
کتاب مبانی علم سیاست
تالیف دکتر محمد رضا حاتمی، محمد لعل علیزاده
منبع رشته علوم سیاسی دانشگاه پیام نور
شامل 267 صفحه کتاب با فرمت pdf
مبانی علم سیاست - حاتمی، لعل علیزاده - علوم سیاسی پیام نور
کتاب مبانی علم سیاست
تالیف دکتر محمد رضا حاتمی، محمد لعل علیزاده
منبع رشته علوم سیاسی دانشگاه پیام نور
شامل 267 صفحه کتاب با فرمت pdf
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات16
مقدمه
بی توجهی مطالعات تجربی به نقش نظامهای ارتباطی و ساختا رهای اقتصاد وسیاسی و نبوددیدگاه انتقادی در آنها سبب شد که نظریه های انتقادی این نوع مطالعات را به چالش فراخوانند. مکتب اقتصادی سیاسی رسانه ها از جمله مکاتب انتقادی است که تحت تأثیر آرای اندیشمندانی چون (هربرت شیلرودالاس اسمایت) از دهه1970 میلادی به بعد گسترش یافت . این مکتب براین باور است که رسانه ها مجاری انتقال محتوای فرهنگی هستند. این محتوا مستقل از رسانه ها شکل گرفته است. آنان همانند سایر محققانی که نسبت به جامعه دیدگاهی سوسیالیستی دارند ضمن مطالعه تاریخی نظام سرمایه داری جهانی نتیجه می گیرندکه نظرات حاکم برجامعه همان نظرات طبقه حاکم است. طبقه ای که به مثابه قدرت مادی در جامعه حضور داردوقدرت فرهنگی ومعنوی حاکم نیز هست . بنابراین نظریه پردازان این مکتب برساختارهای پایه ای وبنیان های اقتصادی جامعه تأکید می کنند وبرای درک شکل ومحتوای رسانه ها به بررسی چگونگی توزیع منابع عظیم رسانه ای وصنایع اطلاعاتی وکسانی که آنها را کنترل می کنند می پردازند. در میان مکاتب انتقادی ، مکتب اقتصاد سیاسی با موضوع وسایل ارتباط جمعی بنیادی تر برخوردکرده است.
شیفتگی نابخردانه دراستفاده از فن آوری های نوین ارتباطی واطلاعاتی وچشم بستن به روی منافع ومصالح بلند مدت ملی وغفلت از سیاستگذاری روشن بینانه ارتباطی پیامدهایی سنگین دارد. این شیفتگی و غفلت ناشی از القا ئات دیدگاه هایی است که به «جبر فن آوری » باور دارند وآینده ای خوشبینانه وتخیلی از جهان به واسطه فن آوری های نوین به تصویرمی کشند. توجه به دیدگاه های انتقادی وموشکافی دیدگاه های تجربی مانع عمق یافتن وابستگی ها،بروزبحران های اجتماعی وفرهنگی واتلاف سرمایه های مادی وانسانی خواهدشد .
