یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

جامعه شناسی کشاورزی (2)

اختصاصی از یاری فایل جامعه شناسی کشاورزی (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

جامعه شناسی کشاورزی

گرچه جامعه شناسی کشاورزی قدیمی ترین شاخه تخصصی جامعه شناسی روستایی است، اما تا اواسط دهه 1350 هیچگاه این مفهوم بکار گرفته نشد. در عمل یک تداوم بین جامعه شناسی روستای اولیه و آنچه امروز جامعه شناسی کشاورزی خوانده می شود وجود دارد در دهه 1360 جامعه شناسان روستایی در نظریات و تحقیقات خود تأکید بیشتری بر جامعه شناسی کشاورزی نهادند.

به طور کلی سه دوره اساسی در مفهوم بندی مسائل کشاورزی در جامعه شناسی روستایی وجود دارد. دوره اول از پیدایش جامعه شناسی روستایی تا پایان دهه 1320 می باشد که در این دوره مطالعه مسائل کشاورزی یکی از عناصر اصلی فهم اساسی اجتماعی زندگی روستایی بوده است. دوره دوم مربوط به دهه های 1330 و1340 و نیمه اول دهه 1350 است و معروف به رهیافت روانشناسی- رفتار گرایی اجتماعی می باشد. در این دوره همچنین به شیوه های تزریق نوآوری در جامعه کشاورزی اهمیت زیادی داده شده است. دوره سوم از نیمه دوم دهه 1350 شروع شده و معروف به «جامعه شناسی کشاورزی جدید» است. در این دوره بیشترین توجه به «ساختار کشاورزی» شده است- مفهومی که تا قبل از دهه 1350 توجه خاصی به آن نشده بود. در چارچوب جامعه شناسی کشاورزی جدید، بیشتر دیدگاه اقتصاد سیاسی در ساختار کشاورزی بکار گرفته شده است. در این دوره محیط شناسی کشاورزی مورد توجه قرار گرفته و به همین خاطر تحقیقات از زاویه این دیدگاه نیز بررسی خواهد شد. جامعه شناسی کشاورزی همچنان پابه پای سایر شاخه های تخصصی جامعه شناسی روستایی به عمق مسائل اجتماعی در جامعه کشاورزی رسوخ می کند. در دهه 1370 با بکارگیری نظریات جامعه شناختی جامع و روشها و ابزار تحقیقاتی پیچیده شاهد یافته های علمی فراگیرنده خواهیم بود. در آینده کشورهای مختلف با توجه به یافته های جامعه شناسی کشاورزی می توانند خط مشی های کاملی برای کشاورزی خود طراحی کنند.

تحقیقات اولیه جامعه شناسی روستایی در ساختار کشاورزی، 1280 تا 1330

در این دوره جامعه شناسان روستایی جنبه هایی از ساختار کشاورزی- مانند اجاره دارای زمین و انواع مزارع- را مورد بررسی قرار داده اند. بررسی ها بیشتر جنبه توصیفی داشته و تمرکز بر روی سیستم تولید مواد غذایی و سایر محصولات کشاورزی بوده است. موضوع ساختار کشاورزی در واقع جزئی از مطالعه کلی در مورد سازمان اجتماعی ز ندگی روستایی قلمداد می شد و عرضه کننده اطلاعات لازم برای فهم هرچه بیشتر سازمان اجتماعی بوده است. بحران دهه 1310 توأم با رکورد در کشاورزی باعث گردید تا تحقیقات جامعه شناسی روستایی و کشاورزی بر روی راهبرد دریافت واقعیت ها تأکید داشته باشند. در همین رابطه تحقیق درباره بخشی از مسائل ساختار کشاورزی مانند کشاورزان کم درآمد، کارگران کشاورزی، مزارع اجاره داری و کشتمانیها رایج گردید. در دهه 1320 محققین روستایی، ساختار کشاورزی را به عنوان تغیر مستقل در نظر می گرفتند و بر اساس آن فرهنگ و سازمان اجتماعی زندگی روستایی را بررسی می کردندو یا زمینه ای را برای مطالعه مقایسه ای جوامع روستایی فراهم می نمودند.

در ابتدای قرن بیستم تحقیقات میدانی در مورد زندگی روستایی توسط یک جامعه شناس سیاه پوست آمریکایی به نام دوبویس شروع شد. این جامعه شناس به دنبال شناخت شرایط اقتصادی کشاورزان سیاه پوست، ضمن جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه میدانی، از داده های موجود در مورد اندازه مزارع در سرشماریهای 1159 و 1269 آمریکا استفاده نمود. برای اولین بار 25 خانوار کشاورز اجاره دار سیاه پوست آمریکایی به طور جامع از لحاظ سیستم اجاره داری، اندازه مزرعه و درآمد ناشی از فعالیت کشارزی مورد بررسی قرار گرفتند. تا قبل از دهه 1310 بیشتر مطالعات مورد جوامع کوچک روستایی در بسیاری موارد ارائه یک تقسیم بندی برای شناخت کشاورزان بوده است. برای مثال جامعه شناس دیگری به نام ویلیامز در تحقیق خود به این نتیجه می رسد که کشاورزان را می توان به دو طبقه تقسیم کرد:

1- کشاورزان بی پروا

2-کشاورزان محافظه کار

بر اساس تقسیم بندی او دسته اول آنهایی هستند که (منفعت جو) می باشند و تمام کوش خود را به کار می گیرند تا حداکثر منفعت را از زمین خود ببرند. دسته دوم آنهایی هستند که هدف نهایی آنها معیشت است و نه منفعت.

در تحقیقات اولیه جامعه شناسی روستایی برای اولین بار مطالعات موردی با پرسشنامه شروع شد.

در این پرسش نامه ها معمولاً وضعیت عمومی اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و شرایط کار خانوارهای روستایی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه یک چنین مطالعاتی این بود که نوع واحد کشاورزی در شکل گیری سازمان و رفتار اجتماعی روستایی بسیا ر موثر است. بعبارت دیگر نظام بهره برداری کشاورزی نوع گرایش اجتماعی وسازمان بندی جامعه روستایی را مشخص می کند.

