دانلود پاورپوینت درس اول : دانه ای که نمی خواست بروید
فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 5
دانلود فایل پاورپوینت درس اول : دانه ای که نمی خواست بروید .
دانلود پاورپوینت درس اول : دانه ای که نمی خواست بروید
فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 5
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
صاحبان آگهی به تبلیغات رادیویی بها نمیدهند
شاید یکی از دلایل پائین بودن میانگین سطح کیفی تبلیغات رادیویی نسبت به تلویزیون، توجه نکردن به امکان تصویر سازی در ذهن مخاطب به وسیله صدا است. کاری که تنها به کمی دقت و توجه نیاز دارد و در مقابل تصویر سازی تلویزیونی ساده تر انجام می شود. به خصوص با در نظر گرفتن این نکته که ریشه های عمیق فرهنگ شاعرانه ما به ادبیات دوره پیش از ثبت تصویری و گرافیکی برمیگردد.
کوه را ننوش ، آب را بنوش صدایی پیشنهاد می کند که دم به دم کوه بلند و پرصلابت کشور را بنوشید. سئوالی که پس از شنیدن صدای گوینده این تبلیغ، در ذهن شنوندگان تلویزیون ندیده شبکه های مختلف رادیو ایجاد می شود این است که چطور و به چه دلیل باید این «گنبد گیتی» را سرکشید. به احتمال زیاد سفارش دهندگان آگهی، پیش از پخش رادیویی آن اطمینان حاصل کرده اند که شنوندگان، پیشتر، تصویر بطری آب مورد نظر را در رسانه برادر- تلویزیون- دیده اند و لازم نیست توضیح واضحات به امواج رادیویی بفرستند. بسیاری از آگهی هایی که روزانه از رادیو پخش می شوند به همین شیوه ساخته شده اند. یعنی وابسته به تیزر تلویزیونی هستند. تعداد کمی هم به صورت اختصاصی به شکل صوتی به بخش بازرگانی صداوسیما ارائه می شوند. برای بعضی تبلیغات، نیاز به تلاش زیادی نیست. برای مثال وقتی مسئولان روابط عمومی یکی از بانک ها تصمیم می گیرند مهلت افتتاح حساب برای شرکت در قرعه کشی بی نظیر خود را به اطلاع عموم مردم برسانند، نام بردن از جوایز تخیلی این ماراتن برای تحریک اذهان و پیش بردن گام های عمومی به سمت گیشه های افتتاح حساب کافی است. تصویر های تلویزیونی تنها به ماندگاری چند لحظه بیشتر موضوع در ذهن مخاطب کمک می کنند. اما اصل قضیه اطلاع رسانی است و اعلام عدد و رقم جوایز و ذکر این نکته که مدل ماشین های اهدایی این بانک از بانک همسایه بالاتر است، تفاوتی در تبلیغ رادیویی یا تلویزیونی ندارد. به همین دلیل هم سفارش دهندگان این دست تبلیغات در نظر می گیرند که با استفاده از امواج رادیویی می توانند با هزینه کمتر و تکرار بیشتر، نام خود را بیشتر و بیشتر به ذهن مخاطب رسوخ دهند. با این وجود درصد محدودی از صاحبان کالا، رادیو را به عنوان یک رسانه مستقل در نظر می گیرند. تنها به این دلیل ساده که «جذابیت تصویر» گیراتر از «صدای استریو» است. مسئول بخش تیزر های رادیویی یک شرکت تبلیغاتی، تیزر های تلویزیونی یک شرکت تولید کننده ماکارونی را مثال می زند که در کنار استفاده از یک موسیقی ملایم: «برای نشان دادن مراحل درست شدن ماکارونی از تصاویر زیبای طبیعت و همچنین یک کودک زیبا استفاده کرده است.» یعنی یک آگهی تصویری که: «بیننده را مشتاق می کند.» چنین تبلیغی به طور کامل تلویزیونی است و بردن آن به شبکه های رادیویی تاثیرش را خنثی خواهد کرد. اما کارخانه دیگری توانسته با تمرکز بر آگهی های رادیویی برای ماکارونی خود جایگاهی صوتی ایجاد کند. تصویر صوتی شاید یکی از دلایل پائین بودن میانگین سطح کیفی تبلیغات رادیویی نسبت به تلویزیون، توجه نکردن به امکان تصویر سازی در ذهن مخاطب به وسیله صدا است. کاری که تنها به کمی دقت و توجه نیاز دارد و در مقابل تصویر سازی تلویزیونی ساده تر انجام می شود. به خصوص با در نظر گرفتن این نکته که ریشه های عمیق فرهنگ شاعرانه ما به ادبیات دوره پیش از ثبت تصویری و گرافیکی برمی گردد. کافی است نگاهی به تبلیغات تلویزیونی کشورهایی مثل ایران و ایتالیا بیندازید و ببینید که در چنین کشورهایی کمتر می توان تیزر تلویزیونی پیدا کرد که سفارش دهنده یا سازنده آن به چشم های مخاطب خود اطمینان کامل داشته باشد. حجم بالایی از تبلیغات ما با شعر و توضیح و کلمه در ذهنمان می رود. پس چرا از این ویژگی فرهنگی بهتر استفاده نمی کنیم؟ «لطف الله زارعی قنواتی» سرپرست اداره کل بازرگانی صداوسیما می گوید: «تبلیغاتچی های ما واقعاً تبلیغات متناسب با رادیو نمی سازند. معمولاً یک تیزر تلویزیونی می سازند و می گویند صدایش هم از رادیو پخش شود.» او که خود در رشته تبلیغات و بازاریابی تحصیل کرده معتقد است سازندگان تبلیغ رادیو را در کنار روش های دیگر تبلیغی مثل روزنامه یا تبلیغات محیطی و برای یادآوری آنچه در تلویزیون می بینیم در نظر می گیرند. «اگر تیزر رادیویی خوب بسازند تاثیر بسیار بیشتر و بهتری خواهد داشت.» همه تقصیر ها را هم نمی توان به گردن شرکت های تبلیغاتی انداخت. دست کم خودشان چنین چیزی را قبول ندارند: «مشاوره ضعیف نیست بلکه دست مان بسته است.» توضیح: «معمولاً مشاوران تبلیغاتی باید مشتری ها را راهنمایی کنند. به این معنی که مدیر کارخانه و کارکنان یک شرکت تولیدی باید وظایف خودشان را انجام دهند و وظیفه معرفی کالا را به مشاور تبلیغاتی خود بسپارند.» اما این اتفاق ساده در عمل بسیار پیچیده می شود: «مدیران شرکت ها می خواهند همه کارها در دست آنها باشد. به این دلیل که هزینه می کنند، یا اطمینان لازم وجود ندارد و نمی خواهند سرشان کلاه برود. به همین دلیل در کادر فنی هم دخالت می کنند و با اعمال سلیقه خود دست مشاور تبلیغاتی را می بندند.» مثلاً وقتی مشاور معتقد است برای رادیو باید تبلیغی جداگانه ساخته شود، صاحب کالا به تصور «هزینه اضافی» راه آن را می بندد و امر می کند که تیزر تلویزیونی خوب از آب درآمده، پس خوب است صدایش هم در رادیو پخش شود. نتیجه در بسیاری موارد این است که شنونده رادیو تصور می کند مثلاً فلان کارخانه صنعتی برای استیل خود تبلیغ می کند. اما کمی بعد با دیدن تیزر تلویزیونی آن می فهمد که: «آه، منظور از «استیل»، «سینک ظرفشویی» بوده!» می شود- نمی شود در رادیو پخش بعضی از انواع تبلیغ غیر ممکن است. مثلاً می توانید با خیال راحت گزارش یک مسابقه فوتبال را از شبکه ورزش رادیو بشنوید و البته زحمت بکشید که خودتان توپ را پیدا کنید، اما مطمئن باشید هیچ زیر نویس صوتی وجود ندارد که از شرایط ثبت نام فلان مرکز آموزشی خبر دهد و صفحه فوتبال شما را نیمه تار کند. تبلیغ دهندگان رادیویی حتماً باید منتظر پایان صحبت های گوینده بمانند حتی اگر گوینده مجبور شود آهنگ صحبتش را تند کند تا به پایان جمله برسد و توضیح هم بدهد که: «به دلیل زیاد شدن زمان پخش آگهی مجبوریم زودتر از حضور شما مرخص شویم.» زیاد و کم شدن حجم آگهی ها یا زمان پخش آن به نظر شخصی مجری یا تهیه کننده برنامه ربطی ندارد. حتی نوع تبلیغات هم از دست آنها خارج است. مجری یکی از برنامه های کاملاً فرهنگی شبکه فرهنگ از پخش بعضی آگهی ها در وقفه کوتاه برنامه ناراضی است. فرض کنید یک نویسنده کهنه کار، بعد از روز ها پیگیری و اصرار، راضی شده است. فرض کنید یک نویسنده کهنه کار، بعد از روز ها پیگیری و اصرار، راضی شده که قبول زحمت فرموده و در یک برنامه فرهنگی حاضر شود، برنامه قطع می شود و انواع و اقسام صداها، به شیوه های مختلف یک نوع «چیپس جدید» را به شنوندگان معرفی می کنند. حتی سرپرست اداره کل بازرگانی صداوسیما هم اطلاع دقیقی از حجم و زمان پخش آگهی ها ندارد: «اختیار آن با ما نیست. به سلیقه سفارش دهندگان بستگی دارد که قبل از چه برنامه ای و چند بار می خواهند تبلیغ شان پخش شود.» و ادامه می دهد: «حتی امروز که اینجا نشسته ایم مشخص نیست فردا چه تعداد آگهی از رادیو پخش خواهد شد.» چون: «آگهی ها یک روز جلوتر مشخص می شوند، شبکه های رادیویی حتی دو ساعت زود تر از پخش هم آگهی را قبول می کنند.» «زارعی قنواتی» در مورد روند کار پخش بازرگانی صداوسیما می گوید: «هر روز از ساعت دو بعدازظهر شورایی شامل بیست کارشناس مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی تشکیل می شود.» در این شورا مسئولان شبکه های رادیو و تلویزیون، کارشناس حقوقی، موسیقی، ادبیات فارسی و مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی حضور دارند و تقاضاهای رسیده را بازبینی یا بازشنوایی می کنند و با مدارک لازم تطبیق می دهند. در صورتی که این تبلیغات تصویب شوند به آنها یک «کد» تعلق می گیرد و «بقیه کارها به عهده نمایندگی پخش است که زیر نظر صندوق بازنشستگی صداوسیما فعالیت می کند.» خانم شاه محمودی مسئول دفتر نمایندگی پخش، با تاکید بر این نکته که نمی توان به رسانه رقیب- روزنامه- اطلاعات آماری داد از زمان پخش آگهی در شبکه های مختلف رادیویی چیزی نمی گوید. اما زارعی قنواتی معتقد است آمار دقیقی از حجم آگهی ها وجود ندارد: «در روز های مختلف و ماه ها و فصل های سال، حجم پخش آگهی متفاوت است.» برای مثال به طور معمول ماه های خرداد و تیر و مرداد ماه های کم آگهی سازمان صداوسیما حساب می شود. اما خرداد و تیر ۸۵ به یمن برگزاری مسابقات فوتبال جام جهانی و به خصوص به دلیل حضور تیم ایران به ماه هایی پرآگهی تبدیل شده اند. با این وجود: «هیچ گاه زمانی که ما پیش بینی می کنیم و از طرف شبکه های رادیویی و تلویزیونی به پخش آگهی اختصاص داده می شود، پر نمی شود.»
