لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
هفت گام اساسی تا انشا نویسیآماده سازی برای نوشتن از همان پایه اول آغاز می شود.در حقیقت کلمه ساری را میتوان آغاز مرحله نوشتن فعال دانست.با تمرین های کلمه سازی دانش آموز را تا حد زیادی با ساختار درونی کلمه آشنا می کنیم. دانش آموزان با شناخت بهتر از کلمه ها در جمله سازی موفق تر عمل می کنیم.وقتی از بچه ها می خواهیم که خود شان با حروف جدید کلمه بسازند فرصتی را در اختیار آنها قرار می دهیم که هر کس با توجه به توانایی ها و استعداد و ابتکار خود شروع به کلمه سازی کند .فعالیتی برای افزیش درک مطلب دانش آموزان دوم ابتدایی روش کار: ابتدا داستان زیر را به تعداد دانش آموزان کلاس تکثیر می کنیم و آنها را در اختیار بچه ها قرار می دهیم سپس آن را با صدای بلند در کلاس می خوانیم برای آنها توضیع میدهیم که با دقت به داستان گوش دهند تا بتوانند به سوال ها پاسخ دهند پس از این مرحله برگه سوالها را بین آنان پخش می کنیم و در فرصت تعین شده (15دقیقه) آنها را جمع آوری می کنیم . کفاش سبزه زارسبزه زار گرم و آفتابی بود. پینه دوز مثل همیشه سر گرم کار خودش بود که جیرجیرک بازی گوش از راه رسید جیرجیرک از تق تق چکش پینه دوز خیلی بدش می آمد با عصبانیت قوطی میخ و بسته سوزن و نخ را برداشت و توی جوی آب انداخت و بعد جیرجیر کنان لای سبزه ها پرید و قایم شد. پینه دوز گفت: اگر جیرجیرک دوستم بود به فکر آزارم نبود برایش یک جفت کفش قشنگ میدوختم.یک چکمه ی رنگ و وارنگ میدوختم آن وقت تنها سوزنی را که برایش مانده بود برداشت و با غصه کنار جوی آب نشست.روزی نگذشت که زنبور کوچولویی وزوز کنان از راه رسید.زنبورک چرخی زد و گفت :سلام پینه دوز کفش های من پاره شده آنها را بدوز پینه دوز با بی حوصلگی گفت: دست از سرم بردار مگر نمی بینی همه ی میخها قوطی سوزن و نخهایم توی آب افتاده؟هنوز حرف پینه دوز تمام نشده بود که سوزن کوچولویش به چیزی که توی دست زنبورک بود چسبید پینه دوز با خوشحالی پرسید این را از کجا آوردی؟ زنبورک جان این آهن ربای من هست و از قوطی میخهایم پرت شده است بگو کجا پیدایش کردی؟زنبورک گفت:راستش همین دوروبرها لای سبزه ها افتاده بود پینه دوز علف بلندی چید یک سر آن را دور آهن ربا گره زد و گفت: بیا کمک کن تا میخها و سوزن ها را ازآب بیرون بیاوریم من هم قول میدهم کفش هایت را بدوزم.زنبورک قبول کرد بعد دو تایی آهن ربا را توی آب انداختنند. زنبور کوچو لو داد زد چه چیز عجیبی! چند تا میخ به دو سر آهن ربا چسبیده است یکی هم به وسط آن آویزان شده است. پینه دوز گفت: نمی دانستی که وسط آهن ربا از دو سر آن ضعیف تر است! تازه میخهاهم آهن ربا شده اند ببین سوزن های کوچولو چه طور به آن چسبیده اند جیرجیرک لای سبزه ها نشسته بود کارهای پینه دوز و زنبورک را تماشامیکرد دهانش از تعجب باز مانده بود زنبور کوچولو روی آب چرخی زد و گفت: چند تا میخ زیر یک شاخه لای سنگ ریزه ها افتاده است بیا آنها را هم برداریم و آهن ربا را دور سرش چرخاند روی شاخه انداخت اما این بار حتی یک میخ هم به آهن ربا نچسبید پینه دوز گفت: می بینی چوب و سنگ به آهن ربا نمی چسبد چیزهایی هم که زیر چوب و سنگ هست به آهن ربا نمی چسبد همین میخ وسوزن ها برای ما کافی است.بیا زودتر کفش هایت را بدوزم.جیرجیرک دید که پینه دوز و زنبورک دوستان خوبی شده اند برای همین از علف ها بیرون آمد و گفت: ببخشید که من شما را به زحمت انداختم قول می دهم که دیکر مزاحم کار کسی نشوم. اجازه بدهید من هم برای دوختن کفش ها به شما کمک کنم آنوقت جیرجیرک یک سوزن برداشت. زنبور کوچولو آن را نخ کرد و پینه دوز هم تندتند مشغول دوختن شد. پرسش های پیشنهادی:1- چرا جیرجیرک وسایل پینه دوز را در جوی آب انداخت؟ 