یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق : معاد در قرآن و روایات

اختصاصی از یاری فایل تحقیق : معاد در قرآن و روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق : معاد در قرآن و روایات


تحقیق : معاد در قرآن و روایات

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

   فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

   تعدادصفحه:32

در این مبحث بر آنیم تا پاره ای از مسایل زندگی اخروی و صحنه هایی را که قرآن و روایات برای انسان پس از رستاخیر ترسیم می کند، مورد بررسی قرار دهیم.

تأکید قرآن بر معاد

دعوت به معاد باوری یکی از ویژگی های ادیان الهی است. قرآن کریم آخرین کتاب آسمانی و هدایت کننده ی بشر به سوی عالم نور و رها کننده ی وی از همه ی پلیدی ها و ظلمت ها و تصدیق کننده ی کتب آسمانی پیشین درباره ی رجوع انسان به سوی خداوند به تفصیل سخن گفته است. بی شک پس از دعوت به توحید، مقوله ای به این اندازه مورد تأکید قرار نگرفته است. شواهد ذیل می تواند اهمیّت معاد را از دیدگاه قرآن کریم نشان دهد:

الف ـ کثرت آیاتی که زندگی آدمی را در برزخ و قیامت توضیح میدهد.

ب ـ معاد باوری از ارکان ایمان است زیرا در کنار ایمان به خداوند قرار گرفته است:

«ذلک یوعظ به من کان منکم یؤمن بالله والیوم الآخر.»(بقره / 232)

و انکار آن در ردیف انکار خداوند واقع شده است:

«قاتلوا الذین لایؤمنون بالله ولا بالیوم الآخر.» (توبه / 29)

و از این روست که دعوت مردم به معاد در سرلوحه ی برنامه ی انبیا بوده است:

«یا معشر الجنّ والانس الم یأتکم رسل منکم یقصّون علیکم آیاتی وینذرونکم لقاء یومکم هذا.» (انعام / 130)

ج ـ خداوند به پیامبر دستور می دهد که بر وقوع قیامت قسم یادکند:

«و یستنبؤنک احقّ هو، قل ای وربّی انّه لحقّ.» (یونس / 53)

«زعم الذین کفروا ان لن یبعثوا، قل بلی وربّی لتبعثنّ.» (تغابن / 7)

د ـ عبث بودن خلقت در صورت منتفی بودن معاد:

«أفحسبتم انّما خلقناکم عبثا وانّکم الینا لاترجعون.» (مؤمنون / 115)

استدلال قرآن بر معاد

قرآن کریم، در عین آنکه ایمان به معاد را ضروری می شمارد، در مواردی نیز به استدلال بر معاد می پردازد و این مطلب گواه بر منافات نداشتن مقوله های ایمانی با تعقل و خردورزی است. این استدلال ها مبتنی بر خداشناسی است و معادشناسی بدون خداشناسی صحیح و مصون از خطا به انجام نمی رسد. بر این اساس، اسما و صفات ثبوتی خداوند چون حکمت، قدرت، صدق و... یا صفات سلبی هم چون امتناع لهو و ظلم از خداوند، می تواند دلیلی عقلی بر تحقق معاد باشد. بنابراین اصل معاد هم از راه درونْ دینی و هم از راه برونْ دینی (که گاه با هدایت متون دینی به مواد و مقدمات لازم به انجام می رسد) قابل اثبات است. در اینجا به اختصار پاره ای از استدلال های قرآن بر معاد را که مبتنی بر حکمت و عدل الهی است یادآور می شویم:

الف ـ قرآن بقا و جاودانگی و رجوع به سوی خداوند را توجیه کننده ی خلقت آسمان و زمین می داند و حذف معاد را موجب عبث و بیهودگی خلقت عالم می شمارد، در حالی که هم خالق حقّ است و هم خلقت او، و باطل به هیچ روی به طبیعت حق راهی ندارد.

«و ما خلقنا السّموات والارض وما بینهما لاعبین. ما خلقناهما الاّ بالحقّ ولکنّ اکثرهم لایعلمون.» (دخان / 39 ـ 38)

«وما خلقنا السموات والارض وما بینهما الاّ بالحقّ وانّ السّاعة لاتیة.»(حجر / 85)

لعب به افعالی گفته می شود که غایت آن ها خیالی است، نه واقعی; هم چون افعال کودکان که صرفاً از توهم و خیال کودکانه ناشی می شود. و چون افعال لعب صاحب خود را از اعمال واقعی یعنی اعمالی که غایت حقیقی دارند، باز می دارد، از مصادیق لهو به شمار می روند. بر اساس آیه ی یاد شده اگر خلقت عالم، غایتی نداشته باشد و رو به عدم و نیستی برود، وجودش عبث و بیهوده می شود و خداوند منزه از کار عبث و بیهوده است.

خداوند بسیاری از امور را به وجدان و بنیاد اخلاقی آدمی سپرده است، تا خود داوری کرده حق را دریابد. چگونه می توان پذیرفت که انسان عاقلی کاری را انجام دهد و هیچ هدف و مقصدی از آن نداشته باشد. چیزی را بسازد که می خواهد نابودش کند. و یا وقتی از او می پرسند چرا کاری را انجام می دهد توجیهی نداشته باشد. حال که چنین است، خداوند ما را به وجدانمان ارجاع می دهد. شما آدمیان چگونه می توانید کار خداوندی را که علم و قدرتش مطلق و بی نهایت است، عبث و بیهوده تلقی کنید. انکار معاد خلقت خداوند را عبث و بیهوده می نمایاند. پس کل نظام مخلوقات باقی و برقرار خواهد بود.

