دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت:word
صفحات:16
راهکارهای افزایش رفتار مطلوب در کودک :
با استفاده از روشهای تغییر رفتار و رفتاردرمانی، والدین میتوانند مجموعهای از فنون یادگیری را که هدف آن اصلاح رفتار، افزایش رفتار مطلوب، کاهش رفتار مطلوب و حذف رفتار نامطلوب است را در مورد فرزندان خود به کار بندند،
معمولا خانوادهها در برخورد با فرزندانشان با مشکلات متعددی مواجه هستند. مشکلاتی از قبیل: پرخاشگری، بینظمی، بدغذایی، بدخوابی و … .
رفتاردرمانی از تکنیکهایی است که برای مواجه با این مشکلات و فائق آمدن بر آنها کاربرد بالایی دارد.
این تکنیکها به دلیل سهولت به کارگیری و اثرمندی بالا، موجب میشوند تا والدین به طریقه مناسب و صحیح بتوانند مشکلات رفتاری فرزندانشان را برطرف کرده و رفتارهای نامطلوب آنها را به سمت رفتارهای مطلوب سوق دهند.
با استفاده از روشهای تغییر رفتار و رفتاردرمانی، والدین میتوانند مجموعهای از فنون یادگیری را که هدف آن اصلاح رفتار، افزایش رفتار مطلوب، کاهش رفتار مطلوب و حذف رفتار نامطلوب است را در مورد فرزندان خود به کار بندند، لذا بهتر است که ابتدا نوع رفتار و رفتار هدف مشخص شده و سپس راه حل مناسبی برای تغییر رفتار تعیین گردد.
افزایش رفتار صحیح و مطلوب:
در برخی موارد دیده شدهاست که کودک رفتاری را آموخته است اما به حد کافی آن رفتار را تکرار نمیکند. برای مثال کودکی را در نظر بگیرید که مشق نوشتن، غذا خوردن و سلام کردن را آموخته است اما به میزان کافی و مطلوب این رفتارها را انجام نمیدهد.
در این موارد میتوان به یکی از روشهای ذیل عمل کرد:
الف: تقویت مثبت:
در تقویت مثبت زمانی که رفتار مطلوب را در کودک مشاهده کردیم، محرکی را که برای کودک مطلوب است ارائه میکنیم. برای مثال از تشویق، جایزه دادن، لبخند زدن، توجه کردن، در آغوش گرفتن و … استفاده مینماییم.
تقویت مثبت یکی از بهترین روشها برای افزایش رفتار مطلوب است، اما چیزی که در اینجا اهمیت دارد نوع تقویتی است که به کودک ارائه میشود. ممکن است برخی از محرکها برای کودکی تقویتکننده باشند حال آنکه برای کودکی دیگر تقویت کننده نباشند. برای مثال ممکن است که انواع خوراکیها برای کودکی خوشایند بوده، در صورتی که کودکی دیگر هیچ گونه تمایلی به خوراکی نداشته باشد. بنابراین باید توجه داشته باشیم محرکهای خوشایند کودکمان را شناسایی کرده و در موارد مناسب به کار بندیم.
مورد دیگری که باید در نظر گرفت، تعداد و زمان ارائه تقویت کننده است. تقویت مداوم و زیادی از حد برای هر نوع فعالیتی که کودک انجام میدهد باعث میشود که کودک رشوه گیر و پرتوقع بارآمده و علاوه بر آن خودجوشی و خودانگیختگیاش از بین برود.
بنابراین بهتر است که برای ارائه تقویت مثبت به ترتیب ذیل عمل نماییم:
رفتاری که قصد افزایش آن را داریم شناسایی کنیم.
در ابتدای اجرای برنامه تغییر رفتار، در مقابل هر رفتار مطلوب، کودک را تقویت نماییم.
زمانی که رفتار مطلوب افزایش پیدا کرد، به مرور تعداد تقویتها را کاهش دهیم.
در نهایت بعد از مدتی که رفتار به طور کامل و مداوم انجام شد، تقویت را حذف کنیم.
