یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فرخی 90 ص

اختصاصی از یاری فایل فرخی 90 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 87

 

در مدح یمین الدوله سلطان محمود بن ناصرالدین سبکتگین غزنوی

برآمد پیلگون ابری زروی نیلگون دریا چو رای عاشقان گردان چوطبع بیدلان شیدا

تشبیه

چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا

تشبیه

تو گفتی گرد زنگارست بر آیینة چینی توگفتی موی سنجابست بر پیروزه گون دیبا

مجاز

بسان مرغزار سبزرنگ اندر شده گردش به یک ساعت ملون کرده روی گنبد خضرا

کنایه

تو گفتی آسمان دریاست از سبزی و بر رویش به پرواز اندر آورده ست ناگه بچگان عنقا

تشبیه

بسان چندن سوهان زده بر لوح پیروزه بکردار عبیر بیخته بر صفحة مینا

تشبیه مرکب

هوای روشن ازرنگش مغبر گشت و شد تیره چو جان کافر کشته زتیغ خسرو والا

حُسن تخلص

یمین دولت و دولت بدو آراسته گیتی امین ملت و ملت بدو پیراسته دنیا

سجع متوازی

شهنشاهی که شاهان را زدیده خواب برباید زبیم نُه منی گرزش به جابلقا و جابلسا

کنایه

گر اسکندر چنو بودی به ملک و لشکر و بازو نگشتی عاصی اندر امر او دارای بن دارا

تلمیح

چومدحش خواند نتوانی چه گویا و چه ناگویا چو رویش دید نتوانی چه بینا و چه نابینا

تضاد

نه آتش را بود گرمی، نه آهن را بود قوت نه دریا را بود رادی، نه گردون را بود بالا

اغراق

زخشمش تلخ تر چیزی نباشد در جهان هرگز زتلخی خشم او نشگفت اگر الوا شد حلوا

سجع متوازی

همی تا در شب تاری ستاره تابد از گردون چو بر دیبای فیروزه فشانده لؤلؤ لالا

شروع ابیات تأیید و شریعه قصیده

گهی چون آینة چینی نماید ماه دو هفته گهی چون مهرة سیمین نماید زهرة زهرا

شروع ابیات تأیید و شریعه قصیده

عدیل شادکامی باش و جفت ملکت باقی قرین کامگاری باش و یار دولت برنا

تأیید

دیوان، صص 1و 2و 3

*******

مدح خواجه عمید ابومنصور سیداسعد گوید

نیلگون پرده برکشید هوا باغ بنوشت مفرش دیبا

استعاره

آبدان گشت نیلگون رخسار وآسمان گشت سیمگون سیما

استعاره

چون بلور شکسته، بسته شود گر براندازی آب را بهوا

تفسیر ظاهر

بینوا گشت باغ مینا رنگ تا درو زاغ برگرفت نوا

تضاد- جناس تام- ردوالعجز علی الصدر

مطرب بینوا نوا نزند اندر آن مجلسی که نیست نوا

تضاد- جناس تام

گرنه عاشق شدست برگ درخت از چه رخ زرد گشت و پشت دوتا

تشخیص- جان بخشی

باد را کیمیای سوده که داد که ازو زر ساوگشت گیا

تشبیه- حُسن تعلیل

گرگیا زردگشت باک مدار بس بود سرخ روی خواجة ما

تخلص

تا بدریا رسید باد سخاش درشکستست زایش دریا

تشبیه تفضیل

هر که خالی شد از عنایت او عالم او را دهد عنان عنا

جناس زائد

زایرانرا سرای او حرمست مسند او منا و صدر صفا

تناسب

او کند فرق نیک را از بد او شناسد صواب را زخطا

تضاد

او سزاوار تر بمدح و ثناست جهد کن تا رسد سزا بسزا

جناس زائد

ای ستوده خوی ستوده سخن ای بلند اختر بلند عطا

تنسیق صفات


دانلود با لینک مستقیم


فرخی 90 ص

دانلود مقاله کامل درباره رابطه فردوسی با سلطان محمود غزنوی

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره رابطه فردوسی با سلطان محمود غزنوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