به گفته زارعی قنواتی: «در بهترین حالت حدود یک سوم از زمان پیش بینی شده پر می شود.» حتی در همین روزهای پرمخاطب: «باکس آگهی شبکه ورزش رادیو در زمان پخش بازی های ایران پر بود. بعضی از تیم های بزرگ و پرطرفدار مثل انگلیس، ایتالیا یا برزیل هم خوب تبلیغ دارند. اما در بازی تیم های دیگر چنین چیزی نیست.» صاحبان آگهی ها هم این نکات را در نظر می گیرند. هر چند سیستم دقیقی برای محاسبه میزان مخاطب برنامه ها وجود ندارد و برخلاف بعضی کشورها که به گفته زارعی قنواتی تعداد بینندگان یا شنوندگان شبکه های مختلف را با استفاده از سیستم «ریتنیگ» (rating) به دقت محاسبه می کنند، ما بیشتر به سیستم شنیده ها و حدس و گمان خود تکیه می کنیم. GF یا طبقه های بالای بالا مخاطب شناسی برنامه های رادیویی یا تلویزیونی همان طور که چندان به کار سازندگان برنامه های صدا و سیما نمی آید، برای سفارش دهندگان آگهی ها هم لازم به نظر نمی رسد. اگر هر کدام از گروه های مرتبط با رادیو و تلویزیون نیازی به دریافت اطلاعات مخاطبان احساس می کردند، حرکتی در این زمینه انجام می شد. دست کم چنین نبود که مرکز تحقیقات صدا و سیما، نه تنها در مورد رادیو که بیشتر اوقات به چشم فرزند اضافی به آن نگاه می شود، بلکه حتی در مورد تبلیغات تلویزیونی هم کار خاصی انجام نشده است. مسئول این مرکز تنها یک پایان نامه در مورد تبلیغات دارد که: «آن هم مربوط به رشته زبانشناسی است و زبان تبلیغات را بررسی کرده.» با این وجود کسی در تاثیرات غیرقابل انکار تبلیغات رادیو و تلویزیون شک نمی کند. با همین اطمینان است که تولیدکنندگان و مراکز مختلفی که می توانند هزینه پخش آگهی های رادیویی یا تلویزیونی را بپردازند در استفاده بهینه از این رسانه ها شکی به دل راه نمی دهند. مشاوران تبلیغاتی هم علاوه بر آماده کردن تیزرها برای معرفی هر چه بهتر موضوع، روش استفاده بهتر از رسانه ها را هم به صاحب آگهی گوشزد می کنند: «ما حتی برای هزار تومان شرکت آگهی دهنده برنامه ریزی می کنیم. اگر مشاور تشخیص دهد که یک تبلیغ رادیویی پاسخگوی نیاز تولیدکننده است، با صرف هزینه کمتر، علاقه بیشتری به رسانه صوتی نشان می دهد. مثلاً سازنده تیزر رادیویی شرکت لبنیاتی خزرشیر می گوید: «برای تولیدکننده این محصول جا انداختن نام آن مهم تر از نشان دادن شکل بسته بندی ها بود. بنابراین تبلیغ رادیویی با زمان هفده ثانیه ساختیم و در تکرارهای بعدی این زمان را به یازده ثانیه رساندیم.» سازنده این تبلیغ هم اگر به این نتیجه برسد که هزینه تبلیغات رادیو از تاثیر آگهی روی مخاطب بیشتر است، ترجیح می دهد شیوه و ابزار دیگری برای خود انتخاب کند. شرکت های تبلیغاتی از بالا رفتن هزینه رادیو در یک سال اخیر می گویند. مطابق قانون رادیو، پخش تبلیغ در ساعت ها و قبل از برنامه های مختلف در طبقه مشخصی قرار می گیرد. «فرمول هزینه ثابت است. اگر متقاضی پخش آگهی در ساعت یا برنامه خاصی تغییر کند، طبقه آن هم تغییر می کند.» اگر متقاضی پخش آگهی زیاد شود، جهش طبقه صورت می گیرد و اگر میزان درخواست ها کم شود، هزینه در طبقه پایین تری محاسبه می شود. «زارعی قنواتی» در مورد این تغییرات توضیح می دهد که: «فرمول هزینه ها در شورای نظارت تصویب شده و به صورت اتوماتیک اجرا می شود. یعنی کسی نمی تواند در آن دخل و تصرف کند.» اما شرکت های تبلیغاتی که در بیشتر موارد حلقه واسط بین صاحب کالا و سازمان صدا و سیما هستند نه تنها از پایین آمدن طبقه حرفی نمی زنند، بلکه بالا رفتن طبقات را هم نه پله پله، که چند طبقه ای می دانند و اینکه: «مهمترین مسئله تبلیغات رادیویی در حال حاضر همین مشکل هزینه ها است.» شاید با وجود مشکلاتی مثل «زیاد بودن تعداد درخواست ها و بالا رفتن هزینه برای سفارش دهندگان» و همچنین «کم بودن میزان درخواست ها و خالی ماندن زمان پیش بینی شده برای واحد بازرگانی صدا و سیما» یا «دخالت های غیرکارشناسی صاحبان آگهی در چگونگی پخش تبلیغات رادیویی»، جایی برای طرح مسائل کیفی، که پیش پا افتاده می نماید نباشد و بیشتر، مته به خشخاش گذاشتن تعبیر شود. مثلاً اینکه ایراد بگیریم که چرا صدای یک گوینده واحد روی سه تبلیغ پشت سر هم پخش می شود و مخاطبانی که بیشتر «شنونده» هستند، نه «گوش دهنده»، مرز بین پایان یک آگهی و آغاز دیگری را تشخیص نمی دهند. چنین نکته های کوچکی در پخش آگهی های رادیویی بر کیفیت کار و تاثیری که در ذهن مخاطب می گذارد اهمیت زیادی دارد. اهمیتی که البته علاقه چندانی به درک آن نشان داده نمی شود. نظریه های مخاطبان اگر از هر کدام از ما بپرسند تبلیغات- نوع رادیویی، تلویزیونی، کبریتی یا محیطی آن چندان مهم نیست- چه تاثیری بر شما می گذارد، به احتمال زیاد ژست روشنفکرانه ای به خود می گیریم و با ذکر این نکته که اساساً توجه چندانی به تبلیغات نداریم، وانمود می کنیم از آن دست آدم های ساده لوحی نیستیم که تحت تاثیر عوامل محیطی قرار بگیریم. به خصوص در مورد رادیو که چون حضورش را نمی بینیم کمتر آن را جدی می گیریم. از پسر یازده ساله ای در مورد تبلیغات رادیو می پرسم. بلافاصله می گوید: «رادیو گوش نمی دهم.» از محصولی نام می برم که فقط در رادیو تبلیغ شده است و از او می خواهم در مورد آن کالا توضیح دهد. حضور ذهنش خوب است و شروع می کند به خواندن شعر آن تبلیغ و با دهان، موزیک همراه با آواز را هم می نوازد. بعد خودش به این نتیجه می رسد که بارها و بارها تبلیغ موردنظر را در رادیوی سرویس مدرسه و در هنگام بازگشت به منزل شنیده است. بعضی