دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
حبیب بن مظاهر
حبیب مظاهر (مظهر) اسدی از اصحاب خاص رسول خدا و امیرالمومنین علی علیه السلام بود و در جنگ های جمل و صفین و نهروان در کنار امام علی جنگید. او از حاملان علوم علی علیه السلام به شمار میرفت و پسر عمویش، اباثور، در میان اعراب به شاعری و سوارکاری شهرت داشت.
حبیب از کسانی بود که برای امام حسین علیه السلام نامه نوشت و هنگامی که مسلم بن عقیل نماینده امام به کوفه وارد شد، در منزل مختار به حمایت از او سخن گفت.
او به همراه مسلم بن عوسجه در کوفه برای امام حسین علیه السلام از مردم بیعت میگرفتند اما وقتی ابن زیاد وارد کوفه شد و کوفیان مسلم را تنها گذاشتند، افراد قبیلهاش حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه را از چشم ماموران ابن زیاد پنهان کردند.
آن دو وقتی خبردار شدند که امام حسین علیه السلام به کربلا رفته، مخفیانه به سویش حرکت کردند. روزها مخفی می شدند و شبها به سرعت میرفتند تا به اردوی امام علیه السلام ملحق شدند و سرانجام به شهادت رسیدند.
نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمرهاى از حماسه عاشوراست.
عارفان مسلح
نیم روز، مقاومت و فداکارى، و قرنها تابندگى و افتخار; این ثمرهاى از حماسه عاشوراست.
یاران حسین(ع) که فداکارى و ایثار و جهادشان به تاریخ حرکت داد، و به زندگى معنا بخشید و به مرگ، عظمت عطا کرد، ضرب المثل شدند. و یادشان سرمایه الهام و شورآفرینى گشت و نامشان قرین مجد و عظمت گردید، و خونشان در پاى نهال اسلام ریخته شد و به دین و عزت و شرف و آزادگى، جانى دوباره بخشید.
آرى، این گونه از «مرگ»، «حیات» پدید مىآید، و اینسان «فنا»، «بقا» مىآفریند، و این چنین خون سرخ شهید، یادسبز جاوید را ترسیم مىکند و شهیدان، «اسوه» هاى تاریخ مىگردند در دیندارى، درتقوا و مرزبانى از احکام الهى،در دفاع از قرآن و حمایت از امام، در یارى حق و عدل، در آزادگى و عزت،در حقخواهى و ستم ستیزى و در همه فضیلتها و ارزشها. محور کلام، «عاشورا» است، و میدان عمل، «کربلا».
در سال 61 هجرى که نیم قرن از رحلت پیامبر اسلام مىگذشت، جامعه اسلامى گرفتار حاکمانى شده بود که تحریف دین و کشتن آزادگان و هتک حرمتهاى الهى و احیاى جاهلیتسیاه و دنیازدگى و ستمگرى و شکمبارگى و شهوترانى کمترین و کوچکترین فسادهایشان بود.
حسین بن على(ع) قیام کرد، تا دستیزید تبهکار را از سرنوشت امت اسلام کوتاه سازد. زمانه دشوارى بود; امتحانى پیش آمده بود که دینداران واقعى کم شده بودند و مردان جهاد و شهادت کمتر یافت مىشدند; اکثر مردم به «زندگى» روى آورده بودند!
حسین(ع) براى احیاى حق و اسلام، مردانه قدم به میدان گذاشت و نهضت ضد یزیدى خود را -که ضد کفر و ستم بود- با یارانى مصمم و وفادار و حقشناس به انجام رساند.
اصحاب او اندک بودند، لیکن درعاشورا کیفیت مطرح بود، نه کمیت; ایمان و عشق به شهادت در راه خدا ملاک بود، نه فزونى جمعیت و زیادى نفرات.
اغلب همراهان حسین بن على«ع»، عابدان شب زندهدار، زاهدان وارسته، قاریان قرآن شناس، قهرمانان با بصیرت، معلمان سلحشور و مجاهدان پرهیزکارى بودند که آثار عبادتو تهجد در سیمایشان هویدا بود. حضور تنى چند از صحابه پیامبر اسلام و حواریون حضرت امیر در سپاه اندک سید الشهدا قداست و وجهه و معنویتى پر شکوه به جمع آنان بخشیده بود.
در نوشته حاضر با چهره تابناک و شخصیتبرجسته یکى از یلان دلاور و شیران بیشه شجاعت و ایثار و حماسهآفرینى آشنا مىشویم، تا شاید این آشنایى، ما را در پیروى و تاسى به آنان یارى رساند.
این قهرمان عابد و عارف، «حبیب بن مظاهر» است که نامش آشناست و با کربلاى حسین و عاشوراى شهادت، پیوندى ناگسستنى دارد.
برخى از عاشوراییان، جزء مسلمانان فداکارى بودند که حتى حضور رسول خدا(ص) را هم درک کرده بودند، و بعضىشان از دلیرمردان رکاب امیرالمؤمنین و یاران آن حضرت بودند که در حضورش با دشمنان حق جنگیده و در شمار اصحاب امام مجتبى (ع) هم بودهاند و سرانجام حسینبن على(ع) را درکربلا یارى کرده و دراین راه به شهادترسیدهاند.
حبیب و یاران دیگر ابا عبدالله الحسین(ع) در روز عاشورا، از چنان عظمت و شکوه و مقامى برخوردار بودند که مایه غبطه همگان است. تعبیراتى را که امام صادق(ع) درباره آنان به کار برده است، بسیار ارزشمند است.
القابى همچون «اولیا و دوستان خدا»، «برگزیدگان پروردگار»، «یاران وفادار دین خدا»، «انصار پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین»، «پاکان رستگار و سعادتمند» و... از زبان امام صادق(ع) درباره آنان صادر شده است (1) .