رابطه فردوسی با سلطان محمود غزنوی

نظم شاهنامه، یعنی شاهنامه ای که در سال 346 هجری به امر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق سپهسالار خراسان فراهم آمده بود، دنباله ی اقدام دقیقی شاعرست در همین مورد. دقیقی بعد از سال 365 که سال جلوس نوح بن منصور سامانی بود، به امر او شروع به نظم شاهنامه ابومنصور کرد ولی هنوز بیش از هزار بیت آن را به نظم در نیاورده بود که به دست بنده ای کشته شد

بعد از شهرت کار دقیقی در دهه ی دوم از نیمه ی دوم قرن چهارم و رسیدن آوازه ی آن و نسخه ای از نظم او به فردوسی، استاد طوس بر آن شد که کار شاعر جوان دربار سامانی را به پایان برد. ولی مأخذی را که دقیقی در دست داشت مالک نبود و می بایست چندی در جست و جوی آن بگذراند . بر حسب اتفاق یکی از دوستان او در این کار وی را یاری کرد و نسخه ای از شاهنامه منثور ابومنصوری را بدو داد و فردوسی از آن هنگام به نظم شاهنامه دست یازید، بدین قصد که کتاب مدون و مرتبی از داستانها و تاریخ کهن ترتیب دهد. تاریخ این واقعه ، یعنی شروع به نظم شاهنامه ، صریحاً معلوم نیست ولی با استفاده از قرائن متعددی که از شاهنامه مستفاد می گردد و با انطباق آنها بر وقایع تاریخی، می توان آغاز نظم شاهنامه ابومنصوری را به وسیله استاد طوس سال 370 – 371 هجری معلوم کرد

این کار بزرگ، خلاف آنچه تذکره نویسان و افسانه سازان جعل کرده اند، به امر هیچ یک از سلاطین، خواه سامانی و خواه غزنوی، انجام نگرفت بلکه استاد طوس به صرافت طبع، بدین مجاهدت عظیم دست زد و در آغاز کار فقط از یاوری دوستان خود و یکی از مقتدرین ایرانی نژاد محلی در طوس بهره مند شد که نمی دانیم که بود ، ولی چنانکه فردوسی خود می گوید او دیری نماند و بعد از او مردی دیگر، هم از متمکنان و بزرگان محلی طوس، به نام "حیی" یا "حسین" بن قتیبه ، شاعر را زیربال رعایت گرفت و درامور مادی، حتی پرداخت خراج سالانه، یاوری نمود، و مردی دیگر به نام "علی دیلمی" هم در این گونه یاوریها شرکت داشت. اما اینان همه از یاوران و دوستان و بزرگان محلی طوس یا ناحیه طابران بودند و هیچ یک پادشاه و سلطان نام آوری نبودند

تذکره نویسان در شرح حال فردوسی نوشته اند که او به تشویق سلطان محمود به نظم شاهنامه پرداخت . علت این اشتباه آن است که نام محمود در نسخه موجود شاهنامه، که دومین نسخه شاهنامه فردوسی است، توسط خود شاعر گنجانیده شد و نسخه اول شاهنامه ( که منحصر بود به منظوم ساختن متن شاهنامه ابومنصوری ) ، موقعی آغاز شده بود که هنوز 19 سال از عمر دولت سامانی باقی بود و اگر فردوسی تقدیم منظومه خود را به پادشاهی لازم می شمرد ناگزیر به درگاه آل سامان، که خریدار این گونه آثار بودند، روی می نمود نه به درگاه سلطانی که هنوز روی کار نیامده بود. محمود ترکزاد غزنوی نه تنها در ایجاد شاهنامه استاد طوس تأثیری نداشت بلکه قصد قتل گوینده آن، به گناه دوست داشتن نژاد ایرانی و اعتقاد به تشیع، را داشت

اختلاف با محمود و فرار از غزنین

پس از ختم شاهنامه ، چنان که نظامی عروضی گفته است ، علی دیلمی آن را در هفت مجلد نوشت و فردوسی آن را از طوس به غزنین برد و به محمود تقدیم کرد و خلاف انتظاری که داشت محل توجه و محب پادشاه غزنین قرار نگرفت و با آن که بنا بر روایات مختلف ، پادشاه غزنوی تعهد کرده بود که در برابر هر بیت یک دینار بدو دهد به جای دینار درهم داد و این کار مایه ی خشم دهقان بزرگ منش طوس گشت، چنانکه بنابر همان روایت همه دراهم محمود را بحمامی و فقاعی بخشید