ماهیت اقتصادسیاسی
برای درک ماهیت اقتصادسیاسی باید جنبه های اجتماعی اقتصادی وسیاسی جامعه وکنش وواکنش متقابل این نهادهابایکدیگر مورد توجه قرار گیرد. دولت، بازاروروابط متقابل بین این دوواژه های کلیدی اقتصادسیاسی هستندبه ویژه مکتب اقتصاد- سیاسی چگونگی تأثیربازارهاونیروهای اقتصادی برتوزیع قدرت ورفاه بین دولت ها وفعالان سیاسی راردیابی می کند. رابطه بین دولت وبازاربویژه تفاوت بین این دو محوراصلی اقتصادسیاسی است ازنظر دولت مرزهای جغرافیایی پایه لازم برای استقلال ملی ووحدت سیاسی است امابازارخواهان حذف تمامی محدودیت هاوموانع سیاسی وغیرسیاسی است که برعملکرد سازوکارقیمت تأثیر دارند. منطق بازار قراردادن فعالیتهای اقتصادی در مکان هایی است که این فعالیت های مولد تر وسود آورترباشنداما همزمان منطق دولت تصاحب وکنترل فرایند رشد اقتصادی و انباشت سرمایه است دراین خصوص «رابرت گیلپین» می نویسد. قرن هاست که بحث درباره ماهیت ونتایج برخورد دو منطق متضاد بازار ودولت ادامه دارد. ونظرات متفاوتی در مورد کنش وواکنش اقتصادوسیاست مطرح است. تفاسیر متضادسه ایدئولوژی اساسا متفاوت از اقتصادسیاسی را به دست می دهد، لیبرالیسم اقتصادی ،اقتصادملی گرا،ومارکسیسم هر یک از این سه ایدئو لوژی حول اثررشد اقتصاد بازارجهانی برماهیت وپویش های روابط بین الملل دورمی زنند. هریک ازاین سه دید گاه به ترتیب از نظرات مرکانتیلیست های قرن 18 – اقتصاددانان کلاسیک ونئوکلاسیک دوقرن گذشته، مارکیست های قرن 19 ومنتقدان رادیکال سرمایه داری واقتصاد بازاری جهانی ریشه می گیرند. این سه دیدگاه درباره تضادهای اجتناب ناپذیر سه مسأله عمومی وبه هم وابسته زیر بحث می کنند :
1- دلایل وثرات اقتصادی وسیاسی رشد یک اقتصاد بازاری
2- رابطه بین تحولات اقتصادی وتحولات سیاسی
3- اهمیت اقتصاد بازاری جهانی برای اقتصادهای ملی
(چگونه اقتصادبازاری جهانی برتوسعه اقتصادی کشوزهای دیگر تأثیر میگذارد؟ وچگونه اقتصادبازاری جهانی توزیع ثروت وقدرت را بین جوامع ملی تحت تأثیرقرارمی دهد اکثر لیبرال ها تجارت را موتور رشد میدانند و میگویند فرآیند رشد تا حد زیادی دراثرعوامل خارجی مثل جریان بین المللی تجارت سرمایه وفن آوری سرعت می گیردمارکسیست های سنتی براین عوامل خارجی باشکستن ساختارهای اجتماعی محافظه کار،توسعه اقتصادی راقدرت می بخشند. یکی ازنتایج اقتصادبازاری برای سیاست ملی وبین المللی- که اثرات اختلال آوری نیز برجامعه می گذارد این است که باواردشدن نیروهای بازارسازوکارقیمت به یک جامعه، روابط ونهادهای اجتماعی سنتی ضعیف شده یاازبین می روند. یک نتیجه دیگراقتصادبازاری این است که اثرقابل ملاحظه ای برتوزیع قدرت وثروت درجوامع دارد.
مقاله تبیین نقش شهرنشینی بر توسعه سیاسی ایران در 19 صفحه pdf بسیار کامل و عالی برای انجام مطالعات، مقالات و پروژه های دانشجویی می باشد.
