دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
فهرست
مقدمه............................................................................................................................................................................2
نیروهای داوطلب........................................................................................................................................................3
امدادگران...................................................................................................................................................................5
امروز در مقایسه با گذشته.....................................................................................................................................6
رمز موفقیت در دفاع مقدس پیروی از ولایت فقیه بود....................................................................................8
تاکتیک و تخصص در دفاع مقدس ......................................................................................................................10
دلایل موفقیت عملیات والفجر هشت...................................................................................................................13
تاکتیک جدید سپاه در آغاز جنگ تحمیلی .....................................................................................................16
منابع..........................................................................................................................................................................18
عوامل موفقیت در دوران هشت سال دفاع مقدس
مقدمه
در دورانی جنگ به ایران تحمیل شد که در تمام ابعاد ایران در عدم آمادگی به سر می برد. دشمن به این مساله کاملا واقف بود: کشوری که به تازگی انقلاب کرده است، ارکان اصلی کشور در حال شکل گیری است و قاعدتاً یکی از ارکان کشور هم نیروهای مسلح هستند.
نیروهای مسلح تقریبا سامانه فرماندهی به هم ریخته ای داشتند و علت آن وابستگی رؤسای آن به آمریکا و رژیم شاهنشاهی بود؛ به همین دلیل سلسله مراتب در ارتش به هم ریخته بود. امام به تدبیر خردمندانه ای ارتش را حفظ کرد که در واقع همین مساله نقطه چالش امام و گروه های مختلف ضد انقلاب شد؛ امام موافق بودند و بخشی از شاگردان امام معتقد به حفظ و تقویت ارتش بودند. امام نمی خواستند ارتش توسط کسانی اداره شود که اعتقادی به انقلاب ندارند و به همین دلیل شبکه فرماندهی ارتش تقریبا به هم ریخته بود.
تجهیزاتی که در ارتش وجود داشت، عمدتا غربی و آمریکایی بود و این در حالی بود که هزاران مستشار آمریکایی با انتشار انقلاب اسلامی از کشور فرار کرده بودند و می توانستند تجهیزات و امکانات نظامی ایران را پیش بینی کنند، ضمن اینکه کاربران این تجهیزات نیز اغلب در کشور حضور نداشتند. در کل مسایل و مشکلات داخلی بسیاری در این خصوص شکل گرفته بود.
ضد انقلاب هایی در کردستان، سیستان و بلوچستان، گنبد و مشکلات داخلی در دانشگاه های کشور و گرفتاری های بسیاری در مراکز استان ها به وجود آمد، به گونه ای که در کل، کشور در حالت ناآماده به سر می برد و ایران آمادگی دفاعی مناسبی نداشت. جنگ به شکل گسترده و همه جانبه به ایران تحمیل شد. غربی ها معتقد بودند که با حمله گسترده رژیم عراق، انقلاب اسلامی ایران تاب و توان ایستادگی را ندارد. البته در این زمینه رژیم عراق هم پیش بینی هایی را داشت مبنی بر اینکه در یکی دو روز اول خوزستان را از ایران جدا می کند و با شکست انقلاب بخش عمده ای از ذخایر نفتی ایران را تصاحب می کند...
وقتی جنگ را دشمن آغاز کرد، به خصوص در استان ها و شهر های مرزی که مستقیما با جنگ درگیر بودند، به دلیل شرایط سختی که در این استان ها ایجاد شد، در مرحله اول کادر پزشکی بسیار ضعیف بود و بخش عمده کادر پزشکی را پزشکان هندی و پاکستانی تشکیل می دادند. با توجه به شرایط سخت این استان ها، طبیعی بود که پزشکان خارجی به شهرهای دیگر پناه می بردند و یا حتی به کشورشان باز می گشتند. کادر پزشکی ایران نیز به دلیل درگیری خانواده هایشان با جنگ نتوانستند در این استان ها حاضر شوند و حضور پزشکان کشورمان نیز در روزهای اول در شهرهای مرزی کمرنگ تر شد. به همین دلیل در استان خوزستان که در واقع یکی از استان های مورد توجه دشمن بود، مراکز درمانی عمده و بیمارستانی تقریبا تعطیل شد. البته در شهرهایی مانند آبادان و در بیمارستان طالقانی کادر پزشکان و پرستاران تا آخرین لحظه به کار درمانی می پرداختند، اما در کل واحد های بیمارستانی در استان خوزستان به کمبود کادر پزشکی مواجه شدند و یک مرتبه ما با مسایل بسیاری روبه رو شدیم.