یکی از مشخصات تحقیقات جامعه شناختی روستایی در این دوره بکار گیری روش های تحقیق مقایسه ای است. لایولی برای اولین بار جامعه دامداری را با جامعه زراعی مقایسه کرد. پس از مقایسه، او چنین نتیجه گرفت که نوع شرایط کشاورزی در زندگی اجتماعی به اندازه پراکندگی و تحرک اجتماعی جمعیت، درآمد سالانه و تغییرات فصلی در عرضه نیروی کار اهمیت دارد. همچنین او بیان داشت که دسته ای از گرایشات اجتماعی با نوع فعالیت کشاورزی یا دامداری همبستگی دارند. برای مثال جوامعی که تولید کننده غلات هستند پویا تر ولی در عین حال بی ثبات تر از جوامع تولید کننده لبنیات می باشند. در همین رابطه او دریافت که کشاورزان بیش از دامداران در پی نوع آوری هستند. او کشاورزی را به عنوان عامل مشروط در سازمان اجتماعی در نظر گرفته و تأثیر میراث اجتماعی را بر روی نوع فعالیت کشاورزی بررسی کرده است. تعیین واحد تحلیل در مطالعه جامعه کشاورزی یکی دیگر از خصوصیات جامعه شناسی کشاورزی در اواخر این دوره است. وی لند و همکارانش در دانشگاه کلمبیا مزرعه و گرداننده آن را به عنوان واحدتحلیل در طبقه بندی نمونه های آرمانی بکار برده اند . این طبقه بندی مزارع کشاورزی شامل مزارع خانوادگی، مزارع معیشتی و مزارع کارخانه ای است. هدف ازاین طبقه بندی بدست آوردن گروه های مزارع هم گون جهت تسهیل نمودن امر تحلیل بوده است . سه عامل در ایجاد این طبقه بکار رفته است.


دانلود با لینک مستقیم


جامعه شناسی کشاورزی (2)

کنترل داخلی در سیستم های کامپیوتری (2)

اختصاصی از یاری فایل کنترل داخلی در سیستم های کامپیوتری (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

کنترل داخلی در سیستم های کامپیوتری

مبحث کنترل های داخلی در فصل پنجم، تفکیک وظایف بین کارکنان نجری سیستم دستی حسابداری را مورد بررسی قرار داده است. در چنین سیستمی، هیچ کارمندی مسئولیت کامل یک معامله را بر عهده ندارد، و کار هر فرد توسط فرد دیگری که یک جنبه دیگر از همان معاملا را انجام می دهد، کنترل می شود. تفکیک وظایف، از صحت مدارک و گزارشها اطمینان می دهد و منافع شرکت را در برابر تقلب و بی دقتی حفظ می کند.

با کامپیوتری شدن سیستم شرکت، اجرای کارهایی که قبلاً بین افراد بسیاری تقسیم می شد به کامپیوتر واگذار می شود، از آنجا که کامپیوتر می تواند بسیاری از جنبه های مرتبط به هم معاملات را به سادگی انجام دهد، تلفیق عملیات و ادغام وظایف را نیز باید از آن انتظار داشت. برای مثال، کامپیوتر هنگام تهیه لیست حقوق و دستمزد می تواند با یک بار استفاده از پرونده اصلی، انواع وظایف مرتبط را انجام دهد. از جمله این وظایف، نگهداری پرونده های پرسنلی، شامل اطلاعاتی درباره رتبه کارکنان، نرخ حقوق و دستمزد، بیمه و سایر موارد مشابه، بخشی از وظایف تعیین ساعت کارکرد، تسهیم هزینه حقوق و دستمزد، و تهیه فیش و چک پرداخت حقوق و دستمزد است.

باوجود ادغام وظایف متعدد در سیست کامپیوتری، به هیچ وجه از اهمیت کنترل های داخلی کاسته نشده است. عوامل اساسی مربوط به کنترل های داخلی رضایت بخش در سازمان های بزرگ، در مورد سیستم های کامپیوتری نیز مصداق دارد. با وجود تغییر در سازمان عملیات، باز هم تفکیک وظایف و تعیین صریح مسئولیت ها از عوامل اصلی و پا برجا کنترل های داخلی محسوب می شود. به هر حال، این مفاهیم سنتی کنترل، با کنترل های برنامه ای و سخت افزاری کامپیوترها، کاملتر شده است.

در نشریات حسابرسی، کنترل های داخلی مربوط به سیستم های کامپیوتری اغلب به کنترل های عمومی یا کنترل های کاربردی طبقه بندی شده است. کنترل های عمومی به تمام موارد کاربرد کامپیوتر مربوط می شود و شامل مواردی مانند: الف) سازمان مرکز کامپیوتر، ب) روش های ایجاد، مستندسازی، آزمایش و تصویب سیستم اولیه و هر گونه تغییرات بعدی آن، پ) کنترل های تعبیه شده در سخت افزار (کنترل دستگاه های کامپیوتر) و ت) ایمنی پرونده ها و دستگاه هاست. از طرف دیگر، کنترل های کاربردی به سیستم های کاربردی حسابداری خاصی مانند سیستم حقوق و دستمزد کامپیوتری مربوط می گردد. کنترل های کاربردی شامل ضوابطی برای مطمئن شدن از قابلیت اطمینان اطلاعات ورودی، کنترل های پردازش و کنترل های گزارش های خروجی است.

کنترل های سازمانی در یک مرکز کامپیوتر

به دلیل توان کامپیوتر در پردازش کارآمد اطلاعات، معمولا بسیاری از وظایف پردازش اطلاعات به مرکز کامپیوتر واگذار می شود. ادغام وظایف مختلف پردازش در سیستم های دستی یا مکانیکی ممکن است از نظر دستیابی به کنترل های داخلی قوی، ناسازگار تلقی شود، برای مثال ثبت پرداخت های نقدی با مسئولیت تهیه صورت مغایرت بانکی، ناسازگار است. چون از یکی از این کارها برای کنترل کار دیگر استفاده می شود، تفویض هر دو کار به یک کارمند او را درموقعیت قرار می دهد که بتواند اشتباهات خود را پنهان سازد. اما اگر برای کامپیوتر به درستی برنامه سازی شود، کامپیوتر هیچ تمایل یا انگیزه ای برای پنهان کردن اشتباهات خود ندارد. بنابراین، آنچه که به ظاهر ادغام وظایف ناسازگار تلقی می شود، می تواند بدون تضعیف کنترل های داخلی، در وظایف مرکز کامپیوتر ادغام گردد.