چکیده
شهرها کانون اصلی رویدادها، کنشها، واکنشها و انواع تعاملات و مناسبات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتمـاعی و کالبدی اند و از سوی دیگر به عنوان یک پدیدة مدرن معرف جایگاه و نقش ملتهـا در رونـد توسـعة تعـاملات و مناسبات مذکور محسوب میشوند؛ بدین معنی که شکل گیری شهر و توسعة شهرنشینی ضمن اینکه متأثر از نتایج تصمیمگیری های عمدتاً سیاسی است، خود نیز پیامدهای فوقالعادهای در فرهنگ سیاسی و سیاست ملی، منطقهای و حتی جهانی دارد . لذا هدف این پژوهش بررسی و تبیین نقش رشد شهر و شهرنشینی در توسعة فرهنگ سیاسی است. در این راستا برای استخراج مؤلفه، شاخص و متغیرهای شهرنشینی و فرهنگ سیاسی و همچنـین سـنجش ارتباط و آثار مستقیم و غیرمستقیم آنها از روش شناسی آمیخته بهره گرفته شده است. فرایند کلی پژوهش نیـز بـه دو بخش تدوین و ترسیم مدل تأثیر شهرنشینی بر توسعة فرهنگ سیاسی و سنجش و آزمون میـزان تأثیرگـذاری شهرنشینی بر توسعة فرهنگ سیاسی تقسیم میگردد. در گام اول پژوهش، برای ترسیم اولیة مدل از روش دلفـی سیاستی و در گام دوم نیز از پرسشنامه بهره گرفته شده است. به منظور سنجش روابط بین مؤلفههای پژوهش از آزمون ناپارمتریک اسپیرمن و برای برآورد آثار مستقیم و غیرمستقیم مؤلفه ها بـر توسـعة سیاسـی از روش تحلیـل مسیر استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که شهرنشینی و فرایند آن یکی از مؤلفـه هـای زیربنـایی توسعة فرهنگ سیاسی به طور اخص و توسعة سیاسی به طور اعم است. همچنین مؤلفـه هـای مشـارکت سیاسـی، آگاهی سیاسی، آزادی بیان و اندیشه و دموکراسی، نهادسازی و تضعیف بنیانهای عشیرهای، قومی و جنسـیتی هـر یک تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر توسعة فرهنگ سیاسی داشته اند. نیز متغیرهای بسیج اجتمـاعی و شـکل گیـری فضاهای عمومی و مجازی تأثیر غیرمستقیم بر توسعة فرهنگ سیاسی داشتهانـد. از بـین متغیرهـای شهرنشـینی، تضعیف بنیانهای قومی و عشیرهای با میزان ارتباط کل 853 1 /بیشترین و بسیج اجتماعی با 654 0 /کمترین تأثیر را بر توسعة فرهنگ سیاسی داشته است. از سوی دیگر، متغیر آزادی بیان و اندیشه به عنـوان یکـی از متغیرهـای مؤلفه های توسعة فرهنگ سیاسی، با 139 1 /بیشترین و دموکراسی با 879 0 /کمترین تأثیر را بر توسـعة فرهنـگ سیاسی داشته است.
کلیدواژه ها: ایران، توسعه، شهرنشینی، فرهنگ سیاسی، مدل تحلیل، مسیر.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات42
مقوله توسعه سیاسی از اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 درچارچوب مطالعه سیاستهای تطبیقی مورد توجه دانشمندان علوم سیاسی قرارگرفت. از دوران پس از جنگ جهانی دوم نسبت به روند توسعه سیاسی و دگرگونیهای اجتماعی برخوردی خوشبینانه شده و محققین تحت تأثیر موفقیت ها و رونق اقتصادی که نصیب غرب بویژه آمریکا شده بود این مقوله را از بعد مثبت و امیدوارکننده مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. بهرحال علی رغم اینکه در دهه های 40 و 50 به ابعاد اقتصادی توسعه سیاسی توجه می شد، ولی از اواخر دهه 1960 محققین علوم سیاسی به پارامترهای اجتماعی و سیاسی بیش از عوامل و شاخصهای اقتصادی بها دادند. درمراحل بعد مفهوم توسعه سیاسی به نحوی از انحا بامقوله فرهنگ سیاسی گره خورد. زیرا گروهی از دانشمندان براین نظر بودند که چنانچه از طریق تجزیه و تحلیل فرهنگ سیاسی جوامع بتوان به متغیرهایی دست یافت که این عناصر را درجهت بهره گیری از تواناییهای نظام برای پاسخگویی بیشتر نسبت به نیازهای جامعه بکار انداخت، میتوان به تحقق توسعه سیاسی مطلوب امیدوار شد.