علل اختلاف فردوسی و محمود بسیار است اما مهمترین آنها اختلاف نظر آن دو بر سر مسائل سیاسی و نژادی و دینی است. فردوسی مانند همه ایرانیان اصیل آن روزگار به سیاست نژادی که پیش از این شرح داده ایم معتقد بود و این معنی از نامه رستم فرخ زاد به نیکی بر می آید. علاوه بر این ، او در شاهنامه بارها بر ترکان تاخته بود وحال آنکه محمود، ترک زاده بود و سرداران و حاجبان او هم ترکان بودند و او و فرزندانش فقط با "تاجیکان" به پارسی سخن می گفتند و با این احوال طبعاً تحمل دشنامهای فردوسی به آباء و اجدادشان دشوار بود . بدتر از همه این که فردوسی شیعی بود و مانند همه شیعیان در اصول دین به معتزلیات نزدیکی داشت و بالاتر از اینها ، مشرب فلسفی او در جای جای شاهنامه آشکار بود . اما محمود دشمن هر شیعی ، و کشنده و بردار کننده هر معتزلی و هر فلسفی مشرب بود . او سنی متعصب و کرّامی خشک خام اندیش بود و فقط با خام اندیشانی که بر گرد او زبان به تأیید اعمالش در خراسان و ری و هندوستان می گشودند سرسازگاری داشت نه با آزاد مرد درست اندیشه آزاد فکری چون فردوسی که از پشت آزادگان و بزرگان آمده بود. به هر حال فردوسی ناگهان حربه ی تکفیر را بالای سر خود دید و تهدید شد که به جرم الحاد در زیر پای پیلان ساییده خواهد شد. پس ناگزیر از دام بلا گریخت و از غزنین به هرات رفت و به اسماعیل وراق پدر ازرقی شاعر پناه برد و شش ماه در خانه ی او پنهان بود تا طالبان محمود به طوس رسیدند و بازگشتند و چون فردوسی ایمن شد از هرات به طوس و از آنجا به طبرستان نزد پادشاه شیعی مذهب باوندی آن دیار به نام "سپهبد شهریار" رفت و بدو گفت که در این شاهنامه همه سخن از نیاکان بزرگ تو می رود، بگذار تا آن را به نام تو کنم . لیکن او که از بیم تیغ محمود لرزان بود بدین کار تن در نداد واز فردوسی خواهش کرد تا صد بیت هجو نامه محمود را که بر آغاز شاهنامه افزوده و در آن به علت عهد شکنی "پرستار غلام زاده" غزنوی اشاره کرده بود، به صد هزار درهم بدو واگذارد تا به آب بشوید، فردوسی نیز چنین کرد . اما آن هجونامه خلاف آنچه برخی پنداشته اند به تمامی از میان نرفت زیرا بعید نیست که فردوسی آن را پیش از رفتن به طبرستان منتشر کرده بوده باشد

بعد از این حوادث ، فردوسی از طبرستان به خراسان بازگشت و آخرین سالهای نومیدی و ناکامی خود را به تجدید نظرهای نهایی در شاهنامه و بعضی افزایش ها بر ابیات آن گذرانید تا به سال 411 هجری در زادگاه خود " باژ" در گذشت و در باغی که ملک او بود مدفون گردید، همانجا که اکنون مزار اوست


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره رابطه فردوسی با سلطان محمود غزنوی

دانلود تحقیق حکیم ابولقاسم فردوسی2

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق حکیم ابولقاسم فردوسی2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

رابطه سلطان محمود غزنوی با حکیم ابوالقاسم فردوسی

حکیم ابولقاسم فردوسی ، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس به دنیا آمد . طول عمر فردوسی را نزدیک به 80 سال دانسته اند، که اکنون حدود هزار سال از تاریخ درگذشت وی می گذرد.فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . و از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد .

شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد ، مجموعه ای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند .فردوسی پس از آنکه تمام وقت و همت خود را در مدت سی و پنج سال صرف ساختن چنین اثر گرانبهایی کرد ،در پایان کار آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود ، عرضه داشت ، تا شاید از سلطان محمود صله و پاداشی دریافت نماید و باعث ولایت خود شود.سلطان محمود هم نخست وعده داد که شصت هزار دینار به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی بپردازد. ولی اندکی بعد از پیمان خود برگشت و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای وی فرستاد.و فردوسی از این پیمان شکنی سلطان محمود رنجیده خاطر شد و از غزنین که پایتخت غزنویان بود بیرون آمد و مدتی را در سفر بسر برد و سپس به زادگاه خود بازگشت.

