یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد یوم الله 22 بهمن

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد یوم الله 22 بهمن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

یوم الله 22 بهمن

امام امت قدس سره از 22 بهمن همچون 15 خرداد، 17 شهریور، 12 فروردین و ... به عنوان «ایام الله‏» یاد کردند. و درباره چنین ایامى فرمودند: «بر ملت‏شریف ماست که این ایام الله را - که هدیه‏هایى از عالم غیب ربوبى است - با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهدارى کنند» . (1)

علامه طباطبایى در تفسیر گران‏قدر المیزان مى‏نویسند: «با این که تمام روزها و تمام چیزها از آن خداى متعال است، ولى اختصاص دادن روزهایى به نام «ایام الله‏» یا یوم الله به خاطر آن است که فرمان و امر خدا در آن روزها چنان آشکار است که براى فرمان جز خدا، هیچ گونه ظهورى باقى نمى‏ماند، ایام الله زمان‏ها و شرایطى است که فرمان خدا و آیات و نشانه‏هاى وحدانیت و سلطه الهى آشکار شده، یا مى‏شود; مثل روز مرگ که قدرت و سلطه «آخرت‏» در آن روز آشکار مى‏شود و اسباب دنیوى از تاثیر مى‏افتد، یا روز «قیامت‏» که هیچ کس براى دیگرى مالک هیچ چیز نیست، و در آن روز فرمان از آن خداست. یا مثل ایامى که خداوند در آن‏ها قوم «نوح‏» ، «عاد» و «ثمود» را به هلاکت رسانده، که در امثال این گونه روزها، قهر و غلبه الهى آشکار شده و معلوم مى‏گردد که تمامى عزت متعلق به خدا است.

ممکن است که منظور از ایام الله ایامى باشد که نعمت‏هاى خداى متعال آشکار است; مثل روز خروج نوح و اصحابش از کشتى با سلام و سلامتى و برکت‏هاى الهى یا روز نجات دادن ابراهیم از آتش یا غیر این‏ها ... از حوادث و ایامى که جز به خدا نمى‏توان به دیگرى نسبت داد، این‏ها روزهاى خاص خدائى (ایام الله) است ...» . (2)

پس ایام الله روزهاى بزرگ و تاریخى و سرنوشت‏سازى است که در تاریخ یک ملت‏یا در سرنوشت‏یک نسل یا کلا در سرگذشت «انسان‏» پیش مى‏آید.

گاهى به صورت نعمتى بزرگ و گاهى به صورت عذابى عظیم و دردناک که حتى منجر به زوال یک ملت گشته و نام «عذاب استیصال‏» به خود مى‏گیرد.

علامه طباطبایى رحمه الله در جاى دیگر مى‏فرماید: «ایام الله ایامى است که هیچ حکومت و سلطه‏اى نیست، مگر براى خدا، مثل روز مرگ، برزخ، روز قیامت و روز عذاب استیصال ...» . (3)

ایام الله در روایات

در روایات متعددى، به روز مرگ، قیامت و روز قیام حضرت مهدى - عجل الله تعالى فرجه - ایام الله اطلاق شده است.

از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است که فرمود:

«ایام الله، یوم یقوم القائم علیه السلام، و یوم الکرة، و یوم القیامة; (4)

ایام الله روز قیام حضرت مهدى موعود علیه السلام، روز رجعت و روز قیامت است.»

در تفسیر على بن ابراهیم نیز روایتى بدین مضمون نقل شده، ولى به جاى کلمه «الکرة‏» «یوم الموت‏» آمده است. (5)

ابن ابى‏الحدید مى‏نویسد: «ایام الله، هم ایام «انعام‏» است و هم ایام «انتقام‏» تا بدین وسیله «رغبت‏» و «ترس‏» ایجاد شود» . (6)

22 بهمن نیز یکى از روزهایى است که خداوند متعال نعمت‏بزرگ پیروزى را به ملت‏به پاخاسته ایران اسلامى عطا فرمود و به فرموده امام امت از ایام الله گردید.

ملتى که سال‏هاى سال زیر چکمه‏هاى حکام جور و دژخیمان خودفروخته، آخرین نفس‏هاى حیات خود را مى‏کشید، خداوند متعال با برانگیختن رهبرى فرزانه و بى‏نظیر روح تازه‏اى در آن‏ها دمید و با حرکتى یک پارچه و پرخروش، با سلاح ایمان و رهبریت روح خدا در مقابل طاغوتیان تا دندان مسلح ایستادند و لطف بزرگ الهى و نعمت پیروزى را نصیب خود گردانیدند.