هنگامی که وظایف به ظاهر ناسازگار در مرکز کامپیوتر ادغام می شود، وجود کنترل های جبرانی برای پیشگیری از دخالت عوامل انسانی در پردازش کامپیوتری ضروری است. فردی که امکان ایجاد تغییرات غیر مجاز در برنامه های کامپیوتر یا پرونده های اطلاعات را دارد در موقعیت است که می تواند از تمرکز پردازش اطلاعات در مرکز کامپیوتر سوء استفاده کند. برای مثال، برنامه کامپیوتر مربوط به پردازش حسابهای پرداختنی می تواند به گونه ای طراحی شود که صورتحساب فروشندگان تنها در صورتی برای پرداخت مورد تایید قرار گیرد که سفارش خرید و رسید انبار، ضمیمه صورتحساب شده باشد. کارمندی که بتواند تغییرات غیر مجازی در برنامه مزبور به عمل آورد، می تواند پرداخت های بدون اتکا بر اسناد و مدارک کافی به فروشندگان مورد نظرش را سبب شود.

برنامه ها و پرونده های اطلاعات کامپیوتری نمی تواند بدون استفاده از کامپیوتر تغییر یابد. اما، برنامه ها و اطلاعات مزبور می تواند با استفاده از تجهیزات کامپیوتر تغییر داده شود بدون آن که شواهد قابل رویتی از تغییرات باقی بماند. بنابراین، طرح سازمانی مرکز کامپیوتر باید مانع از دسترسی غیر مجاز کارکنان مرکز به کامپیوتر، برنامه ها و پرونده های اطلاعات گردد. این کار از طریق تعیین دقیق و روشن حدود اختیارات و مسئولیت ها، تفکیک وظایف و تعیین دقیق وظایف هر یک از کارکنان مرکز کامپیوتر انجام می شود. ساختار سازمانی یک مرکز کامپیوتر که کارکنان کافی داشته باشد، مستلزم تفکیک مسئولیت های زیر است:

مدیریت مرکز کامپیوتر برای سرپرستی مرکز کامپیوتر مدیری باید گمارده شود. این مدیر باید زیر نظر مسئول صدور مجوز پردازش کامپیوتری، مثلا معاون پردازش اطلاعات یا سیستم های اطلاعاتی باشد. در مواردی که مرکز کامپیوتر بخشی از دایره حسابداری است، مدیر مالی نباید مستقیماً در عملیات کامپیوتر نقشی داشته باشد.

طراحی سیستم ها تحلیل گران سیستم، مسئول طراحی سیستم های کامپیوتری هستند. آنان پس از در نظر گرفتن هدف های کاری و نیازهای کامپیوتری قسمت های مختلف استفاده کننده از خدمات کامپیوتری (گروه های استفاده کننده)، هدف های سیستم و روش های رسیدن به این هدف ها را تعیین می کنند. آن ها مشخصات سیستم کاربردی کامپیوتری را با استفاه از نمودگرها و دستورالعملهای تفصیلی تدوین می کنند.

در این فصل سعی شده است به مهمترین آثار کامپیوتر بر کار حسابرسی توجه شود، اما آموزش کامل مهارت های فنی کامپیوتری، مورد نظر نبوده است. حسابرسان مستقل پی برده اند که آشنایی بیشتر با کامپیوتر، از جمله مهارت های فنی آن، مانند برنامه نویسی، در حرفه حسابداری ارزش روافزونی می یابد.

ماهیت سیستم های کامپیوتری

قبل از بررسی آثار سیستم های کامپیوتری بر کار حسابرسان مستقل، لازم است شناختی از ماهیت کامپیوتر و توانایی های آن به دست آوریم. یک سیستم کامپیوتری تجاری، معمولا از یک دستگاه کامپیوتر عددی و دستگاه های جانبی آن، مجموعا به نام سخت افزار و قسمت دیگری به همان اهمیت، شامل برنامه ها و دستور العمل های مختلف به نام نرم افزار تشکیل می شود.

سخت افزار دستگاه پردازش مرکزی (CPU)، قسمت اصلی سخت افزار یک کامپیوتر است. دستگاه پردازش مرکزی از یک واحد هدایت (کنترل)، که دستورالعمل های برنامه کامپیوتری را برای پردازش اطلاعات به جریان می اندازد، واحد حافظه برای نگهداری برنامه های کامپیوتری و اطلاعات مورد پردازش و یک واحد محاسب و منطق با توانایی جمع، تفریق، ضرب و تقسیم کردن و مقایسه اطلاعات با سرعت های زیادی که با یک میلیونیم ثانیه، یک میلیاردیم ثانیه یا حتی یک تریلیونیم ثانیه اندازه گیری می شود، تشکیل شده است.

دستگاه های جانبی دستگاه پردازش مرکزی، وسایلی برای ورود، خروج و نگهداری اطلاعات و ارتباطات مخابراتی است. وسایلی را که با دستگاه پردازش مرکزی در ارتباط مستقیم هستند، پیوسته (Online) و تجهیزاتی را که با آن در ارتباط مستقیم نباشند، ناپیوسته یا گسسته (Offline) نامند.

اولین گام در پردازش الکترونیکی اطلاعات، تبدیل اطلاعات به شکل قابل استفاده کامپیوتر است. این کار توسط دستگاه های ثبت و ورود اطلاعات مانند: دستگاه منگنه کارت و نوار، کارت خوان، نوار خوان، علامت خوان، صندوق های دریافت نقدی الکترونیکی و پایانه های هوشمند انجام می شود. هر یک از این علامت خوان، صندوق های دریافت نقدی الکترونیکی و پایانه های هوشمند انجام می شود. هر یک از این دستگاه ها اطلاعات را به شکلی برای ورود بعدی به واحد حافظه ثبت می کند یا آن ها را مستقیماً به واحد پردازش مرکزی ارسال می دارد.