مثال: کودکی را در نظر بگیرید که فقط در برخی موارد سلام میکند. هدف ما این است که کودک رفتار سلام کردن را افزایش دهد. لذا در ابتدای امر، در هر زمانی که سلام کرد او را تقویت میکنیم.حال ممکن است که این تقویت بصورت بوسیدن، تحسین کردن، لبخند زدن و … باشد. بعد از مدتی تنها در بعضی موارد او را تقویت کرده و در نهایت تقویت را حذف میکنیم تا رفتار بصورت درونی و خودانگیخته انجام شود.
موارد دیگری که باید در مورد تقویت مثبت در نظر داشته باشیم به شرح ذیل هستند:
همیشه از یک نوع تقویت کننده خاص استفاده نکنیم چرا که اثربخشی آن به مرور زمان از بین خواهد رفت.
تنها در صورتی رفتار را تقویت نماییم که پیشرفتی در رفتار مشاهده کنیم. در غیر این صورت رفتار نامطلوب کودک نیز تقویت خواهد شد.
تقویت باید بلافاصله بعد از ارائه رفتار مطلوب صورت گیرد چرا که اگر تاخیری در ارائه تقویت انجام شود تاثیر اندکی در افزایش رفتار مناسب خواهد داشت. این حالت در مورد کودکان خردسال اهمیت بیشتری دارد.
ب) تقویت منفی:
در این روش، در صورت ارائه رفتار مطلوب از جانب کودک، محرکی که برای او نامطلوب و آزار دهنده است را حذف میکنیم.
مثال: کودکی را در نظر بگیرید که برای جلب توجه و اینکه او را در آغوش بگیرند، جیغ و داد راه انداخته و گریه میکند. در صورتی که والدین کودک در این زمان به خواسته او توجه کنند این رفتار کودک تقویت خواهد شد و در موارد مشابه تکرار خواهد گردید.
حال اگر در این زمان به کودک بیتوجهی کنند، رفتار کودک به مرور از بین خواهد رفت چرا که متوجه میشود این روش برایش کارساز نبوده است.
در این صورت اگر والدین در زمانی که کودک رفتار مطلوبی از خود نشان داد، او را در آغوش بگیرند و به او توجه کنند (عدم توجه را حذف کنند)، رفتار مطلوب جایگزین رفتار نامطلوب خواهد شد.
روشهای ایجاد رفتار مطلوب:
روشهای ایجاد رفتار مطلوب زمانی به کار میرود که کودک رفتاری را نیاموخته باشد و ما در صدد باشیم تا این رفتار را به او بیاموزیم. مانند: آموزش توالت، غذا خوردن و … که برای این کار میتوانیم از روشهای ذیل استفاده نماییم.
الف) قرار دادن الگو یا سرمشق اجتماعی:
والدین بهترین الگو و سرمشق برای کودکانشان هستند، چرا که کودکان در بسیاری از موارد از والدین خود تقلید میکنند. چنانچه کودکی شاهد دروغ گفتن پدر خود باشد چه بسا در موارد مشابه دست به دروغ گفتن بزند.بنابراین همان مقدار که مشاهده رفتار مطلوب در رفتار کودک موثر خواهد بود، مشاهده رفتار نامطلوب نیز در رفتار او اثر خواهد داشت. بنابراین یکی از بهترین روشها برای ایجاد رفتار مناسب (آموزش رفتار مناسب) همراه شدن والدین با کودک است که در این صورت میتوان برای تحکیم این رفتار آموخته شده از تقویتکنندهها استفاده کرد.
مثال: در صورتی که والدین بخواهند رفتار مسواک زدن را به کودک خود بیاموزند میتوانند در ابتدا برای انجام این عمل با کودک خود همراه شوند و بعد از اینکه کودک این عمل را آموخت، جهت تحکیم آن از روشهای تقویت که شرحآن آمد استفاده نمایند.