درباره ی ضرورت معاد و جاودانگی آدمی و ملازمه ی نفی معاد با عبث و بیهودگی آمده است:

«أفحسبتم انّما خلقناکم عبثا و انّکم الینا لاترجعون.» (مؤمنون / 115)

بنابراین، یا توجیه کننده ی خلقت آسمان ها و زمین و از جمله انسان، بازگشت به سوی خداوند و جاودانگی است و یا توجیه کننده ی خلقت آسمان و زمین، وجود انسان و توجیه گر وجود انسانی جاودانگی اوست. اما به نظر می رسد که نظریه ی اول را شواهد بیش تری تأیید می کند. فی المثل، از پاره ای آیات چنین به دست می آید که همه ی حیوانات از جاودانگی شخصی برخوردارند، هر چند به تفصیل در کیفیت زندگی اخروی آن ها سخن نرفته است:

«وما من دابَّة فی الارض ولا طائر یطیر بجناحیه الاّ امم امثالکم ما فرّطنا فی الکتاب من شیء ثمّ الی ربّهم یحشرون.» (انعام / 38)

بر اساس این آیه، همان طور که در دنیا حیوانات در بسیاری از جنبه های حیاتی هم چون دفع ضرر، جلب منفعت ،و جنبه های اخلاقی مانند حیله گری، جرأت، جبن و... باآدمی شباهت دارد، در جاودانگی و حشر به سوی خداوند نیز چنین اند. شاهد دیگر بر این سخن آیه ی «و اذا العشار عطّلت. واذا الوحوش حشرت» (تکویر / 5 ـ 4)است.

هم چنین آیاتی بر این معنا دلالت دارد که سنگ ها، بت ها و همه ی مخلوقاتی که شریک خدا پنداشته می شدند در قیامت حاضر و به جهنم ریخته می شوند و آسمان و زمین با نظام دیگری بر پا خواهد شد. همه ی این شواهد حکایت از جاودانگی همه ی موجودات و منتفی بودن نابودی و اضمحلال آن ها می کند. بنابراین اگر انعدام موجودی مستلزم عبث بودن خلقت آن است، هیچ موجودی از میان نخواهد رفت و با انتقال از دنیا به چهره ی اخروی در قیامت حاضر خواهد بود.

ب ـ قرآن کریم حذف معاد را مستلزم ظلم و بی عدالتی می شمارد و چون ظلم منتفی است، پس معاد به ضرورت ثابت و محقق است.

دو دلیل یاد شده را می توان از آیه ی بیست و دوم سوره ی جاثیه دریافت:

«وخلق الله السموات والارض بالحقّ و لتجزی کلّ نفس بما کسبت وهم لایظلمون. {جاثیه / 22}

بر این اساس، خلقت آسمان و زمین برای آن است که طاعت پاس داشته شود و به معصیت و ناپاکی کیفر عادلانه داده شود. عدل الهی به پادارنده ی عالمی است که در آن هر انسانی جزای عمل خویش را بازیابد و چون دنیا نه از نظر وجودی می تواند چنان عالمی باشد و نه از نظر تجربی چنین عالمی است، پس عالمی جز دنیا در کار است و آن سرای آخرت است. پس انکار کنندگان آخرت و بدکاران چه بد گمان می کنند که زندگی و مرگ آنان مانند زندگی و مرگ مؤمنان و درست کاران است:

«ام حسب الذین اجترحوا السّیّئات ان نجعلهم کالّذین امنوا وعملوا الصالحات سواء محیاهم ومماتهم، ساء مایحکمون.» (جاثیه / 21)

«افنجعل المسلمین کالمجرمین. ما لکم کیف تحکمون.» (قلم / 36 ـ 35)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق : معاد در قرآن و روایات

تحقیق اثبات معاد از طریق توحید

اختصاصی از یاری فایل تحقیق اثبات معاد از طریق توحید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق اثبات معاد از طریق توحید


تحقیق اثبات معاد از طریق توحید

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 13 صفحه

اثبات معاد از طریق توحید این چند تعبیر در قرآن آمده است.
در خلقت، باطل در کار نیست، حق است، این آسمان و زمین به حق آفریده شده‏اند نه به باطل.
ما که خلق کننده هستیم در خلق عالم لاعب یعنی بازی کنند نبوده‏ایم.
«افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون‏» ۳ (باز کلمه «عبث‏» آمده است) شما خیال کرده‏اید که مرجوع نمی‏شوید پس عبث آفریده شده‏اید؟
این چند کلمه همه در مورد قیامت آمده، یعنی قرآن این طور می‏گوید که اگر قیامتی نباشد معنایش این است که هستی بر باطل است، هستی بازیچه است، هستی بیهودگی است.

اما در اینجا کلمه «لاعب‏» آمده است: «و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین‏» .
اینجا باید مطلبی را توضیح بدهیم.
به چه می‏گویند «بازی‏»؟
این کلمه «لعب‏» باید روشن بشود تا بعد مطلب آیه قرآن روشن بشود.