دانلود با لینک مستقیم


کنترل داخلی در سیستم های کامپیوتری (2)

دانلودمقاله درمورد پرسشهاى نوپیداى فقهى

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله درمورد پرسشهاى نوپیداى فقهى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

پرسشهاى نوپیداى فقهى (2)

مقدمه دوم: مبانى عموم پرسشهاى نوپیدا

بدین سان به یارى خدا و هدایت او. نخست بیان پنج نکته را بایسته مى‏دانیم:

نکته اول: دانستنى است که نزد شیعه، شیوه پژوهش و استنباط حکم در این گونه از پرسشها با نظر برادران اهل سنت تفاوت دارد، بازگشت این تفاوت به مبانى اصولى هر یک از این دو گروه بر مى‏گردد، چه، شیعیان به نصوص خاص و عام و همچنین قواعد کلى برگرفته شده از ادله معتبر، یعنى کتاب و سنت و اجماع قطعى، تمسک مى‏ورزند، و هیچ در این حوزه به «گمان‏» تکیه نمى‏زنند; زیرا از دیدگاه ما، اجتهاد عبارت از استنباط حکم شرعى فرعى از ادله آن است و هر رخدادى را حکمى شرعى است که از ناحیه شارع جعل و تشریع شده و مجتهد پیوسته در پى رسیدن به آن است، خواه بدان برسد و خواه نرسد.

در جاى خود به ادله خاص ثابت‏شده است که در آیین اسلام هر رخدادى داراى حکمى شرعى است، خواه ما از آن آگاهى بیابیم و خواه نه، و این احکام واقعى نزد رسول خدا(ص) و پس از آن حضرت نزد اوصیاى معصوم او، علیهم السلام، به ودیعت نهاده شده است. بر این پایه، آنچه رخ مى‏دهد از احکامى در واقع، تهى نیست، البته ناگفته پیداست که ما اگر به حکم واقعى نرسیم قطعا به حکمى ظاهرى دست مى‏یابیم; چرا که در جاى خود نزد ما ابت‏شده است که فقیه یا به حکم واقعى دست مى‏یابد، یا درباره آن به گمانى معتبر - که دلایل قطعى بر معتبر بودن آن نزد شارع دلالت مى‏کند، مى‏رسد - که آن را در اصطلاح، امارات نامیده‏اند و یا شک مى‏کند. در حالت‏شک نیز ناگزیر به یکى از اصول عملى معتبر، یعنى برائت، استصحاب، تخییر، یا احتیاط بر مى‏گردد. این اصول چهارگانه به نوبه خود، همه موارد شک را در بر مى‏گیرد و هیچ چیز را فرو نمى‏گذارد. بر این پایه در فقه اسلامى، هیچ «خلا قانونى‏» وجود ندارد، نه واقعا و نه ظاهرا. وظیفه مجتهد نیز دوش کشیدن فرایند کشف و بازیابى حکمى است که در شریعت وجود دارد. این تفسیر اجتهاد از دیدگاه شیعه امامیه است.

اما اجتهاد نزد اهل سنت بکلى با آنچه نزد ما هست، تفاوت دارد; زیرا آنان در پاسخ این گونه پرسشها به قیاس ظنى، استحسان، مصالح مرسله، سد ذرایع و منابعى همانند آن، هر یک با برداشت‏خاص خودشان، استناد مى‏کنند و بر پایه مبانى آنان اجتهاد در چهارچوب نصوص فقهى، منحصر نمى‏ماند.

مى‏توان گفت اجتهاد از دیدگاه اهل سنت کلا بر سه گونه است:

گونه نخست: اجتهادى که آن را «اجتهاد بیانى‏» مى‏خوانند و به همان معناى استنباط حکم شرعى از متون دینى است که پیشتر درباره‏اش توضیح دادیم.

گونه دوم: تشریع و جعل حکم در حوزه آنچه درباره‏اش نصى وجود ندارد; در این جا مجتهد، راى و فهم خویش را به کار مى‏گمارد تا بر پایه قیاس ظنى، یا بر پایه اصل استحسان، یا مصالح مرسله و یا بر سد ذرایع - چونان که هر یک از اینها در منابع اهل سنت مشروح بیان شده است - حکم شرعى را تشخیص دهد. حکمى که در نتیجه چنین اجتهادى از سوى مجتهد جعل مى‏شود به منزله حکم خداست، و این خود چیزى است که عقیده به تصویب نزد اهل سنت آن را مى‏طلبد.

سستى این انگاره روشن است که خود مى‏بینید، چه چنین ظنى به هیچ‏وجه نمى‏تواند از حق بى‏نیاز کند و بر جاى آن نشیند.گفتنى است انگیزه اهل سنت از روى آوردن به چنین منابعى براى استنباط، کمبود و کم مایگى منابع و نصوصى است که در اختیار دارند; چرا که آنان خود را از برخوردار شدن از زلال روایات و احادیث فراوانى که از امامان، علیهم السلام، رسیده است، بى‏بهره کرده‏اند و بدین سان بدانچه اکنون گرفتار آنند، گرفتار آمده‏اند. این در حالى است که رسول خدا(ص) در حدیث متواتر فریقین، آنگاه که فرمود:

«انى تارک فیکم‏الثقلین کتاب الله و عترتى‏» مردمان را از فرجام چنین رخدادى برحذر داشت.

گونه سوم: اجتهاد در برابر نص که برخى از نمونه‏هاى آن زبانزد همگان است، همانند آنچه از عمر نقل شده که گفت:

«متعتان کانتا محللتین فى زمن النبى و انا احرمهما و اعاقب علیهما.» این گونه اجتهاد نیز به مانند گونه پیش از دیدگاه ما، ناپذیرفتنى است; چه مجتهد، حق تشریع، ندارد، بلکه باید آنچه در توان دارد به کارگیرد تا از رهگذر نصوص خاص و عام و یا قواعد کلى که راه رسیدن به احکام شرعى است - و ما در جاى خود در بحث اجتهاد و تقلید به آنها پرداخته‏ایم - به احکام واقعى که از طرف شارع جعل شده است، برسد.

