دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
منزلت آدم و حواء
وجه تسمیه و آغاز آفرینش آن ها
پرستش فرشتگان پیرامون خلقت آن ها
مقصود از آفرینش آدم (ع) جانشینی او در زمین بر گروهی از جنیان است که پیش از اودر آنجا می زیستند و نه این که آفرینش او به جهت سکونت در بهشت باشد. بلی بهتر این می بود که او با عمل خویش باعث نمی گشت تا از بهشت خارج گردد و با عزت و کرامت می زیست و خود و همسرش در خلعت بهشتیان از هدایا و کرنش فرشتگان بهره می جستند.
انسان آفریده شده را ورای سه نیروی «شهوت»، «غضب» و «عقل» می دانستند که دو نیروی اول او را به سمت فساد و خونریزی و نیروی سوم او را به سمت فرمانبرداری و شناخت سوق می داد لکن آن ها فلسفه ی آفرینش انسان را در غالب و اعتبار در نیروی اول محصور ساخته و اصولا اص خلقت او را مقتضی حکمت ندانستند و به اعتبار نیروی عقل نیز خود را بدون آن که در مقام معارضه با مفاسد بدانند شایسته تر از آدم تشخیص دادند و بین گونه از امتیازات و فضیلت های منبعث از دو نیروی دیگر که ممکن بود در خدمتعقل درآید و در مسیر خیر و نیکی پرورش یابد، غافل ماندند. هم چنین آن ها نتوانستند تشخیص دهند که ممکن است ترکیب و جمع بین آحاد و جزئیات بتواند نتیجه مطلوب تری را به ارمغان آورد هم چون از قوه به فعل رسیدن منافع بیشماری که در عالم هستی وجود دارد که خود فلسفه ی اصلی جانشینی انسان در روی زمین است. و نحوه ی تعلیم اسماء به آدم (ع) یا به صورت «آفرینش علمی» که ضروری و لازمه ی خلقت او بوقوع پیوسته و با این که به شکل «القایی رحمانی»م در نفس آدم شکل گرفته است.
از امام صادق (ع) روایتی است که فرمودند: دلیل نامیدن آدم به این اسم بدان خاطر است که اواز ادیم و پوسته و قشر زمین آفریده شده است. و شیخ صدوق عیه الرحمه می فرماید: «ادیم نام چهارمین لایه ی درونی زمین است و آدم ابوالبشر از آن خلق شده است. و از امام صادق (ع) روایتی است که فرمودند: حواء را بدین اسم نامیدند چرا که او از حی یعنی آدم آفریده شده است.
در اصل اشتقاق اسم آدم (ع) اختلاف نظر وجود دارد بعضی گفته انداسمی غیر عربی است و بدون اشتقاق مانند آزر و گروهی معتقدند که آن مشتق از «ادمه» است به معنای گندمگون بودن و بعضی قائلند که مشتق از آدم و به معنای الفت و اتفاق است. اما حواء مشتق از حی یا حیوان است و از اشتقاقات نادر و یا جعلی است مانند لاین و تامر.
از امیرالمومنین (ع) روایتی است که فرموده اند: خداوند تعالی به جبرئیل امین فرمان داد تا از پهنه ی زمین و دشت ها و بلندی های آن چهار نوع گل را فراهم سازد، گل سفید و سرخ و سیاه و خاکی رنگ سپس فرمان داد تا چهار نمونه از آب های زمین یعنی آب گوارا، آب شور، آب تلخ و گنداب را به آن گل ها بیافزاید، آن گاه آب گوارا را در گلوی آدم، آب شور را در چشمان او، آب تلخ را در گوش هایش و آب متعفن را میان بینی او تعبیه و جاری سازد.
در توحید مفضل از قول امام صادق (ع) و در بیان علت این امر آمده است: قرار دادن آب گوارا در حلق آدم بدین جهت بود تا تناول غذا برای او لذت بخش باشد و علت قراردادن آب شور در چشمان آدم برای این بود که باعث بقا و صحت مردمک چشم است و نیز بودن آب تلخ در گوش باعث عدم ورود حشرات به مغز انسان خواهد شد چرا که به محض ورود در میان لایه های آن خواهند مرد و در مواردی نادر نیز خواهند توانست از میان آن عبور کرده و به سیستم عصبی مغز رخنه نمایند.
خداوند در قرآن می فرماید: «و خلق الانسان من عجل» انسان از شتاب آفریده شده است چرا که طبیعت او بدین صورت است و هنگامی که خداوند روح را از سر انگشتان پای آدم در او بدمید و آن روح به زانوی وی رسید، کوشش کرد از جای برخیزد اما نتوانست و خداوند فرمود: «خلق الانسان من عجل» و زن را «امراه» نامیدند چون از «مرء» یعنی مرد و آدم آفریده شده است و نیز زن را «نساء» نامیدند چرا که برای آدم انیس و همدمی غیر حواء وجود نداشت.
«حضرت عبدالعظیم حسنی» روایت می کند که از امام جواد پرسشی پیرامون علت بوی کریه مدفوع انسان نمودم و ایشان پاسخ فرمودند: هنگامی که خداوند آدم را خلق نمود جسمی پاک و طیب داشت و مدت چهل سال فرشتگان الهی برای تکریم به نزد او می آمدند و اظهار می داشتند تو برای ماموریتی خاص آفریده شده ای و ابلیس از دهان او وارد و از دبرش خارج می گشت و بدین جهت است که احشاء انسان کریه و نامطبوع است.
از «طاووس» و «مجاهد» روایت شده است که «ابلیس» قبل از ارتکاب گناه در زمین اقامت داشت و در زمره ی فرشتگان بود و عزراییل نامیده می شد و کلا ملائکه ساکن در روی زمین جن نامیده می شدند و در میان فرشتگان عرصه ی زمین کسی به مرتبه ی علمی او نمی رسید و چون به نافرمانی خداوند برخاست مورد غضب واقع شده و خداوند او را ابلیس نام نهاد و «و کان من الکافرین» چرا که در علم خداوند و از ازل او به این وصف شناخته شد.