یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه ی بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی سنین 12 تا 13 ساله. doc

اختصاصی از یاری فایل پایان نامه ی بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی سنین 12 تا 13 ساله. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی سنین 12 تا 13 ساله. doc


پایان نامه ی بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی سنین 12 تا 13 ساله. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 35 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

 

چکیده:

هدف این تحقیق بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی سنین 12 تا 13 ساله (مقطع راهنمایی تحصیلی) بوده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق آزمون حرمت خود کوپر اسمیت و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر بوده است. از بین 68 دانش آموز 48 نفر که نمرات آنها در پرسشنامه راتر 9 و بالاتر از 9 و در پرسشنامه حرمت خود پایین تر از حد میانگین بود به طور تصادفی انتخاب گردید و به گروههای آزمایش و کنترل تقسیم شد. گروه آزمایش به مدت 7 هفته (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت تأثیر متغیر مستقل قرار گرفتند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. بعد از آن، پس آزمون انجام گرفت و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بین میانگین های حرمت خود کلی دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (P = 0). بدین گونه که میانگین نمرات حرمت خود کلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر بود همچنین مقایسة بین میانگین های حرمت خود کلی دو گروه پسر و دختر در پس آزمون تفاوت معنی داری را نشان نداد. تأثیر متقابل جنسیت و آموزش حرمت خود در این تحقیق معنی‌دار نبود.

 

واژه های کلیدی: سبک حل مسئله، نوجوانان، حرمت خود، مشکلات رفتاری ارتباطی

 

بیان مسأله:

در خلال نیم قرن گذشته حرمت خود به عنوان یکی از سازه های اصلی شخصیت همواره مورد توجه روان شناسان بوده است. روزنبرگ (1979) بر این عقیده بود که حرمت خود به معنای یک سازه کلی، ارزشیابی فرد از خود را به منزله موجود انسانی شایسته و با ارزش نشان می دهد. برخی از محققان (تفردی و ساوان، 2001) ابعاد اصلی تشکیل دهنده حرمت خود را در چهارچوب دو مولفه احترام و تمایل یا علاقه‌مندی6 قابل تمایز می دانند. این مولفان نشان داده‌اند که حرمت خود کلی در دو سطح صلاحیت خود و علاقه به خود9 قابل جداسازی است. صلاحیت خود نوعی تجربه شخصی ارزشمند است که در آن فرد خود را عامل عمل احساس می کند. بنابراین، سطح صلاحیت خود می تواند دارای جهت گیری مثبت یا منفی باشد. علاقه به خود، به عنوان بعد دیگر حرمت خود نیز شرایط و عوامل تجربه مفیدی را برای فرد به عنوان یک موجود اجتماعی فراهم می آورد (نقل از نورالله محمدی، 1384).

بدون تردید یکی از دلایل اصلی توجه پژوهشگران به مفهوم حرمت خود، اثر بالقوه آن بر سلامت است. پژوهش هایی که به مطالعه اثرات حرمت خود اختصاص یافته اند آشکار ساخته اند که «حرمت خود آسیب دیده» تحمل شرایط دشواری که افراد در زندگی روزمره خواه ناخواه با آن مواجه می شوند را غیرممکن می سازد و پیامدهای روانی و جسمانی زیان آوری را برای آنها به بار می آورد (تیلور و اسپینوال، 1996) این شواهد نشان می دهند که گستره وسیع پیامدهای فردی مواردی چون اضطراب و افسردگی (نقل از کاپلان، 1996)، اختلال های جسمانی و روانی (اوگدن، 1998). مشکلات رفتاری و ارتباطی (سلیمی، 1376) و پاسخ های نامطلوب و انحراف آمیز مانند استفاده از مواد مخدر، خرابکاری، تحریف واقعیت (به نقل از کاپلان، 1996) را در بر می‌گیرد. بی‌تردید چنین پیامدهایی میزان آسیب پذیری فرد را به طور فزاینده ای افزایش می دهد که این نیز به نوبه خود برای نظام های بین فردی و اجتماعی عواقبی چون جدا افتادن فرد از ایفای نقش بهنجار را به دنبال دارد (کاپلان 1996، نقل از طاووسی، 1380).

کوپراسمیت (1987) حرمت خود را به عنوان یک متغیر آستانه ای در نظر می گیرد، به این معنا که حرمت خود پایین تاثیر بازدارنده ای بر پشتکار، اعتماد، و عملکرد تحصیلی (صدر السادات و اسفند آباد، 1380) می گذارد و عملکرد فرد را در قلمرو روان‌شناختی، جسمانی، خانوادگی و اجتماعی دچار اختلال می کند و وی را وادار می سازد تا در جهت تغییر موقعیت خود یا سازش یافتگی با آن گام بردارد؛ سازش یافتگی که می تواند موثر یا ناموثر باشد (دادستان، 1377).

حرمت خود یکی از تعیین کننده های اصلی در شکل دهی الگوهای رفتاری- عاطفی به ویژه در نوجوانان بشمار می آید. چه از دیدگاه تحولی حرمت خود همچون دیگر ویژگی‌های کودکان در خلال کودکی و نوجوانان دچار تغییراتی می گردد. طبق نظریه تعالی خود2، نوجوان دارای ارزشگذاری منفی از خود، ارزشگذاری مشابهی را نزد همسالان داراست. به عبارت دیگر گروه همگنان موجب نگرش منفی به خود در فرد می‌شود و همین ارزشگذاری منفی موجب بی ارزشی خود شده که در حیطه های مختلف حرمت خود تجلی می یابد. هرچه بیشتر نوجوان احساس بی ارزشی را در خود تجربه نماید، به همان نسبت احتمال درگیر شدن او در رفتارهای انحرافی افزایش می یابد (کاپلان، 1996، نقل از سلیمی، 1376). همچنین نتایج تحقیقات دیگر نشان می دهند که حرمت خود همبستگی منفی با مشکلات رفتاری دارد. (شوایتزر و همکاران، 1992) در تحقیق خود نمونه های بالینی را مورد بررسی قرار دادند و ارتباط منفی بین حرمت خود و مشکلات رفتاری را در نوجوانان ارجاع شده به کلینیک ها به دست آوردند. میزان حرمت خود در این نوجوانان پایین تر از میزان حرمت خود در نوجوانان سالم بود. پترسون و همکاران (1992) متوجه شدند که پسران پرخاشگر حرمت خود تحصیلی پایین تری نسبت به پسران فاقد پرخاشگری دارند و بین حرمت خود تحصیلی و بزهکاری همبستگی منفی وجود دارد.