2- دلیل خوشحالی پینه دوز چه بود؟3- ....... کلمه های مخالف کلمه های خطکشی شده در جمله های زیر را بنویسید .سبزه زار گرم و آفتابی بود. پینه دوز علف بلندی چید دو کلمه زیبا از درس پیدا کنید و با هر کدام یک جمله بنویسید.__اگر به جای نویسنده ی داستان بودید چه نامی برای داستان انتخاب می کردید؟به نظر شما کار جیرجیرک درست بود؟قسمتی از داستان را که برای شما خوشایند است با نقاشی نشان دهید و آن را رنگ آمیزی کنید.همچنین راه های متنوع دیگری هم برای ایجاد فرصت مناسب جهت جمله سازی میتوان انجام داد من خود شخصا این روش را در کلاس اجرا کرده ام و نتیجه خوبی هم گرفته ام.بردن بچه ها به یک سفر خیالی:بچه ها امروز می خواهیم پرنده شویم و با هم به یک سفر برویم. چشمها را ببندید می خواهیم با هم به شهر جمله ها سفر کنیم از سرزمین های زیبا و سبز می گذریم و… به دروازه های شهر جمله ها رسیدیم چه چیزهای می بینید بچه ها مراقب باشید اون چیه که با سرعت به طرف ما می آید فکر کنم یک گربه ی پرنده است. وای چه شکلی دارد و همین طور بچه ها رابا خیال و داستان به کلاس بر گرداندم. از آنها خواستم یک بار سفری که رفتیم در ذهن خود مرور کنند سپس هرگروهی به صورت جمعی یک جمله در مورد چیزهایی که در سفر دیده اند بنویسید.همه ی گروه ها جمله ها را می خوانند در مورد بعضی از جملات از گروه می خواهم که توضیحات بیشتری ارائه دهند با این روش میتوان قدرت تخیل و ابتکار بچه ها را افزایش داد.همچنین چون گروهی جمله می نویسند برایشان جالب است از طرفی هم با جمله های مختلف که گروه ها نوشته اند آشنا می شوند و فرصت مناسب برای جمله سازی در اختیار آنها قرار می گیرد.انشا در مفهوم آفریدن است و خلاقیت یعنی هر بار منظری نوو نگاهی تازه به مسائل وقضایا برای نوشتن گشوده می شود. این آفرینش می تواند با بهره گیری از فضا فرصت موقعیت آفریدن یک حادثه و یا عمل در کاری که خود معلم انجام میدهد تحقق پیدا کند .سخن گفتن جزء انشا است و لازمه ایجاد خلاقیت در نوشتن می تواند همین باشد که گره زبان ها را بگشاییم و فرصت های برای سخن گفتن فراهم بیاوریم یعنی انشا را معقوله ای صرفا نوشتاری نبینی بلکه گفتن را نیز مقدمه یا جزئی از کل مسئله تلقی کنیم. انشا یک نوع بازی ذهن است که هر قدر طبیعی تر و خود انگیخته تر باشد خلاق تر سیال تر است و لذتش از تریق خلق کنش آزاد ذهن بالا می رود می گویند بازی فعالیتی است که هدف آن در خود آن است بر این اساس درس انشا در کلاس ها و در مدارس ما باید به نحوی به بچه ها ارائه شود که هدف آن در خودش باشد نه آن چیزی که ما انتظار داریم یعنی دانش آموز نگوید معلمم چی می پسندد تا آن را بنویسیم یا چه کار بکنم نمره ی خوبی بگیرم.زیرا این انشا دیگر انشا نیست چیز دیگری است که اسم آن را انشا نهاده ایم .کلاس انشا کلاس آزادی ذهن و آزادی اندیشه و یک نوع تعامل و تبادل پویا و خلاق بین معلم و دانش آموز است برای این که بچه ها بتوانند به دور از هر گونه تصنع و تکلف و انضباط های خشک مدرسه ای به شکل آزاد مسائل شان را مطرح کنند. ایده هایشان را در قالب یک بارش مغزی طرح کنند .به صورت تداعی آزاد بدون هیچ گونه ترس و واهمه و پرهیز از تیررس قضاوت دیگران مطرح کنند که این خود متفصن وجود فضایی آزاد همراه با احترام و اعتقاد متقابل در کلاس درس است آن گاه می توان به شرایط مساعد کلاس انشا دست یافت.( 2مشکل اسا سی و مهم انشا )1- ناتوانی دانش آموزان در تولید فکر یا اندیشه برای نوشتن:در حقیقت دانش آموزان به علت کم مطالعه کردن توانایی لازم را برای نوشتن ندارند و دچار نوعی فقر فکری و ذهنی هستند. درنتیجه برای رسیدن به وضع مطلوب باید فکر آنها را بار ور کنیم و این کار جز
هفت گام اساسی تا انشا نویسی