افراد، مثل راننده همین سرویس مدرسه هم ساعت های زیادی را همراه با پیام های رادیویی می گذرانند. اما کمتر پیش می آید که به طور آگاهانه و مشخص به پیام های بازرگانی این رسانه گوش دهند. بسیاری از این شنوندگان در هنگام شنیدن آگهی ها همان تصاویر تلویزیونی را در ذهن خود دوره می کنند و هیچ تصوری از تیزری که به منظور پخش رادیویی ساخته شده باشد ندارند. آنهایی هم که کمتر به صفحه تلویزیون نگاه کرده اند، با شنیدن بعضی از پیام ها بیشتر دچار سرگردانی می شوند تا اشتیاق پیدا کردن به خرید محصول مورد نظر. با این حال کمتر تماس تلفنی با روابط عمومی رادیو یا برنامه های مختلف به پخش آگهی مربوط می شود. حتی شنوندگانی هم که همیشه از پخش تبلیغات گله می کنند که: «وقتی یک دکتر متخصص آورده اند که مجبور است در وقت کم، مسئله ای را مطرح کند، صحبت او را قطع می کنند یا بخشی از سئوالات تلفنی را بی جواب می گذارند، چرا که وقت تنگ است. اما خیلی راحت چند دقیقه ای را به پخش آگهی اختصاص می دهند.» بعضی شرکت های تولیدکننده یا خدماتی هم، خود را از حد فاصل موزیک آغاز و پایان تبلیغ بیرون آورده اند و نامشان را در طول پخش برنامه های رادیویی تکرار می کنند. برنامه هایی که بیشتر شامل مسابقه ها و برنامه های تفریحی آخر هفته می شود و با یک حساب ذهنی، می توان گفت شنوندگان بیشتری را به روشن کردن پیچ رادیو وامی دارند. نام این شرکت ها در قالب جواب مسابقه، یا اهداکننده جایزه به برندگان مطرح می شود. در دنیای تبلیغات، مهمترین مسئله مطرح شدن و تکرار نام موردنظر است. به خصوص اگر با چهره ای مثبت و «هدیه دهنده» همراه شود. رادیو اگر از سوی سفارش دهندگان آگهی و شرکت های تبلیغاتی و همچنین سازندگان برنامه ها کمی جدی تر گرفته شود، می تواند تاثیر بسیار مطلوب تری در چرخه تبلیغات و به تبع آن اقتصاد کشور داشته باشد. کشف راه های تاثیرگذاری، فقط به کمی توجه و خلاقیت نیاز دارد. با کشف راه های بهتر شاید حتی بتوان خود کوه دماوند را به شنوندگان رادیو خوراند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
صاحبان آگهی به تبلیغات رادیویی بها نمیدهند
شاید یکی از دلایل پائین بودن میانگین سطح کیفی تبلیغات رادیویی نسبت به تلویزیون، توجه نکردن به امکان تصویر سازی در ذهن مخاطب به وسیله صدا است. کاری که تنها به کمی دقت و توجه نیاز دارد و در مقابل تصویر سازی تلویزیونی ساده تر انجام می شود. به خصوص با در نظر گرفتن این نکته که ریشه های عمیق فرهنگ شاعرانه ما به ادبیات دوره پیش از ثبت تصویری و گرافیکی برمیگردد.
کوه را ننوش ، آب را بنوش صدایی پیشنهاد می کند که دم به دم کوه بلند و پرصلابت کشور را بنوشید. سئوالی که پس از شنیدن صدای گوینده این تبلیغ، در ذهن شنوندگان تلویزیون ندیده شبکه های مختلف رادیو ایجاد می شود این است که چطور و به چه دلیل باید این «گنبد گیتی» را سرکشید. به احتمال زیاد سفارش دهندگان آگهی، پیش از پخش رادیویی آن اطمینان حاصل کرده اند که شنوندگان، پیشتر، تصویر بطری آب مورد نظر را در رسانه برادر- تلویزیون- دیده اند و لازم نیست توضیح واضحات به امواج رادیویی بفرستند. بسیاری از آگهی هایی که روزانه از رادیو پخش می شوند به همین شیوه ساخته شده اند. یعنی وابسته به تیزر تلویزیونی هستند. تعداد کمی هم به صورت اختصاصی به شکل صوتی به بخش بازرگانی صداوسیما ارائه می شوند. برای بعضی تبلیغات، نیاز به تلاش زیادی نیست. برای مثال وقتی مسئولان روابط عمومی یکی از بانک ها تصمیم می گیرند مهلت افتتاح حساب برای شرکت در قرعه کشی بی نظیر خود را به اطلاع عموم مردم برسانند، نام بردن از جوایز تخیلی این ماراتن برای تحریک اذهان و پیش بردن گام های عمومی به سمت گیشه های افتتاح حساب کافی است. تصویر های تلویزیونی تنها به ماندگاری چند لحظه بیشتر موضوع در ذهن مخاطب کمک می کنند. اما اصل قضیه اطلاع رسانی است و اعلام عدد و رقم جوایز و ذکر این نکته که مدل ماشین های اهدایی این بانک از بانک همسایه بالاتر است، تفاوتی در تبلیغ رادیویی یا تلویزیونی ندارد. به همین دلیل هم سفارش دهندگان این دست تبلیغات در نظر می گیرند که با استفاده از امواج رادیویی می توانند با هزینه کمتر و تکرار بیشتر، نام خود را بیشتر و بیشتر به ذهن مخاطب رسوخ دهند. با این وجود درصد محدودی از صاحبان کالا، رادیو را به عنوان یک رسانه مستقل در نظر می گیرند. تنها به این دلیل ساده که «جذابیت تصویر» گیراتر از «صدای استریو» است. مسئول بخش تیزر های رادیویی یک شرکت تبلیغاتی، تیزر های تلویزیونی یک شرکت تولید کننده ماکارونی را مثال می زند که در کنار استفاده از یک موسیقی ملایم: «برای نشان دادن مراحل درست شدن ماکارونی از تصاویر زیبای طبیعت و همچنین یک کودک زیبا استفاده کرده است.» یعنی یک آگهی تصویری که: «بیننده را مشتاق می کند.» چنین تبلیغی به طور کامل تلویزیونی است و بردن آن به شبکه های رادیویی تاثیرش را خنثی خواهد کرد. اما کارخانه دیگری توانسته با تمرکز بر آگهی های رادیویی برای ماکارونی خود جایگاهی صوتی ایجاد کند. تصویر صوتی شاید یکی از دلایل پائین بودن میانگین سطح کیفی تبلیغات رادیویی نسبت به تلویزیون، توجه نکردن به امکان تصویر سازی در ذهن مخاطب به وسیله صدا است. کاری که تنها به کمی دقت و توجه نیاز دارد و در مقابل تصویر سازی تلویزیونی ساده تر انجام می شود. به خصوص با در نظر گرفتن این نکته که ریشه های عمیق فرهنگ شاعرانه ما به ادبیات دوره پیش از ثبت تصویری و گرافیکی برمی گردد. کافی است نگاهی به تبلیغات تلویزیونی کشورهایی مثل ایران و ایتالیا بیندازید و ببینید که در چنین کشورهایی کمتر می توان تیزر تلویزیونی پیدا کرد که سفارش دهنده یا سازنده آن به چشم های مخاطب خود اطمینان کامل داشته باشد. حجم بالایی از تبلیغات ما با شعر و توضیح و کلمه در ذهنمان می رود. پس چرا از این ویژگی فرهنگی بهتر استفاده نمی کنیم؟ «لطف الله زارعی قنواتی» سرپرست اداره کل بازرگانی صداوسیما می گوید: «تبلیغاتچی های ما واقعاً تبلیغات متناسب با رادیو نمی سازند. معمولاً یک تیزر تلویزیونی می سازند و می گویند صدایش هم از رادیو پخش شود.» او که خود در رشته تبلیغات و بازاریابی تحصیل کرده معتقد است سازندگان تبلیغ رادیو را در کنار روش های دیگر تبلیغی مثل روزنامه یا تبلیغات محیطی و برای یادآوری آنچه در تلویزیون می بینیم در نظر می گیرند. «اگر تیزر رادیویی خوب بسازند تاثیر بسیار بیشتر و بهتری خواهد داشت.» همه تقصیر ها را هم نمی توان به گردن شرکت های تبلیغاتی انداخت. دست کم خودشان چنین چیزی را قبول ندارند: «مشاوره ضعیف نیست بلکه دست مان بسته است.» توضیح: «معمولاً مشاوران تبلیغاتی باید مشتری ها را راهنمایی کنند. به این معنی که مدیر کارخانه و کارکنان یک شرکت تولیدی باید وظایف خودشان را انجام دهند و وظیفه معرفی کالا را به مشاور تبلیغاتی خود بسپارند.» اما این اتفاق ساده در عمل بسیار پیچیده می شود: «مدیران شرکت ها می خواهند همه کارها در دست آنها باشد. به این دلیل که هزینه می کنند، یا اطمینان لازم وجود ندارد و نمی خواهند سرشان کلاه برود. به همین دلیل در کادر فنی هم دخالت می کنند و با اعمال سلیقه خود دست مشاور تبلیغاتی را می بندند.» مثلاً وقتی مشاور معتقد است برای رادیو باید تبلیغی جداگانه ساخته شود، صاحب کالا به تصور «هزینه اضافی» راه آن را می بندد و امر می کند که تیزر تلویزیونی خوب از آب درآمده، پس خوب است صدایش هم در رادیو پخش شود. نتیجه در بسیاری موارد این است که شنونده رادیو تصور می کند مثلاً فلان کارخانه صنعتی برای استیل خود تبلیغ می کند. اما کمی بعد با دیدن تیزر تلویزیونی آن می فهمد که: «آه، منظور از «استیل»، «سینک ظرفشویی» بوده!» می شود- نمی شود در رادیو پخش بعضی از انواع تبلیغ غیر ممکن است. مثلاً می توانید با خیال راحت گزارش یک مسابقه فوتبال را از شبکه ورزش رادیو بشنوید و البته زحمت بکشید که خودتان توپ را پیدا کنید، اما مطمئن باشید هیچ زیر نویس صوتی وجود ندارد که از شرایط ثبت نام فلان مرکز آموزشی خبر دهد و صفحه فوتبال شما را نیمه تار کند. تبلیغ دهندگان رادیویی حتماً باید منتظر پایان صحبت های گوینده بمانند حتی اگر گوینده مجبور شود آهنگ صحبتش را تند کند تا به پایان جمله برسد و توضیح هم بدهد که: «به دلیل زیاد شدن زمان پخش آگهی مجبوریم زودتر از حضور شما مرخص شویم.» زیاد و کم شدن حجم آگهی ها یا زمان پخش آن به نظر شخصی مجری یا تهیه کننده برنامه ربطی ندارد. حتی نوع تبلیغات هم از دست آنها خارج است. مجری یکی از برنامه های کاملاً فرهنگی شبکه فرهنگ از پخش بعضی آگهی ها در وقفه کوتاه برنامه ناراضی است. فرض کنید یک نویسنده کهنه کار، بعد از روز ها پیگیری و اصرار، راضی شده است. فرض کنید یک نویسنده کهنه کار، بعد از روز ها پیگیری و اصرار، راضی شده که قبول زحمت فرموده و در یک برنامه فرهنگی حاضر شود، برنامه قطع می شود و انواع و اقسام صداها، به شیوه های مختلف یک نوع «چیپس جدید» را به شنوندگان معرفی می کنند. حتی سرپرست اداره کل بازرگانی صداوسیما هم اطلاع دقیقی از حجم و زمان پخش آگهی ها ندارد: «اختیار آن با ما نیست. به سلیقه سفارش دهندگان بستگی دارد که قبل از چه برنامه ای و چند بار می خواهند تبلیغ شان پخش شود.» و ادامه می دهد: «حتی امروز که اینجا نشسته ایم مشخص نیست فردا چه تعداد آگهی از رادیو پخش خواهد شد.» چون: «آگهی ها یک روز جلوتر مشخص می شوند، شبکه های رادیویی حتی دو ساعت زود تر از پخش هم آگهی را قبول می کنند.» «زارعی قنواتی» در مورد روند کار پخش بازرگانی صداوسیما می گوید: «هر روز از ساعت دو بعدازظهر شورایی شامل بیست کارشناس مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی تشکیل می شود.» در این شورا مسئولان شبکه های رادیو و تلویزیون، کارشناس حقوقی، موسیقی، ادبیات فارسی و مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی حضور دارند و تقاضاهای رسیده را بازبینی یا بازشنوایی می کنند و با مدارک لازم تطبیق می دهند. در صورتی که این تبلیغات تصویب شوند به آنها یک «کد» تعلق می گیرد و «بقیه کارها به عهده نمایندگی پخش است که زیر نظر صندوق بازنشستگی صداوسیما فعالیت می کند.» خانم شاه محمودی مسئول دفتر نمایندگی پخش، با تاکید بر این نکته که نمی توان به رسانه رقیب- روزنامه- اطلاعات آماری داد از زمان پخش آگهی در شبکه های مختلف رادیویی چیزی نمی گوید. اما زارعی قنواتی معتقد است آمار دقیقی از حجم آگهی ها وجود ندارد: «در روز های مختلف و ماه ها و فصل های سال، حجم پخش آگهی متفاوت است.» برای مثال به طور معمول ماه های خرداد و تیر و مرداد ماه های کم آگهی سازمان صداوسیما حساب می شود. اما خرداد و تیر ۸۵ به یمن برگزاری مسابقات فوتبال جام جهانی و به خصوص به دلیل حضور تیم ایران به ماه هایی پرآگهی تبدیل شده اند. با این وجود: «هیچ گاه زمانی که ما پیش بینی می کنیم و از طرف شبکه های رادیویی و تلویزیونی به پخش آگهی اختصاص داده می شود، پر نمی شود.»