از طرفی پژوهشگران در توجه خود به واکنش های افراد به سبک هایی که آنان در رویارویی با «حرمت خود آسیب دیده» اتخاذ می کنند، معطوف ساخته اند و بدین نتیجه رسیده اند که در مقابله با حرمت خود پایین، تغییرات بین فردی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد چه، تجربه احساس بی ارزشی خود تحت تاثیر متغیرهای متعددی قرار می‌گیرد، شیوه های ارزیابی مختلف، راهبردهای مقابله ای، عوامل مقاومت و آسیب پذیری از جمله متغیرهایی هستند که تعیین می کنند چگونه حرمت خود پائین تجربه می‌شود و آثار آن چه هستند.

در این میان رابطه راهبردهای مقابله ای با حرمت خود پایین حایز اهمیت است. چه استفاده از سبک های مقابله ای کارآمد مقاومت فرد را در برابر حرمت خود پایین افزایش می‌دهد. برای مثال این باور که امکان تعدیل رابطه بین حرمت خود پایین در ابعاد اجتماعی و تحصیلی با مشکلات رفتاری ارتباطی وجود دارد در نتایج تحقیقات ویندل و ویندل (1996) درباره نوجوانان نشان داده شده است.

کسیدی و لانگ (1996) سبک حل مسأله را به عنوان فرآیندی شناختی- رفتاری تعریف می کند که افراد به واسطه آن راهبردهای موثر برای مقابله با موقعیت های مسأله‌زا در زندگی روزمره را شناسایی و پیشنهاد می کنند (نقل از محمدی و صاحبی، 1380). درزویلا و گلدفرید (1971، نقل از هاگا و همکاران، 1995) حل مساله را به عنوان فرایندی رفتاری خواه از نوع آشکار یا شناختی تعریف کرده اند که الف) انواعی از پاسخ‌های متناوب بالقوه سودمند را جهت مقابله با موقعیت های دشوار در دسترس قرار می دهد. ب) احتمال انتخاب موثرترین پاسخ را از بین شقوق مختلف افزایش می دهد. (محمدی و صاحبی،1380). احساس حقارت و وابستگی از مشخصات عمده فرد با حرمت خود پایین است که او را به بی‌کفایتی و ناتوانی در تصمیم‌گیری‌های سنجیده در مواجهه با موقعیت‌های مساله‌زا و فشارآور سوق داده و به ابراز واکنش‌های تکانشی و هیجانی وادار می کند. یافته ثابت این ادعا بر پایه نتایج تحقیقات (باتل، 1987؛ هارتر و همکاران، 1991؛ لوچمن و لامپرون، 1986؛ توث و همکاران، 1992؛ سیلورستون و سالسالی، 2003) آشکار می‌سازد که نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی اغلب حرمت‌خود‌کلی پایین از خود نشان می‌دهند. سیلورستون و سالسالی (2003) با مقایسه دو گروه از دانش‌آموزان واجد مشکلات رفتاری ارتباطی و فاقد مشکلات رفتاری دریافت که گروه واجد مشکلات رفتاری ارتباطی نسبت به گروه فاقد مشکلات رفتاری ارتباطی به طور معناداری راه حل‌های متنوع کمتری ایجاد می‌کنند. هم چنین او دریافت که آزمودنی‌های دارای مشکلات رفتاری ارتباطی نسبت به آزمودنی‌های بدون مشکلات رفتاری ارتباطی تصمیمات سودمند کمتر و برانگیختگی بیشتری اتخاذ می کنند. با این همه، هر چند پژوهش های انجام شده در زمینه‌ی رابطه‌ی اختصاصی سه متغیر حل مساله، حرمت خود و مشکلات رفتاری ارتباطی بسیار محدود است اما اینکه راهبردهای حل مساله ممکن است به بسیاری از درمان جویان در مقابله با مشکلات رفتاری ارتباطی که در اثر پایین بودن حرمت خود به وقوع می پیوندند کمک کنند دور از انتظار نیست چرا که به نظر می رسد می توانند در کاهش شدت نشانه های مشکلات رفتاری ارتباطی و یا از شروع نشانه‌های اختلالات رفتاری ارتباطی پیشگیری به عمل آورند (سیلورستون و سالسالی، 2003). نتایج تحقیق (نزو و پری6، 1989، سیلورستون و سالسالی 2003) نیز حاکی از این است که سبک حل مسأله یک روی آورد درمانی رفتاری- شناختی و سودمند برای درمان حرمت خودِ آسیب دیده نوجوانان دارای مشکلات رفتاری قابل دفاع به نظر می‌رسد. به لحاظ اینکه سبک حل مساله که از ساختارها و فرایندهای شناختی- رفتاری است به واسطه آن فرد راههای موثر سازگاری با موقعیت‌ها و رویدادهایی که منجر به واکنش‌های رفتاری ارتباطی می‌شود را کشف می کند، بنابراین آموزش شیوه‌های حل مساله راهی جهت دستیابی به ساخت های شناختی افرادِ با حرمت خود پایین است. مشخص کردن این ساخت های شناختی می تواند راهنمای درمانگران و پرورش کاران در آموزش مهارت های مقابله ای باشد. در تمامی روی آوردهای روان درمانگری تلاش اصلی بر آموختن مهارت های مقابله ای کارآمد به افراد آسیب دیده رفتاری ارتباطی می‌باشد. بنابراین تلاش های آنان می تواند متمرکز بر کمک به مراجعان به ویژه نوجوانان برای رشد و گسترش منابع جدید یا شناسایی منابعی باشد که اکنون در دسترس آنهاست (سیلورستون و سالسالی، 2003) لذا دانستن سبک حل مسأله در نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی می تواند در این زمینه راهگشا باشد. همچنین بررسی این شیوه ها در نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری ارتباطی گامی دیگر در جهت شناسایی بهتر و دقیق تر ماهیت این اختلالات خواهد بود.

 

فهرست مطالب:

چکیده

بیان مسأله

روش

نمونه پژوهشی و شیوه نمونه گیری

ابزار اندازه گیری

شیوة اجرا

یافته ها

فرضیه اول

فرضیه دوم

فرضیة سوم

فرضیه چهارم

فرضیه پنجم

فرضیه ششم

فرضیه هفتم

بحث، نتیجه گیری و تفسیر

منابع

 

منابع و مأخذ:

دادستان، پ، (1377). تنیدگی یا استرس، بیماری جدید تمدن، چاپ اول، تهران. انتشارات رشد.

سلیمی، سید حسن، (1376). بررسی حرمت خود در نوجوانان دارای مشکلات رفتاری، مجله روان شناسی، سال اول، شماره 2.

شریفی درآمدی، پرویز، آقا رشتی، معصومه (1384)، تاثیر آموزش شیوه های مقابله ای در کاهش اضطراب والدین دارای کودکان اختلال رفتاری، فصلنامه خانواده پژوهی، دوره اول، شماره 2.

صدرالسادات، سید جلال، اسفندآباد، حسن (1380) عزت نفس در افراد با نیازهای ویژه، انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی و سازمان بهزیستی کشور.