بچه - یا بزرگ که معمولا بازی بیشتر کار کودک است - در می‏آید مشغول بازی می‏شود.
کاری را شروع می‏کند.
مثلا می‏آید اتاقک می‏سازد، شتر یا اسب درست می‏کند.
بازی‏اش که تمام می‏شود خرابش می‏کند می‏رود.
باز دفعه دیگر همان را درست می‏کند.
شما اگر درست در کار این بچه دقت کنید که چه هدفی در این کارش نهفته است، هیچ هدفی، هیچ حکمتی در کار خود آن بچه پیدا نمی‏کنید; یعنی اثری واقعا بر آن مترتب باشد، هرگز اثری بر آن مترتب نیست.
فرض کنید می‏روند فوتبال بازی می‏کنند.
چندین بار توپ از این طرف می‏رود آن طرف و از آن طرف می‏رود این طرف، به این دروازه وارد می‏شود، به آن دروازه وارد می‏شود.
شما از نظر نفس کار در نظر بگیرید، به روح آن بچه کار نداشته باشید، به خود کار توجه کنید.
حالا این توپ به این دروازه برود یا به آن دروازه، چه اثری بر این کار مترتب است؟
هیچ.

البته هر لعبی - اگر دقت کنید - لعب نسبی است‏یعنی از نظر آن کار بازیچه است، ولی این بچه چرا این کار را می‏کند؟
او در عالم خیال خودش به هدفی می‏رسد.

فقط از نظر خیال این بچه (یا بزرگ) ب

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق اثبات معاد از طریق توحید

پاورپوینت چگونگی معاد در آیینه قرآن و حدیث

اختصاصی از یاری فایل پاورپوینت چگونگی معاد در آیینه قرآن و حدیث دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت چگونگی معاد در آیینه قرآن و حدیث


پاورپوینت چگونگی معاد در آیینه قرآن و حدیث

پاورپوینت چگونگی معاد در آیینه قرآن و حدیث

حضرت رسول (ص): انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما

 

امام حسن عسگری (ع): آیا می‌دانید چه کسانی به قرآن، که آن را شرفی بسی بزرگ و والا است تمسک می‌جویند؟ آنان که قرآن و تأویلش را از ما اهل بیت و یا از نمایندگان و سفیران ما به سوی شیعیانمان به دست آورند، نه از طریق قیاس بدکاران و آرای اهل جدل. امّا آنان که به رأی و نظر خود درباره قرآن اظهار نظر می‌کنند، اگر تصادفاً گفتارشان درست باشد، عملشان از روی نادانی بوده، قرآن را از غیر اهلش فرا گرفته‌اند، و امّا اگر دچار خطا و اشتباه شده و سخنشان مطابق با واقعِ امور نباشد، جایگاهشان آتش جهنم خواهد بود [وسایل الشیعه؛ ج 27، باب 13؛ حدیث 63]

و ...
در 25 اسلاید
قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت چگونگی معاد در آیینه قرآن و حدیث

معاد و آْخرت

اختصاصی از یاری فایل معاد و آْخرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

کتاب معادشناسی/ جلد اول/ قسمت اول: مقام انسان در میان موجودات، پست ترین عوالم، فرق مومن و کافر، آخرت باطن دنیا است، آسانی

بسـم‌ الله‌ الـرّحمن‌ الـرّحیم‌ 

سپاس‌ و حمد بی‌اندازه‌ و قیاس‌ از ویژگیهای‌ حضرت‌ ربّ ودود ذوالجلال‌ و الاءکرام‌، خدای‌ منّان‌ است‌ که‌ بشر را بعد از آفرینش‌ و هدایت‌ تکوینیّه‌ به‌ خلعت‌ حرکت‌ بسوی‌ کمال‌ به‌ هدایت‌ تشریعیّه‌ راهنمائی‌ و مخلَّع‌ فرمود؛ اللَهُ وَلِیُّ الَّذِینَ ءَامَنُوا یُخْرِجُهُم‌ مِّنَ الظُّلُمَـ'تِ إِلَی‌ النُّورِ. [1]

 و پاکترین‌ درود و تحیّت‌ و اکرام‌ بر پیامبران‌ و برگزیدگان‌ راه‌ خدا و طریق‌ هدایت‌ بسوی‌ معارف‌ حقّة‌ او باد، که‌ با ارشاد خود بشر را از ظلمتکدة‌ جهل‌ به‌ وادی‌ ایمن‌ انوار علم‌ و دانش‌ الهیّه‌ رهبری‌ نمودند، و از جمود و رکود به‌ مقام‌ سعة‌ اطلاق‌ و گشایش‌ حقائق‌ و واقعیّات‌ به‌ پرواز درآوردند.

 خاصّه‌ خاتم‌ پیمبران‌ حضرت‌ سیّدالمرسلین‌ محمّد بن‌ عبدالله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ و جانشینان‌ او حضرت‌ سیّد الوصیّین‌، أمیرالمؤمنین‌ علیّ بن‌ أبی‌طالب‌ و یازده‌ فرزند امجد او که‌ یکی‌ پس‌ از دیگری‌ عالم‌ را به‌ نور وجود خود منوّر، و با تحمّل‌ أعباء خلافت‌ و امانت‌ الهی‌ کاروان‌ بشریّت‌ را به‌ میقات‌ خدا و لقاء او رهنمون‌ شدند، و صدای‌ پر طنین‌ جرس‌ قافله‌ را به‌ گوش‌ جهانیان‌ رساندند.