یادآورى ایام الله

«و لقد ارسلنا موسى بایاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الى النور و ذکرهم بایام الله ..» . (7)

ما موسى را همراه با نشانه‏ها و آیه‏هایمان فرستادیم (و دستور دادیم) قوم خودت را از ظلمت‏ها به سوى «نور» بیرون آر، و آنان را به یاد ایام الله بینداز.» یادآورى روزهاى بزرگ (اعم از روزهاى پیروزى یا روزهاى سخت) نقش مؤثرى در بیدارى و هوشیارى ملت‏ها دارد. بدین جهت امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه‏اى به «قثم بن العباس‏» که کارگزار وى در مکه است چنین مى‏نویسد: «براى مردم حج را بر پاى دار، و آنان را به یاد «ایام الله‏» بینداز» . (8)

امام خمینى قدس سره مى‏فرماید: «تذکر به «ایام الله‏» که خداوند متعال به آن امر فرموده است، انسان ساز است. قضایائى که در ایام الله رخ داده است، براى تاریخ و انسان‏ها در طول تاریخ آموزنده و بیدار کننده است. حوادث بزرگ تاریخ که قرآن مجید هم از بعضى از آن‏ها یاد کرده است، سرمشقى پربرکت‏براى ساختن جامعه‏ها و اشخاص و جامعه عصر ما که عصر انقلاب است و در کشور ایران که کشور انقلاب و شاهد بسیارى از حوادث بزرگ که باید آن‏ها را ایام الله محسوب کنیم و به ذکر آن‏ها و تذکر آن ایام بپردازیم که براى ملت قهرمان و مجاهدان سلحشور، درس انقلاب است‏» . (9)

در این آیه شریفه خداوند متعال، بعد از این که حضرت موسى علیه السلام را مامور مى‏سازد تا ایام الله را یادآورى کند، یک نمونه از ایام الله; یعنى، روز نجات بنى‏اسرائیل از چنگال فرعونیان را یادآورى مى‏فرماید:

«اذ انجاکم من آل فرعون‏»

با این که در تاریخ بنى‏اسرائیل، روزهاى بزرگى که خداوند در پرتو هدایت‏حضرت موسى علیه السلام به آن‏ها نعمت‏هاى بزرگ عطا فرمود، فراوان بود، ولى ذکر «روز نجات‏» در این آیه، حاکى از اهمیت فوق العاده استقلال و آزادى از چنگال فرعونیان مى‏باشد. (10)

روز 22 بهمن 57 نیز روز نجات ملت ایران از چنگال طاغوتیان زمان، روز آشکار شدن نعمت‏بزرگ الهى; یعنى، استقلال و آزادى بود.

این مسلم است که هر ملتى تا از وابستگى‏ها نجات پیدا نکند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمى‏تواند نبوغ و استعداد خود را آشکار سازد و در راه «الله‏» که راه مبارزه با هر گونه شرک و ظلم و بیدادگرى است، گام نهد.

یادآورى 22 بهمن

یادآورى یوم الله 22 بهمن; یعنى، یادآورى رشادت‏ها و فداکارى‏ها و شهادت طلبى‏هاى ملتى منسجم و خداجوى و پیرو ولایت و رهبرى که با ایثار خون خود ثابت کرد که «خون بر شمشیر و حق بر باطل پیروز است.» یادآورى 22 بهمن; یعنى، یادآورى تجلى حکومت الله در روى زمین، روزى که برنده‏ترین سلاح معنوى; یعنى، ایمان، پیروزى آفرید.

روزى که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبل الله‏» رژیم ستمشاهى دوهزار و پانصد ساله طاغوتیان به زباله دانى تاریخ سپرده شد و ثابت کرد آواى «الله اکبر» از رگبار «مسلسل‏» قوى‏تر و نیرومندتر است.

22 بهمن به ما آموخت که در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط باید بر خدا تکیه داشت گرچه دست از سلاح تهى باشد. و وابستگى به شرق و غرب هرچند به سلاح‏هاى مدرن مجهز باشند، در برابر نیروى هماهنگ مردمى که با سلاح ایمان مبارزه مى‏کنند، بى‏اثر است.