مورد دیگری که باید در نظر داشته باشیم این است که برای الگو قرار دادن، داستانها و افسانهها نیز تاثیر به سزایی در رفتار کودک خواهند داشت. با شنیدن داستانها کودکان با شخصیت اصلی داستان همانند سازی کرده و رفتارهای او را میآموزند.
علاوه بر داستانها، فیلمها و کارتونهایی که کودکان مشاهده میکنند و همچنین بازیهای کامپیوتری که انجام میدهند نیز بر عملکرد و رفتار آنها بیاندازه موثر است. لذا انتخاب داستانها، کارتونها، فیلمها و بازیهای کامپیوتری مناسب برای کودک از اهمیت به سزایی برخوردار است.
ب) شکلدهی گام به گام رفتار:
در این روش، رفتار هدف به بخشهای کوچکتری تقسیم شده و هر بخش برای تثبیت شدن تقویت میگردد. در اینجا والدین برای تقویت کردن نباید منتظر بمانند که رفتار بطور کامل نمایان شود. حتی در برخی موارد میبایست رفتاری را که کاملا درست نیست تقویت کرد. این روش برای استفاده مناسب از توالت بسیار موثر است.
مثال: برای آموزش استفاده از توالت در ابتدا به محض اینکه کودک اعلام کرد که آماده رفتن به توالت است حتی اگر پوشک خود را کثیف کرده بود، تقویت میشود. بعد از اینکه این رفتار به طور کامل شکل گرفت و کودک در هر نوبت اعلام کرد که آماده رفتن به توالت است، تقویت را کاهش داده و در نهایت حذف میکنیم و تنها در صورتی که کودک زمان توالت رفتن خود را اعلام کرد و پوشک خود را کثیف نکرده بود، او را تقویت مینماییم. این مراحل را تا جایی ادامه میدهیم که رفتار به طور کامل شکل بگیرد. البته باید توجه داشته باشیدکه در پایان، زمانی که کودک کاملا آموزش دید، تقویت به مرور و به طور کامل حذف گردد تا رفتار بصورت خودانگیخته صورت گیرد.
ج) نشان دادن علامتی برای رفتار مطلوب:
نشان دادن علامت برای انجام رفتار مطلوب یکی از روشهایی است که کارایی بسیار بالایی دارد. به وسیله این روش جهت یادآوری به کودک قبل از اینکه رفتاری را انجام دهد، علامتی را نشان میدهیم. بدین ترتیب دیگر از گفتار برای تاکید به کودک جهت انجام رفتار مورد نظر استفاده نمیکنیم. مزیت این روش بر گفتار این است که اگر از گفتار استفاده کنیم حالتی مانند غر زدن پیش خواهد آمد و در مواردی کودک آزرده خواهد شد، درصورتی که استفاده از علایم از آنجایی که حالتی مانند بازی دارد، کودک را مشتاق به انجام رفتار مورد نظر مینماید.
مثال: کودکی را در نظر بگیرید که قبل از غذا خوردن دستهای خود را نمیشوید. قبلا به او آموختهایم که قبل از خوردن غذا باید دستهای خود را بشوید، اما گاها کودک این رفتار را فراموش میکند. در این هنگام هر روز در کنار ظرف غذای او برچسبی به نشانه شستن دست میچسبانیم تا کودک به محض دیدن آن به یاد شستن دستهایش بیافتد.
کاهش و حذف رفتار نامطلوب در کودکان
در برخی موارد کودکان دارای رفتارهای نامطلوبی مانند: نخوردن غذا، صحبت کردن در میان صحبت دیگران، بینظمی و … هستند که بهتر است برای از بین بردن این نوع رفتارها با توجه به شرایط یکی از روشهای ذیل را انتخاب کنیم.
الف) روش آستانه:
در این روش محرک ناخوشایند که موجب رفتار نامطلوب میگردد تا حدی به کودک ارائه میگردد که رفتار نامطلوب ظاهر نشود.