به گفته زارعی قنواتی: «در بهترین حالت حدود یک سوم از زمان پیش بینی شده پر می شود.» حتی در همین روزهای پرمخاطب: «باکس آگهی شبکه ورزش رادیو در زمان پخش بازی های ایران پر بود. بعضی از تیم های بزرگ و پرطرفدار مثل انگلیس، ایتالیا یا برزیل هم خوب تبلیغ دارند. اما در بازی تیم های دیگر چنین چیزی نیست.» صاحبان آگهی ها هم این نکات را در نظر می گیرند. هر چند سیستم دقیقی برای محاسبه میزان مخاطب برنامه ها وجود ندارد و برخلاف بعضی کشورها که به گفته زارعی قنواتی تعداد بینندگان یا شنوندگان شبکه های مختلف را با استفاده از سیستم «ریتنیگ» (rating) به دقت محاسبه می کنند، ما بیشتر به سیستم شنیده ها و حدس و گمان خود تکیه می کنیم. GF یا طبقه های بالای بالا مخاطب شناسی برنامه های رادیویی یا تلویزیونی همان طور که چندان به کار سازندگان برنامه های صدا و سیما نمی آید، برای سفارش دهندگان آگهی ها هم لازم به نظر نمی رسد. اگر هر کدام از گروه های مرتبط با رادیو و تلویزیون نیازی به دریافت اطلاعات مخاطبان احساس می کردند، حرکتی در این زمینه انجام می شد. دست کم چنین نبود که مرکز تحقیقات صدا و سیما، نه تنها در مورد رادیو که بیشتر اوقات به چشم فرزند اضافی به آن نگاه می شود، بلکه حتی در مورد تبلیغات تلویزیونی هم کار خاصی انجام نشده است. مسئول این مرکز تنها یک پایان نامه در مورد تبلیغات دارد که: «آن هم مربوط به رشته زبانشناسی است و زبان تبلیغات را بررسی کرده.» با این وجود کسی در تاثیرات غیرقابل انکار تبلیغات رادیو و تلویزیون شک نمی کند. با همین اطمینان است که تولیدکنندگان و مراکز مختلفی که می توانند هزینه پخش آگهی های رادیویی یا تلویزیونی را بپردازند در استفاده بهینه از این رسانه ها شکی به دل راه نمی دهند. مشاوران تبلیغاتی هم علاوه بر آماده کردن تیزرها برای معرفی هر چه بهتر موضوع، روش استفاده بهتر از رسانه ها را هم به صاحب آگهی گوشزد می کنند: «ما حتی برای هزار تومان شرکت آگهی دهنده برنامه ریزی می کنیم. اگر مشاور تشخیص دهد که یک تبلیغ رادیویی پاسخگوی نیاز تولیدکننده است، با صرف هزینه کمتر، علاقه بیشتری به رسانه صوتی نشان می دهد. مثلاً سازنده تیزر رادیویی شرکت لبنیاتی خزرشیر می گوید: «برای تولیدکننده این محصول جا انداختن نام آن مهم تر از نشان دادن شکل بسته بندی ها بود. بنابراین تبلیغ رادیویی با زمان هفده ثانیه ساختیم و در تکرارهای بعدی این زمان را به یازده ثانیه رساندیم.» سازنده این تبلیغ هم اگر به این نتیجه برسد که هزینه تبلیغات رادیو از تاثیر آگهی روی مخاطب بیشتر است، ترجیح می دهد شیوه و ابزار دیگری برای خود انتخاب کند. شرکت های تبلیغاتی از بالا رفتن هزینه رادیو در یک سال اخیر می گویند. مطابق قانون رادیو، پخش تبلیغ در ساعت ها و قبل از برنامه های مختلف در طبقه مشخصی قرار می گیرد. «فرمول هزینه ثابت است. اگر متقاضی پخش آگهی در ساعت یا برنامه خاصی تغییر کند، طبقه آن هم تغییر می کند.» اگر متقاضی پخش آگهی زیاد شود، جهش طبقه صورت می گیرد و اگر میزان درخواست ها کم شود، هزینه در طبقه پایین تری محاسبه می شود. «زارعی قنواتی» در مورد این تغییرات توضیح می دهد که: «فرمول هزینه ها در شورای نظارت تصویب شده و به صورت اتوماتیک اجرا می شود. یعنی کسی نمی تواند در آن دخل و تصرف کند.» اما شرکت های تبلیغاتی که در بیشتر موارد حلقه واسط بین صاحب کالا و سازمان صدا و سیما هستند نه تنها از پایین آمدن طبقه حرفی نمی زنند، بلکه بالا رفتن طبقات را هم نه پله پله، که چند طبقه ای می دانند و اینکه: «مهمترین مسئله تبلیغات رادیویی در حال حاضر همین مشکل هزینه ها است.» شاید با وجود مشکلاتی مثل «زیاد بودن تعداد درخواست ها و بالا رفتن هزینه برای سفارش دهندگان» و همچنین «کم بودن میزان درخواست ها و خالی ماندن زمان پیش بینی شده برای واحد بازرگانی صدا و سیما» یا «دخالت های غیرکارشناسی صاحبان آگهی در چگونگی پخش تبلیغات رادیویی»، جایی برای طرح مسائل کیفی، که پیش پا افتاده می نماید نباشد و بیشتر، مته به خشخاش گذاشتن تعبیر شود. مثلاً اینکه ایراد بگیریم که چرا صدای یک گوینده واحد روی سه تبلیغ پشت سر هم پخش می شود و مخاطبانی که بیشتر «شنونده» هستند، نه «گوش دهنده»، مرز بین پایان یک آگهی و آغاز دیگری را تشخیص نمی دهند. چنین نکته های کوچکی در پخش آگهی های رادیویی بر کیفیت کار و تاثیری که در ذهن مخاطب می گذارد اهمیت زیادی دارد. اهمیتی که البته علاقه چندانی به درک آن نشان داده نمی شود. نظریه های مخاطبان اگر از هر کدام از ما بپرسند تبلیغات- نوع رادیویی، تلویزیونی، کبریتی یا محیطی آن چندان مهم نیست- چه تاثیری بر شما می گذارد، به احتمال زیاد ژست روشنفکرانه ای به خود می گیریم و با ذکر این نکته که اساساً توجه چندانی به تبلیغات نداریم، وانمود می کنیم از آن دست آدم های ساده لوحی نیستیم که تحت تاثیر عوامل محیطی قرار بگیریم. به خصوص در مورد رادیو که چون حضورش را نمی بینیم کمتر آن را جدی می گیریم. از پسر یازده ساله ای در مورد تبلیغات رادیو می پرسم. بلافاصله