تداوم 22 بهمن

تداوم پیروزى‏ها، حاصل تداوم رمزهاى پیروزى است. زیرا هرگز خداوند متعال نعمتى را که به قومى عطا فرمود، از آن‏ها باز پس نمى‏گیرد، مگر آن‏ها خود از نگهدارى آن دست‏بر دارند.

«... ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم...» ; (11)

«خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتى) را تغییر نمى‏دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»

«ان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها على قوم حتى یغیروا ما بانفسهم ...» ; (12)

«خداوند هیچ نعمتى را که به گروهى داده، تغییر نمى‏دهد، جز آن که آن‏ها خودشان را تغییر دهند.»

پیروزى شکوهمند 22 بهمن 57، حاصل عوامل بسیارى است که مهم‏ترین آن‏ها عبارتند از:

1- ایمان به خداوند متعال

2- رهبرى روحانى متقى و فقیه آگاه; امام خمینى رحمه الله

3- اتحاد و همبستگى همه، اقشار ملت.

4- استقامت و پایدارى در راه خدا، تحمل مشکلات و ... بر هیچ کس پوشیده نیست که جمع شدن این عوامل در ملتى موجب نزول تاییدات غیبى الهى گردیده و پیروزى آن‏ها بر دشمنان حتمى مى‏شود.

خداوند متعال مى‏فرماید:

«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التى کنتم توعدون‏» ; (13)

«به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند که! نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است.»

امام امت در وصیت‏نامه سیاسى الهى خود چنین نوشتند: «این انقلاب بزرگ که دست جهان خواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تاییدات غیبى الهى پیروز گردید ... بى‏تردید رمز بقاى انقلاب اسلامى همان رمز پیروزى است و رمز پیروزى را ملت مى‏داند و نسل‏هاى آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلى آن انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه براى همان انگیزه (14) » مى‏باشد.

مقام معظم رهبرى، حضرت آیة‏الله العظمى خامنه‏اى، دامت‏برکاته در این باره چنین فرمودند: «اولا، روز 22 بهمن سال 1357 یک روز بریده از قبل نبود،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد یوم الله 22 بهمن

آل بویه 22 ص

اختصاصی از یاری فایل آل بویه 22 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

آل بویه

در سالهای ضعف و انحطاط بغداد که امراء ترک و کرد و گیل و دیلم خلیفه را هم در تختگاه وی دست نشانده قدرت و غلبه خویش ساخته بودند، با آن که در ایران اندیشه ایجاد یک قدرت پایدار همراه با احیاء مرده ریگ باستانی در خاطر بسیاری از داعیه داران عصر، از گیل و دیلم و طبری شکفته بود، تحقق این رویاء آن هم در یک مدت کوتاه، تا حدی فقط برای آل بویه ممکن شد که آن نیز به سبب اختلافات خانگی، تقید به تقلید از دعوت زیدیان، و برخورد با انقلابات خراسان خیلی زود مثل یک رویای صبحگاهی پایان یافت، مع هذا بنیانگذار این سلسله علی بن بویه دیلمی ملقب به عمادالدوله و برادر زاده‏اش فنا خسرو بن حسن معروف به عضدالدوله، با وجود محدود بودن امارت خویش و با آن که در زمان آنها فرصتی هم برای احیاء فرهنگ باستانی در قلمروشان پیدا نشد، باز استعداد خود را برای بازسازی وحدت از دست رفته قرنهای دور نشان دادند. هر چند دولت آنها به رغم انتسابی که بر وفق رسم عصر به یک پادشاه باستانی مثل بهرام گور هم موفق به ایجاد تعادل پایدار عصر از یاد رفته بهرام در قلمرو یزدگرد نشد، باری طی چندین دهه فرمانروایی آنها، قدرت اخلاف سعد بن ابی وقاص و مروان و معتصم، نقش فعالی را که پیش از آن در سرنوشت مردم ایران داشت به نقش انفعالی مبدل ساخت و بدینگونه عناصر تازه‏یی از طوایف و اقوام مردم ایران بار دیگر آنچه را ایران طی سالها به اعراب و ترکان اهل سُنت واگذاشته بودند، این بار همراه آیین شیعه، دیگر بار، و گرچه برای مدتی کوتاه، به دست آوردند. دولت شیعی آل‌بویه در بخش مهمی از سرزمین ایران حضور داشت.