مثال: کودکی را تصور کنید که دارو یا غذای مخصوصی (محرک ناخوشایند) را نمیخورد و اگر از او بخواهیم که این کار را انجام دهد شروع به گریه و زاری (رفتار نامطلوب) میکند. در این زمان باید ارائه دارو یا غذا به کودک را از کمترین حد شروع کرده و سپس به مرور زمان میزان آن را افزایش دهیم، به نحوی که کودک آزرده نگردد.
ب) روش محروم کردن:
در این روش محرکی را که برای کودک خوشایند است در زمان انجام عملی نامطلوب حذف میکنیم.
بسیاری از والدین با این روش آشنا هستند و در بسیاری موارد از آن استفاده مینمایند چرا که نتیجه خوبی بهدست آوردهاند.
مثال: کودکی بر خلاف وظیفهای که در انجام تکالیفش دارد، این کار را انجام نمیدهد. اگر والدین او بعداز ظهر که کودک باید برنامه مورد علاقهاش را در تلویزیون ببیند به او اجازه این کار را ندهند، از روش محروم کردن استفاده نمودهاند.
توجه: اگر از روش محروم کردن استفاده کردید (اجازه دیدن تلویزیون را ندادید)، تا زمانی که کودک رفتار مطلوب را انجام نداد به او اجازه این کار را ندهید چرا که کودک یاد میگیرد که اگر الان تلویزیون تماشا نکرد تا ساعاتی دیگر والدین او این موضوع را فراموش کرده و او میتواند مجددا به محرک خوشایند دست یابد. بنابراین روش محروم کردن اثر خود را از دست خواهد داد.
ج) تنبیه:
تنبیه از نامطلوبترین روشهایی است که برای تغییر رفتار استفاده میشود. تنبیه زمانی اتفاق میافتد که کودک رفتار نامطلوبی انجام داده و در مقابل، محرک ناخوشایندی از سوی والدین دریافت میدارد.
باید توجه داشته باشید که تنبیه عوارض جانبی زیادی دارد، لذا تا حد امکان از انجام دادن آن باید خودداری کرد و به ازاء آن از روش محروم کردن استفاده نمود.
تنبیه تنها یک پاسخ دارد: “دیگر این کار را انجام نده”. در حالی که پاسخی جایگزین برای آن را ندارد. یعنی به کودک نمیآموزد که اگر این کار را انجام ندادی چه کار دیگری باید به جای آن انجام دهی. بهعلاوه اینکه در تنبیه کودک حالت نفرت و انزجار پیدا میکند و ممکن است از محیطی که در آن تنبیه شدهاست(مانند: مدرسه یا خانه) و فرد تنبیه کننده (مادر، معلم) فراری شود و در نهایت اینکه ممکن است تنبیه منجر به انجام رفتار پرخاشگرانهای از سمت کودک گردد که از رفتار اولیه ناخوشایندتر است.
البته باید در نظر داشت که همیشه تنبیه مضر نیست و میتواند در برخی موارد مفید نیز باشد، اما باید در نظر داشت زمانی که از تنبیه استفاده میکنیم حتما رفتار مطلوب در مقابل رفتار نامطلوب را هم تشویق نماییم.
روشهای نگهداری رفتار:
در نظر داشته باشید که ممکن است کودکی رفتاری را آموخته باشد و آن را به طور صحیح انجام دهد. در اینجا لازم است که والدین برخوردی موثر با این رفتار کودک داشته باشند تا مبادا زمانی از بین برود.
برای مثال کودکی را در نظر بگیرید که این رفتار را آموخته است که در میان صحبت دیگران حرف نزند. حال اگر والدین به او توجهی نکنند و به او اجازه صحبت کردن ندهند بعد از مدتی کودک به رفتار اولیه خود یعنی صحبت کردن در میان صحبت دیگران دست خواهد زد.
لذا لازم است که والدین از انواع روشهای تقویت برای حفظ و نگهداری رفتار کودک استفاده کنند.