طاووسی، محترم (1380)، بررسی رابطه بین حرمت خود و تنیدگی های زندگی روزمره، مجله علوم روان شناختی، شماره 2.

عبدالله نژاد، م (1378)، بررسی رابطه بین باورهای غیرمنطقی و عزت نفس در بین دانشجویان رشته های هنر و معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکز، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.

محمدی، فریده. صاحبی، علی (1380) بررسی سبک حل مساله در افراد افسرده و افراد عادی، مجله علوم روان شناختی، شماره 1.

محمدی، نورالله، (1384)، بررسی مقدماتی اعتبار و قابلیت اعتماد مقیاس حرمت خود روزنبرگ، فصلنامه روان شناسان ایرانی، سال اول، شماره 4.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی سنین 12 تا 13 ساله. doc

پایان نامه ی بررسی و شناخت عوامل مؤثر در گرایش نوجوانان به فرهنگ بیگانه بین دانش آموزان دختر و پسر دوره دبیرستان. doc

اختصاصی از یاری فایل پایان نامه ی بررسی و شناخت عوامل مؤثر در گرایش نوجوانان به فرهنگ بیگانه بین دانش آموزان دختر و پسر دوره دبیرستان. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی بررسی و شناخت عوامل مؤثر در گرایش نوجوانان به فرهنگ بیگانه بین دانش آموزان دختر و پسر دوره دبیرستان. doc


پایان نامه ی بررسی و شناخت عوامل مؤثر در گرایش نوجوانان به فرهنگ بیگانه بین دانش آموزان دختر و پسر دوره دبیرستان. doc

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 80 صفحه

 

پایان نامه جهت اخذ درجه لیسانس دررشته روان شناسی بالینی

 

چکیده:

گرایش به فرهنگ بیگانه ، اکنون به عنوان یک معضل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، در آمده است. تحقیقات نشان داده اند که در این گرایش عوامل متعددی نقش دارند.

تحقیق حاضر به منظور بررسی عوامل گرایش نوجوانان دبیرستانهای شهر تهران به فرهنگ بیگانه انجام شده است. برای اجرای این تحقیق، ابتدا بر اساس روش لیکرت  ، مقیاسی  به منظور سنجش نگرش به فرهنگ بیگانه ساخته شد، سپس براساس مطالعات نظری، پرسشنامه عوامل تهیه گردید. پرسشنامه و مقیاس مزبور، همزمان بر روی 400 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانهای شهر تهران اجرا شد. پس از جمع آوری یافته ها و تجزیه و تحلیل آنها، بطور خلاصه نتایج زیربدست آمد:

جنسیت در نگرش نوجوانان دختر و پسر به فرهنگ بیگانه اثر ندارد. وضعیت اعتقادی نوجوانان وخانواده ی آنها و شیوه ی تربیتی، در نگرش آنان به فرهنگ بیگانه مؤثر است. رسانه های گروهی در نگرش پسران بی تاثیر، ولی در دختران اثر دارد. چگونگی گذران اوقات فراغت ، وضع اقتصادی خانواده، در نگرش دختران به فرهنگ بیگانه مؤثر ولی در پسران بی تاثیر است. سن در نگرش نوجوانان مؤثر نیست. موقعیت محلی دبیرستانهای نواحی مختلف، در نگرش دانش آموزان دختر به فرهنگ بیگانه تاثیر دارد، اما در نگرش پسران، بی اثر است.

نتایج پژوهش حاضر، عوامل تربیتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را بر نگرش نوجوانان به فرهنگ بیگانه تایید می‎کند.

 

مقدمه:

«خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین فرهنگ آموزنده اسلامی- ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه ها و درسطح کشور، آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق و ریشه دار غرب مبارزه کرد»

(امام خمینی (ره)، صحیفه نور، 19/9/63)

فرهنگ محصول پیشرفته و پیچیده عقل وذهن انسان فرآورده نیروی خلاقیت و آفرینندگی و «تفکر انتزاعی» و ادراک  و یادگیری است  فرهنگ کلید ارتباط عمیق و ثمربخش و حیات آفرین هم ه آدمیان ، همه علماء و دانشمندان همه مخترعان و همه مختصصان و همگان و همگان است برای برقراری ارتباط با زندگی، جامعه ، با والدین، فرزند، همسر، با دوست، با استاد و معلم و مربی، با هستی ، با دیگران حتی خود. لذا اگر فرهنگ حذف شود و اگر هرکس از فرهنگ و تحلی فرهنگی، محروم شود همانند گل و گیاهی خواهد بود که از نور آفتاب و آب به عنوان مایه حیات دور مانده است. گل و گیاه بدون آب و روشنایی، یعنی هیچ، یعنی تهیه شده از خود مساله ی گرایش به فرهنگ بیگانه امروزه افکار عده زیادی را در کشورهای مختلف جهان به خود مشغول کرده است. و هم اکنون در بعضی از کشورها به عنوان یک معضل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، در آمده است. دانشمندان علوم روان شناسی و ترتبیتی و علوم اجتماعی، رهبران جوامع، والدین، بیان و معلمان، هر کدام از جهتی علاقمند به شناخت علت ها و عامل های ایجاد کننده این مساله هستند. در کشور ما سابقه این مساله به گذشته اهی بسیار دور بر میگردد. ولی شدت مساله ی گرایش به فرهنگ بیگانه به آغاز مشروطیت و تاسیس دار الفنون و موسسات دیگر غربی برمی گردد.

پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ، استکبار جهانی به سرکردگی امریکا،  مبارزات جدی و سازمان یافته خود را به اشکال گوناگون، از قبیل محاصره اقتصادی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و نیز حمله و هجوم تمام عیار فرهنگی، بر علیه انقلاب اسلامی و ارزشهای معنوی آن آغاز کرده است، و ثمره این شبیخون فرهنگی را در احیای فرنگی مآبی، گرایش به ارزشهای غیراسلامی و غیرمعنوی و … در بین افراد جامعه اسلامیمان، شاهد هستیم.

بنابراین، در برخورد با مساله ی گرایش به فرهنگ بیگانه، علمای روان شناسی تربیتی و اجتماعی باید از راه حلهای مناسب و سازنده ای را به منظور پیشگیری و ایمن سازی ارائه نمایند، و به تدریج فرهنگ اسلامی - ملی را جانشین فرهنگ بیگانه کرده، از صدمات آن بر قشر فعال و آسیب پذیر جامعه، یعنی نوجوانان و جوانان جلوگیری کنند زیرا از جمله پیامدهای گرایش به فرهنگ بیگانه ، فاجعه غربزدگی و بی هویتی نوجوانان است که در جوامع شرقی به صورت های مختلف در قرنهای اخیر، بروز و ظهور کرده است.