● نیروهای داوطلب
اولین کاری که به نظر می رسید برای تقویت این کادر در استان های مرزی مناسب باشد، درخواست از کادر پزشکی داوطلب بود تا در جبهه و مناطق عملیاتی حاضر شوند. به این منظور تشکیلاتی در جبهه ساماندهی شد تا کادر پزشکی را جمع و جور کند.
به این منظور ستاد امداد و درمان مناطق جنگی تشکیل شد، این ستاد یک ستاد هماهنگی میان ارتش، جهاد، شبکه بهداشت و درمان استان و هلال احمر بود که مهم ترین فعالیت این ستاد، برآورده کردن نیازمندی های پزشکی از طریق مسوولان بهداری های سپاه و ارتش در مناطق عملیاتی بود. فعالیت بعدی آن هم انعکاس این نیازمندی ها به تهران بود. این فعالیت ها انجام شد و به تدریج علاوه بر این ستاد ها، ستادهای پشتیبانی امداد و درمان ها در مراکز استان ها تشکیل شد. در این زمان نیاز به تاسیس ستاد مرکزی در تهران احساس شد تا کار هماهنگی ستادهای مختلف در استان های گوناگون را برعهده بگیرد. با تشکیل این ستاد، معاون دفاعی نخست وزیر که در آن زمان این سمت توسط سرلشگر فیروزآبادی اداره می شد مسوول ستاد مرکزی امداد و درمان شد. البته سرلشگر پزشک بود و پیش آن هم سابقه ریاست هلال احمر را داشت، ضمن اینکه می توانست امور دفاعی جبهه را نیز کنترل کند. معاون نخست وزیر، وزیر بهداری، رییس هلال احمر، رییس بهداری سپاه، ارتش و بهداشت و درمان جهاد از مهم ترین اعضای ستاد مرکزی بودند.
به این ترتیب در استان های مختلف نیازهای پزشکی به ستاد مرکزی انتقال داده می شود، ستاد مرکزی نیز مشکلات را به ستادهای زیرگروه ارجاع می داد. گروه اول، گروه داوطلب بودند که به عنوان تیم های اضطراری لقب گرفتند. این تیم ها عمدتا از گروه های جراحی تشکیل می شدند؛ به این گونه که معمولا جراح، بیهوشی، ارتوپد و حتی موردی جراح مغز و اعصاب در کنار تکنسین اتاق عمل در چنین گروه هایی فعالیت می کردند.
تیم های اضطراری بنا به درخواست مناطق عملیاتی به جبهه می آمدند و معمولا زمانی در جبهه حضور پیدا می کردند که کمترین زمان تا آغاز عملیات باقی مانده بود. بخشی از تیم های اضطراری هم مستقیما در لشگرها و بیمارستان های صحرایی خط مقدم فعالیت می کردند و انصافا نقش تعیین کننده ای را ایفا می کردند، چراکه هرچه پزشک به خط مقدم نزدیک تر بود سریع تر می توانست فعالیت های درمانی را آغاز کند. بخش دیگری از تیم های اضطراری را متخصصانی تشکیل می دادند که در واحد درمانی جنوب فعالیت می کردند و با توجه به نیاز به بیمارستان های صحرایی توزیع می شدند.