در ادامه یکی از رفتارهای بد کودکان را بطور کامل مورد بررسی قرار میدهیم
بدغذایی کودکان و راهکارهای مقابله با آن
تصور ذهنی ما درباره کودکان این است که همه آنها به طور ذاتی و طبیعی باید به غذا خوردن علاقه داشته باشند و زمانی که گرسنه شوند به راحتی سر سفره یا میز بنشینند تا غذایشان را بخورند اما حقیقت این است که برخی از کودکان برای این که به اندازه ای کافی غذا بخورند. نیاز به کمک والدین دارند. در واقع مشکل تغذیه و بدغذایی کودکان، مشکل شایع و نگران کننده ای برای والدین است.
دلایل بدغذایی کودکان
ابتدا باید علت بدغذایی یا کم خوراکی کودک خود را بفهمیم. برای فهم علت، زیاد راه دوری نروید، علت را عموما در رفتار و شیوه های فرزندپروری خود راحت تر می توانید پیدا کنید. در واقع به غیر از علت بیمار بودن کودک، مانند عفوت مجاری ادراری یا بیماری های دیگر، که می تواند بر تغذیه کودک تاثیر منفی بگذارد، سایر علل به مسائل والدینی مربوط می شود.
برای آنکه کمی در این زمینه کمک تان کرده باشیم، در ادامه، به ذکر چند نوع رفتارها، که گرایش به کم اشتهایی را در کودک افزایش می دهد، اشاره می کنیم:
۱- مادر یا دیگر مراقبین کودک به دفعات از غذا به عنوان ابزاری برای تنبیه کودک استفاده می کنند. مثلا او را مجبور می کنند غذایی را که دوست ندارد بخورد، کودک نیز این عمل را می آموزد و لجبازی خود را از طریق غذا نخوردن نشان می دهد.
۲- به ساعات غذا خوردن اهمیت داده نمی شود. رعایت دقیق ساعت غذا خوردن و داشتن برنامه غذایی، به کودک اهمیت خوردن غذا را نشان می دهد.
۳- سخت گیری بیش از حد در آداب تغذیه نیز غذا خوردن را در ذهن کودک تبدیل به عملی ملال آور می سازد. تا حدودی طبیعی است غذا از قاشق کودک بریزد یا تمایل داشته باشد از غذایی بیشتر و از غذایی دیگر کمتر بخورد، بنابراین نباید حتما اصرار داشت هر آنچه و به هرگونه که والدین می پسندند کودک نیز به همان طریق عمل کند.
۴- وقتی غذاخوردن در محیطی به دور از آرامش و همراه با کشمکش والدین با یکدیگر انجام می شود. در این هنگام نمی توان انتظار داشت کودک به حضور در این موقعیت تمایلی نشان دهد. زیرا وقت غذا خوردن، برای او همیشه تداعی کننده مشاجرات والدین خواهد بود.
۵- برخی مادران بیش از حد نگران غذا خوردن کودک هستند.
هنگامی که مادر آن به صورت افراطی نسبت به تغذیه کامل کودک اظهارنگرانی می کنند، معمولا با قاشق و ظرف غذا به دنبال کودکان راه می افتند و تصور می کنند با این عمل تغذیه کامل و مورد نظرشان امکانپذیر است؛ حال آنکه اصرار بیش از حد به غذا خوردناشتیاق کودک را از میان می برد و کودک از غذا به عنوان شیوه ای برای جلب توجه استفاده می کند.
۶- بی توجهی به استقلال طلبی کودک.
مخالفت در امر غذا خوردن می تواند نوعی میل به استقلال در کودک باشد، یعنی کودک دوست دارد خودش غذا بخورد و قاشق را به دست بگیرد و اگر مادر روی تمیزی و پاکیزگی بیش از حد تمرکز کند یا وسواس داشته باشد مبادا لباس های کودک کثیف شود یا غذا را روی زمین بریزد؛ یک کشمکش قدرت بین مادر و کودک به وجود می آید. از یک طرف مادر می خواهد کنترل اوضاع را به دست بگیرد و خودش به کودک غذا بدهد و از طرف دیگر کودک اصرار دارد خودش کارهایش را انجام دهد.