بنابراین قبل از هر چیز باید دامنه تحقیقات و مطالعات در این زمینه، افزایش یابد، زیرا با کمال تاسف باید گفته شود که تحقیق در این زمینه سابقه چندانی ندارد، و علی رغم اهمیت مساله، فعالیتهایی که در این رابطه قبل از انقلاب انجام شده است، هر چند ظاهران علمی اند ولی ترجمه کتابهای غربی بوده و راه حلهای جوامع غربی را دارند و یا متناسب بافت فرهنگی اجتماعی زمان طاغوت می باشند.

پس از انقلاب اسلامی نیز، کمتر تحقیق جامعی درباره مسایل و مشکلات نوجوانان و جوانان مخصوصاً در بعد فکری و فرهنگی انجام گرفته است. و حال آکه مساله گرایش به فرهنگ بیگانه و تهاجم فرهنگی، اکنون بعد سیاسی نیز پیدا کرده است، و تا آنجا که ما به تحقیقات انجام شده دست یافته ایم، تا کنون سه تحقیق در این زمینه انجام شده است محدود بودن تعداد پژوهشها موید آنست که باید تحقیقهای متعددی در این زمینه صورت گیرد، تحقییق حاضر نیز در راستای این منظور انجام شده است.

 

بیان مساله:

مادر عصر انقلاب ارتباطات قرار داریم ، عصری که در آن «دهکده جهانی  مک لوهان » ، تحقق یافته است.  امروزه برخلاف گذشته، وقتی حادثه ای اتفاق می افتد، انعکاس و حوزه انتشار آن به محل وقوع حادثه محدود نیست. بلکه فراگیر و جهانی است و نتایج «دهکده جهانی» کوچک شدن دنیا و پیدایش تعلق جهانی داده های خبری و حوزه انتشار و پیدایش همسایگی در بین ملتها، مانند همسایه های دیوار به دیوار است. به علت تماس مستقیم و غیرمستقیم افراد جوامهع مختلف انسانها به سادگی در برابر الگوهای فرهنگی مختلف قرار می گیرند.

در عصر امواج، فرهنگ ها و ارزشها، به جای حمل به وسیله کتابها و نشریات سوار بر امواج در اختیار بشر قرار می گیرند. امواجی که بدون وقفه   وبدون هیچ اذنی مرزهای جغرافیایی و کشوری و خانوادگی را در هم می شکنند و به درون زندگی انسانها وارد می‎شوند و بسته بودن مرزهای کشور، و دربهای منازل مانع و رادعی برای ورود به درون و اندرون خانه ها محسوب نمی‎شود.

(نامه فرهنگ شماره 1-1369) و (رفیع، 1373)

مک لوهان می گوید:

« این تلویزیون است … این رادیو است … که ماره به دوران  قبیله نشینی باز می گرداند.  یک قبیله بزرگ جهانی … آنها بار دیگر تمام مرزها را تغییر داده اند این دهکده جهانی من است»

(رشید پور، 1352، ص 135)

پیش بینی مک لوهان جالب است زیرا او در زمانی از دهکده جهانی صحبت کرده است که هنوز ماهواره  وجود نداشته است.

در عصر انقلاب ارتباطات و حاکمیت ماهواره قدرتهای برتر اقتصادی و تکنولوژی فرهنگ خود را به سراسر دنیا انتقال می دهند. « در حال حاضر آرایش کلی ارتباطات در سطح جهانی و وسایل تکنولوژیکی توزیع کننده این اطلاعات با خود ارزشها و آداب و رسوم و نهادهای فرهنگ مسلط غربی را توزیع می کننند».

(نامه فرهنگ شماره 1، 1369، ص 12)

و چون یکی از راههای حصول الگوهای رفتاری، یادگیری مشاهده ای است و نیز یکی از ویژگیهای مهم نوجوانان، الگوجویی است، نقش الگوهای ارائه شده از اهمیت ویژه ای برخوردار می‎شود و در شخصیت و فرهنگ نوجوانان و جوانان تاثیرات مهمی می گذارد.

حال اگر فرهنگ و الگوهای فرهنگی ارائه شده، توسط امواج ماهواره ای رادیویی و تلویزیونی، با ارزشها و الگوهای فرهنگ خودی تضاد داشته باشند و در جامعه نیز خلاء فرهنگی وجو داشته باشد و ارزشهای حاکم بر جامعه نیز با ارزشهای اسلامی - ملی، هماهنگی نداشته باشند، این عوامل موجب تعارض  و سردرگمی افراد جامعه به ویژه نوجوانان و جوانان گشته، زمینه فرهنگ پذیری  و تحول فرهنگی  و گرایش به فرهنگ بیگانه و غربگرایی  فراهم گشته که در صورت تشدید آن، به بیگانگی  از خود و غربزدگی  منجر می گردد.

 

فهرست مطالب:

چکیده    

تشکر و قدر دانی   

تقدیم      

فصل اول: مقدمه   

1-1- بیان مساله   

2-1-  اهداف تحقیق           

3-1- اهمیت مساله

4-1- تعاریف اصلاحات مهم

5-1- تعریف عملیاتی اصلاحات        

6-1- خلاصه       

فصل دوم: پیشینه تحقیق      

پیشگفتار

1- تعریف، ابعاد و اجزای نگرش       

2- مقایسه بین نگرش و مفاهیم مشابه   

3- تاریخچه گرایش به فرهنگ بیگانه در کشورهای اسلامی            

3-1- دوره غربگرایی در کشورهای اسلامی      

الف- دوره غربگرایی در ترکیه          

ب- دوره غربگرایی و غربزدگی در مصر         

ج- دوره غربگرایی در ایران

4- دوره غربزدگی

الف- دوره غربزدگی در ترکیه           

ب- دوره غربزدگی در ایران (رضا شاه، محمدرضا شاه) و اقدامات آنها           

5- دوره نهضت بازگشت به خویشتن   

نهضت بازگشت به اسلام در بعضی از کشورهای اسلامی  

نهضت بازگشت به اسلام در ترکیه     

نهضت بازگشت به اسلام در ایران      

آثار و پیامدهای گرایش به فرهنگ بیگانه          

ریشه ها و زمینه های گرایش به فرهنگ بیگانه  

نیازها و ویژگیهای نوجوانا    

ویژگیهای نوجوانان            

تاثیرات محیط اجتماعی در رشد و شخصیت       

تاثیر دوستان و همسالان بر رفتار نوجوانان        


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی بررسی و شناخت عوامل مؤثر در گرایش نوجوانان به فرهنگ بیگانه بین دانش آموزان دختر و پسر دوره دبیرستان. doc

