
جزوه فلسفه علم اسلامی- حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا
۲۰ صفحه- وورد
جزوه فلسفه علم اسلامی- حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا
جزوه فلسفه علم اسلامی- حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا
۲۰ صفحه- وورد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:35
فهرست مطالب:
بازسازی فلسفه خیام
حکیم عمر خیام، شاعر، فیلسوف و ریاضیدان برجستهٔ قرن پنجم هجری، در زمرهٔ بحث برانگیزترین متفکران تاریخ فرهنگ ایرانی به شمار میرود. به گونهای که نه تنها هیچ گونه اطلاعات موثق و دقیقی دربارهٔ زندگی وی در دسترس نیست، بلکه در نسبت دادن اکثر رباعیات منسوب به وی، مشکوک و مردد هستیم. هر چند به حق میدانیم که وی متفکری کم نویس بوده است، اما برخی از آثاری که توسط وی به نگارش در آمدهاند نیز، امروز در دسترس نیست.
همین اندک مکتوبات باقی مانده از وی، در سه دستهٔ کلی قابل تقسیم بندی هستند؛
دستهٔ اول را آثار ادبی وی تشکیل میدهند، که از جملهٔ آنها میتوان به «نوروز نامه» و رباعیات اصیل وی، اشاره کرد.
دستهٔ دوم متشکل از آثار علمی اوست که «جبر و مقابله» مهمترین آنهاست.
دستهٔ سوم که موضوع این جستار را تشکیل میدهد، رسائل فلسفی اوست، که هم از جهت تعداد اندک است، و هم از جهت محتوا بسیار خلاصه و فشرده میباشد.
از میان این نوشتهها، هم اکنون پنج رساله از خیام در اختیار ماست که نام آنها از این قرار است:
۱) فی الکون و التکلیف
۲) جواب از ثلاث مسائل
۳) فی الوجود
۴) الضیاء العقلی فی الموضوع العلم الکلی
۵) در علم کلیات وجود
که رسالهٔ اخیر، تنها اثر فلسفی خیام به زبان فارسی است. لازم به ذکر است که همهٔ این رسالهها (جز رسالهٔ آخر) در پاسخ به پرسشهای فرد یا افرادی نگاشته شدهاند و از این رو، لزوما وحدت موضوعی ندارند. رسالهٔ «در علم کلیات وجود» نیز به درخواست یکی از وزرای سلجوقی نگاشته شده است، که به سبب اختصار در کلام، دربردارندهٔ مضامین متنوعی است.
برخی از محققین بر این باورند که رسالهٔ «الضیاء العقلی» بخشی از رسالهٔ «فی الوجود» میباشد، که به نظر اینجانب، با توجه به تکرار برخی مضامین «فی الوجود» در آن، این رای را قابل دفاع نمیدانم.
با عنایت به مقدماتی که ذکر آن رفت، مشخص میشود که برای دستیابی به نگرشی یکپارچه در اندیشهٔ خیام، باید کل این مجموعه را از نظر گذراند. و تنها هنگامی که همهٔ این رسائل در قالب اجزای یک مجموعهٔ بهم پیوسته نگریسته شود، نمودار اندیشهٔ فلسفی خیام، دست کم در دورهٔ از زندگیاش به دست میآید. به همین جهت، به منظور دستیابی به بینشی منسجم از دیدگاههای خیامی، ناچار شدیم ترتیب محتوایی رسائل مذکور را بهم ریخته، و از نو به بازسازی نظام فکری خیام بپردازیم.
قبل از ورود به مابعدالطبیعهٔ خیام، لازم است بدانیم که خیام، آغاز مابعدالطبیعه یا «علم کلی» را کجا میداند. یعنی اینکه بدانیم برای آغاز تامل فلسفی، کدام مفاهیم بنیادی ترهستند. به عبارت دیگر، بفهمیم که محدودهٔ فهم فلسفی ما کجاست.
خیام خود، در این باره میگوید:
در این تحقیق شما با فلسفه روزه آشنا خواهید شد.