 در دلهای‌ مردم‌ از نفحات‌ قدسیّه‌، نور و سرور و حبور وارد کرده‌، و آن‌ دلها را به‌ مقام‌ عزّ خدا پیوستند. و راه‌ عبور از عقبات‌ مخوفه‌ و کریوه‌های‌ مهولة‌ نفس‌ را به‌ راستی‌ و درستی‌ نشان‌ داده‌، به‌ مراحل‌ و منازل‌ واقعة‌ در طیّ طریق‌ آشنا نمودند. و انسان‌ را به‌ آخرین‌ منزل‌ خود که‌ مقام‌ مقرَّبین‌ و صدّیقین‌ و مخلَصین‌ است‌ به‌ حرم‌ امن‌ و امان‌ حضرت‌ پروردگار جمیل‌ و جلیل‌ رهبری‌ کردند؛ فَلِلّهِ دَرُّهُم‌ و علَیه‌ أجرُهم‌ و سلامُه‌ علَیهم‌ أجمَعین‌. از آنجائی‌ که‌ توفیق‌ الهی‌ شامل‌ حال‌ این‌ بندة‌ ناچیز شد، تا در روزهای‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ از سنة‌ 1396 و در شب‌های‌ این‌ ماه‌ از سنة‌ 1399 هجریّة‌ قمریّه‌ با بسیاری‌ از برادران‌ ایمانی‌ و اخلاّء روحانی‌ بحث‌ معاد که‌ از جمله‌ شریف‌ترین‌ و زیباترین‌ بحث‌های‌ اعتقادی‌ است‌ مرتّباً و مسلسلاً بازگو شود؛ خداوند رحمن‌ و رحیم‌ را سپاسگزارم‌ که‌ با تأییدات‌ بی‌نهایت‌ و تسدیدات‌ بی‌دریغ‌ خود باز بذل‌ مرحمت‌ و عنایت‌ نمود تا مذاکرات‌ را به‌ رشتة‌ تحریر آورده‌ و به‌ صورت‌ مجالسی‌ تدوین‌ شود، و بالنّتیجه‌ برای‌ خود حقیر و برادران‌ ایمانی‌ عزیز و ارجمند موجب‌ یادآوری‌ گردد.

 این‌ مجالس‌ که‌ در حدود شصت‌ و اندی‌ خواهد بود، کیفیّت‌ سیر و حرکت‌ انسان‌ را در دنیا و عالم‌ غرور و اعتبار، و نحوة‌ تبدّل‌ نشأة‌ غرور را به‌ عالم‌ حقائق‌ و واقعیّات‌، و ارتحال‌ او را بسوی‌ خدا و غایة‌ الغایات‌ نشان‌ می‌دهد؛ و در ابحاثی‌ مرتّباً از عالم‌ صورت‌ و برزخ‌ و نحوة‌ ارتباط‌ ارواح‌ در آنجا با این‌ عالم‌، و کیفیّت‌ خلقت‌ فرشتگان‌ و وظائف‌ آنها، و نفخ‌ صور و مردن‌ تمام‌ موجودات‌ و سپس‌ زنده‌ شدن‌ همة‌ آنها و قیام‌ انسان‌ در پیشگاه‌ حضرت‌ احدیّت‌، و عالم‌ حشر و نشر و حساب‌ و کتاب‌ و جزاء و عرض‌ و سؤال‌ و میزان‌ و صراط‌ و شفاعت‌ و أعراف‌ و بهشت‌ و دوزخ‌ بحث‌ می‌نماید. از آیات‌ قرآن‌ و اخبار معصومین‌ و ادلّة‌ عقلیّه‌ و فلسفیّه‌ و مطالب‌ ذوقیّه‌ و عرفانیّه‌ به‌ نحو أوفی‌ و اوفر آمده‌، و از ذکر اخلاقیّات‌ و مواعظ‌ نیز در حدود امکان‌ کوتاهی‌ نشده‌ است‌.

 این‌ مباحث‌ در حدود ده‌ مجلّد خواهد شد که‌ قسمت‌ «معادشناسی‌» از دورة‌ علوم‌ و معارف‌ اسلام‌ را تشکیل‌ می‌دهد.

 این‌ دوره‌ در سلسلة‌ عقائد شامل‌ سه‌ دورة‌ «الله‌ شناسی‌» و «امام‌شناسی‌» و «معاد شناسی‌» است‌؛ و در قسمت‌ احکام‌ و مسائل‌ شامل‌ بحث‌هائی‌ در پیرامون‌ قرآن‌ کریم‌ و مسجد و دعا و نماز و روزه‌ و اخلاق‌ و برخی‌ از مسائل‌ دیگر است‌ که‌ به‌ حول‌ و قوّة‌ الهی‌ امید است‌ به‌ تدریج‌ مورد استفادة‌ عموم‌ قرار گیرد.

 وَ مَا تَوْفِیقِی‌´ إِلاَّ بِاللَهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ.[2]

 رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ. [3]

 و هُوَ المُستَعانُ و علَیهِ التُّکْلانُ

 سیّد محمّد حسین‌ حسینی‌ طهرانی‌

بازگشت به فهرست

مجلس أوّل 

حـقـائـق‌ و اعـتـبـاریّـات‌

 

 أعوذُ بِاللَهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم‌

 بِـسْـمِ اللَهِ الـرَّحْمَـنِ الـرَّحـیم‌

 الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ و الصَّلَوةُ و السَّلامُ عَلَی‌ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ و ءَالِهِ الطّاهِرینَ

 و لَعْنَةُ اللَهِ عَلَی‌ أعْدا´ئِهِمْ أجْمَعینَ مِنَ الاْ´نَ إلَی‌ قیامِ یَوْمِ الدّینِ