دانلود مقاله بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری های آنان

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری های آنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه
در زمینه بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری¬های آنان، روانشناس و پزشک با مشکلاتی مواجه هستند که مربوط به سازش با محیط خانوادگی است.
کودک قسمت اول زندگی خود را که همه می¬دانند مهمترین قسمت از دوران زندگی است در خانواده خود می¬گذراند. نخستین تجربه¬های سازشی وی با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق می-یابند: وقتی صحبت از تعارض است، با آنها در تعارض است. به قسمی که اختلالات روانزاد که در زمینه عاطفی یا عقلی بروز می¬کنند همواره یا با تعارض¬های ادیپی و یا با تعارض¬های رقابت با برادر و خواهر در ارتباطند.
این تعارض¬ها همواره به وضوح با مصاحبه¬ای که در خلال آن اختلالات را برای ما توصیف می¬کنند آشکار نمی¬گردند، چه آنچه خود را نشان می¬دهد نتیجه است و نه علت که عمیق¬تر و غالباً پنهان است.
این علت عمیق در واقع در بسیاری از موارد نا-هشیار است. نه پدر و مادر از آن خبر دارند و نه خود کودک. به دلیل آنکه تربیت بر آن مهر سکوت می¬زند و آن را قلمرو ممنوع قسمتی از شخصیت اعلام می¬نماید و به نوعی جامه حفظ ظاهر به واقعی¬ترین افکار و احساسات می¬پوشاند. پس با پرسیدن نیست که خواهیم توانست به کشف انگیزه-های عمیقی اختلالات سازشی دست یابیم. به خصوص اگر تعارض شدیدی بین کودک و یکی از اعضای خانواده¬اش وجود داشته باشد برای مبرهن ساختن آن باید کودک را به برونریزی عمیق¬ترین احساساتش و شیوه¬ای که در عمق وجود خویش در رابطه با شخص مورد نظر برگزیده است، هدایت کنیم.
به دیگر سخن، باید کودک بتواند آنچه در دل دارد آزادانه بیان کند و نقاشی دقیقاً وسیله این بیان آزاد است. نقاشی خانواده به خصوص به کودک اجازه می¬دهد که تمایلات سر¬کوفته در زمینه نا¬هشیار خود را فرافکنی یعنی برونریزی کند و از این راه است که او می¬تواند واقعی¬ترین احساساتی را که نسبت به کسان خود دارد برای ما آشکار سازد.
مسلماً اگر به کودک دستور¬العمل محدود کننده¬ای داده شود مثل موقعی که به او گفته می¬شود: «خانواده¬ات را نقاشی کن»، ممکن است گمان کند که مجبور است به طوری کاملاً عینی، با رعایت ترتیب قد و سن و خصوصیات واقعی هر یک از اعضا و حفظ ظاهر در روابط بین اعضای خانواده، عمل کند.
اما غالباً جنبه شخصی فائق می¬گردد مخصوصاً همان طور که بعداً خواهیم دید اگر دستور¬العمل این باشد که: «خانواده¬ای را بکش که در خیال خود می¬توانی به وجود آوری». در این صورت، روشی که کودک براساس آن خود را در بین کسان خویش قرار می¬دهد بسیار تحت تأثیر حالت عاطفی، احساسات، خواسته¬ها، ترسها، کشش¬ها وفاصله¬جوئی¬ها یا انزجار¬های اوست و ما از این راه نسبت به شخصیت و تعارض¬های عمیق وی آگاه می¬شویم. پس نقاشی خانواده یک تست شخصیت است که می¬توان بر مبنای قوانین فرافکنی به تفسیر آن پرداخت. باید افزود که این تست، تستی است که شیوه به کار بستن آن آسان است. در مراجعات بالینی باید همواره سریع و خوب عمل کرد و این دو خواسته را به سختی می¬توان با هم آشتی داد. اما در تست نقاشی خانواده می¬توان بر این مشکل فائق آمد. چون این تست را می¬توان سریع اجرا و تفسیر کرد (تقریباً 30 دقیقه برای یک آزمونگر ورزیده). از سوی دیگر، همواره کودکان و نوجوانان به آزمایش شدن با این تست به خوبی تن در می¬دهند، از 6-5 سالگی به خوبی قابل اجراست و بالاخره جز به یک میز، یک ورق کاغذ و یک مداد، به لوازم دیگری نیاز ندارند.
ما شخصاً این تست را به صورت نظامدار در مرکز روانی-پزشکی خود به کار بسته¬ایم و با تدوین روشی خاص برای گذراندن و تفسیر، آن را ثمر بخش¬تر ساخته¬ایم.
در وهله نخست، به کودک نمی¬گوییم که: «خانواده-ات را نقاشی کن» بلکه به او می¬گوییم: «:یک خانواده را نقاشی کن، خانواده¬ای که در فکرت به وجود می¬آوری». در واقع در بین این دو دستور-العمل، در حدی که در برداشت اول به نظرمی¬رسد، تفاوت وجود ندارد. کودک با ترسیم خانواده خود به برونریزی خویش می¬پردازد و در نتیجه، تقریباً جنبه فاعلی و شخصی خود را به همان اندازه که اگر بنا بود خانواده¬ای خیالی ترسیم کند، در آن بیان می¬نماید. معذلک به گمان ما، دستور¬العملی که به کار می¬بندیم به دلیل آنکه توجه بچه را از خانواده خود منحرف می¬سازد و بدین ترتیب بی-شک فرافکنی شخصی¬ترین گرایش¬های او را آسان می-گرداند، قابل ترجیح است.
در وهله دوم، پس از اجرای نقاشی توسط کودک با او مصاحبه¬ای به عمل می¬آوریم که در آن از وی خواسته می¬شود نقاشی خود را شرح دهد، اشخاص ترسیم شده را مشخص کند، نقش، جنس، سن و روابط متقابل آنها را معین نماید. سپس در این تست به کاربرد روش مخصوصی که برای تست فرافکن دیگری فراهم کرده¬ایم و آن را روش ترجیح¬ها-همسانسازی-ها نامیده¬ایم، می¬پردازیم. این روش عبارت است از آنکه از کودک می¬خواهیم ترجیح¬ها و یا نفرت-های مختلف خود را نسبت به اشخاص مختلفی که در نقاشی آمده¬اند ابراز نماید، آنگاه به همسانسازی بپردازد یعنی بگوید دلش می¬خواست کدامیک از اشخاص نقاشی باشد. این روش دارای این مزیت بزرگ است که تفسیر شخصی خود کودک از تست را، که بیش از هر شخص دیگری معنای نقاشی خود را می¬داند، جانشین تفسیر روانشناس می¬سازد تفسیری که باید همواره کم و بیش با احتیاط تلقی شود.
در این اثر ما بر نتایج آماری آزمایش 1200 کودک و نوجوان متکی هستیم: 800 نقاشی به پسران و 400 نقاشی به دختران تعلق دارد (برای گروههای سنی پسران 100 نفر و گروههای سنی دختران 50 نفر از 6 تا 14 سالگی). این نمونه مورد آزمایش مرکب است از موارد بهنجاری، اختلالات خفیف خلق و خو، عقب ماندگی¬های ذهنی خفیف و حالات روان¬آزردگی. اینک تصور می¬کنیم که تعداد قابل ملاحظه تک بررسی¬ها در این نمونه، ما را مجاز می¬دارد که نتایج خود را دارای قابلیت تمایز بین حالات معمولی و حالات خاص یا اختلال-آمیز بدانیم.
از سوی دیگر براساس این نمونه، ما توانسته¬ایم به صورتی عمقی به بررسی معنای سرمایه¬گذاری درباره تصویر یک شخص، به خصوص در رابطه با همسانسازی نا¬هشیار و روابط عاطفی با دیگری (روابط موضوعی)، بپردازیم. مثلاً از این دست است وقتی که ما در تفسیر سرمایه¬گذاری رجحان یافته تصویر خود، از مفهوم بازگشت به خود¬دوستداری، مفهومی که از نظر استنتاج¬ها بسیار بارور است، سخن می¬گوییم. همچنین در این اثر ما بیش از پیش، عمل دفاع من علیه اضطراب را مورد تأکید قرار داده¬ایم چه، این مسئله به خصوص در نقاشی خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل است که ما رابطه با فاصله را به منزله یک مکانیزم دفاعی متمایز کرده¬ایم.
این مفاهیم نو ما را به بازنگری عقده ادیپ هدایت کرده¬اند، مبحثی که نشان دهنده آن است که عقده ادیپ بیشتر از آنچه تصور می¬شود، نه تنها در قلمرو نورز¬ها بلکه در بسیاری از اختلالات سازشی در سطح خانواده و مدرسه، به عنوان علت دست دارد.