سر موضوعات این تحقیق به این شرح است:
تعداد صفحه: 7 صفحه {فونت 14 ، فاصله سطر 1/5}(بی نازنین)
فهرست و منابع: ندارد
کادربندی و شماره صفحه: دارد
آماده برای پرینت
نیمسال اول 90-89
نیمسال دوم 90-89
نیمسال اول 91-90 همراه با جواب تستی
نیمسال دوم 91-90 همراه با جواب تستی
تابستان 92
نیمسال اول 93-92 همراه با جواب تستی
نیمسال دوم 93-92 همراه با جواب تستی
نیمسال اول 94-93 همراه با جواب تستی
نیمسال دوم 94-93 همراه با جواب تستی
آئین مانی
در قرن سوم میلادی آئین دیگر همگانی یعنی (آئین مانوی) در اطراف مرزهای مشترک ایران و بابل نمایان گردید. مؤسس آن مانی یا مانس نام داشت و نسبش از طرف مادر به اشکانیان (پارتیان) میرسید. نام پدرش تیک (پاتک) یا فوتتق بابک پسر ابوبزرام بود که از همدان به بابل در بین النهرین رفته بود. وی به سال 215 یا 216 میلادی (سال چهارم سلطنت اردوان، آخرین پادشاه اشکانی) در قریه ماردینر در ولایت «مسن» ناحیه نهر کوتاه در بابل باستانی متولد شد. پس از فرا گرفتن علوم متداول زمان خود به آئین مغتسله که یکی از فرقه های گنوسی است و در آن زمان در نواحی بین فرات و دجله ساکن بودند درآمد؛ ولی بعد هنگامی که از ادیان زمان خود مانند زرتشتی و مسیحی و آیین های گنوسی به ویژه مسلک ابن دیصان و مرقیون آگاهی یافت، منکر مذهب مغتسله گردید. مانی آئین زرتشت را مطالعه کرد و خود را مصلح آن شناخت و بقول خودش در سیزده سالگی (سال 228 میلادی) چند بار مکاشفاتی یافت و فرشته ای اسرار جهان را بدو عرضه داشت و سرانجام پس از آغاز دعوت آئین خود در سال 242 میلادی خویش را فارقلیط که مسیح ظهور او را خبر داده بود معرفی کرد. چنانکه در سرودی که به زبان پهلوی سروده گوید:
«من از بابل زمین آمده ام تا ندای دعوت را در همه جهان پراکنده کنم.»
مانی در باب آفرینش می گفت: در آغاز خلقت دو اصل وجود داشته است. یکی نیک و دیگری بد. نور را خالق خیر و تاریکی را خالق شر میدانست و میگفت:
انسان در این میان مختار است به جلوه های دو اصل مذکور، یعنی به بدی: که تیره اندیشی، نادرستی، خودخواهی احمقانه، کشتار، حق کشی و غیره است. یا به نیکی که روشن اندیشی، مهربانی، دوستی، گذشت، اتحاد، صمیمیت، غمخواری دیگران و غیره است توجه و کمک کند. اگر به نیکی توجه کند، رستگار و اگر به بدی عمل کند سرافکنده و معذب خواهد شد. و حاصل آنکه تمایل به نیکی باعث سرافرازی و عروج و بقا و تمایل به بدی سبب اضمحلال و فنای آدمی می گردد. او می گفت: در حقیقت روشنائی و تاریکی، یا نیکی و بدی (یا روح و ماده) هستند که بعلت اصل غیر قابل تغییر سرنوشت سرشت خود مجبورند به مسیر تعیین شده ازلی خویش ادامه دهند. زیرا در اصل:
از نیک و بدی ناید و از بد ثمر نیک این گفته مانی است که او گفته به تفکیک (رفیع) در این میان فقط انسان است که با تعیین و انتخاب مسیر تمایلی یا مصلحتی خود میتواند به یکی از آن دو راهی که در پیش دارد عمل کند و یا بهتر بگوئیم:
نیکی و بدی دو راه تعیین شده قطعی است و هر انسانی عامل انتخاب و ادامه حرکت آن دو در وجود خود است.
مانی ابتدا پیرو یکی از فرقه های مسیحی ماندائی یا زارئیان بود. این دسته حضرت یحیی را پیغمبر حقیقی میدانست و عیسی را دروغگو می شمرد، با بی همسری و ریاضت در زندگی مخالفت داشت.
مانی پس از مطالعه آئین زرتشت خود را مصلح آن شناخت. هند را سیاحت کرد و با عقاید بودائی آشنا شد، سپس به ایران بازگشت و به تبلیغ دین جدید پرداخت و آن را با ادیان زرتشتی و بودائی و مهری و مسیحی مطابقت داد، ولی تحت تعقیب روحانیان زرتشتی قرار گرفت و محکوم گردید و در سال 276 میلادی در شصت سالگی مصلوب شد.