 و لا حَوْلَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللَهِ الْعَلیِّ الْعَظیم[4]‌

 

 قال‌ اللهُ الحکیمُ فی‌ کتابِه‌ الکریم‌:

 بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَـ'نِ الرَّحِیمِ * وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ * وَ طُورِ سِینِینَ * وَ هَـ'ذَا الْبَلَدِ الاْمِینِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الاْءنسَـ'نَ فِی‌´ أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ * ثُمَّ رَدَدْنَـ'هُ أَسْفَلَ سَـ'فِلِینَ * إِلاَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـ'لِحَـ'تِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ * فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ * أَلَیْسَ اللَهُ بِأَحْکَمِ الْحَـ'کِمِینَ. خداوند در این‌ سوره‌ که‌ نود و پنجمین‌ سوره‌ از قرآن‌ کریم‌ است‌ سوگند یاد می‌کند به‌ انجیر و زیتون‌ که‌ مراد[5] همان‌ دو میوة‌ معروف‌ است‌، یا به‌ دو درخت‌ آنها، یا به‌ کوه‌ تین‌ که‌ شهر دمشق‌ در دامنة‌ آن‌ واقع‌ شده‌ و کوه‌ زیتون‌ که‌ شهر بیت‌ المَقْدِس‌ در دامنة‌ آن‌ است‌ و محلّ پیدایش‌ انبیاء و مرسلین‌ می‌باشد؛ و سوگند یاد می‌کند به‌ طور سینا که‌ محلّ مناجات‌ حضرت‌ موسی‌ کلیم‌ الله‌ علَی‌ نبیِّنا وآله‌ و علیه‌السّلام‌ بوده‌ است‌، و به‌ شهر مکّة‌ مکرّمه‌ که‌ شهر امن‌ و امان‌ بوده‌ م‌ و خداوند آنرا مأمن‌ قرار داده‌ است‌ که‌:

انسان‌ را در بهترین‌ [6] قوام‌ وجودی‌ و ماهُوِی‌ و عالیترین‌ طینت‌ و سرشت‌ و نیکوترین‌ بنیاد و سازمان‌ آفریدیم‌، و سپس‌ او را به‌ پائین‌ترین‌ درجه‌ و منزله‌ فرود آوردیم‌؛ مگر آن‌ کسانیکه‌ ایمان‌ به‌ خدا آورده‌ و به‌ کردار شایسته‌ مشغول‌ شوند، که‌ برای‌ آنها البتّه‌ مزد و ثواب‌ مستمرّ و همیشگی‌ خواهد بود.

 پس‌ بنابراین‌ روز جزا حقّ است‌ و قابل‌ تکذیب‌ نیست‌، زیرا که‌ بر اساس‌ اختلاف‌ حالات‌ و درجات‌ مردم‌، خداوند حاکم‌ به‌ حقّ که‌ حکمش‌ استوار و قائم‌ به‌ اصول‌ متینه‌ است‌ بین‌ آنها در روز بازپسین‌ حکم‌ خواهد فرمود.

 به‌ خواست‌ خداوند متعال‌ چنانچه‌ توفیقات‌ حضرتش‌ شامل‌ شود، در نظر آمد که‌ یک‌ دوره‌ بحث‌ معاد که‌ متّخذ از آیات‌ شریفة‌ قرآن‌ و أخبار ائمّة‌ أهل‌ البیت‌ علیهم‌ السّلام‌ باشد بیان‌ شود، و از خصوصیّاتی‌ که‌ انسان‌ در حال‌ سکرات‌ مرگ‌ پیدا می‌کند و کیفیّت‌ عالم‌ برزخ‌ و انتقال‌ از آن‌ به‌ قیامت‌ کبری‌ و اجتماع‌ خلائق‌ در حشر و نشر و سؤال‌ و میزان‌ و عرض‌ و صراط‌ و شفاعت‌ و أعراف‌ و کوثر و بهشت‌ و دوزخ‌، بقدر وسع‌ و گنجایش‌ به‌ ترتیب‌ مفصّلاً ذکر شود.

 در سورة‌ مبارکة‌ والتّین‌ که‌ در مطلع‌ گفتار قرائت‌ شد، خداوند موقعیّت‌ انسان‌ را از عالم‌ بالا به‌ عالم‌ طبع‌ و مادّه‌ و حیات‌ دنیا و منطق‌ احساس‌ بیان‌ می‌فرماید که‌: ما او را در بهترین‌ سرشت‌ و قوام‌ آفریدیم‌ و سپس‌ او را به‌ پائین‌ترین‌ مرتبه‌ از حدود و قیود و گرفتاری‌ در ظلمات‌ عالم‌ حسّ و دور بودن‌ از عالم‌ اُنس‌ و جمعیّت‌ و معرفت‌ نزول‌ دادیم‌، تا خود به‌ پای‌ خود برگردد و با اختیار و اراده‌ به‌ اعلا درجات‌ برسد، و بر ذروة‌ عالی‌ از مدارج‌ و معارج‌ مقام‌ انسانیّت‌ نائل‌ آید؛ در این‌ صورت‌ در نزد خدای‌ خود مقیم‌ بوده‌ و به‌ اجر و پاداش‌ غیر مقطوع‌ خواهد رسید.

