دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 147
داده کاوی چیست و چرا آنرا به کار می بریم؟
بسیاری از فروشگاهها پس از گذشت یک ربع قرن از آغاز فعالیت، هنوز مشتری وفادار خود را دارند. این وفاداری تصادفی نیست. اداره کنندگان این فروشگاهها به سلایق و نیازهای مشتریان خویش واقف شده اند و توان مالی خرید آنها را می شناسند. وقتی کسی از آنها راهنمایی بخواهد پاسخ آنها براساس دانش اندوخته شان در مورد ذائقه و بودجه آن مشتری و همچنین دانش شان در باره محصولات خودشان خواهد بود.
افرادی که به این فروشگاه رفت و آمد دارند در مورد کالاهای آن فروشگاه چیزهای زیادی می دانند. هر چند این دانش یکی از دلایل آنها برای ایجاد خرید از آنجاست و به همین دلیل به فروشگاه های دیگر نمی روند ولی داشتن اطلاعات خودمانی و صمیمانه در باره هر شخص آنها را مشتری دائمی آنجا می کند و به یک مغازه مشابه دیگر در آنطرف خیابان و روبروی همین فروشگاه نمی روند و برخوردار بودن این فروشگاه از اطلاعات خودمانی و صمیمانه در باره هر شخص آنها را مشتری دائمی آنجام می کند . یک مغازه مشابه دیگر می تواند در آنطرف خیابان و روبروی همین مغازه باز شود ولی ماهها و حتی سالها طول می کشد تا آنها به این سطح از دانش در باره مشتریانشان دست یابند.
طبیعتاً تجارتهای کوچکی که مدیریت خوبی دارند می توانند به نحوه ایجاد رابطه با مشتریانشان پی ببرند. آنها با گذشت زمان در باره مشتریانشان به چیزهای بیشتر و بیشتری پی خواهند برد و از آن دانش برای خدمت بهتر به مشتریان استفاده خواهند نمود و نتیجه کار، مشتریان وفادار و خرسند و تجارتهای سودآور خواهد بود.
شرکتهای بزرگ با صدها هزار یا میلیونها نفر مشتری از مزیت برقراری روابط شخصی حقیقی با تک تک مشتریانشان بی بهره اند. این موسسات عظیم باید به وسایل دیگری برای برقراری رابطه با مشتریانشان تکیه نمایند. آنها باید یاد بگیرند که از آنچه که به وفور دارند یعنی داده هایی که از طریق تعامل با تک تک مشتریان به دست آمده است نهایت بهره را ببرند. این کتاب در مورد تکنیکهای تحلیلی بحث میکند که برای تبدیل داده های مشتریان به دانش در باره مشتریان استفاده میشود.
مدیریت روابط تحلیلی با مشتریان
شکی نیست که لازم است موسسات بزرگ نیز مانند تجارتهای خدمات مدار و کوچک از منافع برقراری روابط یک به یک با مشتریانشان بهره مند گردند. مدیریت روابط با مشتری موضوع گسترده ای است که در کتابها و کنفرانسهای زیادی در مورد آن بحث شده است. تمرکز این کتاب بر نقشی است که داده کاوی می تواند در بهبود مدیریت روابط با مشتری از طریق افزایش توان موسسات برای برقراری روابط با مشتریانشان ایفا کند.
در تمامی صنایع، شرکتهای آینده نگر به سمت این هدف حرکت می کنند که تمام مشتریان را به صورت فردی درک نمایند و از این شناخت برای تسهیل تجارتی استفاده نمایند که مشتری می خواهد با آنها انجام دهد به جای اینکه با رقبایشان همین تجارت را برقرار نماید. این موسسات یاد می گیرند که ارزش هر مشتری را در نظر بگیرند تا تشخیص دهند که کدام یک از مشتریان ارزش سرمایه گذاری و صرف تلاش مداوم را دارند و دور کدام یک را باید خط کشید. این تغییر نگرش و تمرکز بر مشتریان فردی بجای تمرکز بر بخشهای وسیع بازار نیازمند تغییر در کل شرکت است و مطمئناً به بخشهای بازاریابی، فروش و پشتیبانی مشتریان هم سرایت می نماید.