می گوید: «رادیو گوش نمی دهم.» از محصولی نام می برم که فقط در رادیو تبلیغ شده است و از او می خواهم در مورد آن کالا توضیح دهد. حضور ذهنش خوب است و شروع می کند به خواندن شعر آن تبلیغ و با دهان، موزیک همراه با آواز را هم می نوازد. بعد خودش به این نتیجه می رسد که بارها و بارها تبلیغ موردنظر را در رادیوی سرویس مدرسه و در هنگام بازگشت به منزل شنیده است. بعضی افراد، مثل راننده همین سرویس مدرسه هم ساعت های زیادی را همراه با پیام های رادیویی می گذرانند. اما کمتر پیش می آید که به طور آگاهانه و مشخص به پیام های بازرگانی این رسانه گوش دهند. بسیاری از این شنوندگان در هنگام شنیدن آگهی ها همان تصاویر تلویزیونی را در ذهن خود دوره می کنند و هیچ تصوری از تیزری که به منظور پخش رادیویی ساخته شده باشد ندارند. آنهایی هم که کمتر به صفحه تلویزیون نگاه کرده اند، با شنیدن بعضی از پیام ها بیشتر دچار سرگردانی می شوند تا اشتیاق پیدا کردن به خرید محصول مورد نظر. با این حال کمتر تماس تلفنی با روابط عمومی رادیو یا برنامه های مختلف به پخش آگهی مربوط می شود. حتی شنوندگانی هم که همیشه از پخش تبلیغات گله می کنند که: «وقتی یک دکتر متخصص آورده اند که مجبور است در وقت کم، مسئله ای را مطرح کند، صحبت او را قطع می کنند یا بخشی از سئوالات تلفنی را بی جواب می گذارند، چرا که وقت تنگ است. اما خیلی راحت چند دقیقه ای را به پخش آگهی اختصاص می دهند.» بعضی شرکت های تولیدکننده یا خدماتی هم، خود را از حد فاصل موزیک آغاز و پایان تبلیغ بیرون آورده اند و نامشان را در طول پخش برنامه های رادیویی تکرار می کنند. برنامه هایی که بیشتر شامل مسابقه ها و برنامه های تفریحی آخر هفته می شود و با یک حساب ذهنی، می توان گفت شنوندگان بیشتری را به روشن کردن پیچ رادیو وامی دارند. نام این شرکت ها در قالب جواب مسابقه، یا اهداکننده جایزه به برندگان مطرح می شود. در دنیای تبلیغات، مهمترین مسئله مطرح شدن و تکرار نام موردنظر است. به خصوص اگر با چهره ای مثبت و «هدیه دهنده» همراه شود. رادیو اگر از سوی سفارش دهندگان آگهی و شرکت های تبلیغاتی و همچنین سازندگان برنامه ها کمی جدی تر گرفته شود، می تواند تاثیر بسیار مطلوب تری در چرخه تبلیغات و به تبع آن اقتصاد کشور داشته باشد. کشف راه های تاثیرگذاری، فقط به کمی توجه و خلاقیت نیاز دارد. با کشف راه های بهتر شاید حتی بتوان خود کوه دماوند را به شنوندگان رادیو خوراند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات:75
یکی از مهمترین مسائل مورد علاقةمدیران این است که چگونه می توانند کارکنان را به انجام دادن کاری که میخواهند، ترغیب کنند. این موضوع به صورت دیگری قابل طرح است و آن اینکه “چرا کارکنان،کاری را که از آنان متصور است، انجام نمی دهند؟” بحثهای تئوریک زیادی تاکنون در این زمینه مطرح شده است و لی آنچه از دیدگاه مدیران بیشتر اهمیت دارد، اطلاع و به کارگیری رهنمودهایی است که در عمل بهترین کاربرد را داشته باشد.
در پژوهشی که بوسیلة یکی از مشاوران مدیریت در ایالات متحده در طی مدت پانزده سال از طریق جمع آوری نظرات بیش از بیست هزار تن از مدیران بعمل آمده، کوشش شده است، دلایل این موضوع جست و جو و بررسی شود. همچنین باتوجه به آثار مشخصی که اقدامات مدیر در این جهت داراست،شیوه اقدام و عمل او که موجب می شود کارکنان آنچه از آنان متصور است، انجام ندهند و نتیجة عملکرد مطلوب حاصل نشود، مورد توجه قرار گرفته است.
در استنباط از یافته های این پژوهش، دلایل متعددی در پاسخ به سؤال فوق ، گردآوری و دسته بندی شده و همراه با هر مورد، راه حلهایی برای اجتناب از این امر و در نتیجه دستیابی به عملکرد مطلوب به مدیران توصیه گردیده است.
نتایج حاصل از این تحقیق، در کتابی تحت عنوان “چرا کارکنان، کاری را که از آنان انتظار می رود، انجام نمی دهند؟ و در این باره چه باید کرد؟” از سوی “فردیناند، ف. فورنیس” به رشته تحریر درآمده است. از آنجا که یافته ها و راه حلهای ارائه شده، از موضوعات سودمند و کاربردی است، در این نوشته با رعایت اختصار به بیان آنها می پردازیم.
واژگان کلیدی: نیروی انسانی ، مدیریت نیروی انسانی ، تشویق و تنبیه ، نظارت و ارزیابی ، برنامه ریزی
1- کارکنان دلایل و ضرورت انجام دادن کار را نمی دانند
گاهی اوقات مدیران می خواهند کارکنان بدون هیچ گونه پرسشی کار خود را انجام دهند. دلایلی هم برای این کار دارند؛ مثلاً اینکه آنها حقوق دریافت می کنند و باید کارشان را انجام دهند یا اینکه مدیر وقت ندارد که به پرسشهای آنها پاسخ بگوید و … در نتیجه کارکنان بر اثر عدم آ؛اهی از علت وجودی و اهمیت کار، آن را انجام نمی دهند. اهمیت کار و بیان علت آن از بعد فواید و مضاری که برای سازمان و همچنین نتایجی که برای کارکنان در بردارد، باید برای آنان به نحو مطلوب توضیح داده شود. اینکه چرا کاری باید انجام شود و نیز اینکه چرا باید فرد خاصی آن را انجام دهد، این نکته باید برای فرد مزبور نیز روشن باشد، در غیر اینصورت عملکرد او نامطلوب خواهد بود.