بنابراین فرهنگ سیاسی بعنوان یک عامل تأثیر گذار درفرآیند توسعه سیاسی جوامع ممکن است از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت بوده و از ساختارهای اجتماعی – سیاسی جوامع متاثر شده باشد. بطور کلی منظور از فرهنگ سیاسی نظام اعتقاداتی است که درباره الگوهای کنش و واکنش متقابل و نهادهای درونی شده سیاسی گفتگو می کند. فرهنگ سیاسی درباره وقایع که درجهان سیاست رخ می دهد صحبت نمیکند، ولی درباره اعتقادات و نظریاتی که درخصوص چنین رخدادهایی ابراز میشود صحبت می راند. چنین اعتقاداتی دارای گونه های متفاوت است. ممکنست «تجربی» باشد. بدین معنی که درباره آنچه که به وقوع می پیوندد ابراز میشود، یا ممکنست بعد «بیانی» باشد، بدین معنی که جنبه عاطفی و احساسی داشته باشد. از دهه 1970 برخی از محققین، توسعه را بیشتر از بعد بیرونی مورد توجه قرار دارند. از این دوران به بعد این مقوله عمدتاً درچارچوب نظریات «توسعه نیافتگی» و نیز «استقلال و وابستگی» عنوان شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات75
«ای پروردگار من خویش را به بی نیازی ستودی و کائنات را در پیشگاه الوهیت خویش مسکین و محتاج شمردی.»
«ای پروردگار من؛ ملکه قدرت و وحدت و حدانیت ترا باشد و حول و قوت تنها از جانب الوهیت تو به ما رسد و آن تو باشی که علو و رفعت داری و به بندگان خویش رفعت و اعتلا بخشی.»
از بارزترین خصلتها و خصوصیات امام سجّاد (ع) در بخش اعتقادات و بیان الوهیت، توجه به خدا و گسستن از خلق میباشد و این ویژگی در مناجاتها و دعاها و عبادات و سخنان آن حضرت که بیانگر نهایت ارتباط ایشان با خداوند آفریدگار و هستی بخش میباشد تجسم یافته است.
و اما در باب الوهیت حضرت حق، اولین گام شناخت خداوند و توصیف اوست. لذا امام چنین می فرمایند: «اما حق خدایت که بزرگتر از حد توصیف است این است که او را بندگی کرده، کسی یا چیزی را شریک وی نسازی، هر گاه این حق خداوند را لباس عمل پوشانده و به زیور اخلاص آراستی، خداوند بزرگ بر خود واجب می کند که امر دنیا و آخرتت را کفایت کند.»
و نیز امام پاسخگوی سئوالاتی در این زمینه است آنجا که در باب معنی «صمد» در سوره «توحید» وقتی از امام سجّاد (ع) سوال می نمایند، حضرت پاسخ فرمایند: «صمد کسی است که شریک ندارد. برای نگهداری چیزی خسته و رنجور نمی گردد، چیزی بر او پنهان و پوشیده نیست
درون و داخلی ندارد در نهایت عظمت و آقائی است، نمی خورد و نمی آشامد. به خواب و استراحت نمی رود. زوال و فنا نداشته است و نخواهد داشت.»
در ویژگیهای خداوند می بینیم امام با سخنان و دعاهای خودشان و یا در پاسخ به سوالاتی که از محضر ایشان شده، حق مطلب را ادا نموده اند:
«ثابت بن دنیار» می گوید: از امام زین العابدین (ع) پرسیدم: آیا برای خدای متعال میتوان مکانی تصور نمود؟
امام فرمود: خداوند از اینگونه توصیفها منزه است و برای او مکانی نمی توان در نظر گرفت.