علت این پیمان شکنی آن بود که فردوسی مردی موحد و پایبند مذهب تشیع بود و در شاهنامه در ستایش یزدان سخنان نغز و دلکشی سروده بود ، ولی سلطان محمود پیرو مذهب تسنن بود و بعلاوه تمام شاهنامه در مفاخر ایرانیان و مذمت ترکان آن روزگار که نیاکان سلطان محمود بودند سروده شده بود.

همین امر باعث شد که وی به پیمان خود وفادار نماند اما چندی بعد سلطان محمود از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد که همان شصت هزار دینار را به طوس ببزند و به فردوسی تقدیم کنند ولی هدیه سلطان روزی به طوس رسید که فردوسی با سر بلندی و افتخار حیات فانی را بدرود گفته بود و در گذشته بود.

و جالب این است که دختر والا همت فردوسی از پذیرفتن هدیه چادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد و افتخار دیگری بر افتخارات پدر بزرگوارش افزود.

معروف ترین داستانهای شاهنامه : داستان رستم و سهراب ، رستم و اسفندیار ، سیاوش و سودابه زال و رودابه است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق حکیم ابولقاسم فردوسی2

تحقیق در مورد سلطان حسین بایَقرا

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد سلطان حسین بایَقرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سلطان حسین بایَقرا


تحقیق در مورد سلطان حسین بایَقرا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه16

 

سلطان حسین بایَقرا

حسین بن منصور بن بایقرا، از نوادگان بایقرا پسر عمر شیخ تیمورى بود که بعد از ابو سعید در هرات به فرمانروایى نشست «875 ق / 1470 م».

دربار هرات :

دربار او یک مرکز درخشان از ادب و هنر عصر بود . به طورى که هرات کانون بزرگى از فرهنگ و دانش عصر به شمار مى‏رفت. وزیر دانشمند، شاعر و نویسنده اُزبک او ، امیر علیشیر نوایى، روح واقعى این کانون و حامى و مربى دانشمندان و هنر پروران وابسته به دربار سلطان حسین بایقرا بود.

در این کانون پر آوازه افرادى همچون عبدالرحمن جامى، شاعر و عارف نامدار، کمال الدین بهزاد، نقاش و صنعتگر معروف، و میر خواند مورخ مشهور عصر، درخشیدند .

همچنین پاره ای علمای معروف نیز در هرات پرورش یافتند و توسط سلطان حمایت شدند . از میان ایشان نام ملا حسین واعظ کاشفى معروف است .

به علاوه در مدرسه بزرگى که سلطان به وجود آورد، هزاران عالم و طالب علم به حمایت سلطان و وزیرش ، سرگرم تحصیل و تحقیق و تألیف بودند.

انحطاط نهایی تیموریان ایران :

سلطان حسین بایقرا در 912 ق / 1506 م دار فانى را وداع گفت که با مرگ او، حفظ باقیمانده قدرت تیموریان نیز غیر ممکن شد. انحطاط تیموریان که به خصوص از مرگ شاهرخ شروع شده بود .

چنانچه همزمان با آغاز منازعات خانگى فرزندان و نوادگان تیمور این انحطاط آغاز گشت . خصوصا که نواحى غربى ایران را از همان ایام، عرصه رقابت و نبرد دو طایفه متخاصم ترکمان شده بود .

هر کدام از این دو طایفه ، یعنی قراقویونلو و آق قویونلو مدتى در آذربایجان و حتى در عراق و فارس حکومت و قدرت یافتند .

سرانجام خاندان صفویه در آذربایجان و ولایت جبال( یا همان غرب و مرکز ایران فعلی ) و عراق عجم ( یا همان ایران فعلی بدون خراسان ) ، وارث قدرت آنها شد .

صفویه یا همان اولاد شیخ صفى الدین اردبیلی زاهد و صوفی ساکن و متولد اردبیل ، بالاخره چندى بعد با تسخیر هرات ، آخرین بازمانده قدرت تیموریان در خراسان را نیز خاتمه دادند .

بزم سلطان حسین بایقرا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سلطان حسین بایَقرا