سه تن از فرزندان بویه که گویا شغل ماهیگیری در گیلان داشتند، به خدمت امرای آل زیار در آمدند. البته، ماکان کاکی هم از آنان حمایت می‌کرد. همچنین، " علی "، " احمد " و " حسن " مورد حمایت مردآویچ نیز قرار گرفتند. فتح اصفهان برای مرد آویچ، ظاهرا" توسط علی که برادر بزرگ‌تر بود صورت گرفت. پس از قتل مرد آویچ، غلامان ترک از ترس غلامان دیلمی، به خصوص ابوالحسن علی بن بویه به اطراف گریختند و میدان تنها برای دیلمیان خالی ماند. علی بن بویه به همراه برادر خود، احمد که کنیه ابوالحسین داشت به فتح اهواز توفیق یافت (326 ه.ق.). وی، غلامان ترک را که به سرداری "بجکم " در آنجا پناه گرفته بودند متواری ساخت.

علی بن بویه پس از فتح خوزستان، عازم فارس شد و احمد نیز به کرمان روی آورد و به فتح آن ولایت نایل آمد ( 334ه.ق). سپس ،به بغداد رفت و المستکفی بالله – خلیفه عباسی – را مطیع خود ساخت. خلافت بغداد که پیشرفتهای برادران بویه را برای العین می‌دید، به صلاحدید بعضی وزرای خود، از جمله " ابن مقله " با آنان از در مماشات در آمد و لقب خاص برای آنان فرستاد که علی را " عماد الدوله " و حسن را " رکن الدوله " و احمد را " معزالدوله " نامید.

همان معزالدوله بود که در بغداد دستور داد سب آل علی (‌ع‌) موقوف شود و مراسم عزاداری ماه محرم را برپاداشت. به خصوص، در ایام عاشورای سال 352 ه.ق. که جمع کثیری در بغداد گرد آمدند و بازارها بسته شد ،‌مردم آن روز آب ننوشیدند و در بازارها خیمه پر پا کردند و بر آن خیمه‌ها پلاس آویختند و زنان بر سر وروی خود می‌کوفتند .

از این زمان رسم زیارت قبور ائمه – علیهم اسلام – رایج گردید و بغداد به دو قسمت مهم شیعه نشین (کرخ) و سنی نشین تقسیم شد (363 ه.ق.). همچنین، مقام نقابت علویان هم در زمان آل بویه تأسیس شد.

امرای حمدانی که به حمایت خلیفه به بغداد تاختند، از معزالدوله شکست خوردند. معزالدوله در سال 336 ه.ق. بصره را تصرف کرد. همچنین در سال 337 ه.ق. به موصل تاخت و ناصر الدوله حمدانی را فراری ساخت .اقامت معزالدوله در سال 356 ه.ق. در بغداد ادامه داشت.

عمادالدوله ،برادر بزرگ‌تر، (متوفی به سال 338 ه.ق.) از آنجا که وی پسری نداشت، از رکن الدوله برادرش که در عراق و ری بود در خواست کرد تا " پناه خسر " پسرش را به شیراز بفرستد که جانشین او شود. این پناه خسرو، لقب " عضد الدوله " یافت و در شیراز به حکمرانی فارس و بنادر و سواحل خلیج فارس پرداخت. رکن الدوله، مردی با تدبیر بود، او در 359 ه.ق. به کردستان لشکر کشید و حسنویه، پسر " حسین کرد " ،‌را که حاکم آن ولایت بود، وادار به مصالحه کرد. وزیر او، ابوالفتح که فرزند این عمید بود، قرارداد مصالحه را امضاء کرد.

