از نظر ما تمام افراد لکنتی درمان پذیرند.
از آن جا که لکنتی ها به علت مکانیسم گفتار خود ناگزیر از لکنت کردن هستند. باید توجهشان را از لکنت زبانشان منحرف کرد. به طور کلی تمرینات غیر مجاز مربوط به اندامهای گفتاری و تمرینات تنفس عمیق مناسب نیست. هنگامی که بیمار یاد بگیرد عضلاتش را آرام سازد و به جای فشار بر مکانیسم تنفسی اش به طور عادی عمل کند. گفتارش جریان صحیح خود را باز می یابد و این همان عمل اتوماتیک است.
قبل از درمان لازم است با انجام معاینات کامل، در صورت امکان نقائص فیزیکی موجود اصلاح شود پس از آنکه درمانگر، تاریخچه فردی بیمار و محیط و رفتار عمومی او را مطالعه کرده شیوه های مناسب برای سازگاری روانی او را انتخاب میکند.
تلقین در درمان لکنت زبان بسیار موثر است. تلقین نه تنها در درمان گروهی برای آرام سازی روانی و فیزیکی موثر است، بلکه برای تغییر ذهنیت بیمار در موارد ترسهای قدیمی از صحبت کردن نیز کاربرد دارد. از طریق خودالقایی این احساس آرامش ممکن است به صحبتهای روزمره منتقل شود. در گروههای کلاسی، تمرینات آرام سازی با تنفس آرام و آهنگین دنبال میشود که مستلزم هیچ کوشش یا فشاری نیست این احساس آرامش در طول بازیهای گفتاری و از بر خوانی نیز حفظ میشود. درمان اختلالات گفتار باید مستقیماً تحت نظارت آسیب شناسان، درمانگران گفتار و زبان صورت گیرد (پورافکاری، 1382).
انواع لکنت زبان
لکنت زبان بر حسب تظاهر بالینی آن به تکرار کشیده گویی، گیر و مکث تقسیم میشود در نوع تکرار در وقوع صحبت کردن صدا یا هجای اول کلمه چندین بار تکرار میشود مثلاً وقتی که فرد می خواهد بگوید: «می خواهم برم خونه» به این ترتیب آن را تکرار میکند:
می می می خوام به به به برم خو خو خونه
(xoaxuxune bebeberam mimimixam)
در نوع گیر: فرد روی صدا یا هجای خاصی در کلمه گیر میکند و نمی تواند آن را ادا کند. این گیر ممکن است یک تا چند ثانیه طول بکشد. مثلاً فرد جمله بالا را به صورت زیر بیان میکند:
م..............خوام ب...........برم خ........خونه
(x…….xune b…..beram m…..mixam)
در نوع کشیده گویی فرد صدا یا هجا را بیش از حد معمول در کلمه می کشد و سرعت گفتار خیلی کم میشود.
مثلاً فرد برای ادای جمله بالا میگوید
میــــــــخوام بـــــــــــرم خـــــــــــــونه
(xuuuxune beeeeram miiiimixam)
در نوع مکث فرد صدا، هجا یا کلمه ای را میگوید و مکث میکند و بعد صدا یا هجا یا کلمه بعدی را میگوید مثلاً جمله بالا را به صورت زیر بیان میکند.
می ـــــــــ خوام ــــــــــ به ــــــــــ رم ــــــــــ خو ــــــــــ نه
ne ـــــــــ xou ــــــــــ ram ـــــــــ be ـــــــــ xom ــــــــــ mi
موارد بالینی لکنت زبان
مورد اول دختر 10 ساله مب