بازگشت به فهرست

مقام‌ انسان‌ در میان‌ موجودات‌

 در میان‌ تمام‌ موجودات‌ از جماد و نبات‌ و حیوان‌، انسان‌ دارای‌ یک‌ شرافت‌ و دارای‌ یک‌ خاصّه‌ای‌ است‌ که‌ او را از بقیّه‌ متمایز نموده‌ و در صفّ خاصّی‌ قرار داده‌ است‌؛ و آن‌ همان‌ قوای‌ عاقله‌ و ادراک‌ کلّیّات‌ و امکان‌ عروج‌ و صعود به‌ عوالم‌ اعلا و مجرّدات‌ از نفوس‌ قدسیّه‌ عقلانیّه‌ است‌.

 گرچه‌ علوم‌ تجربی‌ هنوز نتوانسته‌ است‌ برای‌ جمیع‌ موجودات‌ حتّی‌ نباتات‌ و جمادات‌، اثبات‌ شعور و قدرت‌ بنماید ولی‌ در فلسفة‌ کلّیّة‌ الهیّه‌ به‌ مرحلة‌ ثبوت‌ و برهان‌ رسیده‌ است‌ که‌ هر موجودی‌ که‌ بر آن‌ نام‌ موجود بتوان‌ گذاشت‌ حتّی‌ یک‌ پر کاه‌ و یک‌ ذرّة‌ نامرئی‌، همه‌ از نعمت‌ حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ بهرمندند و «وجود» ملازم‌ با این‌ سه‌ خاصیّت‌ است‌؛ غایة‌ الامر هر موجودی‌ به‌ حسب‌ گنجایش‌ ظرف‌ وجودی‌ خود دارای‌ همان‌ درجه‌ از حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ است‌؛ موجودات‌ مادّیّه‌ بقدر گنجایش‌ خود، نباتات‌ و حیوانات‌ بقدر توسعة‌ ظروف‌ وجودی‌ آنها، انسان‌ و ملائکه‌ نیز بحسب‌ قابلیّت‌ خود دارای‌ این‌ خواصّ می‌باشند.

 انسان‌ در میان‌ همة‌ موجودات‌ دارای‌ قوای‌ متضادّه‌ و غرائز مختلفه‌ و در گیر و قوسِ کشمکش‌ امیال‌ نفسانیّه‌ و شهوات‌ از طرفی‌ و قوای‌ عاقله‌ و مجرّده‌ از سوی‌ دیگر است‌.

 دائرة‌ فعّالیّت‌ حیوانات‌ محدود، و اختیار و اراده‌ و شعور آنها محدود است‌. و برای‌ جلب‌ منافع‌ و دفع‌ مضارّ خود بحرکت‌ در می‌آیند؛ پرندگان‌ در فضا به‌ پرواز آمده‌، و حیوانات‌ بحری‌ در دریا برای‌ طعمه‌ و صید حرکت‌ می‌کنند، و وحوش‌ و جانوران‌ برّی‌ جز تمتّع‌ حسّ و تولید مثل‌ و إعمال‌ غرائز محدود و بسیط‌ خود قدمی‌ فراتر نمی‌نهند.

 آنها غیر از یک‌ طریق‌ مشی‌ محدود هیچ‌ آرزو و هدفی‌ ندارند، لذا اجتماع‌ آنها بسیط‌ و محدود است‌.


دانلود با لینک مستقیم


معاد و آْخرت

معاد شناسی

اختصاصی از یاری فایل معاد شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

بسـم‌ الله‌ الـرّحمن‌ الـرّحیم‌

معاد شناسی

مقدمه :

سپاس‌ و حمد بی‌اندازه‌ و قیاس‌ از ویژگیهای‌ حضرت‌ ربّ ودود ذوالجلال‌ و الاءکرام‌، خدای‌ منّان‌ است‌ که‌ بشر را بعد از آفرینش‌ و هدایت‌ تکوینیّه‌ به‌ خلعت‌ حرکت‌ بسوی‌ کمال‌ به‌ هدایت‌ تشریعیّه‌ راهنمائی‌ و مخلَّع‌ فرمود .

و پاکترین‌ درود و تحیّت‌ و اکرام‌ بر پیامبران‌ و برگزیدگان‌ راه‌ خدا و طریق‌ هدایت‌ بسوی‌ معارف‌ حقّة‌ او باد، که‌ با ارشاد خود بشر را از ظلمتکدة‌ جهل‌ به‌ وادی‌ ایمن‌ انوار علم‌ و دانش‌ الهیّه‌ رهبری‌ نمودند، و از جمود و رکود به‌ مقام‌ سعة‌ اطلاق‌ و گشایش‌ حقائق‌ و واقعیّات‌ به‌ پرواز درآوردند.

خاصّه‌ خاتم‌ پیمبران‌ حضرت‌ سیّدالمرسلین‌ محمّد بن‌ عبدالله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ و جانشینان‌ او حضرت‌ سیّد الوصیّین‌، أمیرالمؤمنین‌ علیّ بن‌ أبی‌طالب‌ و یازده‌ فرزند امجد او که‌ یکی‌ پس‌ از دیگری‌ عالم‌ را به‌ نور وجود خود منوّر، و با تحمّل‌ أعباء خلافت‌ و امانت‌ الهی‌ کاروان‌ بشریّت‌ را به‌ میقات‌ خدا و لقاء او رهنمون‌ شدند، و صدای‌ پر طنین‌ جرس‌ قافله‌ را به‌ گوش‌ جهانیان‌ رساندند.