رکن الدوله با امرای سامانی، به خصوص ابوالحسن سیمجور که از جانب سامانیان حکومت خراسان را داشت، اغلب در کشمکش بود. تنها وقتی صلح میان این دو خانواده رخ داد که امیر نوح سامانی از دختر عضدالدوله خواستگاری کرد و این ازدواج هم صورت گرفت (361 ه.ق.) تا وقتی معزالدوله زنده بود، میان برادران و خانواده بویه اختلافی نبود. پس از مرگ معزالدله (356 ه.ق.) که عزالدوله بختیار، پسر


دانلود با لینک مستقیم


آل بویه 22 ص

استعداد یابی در کشتی

اختصاصی از یاری فایل استعداد یابی در کشتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

دبیر راهنما : جناب آقای خرسندی

تهیه کننده : امین بنایی مقدم

مرکز پرورش استعدادهای درخشان

مدرسه شهید هاشمی نژاد(2)

کلاس 201 متوسطه

سال تحصیلی 86-87

 

تاریخچه ........................................................................... 4

کشتی در ایران ................................................................... 5

کشتی و انواع آن ................................................................. 5

تعریف کشتی و فایده آن ........................................................ 6

گارد و حالات مختلف آن ....................................................... 7

نام گذاری گاردهای کشتی فرنگی و آزاد ................................... 8

گاردهای مخالف ، موافق و مختلط ........................................... 8

عوامل موثر در کشتی ......................................................... 10

فنون در کشتی ................................................................... 15

منابع و مآخذ ..................................................................... 21

« تاریخچه »

ورزش کشتی یکی از با سابقه ترین ورزشهایی است که در نزد اقوام و ملتهای گوناگون ، از دوران باستان به شکلهای مختلف برگزار می شده است و تقریبا در هیچ ایل و قبیله و روستا و شهری نیست که این ورزش برای مردم آشنا نباشد .

مبدا کشتی به حیات انسان باز می گردد . از زمانهای بسیار دور ، کشتی چیزی کاملا متفاوت با چیزی که امروزه ما آن را می شناسیم بوده است .

وقتی انسان نخستین دریافت که به کمک قدرت بدنی و زور بازوی خود

می تواند بهتر بر حریفان و حیوانات مهاجم چیره شود ، بیشتر به اهمیت کشتی پی برد .

در آن هنگام کشتی ورزشی نبود که در اوقات بیکاری انجام شود و یا وسیله ای برای استراحت و یا فرار از جامعه باشد ، بلکه وسیله ای برای ادامه بقا بوده است .

به کمک کشتی بود که انسان می توانست از جان خود و خانواده خود محافظت کند و باز هم به خاطر کشتی بود که انسان می توانست غذا بدست آورد . مردان هر خانواده و قبیله ای که زورمندتر از بقیه بودند ، موقعیت و مقام بیشتری نسبت به دیگر خانواده ها و قبایل کسب می کردند و حتی رئیس و فرمانده بقیه می شدند .

قرنها بعد هنگامی که انان توانست به آتش دست یابد ، به زراعت بپردازد ، از فلزات ابزار بسازد و حیوانات را اهلی کند ، کم کم کشتی جنبه های جدیدی به خود گرفت .

از این زمان به بعد ، کشتی تبدیل به یک وسیله سرگرمی شد .

علاوه بر این ، مردان دست به کشتی می زدند تا قدرت خود را بیازمایند و مشخ شود که چه کسی قویتر است .


دانلود با لینک مستقیم


استعداد یابی در کشتی

قاعده غرور 22 ص

اختصاصی از یاری فایل قاعده غرور 22 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

به نام خدا

قاعده غرور: فریب خورده (برای درافت غرامت) به کسی‌که فریبش

داده رجوع می کند.

2.از موجبات ومسببات ضمان همین غرور(فریب خوردگی) است.

جمله « المَغرورُ یَرجِعُ إِلی مَن غَرَّهُ »‌ هر چند در متن حدیثی به عینه نیامده است اما بین فقها مشهور است. آری در کتاب مستدرک الوسائل از کتاب دعائم الاسلامدر حدیث امام علی‌(ع) آمده است که: «مرد برای‌مهریه به کسی‌رجوع می کند که او را فریب داده است». همچنین در روایت جمهور از امام علی(ع) چنین آمده است: «مغرور برای مهریه به کسی‌که فریبش داده برمی‌گردد».

قبل از ورود به بحث از قاعده غرور وغرر تحقیق در ماده غرور و غرر و همچنین کلمه « تدلیس» وارتباط آن با غرور مناسب است.