نکته دوم:

آیا زمان و مکان اثرى در اجتهاد دارد؟ این زبانزد گروهى از بزرگان معاصر شده است که زمان و مکان داراى اثرى ویژه در اجتهاد است. اکنون باید دید مقصود از این گفته چیست؟ و چگونه احکام شرع با آن که عام و نسبت به هر زمان و مکان فراگیر، است به تفاوت زمان و مکان، تفاوت و تغییر مى‏یابد؟ پوشیده نیست که ریشه‏هاى این بحث را مى‏توان در گفتار پیشینیان و همچنین پسینیان یافت.

به هر روى این گفته یا نظریه به یکى از این سه معناست که برخى صحیح و برخى دیگر ناصحیح مى‏نماید:

1. نخستین تفسیرى که مى‏توان یافت تفسیرى ساده است که هیچ کس از فقیهان آن را نمى‏پذیرند، و آن این که فقیه باید پیرو زمان و مکان باشد; یعنى براى نمونه، اگر بانک ربوى رواج داشته باشد بر وى لازم است به حلال بودن این گونه از ربا فتوا دهد; یا اگر در جایى زندگى مى‏کند که در آن بى‏حجابى و خودنمایى زنان رایج است، لازم است به جایز بودن این امر فتوا دهد.

بنا بر چنین تفسیرى فقیه تابع آن چیزى است که زمان و مکان آن را مى‏طلبد، بى‏شک این توهمى باطل است که هیچ فقیهى از فقیهان مسلمان آن را نمى‏پذیرد.

2. مقصود از این تغییر و دگرگونى تغییر حکم، جداى از تغییر موضوع نیست. که حلال محمد(ص) تا روز قیامت‏حلال است و حرام محمد(ص) تا روز قیامت‏حرام. بلکه هر تغییر و دیگرگونى در حکم با تغییر و دگرگون شدن موضوع صورت مى‏پذیرد.

توضیح آن که در هر حکمى از احکام، سه عنصر وجود دارد:

حکم، متعلق حکم، و موضوع. براى نمونه در گزاره «نوشیدن شراب حرام است‏» تحریم، حکم است، نوشیدن، متعلق حکم است و شراب، موضوع حکم یا در گزاره «پاک کردن مسجد واجب است‏» وجوب، حکم است، پاک کردن، متعلق حکم، و مسجد، موضوع حکم. گاه نیز مى‏شود که تنها حکم و متعلق حکم، وجود دارد، همانند حکم به وجوب نماز و روزه که به پدیدارى بیرونى، تعلق ندارند. در چنین صورتى ممکن است، متعلق موضوع نیز نامیده و در نتیجه براى نمونه گفته شود، وجوب، حکم است و نماز هم موضوع آن.

روشن است که هر حکمى بر پایه موضوع آن استوار است و با آن نسبتى، همانند نسبت معلول به علت، یا نسبت معروض به عرض دارد. مى‏گویم نسبتى «همانند» نسبت معلول به علت و نمى‏گویم «خود» آن، چرا که این گونه عنوانها - یعنى علیت و عروض - در پدیدارهاى اعتبارى جارى نیست. به هر روى، لازمه این وابستگى حکم و موضوع، آن است که اگر موضوع تغییر یابد، حکم نیز پیرو آن عوض مى‏شود. از این زاویه روشن است که زمان و مکان مى‏تواند در دیگرگون شدن موضوعهاى بیرونى، اثر و دخالت داشته باشد.

مثال معروفى که در کتاب بیع براى این دیگرگونى و وابستگى مى‏آورند این است که مالیت مال - که عامل درستى آن خرید و فروش آن است - به دیگرگونى زمان و مکان تغییر و تبدیل مى‏یابد; ممکن است آب در کنار رودخانه، هیچ مالیتى نداشته باشد، ولى برعکس در بیابان داراى مالیتى فراوان باشد - این از نظر تفاوت مکانى است.

نمونه دیگر آن که یخ در زمستان داراى مالیت نیست، اما در تابستان مالیت و ارزش دارد. و این نمونه‏اى از تفاوت زمانى است، و نمونه‏هاى دیگر نیز، حکمى مشابه دارند.

این را هم باید دانست که حکم شرعى از جانب شارع مقدس است و موضوعهاى عرفى از اهل عرف گرفته مى‏شود. البته در آن دسته موضوعهایى همانند نماز و روزه و دیگر عبادتها که شارع، خود، آنها را بنیاد نهاده است موضوع هم تنها و تنها از شارع گرفته مى‏شود.

گاه موضوعهاى بیرونى از دیدگاه عرف از جنبه‏هایى چند، تفاوت و تغییر مى‏یابد و دیگرگون مى‏شود، و در هر جنبه نیز، حکم تابع آن است و بر گرد آن مى‏چرخد. از همین روى است که گفته مى‏شود: بخار یا دودى که از نجس برخیزد، نجس نیست، یا سگى که در نمکزار بیفتد و از حالتى که نام و عنوان سگ بر آن صادق است، بیرون رود و به حالتى درآید که نمک بر آن صدق کند، پاک مى‏شود. حتى در چنین صورتى اگر در بقاى نجاست، شکى باشد اجراى استصحاب جایز نیست; چرا که در اینجا شک در بقاى موضوع و دیگرگون شدن آن است، هر چند بنا بر نظریه جریان استصحاب در احکام شرعى.

ناگفته نماند که دیگرگون شدن موضوع نیز به سه گونه امکان‏پذیر است:

- گاه ماهیت عرفى موضوع دیگرگون مى‏شود و جاى خود را به ماهیتى دیگر مى‏دهد، همانند آن که سگ به نمک، یا زغال به دود استحاله شود. در این دو مثال عنوان «سگ‏» و «نمک‏» یا عنوان «زغال‏» و «دود» در نظر عرف عنوان‏هایى جداى از هم هستند. در چنین صورتى تغییر حکم در پى تغییر موضوع، مساله‏اى روشن است.