توصیه هایی برای والدین
نکته مهم این است که اگر فرزند شما به راحتی غذایش را می خورد و به غذ خوردن علاقه نشان می دهد، یا در وزن و قد مشکلی ندارد، لازم نیست از روش های زیر استفاده کنید اما در صورتی که کودکی دارید که اگر او را رها کنید به اندازه کافی غذا نمی خورد یا نمی توانید او را تنها برای خوردن غذا یک جا بنشانید، این راه ها به کارتان خواهد آمد.
ابتدا از روش نادیده گرفتن استفاده کنید.
اگر فرزندتان ناگهان علاقه اش را به غذایی از دست می دهد و از خوردن آن امتناع دارد، به این موضوع توجهی نکنید. اجازه دهید آنچه دوست دارد، بخورد و آنچه را نمی خواهد، نخورد و پس از اتمام زمان غذا خوردن، ظرف غذایش را بدون هیچ اشاره و اهمیتی بردارید. اگر مشخص کرد از کدام ماده غذایی بدش می آید، در حالی که قبلا آن را می خورده است، حساسیت نشان ندهید و چند روز بعد دوباره آن ماده را در غذا بریزید. احتمالا غذایش را می خورد چون می داند علاقه نداشتن او توجه کسی را جلب نکرده و باید به دنبال راهی دیگر برای جلب توجه باشد.
بد غذایی را برای بچه ها تبدیل به سلاح نکنید.
مورد دیگری که باید به آن دقت کنید این است که در حضور کودک با دیگران درباره بدغذایی او یا کودکان دیگر صحبت نکنید، با این کار او را در این مورد حساس خواهید کرد. بچه ها از این که مرکز توجه شما و صحبت هایتان باشند لذت نمی برند و ممکن است برای این منظور درباره غذا خوردن بازی دربیاورند و شما ناچار شوید از این شیوه و نگرانی به عنوان ابزار و سلاحی برای تحت فشار قرار دادن کودک استفاده کنید. همچنین سعی کنید هیچ وقت کار را به آنجا نرسانید که او حس کند شما برای غذا خوردن او باید دنبالش بدوید.
حس مشارکت کودک را در غذا خوردن تقویت کنید.
در هنگام تهیه غذا، می توانید مشارکت فرزند خود را، هر چند کم، به کار گیرید تا احساس مثبتی نسبت به تهیه غذا در او ایجاد کنید. برای کودک بشقاب، کاسه و لیوان مخصوص به خودش بخرید. بهتر است او را هم همراه خود ببرید و اجازه دهید خودش ظرف هایش را انتخاب کند. همچنین می توانید برای خرید مواد غذایی، به خصوص آنهایی که کودک می خورد، از او کمک بگیرید و اجازه دهید او هم انتخاب کند.
زمان غذا خوردن را مفرح کنید.
برای ایجاد شادی و نشاط و ایجاد احساسات مثبت در کودک به هنگام غذا خوردن می توان از روش های مختلفی استفاده کرد. برای مثال می توانید یکی دوتا از عروسک هایش را کنار او بنشانید و با اجرای یک نمایش غذای کودک را به او بدهید؛ یا اینکه برای فرزندتان نقاشی بکشید. عکس خودش را بکشید و با خوردن هر قاشق یکی از اعضای آن را کامل کنید. مثال دیگر برای مفلرح کردن غذا خوردناین است که هنگام غذا دادن به کودکتان برایش قصه بگویید یا کتاب بخوانید؛ می توانید خاطره ای که کودک آن را دوست دارد، مثل رفتن به پارک، برایش بازگو کنید.
غذا خوردن کودک در جمع همسالان را تقویت کنید.
وقتی بچه ها با هم هستند بهتر غذاغ می خورند. اگر فرزند شما در حال بازی کردن با دوستانش است، از آنها بخواهید همه برای غذا خوردن بیایند یا اینکه غذای شان را به محل بازی شان ببرید. یا در این زمان شرایطی را فراهم کنید که فرزند شما با کودکی که اشتهای خوبی دارد و خوب غذا می خورد، همراه شود. بچه ها معمولا از هم تقلید می کنند.