گفتم: پس برای چه نبّی خود «محمد (ص)» را به آسمان و معراج برد؟ فرمود: برای اینکه آثار جلال و قدرت و عجائب و اسرار خلقت خویش را بدو نشان دهد. گفتم: منظور از «آنگاه نزدیک آمد و بر او نازل شد که به قدر دو کمان یا کمتر از آن نزدیک بود» چیست؟
فرمود: پیغمبر اکرم (ص) به مرزها و پرده های نور نزدیک گردید و عظمت و جلال آسمانها را مشاهده نمود و باز نزدیک تر شد و از پس آن پرده های نور به ملکوت و عظمت زمین نظر کرد تا اینکه پنداشت به زمین نزدیک شده و به اندازه دو کمان و یا کمتر به زمین فاصله داشت.»
«یک روز امام زین العابدین (ع) به مسجد مدینه وارد شد، گروهی را مشاهده کرد، که مشغول بحث و مناظره بودند، حضرت فرمود: در چه موضوعی بحث و گفتگو می کنید؟
پاسخ دادند: موضوع بحث ما «توحید» است.
حضرت فرمود: از اینگونه مباحث خودداری کنید؟
کسی گفت: آخر خدا را از اینکه آسمانها و زمین را خلق فرموده، و در هر مکانی نیز هست، باید شناخت؟
امام فرمود: برای معرفی خدای عالم بگوئید: خدا نوری است که در او ظلمت تاریکی راه ندارد، زنده ایست که دستخوش مرگ و نابودی قرار نمی گیرد بی نیازی است که کسی در او نفوذ و دخالت ندارد.
سپس اضافه فرمود: خدا کسی است که چیزی مانند او وجود ندارد، سمیع و بصیر است، صفات او هم شباهت به صفات دیگر موجودات ندارد، آری، آفریدگار جهان هستی چنین است.»
«توئی خداوندی که پیش از همه چیز و همه کس عرش جلال اریکه الوهیت تو بود.»
آن ستایش بدرگاه خداوند آوریم که شایان قبول باشد و رضایت ذات الوهیت را برای ما تأمین کند.»
«پروردگار من؛ به من کمک کن تا ترا بشناسم و به پیشگاه الوهیت تو گردن طاعت و عبادت فرو بشکنم. و بر قسمت خویش که با رضای تو مقرون است قناعت کنم، همواره شیوه من شکر تو و عادت من ذکر تو باشد و با اطمینان و اعتماد سرنوشت خود را دریابم و آنچه تو بخواهی بخواهم.»
«پروردگار من؛ این منم که جاهلانه عصیان تو را روا داشته ام و نباید از فرمان تو سر می پیچیدم و گرنه الوهیت تو شایسته عبادت و اطاعت من بود.»
«ای پروردگار من! که سلطنت و محمدت برازنده الوهیت توست، از تو می خواهم به روان مقدس محمد (ص) که بنده تو و پیامبر تو و حبیب تو و برگزیده از کائنات است و به روان فرزندان پارسا و پاکدامن و نیکوکار رحمت فرستی، رحمتی که جز تو هیچکس به شماره اش توانا نباشد و ما را هم از بندگان صالح خویش شماری و از آنچه آنان خواسته اند به ما نیز بهره ای عطا فرمائی.»
«پروردگارا! چنان کن که در مقام عبودیت خویش از الوهیت تو بیمناک باشم آنچنانکه دوستان مخلص تو در مقام عبودیت خود بیمناکند.»
«پروردگار من! نیکو میدانم که اگر از گناهان من درگذری اهلیت گذشت و مغفرت داری و اگر برقبایح اعمال من پرده اغماض فرو افکنی سنت الوهیت تو چنین اقتضا کند.»
«ای خداوند بزرگ و مهربان! اگر کائنات سراسر سر به کفر و الحاد گذارند و به تو پشت کنند باکی نیست، به سلطنت تو آسیبی نرسد و الوهیت ترا زیانی نیاورد، از تو روی برگردانند و پیامبران ترا دروغگو شمارند ولی به هر سوی که روی آورند جز تو نیابند و جز نهیب قدرت و عظمت تو نشنوند.»