می گوییم: به دلالت کتابهای‌لغوی، معنی‌غرور انخداع و فریب خوردگی است. از قاموس: غَرَّهُ غَرواً و غَرّاً و غِرَّهً، مغرور وغریر یعنی: او را نیرنگ داد و به باطل تطمیعش کرد او هم نیرنگ را پذیرفت وگول خورد و غافل شد. در المنجد:‌هرکس خدعه را بپذیرد پس مغرور است. در مفردات گفته شده: غَرَرتُ فلاناً یعنی‌به او نیزنگ ریختم وبه آنچه می‌خواستم از او رسیدم. وغِرَّه ناآگاهی‌و غفلتی است که در بیداری‌اتفاق می افتد. و اصل آن از غُرّ است که در چیزی‌آشکار می‌شود. و از همین ماده است غِرّه الفَرَس و الغُرور. هر چیزی‌انسان را فریب دهد من جمله مال و جاه و شهوت و شیطان و ... گاه آن را به شیطان تفسیر کرده اند چون شیطان خبیث ترین فریب دهندگان است. و گاه به دنیا تفسیر شده چون گفته شده: دنیا می فریبد وضرر می‌زند ومی گذرد.

و غَرَر خطر است و از غَرّ گرفته شده واز بیع غرر نهی شده است. در صحاح می‌خوانیم: رجلٌ غَرٌّ و غَریرٌ یعنی بدون تجربه ... و غِرّه غفلت است و غارّ غافل است. و أَغَرَّهُ یعنی: او را به غفلت آوردم ( او را با غفلت فریب دادم). إغتَرَّ بِالشَّیئ یعنی‌با آن چیز فریفتم. و غرر خطر است و پیامبر خدا(ص)* از بیع غرر نهی‌فرمودند مانند بیع ماهی در آب.

و غُرور چیزی‌از متاع دنیا است که به وسیله آن می‌فریبند. غَرَّه یغُرّهُ غُروراً یعنی به او خدعه کرد.

از ابن سکّیت نقل شده: غَرور شیطان است و این آیه از همین باب است: « وَ لا یَغُرَّنَّکُم بِاللّهِ الغَرورِ.

غَرور آن است که ظاهری دوست داشتنی و باطنی مکروه و ناپسند دارد. همچنین غَرور دارویی است که با آن می فریبند. غَرَّهُ یَغُرُّهُ یعنی او را فریب داد و غُرور یعنی متاع دنیا که با آن می فریبند.

از قاموس: أنا غَریرک منه یعنی: من تورا از آن برحذر می دارم. و غَرَّرَ بنفسهِ تغریراً یعنی: نفسش را در معرض هلاکت قرار داد. و غَرَر با حرکت اسم است و اسم غِرّه مکسور می‌باشد.

در نهایه: الغِرَّه غفلت است و اغترار طلب غفلت است. و در حدیث آمده که پیامبر(ص) از بیع غرر نهی‌فرموده و آن چیزی است که ظاهرش مشتری را می فریبد و باطنش مجهول است.

ازهری‌گفته: بیع غرر آْن است که بدون تعهد و مسئولیت وبدون وثیقه باشد و بیعهایی‌هم که دو طرف معامله به باطن مجهول آن بیعها احاطه ندارند، داخل در همین بیع غرر است. از لغت استفاده می شود که غرر اسمی است از تغریر که معنای‌آن در معرض هلاکت قرار دادن است. و غرر تفسیر شده است به چیزی‌که با ظاهرش مشتری ‌را می‌فریبد و باطنش مجهول است مانند بیع ماهی درآب. همچنین در مجمع البحرین و نهایه (کتاب لغوی‌است) تفسیر شده که غرر، خطر است و بحث از قاعده غرر خواهد آمد إن شاء الله.

اما غُرور در لغت همانطور که قبلا اشاره کردیم انخداع است پس هرکس خدعه را بپذیرد مغرور است. غُرور مصدری‌است از غَرَّهُ یعنی فریبش داد. از همه سخنان اهل لغت و از موارد استعمال این کلمه ظاهر می شود که غرور به معنی خدعه و نیرنگ و فریب خوردگی به چیزی است که ظاهرش مخالف باطنش می باشد.پس مغرور فریب خورده است و غار کسی است که مغرور را به چیزی‌وادار می کند که آن شیئ ظاهر فریبنده ای دارد و باطنش اینگونه (فریبنده) نیست.