 

 

 

 

 



فصل اول
نقاشی کودک به منزله نشانه هوش و بیان عواطف
توجه فزاینده¬ای که چندین دهه پیش نسبت به تحول روانی و دوره کودکی ابراز شده طرز بیان در نخستین سالهای زندگی و از آن میان به خصوص بازی و نقاشی منتهی گردیده است.
اما باید گفت که در این فاصله، به ارزش فراوان نوعی از نقاشی یعنی نقاشی آزاد دست یافته¬اند. این نوع نقاشی در مدارس سنتی آموخته نمی¬شد چه شاگردان را بیشتر به کشیدن از روی نمونه¬ها یا الگو¬هایی وادار می¬کردند. امروزه می¬دانیم که در نقاشی بدون الگو یا مدل، کودک به یک آفرینش واقعی می¬پردازد و در نتیجه می¬تواند به گونه¬ای غیر قابل مقایسه با نقاشی تقلیدی، آنچه را در درون او می¬گذرد بیان کند. وی با این عمل، بینش خاص خود را از جهانی که او را احاطه کرده است به دست می¬دهد و از این راه ما را درباره ویژگی¬های شخصیت خود آگاه می¬سازد.
1- نقاشی به منزله تست هوش
می¬دانیم که وقتی یک ورق کاغذ و یک مداد در اختیار کودکی در سنین پایین قرار دهیم به کشیدن چیزهای مختلفی دست می¬زند و به خصوص پیش از آنکه به نقاشی اشیا بپردازد دوست دارد که «آدمک¬هایی» بکشد.
اما او این آدمک¬ها را آنطور که می¬بیند نمی¬کشد، چه به هیچ وجه قادر به چنین کاری نیست، بلکه به گونه¬ای که آنها را درک می¬کند یا دقیق¬تر بگوییم به گونه¬ای که خود را درک می¬کند ب به نقاشی آنها می¬پردازد و این امر بستگی به درجه «رشد و رسیدگی» روانی-حرکتی او دارد. پس بدین ترتیب مفهومی که کودک از آغاز از«طرح بدنی» خود دارد تعیین کننده شکل¬بندی آدمک در هر سن خواهد بود. از اینجاست که توانسته¬اند وسیله¬ای برای ارزشیابی هوش استنتاج کنند:
به عنوان مثال، تست گودیناف معروف به تست آدمک، طراز عقلی آزمودنی را بر حسب کامل بودن، وجود تعادل کلی و غنای جزئیات آدمک ترسیم شده، تعیین می¬کند، و تست فه یا تستی که دستور¬العمل آن این است که «خانمی را بکش که داره در زیر بارون گردش می¬کنه» و مستلزم ایجاد توحید پیشرفته¬تر عناصر مختلف نقاشی است نیز امکان اندازه¬گیری طراز هوش را فراهم می¬سازد.
براساس نقاشی آزاد (که نشان دهنده اشخاص یا هر چیز دیگر است) نیز می¬توان، علاوه بر تعیین طراز هوش، به ارزشیابی نحوه ادراک خاص فرد پرداخت. مثلاً مینکفسکا دو نوع کودک را در مقابل هم قرار داده و برحسب تفاوت جنبه صوری نقاشی، آنها را حسی و تعقلی نامیده است:
در کودک حسی، طرز اجرای نقاشی کاملاً دقیق نیست اما جزئیات آن از راه یک پویائی آشکار به یکدیگر ربط داده شده¬اند.
در کودک تعقلی به عکس، طرز اجرای نقاشی بسیار دقیق است: هر موجود یا هر شیء با استحکام و انسجام و غالباً با قرینه¬سازی نقاشی شده است، اما هر یک از آنها مجزا و بی¬حرکت است و با بقیه ارتباطی ندارد.
2- نقاشی به منزله تست شخصیت
نقاشی فقط دارای عناصر شکلی یا صوری نیست. در کنار شکل، محتوا قرار دارد و در این محتوا چیزی از تمامی شخصیت منعکس می¬گردد.
پس نقاشی ارتجالی یک کودک سوای طراز عقلی و نحوه ادراک او از واقعیت، نکات گوناگون دیگری را برای ما، آشکار می¬سازد و مخصوصاً پرده از روی عواطف وی بر¬می¬دارد. به نظر نمی¬رسد که گودیناف به هنگام تدارک تست آدمک خود، به امکان تأثیر تمایلات عاطفی بر نقاشی کودک توجه داشته است. معذلک او باید به این نکته توجه می¬کرد که در تعدادی از موارد مورد آزمایش، بین نتایج تست آدمک وی و تستهای متداول هوش مانند تست بینه-سیمون یا مقیاس وکسلر برای کودکان مطابقت وجود ندارد.
به عکس مک هوور در 1949 به اهمیت مسئله پی برده بود و در عین تغییر دادن تست آدمک از راه دستور¬العمل نقاشی متوالی دو جنس مخالف، مسئله محتوا را نیز با احاطه فراوان مطرح می¬ساخت. به همین دلیل است که نخستین کتاب وی درباره «فرافکنی شخصیت در نقاشی یک شکل انسانی» است. باک نیز با پیشنهاد تست خود به نام «تست خانه، درخت، شخص» به خوبی درک کرده است که نقاشی آزاد وسیله¬ای عالی برای دست یافتن به شخصیت است. تست او دارای دو هنگام است: اولی غیر کلامی و خلاق، که با تحقق تصویری دستور¬العمل «خانه-درخت-شخص» بیان می¬شود و دومی کلامی و تفسیری، که از کودک تعریف، توصیف و تفسیر اشیای نقاشی شده و محیط آنها و نیز ارائه تداعی¬هایی درباره آنها خواسته می¬شود.
بوتونیه در کتاب خو زیر عنوان « نقاشی¬های کودکان» نکات بسیار معقول و به جایی را درباره این موضوع خاطرنشان ساخته است. وی گفته است: « نقاشی کودک، جدا از هوش و طراز تحول ذهنی او، مبین چیز دیگری است که عبارتست از نوعی فرافکنی هستی خاص وی و هستی خاص دیگران یا بهتر بگوییم طریقه¬ای که هستی خود و دیگران را حس می¬کند».
در جای دیگر چنین می¬نویسد: «بررسی نقاشی¬های کودک، ما را به گونه¬ای اجتناب ناپذیر به قلب مسائلی که برای او مطرح می¬شوند، تاریخچه زندگی وی و موقعیت¬هایی که در آن زندگی می¬کند، رهنمون می¬گردد».
3- فرافکنی و رمزگرائی
همان طور که بوتونیه به درستی بیان کرده است، نقاشی آزاد یک فرافکنی است. بدین معنا که تمامی شخصیت در اینجا در جستجوی راهی برای بیان خویشتن است و مخصوصاً عناصر نیمه هشیار و نا¬هشیار به پاس آزادی عمل آزمودنی به برون فکنده می¬شوند.
باید دانست که این فرافکنی عناصر نا¬هشیار شخصیت، در تعدادی از آزمونها به کار رفته است و به همین دلیل است که آنها را تستهای فرافکن می¬نامند.
نقاشی آزاد نمونه بارز یک آزمون فرافکن است. از این جهت که مخصوصاً بیان تمایلات نا¬هشیار را مسا= می¬سازد. پس باید در برابر نقاشیآزاد از خود پرسید که آشکار کننده چه سطحی از شخصیت است یا به عبارت دیگر سهم هشیار و ناهشیار در آن چیست؟
همان طور که می¬دانیم چنین پرسشی درباره سایر تستهای فرافکن مثلاً تست اندریافت موضوع موری (T.A.T)نیز مطرح می¬گردد. داستانی که فرد در مقابل یک لوح بیان می¬کند گاهی شکل خالص و محض. باز پدید¬آوری رویدادهای مختلف یا موقعیتی است که وی در آن زیسته است و در نتیجه به صورت تعقلی قابل تبیین است، و گاهی فرافکنی حالت یا تعارضی نا¬هشیار، به گونه¬ای غیر¬تعقلی است که باید مورد تفسیر قرار گیرد.
4- روان تحلیل¬گری
نا¬هشیاری در قلمرو روان تحلیل¬گری یعنی در قلمرو روشی قرار دارد که به بررسی اعماق ناشناخته روحیه آدمی می¬پردازد و توسط فروید پایه¬گذاری شده است.