- گاه برخى از اوصاف ظاهرى موضوع به اوصاف ظاهرى موضوعى دیگر تبدیل مى‏شود، هر چند این دو موضوع کاملا ناسازگار با هم نباشند، همانند آن که شراب به سرکه بدل شود. در اینجا هر چند تفاوتى که از دیدگاه عرف میان دو موضوع وجود دارد به اندازه تفاوت میان سگ و نمک نیست اما به هر روى از دیدگاه عرف این دو موضوع متفاوت و جداى از هم هستند. در این صورت نیز دیگرگون شدن حکم در پى دیگرگونى موضوع، مساله‏اى روشن است; چرا که در اینجا موضوع پیشین از میان رفته است.

- گاه تغییر موضوع به دیگرگون شدن برخى از اوصاف درونى است که ماهیت موضوع را شکل مى‏دهد و جزو آن به شمار مى‏رود، همانند آن که آب در کنار رودخانه از مالیت مى‏افتد یا خون و همچنین اعضاى بدن انسان براى انتقال و پیوند مالیت مى‏یابد. در این صورت هم، دیگرگون شدن حکم به تبع دیگرگونى موضوع، امرى روشن است; زیرا صفتى از صفات موضوع، تغییر یافته که شکل دهنده ماهیت آن است.

اما اگر صفتى از صفات موضوع تغییر یابد که چنین حالتى ندارد، جاى اجراى استصحاب خواهد بود. مثال معروف این آن است که صفات آبى که بر اثر نجاست عوض شده است به خودى خود از بین برود و آب به حالت نخستین برگردد.

بر پایه آنچه گذشت، چنانچه موضوع یعنى ماهیت و صفات شکل دهنده آن، باقى باشد و تغییرى نکند، حکم نیز به همان حالت تا ابد باقى خواهد ماند; زیرا در چنین فرضى دیگرگون شدن حکم، تنها به واسطه نسخ ممکن است و این در حالى است که در پیش گفتیم پس از وفات رسول اکرم(ص) نسخ در احکام وجود ندارد.

همچنین مى‏توان بسیارى از پرسشهاى پیشگفته را حل کرد و به بسیارى از مسائل پاسخ گفت. از این جمله است:

الف، در دورانهاى پیش خرید و فروش خون جایز نبوده; چرا که خون در آن زمان منفعت‏حلالى نداشته و تنها منفعت آن خوردن بوده که آن هم فعلى حرام بوده است. اما دیگرگونیهاى زمان، منافع حلال فراوانى همانند نجات جان مصدومان و بیماران براى خون پدید آورده است از این روى خرید و فروش خون نیز به واسطه این منفعت‏حلال مهم و غالب، جایز مى‏شود; زیرا هیچ دلیلى بر حرمت‏خرید و فروش نجس به طور مطلق نداریم.

ب، مساله خرید و فروش اعضاى بدن همانند کلیه، قلب و مردمک چشم; این گونه اعضاى بدن هر چند در گذشته منفعت‏حلالى که به واسطه آن منفعت داد و ستد شوند نداشته‏اند، اما در روزگار ما از آنها منفعت‏هاى مهمى برده مى‏شود و گاه به کمک آنها انسانى از مرگ یا از کورى نجات مى‏یابد.

البته ممکن است از این جهت در حلال بودن داد و ستد این گونه اعضاى بدن، اشکال شود که این اعضا هر چند منفعتهاى فراوانى نیز داشته باشند، اجزاى مردار هستند، همانند چرمى که از


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد پرسشهاى نوپیداى فقهى

تاریخچه فقه و اجتهاد (2)

اختصاصی از یاری فایل تاریخچه فقه و اجتهاد (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

رهبری و اجتهاد

تاریخچه فقه و اجتهاد

همان طور که در جای خود ثابت‏شده، هدف از آفرینش انسان، تکامل فردی و اجتماعی در امور مادی، معنوی و اخلاقی است و او برای رسیدن به کمال، احتیاج مبرم به قوانینی دارد که تمام جنبه‏های فوق را دارا باشد.

 

●لزوم فقه و شریعت

همان طور که در جای خود ثابت‏شده، هدف از آفرینش انسان، تکامل فردی و اجتماعی در امور مادی، معنوی و اخلاقی است و او برای رسیدن به کمال، احتیاج مبرم به قوانینی دارد که تمام جنبه‏های فوق را دارا باشد; از این رو خداوند برای هر امتی شریعت و قوانینی مقرر فرموده:

«لکل جعلنا منکم شرعهٔ ومنهاجا». (۹)

و مجموعه قوانینی که به پیامبران بزرگ، همانند حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ص) وحی شده، قانون و شریعت را تشکیل می‏دهد:

شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا والذی اوحینا الیک وما وصینا به ابراهیم وموسی’ وعیسی’. (۱۰)

●فقه و شریعت اسلام را می‏توان به چند دوره تقسیم کرد:

۱) در عصر پیغمبر(ص)

در عصر پیغمبر(ص) قرآن و سنت رسول خدا(ص) اساس تشریع بود و مردم مستقیما احکام را از خود پیامبر می‏شنیدند و سؤالات خود را از او می‏پرسیدند; در این عصر، چون پیغمبر با منبع وحی ارتباط مستقیم داشت، احتیاجی به اجتهاد نبود.

۲)عصر خلفا

بعد از رحلت پیامبر اصحاب به قرآن و سنت و احادیثی که از رسول گرامی شنیده بودند عمل می‏کردند و چون به مسائل جدید و مشکلی برمی‏خوردند و یا در تفسیر و معنای آیات و روایات اشکال و ابهامی بر ایشان روی می‏داد به علی‏بن ابی‏طالب(ع) که اهل ذکر و باب علم پیغمبر(ص) بود مراجعه می‏کردند.

در این عصر حدیث و سنت پیغمبر مهمترین اساس تشریع بعد از قرآن بود، چه در قرآن آمده که:

«ما آتاکم الرسول فخذوه ومانهاکم عنه فانتهوا; (۱۱)

آنچه پیغمبر برای شما آورده به آن عمل کنید و از آنچه نهی کرده، خودداری نمایید.»