اما تدلیس: باب تفعیل است از ماده دَلَسَ به معنای‌تاریکی مانند دُلسَه. گویا مدلِّس با نیرنگ زدنش امر را تاریک کرده و آن را مبهم نموده تا توهم غیر واقع شود(مغرور غیر واقع را توهم کند)

از المنجد: بایع تدلیس کرد یعنی: عیب مبیع را از مشتری‌کنمان کرد. دالَسَهُ یعنی به او نیرنگ زد. الدَّلس یعنی خدعه و ظلمت.

در لسان العرب(کتاب لغوی): الدَّلَس یعنی ظلمت. و فُلانٌ لایُدالِسُ و لایُوالِسُ یعنی:‌نیرنگ نمی زند و فریب نمی دهد. و مدالسه مخادعه( یکدیگر را فریب دادن) است. از صحاح و مجمع البحرین و لسان العرب استفاده می شود که تدلیس کتمان کردن عیب کالا از مشتری‌است و دُلسه خدیعه می‌باشد. از سخنان اهل لغت و از موارد استعمال کلمه دُلسه ظاهر می شود که با خدعه و غرور قریب المعنا است. و مراد از قاعده غرور این است که اگر انسان با قولی‌یا فعلی از طرف انسان دیگری‌فریب خورد و خسارت دید و با آن ضرر کرد حق رجوع به کسی‌که او را فریب داده و حق گرفتن خسارت از او را دارد.

مستند قاعده غرور:

1) گاهی برای‌اثبات این قاعده به این گفته مشهور بین فقها استدلال می‌شود: « مغرور به کسی‌که فریبش داده برمی‌گردد».اما این جمله در کتب معتبر ذکر نشده است و شهرت آن در زبان فقها حجیتش را ثابت نمی کند. و شاید هم این قاعده از روایات واصله ای‌به دست آمده باشد که در مواردی که غرور به آن صدق می کند صادر شده اند.

2)و گاهی به وجود اجماع به رجوع مغرور به غارّ( فریب دهنده) به مقدار ضرری‌که غارّ به او تحمیل کرده و استناد فقها به قاعده در ابواب مختلف استدلال می شود و ارسال آن از جمله ارسال مسلمات است. از آنجا که جدا احتمال دارد مجمعین بر این جمله و دیگر مدارک اعتماد کرده باشند. پس اتفاق آنها از اجماع مصطلحی‌که کاشف از قول معصوم است نمی باشد.

3)و گاهی به قاعده تسبیب استدلال می شود. با این تقریب که مغرور هرچند مباشر است اما نسبت به غار که سبب می باشد ضعیف است. اما اشکال اینجاست که مغرور که مباشر است با انگیزه خودش و با اراده و اختیار خود مانند آلت نیست تا ضمان بر عهده غارّ باشد. علاوه برآن بنا بر قاعده تسبیب فقط ضمان به سبب برمی گردد پس رجوع به مغرور معنی‌ندارد. و در


دانلود با لینک مستقیم


قاعده غرور 22 ص

نمازآرامش بی انتها در پیشگاه پروردگار 22 ص

اختصاصی از یاری فایل نمازآرامش بی انتها در پیشگاه پروردگار 22 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

نماز:آرامش بی انتها در پیشگاه پروردگار

در این مقاله ابتدا به نمازو فلسفه وجودی آن و سپس آثار روانشناختی ای فریضه و در پی آن به نوع افضل این عبادت یعنی نماز جماعت و اهمیت آن پرداخته می شود:

تعریف واژه نماز:

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسیست که ایرانیان برای واژهٔ «صلاه» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن و سرفرودآوری برای ستایش و احترام است. واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست

فلسفه وجودی نماز:

در بینش دینی، انسان موجودی است دارای دو بعد جسمی و روحی که نیازهای هر یک از آنها باید تأمین شود. یکی از نیازهای روحی انسان، نیاز به پرستش است و بر این اساس همه انسانها از نوعی ستایش و پرستش برخوردار می‌باشند که فقط مصداق این پرستش مهم است. حقیقت پرستش و نیایش، از مفهوم و مصداق واژة عبادت استخراج می‌شود .

انگیزه‌های پرستش عبارتند از:

1-وجود کمال در پرستش شونده

2-خدمتی که دیده است و نعمتهایی که دریافت کرده است.

3-به منظور جبران کمبودها .

4-برای دفع ضرر احتمالی.