اما روش تداعی لفظی آزاد که در روان تحلیل¬گری بزرگسالان به کار می¬رود در مورد کودکان قابل اعمال نیست. پس لازم بوده است که وسایلی که امکان بررسی پدید¬آوری¬های خود به خودی دوره خردسالی را فراهم می¬سازند یعنی بازی یا نقاشی-های آزاد را جانشین آن سازند.
مرگن اشترن در 1928 برای نخستین بار، فکر کاربرد نقاشی¬های ارتجالی یا خود به خودی یک کودک را به منظور تحلیل روانی او به کار بست.
از آن پس شماری از مؤلفان، روش تفسیر نقاشی¬های آزاد را با هدف تشخیصی یا درمانی به کار بسته-اند. از بین این مؤلفان باید مخصوصاً بودوئن ، برژ ، رامبر و دولتو مارت را نام برد.
5- خانواده¬ات را نقاشی کن
می¬توان با دادن دستور¬العملی به کودک، خلاقیت آزاد وی را تحت نظم معینی درآورد. به همین ترتیب است که در تست نقاشی خانواده عمل می-کنند.
همان طور که گفته¬ایم جهان کودک، خانواده اوست و روابطی که با آن برقرار می¬سازد برای فهم شخصیت او از اهمیت قاطعی برخوردار است.
قالب سنتی این است که به کودک بگویند: «خانواده¬ات را نقاشی کن». این دستور¬العملی است که مؤلفانی همچون مینکفسکا، پورو ، کان و گومیلا در فرانسه آپل در آمریکا، بارسلوس در برزیل، و فوکادا در ژاپن به کار بسته¬اند.
وظیفه خود می¬دانیم که در این زمینه ذکر خاصی از پورو کرده باشیم چون بررسی وی حاوی نکات بسیار جالبی است. وی درباره تست نقاشی خانواده، به عنوان یک تست فرافکن، در آغاز چنین می¬گوید: «هیچکس تردیدی ندارد که یک تست وقتی خوب است که بتوان به کمک آن فرافکنی شخصیت کلی فرد را، اعم از هشیار و نا¬هشیار، به دست آورد. اما این کار را باید با وسیله¬ای انجام داد که نسبتاً کم سازمان یافته باشد تا مزاحمتی برای این فرافکنی فراهم نسازد. اما در عین حال آنقدر سازمان یافته باشد که تحلیل شخصیت را از راه مقایسه با نتایج تجربی دیگر افراد امکان¬پذیر گرداند. تست نقاشی خانواده دقیقاً به این خواسته¬های متناقض پاسخ می¬دهد».
سپس پورو مزایای این آزمون را چنین توصیف می-کند:
«مشاهده ساده و بررسی جزئیات نقاشی، این امکان را فراهم می¬سازد که بتوان بدون آگاهی کودک، احساسات واقعی او را نسبت به کسانش شناخت و موقعیتی را که برای خود در خانواده قائل است دانست، و در یک کلمه، این نکته را دریافت که وی خانواده خود را چگونه مجسم می¬سازد و این نکته¬ای است که مهمتر از شناختن دقیق خانواده اوست».
پورو درباره ترکیب خانواده به گونه¬ای که در نقاشی منعکس شده است، و درباره اهمیت این نکته که پاره¬ای از اشخاص خانواده می¬توانند به فراموشی سپرده شده باشند، پافشاری می¬کند. وی این نکته را برجسته می¬سازد که نخستین شخصی که نقاشی شده است تقریباً همواره مهمترین شخص از نظر کودک است. وی به نشانه¬های ارزنده¬سازی و ناچیز شمردن اشاره می¬کند. و بالاخره ما را متوجه این نکته می¬سازد که منزلتی را که فرد در گروه خانوادگی برای خود قائل است؛ منزلتی که آشکار¬کننده طریقه¬ای است که خود را در نظر می-گیرد، مورد ملاحظه قرار دهیم.
6- یک خانواده را نقاشی کن
ما دیدیم که علیرغم خصیصه محدود کننده دستور-العمل قبلی که به کودک تحمیل می¬کند خانواده خود را نقاشی کند، فرافکنی همواره در کار است تا واقعیت را در جهت اشتغالات عاطفی آزمودنی، دگرگون سازد.
در هر حال ما فکر کرده¬ایم که این فرافکنی احساسات شخصی آسان¬تر می¬گردد اگر به کودک دستور¬العمل مبهم¬تری بدهیم یعنی به او بگوییم: «یک خانواده را نقاشی کن، یک خانواده به فکر خودت». تا آنجا که ما اطلاع داریم از بین کسانی که در این راه بر ما مقدم بوده¬اند تنها برژ است که دستور¬العمل خود را بدینگونه تدوین کرده است.
به این نکته اشاره کنیم که با اینکه از آزمودنی¬ها، با این دستور¬العمل گسترده¬تر، خواسته شده است به تخیل خود میدان دهند معذلک پاره¬ای از آنها به شدت به واقعیت پای¬بندند و خانواده خود را نقاشی می¬کنند. ما تفسیر این نوع نقاشی¬ها را بعداً خواهیم آورد.
اما برای اکثر آزمودنی¬ها، این دستور¬العمل جدید، آزادی کاملتری فراهم می¬سازد و از این راه، تمایلات نا¬هشیار با سهولت بیشتری بیان می-شوند. و همان طور که خواهیم دید بدین ترتیب است که کودک خواهد توانست از واقعیت فاصله بیشتری بگیرد و مثلاً خانواده¬ای را نقاشی کند که خود در آن جائی ندارد یا در مواردی دیگر، خود را در اشخاص مختلف نقاشی فرافکنی کند.
فصل ششم
روابط با والدین و تعارض¬های ادیپی
1- مرحله شکل¬گیری عقده ادیپی
بررسی تعارض¬های ناشی از رقابت برادرانه به صورت مجزا، کاری بالنسبه تصنعی است. چون شدت این تعارض¬ها و شیوه¬های ابراز آنها، به چگونگی روابط کود با والدین، وابسته¬اند.
باید به این نکته توجه شود که در حدود 6 یا 7 سالگی، یعنی سن آغاز تست ترسیم خانواده، از یکسو، کودک از لحاظ عقلی و بدنی نسبت به زندگی جنسی بیدار شده است و خواستار نوازش¬ها و صمیمیت عاطفی است. و از سوی دیگر، نسبت به روابط زن و مرد، صمیمیت والدین، راز و رمز باروری و تولد نوزادان کنجکاوی نشان می¬دهد.
بدین ترتیب در این سنین، تعارض¬های رقابت برادرانه به تعارض¬های ادیپی وابسته¬اند و در نتیجه،حسادتی که از تولد یک برادر کوچکتر به وجود می¬آید فقط در ارتباط با او نیست بلکه والدین نیز هدف این حسادت هستند، چون کودک می-خواهد جای آنها را بگیرد تا او هم فرزندی داشته باشد. در اینجا لازم است که دو مرحله تحول روانی-جنسی از یکدیگر متمایز شوند: مرحله پیش-ادیپی مرحله ادیپی.
در مرحله پیش-ادیپی، در نخستین سالهای زندگی، کودک رابطه¬ای «خطی» (دو نفره) با والد دایه، که معمولاً مادر است، دارد. کودک پسر باشد یا دختر، در این والد، فقط موضوع عشق خود را می-بیند و در این مرحله، مبنای رقابت برادرانه، امتناع از تقسیم مادر با برادر یا خواهر رقیب است.
در مرحله ادیپی، این رابطه خطی به صورت رابطه مثلثی در می¬آید و پدر و مادر برای کودک به منزله دو موجود متمایز با نقشهای عمدتاً متضاد، جلوه¬گر می¬شوند.
به طور اجمالی می¬توان گفت که دلبستگی به مادر جنبه بنیاد¬گرا و وا¬پس¬رونده دارد به این معنا که مادر برای کودک، معرف حمایت، ایمنی، عشق و تغذیه است و بعدها، هر بار که تمنیات اصلی زندگی مورد تهدید قرار گیرند، فرد، حتی اگر بزرگسال باشد، گرایش خواهد داشت که به گذشته، یعنی به سوی مادر حمایت¬گر، بازگردد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   125 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری های آنان