۳) عصر امام حسن و امام حسین(ع)

بعد از شهادت علی(ع)، امام حسن و امام حسین یکی پس از دیگری مرجع حل و فصل احکام پیروان و شیعیان بودند، ولی متاسفانه در این‏دوران،حکومت اسلامی وضع اسفناکی داشت و ظلم و استبداد مجالی برای ابلاغ احکام به مردم نمی‏داد، اولیای دین نیز به خاطر محدودیتهایی که داشتند،تنها برای پیروان و اطرافیان خود احکام را بیان می‏نمودند.

۴) عصر امام سجاد(ع)

امام سجاد(ع) با همه مشکلات و محدودیتها و کنترل شدید حکومت غاصب وقت، در ضمن دعا و راز و نیاز با پروردگار، بسیاری از دقایق علوم و احکام الهی و مسائل تربیتی و اخلاقی را بیان می‏کردند. مجموعه این دعاها به صورت کتاب بسیار نفیسی به نام «صحیفه کامله سجادیه‏» درآمده است. و رساله‏ای هم از آن حضرت به جا مانده که به نام «رساله حقوق‏» معروف است.

۵) عصر امام محمد باقر(ع)

پس از حضرت سجاد(ع)، فرزند برومندش امام باقر(ع) به جای پدر عهده‏دار امر امامت گردید. در این عصر بر اثر انقلاب حسینی و شهادت آن حضرت و اقدامات امام سجاد از یکسو، و شروع مخالفت‏بنی‏عباس با بنی‏امیه از سوی دیگر،زمینه مساعدی برای تعلیم و تربیت و آگاه ساختن مردم به قوانین ودستورات راستین اسلام فراهم گشت و امام باقر(ع) به خوبی از این‏فرصت استفاده کردند و زمینه مساعدتری برای فرزند خود امام‏صادق فراهم ساختند.

۶) عصر امام صادق(ع)

در عصر امام صادق(ع) هرج و مرج امویان به اوج خود رسیده بود. حضرت این فرصت را غنیمت‏شمرده و به تبلیغ آیین پیامبر(ص) پرداخت و فقه شیعه را به طور گسترده پایه‏گذاری کرد.

گفته می‏شود در حدود چهار هزار شاگرد ازمحضر پر فیضش استفاده می‏کردند و از گفته‏ها و درسهای آن حضرت، قریب به چهارصد کتاب در رشته‏های مختلف تهیه نمودند.

۷) عصر سایر ائمه(ع)

بعد از امام صادق(ع) دردوره امام رضا(ع) و فرزندانش نیز جنبشهای علمی و فرهنگی فراوانی پدید آمد، ولی رفته رفته بر اثر انتقال امام رضا(ع) به خراسان و امام هادی به سامرا و محدودیت امام حسن عسکری(ع)، این آزادی فرهنگی محدودتر گردید; درعین حال، شاگردانشان در گوشه و کنار به نشر علوم و احادیث پرداختند و از زمان امام علی‏بن ابی طالب(ع) تا عصر امام حسن عسکری(ع)، شاگردان آنها توانستند در حدود ۶۶۰۰ کتاب از دریای دانش آنها تهیه کنند.

مرحوم شیخ حرعاملی قسمتی از این آثار را در مجموعه بزرگی به نام وسائل الشیعه تنظیم و جمع‏آوری نموده که مورد استفاده فقها و مجتهدان است. پیش از او نیز مرحوم کلینی (متوفی ۳۲۹ه.ق.) و شیخ صدوق (متوفی ۳۸۱ه.ق.) و شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ ه.ق.) در چهار کتاب چندین جلدی به نامهای اصول و فروع کافی، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار امهات روایات فقهی را گردآوری کرده بودند.

۸) دوران نایبان امام

پس از امام حسن عسکری(ع) فرزند برومندش، حضرت ولی‏عصر(ع) به امامت رسید. در این عصر مردم به وسیله چهار نفر که نماینده و نایب آن حضرت بودند، مشکلات و مسائل خود را حل می‏کردند وپس از مدتی بنا به مصالح عالی الهی امام دوازدهم از انظار پنهان گشت، و طبق مدارکی این نمایندگی به طور عموم به فقهای عظام منتقل گردید.

طبق این مدارک، فقهای عظام از زمان غیبت‏به وسیله اجتهاد، احکام و مسائل تازه‏ای را که پیش می‏آمد از قرآن و حدیث و اجماع و عقل، استنباط نموده و برای مردم بیان می‏کردند.

۹) پیدایش مکتبهای اهل سنت

در عصر امام صادق(ع) چندین مکتب دیگر فقهی پدید آمد، از جمله مکتبهای مالکی، شافعی، حنبلی، حنفی و چهره‏هایی همچون داوودبن علی ظاهری اصفهانی، حسن بصری، سفیان ثوری‏که مستقلا اهل نظر و فتوا بودند و مردم کم و بیش از آنها پیروی می‏کردند.

در سال ۶۶۵ هجری، الملک الظاهر در مصر رسما اعلام داشت که جز چهار مکتب حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی هیچ مذهب دیگری رسمیت ندارد و از این تاریخ، عصر تقلید اهل تسنن از این چهار مکتب آغاز گردید و درهای اجتهاد بسته شد و فقهای اهل سنت‏به جای اجتهاد و گسترش فقه به تقلید از چهار مکتب فوق و شرح کتابهای مختصر و اختصار کتابهای مفصل فقهی پرداختند. (۱۲)


دانلود با لینک مستقیم


تاریخچه فقه و اجتهاد (2)

دانلود مقاله برزخ (2)

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله برزخ (2) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

چیستى برزخ

مفهوم «برزخ» چیست؟«برزخ» در لغت به معناى چیزى است که در میان دو شئ حایل شود، سپس این معنا توسعه یافته و به هر امرى که در میان دو چیز یا دو مرحله قرار گیرد، اطلاق شده است. قرآن درباره دریاى آب شیرین و شور که در کنار هم قرار دارند مى فرماید: (بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لاَّ یَبْغِیَانِ)[1]; در میان آن دو، برزخى است که مانع از غلبه یکى بر دیگرى است.در این جا منظور از «برزخ» جهانى است که میان دنیا و عالم آخرت قرار دارد; یعنى هنگامى که روح از بدن جدا مى شود، پیش از آن که بار دیگر در قیامت به بدن اصلى بازگردد، در عالمى که میان این دو عالم است و برزخ نامیده مى شود قرار خواهد داشت.[2]