در بسیاری از موارد ، مدیران از اهمیت کارها آگاهی دارند ولی کارکنان از این موضوع بی اطلاع اند. در نتیجه، ممکن است آن را بی اهمیت بدانند و اقدام نکنند. در چنین مواردی تنها با نظارت شدید ممکن است کارکنان کارها را انجام دهند ولی این وضعیت نمی تواند ادامه داشته باشد و راه حل اساسی آن است که دلیل انجام دادن کار برای کارکنان روشن باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 165
چرا کارکنان ، کاری را که از آنان انتظار می رود انجام نمی دهند؟
ترجمه و تلخیص از : محمد زاهدی
یکی از مهمترین مسائل مورد علاقةمدیران این است که چگونه می توانند کارکنان را به انجام دادن کاری که میخواهند، ترغیب کنند. این موضوع به صورت دیگری قابل طرح است و آن اینکه “چرا کارکنان،کاری را که از آنان متصور است، انجام نمی دهند؟” بحثهای تئوریک زیادی تاکنون در این زمینه مطرح شده است و لی آنچه از دیدگاه مدیران بیشتر اهمیت دارد، اطلاع و به کارگیری رهنمودهایی است که در عمل بهترین کاربرد را داشته باشد.
در پژوهشی که بوسیلة یکی از مشاوران مدیریت در ایالات متحده در طی مدت پانزده سال از طریق جمع آوری نظرات بیش از بیست هزار تن از مدیران بعمل آمده، کوشش شده است، دلایل این موضوع جست و جو و بررسی شود. همچنین باتوجه به آثار مشخصی که اقدامات مدیر در این جهت داراست،شیوه اقدام و عمل او که موجب می شود کارکنان آنچه از آنان متصور است، انجام ندهند و نتیجة عملکرد مطلوب حاصل نشود، مورد توجه قرار گرفته است.
در استنباط از یافته های این پژوهش، دلایل متعددی در پاسخ به سؤال فوق ، گردآوری و دسته بندی شده و همراه با هر مورد، راه حلهایی برای اجتناب از این امر و در نتیجه دستیابی به عملکرد مطلوب به مدیران توصیه گردیده است.
نتایج حاصل از این تحقیق، در کتابی تحت عنوان “چرا کارکنان، کاری را که از آنان انتظار می رود، انجام نمی دهند؟ و در این باره چه باید کرد؟” از سوی “فردیناند، ف. فورنیس” به رشته تحریر درآمده است. از آنجا که یافته ها و راه حلهای ارائه شده، از موضوعات سودمند و کاربردی است، در این نوشته با رعایت اختصار به بیان آنها می پردازیم.
واژگان کلیدی: نیروی انسانی ، مدیریت نیروی انسانی ، تشویق و تنبیه ، نظارت و ارزیابی ، برنامه ریزی
1- کارکنان دلایل و ضرورت انجام دادن کار را نمی دانند
گاهی اوقات مدیران می خواهند کارکنان بدون هیچ گونه پرسشی کار خود را انجام دهند. دلایلی هم برای این کار دارند؛ مثلاً اینکه آنها حقوق دریافت می کنند و باید کارشان را انجام دهند یا اینکه مدیر وقت ندارد که به پرسشهای آنها پاسخ بگوید و … در نتیجه کارکنان بر اثر عدم آ؛اهی از علت وجودی و اهمیت کار، آن را انجام نمی دهند. اهمیت کار و بیان علت آن از بعد فواید و مضاری که برای سازمان و همچنین نتایجی که برای کارکنان در بردارد، باید برای آنان به نحو مطلوب توضیح داده شود. اینکه چرا کاری باید انجام شود و نیز اینکه چرا باید فرد خاصی آن را انجام دهد، این نکته باید برای فرد مزبور نیز روشن باشد، در غیر اینصورت عملکرد او نامطلوب خواهد بود.
در بسیاری از موارد ، مدیران از اهمیت کارها آگاهی دارند ولی کارکنان از این موضوع بی اطلاع اند. در نتیجه، ممکن است آن را بی اهمیت بدانند و اقدام نکنند. در چنین مواردی تنها با نظارت شدید ممکن است کارکنان کارها را انجام دهند ولی این وضعیت نمی تواند ادامه داشته باشد و راه حل اساسی آن است که دلیل انجام دادن کار برای کارکنان روشن باشد.
راه حلهای مدیر برای پیشگیری:
الف ) مدیر باید قبل از واگذاری کار، کارکنان را از علت و ضرورت انجام دادن کاری که به خاطر آن به استخدام در آمده اند، آگاه کند. منافع و مضاری که برای سازمان دارد و نحوة ارتباط و تأثیر و تأثر با واحدهای دیگر و همچنین مأموریت سازمان را برای آنان تشریح نماید.
ب) مدیر اگر می خواهد اقدامی در جهت حل مشکل برای بهبود کیفیت کار انجام دهد، باید مسئله را به تفصیل توضیح دهد و اهداف را کاملاً مشخص سازد، راه حلها را مشروحاً مورد بحث قرار دهد و مزایا و مضار مورد انتظار را روشن کند.
ج) هنگامیکه کار دشواری است یا عواقب فوری خوشایندی ندارد، منافع بلندمدت ناشی از انجام دادن آن را تشریح و تبیین نماید.
د) توقع نداشته باشد آنان صرفاً برای حفظ حیثیت و مباهات سازمان کوشش کنند بلکه باید کارکنان را در مقداری از منافع حاصل سهیم گرداند.
هـ) پاداشهایی که بر اثر عملکرد خوب نصیب آنان خواهد شد، از قبیل: حیثیت، دانش افزایی ، موقعیت ، آسایش و امنیت و پاداش مالی را برای آنها توضیح دهد. همچنین تنبیه هایی که در نتیجة عملکرد نامناسب و ضعیف مانند از بین رفتن حیثیت، عدم امنیت شغلی و محرومیت از دریافت وجوه و … متوجه آنان می شود، به روشنی بیان کند تا از عواقب عملکرد خود، آگاهی کامل یابند و برای تنبیه و احیاناً خاتمه کار ،اتمام حجتی شده باشد.
2- کارکنان چگونگی انجام دادن کار را نمی دانند.