ممکن است فرزند شما هم برای امتحان کردن غذا تشویق شود. در این راستا می توانید از کودک خود یا بچه های دیگر هنگام خوردن غذا فیلم بگیرید و بعضی وقت ها این فیلم را برای فرزندتان بگذارید تا او به خوردن غذا تشویق شود.
به ترجیجات غذایی کودکان خود اهمیت دهید
هر گاه متوجه شدید دلیل علاقه نداشتن به غذای خاص، طعم و مزه غذا نیست و فقط احساس نامطلوب غذا در زبان و دهان است، شیوه تهیه را عوض کنید. برای مثال اغلب کودکان به هویج خام بیشتر از پخته علاقمندند یا سیب زمینی سرخ کرده را به آب پز ترجیح میدهند.
نوعی را که دوست دارد، برای او تهیه کنید. برخی از مواد غذایی نیز برای کودک، حداقل تا سنین خاصی بسیار بدطعم هستند، برای جبران می توان از مواد غذایی مغذی تری استفاده کرد اما کودک را مجبور به خوردن آن نوع ماده غذایی خاص نکنید.
در تهیه غذا سلیقه به خرج دهید
حتما در نحوه غذا دادنبه کودک خود و نیز طعم ورنگ و ظاهرا غذا دقت کنید. در درجه اول باید غذا دقت کنید. در درجه اول باید غذایی را برای او تهیه کنید که او را تحریک کند؛ برای مثال اگر غذای رنگی برایش جذابتر است، غذاهایی با رنگ های متنوع برای او تهیه کنید.
همچنین غذا را به نوعی شکل بدهید که او دوست دارد. غذاها به شکل انگشتی، رنگی و جذاب برای کودکان مطلوب هستند. مثلا بیشتر بچه ها فرم پیتزا را خیلی دوست دارند یا اینکه دوست دارند غذا را در دست بگیرند و بخورند.
الگوی سالم تغذیه را مد نظر داشته باشید.
یکی از چیزهایی که مانع خوردن غذا یا میان وعده های مغذی در بچه ها می شود، خوردن تنقلات است؛ بهتر است تا حد امکان از خرید و نگهداری اینگونه تنقلات خودداری کنید. همچنین به یاد داشته باشید مادر، پدر یا خواهر و برادر بزرگتر بهترین الگو و راهنما برای کودکان هستند. فرزند شما غذاهایی را خواهد خورد که شما می خورید، نه آنهایی که به او می گویید بهتر است بخورد. پس سعی کنید همیشه مواد غذایی مفید خریداری کنید و رژیم غذایی سالم و متناسبی داشته باشید.
در زمینه غذا خوردن هم قاطع باشید.
نگران نباشید و باور کنید فرزند شما با یک وعده غذا نخوردن آسیب نمی بیند، یا سوءتغذیه نمی گیرد. پس باقیمانده غذایش را نخورید یا به او شکلات و بیسکویت ندهید، چون باید بداند اگر غذایش را نخورد، چیز دیگری به جای غذا به او داده نخواهد شد. فقط در هنگام غذا خوردن سایر اعضای خانواده به او چند گزینه پیشنهاد دهید، آن هم پیشنهادهای کم زحمت! یعنی اگر غذا سوپ بود و کودک شما دوست نداشت، می توانید خوردن نان و پنیر را به او پیشنهاد دهید اما به پختن یک غذای دیگر مشغول نشوید، در این صورت کودک یا انتخاب ساده دوم را می پذیرد یا پیامد بدغذایی خود یعنی گرسنگی را تحمل می کند.
از کمک تخصصی غافل نشوید.
اگر کودکتان به شدت بدغذاست یا غذا نمی خورد، و همچنین با راهکارهای فوق، تغییری در او حاسل نشد، باید او را نزد متخصص کودک یا کارشناس تغذیه ببرید؛ پس از بررسی های لازم و رد احتمالات جسمی، در صورت نیاز، نزد روان شناس نیز ببرید.