هستى برزخ

چه دلیل بر اثبات عالم برزخ وجود دارد؟اصل وجود «عالم برزخ» مورد اتفاق دانشمندان اسلامى است و دلایل عمده آنها بر اثبات آن، آیات و روایات است، هر چند از طریق عقلى نیز قابل اثبات است. از جمله آیاتى که بر عالم برزخ دلالت مى کند، چنین است: (و مِنْ وِرائِهِمْ بَرَزَخُ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ)[3]; و پشت سر آنها برزخى است تا روزى که بر انگیخته مى شوند. آیات دیگرى نیز بر عالم برزخ دلالت دارند که عبارتند از: بقره، 154;مؤمن، 46 و 47; نوح، 25; یس، 26 و 27; روم، 55; مؤمن، 11 و ... بعضى از این آیات، از حوادث و احوال عالم برزخ خبر مى دهند; مثلا: از آیه 46 سوره مؤمن استفاده مى شود که در جهان برزخ آل فرعون را بر آتش دوزخ عرضه مى کنند و ناراحت مى شوند، یا شهدا در عالم برزخ نزد پروردگار و در محضر قرب او روزى داده مى شوند و در آن عالم حیات حقیقى دارند. پس طبق این آیات، در عالم برزخ حیات برزخى وجود دارد و مجرمان در آن جا گرفتار عذاب الهى مى باشند، و شهدا و بندگان صالح خداوند نیز از نعمت هاى الهى برخوردارند.روایات نیز بر عالم برزخ و حیات در آن جا و حوادث آن دلالت روشن دارند: در حدیث معروفى از پیغمبر اکرم(ص) آمده که هنگامى که اجساد کشته شده گان مشرکان مکّه را در جنگ بدر در چاهى ریختند، در کنار چاه ایستاد و فرمود: اى اهل چاه! آیا آن چه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟ من که وعده پروردگارم را (در مورد پیروزى) حق یافتم! گروهى عرض کردند: اى رسول خدا! آیا آنها مى شنوند؟ فرمود: شما نسبت به آن چه من مى گویم از آنها شنواتر نیستید،ولى آنها امروز پاسخ نمى دهند.[4]بعضى از روایات، از حوادث و احوال عالم برزخ و سرنوشت آدمى خبر مى دهند; مثلا، در روایات بسیارى، از شادى ارواح مؤمنان به وسیله اعمال نیک بازماندگان خبر مى دهد; از جمله در حدیثى از امام صادق(ع) آمده: اِنَّ الْمَیِّتَ لَیَفْرَحُ بِالتِّرَحُّمِ عَلیْه وَ الاِْسْتِغْفارِ لَهُ کَما یَفْرَحُ الْحَىُّ بِالهَدیَّةِ;[5] میت، با طلب رحمت و استغفار براى او خوشحال مى شود; همان گونه که افراد زنده با هدایا خوشحال مى شوند.در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم که فرمود: آنها [=ارواح مؤمنان] در حجره هایى از بهشت، از طعام و شراب آن متنعم مى شوند و مى گویند: پروردگارا! قیامت را براى ما برپا کن، و به وعده هایى که به ما داده اى وفا نما.[6]روشن است که منظور از بهشت در این روایت، بهشت برزخى است.

حیات برزخى

حیات برزخى چیست؟آیات متعددى حکایت از حیات بعد از مرگ دارد; از جمله: (وَلاَ تَقُولُواْ لِمَن یُقْتَلُ فِى سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ تُم بَلْ أَحْیَآءٌ وَ لَـکِن لاَّ تَشْعُرُونَ)[7]; و کسانى که در راه خدا کشته مى شوند مرده نخوانید، آنها زنده اند، ولى نمى دانید. و نیز آیه: (لَعَلِّى أَعْمَلُ صَــلِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَا وَ مِن وَرَآئِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ)[8]; تا آن زمان که مرگ هر یک فرا رسد در آن حال پشیمان شده گوید: پروردگارا: مرا ـ به دنیا ـ بازگردان! تا شاید به تدارک گذشته عملى صالح به جاى آورم و به او خطاب شود که هرگز نخواهد شد واین کلمه را از حسرت مى گوید و ثمرى نمى بخشد که عالم برزخ به دنبال آنهاست تا روزى که برانگیخته شوند.روح انسان بعد از این جهان در اجساد لطیفى قرار مى گیرد که از عوارض فراوان این ماده کثیف برکنار است و چون از هر نظر شبیه این جسم است به آن «قالب مثالى» یا «بدن مثالى» مى گویند که نه به کلى مجرد و نه مادى محض است، بلکه داراى نوعى «تجرد برزخى» است. بعضى از محققان آن را به وضع روح در حالت خواب تشبیه کرده اند که در آن حال ممکن است با مشاهده نعمت هایى، به راستى لذت ببرد و بر اثر دیدن مناظر هولناک معذّب و متألّم شود; آن چنان که گاه واکنش آن در همین بدن نیز ظاهر مى شود و به هنگام دیدن خواب هاى هولناک، فریاد مى کشد و ... .تعلّق روح به بدن مثالى در «جهان برزخ» تا قیامت ادامه داشته و به هنگام قیامت دوباره به بدن هاى نخستین به فرمان خدا بر مى گردد.[9]آیا عالم برزخ جسمانى و روحانى است یا فقط روحانى؟ اگر جسمانى هم مى باشد پس چرا خداوند مى فرماید: آن گاه که در نفخ صور دمیده شود مردم فوج فوج از قبرها بیرون مى آیند و به صحراى قیامت مى روند.[10] اگر عالم برزخ جسمانى هم باشد پس جسم عالم برزخ غیر از جسم عالم قیامت خواهد بود، توضیح دهید؟انسان مرکب از جسم و روح است. با مرگ، جسم مادى او را در قبر مى نهند و در این دنیا باقى مى ماند و روح او به عالم برزخ وارد مى شود.روح انسان پس از جدا شدن از جسد خاکى در عالم برزخ در


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله برزخ (2)