برای بیشتر شرکتها استقرار یک تجارت حول روابط با مشتریان تغییری بنیادین است. بانکها همواره به حفظ تعادل بین هزینه ای که به سرمایه گذاران در بانک می پردازند و سود حاصل از وامهای پرداختی به وام گیرندگان توجه می کنند. شرکتهای مخابرات بر نوع و چگونگی ارتباطات تلفنی مشتریان توجه دارند. شرکتای بیمه بر تعادل پرداخت خسارات بیمه گذاران و مدیریت سرمایه گذاریهای انجام یافته با پول حال از دریافت حق بیمه ها متمرکز شده اند. داده کاوی کمک می کند تا نهادی محصول مدار به نهادی مشتری مدار تبدیل شود. داده کاوی به تعبیری دقیق تر به مجموعه ای از ابزارها و تکنیکها اطلاق می شود و یکی از چند تکنولوژی لازم برای حمایت از شرکتی مشتری مدار می باشد. از منظری وسیعتر داده کاوی دیدگاهی است که مطابق آن اعمال تجاری باید براساس یادگیری باشند، دیدگاهی که در آن تصمیمات آگاهانه بهتر از تصمیمات بدون آگاهی هستند. داده کاوی ، موثر واقع شود باید سایر نیازمندیهای مدیریت ارتباط با مشتریان نیز برآورده شود. یک شرکت به منظور ایجاد رابطه ای یادگیرنده با مشتریان خود باید قادر باشد:
1. متوجه آنچه مشتریانش انجام می دهند باشد.
2. عملکرد شرکت و مشتریان شرکت در طول دورانهای مختلف را همیشه به یاد داشته باشد.
3. از آنچه به یاد می آورد درس بگیرد.
4. براساس آنجه یاد گرفته عمل کند تا مشتریانش سودآورتر باشند.
اگرچه تمرکز این کتاب بر گزینه سوم یعنی درس گرفتن از آنچه در گذشته رخ داده می باشد ولی باید گفت یادگیری در خلا اتفاق نمی افتد. باید سیستمهای پردازش تعاملات برای پی بردن به تعاملات مشتریان، انبار داده ها برای ذخیره اطلاعات در مورد رفتارهای گذشته مشتریان و یک استراتژی برای رابطه با مشتری وجود داشته باشد تا آن برنامه ها را به مرحله عمل در آورد.
نقش سیستمهای پردازش تعاملات
یک تجارت کوچک با مشتریان خود روابطی را از طریق توجه به نیازهایشان، به یاد داشتن ترجیحاتشان و درس گرفتن از تعاملات گذشته برقرار می کند تا در آینده به آنها بهتر ارائه خدمات نماید. چگونه یک شرکت عظیم می تواند مشابه این کار را انجام دهد. وقتی این امکان هست که اغلب کارمندان آن شرکت هرگز به صورت شخصی با مشتریان رابطه نداشته باشند؟ حتی اگر تعامل با مشتری هم وجود داشته باشد ممکن است این روابط هر بار با فروشنده یا کارمند متفاوتی در مرکز تلفن برقرار شود. پس چگونه شرکت می تواند به این تعاملات توجه کند. آنها را به یاد آورد و از آنها درس بگیرد؟ چه چیزی می تواند جایگزین حس خلاق یک فروشنده شود که مشتریانش را با اسم و از روی چهره و صدا می شناسد و عادتها و ترجیحات آنها را به یاد می آورد؟ پاسخ این است که هیچ چیز نمی تواند جایگزین شود ولی این مسئله بدان معنی نیست که نمی توان سعی و تلاش کرد. از طریق به کارگیری هوشمندانه تکنولوژیهای اطلاعات حتی بزرگترین شرکتها هم می توانند به نتایج شگفت انگیزی برسند. در شرکتهای تجاری عظیم، اولین گام یعنی توجه به آنچه مشتری