مقام‌ انسان‌ در میان‌ موجودات‌

در میان‌ تمام‌ موجودات‌ از جماد و نبات‌ و حیوان‌، انسان‌ دارای‌ یک‌ شرافت‌ و دارای‌ یک‌ خاصّه‌ای‌ است‌ که‌ او را از بقیّه‌ متمایز نموده‌ و در صفّ خاصّی‌ قرار داده‌ است‌؛ و آن‌ همان‌ قوای‌ عاقله‌ و ادراک‌ کلّیّات‌ و امکان‌ عروج‌ و صعود به‌ عوالم‌ اعلا و مجرّدات‌ از نفوس‌ قدسیّه‌ عقلانیّه‌ است‌.

گرچه‌ علوم‌ تجربی‌ هنوز نتوانسته‌ است‌ برای‌ جمیع‌ موجودات‌ حتّی‌ نباتات‌ و جمادات‌، اثبات‌ شعور و قدرت‌ بنماید ولی‌ در فلسفة‌ کلّیّة‌ الهیّه‌ به‌ مرحلة‌ ثبوت‌ و برهان‌ رسیده‌ است‌ که‌ هر موجودی‌ که‌ بر آن‌ نام‌ موجود بتوان‌ گذاشت‌ حتّی‌ یک‌ پر کاه‌ و یک‌ ذرّة‌ نامرئی‌، همه‌ از نعمت‌ حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ بهرمندند و «وجود» ملازم‌ با این‌ سه‌ خاصیّت‌ است‌؛ غایة‌ الامر هر موجودی‌ به‌ حسب‌ گنجایش‌ ظرف‌ وجودی‌ خود دارای‌ همان‌ درجه‌ از حیات‌ و علم‌ و قدرت‌ است‌؛ موجودات‌ مادّیّه‌ بقدر گنجایش‌ خود، نباتات‌ و حیوانات‌ بقدر توسعة‌ ظروف‌ وجودی‌ آنها، انسان‌ و ملائکه‌ نیز بحسب‌ قابلیّت‌ خود دارای‌ این‌ خواصّ می‌باشند.

انسان‌ در میان‌ همة‌ موجودات‌ دارای‌ قوای‌ متضادّه‌ و غرائز مختلفه‌ و در گیر و قوسِ کشمکش‌ امیال‌ نفسانیّه‌ و شهوات‌ از طرفی‌ و قوای‌ عاقله‌ و مجرّده‌ از سوی‌ دیگر است‌.

دائرة‌ فعّالیّت‌ حیوانات‌ محدود، و اختیار و اراده‌ و شعور آنها محدود است‌. و برای‌ جلب‌ منافع‌ و دفع‌ مضارّ خود بحرکت‌ در می‌آیند؛ پرندگان‌ در فضا به‌ پرواز آمده‌، و حیوانات‌ بحری‌ در دریا برای‌ طعمه‌ و صید حرکت‌ می‌کنند، و وحوش‌ و جانوران‌ برّی‌ جز تمتّع‌ حسّ و تولید مثل‌ و إعمال‌ غرائز محدود و بسیط‌ خود قدمی‌ فراتر نمی‌نهند.

آنها غیر از یک‌ طریق‌ مشی‌ محدود هیچ‌ آرزو و هدفی‌ ندارند، لذا اجتماع‌ آنها بسیط‌ و محدود است‌.

ولی‌ برای‌ انسان‌ این‌ زندگی‌ به‌ صورت‌ دیگر درآمده‌ است‌. ورود اعتباریّات‌ در صحنة‌ زندگی‌ انسان‌ پیوسته‌ دائرة‌ فعّالیّت‌های‌ او را در زوایای‌ مختلفة‌ زندگی‌ توسعه‌ داده‌ است‌.

کارهای‌ حقیقی‌ انسان‌ توأم‌ با یک‌ سلسله‌ امور اعتباریّه‌ گشته‌ و امور مصلحتی‌ برای‌ حفظ‌ آبرو و رسیدن‌ به‌ امیال‌ نفسانی‌ و شؤون‌ موهومة‌ زندگی‌ و ریاست‌ و مرؤوسیّت‌ و مالکیّت‌ و مملوکیّت‌ و حبّ جاه‌ و حسّ تفاخر و حبّ تکاثر، موجب‌ شده‌ بنی‌ آدم‌ دست‌ به‌ یک‌ سلسله‌ فعّالیّت‌های‌ دامنه‌دار و وسیعی‌ بزنند.

گرایش‌ تند و شدید به‌ این‌ امور اعتباری‌، طبعاً انسان‌ را از عالم‌ معنی‌ و حقیقت‌ دور می‌کند و آنطور که‌ باید و شاید نمی‌گذارد به‌ مقصودش‌ برسد.

مثلاً شخصی‌ که‌ برای‌ ادامة‌ زندگی‌ خود احتیاج‌ به‌ غذا دارد، اصل‌ غذا که‌ متکفّل‌ امر حیاتی‌ اوست‌ بسیار ساده‌ و راحت‌ بدست‌ می‌رسد، ولی‌ مشکلاتی‌ عجیب‌ و غریب‌ از امور اعتباریّه‌ او را احاطه‌ می‌کند؛ می‌گوید چه‌ غذائی‌ انتخاب‌ کنم‌ که‌ آبرویم‌ نرود؛ رفیقم‌ مرا در آن‌ حال‌ ببیند از من‌ انتقاد نکند، یا میهمانی‌ که‌ به‌ منزل‌ می‌آید از من‌ خرده‌ نگیرد. اینها یک‌ رشته‌ امور اعتباریّه‌ است‌ که‌ با آن‌ امر حقیقی‌ ممزوج‌ شده‌ و بالنّتیجه‌ عمل‌، شامل‌ هر دو گونه‌ از دست‌ یابی‌ به‌ واقع‌ و لحاظ‌ امر اعتباری‌ می‌گردد.