5-تسلط پرستش شونده بر تمام امور انسان.

چرا نماز بخوانیم؟

این سؤال اختصاص به این عصر ندارد. بلکه در دوران ائمه نیز این سؤال مطرح بود. علت نماز خواندن این است که نماز خواندن، اعتراف به ربوبیت خداست یعنی اعتراف به اینکه همه چیز عالم تحت اراده و تدبیر خداست.

نماز خواندن به معنای اعتراف به کنار گذاشتن مدعیان ربوبیت انسان است.

نماز خواندن،‌ ایستادن در برابر خداوند بزرگ و مسلط بر امور با حالت ذلت و فقر و ضعف و خضوع می‌باشد. این سؤال نیز ذهن عده‌ای را مشغول می‌کند که نماز خواندن چه فایده‌ای دارد؟

پاسخ به این سؤال از سه جنبه عقلی‌ و نقلی و تربیتی در این مقاله آمده است .

در انتهای مقاله ، ضرورت الگوبرداری انسان مطرح می‌شود که برای پیمودن راههای پرخطر این نیاز، احساس می‌شود که در نماز شهادت به رسالت پیامبر (ص) با این روحیه تناسب دارد.

نگاهی به آثار نماز از منظر روان‌شناختینماز آرامش روان و سکینه خاطر است.    به نظر می‌رسد که نماز این عالی‌ترین جلوه نیاز، ارتباطی گسترده با ابعاد مختلف زندگی انسان داشته باشد. از میان تمام فرایضی که از لحاظ دینی بر مسلمانان واجب است نماز بیشترین ارتباط را با انسان دارد. هر روز پنج بار نماز این کتاب هستی را ورق می‌زنیم و این چنین است که نماز کلاس درسی می‌شود که آموختنی‌هایش تمامی ندارد.    امروزه روانشناسی را به عنوان علم رفتارشناسی معرفی می‌کنند و در اینجا ما به بررسی تأثیراتی می‌پردازیم که نماز به عنوان یک رفتار بر ابعاد مختلف روح و روان انسان می‌گذارد.    از دیدگاه روانشناسان یکی از عوامل رشد و شکفتگی شخصیت نشانه‌های رمزی است. از خوشبختی آدمی یکی این است که می‌تواند نشانه‌های رمزی بکار برد.    آدمی هر چه بیشتر ترقی کند و به کمال نزدیک‌تر شود بیشتر نشانه‌های رمزی بکار می‌برد و برعکس هر چه بیشتر در حال تنزل باشد، نشانه‌های رمزی کمتر مورد استفاده‌اش واقع می‌شوند.    یکی از فواید نشانه‌های رمزی این است که جای انگیزه‌های غریزی و تمایلاتی را که ابزار آنها مقتضی یا مناسب و یا مقدور نیست می‌گیرند و به تسکین یا تخفیف تنیدگی و ناراحتی که ناشی از عدم ارضای آنهاست می‌پردازند.    «ان الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر». همانا نماز انسان را از بدی و زشتی باز می‌دارد.    و از همین جا درمی‌یابیم که شاید نماز نشانه‌ای رمزی است که باعث رشد شخصیت ما می‌شود و آن را اعتلا می‌بخشد.    روانشناسان معتقدند «نشانه‌های رمزی مناسب نیروی زندگی را به خدمت خود در می‌آورند و از تنیدگی‌ها و ناراحتی‌ها می‌کاهند و آدمی را قادر می‌سازند به اینکه خود را به درجات عالی برساند» و بدین سان نماز سکوی اعتلا و معراج انسان می‌شود. نماز می‌تواند به مثابه یک پالاینده عمل کند. زمانی که انسان با انجام مقدمات نماز، رو به درگاه خالق بی‌نیاز می‌کند و با یکی و فقط یکی که او را قادر مطلق می‌پندارد به گفتگو می‌پردازد در واقع به یکی از نیازهای مهم روانشناختی خود پاسخ داده است.    یکی از نیازهای انسان نیاز به بزرگداشت است، یعنی نیاز به برتر از خود را ستایش کردن و به تأیید او پرداختن و پیروی کردن از او. با نماز خواندن این آیین مقدس و همیشگی برای


دانلود با لینک مستقیم


نمازآرامش بی انتها در پیشگاه پروردگار 22 ص