اصل و مبدأ آئین مانی و علل ظهور آن پس از سقوط و انقراض دولت اشکانیان و گسترش آئین مسیح که تغییر شکل یافته آئین مهر بود (مشابهت های دینی مسیح با آئین مهر آنقدر زیاد بود و به قدری در ساختن دین مسیح از آئین مهر کمک گرفته شده بود که برای پیروان آئین مهر آسان بود که دین مسیح را بپذیرند؛ بدون اینکه احساس کنند از دین اصلی خود زیاد فاصله گرفته اند:
1. علامت صلیب که خاص آئین مهر بود و بر پیشانی سربازان مهر داغ یا خال کوبی می شد، علامت دین مسیح قرار داده شد.
2. روز یکشنبه که روز خورشید بود بیشتر در اثر تلقین پیروان مهر روز اول هفته مسیحیان شد و آن را روز خدای ما خواندند. (Day of our Lord)
3. روز تولد مهر که در اول زمستان یعنی هنگام بلند شدن روزها پس از رسیدن به کوتاهترین زمان خود بود و روز تولد مهر شناخته می شد، مسیحیان به عنوان روز تولد مسیح شناختند و آن را عید کریسمس یا نوئل خود قرار دادند.
4. مسیح مانند مهر در غار یا (دالان دراز) پا به عرصه وجود می نهد و مانند او از سنگ برخاسته به آسمان میرود.
5. میهمانی مقدس آخرین شام به طوری که در انجیل آمده با شام آخرین شب مهر شباهت دارد.
6. هر دو از مادرانی باکره به وجود می آیند.
7. هیچیک زن نمیگیرند.
8. مهر با کشتن گاو موجب زنده شدن موجودات و تجدید حیات یافتن آنان میگردد و حضرت مسیح نیز مردگان را از گور بر می خیزاند.
9. غسل تعمید در آئین مهر از ضروریات بود و همین امر جزو آداب اصلی مسیحیت گردید.
10. در جزو مراسم و آداب مهر این بود که همه حاضران در خوردن از یک قطعه نان و آب ممزوج با شراب به عنوان هئومه شرکت میکردند و پیروان مسیح نیز در کلیساها نان و شراب میخورند.
11. میترا در پایان جهان به این عالم باز میگردد، تا جهان را پر از عدل و داد کند و اشخاص صالح و درستکار را از اشخاص گناهکار جدا کند و به درستکاران شیر مقدس یعنی هئومه ممزوج با روغن بدهد تا عمر جاوید یابند و حضرت عیسی نیز در پایان جهان به این دنیا باز خواهد گشت.
12. جزو مراسم آئین مهر - ناقوس و روشن کردن شمع هست که هر دو در دین مسیح نیز به چشم میخورد.
13. مهر ایزد عهد و پیمان است، و جالب است که کتاب انجیل را نیز کتاب عهد جدید می نامند.) مغرب زمین دین مسیح را به ایران فرستاد و در مقابل این آئین به مرور در ایالت مرزی ارمنستان و نواحی دیگر بطور کامل بسط و انتشار یافت.
درست در همین زمان بود که دین مانی در ایران به وجود آمد. دین مانی در حقیقت واقع: آئینی است که از ترکیب دین زرتشت و دین مهر و مسیحیت به وجود آمده است، میخواست دینی یگانه و مشترک بین آنها بسازد و اگر این فرض به موفقیت منجر می شد و مورد قبول همه واقع می گردید، خطر بزرگ دو دستگی دین و اختلافات آنها برای همیشه رخت بر می بست.
مانی وقتی به سن 27 رسید (242 میلادی) روزی که شاپور اول تاجگذاری می کرد برای نخستین بار به انتشار دین خود پرداخت. شاپور اول گفتار مانی را پذیرفت و به اتباع خود دستور داد چنان کنند. اینکار بر زرتشتیان سخت ناگوار آمد و موبدان اجتماع کردند تا وی را از این عقیده منصرف سازند. ولی شاپور درخواست آنها را نپذیرفت.
مانی در اثبات عقیده خود کتابهایی چند پرداخت، از جمله کتاب "کنزالاحیاء" است در شرح آنچه در نفس از جهت روشنائی مایه خلاص و از جهت تاریکی مایه فساد است. و در این کتاب افعال نکوهیده را به ظلمت نسبت میدهد. کتاب دیگری دارد بنام "شاپورگان" که نفس رهائی یافته و نفس درآمیخته با اهریمنان و آلوده به کژی را شرح میدهد، و نیز کتابی دارد بنام "الهدی التدبیر" و دوازده انجیل که هر انجیل را به حرفی از حروف تهجی نامیده و نماز را بیان نموده و آنچه باید در خلاص روح بعمل آید توضیح داده است. کتاب دیگر وی "سفرالاسرار" است که آیات و معجزات انبیاء را مورد طعن قرار داده است و بسیاری کتابها و رساله های دیگر.
شامل 11 صفحه word