پژوهش ولگردی اطفال و نوجوانان

اختصاصی از یاری فایل پژوهش ولگردی اطفال و نوجوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پژوهش ولگردی اطفال و نوجوانان


پژوهش ولگردی اطفال و نوجوانان
دانلود پژوهش ولگردی اطفال و نوجوانان
این فایل در قالب Word قابل ویرایش، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی می باشد
 
 قالب: Word
 
تعداد صفحات: 44

توضیحات:

1- ولگردی
ولگردی اطفال و جوانان که در قدیمی‌ترین جوامع بشری وجود داشته، در قرن نوزدهم تعداد آن کاهش یافت، لکن بنا به علل اجتماعی و اقتصادی اینک یک خطر جدی اجتماعی مخصوصاً در جهان سوم محسوب می‌شود. در هندوراس در حدود 2 میلیون و در برزیل 7 میلیون و در گواتمالاسیتی در حدود 5 هزار طفل 5 تا 18 سال در کوچه‌ها به سر می‌برند.
اطفال و جوانان ولگرد مسکن و مأوایی نداشته و در کوچه‌ها، خیابان‌ها، پارک‌های عمومی شهرها، زیر پل ها، در زیرزمین‌ها و خرابه‌ها به سر می‌برند.
اطفال و جوانان ولگرد، افراد سرگردان اجتماع هستند که کوچه، محل زندگی آن‌ها است به خانواده انس و الفت ندارند و یا اصلاً خانواده ای را نمی‌شناسند و به محیط معین علاقه‌مند نیستند. در صورت اشتغال به کار، ثبات نداشته به گذشته فکر نکرده و غمی راجع به آینده ندارند. بدون هدف و مقصد معین، در اجتماع آوراه بود و تن به قضا و قدر می‌سپارند.
ولگردی گاهی سمبل انزوا در زندگی اجتماعی است و گاهی نیز ولگردان دور هم جمع شده، زندگی گروهی تشکیل می‌دهند.
تعیین سن ولگردی اطفال و جوانان نسبت به زمان و مکان فرق می‌کند. بعضی از آنان در سنین خیلی کم به علت فقر و تهیدستی والدین، در کوچه‌ها رها می‌شوند. در سال 1986 در برزیل از تعداد 550 هزار نفر طفل کمتر از 18 سال که در مؤسسات تربیتی نگهداری می‌شدند، 17 هزار نفر آن‌ها مرتکب جرم شده و بقیه اطفال ولگرد بوده‌اند.

دانلود با لینک مستقیم


پژوهش ولگردی اطفال و نوجوانان