و چه‌ بسا هست‌ که‌ کثرت‌ توارد و تزاحم‌ امور اعتباری‌ به‌ حدّی‌ است‌ که‌ آن‌ امر واقع‌ را بکلّی‌ از بین‌ می‌برد و در کام‌ خود هلاک‌ می‌کند.

تمام‌ اموری‌ که‌ در دنیا برای‌ انسان‌ پیش‌ می‌آید یا انسان‌ بدانها دست‌ می‌زند از قبیل‌ خرید و فروش‌، صلح‌، هبه‌، وکالت‌، اجاره‌، مزارعه‌، مساقاة‌، مضاربه‌، نکاح‌، طلاق‌؛ بر اساس‌ اعتباراتی‌ شدید متورّم‌ می‌گردد به‌طوریکه‌ چه‌ بسا انسان‌ برای‌ حفظ‌ آنها خود را در کام‌ مرگ‌ می‌کشاند، و آن‌ تورّم‌های‌ اعتباری‌ و مصلحت‌اندیشی‌های‌ موهوم‌ را با جان‌ عزیز خود معاوضه‌ و مبادله‌ نموده‌ و در شطرنج‌ روزگار به‌ رایگان‌ می‌بازد.

داستان‌ پیرمرد حریص‌ و هارون‌ الرّشید در آرزوی‌ دراز

گویند روزی‌ هارون‌ الرّشید به‌ خاصّان‌ و ندیمان‌ خود گفت‌: من‌ دوست‌ دارم‌ شخصی‌ که‌ خدمت‌ رسول‌ اکرم‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ مشرّف‌ شده‌ و از آنحضرت‌ حدیثی‌ شنیده‌ است‌ زیارت‌ کنم‌ تا بلاواسطه‌ از آنحضرت‌ آن‌ حدیث‌ را برای‌ من‌ نقل‌ کند. چون‌ خلافت‌ هارون‌ در سنة‌ یکصد و هفتاد از هجرت‌ واقع‌ شد و معلوم‌ است‌ که‌ با این‌ مدّت‌ طولانی‌ یا کسی‌ از زمان‌ پیغمبر باقی‌ نمانده‌، یا اگر باقی‌ مانده‌ باشد در نهایت‌ ندرت‌ خواهد شد. ملازمان‌ هارون‌ در صدد پیدا کردن‌ چنین‌ شخصی‌ بر آمدند و در اطراف‌ و اکناف‌ تفحّص‌ نمودند، هیچکس‌ را نیافتند بجز پیرمرد عجوزی‌ که‌ قوای‌ طبیعی‌ خود را از دست‌ داده‌ و از حال‌ رفته‌ و فتور و ضعف‌ کانون‌ و بنیاد هستی‌ او را در هم‌ شکسته‌ بود و جز نفس‌ و یک‌ مشت‌ استخوانی‌ باقی‌ نمانده‌ بود.

او را در زنبیلی‌ گذارده‌ و با نهایت‌ درجة‌ مراقبت‌ و احتیاط‌ به‌ دربار هارون‌ وارد کردند و یکسره‌ به‌ نزد او بردند. هارون‌ بسیار مسرور و شاد گشت‌ که‌ به‌ منظور خود رسیده‌ و کسی‌ که‌ رسول‌ خدا را زیارت‌ کرده‌ است‌ و از او سخنی‌ شنیده‌، دیده‌ است‌.

گفت‌: ای‌ پیرمرد! خودت‌ پیغمبر اکرم‌ را دیده‌ای‌ ؟ عرض‌ کرد: بلی‌.

هارون‌ گفت‌: کی‌ دیده‌ای‌ ؟ عرض‌ کرد: در سنّ طفولیّت‌ بودم‌، روزی‌ پدرم‌ دست‌ مرا گرفت‌ و به‌ خدمت‌ رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ و سلّم‌ آورد. و من‌ دیگر خدمت‌ آنحضرت‌ نرسیدم‌ تا از دنیا رحلت‌ فرمود.

هارون‌ گفت‌: بگو ببینم‌ در آنروز از رسول‌ الله‌ سخنی‌ شنیدی‌ یا نه‌ ؟ عرض‌ کرد: بلی‌، آنروز از رسول‌ خدا این‌ سخن‌ را شنیدم‌ که‌ می‌فرمود:

یَشِیبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشِبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ الاْمَلِ

«فرزند آدم‌ پیر می‌شود و هر چه‌ بسوی‌ پیری‌ می‌رود به‌ موازات‌ آن‌، دو صفت‌ در او جوان‌ می‌گردد: یکی‌ حرص‌ و دیگری‌ آرزوی‌دراز.»

هارون‌ بسیار شادمان‌ و خوشحال‌ شد که‌ روایتی‌ را فقط‌ با یک‌ واسطه‌ از زبان‌ رسول‌ خدا شنیده‌ است‌؛ دستور داد یک‌ کیسة‌ زر بعنوان‌ عطا و جائزه‌ به‌ پیر عجوز دادند و او را بیرون‌ بردند.


دانلود با لینک مستقیم


معاد شناسی